جمع بندی منطق دین و سیاست و تشخیص نفوذی در حکومت دینی

تب‌های اولیه

82 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شروحیل;993692 نوشت:
بهتر است در سخنان آقای خمینی به دنبال پاسخ سوالتان بگردید!!!!
خمینی :ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله است

هنر در فهم حرف بخردان است - نه تعجیل سخن در رد آن است.
این نه بدان معناست که ولایت فقیه جای امام معصوم را می تواند پر کند !! نه بزرگوار . بلکه خط و مشی و راه و روش یکی است همه در راستای ولایت الله است.
و الا هر کسی می داند و خود امام خمینی هم در کتاب ولایت فقیه بر این نکته تاکید کرده اند حکومت ولی فقیه از باب اضطرار در زمان غیبت حجت معصوم است. بدون تردید کارکرد های حکومت معصوم به مراتب بیشتر از حکومت ولی فقیه است اما وقتی که معصوم غایب است و شرایط برای اعمال حاکمیت ولی فقیه هست همان ولی فقیهی که خود امام معصوم آن ولایت او را مشروعیت بخشیده و ولایت او را در راستای ولایت خود و رسول و خدا دانسته بدون تردید ولی فقیه باید اعمال حاکمیت کند!!

«مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکامَنَا فَلْیرْضَوْا بِهِ حَکماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکمْ حَاکماً فَإِذَا حَکمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکمِ اللَّهِ وَ عَلَینَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْک بِاللَّه ـ هرکس از شما حدیث ما را نقل می کند و در حلال و حرام ما نظر دارد و احکام ما را می شناسد به حکومت او رضایت دهید همانا من او را حاکم شما قرار دادم پس وقتی او به حکم ما حکم کرد اگر قبول نشود، سبک شمردن حکم خدا و ردّ بر ماست و ردّ ما ردّ خداست و آن در حد شرک به خداست».(الکافی ج1 ص67 ـ تهذیب الأحکام ج6 ص218 و ص301 ـ وسائل الشیعة ج1 ص34 و ج27 ص136 ـ مستدرک الوسائل ج17 ص311 ـ عوالی اللآلی ج4 ص133)

شروحیل;993692 نوشت:
برادر گرامی
امام گفته اند هر گاه مشکلی پیدا کردید
برای قضاوت و رفع مشکل و پیدا کردن حکم
پیش راویان حدیث بروید
تا احادیث ما را برای شما بازگو کنند و جواب خود را بگیرید !
کجا گفته ولی فقیه شورای نگهبانی نصب کند ، که پیش بینی سود را تایید کند
و بانکهای اسلامی بتوانند ربا را با اسمی دیگر حلال کنند!!!!!

حوادث واقعه ای بالا تر از سلطه استعماری و استکباری غرب بر تمام روح و جسم بشریت در عصر حاضر؟؟
مردم در مقابل این استعمار همه جانبه به روات احادیث مراجعه کردند و کمک خواستند . ولی فقیه هم جواب آنها را با تشکیل حکومت داد.
حادثه واقعه بزرگتر از این؟؟ چرا خود را در پس دیوارهای بلند تحجر مخفی کرده ایم و نمی خواهیم واقعیت های جهان و مسلمین را ببینیم.
آیا شما فرق بین مضاربه و ربا را می دانید؟؟؟
برخی گمان می کنند به صرف این که یک جایی سود داد می شود ربا خوری!! آیا وکالت در تعیین سود در احکام فقهی را خوانده اید؟؟ آیا شیوه های درآمد زایی در اسلام را اگاهی دارید؟؟
ما نمی خواهیم بگوییم همه حرکت های ما در بانک داری صحیح بوده و اشتباهی در کار نیست ما می گوییم همه احکام را باید شناخت تا به نام دین به دین ضربه نزنیم

شروحیل;993692 نوشت:
برادر گرامی
زمانی که ولی فقیه نبود ، احکام خدا تعطیل شده بود؟؟؟
کسی نماز نمی خواند ؟
روزه نمی گرفت؟

آری اکثر احکام اجتماعی اسلام با نبود حکومت اسلامی تعطیل است مخصوصا در این زمانه ای که روح حاکم بر دولت های جهانی ، سکولاریسم یعنی به خانه رفتن دین و دینداری است.
مشکل کار شما این است که دین را خلاصه کرده اید در نماز و روزه !!

دین احکام اجتماعی دارد احکام سیاسی دارد قاعده لاضرر دارد و ...
کجای می توان در یک حکومت سکولار ضد دین احکام اسلامی را پیاده کرد؟؟

فقط باید بنشینید یک گوشه ای تهذیب نفس کنید و به انتقاد و چه کنم چه کنم ؟

تفکر شما این است :
در حکومت طاغوت زندگی کنیم و تهذیب نفس کنیم و به سیاست های حکومت طاغوت منتقد باشیم!!!
و
معتقد هستید که در حکومت طاغوت مردم بیشتر دین داری می کنند!!!

در حکومتی که کاباره جزء فرهنگ عمومی در حکومت تلقی می شد و وزارت فرهنگ باید برای هر محله در تهران کابره ای اختصاص دهد

در شهری زندگی کنید که محله شهر نو و کاخ جوانان و خیابان جمشیدیه و... پری بلنده مجوز رسمی از وزارت فرهنگ داشته باشد و شما در مسجد و هیئت آنها را نقد کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید !!!

در کشوری زندگی کنید که اجنبی ها بر ناموس شیعه حکومت کنند و سگ آنها از معلم و کاسب شما بیشتر ارزش داشته باشد و شما بنشینید و تهذیب کنید.

در کشوری زندگی کنید که شاه مملکتتان کفش رئیس جمهور آمریکا را ببوسد تا برای شهوت رانی های خود در غرب وام قرضه بگیرد و شما تهذیب کنید

در حکومتی زندگی کنید که بهائی ها در وزارت خانه های فرهنگ و اوقاف و آموزش شما وزیر باشند و شما امر ب معروف کنید.

در حکومتی نفس بکشید که زن شاه و خواهر شاه با لباس مفتضح کاباره نشین ها در صحن امام رضا جشن تاج گذاری بگیرند و شما .....

در کشوری و حکومتی زندگی کنید که از عواید نفتی کشور تان (که شما مسئول امر به معروف در آن هستید) سالانه ملیون ها دلار به اسرائیل برای شهرک سازی در دل کشور فلسطین کمک شود و شما...
.......
....
...
. و شما هنوز در فکر تهذیب هستید و امر به معروف می کنید!!!!..

وَإِذَآ اُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ ءَاِمنُواْ بِاللَّهِ وَجَهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَئْذَنَکَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَکُن مَّعَ الْقَاعِدِینَ‏ *
رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ‏ *
و هرگاه سوره‏اى نازل شود که به خداوند ایمان آورید و همراه پیامبرش جهاد کنید، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازه‏ى مرخصى (براى فرار از جبهه) مى‏خواهند و مى‏گویند: ما را واگذار تا با خانه‏نشینان، (آنان که از جنگ معافند و باید در خانه بنشینند) باشیم.
آنان راضى شدند که با متخلّفان و خانه‏نشینان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از این رو نمى‏فهمند.


شروحیل;993692 نوشت:
کجا امام تبعیت بی چون و چرا از ولی فقیه را حکم کرده؟
مگر ولی فقیه خداست!!!!!(العیاذ بالله)
خود امام معصوم گفته اگر حدیثی از ما رسید که مخالف قرآن بود آن را رد کنید!!!!
ولی فقیه از امام معصوم بالاتر است؟؟؟؟

مشکل اصلی بحث شما این است که هر بار از صفر بحث را شروع می کنید و بحث تا جایی که پیش می رود در سوال بعدی دوباره تمام پیش فرض ها را فراموش می کنید و دو باره از صفر شروع می کنید.
برادر گرامی مشخص است که ولی فقیه در دائره احکام خدا ولایت دارد. چه کسی گفته اگر ولی فقیه گفت به خدا شرک بورزید ما باید از او تبعیت کنیم!!؟
خیلی واضح است .
نمی دانم چرا شما این قدر رفت و برگشت در بحث ها دارید اگر می خواهید بحث به نتیجه ای برسد خوب روی یک خط مستقیم بحث کنید نه رفت و برگشتی!! و اگر صرفا می خواهید بحث کنید بفرمایید که بنده هم زیاد وقتم را صرف نکنم. (با کمال معذرت)
ولی فقهی که بخواهد خارج از حکم خدا حکم کند که دیگر ولی فقیه نیست. به صرف این که از تقوا خارج شود از ولایت می افتد . ولی مادامی که شرایط را دارد چون می دانیم آگاه به احکام خداست و ما جاهل هستیم ولایت در اجرای احکام دارد. و این ولایت مطلقه است. و مخالفت با حکم او مخالفت با امام معصوم است و در حد شرک .

«مَنْ کانَ مِنْکمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکامَنَا فَلْیرْضَوْا بِهِ حَکماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیکمْ حَاکماً فَإِذَا حَکمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکمِ اللَّهِ وَ عَلَینَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْک بِاللَّه ـ هرکس از شما حدیث ما را نقل می کند و در حلال و حرام ما نظر دارد و احکام ما را می شناسد به حکومت او رضایت دهید همانا من او را حاکم شما قرار دادم پس وقتی او به حکم ما حکم کرد اگر قبول نشود، سبک شمردن حکم خدا و ردّ بر ماست و ردّ ما ردّ خداست و آن در حد شرک به خداست».(الکافی ج1 ص67 ـ تهذیب الأحکام ج6 ص218 و ص301 ـ وسائل الشیعة ج1 ص34 و ج27 ص136 ـ مستدرک الوسائل ج17 ص311 ـ عوالی اللآلی ج4 ص133)

شروحیل;993692 نوشت:
در ضمن عوام به تقلید در انجام فروع دین توصیه شده اند!!!!!
نه در حلال و حرام کردن احکام !!! نه در اصول دین!
ولایت مطلقه ای که می تواند حلال را حرام و حرام را حلال کند ، جزو فروع دین است؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
حکومت ربا را حلال کرد ، ما هم باید آن را حلال بدانیم؟؟؟؟

این ها را قبلا جواب داده ام نیازی به توضیح دوباره نمی بینم.

شروحیل;993692 نوشت:
نقص اطلاعات بنده تغییری در اصل موضوع ایجاد نمی کند !!!!
مهم این است که این حکومت بازیچه دست آمریکا شد تا صدام نتواند به بمب هسته ای دست یابد !!!
و با جنگ فرسایش هم نیروی ایران تحلیل رفت و هم نیروی عراق !!!
ما از این مساله درس نگرفته ایم
و باز هم می خواهیم جنگی با عربستان آغاز کنیم
تا مجددا ناخواسته حامی منافع امریکا در خاورمیانه باشیم !!!!!

بینش سیاسی در این پست های شما غوغا می کند!!!!
ایران حامی منافع آمریکا!!!! عجبا!!!

شروحیل;993692 نوشت:
برادر گرامی
با حلوا حلوا دهن شیرین نمی شود !
حکومت کوبا هم از همین دست سخنان تحویل عوام می داد !
جنگ با استکبار جهانی و دشمن ساختگی و ....

تفکر حزب قاعدین از امر به معروف های خیابانی نمی توانند فراتر برود چه برسد به مبارزه با استکبار جهانی.
انتظاری هم نیست.

تفاوت است بین این نگاه و نگاه " جهاد کبیر " و تبعیت نکردن از شبکه جهانی استکبار و استعمار . و چه تفاوت عظیمی (تفاوت از زمین تا آسمان بلکه بیشتر)

فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا؛(فرقان 52)

شروحیل;993694 نوشت:
این سخنی است که خدا شما نقل کرده اید !!

؟؟؟؟
نا مفهوم


شروحیل;993694 نوشت:
امام هدف قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند!!!!
کجای این نامه هدف امام قیام به سیف و تشکیل حکومت بیان شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کسی که قیام به سیف می کند ، وقتی دست رد به سینه اش می زنند ، سکوت نمی کند !!!!!
کسی که قیام به سیف می کند، با زن و بچه راهی میدان نبرد نمی شود!!!!!!!!!!
کسی که قیام به سیف می کند، به لشکر دشمن نمیگوید :
من به جنگ شما امده ام یا شما به جنگ با من آمده اید!!!!!!!!!!
کمی فکر کنید برادر !
اگر یزید اجازه خروج بدون بیعت به امام می داد و صلح می کرد(مانند امام حسن(ع) )،
هیچ جنگی صورت نمی گرفت!!!!!!
اما در مورد شهادت
آیا امام نمیتوانست مانند آنانی که شب هنگام از واقعه بیرون رفتند بیرون رود؟
وظیفه امام اتمام حجت بود ، با خون خود
نه با رسیدن به حکومت!
اگر امام به حکومت می رسید ، همه کسانی که در کربلا رودر روی او بودند
در خدمتش می بودند!
اما هدف رسیدن به حکومت نبود !
در واقع هدف از خلقت ، رسیدن به حکومت نیست !
آزمایش است ، غربال کسانی که ادعای دین داری دارند
اما دینشان را وسیله رسیدن به حکومت وقدرت قرار می دهند!!!!!

در پست های قبل جواب داده ام
نیازی به توضیح دوباره نمی بینم.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

شروحیل;993692 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر گرامی
وقتی خود معصومین به ما گفتن در دوران غیبت هیچ حکومتی به ثمر نخواهد نشست یعنی چی؟
یعنی این که دنبال تشکیل حکومت نباشید !
یعنی به وظیفه دینی خودتون عمل کنید و مردم رو ارشاد کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید
یعنی نیازی نیست خودتون رو مضحکه دست سیاستمدارانی کنید ، که از دین برای فریب عوام و پیشبرد مقاصد خودشون استفاده می کنن !!!!!


با سلام خدمت شما دوست گرامی
قبلا هم درباره مشروعیت حکومت در زمان غیبت هم در این تاپیک و هم در تاپیک های دیگر در این مورد نکاتی را عرض کردیم.
که لازم نمی بینم دوباره تکرار شود. چرا متاسفانه اصرار در بیان مجدد مدعای خود بدون اقامه هیچ دلیل دارید.
اگر در ضمن تاپیک هایی که در باره "مشروعیت حکومت در زمان غیبت" سوال و یا نقطه نظری دارید لطفا در تاپیک جداگانه ای به دنبال حل آن باشید.
از قواعد بحث این است که به اصول موضوعه بحث پای بند باشید اصل موضوعه این بحث " مشروعیت حکومت دینی در زمان غیبت" است
لطفا رعایت بفرمایید چرا که دوستان هم معترض هستند که بحث ها خارج از موضوع است:


فاتح;993727 نوشت:
سلام علیکم
بهتر است از موضوع خارج نشویم تا بشود نتیجه گیری کرد .

ان شا الله همه دوستان رعایت می فرمایند

فاتح;993727 نوشت:
وقتی میگوییم نفوذی مقصود افرادی هستند که بنا بر ماموریتی می آیند تا خیانت و یا جنایتی مرتکب شوند ، حال سوال اینجاست ،
تشخیص خیانت مثل هر جرم دیگری باید در قانون پیش بینی شده باشد و با توجه به تعریف و مصادیقش اعلام جرم شود ،
آیا تعریف و مصداقی از خیانت در قوانین پیش بینی و ذکر شده تا بشود بر آن اساس چنین افرادی را تشخیص داد و مجازاتی برایش در نظر گرفته شده یا خیر ؟

به‌طور کلی، نفوذ عبارت است از ورود مخفیانه به بخشی از یک گروه، به‌منظور دست یافتن به اطلاعات و یا برای تحت تأثیر قراردادن شیوه تفکر و یا رفتار آن گروه. در واقع نفوذگر به آرامی در محل، سیستم یا سازمان نفوذ می‌کند. آنچه که شما اشار کردید (جاسوسی و خیانت سیستمی) یکی از راه های نفوذ است.

مهم‌ترین راه‌های نفوذ عبارتند از:
• نفوذ در گروه‌های مطالبه‌گر و معترض: این گروه‌ها با توجه به اینکه ممکن است دارای تنگناها و محدودیت‌های داخلی باشند، دست یاری نفوذگر را می‌پذیرند.
• نفوذ از طریق نفوذی، نفوذ از طریق جاسوس: استفاده از جاسوس، کلاسیکترین و قدیمیترین راه نفوذ است و بیشتر از آن برای نفوذ در نهادها و سازمان‌های نظامی استفاده می‌شود.
• نفوذ از طریق نفوذگران اقتصادی: جاسوسی از شرکت‌ها و مؤسسات تجاری و مالی کشور هدف نفوذ نیز یکی از راه‌های نفوذ و ضربه زدن به کشورها به‌شمار می‌رود که اخیراً با توجه به اهمیت اقتصاد در روندهای سیاسی و امنیت ملی کشورها از اهمیت فراوانی نیز برخوردار شده است.
• نفوذ در حکومت، نفوذ از طریق گمراه کردن: در اینجا نفوذگر با گمراه کردن مردم و نیز سیاستمداران از راه‌های مختلف، هم در انتخاب شدن سیاستمداران همسوی خود تلاش می‌نماید و هم بصیرت سیاسی را از فعالان سیاسی زایل می‌نماید.
• نفوذ از طریق جدایی و تفرقه: جدایی و تفرقه نیروهای جبهه مقابل نفوذ، محیط را برای نفوذگر مناسب می‌کند. در این شرایط جبهه مقابله با نفوذ تشکیل نمی‌شود و یا اگر تشکیل شود، کارآیی ندارد. در این حالت توان نیروهای داخلی صرف مقابله با یکدیگر و دعواهای جناحی و سیاسی می‌شود.
• حمله به افراد کلیدی: بی‌شک بعضی چهره‌ها و شخصیت‌ها دارای تصویر کاریزماتیک و تأثیرگذار هستند و نیز بعضی شخصیت‌ها به سبب منصب و جایگاهی که دارند، هم می‌توانند در مقابله با نفوذ تأثیرگذارتر باشند و هم اینکه نفوذ را تسهیل نمایند. لذا نفوذگر با هدف قراردادن این افراد سعی می‌کند تا مقاومت آن‌ها را بشکند و با همراه کردن آن‌ها و تخریب چهره و جایگاهشان، به نفوذ خود سرعت دو چندان ببخشد.
• نفوذ از طریق رسانه و رسانه‌های جدید: در کل، فضای مجازی عرصه‌ای است که در آن بسیاری از محدودیت‌ها و موانع مقابله با نفوذ وجود ندارد. پس بنا بر این عرصه است که در آن نفوذگران می‌توانند مستقیماً با مردم و کنش‌گران سیاسی رودررو شوند و پیام‌های خود را به آنان منتقل نمایند. فضای مجازی نسبت به کتاب، روزنامه و مجله در دسترس‌تر و ناشناخته‌تر است و امکانات بیشتری از قبیل صوت و تصویر را نیز در اختیار کاربر می‌گذارد. کمپین‌هایی که له یا علیه این جناح یا آن جناح به راه میافتند، شایعاتی که پراکنده می‌شود و تهمت‌هایی که به نیروهای داخلی زده می‌شود، مانند خوره، اراده‌ها را تضعیف کرده و نیروها را پراکنده و متفرق می‌کند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، نیروهای داخلی را دچار انفعال، بیعملی، خانه‌نشینی و کنارهگیری می‌کند.
• نفوذ از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد: فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد در جامعه معمولاً حساسیت‌ برانگیز نیست و چون اهداف و انگیزه‌های جامعه‌پسندی دارد، قدرت جذب زیادی در اختیار دارد.
• نفوذ از طریق اداره‌های دولتی و احزاب سیاسی: بی‌شک افشاگری و بدنام کردن افراد و اتهام زدن بر نخبگان سیاسی و اقتصادی و جمع‌آوری اطلاعات درباره برنامه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دولت اهمیت زیادی برای نفوذگران دارد و کارمندان اداره‌های دولتی در این ارتباط، نقش برجسته‌ای دارند. احزاب سیاسی نیز از جمله راه‌های نفوذ به شمار می‌روند. منابع مالی احزاب و چهره های حزبی می‌توانند از طریق نفوذ به نفوذگران وصل شده باشند. مطالبات احزاب سیاسی و شعارهای آنان نیز پتانسیل نفوذ را دارند.

برای جلو گیری از نفوذ در هر کدام از این زمینه ها راهکار خاصی باید طراحی شود و همه این انواع نفوذ به یک طریق قابل رفع و دفع نیستند.
در جریان نفوذ فرهنگی و اجتماعی ، مهمترین عامل ، بصیرت افزایی است که هم در فرهنگ عمومی دین ما (کا حکومت اسلامی بر پایه آن طرح ریزی شده است ) به عنوان فرهنگ دینی طرح ریزی شده است هم در نگاه سیستمی در نظام جمهوری اسلامی قوانینی برای آن وجود دارد.

اما در زمینه جاسوسی و نفوذ فیزیکی افراد، نهاد های نظارتی (همان گونه که در ابتدا اشاره کردم) هم موارد قانونی برای رصد دائمی و همیشگی مسئولین وجود دارد و هم مردم به عنوان رکن اساسی انقلاب موظف به نظارت همگانی و رصد مسئولین هستند.

در قسمت اول ؛ نهاد های نظارتی مانند مجلس، بازرسی کل کشور، اطلاعات مرکزی و اطلاعات سپاه و ... موظف به رصد دائمی مسئولین و مطابقت آنها با موازین قانونی و شرعی هستند.

ما درباره نفوذ و جاسوسی و خرابکاری و خیانت و بر هم زدن امنیت کشور قانون های مختلفی داریم که در کتاب "قانون مجازات اسلامی ایران/کتاب ۵ - تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده" می توانید برخی از آنها را ببینید .
در زیر به برخی از این قوانین اشاره می کنیم:
[h=2]ماده ۴۹۸[/h] هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از دو تا ده سال محکوم می‌شود.


[h=2]ماده ۴۹۹[/h] هرکس در یکی از دسته‌ها یا جمعیت‌ها یا شعب جمعیت‌های مذکور در ماده (۴۹۸) عضویت یابد، به سه ماه تا پنج سال حبس محکوم می‌گردد مگر اینکه ثابت شود از اهداف آن بی‌اطلاع بوده است.
[h=2]ماده ۵۰۰[/h] هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروه‌ها و سازمان‌های مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
[h=2]ماده ۵۰۱[/h] هر کس نقشه‌ها یا اسرار یا اسناد و تصمیمات راجع به سیاست داخلی یا خارجی کشور را عالماً و عامداً در اختیار افرادی که صلاحیت دسترسی به آن‌ها را ندارند قرار دهد یا از مفاد آن مطلع کند به نحوی که متضمن نوعی جاسوسی باشد، نظر به کیفیات و مراتب جرم به یک تا ده سال حبس محکوم می‌شود.
[h=2]ماده ۵۰۲[/h] هر کس به نفع یک دولت بیگانه و به ضرر دولت بیگانه دیگر در قلمرو ایران مرتکب یکی از جرایم جاسوسی شود به نحوی که به امنیت ملی صدمه وارد نماید به یک تا پنج سال حبس محکوم خواهد شد.
[h=2]ماده ۵۰۳[/h] هر کس به قصد سرقت یا نقشه‌برداری یا کسب اطلاع از اسرار سیاسی یا نظامی یا امنیتی به مواضع مربوطه داخل شود و همچنین اشخاصی که بدون اجازهٔ مأمورین یا مقامات ذی‌صلاح در حال نقشه‌برداری یا گرفتن فیلم یا عکسبرداری از استحکامات نظامی یا اماکن ممنوعه دستگیر شوند به شش ماه تا سه سال حبس محکوم می‌شوند.
[h=2]ماده ۵۰۴[/h] هر کس نیروهای رزمنده یا اشخاصی را که به نحوی در خدمت نیروهای مسلح هستند تحریک مؤثر به عصیان، فرار، تسلیم یا عدم اجرای وظایف نظامی کند در صورتی که قصد براندازی حکومت یا شکست نیروهای خودی در مقابل دشمن را داشته باشد محارب محسوب می‌شود و الا چنانچه اقدامات وی مؤثر واقع شود به حبس از دو تا ده سال و در غیر این صورت به شش ماه تا سه سال حبس محکوم می‌شود.
[h=2]ماده ۵۰۵[/h] هر کس با هدف برهم زدن امنیت کشور به هر وسیله اطلاعات طبقه‌بندی‌شده را با پوشش مسئولین نظام یا مأمورین دولت یا به نحو دیگر جمع‌آوری کند چنان چه بخواهد آن را در اختیار دیگران قرار دهد و موفق به انجام آن شود به حبس از دو تا ده سال و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم می‌شود.
[h=2]ماده ۵۰۶[/h] چنان چه مأمورین دولتی که مسئول امور حفاظتی و اطلاعاتی طبقه‌بندی‌شده می‌باشند و به آن‌ها آموزش لازم داده شده است، در اثر بی‌مبالاتی و عدم رعایت اصول حفاظتی، توسط دشمنان تخلیه اطلاعاتی شوند به یک تا شش ماه حبس محکوم می‌شوند.
[h=2]ماده ۵۰۷[/h] هر کس داخل دستجات مفسدین یا اشخاصی که علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور اقدام می‌کنند بوده و ریاست یا مرکزیتی نداشته باشد و قبل از تعقیب، قصد جنایت و اسامی اشخاصی را که در فتنه و فساد دخیل هستند، به مأمورین دولتی اطلاع دهد و یا پس از شروع به تعقیب با مأمورین دولتی همکاری مؤثری به عمل آورد از مجازات معاف و در صورتی که شخصاً مرتکب جرم دیگری شده باشد فقط به مجازات آن جرم محکوم خواهد شد.
[h=2]ماده ۵۰۸[/h] هر کس یا گروهی با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید، در صورتی که محارب شناخته نشود به یک تا ده سال حبس محکوم می‌گردد.
[h=2]ماده ۵۰۹[/h] هر کس در زمان جنگ مرتکب یکی از جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی موضوع این فصل شود به مجازات اشد همان جرم محکوم می‌گردد.
[h=2]ماده ۵۱۰[/h] هر کس به قصد برهم زدن امنیت ملی یا کمک به دشمن، جاسوسانی را که مأمور تفتیش یا وارد کردن هر گونه لطمه به کشور بوده‌اند شناخته و مخفی نماید یا سبب اخفای آن‌ها بشود به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می‌شود.


[h=2]ماده ۶۱۰[/h] هرگاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرایمی بر ضد امنیت داخلی یا خارج کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهند شد.
[h=2]ماده ۶۱۱[/h] هر گاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی بنمایند که علیه اعراض یا نفوس یا اموال مردم اقدام نمایند و مقدمات اجرایی را هم تدارک دیده باشند ولی بدون ارادهٔ خود موفق به اقدام نشوند حسب مراتب به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد.




سلام علیکم

خب با این مجازات نفوذ میتواند یکی از مشاغل دولتی باشد که در صورت اثبات مجازاتش در حد سرقت از منزل است و فقط بیمه و درآمدش از طرف این دولت نیست از طرف یک دولت دیگر است

ضمنا در صورت اثبات نفوذ و خیانت در حد یک تابستان ممکن است شخص محکوم شود ولی حتی از فعالیت سیاسی منعی بر او نیست و میتواند مثلا در حزب سیاسی رسمی ای بفعالیت خود ادامه دهد .

پس مساله حادی نیست و دلیلی بر حساسیت بیش از حدش بر این مساله وجود ندارد .

فاتح;993758 نوشت:
خب با این مجازات نفوذ میتواند یکی از مشاغل دولتی باشد که در صورت اثبات مجازاتش در حد سرقت از منزل است و فقط بیمه و درآمدش از طرف این دولت نیست از طرف یک دولت دیگر است

ضمنا در صورت اثبات نفوذ و خیانت در حد یک تابستان ممکن است شخص محکوم شود ولی حتی از فعالیت سیاسی منعی بر او نیست و میتواند مثلا در حزب سیاسی رسمی ای بفعالیت خود ادامه دهد .

پس مساله حادی نیست و دلیلی بر حساسیت بیش از حدش بر این مساله وجود ندارد .


با سلام خدمت شما دوست گرامی

نه این گونه نیست
جاسوسی برای دشمنان اسلام و نظام اسلامی، گناهی بزرگ و حرامی است نابخشودنی، زیرا چه بسا یک جاسوسی برای دشمن، حوادث ناگواری را به دنبال آورد و سبب قتل‌ها و جنایت‌ها شود و حتی موجبات تسلط بیگانگان بر کشور اسلامی شود.
مساله خیانت و جاسوسی اگر ثابت شود عواقب بدی برای فرد به همراه خواهد داشت.
در روایت داریم:"الجَاسُوسُ وَ العَینُ إِذَا ظُفِرَ بِهِمَا قُتِلَ". (27) حکم به وجوب قتل جاسوسی که برای کفار خبرچینی می‌کند، حاکی از حرمت تجسّس علیه نظام اسلامی از منظر ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) است. در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شخصی به نام فرات بن حیّان که جاسوس معاویه بود، حکم قتلش توسط ایشان صادر گردید. این حکم رسول مکرم اسلام کاشف از حرمت تکلیفی تجسّس علیه حکومت اسلامی و به نفع کفّار است.

پایه احکام حکومت اسلامی فقه شیعه است
در سیستم جنایی فقه امامیه برای کسی که به تجسّس علیه حکومت اسلامی و به نفع کفّار می‌پردازد، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده است. که در مورد جاسوس مسلمان (فردی که مسلمان است و برای کفار و دشمنان اسلام جاسوسی می کند) حکم به امام و یا ولی فقیه و جاکم اسلامی واگذار شده است اما برای جاسوس کافر که در لباس مسلمانی جاسوسی در حکومت اسلامی می کند قتل متعین است.

اگر این جاسوسی به اخلال هم پیوند داشته باشد و سطح اخلال این فرد در جامعه اسلامی زیاد باشد حکم محاربه برای او متعین است .

در تعریف جرایم علیه امنیت داخلی گفته شده که اعمال مجرمانه‌ای است که ارتکاب آنها باعث ایجاد هرج و مرج و اغتشاش در نظم داخلی یک کشور می‌شود.مثل تحریک مردم به درگیری با یکدیگر،تخریب موسسات عمومی،بمب گذاری در اماکن عمومی و...جرایم عیله امنیت خارجی هم اعمال مجرمانه‌ای است که ارتکاب آنها باعث اخلال در نظم بین‌المللی یا به تعبیر دیگر باعث خدشه به استقلال و تمامیت ارضی یک کشور می شود.مثل جاسوسی به نفع اجانب.

جرایم علیه امنیت داخلی در قانون دیده شده است و حکم آنها بنا بر نوع جرم مشخص می شود. اما این گونه نیست که در نظام حقوقی اسلام و جمهوری اسلامی هر کس را با هر درجه ای زا نفوذ گرفتند اعدام کنند بلکه سلسله مراتب دارد که بعضا به حاکم اسلامی واگذار شده است.

شعیب;993747 نوشت:

بینش سیاسی در این پست های شما غوغا می کند!!!!
ایران حامی منافع آمریکا!!!! عجبا!!!

سلام و عرض ادب

شما مجاهدید و ار ائمه نیز پیش گرفته اید !!!!!


[=bbcnassim]امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشی از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود[=bbcnassim] خانه نشین باشید[=bbcnassim] (بی طرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشسته ایم شما نیز خانه نشین باشید

[=bbcnassim] ابو الجارود از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است گوید:
[=bbcnassim]به آن حضرت عرض کردم: «مرا دستوری فرمائید، پس فرمود: ترا به پرهیزگاری سفارش می کنم و نیز به اینکه خانه نشین باشی و در گردهمائی و جمع این مردم شرکت و فعّالیّتی نکنی،
و از آنان که از ما خاندان خروج می کنند دور باش
که آنان چیزی به دست ندارند و به چیزی هم نائل نمی شوند
[=bbcnassim]

[=bbcnassim]«من و أبان بر امام صادق علیه السّلام وارد شدیم و این مقارن با زمانی بود که پرچمهای سیاه در خراسان ظهور کرده بود، عرض کردیم: نظر شما چیست؟ آن حضرت فرمود: در خانه های خود بنشینید، هر گاه دیدید ما بر مردی گرد آمده ایم شما نیز با سلاح به یاری ما برخیزید»

حکایت حکومت کنونی حکایتی است که در روایات در مورد آن توضیح داده شده

حکومتی که ملعبه دست سیاستمداران کثیفی شده ، که از اسم اسلام برای پیشبرد منافع خود استفاده می کنند

و کسانی که ادعای برپایی حکومت اسلامی را کردند ، ناخواسته بازیچه دست استکبار شده اند !!!!!

البته در خیال خود به این فکر مشغول هستند ، که در حال جنگ با استکبار جهانی هستند!!!! ( مثل گل به خودی این جا صادق است )


[=bbcnassim]«مثل خروج قائم ما خاندان مانند خروج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله است، [=bbcnassim]

و مثل آن کس که از ما خاندان قبل از قیام قائم بپا خیزد
بسان جوجه ای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد
و کودکان با آن به بازی پردازند
(دستخوش بازیچه کودکان شود)».

شروحیل;993844 نوشت:
سلام و عرض ادب
شما مجاهدید و ار ائمه نیز پیش گرفته اید !!!!!
امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشی از ناحیه آذربایجان زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانه نشین باشید (بی طرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشسته ایم شما نیز خانه نشین باشید
ابو الجارود از امام باقر علیه السّلام روایت کرده است گوید:
به آن حضرت عرض کردم: «مرا دستوری فرمائید، پس فرمود: ترا به پرهیزگاری سفارش می کنم و نیز به اینکه خانه نشین باشی و در گردهمائی و جمع این مردم شرکت و فعّالیّتی نکنی،
و از آنان که از ما خاندان خروج می کنند دور باش
که آنان چیزی به دست ندارند و به چیزی هم نائل نمی شوند
«من و أبان بر امام صادق علیه السّلام وارد شدیم و این مقارن با زمانی بود که پرچمهای سیاه در خراسان ظهور کرده بود، عرض کردیم: نظر شما چیست؟ آن حضرت فرمود: در خانه های خود بنشینید، هر گاه دیدید ما بر مردی گرد آمده ایم شما نیز با سلاح به یاری ما برخیزید»
حکایت حکومت کنونی حکایتی است که در روایات در مورد آن توضیح داده شده
حکومتی که ملعبه دست سیاستمداران کثیفی شده ، که از اسم اسلام برای پیشبرد منافع خود استفاده می کنن
و کسانی که ادعای برپایی حکومت اسلامی را کردند ، ناخواسته بازیچه دست استکبار شده اند !!!!!
البته در خیال خود به این فکر مشغول هستند ، که در حال جنگ با استکبار جهانی هستند!!!! ( مثل گل به خودی این جا صادق است )
«مثل خروج قائم ما خاندان مانند خروج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله است،
و مثل آن کس که از ما خاندان قبل از قیام قائم بپا خیزد
بسان جوجه ای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد
و کودکان با آن به بازی پردازند
(دستخوش بازیچه کودکان شود)».


با سلام و خدمت شما دوست گرامی
بارها (در تاپیک های مختلف ) جواب این سوالات داده شده و احادیث درست در جای خود دیده شده است.
اگر بخواهم دوباره در این تاپیک-که موضوع آن چیز دیگر است- به این موضوع بپردازم خروج از موضوع بحث و رسالت تاپیک است.
همان گونه که قبلا هم خدمتتان عرض کردیم اگر سوال و یا بحثی در این زمینه دارید می توانید از تاپیک هایی که این بحث در آن شده استفاده کنید و یا در صورت داشتن حرف جدید تاپیکی احداث فرموده تا با هم گفتگو کنیم.

از این که در بحث مشارکت فعال داشته اید از شما تشکر می کنم.@};-

شعیب;993813 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

نه این گونه نیست
جاسوسی برای دشمنان اسلام و نظام اسلامی، گناهی بزرگ و حرامی است نابخشودنی، زیرا چه بسا یک جاسوسی برای دشمن، حوادث ناگواری را به دنبال آورد و سبب قتل‌ها و جنایت‌ها شود و حتی موجبات تسلط بیگانگان بر کشور اسلامی شود.
مساله خیانت و جاسوسی اگر ثابت شود عواقب بدی برای فرد به همراه خواهد داشت.
در روایت داریم:"الجَاسُوسُ وَ العَینُ إِذَا ظُفِرَ بِهِمَا قُتِلَ". (27) حکم به وجوب قتل جاسوسی که برای کفار خبرچینی می‌کند، حاکی از حرمت تجسّس علیه نظام اسلامی از منظر ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) است. در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شخصی به نام فرات بن حیّان که جاسوس معاویه بود، حکم قتلش توسط ایشان صادر گردید. این حکم رسول مکرم اسلام کاشف از حرمت تکلیفی تجسّس علیه حکومت اسلامی و به نفع کفّار است.

پایه احکام حکومت اسلامی فقه شیعه است
در سیستم جنایی فقه امامیه برای کسی که به تجسّس علیه حکومت اسلامی و به نفع کفّار می‌پردازد، مجازات‌هایی در نظر گرفته شده است. که در مورد جاسوس مسلمان (فردی که مسلمان است و برای کفار و دشمنان اسلام جاسوسی می کند) حکم به امام و یا ولی فقیه و جاکم اسلامی واگذار شده است اما برای جاسوس کافر که در لباس مسلمانی جاسوسی در حکومت اسلامی می کند قتل متعین است.

اگر این جاسوسی به اخلال هم پیوند داشته باشد و سطح اخلال این فرد در جامعه اسلامی زیاد باشد حکم محاربه برای او متعین است .

در تعریف جرایم علیه امنیت داخلی گفته شده که اعمال مجرمانه‌ای است که ارتکاب آنها باعث ایجاد هرج و مرج و اغتشاش در نظم داخلی یک کشور می‌شود.مثل تحریک مردم به درگیری با یکدیگر،تخریب موسسات عمومی،بمب گذاری در اماکن عمومی و...جرایم عیله امنیت خارجی هم اعمال مجرمانه‌ای است که ارتکاب آنها باعث اخلال در نظم بین‌المللی یا به تعبیر دیگر باعث خدشه به استقلال و تمامیت ارضی یک کشور می شود.مثل جاسوسی به نفع اجانب.

جرایم علیه امنیت داخلی در قانون دیده شده است و حکم آنها بنا بر نوع جرم مشخص می شود. اما این گونه نیست که در نظام حقوقی اسلام و جمهوری اسلامی هر کس را با هر درجه ای زا نفوذ گرفتند اعدام کنند بلکه سلسله مراتب دارد که بعضا به حاکم اسلامی واگذار شده است.

سلام علیکم

استاد این فرمایش شما در رابطه با جاسوسی منطق تئوری دارد و عقلانی است ، حال باید دید قانون در متن و در عمل چه میکند
مثلا جاسوسی که بار خیانتش را مردم سالها داده اند و در اقتصاد این مملکت و برعلیه مردم سالها فعالیت می کرده مثلا چه برخوردی با او میشود آیا او به مرخصی فرستاده میشود ،

نمیدانم کدام کشور چنین کاری میکند و البته اهمیت هم ندارد هر کشوری که باشد نتیجه عملکردش را باید مردمش تحمل کند

پس فرمایش شما میتواند نوشته ای در کتاب قانون شود جهت تکمیل تئوری قانونی کتاب


فاتح;993877 نوشت:
سلام علیکم

استاد این فرمایش شما در رابطه با جاسوسی منطق تئوری دارد و عقلانی است ، حال باید دید قانون در متن و در عمل چه میکند
مثلا جاسوسی که بار خیانتش را مردم سالها داده اند و در اقتصاد این مملکت و برعلیه مردم سالها فعالیت می کرده مثلا چه برخوردی با او میشود آیا او به مرخصی فرستاده میشود ،

http://fna.ir/8KA0CH

نمیدانم کدام کشور چنین کاری میکند و البته اهمیت هم ندارد هر کشوری که باشد نتیجه عملکردش را باید مردمش تحمل کند

پس فرمایش شما میتواند نوشته ای در کتاب قانون شود جهت تکمیل تئوری قانونی کتاب


با سلام خدمت شما دوست گرامی
ما نمی خواهیم موردی بحث کنیم (و موردی هم که شما بیان کردید بنده متوجه نشدم که کیست تا نظر خودم را بگویم) ولی همین مقدار می خواهم عرض کنم که ما در حکومت دینی و مصداقا در حکومت اسلامی (که مبنای عمل در ان طبق فقه است) قانون کم نداریم و همه چیز از نظر تئوریک درست است حال ما در صحنه عمل چه کرده ایم جای خود قابل بحث است.
ما می خواهیم بگوییم حکومت دینی اسلامی قانون برای مبارزه با نفوذ و جاسوس دارد و باید طبق این قانون عمل شود (گر چه موارد بسیاری در طول انقلاب سراغ داریم که به خاطر جاسوسی و اخلال و محاربه کشته شده و یا در زندان هستند که برخی ما را به زیاده روی در این کار (دافعه) متهم می کنند)
بررسی مصادیق نیاز به آگاهی کامل به پرونده آن مصداق دارد و نمی توان صرف شنیده ها آن را قضاوت کرد.

قوانین در هر کشوری جعل و اعتبار میکنند برای عینیت بخشیدن به آن ، این قوانین جنبه تکوینی و حقیقی ندارد که خود بخود و بدون وجود الزامی از خارج جاری گردد .

حتی اگر قوانین هیچ نقص تئوری نداشته باشد و مصادیقش کاملا مشخص و بدون شبهه ، التزام مجری به قانون هم باید پیش بینی بشود ، یعنی او باید مسئول باشد در برابر عملکردش ، در برابر دیگران باشد اعم از اینکه شخصیت حقوقی دارند یا ندارند
آیا در این کشور چنین است ؟
تعدادی نماینده میروند یک معاهده سیاسی تنظیم کنند با کشور متخاصم ۳ نفرشان جاسوس از آب در می آیند و کسی در قبل این انتخاب مورد سوال واقع نمیشود .

در کشورهای دیگر چنین نیست نمونه

http://fna.ir/bnvbpv

هر نقصی در عملکرد بوجود بیاید و مردم متحمل آن شوند احساس نا امنی می کنند و دموکراسی هم با همان تعریفش مخدوش میشود چون خود را خارج از دایره حاکمیتی میبینند که مسئولیت در برابر آمها ندارد

و دوگانگی پیش می آید و بار روانی ای بر جامعه منتقل میشود . ولی اگر التزام عملی در حد متعادلش بروز ظهور داشته باشد دغدغه های امنیت و بار روانی آن از دوش مردم برداشته میشود .

فاتح;993881 نوشت:
قوانین در هر کشوری جعل و اعتبار میکنند برای عینیت بخشیدن به آن ، این قوانین جنبه تکوینی و حقیقی ندارد که خود بخود و بدون وجود الزامی از خارج جاری گردد .

حتی اگر قوانین هیچ نقص تئوری نداشته باشد و مصادیقش کاملا مشخص و بدون شبهه ، التزام مجری به قانون هم باید پیش بینی بشود ، یعنی او باید مسئول باشد در برابر عملکردش ، در برابر دیگران باشد اعم از اینکه شخصیت حقوقی دارند یا ندارند
آیا در این کشور چنین است ؟
تعدادی نماینده میروند یک معاهده سیاسی تنظیم کنند با کشور متخاصم ۳ نفرشان جاسوس از آب در می آیند و کسی در قبل این انتخاب مورد سوال واقع نمیشود .

در کشورهای دیگر چنین نیست نمونه

http://fna.ir/bnvbpv

هر نقصی در عملکرد بوجود بیاید و مردم متحمل آن شوند احساس نا امنی می کنند و دموکراسی هم با همان تعریفش مخدوش میشود چون خود را خارج از دایره حاکمیتی میبینند که مسئولیت در برابر آمها ندارد

و دوگانگی پیش می آید و بار روانی ای بر جامعه منتقل میشود . ولی اگر التزام عملی در حد متعادلش بروز ظهور داشته باشد دغدغه های امنیت و بار روانی آن از دوش مردم برداشته میشود .


با سلام خدمت شما دوست گرامی
عرض کردم روی مصداق ها نمی توان به همین راحتی سخن گفت چرا که نیاز به اطلاع دقیق از پرونده اشخاص متهم دارد که ما در آن جایگاه نیستیم کشور های دیگر هم که مثال زدید به آخرین درجه از اقدامشان انفصال از پستی که داشته اند می باشد آیا شما مصداقی در ایران سراغ دارید که خیانتش برای دستگاه حاکمه محرز باشد و باز در سمت اجرایی خود باقی باشد؟؟ ما که سراغ نداریم.
آنچه که در رسانه ها در باره افراد گفته می شود گمانه زنی هایی بیش نیست و الا در صورت اثبات جرم و خیانت شکی نداشته باشید که دستگاه حاکمه برخورد جدی خواهد داشت.

اما آنچه که بر عهده این تاپیک است بیان مصادیق نیست بلکه بیان این مطلب است که نظام دینی به عنوان نظامی که از آموزه های دین احکام حکومتی خود را اتخاذ می کند تئوری مناسب برای جریان نفوذ را داراست. قانون برای مقابله با جاسوس و محاکمه او دارد قانون برای مقابله با محارب و خرابکار دارد قانون برای مفسد دارد و ظمانت اجرایی آن هم همان وضع قانون است. حال چه می شود که در کشور ما در اجرای قانون در مواردی مسامحه می شود جای بررسی دارد.

سلام علیکم

اگر تئوری درست باشد ، نفوذ شکل نمیگیرد . پس چون نفوذ شکل گرفته ، نتیجه اینکه تئوری درست نیست یا نقص دارد

بنده دستم خالی است در حدی نیست که تشخیص مصداق قطعی صورت بگیرد برای همگان ولی واضح تر از این موارد سراغ ندارد برای محاربه و اخلال که ذکر کردم

مورد اول محمد باقر نمازی و سیامک نمازی بود ۱۰ سال بصورت سیستمی در نظام اقتصادی و سیاسی کشور نفوذ کرده و قصدش فکر نمیکنم به هیچ شکل بشود گفت دوستی بوده ،قطعا محارب بوده ، حکمشان ۱۰ سال حبس بعد از مدتی به مرخصی استعلاجی هم فرستاده شد
دومی هم دری اصفهانی است که در تیم مذاکره کننده برجام با اصرار و معرفی مدیر خاصی وارد شده و تمام اطلاعات تیم مذاکره کننده را موضوع به موضوع بند به بند به امریکاییها مخابره میکرده ، اینهم حکمش ۴ ماه حبس شد
اینها مصادیق هم کلان اند و هم خیانت اند و جاسوسی . سالبه جزئیه اند برای آن قانون موجبه کلیه

فاتح;994092 نوشت:
سلام علیکم
اگر تئوری درست باشد ، نفوذ شکل نمیگیرد . پس چون نفوذ شکل گرفته ، نتیجه اینکه تئوری درست نیست یا نقص دارد

فاتح;994092 نوشت:
اگر تئوری درست باشد ، نفوذ شکل نمیگیرد . پس چون نفوذ شکل گرفته ، نتیجه اینکه تئوری درست نیست یا نقص دارد

با سلام خدمت شما دوست گرامی
این جمله صحیح نیست که: "اگر تئوری درست باشد نفوذ شکل نمی گیرد" چرا که یک چیز می تواند در تئوری درست باشد ولی در عمل و اجرا کم و کاستی در کار باشد. معضل اصلی ما اجرای قوانین است نه نبود قوانین. و این عدم اجرای صحیح جنبه های متفاوتی می تواند داشته باشد یا به خاطر نبود نیروی صالح در مقام اجرا است و یا به خاطر موانع بیرونی (مانند فشارها و مصلحت طلبی ها و دفع افشسد به فاسد)
به نظر می رسد ما در بحث تئوری و قانون چیزی کم نداشته باشیم و مشکل از اجراست(به خاطر یکی از دو عاملی که در بالا ذکر شد)

فاتح;994092 نوشت:
بنده دستم خالی است در حدی نیست که تشخیص مصداق قطعی صورت بگیرد برای همگان ولی واضح تر از این موارد سراغ ندارد برای محاربه و اخلال که ذکر کردم

مورد اول محمد باقر نمازی و سیامک نمازی بود ۱۰ سال بصورت سیستمی در نظام اقتصادی و سیاسی کشور نفوذ کرده و قصدش فکر نمیکنم به هیچ شکل بشود گفت دوستی بوده ،قطعا محارب بوده ، حکمشان ۱۰ سال حبس بعد از مدتی به مرخصی استعلاجی هم فرستاده شد
دومی هم دری اصفهانی است که در تیم مذاکره کننده برجام با اصرار و معرفی مدیر خاصی وارد شده و تمام اطلاعات تیم مذاکره کننده را موضوع به موضوع بند به بند به امریکاییها مخابره میکرده ، اینهم حکمش ۴ ماه حبس شد
اینها مصادیق هم کلان اند و هم خیانت اند و جاسوسی . سالبه جزئیه اند برای آن قانون موجبه کلیه


هر نوع همکاری با آمریکا به صورت مخفیانه که موجب قتل نمی شود قتل و اعدام جاسوس قوانین و قواعدی دارد که باید در طول دادرسی محرض شده و ادله و شواهد باید آن را تایید کند و الا به صرف این که رسانه گفتند که یک نفر جاسوس است نمی توان گفت باید کشته شود یا به صرف این که رسانه ها اعلام کردند که یک نفر با آمریکا ارتباط می گرفته که موجب قتل او نمی شود بلکه دادگاه صالحه باید آن را بررسی کرده و نظر دهد.
به نظر بنده ، ورود در بحث مصادیق نه می تواند کمکی به بحث کند و نه ما در مقامی هستیم که بتوانیم در براه پرونده یک مورد خاص نظر بدهیم.

شعیب;994337 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
این جمله صحیح نیست که: "اگر تئوری درست باشد نفوذ شکل نمی گیرد" چرا که یک چیز می تواند در تئوری درست باشد ولی در عمل و اجرا کم و کاستی در کار باشد. معضل اصلی ما اجرای قوانین است نه نبود قوانین. و این عدم اجرای صحیح جنبه های متفاوتی می تواند داشته باشد یا به خاطر نبود نیروی صالح در مقام اجرا است و یا به خاطر موانع بیرونی (مانند فشارها و مصلحت طلبی ها و دفع افشسد به فاسد)
به نظر می رسد ما در بحث تئوری و قانون چیزی کم نداشته باشیم و مشکل از اجراست(به خاطر یکی از دو عاملی که در بالا ذکر شد)

سلام علیکم

تئوری درست جدا از عمل نیست . یک ایده و نظریه اولیه داریم در هنگام اجرا و آزمون اشکالات تشخیص داده میشود اصلاح در تئوری یا تکمیل آن از نواقص انجام میشود .

پس اگر تئوری ای درست اجرا نمیشود یا آن بدلیل عدم مطابقت با واقع اشتباه است یا ناقص است بدلیل ناتوانی در رفع اشکالات

با قانون کردن ایده نیازموده اشکال تئوری به قانون منتقل میشود . کثرت قوانین هم مساوی کامل بودن آن نیست چراکه این کثرت ممکن است معلول نقص در تئوری باشد .

اگر قانونی هم جعل میشودولی اجرا نمیشود دلالت بر همان نقص در تئوری دارد . احتمال دارد آن تئوری بر اساس ساختاری که الزام ملزوم است و جدا از هم نیست چینش نشده باشد و نقص در هر بخشی در بخشهای دیگر تاثیر مستقیم نگذارد
ممکن است مفاهیم درست تعریف نشده باشند و یا جایگاه آن در ساختار درست تعیین نشده باشد یا هر دلیل دیگری

مثلا مفهوم مسئولیت اگر مساوی کسب یک کرسی یا جایگاه معنی و تعبیر شود ، هر کسی روی آن کرسی نشست بگوید من مسئول شدم به استناد این کرسی ای که فتح کردم خب اشکال در تعریف است ، و اگر میل من کاربری کرسی را تعیین کند خب اشکال جایگاه آن کرسی پیش می آید که سلیقه ای شده

و چون کرسی سلیقه ای شد مشکل در ساختار شکل میگیرد . شهر هرت اینطوری تاسیس میشود .

فاتح;994341 نوشت:
تئوری درست جدا از عمل نیست . یک ایده و نظریه اولیه داریم در هنگام اجرا و آزمون اشکالات تشخیص داده میشود اصلاح در تئوری یا تکمیل آن از نواقص انجام میشود .

با سلام خدمت شما دوست گرامی
شما یک فاکتور را از نظر انداخته اید و آن فاکتور مجری است گاهی (جدای از بحث های تطبیقی) یک قانون کامل و جامع است اما مجری در اجرای آن اهمال می کند دیگر نوبت به رفع نواقص نمی رسد مجری قانون اصیل و جامع را درست اجرا نمی کند این عدم اجرای صحیح گر چه باعث خلل در جامعه می شود و شاید در مدت های مدید اصلاح هم نشود(جامعه) اما با این که قانون جامع است و نیاز به تغیر هم ندارد ولی در بحث اجرا مشکل دارد.

شعیب;994590 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
شما یک فاکتور را از نظر انداخته اید و آن فاکتور مجری است گاهی (جدای از بحث های تطبیقی) یک قانون کامل و جامع است اما مجری در اجرای آن اهمال می کند دیگر نوبت به رفع نواقص نمی رسد مجری قانون اصیل و جامع را درست اجرا نمی کند این عدم اجرای صحیح گر چه باعث خلل در جامعه می شود و شاید در مدت های مدید اصلاح هم نشود(جامعه) اما با این که قانون جامع است و نیاز به تغیر هم ندارد ولی در بحث اجرا مشکل دارد.

سلام علیکم

امریکا برای تدوین نظام اداری کشورش غیر از محققین و صاحبنظرانی که در داخل کشورش در حوزه های مختلف مرتبط با مدیریت تخصص داشتند , استخدام کرده بود از شخصیت هایی از کشورهای دیگر هم استفاده کرد برای تحلیل و ارائه پیشنهاد از جمله این افراد شخصیتی چون مارکس وبر بود .

هزینه این بررسی و تحقیقات و زمانی که برای آن صرف شد تا رسیدن به مدلی کم نقص یا بی نقص یک چیز را خیلی خوب بیان میکرد و آن اینکه اون کشور و مسئولینش واقعا میخوان کار درستی انجام بدن .

حالا مانشسته ایم . سقف و ناودان سوراخ است و یا احتمال میدهیم سوراخ شود و نشسته ایم و نگاه میکنیم و آب که چکه میکند , کاسه میگذاریم سوراخ بزرگتر میشود سطل میگذاریم بزرگتر میشود بشکه تا اینکه سرمان خراب شود

اگر پرسیده شود چرا سقف روی سرتان آوار شد , میگوئیم سقف ایراد نداشت آن سوراخ مقصر است . خب چرا برنامه ای نریختید ؟ در پاسخ میگوئیم ما برنامه داشتیم آیا کاسه و سطل و بشکه کافی نیست ؟
اینهمه قانون داریم کافی نیست ؟ قانون مجازات اسلامی قانون کیفری قانون مبارزه با جرائم اقتصادی داریم قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز داریم قانون مبارزه با مفاسد اداری و دولتی هم داریم , حتی 9 نهاد موازی که موضوع فعالیتشان و حوزه فعلیتشان عین هم است درست کردیم برای مقابله با فساد

خب پس چرا این محری دارد کار خودش را میکند ؟ نمیدانیم . پس بروید تحقیق کنید هزینه بگذارید مبانی نظری دارید تنها کافی است استنباط و بسط صورت بگیرد از صاحبنظران استفاده کنید آزمون خطا کنید تا مشکل رفع شود

در غیر اینصورت بنشینید سقف بر سرتان بیاید

فاتح;994602 نوشت:
سلام علیکم
امریکا برای تدوین نظام اداری کشورش غیر از محققین و صاحبنظرانی که در داخل کشورش در حوزه های مختلف مرتبط با مدیریت تخصص داشتند , استخدام کرده بود از شخصیت هایی از کشورهای دیگر هم استفاده کرد برای تحلیل و ارائه پیشنهاد از جمله این افراد شخصیتی چون مارکس وبر بود .
هزینه این بررسی و تحقیقات و زمانی که برای آن صرف شد تا رسیدن به مدلی کم نقص یا بی نقص یک چیز را خیلی خوب بیان میکرد و آن اینکه اون کشور و مسئولینش واقعا میخوان کار درستی انجام بدن .
حالا مانشسته ایم . سقف و ناودان سوراخ است و یا احتمال میدهیم سوراخ شود و نشسته ایم و نگاه میکنیم و آب که چکه میکند , کاسه میگذاریم سوراخ بزرگتر میشود سطل میگذاریم بزرگتر میشود بشکه تا اینکه سرمان خراب شود
اگر پرسیده شود چرا سقف روی سرتان آوار شد , میگوئیم سقف ایراد نداشت آن سوراخ مقصر است . خب چرا برنامه ای نریختید ؟ در پاسخ میگوئیم ما برنامه داشتیم آیا کاسه و سطل و بشکه کافی نیست ؟
اینهمه قانون داریم کافی نیست ؟ قانون مجازات اسلامی قانون کیفری قانون مبارزه با جرائم اقتصادی داریم قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز داریم قانون مبارزه با مفاسد اداری و دولتی هم داریم , حتی 9 نهاد موازی که موضوع فعالیتشان و حوزه فعلیتشان عین هم است درست کردیم برای مقابله با فساد
خب پس چرا این محری دارد کار خودش را میکند ؟ نمیدانیم . پس بروید تحقیق کنید هزینه بگذارید مبانی نظری دارید تنها کافی است استنباط و بسط صورت بگیرد از صاحبنظران استفاده کنید آزمون خطا کنید تا مشکل رفع شود
در غیر اینصورت بنشینید سقف بر سرتان بیاید

با سلام خدمت شما دوست گرامی
ما منکر نوقص و کاستی ها در کشور و نظام و حکومتمان نیستیم ولی میگوییم اشکال و درد را بشناسیم به قول معروف انگشت را روی درد بگذاریم.
بحث ما روی این موضوع بود که آیا تئوری برای جلوگیری از نفوذ و برخورد با نفوذی ها داریم یانه؟؟ که ما عرض کردیم این تئوری وجود دارد که اگر اجرا شود بازدارندگی اش از همه مدل ها بیشتر است و اگر نقصی هست در اجراست.
گاهی ما مشکل را گم می کنیم و برای بهبود وضعیت دست به تغییر موضع دیگری می زنیمو این نه تنها درد و مشکل را بر طرف نمی کند که دردر را زیاد می کند.
مثالی مشهور آن درد دندان است ؛ وقتی یک دندان مشکل داشته باشد دردش به همه ریشه ها سرایت می کند و برخی اصل دندان خراب را نمی توانند تشخیص دهند دندان مجاور را می کشند این نه تنها درد را ساکت نمی کند که مشکل را زیاد تر می کند.
مهم این است که نقطه ثقل مشکل را شناخت و به فکر ترمیم آن بود.
آیا با تغییر قانون مشکلاتمان حل می شود یا بالا تر از آن با تغییر حکومت مشکلمان حل می شود و یا مشکل جای دیگر است؟؟
آیا همان مرکز تحقیقاتی که برای آمریکا برنامه تدوین کرد بیاید و برنامه برای ما بنویسد مشکل حل می شود ؟؟
به نظر بنده خیر!! چرا که مشکل این جا نیست. مشکل تئوری نیست بلکه اجراست.
مشکل فرهنگ عمومی است که در سطوح مختلف خود را نشان می دهد مشکل انتخاب های ماست که مشکل می آفریند.
مگر نه این است که نظام اداری و اجرایی کشور را مردم انتخاب می کنند.
باید فکری برای انتخاب هایمان بکنیم. دقیق تر و با بصیرت بیشتر.

استاد شعیب یک سوال
بسیاری از سکولارهای حال حاضر ایران طرفدار حکومت شاه سابق ایران هستند و پهلوی ها رو خیلی تقدیر و ستایش می کنن! وقتی حرفهاشونو به خودشون بر می گردونیم، می گن: چون از اول در ثروت و پول و دارایی به دنیا میان، معمولا به اندازه ای که مستضعفین به مال و ثروت می رسند خودشونو گم نمی کنن و نتیجه این می شه که به فکر مملکت و ... می افتن و پول و ثروت براشون خیلی مهم نیست چون عقده ثروت رو ندارن و ثروت از ابتدا در اختیارشون هست!
به نظر شما می تونیم ولی فقیه رو برای اونها در مقابل شاه قرار بدیم به اضافه این امتیاز که ولی فقیه یک فرد تحصیل کرده فقیه و عالم و آگاه و عادل هست که در مراحل تزکیه نفس هم سرآمد هست و از نظر مالی هم به خاطر در دست داشتن خمس مقلدینشون، به همون اندازه اغنای مالی داره که اگر در حاکمیت هم قرار بگیره، خودشو گم نکنه و البته به اضافه نظارتهایی که روی رهبری وجود داره و ...

++Hadi++;994936 نوشت:
استاد شعیب یک سوال
بسیاری از سکولارهای حال حاضر ایران طرفدار حکومت شاه سابق ایران هستند و پهلوی ها رو خیلی تقدیر و ستایش می کنن! وقتی حرفهاشونو به خودشون بر می گردونیم، می گن: چون از اول در ثروت و پول و دارایی به دنیا میان، معمولا به اندازه ای که مستضعفین به مال و ثروت می رسند خودشونو گم نمی کنن و نتیجه این می شه که به فکر مملکت و ... می افتن و پول و ثروت براشون خیلی مهم نیست چون عقده ثروت رو ندارن و ثروت از ابتدا در اختیارشون هست!
به نظر شما می تونیم ولی فقیه رو برای اونها در مقابل شاه قرار بدیم به اضافه این امتیاز که ولی فقیه یک فرد تحصیل کرده فقیه و عالم و آگاه و عادل هست که در مراحل تزکیه نفس هم سرآمد هست و از نظر مالی هم به خاطر در دست داشتن خمس مقلدینشون، به همون اندازه اغنای مالی داره که اگر در حاکمیت هم قرار بگیره، خودشو گم نکنه و البته به اضافه نظارتهایی که روی رهبری وجود داره و ...

با سلام خدمت شما دوست گرامی
مهمترین شاخصه فکری سکولاریسم شخصی سازی و فردگرایی دین و جدا کردن آن از بقیه عرصه های زندگی انسان است. آنها معتقد ان دین از سیاست و جامعه و علم و ... جداست انسان باید در محدوده شخصی خود به معتقدات خود عامل باشد و در دیگر عرصه ها آن را دخالت ندهد .
با این عقیده ای که دارند هیچ گاه نمی توانند قبول کنند که حاکم یک جامعه کسی باشد که منتسب به دین است و کسی است که می خواهد مولفه های دینی را در جامعه اعمال کند. حتی اگر ببینند که او عالم ترین فرد زمانه خودش هم باشد و یا این که ثروتمند ترین افراد جامعه هم باشد. باز نمی توانند قبول کنند که حاکم باشد آنها می گویند کسی باید بر جامعه حکومت کند که پای دین و عقاید را به بحث حکومت داری نکشاند. حتی اگر این فرد یک آدم پولدار بی سواد باشد.

پس بحث ما با سکولار ها مبنایی است و این مواردی که بیان می کنند (که در مطلب خود ذکر کردید که مثلا آنها فقیر اند که اگر پول به دستشان برسد ....) این مطالب برای گم کردن راه است و ال اگر همه این مشکلات هم حل شود باز آنها مخالف ورود دین به عرصه هستند

شعیب;994931 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
ما منکر نوقص و کاستی ها در کشور و نظام و حکومتمان نیستیم ولی میگوییم اشکال و درد را بشناسیم به قول معروف انگشت را روی درد بگذاریم.
بحث ما روی این موضوع بود که آیا تئوری برای جلوگیری از نفوذ و برخورد با نفوذی ها داریم یانه؟؟ که ما عرض کردیم این تئوری وجود دارد که اگر اجرا شود بازدارندگی اش از همه مدل ها بیشتر است و اگر نقصی هست در اجراست.
گاهی ما مشکل را گم می کنیم و برای بهبود وضعیت دست به تغییر موضع دیگری می زنیمو این نه تنها درد و مشکل را بر طرف نمی کند که دردر را زیاد می کند.
مثالی مشهور آن درد دندان است ؛ وقتی یک دندان مشکل داشته باشد دردش به همه ریشه ها سرایت می کند و برخی اصل دندان خراب را نمی توانند تشخیص دهند دندان مجاور را می کشند این نه تنها درد را ساکت نمی کند که مشکل را زیاد تر می کند.
مهم این است که نقطه ثقل مشکل را شناخت و به فکر ترمیم آن بود.
آیا با تغییر قانون مشکلاتمان حل می شود یا بالا تر از آن با تغییر حکومت مشکلمان حل می شود و یا مشکل جای دیگر است؟؟
آیا همان مرکز تحقیقاتی که برای آمریکا برنامه تدوین کرد بیاید و برنامه برای ما بنویسد مشکل حل می شود ؟؟
به نظر بنده خیر!! چرا که مشکل این جا نیست. مشکل تئوری نیست بلکه اجراست.
مشکل فرهنگ عمومی است که در سطوح مختلف خود را نشان می دهد مشکل انتخاب های ماست که مشکل می آفریند.
مگر نه این است که نظام اداری و اجرایی کشور را مردم انتخاب می کنند.
باید فکری برای انتخاب هایمان بکنیم. دقیق تر و با بصیرت بیشتر.

سلام علیکم

نظام اداری کشور رو مردم انتخاب نمیکنند . نحوه جاری شدن احکام حکومتی یک ساختار است که توسط حکومت تعیین چینش میشود
مردم بعد از تعیین نوع حکومت ، مطابق با قانون اساسی فقط فردی رو که صلاحیتش احراز شده بعنوان رییس قوه مجره نماینده مجلس عضو شورای نگهبان عضویت در شورای شهر انتخاب میکنند

چینش و ساختار اجرایی کشور در دست اونها نیست مثلا اونها نمیتونن بگن تجمیع سه قوا کنید یا تفکیک

این نظر حکومت بوده ، درست هم بوده ولی بنظر با نواقص و خلا قانون اجرایی شده . خب اگر نقصی باشد و بخواهد اصلاح بشود مردم که دخالتی در این موضوع ندارند.

اما بعد
در رابطه با نئوری ، ما یک مبانی داریم در حد یک ایده ولی قابل اجرا و میخواهیم حکومتی و اجرایی شود ولی روش اجرایی ما اشکال پیدا کرده . اگر نمیتوانیم اجرایی کنیم امریکا برای ما نمی آید اجرایی کند ، اون مورد که ذکر شد مثال بود آمها مدل مد نظرشان سرمایه داری است زحمت کشیدند اجرایی کردند

خب مشکل اجراست . روشمند نیست ناقص است وضع قوانین متعدد برای رفع نقص ساختاری راه حل درستی نیست ،

مثلا همان تفکیک سه قوا . سه قوا در ایران کاملا منفک نیستند . حقوق نماینده مجلس و بودجه قوه قضاییه در لایحه قوه مجریه پیش بینی میشود و نحوه پرداخت و کم و زیادش منوط به تایید نهایی قوه مجریه است .
چون منابع مالی در اختیار اوست .
همین امر باعث شد که همین سال گذشته دولت برای تصویب یا رد صلاحیت یا اعمال سلایقش سو استفاده کند و پیشنهاد افزایش حقوق نمایندگان مجلس را بعنوان رشوه به آنها بدهد و این مساله علنا اعلام شد .

یا نمایندگان مجلسی در دوره قبل که منتقد دولت بودند داریم که از قوه مقننه رفتند معاون وزیر یا استاندار در قوه مجریه شدند ،

آیا اینها پیش بینی که هیچ آیا آسیب شناسی شده اند ؟ رفع اشکالی صورت گرفته ؟ صرفا با وضع قانون میشود جلوی نقص ساختاری را گرفت ؟

یه نکته اینکه در کشورهای مختلف جهان، یه اصولی برا احراز صلاحیت نمایندگان ریاست جمهوری و مجلس وجود داره که البته در کشورهایی که دموکراسی کامل دارند، محدودیت برا نمایندگانشون کمتر هست ولی در سطوح دوم دموکراسی و در کشورهایی مثل آمریکا، مثلا برای ورود یه نماینده برای انتخابات ریاست جمهوری حتما باید جزو یکی از دو حزب دموکرات یا جمهوری خواه باشه و لابی های صهیونیستی و همجنس گرایی اونها رو تایید کنه و نباید ضد صهیونیست و هولوکاست باشه و ترجیحا باید متولد آمریکا باشه و ... خوب اونجاها هم قوانین و خط قرمزهایی دارند. یا مثلا در جایی مثل آمریکا ما مجلس سنا داریم که متشکل از اکثر اوانجلیس ها هستند و یه مجلس نمایندگان مردم غیر از سنا داریم (تو خیلی کشورها ما دو مجلس داریم که به هم نظارت می کنن) و در ایران هم می تونیم اون مجلس غیر نمایندگان مردم رو شورای نگهبان در نظر بگیریم. رو این حساب به نظر من غیر از پاره ای مسایل مثل عدم شفافیت در دولت و مجلس و عدم نظارت مردم بر ساختار حکومتی، خیلی مواردمون تقریبا شبیه به اونها هست!
البته موارد دیگری هم هستند ولی خوب من به اینها قناعت می کنم!

فاتح;994967 نوشت:
سلام علیکم
نظام اداری کشور رو مردم انتخاب نمیکنند . نحوه جاری شدن احکام حکومتی یک ساختار است که توسط حکومت تعیین چینش میشود
مردم بعد از تعیین نوع حکومت ، مطابق با قانون اساسی فقط فردی رو که صلاحیتش احراز شده بعنوان رییس قوه مجره نماینده مجلس عضو شورای نگهبان عضویت در شورای شهر انتخاب میکنند
چینش و ساختار اجرایی کشور در دست اونها نیست مثلا اونها نمیتونن بگن تجمیع سه قوا کنید یا تفکیک

این نظر حکومت بوده ، درست هم بوده ولی بنظر با نواقص و خلا قانون اجرایی شده . خب اگر نقصی باشد و بخواهد اصلاح بشود مردم که دخالتی در این موضوع ندارند.

با سلام
اولا: مردم هم نظام حاکم را انتخاب کردند و به آن رای دادند و هم قانون اساسی را دیدند و رای دادند و قرار نیست دائم به رای گذاشته شود.
ثانیا: محتوا و قانون جمهوری اسلامی طبق قانون اسلام و از نظر تئوری بی نقص است و عرض کردیم ما هر چه مشکل داریم از اجراست که آن هم هز چهار سال یک بار توسط مردم انتخاب می شوند.
ثالثا: قانون و قانون گذاران نیز به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند مگر مردم نماینده های مجلس را انتخاب نمی کنند آیا آنها وظیفه ای جز قانون گذاری و اصلاح قوانین قبلی و نظارت بر اجرای قانون اساسی دارند؟؟

فاتح;994967 نوشت:
اما بعد
در رابطه با نئوری ، ما یک مبانی داریم در حد یک ایده ولی قابل اجرا و میخواهیم حکومتی و اجرایی شود ولی روش اجرایی ما اشکال پیدا کرده . اگر نمیتوانیم اجرایی کنیم امریکا برای ما نمی آید اجرایی کند ، اون مورد که ذکر شد مثال بود آمها مدل مد نظرشان سرمایه داری است زحمت کشیدند اجرایی کردند

خب مشکل اجراست . روشمند نیست ناقص است وضع قوانین متعدد برای رفع نقص ساختاری راه حل درستی نیست ،

مثلا همان تفکیک سه قوا . سه قوا در ایران کاملا منفک نیستند . حقوق نماینده مجلس و بودجه قوه قضاییه در لایحه قوه مجریه پیش بینی میشود و نحوه پرداخت و کم و زیادش منوط به تایید نهایی قوه مجریه است .
چون منابع مالی در اختیار اوست .
همین امر باعث شد که همین سال گذشته دولت برای تصویب یا رد صلاحیت یا اعمال سلایقش سو استفاده کند و پیشنهاد افزایش حقوق نمایندگان مجلس را بعنوان رشوه به آنها بدهد و این مساله علنا اعلام شد .

یا نمایندگان مجلسی در دوره قبل که منتقد دولت بودند داریم که از قوه مقننه رفتند معاون وزیر یا استاندار در قوه مجریه شدند ،

آیا اینها پیش بینی که هیچ آیا آسیب شناسی شده اند ؟ رفع اشکالی صورت گرفته ؟ صرفا با وضع قانون میشود جلوی نقص ساختاری را گرفت ؟


سخن ما از ابتدا همین بود.
ما از نظر تئوری و قانون گذاری مشکلی نداریم قانون حکومت دینی بی نقص است اما همین ما هستیم که در صحنه عمل و اجرا که می رسد کوتاه می آییم و قانون را دور می زنیم و اجرا نمی کنیم و به نظر بنده عامل اصلی آن نابسامانی فرهنگی است که متاسفانه از حدود دو قرتن پیش تا کنون در کشور ما نهادینه شده و برای رفع و تغییر آن برنامه ای پیشنهاد و یا ارائه و یا اجرا نشده است.

شعیب;995097 نوشت:

با سلام
اولا: مردم هم نظام حاکم را انتخاب کردند و به آن رای دادند و هم قانون اساسی را دیدند و رای دادند و قرار نیست دائم به رای گذاشته شود.
ثانیا: محتوا و قانون جمهوری اسلامی طبق قانون اسلام و از نظر تئوری بی نقص است و عرض کردیم ما هر چه مشکل داریم از اجراست که آن هم هز چهار سال یک بار توسط مردم انتخاب می شوند.
ثالثا: قانون و قانون گذاران نیز به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند مگر مردم نماینده های مجلس را انتخاب نمی کنند آیا آنها وظیفه ای جز قانون گذاری و اصلاح قوانین قبلی و نظارت بر اجرای قانون اساسی دارند؟؟

سخن ما از ابتدا همین بود.
ما از نظر تئوری و قانون گذاری مشکلی نداریم قانون حکومت دینی بی نقص است اما همین ما هستیم که در صحنه عمل و اجرا که می رسد کوتاه می آییم و قانون را دور می زنیم و اجرا نمی کنیم و به نظر بنده عامل اصلی آن نابسامانی فرهنگی است که متاسفانه از حدود دو قرتن پیش تا کنون در کشور ما نهادینه شده و برای رفع و تغییر آن برنامه ای پیشنهاد و یا ارائه و یا اجرا نشده است.

سلام علیکم

پس منظورتان این است که مردم سیستم دیوانسالارانه رو در اداره مملکت تعیین کرده اند و مردم راضی اند با این سیستم اداری ضعیف و پرنقص چند هزارساله (شاید بقدمت شهر سوخته) ، که ضعف واضح و فاحش ان نفوذ و فساد را در تمام شیون حکومتی اجازه ورود میدهد تا حدی که روح حاکمه بر جسم ناتوان اداری حکومت شود .

همچنین مردم تعیین کرده اند بودجه کشور در اختیار یک قوه قرار گیرد و نظارت بر چگونگی صرف مخارج هم زیر مجموعه این قوه باشد و این قوه به دلیل ضعف روش به خودش بتواند اجازه بدهد در قوات دیگر با ابزار پول بیت المال که در اختیار دارد مداخله کند .

این مردم چنین اختیاری نداشتند و ندارند ، این ساختار و روش اداره حکومتی است . اگر اسمش بنظر شما فرهنگ است خب این فرهنگ اداره حکومت است .

فاتح;995146 نوشت:
پس منظورتان این است که مردم سیستم دیوانسالارانه رو در اداره مملکت تعیین کرده اند و مردم راضی اند با این سیستم اداری ضعیف و پرنقص چند هزارساله (شاید بقدمت شهر سوخته) ، که ضعف واضح و فاحش ان نفوذ و فساد را در تمام شیون حکومتی اجازه ورود میدهد تا حدی که روح حاکمه بر جسم ناتوان اداری حکومت شود .
همچنین مردم تعیین کرده اند بودجه کشور در اختیار یک قوه قرار گیرد و نظارت بر چگونگی صرف مخارج هم زیر مجموعه این قوه باشد و این قوه به دلیل ضعف روش به خودش بتواند اجازه بدهد در قوات دیگر با ابزار پول بیت المال که در اختیار دارد مداخله کند .
این مردم چنین اختیاری نداشتند و ندارند ، این ساختار و روش اداره حکومتی است . اگر اسمش بنظر شما فرهنگ است خب این فرهنگ اداره حکومت است .

با سلام
ما نمی گوییم حالا که خودشان رای داده اند که چه کسی بر آنها حکومت کند دیگر باید بسوزند و بسازند بلکه می گوییم مردم باید به این بلوغ برسند که در انتخاب هایشان دقت بیشتر بکنند آن انتخابی را انجام دهند که خدا و ولی خدا به آن راضی است و حال که حکومتشان اسلامی است و تقوا و ایمان به آرمان های انقلابی لازمه پیشرفت همچین نظامی است(قبلا بحث آن را کرده ام و اگر نیاز باشد توضیح می دهم) فردی را انتخاب کنندکه بعنای واقعی انقلابی و با تقوا و کاردان باشد و اگر خدای ناکرده به علت سوء تبلیغ و شانتاژهای رسانه ای فرد و یا گروه و یا تفکری را انتخاب کردند باید تا اتمام مدتی که به با رای خود به او اجازه تصرف در اموراتشان را به او داده اند تمام شود و به قول شاعر خود کرده را تدبیر نیست.

شعیب;995260 نوشت:

و به قول شاعر خود کرده را تدبیر نیست.


سلام و عرض ادب

تکلیف چند ده میلیونی که به ایشان رای نداده اند چیست؟

این ها هم خود کرده را تدبیر نیست؟؟؟؟

این چه تفکری است؟؟؟

آیا حکومتی که ادعای اسلامی بودن دارد ، باید در برابر ظلم به طبقه تهیدست جامعه ، سکوت کند ، تا ثروتمندان عبرت بگیرند؟

اکثر افرادی که سر دسته رای دهندگان به این شخص بودند ، عبرت نگرفته اند که هیچ ،
اتفاقا از وضعیت موجود ( ایجاد فضا برای رانت ) اعلام رضایت دارند!!!

شعیب;995097 نوشت:

هم قانون اساسی را دیدند و رای دادند و قرار نیست دائم به رای گذاشته شود.

برادر گرامی

انصافا حقیقت را بگویید

چند نفر از رای دهندگان با سواد بودند؟؟؟ ( که قانون اساسی را بخوانند و به آن رای دهند)

و چند نفر از رای دهندگان حقوقدان بودند ، تا صلاحیت این قانون را تایید کنند، یا کاستی های آن را گوشزد کنند؟؟؟؟

انصافا خودتان هم می دانید که اکثریت مردم به کلمه جمهوری و کلمه اسلامی رای دادند

بدون این که علم به قانون اساسی یا احکام جمهوری اسلامی داشته باشند!

شروحیل;995586 نوشت:
سلام و عرض ادب
تکلیف چند ده میلیونی که به ایشان رای نداده اند چیست؟
این ها هم خود کرده را تدبیر نیست؟؟؟؟
این چه تفکری است؟؟؟
آیا حکومتی که ادعای اسلامی بودن دارد ، باید در برابر ظلم به طبقه تهیدست جامعه ، سکوت کند ، تا ثروتمندان عبرت بگیرند؟
اکثر افرادی که سر دسته رای دهندگان به این شخص بودند ، عبرت نگرفته اند که هیچ ،
اتفاقا از وضعیت موجود ( ایجاد فضا برای رانت ) اعلام رضایت دارند!!!

با سلام
وقتی قرار شد مردم در سرنوشت خود دخالت کنند یعنی بازوی اجرایی حکومت اسلامی را تعیین کنند نتیجه این می شود که اکثریت تعیین کننده فرد مجری خواهند بود و آن اقلیت هم باید در پذیرش اثرات، تابع این اکثریت باشند.
معنای مردم سالاری و دموکراسی همین است دیگر.

شروحیل;995586 نوشت:
آیا حکومتی که ادعای اسلامی بودن دارد ، باید در برابر ظلم به طبقه تهیدست جامعه ، سکوت کند ، تا ثروتمندان عبرت بگیرند؟

حکومت اجزایی دارد اگر مردمی که دخیل در این حکومت هستند در انتخاب های خود دقت نکنند بزرگترین ضربه را به خود و کشورشان خواهند زد اگر مردم خواهان مبارزه با فساد و سرمایه داری هستند باید به تفکری رای بدهند که آن را پیگیری می کند و حد اقل شعارش محرومان و محرومیت زدایی است نه این که به تفکری رای بدهند که تفکرشان لیبرال سرمایه داری است.
حکومت اسلامی که در راس آن ولی فقیه است برای رسیدن به نتیجه مطلوب نیاز به بازوانی مهفکر و توانا دارد و الا اگر امام معصوم هم باشد و بازوان اجرایی درستی نداشته باشد در اجرای منویات الهی خود ناکام خواهد ماند.

شروحیل;995586 نوشت:
اکثر افرادی که سر دسته رای دهندگان به این شخص بودند ، عبرت نگرفته اند که هیچ ،
اتفاقا از وضعیت موجود ( ایجاد فضا برای رانت ) اعلام رضایت دارند!!!

بلاخره مردم باید به این بلوغ سیاسی برسند که رای آنها در سرنوشتشان تاثیر مستقیم دارد و نمی توان از روی احساسات و با یک سرود و یک شعار و یک لباس زیبا و .. رای داد و آن وقت کنار کشید و حتی ساکتین و ممتنعین هم باید بدانند که اگر جامعه آنها بد رای داد آنها هم مقصر هستند .
بلاخره مردم باید بفهمند که قرار نیست در حکومت دینی امام و یا نائب امام و یا ولی فقیه بار حکومت را یک تنه به دوش بکشد و تمام امور را خود سامان بدهد بلکه امام در جامعه مانند عقل در بدن است عقل باید فرمان دهد اما این اعضا و جوارح هستند که عمل می کنند اگر عقل سالم باشد ولی اعضا فلج و فشل باشند امور به درستی پیش نمی رود
مردم باید به این بلوغ سیاسی برسند که جایگاه رای خود انتخاب خود شعار دادن پشت سر و یا سینه زدن زیر پرچم کسی را بفهمند.

شروحیل;995586 نوشت:
برادر گرامی
انصافا حقیقت را بگویید
چند نفر از رای دهندگان با سواد بودند؟؟؟ ( که قانون اساسی را بخوانند و به آن رای دهند)
و چند نفر از رای دهندگان حقوقدان بودند ، تا صلاحیت این قانون را تایید کنند، یا کاستی های آن را گوشزد کنند؟؟؟؟
انصافا خودتان هم می دانید که اکثریت مردم به کلمه جمهوری و کلمه اسلامی رای دادند
بدون این که علم به قانون اساسی یا احکام جمهوری اسلامی داشته باشند!

بسیار خوب یا انسان خود اهل علم است چیزی را می خواند و تحلیل می کند و به آن رای می دهد و یا به کسانی که اهل فن هستند مراجعه می کند و یا به آنها نگاه می کند و آنها را مورد تبعیت قرار می دهد در هر دو صورت از روی علم کاری را انجام داده است در صورت اول که باید بار مسئولیت رای خود از روی علمی که داشته را بر عهده بگیرد و در صورت دوم باید بار اعتمادی به اشخاص نموده است را بر عده بگیرد در هر دو صورت ذمه اش مشغول است . طبیعی است که انسان به همه علوم (مخصوصا حقوق و سیاست) آگاه نیست ولی می تواند بله دهل علم مراجعه کند و آنها را مرجع تبعیت خود قرار دهد.

مردم باید به این نقطه برسند که هر رای آنها تعیین کننده است و باید برای آن سعی و تلاش کنند و در تبعیت های خود چشم بسته عمل نکنند جو گرا نباشند و به قول روایت همج الرعاع نباشند جبهه حق هر چقدر ضربه در طول تاریخ خورده از همین قشر افراد بادی بوده است که هر طرف باد بیاید می روند اصلا تفکر نمی کنند مگر قضیه غصب خلافت بر چه اساسی قوت پیدا کرد ؟ جز این بود که عده ای بی تحقیق و حتی بر خلاف دانسته های خود پشت سر جو سازان حرکت کردند و شد آنچه که نباید می شد؟؟
مولای متقیان علی (علیه السلام) می فرمایند:
«الناس ثلاثة فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع»


شعیب;995752 نوشت:

با سلام
وقتی قرار شد مردم در سرنوشت خود دخالت کنند یعنی بازوی اجرایی حکومت اسلامی را تعیین کنند نتیجه این می شود که اکثریت تعیین کننده فرد مجری خواهند بود و آن اقلیت هم باید در پذیرش اثرات، تابع این اکثریت باشند.
معنای مردم سالاری و دموکراسی همین است دیگر.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

جمعیت این کشور چندمیلیون نفر است؟

چند درصد این جمعیت به این شخص رای داده اند؟

مثل این که تاریخ و آنچه به رای عوام سپرده شد را فراموش کرده اید!

مگر شما شیعیان نیستید که انتخاب اولی و دومی و سومی به رای و شورا را غصب می دانید و سینه چاک می کنید؟؟؟

نوبت به خودتان که می رسد ، طرفدار دموکراسی و جمهوری می شوید؟؟؟؟

عوامی که با یک شام و ناهار و کیک و ساندیس ، رایشان تغییر می کند ، چگونه می توانند خوب و بد را از هم تشخیص دهند؟؟؟؟

تا بوده خداوند در قرآن مردمانی که انتخاب اشتباه دارند را مورد سرزنش قرار داده

چگونه است که شما طرفداری از جمعیت رانت خوار و ربا خوار و اختلاسگر را ، به پای مردم سالاری دینی می نویسید؟؟؟

وظیفه حاکم ایستادگی پای جبهه حق ( حداقل با ده میلیون نفر ) و عزل افراد نالایق است

نه سکوت در برابر جمعیت مزدور و چپاولگر به بهانه عبرت دادن آن ها!!!!!

اینها که عبرتی نگرفته اند !!!

عبرت را مردمی گرفته اند که 40 سال پای حکومت ایستادند

اما حکومت آسایش و عبرت ثروتمندان را ، به حداقل های زندگی برای آن ها ترجیح داد!!!!!

شعیب;995752 نوشت:

بسیار خوب یا انسان خود اهل علم است چیزی را می خواند و تحلیل می کند و به آن رای می دهد و یا به کسانی که اهل فن هستند مراجعه می کند و یا به آنها نگاه می کند و آنها را مورد تبعیت قرار می دهد در هر دو صورت از روی علم کاری را انجام داده است در صورت اول که باید بار مسئولیت رای خود از روی علمی که داشته را بر عهده بگیرد و در صورت دوم باید بار اعتمادی به اشخاص نموده است را بر عده بگیرد در هر دو صورت ذمه اش مشغول است .

بله برادر

این مردم اشتباه کردند که به روحانیت اعتماد کردند و به جمهوری اسلامی ، نخوانده و ندانسته ، رای دادند!!!!!

سزای کسانی که روحانیت را مانند خداوند تعبد کنند ، همین وضعیت کنونی است ....


شروحیل;995768 نوشت:
سلام و عرض ادب
برادر گرامی
جمعیت این کشور چندمیلیون نفر است؟
چند درصد این جمعیت به این شخص رای داده اند؟

با سلام و عرض ادب
ما نمی خواهیم مصداقی بحث کنیم که فلان نفر چقدر رای آورده و فلان نفر چقدر
ولی هر کس بر کرسی نشست با رای اکثریت بر کرسی نشست یعنی اکثر نفراتی که حق رای دارند به او رای داده اند پس این فرد منتخب اکثریت است

شروحیل;995768 نوشت:
مثل این که تاریخ و آنچه به رای عوام سپرده شد را فراموش کرده اید!

به نظرم شما ابتدا باید در مبانی بحث کنید و بعد به سراغ بحث های مصداقی بروید
به راستی جایگاه مردم در مقبولیت حاکم اسلامی در نزد شما کجاست ؟؟ این را به خودتان پاسخ دهید و آنگاه به ادامه بحث بپردازید چرا که اگر مبانی درست نشود بحث بی فایده خواهد بود.

شروحیل;995768 نوشت:
مگر شما شیعیان نیستید که انتخاب اولی و دومی و سومی به رای و شورا را غصب می دانید و سینه چاک می کنید؟؟؟

خلط مقبولیت و مشروعیت.
مردم مشروعیت نمی دهند بلکه اقبال مردمی باعث اجرایی شدن آن نظام مشروع می گردد.
ثانیا انتخاب اولی که با یک کودتای قبیله ای و سقیفه شکل گرفت نه به رای عامه مردم. (برای اطلاع بیشتر به نقش قبیله اسلم در اجباری کردن بیعت مردم با اولی توجه فرمایید)
انتخاب دوم هم که انتخاب نبود انتصاب توسط اولی بود
انتخاب عثمان در شورای شش نفره هم هیچ ربطی به انتخاب مردم ندارد یک طراحی دقیق توسط دومی برای رای آوردن عثمان.

شروحیل;995768 نوشت:
نوبت به خودتان که می رسد ، طرفدار دموکراسی و جمهوری می شوید؟؟؟؟

باز هم نقش مردم در حاکمیت دینی (بحث مبنایی که پیشنهاد می کنم در جای خود آن را ببینید)

شروحیل;995768 نوشت:
عوامی که با یک شام و ناهار و کیک و ساندیس ، رایشان تغییر می کند ، چگونه می توانند خوب و بد را از هم تشخیص دهند؟؟؟؟
تا بوده خداوند در قرآن مردمانی که انتخاب اشتباه دارند را مورد سرزنش قرار داده
چگونه است که شما طرفداری از جمعیت رانت خوار و ربا خوار و اختلاسگر را ، به پای مردم سالاری دینی می نویسید؟؟؟

مردم باید به این بصیرت برسند که رای آنها می تواند در سرنوشتشان تاثیر دارد و باید به این نتیجه برسند که باید امورشان را به ولی خدا واگذار کنند تا بهترین نتیجه حاصلشان شود.
این عدم بصیرت نه تنها در حکومت جمهوری اسلامی تبعاتی داشته در حکومت های معصومان نیز این عدم بصیرت و تحمیل آن به ولی خدا باعث نابسامانی هایی در امورشان شده است.
برای اطلاع بیشتر در این زمینه: نقش خواص بی بصیرت در انتصاب ابو موسی اشعری به فرمانداری کوفه در حکومت امام علی(ع) و عاقبت آن.

شروحیل;995768 نوشت:
وظیفه حاکم ایستادگی پای جبهه حق ( حداقل با ده میلیون نفر ) و عزل افراد نالایق است
نه سکوت در برابر جمعیت مزدور و چپاولگر به بهانه عبرت دادن آن ها!!!!!
اینها که عبرتی نگرفته اند !!!
عبرت را مردمی گرفته اند که 40 سال پای حکومت ایستادند
اما حکومت آسایش و عبرت ثروتمندان را ، به حداقل های زندگی برای آن ها ترجیح داد!!!!!

باز هم بحث موردی و مصداقی!!
رهبری از همان سالهای ابتدای رهبری در قبال فساد اقتصادی و هم دفاع از قشر محروم مواضع محکم و مناسبی گرفته اند که بر کسی پوشیده نیست و خود نیز در سطح قشر ضعیف جامعه زندگی کرده اند و بارها فرموده اند که ماهیت حکومت اسلامی استیفای حقوق محرومان است و اگر امروزه می بینیم در این جهت نظام اسلامی دچار چالش شده از حاکمیت نبوده و عوامل موثر در ان را قبلا بررسی و جواب گفته ایم.

شروحیل;995768 نوشت:
بله برادر
این مردم اشتباه کردند که به روحانیت اعتماد کردند و به جمهوری اسلامی ، نخوانده و ندانسته ، رای دادند!!!!!

اتفاقا مردم از اعماق وجودشان به حکومت اسلامی رای بالای 98 درصدی داده اند و هم انگیزه های درونی دینی داشته اند و هم مطالعات و اندیشه ورزی بیرونی و الحمد لله از این انگیزه در عرصه تئوری چیزی کاسته نشده است اما اگر مردم گله مند هستند از اقدامات و کاربست هایی است که در دولت های منتخب خودشان انجام پذیرفته است.
مردم دین و انقلابشان را دوست دارند و به لطف خدا از این چالش پیش رو هم با بصیرت عمومی و همت حاکمیت و مدد الهی خارج خواهند شد و بالنده تر از قبل پیش خواهد رفت.

شروحیل;995768 نوشت:
سزای کسانی که روحانیت را مانند خداوند تعبد کنند ، همین وضعیت کنونی است ....

به نظرم شما بحث قبلی خود را که با همین شعارها ادامه می دادید به پایان نبردید و نیمه کاره رها کردید
ولی متاسفانه نمی خواهید جواب ها را بشنوید و دوباره حرف خود را تکرار می کنید.
کجا مردم روحانیت را مانند خدا پرستیده است ؟؟ حرف بی حساب و کتاب!!!

سوال:
استراتژی اسلام شیعی در پیشبرد حکومت تحت حاکمیت ولی فقیه با احتمال داشتن خطا و جلوگیری از نفوذی ها و منافقین خائن که به نام دین وارد حاکمیت می شوند و قدرت را به دست می گیرند و با داشتن قدرت به نام دین می تازند و قدرتمندتر می شوند چیست؟ (آیا وجود افراد نفوذی به نام دین و به قدرت رسیدن آنها چالش اساسی برای حکومت دینی نیست؟ راه حل حکومت دینی برای آن چیست؟)

جواب:
هر حکومتی و حاکمیتی و نظامی با هر ساختار و افرادی که باشد امکان دارد که منافقین و افراد نفوذی در آن وارد شده و در امور آن حکومت اخلال وارد کنند حتی در دموکراتیک ترین نظام ها که مردم رئیس حکومت خود را انتخاب می کنند افراد نفوذی و منافق در لیست انتخاب شوندگان هستند و در برخی از موارد مردم آنها را نا خواسته بر علیه نظام و منافع خود انتخاب می کنند مگر همین مردم نبودند که بنی صدر نفوذی را به عنوان رئیس جمهوری انتخاب کردند و بالاترین رای را به او دادند پس هیچ نظام و حاکمیتی از گزند نفوذ و نفاق به دور نیست و حکومت دینی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرگاه افراد نالایق و ناصالح دست به حکومت پیدا کنند و یا در آن وارد شوند از امکانات موجود و ثروت آن حکومت سوء استفاده می کنند. پس حکومت دینی در بُعد حاکمیت نسبت به حکومت های دیگر نه تنها نقصی ندارد که امتیازاتی هم دارد که در ادامه آن را بیان می کنیم.

نظام جمهوری اسلامی برای مقابله با نفوذ عناصر نالایق و ناکارآمد و عناصر منافق و متظاهر به دین راهکارهایی دارد:
در بالاترین سطح مدیریتی که همان ولی فقیه و رهبری نظام است گرچه ولی فقیه معصوم نیست ولی طبق تعریفی که دارد یک مجتهد جامع الشرایط عادل مخالف هوای نفس و مدیر و مدبر است که توسط عده ای از فقها و مجتهدین ذیل عنوان مجلس خبرگان رهبری انتخاب می شود و دائم صفات او رصد می شود که با منتفی شدن یکی از صفات آن فرد از مقام رهبری منعزل است.
پس با وجود مجلس خبرگان نفوذ در مقام رهبری منتفی است. اگر ساختار و ماهیت مجلس خبرگان صحیح تصور شود تصدیق این مطلب بسیار ساده است. بیش از 84 اسلام شناس که هر کدام به تنهایی می توانند در مورد مسائل دینی اظهار نظر کنند (مجتهد اند) در کنار هم که قرار بگیرند سره از نا سره را باز می شناسند و به مردم می شناسانند.
پس در بالاترین سطح حاکمیتی در حکومت دینی یعنی رهبری نفوذ ، ورود افراد منافق و غیر کار آمد منتفی است.

در مورد نفرد دوم در سطح مدیریتی نظام اسلامی یعنی رئیس جمهور ، گر چه که توسط مردم انتخاب می شود ولی باید این انتخاب از بین افرادی صورت بپذیرد که آنها را شورای نگهبان تایید کرده باشد و حداقل هایی که قانون برای یک رئیس جمهور معرفی کرده است را باید دارا باشند در این قسمت گر چه شورای محترم نگهبان معصوم نیست و مامور به ظاهر افراد و حال افراد است ولی احتمال ورود افراد نالایق و نفوذی در این قسمت هست که اولاً این احتمال بسیار پایین است و ثانیا قانون اساسی برای آن اختیاراتی به مجلس شورای اسلامی برای نظارت بر عملکرد رئیس جمهور داده که می توانند بر فرض که آن فرد درون مایه خود را بر ملا کرد و اعمال خلاف دین و قانون اساسی انجام داد او را استیضاح کنند. کما این که در زمان بنی صدر این کار انجام شد.
در سطوح مدیریتی پایین تر ؛ هر چقدر سطح مدیریتی و تاثیر گذاری در نظام کمتر می شود نظارت کمرنگ تر شده (برای رهبر یک شورای فقها جهت نظارت در نظر گرفته شده برای ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی و برای ..) و بررسی اوضاع آنها را از نظر کار آمدی و صلاح و فلاح به دست نهاد های نظارتی مانند بازرسی کل کشور، قوه قضائیه و اطلاعات و ...داده است
ولی باید پذیرفت در هر حکومتی از آنجا که انسان ها با قوه اختیار عاملیت داشته و حتی در حکومت های معصوم افراد درجه پایین تر که منصوب معصوم نیز هستند احتمال خطا و انحراف را دارند. (کما این که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) خالد بن ولید که نماینده پیامبر در کاری بود در ماموریت خود به خطا رفت، یا فرماندار بصره در زمان حکومت امام علی (علیه السلام) به خطا رفت و ...) احتمال وجود افراد خاطی و حتی منحرف و ... در مصدر کار ها هست و نمی توان آن را منتفی دانست اما مهم این است که برای ورود افراد به دستگاه حاکمیت یک فیلتر مطمئن باشد که این افراد به حد اقل برسند(نه به صفر) و بعد از کشف این افراد فاسد، اگر قابل اصلاح هستند اصلاح و الا از مصدر کارها حذف شوند.
در مدل حکومت اسلامی علاوه بر قانون مداری (که باید باشد) و عامل نظم بخشی و مصونیت است تقوای فردی و اجتماعی نیز مقوم این نظم بخشی و قانون مداری است. این گونه نیست که بگوییم در حکومت دینی فقط تقوا و دین داری(آن هم به صورت ظاهری، ریش بلند و تسبیح مرصع) ملاک برای انتخاب مسئولین باشد که آسیب مورد نظر را موجب شود بلکه قانون در حکومت اسلامی تقوا را شرط لازم برای تصدی مسئولیت حکومت در سطوح مختلف می داند (از رهبری تا ریاست جمهوری و ... که هر کس به حسب جایگاه خود باید این تقوا را داشته باشد) اما تقوی شرط کافی نیست بلکه صلاحیت هم باید باشد "عبادک الصالحون" یعنی شرط مدیریت در حکومت اسلامی : صلاحیت + تقوی است.
پس در مدل حکومتی اسلامی ، برای عدم نفوذ جریان نفاق و عدم صلاحیت ، چیزی از مدل های حکومت دموکراسی کم نداریم بلکه یک عامل بازدارنده تقوی هم اضافه داریم به شرط این که به این دو عامل بازدارنده نفوذ عمل شود. و الا به شرطی در هر مدل حکومتی عمل نشود آن مولفه ناقص خواهد ماند .
توضیح بیشتر:
به‌طور کلی، نفوذ عبارت است از ورود مخفیانه به بخشی از یک گروه، به‌منظور دست یافتن به اطلاعات و یا برای تحت تأثیر قراردادن شیوه تفکر و یا رفتار آن گروه. در واقع نفوذگر به آرامی در محل، سیستم یا سازمان نفوذ می‌کند. آنچه که شما اشار کردید (جاسوسی و خیانت سیستمی) یکی از راه های نفوذ است.

مهم‌ترین راه‌های نفوذ عبارتند از:
• نفوذ در گروه‌های مطالبه‌گر و معترض: این گروه‌ها با توجه به اینکه ممکن است دارای تنگناها و محدودیت‌های داخلی باشند، دست یاری نفوذگر را می‌پذیرند.
• نفوذ از طریق نفوذی، نفوذ از طریق جاسوس: استفاده از جاسوس، کلاسیکترین و قدیمیترین راه نفوذ است و بیشتر از آن برای نفوذ در نهادها و سازمان‌های نظامی استفاده می‌شود.
• نفوذ از طریق نفوذگران اقتصادی: جاسوسی از شرکت‌ها و مؤسسات تجاری و مالی کشور هدف نفوذ نیز یکی از راه‌های نفوذ و ضربه زدن به کشورها به‌شمار می‌رود که اخیراً با توجه به اهمیت اقتصاد در روندهای سیاسی و امنیت ملی کشورها از اهمیت فراوانی نیز برخوردار شده است.
• نفوذ در حکومت، نفوذ از طریق گمراه کردن: در اینجا نفوذگر با گمراه کردن مردم و نیز سیاستمداران از راه‌های مختلف، هم در انتخاب شدن سیاستمداران همسوی خود تلاش می‌نماید و هم بصیرت سیاسی را از فعالان سیاسی زایل می‌نماید.
• نفوذ از طریق جدایی و تفرقه: جدایی و تفرقه نیروهای جبهه مقابل نفوذ، محیط را برای نفوذگر مناسب می‌کند. در این شرایط جبهه مقابله با نفوذ تشکیل نمی‌شود و یا اگر تشکیل شود، کارآیی ندارد. در این حالت توان نیروهای داخلی صرف مقابله با یکدیگر و دعواهای جناحی و سیاسی می‌شود.
• حمله به افراد کلیدی: بی‌شک بعضی چهره‌ها و شخصیت‌ها دارای تصویر کاریزماتیک و تأثیرگذار هستند و نیز بعضی شخصیت‌ها به سبب منصب و جایگاهی که دارند، هم می‌توانند در مقابله با نفوذ تأثیرگذارتر باشند و هم اینکه نفوذ را تسهیل نمایند. لذا نفوذگر با هدف قراردادن این افراد سعی می‌کند تا مقاومت آن‌ها را بشکند و با همراه کردن آن‌ها و تخریب چهره و جایگاهشان، به نفوذ خود سرعت دو چندان ببخشد.
• نفوذ از طریق رسانه و رسانه‌های جدید: در کل، فضای مجازی عرصه‌ای است که در آن بسیاری از محدودیت‌ها و موانع مقابله با نفوذ وجود ندارد. پس بنا بر این عرصه است که در آن نفوذگران می‌توانند مستقیماً با مردم و کنش‌گران سیاسی رودررو شوند و پیام‌های خود را به آنان منتقل نمایند. فضای مجازی نسبت به کتاب، روزنامه و مجله در دسترس‌تر و ناشناخته‌تر است و امکانات بیشتری از قبیل صوت و تصویر را نیز در اختیار کاربر می‌گذارد. کمپین‌هایی که له یا علیه این جناح یا آن جناح به راه میافتند، شایعاتی که پراکنده می‌شود و تهمت‌هایی که به نیروهای داخلی زده می‌شود، مانند خوره، اراده‌ها را تضعیف کرده و نیروها را پراکنده و متفرق می‌کند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، نیروهای داخلی را دچار انفعال، بیعملی، خانه‌نشینی و کنارهگیری می‌کند.
• نفوذ از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد: فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد در جامعه معمولاً حساسیت‌ برانگیز نیست و چون اهداف و انگیزه‌های جامعه‌پسندی دارد، قدرت جذب زیادی در اختیار دارد.
• نفوذ از طریق اداره‌های دولتی و احزاب سیاسی: بی‌شک افشاگری و بدنام کردن افراد و اتهام زدن بر نخبگان سیاسی و اقتصادی و جمع‌آوری اطلاعات درباره برنامه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی دولت اهمیت زیادی برای نفوذگران دارد و کارمندان اداره‌های دولتی در این ارتباط، نقش برجسته‌ای دارند. احزاب سیاسی نیز از جمله راه‌های نفوذ به شمار می‌روند. منابع مالی احزاب و چهره های حزبی می‌توانند از طریق نفوذ به نفوذگران وصل شده باشند. مطالبات احزاب سیاسی و شعارهای آنان نیز پتانسیل نفوذ را دارند.

برای جلو گیری از نفوذ در هر کدام از این زمینه ها راهکار خاصی باید طراحی شود و همه این انواع نفوذ به یک طریق قابل رفع و دفع نیستند.
در جریان نفوذ فرهنگی و اجتماعی ، مهمترین عامل ، بصیرت افزایی است که هم در فرهنگ عمومی دین ما (و حکومت اسلامی بر پایه آن طرح ریزی شده است ) به عنوان فرهنگ دینی طرح ریزی شده است هم در نگاه سیستمی در نظام جمهوری اسلامی قوانینی برای آن وجود دارد.

اما در زمینه جاسوسی و نفوذ فیزیکی افراد، نهاد های نظارتی (همان گونه که در ابتدا اشاره کردم) هم موارد قانونی برای رصد دائمی و همیشگی مسئولین وجود دارد و هم مردم به عنوان رکن اساسی انقلاب موظف به نظارت همگانی و رصد مسئولین هستند.

در قسمت اول ؛ نهاد های نظارتی مانند مجلس، بازرسی کل کشور، اطلاعات مرکزی و اطلاعات سپاه و ... موظف به رصد دائمی مسئولین و مطابقت آنها با موازین قانونی و شرعی هستند.

اگر سوال شود که چرا در حکومت دینی به افرادی مسئولیت داده می شود که بعدا مشخص می شود نفوذی اند و چرا همه در سطح بالا تقوا و کارآمدی انتخاب نمی شوند (مانند مالک اشتر برای امام علی(علیه السلام) )که بحث نفوذ منتفی شود جواب خواهیم گفت:
حکومت اسلامی حتی حکومت معصوم (علیه السلام) بر اساس خیر الموجودین طراحی می شود یعنی امام معصوم(علیه السلام) و ولی فقیه در بستر جامعه ای حکومت می کنند که این جامعه متشکل از افراد مختلف است امام در زمان خود برای تشکیل حکومت اسلامی از همین افراد جامعه باید استفاده کند و از خیر الموجودین استفاده کند (قرار نیست امام از آسمان فرشته ها را بیاورد تا کارها را به آنها بسپارد) در زمان امام علی(علیه السلام) مالک اشتری بود که کار را به دست او می سپارد و الا باید به عبید الله بن عباس(زمان امام حسن(علیه السلام)) بسپارد همان که فرمانده امام حسن(علیه السلام) در جنگ علیه معاویه بود و او با گرفتن هزاران سکه طلا با ده ها هزار نفر به لشکر معاویه پیوست.
باید واقع بین نگاه کرد. حکومت دینی یک امر بایسته است ولی عوامل این حکومت که همه معصوم نیستند امام و ولی فقیه هم باید از خیر الموجودین استفاده کنند یک حکومت به چند حامی و والی نیاز دارد یکی ؟ دو تا؟ سه تا؟ ده تا؟؟؟ چند تا؟؟ آیا همه مالک اشتر هستند ؟؟ بلاخره این افرادی که در این حکومت به کار گرفته می شوند غیر معصوم هستند و مختار و امکان چرخش آنها در زمان های متفاوت هست.
مگر طلحه و زبیر مورد تمجید از سوی پیامبر(سلام الله علیه) واقع نشدند اما در زمان امیر المومنین(علیه السلام) چرخش پیدا کردند و شدند آنچه که شدند .
مگر خالد بن ولید نماینده پیامبر نبود اما چرخش پیدا کرد خراب کرد به جان مسلمین و ناموس آنها تعرض کرد و توبیخ شد.
مگر همه عوامل حکومت می توانند در سطح مالک اشتر باشند؟؟ امام و ولی فقیه از افراد همین جامعه استفاده می کنند برای اجرای حکومت.
در حکومت امام علی (علیه السلام) مالک اشتر هست اما سطح پایین تر از او نیز هستند کسانی که متهم به فساد اداری شده و برکنار می شوند :
یکی از نمونه ها،جریانی است که در مورد فردی به نام «مصقلة بن هبیره شیبانی»،که فرماندار یکی از شهرهای منطقه ی فارس بود،اتفاق می افتد.جریان از این قرار است که مصقله قسمتی از بیت المال مسلمین و غنایم مربوط به آنان را بین افراد قبیله ی خویش تقسیم و بقیه ی مردم را از آن محروم می کند.این مسئله محضر حضرت علی (علیه السّلام) گزارش می شود و حضرت طی نامه ای خطاب به مصقله می نویسد:

«بلغنی عنک امر إن کنت فعلته فقد اسخطت الهک و عصیت امامک،أنّک تقسم فی ء المسلمین الی حازته رماحهم و خیولهم،و أریقت علیه دماءهم فیمن اعتامک من اعراب قومک،فو الّذی فلق الحبّة و برء النسمة،لئن کان ذلک حقّا لتجدّن لک علی هوانا و لتحفنّ عندی مزانا؛در مورد تو گزارشی به من رسیده است که اگر درست باشد و تو این کار را کرده باشی،پروردگارت را به خشم آورده و از پیشوای خود نافرمانی کرده ای.(گزارش رسیده که)تو غنایم مربوط به مسلمانان را که به وسیله اسلحه و اسبهاشان به دست آمده و خونهاشان در این راه ریخته شده است در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ات که خود برگزیده ای،تقسیم می کنی.سوگند به کسی که دانه را در زیر خاک شکافت و روح انسانی را آفرید،اگر این گزارش درست باشد، تو در نزد من خوار و زبون و کم ارزش و بی مقدار خواهی شد.»(1).

یا نمونه دیگر فرماندار بصره،عثمان بن حنیف در مجلس میهمانی یکی از اشراف و ثروتمندان بصره شرکت می کند و گزارش آن به امیر مؤمنان (علیه السّلام) می رسد و آن حضرت بلافاصله در نامه ای خطاب به او چنین می نویسد:

«فقد بلغنی ان رجلا من فتیة اهل البصرة دعاک الی مادبة،فاسرعت الیها تستطاب بک الا لوان و تنقل الیک الجفان و ما ظننت انّک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجفوّ و غنیهم مدعوّ؛همانا به من گزارش رسیده است که یکی از جوانان اشراف بصره تو را به سفره ی میهمانی اش دعوت کرده و تو به سرعت به سوی آن شتافته ای و در آن جا برای تو غذاهای رنگارنگ و ظرف های بزرگ غذا،یکی پس از دیگری آورده شده است؛من گمان نمی کردم که تو میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان از آن میهمانی محروم بوده و ثروتمندانشان دعوت شده باشند.»(2).

همه کارگزاران حکومت دینی نمی توانند در سطح عالی باشند امکان این قضیه در عالم دنیا نیست مگر در حکومت امام زمان که 313 نفر انسان خود ساخته از طول تاریخ برای حکومت حضرت رجعت کنند.

اگر گفته شود این "خیر الموجودین" در حکومت دینی مورد نظر شما(حکومت جمهوری اسلامی) محقق نشده است چرا که دموکراسی و نظر مردم را در مسائل جزئی مانند نمایندگان مجلس، رئیس جمهوری و ... دخیل دانستن مطابق حکومت دینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست چرا که با وجود مقبولیت تشکیل حکومت متعین است و نیاز به این همه نظر خواهی از مردم در امور جزئی نیستیم ؟ جواب خواهیم داد:

ما در دنیایی زندگی می کنیم که تفکر دموکراسی و حکومت مردم بر مردم ، تقکر غالب و دیکته شده جهانی است که اگر کسی به هر عنوانی بخواهد در زمان فعلی خارج از این چارچوب حکومتی داشته باشد محکوم به دیکتاتوری و در پایان شکست است (هر چند به غلط این سیاست بر مردم دنیا با تبلیغات حاکم شده است ولی وضعیتی است که وجود دارد) امام خمینی مدلی را از حاکمیت دین در اجتماع را به دنیا معرفی کرد که قالب آن جمهوری و محتوای آن اسلامی است هر چند اگر شرایط فراهم می بود و نظام ولایی اسلامی را حاکم می کرد نتیجه ی بهتری می داد ولی در شرایط فعلی جهان بشریت این مدل برای اجرای حاکمیت دین نسخه بی بدیلی است که همان مدل "خیر الموجودین" است.
اسلام و احکام دینی برای یک زمان خاص و یک مکان محدود نبوده است و توقف و تعطیل احکام دینی به بهانه نبودن امام معصوم یک خیانت در حق دین و یک سستی در اجرای دین است.
پویایی فقه شیعه سبب شده است که فقها در زمان های مختلف بتوانند از شرایط به نفع دین و اجرای دین استفاده کنند:

در دوره آل‌بويه، توجه حاكمان به عقايد شيعه باعث شد برخي از علماي بزرگ شيعه همانند شيخ مفيد، سيد مرتضي و سيد رضي، نفوذ معنوي بر جامعه داشته باشند.
به کوشش علامه حلی، الجایتو، پادشاه مغول شیعی شد و نام سلطان محمد خدابنده را برای خود برگزید. و در دربار او احکام دینی را فرمان می داد و امور مملکتی را امضا می کرد.
در حکومت صفوی علمایی چون شیخ بهایی، میرداماد، کمره‌ای و مجلسی در سراسر قلمرو صفویان نفوذ داشتند و امور مملکتی را اجازه می دادند. این نفوذ نظر علما در دربار دولت صفوی آنقدر زیاد بود که در بعضی از دوره ها منصب شاهی را عالم زمانه و شیخ الاسلام به شاه می داد. و فرمان های علما در بلاد تحت حکومت صفوی بسیار نافذ بود.
سید نعمت الله جزائری بعضی از فرمان‌ها و دستورهایی را که محقق ثانی به حکام و زمامداران نواحی کشور نوشته، دیده است. به گفته او در این احکام، چگونگی برخورد عاملان حکومت با مردم و اخذ مالیات و مقدار آن آمده است. او در این احکام دستور داده است تا در هر شهر و دهی پیش‌نمازی تعیین شود تا با مردم نماز بگزارد و احکام دینی و مراسم اسلامی را به آنان بیاموزد.
یکی از علمای صاحب نفوذ در دربار صفوی محقق کرکی است. محقق کرکی درباره مسئله ولایت فقیه می‌گوید:

«...باید در دل بذر حکومت مستضعفین را کاشت و برای عملی شدن آن گام برداشت. ما بر این عقیده ایم که فقیه جامع الشرایط باید بپا خیزد و به عنوان حاکم جامعه اسلامی مقتدر و استوار رهبری را بدست گیرد و اسلام را به عنوان یک اندیشه مهم سیاسی و اجتماعی مطرح کند و آن را بسان نظام کاملی برای اداره جوامع بشری عرضه کند. اختیارات حکومتی رسول الله (صلی الله علیه و آله) را امام معصوم یکی پس از دیگری دارا هستند و فقیه جامع الشرایط نایب امام معصوم است و تمام اختیارات حکومتی او را داراست.‌»
«‌فقها و دانشمندان امامیه اتفاق کرده‌اند که فقیه عادل امین که جامع شرایط فتوا باشد ـ فقیهی که از او به مجتهد در احکام شرعی تعبیر می‌شود- در حال غیبت نایب امامان شیعه است در تمام آنچه یک امام در راستای حکومت می‌تواند انجام دهد و البته عده‌ای از اصحاب کشتن و جاری کردن حد را استثنا کرده‌اند.»
شیخ الاسلام های معروف عصر صفویه عبارت بودند از:
محقق کرکی، شیخ حسین عاملی، شیخ علی منشار (پدر زن شیخ بهائی)، شیخ بهائی و علامه محمد باقر مجلسی (شیخ الاسلامی عالی ترین و مطلع ترین مقام قضایی آن عصر بود که گاهی مستقل و گاهی تحت نظارت مقام روحانی دیگری عمل می کرد و شیخ الاسلام پایتخت، عهده دار آن بود )
بعد از دوران صفوی علما از هر موقعیتی برای اعمال نفوذ دینی در حکومت استفاده می کردند تا زمان مشروطه که اوج اعمال دین حکومت در زمان خود بود و بعد از گذشت و شکست مشروطه علما از هر موقعیتی برای این کار استفاده می کردند.
تا زمان انقلاب که شرایط برای اعمال حاکمیت دین فراهم شد و وظیفه اقتضا می کرد که که حکومتی فراخور زمان و مکان شکل گیرد . در زمانی که جهان گرفتار دموکراسی غربی بود احداث حکومتی با در نظر نگرفتن فاکتور های دموکراسی و با این که تماما و تمام قد این انقلاب می خواست مقابل استکبار بایستد حتما محکوم به شکست می شد و این نوع مدل حکومتی همان خیر الموجودین زمان خود بود که با هوشیاری امام خمینی(العالم بزمانه) طراحی و اجرا شد.

پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه،نامه ی 43.
2- همان،نامه ی 45 .

موضوع قفل شده است