جمع بندی ملاک برتری مرد بر زن، للرجال عليهن درجه

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باسمه تعالی
(یا لطیف خبیر)

حضرت فاطمه (ُس)امام نبود ولی کاری کرد که امام نمی توانست انجام دهد.( اگر امام می توانست انجام دهد بر او واجب بود و مسلما انجام می داد.)
آن خطبه غرا و تکان دهنده در مسجد در دفاع از ولایت و امامت و به لرزه انداختن غاصبان که مجبور شدند دست به جنایتی بزنند و رو سیاه تاریخ شوند تا حقانبت امامت بر همگان ظاهر و حجت تمام باشد. چرا امام علی (ع) خودشان این خطبه را و دفاع از ولایت و امامت را انجام نداد؟؟؟

براستی کیست این بانو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

taleb;159150 نوشت:
درود. در ایه 18 زخرف این نتیجه گیری شما را رد میکند چون گفته دختران دو نقطه ضعف دارند که پسران ندارند و میخواهد بگوید پسر از دختر بهتر است!!

باسمه تعالی
(یا لطیف خبیر)

این معنا در چار چوب همان قوام است و لا غیر

taleb;159091 نوشت:
با درود به دوستان. به این ترتیب بر اساس ایه 18 زخرف دختر بدو دلیل از نظر خدا ارزشش پایین تر از پسر میباشد: 1- در زینت و ارایش نشو و نما می یابند2- در استدلال کردن و امور عقلی ناتوانند. نتیجه:داشتن پسر بهتر از داشتن دختر است.

با سلام
از این آیه شریفه و از هیچ آیه ای نمی توان نتیجه گرفت که زن و مرد تفاوت ارزشی دارند و مرد از نظر خدا برتر و مقربتر است.در آیه 18 زخرف صرفا دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى‏شود و از جنبه عاطفى آنان سرچشمه مى‏گيرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت‏آلات، و ديگر عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حيا و شرم. بنابراین در این ایه از برتری ارزشی مرد بر زن سخنی به میان نیامده است.ملاک برتری انسان چه مرد و چه زن فقط تقواست. هر که با تقواتر باشد برتر است:ان اکرمکم عندالله اتقاکم

(" هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه مى‏بخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند خواهيم داد" (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ): بى شك، زن و مرد تفاوتهايى از نظر جسم و روح دارند و به همين دليل در احراز پستهاى اجتماعى متفاوتند و هر كارى از كسى ساخته است، ولى هيچيك از اينها دليل بر تفاوت شخصيت انسانى آنها، و يا تفاوت مقامشان در پيشگاه خدا نيست، و از اين نظر هر دو كاملا برابرند، و به همين دليل معيارى كه بر شخصيت و مقام معنوى آنها حكومت مى‏كند، يك معيار بيش نيست، و آن ايمان است و عمل صالح و تقوى كه امكان دسترسى هر دو به آن يكسان است.
آيات فوق، با صراحت اين حقيقت را بيان كرده، و دهان بيهوده‏گويانى را كه در گذشته يا حال در شخصيت انسانى زن، شك و ترديد داشتند، و يا براى او مقامى پائينتر از مقام انسانى مرد قائل بودند مى‏بندد، و ضمنا منطق اسلام را در اين مساله مهم اجتماعى آشكار مى‏سازد، و ثابت مى‏كند كه بر خلاف پندار كوته‏فكران، اسلام دين مردانه نيست، به همان مقدار كه به مردان تعلق دارد به زنان نيز تعلق دارد.
اين هر دو جنس در صورتى كه در مسير اعمال صالح گام بردارند، گامى مثبت و سازنده كه از انگيزه‏هاى ايمانى مدد گيرد، هر دو به يكسان داراى" حيات طيبه" خواهند بود، و هر دو از اجر و پاداش مساوى در پيشگاه خدا بهره‏مند مى‏شوند و موقعيت اجتماعى آنها نيز همانند خواهد بود مگر اينكه از نظر ايمان و عمل صالح بر ديگرى برترى يابد.(تفسیر نمونه)


.

درجهان مادی حکمت پروردگار متعال براین است که هیچ دوانسانی بایکدیگربرابرنباشندکه بتوانند یکدیگر رابه خدمت درآورند.البته خدمت متقابل.مثلا یکی هوش بیشتری دارد دیگری قدرت بدنی دیگری زیبایی وآن دیگری
نفوذکلام والی آخر.درجهان مادی یک نفر استاددانشگاه است ویک نفر کارگرساده.استاد دانشگاه کارگر را
استخدام می کندواز کارش بهره می برد.کارگرهم از پول او.این قانون طبیعت است.اما درجهان دیگر برتری ازآن
استاد دانشگاه نیست.از آن کسی است که دراین جهان تقوی داشته.به طور خلاصه معیارهای برتری در این جهان وجهان آخرت متفاوت است.پس اولا برتری مردبر زن درهمین جهان نیزمطلق نیست ودرحوزه های خاص ومحدودی است.ثانیا این برتری ها معیاربرتری واقعی که همانا قرب الهی است نمی باشد.دراین جهان مرد باید درحوزه قدرت جسمانی یا شجاعت یا حتی هوش (که البته ثابت شده نیست)از زن برترباشدکه بتواند
خانواده وجامعه رامدیریت کند.زن هم درحوزه مهر وعاطفه وظرافت وزیبایی (که اینها هم همه ازصفات الهی است)برتراست که
بتواندبه خانواده احساس وانگیزه ببخشد.البته مدیر اجرایی که همانامرداست باید قدرت حقوقی برتری داشته باشد که این همان منظور قرآن از درجه است.در هر حال برتری ها ی مردکلا مادی است و تفکر برتری معنوی وآخرتی مردبر زن یا
استعداد کمتر او در قرب الی الله کلا خرافات ونتیجه سوء تعبیر از کلام خداست.می توانید به کتاب حضرت آیت الله جوادی آملی به نام زن در آیینه جلال وجمال مراجعه فرمایید.

الف )زن از دیدگاه اسلام
بايسته است در اين رابطه سخنان گهربار پيامبر اكرم(ص) آورنده اسلام ،نقل شود. اين تعاليم ارزشمند در دشوارترين شرايط تاريخي براي زنان صادر شده‏ است؛ يعني، در زماني كه دختران را زنده به گور مي‏كردند و زن را مانند كالا به ارث مي‏بردند و مالك مي‏شدند و او را از هر گونه حقي محروم مي‏داشتند. پيامبر اكرم(ص) بدين وسيله بلندترين گام را در بدترين شرايط، براي احياي حقوق زن و پاس‏داشت كرامت انساني وي برداشته است:
1. «بهترين شما آن كسي است كه نسبت به زن خود، سازگارتر و خيرخواه‏تر باشد و من از همه شما درباره زنان خيرخواه‏تر هستم».
2. «زنان همانا خواهران، مادران، خاله‏ها و عمه‏هاي شما هستند و ريشه وجود شما از آنان است و بايد در اوج عاطفه و مهرباني با آنان رفتار شود».
3. «نسبت به زنان، با تقوا باشيد و در رعايت حقوق آنان و توجه به ايشان، پرهيزگاري کنيد؛ زيرا آنان امانت خداوند در دست شمايند و طبق دستور و قول پروردگار براي شما حلال و محرم شده‏اند. بر شما است كه حقوق آنان را مراعات نماييد و عادلانه و طبق عرف زمانه و شأن زنان، زندگي ايشان را تأمين كنيد».
4. «بهترين شما آن افرادي هستند كه با زنان خود، خوب و خوش باشند».
5. «ملعون و بازملعون است آن كسي كه در تأمين زندگي همسر خود، كوتاهي كند و حقوق خانواده را ضايع و آنان را ناراحت كند». V}احاديث، به نقل از بولتن انديشه، ويژه زن، صص 355 ـ 354 {v

از دیدگاه اسلام زن و مرد، هر دو از اشرف مخلوقات جهانند و هيچ تفاوتي از نظر اصل آفرينش و مقام و مرتبت، ندارند. آن دو، مكمّل و برطرف كننده نيازهاي يكديگرند. اين‏كه برخي زن را موجودي پست‏تر مي‏دانند، تفكراتي موهوم و شيطاني است و از جهل و بي‏خبري مردم سرچشمه مي‏گيرد. اميد است بتوانيم با مطالعه آيات قرآن و احاديث اهل بيت(ع) با ديو جهل و بي‏خبري و اوهام مبارزه كنيم. V} (براي مطالعه بيشتر نگ: مظلومي، فضيلت زنان؛ علامه طباطبايي، زن در اسلام؛ شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام {v)

گفتنی است ، معرفى و تفسير يك موجود از موجودات جهان در گرو شناخت كل نظام هستى است زيرا نظام هستى به عنوان يك مجموعه به هم پيوسته و در حال حركت به سوى كمال مطرح است. نظام هستى، نظام احسن و اكمل است ولى هيچ موجودى را نبايد جداى از كل آفرينش تفسير كرد. مسأله جنسيت در نظام هستى، سريان دارد، ذكوريت و انوثيت مخصوص انسان نيست؛ بلكه در تمامى موجودات آفرينش حتى جمادات، گياهان، حيوانات وجود دارد. اتم‏ها و الكترونها نيز بر گرد هسته مركزى با همان خصوصيت جنسيت و زوجيت مى‏چرخند. زن نيز مانند مرد مى‏تواند مراحل عاليه كمال را طى كند. جايگاه زن در منطق وحى، بسيار بلند و بالاست و در قرآن از آفرينش زنان به عنوان «آيات الهى» ياد شده است «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا» (روم (30)، آيه 21.) زن نشانه رحمت و جمال و قدرت حق تعالى است، زن تجليگاه جمال الهى خداوند رب العالمين است يعنى مربّى و هدايت كننده موجودات و پرورش دهنده آنهاست، زن نيز مربّى و هدايت كننده فرد و جامعه است. خداوند لطيف است، زن نيز مظهر لطف الهى و لطيف است به همين جهت انجام كارهاى سنگين و خشن و سخت مثل جهاد از آنان برداشته شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «نعم الولد البناتُ، مُلَطَّفاتٍ مُجَهَّزاتٍ، مونساتٍ، مباركاتٍ، مُفليّاتٍ»؛ چه خوب فرزندانى هستند، دختران زيرا آنان، موجوداتى لطيف و ظريف هستند (در آفرينش آنان نهايت حكمت و ظرافت و لطافت بكار برده شده است)». (وسائل‏الشيعه، ج 21، ص 362، چاپ بيروت؛ كلينى، الكافى، باب فضل البنات، ج 6، ص 4.) (مجهّزات) يعنى زنها براى مردان و اجتماع آماده به خدمت هستند (مونسات) يعنى زنها انيس‏هاى خوبى هستند و موجب انس و آرامش‏اند (مباركات) يعنى مايه بركت خانواده و اجتماع هستند.
ب) اشتراك تكوينى و تشريعى زن و مرد در قرآن‏

اسلام بر خلاف آنچه در تاريخ و فرهنگ قرن‏هاى پيشين غرب و شرق گذشته است، على الاصول، زن و مرد را در امتيازات تكوينى و تشريعى، يكسان دانسته است. چند نمونه از اين موارد، عبارتند از:
1. تساوى در ماهيت انسانى و لوازم آن، (نساء، آيه 1، شورى، آيه 11، حجرات، آيه 13، اعراف، آيه 189 و...).
2. تساوى در راه تكامل انسانى و قرب به خدا و عبوديت، (نساء، آيه 124، نحل، آيه 97، توبه، آيه 72، احزاب، آيه‏35).
3. تساوى در امكان انتخاب جناح حق و باطل، كفر و ايمان، (توبه 67 و 68، نور، آيه 26، آل عمران، آيه 43 و...).
4. اشتراك در اكثر قريب به اتفاق تكاليف و مسؤوليت‏ها، گرچه به لحاظ فرهنگ محاوره‏هاى احيانا به صيغه مذكر بيان شده‏اند، (بقره، آيه 183، نور، آيات 2، 31، 32؛ مائده، آيه 38 و...).
5. استقلال اجتماعى، سياسى و اعتقادى زنان و حق مشاركت، (ممتحنه، آيات 12، 10 و...).
6. استقلال اقتصادى زنان، حال آنكه غرب تا چند دهه پيش زن را مالك هيچ چيز نمى‏دانست، (نساء، آيه 33).
7. برخوردارى مادران از حقوق خانوادگى نظير پدران،؛ بلكه حق مادر با توجه به زحمات و تكاليف و مسؤوليت‏هايش احيانا بيشتر است، (عنكبوت، آيه 8؛ اسراء، آيات 23 و 24؛ بقره، آيه 83؛ مريم، آيه 14؛ انعام، آيه 151، نساء، آيه 36؛ لقمان، آيات 15 و14؛ احقاف، آيه 15) و ده‏ها مورد ديگر.

ج) تفاوت‏هاى ساختارى زن و مرد
اين بحث، سابقه‏اى حداقل 2400 ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوان‏تر بودن نيروهاى جسمى و روحى و عقلى زنان، اين تفاوت‏ها را كمّى دانسته و مدّعى بود كه زنان و مردان داراى استعدادهاى مشابهى هستند و زنان مى‏توانند همان وظايفى را عهده‏دار شوند كه مردان عهده‏دار مى‏شوند و از همان اختياراتى بهره‏مند گردند كه مردان بهره‏مند مى‏گردند. بر خلاف وى، شاگردش ارسطو معتقد بود كه نوع استعدادهاى زن و مرد متفاوت و وظايفى را كه قانون خلقت به عهده هر يك از آنها گذاشته و حقوقى كه براى آنها خواسته، در قسمت‏هاى زيادى با هم تفاوت اصولى دارد. (مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوقى زن در اسلام، ص 172-170.) پروفسور «ريك» روانشناس مشهور آمريكايى كه ساليان دراز به تفحص و جستجو در احوال زن و مرد پرداخته و نتايجى را به دست آورده است مى‏گويد: «دنياى مرد با دنياى زن بكلّى فرق مى‏كند، اگر زن نمى‏تواند مانند مرد فكر كند يا عمل نمايد از اين روست... زن و مرد جسم‏هاى متفاوت دارند. علاوه بر اين احساس اين دو موجود، هيچ وقت مثل هم نخواهد بود و هيچگاه يك جور در مقابل حوادث و اتفاقات عكس‏العمل نشان نمى‏دهند، زن و مرد بنا به مقتضيات جنسى رسمى خود، بطور متفاوت عمل مى‏كنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حركت مى‏كنند. آنها مى‏توانند همديگر را بفهمند و مكمّل يكديگر باشند ولى هيچگاه يكى نمى‏شوند و به همين دليل است كه زن و مرد مى‏توانند با هم زندگى كنند، عاشق يكديگر شوند و از صفات و اخلاق يكديگر خسته و ناراحت نشوند...». (همان (به نقل از مجله زن روز شماره 90، ص 178-176).)
د) ملاك تفاوت‏هاى تشريعى ميان زن و مرد
با توجه به برخى تفاوت‏هاى تكوينى زن و مرد كه مؤيد به عقل و نقل و وجدان عمومى و تحقيقات علمى روان‏شناسى است، و نيز فطرى بودن آن به نحوى كه ريشه در خلقت و آفرينش بشر دارد (نه تعليمات فرهنگى كه قابل زوال باشد) و لذا در طول تاريخ اين واقعيت بچشم مى‏خورد و مقطعى و منطقه‏اى نبوده است، ازمنظر اسلام «تساوى میان زن ومرد» آرى، «تشابه» خير ؛ قرآن كريم مى‏فرمايد: «خلقكم من نفسٍ واحدةٍ». ) رسول اكرم(ص) فرمودند: «النّاس كلّهم سواء كأسنان المشط» يعنى مردم اعم از زن و مرد مانند دندانه‏هاى شانه با هم برابرند، اما لازمه اشتراك زن و مرد در حيثيت و شرافت انسانى، به هيچ رو تشابه صد در صد آنها در حقوق نيست. زن و مرد در حقوق عمومى و حقوق انسانى، برابرند اما آيا با توجه به تفاوت‏هاى موجود و غير قابل انكار و غير قابل زوال، نبايد هيچگونه تقسيم كار و وظيفه و اختصاص كاركردى در ميان باشد؟! تساوى، غير از تشابه است، تساوى، برابرى است و تشابه، يكنواختى. اسلام هرگزا متياز و ترجيح حقوقى و ارزشى براى مردان نسبت به زنان قائل نيست، البته با توجه به تلازم حق و تكليف ممكن است بدليل تكاليف بيشترى كه بر عهده مردان گذاشته است احيانا اختيارات بيشترى نيز قائل شده باشد. اسلام با تساوى حقوق زن و مرد مخالف نيست، با تشابه و يكنواختى حقوق آنها مخالف است

ب

نقل قول:
ا سلام
از این آیه شریفه و از هیچ آیه ای نمی توان نتیجه گرفت که زن و مرد تفاوت ارزشی دارند و مرد از نظر خدا برتر و مقربتر است.در آیه 18 زخرف صرفا دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى‏شود و از جنبه عاطفى آنان سرچشمه مى‏گيرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت‏آلات، و ديگر عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جر و بحث بخاطر حيا و شرم. بنابراین در این ایه از برتری ارزشی مرد بر زن سخنی به میان نیامده است.ملاک برتری انسان چه مرد و چه زن فقط تقواست. هر که با تقواتر باشد برتر است:ان اکرمکم عندالله اتقاکم

(" هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه مى‏بخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند خواهيم داد" (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ): بى شك، زن و مرد تفاوتهايى از نظر جسم و روح دارند و به همين دليل در احراز پستهاى اجتماعى متفاوتند و هر كارى از كسى ساخته است، ولى هيچيك از اينها دليل بر تفاوت شخصيت انسانى آنها، و يا تفاوت مقامشان در پيشگاه خدا نيست، و از اين نظر هر دو كاملا برابرند، و به همين دليل معيارى كه بر شخصيت و مقام معنوى آنها حكومت مى‏كند، يك معيار بيش نيست، و آن ايمان است و عمل صالح و تقوى كه امكان دسترسى هر دو به آن يكسان است.
آيات فوق، با صراحت اين حقيقت را بيان كرده، و دهان بيهوده‏گويانى را كه در گذشته يا حال در شخصيت انسانى زن، شك و ترديد داشتند، و يا براى او مقامى پائينتر از مقام انسانى مرد قائل بودند مى‏بندد، و ضمنا منطق اسلام را در اين مساله مهم اجتماعى آشكار مى‏سازد، و ثابت مى‏كند كه بر خلاف پندار كوته‏فكران، اسلام دين مردانه نيست، به همان مقدار كه به مردان تعلق دارد به زنان نيز تعلق دارد.
اين هر دو جنس در صورتى كه در مسير اعمال صالح گام بردارند، گامى مثبت و سازنده كه از انگيزه‏هاى ايمانى مدد گيرد، هر دو به يكسان داراى" حيات طيبه" خواهند بود، و هر دو از اجر و پاداش مساوى در پيشگاه خدا بهره‏مند مى‏شوند و موقعيت اجتماعى آنها نيز همانند خواهد بود مگر اينكه از نظر ايمان و عمل صالح بر ديگرى برترى يابد.(تفسیر نمونه)


.

درود. برای من انچه خیلی جالب است حالت روانی امثال شماست . به نظر من هر کسی بخواهد به واکنشهای روانی افراد مومن ومتعصب پی ببرد باید نوشتارهای امثال شما را مطالعه کند تا ببیند که چگونه بدیهیات را تاویل وتفسیر میکنید و حقیقت را می پوشانید. در واقع همان صفتی که شما مومنین به مخالفین میدهید خود دچارش هستید و ان این است که قلبتان مهر خورده وحقیقت را نمی بینید. در مورد نوشتار شما باید بگویم کسی ادعا نکرده که زن در اسلام بی ارزش است ادعا این است که ارزش زن کمتر از مرد است . در این ایه به صراحت خداوند با بر شمردن دو صفت برای دختر میخواهد بگوید که پسر این نقاط ضعف را ندارد وبا این استدلال میخواهد بگوید پسر بهتر است!! منظورش این نیست که دختران گرچه از نظر عقلی ضعیف ترند ولی با داشتن عاطفه بیشتر جبران کمبودشان نسبت به پسران را کرده اند بلکه منظورش این است که این عاطفی بودن و در ارایش وزینت بزرگ شدن نقاط ضعفی است که خدا از انها خوشش نمیاید!! وگرنه چرا باید ناراحت میشد ؟؟ خب انموقع خدا باید چنین استدلال میکرد که اگر پسر توانایی استدلالش بالاتر است در عوض دختر هم عاطفه اش بیشتر است و وجود هر دو صفت بطور برابر میباشند در نتیجه دختر و پسر با هم برابر بودند ولی وقتی اعلام عدم رضایت از وجود ایندو صفت در دختران کرده و اعلام رضایت بیشتر از پسران چه نتیجه ای میتوان گرفت؟؟ که خدا ایندو صفت را نمی پسندد!! بهر حال انچه اشکار است در این ایه خدا گفته از دختر به اندازه پسر خوشش نمی اید حالا اینکه جایی گفته بهترین شما پرهیزکارترین شماست میتوان پاسخهای مختلفی به ان داد. یکی از جوابها میتواند این باشد که با این ایه متناقض است!! ولی ایه بطور مستقل مفهومش روشن است. شما باید تمرکز روی این ایه کنید و از خودتان بپرسید چرا اینجا این را گفته وجایی دیگر چیز دیگری؟؟!!

taleb;159186 نوشت:
ب درود. برای من انچه خیلی جالب است حالت روانی امثال شماست . به نظر من هر کسی بخواهد به واکنشهای روانی افراد مومن ومتعصب پی ببرد باید نوشتارهای امثال شما را مطالعه کند تا ببیند که چگونه بدیهیات را تاویل وتفسیر میکنید و حقیقت را می پوشانید. در واقع همان صفتی که شما مومنین به مخالفین میدهید خود دچارش هستید و ان این است که قلبتان مهر خورده وحقیقت را نمی بینید. در مورد نوشتار شما باید بگویم کسی ادعا نکرده که زن در اسلام بی ارزش است ادعا این است که ارزش زن کمتر از مرد است . در این ایه به صراحت خداوند با بر شمردن دو صفت برای دختر میخواهد بگوید که پسر این نقاط ضعف را ندارد وبا این استدلال میخواهد بگوید پسر بهتر است!! منظورش این نیست که دختران گرچه از نظر عقلی ضعیف ترند ولی با داشتن عاطفه بیشتر جبران کمبودشان نسبت به پسران را کرده اند بلکه منظورش این است که این عاطفی بودن و در ارایش وزینت بزرگ شدن نقاط ضعفی است که خدا از انها خوشش نمیاید!! وگرنه چرا باید ناراحت میشد ؟؟ خب انموقع خدا باید چنین استدلال میکرد که اگر پسر توانایی استدلالش بالاتر است در عوض دختر هم عاطفه اش بیشتر است و وجود هر دو صفت بطور برابر میباشند در نتیجه دختر و پسر با هم برابر بودند ولی وقتی اعلام عدم رضایت از وجود ایندو صفت در دختران کرده و اعلام رضایت بیشتر از پسران چه نتیجه ای میتوان گرفت؟؟ که خدا ایندو صفت را نمی پسندد!! بهر حال انچه اشکار است در این ایه خدا گفته از دختر به اندازه پسر خوشش نمی اید حالا اینکه جایی گفته بهترین شما پرهیزکارترین شماست میتوان پاسخهای مختلفی به ان داد. یکی از جوابها میتواند این باشد که با این ایه متناقض است!! ولی ایه بطور مستقل مفهومش روشن است. شما باید تمرکز روی این ایه کنید و از خودتان بپرسید چرا اینجا این را گفته وجایی دیگر چیز دیگری؟؟!!

مثل اینکه شما فقط بعضی مطالب را می خوانید. اگر مطلب بنده را خوانده بودید متوجه می شدید که حداقل من معتقدم اسلام نمی گوید مرد با زن برابر است. همانطور که نمی گوید
استاد دانشگاه با کارگر ساده برابر است.ازنظر اسلام نه تنها مرد وزن بلکه هیچ دو انسانی با هم برابر نیستند!منتها مسکل اینجاست که مادیون ارزش انسان را صرفا در محدوده قدرتهای مادی ارزیابی می کنند.چون حیات انسان را محدود به این جهان می دانند.اما اسلام می گوید قوانین این جهان ورتبه بندی های این جهان صرفا مال این جهان موقت ومحدود است.ارزش اصلی انسان به خصوصیات معنوی او وتقوی وقرب الهی است که طبعا ماذیون به این چیزها اعتقادی ندارند.اسلام می گوید مرد از زن برتر است.اما اولا در یک محدوده های خاص وثانیا تنها درمحدوده این جهان مادی.پس برتری مرد نه مطلق است نه چندان ارزشمند! چون اصلا ارزش از دیدگاه اسلام به قدرت یا سواد یا هوش یا ثروت یا.......همه تواناییهای مادی نیست.
در ضمن آیه موردبحث اگر دقت کنید فعل ندارد.شما خودتان برایش فعل گذاشتید که خدا دختر دوست ندارد.آیه فقط یک سوال بدون فعل است.شاید آیه میخواهد بگوید اگر قراربودخدافرزند بگیردفرزندی می گرفت که قدرت بیشتری داشته باشدکه کار خدا را پیش ببرد! چنانکه پیامبران را نیز مرد انتخاب کرده. خدا با کسی رودرواسی ندارد.بالاخره توانایی های زن در اینگونه کارهای سخت کمتر است.برتری مرد در امور مادی تدبیر طبیعت است نه اختر اع اسلام!

نقل قول:
مثل اینکه شما فقط بعضی مطالب را می خوانید. اگر مطلب بنده را خوانده بودید متوجه می شدید که حداقل من معتقدم اسلام نمی گوید مرد با زن برابر است. همانطور که نمی گوید
استاد دانشگاه با کارگر ساده برابر است.ازنظر اسلام نه تنها مرد وزن بلکه هیچ دو انسانی با هم برابر نیستند!منتها مسکل اینجاست که مادیون ارزش انسان را صرفا در محدوده قدرتهای مادی ارزیابی می کنند.چون حیات انسان را محدود به این جهان می دانند.اما اسلام می گوید قوانین این جهان ورتبه بندی های این جهان صرفا مال این جهان موقت ومحدود است.ارزش اصلی انسان به خصوصیات معنوی او وتقوی وقرب الهی است که طبعا ماذیون به این چیزها اعتقادی ندارند.اسلام می گوید مرد از زن برتر است.اما اولا در یک محدوده های خاص وثانیا تنها درمحدوده این جهان مادی.پس برتری مرد نه مطلق است نه چندان ارزشمند! چون اصلا ارزش از دیدگاه اسلام به قدرت یا سواد یا هوش یا ثروت یا.......همه تواناییهای مادی نیست.
در ضمن آیه موردبحث اگر دقت کنید فعل ندارد.شما خودتان برایش فعل گذاشتید که خدا دختر دوست ندارد.آیه فقط یک سوال بدون فعل است.شاید آیه میخواهد بگوید اگر قراربودخدافرزند بگیردفرزندی می گرفت که قدرت بیشتری داشته باشدکه کار خدا را پیش ببرد! چنانکه پیامبران را نیز مرد انتخاب کرده. خدا با کسی رودرواسی ندارد.بالاخره توانایی های زن در اینگونه کارهای سخت کمتر است.برتری مرد در امور مادی تدبیر طبیعت است نه اختر اع اسلام
! درود دوست عزیز.مطلب شما رو خوندم چون با مطلبشما مشکلی نداشتم پاسخی لازم نشد. مشکل من با کسانیست که حتی قران خودشان را هم میخواهند مطابق سلیقه ذهنیت خود ارایه دهند گویی فراموش کرده اند که قران میگه ستمکارترین مردم کسانی هستند که به خدا دروغ می بندند و یادشان رفته که انها حق تعیین تکلیف برای قران ندارند بلکه قران است که برای انها تعیین تکلیف میکند و اسلام یعنی تسلیم حتی اگر باب میل ما نباتشد بدون هیچ چون وچرایی!!

خداوند رنان را برای مردان آفریده تا نسلشان تداوم یابد

نقل قول:
خداوند رنان را برای مردان آفریده تا نسلشان تداوم یابد
چرا زنان برای مردان ؟؟!

taleb;161202 نوشت:
چرا زنان برای مردان ؟؟!

انسان یک نوع موجود واحد است با دو جنسیت متفاوت.ارزش زن به عنوان یک نوع از موجودات زنده به نام انسان با مرد یکسان است. هم درعرصه مادی واین جهان وهم در عرصه آن جهان .اما جنس مذکر در عرصه مادی وفقط این جهانی برتر از جنس مونث است.یعنی جنسیت مذکر.
البته تا آنجا که من می دانم منظور آیه این نیست که زن برای مرد . بلکه در خطاب عرب وبعضی زبانها وقتی از انسان سخن می گویند با افعال مذکر بیان می شود.اما اگر هم اینطور تعبیر شودکه از ظاهر آیه برمی آید یعنی جنس مونث برای جنس مذکر.
دوستان انسانیت وارزش زن به جنسیت او نیست که چانه بزنیم کدام جنس برتر است! زن ومرد یک بعد انسانی دارند یک بعد جنسیتی.دربعد انسان بودن فرقی نیست اما دربعد جنسیتی آنهم در عالم مادی یکی بر دیگری برتری دارد.در میان مردان هم بعضی بر بعضی برترند! این یعنی نزد خدا مقربترند؟
جنسیت یاقومیت یا زوریا درجه علمی پادشاهی و........اینها معیار ارزش واقعی که همان قرب الهی است نیست.

درود.

نقل قول:
زن به عنوان یک نوع از موجودات زنده به نام انسان با مرد یکسان است. هم درعرصه مادی واین جهان وهم در عرصه آن جهان .اما جنس مذکر در عرصه مادی وفقط این جهانی برتر از جنس مونث است.یعنی جنسیت مذکر.
[/quote. یعنی چه؟؟! انسانیت چه ویژگیهایی دارد؟؟ نمیدانم وقتی تایپ میکنی انها را با دقت میخونی؟؟ چطوری زن ومرد هم در این جهان و هم ان جهان در جنبه انسانی و مادی یکسان هستند و بعد دوباره میفرمایی از جنبه مادی جنس مذکر در این جهان برتر است؟؟!!در ضمن جهان دیگر انعکاس همین جهان مادی است خب اگر مردان بقول شما برتری دارند لاجرم در جهان دیگر هم برتر خواهند بود و بر اساس این برتری امکانات و نعمات بیشتری نسبت به زنان خواهند داشت!
نقل قول:
دوستان انسانیت وارزش زن به جنسیت او نیست که چانه بزنیم کدام جنس برتر است! زن ومرد یک بعد انسانی دارند یک بعد جنسیتی.دربعد انسان بودن فرقی نیست اما دربعد جنسیتی آنهم در عالم مادی یکی بر دیگری برتری دارد.در میان مردان هم بعضی بر بعضی برترند! این یعنی نزد خدا مقربترند؟
جنسیت یاقومیت یا زوریا درجه علمی پادشاهی و........اینها معیار ارزش واقعی که همان قرب الهی است نیست.
بله در بعد انسانی یکسان هستند ولی مردان انسان ترند!! چرا ؟ چون مهمترین ویژگی که انسان را از بقیه موجودات جدا میکند یا به عبارت دیگر این موجود دوپا را انسان کرده
عقل است ولی چون زنان از نظر قران (ایه18 زخرف) از عقل کمتری نسبت به مردان برخوردارند نتیجتا در درجه پایین تر انسانیت هستند!!

1-جنسیت عبارت است از یک سلسله خصوصیات منحصر به تولید مثل .نوع عبارت است از کلیه خصوصیاتی که انسان را از حیوان جدا می کند. می توانید برای اطلاعات دقیقتر به زیست شناسی مراجعه کنید. وقتی م گوییم در انسان بودن یکی هستند یعنی آن خصوصیاتی که انسان را از حیوان متمایز می کند.اما جنسیت مذکر برتر است یعنی آن خصوصیاتی که صرفا فیزیولوزیک است.جسمانی وبدنی است.اما یک ماتریالیست چون صرفا جهان را در این جهان وبعد مادی خلاصه می بیند نمی تواند این را بفهمد.او تصور می کند برتری وارزش صرفا برتری های مادی واین جهانی است.لذا از دیداو هرکه زورش بیشتراست برتر است.جنس مذکر مطلقا برتر است چون زورش بیشتر است! یا مثلا سایر خصوصیات بدنی .اینکه جای انکار ندارد.اما بحث این است که این خصوصیات معیار برتری حقیقی که همان تقوی است نمی باشد.اینها صرفا ابزاری است برای راه افتادن کارهای دنیایی ومادی.نمی دانم دیگر چگونه توضیح بدهم که متوجه شوید.
2-دوست عزیز شما که مفسر قرآن نیستید!به تفسیرقرآن دکتر انصاری ونیز آیت الله جوادی آملی مراجعه کنید ببینید در تفسیر این آیه ایشان یا سایر علما با شما موافقند؟در هیچ کجای قرآن جمله ای دال بر اینکه عقل زن کمتر است نیامده.این تاویل جنابعالی والبته بعضی مفسرین اکثرا قدیمی است.آقای جوادی آملی در کتابشان به نام زن در آیینه جلال وجمال تفاوت عقل نظری که بعضی علما آن را درمرد بیشتر می دانند با عقل عمل که در ان قطعا تفاوتی بین زن ومرد وهیچ انسانی نیست وهمان هم معیار رشد معنوی است مفصل بحث کرده اند.حتی در مورد برتری عقل نظری در مرد هم نه علما ی تجربی ونه دینی هنوز به قطعیت نرسیده اند که شما اینطور با قاطعیت به نتیجه رسیده اید!

taleb;161202 نوشت:
چرا زنان برای مردان ؟؟!

بفرمایید [="blue"]مردان برای زنان[/] می باشند
خداوند مردان را آفرید تا مواظب و نگهبان زنان باشند تا هیچ گزندی به آنها نرسد
قربون خدا برم

سلام
خداوند در اولین آیه از سورة نسأ که می‌فرماید:
«یا ایُّها الناس‌ُ اتَّقوا ربَّکُم‌ُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفْس‌ٍ واحِدَة‌ٍ وَ خَلَق‌َ مِنْها زَوْجَها وَ بَث‌َّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وِ نِسأً وَ اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلون‌َ بِه وَ الأرْحام ...»
یعنی‌، ای مردم‌! در برابر خداوند تقوا داشته باشید. (از گناه و شرارت بپرهیزید) پروردگاری که شما را از یک سرشت و نفس واحد آفرید، و از همان نفس‌، همسرش را نیز پدید آورد. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد. و در مورد خدایی که به خاطر او از همدیگر درخواست می‌کنید، دربارة اقارب و ارحام خود تقوا پیشه کنید.

ملاحظه می‌فرمایید که در مسألة آفرینش از نظر قرآن کریم‌، تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. و هر دو از یک سرشت و گوهر آفریده شده‌اند.

آیه 195 سورة آل عمران می‌فرماید:

«فَاسْتَجاب‌َ لَهُم‌ْ رَبُّهُم إنّی لااُضیع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أو أُنثی‌َ بَعْضُکُم مِن بَعْض‌»
وقتی عده‌ای از مردم با ایمان و خداپرست‌، از خداوند می‌خواهند آن‌ها را از اهل جهنم قرار ندهد و گناهانشان را بیامرزد، پروردگار در پاسخ می‌فرماید: دعایشان مستجاب شد. و آنها بدانند که من عمل نیک آنها را چه مرد باشند و چه زن‌، ضایع نخواهم کرد.

به تعبیر آخر آیه «بعضکم من بعض‌» توجه کنید یعنی‌; در نظر من ـ که آفریدگار شما هستم ـ مرد و زن شما یکسان است‌.

و اگر مؤمنی عمل صالح انجام دهد به او پاداش خواهم داد. اما این که مرد یا زن باشد، در پاداش فرقی نمی‌کند.
از نظر حقوقی نیز قرآن کریم‌، مرد و زن را مورد توجه قرار داده و می‌فرماید: «ولَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذی عَلَیْهِن‌َّ» یعنی هر حقی که مرد بر گردن زن دارد، به همان اندازه زن نیز بر عهدة مرد حقوقی دارد.
نیز می‌فرماید: للرِّجال‌ِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبوا وَ لِلنِّسأِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبْن‌َ یعنی برای مردان از تلاشهای اقتصادی آنها بهره‌ای است و برای زنان نیز همان بهره از تلاشهای اقتصادی آنهاست‌; نه این که مردان بتوانند ناحق سهم آنها را نیز به خود اختصاص دهند.

در مورد حسن معاشرت با زنان نیز می‌فرماید: و عاشِرُوهُن‌َّ بالمَعْروف یعنی با روش نیک با زنان زندگی نمایید.
امام صادق (ع) می‌فرمایند: دربارة دو دسته از افراد که ممکن است ضعیف واقع شوند از خدا بترسید. کسی که این روایت را از حضرت شنیده است می‌گوید مقصود حضرت‌، زنان و یتیمان بودند.

مهرآور;163692 نوشت:
خداوند مردان را آفرید تا مواظب و نگهبان زنان باشند تا هیچ گزندی به آنها نرسد قربون خدا برم


امام صادق (ع) می‌فرمایند: خدا رحمت کند بنده‌ای را که ما بین خود و همسرش (زنش‌) را اصلاح کند و با او خوش‌رفتاری نماید; چرا که خداوند برای تدبیر امور منزل و سبک کردن بار زن‌، مسئولیت خانواده و زن را بر دوش مرد نهاده است‌ و الا بین مرد و زن فرقی نیست.

در حدیثی از معصوم رسیده : فرزند پسر نعمت است وفرزند دختر حسنه !
نعمت فقط یار انسان در دنیا ست اما حسنه در آخرت به درد انسان می خورد!
به هر حال انتخاب با شماست .می توانید دنیا را انتخاب کنید یا آخرت را!

اگه یه نگاهی به کتاب "زن در آیینه جمال وجلال الهی" آقای جوادی آملی داشته باشید، جواب خیلی حرفها و شبهاتتون رو میتونید بگیرید!
مطالعه را فراموش نکنید! :reading::reading::reading:
[=12]

اصلاً یه سوال، شما هفته ای چند ساعت مطالعه میکنید؟[
/SIZE]

با او
عرض سلام و ادب؛

آیدی محترم طالب، در مورد مطالبی که فرموده اید؛

شما با اشاره به آیات 15 تا 20 سوره ی زخرف، فهم خود از این آیات را ارائه کرده و گفته اید:

«در این ایه به صراحت خداوند با بر شمردن دو صفت برای دختر میخواهد بگوید که پسر این نقاط ضعف را ندارد وبا این استدلال میخواهد بگوید پسر بهتر است!!»

فکر می کنم که اگر شما، پیش از رجوع به قرآن کریم، یک دور دانش منطق (Logic) را مطالعه کنید، بهتر و درست تر می تونید قرآن را متوجه شده و از آن استفاده کنید.

**********************************************************************

اساساً در منطق این نکته مطرح است که اگر ما دو عنصر داشته باشیم به نام های:

الف - ج

حالا اگر ما بگوییم: الف، ب است. آیا از این جمله می توان نتیجه گرفت که: پس ج، ب نیست؟

در این موضوع، ما دو عنصر داریم؛

دختر- پسر

اگر ما گفتیم: دختر، در بحث و جدل، غیرآشکار و غیرکامل دلیل می آورد. از این جمله می توان نتیجه گرفت که : پس: پسران، در بحث و جدل، غیرآشکار و غیرکامل دلیل نمی آورند، بلکه کامل دلیل می آورند؟!

در منطق و منطق حکیمان مسلمان، قاعده ای داریم که می گوید: «اثبات شیء، نفی ما اداه نمی کند.» به این معنا که، اثبات یک ویژگی برای الف، بودن آن ویژگی برای ب را نفی و ردّ نمی کند.

پس اساسا، استنتاج شما از این آیه که دقیقا بر خلاف موازین منطقی است که عرض کردم، اشکال داشته و آیه ی کریمه، آن چیزی را که شما می فرمایید نمی خواهد بگوید.

**********************************************************************

در ادامه به این توضیح مثالی هم در مورد این آیه دقت کنید؛

مثلا شما طلا و برلیان دارید در دستتون. در واقع هم، هر دو ارزشمند است. ولی از نظر شما، به اشتباه، طلا ارزشی نداره. بعد به پدرتون میگید: بابا! طلاها مال خودتون، برلیان مال من. پدرتون میگه: اولا که اشتباه می کنی که برلیان ارزشش بیشتر از طلاست. ثانیا به فرض اینکه حرفت درست باشه، چیز بدتر رو می دی به من؟ خجالت نمی کشی؟!
الان اگر پدرتون این جمله ی دوم رو بگه، یعنی منظورشون اینه که آره واقعا برلیان بهتر از طلاست؟! نه می گه با فرض اینکه این حرف غلطِ تو درست باشه،چرا نوعی توهین به من می کنی؟!

پیوسته متعالی
یاحق

سلام.
خداوند در قرآن به صراحت می فرماید گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.
فرقی نمی کنه زن یا مرد..
این هم فراموش نکنیم که خلقت ما، به خاطر وجود نازنین یک بانو بود.
بانویی که برای پیامبرش مادری کرد.. برای امامش خانم خانه بود، و مادر تمام امامان بعدی شد. حضرت فاطمه زهرا(س)
اصلا نمی شه کلی گفت که کسی به خاطر نوع جنسیتش برتره یا نه.این نسبت دادن ظلم به خداونده.
همه چیز به تقوا ربط داره. مردهای بسیاری هستند که به گرد پای بسیای از خانمها از این نظر نمی رسند.

taleb;159186 نوشت:
درود. برای من انچه خیلی جالب است حالت روانی امثال شماست . به نظر من هر کسی بخواهد به واکنشهای روانی افراد مومن ومتعصب پی ببرد باید نوشتارهای امثال شما را مطالعه کند تا ببیند که چگونه بدیهیات را تاویل وتفسیر میکنید و حقیقت را می پوشانید. در واقع همان صفتی که شما مومنین به مخالفین میدهید خود دچارش هستید و ان این است که قلبتان مهر خورده وحقیقت را نمی بینید. در مورد نوشتار شما باید بگویم کسی ادعا نکرده که زن در اسلام بی ارزش است ادعا این است که ارزش زن کمتر از مرد است . در این ایه به صراحت خداوند با بر شمردن دو صفت برای دختر میخواهد بگوید که پسر این نقاط ضعف را ندارد وبا این استدلال میخواهد بگوید پسر بهتر است!! منظورش این نیست که دختران گرچه از نظر عقلی ضعیف ترند ولی با داشتن عاطفه بیشتر جبران کمبودشان نسبت به پسران را کرده اند بلکه منظورش این است که این عاطفی بودن و در ارایش وزینت بزرگ شدن نقاط ضعفی است که خدا از انها خوشش نمیاید!! وگرنه چرا باید ناراحت میشد ؟؟ خب انموقع خدا باید چنین استدلال میکرد که اگر پسر توانایی استدلالش بالاتر است در عوض دختر هم عاطفه اش بیشتر است و وجود هر دو صفت بطور برابر میباشند در نتیجه دختر و پسر با هم برابر بودند ولی وقتی اعلام عدم رضایت از وجود ایندو صفت در دختران کرده و اعلام رضایت بیشتر از پسران چه نتیجه ای میتوان گرفت؟؟ که خدا ایندو صفت را نمی پسندد!! بهر حال انچه اشکار است در این ایه خدا گفته از دختر به اندازه پسر خوشش نمی اید حالا اینکه جایی گفته بهترین شما پرهیزکارترین شماست میتوان پاسخهای مختلفی به ان داد. یکی از جوابها میتواند این باشد که با این ایه متناقض است!! ولی ایه بطور مستقل مفهومش روشن است. شما باید تمرکز روی این ایه کنید و از خودتان بپرسید چرا اینجا این را گفته وجایی دیگر چیز دیگری؟؟!!

من باورم نمیشد هنوز افرادی باشند که علی رغم این همه تاکید اسلام بر اینکه مرد و زن برابرند هنوز افکار دوران جاهلیت را داشته باشند (که دختران را زنده به گور میکردند در حالی که پیامبر دستان فاطمه ی زهرا رادر مقابل آن ها میبوسید)!!!!!!!!!!

alamuti;161171 نوشت:
خداوند رنان را برای مردان آفریده تا نسلشان تداوم یابد

چه استدلال جالبی پس بنابراین زنان حق رشد و تعالی را ندارند و تنها وسیله ای هستند برای مردان تا نسلشان حفظ شود !!!!!!

درود.
1

نقل قول:
-جنسیت عبارت است از یک سلسله خصوصیات منحصر به تولید مثل .نوع عبارت است از کلیه خصوصیاتی که انسان را از حیوان جدا می کند. می توانید برای اطلاعات دقیقتر به زیست شناسی مراجعه کنید
نه بابا نمیدونستم!!!
نقل قول:
وقتی م گوییم در انسان بودن یکی هستند یعنی آن خصوصیاتی که انسان را از حیوان متمایز می کند
عجب مثل اینکه من ادعا کردم قران گفته زن حیوان است!!!
نقل قول:
اما جنسیت مذکر برتر است یعنی آن خصوصیاتی که صرفا فیزیولوزیک است.جسمانی وبدنی است.اما یک ماتریالیست چون صرفا جهان را در این جهان وبعد مادی خلاصه می بیند نمی تواند این را بفهمد.او تصور می کند برتری وارزش صرفا برتری های مادی واین جهانی است.لذا از دیداو هرکه زورش بیشتراست برتر است.جنس مذکر مطلقا برتر است چون زورش بیشتر است! یا مثلا سایر خصوصیات بدنی .اینکه جای انکار ندارد.اما بحث این است که این خصوصیات معیار برتری حقیقی که همان تقوی است نمی باشد.اینها صرفا ابزاری است برای راه افتادن کارهای دنیایی ومادی.نمی دانم دیگر چگونه توضیح بدهم که متوجه شوید.
حالا این ماتریالیست کیه ؟؟ منظورت قرانه لابد چون من که نگفتم مرد بهتر از زنه !!! -
نقل قول:
دوست عزیز شما که مفسر قرآن نیستید!به تفسیرقرآن دکتر انصاری ونیز آیت الله جوادی آملی مراجعه کنید ببینید در تفسیر این آیه ایشان یا سایر علما با شما موافقند؟
چه اشکالی داره مفسر باشم؟؟!! شما مقلد ادما هستید ولی من نیستم یعنی به صرف اینکه مفسری چیزی بگه مثل شما نمیپذیرم تا زمانیکه انرا بررسی کنم و به نظرم منطقی بیاد. من فریب اسم ایتالله ومفسر را مثل شما نمیخورم دوست عزیز . از نظر مفسران بیشتر ماستمالند تا مفسر!!!
نقل قول:
در هیچ کجای قرآن جمله ای دال بر اینکه عقل زن کمتر است نیامده.این تاویل جنابعالی والبته بعضی مفسرین اکثرا قدیمی است.آقای جوادی آملی در کتابشان به نام زن در آیینه جلال وجمال تفاوت عقل نظری که بعضی علما آن را درمرد بیشتر می دانند با عقل عمل که در ان قطعا تفاوتی بین زن ومرد وهیچ انسانی نیست وهمان هم معیار رشد معنوی است مفصل بحث کرده اند.حتی در مورد برتری عقل نظری در مرد هم نه علما ی تجربی ونه دینی هنوز به قطعیت نرسیده اند که شما اینطور با قاطعیت به نتیجه رسیده اید!
شما مثل اینکه معنی عقل را نمیدانی !!! مگه همین ایه 18 زخرف نگفته زنان در استدلال ناتوانند ؟؟؟ مگه استدلال مربوط به عقل نیست ؟؟!! لابد مربوط به زور بازوست!!! بعد این عقل عملی ونظری که این اقایان برای توجیه می اورند چیزی جز ماستمالی نیست ! قران گفته زن در استدلال مثل مرد توانایی کافی نداره و این بازی با کلمات عقل نظری وعملی ووو همش برای اینه که بتونند قران رو امروزی بکنند!! اگه دوست داری نظر جوادی املی ووو رو بذار ببینیم دقیقا چی گفتن با هم بحث کنیم ببینیم ایا منطقیست.
نقل قول:
سلام
خداوند در اولین آیه از سورة نسأ که می‌فرماید:
«یا ایُّها الناس‌ُ اتَّقوا ربَّکُم‌ُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفْس‌ٍ واحِدَة‌ٍ وَ خَلَق‌َ مِنْها زَوْجَها وَ بَث‌َّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وِ نِسأً وَ اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلون‌َ بِه وَ الأرْحام ...»
یعنی‌، ای مردم‌! در برابر خداوند تقوا داشته باشید. (از گناه و شرارت بپرهیزید) پروردگاری که شما را از یک سرشت و نفس واحد آفرید، و از همان نفس‌، همسرش را نیز پدید آورد. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد. و در مورد خدایی که به خاطر او از همدیگر درخواست می‌کنید، دربارة اقارب و ارحام خود تقوا پیشه کنید.

ملاحظه می‌فرمایید که در مسألة آفرینش از نظر قرآن کریم‌، تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. و هر دو از یک سرشت و گوهر آفریده شده‌اند.

آیه 195 سورة آل عمران می‌فرماید:

«فَاسْتَجاب‌َ لَهُم‌ْ رَبُّهُم إنّی لااُضیع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أو أُنثی‌َ بَعْضُکُم مِن بَعْض‌»
وقتی عده‌ای از مردم با ایمان و خداپرست‌، از خداوند می‌خواهند آن‌ها را از اهل جهنم قرار ندهد و گناهانشان را بیامرزد، پروردگار در پاسخ می‌فرماید: دعایشان مستجاب شد. و آنها بدانند که من عمل نیک آنها را چه مرد باشند و چه زن‌، ضایع نخواهم کرد.

به تعبیر آخر آیه «بعضکم من بعض‌» توجه کنید یعنی‌; در نظر من ـ که آفریدگار شما هستم ـ مرد و زن شما یکسان است‌.

و اگر مؤمنی عمل صالح انجام دهد به او پاداش خواهم داد. اما این که مرد یا زن باشد، در پاداش فرقی نمی‌کند.
از نظر حقوقی نیز قرآن کریم‌، مرد و زن را مورد توجه قرار داده و می‌فرماید: «ولَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذی عَلَیْهِن‌َّ» یعنی هر حقی که مرد بر گردن زن دارد، به همان اندازه زن نیز بر عهدة مرد حقوقی دارد.
نیز می‌فرماید: للرِّجال‌ِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبوا وَ لِلنِّسأِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبْن‌َ یعنی برای مردان از تلاشهای اقتصادی آنها بهره‌ای است و برای زنان نیز همان بهره از تلاشهای اقتصادی آنهاست‌; نه این که مردان بتوانند ناحق سهم آنها را نیز به خود اختصاص دهند.

در مورد حسن معاشرت با زنان نیز می‌فرماید: و عاشِرُوهُن‌َّ بالمَعْروف یعنی با روش نیک با زنان زندگی نمایید.
امام صادق (ع) می‌فرمایند: دربارة دو دسته از افراد که ممکن است ضعیف واقع شوند از خدا بترسید. کسی که این روایت را از حضرت شنیده است می‌گوید مقصود حضرت‌، زنان و یتیمان بودند.

نقل
نوشته اصلی توسط : مهرآور

خداوند مردان را آفرید تا مواظب و نگهبان زنان باشند تا هیچ گزندی به آنها نرسد قربون خدا برم



امام صادق (ع) می‌فرمایند: خدا رحمت کند بنده‌ای را که ما بین خود و همسرش (زنش‌) را اصلاح کند و با او خوش‌رفتاری نماید; چرا که خداوند برای تدبیر امور منزل و سبک کردن بار زن‌، مسئولیت خانواده و زن را بر دوش مرد نهاده است‌ و الا بین مرد و زن فرقی نیست.

درود خدمت مطهره محترم یا محترمه. همه مطالبی که فرمودی مثلا درست میشه لطف کنید ایه 18 زخرف را هم با این مطالب پیوند بزنی ؟؟!! به هرحال این هم گفته خداست !! ایا این ایه با انچه اورده ای متناقض است؟؟! یا نیست؟؟!! هر رابطه ای دارد توضیح دهیدگه
نقل قول:
یه نگاهی به کتاب "زن در آیینه جمال وجلال الهی" آقای جوادی آملی داشته باشید، جواب خیلی حرفها و شبهاتتون رو میتونید بگیرید!
مطالعه را فراموش نکنید!
شما که خواندید وشبه تان بر طرف شده لطفا توضیح بدید تا من هم هدایت بشم!!
نقل قول:
اصلاً یه سوال، شما هفته ای چند ساعت مطالعه میکنید؟[

/SIZE]
شما هفته ای چند ساعت تفکر میکنید ؟؟!! یا تفکر نمیکنید وانچه میخوانید کور کورانه میپذیرید؟؟!! این مهم است!
نقل قول:
با او
عرض سلام و ادب؛

آیدی محترم طالب، در مورد مطالبی که فرموده اید؛

شما با اشاره به آیات 15 تا 20 سوره ی زخرف، فهم خود از این آیات را ارائه کرده و گفته اید:

«در این ایه به صراحت خداوند با بر شمردن دو صفت برای دختر میخواهد بگوید که پسر این نقاط ضعف را ندارد وبا این استدلال میخواهد بگوید پسر بهتر است!!»

فکر می کنم که اگر شما، پیش از رجوع به قرآن کریم، یک دور دانش منطق (Logic) را مطالعه کنید، بهتر و درست تر می تونید قرآن را متوجه شده و از آن استفاده کنید.

************************************************** ********************

اساساً در منطق این نکته مطرح است که اگر ما دو عنصر داشته باشیم به نام های:

الف - ج

حالا اگر ما بگوییم: الف، ب است. آیا از این جمله می توان نتیجه گرفت که: پس ج، ب نیست؟

در این موضوع، ما دو عنصر داریم؛

دختر- پسر

اگر ما گفتیم: دختر، در بحث و جدل، غیرآشکار و غیرکامل دلیل می آورد. از این جمله می توان نتیجه گرفت که : پس: پسران، در بحث و جدل، غیرآشکار و غیرکامل دلیل نمی آورند، بلکه کامل دلیل می آورند؟!

در منطق و منطق حکیمان مسلمان، قاعده ای داریم که می گوید: «اثبات شیء، نفی ما اداه نمی کند.» به این معنا که، اثبات یک ویژگی برای الف، بودن آن ویژگی برای ب را نفی و ردّ نمی کند.

پس اساسا، استنتاج شما از این آیه که دقیقا بر خلاف موازین منطقی است که عرض کردم، اشکال داشته و آیه ی کریمه، آن چیزی را که شما می فرمایید نمی خواهد بگوید.

************************************************** ********************

در ادامه به این توضیح مثالی هم در مورد این آیه دقت کنید؛

مثلا شما طلا و برلیان دارید در دستتون. در واقع هم، هر دو ارزشمند است. ولی از نظر شما، به اشتباه، طلا ارزشی نداره. بعد به پدرتون میگید: بابا! طلاها مال خودتون، برلیان مال من. پدرتون میگه: اولا که اشتباه می کنی که برلیان ارزشش بیشتر از طلاست. ثانیا به فرض اینکه حرفت درست باشه، چیز بدتر رو می دی به من؟ خجالت نمی کشی؟!
الان اگر پدرتون این جمله ی دوم رو بگه، یعنی منظورشون اینه که آره واقعا برلیان بهتر از طلاست؟! نه می گه با فرض اینکه این حرف غلطِ تو درست باشه،چرا نوعی توهین به من می کنی؟!

پیوسته متعالی
یاحق

امضاء » طارق

اي حيوان ناطق بدان:
برباد فنا تا ندهي گرد خودي را
هرگز نتوان ديد جمال احدي را
و بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين ص82/83 و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد [=Arial Narrow]رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسا




شما که علم منطق میدانید بفرمایید این الف وب ج مصداقش چیست ؟؟!! اگر الفبای منطق را میدانستی میفهمیدی که خدا زن را کم عقلتر از مرد دانسته!! اینقدر مطالبتان غیر منطقیست که حیفم امد وقتی صرفش کنم.
نقل قول:
این هم فراموش نکنیم که خلقت ما، به خاطر وجود نازنین یک بانو بود
خلقت شما ممکنه بخاطر این بانو باشه ولی من که نه!!
نقل قول:
اصلا نمی شه کلی گفت که کسی به خاطر نوع جنسیتش برتره یا نه.این نسبت دادن ظلم به خداونده.
همه چیز به تقوا ربط داره. مردهای بسیاری هستند که به گرد پای بسیای از خانمها از این نظر نمی رسند.

[=Arial Narrow]ن.



این نظر شماست نه قران منم با شما در این مورد موافقم!!

جناب طالب:
1-کسی که نظرات دیگران را مسخره می کند دنبال حقیقت نیست. دنبال مطرح کردن خودش است. خوب مطرح شدی .مبارکه!
2- در جنسیت برتر است به عبارت ساده یعنی همان زور بازو وهر چه که ابزار زندگی دنیایی است.
3-انسانیت یعنی خصوصیات غیر مادی وآنچه مربوط است به عبادت خدا وبندگی واخلاق (همان نفخت فیه من روحی) .همان چیزی که به آن جان یا فواد می گویند.آنچه ابزار زندگی اخروی یست.
4-در مغلطه هم زرنگی.خودت ادعا میکنی نظرقرآن چنین وچنان است.بعد میگی من نمی گم .قرآن می گه! هر چی شما از قرآن بفهمی که حقیقت نیست.یک برداشت شخصی است.
5- هیچکس بدون دلایل علمی مربوطه نمی تواند بگوید: منظور ایه فلان یا بهمان است.فقط می تواند بگوید من فکر میکنم این باشد. این موضوع درباره خود مفسرین هم صدق می کند. البته در این نوع اظهار نظر همه آزادند. اما دلیل نمی شود درست باشد.بنابراین نظر من هم می تواند درست باشد.موضوع اینجاست که شما میگی نظر خودت قطعا درست است. اما درهر حال همان عقلی که اینقدر ازش دم می زنی حکم می کند که نظر کارشناس از نظر بنده وشما معتبر تر است.منظور من تقلید نبود.
6-آیه نه فاعلش معلوم است نه فعل آن تمام شده.ممکن است انواع برداشتها را کرد.نیاز به نظر متخصص هست.برداشت شما محترم اما من قبول ندارم.توجه کنید می گوید در خصومت ودعوا نه درهمه حال .البته این فقط یک مورد برای نقض نظر شماست.
7- اینکه می گی عقل نظر وغمل کشک است بر اساس کدام رفرنس است؟ 8-در مورد اینکه این آیه دارد عقل نظری را توصیف می کند وتعریف عقل نظری از دیدگاه قرآن همین است ولا غیر اینهم جز یک ادعای بی پایه واساس نیست.عقل نظر ضریب هوشی است ومعیار ایمان آوردن نیست.چه بسا افراد با هوش که جنایتکار شدند وچه بسا افراد کم تحصیلات که به پایه های بلند معنوی رسیده اند.

درود. -

نقل قول:
کسی که نظرات دیگران را مسخره می کند دنبال حقیقت نیست. دنبال مطرح کردن خودش است. خوب مطرح شدی .مبارکه!
به نوشته های خودت یک بار دیگه نگاه کن ببین کی توهین رو شروع کرده جوری نوشته ای که انگار من از پشت کوه امده ام و مسایل بدیهی را نمیدانم. فکر کنم بر عکسه امثال شما دنبال حقیقت نیستید اگر خیلی خوشبین باشیم شما هم حد اقل مثل من هستید . انقدر تعصب دارید که حتی حاضر نیستید نظر قرانت را هم که ادعا میکنی به ان معتقد هستی بپذیری وچون فکر میکنی خدا نباید چنین گفته باشد میخواهی مفهوم ایه قران را مطابق سلیقه و ذهنیت خودت عوض کنی!!-
نقل قول:
در جنسیت برتر است به عبارت ساده یعنی همان زور بازو وهر چه که ابزار زندگی دنیایی است.
معیار بر تری چیست؟؟ خب به این ترتیب مسلما عقل هم جزو مهمترین ابزار زندگیست نتیجه بقول شما مرد در بیشتر داشتن این ابزار یعنی عقل از زن بالاتر است این میشود خلاف ادعایتان که میگویید از نظر قران زن ومرد در عقل برابرند!! علاوه بر ان تناقض گویی دیگری هم کرده ای: مثل اینکه یادت رفته انجا میخواستی زیست شناسی به من یاد بدی تعریف جنسیت را چنین کرده ای:-
نقل قول:
جنسیت عبارت است از یک سلسله خصوصیات منحصر به تولید مثل .نوع عبارت است از کلیه خصوصیاتی که انسان را از حیوان جدا می کند. می توانید برای اطلاعات دقیقتر به زیست شناسی مراجعه کنید
خب اینجا که گفته ای مرد در جنسیت برتر است میشود به عبارتی مرد در تولید مثل برتر است!!-
نقل قول:
انسانیت یعنی خصوصیات غیر مادی وآنچه مربوط است به عبادت خدا وبندگی واخلاق (همان نفخت فیه من روحی) .همان چیزی که به آن جان یا فواد می گویند.آنچه ابزار زندگی اخروی یست.
بله موافقم . ولی ایا مردی که نسبت به زن عقلش بیشتر است و کمتر دچار عاطفه و احساسات میشود در عبادت خدا موفق تر نیست؟؟!!مسلما چنین خواهد البته اگر بپذیریم که مرد عقلش بیشتر است! پس مرد با عبادت بیشتر مقرب تر خواهد شد و از زندگی اخروی بهتری هم بالطبع برخوردار میشود!!-
نقل قول:
در مغلطه هم زرنگی.خودت ادعا میکنی نظرقرآن چنین وچنان است.بعد میگی من نمی گم .قرآن می گه! هر چی شما از قرآن بفهمی که حقیقت نیست.یک برداشت شخصی است
خب این کجاش مغلطه است؟؟ اصلا معنی مغلطه را میدانی؟؟! مگه من جایی گفته ام که به نظر من زن عقلش کمتره؟؟!! باز هم میگم این عقیده من نیست من عقیده قران رو گفتم !! انجا که گفتم حالا فهمیدم قران در مورد زنان درست گفته میخواستم خانمها رو غیرتی کنم که وارد بحث بشن فکر میکردم همه متوجه میشن!! ولی انگار بعضیا جدی گرفتن که من میگم عقل زن کمه!-
نقل قول:
هیچکس بدون دلایل علمی مربوطه نمی تواند بگوید: منظور ایه فلان یا بهمان است.فقط می تواند بگوید من فکر میکنم این باشد. این موضوع درباره خود مفسرین هم صدق می کند. البته در این نوع اظهار نظر همه آزادند. اما دلیل نمی شود درست باشد.بنابراین نظر من هم می تواند درست باشد.موضوع اینجاست که شما میگی نظر خودت قطعا درست است. اما درهر حال همان عقلی که اینقدر ازش دم می زنی حکم می کند که نظر کارشناس از نظر بنده وشما معتبر تر است.منظور من تقلید نبود.
خب مگه ایه چی گفته که فهمیدنش اینهمه پیچیده است ؟؟!! اگر اینجوری پس ادعای قران که میگه من واضح ومبین هستم کشکه!! بالاخره باید یکی بفهمه دیگه !! وقتی مفسر هم نمیفهمه من وتو هم نمیفهمیم خدا و فرشته هم که ما دسترسی بهشون نداریم خب بفرمایید پس این کتاب هدایت بالاخره چه جوری باید ما رو هدایت کنه؟؟!! مگر مدعی نیستید که پیامبر وامامان بهترین مفسران قران هستند خب از اونا تفسیر این ایه که مثل قوانین فیزیک بسیار پیچیده است را بیارید تا هدایت بشیم. اینکه میگم نظر من درسته برای خودم دلایلی دارم واگه شما فکر میکنید نظر من غلطه باید با دلیل قوی رد کنید پس معیار حقیقت استدلال به دلایل روشن ومحکم است نه ادعای بی دلیل . دلایل اثبات حقانیت برداشت من از این ایه: تمام مفسران ومترجمان قران این ایه را همانگونه که من فهمیده ام فهمیده اند مثل المیزان نمونه وو - معتقدم قران برای هدایت عام است وکلامش با ادعای خودش مبین وروشن است . اگر بگوییم خدای گوینده سخن با ما ی شنونده به گونه ای حرف زده که ما انرا چند پهلو میفهمیم به نتیجه میرسیم که خدا حکیم نیست چون گوینده حکیم از الفاظ وجملاتی استفاده میکند که مفاهیمش را واضح به مخاطب برساند!!
نقل قول:
-آیه نه فاعلش معلوم است نه فعل آن تمام شده.ممکن است انواع برداشتها را کرد.نیاز به نظر متخصص هست.برداشت شما محترم اما من قبول ندارم.توجه کنید می گوید در خصومت ودعوا نه درهمه حال .البته این فقط یک مورد برای نقض نظر شماست.
وقتی بقول شما نه فاعلش معلوم است ونه فعلش خب متخصص چگونه میتواند بفهمد ؟؟!! مگر متخصص بدون در دست داشتن اطلاعات لازم میتواند به نتیجه یقینی برسد؟؟!! در بعد اگر ادعای شما درست باشد حکمت خدا زیر سوال میرود!! فصاحت وبلاغت قران را چه میکنید؟؟!! به زبان بی زبانی میگویید خدا بلد نبوده چطوری با مخاطبش حرف بزنه و کلامش فصیح وبلیغ هم نیست!!! خب وقتی هیچیش معلوم نیست شما چطوری فهمیدی که منظور این ایه چیز دیگریست؟؟!! اما اینکه جایی ادعا کرده ای این کم عقلی زن بیشتر در تفاسیر قدیمیست میشه لطف کنی از بین مفسران جدید نظر بعضیها رو بیاری که خلاف اینو گفته باشند؟؟ حالا من از تفاسیر بزرگ شیعه ترجمه وتفسیر این ایه رو میذارم شما هم همینکار رو بکن تا با نظرات دیگر مفسران هم اشنا بشیم. این تفسیر المیزان:
نقل قول:
آيـا دخـتـران را فـرزند خدا مى خوانند كه نشو و نمايشان در زينت است ، و از احتجاج عليه خصم خود عاجزند؟ (18).يـعـنى آيا خدا دختران را فرزند خود گرفته ، و يا اين مشركينند كه از جنس بشر آنهايى را كـه در نـاز و نعمت و زر و زيور بار مى آيند فرزند خدا تصور كرده اند، با اينكه در بـيـان و تـقـريـر دليـل گـفـتـه خـود و اثـبـات ادعـايـشـان عـاجـزنـد و دليل روشنى ندارند.
ايـن دو صـفـت كـه بـراى زنـان آورده ، بـراى اين است كه زن بالطبع داراى عاطفه و شفقت بـيـشـتـرى و تـعـقـل ضعيف ترى از مرد است ، و به عكس مرد بالطبع داراى عواطف كمترى و تـعـقـل بـيـشترى است . و از روشن ترين مظاهر قوت عاطفه زن علاقه شديدى است كه به زينت و زيور دارد، و از تقرير حجت و دليل كه اساسش قوه عاقله است ضعيف است
اینهم تفسیر نمونه:
نقل قول:
آيا كسى
را كه در لابلاى زينت ها پرورش مى يابد و به هنگام جدال قادر به تبيين مقصود خود نيست
(فرزند خدا مى خوانيد)؟(ترجمه) تفسیر:!؟«( خود
در اينجا قرآن، دو صفت از صفات زنان را كه در غالب آنها ديده مى شود و از جنبه عاطفى
آنان سرچشمه مى گيرد، مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شديد آنها به زينت آلات، و ديگر
عدم قدرت كافى بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه و جرّ و بحث به خاطر حيا و شرم.
بدون شك، زنانى هستند كه تمايل چندانى به زينت ندارند، و نيز بدون شك علاقه به زينت در
عيبى براى زنان محسوب نمى شود، بلكه در اسلام روى آن تأكيد شده است، ،« حد اعتدال »
منظور اكثريتى است كه در غالب جوامع بشرى، عادت به تزيين افراطى دارند، گوئى در ميان
زينت به وجود مى آيند و پرورش مى يابند.

به معنى ايجاد چيزى است، و در اينجا به معنى تربيت شدن و « نَشَأَ » از ماده « ينَشَّؤُا » 1
بحث و مجادله و كشمكش بر سر « خصام » به معنى زينت و « حلْية » پرورش يافتن است، و
چيزى است.و نيز بدون شك، در ميان زنان افرادى پيدا مى شوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى
هستند، ولى نمى توان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا، در مقايسه با مردان به
هنگام بحث و مخاصمه و جدال، قدرت كمترى دارند.
هدف، بيان اين حقيقت است كه چگونه شما دختران را فرزند خدا مى پنداريد و پسران را از
آن خود مى شمريد؟!
* * *

مطالبی که در زیر می آید عینا از کتاب (زن در آیینه ی جلال و جمال ) از آیت الله جوادی آملی نقل گردیده

قرآن کریم ارتباط ذکروت و انوثت را به طبیعت و ماده بر می گرداند.تصویر کردن ذکروت و انوثت بعد از مرحله ی علقه بودن جنین طرح می شود و پس از اتمام این مرحله نوبت به روح می رسد یعنی بعد از اینکه بدن به کمال رسید روح پدید می آید. مجموعه ی فضایل انسان و شخصیت و جایگاه او و برتری و کمال و یا ذلت و ضلال او متعلق به روح است که مجرد است و ذکروت و انوثت در آن راه ندارد( صفحه ی79 )
علم خواه علوم کاربردی و یا علوم نظری ذاتا مطلوب و هدف نیست بلکه همواره مقدمه ی عمل است و عمل نیز به دل بسته است نه به عقل( صفحه ی 209 )
همان طور که اختلاف طبقات و استعداد های مادی و این دنیایی هیچ یک معیار فضیلت نیست بلکه ابزار لازم برای تسخیر متقابل و دو جانبه است(لیتخذ بعضهم بعضا سخریا)اختلاف زن و مرد هم چنین است و این گونه استعدادهای برتر انسان ها نشانه ی فضیلت معنوی و تقرب به خدا نیست (صفحه ی 208 )
عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل اجتماعی است یعنی در نحوه ی مدیریت مسائل اقتصادی علمی(تجربی و ریاضی). شاید ثابت شود که در این جهت عقل مرد بیشتر از زن است هرچند اثبات این مطلب نیز کار آسانی نیست ولی چنین نیست که هرکس مسائل فیزیک و ریاضی و طب را بهتر بفهمد به خدا نزدیک تر است. تعریف عقل از نظر رسول خدا(ص):
عقل چیزی است که انسان با آن نیرو وغرایز و امیال را عقال (کنترل)می کند.بحارالانوار
(صفحه ی 228 )

تفسیر قرآن آقای دکتر انصاری (که به صورت صوتی است):
منظور از خصوصیت دوم زنان در این آیه این است که در هنگام جدال خصمانه دچار احساسات می شوند ومثلا به گریه می افتندواز ادامه بحث در می مانند. بنابر این این آیه درباره قوه عقل واستدلال نیست.
به نقل از کتاب اخلاق اسلامی سلسله سخنرانیهای ایت الله حائری شیرازی در جمع سپاه سال 60:
در قرآن آیاتی هست در مذمت انسان.مثلا می فرماید:انسان بار امانت را برداشت.همانا انسان ظلوم وجهول است.یا در آیه دیگر می فرماید:ان الانسان هلوعا.این درواقع مذمت آن جنبه نفسانی ونقطه ضعف انسان است که البته
درمورداکثریت هم صادق است.چون در همان قرآن می فرماید:اکثرهم لا یعقلون! در موردزنان نیز منظور این آیه همین است.
مذمت وضع نه چندان مطلوب اکثر زنان.نه ذات زن ونه همه زنان .(در مقام بیان واقعیت است نه حقیقت)
باز هم از نظریات دیگری که در این باب داده شده:
یک معنای محتمل این است که آیه می گوید: چنین کس با این خصوصیات نمی تواند شایسته فرزندی خدا باشد. اما عکسش هم ثابت نیست.چون مرد هم ضعفهای دیگر دارد. اصولا هیچ انسانی نمی تواند.که این معنا با آیات قبلی هم مطابقت دارد. منتها چرا اینجا از زن یاد کرده چون در آیات قبلی متذکر شده که عرب جاهلی آنچه خودش ان را ضعیف می داند به خدا نسبت می دهد.
معنای دیگر اینکه:آیا چنین کس با این ضعفها ی تربیتی (که خودانسانها موجد آن هستند ودر آیات قبلی از ضعفهای اکتسابی وتربیتی انسانها سخن به میان آمده است)محکوم به تحقیر از جانب شما شده؟ این معنا نیز مربوط ّبه آیات قبل است که از تحقیر زن در تفکر جاهلی سخن به میان آمده.
لطفا دوستان عزیز یکبار دیگر تفسیر نمونه را که دوستمان آورده بخوانید!

کتاب پرتوی ازقرآن از آیت الله طالقانی:
نفس واحده که قرآن آن را منشا خلقت انسان می داندیک واحد حیاتی نا شناخته (نکره) را می نمایاند.دو گونگی زن ومرد در بافت واندام وعواطف است نه در اصل ربوبی و استعدادهای الهی وشخصیت انسانی ومنشا آفرینش.
صفحه49
از نظر اسلام اصل اشتراک زن ومرد در انسانیت وحقوق عمومی یکسان است.اما در حدود وظایف وتکالیف اجتماعی وتقسیم وظایف ومسئولیتها بر طبق صفات غالب جسمی وفیزیولوزیک وذوقها واستعدادهای غالب طبیعی می باشد. صفحه64
کتاب نظام حقوق زن در اسلام از آیت الله مطهری:
قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی وقرب الهی به جنسیت مربوط نیست.بلکه به ایمان وعمل مربوط است ودر این جهت تفاوتی بین زن ومرد نیست.
صفحه 117
روزی اسما همسر جعفر بن ابی طالب نزد پیامبر اکرم آمد وبه ایشان عرض کرد:ای رسول خدا من به نمایندگی از طرف عده ای از زنان مسلمان نزد شما آمده ام .ما به عنوان زن نگرتنیم که نزد خدا مقام کمتری از مردان داشته باشیم وبه پاداشهای اخروی ومقام قرب الهی نرسیم.آیا چنین است؟ پیامبرفرمودند: ای زن برو به تمام زنانی که نماینده آنان هستی از طرف من بگو: اگر زنی اطاعت خدا کند وخوب همسر داری نماید به تمام پاداشهای اخروی که مردان به واسطه جهاد وکارهای صعب می رسند می رسد.
سپس آیه 35 سوره احزاب نازل شد:ان المسلیمن والمسلمات والمومنین والمومنات و...........اعدالله لهم مغفرت واجرا عظیما
ضرب اله مثلاللذین آمنوامرات فرعون اذ قالت ربابن لی عندک بیتا فی الجنت ونجنی من فرعون وعمله ونجنی من القوم الظالمین.خداوند برای تمام اهل ایمان(از زن ومرد) یک زن را نمونه والگو معرفی می کند.
سوره تحریم آیه 11
واذ قالت الملائکت یا مریم ان الله اصطفاک وطهرک واصطفاک علی نساء العالمین.
( دو بار اصطفاک ذکر شده)
سوره آل عمران آیه 42
یا ایهالناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وشعوبا وقبایل لتعارفو ان اکرمکم عندالله اتقاکم
یوم تری المومنین والمومنات یسعی نورهم بین ایدیهم وبایمانهم بشریکم الیوم جنات تجری من تحتهالانهار خالدین فیها ذالک هوالفوزالعظیم
سوره حدیدآیه12

درود.جناب جوادی تمام مطالبی که اورده ای و اورده ام نشان میدهد که زن نسبت به مرد نقاط ضعفی دارد وهمه این تفاسیر تلاشهایی است برای توجیه این دیدگاه قران در مورد زن. در ضمن اینرا هم بگویم بحث ما سر این نیست که ایا واقعا زن چنین صفاتی دارد یا نه بحث بر سر دیدگاه قران است که ایا برای زنان نقاط ضعفی شمرده است یا به عبارت دیگر مردان را بر زنان برتری داده است یا نه؟؟ اگر به همه این تفاسیر دقت شود یا بطور صریح یا ضمنی این نقاط ضعف را برای زنان قبول دارند. به هر حال قران دوصفت برای دختران بر شمرده و مسلم است که میخواهد بگوید پسران چنین ضعفهایی ندارند!! حالا شما هر جور میخواهید انرا معنی وتفسیر کنید میخواهید بگویید منظور از خصام غیر مبین به گریه افتادن هنگام بحث است یا بگویید عقلشان کمتر است یا هر چیز دیگر فرقی نمیکند!! انچه مهم است این است که گفته دختران دو نقطه ضعف دارند که پسران ندارند یک- در ارایش و زینت پرورش می یابند 2- در خصام غیر مبینند. مهم تر این است که خدا از این دوصفت خوشش نیامده و پسران را بدلیل انکه این دو صفت یا نقص را ندارند پسندیده!! ولی چیزی که باز مهم است این است که مشخص شود ایا این ایه بیانگر نظر خداست یا مشرکان.!! همانطور که دیدیم همه مفسران فوق معتقدند که نظر خداست. علاوه بر ان سیاق ایه هم نشان نمیدهد که دارد نظر مشرکان را بیان میکند! اگر خیلی خوشبین باشیم میتوانیم انرا به مشرکان نسبت بدهیم که باز از جهت دیگری مشکل ایجاد میشود و ان این این است که بلاغت قران زیر سوال میرود چون چند پهلو معنی میدهد و شنونده یا خواننده نمیتواند منظور واقعی انرا دریابد!! و اما نتیجه: مسلم است که این ایه پسران را بر دختران برتری داده حالا به هر دلیلی که میخواهید برای ان بیاورید که منظورش این بوده یا عقل اجتماعی ونظری ووو فرقی ندارد پس به این ترتیب شان مردان و ارزش انان پیش خدا بیشتر از زنان است!! چرا؟؟ به این دلیل که صفات متفاوت موجب برتری یکی بر دیگری نباید باشد منظورم مجموعه صفات دو طرف است !! مثلا: زن موجودی لطیف است - تبحرش در خانه داری بیشتر از مرد است- در امور هنری و زیبایی شناسی برتر از مرد است ووووومرد:صلابت دارد- طاقتش در انجام کارهای بیرون خانه بیشتر است- اهل مخاصمه وجنگ است . حال ما با این مثال به دو گونه میتوانیم بر خورد کنیم 1_ از بین زن و مرد با توجه به صفات فوق یکی را انتخاب کنیم یعنی بگوییم زن یا مرد یکی بهتر است 2- هیچکدام را بر دیگری برتری ندهیم با این استدلال که زن با این صفاتش به همان اندازه در زندگی اجتماعیووو اهمیت دارد که مرد با ان صفاتش دارد. پس نمیتوانیم بگوییم زن ضعیفتر و ناقص تر است یا مرد!! ولی اگر امدیم راه اول را انتخاب کردیم وگفتیم من مردان و صفاتشان بهتر و برتر از زنان وصفاتشان میدانم اینجا دیگر نمیتوانم ادعا کنم که از نظر من ارزش زن برابر با مرد است چون مرد را بالاتر از زن قرار داده ام. حال اگر به قران نگاه کنیم میبینیم بر خورد خدا با زن ومرد از نوع گونه اول است یعنی مرد وصفاتش را در یک طرف و زن وصفاتش را در طرف دیگر گذاشته و بین ایندو یعنی زن ومرد یکی را انتخاب کرده وبرتر دانسته . به این ترتیب قران از صفات زنانه خوشش نیامده وصفات مردانه را انتخاب وبرتر دانسته پس زن ومرد از نظر خدا هم ارزش نیستند. والسلام

taleb;168017 نوشت:
درود.جناب جوادی تمام مطالبی که اورده ای و اورده ام نشان میدهد که زن نسبت به مرد نقاط ضعفی دارد وهمه این تفاسیر تلاشهایی است برای توجیه این دیدگاه قران در مورد زن. در ضمن اینرا هم بگویم بحث ما سر این نیست که ایا واقعا زن چنین صفاتی دارد یا نه بحث بر سر دیدگاه قران است که ایا برای زنان نقاط ضعفی شمرده است یا به عبارت دیگر مردان را بر زنان برتری داده است یا نه؟؟ اگر به همه این تفاسیر دقت شود یا بطور صریح یا ضمنی این نقاط ضعف را برای زنان قبول دارند. به هر حال قران دوصفت برای دختران بر شمرده و مسلم است که میخواهد بگوید پسران چنین ضعفهایی ندارند!! حالا شما هر جور میخواهید انرا معنی وتفسیر کنید میخواهید بگویید منظور از خصام غیر مبین به گریه افتادن هنگام بحث است یا بگویید عقلشان کمتر است یا هر چیز دیگر فرقی نمیکند!! انچه مهم است این است که گفته دختران دو نقطه ضعف دارند که پسران ندارند یک- در ارایش و زینت پرورش می یابند 2- در خصام غیر مبینند. مهم تر این است که خدا از این دوصفت خوشش نیامده و پسران را بدلیل انکه این دو صفت یا نقص را ندارند پسندیده!! ولی چیزی که باز مهم است این است که مشخص شود ایا این ایه بیانگر نظر خداست یا مشرکان.!! همانطور که دیدیم همه مفسران فوق معتقدند که نظر خداست. علاوه بر ان سیاق ایه هم نشان نمیدهد که دارد نظر مشرکان را بیان میکند! اگر خیلی خوشبین باشیم میتوانیم انرا به مشرکان نسبت بدهیم که باز از جهت دیگری مشکل ایجاد میشود و ان این این است که بلاغت قران زیر سوال میرود چون چند پهلو معنی میدهد و شنونده یا خواننده نمیتواند منظور واقعی انرا دریابد!! و اما نتیجه: مسلم است که این ایه پسران را بر دختران برتری داده حالا به هر دلیلی که میخواهید برای ان بیاورید که منظورش این بوده یا عقل اجتماعی ونظری ووو فرقی ندارد پس به این ترتیب شان مردان و ارزش انان پیش خدا بیشتر از زنان است!! چرا؟؟ به این دلیل که صفات متفاوت موجب برتری یکی بر دیگری نباید باشد منظورم مجموعه صفات دو طرف است !! مثلا: زن موجودی لطیف است - تبحرش در خانه داری بیشتر از مرد است- در امور هنری و زیبایی شناسی برتر از مرد است ووووومرد:صلابت دارد- طاقتش در انجام کارهای بیرون خانه بیشتر است- اهل مخاصمه وجنگ است . حال ما با این مثال به دو گونه میتوانیم بر خورد کنیم 1_ از بین زن و مرد با توجه به صفات فوق یکی را انتخاب کنیم یعنی بگوییم زن یا مرد یکی بهتر است 2- هیچکدام را بر دیگری برتری ندهیم با این استدلال که زن با این صفاتش به همان اندازه در زندگی اجتماعیووو اهمیت دارد که مرد با ان صفاتش دارد. پس نمیتوانیم بگوییم زن ضعیفتر و ناقص تر است یا مرد!! ولی اگر امدیم راه اول را انتخاب کردیم وگفتیم من مردان و صفاتشان بهتر و برتر از زنان وصفاتشان میدانم اینجا دیگر نمیتوانم ادعا کنم که از نظر من ارزش زن برابر با مرد است چون مرد را بالاتر از زن قرار داده ام. حال اگر به قران نگاه کنیم میبینیم بر خورد خدا با زن ومرد از نوع گونه اول است یعنی مرد وصفاتش را در یک طرف و زن وصفاتش را در طرف دیگر گذاشته و بین ایندو یعنی زن ومرد یکی را انتخاب کرده وبرتر دانسته . به این ترتیب قران از صفات زنانه خوشش نیامده وصفات مردانه را انتخاب وبرتر دانسته پس زن ومرد از نظر خدا هم ارزش نیستند. والسلام

باشه جنس برتر ما كه بخيل نيستيم:Cheshmak: خوشبحالتون ولي نازيدن به چيزي كه خدا داده معنا نداره داره؟:Gol:

نقل قول:
باشه جنس برتر ما كه بخيل نيستيم:Cheshmak: خوشبحالتون ولي نازيدن به چيزي كه خدا داده معنا نداره داره؟:Gol:
درود بر خانم فرگل. نمیدانم ایا مطالب من رو دقیق خوندی یا نه؟؟اگه دقیق خوندی و اینجوری فهمیدی که من معتقدم مرد جنس برتر هست واقعا متاسفم!!من کجا گفتم به نظر من مرد جنس برتره؟؟چرا توجه نمیکنی من دارم ثابت میکنم که قران میگه مرد جنس برتره !! پس وقتی نگفته ام نازیدن چه معنی داره؟؟!!این حرفا را باید به قران و مردان مسلمان بگی نه من!!من انتظار داشتم و دارم که شما خانمها بیشتر و قاطعتر در مباحثات شرکت کنید لااقل بحثهایی که مربوط به حرمت وارزش زنهاست شما باید اولین کسانی باشید که از خودتون دفاع کنید ولی متاسفم که با این حرفاتون ادمو ناامید میکنید!!:Rose::Rose:

هیچ اصراری برای پذیرش نظر خودم که همان نظر اکثریت علما ومجتهدین عصر حاضر است از جانب طالب ندارم.اما توجه دوستان را به چند نکته جلب می کنم.
1-تعصبی وجود ندارد.این علمایی که نظرشان آمد فیمینیست نیستند بلکه ضد فیمینیست هم هستند.جالب است بدانید که آقای مطهری به دست یکی از همین افراد متعصب ضد زن !!!! به شهادت رسیدند.در حالیکه غرب زده ها ایشان را متهم به ضد زن بودن می کردند!
2-قران به گفته خودش آیات محکم دارد وآیات متشابه. قرآن مثل کتابهای بشری نیست که یا ساده باشدیا پیچیده.بلکه هردوهست! معصوم فرموده قرآن هفتادبطن دارد ودر هر بطن آن هفتاد بطن دیگر است. هم قابل استفاده عموم است هم نیاز به متخصص دارد وگرنه ممکن است سبب گمراهی میشود.خود قرآن فرموده به راسخون در علم مراجعه کنید.یعنی همین مجتهدین.اگر کسی یک آیه را که از جنس متشابهات هم هست به رای خود تفسیر کند و رای علما را هم تعصب بداندو برهمان اساس یک اعتقاداتی پیدا کند خوب من معتقدم به ضررش است ولی در هر حال خودش می داند. اصلا بر فرض یک آیه ضد زن بقیه آیات را چگونه تفسیر کنیم؟
3-خداوند انسان را آفریده برای تکامل معنوی وقرب به خودش واز روح خود در او دمیده واو را مدتی چند برای طی مراحل رشدی لازم به روی کره خاک فرستاده .لازمه ادامه نسل انسان این بوده که از دو جنس متفاوت باشد.
حال بیاید به یکی از این دو جنس که صرفا بخاطر مصالح زندگی این دنیا شرایط خاص بدنی دارد واتفاقا نصف آدمیان را هم تشکیل می دهد بگوید:تو از دایره انسانیت خارجی ومن دوستت ندارم و قدرت رشد هم بهت نمی دم برو پی کارت! یعنی اولا آفریده خودش را مسخره وتحقیر کند ثانیا برخلاف عدالت راه رشد وتکامل را به رویش ببندد ثالثا هدف خلقت خودس را به دست خودش نابود کند!پس اصلا برای چی اورا از نوع بشر آفریده و از روح خودش در اودمیده؟ اگر اینکار را کرده پس همان خصوصیات را به اوهم داده. این حرفها توهین به زن نیست بلکه قبل از آن توهین به ساحت پروردگار است که نعوذ بالله کار خلاف عقل وعدلت انجام داده!اگر انسان دو جنس که هیچ ده جنس هم بود اینکار را نمی کرد! برای خدا فقط عبادت ورشد معنوی مهم است که به همه انسانها از هر جنس وقبیله ومقامی استعدادش راداده.به شهادت خود قرآن . خلاف این بود عقلانی نبود.
4-معیاربرتری انسانها فقط تقوی است.از هر جنس وصنف وملیت و تواناییها واستعدادی که داشته باشند.مسابقه هم در کار نیست.معیار قبولی حد نصابی است نه رقابتی که دعوا کنیم من اولم تو دوم. خدا همه ما را دوست دارد.بر خلاف انسانها تعصبی هم ندارد! انشالله همه عاقبت به خیر شویم.
5-من فکر می کنم این طرفداری خاص از جنس مرد به هدف دل سوزی برای این جنس خاص نیست بلکه با هدف تخظئه قرآن و اسلام و نسبت دادن بی عدالتی و بر انگیختن زنان علیه این دین الهی مطرح می شود. اما خوشبختانه تا امروزکه با این سخنان واهی و بی اساس نه تنها نتوانسته اند دامن اسلام را لکه دار کنند بلکه روز به روز هم اسلام پیش ملت های جهان محبوب تر شده است.

نقل قول:
یچ اصراری برای پذیرش نظر خودم که همان نظر اکثریت علما ومجتهدین عصر حاضر است از جانب طالب ندارم.اما توجه دوستان را به چند نکته جلب می کنم.
1-تعصبی وجود ندارد.این علمایی که نظرشان آمد فیمینیست نیستند بلکه ضد فیمینیست هم هستند.جالب است بدانید که آقای مطهری به دست یکی از همین افراد متعصب ضد زن !!!! به شهادت رسیدند.در حالیکه غرب زده ها ایشان را متهم به ضد زن بودن می کردند!
2-قران به گفته خودش آیات محکم دارد وآیات متشابه. قرآن مثل کتابهای بشری نیست که یا ساده باشدیا پیچیده.بلکه هردوهست! معصوم فرموده قرآن هفتادبطن دارد ودر هر بطن آن هفتاد بطن دیگر است. هم قابل استفاده عموم است هم نیاز به متخصص دارد وگرنه ممکن است سبب گمراهی میشود.خود قرآن فرموده به راسخون در علم مراجعه کنید.یعنی همین مجتهدین.اگر کسی یک آیه را که از جنس متشابهات هم هست به رای خود تفسیر کند و رای علما را هم تعصب بداندو برهمان اساس یک اعتقاداتی پیدا کند خوب من معتقدم به ضررش است ولی در هر حال خودش می داند. اصلا بر فرض یک آیه ضد زن بقیه آیات را چگونه تفسیر کنیم؟
3-خداوند انسان را آفریده برای تکامل معنوی وقرب به خودش واز روح خود در او دمیده واو را مدتی چند برای طی مراحل رشدی لازم به روی کره خاک فرستاده .لازمه ادامه نسل انسان این بوده که از دو جنس متفاوت باشد.
حال بیاید به یکی از این دو جنس که صرفا بخاطر مصالح زندگی این دنیا شرایط خاص بدنی دارد واتفاقا نصف آدمیان را هم تشکیل می دهد بگوید:تو از دایره انسانیت خارجی ومن دوستت ندارم و قدرت رشد هم بهت نمی دم برو پی کارت! یعنی اولا آفریده خودش را مسخره وتحقیر کند ثانیا برخلاف عدالت راه رشد وتکامل را به رویش ببندد ثالثا هدف خلقت خودس را به دست خودش نابود کند!پس اصلا برای چی اورا از نوع بشر آفریده و از روح خودش در اودمیده؟ اگر اینکار را کرده پس همان خصوصیات را به اوهم داده.این حرفها توهین به زن نیست بلکه قبل از آن توهین به ساحت پروردگار است که نعوذ بالله کار خلاف عقل وعدلت انجام داده!اگر انسان دو جنس که هیچ ده جنس هم بود اینکار را نمی کرد! برای خدا فقط عبادت ورشد معنوی مهم است که به همه انسانها از هر جنس وقبیله ومقامی استعدادش راداده.به شهادت خود قرآن . خلاف این بود عقلانی نبود.
4-معیاربرتری انسانها فقط تقوی است.از هر جنس وصنف وملیت و تواناییها واستعدادی که داشته باشند.مسابقه هم در کار نیست.معیار قبولی حد نصابی است نه رقابتی که دعوا کنیم من اولم تو دوم. خدا همه ما را دوست دارد.بر خلاف انسانها تعصبی هم ندارد! انشالله همه عاقبت به خیر شویم.
بجای این کلی گوییها لطف کنید نظرات بنده را جز به جز نقد کنید خودت هم میدونی که این جواب ها قانع کننده و منطقی نیست!!.
نقل قول:
-من فکر می کنم این طرفداری خاص از جنس مرد به هدف دل سوزی برای این جنس خاص نیست بلکه با هدف تخظئه قرآن و اسلام و نسبت دادن بی عدالتی و بر انگیختن زنان علیه این دین الهی مطرح می شود. اما خوشبختانه تا امروزکه با این سخنان واهی و بی اساس نه تنها نتوانسته اند دامن اسلام را لکه دار کنند بلکه روز به روز هم اسلام پیش ملت های جهان محبوب تر شده است.
میشه بفرمایید کی طرفداری از جنس مرد کرده ؟؟!! اگه کسی این کار وکرده خود قرانه !! خودت هم متوجه نیستی داری به قران توهین میکنی و نظر قران را واهی وبی اساس میخونی!!! من که یادم نمیاد گفته باشم مرد برتره گفتم قران این نظر رو داره فیمینیستها که نمیگن مرد برتره میگن زن ومرد برابرند پس تنها قران واسلام و دیگر ادیان ابراهیمی میمونند که معتقدند مرد برتر از زنه پس این توهینها به که کردی ندانسته اسلام ومسلمانان را نشانه رفته!!!

taleb;168217 نوشت:
درود بر خانم فرگل. نمیدانم ایا مطالب من رو دقیق خوندی یا نه؟؟اگه دقیق خوندی و اینجوری فهمیدی که من معتقدم مرد جنس برتر هست واقعا متاسفم!!من کجا گفتم به نظر من مرد جنس برتره؟؟چرا توجه نمیکنی من دارم ثابت میکنم که قران میگه مرد جنس برتره !! پس وقتی نگفته ام نازیدن چه معنی داره؟؟!!این حرفا را باید به قران و مردان مسلمان بگی نه من!!من انتظار داشتم و دارم که شما خانمها بیشتر و قاطعتر در مباحثات شرکت کنید لااقل بحثهایی که مربوط به حرمت وارزش زنهاست شما باید اولین کسانی باشید که از خودتون دفاع کنید ولی متاسفم که با این حرفاتون ادمو ناامید میکنید!!:rose::rose:

سلام خدا اگه گفته زنها كم ارزش ترن هم حتما راست گفته شايدم خواسته ما را امتحان كنه ديگه مردا با اين موضوع چه مشكلي دارند؟؟ شايدم ما منظور خدا را متوجه نميشيم چون ايات ديگه اي نقيض اين هست خدا كه اجتماع نقيضين نمياره يعني برداشت شما غلطه البته من خودم در اين خصوص مشكل دارم ولي ميدونم خدا كريمتر از اين حرفاست كه بنده خودش ناراحت كنه شما چرا ايمانت با اين حرفا ضعيف ميكني؟؟؟ من با اين همه شكم بنظرم اين ايه(للرجال عليهن درجه) فقط اشاره به بحث حقوقي داره نه رتبه چه ظاهري چه معنوي.دين ما همونيه كه مولوي گفته از نظر ايشان تفاوتي نيست ديگه به كسي هم توهين نكنيد

جناب طالب برای آخرین بار می گم ودیگه این بحث را با شما خاتمه می دم .چون یا شما فارسی بلد نیستید یا مطالبی که من می نویسم نمی خوانید یا متوجه نمی شوید یا با اسلام مشکل دارید یا مثال عینی (هو فی الخصام غیر مبین ) هستید.
هر چی ما دلیل می آریم که قرآن این را نگفته واین برداشت شخصی شما آنهم از یک آِیه است ونظر کارشناسان رامی آریم که دیگه واقعا تکرارش نمی کنم باز بدون هیچ دلیل ومنطق ورفرنسی چون خودت یک برداشتی از آیه کردی به قرآن نسبت می دی ومی گی حرفهای دیگه توجیه وتعصبه و....
تو این عالم فقط جنابعالی قرآن را می فهمید واینهمه کارشناس دروغگو هستند؟
به هرحال برای آخرین بار تکرار می کنم .قرآن باید کل آیاتش در کتار هم معنا شود.این آیه جزء متشابهات است.نظر کارشناسان این است که این آیه درصدد بیان وضع موجود اکثر زنان در جامعه است نه ذات زن.بسیاری از آیات دیگر که نمونه هایش آورده شد ذات زن را اینگونه نمی داند وراه رشد زن را باز می داند و اتفاقا این آیه از همین وضعیت فعلی ابراز ناراحتی می کند. برفرض هم که به احتمال یک در صد نظر تو درست باشد:
برتری مرد بر زن فقط وفقط وفقط در امور مادی واین دنیایی است نه در امور آخرتی وتقوی وقرب الهی .نه این آیه ونه هیچ آیه دیگری هم در قرآن برتری مرد را در امور اصلی واخروی نمی داندو عقل زن را هم ناقص ندانسته.این آیه هم نمی داند.این نظر کارشناسان است .یک بار دیگر بخوان.ارزش انسان وبرتری واقعی واقعی واقعی انسانها به تصریح خود قرآن در آیات متعددبه تقوی است که در زن ومرد تفاوتی ندارد. اگر غیر ازاین بود با حکمت و هدف خلقت انسان منافات داشت و صدور این فعل از ذات خداوندی غیر ممکن وغیر عقلانی است.مطالب را بخوان وتورا به خدا کمی در باره اش فکر کن.غیر ممکن است که خدا صنفی از بندگانش را دوست نداشته باشد وراه کمال را بر آنها ببندد.اما کمال واقعی یعنی معنوی.نه کمال مادی وزور وخشونت.اگر کمال باشد.انسان برای ادعاهایش باید برهان و رفرنس اقامه کند نه اینکه مرتب یک نظر شخصی را تکرار کند واسمش را بگذارد اقامه دلیل!
در ضمن اگر شیعه هستید از شما خواهش می کنم قبل از ارائه یک جواب دندان شکن به بنده یک بار زیارت حضرت زهرا را با حضور قلب و به قصد قربت بخوانید.به یاد آورید زهرا همان کسی است که پیامبر یعنی بالاترین انسان به دست او بوسه می زد
و جبرییل مانند حضرت مریم با او سخن می گفت و علی ع تا زمانی که او زنده بود به احترام او با او ابوبکر بیعت نکرد.او کسی است که به تصریح امام صادق ع بر تمام امامان پس از خود حتی امام زمان ولایت وبرتری دارد. او همان حوض کوثر است وعلی ع ساقی کوثر.اول مقام چنین کسی را که نمونه والگوی زن است به یاد بیاور بعد هر چه دل تنگت خواست بگو.والسلام

[=&quot] به نام یگانه هستی بخش
[=&quot]

[=&quot]با تشکر از همه بزرگوارانی که دربحث شرکت داشتند.
[=&quot]به نظر می رسه، یه مقدار از بحث اصلی فاصله گرفتم!
[=&quot]

[=&quot]بحث در مورد این آیه شریفه بود:« لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيم» سوره بقره آیه 228.

[=&quot]مفهوم آیه اين است كه مساله عدالت ميان زن و مرد به اين معنى نيست كه آنها در همه چيز برابرند و همراه يكديگر گام بردارند، آيا راستى لازم است آن دو در همه چيز مساوى باشند؟

[=&quot]با توجه به اختلاف دامنه دارى كه بين نيروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، پاسخ اين سؤال روشن مى‏شود، جنس زن براى انجام وظايفى متفاوت با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتى دارد قانون آفرينش، وظيفه حساس مادرى و پرورش نسلهاى نيرومند را بر عهده او گذارده، به همين دليل سهم بيشترى از عواطف و احساسات به او داده است، در حالى كه طبق اين قانون، وظايف خشن و سنگين‏تر اجتماعى بر عهده جنس مرد گذارده شده، و سهم بيشترى از تفكر به او اختصاص يافته بنا بر اين اگر بخواهيم عدالت را اجرا كنيم بايد پاره‏اى از وظايف اجتماعى كه نياز بيشترى به انديشه و مقاومت و تحمل شدائد دارد بر عهده مردان گذارده شود، و وظايفى كه عواطف و احساسات بيشترى را مى ‏طلبد بر عهده زنان، و به همين دليل مديريت خانواده بر عهده مرد، و معاونت آن بر عهده زن گذارده شده است و به هر حال اين مانع از آن نخواهد بود كه زنان در اجتماع، كارها و وظايفى را كه با ساختمان جسم و جان آنها مى ‏سازد، عهده دار شوند، و در كنار انجام وظيفه مادرى، وظايف حساس ديگرى را نيز انجام دهند.


[=&quot]و نيز اين تفاوت مانع از آن نخواهد بود كه از نظر مقامات معنوى و دانش و تقوا، گروهى از زنان از بسيارى از مردان پيشرفته‏ تر باشند.
[=&quot]اينكه بعضى از روشنفكران اصرار دارند كه اين دو جنس را مساوى در همه چيز قلمداد كنند، اصرارى است كه با واقعيتها هرگز نمى ‏سازد، و مطالعات مختلف علمى آن را انكار مى‏ كند، حتى در جوامعى كه شعار مساوات و برابرى در تمام جهات، همه جا را پر كرده، عملا غير آن ديده مى‏شود، مثلا مديريت سياسى و نظامى تمام جوامع بشرى- جز در موارد استثنايى همه در دست مردان است، حتى در جوامع غربى كه شعار اصلى شعار مساوات است، اين معنى به وضوح ديده مى ‏شود.
[=&quot]

[=&quot]به هر حال قوانينى همچون بودن حق طلاق، يا رجوع در عده يا قضاوت به دست مردان، (جز در موارد خاصى كه به زن يا حاكم شرع حق طلاق داده مى‏ شود) از همين جا سرچشمه مى‏ گيرد، و نتيجه مستقيم همين واقعيت است.
[=&quot]و بالاخره در پايان آيه مى‏خوانيم:" خداوند توانا و حكيم است" (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).
[=&quot]و در واقع پاسخى است براى آنها كه در اين زمينه ايراد مى‏ گيرند، و اشاره‏اى است به اينكه حكمت و تدبير الهى، ايجاب مى ‏كند كه هر كس در جامعه به وظايفى بپردازد كه قانون آفرينش براى او تعيين كرده است، و با ساختمان جسم و جان او هماهنگ است، حكمت خداوند ايجاب مى‏ كند كه در برابر وظايفى كه بر عهده زنان گذارده، حقوق مسلمى قرار گيرد، تا تعادلى ميان وظيفه و حق بر قرار شود.
[=&quot] تفسير نمونه، ج‏2، ص158-159

[=&quot]:Gol::Gol:

در اینکه مردان نسبت به زنان اقلا در برخی امور تدبیری افضلیت دارند شکی درش نیست.

خود سرراس های آقایان غربی ها می گویند زنان حقیقتا خطایی بنیادین هستند!!!

البته ما چنین باوری نداریم اما این مطلب-افضلیت در برخی امور اقلا- دیگر از واضحات است.

البته این را هم بگوییم که اگر زنان نباشند اساس خلقت ناقص میبود اما به هر حال عدل آن است که هر چیزی در جای خود باشد....

و الا همین می شود که الآن در دنیای فانی شاهد آنیم فسادها عالم را پر کرده , خانواده ها از هم پاشیده و دنیا به معنی حقیقی کلمه به هم ریخته است!

این می شود که غربی ها خود از سالهای سال پیش به این سو متوجه شوند حتی جهت اهمیت دادن به این مطلب شاخه خانواده درمانی!!!! در علوم روانی خود بگنجانند!!!

چرا که جامعه بدون خانواده دیگر جامعه نیست حتی جنگل نیز محسوب نمی شود.

باتشکر.

نقل قول:
[=tahoma][="]با تشکر از همه بزرگوارانی که دربحث شرکت داشتند.[/][/]
[=tahoma][="]به نظر می رسه، یه مقدار از بحث اصلی فاصله گرفتم![/][/]
[=tahoma][="]
[/]
[/]
[=tahoma][="]بحث در مورد این آیه شریفه بود:« لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيم» سوره بقره آیه 228.
[/]
[/]
[=tahoma][="]مفهوم آیه اين است كه مساله عدالت ميان زن و مرد به اين معنى نيست كه آنها در همه چيز برابرند و همراه يكديگر گام بردارند، آيا راستى لازم است آن دو در همه چيز مساوى باشند؟[/][/]

[=tahoma][="]با توجه به اختلاف دامنه دارى كه بين نيروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، پاسخ اين سؤال روشن مى‏شود، جنس زن براى انجام وظايفى متفاوت با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتى دارد قانون آفرينش، وظيفه حساس مادرى و پرورش نسلهاى نيرومند را بر عهده او گذارده، به همين دليل سهم بيشترى از عواطف و احساسات به او داده است، در حالى كه طبق اين قانون، وظايف خشن و سنگين‏تر اجتماعى بر عهده جنس مرد گذارده شده، و سهم بيشترى از تفكر به او اختصاص يافته بنا بر اين اگر بخواهيم عدالت را اجرا كنيم بايد پاره‏اى از وظايف اجتماعى كه نياز بيشترى به انديشه و مقاومت و تحمل شدائد دارد بر عهده مردان گذارده شود، و وظايفى كه عواطف و احساسات بيشترى را مى ‏طلبد بر عهده زنان، و به همين دليل مديريت خانواده بر عهده مرد، و معاونت آن بر عهده زن گذارده شده است و به هر حال اين مانع از آن نخواهد بود كه زنان در اجتماع، كارها و وظايفى را كه با ساختمان جسم و جان آنها مى ‏سازد، عهده دار شوند، و در كنار انجام وظيفه مادرى، وظايف حساس ديگرى را نيز انجام دهند.[/][/]


[=tahoma][="]و نيز اين تفاوت مانع از آن نخواهد بود كه از نظر مقامات معنوى و دانش و تقوا، گروهى از زنان از بسيارى از مردان پيشرفته‏ تر باشند.[/][/]
[=tahoma][="]اينكه بعضى از روشنفكران اصرار دارند كه اين دو جنس را مساوى در همه چيز قلمداد كنند، اصرارى است كه با واقعيتها هرگز نمى ‏سازد، و مطالعات مختلف علمى آن را انكار مى‏ كند، حتى در جوامعى كه شعار مساوات و برابرى در تمام جهات، همه جا را پر كرده، عملا غير آن ديده مى‏شود، مثلا مديريت سياسى و نظامى تمام جوامع بشرى- جز در موارد استثنايى همه در دست مردان است، حتى در جوامع غربى كه شعار اصلى شعار مساوات است، اين معنى به وضوح ديده مى ‏شود.[/][/]
[=tahoma][="]
[/]
[/]
[=tahoma][="]به هر حال قوانينى همچون بودن حق طلاق، يا رجوع در عده يا قضاوت به دست مردان، (جز در موارد خاصى كه به زن يا حاكم شرع حق طلاق داده مى‏ شود) از همين جا سرچشمه مى‏ گيرد، و نتيجه مستقيم همين واقعيت است.[/][/]
[=tahoma][="]و بالاخره در پايان آيه مى‏خوانيم:" خداوند توانا و حكيم است" (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).[/][/]
[=tahoma][="]و در واقع پاسخى است براى آنها كه در اين زمينه ايراد مى‏ گيرند، و اشاره‏اى است به اينكه حكمت و تدبير الهى، ايجاب مى ‏كند كه هر كس در جامعه به وظايفى بپردازد كه قانون آفرينش براى او تعيين كرده است، و با ساختمان جسم و جان او هماهنگ است، حكمت خداوند ايجاب مى‏ كند كه در برابر وظايفى كه بر عهده زنان گذارده، حقوق مسلمى قرار گيرد، تا تعادلى ميان وظيفه و حق بر قرار شود.[/][/]
[=tahoma][="] تفسير نمونه، ج‏2، ص158-159 [/][/]

درود و سپاس از پاسخ شما. پاسخ شما بیشتر نظرات مرا تایید کرد ولی سوال من جواب داده نشده: ایا تفاوت بین زن و مرد الزاما باید موجب برتری یکی بر دیگری شود؟؟ ایا عدالت حکم نمیکند که هر دو جنس با وجود تفاوتها هم ارزش باشند؟؟اگر برای مثال بگوییم زن ومرد دو بال پرواز کلیت انسان هستند اگر یک بال ضعیفتر یا ناتوانتر بحساب اوریم یا باشند فکر نمیکنید پرواز بشریت بسوی ترقی دچار مشکل میشود؟؟ ایا قران با برتر شمردن پسر بر دختر این عدالت را رعایت کرده است؟؟

نقل قول:
[=tahoma][="]با تشکر از همه بزرگوارانی که دربحث شرکت داشتند.[/][/]
[=tahoma][="]به نظر می رسه، یه مقدار از بحث اصلی فاصله گرفتم![/][/]
[=tahoma][="]
[/]
[/]
[=tahoma][="]بحث در مورد این آیه شریفه بود:« لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيم» سوره بقره آیه 228.
[/]
[/]
[=tahoma][="]مفهوم آیه اين است كه مساله عدالت ميان زن و مرد به اين معنى نيست كه آنها در همه چيز برابرند و همراه يكديگر گام بردارند، آيا راستى لازم است آن دو در همه چيز مساوى باشند؟[/][/]

[=tahoma][="]با توجه به اختلاف دامنه دارى كه بين نيروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، پاسخ اين سؤال روشن مى‏شود، جنس زن براى انجام وظايفى متفاوت با مرد آفريده شده و به همين دليل احساسات متفاوتى دارد قانون آفرينش، وظيفه حساس مادرى و پرورش نسلهاى نيرومند را بر عهده او گذارده، به همين دليل سهم بيشترى از عواطف و احساسات به او داده است، در حالى كه طبق اين قانون، وظايف خشن و سنگين‏تر اجتماعى بر عهده جنس مرد گذارده شده، و سهم بيشترى از تفكر به او اختصاص يافته بنا بر اين اگر بخواهيم عدالت را اجرا كنيم بايد پاره‏اى از وظايف اجتماعى كه نياز بيشترى به انديشه و مقاومت و تحمل شدائد دارد بر عهده مردان گذارده شود، و وظايفى كه عواطف و احساسات بيشترى را مى ‏طلبد بر عهده زنان، و به همين دليل مديريت خانواده بر عهده مرد، و معاونت آن بر عهده زن گذارده شده است و به هر حال اين مانع از آن نخواهد بود كه زنان در اجتماع، كارها و وظايفى را كه با ساختمان جسم و جان آنها مى ‏سازد، عهده دار شوند، و در كنار انجام وظيفه مادرى، وظايف حساس ديگرى را نيز انجام دهند.[/][/]


[=tahoma][="]و نيز اين تفاوت مانع از آن نخواهد بود كه از نظر مقامات معنوى و دانش و تقوا، گروهى از زنان از بسيارى از مردان پيشرفته‏ تر باشند.[/][/]
[=tahoma][="]اينكه بعضى از روشنفكران اصرار دارند كه اين دو جنس را مساوى در همه چيز قلمداد كنند، اصرارى است كه با واقعيتها هرگز نمى ‏سازد، و مطالعات مختلف علمى آن را انكار مى‏ كند، حتى در جوامعى كه شعار مساوات و برابرى در تمام جهات، همه جا را پر كرده، عملا غير آن ديده مى‏شود، مثلا مديريت سياسى و نظامى تمام جوامع بشرى- جز در موارد استثنايى همه در دست مردان است، حتى در جوامع غربى كه شعار اصلى شعار مساوات است، اين معنى به وضوح ديده مى ‏شود.[/][/]
[=tahoma][="]
[/]
[/]
[=tahoma][="]به هر حال قوانينى همچون بودن حق طلاق، يا رجوع در عده يا قضاوت به دست مردان، (جز در موارد خاصى كه به زن يا حاكم شرع حق طلاق داده مى‏ شود) از همين جا سرچشمه مى‏ گيرد، و نتيجه مستقيم همين واقعيت است.[/][/]
[=tahoma][="]و بالاخره در پايان آيه مى‏خوانيم:" خداوند توانا و حكيم است" (وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).[/][/]
[=tahoma][="]و در واقع پاسخى است براى آنها كه در اين زمينه ايراد مى‏ گيرند، و اشاره‏اى است به اينكه حكمت و تدبير الهى، ايجاب مى ‏كند كه هر كس در جامعه به وظايفى بپردازد كه قانون آفرينش براى او تعيين كرده است، و با ساختمان جسم و جان او هماهنگ است، حكمت خداوند ايجاب مى‏ كند كه در برابر وظايفى كه بر عهده زنان گذارده، حقوق مسلمى قرار گيرد، تا تعادلى ميان وظيفه و حق بر قرار شود.[/][/]
[=tahoma][="] تفسير نمونه، ج‏2، ص158-159
[/]
[/]
[=tahoma][="]:gol::gol:[/][/]

با درود و سپاس از پاسخ شما. فرماشات درست ولی سوال من اینه که ایا تفاوت دو جنس لزوما باید موجب برتری یکی بر دیگری شود؟؟ اگر زن در ویژگیهای مردانه ضعیف است مرد هم در ویژگیهای زنانه ضعیف است ایا عدلانه است که یکی را بر دیگری برتری دهیم؟؟ اگر مرد وزن را کلیت انسان بگیریم ایندو مکمل همند و نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری دارد! من فکر میکنم هر دو بیک اندازه باید ارزش داشته باشند چون نه به تنهایی با مرد وصفاتش کارها پیش میرود و نه به تنهایی با زن وصفات زنانه اش ولی قران بجای ارج نهادن برابر زن ومرد به مرد ارج و برتری داده ایا این عدالت است؟؟

taleb;168217 نوشت:

من انتظار داشتم و دارم که شما خانمها بیشتر و قاطعتر در مباحثات شرکت کنید لااقل بحثهایی که مربوط به حرمت وارزش زنهاست شما باید اولین کسانی باشید که از خودتون دفاع کنید

با سلام و احترام

با توضيحات خوبي كه كارشناسان محترم در صفحات اول تاپيك پيرامون اين موضوع دادند ديگه فكر نمي كنم نياز به جدل و بحث باشه!

نقل قول:
جناب طالب برای آخرین بار می گم ودیگه این بحث را با شما خاتمه می دم .چون یا شما فارسی بلد نیستید یا مطالبی که من می نویسم نمی خوانید یا متوجه نمی شوید یا با اسلام مشکل دارید یا مثال عینی (هو فی الخصام غیر مبین ) هستید.
هر چی ما دلیل می آریم که قرآن این را نگفته واین برداشت شخصی شما آنهم از یک آِیه است ونظر کارشناسان رامی آریم که دیگه واقعا تکرارش نمی کنم باز بدون هیچ دلیل ومنطق ورفرنسی چون خودت یک برداشتی از آیه کردی به قرآن نسبت می دی ومی گی حرفهای دیگه توجیه وتعصبه
مگه من ازت دعوت کردم که بیای جواب بدی؟؟!! ... از خود راضی فکر کردی کی هستی که به خودت حق میدی با من اینجوری حرف بزنی هر کس مطالب رو بخونه اونه که تشخبص میده این تویی که مصداق ایه ...هو فی خصام مبین هستی!! عرضه بحث منطقی رو نداری خب بحث نکن!! تو اگه منطق داشتی مطالب منو خط به خط همونطور که من مطالب تو رو نقد میکردم نقد میکردی ولی چون جوابی نداشتی شروع کردی به کلی گویی و به حاشیه روندن بحث اخرش هم مثل همه ادمای متعصب بیسواد شروع به فحش وتوهین کردی منطقت همون منطق چماقه!!:Nishkhand:

mehrdad_123;168578 نوشت:
در اینکه مردان نسبت به زنان اقلا در برخی امور تدبیری افضلیت دارند شکی درش نیست.

خود سرراس های آقایان غربی ها می گویند زنان حقیقتا خطایی بنیادین هستند!!!

البته ما چنین باوری نداریم اما این مطلب-افضلیت در برخی امور اقلا- دیگر از واضحات است.

البته این را هم بگوییم که اگر زنان نباشند اساس خلقت ناقص میبود اما به هر حال عدل آن است که هر چیزی در جای خود باشد....

و الا همین می شود که الآن در دنیای فانی شاهد آنیم فسادها عالم را پر کرده , خانواده ها از هم پاشیده و دنیا به معنی حقیقی کلمه به هم ریخته است!

این می شود که غربی ها خود از سالهای سال پیش به این سو متوجه شوند حتی جهت اهمیت دادن به این مطلب شاخه خانواده درمانی!!!! در علوم روانی خود بگنجانند!!!

چرا که جامعه بدون خانواده دیگر جامعه نیست حتی جنگل نیز محسوب نمی شود.

باتشکر.


خيلي حرفتون بد بود واقعا ناراحت شدم اگه زنها هم مثل اقايون فرصت داشتند شايد استعدادشون شكوفا ميشد حرف خدا درسته ولي از كسايي كه ديگران تحقير ميكنند خيلي بدم مياد هر چيز واضحي را نبايد گفت مثلا شما ميري جلوي يكي كه معلوله ميگي چرا اينطوري هستي يا از من پايينتري اينقدر دل ادم ميشكونيد كه فقط بايد به خدا واگذار كرد

taleb;168986 نوشت:
با درود و سپاس از پاسخ شما. فرماشات درست ولی سوال من اینه که ایا تفاوت دو جنس لزوما باید موجب برتری یکی بر دیگری شود؟؟ اگر زن در ویژگیهای مردانه ضعیف است مرد هم در ویژگیهای زنانه ضعیف است ایا عدلانه است که یکی را بر دیگری برتری دهیم؟؟ اگر مرد وزن را کلیت انسان بگیریم ایندو مکمل همند و نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری دارد! من فکر میکنم هر دو بیک اندازه باید ارزش داشته باشند چون نه به تنهایی با مرد وصفاتش کارها پیش میرود و نه به تنهایی با زن وصفات زنانه اش ولی قران بجای ارج نهادن برابر زن ومرد به مرد ارج و برتری داده ایا این عدالت است؟؟

[=&quot]به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]

[=&quot]بنده در صدد تایید صحبت های شما نبودم، بلکه هدف همه ما انشاالله باید رسیدن به جواب منطقی و صحیح باشد.
[=&quot]

[=&quot]واضح است که تفاوت دو شخص یا دو جنس دلیل برتری، یکی بر دیگری نیست. به نظر بنده در مورد افراد و اجزاء مختلف، به دلیل نقش های متفاوتی که بر عهده دارند، نمی توان مقایسه کرد. چون هر کدام مسولیت خاص شان را باید انجام دهند.
[=&quot]

[=&quot]حتی در مورد اعضاء بدن انسان نمی توان گفت مثلا چشم از گوش برتر است، چون این مقایسه صحیح نیست. زیرا هر کدام از اعضاء بدن عملکرد و نقش خودشان را دارند که هیچ عضو دیگری نمی تواند آن نقش را به درستی انجام دهد.

[=&quot]

[=&quot]در مورد جامعه انسانی هم به همین شکل است. یعنی هر کدام از مرد و زن، با توجه به ویژگی ها و شرایط خاص جسمی و روحی، علاوه بر مسولیت ها و قابلیت های مشترک، مسولیت و وظیفه خاصی بر عهده دارد که جنس دیگر نمی تواند آن مسولیت خاص را به درستی انجام دهد.

[=&quot]

[=&quot]بنابراین تفاوت نقش ها و مسولیت ها ملاک برتری نیست، بلکه انجام صحیح مسولیت ها ملاک صحیح امتیاز و ارزش گذاری می باشد.

[=&quot]

[=&quot]یاد آوری دوباره چند آیه می تواند این مطلب را برای ما واضح تر کند: « [=&quot]اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است». سوره حجرات، آیه13.

[=&quot]

[=&quot]« خداوند، درخواست آنها را پذيرفت (و فرمود:) من عمل هيچ عمل‏كننده‏اى از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد شما همنوعيد، و از جنس يكديگر» سوره آل عمران، آیه195.

[=&quot]

[=&quot]« و كسى كه چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل بهشت مى‏شوند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد» سوره نساء،آیه 124.

[=&quot]

[=&quot]« هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد.» سوره نحل،آیه97.

[=&quot]

[=&quot]«هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمى‏شود ولى هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد- خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى‏شوند و در آن روزى بى‏حسابى به آنها داده خواهد شد.» سوره غافر، آیه 40.

[=&quot]

[=&quot]به نطر می رسد، به اندازه کافی دوستان محترم در مورد این موضوع بحث کردند و ادامه این بحث فایده چندانی نخواهد داشت.
[=&quot]

[=&quot]به امید دیدار شما در بحث های مفید بعدی. خداوند منان نگه دارتان. با تشکر

[=&quot]خداوندا، در پرتوی آیات هدایتگر قرآن و بیانات نورانی اهل بیت(ع) همه ما را به صراط مستقیم هدایت فرما و در آن ثابت قدم بدار.

:Gol::Gol:

نقل قول:
بنده در صدد تایید صحبت های شما نبودم، بلکه هدف همه ما انشاالله باید رسیدن به جواب منطقی و صحیح باشد.
ولی سعادت نسیب ما شد و ناخواسته بخشهایی از مطالب منو تایید کردید! بله ظاهرا هدف همه ما باید رسیدن به جواب منطقی باشد ان شا الیاسین وامثاله !
نقل قول:
اگر زن در ویژگیهای مردانه ضعیف است مرد هم در ویژگیهای زنانه ضعیف است ایا عدلانه است که یکی را بر دیگری برتری دهیم؟؟ اگر مرد وزن را کلیت انسان بگیریم ایندو مکمل همند و نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری دارد! من فکر میکنم هر دو بیک اندازه باید ارزش داشته باشند چون نه به تنهایی با مرد وصفاتش کارها پیش میرود و نه به تنهایی با زن وصفات زنانه اش ولی قران بجای ارج نهادن برابر زن ومرد به مرد ارج و برتری داده ایا این عدالت است؟؟
استاد لطف کنند این بخش مطالب این حقیر رو هم که احتمالا ندیده اند و یا به مذاق ایشان خوش نیامده مورد بررسی قرار دهند!
[=tahoma] [=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[/]

به نام یگانه هستی بخش

نظر بنده این بود که این موضوع به اندازه کافی بحث شد، ولی جهت احترام به مطلب شما، نظرم را عرض می کنم. اما اگر احیانا فرمایش دیگری داشتید، به صورت پیام خصوصی برای این جانب ارسال فرمایید.

این که مرد و زن در کلیت انسان بودن مشترک و مساوی هستن، بله مطلب صحیحی هست، و آیاتی از قرآن نیز در تایید این مطلب ذکر کردیم.

اما ادعایی که می فرمایید قرآن به مردان بیشتر از زنان اهمیت و ارج می دهد، با توجه به آشنایی مختصری که بنده با قرآن دارم و در طول چندین سال سر سفره قرآن بودن به دست اوردم، به نظرم این حرف صحیح نیست.

سوال: چرا باید چنین چیزی که شما می فرمایید وجود داشته باشد؟! چرا خداوند به مردان اهمیت بیشتری نسبت به زنان باید قائل شود؟!

آیا نعوذ بالله خداوند خودش از جنس مرد است؟!

آیا خداوند نسبت به زنان کینه و دشمنی دارد؟!

به نظر بنده هیچ دلیل منطقی ای که خداوند عالم که خالق هر دو جنس زن و مرد است، بخواهد یکی از آن دو را به خاطر جنسیت بر دیگری برتری دهد وجود ندارد. توجه به این مساله که مرد و زن بودن در اختیار افراد نمی باشد و یک امر غیر اختیاری هست، آیا این برتری با عدالت خداوند سازگار است؟! در حالی که خداوند در چند جای قرآن می فرماید:« َ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ» (خداوند هرگز به بندگان ستمكار نيست). سوره آل عمران، آیه 182.

:Gol::Gol:

یاسین;169923 نوشت:
به نام یگانه هستی بخش

نظر بنده این بود که این موضوع به اندازه کافی بحث شد، ولی جهت احترام به مطلب شما، نظرم را عرض می کنم. اما اگر احیانا فرمایش دیگری داشتید، به صورت پیام خصوصی برای این جانب ارسال فرمایید.

این که مرد و زن در کلیت انسان بودن مشترک و مساوی هستن، بله مطلب صحیحی هست، و آیاتی از قرآن نیز در تایید این مطلب ذکر کردیم.

اما ادعایی که می فرمایید قرآن به مردان بیشتر از زنان اهمیت و ارج می دهد، با توجه به آشنایی مختصری که بنده با قرآن دارم و در طول چندین سال سر سفره قرآن بودن به دست اوردم، به نظرم این حرف صحیح نیست.

سوال: چرا باید چنین چیزی که شما می فرمایید وجود داشته باشد؟! چرا خداوند به مردان اهمیت بیشتری نسبت به زنان باید قائل شود؟!

آیا نعوذ بالله خداوند خودش از جنس مرد است؟!

آیا خداوند نسبت به زنان کینه و دشمنی دارد؟!

به نظر بنده هیچ دلیل منطقی ای که خداوند عالم که خالق هر دو جنس زن و مرد است، بخواهد یکی از آن دو را به خاطر جنسیت بر دیگری برتری دهد وجود ندارد. توجه به این مساله که مرد و زن بودن در اختیار افراد نمی باشد و یک امر غیر اختیاری هست، آیا این برتری با عدالت خداوند سازگار است؟! در حالی که خداوند در چند جای قرآن می فرماید:« َ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ» (خداوند هرگز به بندگان ستمكار نيست). سوره آل عمران، آیه 182.

:gol::gol:

سلام منطقي نيست كه خدا يه جنسيت را به ديگري برتري بده و يقينا اينطور نيست ولي برداشت همه حتي خودم از ظاهر قران اينه كاش خدا يه جوري حرف ميزد كه ما هم متوجه شيم مشكل خيلي ها با دين اسلام فقط همين تيكه زن ستيزيشه مثلا همين كه درمورد مجازات زنهاي زناكار بيشتر تاكيد شده مگه مردا گناهشون در اين مورد كمتره؟؟

این به خاطر اینه که در جامعه بشتر امور وابسته به زنه .زن اگر حریم خانواده را حفظ کنه و با رفتارش مرد دنبالش نکشنه و چراغ سبز نده هیچ مردی نمیتونه بهش دست درازی کنه.

این جواب را بخاطر کارشناسان محترم می دم .از اینکه عصبانی شدم از کارشناسان محترم وخوانندگان مطالب عذر می خوام ودعوت می کنم وجدانهای بیدار وانسانهای واجد منطق یک بار دیگر مطالب مارا بی طرفانه بررسی ومقایسه کنند وببینند چگونه به آقایان علما در این تاپیک نسبت ناروا داده شده و حتی با تفسیر به رای قران به نوعی نسبت دروغ به قران داده شده و به زنان بزرگ عالم مثل مریم وفاطمه زهرا تلویحا توهین شده ونهایتامنطق از آن چه کسی است؟
فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه

نقل قول:
اما ادعایی که می فرمایید قرآن به مردان بیشتر از زنان اهمیت و ارج می دهد، با توجه به آشنایی مختصری که بنده با قرآن دارم و در طول چندین سال سر سفره قرآن بودن به دست اوردم، به نظرم این حرف صحیح نیست.
درود. بنده هم چندین سال است که از سفره قران بی بهره نبوده ام .
نقل قول:
سوال: چرا باید چنین چیزی که شما می فرمایید وجود داشته باشد؟! چرا خداوند به مردان اهمیت بیشتری نسبت به زنان باید قائل شود؟!

آیا نعوذ بالله خداوند خودش از جنس مرد است؟!

آیا خداوند نسبت به زنان کینه و دشمنی دارد؟!

به نظر بنده هیچ دلیل منطقی ای که خداوند عالم که خالق هر دو جنس زن و مرد است، بخواهد یکی از آن دو را به خاطر جنسیت بر دیگری برتری دهد وجود ندارد. توجه به این مساله که مرد و زن بودن در اختیار افراد نمی باشد و یک امر غیر اختیاری هست، آیا این برتری با عدالت خداوند سازگار است؟! در حالی که خداوند در چند جای قرآن می فرماید:« َ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ» (خداوند هرگز به بندگان ستمكار نيست). سوره آل عمران، آیه 182.
بله منهم مثل شما دیدگاهم از عدالت و خدا همین است ولی یادمان نرود این نظر ماست ولی قران چنین نظری ندارد. اگر دقت کنیم ایات متعدد مرد را برتر دانسته هم در دنیا وهم اخرت. ایات دنیوی: للرجال علیهن درجه... حق قضاوت در مورد زن در خانه و حق اجرای حکم یعنی زدن زن... شهادت دو زن بجای یک مرد ... دادن حق طلاق به مرد.. ومهمتر از همه ایه 18 زخرف بطور علنی قران با بر شمردن دونقطه ضعف برای دختران پسران را برتر دانسته!!اخرت: برای مردان حور قرار داده ولی برای زنان هیچی!! هر جا حرف از بهشت ونعمات بهشتی زده بیشتر مخاطبش مردان است : غلمانهای زیبا رو ونوسال حوریانی که دست هیچ انس وجنی به انها نرسیده . همیشه این حوریان باکره اند! در حالیکه هیچ جا نگفته برای زنان هم جفتهایی در بهشت افریده ایم. جز اینکه میگوید جای گفته زن میتواند به شوهر دنیویش بپیوندد ولی اگر شوهرش جهنمی شود زن بی جفت میماند!! نتیجه: با دید شما ومن از عدالت و خدا یا این قران کلام خدا نیست یا دید ما از خدا وعدالت اشتباه است!!

در رابطه با ملاک برتری مرد بر زن نکاتی به نظر میرسد که به اطلاع دوستان میرسانم

در آیه‌‌ شریفه:
الرجال‌ قوامون‌ علی‌ نسإ بما فضل‌ الله‌ بعضهم‌ علی‌ بعض‌ و بما انفقوا من‌ اموالهم‌ فالصاحات‌ قانتات‌ حافظات‌ للغیب‌ بما حفظ‌ الله

بسیاری‌ از مفسران‌ قرآن‌ معتقدند که‌ این‌ آیه‌ فقط‌ بیانگر برتری‌ مردان‌ بر زنان‌ است‌ و چون‌ این‌ برتری‌ در زمان‌های‌ دور از جهت‌ موقعیت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ امری‌ آشکار و از هنجارهای‌ ثابت‌ جامعه‌ بود، چندان‌ شگفت‌انگیز نبود. بعضی‌ معتقدند که‌ منظور آیه‌ این‌ است‌ که‌ مردان‌ حامی‌ زنان‌ هستند. بعضی‌ می‌گویند: برتری‌ مردان‌ بر زنان‌ را در تمام‌ شوون‌ نشان‌ می‌دهد، بنابراین‌ از آن‌ به‌ وجوه‌ تبعیض‌ در لابه‌لای‌ نصوص‌ دینی‌ در حق‌ زنان‌ حکم‌ کرده‌اند و در واقع‌ آن‌ را به‌ روابط‌ اجتماعی‌ تعمیم‌ داده‌اند.

در بررسی‌ معنا شناختی‌ واژه‌‌ «قوام» در میان‌ آیات‌ شریفه‌‌ قرآن‌ کریم‌ با چند سوال‌ روبه‌رو می‌شویم:
ـــ مراد از قوامیت‌ چیست؟
ـــ آیا از قوامیت‌ برتری‌ ریاست‌ مرد برداشت‌ می‌شود؟
ـــ آیا پذیرش‌ قوامیت‌ مرد به‌ منزله‌‌ وجود تبعیض‌ علیه‌ زنان‌ است؟
ـــ آیا مراد از رجال‌ همه‌ مردان‌ هستند؟

ادامه دارد

معانی‌ و مفاهیم‌ قوام‌

قوام‌ از صیغه‌‌ مبالغه‌ بوده‌ و ریشه‌‌ آن‌ «قیام» است. زبان‌ عربی‌ قیام‌ را به‌ معنای‌ ایستادن‌ (ضد نشستن) آورده‌ است‌ و متذکر می‌شود که‌ مشتقات‌ قیام‌ در معانی‌ مختلفی‌ به‌ کار رفته‌ است؛ مانند: وقوف‌ و ثبات، ادامه‌ دادن‌ مانند (آیه‌‌ شریفه‌ یقیمون‌ الصلاه)تعدیل‌ و تساوی‌ در امور، رعایت‌ عدالت‌ مانند (و کان‌ بین‌ ذلک‌ قواما) خوش‌ رفتاری، نظام‌ و شالوده‌ چیزی‌ (قوام‌ الامور) و در آیه‌ «الرجال‌ قوامون‌ علی‌ النسإ» آن‌ را به‌ معنی‌ محافظت‌ و اصلاح‌ می‌داند.1

در بعضی‌ کتب‌ تفسیری‌ این‌ واژه‌ را صیغه‌‌ مبالغه‌ از قیام‌ گرفته‌اند؛ یعنی‌ شخص‌ با دقت‌ و مراقبت‌ بسیار از شیء مورد نظر خود محافظت‌ کند.
در مفاهیم‌ مندرج‌ در «قوامیت»، آرای‌ مختلفی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.2

در این‌جا به‌ بعضی‌ از آن‌ها اشاره‌ می‌کنیم:
در این‌ که‌ واژه‌ «قوامیت» که‌ در ابتدای‌ آیه‌ آمده،‌ نظر به‌ مردان‌ جامعه‌ به‌ گونه‌ای‌ فراگیر دارد یا فقط‌ شوهران‌ را در چارچوب‌ خانواده‌ شامل‌ می‌شود، اختلاف‌ نظر جدی‌ میان‌ مفسران‌ وجود دارد. از متاخران، علامه‌ طباطبایی‌ فراگیری‌ آن‌ را باور دارد و انفاق‌ و دیگر احکام‌ مطرح‌ شده‌ در آیه‌ را از احکام‌ فرعی‌ و جزیی‌ برگرفته‌ از آن‌ حکم‌ کلی‌ می‌داند، ولی‌ بیشتر مفسران‌ قوامیت‌ مردان‌ را خاص‌ محدوده‌ خانواده‌ می‌دانند.

3. ابن‌ منظور ذیل‌ واژه‌‌ قوام‌ لسان‌العرب.
4. قرطبی، الجامع‌ الاحکام‌ القرآن، ج‌ 5، ص‌ 167.

ادامه

« قو‌ام»، صیغه‌ مبالغه‌ قائم‌ است‌ که‌ از قام‌یقوم‌ گرفته‌ شده‌ و قام‌ بدون‌ حرف‌ جر و نیز همراه‌ به‌ حروف‌ ب، ل، فی، عن، الی، و علی‌ به‌ کار می‌رود. در صورتی‌ که‌ قو‌ام‌ و قام‌ با علی‌ به‌ کار رود به‌ معنای‌ مراقبت‌ و دوام‌ و ثبات‌ بر کاری‌ یا ایستادن‌ بر پایه‌‌ چیزی‌ و یا تکیه‌ بر چیزی‌ است. در این‌ آیه‌ معنای‌ نخست‌ اراده‌ شده‌ است؛ یعنی‌ بسیار قیام‌ کننده‌ بر امور و کارها و نیازهای‌ زنان.

از این‌ رو معانی‌ اداره، سرپرستی، کفالت، تعهد، پاسداری، حفاظت، نگاهداری‌ و نگاهبانی، مراعات، حمایت، پایداری، پای‌ورزی، ایستادگی، گماشتگی، کارگزاری، مراقبت‌ و مواظبت‌ را در توضیح‌ آن‌ آورده‌اند، چنان‌ که‌ کم‌ و بیش‌ تعبیراتی‌ چون‌ ولایت، حکومت، تسلط، سیطره، احاطه، چیرگی‌ و تکیه‌گاه‌ بودن‌ در بعضی‌ نوشته‌ها به‌ حوزه‌‌ معنایی‌ آن‌ راه‌ یافته‌ است.

شاید دلیل‌ چنین‌ برداشت‌هایی‌ تعبیر «فضل‌ الله» باشد که‌ در ادامه‌ آمده‌ است، ولی‌ چنان‌ که‌ خواهد آمد هرگز سلطه‌ و سلطنتی‌ در معنای‌ آن‌ پذیرفته‌ نیست؛ چنان‌ که‌ فضل‌ نیز بر برتری‌ و ارزش‌ بیشتر دلالت‌ ندارد.

در کنار قو‌ام، واژه‌های‌ قائم، قیوم، قیم، قیام‌ نیز در لغت‌ آمده‌اند که‌ بعضی‌ با قوام‌ یکسان‌ هستند. چنان‌ که‌ قیموم‌ نیز هر چند در لغت‌ نیامده، ولی‌ در بعضی‌ آثار و ادعیه‌ دیده‌ می‌شود. در این‌ میان‌ قیام‌ و قیوم‌ نام‌ خداوند به‌ شمار می‌آیند، ولی‌ قیم‌ و قو‌ام‌ به‌ یک‌ معنی‌ هستند؛ بنابراین‌ آن‌چه‌ بعضی‌ گفته‌اند که‌ قو‌ام‌ غیر از قیم‌ است، در نتیجه‌ مرد هم‌ قیم‌ بر زن‌ نیست، ناشی‌ از آگاهی‌ اندک‌ از لغت‌ است.

در لغت‌ نیز گفته‌ شده، ـــ قیم‌ المراه: زوج‌ ها، کانها یقوم‌ بامرها و ما یحتاج‌ الیه. جز آن‌که‌ قیم‌ در اصطلاح‌ متاخر فقهی‌ نوعی‌ از سرپرستی‌ است‌ که‌ در جهت‌ رعایت‌ حال‌ ناتوانان، خردسالان‌ و محجوران‌ از تصرف‌ در اموال‌، اعمال‌ می‌شود و یا مواظبت‌ و نظارتی‌ که‌ بر موقوفات‌ می‌شود،

اما قیم‌ بودن‌ مرد بر زن‌ از این‌گونه‌ نیست، چنان‌ که‌ قیم‌ بودن‌ شوهر مرتبه‎ای‌ را برای‌ او نمی‌رساند و فرودستی‌ زن‌ را دلالت‌ ندارد؛ بلکه‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ قیم‌ در اصطلاح‌ فقهی‌ نیز به‌طور لزوم‌ به‌ معنای‌ فرودستی‌ طرف‌ مقابل‌ قیم‌ نیست‌ و درباره‌ اطفال، غایبان، قاصران‌ و محجوران‌ نیز نمی‌توان‌ برتری‌ ارزشی‌ قیم‌ را برایشان‌ ادعا کرد. بنابراین‌ قیم‌ بودن‌ فقط‌ به‌ معنای‌ قیام‌ به‌ انجام‌ وظایف‌ سرپرستی‌ است، اما برتری‌ داشتن‌ یا نداشتن‌ از نشانه‌های‌ بیرونی‌ باید به‌ دست‌ آید.

ر . ک ابن‌ منظور، لسان‌الغرب، ج‌ 12، ص‌ 496 ـ 504، ماده‌ی‌ قوم.

ادامه

موضوع قفل شده است