جمع بندی مفهوم وعده خدا به پاداش

تب‌های اولیه

64 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

یکی دیگه.;783173 نوشت:
فکر نمی کنم صرفا باید با عمل باشد.ارتباط نفس با عقل فعال از طریق افاضه ،اشراق یا فنا میتواند باشد....
راه آخرتی مطمنئا خصوصیات راه دنیایی را نخواهد داشت.

سلام پس این حدیث را چطور جوب بدیم با این فرمایش شما که امیرالمومنین عیله السلام فرمود: إنّ الیوم عمل ولا حساب وغدا حساب ولا عمل،(نهج البلاغة صببحی صالح، ص84)، امروز عمل هست وحساب نیس وفردا حساب هست وعمل نیست.
این لا هم لای نفی جنس است که نشان دهنده این است که هیچگونه عملی وجود ندارد که بر حسب آن بتوانند وضعیت خود را بهبود بخشند.
علی الظاهر امیرالمومنین علیه السلام مثل شما فکر نمی کنند.

یکی دیگه.;783173 نوشت:
مگر راه آخرتی باطن راه برزخی و راه برزخی باطن راه دنیایی نیست؟

نه چنین چیزی نیست. اینها سه عالم متفاوت هستند که برزخ از دنیا بالاتر وقیامت از برزخ بالاتر است. واینکه ونوع حیات دردو عالم بعدی بنوع سلوک شخص در این دنیا ارتباط دارد. مگر اینکه مقصوا خود را از راطن راه این دنیا بودن توضیح دهید که ببینیم مقصود چیست.

یکی دیگه.;783173 نوشت:
بله عمل نیست. کسانی هم که معتقد به تکامل در آخرتند مبناشان این نیست که قرار است با عمل ،تکامل صورت گیرد.
میگویند استکمال انسان از دو طریق است: علم و عمل.

یعنی چی؟ یعنی حضرت می فرماید: عمل نیست ولی علم وعمل باهم هست. آنوقت مراد از این حساب چیست؟ کی محاسبه خواهند شد.
بزرگواران عنایت داشته باشند چون ما به قیامت دسترسی ندازیم معیار اصلی سخن گفتن در مورد آن وابسته به همین اخبار قرآن واحادیث صحیح از معصومان است. لذا جای گمانه زنی ونظریه پردازی آزمون وخطایی نیست.

یکی دیگه.;783173 نوشت:
من با همین سطح درکم ،الان در حال حاضر کاملا واقفم که چقدر نیاز دارم بدانم.چقدر محتاجم به اینکه بفهمم.احساس عطش میکنم.فرض منید من الان دار فانی را وداع گفتم.بر این فرض که در آخرت وارد بهشت شوم،همان طور که به معاد جسمانی معتقداند،قوه ی عاقله و متخیله ی من هم همین خواهد بود.آنجا هم احساس خواهم کرد که ناقصم. و مشتاق خواهم بود که بدانم و به سمت تکامل و وجدان و آگاهی روم.مرا در بهشت اسیر میکنند و نمی توانم بیش از این بدانم؟هر چه میخواستم بدانم باید در دنیا کسب میکردم؟و احساس رضایت هم خواهم کرد؟چگونه ممکن است؟

از اول محدوده وشرط وشروط را برای شما مشخص کرده اند. که الدنیا مزرعة الآخرة، دیگر آخرت محل کشت عمل نیست. چون آنموقع گفتن یوم الحسرة برای قیامت عبث وبیهوده بود. زیرا وقتی فرصت عمل ورشد وترقی هست چرا باید افسوس بخورد؟
شما می توانستید در این دنیا تلاش کنید ومراتب بالاتری دست پیدا کنید وبه قاب قوسین برسید. حال اگر خود کوتاهی کرده اید وکم گذاشته اید باید پای لرزش هم بشینید. جون خدا حجت را بر شما تمام کرده واز اول همه شرایط را گفته وهشدار داده وحال اگر من کوتاه یکرده ام وجایگاه پایین تری دارم خدا تعهد نکرده که آنجا به من فرصت دهد تا پیشرفت کنم.
در عین اینکه معامله ای که خداوند با بنده می کند وحداقل برای هر کار وعمل خیر ده برابر پاداش می دهد کلا سود است. واین بنده اگر متکی به عمل خود بود به این حد هم نمی رسید. لذا وقتی با منفعتی حداقل ده برابری جایگاه پیدا کرده است از چی باید ناراحت باشد.
بعد از آن وقتی شما در راحتی ولذتی که قابل وصف است دارید زندگی می کنید از چه چیزی باید احساس نقصان کنید؟ مگر می شود انسان در میان کمال باشد واحساس نقص کند؟

کریم;783351 نوشت:
سلام

سلام و احترام
ممنونم از توضیحاتتون

کریم;783331 نوشت:
شما مشخص بفرمایید بر اساس مبنای شیعه بحث می کنید یا اهل سنت. در میان شیعه احدی از علماء نمی گوید که خدا با چشم سر دیده می شود.

اصلا موضوع این نیست
موضوع این بود که قرآن بی نیاز از تفسیر نیست حداقل برای بنده عوام

کریم;783342 نوشت:
فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره، این دیدن چه نوعی است؟ اساس دیدن بر دیدن ظاهری است. وظهور در آن دارد، حال با توجه به دیدگاه شما این دیدن عمل را چگونه معنی کنیم؟ تجسم اعمالی که در آن دنیا است به چه شکل خواهد بود؟
اگر ما تجسم عمل را قبول کرده باشیم که قرآن هم صراحت در آن دارد. دیدن عمل بشکل ظاهری وتجسم یافته مشکلی ندارد.

خدا هم میبیند و عرشش چپ و راست دارد
به نظر میاد اینها در مقام بیان اینطور گفته شده اند نه واقع
خب معلومه که شهود قلبی هم دیدن است

کریم;783342 نوشت:
خداوند خود بر ازدواج تاکید کرده است. در حالی که مصداق بارز شهوت است. پس هرشهوتی حرام نیست. ودر تضاد با بندگی نمی باشد.

اما شهوت همان میل عظیم است که خدا از آن در همان آیه قبل نهی کرده
اگر چیزی اصلش منع شد ..مجاز بودن فرعش به خاطر خودش نخواهد بود بلکه غرض و چیز دیگری در میان است
اگر ازدواج مجاز است بخاطر ضرورت آن در این عالم است و اینکه رفع مانع میکند برای عبادت..نه اینکه به خودی خود عبادت باشد
اگر این مانع نباشد دیگر هیچ موضوعیتی ندارد..آیا در آخرت هم این موانع طبیعی وجود دارند که بخواهیم بالعرض این نوع لذات را خیر و عبادت حسابشان کنیم؟

درضمن در پست قبل هم بنده توضیح دادم که اگر لذات به خودی خود اصالتی داشت و عبادت بود صحبت از تخفیف و ضعف انسان نمیشد

کریم;783342 نوشت:
عبادت را نباید ناقص معنی کنیم. والا اگر انسان حتی ازدواجش در مسیر عبودیت الهی باشد. یعن یاین ازدواج موجب کنترل شهوت وارضاء آنرا از طریق مشروع شود. ودر نتیجه بنده بخوبی خدا را عبادت کند خود مصداق بندگی است. بندگی وعبادت را فقط در نماز وروزه نباید دید. چون هر عملی که در راه خدا باشد حتی کسب روزی حلال عبادت است.

ناقص معنا نکردیم

(( الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أفضَلُ الطّاعاتِ هَجرُ اللَّذّاتِ .)) (غررالحکم ص 191) ترجمه : (( برترین طاعتها ترک لذتهاست.))

کریم;783342 نوشت:
این استدلال شما باید برای خدا در این دنیا نقشی قائل نشویم. چون این دنیا مادی است وخدا غیر مادی.

بله
مخلوقات در همه حال نزد خداوندند
ما که همین الآن هم پیش خداییم پس معنی بازگشت چیست؟؟
پاسخ این است که این بازگشت در ادراک و طور وجودی ما رخ میدهد و همان معنای سیر از کثرت به وحدت است

کریم;783342 نوشت:
چرا که در این جهاد چه بسا خیراتی وجود دارد که من نمی دانم.

بنده هم همینو عرض کردم در نگاه دینی سعادت و خیر لزوما موافق با طبع بودن یک امری نیست
یعنی لزومی ندارد که نعمت و خیر آخرت نیز جدای از زبان تشبیه و تمثیل موافق با درک ما باشد

کریم;783342 نوشت:
این آیاتی که بیان داشتید که اصلا ربطی به موضوع بحث ندارند. واگر قرار باشد هر کس از طرف خود قرآن را تفسیر کرده وبرای خود استدلالی درست کند که دیگر قرآنی باقی نمی ماند

بنده مفسر قرآن نیستم و سخنم برای کسی ملاک نیست..برداشت خود را میگویم و عرضم این است که وقتی مجموع آیات و روایات را می بینم به یک جمع بندی بدون تناقض در مورد پاداش اخروی نمیرسم
حالا شما یا می توانید من نوعی را قانع کنید یا خیر
دعوایی که با هم نداریم

یاحق

[h=2]در قیامت عذاب به میزان گناه است
[/h]از آیات سوره نبأ به دست می آید که هر گناهی تنها یک عذاب خواهد داشت؛ به اصطلاح یکی در برابر یکی. خداوند متعال در بیان مجازات تبهکاران می فرماید:
«لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَ لَا شَرَابًا * إِلَّا حَمِیمًا وَ غَسَّاقًا * جَزَاءً وِفَاقًا * إِنهَُّمْ كَانُواْ لَا یَرْجُونَ حِسَابًا * وَ كَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا كِذَّابًا»؛ (24-28/نبأ): دوزخیان در جهنم نه هوای خنكى مى‏چشند و نه آشامیدنى باب طبعی؛ مگر آب جوشان و چركاب و خونابه‏اى از بدن دوزخیان‏ و این جزایی است که با اعمالشان وفق دارد (بیشتر نیست)؛ زیرا اینها کسانی بودند که به روز حساب امیدى (باوری) نداشتند و آیات ما را به شدت و با همه وجود انكار مى‏كردند.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این بخش می فرماید: « "جَزاءً وِفاقاً" دلالت دارد بر مطابقت كامل بین جزا و عمل، پس انسان با عمل خود نمى‏جوید مگر جزایى را كه مو به مو مطابق آن باشد.» (المیزان20/273)

معلق;783416 نوشت:
به نظر میاد اینها در مقام بیان اینطور گفته شده اند نه واقع
خب معلومه که شهود قلبی هم دیدن است

سلام دقیقا متوجه نشدم منظورتان چیست.

معلق;783416 نوشت:
اما شهوت همان میل عظیم است که خدا از آن در همان آیه قبل نهی کرده
اگر چیزی اصلش منع شد ..مجاز بودن فرعش به خاطر خودش نخواهد بود بلکه غرض و چیز دیگری در میان است

الان قضیه عوض شد. فرمایش قبلی شما این ود که اصلا قرآن با اساس شهوت مخالف است. وچیزی به اسم شهوت را بد می داند.

معلق;783416 نوشت:
درضمن در پست قبل هم بنده توضیح دادم که اگر لذات به خودی خود اصالتی داشت و عبادت بود صحبت از تخفیف و ضعف انسان نمیشد

احسنت شکی نیست. اساس بندگی خداست. وهر چیزی که در بهتر شدن این بندگی کمک کند مورد تاکید است.

معلق;783416 نوشت:
(( الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أفضَلُ الطّاعاتِ هَجرُ اللَّذّاتِ .)) (غررالحکم ص 191) ترجمه : (( برترین طاعتها ترک لذتهاست.))

با یک کلام که نمی شود حکم کلی کرد. باید همه آیات وروایات در این موضوع را کنار هم قرار داد تا دید نتیجه وماحصل چیست. والا با این برداشت باید معنویات را هم نار گذاشت. چون لذتی که در معنویات است در مادیات نیست. لذتی که در علم است در مادیات نیست. البته برای اهل عبادت وعلم.
واین نشان می دهد مراد از این فرمایش بصورت مطلق نیست. لذا باید مقیدهای آنرا در دیگر روایت دید. وقضاوت کرد ونظر داد.

معلق;783416 نوشت:
مخلوقات در همه حال نزد خداوندند
ما که همین الآن هم پیش خداییم پس معنی بازگشت چیست؟؟
پاسخ این است که این بازگشت در ادراک و طور وجودی ما رخ میدهد و همان معنای سیر از کثرت به وحدت است

اصل سخن ما نتیجه ای بود که گرفته بودید. چون پیش خدا برمی گردند وخدا غیر مادی است. پس در آنجا مادیات نیست وهمه چیز معنویات است. بنده عرض کردم قسمت انا لله را پس چکار کنیم؟

معلق;783416 نوشت:
آیات و روایات را می بینم به یک جمع بندی بدون تناقض در مورد پاداش اخروی نمیرسم
حالا شما یا می توانید من نوعی را قانع کنید یا خیر
دعوایی که با هم نداریم

بله ما بحث علمی داریم انجام می دهیم. وامیدوارم که برای همه ما مفید باشد. وبه زعم بنده حداقل در مورد بحث بهشت وجهنم آیات واضح است. ولزومی ندارد. براساس برداشت فلاسفه ویا عرفاآنها را تفسیر کنیم وتوجیه. واگر براساسا همان دیدگاه مفسران جلو بریم. مخصوصا تفاسیری مثل تفسیر صافی، المیزان، نمونه، مجمع البیان بهتر به نتیجه برسیم.
موفق باشید.:Gol:

سلام علیکم

کریم;783565 نوشت:
خب معلومه که شهود قلبی هم دیدن است
سلام دقیقا متوجه نشدم منظورتان چیست.

اینکه معنی دیدن فقط دیدن ظاهری نیست

کریم;783565 نوشت:
الان قضیه عوض شد. فرمایش قبلی شما این ود که اصلا قرآن با اساس شهوت مخالف است. وچیزی به اسم شهوت را بد می داند.

الآن هم همینو میگوییم
دین نیامده تا قوای شهوانی را تقویت کند بلکه آمده قوای عقلانی را تقویت کند
و گفتیم که مجاز بودن ازدواج به خاطر سببی است که ایجاد میکند نه اینکه به خودی خود خوب باشد! مگر غیر از اینه که همین شهوت حلال هم میتواند باعث غفلت شود؟؟

کریم;783565 نوشت:
احسنت شکی نیست. اساس بندگی خداست. وهر چیزی که در بهتر شدن این بندگی کمک کند مورد تاکید است.

بله
رفع شهوت بصورت حلال انسان را به عبادت نزدیک میکند و این یعنی اینکه شهوت به خودی خود در مقابل عبادت است و نباید توقع داشته باشیم که در بهشت هم اینطوری باشد
یعنی جبرا شهوتی باشد و ما مکلف باشیم به رفع آن تا عبادت حاصل شود..بهشت جای لذت تام است..شهوت تام یا محدود که معنایی ندارد لذا میماند همان عبادت و تقدیس ذات اقدس خداوند
کریم;783565 نوشت:
(( الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أفضَلُ الطّاعاتِ هَجرُ اللَّذّاتِ .)) (غررالحکم ص 191) ترجمه : (( برترین طاعتها ترک لذتهاست.))
با یک کلام که نمی شود حکم کلی کرد.

از امام سجاد ع هم داریم که فرموده اند خدایا استغفار میکنم از هر لذتی جز لذت ذکر تو..
از این حمله هم به خوبی روشن میشود که عبادت غیر لذات نفسانی است لذا جز در زبان تمثیل چه جایی برای آن در بهشت میتوان قائل بود؟

کریم;783565 نوشت:
بله ما بحث علمی داریم انجام می دهیم. وامیدوارم که برای همه ما مفید باشد. وبه زعم بنده حداقل در مورد بحث بهشت وجهنم آیات واضح است. ولزومی ندارد. براساس برداشت فلاسفه ویا عرفاآنها را تفسیر کنیم وتوجیه. واگر براساسا همان دیدگاه مفسران جلو بریم. مخصوصا تفاسیری مثل تفسیر صافی، المیزان، نمونه، مجمع البیان بهتر به نتیجه برسیم.

بله در نگاه اول به آیات بهشت و جهنم شاید این ابهامات بوجود نیاد..ولی با در نظر گرفتن دیگر آیات قضیه مبهم میشود
و اینکه برداشت فلاسفه و عرفا هم نتیجه تحقیق و تفکر در قرآن است که خود قرآن به آن دستور داده لذا نمیتوان نادیده گرفت

معلق;783582 نوشت:
بله در نگاه اول به آیات بهشت و جهنم شاید این ابهامات بوجود نیاد..ولی با در نظر گرفتن دیگر آیات قضیه مبهم میشود
و اینکه برداشت فلاسفه و عرفا هم نتیجه تحقیق و تفکر در قرآن است که خود قرآن به آن دستور داده لذا نمیتوان نادیده گرفت

سلام وعرض ادب
بحثی وجود دارد که برخی آیات قرآن زبان سمبلبک دارند. مثل همین قضیه بهشت وجهنم ولذات آنها. ومراد معنای ظاهری آنها نیست. بلکه اصلا آنجا از این لذتهای ظاهری موجود در بین ما خبری نیست. والبته این بیشتر با مشرب عرفا سازگار است. واینطور نیست که اتفاقی بین همه علماء باشد. لذا بستگی دارد شخص کدام روش ونظر را قبول کند. برای شخص بنده این برداشت ونظر تا بحال قطعی وحتمی نشده است. وبه زعم ناقص خود قبول ندارم. البته برای بزرگانی که به درجات بالاتر زا بهشت رسیده اند واصلا در وادی حوری وامثال آن نبوده اند. همینطور است. ولی نمی توان به همه اهل بهشت سرایت داد.

کریم;783835 نوشت:
بحثی وجود دارد که برخی آیات قرآن زبان سمبلبک دارند. مثل همین قضیه بهشت وجهنم ولذات آنها. ومراد معنای ظاهری آنها نیست. بلکه اصلا آنجا از این لذتهای ظاهری موجود در بین ما خبری نیست. والبته این بیشتر با مشرب عرفا سازگار است. واینطور نیست که اتفاقی بین همه علماء باشد. لذا بستگی دارد شخص کدام روش ونظر را قبول کند

سلام علیکم

همین که اتفاق نظری در مورد بهشت و جهنم حداقل بین شیعه نیست گواه این مطلب است که سوال بنده به جا بوده
و اینکه خب ما حالا کدوم را میپسندیم و قبول داریم غیر از این است که جواب قطعی سوال ما چیست

معلق;784034 نوشت:
همین که اتفاق نظری در مورد بهشت و جهنم حداقل بین شیعه نیست گواه این مطلب است که سوال بنده به جا بوده
و اینکه خب ما حالا کدوم را میپسندیم و قبول داریم غیر از این است که جواب قطعی سوال ما چیست

سلام علیکم
وقتی در رشته های مختلف بر اساس مبانی مختلف نظرات مختلف است. مشخص است که به یک نظر قطعی اتفاقی بین همه رشته ها نمی توان دست پیدا نکرد. البته این همه به این معنی نیست که مثلا عرفان وفلسفه سخنی ضد تفسیر می گویند. بلکه برداشت ها براساس مبانی هر علم ویا هر عالمی تفاوت می کند.

کریم;784083 نوشت:
وقتی در رشته های مختلف بر اساس مبانی مختلف نظرات مختلف است. مشخص است که به یک نظر قطعی اتفاقی بین همه رشته ها نمی توان دست پیدا نکرد.

بله
اما اگر از همان طیفی هم که کاملا ظاهر آیات معاد را مطابق با واقع میدانند بپرسی که غرض ترک لذات برای رسیدن به همان سنخ لذات چیست؟ و چه تعالی و امر حکیمانه ایی در این بین صورت گرفته؟ میگویند که نعمت بهشت کاملا با دنیا متفاوت است و در تصور نیاید و همنشینی با حور سراسر دیدن جمال و صفات حضرت حق است

معلق;784166 نوشت:
اما اگر از همان طیفی هم که کاملا ظاهر آیات معاد را مطابق با واقع میدانند بپرسی که غرض ترک لذات برای رسیدن به همان سنخ لذات چیست؟ و چه تعالی و امر حکیمانه ایی در این بین صورت گرفته؟ میگویند که نعمت بهشت کاملا با دنیا متفاوت است و در تصور نیاید و همنشینی با حور سراسر دیدن جمال و صفات حضرت حق است

سلام اینکه عین حقیقت است. وحسن نعمتهای بهشتی همین است که همه یاد آور خداست. ومساله مهم این است که انسان به کم ومحدود راضی نیست ودنبال بی نهایت است. ودر بهشت به آن دست پیدا می کند ولی هرکس به اندازه سعه وجودی خود متصل به توحیدی است که محدودیت ونهایت ندارد. مشکل دنیا این بود که محدود بود واین اشتهای نامحدود انسان را سیر نمی کرد. اما بهشتی که کاملا جلوه خداست محدودیت ونهایت ندارد ولذا افسردگی، دلتنگی واحساس زجر هم نخواهد داشت. چون انسان متصل به منبع کر وبی نهایت شده است.
تنهاچیزی که به انسان آرامش می دهد یاد خداست. وبهشت سرتاسر یاد خدا می باشد.

[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ‏ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلابِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ (رعد/28)
[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]
همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد.آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.
[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"][="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]
[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ‏ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاًفَمُلاقيهِ (انشقاق/6)
[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]
[="B Lotus - S\@eed Heid\@ri"]اى انسان، حقّاً كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او راملاقات خواهى كرد.
پس انسان به دنبال بی نهایت است که در بهشت آنرا می یابد.
در مورد شهوت همنکته ای را عرض کنم. که اگر کتب اخلاقی را مطالعه کرده باشید، شهوت اگر درست مدیریت شود فضیلتی در انسان بوجود می آورد بنام عفت، وزمانی که به نگاه امیرالمومنین علیه السلام نگاه می کنید این مساله را می یابید. که ایشان می فرمایند:
[=Calibri]وَ قَالَ ع‏[=Calibri] [=Calibri]الْفَضَائِلُ‏[=Calibri] أَرْبَعَةُ أَجْنَاسٍأَحَدُهَا الْحِكْمَةُ وَ [=Calibri]قِوَامُهَا[=Calibri] فِي الْفِكْرَةِ وَ الثَّانِي الْعِفَّةُ وَ قِوَامُهَافِي الشَّهْوَةِ وَ الثَّالِثُ الْقُوَّةُ وَ قِوَامُهَا فِي الْغَضَبِ وَالرَّابِعُ الْعَدْلُ وَ قِوَامُهُ فِي اعْتِدَالِ قُوَى النَّفْس‏(مجلسی، بحالانوار، ج75، ص81)
فضائل چهار دسته اند که حکمت از تعقل، عفت از شهوت، شجاعت ا زغضب وعدالت ا زاعتدال قوا واعضای بدن حاصل می شود. لذا شهوت اگر درست ارضاء شود نه تنها بد نیست بلکه محصولی چون عفت دارد. که در حدیث دیگری می فرماید: کسی که عفت خود را حفظ کند با آنکه می تواند پرده دری کند، مانند فرشته است. وافضل از یاران رسول خدا است که در پیشگاه او شمشیر می زدند.


کریم;784461 نوشت:
وَ قَالَ ع‏الْفَضَائِلُ‏ أَرْبَعَةُ أَجْنَاسٍأَحَدُهَا الْحِكْمَةُ وَ قِوَامُهَا فِي الْفِكْرَةِ وَ الثَّانِي الْعِفَّةُ وَ قِوَامُهَافِي الشَّهْوَةِ وَ الثَّالِثُ الْقُوَّةُ وَ قِوَامُهَا فِي الْغَضَبِ وَالرَّابِعُ الْعَدْلُ وَ قِوَامُهُ فِي اعْتِدَالِ قُوَى النَّفْس‏(مجلسی، بحالانوار، ج75، ص81)
فضائل چهار دسته اند که حکمت از تعقل، عفت از شهوت، شجاعت ا زغضب وعدالت ا زاعتدال قوا واعضای بدن حاصل می شود. لذا شهوت اگر درست ارضاء شود نه تنها بد نیست بلکه محصولی چون عفت دارد. که در حدیث دیگری می فرماید: کسی که عفت خود را حفظ کند با آنکه می تواند پرده دری کند، مانند فرشته است.

با سلام

این سخن هم در تایید مطلب ما است نه شما

دین آمده تا قوای عقلی آدمی را تقویت کند و اورا فرشته سازد و به عبارتی اورا از مرتبه حیوانی که مظهر شهوت و کثرت و جهنم است به مرتبه لذات عقلی و برتر از آن برساند
و این با غوطه ور بودن در لذات محسوس بهشت که از ظاهر آیات بدست می آید ناسازگار است
لذا خود جنابعالی هم اذعان دارید که باید با یک معنای متعالی به این لذات نگاه کرد یعنی همان جمله ایی که اکثرا بکار میبرند: نعمت بهشت و همنشینی با حور چیزی جز ذکر و تقدیس خداوند نیست
خب این با این سخن که بگوییم نعمت بهشت معنوی و روحانی است چه فرقی میکند؟؟!!!:Gig:

هرچی توی این بحث ها جلوتر میرم بیشتر به این نتیجه میرسم که این بحث ها چیزی نیست که بخوایم بهش فکر کنیم و به جوابی برسیم
کسانی که بعنوان پیامبر این بحث ها و خبرها را دادند برای پاسخگویی به این شبهات حالا دیگر در بین مردمان نیستند

پرسش:
وقتی نوع پاداش در نزد خداوند با آنچه ما درک می کنیم (مادی)، متفاوت است. (معنوی است) پس وعده های الهی چه نقشی در تشویق و تحریک انسان دارند؟

پاسخ:
پاداش الهی در قیامت بر حسب درجات انسان ها و مقامات آن هاست. کسی که خدا را بخاطر حوری و میوه و نعمت های بهشتی عبادت کرد ه است. همان ها را خواهد داشت. ولی کسی که خدا را بخاطر خود خدا عبادت کرده، و از مرحله میوه و حوری رد شده و فانی در خدا شده بود. مانند سلمان فارسی و سید علی قاضی، مقامی بس والاتر خواهند اشت. و رضوان آنها خود خداست. و در حدیث داریم که انسان ها بر اساس نیت هایشان محشور می شوند.
«عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عُرْوَةَ السُّلَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَحْشُرُ النَّاسَ عَلَى نِيَّاتِهِمْ‏ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند انسانها را در قیامت بر اساس نیتهایشان محشور می کند.(1)

نیت انسان ها هم در دنیا نسبت به اعمالی که انجام می دادند، مختلف بوده است. هر چند ظاهر عمل یکی است. چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: «وَ قَالَ ع‏ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار»؛ طائفه ای خداوند را بخاطر رغبت (در بهشت) عبادت کردند. و این عبادت تجار است. و عده ایی خداوند را بخاطر ترس (از جهنم) عبادت کردند و این عبادت بندگان است. و عده ایی خداوند را بخاطر شکر از او عبادت کردند. و این عبادت احرار است.(2)

کلام ملا صدرا در این زمینه جامع است که می فرماید:
صدرا در بحث ماهیت بهشت و جهنم گفته اند که اهل بهشت بعضی متنعم در ذکر و تسبیح الهی هستند و هیچ لذتی بالاتر از این برای آنها نیست چون در این درجه از کمال هستند و آنها لذتی که از ذکر و تسبیح الهی می برند مسلما از حضور در کنار حورالعین نمی برند. و بعضی ها نیز به تناسب درجه کمالی پایین تری که دارند متنعم در لذات ظاهری بهشت از قبیل خوردن و آشامیدن و لذت بردن از حورالعین هستند.(3)

غیر از این موارد وقتی در آیات قرآن داریم:
«نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُونَ»؛
در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم، و هر چه دلهايتان بخواهددر [بهشت‏] براى شماست، و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت.(4)

پس یکی از شاخصه های بهشت این است که نعمت های آن دل بخواهی است. و اهل بهشت هر چه دلشان بخواهد بلافاصله برای آنها مهیا می باشد. و با همین آیه این شبهه برطرف می شود که سنخیت نعمت های بهشتی با آنچه ما از آن برداشت داریم. متفاوت است. چون در اینصورت آیه لغو بود. چرا که ما چیزی دلمان می خواست ولی در بهشت چیز دیگری بود.

______________________
(1) برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج1، ص262، دار الكتب الإسلامية - قم، چاپ: دوم، 1371 ق.
(2) شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص510، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
(3) الاسفارالاربعة، ج9، ص282
(4) فصلت/ 31.

موضوع قفل شده است