جمع بندی معیار حد اقتضا

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد صدیق

[TD][/TD]

[=microsoft sans serif]

دلسوخته;1027371 نوشت:
این حد اقتضا برای جبری نشدن اعمال چه جوری محاسبه می شود ؟؟
مثلا خداوند دو طینت متفاوت به وجود می آورد و علم هم دارد واقعا طینت در حد اقتضا است ؟

باسلام و عرض ادب

کارهایی که از سوی یک فاعل مختار صورت میگیرد بر چند نوع است:
نخست. کار ارادی و همراه با تصمیم گیری مفصل: مانند آب خوردن برای کسی که تصمیم میگیرد روزه اش را نقض کند.
دوم. کار ارادی ولی بدون تصمیم گیری مفصل: مانند آب خوردن در حالت عادی.
سوم. کاری که بدون اجبار و اضطرار از ناحیه عامل خارجی صورت میگیرد ولی به صورت عادت و ملکه انجام میگیرد: مانند کمک کردن به فقیر از جانب کسی که عادت به این کار دارد.
چهارم. کاری که با اکراه از جانب فاعل صورت میگیرد.
پنجم. کاری که به واسطه اجبار از ناحیه عامل خارجی صورت میگیرد، بدون اینکه فاعل مباشر در تحقق آن نقش داشته باشد.

به غیر از مورد پنجم، در بقیه موارد، فعلی که صورت میگیرد به عنوان یک فعل اختیاری و ارادی شمرده میشود.
بدین صورت، فعل اختیاری در مقابل فعل اجباری است و فعلی که اجباری نباشد(یعنی از ناحیه عامل خارجی محقق نشده باشد، اختیاری شمرده میشود، ولو به صورت ملکه در آمده باشد)

[=microsoft sans serif]میزان برای اختیاری بودن یک عمل:
برای اینکه یک عمل، به صورت اختیاری و ارادی صورت گرفته باشد، لازم است که هیچ عامل بیرونی به حدی در تحقق آن عمل موثر نباشد که اراده شخص تاثیرش منتفی شود.
این یک اصل مسلم است.
متکلمان نیز بر این امر اتفاق دارند.

اما اینکه دقیقا بخواهیم این تاثیر گذاری عامل خارجی(بیرون از نفس فاعل) را اندازه گیری کنیم و به صورت کمّی بیان کنیم، یک کار ناممکن است.
یعنی با ابزارهای کنونی توان این کار را نداریم.
هیچ کسی نمیتواند تشخیص بدهد که مثلا خوردن یک لیوان آب خنک تا چه اندازه تحت تاثیر تشنگی من و انگیزه بیرونی یا اکراه از جانب عامل انسانی دیگر من بوده است یا اینکه من به صورت کاملا مختار این لیوان را نوشیده ام.

[=microsoft sans serif]ولی یک راه برای تشخیص این مسئله داریم.
تشخیص اینکه عملی که من به عنوان یک فاعل مختار، از روی اراده خود انجام میدهم، آیا از روی اراده ام بوده است یا اینکه کاملا تحت تاثیر عوامل خارجی بوده است.
آن راه حل، وجدان انسان است.

وجدان انسان میتواند تشخیص بدهد که یک عمل به صورت اختیاری بوده یا تحت تاثیر عوامل خارجی.

ملاک این ارزیابی نیز آن است که
در مواردی که تصمیم گیری صورت میگیرد(چه رضایت به انجام نیز داشته باشد و چه نداشته باشد، خودش تشخیص میدهد که در وهله آخر، تصمیم بر انجام کاری گرفته است و در حالیکه میتوانست آنرا انجام ندهد، ولی بالاخره انجام دادنش را انتخاب کرده است.

در مواردی که به صورت ملکه در آمده است یا تصمیم گیری واضحی قبلش نبوده است نیز بدین صورت است که انسان بررسی میکند کاری که انجام داده است، تحت تاثیر تام و اجباری عامل بیرونی بوده یا خیر.

سلام
من به وجدانم نگاه می کنم ۴ مسیر در بازه های مختلف مرا هدایت کردند و من بر اساس آن ها انتخاب کردم.
چرا آن ۴ مسیر ۴ مسیر دیگر نشدند ؟
من نمی توانم برنامه ریزی نبودن این ها را قبول نکنم وجدانا نمی توانم قبول نکنم!

من به وجدانم نگاه می کنم ۴ مسیر در بازه های مختلف مرا هدایت کردند و من بر اساس آن ها انتخاب کردم.  چرا آن ۴ مسیر ۴ مسیر دیگر نشدند ؟  من نمی توانم برنامه ریزی نبودن این ها را قبول نکنم وجدانا نمی توانم قبول نکنم!
اگر منظور شما این هست که در هر انتخاب، یک سری راه ها و انتخابهای محدودی دارید این سخن درستی می نماید ولی  توجه کنید که این موجب جبر شما نمیشود. شرایط یک عمل و راه هایی که به آن ختم میشود خواه ناخواه در  امور دنیایی محدود است.  در امور غیر دنیایی نیز گاه محدودیت ما انسانها باعث این محدودیت میشود. ولی باز هم جبری در کار نیست. از طرف دیگه، منظور از برنامه ریزی شده بودن این راه ها یعنی چه؟ اگر مرادتان این هست که این راه ها به صورتی برنامه ریزی شده اند که ما را در چاله و باتلاق جبری بیاندازند، این سخنی نادرست و بدون دلیل هست. اگر مرادتان این هست که این راه ها بالاخره تحت تدبیر و ربوبیت و خالقت حق تعالی هستند، سخن درستی است ولی ربطی به جبر نداره. 
سلام پس چرا می گویید طینت ها مزد و مجازات است ؟ اگر این ها برنامه ریزی شده و حساب شده نیست پس چیست؟
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور زحمت کش ایا درگیری با شخصی ک به مقدسات اسلام توهین میکند جایز است؟
پس چرا می گویید طینت ها مزد و مجازات است ؟ اگر این ها برنامه ریزی شده و حساب شده نیست پس چیست؟
باسلام این جمله شما مبهم است. مزد و مجازات، تنها پس از انجام یک عمل معنا پیدا میکند.در حالیکه طینت بر اساس تصور متعارف، قالب شخصیت یک فرد راتشکیل میدهد که همزمان با خلقت او برایش مهیا میشود. بنابراین نمیتواند مزد به معنای مورد نظر شما که ربطی به عملکرد بعدی انسان ندارد، نمیتواند باشد. اما مزد بدین معنا که چون خداوند متعال عالم مطلق است و جهلی نسبت به قبل و بعد برایش معنا ندارد، انسانها را بر اساس عملکردی که میداند بعدها خواهند داشت قالب میزند. البته مسئله طینت، یک مسئله واقعا مبهم و بغرنجی است و روایات و ادله نیز در این مورد بسیار متشتت و مبهم است. بنابراین انتظار اینکه این بحث به همین راحتی برای ما قابل درک باشد(اگر واقعا طینت وجود داشته باشد) انتظاری نابجاست.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور زحمت کش ایا درگیری با شخصی ک به مقدسات اسلام توهین میکند جایز است؟
سلام این مسئله مربوط به گروه فقه است.  درضمن از موضوع تاپیک نیز خارج است. لطفا از کارشناسان فقه بپرسید.   موفق باشید.
جالبه که این مبهم نیست که ؟: خداوند با علم به عملکرد بعدی انسان که هنوز هم به دنیا نیامده ( هنوز هیچی معلوم نیست اما مثل اینکه برای خدا معلومه یعنی از قصد می خواد معلوم باشه ) قالب شخصیت فرد را در خانواده ای برنامه ریزی شده شکل می دهد ، این اگر جبر و برنامه ریزی نیست پس چیست ؟ جالبه که قبل قیامت با توجه به عملکرد شخصیت را شکل می دهد ادعا هم داریم اختیار داریم ! بنده به این وضع کاملا اعتراض دارم چه وضعیه این ؟؟
خداوند با علم به عملکرد بعدی انسان که هنوز هم به دنیا نیامده ( هنوز هیچی معلوم نیست اما مثل اینکه برای خدا معلومه یعنی از قصد می خواد معلوم باشه ) قالب شخصیت فرد را در خانواده ای برنامه ریزی شده شکل می دهد ، این اگر جبر و برنامه ریزی نیست پس چیست ؟ جالبه که قبل قیامت با توجه به عملکرد شخصیت را شکل می دهد ادعا هم داریم اختیار داریم !
سلام بر شما دوست عزیز، همانطور که علم ازلی خداوند هیچ ملازمه ای با جبر نداره. همینطور، فعل مبتنی بر این علم ازلی، که قبل از خلقت صورت میگیره(البته به شکل ایجاد طینت) ملازمه ای با جبر نداره. اگر شما هم علم مطلق داشتید که شاگردتان چگونه عمل میکنه و اگر کار شما و عکس العمل شما نسبت به آنچه میدانید قطعا شخص با اختیار خود انجام خواهد داد، به نحوی نبود که شاگردتان بتواند بر خلاف مقتضای عکس العمل شما رفتار کنه در آن صورت شما هم میتونستید، یک چنین کاری را انجام بدهید. مثلا فرض کنید(البته این صرف فرض هست و تفاوت زیادی بین علم ما و علم خداوند هست) شما میدانید که بچه شما با توجه به ذائقه ای که داره، قرمه سبزی نمیخوره، به همین جهت بر اساس این علم، برای او فیش غذایی غیر از قرمه سبزی میگیرید. در این صورت، اگر فرزند شما توان آنرا داشته باشه که برخلاف فیشی که برایش گرفتید عمل کنه و مثلا قرمه سبزی سفارش بده در این صورت کار شما هیچ منافاتی با اختیارش نداره. بله! اگر شما فیش یک غذای خاص را بگیرد و او توان مخالفت نداشته باشه و حتما باید غذایی که برایش گرفتید را بخوره در این صورت انتخاب شما، ولو بر اساس علم شما نسبت به ذائقه اش هست، منافی با اختیار او میشه. در بحث ما البته مشکل کمتر هست. چون از طرفی، خداوند علم دقیق و خطاناپذیر نسبت به انتخاب ما داره و این علم اشتباه پذیر نیست و دقیقا مطابق با انتخاب اختیاری ماست. از طرف دیگر، فعلی که خداوند به تناسب این علم انجام میدهد(و طینتی که بر اساس آن برای فرد ایجاد میکنه) منافاتی با اختیار فرد نداره و شخص با اینکه این طینتش بر اساس اتنخابهای بعدی اش شکل گرفته ولی باز هم توان مخالفت با مقتضای طینتش را داره و میتوانه طور دیگری رفتار کنه. به عبارت دیگر نقش طینت فرد در رفتارهای بعدی او شبیه نقش عوامل بیرونی(مثل نطفه و لقمه و خانواده و جامعه و آموزش و ...) موثر بر عملکرد یک فرد هست. همانطور که این عوامل بیرونی نقش تام و غیر قابل خدشه و نقض در رفتار و عملکرد انسان نداره نقش عامل درونی مانند طینت نیز ناقص هست.
سلام یک نکته ی مهمی که خیلی بهش فکر می کنم ما که اختیار داریم اینطور که می گید و می گویند ، فقط نمی دونم چرا وقتی با اختیار خودم آرزوی مرگ می کنم اتفاقی نمی افته ! اگر واقعا جبر و برنامه ریزی وجود ندارد ! و نکته مهم علم خدا بهداین آرزوی بوده و خب دیگه چیزی نمی گم.
یک نکته ی مهمی که خیلی بهش فکر می کنم ما که اختیار داریم اینطور که می گید و می گویند ، فقط نمی دونم چرا وقتی با اختیار خودم آرزوی مرگ می کنم اتفاقی نمی افته ! اگر واقعا جبر و برنامه ریزی وجود ندارد !
سلام به خاطر اینکه تنها خواستن مهم نیست. ابزارش هم نیاز هست. مثلا وقتی میگیم شما مختار هستید غذا بخورید، منظور این نیست هرچه اراده کردید، خورده نیز بشود و وارد معده شما بشود. بلکه باید غذا را در مقابل خود بگذارید، قاشق به دست بگیرید و به کمک آن غذا را به دهان خود بریزید و .. بدین جهت به این امور، مبادی تحریکی اراده گفته میشود.   موفق باشید.
و نکته مهم علم خدا بهداین آرزوی بوده
علم خدا هم به کاری است که از من صادر میشود. خداوند میداند که من با اختیار خود یا از روی جبر یا اکراه چه چیزی را اراده میکنم و کدام آرزو یا اراده من ظهور و بروز پیدا میکند و کدام محقق نمیشود. پس هم علم به ارزوی من دارد(ارزویی که من خودم آنرا در ذهن پرورانده ام) هم علم به کارهای من دارد، کارهایی که خودم از روی اختیار و اراده انجام داده ام.  
سلام  موفق که نیستم احتمالا هم نخواهم بود  بله برای غذای خوردن باید جان کند و چیزی بدست آورد چون این ها از ما نیست ولی برای کسی که ادعای مالکیت بر انسان دارد و  انسان جز املاکش حساب می شود نیاز به ابزاری خاص و سخت ندارد ، اجل معلق هم که در عالم گذاشته !
ممنون که تایید کردید خداوند به حتی آرزو هم علم دارد پس برای پاسخ به پرسش برای چه جبری خلق شدم نیازی به خلقت پیشین نبوده و از قصد و جبری باعث خلقت افرادی شده و خبر از آرزوی افراد هم داشته و اهمیتی برایش داشته . غیر از  این است؟
اصلاح : ... و اهمیتی برایش نداشته ...
بله برای غذای خوردن باید جان کند و چیزی بدست آورد چون این ها از ما نیست ولی برای کسی که ادعای مالکیت بر انسان دارد و  انسان جز املاکش حساب می شود نیاز به ابزاری خاص و سخت ندارد ، اجل معلق هم که در عالم گذاشته !
باسلام و ادب بله او مالک همه چیز و قادر بر هر کاری است. ولی بحث ما قدرت ما بر کارها و نسبت اراده ما نسبت به تحقق چیزی است که اراده انجام آنرا داریم نه قدرت و اراده خداوند.
ممنون که تایید کردید خداوند به حتی آرزو هم علم دارد پس برای پاسخ به پرسش برای چه جبری خلق شدم نیازی به خلقت پیشین نبوده و از قصد و جبری باعث خلقت افرادی شده و خبر از آرزوی افراد هم داشته و اهمیتی برایش داشته . غیر از  این است؟
دقت کنید درست است که خداوند علم به همه چیز و همه کس دارد. حتی علم به خطورات و تصورات ذهنی من و شما دارد ولی انسان را افرید برای اینکه تلاش کند و خودش به مطلوبش برسد. بعلاوه، علم او که ما را مجبور به کاری نمیکند دقت کنید: او میداند که من چه ارزویی دارم(از روی اختیارم) و چه عملی را قصد میکنم(از روی اختیار خودم) و چه کاری را انجام میدهم(باز هم با اختیار خودم)  
اصلاح : ... و اهمیتی برایش نداشته ...
ارزو را میداند و برایش اهمیت هم دارد. چرا که میداند من و شما گاهی اوقات در کوران مشکلات ارزوی میکنیم ای کاش نبودیم و میداند که این ارزو مانند ارزوی بچه ای است که دوست دارد پدر سخت گیری که مراقب تربیت کودکش هست، را نداشت و اصلا فرزند انان نبود.  
سلام من دو تا تاپیک زده بودم یکیش درباره این بود اگه کسی آرزوی مرگ بکنه اجابت نمیشه تا زمانی که فرد نقشش رو در عالم انجام بده ، و یکی دیگه اینکه اصلا چی شد من مثلا در این خانواده و در این سال و ... به دنیا اومدم شانس که می گن نیست برنامه ریزی هم می گن نیست اونوقت چیه ؟ ، این تاپیک ها خورد به تعمیرات سایت و ... دیگه جمع بندی شد و نشد ادامه بدم. این حد اقتضا اصلا معلوم نیست از جبر خانوادگی گرفته تا جبر تربیت و لقمه تا جبر هوش و استعداد تا جبر محیط و شرایط زندگی و ...  اینا شانسی نیستند درسته ؟ برنامه ریزی هم نیستند درسته ؟ چی اند ؟!  این حد اقتضا چه جوری عدالت رو بین تفاوت ها برقرار می کنه اصلا اون منشا اصلی و اولیه تفاوت های انسان چی بوده ؟؟؟  از اونجا می گم آرزوی اهمیتی برای خدا نداشته که وقتی فرد با تمام وجود پی به شقاوتمندی خودش برد و فهمید رنج و عذاب دنیا تمامی نداره و رنج و عذاب دنیایی دیگر و به مراتب بیشتر برایش وجود داره اونوقت زندگی دیگر مطابق مثالی که زدید نیست و اصلا نعمت نیست.
جمع بندی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش. این حد اقتضا برای جبری نشدن اعمال چه جوری محاسبه می شود ؟ مثلا خداوند دو طینت متفاوت به وجود می آورد و علم هم دارد واقعا طینت در حد اقتضا است ؟؟   پاسخ: کارهایی که از سوی یک فاعل مختار صورت میگیرد بر چند نوع است: نخست. کار ارادی و همراه با تصمیم گیری مفصل: مانند آب خوردن برای کسی که تصمیم میگیرد روزه اش را نقض کند. دوم. کار ارادی ولی بدون تصمیم گیری مفصل: مانند آب خوردن در حالت عادی. سوم. کاری که بدون اجبار و اضطرار از ناحیه عامل خارجی صورت میگیرد ولی به صورت عادت و ملکه انجام میگیرد: مانند کمک کردن به فقیر از جانب کسی که عادت به این کار دارد. چهارم. کاری که با اکراه از جانب فاعل صورت میگیرد. پنجم. کاری که به واسطه اجبار از ناحیه عامل خارجی صورت میگیرد، بدون اینکه فاعل مباشر در تحقق آن نقش داشته باشد. به غیر از مورد پنجم، در بقیه موارد، فعلی که صورت میگیرد به عنوان یک فعل اختیاری و ارادی شمرده میشود. بدین صورت، فعل اختیاری در مقابل فعل اجباری است و فعلی که اجباری نباشد(یعنی از ناحیه عامل خارجی محقق نشده باشد، اختیاری شمرده میشود، ولو به صورت ملکه در آمده باشد) میزان برای اختیاری بودن یک عمل: برای اینکه یک عمل، به صورت اختیاری و ارادی صورت گرفته باشد، لازم است که هیچ عامل بیرونی به حدی در تحقق آن عمل موثر نباشد که اراده شخص تاثیرش منتفی شود. این یک اصل مسلم است. متکلمان نیز بر این امر اتفاق دارند. اما اینکه دقیقا بخواهیم این تاثیر گذاری عامل خارجی(بیرون از نفس فاعل) را اندازه گیری کنیم و به صورت کمّی بیان کنیم، یک کار ناممکن است. یعنی با ابزارهای کنونی توان این کار را نداریم. هیچ کسی نمیتواند تشخیص بدهد که مثلا خوردن یک لیوان آب خنک تا چه اندازه تحت تاثیر تشنگی من و انگیزه بیرونی یا اکراه از جانب عامل انسانی دیگر من بوده است یا اینکه من به صورت کاملا مختار این لیوان را نوشیده ام.  ولی یک راه برای تشخیص این مسئله داریم. تشخیص اینکه عملی که من به عنوان یک فاعل مختار، از روی اراده خود انجام میدهم، آیا از روی اراده ام بوده است یا اینکه کاملا تحت تاثیر عوامل خارجی بوده است. آن راه حل، وجدان انسان است. وجدان انسان میتواند تشخیص بدهد که یک عمل به صورت اختیاری بوده یا تحت تاثیر عوامل خارجی. ملاک این ارزیابی نیز آن است که در مواردی که تصمیم گیری صورت میگیرد(چه رضایت به انجام نیز داشته باشد و چه نداشته باشد، خودش تشخیص میدهد که در وهله آخر، تصمیم بر انجام کاری گرفته است و در حالیکه میتوانست آنرا انجام ندهد، ولی بالاخره انجام دادنش را انتخاب کرده است. در مواردی که به صورت ملکه در آمده است یا تصمیم گیری واضحی قبلش نبوده است نیز بدین صورت است که انسان بررسی میکند کاری که انجام داده است، تحت تاثیر تام و اجباری عامل بیرونی بوده یا خیر.  
موضوع قفل شده است