ملاصدرا تلاش كرد كه يك تبيين تعقلى و برهانى درباره ى معاد جسمانى انجام دهد. او جسمانى بودن را به معنايى فراتر از خاكى و عنصرى گرفت و اعلام كرد كه با توجه به مبانى حكمت متعاليه، معاد بايد با جسمى متفاوت و جدا از جسم طبيعى اتفاق بيافتد، چرا كه بر اساس آن اصول، انسان به جاى جسم مادى عنصرى، در روند تكاملى خود و با توجه به توانايى ها و تحولات روح، داراى جسمى مثالى و لطيف مى شود كه خواصى كاملاً متفاوت با اين جسم دنياى دارد.
ملاصدرا پس از وارد كردن بحث معاد جسمانى در فلسفه، معاد اصلى و اساسى را همان معاد قرآنى دانسته و در واقع ميان بحث معاد در فلسفه و فهم معاد از قرآن تفكيك قائل شده است و معاد مثالى را معاد تام (عود الكل) ندانسته است و معاد عنصرى قرآنى را مطرح كرده و آن را مورد تأكيد فراوانى قرار داده است و نيز به هيچ دليلى تأويل معاد عنصرى قرآنى را به معاد مثالى روا ندانسته است.
اما ابن سينا معاد روحانى را با دلايل عقلى اثبات نموده و معاد جسمانى را به شرع ارجاع داده و مى گويد عقل انسان از درك چگونگى و كيفيت معاد ناتوان است، ولى از آن جا كه مخبر صادق از وجود چنين معادى خبر داده و ما به شريعت اعتماد داريم معاد جسمانى را مى پذيريم; هر چند كه براهين عقلى بر اثبات آن نداريم.(1)
1. برگرفته از مقاله "معاد جسمانی از دیدگاه ابن سینا و صدرالمتالهین"
سلام علیکم
سوال:
معاد جسمانی از نگاه ملاصدرا و ابن سینا چگونه است؟
پاسخ:
ملاصدرا تلاش كرد كه يك تبيين تعقلى و برهانى درباره ى معاد جسمانى انجام دهد. او جسمانى بودن را به معنايى فراتر از خاكى و عنصرى گرفت و اعلام كرد كه با توجه به مبانى حكمت متعاليه، معاد بايد با جسمى متفاوت و جدا از جسم طبيعى اتفاق بيافتد، چرا كه بر اساس آن اصول، انسان به جاى جسم مادى عنصرى، در روند تكاملى خود و با توجه به توانايى ها و تحولات روح، داراى جسمى مثالى و لطيف مى شود كه خواصى كاملاً متفاوت با اين جسم دنياى دارد.
ملاصدرا پس از وارد كردن بحث معاد جسمانى در فلسفه، معاد اصلى و اساسى را همان معاد قرآنى دانسته و در واقع ميان بحث معاد در فلسفه و فهم معاد از قرآن تفكيك قائل شده است و معاد مثالى را معاد تام (عود الكل) ندانسته است و معاد عنصرى قرآنى را مطرح كرده و آن را مورد تأكيد فراوانى قرار داده است و نيز به هيچ دليلى تأويل معاد عنصرى قرآنى را به معاد مثالى روا ندانسته است.
اما ابن سينا معاد روحانى را با دلايل عقلى اثبات نموده و معاد جسمانى را به شرع ارجاع داده و مى گويد عقل انسان از درك چگونگى و كيفيت معاد ناتوان است، ولى از آن جا كه مخبر صادق از وجود چنين معادى خبر داده و ما به شريعت اعتماد داريم معاد جسمانى را مى پذيريم; هر چند كه براهين عقلى بر اثبات آن نداريم.(1)
1. برگرفته از مقاله "معاد جسمانی از دیدگاه ابن سینا و صدرالمتالهین"