مشاعره موضوعی!

تب‌های اولیه

128 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

درد بی درمان ما را نام زیبای تو درمان

موج دستانی شکسته ، باز هم در انتظارم

آنجا که عشق با زبری زیر می شود
دلبر به انتظار نمک گیر می شود

فهمیده ای چرا به غذا لب نمی زنم ؟


آدم که خون دل بخورد سیر می شود

حسین شیردل


ای قامتِ سرِخِ عاشورایِ عشق،صَبْ *** رَم بِبُردی و مجال انتظار نیست


موضوع مشاعره موضوعی برا سری دومانتظار هست انتظار منجیشنیدید؟

:Gol::Gol::Gol:

تا نگاهی به دیدنش گم شد
با دو صد ناله راهی قم شد

از حرم تا به جمکران چرخید
با سرشکی که از نهان جوشید

باز سیلی ز اشک راه افتاد
از میان تا کنار چاه افتاد

در زدنهای پلک سنگینش
دیده ناگه نگار دیرینش

چشم روشن شد از نگاه به ماه
عشق پیدا شد از کرانه راه !

:Gol::Gol::Gol:

دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز

به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز

بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد

لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز

فقرا پیش کریمان که معطل نشوند!

منتظر بر سر راه تو گدا مانده هنوز

در نبودت زدلم صدق و صفا کم کم رفت

مِهرت اما به دلم، شکر خدا مانده هنوز

می شود دیدن روی تو نصیبم، یا، نه؟

دل من بین همین خوف ورجاء مانده هنوز

به همان ناله ی بین در و دیوار قسم

مادرت چشم به راهت بخدا مانده هنوز

ای امید همه دل های شکسته برگرد

"دختری" درعقب قافله جا مانده هنوز

همه حاجات به لطف تو روا شد اما

با شما یک سفر کرب وبلا مانده هنوز

باز هم آدینه ای آمد ولی مهدی کجاست؟
یک نفر می گفت مهدی جمعه ها کرببلاست
رو به سوی کربلا کردم که فریادش زنم
باز هم با ندبه ای از هجر مولا دم زنم
آمد از سویی ندایی؛ ای اهل انتظار
اندکی دیگر صبوری؛ می رسد دیدار یار

مهمان نگاهم شو، دریک شب رویایی
بگشای به روی من، یک پنجره زیبایی

فانوس نگاهم را آویخته ام بر در
من

منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"

دوباره شعر سراغی ز بیکرانه گرفت
و آسمان غزلها تو را بهانه گرفت

بیا قصیده معروف گریه‌های بلند
که چشمها همه وصف تو را نشانه گرفت

من و همیشه قراری که از تو می‌خوانیم
کنار عصر تو دل، عکس عاشقانه گرفت

قبول کن که پر ازانتظارمانده غزل


بیا که شانه شب بوی تازیانه گرفت

بیا بقیع و مزار عقیله پیدا کن
سراغ قبر هما را ببین زمانه گرفت

دوباره جمعه شد ای آرمان هستی بخش
و بیت آخر شعرم تو را بهانه گرفت

شاعر: زهرا یعقوبی‌


دلم به وسعت دنیا گرفته آقا جان
ازاین زمانه از اینجاگرفته آقا جان

دلم هوای رخت را نموده مولایم
دلم بهانه دریا گرفته آقا جان

کجایی مطلع فجر و طلوع صبح سپید
دلم برای همین ها گرفته آقاجان

شبم بدون نگاهت شبی گرفته و تلخ
نگاه کن که شبم هم گرفته آقا جان

گوشه چشمی به من کنید اماما که دلم
در

انتظار ظهورت گرفته آقا جان

نفسم از سینه در نمی آید
غم هجران تو آخر گرفته آقا جان

کجا جزیره خضر است من نمیدانم

[=arial]دلم برای همان جا گرفته آقاجـــان !

شاعر :محدثه صبری

با عرض سلام و ادب و تشکر بابت راه اندازی این تاپیک زیبا.
یک سوال از حضور جناب مشتاق خدا:
منظور شما از مشاعره موضوعی ،دقیقا چیست؟فکر میکنم معمول این است که واژه مورد نظر یا واژه هم خانواده اش در ابیات باشد .یا اینکه فقط موضوع ،مرتبط باشد،کافی است؟
بعضا بزرگواران اشعاری را مرحمت فرمودند که خبری از واژه مورد نظر یا هم خانواده اش ،در آنها نیست.
با سپاس دوباره بخاطر فراهم کردن این فضای لطیف.

  • :Gol:

سلام دوستان
اگر اجازه هست این هفته من موضوع بدم

اخه دیدم

جناب مشتاق خدا تشریف نیاوردند

با اجازه از همه دوستان و تشکر فراوان

موضوع این هفته

مشاعره موضوعی هم در مورد عبادت خداوند باشه خلوص نیت تقوا و ...
بفرمائید دوستان :Hedye:

گر گوهــــر خالص نبود در دل تو اعمال خــراب است و زیان حاصل تو:Sham:


با صدق و صفا آی به میدان عمل تا جنت و فـــــــــردو س شود منزل تو :Sham:

سلام دوستان نکنه موضوع انتخابی خیلی سخت بوده نه ؟:Sham:

من دقیقا نمیدونم ( و ... ) شامل چه مواردی میشه ؟

چنان بزی که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

من راسشش میخواستم با سه نقطه بگم که اشعار مذهبی و خاص باشه

اما دیدم نه شما دیگه استادید
حرفی ندارم

نوبت دوستان هست یا علی منتظریم:Sham:

خواهش میکنم

من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می روی به سلامت سلام من برسانی

سلام ممنونم دوستان:Gol:
تشکر خب اگر اجازه بدید من چون علاقمندم یکم از آرایه های ادبی بپرسیم حاضرید؟:ok:

اولین آرایه ادبی برای موضوع آرایه

تکرار واژ هستشش
:Ealam:
یه بیتی بگید که بعضی از حروفشش تکراری باشه

خیلی زیبا میشه منتظریم دوستان

:Sokhan:

به چشمت چشم آن دارم که از چشمم نیندازی

:Sham::Sham::Sham:

به چشمانت که چشمانم به چشمان تو می نازد

[HL]تکرار واژ[/HL]


نازم به ناز کسی که ننازد به ناز خویش

:Gol::Gol::Gol:

ما را به ناز ناز فروشان نیاز نیست


به میدان وفا یارم «چنان آمد که من خواهم»


زدیوان هوا کارم «چنان آمد که من خواهم»


با تشکر فراوان

خیال خال تو با خود بخاک خواهم برد

که از خیال تو خاکم شود عبیر آمیز

تکرار حرف خ

[="Tahoma"][="Navy"]مجنون به هوای كوی لیلی در دشت
در دشت به جست و جوی لیلی می ­گشت

می­ گشت همیشه بر زبانش لیلی
لیلی می­ گفت تا زبانش می­ گشت

مشتاق اصفهانی
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]دست خوبت را به دست من بده
دست­های ما پل پیوند ماست


سهیل محمودی
[/]

مُرده بُدم، زنده شدم، گریه بُدم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من، زنده و پاینده شدم

شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلَک
کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم

دستتون درد نکنه
:Kaf::Kaf::Kaf:

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
:Gol::Gol::Gol:
ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ


حال درویش چنانست که خالِ تو سیاه


جسمِ دلریش چنانست که جسم تو سقیم


یار یار است اگر یار وفادار بود

یار چون نیست وفادار کجا یار بود؟


امشب که بزم عاشقان از شمع رویت روشن است

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

آهسته ، تا نبود خبر رندان

شاهد باز را

روح تویی نوح تویی فاتح و مفتوح تویی

سینه ی مشروح تویی بر در اسرار مرا


[="Arial"][="Indigo"]

حبیبه;696344 نوشت:
روح تویی نوح تویی فاتح و مفتوح تویی

سینه ی مشروح تویی بر در اسرار مرا


چجور مشاعره ایه خواهر؟
مگه نباید با آخرین حرف شروع بشه ؟
چطوریاست ؟؟؟:Gig:[/]

باغ بهشت;696345 نوشت:

چجور مشاعره ایه خواهر؟
مگه نباید با آخرین حرف شروع بشه ؟
چطوریاست ؟؟؟:Gig:

سلام خواهر عزیزم:

در مشاعره موضوعی الزامی به این کار نیست راحت باشید.:Gol:

باغ بهشت;696345 نوشت:

چجور مشاعره ایه خواهر؟
مگه نباید با آخرین حرف شروع بشه ؟
چطوریاست ؟؟؟:Gig:

سلام عرض ادب
شما فقط کافیه یه بیت با موضوعی که ما میگیم بزارید
مثلا الانه موضوع ت
کرار حرف هست
یه بیتی رو بزار که یک یا چند حرف در اون زیاد تکرار شده باشه

مانند حرف (( ح )) در بیت سرکار خانم حبیبه گرامی
منتظریم استاد بفرما

گرد پاکی گرنگردی گرد خاکی هم مگرد

:Gol::Mohabbat::Gol:


مردِ یزدان گر نباشی جفت اهریمن مباش

ای مست شبرو کیستی؟ آیا مه من نیستی؟

:Sham::Sham::Sham:


گر نیستی پس چیستی؟ ای همدم تنهای دل

رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار

:Mohabbat::Mohabbat::Mohabbat:


دستم اندرساعد ساقی سیمین ساق بود

عرض حالی ننوشتی و شد ایامی چند

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

دارد تمام عشق من از دست مي رود :Mohabbat: انگيزه هاي زيستن از دست مي رود
دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت :Mohabbat: بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت

:Rose::Rose::Rose: در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم :Norani: بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم :Rose::Rose::Rose:

زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست

زندگی هندسه ی ساده ی یکسان نفس هاست

(سهراب)




دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین



به علی شناختم من ، به خدا قسم ، خدا را


بسم الله الرحمن الرحیم

[SPOILER]سلام علیکم اگر منظورتون واج آرایی هست بفرمایید :[/SPOILER]

مادرِ زهرا چو دل را بر نبی تقدیم کرد
جانثاری بهر احمد را به خود تصمیم کرد
با نثار جان و مالش نزد زهرا دخترش
یاری همسر نمودن را چنین ترسیم کرد



روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی

آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی

پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا


در اين دنيا كسي بي غم نباشد:Mohabbat: اگر باشد بني آدم نباشد:samt:

در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست :Hedye: ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست:khobam:

:khandidan:

[="Tahoma"][="Navy"]

بسم الله الرحمن الرحیم

بر تو مي‌بالد محمّد، بر تو مي‌نازد حجاز
با محمّد خوانده‌اي پيش از شب بعثت، نماز
مـادر زهرا ! سلام الله ، بر جان و تنت
يازده خورشيد سر زد از سپهر دامنت

[/]

حبیبه;696527 نوشت:
عرض حالی ننوشتی و شد ایامی چند

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند



سلام سرکار خانم حبیبه
میتونم یه مورد شما رو نقد کنم ؟شما در یه مورد اشتباه کرددی اون کلمه تکراری که در ابیاتتون پیدا کردید همون ردیف شعر هست که ناچارا در شعر سنتی باید تکرار بشه
منظور ما از تکرار واژ اون نیست گرامی
بلکه تکرار در طول بیت و مصرع هست
شبیه این
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ*** ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ

البته بیت شما 5 عدد حرف «

ی» دارد
که اگر همون رو رنگ کنید درست میشه

متوجه منظورم شدید؟
خب ببخشید دوستان ادامه میدیم
با ارایه تکرار بفرمائید


طالب دوست;697379 نوشت:
سلام سرکار خانم حبیبه
میتونم یه مورد شما رو نقد کنم ؟شما در یه مورد اشتباه کرددی اون کلمه تکراری که در ابیاتتون پیدا کردید همون ردیف شعر هست که ناچارا در شعر سنتی باید تکرار بشه
منظور ما از تکرار واژ اون نیست گرامی
بلکه تکرار در طول بیت و مصرع هست
شبیه این
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ*** ای هیچ برای هیچ در هیچ مپیچ

البته بیت شما 5 عدد حرف «

ی» دارد
که اگر همون رو رنگ کنید درست میشه

متوجه منظورم شدید؟
خب ببخشید دوستان ادامه میدیم
با ارایه تکرار بفرمائید



سلام و ادب

البته ،حق با شماست.

متشکر

باران قطره قطره همی ­بارم ابروار


هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار



زان قطره قطره، قطره باران شود خجل



زان خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار:hamdel:

روز نو و شام نو، باغ نو و دام نو

هر نفس اندیشه نو، نو خوشی و نو غناست:nevisandeh:

[=arial]

آن دم که بگیرد نفسم٬در قفسم

[=arial]یارب تو در آن نفس به فریاد رسم