جمع بندی مسخره کردن دشمنان

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مسخره کردن دشمنان

با سلام و خسته نباشید
آیا مسخره کردن دشمنان اسلام از لحاظ اخلاقی کار درستیه و اسلام اون رو میپسنده ؟ هر چند اون ها همین کار رو کرده باشن ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد بصیر

[=times new roman]باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
ایمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نیست.

خدا در قرآن می فرماید: (یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ) تو كه ایمان داری نباید كسی, كسی را مسخره كند، ایمان با مسخره کردن سازگار نیست. ایمان با مسخره کردن مؤمنین سازگار نیست، چون می‌گوید:(یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا) تو ایمان داری ,اگر ایمان داری مسخره ممنوع.

[=times new roman]قران می‌گوید:(وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)همزه وای بر كسی كه مسخره می‌كند كسی را.
(هُمَزَةٍ) و(لُمَزَةٍ) یعنی كسی كه مسخره می‌كند حالا یا رو به رو یا پشت سرش.
در هر صورت، مسخره کردن، کار درستی نیست چه طرف مسلمان باشد و چه نباشد. ما در سیره اهل بیت نداریم که دشمن خود را به سخریه گرفته باشند.

کنجکاو بی گناه;612007 نوشت:
آیا مسخره کردن دشمنان اسلام از لحاظ اخلاقی کار درستیه و اسلام اون رو میپسنده ؟ هر چند اون ها همین کار رو کرده باشن ؟

سلام
وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿هود: ٣٨﴾
او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند؛ (ولی نوح) گفت: «اگر ما را مسخره می‌کنید، ما نیز شما را همین‌گونه مسخره خواهیم کرد!

در رابطه با مسخره کردن ،اسلام مسخره کردن کافران را اجازه نداده است ولی در صورتی که کافران مؤمنین را مورد مسخره و استهزاء قرار دهند به آنها اجازه داده شده است که تلافی کنند همانطور که می دانید استهزا به عنوان رذیله‌ای اخلاقی و صفتی مذموم معرفی می شود وهرگز پسندیده نیست مگر در موارد محدود با هدف تربیت وهدایت، همراه با رعایت حدود وشرایط لازم ویا با هدف مجازات استهزاگران با شرايط و حدود خاص.
قران نیزدر بعضی شرایط از عنصر استهزا برای تربیت و هدایت انسانها استفاده کرده است.اسلوب استهزا در قرآن بیشتر در قالب تشبیه و تمثیل به‌کار رفته است؛چنان‌که در آیات 50-51 سوره مدثر مشرکان را در قیامت به گورخرانی تشبیه می‌کند که از جلو شیر فرار می‌کنند: «کاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَه فَرَّت مِن قَسوَرَه»،
یا آن دسته از احبار یهود را که به مضمون تورات عمل نمی‌کنند به درازگوشی تشبیه کرده که باری از کتاب بر پشت خود حمل‌می‌کند که برای آنان جز زحمت بارکشی سودی ندارد: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورةَ ثُمَّ لَم‌یحمِلوها کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اَسفارًا». سوره جمعه آیه 5
گاهی نیز به‌صورت استهزاگونه واژه بشارت در مورد عذاب به‌کار می‌برد: «فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم». [سوره ال عمران آیه 21]، حال آنکه بشارت معمولا در اخبار خوشایند به‌کار می‌رود.
ویانوح در برابر كسانى كه او و پيروانش را به تمسخر گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره كنيد ما نيز شما را مسخره خواهيم كرد: «اِن تَسخَروا مِنّا فَاِنّا نَسخَرُ مِنكُم كَما تَسخَرون» (هود/11،38) برخى مفسران استهزاى نوح را همان مجازات خداوند و شماتت مشركان هنگام غرق شدن دانسته‌اند; اما گروهى ديگر استهزاى نوح را به معناى حقيقى و دليل بر جواز مقابله به مثل اين عمل دانسته‌اندو در تعيين حدّ و زمان چنين استهزايى برخى گفته‌اند: مقابله به مثل زمانى جايز است كه به عناد استهزا كننده يقين داشته باشيم و براى هدايت و توجه دادن او به اشتباه از همه راهها نااميد شويم که در این صورت ناپسند نیست.

الفرقان ج26 27 ص 244

گاهى براى در پيش گرفتن اعتدال در سخن گفتن، صداى كسانى را كه بلند سخن مى‌گويند به صداى الاغ تشبيه مى‌كند: «واغضُض مِن صَوتِكَ اِنَّ اَنكَرَ الاَصوتِ لَصَوتُ الحَمير» (لقمان/31، 19)

يا انسان متكبر را مخاطب ساخته، با لحن تمسخرگونه به او مى‌گويد: تو نمى‌توانى با اين‌گونه راه رفتن زمين را بشكافى و در بلندى به كوهها نتوانى رسيد: «و لاتَمشِ فِى‌الاَرضِ مَرَحـًا اِنَّكَ لَن‌تَخرِقَ الاَرضَ و لَن‌تَبلُغَ الجِبالَ طولا» (اسرا/17، 37)

يا آنجا كه از زبان ابراهيم نقل مى‌ كند كه وقتى از او پرسيدند: چه كسى بتها را شكسته است او در پاسخ از اسلوب تمسخر استفاده كرده، به آنان گفت: بت بزرگ آنها را شكسته است. برويد از او بپرسيد: «قالَ بَل فَعَلَهُ كَبيرُهُم هـذا فَسـَلوهُم اِن كانوا يَنطِقون». (انبياء/21،63)

علامه طباطبایی در این مورد می فرماید
[مسخره كردن قوم نوح (ع)، كشتى ساختن او را و جواب آن حضرت به آنان‏]
در حالى كه هر دسته از سران مردم بر او گذشته و مسخره‏اش مى‏كردند، و كلمه" ملا" در خصوص اين جمله، به معناى جماعتى است كه مورد اعتناى مردم باشند، (گو اينكه در موارد ديگر به معناى درباريان است) و اين آيه دلالت دارد بر اينكه مردم زمان نوح (ع) براى مسخره كردن آن جناب دسته دسته مى‏آمدند، و نيز دلالت دارد بر اينكه آن جناب كشتى را پيش روى مردم مى‏ساخته، و محل كارش سر راه عموم مردم بوده است." قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ"- اين قسمت از آيه شريفه به منزله جواب از سؤالى تقديرى است، گويا كسى پرسيده نوح در برابر مسخرگى‏هاى كفار چه گفت؟
در پاسخ فرموده: نوح گفت: اگر شما ما را مسخره مى‏كنيد ما نيز شما را مسخره خواهيم كرد. و به همين جهت جمله مزبور را بدون حرف عطف آورد تا معلوم كند كه معطوف به ما قبل نيست، بلكه مربوط به سؤالى مقدر است.
در جمله مورد بحث نفرمود:" ان تسخروا منى فانى اسخر منكم- اگر شما مرا مسخره كنيد من (نيز) شما را مسخره مى‏كنم" تا هم از خود دفاع كرده باشد و هم از مؤمنين و گروندگان به خود، و چه بسا از همين تعبير فهميده شود كه آن جناب در ساختن كشتى از اهل و گروندگان خود كمك مى‏گرفته و در هنگام گفتن اين سخن، يارانش نيز حضور داشته‏اند، و سخريه كفار سخريه آنان نيز بوده، در نتيجه كلام اين ظهور را دارد كه كفار گروه گروه از كارگاه نوح عبور مى‏كرده‏اند و در حالى كه آن جناب و يارانش مشغول ساختن كشتى بودند، مسخره‏اش كرده و نسبت جنون و حواس‏پرتى به او مى‏دادند، پس هر چند كفار در استهزايشان جز از نوح نامى نبردند، و ليكن استهزاى آنان شامل مؤمنين به آن جناب نيز مى‏شده.
صرف نظر از اين ظهور، طبع و عادت نيز اقتضاء مى‏كند كه كفار، پيروان آن جناب را نيز استهزاء كنند، همانطور كه خود او را مسخره مى‏كردند، براى اينكه نوح و پيروانش اجتماع واحدى بودند كه معاشرت آنان را به يكديگر مرتبط مى‏كرده، هر چند كه مسخره كردن پيروان آن حضرت در حقيقت مسخره كردن خود آن جناب بود، اما چون اصل و پايه‏اى كه دعوت به توحيد قائم به آن بود همان نوح (ع) بود، و لذا گفته شد:" سخروا منه- او را مسخره كردند".
و نفرمود:" سخروا منه و من المؤمنين- او و مؤمنين را مسخره كردند".
در اين آيه سؤالى به ذهن مى‏آيد، و آن اين است كه اگر سخريه عمل زشتى است چرا نوح (ع) به كفار فرموده ما شما را مسخره مى‏كنيم، و اگر بد نيست چرا آيه كفار را ملامت مى‏كند بر اينكه نوح را مسخره مى‏كردند؟ جوابش اين است كه آنچه از سخريه زشت است ابتدايى آن است و اما اگر جنبه مجازات و تلافى باشد آن هم در جايى كه فايده‏اى عقلايى از قبيل پيشبرد هدف و اتمام حجت بر آن مترتب شود زشت نيست و به همين جهت قرآن كريم در جاى ديگر نسبت سخريه را به خود خداى تعالى داده و فرموده:" فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ"

کنجکاو بی گناه;612007 نوشت:
آیا مسخره کردن دشمنان اسلام از لحاظ اخلاقی کار درستیه و اسلام اون رو میپسنده ؟ هر چند اون ها همین کار رو کرده باشن ؟

با سلام
به نظرم اول بهتره بشناسیم طرف دشمنه یا نه ؟
نه اینکه تا کسی با ما مخالفت کرد یا نظرمون رو رد کرد دشمن فرضش کنیم و مسخره اش کنیم
هرچند حتی اگر طرف واقعا دشمن اسلام هم باشه مسخره کردنش فقط ضعف خودمون رو نشون میده نه چیز دیگه ایی
مسخره کردن دیگران هم هنر نیست

بصیر;613854 نوشت:
[=times new roman]باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
ایمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نیست.

خدا در قرآن می فرماید: (یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوالا یَسْخَرْ) تو كه ایمان داری نباید كسی, كسی را مسخره كند، ایمان با مسخره کردن سازگار نیست. ایمان با مسخره کردن مؤمنین سازگار نیست، چون می‌گوید:(یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا) تو ایمان داری ,اگر ایمان داری مسخره ممنوع.

[=times new roman]قران می‌گوید:(وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)همزه وای بر كسی كه مسخره می‌كند كسی را.
(هُمَزَةٍ) و(لُمَزَةٍ) یعنی كسی كه مسخره می‌كند حالا یا رو به رویش یا پشت سرش.
در هر صورت، مسخره کردن، کار درستی نیست چه طرف مسلمان باشد و چه نباشد. ما در سیره اهل بیت نداریم که دشمن خود را به سخریه گرفته باشند.

سلام علیکم

اگر چنین باشد، پس چرا مراجع حکم بر تحریم کاریکاتورهایی که بر علیه دشمنان کشیده میشود نمیدهند؟

به نظرم مسخره کردن از سوی مومن با مسخره کردن از سوی کافر تفاوتهایی دارد. مومنان حقایق تلخ را در لباس طنز در میاورند .

اما کفار بر تن حقیقت لباس دروغ میپوشانند و آن را به تمسخر میگیرند.

.امین.;613921 نوشت:
به نظرم مسخره کردن از سوی مومن با مسخره کردن از سوی کافر تفاوتهایی دارد. مومنان حقایق تلخ را در لباس طنز در میاورند .

حق گفتن که اشکالی ندارد. شما حق را در زبانهای مختلف مانند لطیفه در صورت تاثیر، بیان کنید، اشکالی ندارد. این که چیزی در شخصی نیست به عنوان تمسخر بگوییم، این شایسته نیست.
حتی خدا فحش دادن به مشرکین و بتان آنها را در قرآن نهی فرموده است:
[=system] وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏.(و كسانى را كه مشركين، بعنوان عبادت ميخوانند، دشنام ندهيد، چه آنكه آنان نيز خدا را به‏ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد...)(الأنعام : 108)

.امین.;613921 نوشت:
سلام علیکم

اگر چنین باشد، پس چرا مراجع حکم بر تحریم کاریکاتورهایی که بر علیه دشمنان کشیده میشود نمیدهند؟

به نظرم مسخره کردن از سوی مومن با مسخره کردن از سوی کافر تفاوتهایی دارد. مومنان حقایق تلخ را در لباس طنز در میاورند .

اما کفار بر تن حقیقت لباس دروغ میپوشانند و آن را به تمسخر میگیرند.

دقیقا
من هم واسه همین سوال پرسیدم
یه بنده خدایی سر اوباما رو گذاشته بود رو شتر و ....
بهش گفتم این کار درست نیست و ...

بصیر;613949 نوشت:
حق گفتن که اشکالی ندارد. شما حق را در زبانهای مختلف مانند لطیفه در صورت تاثیر، بیان کنید، اشکالی ندارد. این که چیزی در شخصی نیست به عنوان تمسخر بگوییم، این شایسته نیست.
حتی خدا فحش دادن به مشرکین و بتان آنها را در قرآن نهی فرموده است:
وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون‏.(و كسانى را كه مشركين، بعنوان عبادت ميخوانند، دشنام ندهيد، چه آنكه آنان نيز خدا را به‏ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد...)(الأنعام : 108)

سلام علیکم
احکام الهی در شرایط مختلف متفاوت است و سب مشکرین فی نفسه طبق فتوای مقام معظم رهبری اگر موجب ظلم نباشد مکروه است و حتی سب بدعت گذار در شرایطی واجب است ،این فتوای رهبر معظم انقلاب است در آدرس رسمی سایت ایشان
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27820http:/
حرمت سب و دشنام
سب و دشنام مؤمن، خواه شیعه و خواه غیرشیعه، حرام است. اما سب کافر در صورتی­‌که ظلم به او باشد، حرام است و اگر ظلم محسوب نشود، مکروه است. مگر در ­جایی­ که لازم باشد کفار را هجو کنند.
موارد استثناء از حکم حرمت
۱. بدعت­‌گذار ؛ چه بدعت­‌گذار در اصول باشد و چه در فروع:
الف) در صورتی­‌که دشنام به این افراد، سبب منزوی شدن آنها شود، به­‌گونه‌­ای­ که نتوانند در ایمان مؤمنان اثر بگذارند، دشنام و سب آنها واجب است.
ب) اگر در جایی سب این افراد اثر عکس ‌گذارد، این سب حرام است؛ مانند اینکه به بدعت­‌گذاری دشنام دهند و او در مقابل، منشِ مظلومانه به خود بگیرد و باعث شود عده‌­ای بگویند که این دشنام از بی منطقی است.
[HL]۲. دشنامی ­که مسبوب به عنوان جواب و از باب تقاص به ساب می‌­دهد؛ به شرطی­ که همان دشنام یا مثل آن دشنام داده شود، نه بیشتر یا غلیظ‌­تر.[/HL]
۳. اهانت و دشنام دادن متجاهر به فسق، در همان فسقی که به آن تجاهر می‌کند؛ به شرطی­ که به قصد نهی از منکر باشد؛ یعنی دشنام می‌دهد تا به این وسیله او را از آن منکر باز دارد.
نکته
در حرمت دشنام، حضور مخاطب شرط است؛ چه مخاطب همان فرد مسبوب باشد و چه غیر او. بنابراین اگر انسان در خلوت که مخاطبی ندارد، دشنامی به دیگری بدهد، حرام نیست.


طبق نظر مراجع ظاهرا از نظر فقهی مسخره کردن غیر مسلمان حرمت شرعی ندارد.
البته این مسئله از بعد اخلاقی در شرایطی ممکن است به گونه دیگری باشد که بنده از منظر فقهی پیرامون این مسئله مطالبی را به عرض رساندم.

بصیر;613854 نوشت:
[=times new roman]باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
ایمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نیست.

خدا در قرآن می فرماید: (یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوالا یَسْخَرْ) تو كه ایمان داری نباید كسی, كسی را مسخره كند، ایمان با مسخره کردن سازگار نیست. ایمان با مسخره کردن مؤمنین سازگار نیست، چون می‌گوید:(یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا) تو ایمان داری ,اگر ایمان داری مسخره ممنوع.

[=times new roman]قران می‌گوید:(وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)همزه وای بر كسی كه مسخره می‌كند كسی را.
(هُمَزَةٍ) و(لُمَزَةٍ) یعنی كسی كه مسخره می‌كند حالا یا رو به رویش یا پشت سرش.
در هر صورت، مسخره کردن، کار درستی نیست چه طرف مسلمان باشد و چه نباشد. ما در سیره اهل بیت نداریم که دشمن خود را به سخریه گرفته باشند.

سلام
جوابتون کمی مغرضانه بود !!
من که نیومدم شبهه بندازم و مخالفت کنم
من گفتم دشمنان اما شما آیاتی رو اوردی که مربوط به مسخره کردن مومنان میشد
در سیره اهل بیت هم جاهایی داریم که امام علی ( ع ) بعضیها رو به سگ تشبیه کرده
و یا رسما توی جمع به فلانی تیکه انداختن
در کل جوابم رو از جناب ملاصدرا گرفتم
..........................
من حتما دو رکعت نماز برای اساتید این سایت از جمله شما میخونم
خدا بهتون صبر بده

[="Tahoma"][="Blue"]

ملاصدرا;613962 نوشت:
سب مشکرین فی نفسه طبق فتوای مقام معظم رهبری اگر موجب ظلم نباشد مکروه است

ملاصدرا;613962 نوشت:
موارد استثناء از حکم حرمت

باتشکر از جناب «ملاصدرا» از روشنگری ای که در بحث می فرمایند.
اما از آن جهت که آغازگر پست فعلی (جناب کنجکاو بی گناه)، در مورد اخلاقی بودن مسخره کردن یا سب کردن در مقابل کسی که تمسخر یا سب می کند، سوال کردند، باید عرض کنم که جوابی که مقام معظم رهبری به این مساله داده اند، جوابهای فقهی بودند نه اخلاقی.بله، از جهت فقهی در برخی شرایط، تمسخر یا سب، حرام اعلام نشده، اما همانطور که ایشان به طور مطلق، سب را مکروه دانسته اند، باید بدانیم هر عملی که از جهت فقهی مکروه باشد، از جهت اخلاقی هم ناپسند و غیر اخلاقی محسوب می شود.[/]

بصیر;613967 نوشت:
باتشکر از جناب «ملاصدرا» از روشنگری ای که در بحث می فرمایند.
اما از آن جهت که آغازگر پست فعلی (جناب کنجکاو بی گناه)، در مورد اخلاقی بودن مسخره کردن یا سب کردن در مقابل کسی که تمسخر یا سب می کند، سوال کردند، باید عرض کنم که جوابی که مقام معظم رهبری به این مساله داده اند، جوابهای فقهی بودند نه اخلاقی.بله، از جهت فقهی در برخی شرایط، تمسخر یا سب، حرام اعلام نشده، اما همانطور که ایشان به طور مطلق، سب را مکروه دانسته اند، باید بدانیم هر عملی که از جهت فقهی مکروه باشد، از جهت اخلاقی هم ناپسند و غیر اخلاقی محسوب می شود.

سلام علیکم
عرض بنده به جنبه ای اشاره داشت و عرایض حضرتعالی نیز هم چنین، آنچه که بنده عرض کردم این بود که سب در شرایطی واجب می شود و در اینصورت اگر سب انجام نشود مرتکب حرام شده ایم و هر واجبی از نظر اخلاقی پسندیده و هر حرامی از نظر اخلاقی ناپسند است یعنی ترک سب در شرایطی ناپسند است و سب در شرایطی خاص پسندیده اخلاقی و واجب شرعی است.
اگر بدعت گذاری بیاید و بخواهد در اصول یا فروع دین بدعت ایجاد کند در صورتی­‌که دشنام به این افراد، سبب منزوی شدن آنها شود، به­‌گونه‌­ای­ که نتوانند در ایمان مؤمنان اثر بگذارند، دشنام و سب آنها واجب است (طبق مطلبی که عرض شد) و در شرایطی دیگر مثل عمل اشاره شده در مورد حضرت نوح علی نبینا و آل بیته و علیه السلام إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ عملی که انبیاء انجام می دهند و خداوند هم به عنوان تایید با مسکوت گذاشتن آن عمل در قرآن از آن می گذرد یعنی خداوند تبارک و تعالی هم از جنبه فقهی آن را صحه گذاشته است و گرنه باید خداوند آن را در قرآن در ادامه آن آیه تقبیح می کرد. یعنی قرآن كریم حرفی را كه باطل باشد نقل نمی‌كند، مگر اینكه به بطلانش اشاره كند.قرآن كتابی نیست كه آرا و اقوال دیگران را نقل بكند و اظهارنظر نكند. هر حرفی را كه قرآن نقل كرد اگر حق بود با لسان تأیید از او می‌گذرد و اگر باطل بود، یقیناً او را ابطال می‌كند و خداوند با توجه به اینکه با لسان تایید از این آیه عبور نموده به معنای آن است که قرآن آن را شرعا آن را امضا كرده است.
پس نمی توان عرض کرد سب در هر شرایطی هم از منظر فقهی و هم از منظر اخلاقی ناپسند است چه بسا در اغلب از موارد اینگونه باشد اما در موارد دیگری بر حسب شرایط به گونه دیگری باشد.
«این مطالبی که عرض می کنیم به معنای تشویق به سب و تمسخر نیست بلکه بدین معناست که این موارد هم احکام خاص خود را دارد.»
و من الله التوفیق

[=arial]حکم شرعی مسخره کردن غیر مسلمانان چیست؟


[=arial]پرسش

[=arial]حکم شرعی مسخره کردن غیر مسلمانان (مانند مسخره کردن حرف زدنشان، و یا قد و قامت آنها، و یا کشیدن کاریکاتور آنها) چیست؟
[=arial]
پاسخ اجمالی

[=arial]
چنین کاری شایسته نیست و اخلاق اسلامی اقتضا می‌کند نسبت به غیر مسلمانانی که در همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان به سر می‌برند، برخوردی مناسب صورت پذیرد،
[=arial] اما طبیعتاً و بر اساس آموزه‌های قرآنی[1] می‌توان با دشمنانی که تمسخر افراد باایمان را رویکرد دائمی خود قرارداده‌اند، مانند خودشان برخورد کرد زیرا «کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است».[=arial]

ضمائم:

پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[2]

حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

جایز نیست، و حقوق انسانیّت باید نسبت به همه رعایت شود و مسلمان باید خود را از این‌گونه امور منزّه بدارد و نشان بدهد که چون مسلمان است به این گونه امور نمی‌پردازد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

در فرض سؤال جایز نیست.

حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):

مسخره کردن مسلمان حرام است و نسبت به غیر مسلمان نیز باید مُسلم خود را از این گونه امور منزه بدارد.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

انسان مؤمن هیچ کس را بدون علت شرعی استهزاء و مسخره نمی‌کند.


[/HR][=arial][1] . هود، 38.
[=arial][2]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.

منبع

دوستانی که بر تمسخر دشمنان تاکید دارند
میخواهند چه چیز مشرکان رو مورد تمسخر قرار دهند؟؟؟؟؟؟؟
سیاست مدارانشان؟؟؟؟ اونا خودشان به اندازه کافی مقامات خود رو مسخره میکنن نیازی به تمسخر ما ندارند
پیامبران و عقایدشون رو ؟؟؟؟؟ مگر نه اینکه ما به همه پیامبران ادیان دیگر اعتقاد داریم پس کی رو باید مسخره کنیم این وسط
تمسخر ما فقط باعث میشه اونها دست روی اعتقادات ما بزارن برای تلافی به شخصیت های مذهبی و پیامبران و امامان ما توهین کنند،
مراجع و رهبر ما رو موضوع کاریکاتورهای خود قرار دهند
حالا شاید ما به حکم مسلمانی و وجدانی که داریم از هر نوع تمسخری استفاده نکنیم ولی دشمنان اسلام از این قاعده مستثنی نیستند و ممکنه برای تلافی رفتار مسلمانان به زشت ترین و کثیف ترین اعمال برای تمسخر بزرگان و اعتقادات ما دست بزنند که این رو به راحتی میتونید مشاهده کنید
پس به جای مقابله به مثل و تحریک کردن آنان به تمسخر بیشتر بهتره حداقل با رفتارمون نشون بدیم بین مسلمان و کافر و مشرک و دشمن اسلام چه تفاوتی وجود داره ؟
شاید این عمل ما در اونا تاثیر نذاره ولی هیچ وقت در دید افراد بیطرف و باوجدان بی تاثیر نخواهد بود

[="Tahoma"][="Blue"]

کنجکاو بی گناه;613966 نوشت:
جوابتون کمی مغرضانه بود !!

باسلام و عرض ادب و تشکر از حسن ظن شما.

کنجکاو بی گناه;613966 نوشت:
من حتما دو رکعت نماز برای اساتید این سایت از جمله شما میخونم
خدا بهتون صبر بده

بسیار متشکرم که دعای گوی بنده هستید.
خوشحالم که جواب را از دوست عزیز ما «ملاصدرا» گرفته اید.
جواب ایشان به نظر بنده کامل تر بود. بنده هم از ایشان سپاسگزاری می کنم.[/]

عدم سب و دشنام به دشمن

در هر صورت سب و دشمنان دادن و لو به دشمن حربی، نه در قرآن بدان جواز داده شده و نه در سفارشات اهل بیت تجویز شده، چنانچه حضرت امیر المومنین علیه السلام هنگامى كه در جنگ صفين، لشكريانش در مقابل دشنام‏هاى لشكريان معاويه، زبان به دشنام آنان گشودند، آنان را از دشنام دادن منع كرد و فرمود: «انى اكره لكم ان تكونوا سبابين ...[1]؛ من خوش ندارم شما دشنام‏دهنده باشيد ...». از اين رو، لازم است از هرگونه دشنام، كلمات ناسزا و رفتارهاى افراطى و توهين ‏آميز، خوددارى شود.

حق گویی به جای سب و فحش

در ادامه حضرت علی علیه السلام شرح حال و تحلیل کارهای آنها را با استدلال بهتر از فحش دادن معرفی می کنند و می فرمایند: «وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْر».
اگر در گفتارتان، كردار آنان را وصف كنيد و حالشان را بيان نماييد به گفتار صواب نزديك‏تر و در مرتبه عذر رساتر است.
آنگاه می فرمایند به جای فحش دادن این جمله را بگویید: «اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏».[2]
خداوندا، ما و اينان را از ريخته شدن خونمان حفظ فرما، و بين‏ ما و آنان اصلاح كن، اين قوم را از گمراهى نجات بخش تا آن كه جاهل به حق است آن را بشناسد، و آن كه شيفته گمراهى است از آن باز ايستد.
در دعاها و زيارات و روايات معتبر شيعى، نسبت به برخى از چهره‏هاى سياسى مشهور، هيچ‏گاه با ذكر نام، نفرين و لعنت به عمل نيامده است و حتى- در نهج‏البلاغه- امام على (عليه السلام) از آنان با ذكر نام، اعتراض و شِكوهِ نمى‏كند- اگر چه معلوم است كه اعتراض آن حضرت نسبت به چه كسانى است- بلكه بيشتر تلاش شده تا معيار دوستى و دشمنى ارائه گردد. رعايت اين نكته، در حساسيت‏زدايى و حفظ اتحاد ميان مسلمانان، تأثيرگذار است؛ اگر چه بايد معيارها و مفاهيم را بدون كاستى و انحراف، ارائه كرد؛ تا نسل‏هاى آينده، بر عمق مظلوميت شيعه و آن چه بر امامان معصوم (عليه السلام) رفته است، آگاهى يابند.


[/HR][1] نهج‏ البلاغه، خطبه 206.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 323.

[="Tahoma"][="Blue"][h=1]سب جائز[/h]
اصل اولی طبق آیه قران عدم سب و دشنام دشمنان خداست، آنجایی که می فرماید: و لا تسبوا الذین کفروا من دینکم.» اما در مواقعی این دشنام اگر بتواند آنها را تحقیر کند و سرجایشان بنشاند و بین مردم رسوا شوند، آن هم دشنامی که به حق باشد، یعنی دروغی در بین آن نباشد، مثلا ظالمی، زنازاده هم هست، برای دشنام دادن به او و ساکت کردن و رسوا کردن این ظالم می گوییم، ای زنازاده یا حرام زاده.
در روایت هم داریم که : هر گاه پس از من اهل ريب و بدعت را ديديد از آنها بيزارى جوئيد و بسيار به آنها دشنام بدهيد
و در باره آنها بد گوئيد و طعن بزنيد و آنها را خفه و وامانده سازيد تا به فساد در اسلام طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت‏هاى آنها نياموزند تا خدا براى شما در برابر اين كار حسنات نويسد و درجات آخرت را براى شما بالا برد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ‏ وَ الْبِدَعِ‏ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ‏ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ‏ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِم‏.[1]
در این روایت، علت جواز دشنام به آنها را در صورتی دانسته که راهی برای جلوگیری از فساد در اسلام و این که مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعتهای آنها چیزی نیاموزند.
پس در هر شرایطی دشنام جایز نیست، بلکه اصل اولی، ترک این عمل است و دعوت به صلاح و اقامه برهان و ادله است و فقط جهت خار کردن آنها و این که طمع در فساد نسبت به دین پیدا نکنند، جایز می باشد.


[/HR][1] کافی، ج 2، ص 375.[/]

بصیر;615285 نوشت:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ‏ وَ الْبِدَعِ‏ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ‏ وَ الْقَوْلَ فِيهِمْ‏ وَ الْوَقِيعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ‏ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الْإِسْلَامِ وَ يَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِم‏.[1]

سلام و عرض ادب و تشکر

درمورد سب دشمنان آیا روایت دیگری هم هست؟ همینطور درباره کلمه باهتوهم که بعضی آن را بهتان زدن معنا کرده اند. آیا این کلمه به معنای بهتان زدن است یا خیر و اینکه روایات مشابه هم وجود دارد که از کلمه باهتوهم استفاده شده باشد یا خیر

به نظر بنده مسخره کردن امری بسیار ناپسند و نشان از ضعفه بهرحال در مسخره کردن، مسلمان ها تا یه حدی بیشتر پیش نمیرن ولی طرف ممکنه تا خیلی جاها پیش بره پس آدم به خاطر شان و ارزش خودش هم که شده نباید چنین کاری کنه حالا مگه اینکه بگید تا اون حد هم پیش میرید که در این صورت دیگه اختلاف شما سر چی هست؟ شما که عقایدتون شبیه همدیگر است

.امین.;615333 نوشت:
درمورد سب دشمنان آیا روایت دیگری هم هست؟ همینطور درباره کلمه باهتوهم که بعضی آن را بهتان زدن معنا کرده اند. آیا این کلمه به معنای بهتان زدن است یا خیر و اینکه روایات مشابه هم وجود دارد که از کلمه باهتوهم استفاده شده باشد یا خیر

باسلام و احترام
کلمه «باهتوهم» که در روایت آمده، به معنای این است که با اهل بدعت، مجادله کنید و آنها را ساکت نمایید و کلامشان را قطع کنید، یا این که آنها را ملزم کنید تا دلیل منطقی و محکم بیاورند و کاری کنید که بهت زده شوند و در جواب متحیّر گردند همانطور خداوند در محاجّه ی حضرت ابراهیم با مشرکان، فرمود: « بهت الذی کفر» بهت زده و حیران شد کسی که کفر ورزید.
«باهتوهم»:
جادلوهم و أسكتوهم و اقطعوا الكلام عليهم. أو المراد به إلزامهم بالحجج البالغة؛ لينقطعواويبهتوا و جعلهم متحيّرين لا يحيرون جواباً، كما بهت الذي كفر في محاجّة إبراهيم عليه السلام. و هذا هو الأظهر عند المجلسي بعد احتماله أن يكون من البهتان للمصلحة؛ فإنّ كثيراً من المساوي يعدّها أكثر الناس محاسن خصوصاً العقائد الباطلة. (راجع: شرح المازندراني، ج 10، ص 34؛ الوافي، ج 1، ص 245؛ مرآة العقول، ج 11، ص 81.)
و بَهَته بَهْتاً: أخذه بغتةً. و بُهِت: دهش و تحيّر. يقال: تحيّر؛ لانقطاع حجّته. و البُهتان: الكذب يَبْهَت سامعه لفظاعته. (الصحاح، ج 1، ص 244؛ المفردات للراغب، ص 148؛ مجمع البحرين، ج 2، ص 192)(بهت).

بصیر;613854 نوشت:
[=times new roman]باسلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی
ایمانِ به خدا با مسخره بندگان سازگار نیست.

خدا در قرآن می فرماید: (یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوالا یَسْخَرْ) تو كه ایمان داری نباید كسی, كسی را مسخره كند، ایمان با مسخره کردن سازگار نیست. ایمان با مسخره کردن مؤمنین سازگار نیست، چون می‌گوید:(یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا) تو ایمان داری ,اگر ایمان داری مسخره ممنوع.

[=times new roman]قران می‌گوید:(وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)همزه وای بر كسی كه مسخره می‌كند كسی را.
(هُمَزَةٍ) و(لُمَزَةٍ) یعنی كسی كه مسخره می‌كند حالا یا رو به رویش یا پشت سرش.
در هر صورت، مسخره کردن، کار درستی نیست چه طرف مسلمان باشد و چه نباشد. ما در سیره اهل بیت نداریم که دشمن خود را به سخریه گرفته باشند.

سلام استاد.
پس حکم ما که یه مدت این شاهین نجفی رو مسخره میکردیم چیه.آخه یکی از کارشناسا اون موقع به بنده گفتند اشکال نداره.
الان کار ما خطا بوده و باید اونو ترک کنیم یا نه؟؟

سید;618647 نوشت:

پس حکم ما که یه مدت این شاهین نجفی رو مسخره میکردیم چیه.آخه یکی از کارشناسا اون موقع به بنده گفتند اشکال نداره.
الان کار ما خطا بوده و باید اونو ترک کنیم یا نه؟؟

سلام علیکم
باید طوری عمل کرد که فکر نکنند عددی هستند و در صدد مقابله برآمده و به مقدسات ما توهین کنند

[="Tahoma"][="Blue"]

سید;618647 نوشت:
سلام استاد.
پس حکم ما که یه مدت این شاهین نجفی رو مسخره میکردیم چیه.آخه یکی از کارشناسا اون موقع به بنده گفتند اشکال نداره.
الان کار ما خطا بوده و باید اونو ترک کنیم یا نه؟؟

باسلام و احترام
برای گرفتن پاسخ سوال خود به پست شماره 16 و 17 همین تاپیک مراجعه بفرمایید.[/]

سوال:
آیا مسخره کردن دشمنان اسلام از لحاظ اخلاقی کار درستیه و اسلام اون رو میپسنده ؟ هر چند اون ها همین کار رو کرده باشن ؟
در مورد دشنام دادن به آنها نیز با همین شرایط، نظر اسلام را بفرمایید؟

جواب:

تمسخر دشمنان دین

در رابطه با مسخره کردن، اسلام مسخره کردن کافران را اجازه نداده است ولی در صورتی که کافران، مؤمنین را مورد مسخره و استهزاء قرار دهند به آنها اجازه داده شده است که تلافی کنند.
همانطور که می دانید استهزا به عنوان رذیله‌ای اخلاقی و صفتی مذموم معرفی می شود و هرگز پسندیده نیست مگر در موارد محدود با هدف تربیت و هدایت، همراه با رعایت حدود و شرایط و یا با هدف مجازات استهزاگران با شرايط و حدود خاص.

استهزاء از طرف خدا

قران نیزدر بعضی شرایط از عنصر استهزا برای تربیت و هدایت انسانها استفاده کرده است.
اسلوب استهزا در قرآن بیشتر در قالب تشبیه و تمثیل به‌کار رفته است؛ چنان‌که در آیات 50-51 سوره مدثر مشرکان را در قیامت به گورخرانی تشبیه می‌کند که از جلو شیر فرار می‌کنند: «کاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَه فَرَّت مِن قَسوَرَه»
یا آن دسته از احبار یهود را که به مضمون تورات عمل نمی‌کنند به درازگوشی تشبیه کرده که باری از کتاب بر پشت خود حمل‌می‌کند که برای آنان جز زحمت بارکشی سودی ندارد:
«مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلوا التَّورةَ ثُمَّ لَم‌یحمِلوها کمَثَلِ الحِمارِ یحمِلُ اَسفارًا». [1]
گاهی نیز به‌صورت استهزاگونه واژه بشارت در مورد عذاب به‌کار می‌برد:
«فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم».[2] حال آنکه بشارت معمولا در اخبار خوشایند به‌کار می‌رود.

و یا حضرت نوح در برابر كسانى كه او و پيروانش را به تمسخر گرفته بودند گفت: اگر ما را مسخره كنيد ما نيز شما را مسخره خواهيم كرد: «اِن تَسخَروا مِنّا فَاِنّا نَسخَرُ مِنكُم كَما تَسخَرون»[3] برخى مفسران استهزاى نوح را همان مجازات خداوند و شماتت مشركان هنگام غرق شدن دانسته‌اند; اما گروهى ديگر استهزاى نوح را به معناى حقيقى و دليل بر جواز مقابله به مثل اين عمل دانسته‌اند و در تعيين حدّ و زمان چنين استهزايى برخى گفته‌اند .
مقابله به مثل زمانى جايز است كه به عناد استهزا كننده يقين داشته باشيم و براى هدايت و توجه دادن او به اشتباه از همه راهها نااميد شويم که در این صورت ناپسند نیست.
عدم جواز دشنام به دشمن

در هر صورت سب و دشمنان دادن و لو به دشمن حربی، نه در قرآن بدان جواز داده شده و نه در سفارشات اهل بیت تجویز شده، چنانچه حضرت امیر المومنین علیه السلام هنگامى كه در جنگ صفين، لشكريانش در مقابل دشنام‏هاى لشكريان معاويه، زبان به دشنام آنان گشودند، آنان را از دشنام دادن منع كرد و فرمود: «انى اكره لكم ان تكونوا سبابين ...[4]؛ من خوش ندارم شما دشنام‏دهنده باشيد ...». از اين رو، لازم است از هرگونه دشنام، كلمات ناسزا و رفتارهاى افراطى و توهين ‏آميز، خوددارى شود.

حق گویی به جای سب و فحش

در ادامه حضرت علی علیه السلام شرح حال و تحلیل کارهای آنها را با استدلال بهتر از فحش دادن معرفی می کنند و می فرمایند: «وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْر».اگر در گفتارتان، كردار آنان را وصف كنيد و حالشان را بيان نماييد به گفتار صواب نزديك‏تر و در مرتبه عذر رساتر است. آنگاه می فرمایند به جای فحش دادن این جمله را بگویید: «اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه.»[5] خداوندا، ما و اينان را از ريخته شدن خونمان حفظ فرما، و بين‏ ما و آنان اصلاح كن، اين قوم را از گمراهى نجات بخش تا آن كه جاهل به حق است آن را بشناسد، و آن كه شيفته گمراهى است از آن باز ايستد.

در دعاها و زيارات و روايات معتبر شيعى، نسبت به برخى از چهره‏هاى سياسى مشهور، هيچ‏گاه با ذكر نام، نفرين و لعنت به عمل نيامده است و حتى- در نهج‏البلاغه- امام على (عليه السلام) از آنان با ذكر نام، اعتراض و شِكوهِ نمى‏كند- اگر چه معلوم است كه اعتراض آن حضرت نسبت به چه كسانى است- بلكه بيشتر تلاش شده تا معيار دوستى و دشمنى ارائه گردد.
رعايت اين نكته، در حساسيت‏زدايى و حفظ اتحاد ميان مسلمانان، تأثيرگذار است؛ اگر چه بايد معيارها و مفاهيم را بدون كاستى و انحراف، ارائه كرد؛ تا نسل‏هاى آينده، بر عمق مظلوميت شيعه و آن چه بر امامان معصوم (عليه السلام) رفته است، آگاهى يابند.

مجوز سب و دشنام

این حدیث «إذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائة منهم ... و باهتوهم کیلایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس»باشد
باید خدمت شما عرض کنم که کاربر محترم«
علیکم بالدرایة لا بالروایة»
(برشما باد بر تامل ودقت در مفهوم روایت نه اینکه فقط نقل کننده روایت باشید)

زیرا واژه «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی «مبهوت ساختن» است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را «متحیّر و مبهوت» ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم، چنان منطقی و مستحکم با کافر بت پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود:
«فبهت الذی کفر[سوره بقره، آیه 258]».

منابع اصیل لغت عرب، همین معنا را برای این ریشه ذکر کرده اند:
مثلا جوهری در صحاح می گوید:
«بهته بهتًا أخذه بغتة و بهت الرجل إذا دهش و تحیّر»،
و فیّومی در مصباح می گوید: «
بهت: دهش و تحیّر».
زمخشری در اساس البلاغه می گوید که بهت و باهت (ثلاثی مجرد و مزید) تفاوتی ندارد: «
بهته بکذا و باهته به».

ابن فارس هم در معجم مقاییس اللغه آورده است که:
اصل این ماده به همان معنی «حیرت »، و «بهتان» به معنی دروغ است: «الباء و الهاء و التاء اصل واحد و هو کالدهش و الحیره، یقال: بهت الرجل یبهت بهتا و البیهته: الحیره، فأمّا البهتان فالکذب».
بهر حال از نظر لغت، دلیلی وجود ندارد که «باهتوهم» را به «تهمت زدن و افترابستن و نسبت دروغ دادن» معنی کنیم و نتیجه بگیریم که رسول خدا اجازه داده است تا برای کوبیدن و ضایع کردن افراد منحرف، هر دروغی به آنها ببندیم و هر نسبت خلافی به آنها بدهیم!

شهید ثانی(ره) در این رابطه می فرماید : در نقد و اعتراض آنها ، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید:«یصح مواجهتهم بما یکون نسبته الیهم حقا لا بالکذب[1]».
سید صاحب ریاض هم پس از نقل همان روایت ، می گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. او حاضر نیست دروغ نسبت به مخالفان را حتی اگر بدعت گذار باشند، از حرمت کذب استثنا کند و آن را به عنوان وسیله ای برای خراب کردن افراد فاسد بپذیرد! «
و لاتصحّ مواجهته بما یکون الیه کذبا لحرمته[2]».

صاحب جواهر هم در بحث قذف از کتاب الحدود خود، این روایت را نقل می کند ولی هشدار می دهد که بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده اند متّهم شوند: «نعم لیس کذلک ما لا یسوغ لقاؤه به من الرمی بما لایفعله[3]»

عــلامه شعرانی می گوید: «بعض عوام» بر اهل «بدعت» افترا می بندند و جملات «کفر»آمیز را به دروغ به آنها نسبت میدهند تا آنها را از چشم مردم ساقط کنند، ولی این کار غلط است و تهمت، حرام است:«ربما یختلف فی ذهن بعض العوامّ انّه یجوز البهتان والافتراء علی اهل البدع بأن ینسب الیهم کفر لم یتفوهّوا به لمزید تنفّر الناس عنهم و هو غلط.[4]»
شهید مطهری (ره)در این زمینه می فرماید : بعضی آدم های «بی سواد» این «باهتوهم» را اینطور معنی کرده اند که به آنها تهمت بزنید ودروغ ببندید، و بعد می گویند: اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل می کنم، با هر کسی هم که دشمنی شخصی داشته باشد،می گوید: این ملعون اهل بدعت است، صغری و کبری تشکیل می دهد، بعد هم شروع می کند دروغ جعل کردن علیه او. آن وقت است که شما می بینید، دروغ اندر دروغ جعل می شود[5].

پی نوشت:
1مازندرانی، شرح اصول کافی، ج10، ص43
2- الطباطبایی، ریاض المسائل، ج16، ص42
3- النجفی، جواهر الکلام، ج41، ص413
4-شعرانی، تعلیقه بر شرح ملاصالح بر کافی، ج10، ص43
5- شهید مطهری، مجموعه آثار، ج26، ص417


[/HR][1] جمعه آیه 5.
[2] ال عمران آیه 21
[3] (هود/11، 38)
[4] نهج‏ البلاغه، خطبه 206.
[5] نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 323.

موضوع قفل شده است