جمع بندی مسأله ی انتخاب انسان قبل از تولد

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مسأله ی انتخاب انسان قبل از تولد

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما

اگر مطلب رو در جای اشتباهی زدم، معذرت میخوام.

سوال من در واقع اینه که آیا این مطالبی که میگم و نتیجه گیری ای که میکنم، درست هست یا غلط. بسیار بسیار ممنون.

یه نظر هست که میگه، انسان ها قبل از تولد خودشون، زندگی خودشون رو انتخاب میکنن و با آگاهی کامل به این جهان میان. یک نقدی بر این نوع نگاه میخوام وارد کنم.

در نگاه اول به نظرم چیز خوبیه. هر کسی چیزی که دلش میخواد رو انتخاب میکنه و میره تا زندگیشو آغاز کنه.

اما به نظرم در نگاه دوم، یک بی عدالتی اینجا رخ میده. ما در این دنیا در همه ی زمان ها، زندگی های (نمیگم عالی که زندگی بدون سختی وجود نداره) خوب، معمولی، بد، خیلی بد رو میتونیم تفکیک کنیم و روشون بررسی کنیم.
یه مسئله ای هست اینکه آیا، انسان قبل از تولد، میتونه نوعی از زندگی رو در زمان و مکانی بسیار بد انتخاب کنه؟ هرچند که انسان اختیار داره و به نظرم روح انسان که قبل از جای گرفتن در بدن انسانی که محدود در جسم و سرعت خاص هست، تمامی زندگی خودش رو میبینه و تمامی راه های خوب و راه های بد رو هم میبینه و میدونه که اگر بد بره چی میشه و اگر خوب بره چی میشه.

اما یه مسئله هست. با مثال توضیح میدم.

انسان ایکس ... انسان زد...، حالا میلیارد ها میلیارد زندگی رو به روشونه. انسان ایکس میبینه که همشون سختی دارن اما یکیشون اگر به بهترین نحو، همون زندگی رو تموم کنه، درجه ی بالایی میگیره. انسان زد، با دیدن چنین چیزی تصمیم میگیره بنا بر اختیارش همون زندگی ای رو داشته باشه که انسان ایکس میخواد.
اینجا سوال پیش میاد که چطور ممکنه دو روح در یک نوع زندگی در این دنیای مادی جریان پیدا کنه؟
اگر نمیتونه، پس چه کسی اینجا تصمیم نهایی رو میگیره؟ خدا؟ اگر خدا بخواد تصمیم نهایی رو بگیره، بی عدالتی رخ میده و اختیار در انتخاب نقض میشه.

حالا نتیجه گیری هایی ارائه میدم:

1- اگر این دو روح در یک نوع زندگی مشابه جاری در جهان مادی بشن. حتما در دو زمان و یک مکان، یا دو مکان و یک زمان که مشابه هم باشه جاری میشن. و اینطوری میتونن زندگی مشابه ای داشته باشن
2- این دو روح در غالب یک جسم جاری میشن (در واقع دو روح تلفیق میشن و به یک روح واحد در میان- به خاطر تمایلی که روح زد به طور دقیق به روح ایکس داره)
3- با ذات روح انسانی سازگار نیست که راه های مشابه به هم را در پیش بگیرند. (همونطور که خداوند برای خود شریکی نساخته و هیچ وقت تمایل به اون نداره و همیشه واحد هست، روح انسانی که ذاتی الهی و از خدا داره، شریک و تشابه رو نمی پذیره و واحد رو انتخاب میکنه) پس در این صورت اصلا انسان زد تمایلی به انتخاب راه انسان ایکس نخواهد داشت.

******
و اما من یک مسئله ای رو مطرح میکنم که کاملا خلاف جهت این نوع نظر (اینکه انسان دارای اختیار هست در قبل از تولدش برای انتخاب زندگی خویش) هست.

احتمال و اتفاق هست. با این رو که این اتفاق به مثابه ی قضا تلقی میشه و اختیار انسان (احتمال) پس از قضا جاری میشه و همان قدر هست. احتمال و اتفاق از دید انسان مورد تایید میشه اما از دید خداوند نظمی دقیق بر پایه ی این احتمالات حاکم هست.

به این رو که ما یک چیزی شبیه به هزار راه (که شاید نشه براش عدد گفت) زندگی انسانی و انتخاب هایش در جلوی روی خدا هست و خداوند بنابر هر گونه انتخاب انسان در جهان مادی راه های جدیدی رو تعریف کرده (انگار سیستم به این شکل برنامه نویسی شده که به طور خودکار پس از انتخاب انسان، راه های جدیدی (انتخاب های جدید) تعریف میکنه و بر اساس هر انتخاب جدید از یک انسان، مسیر زندگی بقیه ی موجودات و انسان هایی که در شعاع تاثیرگذاری اون انتخاب حضور دارند، تغییر میکنه.)

فرض مثال، انسان ده راه جلوی خودش داره، راه هشتم رو انتخاب میکنه و وقتی راه هشتم رو انتخاب کرد، دوباره ده راه جلویش هست (که مغز محدودش فقط سه تاشو میتونه ببینه) دومی رو انتخاب میکنه که این انتخابش باعث میشه که انسان شماره ی دوم، در چهار راهی که جلوی روش هست دچار تغییر بشه و چهار راه تبدیل به یک راه بشه. (نوعی جبر). و این روند همینطور ادامه داره. (بنابر همین هست که خداوند میگه به دستوراتم عمل کنید و ما نمیدونیم که کار هایی که میکنیم چه تاثیراتی میتونه بگذاره و عدم آگاهی ما از وسعت تاثیرگذاری تصمیمات غلطمون توجیهی نخواهد بود که کاملا گناه و عذاب حاصل از اون از بین بره و در نظر گرفته نشه (شاید کمتر بشه ولی از بین نمیره))

و خداوند پیش از جاری شدن انسان در جهان مادی، تمامی حالات این راه ها و تصمیمات انسانی رو در نظر گرفته و اینگونه هست که میگم تمامی این راه ها احتمالاتی ممکن هست که بنابر همین ها، خداوند نظمی رو در جهان تعریف میکنه. (این احتمالات همه نشات گرفته از همون قدرت اختیار هست)

*******

بسیار متشکرم.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
دغدغه شما در مطرح کردن این مطالب را به خوبی فهمیدم و طرح زیبای آن متشکرم.
اشکالی را که مطرح فرمودید و به زیبایی بیان فرمودید را قبول دارم :
این اعتقاد که انسان راه زندگی خودش و این که در کجا باشد و چه عملی را تا آخر عمر انجام دهد و... که گاها ذیل عالم ذر از آن یاد می کنند به این صورت درست و صحیح نیست. که انسان در این دنیا بازیگر فیلم نامه ای باشد که قبلا برای خود نوشته و الان هیچ کاره است فقط آن نقشه از پیش تعیین شده را می داند. و اگر این گونه باشد(که انسان مسیرش را انتخاب کرده و هیچ تغییری در آن نباشد) دیگر این همه کتاب آسمانی و پیامبر و امام و ولی خدا و راهنماو موعظه و ... همه مهمل وبی فایده خواهد بود.(که هرگز اینگونه نیست)

برخي از مفسرين بر اين باورند كه عالم ذر يك عالم تمثيلي وغير واقعي است ؛ برخي ديگر معتقدند كه عالم ذر جهاني پيش از اين دنيا مي باشد كه خداوند از انسانها در آنجا پيمان گرفته است.
استاد جوادي برخلاف اين دو ديدگاه معتقدند كه اولا عالم ذر يك واقعيت خارجي است نه واقعيت تمثيلي ؛ ثانيا عالم ذر پيش از اين دنيا نيست بلكه در همين دنيا كه دار تكليف است واقع شده است .
استاد جواد آملي معتقد است كه مراد از آيه , بيان واقعيت خارجي است و خداوند متعال به لسان عقل و وحي و با زبان انبيا, از انسان ميثاق گرفته است ; در واقع موطن وحي ورسالت همان موطن اخذ ميثاق است؛ يعني در برابر درك عقلي كه حجت باطني خداست ومطابق است با محتواي وحي كه حجت ظاهري است ، خدا از مردم پيمان گرفته است كه معارف دين را بپذيرند.چنان كه در سوره يس آيه60 آمده است : الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لا تعبدوا الشيطان .
در قيامت هم خداوند به انسان مي فرمايد : من با دوحجت عقل ونقل ، ربوبيت خودو عبوديت تورا تبيين كردم .ديگر نمي توانيد در آن روز بگوئيد :ما از توحيد وساير معارف دين غافل ويا وارث شرك نيا كانمان بوديم ؛زيرا عقل از درون وانبيا از بيرون ،ربوبيت الله وعبوديت شمارا ،تثبيت كردهاند.
ايشان مي گويند: اين معنا, تحميلي بر ظاهر آيه مورد بحث نيست ; زيرا براي عقل و وحي , نحوه اي تقدم نسبت به مرحله ي تكليف وجود دارد. لذا ظاهر كلمه «اذ» محفوظ مي ماند. منظور از نحوه ي تقدم , اين است كه اول پيامبران مي آيند و مقدمات پذيرش را فراهم مي كنند; سپس تكليف حادث مي شود.«, (جوادي آملي , عبدالله : فطرت در قرآن , ج 12, ص 137 - 122, مركز نشر اسرا).
پس با این نظر دیگر انسان زندگی خود راقبل از این دنیا نساخته بلکه الان در این دنیا مکلف به ساختن و پرداختن زندگی خود است. راه سعادت و شقاوت را خود در پیش می گیرد و می تواند بارها این مسیرها را عوض کند "انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا"
با این تفسیر دیگر نه امرو نهی های الهی مهمل و بی فایده می شود و نه انسان مجبور به طی طریق راه از پیش تعیین شده می شود.

این بررسی کلی بحث
اما برخی از فراز های متن شما را با هم بررسی می کنیم:

Kamran;643283 نوشت:
به این رو که ما یک چیزی شبیه به هزار راه (که شاید نشه براش عدد گفت) زندگی انسانی و انتخاب هایش در جلوی روی خدا هست و خداوند بنابر هر گونه انتخاب انسان در جهان مادی راه های جدیدی رو تعریف کرده (انگار سیستم به این شکل برنامه نویسی شده که به طور خودکار پس از انتخاب انسان، راه های جدیدی (انتخاب های جدید) تعریف میکنه و بر اساس هر انتخاب جدید از یک انسان، مسیر زندگی بقیه ی موجودات و انسان هایی که در شعاع تاثیرگذاری اون انتخاب حضور دارند، تغییر میکنه.)

شاید به صورت ساده تر گفت که این دنیا یک عالم علی و معلولی است و هر جزئی از این عالم بر اجزای دیگر عالم تاثیر می گذارد چرا که عالم یک کل به هم پیوسته است .
اما این گونه نیست که مسیر خوب یا بد کسی را سد کند و با یک انتخاب بد یکی دیگران نتوانند آن انتخاب را داشته باشند یا لاجرم یک انتخاب واحد دیگری را داشته باشند. زندگی دنیایی انسان آنقدر وسیع است که انتخاب های دیگران باعث جبر انتخاب او نمی شود و عامل اختیار او را سلب نمی کند(این همان مساله معروف تاثیر محیط و خانواده و وراثت و... بر انتخاب های انسان است).

Kamran;643283 نوشت:
دچار تغییر بشه و چهار راه تبدیل به یک راه بشه. (نوعی جبر).

با مثال مطلب را بسیار زیبا تبیین فرمودید
همان گونه که عرض شد این انتخاب های دیگران باعث انتخاب جبری دیگران نمی شود البته در محدود شدن انتخاب انسان (آن هم به صورت جزئی) می شود ولی به حد الجاء و اجبار نمی رسد.

Kamran;643283 نوشت:
و خداوند پیش از جاری شدن انسان در جهان مادی، تمامی حالات این راه ها و تصمیمات انسانی رو در نظر گرفته و اینگونه هست که میگم تمامی این راه ها احتمالاتی ممکن هست که بنابر همین ها، خداوند نظمی رو در جهان تعریف میکنه. (این احتمالات همه نشات گرفته از همون قدرت اختیار هست)

این همان علم واسعه الهی است که بر همه عالم گسترده است و حتی به انتخاب های ما نیز احاطه دارد.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

موضوع قفل شده است