جمع بندی مرگ در حالت شک

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرگ در حالت شک

اگر من در حالتی که به وجود خدا شک دارم بمیرم جایگاهم در آخرت (در صورت وجود) کجاست؟

با نام الله





کارشناس بحث: استاد هادی

m@hdi;415152 نوشت:
اگر من در حالتی که به وجود خدا شک دارم بمیرم جایگاهم در آخرت (در صورت وجود) کجاست؟

با سلام و عرض ادب

شکی که منجر به مطالعه و تفکر و تامل در رابطه با جهان هستی و خداوند سبحان باشد خوب است ، و موجب پیشرفت خواهد شد اما اگر شک را به حال خود رها کرده و هر روز ریشه بدواند تا اینکه به درخت تنومندی تبدیل شود و ریشه ایمان را بسوزاند خطرناک است و چنین شکی منجر به کفر و در نتیجه خلود در آتش خواهد شد.

طبق تصریح خداوند در قرآن کریم ، مرتد اگر در حال کفر بمیرد تمامی اعمال و افعال عبادی او حبط شده و موجب خلود در آتش خواهد شد .

«وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»
و هر كه برگردد از شما از دين خود پس بميرد در حاليكه او كافر باشد پس آن گروه (مرتدان) تباه شد عملهاى ايشان در اين جهان و در آن سراى (و بر آن پاداش نيابند) و آن گروه اهل آتش دوزخند ايشان همواره در آنجا مى‏مانند. (بقره آیه 217) ‏

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که هیچ کس نیست، مگر این که هنگام مرگ ابلیس بعضی شیاطین تحت امرش را برای به کفر کشاندن و ایجاد شک در دینش موکل او می کند تا وقتی که روحش خارج شود؛ اما بر مؤمنان چنین تسلطی ندارد؛ پس هنگامی که نزد مردگان خود (کسانی که در حال جان دادن هستند) حاضر شدید، تا به هنگام مرگشان شهادتین را به آنان تلقین کنید(بحارالانوار، ج ۶ ص 165)

هادی;415567 نوشت:
با سلام و عرض ادب

شکی که منجر به مطالعه و تفکر و تامل در رابطه با جهان هستی و خداوند سبحان باشد خوب است ، و موجب پیشرفت خواهد شد اما اگر شک را به حال خود رها کرده و هر روز ریشه بدواند تا اینکه به درخت تنومندی تبدیل شود و ریشه ایمان را بسوزاند خطرناک است و چنین شکی منجر به کفر و در نتیجه خلود در آتش خواهد شد.

طبق تصریح خداوند در قرآن کریم ، مرتد اگر در حال کفر بمیرد تمامی اعمال و افعال عبادی او حبط شده و موجب خلود در آتش خواهد شد .

«وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»
و هر كه برگردد از شما از دين خود پس بميرد در حاليكه او كافر باشد پس آن گروه (مرتدان) تباه شد عملهاى ايشان در اين جهان و در آن سراى (و بر آن پاداش نيابند) و آن گروه اهل آتش دوزخند ايشان همواره در آنجا مى‏مانند. (بقره آیه 217) ‏

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که هیچ کس نیست، مگر این که هنگام مرگ ابلیس بعضی شیاطین تحت امرش را برای به کفر کشاندن و ایجاد شک در دینش موکل او می کند تا وقتی که روحش خارج شود؛ اما بر مؤمنان چنین تسلطی ندارد؛ پس هنگامی که نزد مردگان خود (کسانی که در حال جان دادن هستند) حاضر شدید، تا به هنگام مرگشان شهادتین را به آنان تلقین کنید(بحارالانوار، ج ۶ ص 165)

بنده بعضا شاید کفر بگویم اما کافر نیستم شکاک هستم یعنی همانقدر که فکر میکنم بعد از مرگ هیچی نیست همانقدر هم فکر میکنم که بعد از مرگ آخرتی هم در کار هست. آیه یا حدیثی راجع به جایگاه افراد شکاک در آخرت وجود ندارد؟​

m@hdi;415614 نوشت:
بنده بعضا شاید کفر بگویم اما کافر نیستم شکاک هستم یعنی همانقدر که فکر میکنم بعد از مرگ هیچی نیست همانقدر هم فکر میکنم که بعد از مرگ آخرتی هم در کار هست. آیه یا حدیثی راجع به جایگاه افراد شکاک در آخرت وجود ندارد؟​

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی

امام باقر(ع) فرمود: با شک و انکار هیچ عملی سودبخش نیست.(كلينى،ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، ج 2، ص 400)

«گاهی مؤمنين حتی در اصل وجود خدا هم شك می‌كنند، البته به شكل وسوسه آميز و نه شك واقعی، يعنی كسانی بين افراد با ايمان ديده شده است كه در بسياری از حقايق كه برايشان مسلم است و به آن حقايق ايمان دارند، يك حالت وسوسه‌ای پيدا می‌كنند و ناراحت می‌شوند.
وقتی برای ادم مؤمن يك چنين وسوسه‌ای پيدا شد، به شدت ناراحت و اندوهگين می‌شود كه چرا من شك پيدا كردم و خود اين اندوه دليل بر اين است كه نه تنها اين شك و ترديد واقعی نيست، بلكه يك وسوسه است.

در روايات هم داريم كه يك نفر آمد خدمت امام عرض كرد: من گاهی در خدا شك می‌كنم و ناراحت شد گفت يابن رسول‌الله با اين كار به هلاكت رسيدم، حضرت فرمودند: اين وسوسه است و برای همه پيش می‌آيد»(فرمایشات مقام معظم رهبری در جلسه بیست و سوم تفسیر قرآن کریم)

شهید مطهری(ره) می فرماید: شك‏، مقدمه يقين؛ پرسش، مقدمه وصول و اضطراب، مقدمه آرامش است. شك، معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمى است هر چند منزل و توقف گاه نامناسبى است. اسلام كه اين همه دعوت به تفكر و ايقان مى‏كند، به طور ضمنى مى‏فهماند كه حالت اوليه بشر، جهل و شك و ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سرمنزل ايقان و اطمينان برسد.( مطهرى شهيد مرتضي ؛ مجموعه آثار، چاپ دهم، مهر 1380، انتشارات صدرا، قم، ج 1، ص 37)

مطالبی که عرض شد در رابطه با شک غیر مذوم بود اما نوعی دیگر از شک که واقعی و حقیقی است در روایات مذموم دانسته شده و به هیچ وجه امر مثبتی تلقی نشده است :

امام صادق(ع) در حدیثی بسیار مهم که لشگریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شك را مقابل يقين و از لشگریان جهل دانسته است.( برقى احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، دارالكتب الإسلامية، قم، 1371 ق، چاپ دوم، ج 1، ص 197)

علامه ی طباطبایی(ره) شک را از مصادیق تعبیر ­«مرض قلبی» در قرآن می­داند که دل­هاي مبتلایان به آن به پر كاهى مى‏ماند كه هر لحظه دستخوش نسيم‏ها گشته، به اين سو و آن سو كشيده مى‏شود.( طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان ترجمه­ی موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج‏5، ص: 620 و 621)

در پایان عرض می شود این نوع شک که حضرت عالی دارید چون مقدمه یقین است (انشاء الله) سعی بفرمایید شک و تردید را هر چه زودتر به یقین تبدیل کنید چون اگر این شک درمان نشود و ریشه بدواند شک افزایش پیدا می کندو در چنین حالتی است که طبق فرمایش امام باقرعلیه السلام هیچ عملی سودمند نخواهد بود.

پرسش:
اگر من در حالتی که به وجود خدا شک دارم بمیرم جایگاهم در آخرت (در صورت وجود) کجاست؟
آیه یا حدیثی راجع به جایگاه افراد شکاک در آخرت وجود ندارد؟​

پاسخ:
در ابتدا لازم است بدانیم بسیاری از شکّ هایی که برای انسان عارض می شود، نه شک واقعی! بلکه وسواسی است که شیطان ملعون به انسان القاء می کند لذا ضروری است تا در دام شیطان نیافتادید این وسواس را با مطالعه بیشتر در رابطه با اصول دین و ... بر طرف کنید.
امام باقر(ع) فرمود: با شک و انکار هیچ عملی سودبخش نیست.(1) اگر انسان حالت شک و تردید خود را درمان نکند یقینا عواقب خطرناکی به دنبال خواهد داشت که موجب کفر و خروج انسان از دین خواهد شد. امیر المومنین علی علیه السلام شک های خطرناک و مذموم را این چنین تشریح می فرمایند:
«فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ؛ «دَيدن» به معناي عادت ثابت است. چه زيباست تعبير حضرت! مي‌فرمايند: اگر مراء کردن براي انسان عادت شد شب او به صبح نمي‌رسد و از اين تاريکي‌ها به روشني نخواهد رسيد. کسي که کار او تنها رد کردن سخن ديگران است به ايمان نمي‌رسد.(2)

وَمَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ؛ کسي که در مواجهه با هر مسأله‌اي که نياز به تحقيق و فکر دارد هول سر تا پاي او را مي‌گيريد، روي پاشنه‌هاي پاي خود عقب عقب مي‌رود و هميشه از مقابل مسايل مهم فرار مي‌کند. روشن است که چنين کسي هم هيچ‌گاه به مقصد نمي‌رسد.
وَمَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ؛ کسي که به حالت تردد و رفت و آمد بين دو قطب عادت کرده است و نمي‌تواند تصميم بگيرد، در بين راهْ شياطين به او حمله مي‌كنند و زير سُم آن‌ها له مي‌شود. اين هشدار حضرت به اين معناست که اين حالتي بسيار خطرناك است و بايد مراقب بود که وسواس در فكر پيدا نكنيم. بايد بدانيم که شناختن دليل صحيح، راه و روش عقلي دارد و براي بررسي هر علم و هر گزاره‌اي راه تحقيق و متدي صحيح و عقلايي وجود دارد که همه عقلاي عالم کم‌وبيش آن را مي‌پذيرند و از آن استفاده مي‌کنند
وَمَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا؛ کسي که مانند ماجراجويان با دست خود، خود را تسليم هلاکت مي‌کند و باكي ندارد که چه بر سرش مي‌آيد روشن است که وضعيت او از همه سخت‌تر است. آيا كسي كه خود را از بالاي كوه به اعماق دره پرت مي‌كند نجات پيدا مي‌كند؟ اگر انسان چنين حالتي پيدا كند طبعا از ايمان و سعادت دنيا و آخرت باز مي‌ماند». (3)
امام صادق(ع) در حدیثی بسیار مهم که لشگریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شك را مقابل يقين و از لشگریان جهل دانسته است.(4)

علامه ی طباطبایی(ره) شک را از مصادیق «مرض قلبی» در قرآن می داند که دل هاي مبتلایان به آن به پر كاهى مى‏ماند كه هر لحظه دستخوش نسيم‏ها گشته، به اين سو و آن سو كشيده مى‏شود.(5)
اما در مقابل نوعی شک بوده که گاهی مؤمنين حتی در اصل وجود خدا هم شك می‌كنند، البته به شكل وسوسه آميز و نه شك واقعی، يعنی كسانی بين افراد با ايمان ديده شده است كه در بسياری از حقايق كه برايشان مسلم است و به آن حقايق ايمان دارند، يك حالت وسوسه‌ای پيدا می‌كنند و ناراحت می‌شوند.

وقتی برای ادم مؤمن يك چنين وسوسه‌ای پيدا شد، به شدت ناراحت و اندوهگين می‌شود كه چرا من شك پيدا كردم و خود اين اندوه دليل بر اين است كه نه تنها اين شك و ترديد واقعی نيست، بلكه يك وسوسه است. در روايات هم داريم كه يك نفر آمد خدمت امام عرض كرد: من گاهی در خدا شك می‌كنم و ناراحت شد گفت يابن رسول‌الله با اين كار به هلاكت رسيدم، حضرت فرمودند: اين وسوسه است و برای همه پيش می‌آيد»(6)
شهید مطهری(ره) می فرماید: شك‏، مقدمه يقين؛ پرسش، مقدمه وصول و اضطراب، مقدمه آرامش است. شك، معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمى است هر چند منزل و توقف گاه نامناسبى است. اسلام كه اين همه دعوت به تفكر و ايقان مى‏كند، به طور ضمنى مى‏فهماند كه حالت اوليه بشر، جهل و شك و ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سرمنزل ايقان و اطمينان برسد.(7)
جایگاه انسان شاکّ در آخرت ممکن است بسته به تلاش وی برای رفع شک باشد، همانگونه که اگر انسان گناهکار، بدون توبه از دنیا برود نتیجه گناه خود را خواهد دید، انسان شاک نیز اگر در همان حالت شک از دنیا برود بدون اینکه تلاشی برای ازبین بردن شک خود کرده باشد، نتیجه بی تفاوتی خود را خواهد دید. اما این طور نیست که مشرک و یا کافر از دنیا برود چون در حالت شک از دنیا رفته است نه در حالت یقین و بی ایمانی.

________________________________________________________________________________________
منابع:
1. كلينى،ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، ج 2، ص 400
2. گاهي انسان در مقام شناخت حقيقت است، اما چنان حالت مراء براي او ملکه مي‌شود که ديگر موفق به ادامه تحقيق خود نمي‌شود و به نتيجه نمي‌رسد. كسي كه در مقام تحقيق برمي‌آيد بايد شقوق مختلف مسأله مورد تحقيق را بررسي کند و براي هر يک از آنها به دنبال دليل باشد و اگر شبهه‌اي دارد سؤال کند. اين روش هيچ اشكالي ندارد و اين سؤال و جواب‌ها تتمه تحقيق محسوب مي‌شود. اما وقتي كسي بنا بگذارد بر اين‌كه با هر کس بحث مي‌كند سعي كند حرف او را رد كند و در سخن او تشكيك كند، اين حالت كم‌كم براي او ملكه مي‌شود و هميشه سعي او بر اين است که هر حرفي را ابطال کند. به اين کار «مراء» گويند.
3. حکمت 31 نهج البلاغه
4. برقى احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، دارالكتب الإسلامية، قم، 1371 ق، چاپ دوم، ج 1، ص 197
5. طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان ترجمه­ موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج‏5، ص: 620 و 621
6. فرمایشات مقام معظم رهبری در جلسه بیست و سوم تفسیر قرآن کریم
7. مطهرى شهيد مرتضي ؛ مجموعه آثار، چاپ دهم، مهر 1380، انتشارات صدرا، قم، ج 1، ص 37

موضوع قفل شده است