جمع بندی مذاکره امام حسین علیه السلام
تبهای اولیه
مذاکره امام حسین علیه السلام
باسلام
لطفا درباره اینکه آیا در کل سیره سیاسی امام حسین علیه السلام مذاکره با دشمن وجود داشته است یا خیر پاسخ بدهید
برچسب:
جمع بندی
پرسش:
لطفا درباره اینکه آیا در کل سیره سیاسی امام حسین (علیه السلام) مذاکره با دشمن وجود داشته است یا خیر پاسخ بدهید؟
پاسخ:
قطعاً مذاکره به معنای گفتگو بین دو طرف هر چند طرف مقابل دشمن باشد،در سیره معصومین(علیهم السلام) وجود داشته است و در برخی موارد منجر به صلح هم شده است که صلح حدیبیه و صلح امام حسن(علیه السلام) از آن جمله است.اما مذاکرهای که در عرف سیاسی بیان میشود به معنی گفتگوی صرف نیست،در معنی امروزی مذاکره یعنی دادن و گرفتن امتیاز.مذاکره و گفتگوی امام حسین(علیه السلام) با عمر سعد نه یک بار بلکه چند بار انجام شده است اما هدفش داد و ستد و مذاکره به معنای امروزی نبوده است.
پیشوایان دین اسلام در نزاع با جبهه باطل به جهت اعتلاء کلمه حق در تمام مراحل از موضع عزت و قدرت صحبت می کردند و نه از جهت ضعف و تسلیم اوامر جبهه باطل شدن. اگر جایی هم با اصرار و تهدید اصحاب و خواص بی بصیرت خویش پای میز مذاکره می آمدند؛ در واقع «نرمشی قهرمانانه» از خود به جای می گذاشتند و مصلحت اسلام و جبهه حق را در نظر گرفته و از آن قدمی عقب نشینی نکردند.
در بعضی منابع تاریخی گزارشات ضد و نقیضی از ملاقات امام حسین (علیهالسّلام) با عمر بن سعد و پیشنهاد بیعت با یزید بن معاویه (لعنهاللهعلیه) نقل شده است؛ اما موضعگیریها و سخنان فراوان و صریح امام حسین (علیهالسّلام) در رد بیعت یزید، گواه روشنی بر تحریف تاریخ در این منابع است.
در منابع اسلامی مطلبی به نام مذاكره امام حسین (عليه السلام) با عمر بن سعد به معنای امروزی نیامده است، بلكه در منابع "دعوت" آمده است. ابن اعثم كوفی نقل میكند كه امام حسین (عليه السلام) ابن سعد را خواست؛ شبانه بین دو اردو ملاقات كردند و امام حسین (عليه السلام) به ابن سعد نهیب زد: "وای بر تو" یا به عبارتی «ویحك» كه كلمه ترحم و دلسوزی در مقابل «ویل» است و فرمودند: «ای پسر سعد آیا از خداوندی كه بازگشت تو به سوی اوست نمیترسی كه میخواهی با من بجنگی؟ در حالی كه میدانی من پسر كیستم. اینان را رها كن و به من بپیوند من تو را به درگاه خداوند نزدیك میكنم». ابن سعد بهانه آورد و امام بهانههای او را جواب دادند، ولی ابن سعد بازگشت و امام حسین (عليه السلام) او را نفرین كرد.(1).
طبری هم همین ملاقات را نقل میكند و اضافه میكند كه بعد از این ملاقات شایعاتی شد، از جمله اینكه امام حسین (عليه السلام) پیشنهاد كرد یا اجازه بدهید به جایی كه آمدهام بروم یا به یكی از مرزها بروم یا دست در دست یزید بگذارم. اما طبری برای رد این شایعات بلافاصله از عقبة بن سمان یكی از بازماندگان كربلا نقل میكند كه من از مدینه تا كربلا و در زمان شهادت امام حسین (عليه السلام) با او بودم، «به الله قسم كه این چیزهایی كه مردم میگویند و گمان میكنند درخواست نكرد.»(2)
بنابراین ادعای مذاکره امام حسین (عليه السلام) به معنای امروزی بی پایه و اساس است.
پی نوشتها:
(1). الفتوح، ابن اعثم كوفى (م 314)، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى (ق 6)، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش.ص894.
(2). تاريخ طبرى ، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش.ُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّ ،ج7،ص:3007