مداحی و نوحه بوشهری از مداحان بوشهری: بخشو، ناخدا، گراشی، کشتکار و صبحدم

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Times New Roman"]

مداحی بوشهری
علـــــــــــی اکبـر سلام الله علیه

زچه ای ندیده کامم تو به من نظر نداری
مگر از دل فگار پدرت خبر نداری
:Gol:
گل احمر منی تو مه انور منی تو
علی اکبر منی تو تو به من نظر نداری


...:Gol:

۴۲ مداحی و نوحه بوشهری رو از مداحان بوشهری:



دمی بگذشته و صوت حسین نمی آید
گل احمر منی تو، مه انور منی تو (علی اکبر منی تو)
ساقی لب تشنگان کو علمدار جوان
ای شیعه به سر زن، با دیده گریان
شد روان سقای دشت کربلا
جمله زنید بر سر، ماه محرم آمد
نینوا
مداحی واحد بسیار زیبا (علی اکبر)
الوداع الوداع، امشب شب عاشورا
کوفیان بی حیا، شرم نکردند از خدا
ماه محرم آمد
حسین
علی اکبر منی تو
نوحه دشتی
مداحی بوشهری بخشو
دانلود مداحی
مداحی بوشهری گراشی
دانلود نوحه ۱
دانلود نوحه ۲
دانلود نوحه ۳
دانلود نوحه ۴
مداحی بوشهری با صدای کشتکار (با کیفیت بالا که بصورت دیجیتالی خوانده شده) بیت ریت ۱۲۸
لیلا بگفتا ای شه لب تشنگان
ز جا برخیز عباس برادر من
میان خیمه ای غمگین نشته زینب نالان
موسم ماتم آمد
زینب غم دل با تو بگویم
مدینه آمدم اما پریشان حال و درمانده
عزای شاه دین
ای ز جا برخیز (مداحی دشتی)
باز غم در سینه ام غوغا نمود

مداحی بوشهری با صدای ناخدا
دانلود نوحه بوشهری
مداحی بوشهری با صدای صبح دم
قسمت اول
قسمت دوم

منبع: سایت تکدیده

مداحی بوشهری گراشی1

مداحی بوشهری گراشی
یاران زمین کربلا خون گرفته

مداحی بوشهری گراشی3

مداحی بوشهری گراشی4



نوحه بوشهری - الوداع الوداع

[b]content[/b]

واحد سبک بوشهری گفت برخیز ز جا با همراهی سنج و دمام

مداح: استاد جمال خجسته

موسیقی: صادق ذبیحی

دانلود با کیفیت ۳۲۰ کیلوبایت

منبع

مدیر فرهنگی;320117 نوشت:
واحد سبک بوشهری گفت برخیز ز جا

واحد محرم+متن صوت

مرحوم سید علی مهیمنیان

گفت برخیز ز جا ای مه رخشنده ی مادر
قد شمشاد علم کن و بکش تیغ دو پیکر
خویشتن زن به صف معرکه چون حیدر صفدر
همچو طومار بپیچان تو ز هم لشکر کافر
همچو بن عم نبی شیر خدا ساقی کوثر
به دو انگشت بیفکن در از قلعه ی خیبر
اذان میدان ز پدر خواست در آن دم علی اکبر
نوگل باغ بتول آن که بود شبه پیمبر
تا شود عازم میدان عدو همچو غضنفر
گیسوان کرد پریشان ز غمش مادر مضطر
گفت: ای تاره جوان سرو روان نوگل لیلا
ترک میدان بنما رحم نما بر دل لیلا
می شود زار و پریشان ز فراقت دل لیلا
حسرت عیش تو در گور برم تا صف محشر
شرمسارم که چرا حجله ی عیش تو نبستم
شب دامادی به پهلوی تو یک دم ننشستم
حال از ظلم و ستم در غم مرگ تو نشستم
سوی میدان می روی یوسف کنعانی مادر
گفت اکبر که: ایا مادر غمدیده ی زارم
دشت پر دشمن و بی کس بود این باب کبارم
خود ده انصاف که این زندگی آید به چه کارم
بایدم ساخت فدا در ره او من سر و پیکر
پسر فاطمه امروز شود کشته در این دشت
من نباشم به یقین از پسر فاطمه بهتر
گر من امروز نکنم جان به فدای شه بی یار
چه بگویم به جواب پدرش در صف محشر
مادرش فاطمه آن روز اگر از تو بپرسد
در جوابش چه بگویی تو ایا غمزده مادر
مادرا منع مکن رفتن من جانب میدان
صبر بنما که دهد اجر تو آن خالق داور
روبرو گشت به کفار چو آن ثانی حیدر
گفت فرزند حسین باشم و نامم علی اکبر
بکنم رزم نمایان بریزم ز شما سر
که شود باز عیان معرکه ی خندق و خیبر
از کمینگاه برون آمده آن منقذ کافر
چه بگویم که ز غم سوخت دل عمه و خواهر
آه و افسوس که افتاده ز زین قد رسایت
جان مادر چه کنم من ننشینم به عزایت
بنگر تا که به تن گشت کفن جای قبایت
ببریده است چه بی رحم سرت را زقفایت
نگذارند سر نعشت من دل خسته بمانم
چه کنم چاره ندارم من سرگشته ی حیران
مانده بی غسل و کفن جسم لطیفت به بیابان
می برندم ز سر کوی تو این فرقه ی عدوان
حال از ظلم و جفای پسر سعد جفا کار
همره قاتلت اکنون به سوی کوفه روانم


دانلود واحد گفت برخیز ز جا ای مه رخشنده ی مادر ـ بخشو

منبع متن

موضوع قفل شده است