جمع بندی مخالفت خانواده ها با ازدواج

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالفت خانواده ها با ازدواج

سلام دوستان
میخوام هرکسی نظرشو بگه راجب این که چطور میشه رضایت مادر پسر رو جلب کرد.
من یه دختر مذهبی هستم نه اونطوری که فکر کنین خیلی دیگه خشک باشم ولی خب اعتقادات خودمو دارم چادری هستم و نماز وروزمو به جا میارم
سعی میکنم حق کسی رو ضایع نکنم و دل کسی رو نشکنم
من 3ساله با یه آقای همکلاسیم آشنا شدم ایشون خودش پا پیش گذاشت اول به بهونه ی درس خوندن و بعدش ابراز علاقه کرد
من هم از همون اول بهش گفتم باید خونواده ها درجریان باشن باید خونوادتون بیان و بعد من تصمیم میگیرم
حالا این بین اتفاقات زیادی افتاد ولی چیزی که الان هست اینه که مادر ایشون از اول به بهونه های مختلف مخالفت میکنن وایشون از اول نگفتن که مخالفن وقتی کمی گذشت و ما چند ماه در ارتباط بودیم و زمانی که میخواستن بیان خواستگاری مخالفت خودشونو نشون دادن وقتیاومدن اصلا خوب صحبت نکردن

بعد از اونم ما باز باهم درارتباط بودیم به دلیل اینکه ایشون به من اصرار داشتن که درست میشه و این مخالفت جدی نیست و از روی احساسات مادرشونه
نمیدونم چرا مادرایی که یکم قدیمی تر هستن اینقدر تفکرات سختی دارن ایشون خودشونم دختر دارن ولی اصلا به فکر دخترا نیستن و اعتقاد دارن که من میخواستم پسرشونو فریب بدم در صوورتی که همه توی کلاس میگن من از ایشون سر تر هستم و من خواستگارای خیلی بهتری داشتم که نیازی به تور کردن کسی ندارم
حالا دوسال از اون اولین خواستگاری میگذره و مادر ایشون یک بار میگفتن موافقن و از من خوششون میاد ولی هردفعه میگفتن فقط یه اشکال وجود داره
اما تو این مدت من و این آقا خیلی به هم وابسته شدیم و هیچکدوممون هم از روی احساسات تصمیم نگرفته بودیم بلکه اولش با فکر و تحقیق انتخاب کردیم و بعد عواطف پیش اومد
ازتون میخوام راهنماییم کنین که به چه شیوه هایی این آقا میتونن مادرشونو راضی کنن

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد حنیف

[TD][/TD]



khatere74;1008645 نوشت:
سلام دوستان
میخوام هرکسی نظرشو بگه راجب این که چطور میشه رضایت مادر پسر رو جلب کرد.
من یه دختر مذهبی هستم نه اونطوری که فکر کنین خیلی دیگه خشک باشم ولی خب اعتقادات خودمو دارم چادری هستم و نماز وروزمو به جا میارم
سعی میکنم حق کسی رو ضایع نکنم و دل کسی رو نشکنم
من 3ساله با یه آقای همکلاسیم آشنا شدم ایشون خودش پا پیش گذاشت اول به بهونه ی درس خوندن و بعدش ابراز علاقه کرد
من هم از همون اول بهش گفتم باید خونواده ها درجریان باشن باید خونوادتون بیان و بعد من تصمیم میگیرم
حالا این بین اتفاقات زیادی افتاد ولی چیزی که الان هست اینه که مادر ایشون از اول به بهونه های مختلف مخالفت میکنن وایشون از اول نگفتن که مخالفن وقتی کمی گذشت و ما چند ماه در ارتباط بودیم و زمانی که میخواستن بیان خواستگاری مخالفت خودشونو نشون دادن وقتیاومدن اصلا خوب صحبت نکردن

بعد از اونم ما باز باهم درارتباط بودیم به دلیل اینکه ایشون به من اصرار داشتن که درست میشه و این مخالفت جدی نیست و از روی احساسات مادرشونه
نمیدونم چرا مادرایی که یکم قدیمی تر هستن اینقدر تفکرات سختی دارن ایشون خودشونم دختر دارن ولی اصلا به فکر دخترا نیستن و اعتقاد دارن که من میخواستم پسرشونو فریب بدم در صوورتی که همه توی کلاس میگن من از ایشون سر تر هستم و من خواستگارای خیلی بهتری داشتم که نیازی به تور کردن کسی ندارم
حالا دوسال از اون اولین خواستگاری میگذره و مادر ایشون یک بار میگفتن موافقن و از من خوششون میاد ولی هردفعه میگفتن فقط یه اشکال وجود داره
اما تو این مدت من و این آقا خیلی به هم وابسته شدیم و هیچکدوممون هم از روی احساسات تصمیم نگرفته بودیم بلکه اولش با فکر و تحقیق انتخاب کردیم و بعد عواطف پیش اومد
ازتون میخوام راهنماییم کنین که به چه شیوه هایی این آقا میتونن مادرشونو راضی کنن

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

مخالفت خانواده ها با فردی که فرزندشان پسندیده، گاهی به وجود می آید. این مخالفت ها عمدتا یا به این دلیل است که خودشان از قبل فردی که به نظر خودشان مناسب تر است را برای او در نظر گرفته اند، و یا حس می کنند که فرزندشان هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده و نمی تواند انتخاب خوبی داشته باشد. هرچند راه درست اینست که والدین در عین حالی که فرزندشان را راهنمایی کرده و توصیه هایشان صرفا حالت ارشادی دارد، او را آزاد گذاشته و به انتخابش احترام بگذارند، و از طرف دیگر جوانان نیز از کمک و راهنمایی والدینشان استفاده کرده و در نهایت با معیارهای صحیح، خودشان انتخاب کنند.

در عین حال جوانان در برخورد با مخالفت ها، نباید کاملا بی تفاوت بوده و بدون توجه به نظر خانواده ازدواج کنند، زیرا اولا ممکن است دلائل آنها درست بوده و واقعا از روی تجربه و دلسوزی اظهار نظر کرده باشند. لازم نیست که جوان حتما با تمام عقاید خانواده اش موافق باشد، اما می تواند صحبت های آنها را گوش کرده و با در نظر گرفتن توصیه های آنان انتخاب عاقلانه تری داشته باشد.

و ثانیا ازدواجی که با مخالفت خانواده (چه خانواده دختر و چه خانواده پسر) شروع شود، مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.

واقعیت اینست که در جامعه ما ازدواج، تنها پیوند دو نفر نیست؛ بلکه پیوند دو خانواده و ای بسا پیوند دو فامیل، دو طایفه، دو فرهنگ و دو نوع آداب و رسوم خاص است. اگر ازدواج بدون در نظر گرفتن والدین صورت پذیرد، تمام معادلات به هم خورده و زندگی سرشار از تنش و اختلاف خواهد شد.

بهتر است خواستگار شما به طور جدی با مادرش صحبت کرده و دلیل مخالفت ایشان را سوال کند. اگر دلیل ایشان قانع کننده و درست بود که بهتر است به توصیه ایشان عمل کنید، چون قاعدتا شما هم نمی خواهید که یک زندگی بی ثبات را تشکیل دهید. به این شکل که اگر مشکل قابل حل بود آن را حل کرده و در غیر اینصورت از این ازدواج صرفنظر کنید.

اما اگر دلیل درست و روشنی نداشتند و مخالفتشان اساس درستی نداشت، باید با صحبت کردن و شمردن دلائل مثبتِ این ازدواج، ایشان را قانع کرده و به این امر راضی نمود. در این مورد می توان روی کمک بزرگترهای فامیل که روی مادر ایشان نفوذ دارند هم حساب کرده و یا از یک مشاور امین و کارکشته کمک گرفت.

همانطور که فرمودید شما با احساسات تصمیم نگرفته و با دلیل و منطق به چنین چیزی رسیده اید. خواستگار شما بهتر است این دلائل و معیارها را برای مادرش توضیح داده و ایشان را مطمئن سازد. قطعا هیچ مادری بدخواه فرزندش نیست و اگر نسبت به خوشبختی او اطمینان پیدا کند، رضایت خواهد داد.

سلام
شما دو تا راه پیش پای دارید
1-قید این خاستگار و بزنید و همه چی رو به دست فراموشی بسپارید
2-با اصرار و ناراضیتی خانواده ازدواج کنید
که هر دو مورد سخته
شما باید خودتون تصمیم بگیرید که راه سومی میتونه وجود داشته باشه یا خیر
اول اینکه همون طور که کارشناس بحث فرمودند احتمالا خانواده به دو دلیل مخالفن .یا فرد دیگری رو برای ازدواج با فرزندشون انتخاب کردند 2-مادر ایشون فکر میکنند فرزندشون به بلوغ فکری نرسیده که بتونه انتخاب خوب و درستی داشته باشه
بدترین رفتاری که خاستگار شما میتونه از خودش بروز بده اینه که با خانواده برخورد کنه و کار به قهر و دعوا و لج و لجبازی کشیده بشه

اقا باید دلایل خوب و محکمی رو برای انتخاب شما برای پدر و مادرش بازگو کنه
اگر شخص قانع نشد .از فرد امینی که مورد تایید هست بخواهند که با مادرشون صحبت کنند

پرسش: بعد از مدتی آشنایی با یکی از همکلاسی هایم، تصمیم به ازدواج گرفتیم که مادر ایشان محالفت می کنند. ایشان در این مدت اصرار داشت که درست می شود و مخالفت مادرش جدی نیست. اما الان طوری رفتار می کند انگار من پسرش را فریب داده ام. ما هر دو با فکر و تحقیق یکدیگر را انتخاب کرده و گرفتار احساسات نشدیم. اما الان عواطفی هم پیش آمده و به هم وابسته شده ایم. چطور می توانیم مادر ایشان را راضی کنیم؟

پاسخ: مخالفت خانواده ها با فردی که فرزندشان پسندیده، گاهی به وجود می آید. این مخالفت ها عمدتا یا به این دلیل است که خودشان از قبل فردی که به نظر خودشان مناسب تر است را برای او در نظر گرفته اند، و یا حس می کنند که فرزندشان هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده و نمی تواند انتخاب خوبی داشته باشد. هرچند راه درست اینست که والدین در عین حالی که فرزندشان را راهنمایی کرده و توصیه هایشان صرفا حالت ارشادی دارد، او را آزاد گذاشته و به انتخابش احترام بگذارند، و از طرف دیگر جوانان نیز از کمک و راهنمایی والدینشان استفاده کرده و در نهایت با معیارهای صحیح، خودشان انتخاب کنند.

در عین حال جوانان در برخورد با مخالفت ها، نباید کاملا بی تفاوت بوده و بدون توجه به نظر خانواده ازدواج کنند، زیرا اولا ممکن است دلائل آنها درست بوده و واقعا از روی تجربه و دلسوزی اظهار نظر کرده باشند. لازم نیست که جوان حتما با تمام عقاید خانواده اش موافق باشد، اما می تواند صحبت های آنها را گوش کرده و با در نظر گرفتن توصیه های آنان انتخاب عاقلانه تری داشته باشد. و ثانیا ازدواجی که با مخالفت خانواده (چه خانواده دختر و چه خانواده پسر) شروع شود، مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.

واقعیت اینست که در جامعه ما ازدواج، تنها پیوند دو نفر نیست؛ بلکه پیوند دو خانواده و ای بسا پیوند دو فامیل، دو طایفه، دو فرهنگ و دو نوع آداب و رسوم خاص است. اگر ازدواج بدون در نظر گرفتن والدین صورت پذیرد، تمام معادلات به هم خورده و زندگی سرشار از تنش و اختلاف خواهد شد. بهتر است خواستگار شما به طور جدی با مادرش صحبت کرده و دلیل مخالفت ایشان را سوال کند. اگر دلیل ایشان قانع کننده و درست بود که بهتر است به توصیه ایشان عمل کنید، چون قاعدتا شما هم نمی خواهید که یک زندگی بی ثبات را تشکیل دهید. به این شکل که اگر مشکل قابل حل بود آن را حل کرده و در غیر اینصورت از این ازدواج صرفنظر کنید. اما اگر دلیل درست و روشنی نداشتند و مخالفتشان اساس درستی نداشت، باید با صحبت کردن و شمردن دلائل مثبتِ این ازدواج، ایشان را قانع کرده و به این امر راضی نمود. در این مورد می توان روی کمک بزرگترهای فامیل که روی مادر ایشان نفوذ دارند هم حساب کرده و یا از یک مشاور امین و کارکشته کمک گرفت. همانطور که فرمودید شما با احساسات تصمیم نگرفته و با دلیل و منطق به چنین چیزی رسیده اید. خواستگار شما بهتر است این دلائل و معیارها را برای مادرش توضیح داده و ایشان را مطمئن سازد. قطعا هیچ مادری بدخواه فرزندش نیست و اگر نسبت به خوشبختی او اطمینان پیدا کند، رضایت خواهد داد.

موضوع قفل شده است