مخالفت با افکار نو ، چرا؟؟؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

چرا اغلب انسانها با افکار نو مخالفند ، بدون اینکه در مورد اون فکر کنن؟؟؟؟

---
در مورد اون کلمه که بزرگ کردم یه کم فکر کن متوجه میشی !!

با سلام
نزدیک ۶ میلیارد انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند !!با ایدهای فکری متفاوت!!!

reza;25907 نوشت:
با سلام
نزدیک ۶ میلیارد انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند !!با ایدهای فکری متفاوت!!!

سلام و تشکر
میشه توضیح بدید ..........
من مدنظرم اینکه چرا انسانها با یه پدیده و افکار جدیدی که مواجه می شن ، مخالف می کنن ، درحالی که شاید به نفعشون هست.... و در قالب افکار قبلی ، افکار جدید رو ارزیابی می کنن .............

نیایش سبز;25908 نوشت:
سلام و تشکر
میشه توضیح بدید ..........
من مدنظرم اینکه چرا انسانها با یه پدیده و افکار جدیدی که مواجه می شن ، مخالف می کنن ، درحالی که شاید به نفعشون هست.... و در قالب افکار قبلی ، افکار جدید رو ارزیابی می کنن .............


با سلام
به خاطر عدم آگاهی نسبت به ان پدیده فکری یا علمی در تاریخ اگر نگاه کنیم این مشکل همیشه بوده!!!راه دوری نریم
داستانهای پیامبران را در قرآن بنگریم !!!!

این قضایا باید ریشه ای داشته باشه ولی اقلش اینه که بعضی چیزا اسمشون نوآوری ست و با نام فکر و تفکر نو ست ولی بارشون کهنه و منفی ست پس اگه تفکر نو با بار مثبت باشه و متقن و محکم باشه درصد موفقیتش بالاست..

ehsan24;25870 نوشت:
چرا اغلب انسانها با افکار نو مخالفند ، بدون اینکه در مورد اون فکر کنن؟؟؟؟---
در مورد اون کلمه که بزرگ کردم یه کم فکر کن متوجه میشی !!

با سلام:Gol:

جناب احسان 24 میشه لطف کنید کمی شفاف تر منظورتون رو روشن کنید؟ یا اگه دوستان چیزی فهمیدند بفرمایند تا همه استفاده کنند. بنظرم مسأله کمی مبهمه؟؟؟

با تشکر ...:Gol:

خب من یک برداشتی که از قرآن دانشتم اینه که چون انسانها ، آبا و اجداد و بزرگان و الگوهای خودشون رو در اون افکار دیدن فکر می کنن که اون افکار درست هست و به مقابله با افکار جدید برمی خیزند ....

REZA;25910 نوشت:
[=century gothic]
با سلام
به خاطر عدم آگاهی نسبت به ان پدیده فکری یا علمی در تاریخ اگر نگاه کنیم این مشکل همیشه بوده!!!راه دوری نریم
داستانهای پیامبران را در قرآن بنگریم !!!!

با سلام و تشکر:Gol:

البته همه دوستان واقفند که در یک تقسیم، این موضوع، یعنی مخالفت با افکار نو می تونه دو وجه داشته باشه:

وجه اول؛ همان طوری برادر رضا اشاره کردند و در تاریخ، خصوصاً تاریخ انبیاء الهی زیاد سراغ داریم، بدلیل جهل و ناآگاهی و تعصب کور کورانه مردم بر اعتقادات آباء و اجدادی شان در برابر افکار و اندیشه ها و حقایق نو و جدید مقاومت و مخالفت می کردند، البته مخالفت عوام از مردم، در برابر این قبیل پدیده ها همیشه بمنزله کف روی آب است و آنچا زیربنای مخالفت را شکل می دهد خواص از صاحبان زر و زور و تزویر بوده، زیرا در صورت تحقق یک اندیشۀ نو و تعالی بخش، آنها که بیشترین ضرر و خسارت را می کنند، خواص جامعه اند، لذا همیشه ایام، مردم را در برابر جریانات روشنفکری اصیل که همان پیامبران الهی و سفراء ایشانند و مردم را به راه دین و سعادت و اطاعت از رهبری اولیاء الهی و صالحان دعوت می کنند تحریک می کرده اند، این نوع مخالفت، همان مخالفت مذموم و ناپسند است.
با کمی دقت و تأمل، می توان مصادیق آن را در زمانۀ خودمان نیز از سوی غوغاسالاران و صاحبان زر و زور و تزویر بوضوح مشاهده کرد، آنها که برای رسیدن به اهداف و امیال شان از هر وسیله ای استمداد می طلبند، به هر دستاویزی تمسک می جویند و برای بزرگترین اصول و ارزشها و ثوابت دین و اخلاق، کوچکترین ارزشی قائل نیستند.

وجه دوم؛ مخالفت با برخی افکار و اندیشه های نو و یا باصطلاح نوگرائی و تجددخواهی و یا همان رایج بین اندیشمندان اسلامی یعنی "نوآوری و بدعت" است. که البته پر واضح است، که امروزه گروهی از اندیشمندان باصطلاح اسلامی مقهور غرب، که از سفرۀ مکاتب و فلسفه های غربی ارتزاق کرده اند به این شیوه از نوآوری و تجددگرائی دینی روی آورده اند، یا اندیشه های قدیمی معارض با اصول دین و مکتب، را به لباس ادبیاتی نو و جدید ملبس و مزین می کنند و یا افکار و اندیشه هائی نو را از صاحبنظران غربی، کپی کرده و با جلوه ای دیگر به نام خود ثبت و به جهان اسلام عرضه می نمایند.
بدیهی است؛ مؤمنان راستین و دل سپردگان به قرآن و مکتب اهل بیت (ع) که در عصر غیبت به توصیۀ امام عصرشان، پیرو نواب عام یعنی فقهای زمان هستند با اینگونه افکار نو و جدید و البته انحرافی و التقاطی مخالفت می ورزند و این مخالفت، به غایت ممدوح و پسندیده است.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;25924 نوشت:

با سلام:gol:

جناب احسان 24 میشه لطف کنید کمی شفاف تر منظورتون رو روشن کنید؟ یا اگه دوستان چیزی فهمیدند بفرمایند تا همه استفاده کنند. بنظرم مسأله کمی مبهمه؟؟؟

با تشکر ...:gol:

چرا نمیشه !
اون جمله رو من با یه حالت طعنه به انسان هایی گفتم که تعصب، چشم عقلشون رو کور کرده. منظور خاصی نداشتم و یه جور بیان اعتراض به انسان ها بود.

نیایش سبز;25926 نوشت:
خب من یک برداشتی که از قرآن دانشتم اینه که چون انسانها ، آبا و اجداد و بزرگان و الگوهای خودشون رو در اون افکار دیدن فکر می کنن که اون افکار درست هست و به مقابله با افکار جدید برمی خیزند ....

سلام برشما

غمناک نباید بود ........

در طول تاریخ بشر حقایقی وجودداشته که فراتر از محاسبات و ذهنیات انسانهای هم عصر بوده است آن اقوال ثقیل چون جدید ، نو ناشناخته و بدون سابقه و فرمول بندی ذهنی قبلی بوده توسط انسانهای هم عصر غیرطبیعی و ناعاقلانه تلقی شده پس آن حقایق و موضوعات مورد هجو و هجوم دیگران قرارگرفته اند .
چه بسیار عقاید ونظراتی بوده که در هنگام ابراز مردم و حتی اندیشمندان دیگر به آن عقاید خندیده و شخص را دیوانه پنداشتند چراکه حرفها و سخنان فرد برای مردم وقوانین زمان او ناآشنا و بی مفهوم بوده است
پس به یاد آورید زمانی را که مردمان قدیم براساس قوانین ، مقررات و تفکرات خود چه بسیار پیامبرانی را دیوانه و کم خرد نخواندند؟
گالیله را مجبور کردند که برای رهایی از مرگ وزندان توبه نامه و استغفار نامه را امضا کند درحالی که اونه کسی را کشته و نه نشر اکاذیب کرده و نه سخنی برخلاف قانون خدا گفته بود فقط بیان کرده بود زمین می چرخد!!!!!
همین ؟؟
وچه جرمی بالاتراز این ؟؟
او تاآخر عمر درحصر و تحت نظر بود
اما 350 سال بعداز مرگ گالیله درسال 1992 پدر رو حانی های کلیسا برای جبران بی احترامی به گالیله از درمعذرت خواهی درآمد ه وواعتراف کرد که حق با گالیله بوده است
نوشدارو بعداز مرگ یارو .!!!!!

شش قرن پیش کلیسا خانم ژاندارک قهرمان ملی فرانسه را به اتهام جادوگری زنده درآتش سوزاند اما درسال 1920 کلیسا معذرت خواهی کرده و وی را انسانی قدیس شمرد
دودردوران معاصر هم شنیده ام که حتی بعضی از مذهبیون رهبر فقید وبنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در برهه ای از زندگی اش تکفیر می کرده اند!

اگر این افراد برزرگ طبق تفکرات وقوانین و وقررات مرسوم هم عصران خود سربزیر ساکت و آرام می نشستند و مثل پرگار بی آزار !!!!بر مدار قوانین کاغذین زمانه می چرخیدند و زندگی بی سرو صدایی داشتند آیا دیوانه خطاب می شدند ؟ آیا تکفیر می شدند ؟ و آیا اصلا دین و علم پیشرفتی حاصل می کرد؟

غلامعلی نوری *;25934 نوشت:
سلام برشما

غمناک نباید بود ........ در طول تاریخ بشر حقایقی وجودداشته که فراتر از محاسبات و ذهنیات انسانهای هم عصر بوده است آن اقوال ثقیل چون جدید ، نو ناشناخته و بدون سابقه و فرمول بندی ذهنی قبلی بوده توسط انسانهای هم عصر غیرطبیعی و ناعاقلانه تلقی شده پس آن حقایق و موضوعات مورد هجو و هجوم دیگران قرارگرفته اند .
چه بسیار عقاید ونظراتی بوده که در هنگام ابراز مردم و حتی اندیشمندان دیگر به آن عقاید خندیده و شخص را دیوانه پنداشتند چراکه حرفها و سخنان فرد برای مردم وقوانین زمان او ناآشنا و بی مفهوم بوده است
پس به یاد آورید زمانی را که مردمان قدیم براساس قوانین ، مقررات و تفکرات خود چه بسیار پیامبرانی را دیوانه و کم خرد نخواندند؟
گالیله را مجبور کردند که برای رهایی از مرگ وزندان توبه نامه و استغفار نامه را امضا کند درحالی که اونه کسی را کشته و نه نشر اکاذیب کرده و نه سخنی برخلاف قانون خدا گفته بود فقط بیان کرده بود زمین می چرخد!!!!!
همین ؟؟
وچه جرمی بالاتراز این ؟؟
او تاآخر عمر درحصر و تحت نظر بود
اما 350 سال بعداز مرگ گالیله درسال 1992 پدر رو حانی های کلیسا برای جبران بی احترامی به گالیله از درمعذرت خواهی درآمد ه وواعتراف کرد که حق با گالیله بوده است
نوشدارو بعداز مرگ یارو .!!!!!

شش قرن پیش کلیسا خانم ژاندارک قهرمان ملی فرانسه را به اتهام جادوگری زنده درآتش سوزاند اما درسال 1920 کلیسا معذرت خواهی کرده و وی را انسانی قدیس شمرد
دودردوران معاصر هم شنیده ام که حتی بعضی از مذهبیون رهبر فقید وبنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را در برهه ای از زندگی اش تکفیر می کرده اند!

اگر این افراد برزرگ طبق تفکرات وقوانین و وقررات مرسوم هم عصران خود سربزیر ساکت و آرام می نشستند و مثل پرگار بی آزار !!!!بر مدار قوانین کاغذین زمانه می چرخیدند و زندگی بی سرو صدایی داشتند آیا دیوانه خطاب می شدند ؟ آیا تکفیر می شدند ؟ و آیا اصلا دین و علم پیشرفتی حاصل می کرد؟


با سلام:Gol:

اگر چه اینگونه عبارات از سوی آقای غلامعلی نوری با وجود مقالات و شبهاتی که علیه تشیع و مکتب اهل بیت (ع) در سایت های اهل سنت، فضای اینترنت و در این سایت داده اند جای بسی تعجب و شگفت زدگی است اما با نگاه خوشبینانه می توان این پدیده را به فال نیک گرفت.(انشاءالله)

مثلاً مطالبی را که در عین تحیر در این پست (مخالفت با افکار نو چرا؟؟) به رشتۀ تحریر در آورده اند با مطالبی که در ادامه داخل گیومه بنقل از ایشان می آید مقایسه نموده، خودتان قضاوت کنید؟؟؟

غلامعلی نوری *;25934 نوشت:
" اینگونه افکار زاییده ی تفکرات آبا و اجدادمان در قرون قبلی بوده که دانش وعلم پیشرفتی نداشته است، شب تاریک وبدون برق که می شده تلویزیون رادیو واینترنت و دهها موضوع روز مره که دیگه برای ما عادی شده وجود که نداشته که افرادسرگرم شده یا تحقیق کنند، هوا تاریک که می شده مردم سریع میرفتن خونه هاشون ومیخابیدن.
یک سری افرادی هم که کمی با کلاس تر بودند شبها در نور کم سوی روشنایی مشعل های پیه سوز! برای وقت گذرانی وسرگرمی و یا تفکر وتدبر!دور هم جمع شده وشروع به داستان سرایی و خیالپردازی کرده که بله امشب در ادامه ی بحث های قبل !!!!
در مورد چه حرف بزنیم ؟؟؟؟؟؟
اولی :خوب در مورد شیطان ......
دومی :خوب چراخلق شد؟......
سومی: چراآدم را گول زد؟.......
چهارمی:آخرش می میره یا کشته میشه؟
پنجممی: باید این لامصتب رو به بدترین نحو ممکن بکشند....
....
...آخری!!! : بابا وقت نماز صبه بقیه ی بحث رو بگذاریم برای شب بعد

به نظر اینجانب داستانسرایی ها وخیالپردازی های اغلب بیهوده ی نیاکان ما الان برای ما و دین ما یک معضل شده است."



برگرفته از آدرس: http://www.askdin.com/showthread.php?t=3126

اگر دقت کنید: در یک جا به نظرات و دیدگاه های اندیشمندان و محققان گذشته از آباء و اجداد ما می خندد و تلاشهای شبانه روزی آنها را مورد مضحکه قرار می دهد؟؟؟

و در جائی دیگر، خنده و تمسخر مردم عادی، به نظرات و اندیشه های عالمانۀ دانشمندان و اندیشمندان زمان های مختلف را مورد نکوهش قرار می دهد؟؟

آیا جناب نوری برای این تناقض آشکارشان پاسخی در خور کاربران فرهیختۀ ما دارند؟؟؟

ارادتمند ...:Gol:

موضوع قفل شده است