محفل صمیمانه کاربران با کارشناسان انجمن گفتگوی دینی

تب‌های اولیه

146 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

اللیل والنهار;1006754 نوشت:
از این مدلی دانشجو داشتید ؟ باهاشون چطور رفتار میکنید؟

دو سال پیش برای تدریس به یک مرکز دعوت شدم. دانشجوهای آنجا متفاوت بودند. بعضی واقعا زحمتکش و درسخوان و برخی واقعا درس نخوان و شلوغ بودند. البته حقّ داشتند. چون اولا مجبور شده بودند در آن کلاس شرکت کنند و اجبار باعث از بین رفتن علاقه به درس می شود؛ ثانیا این دانشجوها در یک روزْ درس های زیادی داشتند و وقت نداشتند درسی که من استادش بودم را بخوانند. به همین خاطر بخش قابل توجّهی از وقت کلاس به صحبت درباره فواید آن درس و اجبار مدیریتِ مرکز برای شرکت در کلاس تلف می شد. متأسفانه برخی از دانشجویان مرکز، آن قدر از وضعیّت ناراحت بودند که حرف های من هیچ تأثیری در آنها نداشت و به شلوغ کردن در کلاس و بی توجّهی به درس ادامه می دادند. نیم سال تحصیلی با همین اوضاع گذشت و نیم سال بعد شرکت در آن درس اختیاری شد و کمتر دانشجویی حاضر شد در آن کلاس شرکت کند. برای من آن دوره تدریس، تجربه جالبی بود. با افرادی آشنا شدم که روحیّه متفاوتی در کلاس داشتند و مجبور بودم کمتر در کلاس لبخند بزنم و بخندم و بیشتر قاطعانه رفتار کنم. این کلاس تمرینی برای برخورد با بعضی شرایطِ خاصّ و افراد خاصّ بود.

ترگل;1006763 نوشت:
سلام ....
این رفتار در جاهایی مث حلقه صالحین باید چطور باشه؟!!

سلام
من با حلقه صالحین آشنایی ندارم.
قاعده رفتار در محیط های آموزشی این است که اگر می بینید رفتار دوستانهْ کنترل شما را تضعیف می نماید، بیشتر قاطعانه رفتار کنید تا دوستانه و صمیمی. اما اگر بر روند آموزش کنترل دارید و رفتار دوستانه مشکل و خللی وارد نمی کند، با افراد شرکت کننده در دوره و کلاس دوستانه برخورد نمایید.

الرحیل;1006694 نوشت:
مگه مدرسه شما زنگ نداره؟

سلام

چرا ولی مدیر خودش امسال قراره مامان بشه!! برای همین زیاد مدرسه نیست زنگ بزنه;;)@};-;;)@};-@};-اون زنگها هم که کارگذاشتند متاسفانه یا تو حیاط صدا می ده یا این که از بس شیطنت دارند صدا نمی آد بازم همون گول زدنه!!:>

امید;1006704 نوشت:
سه سؤال و یا سه راه حلّ

سلام

سه سوال که شاید درمورد درس بپرسید چون با پرورشی و ...نمی شه زنگی که تدریس داری تموم بشه!!

فعلا گفتم یکی از بچه ها که ساعت داره بهم بگه

ممنون^:)^@};-

امید;1006788 نوشت:
من با حلقه صالحین آشنایی ندارم.

سلام یه گروه دور همدیگه حلقه می زنند قرآن می خونند مابین اون هم تفسیر می گن و کلی اطلاعات دارند فقط باید شکل حلقه باشه واسه عکس و گزارش فرستادن!!;;)@};-

[="Teal"]

فریال;1006812 نوشت:
سلام یه گروه دور همدیگه حلقه می زنند قرآن می خونند مابین اون هم تفسیر می گن و کلی اطلاعات دارند فقط باید شکل حلقه باشه واسه عکس و گزارش فرستادن!!;;)@};-

:/ فکر نمیکنم شباهتی به این چیزی که گفتید داشته باشه!!!!
شاید جزئی ش تفسیر و قرآن و ... باشه ولی اهداف بالاتری رو دنبال میکنه ...
عکس و گزارشش هم ممکنه به درد بالایی ها بخوره ولی قطعا به درد اشخاصی که از جیب خودشون هزینه میکنن(برای هزینه های تماس برای کادو و تشویق و جذب ....) و همینطور از وقت شون علیرغم درگیری های زندگی که خیلیامون به کارای خودمون به زور میرسیم چه برسه وقت گذاشتن برای بچه های مردم اونم واقعا فی سبیل الله ، یه حلقه تشکیل دادن به منظور عکس و گزارش یه توهین محسوب میشه!

[SPOILER] کم نداریم از این دست افراد که کارایی که مادران و یا پدران و حتی کم کاری معلمین رو دارن در حق کودکان و نوجوانان مون صرفا برای به دست اوردن رضایت اون بالایی بدون هیچ چشم داشتی انجام میدن
آقایی رو میشناسم 16 ساله دارن فعالیت میکنن و خیلی ها رو از راهای خلاف کشوندن و قاری قرآن ازشون ساختن! خانمی رو میشناسم که بچه ها رو جوری تربیت کرده که از یه آدم شل حجاب تبدیل شدن به کسی که نه تنها حجاب سفت و سختی دارن بلکه تمایل به زدن روبند دارن و ....
کافیه سری به پایگاه محل تون بزنید تا از کم و کیفش آگاه بشید[/SPOILER][/]

باسمه الربّ

عرض سلام و ادب

امید;1006787 نوشت:
متأسفانه برخی از دانشجویان مرکز، آن قدر از وضعیّت ناراحت بودند که حرف های من هیچ تأثیری در آنها نداشت

فرمایشات حضرتعالی چه بود؟(اگر صلاح می دانید پاسخ بفرمائید)

ترگل;1006821 نوشت:
[="Teal"]

:/ فکر نمیکنم شباهتی به این چیزی که گفتید داشته باشه!!!!
شاید جزئی ش تفسیر و قرآن و ... باشه ولی اهداف بالاتری رو دنبال میکنه ...
عکس و گزارشش هم ممکنه به درد بالایی ها بخوره ولی قطعا به درد اشخاصی که از جیب خودشون هزینه میکنن(برای هزینه های تماس برای کادو و تشویق و جذب ....) و همینطور از وقت شون علیرغم درگیری های زندگی که خیلیامون به کارای خودمون به زور میرسیم چه برسه وقت گذاشتن برای بچه های مردم اونم واقعا فی سبیل الله ، یه حلقه تشکیل دادن به منظور عکس و گزارش یه توهین محسوب میشه!

[SPOILER] کم نداریم از این دست افراد که کارایی که مادران و یا پدران و حتی کم کاری معلمین رو دارن در حق کودکان و نوجوانان مون صرفا برای به دست اوردن رضایت اون بالایی بدون هیچ چشم داشتی انجام میدن
آقایی رو میشناسم 16 ساله دارن فعالیت میکنن و خیلی ها رو از راهای خلاف کشوندن و قاری قرآن ازشون ساختن! خانمی رو میشناسم که بچه ها رو جوری تربیت کرده که از یه آدم شل حجاب تبدیل شدن به کسی که نه تنها حجاب سفت و سختی دارن بلکه تمایل به زدن روبند دارن و ....
کافیه سری به پایگاه محل تون بزنید تا از کم و کیفش آگاه بشید[/SPOILER][/]

سلام
منم نمیدونم توی حلقه صالحین چطوری باید باشه : )

ولی اصولا رابطه مربی و متربی نزدیکتر از رابطه استاد و شاگردیه. و هر چقدر که متربی راحت تر باشه و خود واقعیش رو نشون بده، مربی میتونه رفتارهای مشکل دارش رو شناسایی کنه و برای برطرف کردنشون تلاش کنه

ترگل;1006821 نوشت:
شباهتی به این چیزی که گفتید داشته باشه!!!!

سلام منظورم حلقه صالحین بسیج مدارس بود!!:-h@};-%%-%%-

عبد شکور;1006722 نوشت:
بنده جهت تبلیغ سایت در شبکه های اجتماعی، متن فوق را در گروههایی که عضو بودم کپی پیست کردم.
اما بعدش متوجه شدم این متن ظاهرا یک اشتباه خیلی کوچک اما مهم دارد که یکی از مزیت‌های اسکدین را به جای اینکه اثبات کند، نفی کرده است. گرچه قراین دیگری در متن بود که آن مزیت را اثبات میکرد، منتهی این نفی، خیلی پر رنگ بود.

ناچارا همه پیامها را پاک کردم، متن را اصلاح کردم و دوباره فرستادم.

اگر کسی گفت کجای متن است؟

بله حق با شماست. اما واقعا خودم همون موقع این مورد رو ویرایش زدم و اصلاح کردم اما ظاهرا ذخیره نشده.خود بنده هم متعجب شدم. ممنون که تذکر دادین. باز هم اگر موردی بود، ممنون میشم تذکر بدین. گل

این که این متن رو منتشر کردین خیلی خوبه. از این که زحمت شد، عذرخواهم. انشاءالله سعی می کنیم یک فایل مناسبی در این زمینه تهیه کنیم و خدمت دوستان بدیم تا در صورت تمایل بتوانند در سایر فضاهای مجازی منتشر کنند.

حبیبه;1006828 نوشت:
فرمایشات حضرتعالی چه بود؟(اگر صلاح می دانید پاسخ بفرمائید)

قرار بود مکالمه زبان عربی در آن مرکز تدریس کنم. من همیشه در مورد فواید یادگیری زبان عربی در جلسه اول صحبت می کنم. متأسفانه مردم ایران با اینکه در دوره اول و دوم دبیرستان عربی می خوانند، اما با فواید یادگیری این زبان خیلی کم آشنایی دارند. بسیاری فکر می کنند این زبان فقط به درد حرف زدن در کشورهای عرب زبان می خورد و هیچ فایده دیگری ندارد. در صورتی که زبان عربی زبانی قوی است که ریشه بسیار نیرومندی دارد. وقتی در دنیا کتابی چاپ می شود و مورد استقبال قرار می گیرد، گروه هایی در شهرهای بزرگ دنیا مانند: لندن و پاریس هستند که به سرعت این کتاب ها را تهیه می کنند و ترجمه می نمایند و به بازار عرضه می کنند. استادی داشتم که می گفت: کتاب های فلسفه غرب را می توانید به زبان عربی تهیه و مطالعه کنید؛ در صورتی که هنوز برخی از این کتاب ها به زبان فارسی ترجمه نشده اند. سنّت ترجمه در کشورهای عرب زبان به قرن ها پیش برمی گردد و سابقه طولانی دارد. خلفای عباسی (علیهم لعنة الله) برای اینکه در برابر علم اهل بیت (علیهم السلام) علمی بنیان گذراند و مردم را از ایشان دور کنند، به ترجمه آثار یونانی اهتمام زیادی داشتند. البته این مسأله باعث شد در مواردی علم اهل بیت (علیهم السلام) بهتر و بیشتر به مردم معرفی شود.

می دانید که به دلیل پیشرفت های علمی و نیز تحوّلات سیاسی و غیره کلمات و اصطلاحات جدیدی به دامنه لغات اضافه می شود. مثلا زمانی که تلفن همراه اختراع شد، تا مدت ها ایرانی ها به آن «موبایل» می گفتند تا اینکه فرهنگستان زبان فارسی کلمه «تلفن همراه» را ابداع نمود و به مردم ارائه داد؛ هر چند خودِ کلمه«تلفن» کلمه ای انگلیسی می باشد. مردم ایران با واژه های فرهنگستان زبان فارسی بیشتر به شوخی می پردازند و اصراری برای بکارگیریِ آنها ندارند. اما در کشورهای عربی همچون سوریه (دمشق)، مصر (قاهره) کمیته هایی برای ابداعِ کلماتِ مورد نیاز وجود دارد که به سرعت واژگان مناسب برای هر مفهوم جدید اختراع می کنند و به رسانه ها اعلام می نمایند و رسانه ها نیز به صورت گسترده از آن واژگان استفاده می کنند. مثلا من زمانی که مشغول یادگیریِ مکالمه زبان عربی بودم، واژه «شیشان» برای نخستین بار واردِ اخبار سیاسی شد. این واژه یِ عربی معادل کلمه «چچن» (یکی از جمهوری های خودمختار روسیه) می باشد که از آن زمان در اخبار سیاسی به صورت گسترده استفاده می شود. اما در زبان فارسی ما واژگان بسیاری داریم که از زبان های بیگانه وارد فارسی شده و هنوز معادلی برایشان ابداع نشده یا اگر معادلی ابداع شده، این معادل از سوی مردم مورد استفاده قرار نمی گیرد.

امید;1006881 نوشت:
مردم ایران با واژه های فرهنگستان زبان فارسی بیشتر به شوخی می پردازند و اصراری برای بکارگیریِ آنها ندارند.

سلام خودمانیم اصطلاحاتی که جایگزین می شود به حدی بی مزه بی نمک و دست و پاچلفتی هست که نمی شه حتی به زبون آورد!! مخصوص همون سرگرمی ساختن هست

حیف زبانهای ریشه دار که لغت پهلوی و سغدی دارند@};-

حیف اون همه جملاتی که درزبانهای محلی هست و اگه ریشه یابی بشند واقعا به درد فرهنگ و ادب می خورند من خودم بعضی کلمات رو سرکلاس ریشه یابی می کنم بچه ها از خوشحالی ذوق مرگ می شن!! یعنی باورنمی کنند این همه حرف و کلمه بلدند که این قدر هم معانی قشنگی داره!!@};-

مثلا شب که در خونه رو بازمی کنی چراغ روشن نیست می گن خونه تارک الصلاه شده اینو از برمی گفتند ولی دراصل به معنی این هست که بی نمازی مثل خونه تاریک و قبر می مونه!!

یا زقوم چیزی نخوردم!!8->

یا خیلی از واژه هایی که ریشه اصیل عربی دارند ناگفته نمونه از مجموعه مقالاتی که از دانشمندان و اندیشمندان و عارفان داریم از بوعلی سینا گرفته تا فارابی و فردوسی و سعدی و ... این نتیجه گیری مهم می تونیم بگیریم که تکان دهنده است:

ما نزدیک 200سال عربی حرف می زدیم می نوشتیم و معامله داشتیم

حیف که قدر زر زرگر شناسد قدرگوهرگوهری

happy@};-

فریال;1009112 نوشت:
یا خیلی از واژه هایی که ریشه اصیل عربی دارند ناگفته نمونه از مجموعه مقالاتی که از دانشمندان و اندیشمندان و عارفان داریم از بوعلی سینا گرفته تا فارابی و فردوسی و سعدی و ... این نتیجه گیری مهم می تونیم بگیریم که تکان دهنده است:

ما نزدیک 200سال عربی حرف می زدیم می نوشتیم و معامله داشتیم

حیف که قدر زر زرگر شناسد قدرگوهرگوهری

سلام

از دوره پهلویِ اول حرکتی برای حذف واژه های عربی از زبان فارسی آغاز شد. این مسأله در زمان حاضر هم ادامه دارد. مثلا به جای واژه «تکرار» کلمه «بازپخش» را قرار داده اند. در دوران معاصر عده زیادی از افراد تحصیل کرده که دین اسلام را چندان قبول نداشته اند یا از اساس آن را انکار می کرده اند، با زبان عربی به ضدّیّت برخواسته اند. در صورتی که اصلا توجه نمی کنند که کنارگذاشتنِ زبان عربی به معنای کنارگذاشتنِ حافظ، سعدی، مولوی و بیشتر ادبیات ایران زمین است. حتی فردوسی که بعضی ها تصور می کنند ضدّ زبان عربی بوده، در بیت مشهورش «بسی رنج برد در این سال سی- عجم زنده کردم بدین پارسی» واژه «عجم» را به کار برده که واژه ای عربی است. فردوسی در شاهنامه خود، در مجموع 726 واژه و اسم خاص عربی یا مُعَرَّب وجود دارد.

اگر دقت کنیم، زبان فارسی از بعضی جهات واقعا کمبود دارد. مثلا در فعل ها، بیشتر افعالی که ما استفاده می کنیم، ترکیبی هستند. ما واقعا افعال محدودی داریم. من وقتی متن های عربی را ترجمه می کردم، با فعل های عربی روبرو می شدم که واقعا معادلی برایشان در فارسی نداریم و یک مترجم مجبور است به جای آن فعل، یک جمله بیاورد تا منظور نویسنده را به درستی به خواننده برساند. در اسم های خاصّ هم که واویلاست. به قول شما، اسم هایی که برای اختراعات معمولا قرار داده می شود، بی مزه و بی نمک است.

سلام علیکم

لغات فرهنگستان خیلی هم ریشه دار و با معنی و زیبا هستند، اگر پیشفرض مسخره و بی مزه بودن را از ذهنتان پاک کنید!

الرحیل;1009223 نوشت:
از اساتید گرامی که پای سوال تشکر می زنند، یا حتی تشکر هم نمی زنند و جمع بندی می کنند از همین تریبون صمیمانه قدردانی می کنم.
استاد حکیم؛
استاد عمار؛
استاد بدیع؛
زنده یاد استاد آلاء؛
و دیگر اساتیدی که ان شاءالله به زودی به این جرگه خواهند پیوست.

ما محض رسیدن به جواب سوال می کنیم. قصه حسین کرد شبستری که تعریف نمی کنیم

[SPOILER]

مدیر محترم اجرایی-فرهنگی
اگر خلاف قوانین است، عرض ما را درِگوشی خدمت استادان گرام برسانید.[/SPOILER]

سلام و عرض ادب

خدمت کاربر فرهیخته و بزرگوار

از این که گلایه و نکته قابل توجه خودتان را به گوش ما رساندید بسیار متشکرم

و همین جا از سوی کارشناسان در قید حیات و مرحومین از شما تشکر می کنم happy

در اینجا همیشه حق با مشتری هستش و در خصوص این فقره هم مسلما حق با شماست

موارد اگر به بنده مربوط می شود لینک و آدرس بفرمایید تا موضوع را باز کنم و از محضرتون فیض ببریم

قبلا بر اساس قوانین هر موضوع 10 روز باز بود و بعد جمع بندی می شد، ولی الان مدیران و مسؤلان ابلاغ فرمودند رعایت ده روز لازم نیست و هر وقت دیدید زمان جمع بندی موضوع رسیده جمع بندی کنید! ما هم بر همین اساس در برخی موارد عمل می کنیم

با تشکر

[="Times New Roman"][="Black"]

بدیع نوشت:
جهت اطلاع

حنیف نوشت:
جهت اطلاع

مسلم نوشت:
جهت اطلاع

سلام خدمت استاد حنیف و استاد بدیع و استاد مسلم عزیز

وری ولکام بیوتیول هپی نایس و کلا همه ی خوبی ها و زیبایی ها :khandeh!:

شاید خیلی ها فکر میکنند همه یا اغلب طلبه ها زندگی بسیار خشک و رسمی و همراه با اخم شبانه روزی دارند

و مثل ربات زندگی میکنند و اصلا حرف محبت آمیز به همسر یا فرزندان نمی زنند

و فقط جملاتی مثل "بشین - ساکت - هیس - حرف نزن - ساکت شو- پاشو نمازتو بخون ( همراه با اخم و ترشرویی )"

در حد ضرورت به کار می برند.

یا اینکه سر دختر چهار پنج ساله به زور روسری و چادر میکنند

و با فرزندانشان بازی نمی کنند و یا فرزندان آنها اصلا شوخی و بازی و بچگی بلد نیستند

و اگر بازی بکنند با واکنش تند پدر مواجه می شوند.

من در طول این چند سالی که در انجمن هستم متوجه شدم اینگونه تفکرات از اساس غلط و اشتباه هست

و کاملا برعکس هم هست

خطاب به استاد بدیع:
یادتونه تاپیکی زدم در مورد اینکه مهارت فنی نباید ابزاری بشه برای فرار کردن از رذایل اخلاقی

چند سال پیش که توی فیسبوک بودم یک آقایی بود پنجاه و خورده ای ساله که در برنامه نویسی واقعا حرفه ای و درجه یک و کاربلد بود

برای همین خیلی از برنامه نویسان جوان از جمله خودم پیج ایشان رو دنبال میکردیم و از مطالبش استفاده میکردیم

ایشان به شدت ضد انقلاب بود و مطالبی راست و دروغ و با اغراق که اغلب دست نوشته های خودش بودند منتشر میکرد

و همه ی دنبال کنندگان ایشان هم تصدیق و به به و چه چه میکردند هرچند شاید در دل نظر دیگری داشتند

ولی برای محروم نشدن از مطالب فنی و تخصصی در حوزه برنامه نویسی که بسیار هم مفید و موثر بودند سکوت میکردند

و من تنها کسی بودم که به نقد صحبت های ایشان می پرداختم که در نهایت منجر به لغو دوستی از طرف من شد.

در همان زمانی که من ایشان را دنبال کردم به یک باره تعداد دنبال کنندگان ایشان افزایش یافت

و ایشان هم جوگیر شد و مطالب ضد انقلاب را با شدت و رکیک تر منتشر میکرد

و در پستهایش میگفت همینی که هست و هرکس نمی خواد می تونه دوستی رو لغو کنه

و هیچکس واسم مهم نیست و این حرفها

در واقع ایشان داشت میگفت: من می دانم شما به مهارت های فنی من نیاز دارد بنابراین یا من را تحمل کنید یا از علم خودم محرومتان میکنم.

این شخص در پستهایش بسیار به روحانیت می تاخت و داستان هایی بسیار عجیب رو با تعمیم افراطی نقل قول میکرد

که به نظر شخصی من اغلب آنها من درآوردی بودند

حالا می خواستم از استاد حنیف و استاد بدیع و استاد مسلم درخواست کنم تا آنجایی که قوانین سایت اجازه می دهد

اگر خاطره ای از کودکی فرزندانشان یا دوستان طلبه شان و زندگی شیرینشان یا شوخ طبعی هایشان یا هرچیزی که این باورهای مخرب را تضعیف میکنند دارند برای ما تعریف کنند[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

الرحیل;1009223 نوشت:

استاد حکیم؛
استاد عمار؛
استاد بدیع؛
زنده یاد استاد آلاء؛

اولئک اصحاب النار :khandeh!:

هم فیها خالدون :ok:[/]

Im_Masoud.Freeman;1009324 نوشت:
[=Times New Roman]
اولئک اصحاب النار :khandeh!:

هم فیها خالدون :ok:


:offlow::offlow::Narahat az::no::Esteghfar:

Im_Masoud.Freeman;1009322 نوشت:
سلام خدمت استاد حنیف و استاد بدیع و استاد مسلم عزیز

وری ولکام بیوتیول هپی نایس و کلا همه ی خوبی ها و زیبایی ها

شاید خیلی ها فکر میکنند همه یا اغلب طلبه ها زندگی بسیار خشک و رسمی و همراه با اخم شبانه روزی دارند

و مثل ربات زندگی میکنند و اصلا حرف محبت آمیز به همسر یا فرزندان نمی زنند

و فقط جملاتی مثل "بشین - ساکت - هیس - حرف نزن - ساکت شو- پاشو نمازتو بخون ( همراه با اخم و ترشرویی )"

در حد ضرورت به کار می برند.

یا اینکه سر دختر چهار پنج ساله به زور روسری و چادر میکنند

و با فرزندانشان بازی نمی کنند و یا فرزندان آنها اصلا شوخی و بازی و بچگی بلد نیستند

و اگر بازی بکنند با واکنش تند پدر مواجه می شوند.

من در طول این چند سالی که در انجمن هستم متوجه شدم اینگونه تفکرات از اساس غلط و اشتباه هست

و کاملا برعکس هم هست


وای چه تفکر خشونت باری..
ما که از اولم از این تفکرات نداشتیم
تنها تفکری که داریم یه چیزه اونم نمیتونم بگم چه چیزه... (شکلک لازمه این صحبت ولی فعلا نمیزارم)

اشاره ای کوچک در همین باب:

یکی از طلبه های محترم اعقاد داشتند که وقتی در یک جایی کار میکنی که همکار غیر همجنس در اونجا هست تا زمانی که با هم همکار هستند
باید عقد موقت کنند که کار کردنشان با هم ایرادی نداشته باشد..

یکی نیست بگه اخه عزیز من اگر همچین چیزی پیش بیاد که دیگه یک دقیقه ام کار نمیکنی شما.... (بیشتر توضیح نمیدم)

Im_Masoud.Freeman;1009322 نوشت:
خاطره

ما که کارشناس طلبه نیستیم ولی تا دلتون بخواد از این دست خاطراتی که تعریف کردم دارم ازشون..
کاش جایی فراهم میشد تعریف میکردیم فیض اساسی میبردیم..

به قول یک طلبه دیگه: ما هر چی تلاش میکنیم که آبرو جمع کنیم برای خودمون برخیا میان با این کارشون متشنج افکار مردم رو..

الرحیل;1009222 نوشت:
مسخره و بی مزه بودن را

سلام به دوست مهربان و قدیمی

حقیقت را بخواهید شما از دور دستی برآتش دارید ما که گاهی تا نیمه شب هم درگیر کارهای تحقیق و تدریس و بررسی و طرح سوال امتحانی و... هستیم مصداق بارز این آشفتگی در جمله سازی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستیم

دانش آموز دوازده ساله چی می دونه این اصطلاحات ناکاربرد ( اون حرف قدیمی رو نمی زنم!!) هضم کنه!! انگار یه مارمولک افتاده باشه تو دهن یه بچه گنجشک!! تشبیهی مشابه تر ازاین نمی تونم بیابم که زنده هم باشه درک کنید

استعداد و هوشی که در بعضی از این بچه ها هست اون قدر زیاد هست که به راحتی کلمات دشوار و نافرهنگ!! رو حفظ می کنند مشکل اصلی ما هستیم که باید یادشون بدیم طوطی نباشند!!

این ما هستیم که باید کلمه رو بشکافیم بهشون بگیم این کلمه از این ریشه اصیل گرفته شده

دوست خوبم:x:x:x

وقتی کلمات دورازذهن ساخته بشه و ما متوجه نباشیم اون وقت می شه همون مثل قدیمی معروف که سال اول ما و استاد می فهمیدیم سال بعد فقط استاد می فهمید و سال بعد نه استاد می فهمید و نه ما چیزی درک می کردیم(چیزی شبیه فلسفه):-w

این مثال رو دقت کنید@};-

غلامعلی حداد عادل که رییس فرهنگستان ادب است، به جای واژه عربی مثلث، واژه فارسی "سه بر" را جایگزین کرده و به جای مثلث متساوی الاضلاع، "سه برِ سه بر برابر" و به جای مثلث متساوی الساقین، "سه برِ دو بر برابر" را پیشنهاد داده.
2) در ریاضی یک اصل وجود دارد که می گوید:
اگر دو ضلع نامساوی از یک مثلث متساوی الساقین با دو ضلع مثلث دیگر برابر باشد، آن دو مثلث برابرند.
حالا این اصل رو به زبان پیشنهادی حداد عادل بازگو می کنیم:

ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾک ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ
اگر هنوز سرپا هستید، ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ:/:-w/:)=((

الان دوست مهربانم این واژه ملموس قبلی رو بخونید تا درک کنید بهترین کلمات دستخوش بدترین افکار شده اند

والله اعلم:iran:

Im_Masoud.Freeman;1009324 نوشت:
هم فیها خالدون

امید خداوند همیشه برای بندگان هست هرآنچه برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندیدhappy@};-

البته قصد شما مزاح و همراهی است و گرنه جوانها مشتاق ترین فرد به کسب علم و روزی حلال هستند^:)^@};-

موفق و سلامت باشید کاکو جونی:iran:

فریال;1009384 نوشت:
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾک ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ
اگر هنوز سرپا هستید، ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ:/

laughing=))

هنوز سالم و سرپا هستم:d.

اللهمّ صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

[="Times New Roman"][="Black"]

فریال;1009388 نوشت:

البته قصد شما مزاح و همراهی است

خداروشکر شما متوجه شدید و دیگران رو هم آگاه کردید

وگرنه الان مدیر اجرایی_فرهنگی میومد از دل این پست ساده من کلی توهین و تهمت استخراج میکرد happy[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

نورالزهراء;1009374 نوشت:

وای چه تفکر خشونت باری..
ما که از اولم از این تفکرات نداشتیم


شما بعله چون مثل گل پاک هستید

ولی ما آدمهای ناجور هم دیدیم و چیزای ناجوری هم شنیدیم x_x[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

فریال;1009384 نوشت:
غلامعلی حداد عادل که رییس فرهنگستان ادب است، به جای واژه عربی مثلث، واژه فارسی "سه بر" را جایگزین کرده و به جای مثلث متساوی الاضلاع، "سه برِ سه بر برابر" و به جای مثلث متساوی الساقین، "سه برِ دو بر برابر" را پیشنهاد داده.

فریال;1009384 نوشت:
ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﻭ ﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﻧﺎﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﯾک ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ
اگر هنوز سرپا هستید، ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ:

خدای من..
کلی خندیدم دستت درد نکنه خواهر..[/]

Im_Masoud.Freeman;1009322 نوشت:
این شخص در پستهایش بسیار به روحانیت می تاخت و داستان هایی بسیار عجیب رو با تعمیم افراطی نقل قول میکرد

حالا می خواستم از استاد حنیف و استاد بدیع و استاد مسلم درخواست کنم تا آنجایی که قوانین سایت اجازه می دهد

اگر خاطره ای از کودکی فرزندانشان یا دوستان طلبه شان و زندگی شیرینشان یا شوخ طبعی هایشان یا هرچیزی که این باورهای مخرب را تضعیف میکنند دارند برای ما تعریف کنند

سلام و احترام
من سال هاست در میان طلبه هام، اگر بگم که همه شون خوش اخلاق و خنده رو و شوخ طبع هستند راستش رو نگفتم، همانطور که کسانی که میگن همه روحانیون و طلاب آدم های خشک و بد اخلاق و اخمو هستند حرفشون صحیح نیست و راستش رو نگفتن، حالا یا از سر عدم آگاهی هست، و به خاطر برخوردشون با یکی دوتا روحانی بداخلاق، یا از سر دشمنی!! اما باید منطقی به مسائل نگاه کرد، بالاخره هر قشری خوش اخلاق و بد اخلاق داره

البته گاهی مردم از روی رفتار اجتماعی روحانیون که عموما حالا به خاطر شرایط کاری جدی صحبت می کنند، رفتار درون خانواده و شخصی ایشان را هم قضاوت می کنند که درست نیست، ما که دیگه سیاسی تر از امام خمینی(ره) نداریم که چنین با ابهت با غرب و استعمار در افتاد، و چنین ب جدیّت روی منبر داد میزد که علمای اسلام به داد اسلام برسید...؛ اما وقتی میروید به سیره امام خمینی(ره) در درون خانواده اصلا باورتان نمیشود این همان امام(ره) است!! نامه های عاشقانه به همسر، شوخ طبعی با بچه ها، بازی با نوه ها و...

بنابراین کسی که معاشرت جدی و پررنگی با طلاب و روحانیون داشته باشه، متوجه میشه که انصافا اکثرشون آدم های گرم و خوش اخلاق و شوخ طبعی هستند، من خودم هم به قدری شوخ بودم که وقتی وارد حوزه شدم بعضی ها (به خاطر همین تفکر اشتباهی که عرض شد) میگفتن حیف تو که رفتی حوزه!!!:khandeh!:
اما وقتی وارد حوزه شدم دیدم اینجا اکثرا از من شوخ تر هستند! شیرین ترین دوران زندگی من دوران حجره نشینی بود، هنوز هم گاهی با اینکه طلبه های حوزه ای که درس خوندم همه عوض شدن و کسی رو نمیشناسم میرم تو حوزه علمیه ای که سال های ابتدایی تحصیلم رو اونجا گذروندم قدم میزنم و از اون روزهای شیرین یاد می کنم.

یادم نمیرود من دروازه بان تیم فوتبال حوزه مون بودم، تیم بدی هم نبود اما یک بازی داشتیم با یکی از تیم های قوی اون شهری که درس میخوندیم...
بازی رو 13 بر صفر باختیم! اما شاید باورتان نشد بعد از بازی تا رسیدن به حوزه فقط می خندیدیم، من بهشون گفتم اگر 14 تا دیگه گل میزدیم برده بودیم! به من میگفتن تو چرا 13 تا گل خوردی؟ گفتم حالا من 13 تا گل خوردم، شما نباید یه گل میزدید بی انصافا؟

الان هم که متاهل هستم هنوز به گردش و مسافرت خیلی علاقمندم، گاهی با خانواده خودم میریم بیرون گردش من گاهی اگر شرایط اجازه بده با بچه هام بازی می کنم البته دیگه تو بازی سرعتم بهشون نمیرسه و گرفتنشون سخت شده، برای همین جدیدا سعی کردم بهشون بدمینتون یاد بدم!!

حتی ایام تبلیغ هم همینطور، من تبلیغ هایی هم که میرفتم و میروم گاهی جوانها و نوجوان های مسجد سالن فوتسال میگرفتن باهاشون میرفتم، اما معمولا در درون دروازه بازی میکردم، چون یک بار او مدم پست های جلو بازی کردم دیدم انگیزه برای خطا روی من خیلی زیاده، تازه اون موقع دلار این قیمت ها نبود! الان دیگه فکر نکنم بتونم تو دروازه هم بازی کنم!!:d

سلام.

مسلم;1009462 نوشت:
دیدم انگیزه برای خطا روی من خیلی زیاده، تازه اون موقع دلار این قیمت ها نبود! الان دیگه فکر نکنم بتونم تو دروازه هم بازی کنم!

نوسان قیمت دلار کارخونه های شهر ما رو دچار مشکلات زیادی کرد، هر آن امکان تعطیلی کارخانه ها وجود داشت و کارگرها برای اخراج شدن لحظه شماری میکردن. به یکی از روحانیونی که برای اقامه نماز به این کارخونه ها میرفت توصیه کرده بودند برای حفظ امنیت خودت بهتره دیگه نیای!!

[=Times New Roman]سلام به استاد مسلم عزیز

خیلی ممنونم از اینکه در این تاپیک حضور پیدا کردید

مسلم;1009462 نوشت:

بالاخره هر قشری خوش اخلاق و بد اخلاق داره

متاسفانه اون آقایی که گفتم اصلا به این جمله شما اعتقاد نداشت

و داستان هایی عجیب و غریب تعریف میکرد

مثلا اینکه یه دختر پنج شش ساله رو توی بازار دیدم که به زور چادر سرش کرده بودند ( حالا اینکه این زور رو از کجا فهمیده نمی دونم )

و این دختربچه با عشق و حسرت داشت عروسک های پشت ویترین یک مغازه رو نگاه میکرد

و بعد از چند دقیقه مادر محجبه اش اومد با اخم و تندی دستش رو گرفت و برد

و این دختر هم همش برمیگشت عقب و به عروسک ها نگاه میکرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود

و در نهایت هم به این نتیجه رسید که مذهبی ها نمی گذارند کودک کودکی کند

momi14;1009463 نوشت:
به یکی از روحانیونی که برای اقامه نماز به این کارخونه ها میرفت توصیه کرده بودند برای حفظ امنیت خودت بهتره دیگه نیای!!

من موافق چنین حرف هایی نیستم، روحانیون همانطور که در اصل انقلاب با مردم بودند در این سختی ها هم باید بین مردم بوده و حامی حقوق مردم باشند! باید مطالبه گر باشند! اتفاقا جدایی از مردم کار را خراب تر می کند! فقط خدا می داند که خود طلبه ها و روحانیون زیر چه فشار مالی هستند، و حضور پررنگ روحانیت بین مردم است که سوء استفاده های دشمن، جوسازی و دروغ پردازی رسانه های معاند و این تخریب ها را خنثی می کند، وگرنه من هرچقدر بیایم در فضای مجازی، یا در سخنرانی از روحانیت دفاع کنم فایده ای ندارد برای مردمی که زندگی یک روحانی را از نزدیک نمی بینند!


Im_Masoud.Freeman;1009464 نوشت:
دختر هم همش برمیگشت عقب و به عروسک ها نگاه میکرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود

یاد داستان بینوایان افتادم...!!:Graphic (61):
از در تحریک احساسات وارد میشوند!!! از یک داستان جزئی آن هم بر فرض صحت، یک نتیجه گیری کلی ارائه میدهند که هیچ منطقی آن را تایید نمی کند!

[="Times New Roman"][="Black"]

مسلم;1009467 نوشت:

از در تحریک احساسات وارد میشوند!!! از یک داستان جزئی آن هم بر فرض صحت، یک نتیجه گیری کلی ارائه میدهند که هیچ منطقی آن را تایید نمی کند!


چند روز پیش یه نفر توی تلگرام بهم پیام داد

و از در تملق و به به و دوست عزیز و غیورم و این چیزا وارد شد :d

فکر میکرد بچه ام که با شکلات گولم بزنه:khandeh!:

اینم حرف آخرش:

[/]

مسلم;1009462 نوشت:
کسی که معاشرت جدی و پررنگی با طلاب و روحانیون داشته باشه

سلام
من از زمانی که یادم میاد طلبه تو شهر ندیدم
فقط گاهی دم مسجد ها انگار از اسمون افتادن جلو در مسجد که میرن داخل.. تو نهاد رهبری دانشگاه هم هستند.
جزء موجودات نایاب شدند این روزا.. :nashenas:
یک خاطره هم از یک طلبه ای که آمده بود دبیرستان ما دارم منتهی بنده خدا نرمال نبود
اینجوری بود:spam: میگفت نگاهم نکنید، نگاه شما دختران مانند تیری زهرآلود است که به سمت من پرتاب میشود:khandidani:

Im_Masoud.Freeman;1009464 نوشت:
پنج شش ساله

یه جور دیگه تفسیرش کنیم:
ما خودمون مورد داشتیم به خاطر اینکه اعضا خانواده چادری بودند دختر از بچگی دوست داشت چادر سر کنه

[SPOILER]حالا ما فرض مساله رو مشخص کنیم:
H1: ایا بین چادر سر کردن دختر خانم با چادری بودن مادرش رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؟
H0: ایا بین چادر سر کردن دختر خانم با چادری بودن مادرش رابطه مثبت و معنا داری وجود ندارد؟

H1: ایا بین بی پولی پدر و اخم مادر رابطه معنا داری وجود دارد؟:khandeh!:
H0: مگر میشود بین بی پولی پدر با اخم مادر رابطه ای معنا دار وجود نداشته باشد؟ حتما داشته است فرض خلاف رو در نظر نمیگریم..

H1: ایا بین بی پولی پدر با نگاه دختر خانم به عروسک ها رابطه معنا داری وجود دارد؟
H0: ایا بین بی پولی پدر با نگاه دختر خانم به عروسک ها رابطه معنا داری وجود ندارد؟

اگر پدر پولدار بوده فرضیات بالا رد میشه یک فرض دیگه میاد:
H1: بین خرید قبلی عروسک و نخریدن عروسک جدید رابطه معنا داری وجود دارد؟
H0: بین خرید قبلی عروسک و نخریدن عروسک جدید رابطه معنا داری وجود ندارد؟

حالا اگر همه اینا رد شد میرسیم به اون چیزی که مد نظر شماست:Nishkhand:
[/SPOILER]

[="Times New Roman"][="Black"]

کافی نوشت:

تصویری که من از استاد کافی دارم :khandeh!:

اما چیزی که واقعیت داره :Nishkhand:

[=Times New Roman][=Times New Roman]اصلا از این دید، نگاه نکرده بودم به اسم "کافی"، بامزه بود..[=Times New Roman]

عجب ضربه ی [=Times New Roman]کی_یتویی[=Times New Roman] به به.. (حالا ایشون استاد کافی هستند یا استاد امید؟ Lol
[=Times New Roman]

[=Times New Roman]از دور انصافا شبیه استاد پناهیان هستند :khandeh!:

نورالزهراء;1009403 نوشت:
کلی خندیدم دستت درد نکنه خواهر..

سلام@};-@};-@};-

فدای دل مهربانت خواهر

ولی ما اشک خون ریختیم:-s

کاش کمی فکرمی کردیم علت این که خیلی از اساتید و بزرگان ما در آمریکا و فرانکفورت و کانادا و آلمان و... متخصص قلب و دانشگاه و کرسی نشین هستند چیست؟!!

این فرار مغزها نیست این فراری دادن نبوغ است که متاسفانه الان یه ویزای امارات هم شده قوز بالا قوز بهترین گذرنامه الان امارات داره

این کاری به پول و ثروت نداره;;)

این بستگی به ما داره که داریم اونها رو بزرگ می کنیم

بازار بزرگ امارات اگه میوه و سبزی ایرانی و کارگر ایرانی نداشته باشه از رقابت جهانی بازمی مونه

خیلی از این ویزاها که برای افراد کم سن و سال برای کسب و کار و تجارت صادرمی شه یه پول مفت هست برای خلیج نشین هایی که کنار دریا دکل زدند الخلیج العربی!!!

دل سفره نمی شه عزیزم

نمی شه اینها رو بیان کرد

نمی شه اینها رو درک کرد8-|

کاش روزی که می ری مغازه یه قوطی گوجه فرنگی می گه:هجده تومن!! کمی فکرمی کردی این همون مزرعه ی خودمون هست که داریم با دست خودمون نابودش می کنیم

و .... بماند

والله اعلم:iran:

مسلم;1009467 نوشت:
یاد داستان بینوایان افتادم...!!

سلام

ولی اون کوزت نیست!!

مادرش همراش بود گرون هم بود عروسکه براش نخرید دستش کشید ببره خونه بهش ناهار بده!!#-o@};-

مسلم;1009462 نوشت:
سلام و احترام
دواهی مردم از روی رفتار اجتماعی روحانیون که عموما حالا به خاطر شرایط کاری جدی صحبت می کنند، رفتار درون خانواده و شخصی ایشان را هم قضاوت می کنند که درست نیست، ما که دیگه سیاسی تر از امام خمینی(ره) نداریم که چنین با ابهت با غرب و استعمار در افتاد، و چنین ب جدیّت روی منبر داد میزد که علمای اسلام به داد اسلام برسید...؛ اما وقتی میروید به سیره امام خمینی(ره) در درون خانوب نمیشود این همان امام(ره) است!! نامه های عاشقانه به همسر، شوخ طبعی با بچه ها، بازی با نوه ها و..ه رفتی حوزه!!!:khandeh!:یادم نمیرود من دروازه بان تیم فوتبال حوزه مون بودم، تیم بدی هم نبود اما یک بازی داشتیم با یکی از تیم های قوی اون شهری که درس میخوندیم...
بازی رو 13 بر صفر باختیم! اما شاید باورتان نشد بعد از بازی تا رسیدن به حوزه فقط می خندیدیم، من بهشون گفتم اگر 14 تا دیگه گل میزدیم برده بودیمی کنم!!

سلام علیکم
.بارها و بارها سخنرانی های مختلف حضرت امام را حتی در مقاطع مهم و حساس گوش کردم .حتی یک سر سوزن هم تابحال به ذهنم خطور نکرده که ایشان شخصیت خشک و خشن و بدون ملاطفت داشته باشند.برعکس برداشتم این بوده که شخصیت رک و در موقع خودش بذله‌گو و معاشرتی و دلنشینی دارند.
یعنی به حدی این موضوع در خلال کلامشون ،وجناتشون ،روحیاتشون و حالت عرفانی خاصشون موج میزند که من رو وادار کرد که اینو اینجا بنویسم

مسلم;1009462 نوشت:
حتی ایام تبلیغ هم همینطور، من تبلیغ هایی هم که میرفتم و میروم گاهی جوانها و نوجوان های مسجد سالن فوتسال میگرفتن باهاشون میرفتم، اما معمولا در درون دروازه بازی میکردم، چون یک بار او مدم پست های جلو بازی کردم دیدم انگیزه برای خطا روی من خیلی زیاده، تازه اون موقع دلار این قیمت ها نبود! الان دیگه فکر نکنم بتونم تو دروازه هم بازی کنم!!

سلام ماشالا همین چندخط اندازه یه مقاله کارشناسی ارشد بهتون اطلاعات داده!!happy@};-

کور از خدا چی می خواد دو چشم بینا!! دورهمی که نیست یه صفحه کامل یاددادن هست بازم بگین بخیل هستند و دست و دلباز نیستند:-h

@};-@};-@};-ماشالا کاکوجونی@};-@};-

سلامت باشی از بابت ورزش هم بهشون شنا یاد بده دنیا زیرآبی زیاد داره!!:-h@};-

سلام ببخشید وسط گپ و گفتتون وارد میشم
من یک سوال داشتم البته مخاطبم شخص خاصی نیست هر کس می دونه لطفا جواب بده. بعضی اوقات سوالاتی پیش میاد که نیاز به تاپیک زدن نداره آیا می تونیم از هر کدام از کارشناس ها که خواستیم توی خصوصی سوال کنیم؟

سپیده دم;1009978 نوشت:
سلام ببخشید وسط گپ و گفتتون وارد میشم
من یک سوال داشتم البته مخاطبم شخص خاصی نیست هر کس می دونه لطفا جواب بده. بعضی اوقات سوالاتی پیش میاد که نیاز به تاپیک زدن نداره آیا می تونیم از هر کدام از کارشناس ها که خواستیم توی خصوصی سوال کنیم؟

سلام
بله میتونید

ولی کارشناس ها نمیتونن جواب بدن
[SPOILER]
شما شانستون رو امتحان کنید، شاید جواب دادن[/SPOILER]
میتونید هم برید اینجا در ادامه اعتراضات شما هم اعتراض کنید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=31540&goto=newpost

سپیده دم;1009978 نوشت:

من یک سوال داشتم البته مخاطبم شخص خاصی نیست هر کس می دونه لطفا جواب بده. بعضی اوقات سوالاتی پیش میاد که نیاز به تاپیک زدن نداره آیا می تونیم از هر کدام از کارشناس ها که خواستیم توی خصوصی سوال کنیم؟

سلام.

http://javab.ir/09640/ رو امتحان کردید؟ سوالات کوتاه رو اونجا میتونید بپرسید. البته بهتره سوالتون خیلی پیچیده نباشه، چون فرصت پاسخگو فقط 30 دقیقه ست.

سلام تا دیرنشده و مدیرمحترم سایت از کربلا برنگشتند دست پیش بگیریم بریزیم خونه شون!! البته با اس ام اس:

فرمود خدا فرشته ها را صلوات
اوّل به مدینه مصطفی را صلوات
دوّم به شه نجف سلامی بکنیم
رُخسار علی شیر خدا را صلوات
:-h@};-زیارتتان قبول انشاءالله@};-:-h

هر کسی نام کسی گفت سرش بالا رفت
ما که از لطف تو داریم سری در سر ها
ازدحام است سر کوی شما اذن بده
@};-@};-لااقل ما بنشینیم همین آخرها@};-@};-

چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟
فيض هم صحبتي يار به ما هم بدهند؟
آن قدر بر در اين خانه گدا مي مانيم
@};-@};-لقب نوكر دربار به ما هم بدهند@};-@};-

رفتند کربلا و مرا جا گذاشتند
روی دلم دوباره همه پا گذاشتند
تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است
گیرم مرا ز قافله تنها گذاشتند
این بار هم ز قافله جا ماندم ای دریغ
خوبان چه شد بحال خودم وا گذاشتند
دنبال آفتابِ سرِ نیزه گم شدم
حالا دل مرا به تماشا گذاشتند
با دل مرا به کرب و بلا می برد حسین
سهم مرا به عهده مولا گذاشتند
حالا اگر لیاقت آنجا نداشتم
یک کربلا برای من اینجا گذاشتند
آری مرا که خادم هیئت نوشته اند
دربست وقف زینب کبری گذاشتند
بر دیده اَبر مقتل مولا چکیده است
بر سینه مِهر حضرت زهرا گذاشتند
بر دل جمال حضرت مولا کشیده اند
بر جان وصال آل عبا را گذاشتند
آنانکه می روند سوی هیئت حسین
انگار دل به جنّت اعلا گذاشتند
این ساده نیست، دل حرم الله می شود
این را به دل در عالم بالا گذاشتند
هرکس که اهل چله نشینیِ کربلاست
یک اربعین در عالم معنا گذاشتند
می خواستم شهید ره کربلا شوم
@};-@};-این وعده را دوباره به فردا گذاشتند@};-@};-
“محمود ژولیده”

از دهِ آباد ما ویرانه میماند به جا
آخرش از نام ما افسانه میماند به جا
هرکسی فانی نشد در عشق باقی هم نشد
در میان سوختن پروانه میماند به جا
فیض ما از روضه ات از روضه خانه کمتر است
ما نمی مانیم اما خانه میماند به جا
آنقدرها آمدند و آنقدرها میروند
سالهای سال این میخانه میماند به جا
خانه ی قبر من این ویرانه را آباد کن
ورنه از این خانه ها ویرانه میماند به جا
بعد مردن خاک ما را وقف این میخانه کن
لااقل از خاک ما پیمانه میماند به جا
نام نه تصویر نه هر آنچه که داریم نه
از من و تو ناله ی مستانه میماند به جا
هرکجا رفتیم صحبت از رسول ترک شد
بیشتر از عاقلان دیوانه میماند به جا
نیستم سرگرم سجاده خودم فهمیده ام
آخرش خدمت درِ این خانه میماند به جا
آنکه میماند در این خانه در آخر فاطمه ست
@};-@};-میرود مهمان و صاحبخانه میماند به جا@};-@};-
“علی اکبر لطیفیان”

باسلام خداقوت اینجا چه خبره تایپک شعر و شاعری هستش 8->:-??[-x

یادش بخیر جناب امیر خانی میرفتن مسافرت میگفتن تا من بیام حواستون به سایت باشه تونستید بکوبیدش از نو بسازید b-)#:-s:>:d:-h

ما هم با کاربرا دعوامون میشد تا ایشون میرفت پشت سرشون ماهم میرفتیم Lol

[SPOILER]چی فکر کردید یعنی ما این همه بی مسئولیت باشیم :-o:-w/:)b-) واقعا که [/SPOILER]

اللیل والنهار;1011431 نوشت:
ما هم با کاربرا دعوامون میشد تا ایشون میرفت پشت سرشون ماهم میرفتیم


سلام

یادش به خیرآقای امیرخانی چقدر خوب بودند الانم هستند البته می خوایی بیارمش این صفحه:-h@};-

محفل صمیمانه کابران با کارشناسان هست و چه صمیمیتی دلنوازتراز شعر تر نو و تازه@};-@};-@};-

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر

فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ

به کار ناید رو در دروغ رنج مبر

حدیث آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد

ز بس شنیدن گشته ست خلق را از بر

شنیده‌ام که حدیثی که آن دوباره شود

چو صبر گردد تلخ، ارچه خوش بود چو شکر

اگر حدیث خوش و دلپذیر خواهی کرد

حدیث شاه جهان پیش گیر و زین مگذر

اللیل والنهار;1011431 نوشت:
یادش بخیر جناب امیر خانی میرفتن مسافرت میگفتن تا من بیام حواستون به سایت باشه تونستید بکوبیدش از نو بسازید

سلااااااااااااااام

از این که یاد حقیر را کردید ممنونم

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم@};-
در میان لاله و گل آشیانی داشتم@};-

گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار@};-
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم@};-

حکیم;1011564 نوشت:
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

باسلام و عرض ادب

آن همه تلاش و پیگیری باشد همیشه یادمان
نباشد کس، چون شما بی وقفه، همراهمان

ما نیز همچو خادمی در این مکان بود سعیمان
تشویق و تنبیهتان در جای خود بود همراهمان

با یادتان جبران نشاید آن همه سعی و تلاش در این مکان
امید داریم پایدار و برقرار هر ساله باشید همراهمان

حکیم;1011564 نوشت:
سلااااااااااااااام

از این که یاد حقیر را کردید ممنونم

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم@};-
در میان لاله و گل آشیانی داشتم@};-

گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار@};-
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم@};-

سلام جناب حکیم
البته ما هم به یادتون بودیم هاااااا
این شمایید که کلا سایت و کاربراشو یکجا فراموش کردین:- ترگل;1011635 نوشت:

[="teal"]
آقای امیرخانی؟!!
نه ایشون که ستاره سهیل شدن از وقتی از مدیریت کناره گرفتن ولی اشتباه حدس زدین یک بزرگوار دیگه که از ایشونم درجه محو شدنشون بیشتره
[/]

واقعا شبیه ستاره شدین البته سهیل شونو میگماا (*)(*)(*)(*)(*)(*)