جمع بندی محدوده ی پیشرفت انسان

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محدوده ی پیشرفت انسان
با سلام و عرض ادب انسان در این دنیا مادی وقت محدودی دارد هر روز 24 ساعت و 365 روز در سال و اگر میانگین محاسبه کنیم 80 سال عمر کند که میشود 42,048,000 دقیقه در طول زمان زندگی خود که خب معلوم است که در این زمان محدود میتواند به اندازه ای پیشرفت کند و وقتی زمان تمام میشود او به اندازه ای پیشرفت کرده است اگر در این مدت عمر خود تمام تلاش خود را بکند یعنی حداکثر تلاش خود را بکند در نهایت به نقطه ای دست پیدا میکند ( تمام کار هایی را که باید انجام دهد انجام دهد و تا اخرین لحظه ای که میتواند سعی و تلاش در راه مثبت و مفید کند ) این نقطه حداکثری پیشرفت انسان   حالا سمت دیگر ماجرا که این انسان میتوانست هیچ تلاشی نکند یا بدتر از ان در سمت مخالف پیش روی کند و یعنی فقط به خود ضرر برساند ( مانند کسی که به شرط بندی عادت کرده ... ) و وقتی این انسان روز های اخر عمرش را سپری میکند یک حیوان به تمام معنا شده است ، او تمام گناه هایی را که میتوانسته انجام داده و دیگر جایی برای انسانیت خود باقی نگذاشته است این نقطه حداکثری پسرفت انسان   انسان بین این دو نقطه اختیار دارد ؟ بالاخره زمان محدودی دارد و تا یک حدی میتواند پست شود و به خاطر همین زمان محدود تا یک حدی میتواند پیشرفت کند  تا اینجا را که قبول داریم ؟ همان طور که میگویند انسان میتواند از فرشته ها برتر باشد و هم میتواند از حیوانات پست تر باشد از طرفی هم بهشت و جهنم نتیجه اعمال خود انسان است .     اگر تا اینجا درست است ، خواهش میکنم به سوال زیر پاسخ دهید : چه کسی این محدوده (پیشرفت و پسرفت) را برای انسان تعیین میکند ؟؟؟  
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد صدیق
انسان بین این دو نقطه اختیار دارد ؟ بالاخره زمان محدودی دارد و تا یک حدی میتواند پست شود و به خاطر همین زمان محدود تا یک حدی میتواند پیشرفت کند  تا اینجا را که قبول داریم ؟ همان طور که میگویند انسان میتواند از فرشته ها برتر باشد و هم میتواند از حیوانات پست تر باشد از طرفی هم بهشت و جهنم نتیجه اعمال خود انسان است . اگر تا اینجا درست است ، خواهش میکنم به سوال زیر پاسخ دهید : چه کسی این محدوده (پیشرفت و پسرفت) را برای انسان تعیین میکند ؟؟؟
باسلام و عرض ادب شما سوالی را مطرح کردید یک پیش فرض مهم داشت. فارغ از اینکه این غرض شما از سوال چه چیزی است و از طرح آن چه هدفی دارید، لازم است ابتدا پیش فرض و سپس به سوال شما برسیم.
پیش فرض شما این است که پیشرفت و پسرفت انسان محدود است. استدلالی که بر این پیش فرض اقامه کردید نیز بدین صورت است: م1. کمال یا نقص انسان به واسطه کارهای اختیاری خودش حاصل میشود. م2. کارهای اختیاری انسان محدود است(به واسطه عمر محدودش) بنابراین، کمال و نقص انسان نیز محدود است.   به نظر میرسد این پیش فرض شما با توجه به مقدماتی که در استدلال اقامه کردید، نادرست باشد. کمال و نقص انسان، محدودیتی ندارد.  انسان میتواند به میزانی که قابل تصور نباشد کمال بیابد یا پست شود.
 توضیح اینکه هر دو مقدمه استدلال شما نادرست است. مقدمه اول نادرست است؛ زیرا  کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود. برخی از مواقع کمالی نصیب انسان میشود ولی این کمال به واسطه ظلمی است که دیگری در حق او انجام داده است. یا نقصی به انسان میرسد صرفا به واسطه کوتاهی در انجام کاری که باید انجام میداده است. به عنوان مثال در قیامت انسان اعمالی را در پرونده عمل خود میبیند و وقتی بیان میکند که او این کارها را انجام نداده است، به او گفته میشود که این عمل را فلان شخص انجام داده ولی چون او از تو غیبت کرده بود، این عمل برای  تو نوشته شد.  
مقدمه دوم نیز نادرست است؛ زیرا کارهای اختیاری انسان: اولا: برخی زمانها و مکانها در کمیت کارها تاثیر تامی دارند. در متون دینی به این مسئله بارها اشاره شده است. مثلا بیان شده که نماز جماعت چه میزانی از ثواب را دارد به حدی که نمازی که در جماعت بیش از ده نفر خوانده شود، ثوابش بیشتر از آن است که حتی بتوان آنرا احصا کرد  یا نماز در برخی مکانها مانند مسجد و مشاهد مشرفه چه میزانی از ثواب را نصیب انسان میکند. یا به صورت عام گفته شده است که میزان ثواب کارهای خیری که انسان در شب قدر انجام میدهد، بیش از ثواب همان عمل است که در هزار ماه یا 83 سال میتوانسته انجام بدهد. از این موارد بسیار است. این یک نکته.  ثانیا: محدود به امور کمّی نیست. بلکه کیفیت نیز در آن تاثیر دارد. در تاثیر گذاری یک عمل، نباید تنها به کمیت یک عمل توجه کرد بلکه کیفیت آن بسیار مهم است اگر نگوییم که مهمتر از کمیت آن است. به همین جهت است که برخی اعمال به جهت کیفیتی که دارد از اعمال دیگران تاثیر بسیار بیشتری داشته است. چنانکه ضربت امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ خندق از ثواب عبادت جن و انس برتر دانسته شده است:«ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» یا به جهت تاثیر بیشتری که علم عالمان در هدایت دیگران دارد، تلاش آنان از تلاش مجاهدان در جنگ برتر دانسته شده است:«مداد العلما  افضل من دماء الشهداء». این نیز نکته دیگری که نباید غفلت کرد. ثالثا: برخی از کمالها بعد از عمر طبیعی انسان در این دنیا برایش ایجاد میشود. کلید واژه صدقه جاریه و نقطه مقابل آن، سیئه جاریه از مواردی است که گرچه زمینه آن در محدوده عمر انسان بنا نهاده میشود ولی از نظر کمّی و کیفی تاثیرش محدود به عمر انسان نیست. به همین جهت گفته شده تا زمانی که آن صدقه جاریه باقی است برای این شخص ثواب نگاشته میشود. یا چنانکه گفته شده است به حافظ قران کریم در قیامت گفته میشود بخوان و بالا برود:«اقرأ فأرقع»   
بر این اساس به وضوح میتوان نتیجه گرفت که کمال انسان و در نقطه مقابل، پستی و رذالت او هیچ محدودیتی ندارد. انسان از هر دو سو قابلیت آنرا دارد تا درجات بسیار زیادی پیش برود. بدین صورت که خداوند انسان را با این قابلیت ایجاد کرد که با کارهای اختیاری خود در دو جهت کمال و نقص حرکت کند. درجات این کمال و نقص نیز محدویتی ندارد و تا بی نهایت امکان دارد.  
البته باید دقت کرد که همه نمیتوانند از این قابلیت بهره ببرند و هرچند که خداوند قابلیت رسیدن به کمال و نقص بی نهایت را برایش گذارده است ولی انسان با اختیار خود میتواند از این قابلیت بهره نبرد و کسی او را نه مجبور به انتخاب خیر کرده و نه انتخاب شر.  بنابراین مشخص میشود که اولا: از نظر قابلیت، هیچ محدودیتی برای کمال و نقص وجود ندارد. ثانیا: بالفعل نشدن این قابلیت بر اساس انتخاب خود انسان است.     موفق باشید.
با سلام و عرض ادب ببخشید بنده خوب توضیح ندادم ویرایش سوالم و حذف کردن بخشی از ان کمی سوال را پیچیده کرده است . حرف من هم با حرف شما یکی است فقط من که نگفتم که انسان کم پیشرفت میکند من گفتم هر چقدر هم که پیشرفت کند باز هم محدود است . شما حتی رسول اکرم را هم مشاهده کنید با اینکه انسان به این بزرگی بود باز هم به اندازه ای پیشرفت کرد !!! شما میگویید که او نامحدود پیشرفت کرده است ؟؟؟! من هم موافق هستم که انسان خیلی پیشرفت میکند ولی میگوییم که محدود است . ( کم نه محدود )   شما خودتان نوشتید :
انسان میتواند به میزانی که قابل تصور نباشد کمال بیابد یا پست شود.
پس چرا شما ننوشتید نا محدود ؟  
کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود.
بله من قبلا با استاد قول سدید بحث کرده ام و نمیگوییم انسان تمام اختیار زندگی خود را دارد ولی بهشتی و جهنمی شدن را که دست خودمان است ایا میتوانیم بگوییم که یزید به خاطر کار دیگران ( ظلمی که در حقش شده) میتواند به بهشت برود ؟ تاثیر را نادیده نمیگیرم ولی ما اختیار داریم ...  
مقدمه دوم نیز نادرست است؛
همان طور که خودتان نوشتید یک عده ای از کار ها خیلی ثواب دارند و ارزش خیلی بالاست مثلا نماز شب انقدر ارزش دارد که هیچ کس نمیداند ارزش ان چقدر است ولی شما محاسبه کنید :
چنانکه ضربت امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ خندق از ثواب عبادت جن و انس برتر دانسته شده است
خیلی هم عالی بنده هم هیچ مشکلی ندارم که هیچ این مطلب را قبول دارم ، چه اشکالی دارد یک ضربه به یک انسان به بزرگی عالم اینقدر ارزش داشته باشد اصلا نفس کشیدن امیرالمومنین(علیه السلام) اینقدر ارزش دارد ولی استاد گرامی باز هم این عدد محدود است !   من اصلا میگوییم یک انسان به اندازه صد ها هزار تیلیارد سال به توان هزار پیشرفت کرد ، خب این باز هم محدود است دیگر !
انسان از هر دو سو قابلیت آنرا دارد تا درجات بسیار زیادی پیش برود.
شما هم باز نوشتید درجات زیاد ، ننوشتید نامحدود ! ولی باز نوشتید :
 از نظر قابلیت، هیچ محدودیتی برای کمال و نقص وجود ندارد.
این جا میگویید نامحدود !   نکته اخر : منظور بنده از اخرین محدوده پیشرفت ان است که زمانی میرسد که قیامت شده است و حالا قرار است حساب کارمان را بکنند و بهشت یا جهنم اصلی برویم دیگر همه ادم ها دور هم جمع شده اند و بحث دیگری نیست و وقتی هم که همه انسان ها کار هایشان محاسبه شد دیگر هیچ کسی نمیتواند از کس دیگر سبقت بگیرد سبقت گرفتنی که فقط برای این دنیاست . استاد قول سدید :
پس از مرگ، روح آدمی نمی میرد بلکه از سرایی به سرای دیگر منتقل می شود. این سرای دیگر، برزخ است که تا وقوع قیامت آدمی در آن زندگی می کند. این مطلب که میان دنیا و قیامت، برزخ وجود دارد، در آیات متعددی بیان شده است از جمله در این آیه 28 سوه مبارکه بقره. مفاد این آیه از این قرار است که آدمی مرده بود سپس در این دنیا احیا شد و سپس اماته یافت و این دنیا را ترک کرد و سپس مجددا احیا شد(برزخ) و سپس قیامت به پا شد و به سوی خداوند بازگشت. همچنین در آیات 99 و 100 سوره مبارکه مومنون، صراحتا از واژه برزخ استفاده شده است. برزخ هم دارای بهشت است و هم دارای جهنم. تا زمانی که آدمی در برزخ است امکان تکامل دارد اما باید دانست که تکاملش بواسطه اعمالی نیست که در برزخ انجام می دهد بلکه بواسطه اعمالی است که سابقا در دنیا به عنوان کار و سنت نیک به جا گذاشته است؛ مثلا بیمارستانی ساخته و یا کتاب مفیدی نوشته و یا فرزند خوبی پرورش داده و غیره. همچنین آدمی بواسطه شناخت جدیدی که از حقایق بدست می آورد (مثلا میفهمد حقیقتا خدا و آخرتی در کار است و دعوت پیامبران حق بوده و غیره) تکامل می یابد. این تکامل، یک تکامل علمی و معرفتی و از سنخ رفع حجاب است. این تکامل علمی بعد از وقوع قیامت نیز ادامه دارد. بنابراین، تکامل در بهشت بواسطه سعی و کوشش شخصی در برزخ، اساسا منتفی است. در آنجا هر کس ثمره اعمال دنیوی خودش را می یابد و از آنها بهره مند می شود و اگر هم تکاملی می یابد یا بواسطه اعمالی است که سابقا در دنیا انجام داده و آثارش ادامه داشته و در برزخ نیز نصیبش می شود و یا بواسطه رفع حجابی است که در برزخ و قیامت رخ می دهد. به تعبیری، دنیا فصل کاشت است و آخرت فصل برداشت.
( منبع ) در تاپیکی دیگر ایشان به این اشاره میکنند که :
درباره رابطه عمل و جزایش اقوال مختلفی وجود دارد:  1. اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ مخالفت با تجسم و حضور اعمال؛ حمل آیات تکوینی به صورت اعتباری 2. تکوینی بودن جهنم و بهشت؛ موافقت با تجسم اعمال (حضور صورت ملکوتی اعمال یا تجسم آنها در صقع نفس)؛ حمل آیات اعتباری بر تکوینی 3. جمع میان تکوینی و اعتباری بودن جهنم و بهشت؛ موافقت اجمالی با تجسم اعمال؛ عمل به هر دو قسم از آیات. به نظر می رسد قول سوم از جهاتی قابل قبولتر است چرا که هم به رابطه تکوینی عمل و جزا اشاره دارد و هم جزا را محدود به اثر تکوینی عمل نمی کند. در نتیجه ما به خاطر اعمالمان جزای نیک می یابیم اما اینطور نیست که جزای نیک محدود به اثر تکوینی عمل باشد بلکه خداوند نیز از فضل خود می بخشد و آن را زیادتر می کند.
( منبع )
حرف من هم با حرف شما یکی است فقط من که نگفتم که انسان کم پیشرفت میکند من گفتم هر چقدر هم که پیشرفت کند باز هم محدود است . شما حتی رسول اکرم را هم مشاهده کنید با اینکه انسان به این بزرگی بود باز هم به اندازه ای پیشرفت کرد !!! شما میگویید که او نامحدود پیشرفت کرده است ؟؟؟! من هم موافق هستم که انسان خیلی پیشرفت میکند ولی میگوییم که محدود است . ( کم نه محدود )
باسلام وعرض ادب گاهی مراد از پیشرفت انسان قابلیت آن است و گاهی فعلیت آن. قابلیت پیشرفت هیچ حدی ندارد ولی فعلیت آن تناهی فلسفی دارد ولی هرچند قابل احصاء نیست. اینکه بنده این تفصیل را دادم بدین جهت بود که چنین تصور نشود که خداوند از ابتدا این محدودیت را در ذات انسان قرار داده است.      
منظور بنده از اخرین محدوده پیشرفت ان است که زمانی میرسد که قیامت شده است و حالا قرار است حساب کارمان را بکنند و بهشت یا جهنم اصلی برویم دیگر همه ادم ها دور هم جمع شده اند و بحث دیگری نیست و وقتی هم که همه انسان ها کار هایشان محاسبه شد دیگر هیچ کسی نمیتواند از کس دیگر سبقت بگیرد سبقت گرفتنی که فقط برای این دنیاست .
 بله عرض کردم قابلیت پیشرفت نامحدود است و از پیش هیچ حدی برای آن در نظر گرفته نمیشود ولی فعلیت یافتن آن متناهی است. این تناهی نیز بخشی به واسطه انتخاب انسان است و بخشی به واسطه محدودیتهای محیطی و جسمی و روحی.  
خیلی ممنون از توضیحتان مثلا یک عالم دینی که در جوانی از دنیا رفته است اگر بیشتر عمر میکرد بیشتر پیشرفت نمیکرد ؟  
این تناهی نیز بخشی به واسطه انتخاب انسان است و بخشی به واسطه محدودیتهای محیطی و جسمی و روحی.
بله بنده هم از اول برای همین سوال کردم
ببخشید نمیخواهم وقت شما را بگیرم فقط میشود کتابی برای اطلاعات بیشتر معرفی کنید ، خودم تحقیق میکنم . باتشکر
حقیقتش در یکی از تاپیک ها بحث این بود که در مدرسه ها (سیستم تحصیلی) اصل را بر این میگیرند که همه دانشمند بزرگی بشوند ولی قرار نیست که همه دانشمند بزرگی بشوند همین که هر کس به اندازه خودش تلاش کند کافیست این شد که خواستم بیشتر درباره این مطلب بدانم
مثلا یک عالم دینی که در جوانی از دنیا رفته است اگر بیشتر عمر میکرد بیشتر پیشرفت نمیکرد ؟
سلام خیر هیچ ملازمه ای میان میزان عمر و میزان و کیفیت کمال نیست. یک فرد بیست ساله گاه به اندازه یک پیرمرد 100 ساله به کمال میرسد. خود این بیست ساله اگر عمر بیشتری میکرد معلوم نبود که به کمالی بیشتر برسد بلکه به عکس شاید پسرفت نیز میکرد. چنانکه در تاریخ مثالهای زیادی از این امر سراغ داریم. مشکل بحث شما این است که یک مرتبه سراغ محدودیت بالفعل میروید. یک مرتبه سراغ امکان. اگر به یک صورت عمل کنید بهتر به نتیجه میرسید.
ببخشید نمیخواهم وقت شما را بگیرم   فقط میشود کتابی برای اطلاعات بیشتر معرفی کنید ، خودم تحقیق میکنم . باتشکر
خیر. کتابی که که به صورت خاص در این مورد بحث کرده باشد سراغ ندارم.
همین که هر کس به اندازه خودش تلاش کند کافیست   این شد که خواستم بیشتر درباره این مطلب بدانم
این مسئله بدان معناست که ظرفیت انسانها فرق میکند. شاید قرار نیست که من ابن سینا شوم و به همین جهت از من نیز چنین انتظاری نیست ولی این ربطی به کمال من ندارد. اینکه من دانشمند بزرگی بشوم یا نشوم، ربطی به کمال من ندارد کمال از مقوله دیگری است و علم(یعنی دانستن یک سری معلومات و تصورات و تصدیقات ذهنی و مفهومی) چیزی دیگر. ممکن است بسیاری از جوانان از ابن سینا و یا یک دانشمند دینی دیگر، کمال بیشتری داشته باشند. بنابراین، نباید کمال را با فضیلتهای دنیوی و معیارهای خودمان خلط  کرد.
ببخشید نمیخواهم وقت شما را بگیرم
اگر بحث خود را با نقل قول گرفتن انجام بدید، مخاطب شما راحت تر متوجه مشارکت شما میشود و معطل نمیشوید.
خیلی ممنون از شما استاد گرامی سوال دیگری ندارم . باتشکر
صدیق said in همین که هر کس به اندازه خودش
همین که هر کس به اندازه خودش تلاش کند کافیست   این شد که خواستم بیشتر درباره این مطلب بدانم
این مسئله بدان معناست که ظرفیت انسانها فرق میکند. شاید قرار نیست که من ابن سینا شوم و به همین جهت از من نیز چنین انتظاری نیست ولی این ربطی به کمال من ندارد. اینکه من دانشمند بزرگی بشوم یا نشوم، ربطی به کمال من ندارد کمال از مقوله دیگری است و علم(یعنی دانستن یک سری معلومات و تصورات و تصدیقات ذهنی و مفهومی) چیزی دیگر. ممکن است بسیاری از جوانان از ابن سینا و یا یک دانشمند دینی دیگر، کمال بیشتری داشته باشند. بنابراین، نباید کمال را با فضیلتهای دنیوی و معیارهای خودمان خلط  کرد.
ببخشید فقط الان برایم سوالی پیش امد ! انسان که حتی در بهشت هم حسرت میخورد از طرفی هم ظرفیت دارد  پس این دیگر چه داستانی است که خدا ما را می افریند بعد برای ما ظرفیتی قرار میدهد و از طرفی هم ما باید حسرت این جایگاه ها را بخوریم ...؟ حالا شما میگویید که خدا ما را محدود نکرده ولی ایا میتوان گفت خدا واقعا هیچ کاره بوده است ؟؟؟ بی انصافی نیست واقعا ؟ اول انسان را خلق کنی بعد برایش عواملی ایجاد کنی که محدود بشود بعد هم حسرت بخورد ؟؟ در حالی که تمام کارهایش به تلاشش مربوط نمیشود اختیار ما فقط مربوط به بهشت و جهنم است ولی مربوط به درجات ان ها تقریبا نیست و دست ما کامل باز نیست همانند ان حرامزاده ای که به بهشت حلال زاده ها راهی پیدا نمیکند ...
ببخشید فقط الان برایم سوالی پیش امد !   انسان که حتی در بهشت هم حسرت میخورد   از طرفی هم ظرفیت دارد    پس این دیگر چه داستانی است که خدا ما را می افریند بعد برای ما ظرفیتی قرار میدهد و از طرفی هم ما باید حسرت این جایگاه ها را بخوریم ...؟   حالا شما میگویید که خدا ما را محدود نکرده ولی ایا میتوان گفت خدا واقعا هیچ کاره بوده است ؟؟؟   بی انصافی نیست واقعا ؟ اول انسان را خلق کنی بعد برایش عواملی ایجاد کنی که محدود بشود بعد هم حسرت بخورد ؟؟ در حالی که تمام کارهایش به تلاشش مربوط نمیشود   اختیار ما فقط مربوط به بهشت و جهنم است ولی مربوط به درجات ان ها تقریبا نیست و دست ما کامل باز نیست   همانند ان حرامزاده ای که به بهشت حلال زاده ها راهی پیدا نمیکند ...
باسلام و عرض ادب خداوند بخشنده تر و جوادتر از آن است که ظرف وجودی بنده ای را محدود بیافریند و باعث حسرت او شود. این دو با هم ناسازگار است. اگر کمالات بهشتی را معلول تلاش خودمان بدانیم و اگر خداوند را بخشنده و کریم و جواد بدانیم و اگر هر گونه غصه را در بهشت ممنوع بدانیم میتوانیم نتیجه بگیریم که تمام کمالات در بهشت ناشی از تلاش خودمان است نه چیز دیگر«لیس للانسان الا ما سعی» اگر محتوای روایات طینت و صدور آنها همانی باشد که عرفا فهمیده میشود(یعنی تعیین ظرفیت و قابلیت کمال)، این تعیین صرفا بر اساس علم الهی نسبت به آینده عملکرد انتخابی و اختیاری خود ماست. اگر غبطه ای نیز در بهشت وجود داردمانند  غبطه ای که اهل بهشت نسبت به مقام حضرت عباس(سلام الله علیه) میخورند، این غبطه ناشی از عملکرد اختیاری خود آن فرد کامل و ضعف در عملکرد و اراده فردی است که  غبطه میخورد. وگرنه غبطه نیست غصه است که در بهشت وجود ندارد.    
باتشکر از شما دیروز هر چقدر تلاش کردم ولی نتوانستم پستی ارسال کنم در این تاپیک ...   من اصلا این تاپیک رو متوجه نشدم استاد   
کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود.
 
تمام کمالات در بهشت ناشی از تلاش خودمان است نه چیز دیگر«لیس للانسان الا ما سعی»
الان چیشد اخر ؟ کمال با اختیار ماست یا نه ؟  
چنین تصور نشود که خداوند از ابتدا این محدودیت را در ذات انسان قرار داده است.
 
این تناهی نیز بخشی به واسطه انتخاب انسان است و بخشی به واسطه محدودیتهای محیطی و جسمی و روحی.
الان پس میشه تنیجه گرفت انسان در زندگی خود به اندازه ای معین پیشرفت میکند ؟
من اصلا این تاپیک رو متوجه نشدم استاد 
کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود.
تمام کمالات در بهشت ناشی از تلاش خودمان است نه چیز دیگر«لیس للانسان الا ما سعی»
الان چیشد اخر ؟ کمال با اختیار ماست یا نه ؟
سلام و عرض ادب احتمال داره که بحث به واسطه فاصله افتادن، گویایی اش کم شده باشه. دوباره عرض میکنم. کمالاتی که انسان کسب میکند اکتسابی است. هرچند در اینکه مستقیما ناشی از عملکرد خودمان باشد و غیر مستقیم. ولی به هر حال مربوط به خودما و عملکردهای ماست. نتایج غیر مستقیم انواع و اقسامی دارد از جمله: کمالاتی که نتیجه عملکرد دنیایی ماست و بعد از مرگ به واسطه فایده ای که به دیگران میرساند به شخص میرسد. کمالاتی که نتیجه دعای دیگران مانند والدین است و معمولا این دعا مشخص است که نتیجه رفتارهای این فرزند و این شخص بوده است. کمالاتی که نتیجه ظلم دیگران به شخص است، ظلمی که باعث ضربه دیدن او ازجهات مختلفی میشود. کمالاتی که نتیجه انجام کار خیری توسط دیگران برای این شخص است. مثلا بعد ازمرگش برایش خیراتی را میدهند.   بنابراین کمالات انسان ناشی از عملکرد خود اوست، منظورم هر نوع سببیت است. سببیت مستقیم یاغیر مستقیم.  
الان پس میشه تنیجه گرفت انسان در زندگی خود به اندازه ای معین پیشرفت میکند ؟
محدودیت پیشینی و از قبل تعیین شده به صورتی که قابلیت رسیدن به کمال را از شخص بگیرد، وجود ندارد ولی محدودیت بالفعل روی میدهد.  
جمع بندی ــــــــــــــــــــــــــــــ پرسش: انسان در این دنیا مادی وقت محدودی دارد و به همین جهت، به میزان محدودی پیشرفت می‌کنند. اینک سوال من این است که چه کسی این محدودیت را برای انسانها قرار داده است.    پاسخ: شما سوالی را مطرح کردید یک پیش فرض مهم داشت. فارغ از اینکه این غرض شما از سوال چه چیزی است و از طرح آن چه هدفی دارید، لازم است ابتدا پیش فرض و سپس به سوال شما برسیم. پیش فرض شما این است که پیشرفت و پسرفت انسان محدود است. استدلالی که بر این پیش فرض اقامه کردید نیز بدین صورت است: م1. کمال یا نقص انسان به واسطه کارهای اختیاری خودش حاصل میشود. م2. کارهای اختیاری انسان محدود است(به واسطه عمر محدودش) بنابراین، کمال و نقص انسان نیز محدود است. اینک به بررسی مقدمات استدلال شما میپردازیم.  مقدمه اول نادرست است؛ زیرا کمال و نقص، صرفا به واسطه اختیاری خود انسان حاصل نمیشود. برخی از مواقع کمالی نصیب انسان میشود ولی این کمال به واسطه ظلمی است که دیگری در حق او انجام داده است. یا نقصی به انسان میرسد صرفا به واسطه کوتاهی در انجام کاری که باید انجام میداده است. به عنوان مثال در قیامت انسان اعمالی را در پرونده عمل خود میبیند و وقتی بیان میکند که او این کارها را انجام نداده است، به او گفته میشود که این عمل را فلان شخص انجام داده ولی چون او از تو غیبت کرده بود، این عمل برای  تو نوشته شد. به نظر میرسد این پیش فرض شما با توجه به مقدماتی که در استدلال اقامه کردید، نادرست باشد. کمال و نقص انسان، محدودیتی ندارد.  انسان میتواند به میزانی که قابل تصور نباشد کمال بیابد یا پست شود. مقدمه دوم نیز نادرست است؛ زیرا کارهای اختیاری انسان: اولا: برخی زمانها و مکانها در کمیت کارها تاثیر تامی دارند. در متون دینی به این مسئله بارها اشاره شده است. مثلا بیان شده که نماز جماعت چه میزانی از ثواب را دارد به حدی که نمازی که در جماعت بیش از ده نفر خوانده شود، ثوابش بیشتر از آن است که حتی بتوان آنرا احصا کرد  یا نماز در برخی مکانها مانند مسجد و مشاهد مشرفه چه میزانی از ثواب را نصیب انسان میکند. یا به صورت عام گفته شده است که میزان ثواب کارهای خیری که انسان در شب قدر انجام میدهد، بیش از ثواب همان عمل است که در هزار ماه یا 83 سال میتوانسته انجام بدهد. از این موارد بسیار است. این یک نکته.  ثانیا: محدود به امور کمّی نیست. بلکه کیفیت نیز در آن تاثیر دارد. در تاثیر گذاری یک عمل، نباید تنها به کمیت یک عمل توجه کرد بلکه کیفیت آن بسیار مهم است اگر نگوییم که مهمتر از کمیت آن است. به همین جهت است که برخی اعمال به جهت کیفیتی که دارد از اعمال دیگران تاثیر بسیار بیشتری داشته است. چنانکه ضربت امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ خندق از ثواب عبادت جن و انس برتر دانسته شده است:«ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین» یا به جهت تاثیر بیشتری که علم عالمان در هدایت دیگران دارد، تلاش آنان از تلاش مجاهدان در جنگ برتر دانسته شده است:«مداد العلما  افضل من دماء الشهداء». این نیز نکته دیگری که نباید غفلت کرد. ثالثا: برخی از کمالها بعد از عمر طبیعی انسان در این دنیا برایش ایجاد میشود. کلید واژه صدقه جاریه و نقطه مقابل آن، سیئه جاریه از مواردی است که گرچه زمینه آن در محدوده عمر انسان بنا نهاده میشود ولی از نظر کمّی و کیفی تاثیرش محدود به عمر انسان نیست. به همین جهت گفته شده تا زمانی که آن صدقه جاریه باقی است برای این شخص ثواب نگاشته میشود. یا چنانکه گفته شده است به حافظ قران کریم در قیامت گفته میشود بخوان و بالا برود:«اقرأ فأرقع»  بر این اساس به وضوح میتوان نتیجه گرفت که کمال انسان و در نقطه مقابل، پستی و رذالت او هیچ محدودیتی ندارد. انسان از هر دو سو قابلیت آنرا دارد تا درجات بسیار زیادی پیش برود.بدین صورت که خداوند انسان را با این قابلیت ایجاد کرد که با کارهای اختیاری خود در دو جهت کمال و نقص حرکت کند. درجات این کمال و نقص نیز محدویتی ندارد و تا بی نهایت امکان دارد. البته باید دقت کرد که همه نمیتوانند از این قابلیت بهره ببرند و هرچند که خداوند قابلیت رسیدن به کمال و نقص بی نهایت را برایش گذارده است ولی انسان با اختیار خود میتواند از این قابلیت بهره نبرد و کسی او را نه مجبور به انتخاب خیر کرده و نه انتخاب شر.  بنابراین مشخص میشود که اولا: از نظر قابلیت، هیچ محدودیتی برای کمال و نقص وجود ندارد. ثانیا: بالفعل نشدن این قابلیت بر اساس انتخاب خود انسان است.    
موضوع قفل شده است