باسلام وتشکر .
از تکرار ناراحت نباشید به چند دلیل :
1- درقران کریم نیز بر خی آیات چند بار با اندک تفاوت بر پیامبر ناز ل شده واین از باب تکرار نیست بلکه در هر کدام از این حکت ها اسراری و حکمت های نهفته است .
به قول شاعر :
نهفته ی نکته نازک بسی است در خط یار
تو فهم آن نکنی ای ادیب من دانم .
2- عنایت دارید که برخی اذکار و اعمال وعبادات پیوسته ومکرر انجام می شود مثلا نماز به همان اذکار و ارکان هر روز پنج نوبت واجب است اقامه شود ، این ها نه به معنای تکرار بلکه حقایق نهفته ی دارد که درکش برای همکان آسان نیست .
3- تکرار موجب ایجاد ملکه در نفس وجان آدمی می شود وصفحه دل اورا منقش به آن تصویر معنوی می نماید تا برای ابد دل او با آن نور روشن باشد .
4- چون کار بران ومراجعه کنند گان به این سایت وتاپیک وپست ها پیوسته در حال تغییر است ، ودارای سلایق وگرایش ها ی متفاوت اند ، از این رو لازم است که این بازگوی وباز شناسی همواره طرح و تبیین شود .
5- تذکار ویاد آوری یک کار عاقلانه وعقلای است وآثار وبرکاتی فراوان دارد .
6- توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
ممنون
فقط بی زحمت این سوال منو فراموش کردید پاسخ بدید
1- اگر یه شخص گاو پرست توی هند اعلام کنه که من گاو رو به عنوان خدای تنها قبول ندارم میگم گاو مثل یه واسطه میمیونه و قدرتشو از خدا و به اذن خدا داره پس با توجه به پاسخ های صفحه اول تاپیک طرف یه فرد خداپرسته واقعیه؟
2 - شما چجوری ثابت میکنین توسل با بحث انرژی یا هر لسمی دیگه روش بزارین(لطفا توی اسمش نباشین)متفاوته.الان توضیح میدم
من میگم شما به یه سنگ توسل کن ازش حاجت بخواه اعتقاد هم داشته باش کار حله حالا به جای سنگ مثلا یه اءمه رو بزار و بهش توسل کن.آیا آزمایشی انجام شده ببینن در هردوحالت با شرایط یکسان سنگ جواب نداده اما اون امام جواب داده در نتیجه توسل یه امر دینی هست نه یه امر ذهنی و تلقینی؟ ایا همچین آزمایشی انجام شده؟اگر انجام شده واقعا باید دست مریزاد گفت اما اگر نشده باید دید شما و متخصصان چجوری میخودین به بنده تفاوت این دوتا رو اثبات کنین؟
بنده تا به امروز خیلی تاپیک خوندم اما راستش هنوز قانع نشدم سوالاتی هم پرسیدم اما بازم قانع نشدم.خیلی ها مثل خود شما میگین این مساله خیلی بدیهیه و اگر قبول ندارید حتما خودتو زدی به خواب!
[SPOILER]یه داستانی براتون تعریف کنم
یه روزی حدود 1 قرن پیش بلکم بیشتر ، وقتی یه ترانس سکسوآل برای اولین بار به دکترها مراجعه کرد همه میگفتن این یه چیز بدیهیه که وقتی پسر هستی رفتارهای پسرونه داشته باشی نه اینکه لباس دخترونه بپوشی عاشق مرد ها بشی به جای زن ها و .... اون موقع مثل شما ، اطباء میفرمودند ایشون شیزوفرنی داره اما بعد از حدود 40 سال تازه فهمیدند که نه بابا بدیهی و شیزوفرنی هم نیست[/SPOILER]
یک لینک تو این موضوع در صفحات پیش گذاشتم. به اونجا مراجعه کنید.
اگه سوال و اشکالی بود مطرح کنید تا بیشتر تبادل نظر کنیم.
اگر میشد مستقیم با خداوند تماس گرفت پس وجود حبرائیل چه لزومی داشت !
سوال شما مرتبط با تاپیک نیست اما اینکه حین " وحی" چه اتفاقی می افته رو هیچ کس نمیدونه جز خود پیامبر اسلام(ص) و جبراءیل و خدا
شاید وجود جبراءیل نیازی بود تا یه کسی باشه به زبان عربی(شاید) یا به قلب پیامبر(شاید) مطالب رو بگه
الله نور السماولت و الارض...... نور فکر نکنم بتونه با پیامبر صحبت کنه
سوال شما مرتبط با تاپیک نیست اما اینکه حین " وحی" چه اتفاقی می افته رو هیچ کس نمیدونه جز خود پیامبر اسلام(ص) و جبراءیل و خدا
شاید وجود جبراءیل نیازی بود تا یه کسی باشه به زبان عربی(شاید) یا به قلب پیامبر(شاید) مطالب رو بگه
الله نور السماولت و الارض...... نور فکر نکنم بتونه با پیامبر صحبت کنه
سلام
سوال بنده دقیقاً در رابطه با تاپیک است پیامبر خدا وقتی میخواست با خدا ارتباط بر قرار کنه به حبرائیل متوسل میشد این دلیل نمیشود که جبرئیل خدای دیگری باشد .
ممنون
فقط بی زحمت این سوال منو فراموش کردید پاسخ بدید
1- اگر یه شخص گاو پرست توی هند اعلام کنه که من گاو رو به عنوان خدای تنها قبول ندارم میگم گاو مثل یه واسطه میمیونه و قدرتشو از خدا و به اذن خدا داره پس با توجه به پاسخ های صفحه اول تاپیک طرف یه فرد خداپرسته واقعیه؟
2 - شما چجوری ثابت میکنین توسل با بحث انرژی یا هر لسمی دیگه روش بزارین(لطفا توی اسمش نباشین)متفاوته.الان توضیح میدم
من میگم شما به یه سنگ توسل کن ازش حاجت بخواه اعتقاد هم داشته باش کار حله حالا به جای سنگ مثلا یه اءمه رو بزار و بهش توسل کن.آیا آزمایشی انجام شده ببینن در هردوحالت با شرایط یکسان سنگ جواب نداده اما اون امام جواب داده در نتیجه توسل یه امر دینی هست نه یه امر ذهنی و تلقینی؟ ایا همچین آزمایشی انجام شده؟اگر انجام شده واقعا باید دست مریزاد گفت اما اگر نشده باید دید شما و متخصصان چجوری میخودین به بنده تفاوت این دوتا رو اثبات کنین؟
باسلام وتشکر .
1- در باره فراز اول پرسش تان باید گفت : هر کار باید با عقل محاسبه گردد ومعقول تلقی شود ،
حال سوال از جناب تان این است که کار گاو پرستان هند در میزان عقل چگونه ارزیابی می شود ؟
انسان با این همه کرامت و عظمت و مقام خلافت الهی او آیا معقول است در برابر احمق ترین حیوان ( گاو) کرنش نماید ؟؟!!
بد تر از همه آیا اساساً طرح این مسله در بحث توسل عاقلانه است ؟!!؟؟
این حرف تان مرا به یاد گفته مولوی انداخت که گفته است :
از قیاسش خنده آمد خلق را
چون که خود پنداشت صاحب دلق را
2- در باره فراز دو م پرسش تان باید گفت : هزاران بار تجربه شده توسل به انسان کامل موثر بوده است .
نباید فراموش نماید که تاثیر توسل از مقوله انر ژی ومانند آن نیست بلکه یک حقیقت فرا طبیعی والهی است .
باسلام
2- در باره فراز دو م پرسش تان باید گفت : هزاران بار تجربه شده توسل به انسان کامل موثر بوده است .
نباید فراموش نماید که تاثیر توسل از مقوله انر ژی ومانند آن نیست بلکه یک حقیقت فرا طبیعی والهی است .
خوب الان ایین های غیر اسلامی توی هندوستان هم به انواع و اقسام خدایان متوسل میشن و جواب هم میگیرند خوب شما بفرمایید توجیهش رو؟
بنده قبول ندارم که کسی از بتها مراد بگیرد ایا شما دلیلی بر آن دارید ؟
بحث قبول داشتن یا نداشتن نیست مساله اینجاست که اون ها هم حاجت میگیرند از این بت ها ، حالا میخواد ما قبول داشته باشیم میخواد قبول نداشته باشیم.
چرا حاجت میگیرند؟ بحث دینیش رو شما که واردید بکنید
چرا حاجت میگیرند؟ بحث غیر دینیش رو بنده میگم چون از درون معتقدند که فلان چیز خاجتشون رو میده ، این مساله بارها تحت تاثیر ازمایشات روانشناسی قرار گرفته
بحث قبول داشتن یا نداشتن نیست مساله اینجاست که اون ها هم حاجت میگیرند از این بت ها ، حالا میخواد ما قبول داشته باشیم میخواد قبول نداشته باشیم.
چرا حاجت میگیرند؟ بحث دینیش رو شما که واردید بکنید
چرا حاجت میگیرند؟ بحث غیر دینیش رو بنده میگم چون از درون معتقدند که فلان چیز خاجتشون رو میده ، این مساله بارها تحت تاثیر ازمایشات روانشناسی قرار گرفته
چرا بحث قبول داشتن یا نداشتن نباید باشد ما انسانهای عاقلی هستیم و نباید خرافه را بپذیریم اینکه کسی بالقوه نیروئی دارد و به وسیله عاملی ان نیرو را به حرکت در میاورد با انکه ان بت که حتی نمیتواند از خودش دفاع کند مراد بدهد بسیار متفاوت است .
خوب الان ایین های غیر اسلامی توی هندوستان هم به انواع و اقسام خدایان متوسل میشن و جواب هم میگیرند خوب شما بفرمایید توجیهش رو؟
باسلام وتشکر .
هر گز چنین نیست وهر گز باور نکنید که کسی از بت ( سنگی ، چوبی ، حیوانی ، آهنی ) حاجت بگیرد .
عقل انسان نمی پذیرد که که یک حیوان بی عقل وضعیف ونا توان کاری ازش ساخته باشد .
این حرف ها را نفرماید .
نوشیدن ادرار گاو و سرگین آن برای تبرک و تطهیر درونی معمول است و هندوان گاهی برای به دست آوردن ادرار گرم و تازه گاو، ظرف به دست در مراتع دنبال گاوها راه میافتند و ساعتها منتظر میمانند. شما اهل فضل هستید این حرف ها را هیچ عاقلی نمی پذیرد .
باسلام وتشکر .
هر گز چنین نیست وهر گز باور نکنید که کسی از بت ( سنگی ، چوبی ، حیوانی ، آهنی ) حاجت بگیرد .
عقل انسان نمی پذیرد که که یک حیوان بی عقل وضعیف ونا توان کاری ازش ساخته باشد .
این حرف ها را نفرماید .
نوشیدن ادرار گاو و سرگین آن برای تبرک و تطهیر درونی معمول است و هندوان گاهی برای به دست آوردن ادرار گرم و تازه گاو، ظرف به دست در مراتع دنبال گاوها راه میافتند و ساعتها منتظر میمانند. شما اهل فضل هستید این حرف ها را هیچ عاقلی نمی پذیرد .
جناب کارشناس عزیز مساله باور یا ناباوری ما نیست مساله اینجاست که اگر حاجت نمیگرفتند قطعا اون خدا رو ول میکردند اما خودشان میگویند بارها درخواست حاجت کردند و حاجت گرفتند
مردم دنیا هم کار اون ها رو اشتباه میدونند هم کار مارو که به بارگاه های فلزی مردان نیک اعراب متوسل میشویم.چگونه میخواید مردم دنیا رو توجه کنید؟اگز بگیم ما قدرتی برای این مردان نیک سوای از خدا قاءل نیستیم قطعا میگند خوب اون هندو هم قدرتی سوای از خدا برای اون گاو فرضا قاءل نیستند
جناب کارشناس عزیز مساله باور یا ناباوری ما نیست مساله اینجاست که اگر حاجت نمیگرفتند قطعا اون خدا رو ول میکردند اما خودشان میگویند بارها درخواست حاجت کردند و حاجت گرفتند
مردم دنیا هم کار اون ها رو اشتباه میدونند هم کار مارو که به بارگاه های فلزی مردان نیک اعراب متوسل میشویم.چگونه میخواید مردم دنیا رو توجه کنید؟اگز بگیم ما قدرتی برای این مردان نیک سوای از خدا قاءل نیستیم قطعا میگند خوب اون هندو هم قدرتی سوای از خدا برای اون گاو فرضا قاءل نیستند
بسمه المجیب
دعا ی تکوینی در همه موجودات عالم هست و علتش هم فقر ذاتی ماسوی الله است.
هر کسی در وقت احتیاج متوجه نیرویی ماورایی می شود و از او طلب حاجت می کند و این فطری انسان است
حال بسته به سطح معرفت و شناختش،این گرایش و طلب درونی ظهور می یابد،یکی به بت توسل می کند یکی به گاو
و انسان عارف به معدن خیرات و وسائط مسئلات.
امّا سؤال شما:چرا آنکه به بت متوسل می شود حاجت می گیرد؟
بله گاهی می گیرد امّا از بت؟
خیر از خداوند.
خدایی که به مؤمن و مشرک روزی می رساند،حاجت مؤمن و مشرک را هم هر گونه صلاح است می دهد
جناب کارشناس عزیز مساله باور یا ناباوری ما نیست مساله اینجاست که اگر حاجت نمیگرفتند قطعا اون خدا رو ول میکردند اما خودشان میگویند بارها درخواست حاجت کردند و حاجت گرفتند
مردم دنیا هم کار اون ها رو اشتباه میدونند هم کار مارو که به بارگاه های فلزی مردان نیک اعراب متوسل میشویم.چگونه میخواید مردم دنیا رو توجه کنید؟اگز بگیم ما قدرتی برای این مردان نیک سوای از خدا قاءل نیستیم قطعا میگند خوب اون هندو هم قدرتی سوای از خدا برای اون گاو فرضا قاءل نیستند
باسلام وتشکر .
مطمئن باشید که هر گز گاو پرستان نادان از حیوانی نادن تر حاجت نگرفته ونمی گیرد .
این خرافات وتوهمات وادعاهای بی اساس نباید مقبول عاقلان گردد .
آنها برای حاجت گرفتن از گاو به گاو اعتقاد ندارند بلکه گرفتار جهل مرکب اند .
اما توجه داشته باشید که کسی از اهل اسلام به فلز مردان عرب متوسل نشده ونمی شود بلکه به روح مردان پاک وشهید که در راه خدا جان را از دست داده اند
وخداوند آنها را در قران زنده گان خوانده اند متوسل می شوند . در قرآن کریم می خوانیم: «و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مى رساند، و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانى».[1]
پاسخ پرسش مطرح شده، با توجه به نکات زیر روشن مى شود: الف. منظور از آیۀ شریفه: این آیه و آیات پیش از آن، سخن از درک نکردن مردگان به طور عادى و طبیعى مى گوید، امّا روایاتی داریم که مربوط به شرائط فوق العاده است که خداوند سخنان پیامبرش را به طور فوق العاده به گوش آن مردگان مى رساند؛ به دیگر سخن، ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع مى شود جز در مواردى که خداوند فرمان مى دهد این ارتباط برقرار گردد، به همین دلیل در شرایط عادى ما نمى توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم.[2] ب.توسّل، صحیح بوده و یک امر بیهوده ای نیست: اگر ما بخواهیم پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) را در ردیف عموم انسان ها قرار داده و هر حکمی که برای سایر مردم در نظر می گیریم برای آنها هم به اثبات برسانیم. از آن جایی که ارتباط همۀ انسان ها بعد از مرگ با این دنیا به طور کامل قطع می شود، در نگاه ابتدایی این به دست می آید که امر توسّل چیزی بیهوده بوده و آنها هیچ گاه قادر به شنیدن سخن انسان ها در این دنیا، و در نتیجه پاسخ گویی به آنها نیستند، امّا با مراجعه به منابع حدیثی اثبات می شود که میان پیامبر اکرم(ص) و ائمّۀ اطهار(ع) با مردم عادّی در برخی از جهات معنوی تفاوت وجود دارد و توجّه به آنها باعث می شود این شبهه از بین برود که ما در ادامه برای اختصار به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. دسته ای از انسان ها – از جمله پیامبر (ص) و ائمّۀ اطهار (ع) - وقتی از دنیا می روند به حکم قرآن، زنده هستند که در قرآن کریم[3] به آن تصریح شده است.[4]
2. در برخی از روایات آمده است که پروندۀ اعمال مسلمانان در روزهای متعدّدی از هفته بر پیامبر (ص) و ائمّه(ع) عرضه می شود،[5] و این عرضۀ اعمال فقط با حاضر و ناظر بودن و ارتباط آنها با دنیا سازگاری دارد.
3. در احادیث آمده است که پیامبر(ص) و ائمّه(ع) سلام زائر و کلام او را می شنوند، و به اذن الاهی با برآورده کردن حوائج شرعی زائرین، پاسخ آنها را می دهند.[6]
4. اگر قرار باشد که پیامبر(ص) صدای ما را نشنود، پس سلام دادن هر روزۀ ما بر ایشان در نماز معنایی نخواهد داشت.[7]
5. یکی از دستورات دینی ما در هنگام به خاک سپاری مردگان، تلقین معارف الاهی به آنها است و به آن معنا بوده که آنها در آن لحظه به خواست خداوند از قدرت شنوایی برخوردارند.[8]
6. سخن گفتن با مردگان توسط امام علی(ع) در قبرستان پشت دروازۀ کوفه، که نقل شده وقتی حضرت علی(ع) از جنگ صفّین برمی گشتند رو به قبرستان کرده و شروع به صحبت با مردگان نمودند، سپس رو به اصحاب خود کرده و فرمودند: «بدانید که اگر اجازۀ سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند که: بهترین توشه تقوا است».[9]
در نتیجه، چنین نیست که همۀ مردم بعد از مرگ ارتباطشان با دنیا کاملاً قطع بشود، بلکه بعضی از آنها - با توجه به شرایطی- پس از مرگ هم با دنیا در ارتباط هستند، البته بعضی به طور دائم و بعضی موقّت، که گفتیم پیامبر و أئمّه(ع) جزو آن دسته از انسان ها هستند که دائماً به مردم دنیا عنایت و توجّه دارند؛ از این رو، اگر کسی به آنها متوسّل می شود مثل این است که با افراد زنده در ارتباط است.
[/HR] [1]. فاطر، 22: «وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُور». [2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 233 و 234، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش. [3]. آل عمران، 169: «اَحیاءٌ عِندَ رَبّهِم یُرزَقُونَ». [4]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 347، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
6. کلینی، محمد، الکافی، ج 1، ص 219 و 220، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق؛ صفّار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج 1، ص 427 - 430، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404 ق. [6]. بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الائمّة الاثنی عشر، ج 2، ص 221، مؤسسة المعارف الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ ابن شاذان قمی،
ابوالفضل، الفضائل، ص 99، رضی، قم، چاپ دوم، 1363 ش؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 345، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1408 ق. [7]. تفسیر نمونه ج 18، ص 234. [8]. همان. [9]. نهج البلاغه، پدیدآورنده: سید رضی، مصحح: عطاردی، عزیزالله، ص 429 و 430، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، بی جا، 1372ش.
[h=2]اکسیر دعا[/h] پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا فاطمه! آیا تو را دعایی بیاموزم که هر کس با آن خدا را بخواند دعایش مستجاب می شود، و به خواننده آن سمّ و سحر اثر نمی کند و شیطانی متعرض او نمی شود، و دعای او رد نمی شود، و همه دعاهایی که در آن میل و رغبت به خدا باشد چه فوری و چه مدت دار برآورده می شود.
گفتم: بلی پدر جان، به خدا قسم این دعا نزد من محبوب تر است از دنیا و آنچه در آن است. دعا این است: یا الله، یا اعز مذکور و اقدمه قدما فی العزة و الجبروت. یا الله، یا رحیم کل مسترحم، و مفزع کل ملهوف. یا الله، یا راحم کل حزین یشکو بثه و حزنه الیه. یا الله، یا خیر من طلب المعروف منه و اسر فی العطاء. یا الله، یا من تخاف الملائکه المتوقده بالنوره منه. اسئلک بالاسماء التی تدعو بها حمله عرشک و من حول عرشک یسبحون بها شفقه من خوف عذابک و بالاسماء التی یدعوک بها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، الا اجبتنی و کشفت یا الهی کربتی و سترت ذنوبی. یا من یامر بالصیحه فی خلقه فاذا هم بالساهره، اسئلک بذلک الاسم الذی تحیی به العظام و هی رمیم، ان تحیی قلبی و تشرح صدری، و تصلح شانی. یا من خص نفسه بالبقاء، و خلق لبریته الموت والحیاة. یا من فعله قول و قوله امر و امره ماض علی ما یشاء، اسئلک بالاسم الذی دعاک به خلیلک حین القی فی النار فاستجبت له و قلت: یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم، و بالاسم الذی دعاک به موسی من جانب الطور الایمن فاستجبت له دعائه، و بالاسم الذی کشفت به عن ایوب الضر و تبت به علی داود و سخرت به سلیمان الریح تجری بامره والشیاطین و علمته منطق الطیر، و بالاسم الذی وهبت به لزکریا یحیی و خلقت عیسی من روح القدس من غیر اب، و بالاسم الذی خلقت به العرش والکرسی، و بالاسم الذی خلقت به الروحانیین و بالاسم الذی خلقت به الجن والانس، و بالاسم الذی خلقت به جمیع الخلق و جمیع ما اردت من شی ء، و بالاسم الذی قدرت به علی کل شی، اسئلک بهذه الاسماء لما اعطیتنی سؤلی و قضیت بها حوائجی. یا فاطمه، وقتی خدا را به این کلمات خواندی به تو گفته می شود: لبیک لبیک! (1) .
يكى از فضلاى حوزه كه مشكل بزرگى برايش پيش آمده بود، براى زيارت و توسل به حضرت امام رضا (عليه السلام) عازم حرم مى شود. از قضا به علامه طباطبايى بر مى خورد كه ايشان هم عازم حرم است . به طرفش رفته و با چشمى پراشك و دلى پرسوز از ايشان مى خواهد تا دعايى به او بياموزد كه حاجتش روا شود.
علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى كند، آن گاه مى گويد: فرزندم ! وقتى وارد حرم مطهر مى شوى ، يكى از مؤ ثرترين و بهترين دعاها اين است كه حضرت را به مادرش زهرا (سلام الله عليها) قسم بدهى كه حجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا (سلام الله عليها) علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش ، سخت مؤ ثر خواهد افتاد.
مى گويد: با شنيدن اين سخن سخت متاءثر شدم ، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در بر گرفت . اين توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسيدن همان
صاحب گنجینه دانشمندان در حالات مرحوم سید محمد علی دزفولی متوفی ماه رجب سال 1333 قمری می نویسد:ایشان از اول طلوع آفتاب تا مقداری از بعد از ظهر، یك قرآن ختم میكرد و پس از آن فریضه ظهر را انجام میداد. وی از اول ماه رجب تا پانزدهم، پانزده قرآن میكرد كه پانزدهمین آن را هدیه به محضر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و باقی آنها هدیه به پیشگاه چهارده معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین) بود.
در روز شانزدهم ماه رجب پس از ختمهای قرآن كریم، مرحوم آیةالله آقا سید ابراهیم غفاری كه از مجتهدین و مراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عیادت و ملاقات مرحوم آقا سید محمدعلی دزفولی تشریف آورد و اظهار داشت كه من، امروز تصمیم ملاقات نداشتم اما فلان زن علویه رحمة اللهعلیها دیشب خوابی دیده بود، و خواب خود را به من گفت و تذكری شد كه امروز به ملاقات شما نایل شوم. علویه گفت: خواب دیدم كه خدمت حضرت ابوالفضل العباس(ع) مشرف شدم. عرض كردم عمو كجا تشریف داشتید؟ فرمودند: امروز به عیادت آقا محمدعلی فرزند حاج سیدعبدالله رفته بودم و از آنجا می آیم و مرحوم سید محمد به سجده می افتد و پس از فراغت از سجده میفرماید: سجدهام سجده شكر بود، زیرا اول ماه شروع به تلاوت قرآن كرده بودم تا دیروز كه موفق به پانزدهمین ختم قرآن شدم و آخرین آن را در روز گذشته به حضرت اباالفضل العباس(ع) اختصاص داده بودم سپس میافزاید: خواب علویه از رؤیاهای صادقه بوده و علامت این است كه این ضعیف پذیرفته شده است، چون حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرموده به عیادت من آمدهاند.
دیدش که با زنجیرها و رشتههایی در دست به سوی او می آید. پرسید: ای ابلیس! این رشتهها چیست که در دست توست؟
گفت: اینها انواع علایق، امیال و شهوتهایی است که در فرزند آدم یافتهام. یحیی(علیه السلام) لحظهای چشم به رشتهها دوخت و گفت: آیا برای من نیز از این رشتهها سهمی هست؟ ابلیس نیشخندی به روی یحیی زد و گفت: آری، هنگامی که از خوردن غذا سیر میشوی، سنگین شده و نسبت به نماز، ذکر و مناجات خدای خود بی رغبت میگردی. یحیی با شنیدن سخن شیطان، سر به زیر انداخت و گفت: به خدا سوگند که بعد از این هرگز شکم خود را از غذا پر نخواهم کرد. شیطان از خشم سرخ شده و در حالی که از یحیی دور میشد گفت: به خدا قسم که من نیز بعد از این هرگز مؤمنی را نصیحت نخواهم کرد.(قصههای شیطان یا ابلیس نامه، ج1، ص35)
يكى از فضلاى حوزه كه مشكل بزرگى برايش پيش آمده بود، براى زيارت و توسل به حضرت امام رضا (عليه السلام) عازم حرم مى شود. از قضا به علامه طباطبايى بر مى خورد كه ايشان هم عازم حرم است . به طرفش رفته و با چشمى پراشك و دلى پرسوز از ايشان مى خواهد تا دعايى به او بياموزد كه حاجتش روا شود.
علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى كند، آن گاه مى گويد: فرزندم ! وقتى وارد حرم مطهر مى شوى ، يكى از مؤ ثرترين و بهترين دعاها اين است كه حضرت را به مادرش زهرا (سلام الله عليها) قسم بدهى كه حجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا (سلام الله عليها) علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش ، سخت مؤ ثر خواهد افتاد.
مى گويد: با شنيدن اين سخن سخت متاءثر شدم ، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در بر گرفت . اين توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسيدن همان
سلام و عرض ادب
استاد گرامی یکی از اساتید می گفتند قسم دادن اهل بیت به مادرشان حضرت زهرا س موجب ناراحتی ایشان می شود اما بهرحال حاجت را هم میدهند درست است این مطلب؟
آیا واقعا باعث اذیت و ناراحتی معصومین می شود؟[/]
سلام و عرض ادب
استاد گرامی یکی از اساتید می گفتند قسم دادن اهل بیت به مادرشان حضرت زهرا س موجب ناراحتی ایشان می شود اما بهرحال حاجت را هم میدهند درست است این مطلب؟
آیا واقعا باعث اذیت و ناراحتی معصومین می شود؟
باسلام وتشکر .
نمی دانم دلیل ومبنای آن گفته چیست ؟
ولی سوگند دادن به معصومین در آموزه های دینی بسیار آمده است حتی قبل از تولد انوار مقدسه مثلا :
قبل از تولد على (عليه السلام) در مكه زلزله شديدى رخ داد، به طورى كه سنگهاى بزرگ از كوه بلقيس جدا شده و به پايين پرتاب مى شد. حضرت ابوطالب (عليه السلام) بر بلندى آمد و گفت : الهى و سيدى اسئلك بالمحمدية المحمودة و بالعلوية العالية و بالفاطمية البيضاء الا تفضلت على اهل التهامة بالرحمة و الراءفة.پس همان زمان زمين آرام گرفت و مردم آن كلمات را حفظ كرده و در شدايد و بلاها مى خواندند، ولى جهت آن را نمى دانستند.
باسلام وتشکر .
نمی دانم دلیل ومبنای آن گفته چیست ؟
ولی سوگند دادن به معصومین در آموزه های دینی بسیار آمده است حتی قبل از تولد انوار مقدسه مثلا :
قبل از تولد على (عليه السلام) در مكه زلزله شديدى رخ داد، به طورى كه سنگهاى بزرگ از كوه بلقيس جدا شده و به پايين پرتاب مى شد. حضرت ابوطالب (عليه السلام) بر بلندى آمد و گفت : الهى و سيدى اسئلك بالمحمدية المحمودة و بالعلوية العالية و بالفاطمية البيضاء الا تفضلت على اهل التهامة بالرحمة و الراءفة.پس همان زمان زمين آرام گرفت و مردم آن كلمات را حفظ كرده و در شدايد و بلاها مى خواندند، ولى جهت آن را نمى دانستند.
سلام و عرض ادب
مثلا بگویند
شما را به پهلوی شکسته حضرت زهرا س
به گلوی بریده امام حسین ع
به انگشت قطع شده امام حسین ع
به بدن پرتازیانه موسی بن جعفر
و ......
سلام و عرض ادب
مثلا بگویند
شما را به پهلوی شکسته حضرت زهرا س
به گلوی بریده امام حسین ع
به انگشت قطع شده امام حسین ع
به بدن پرتازیانه موسی بن جعفر
و ......
اینها چطور ؟
با سلام وتشکر .
در این باره در روایات منعی ذکر نشده .
ودلیل بر منع وجود ندارد .
از كرامت فاطمه به ام ايمن وقتى كه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) رحلت كرد، ((ام ايمن )) قسم خورد كه در مدينه نماند؛ چون طاقت نداشت جاى خالى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را مشاهده نمايد. لذا به سوى مكه رفت و در ميان راه به تشنگى شديدى دچار شد. دستهاى خود را به سوى آسمان بالا برد و گفت :
پروردگارا! من خدمتگزار فاطمه (سلام الله عليها) هستم ، مرا از عطش ، مى ميرانى ! آنگاه خداوند از آسمان سطلى پايين فرستاد. ام ايمن از آن نوشيد و هفت سال به غذا و آب ، نيازى پيدا نكرد. در روزهاى بسيار گرم ، مردم ، او را به زحمت مى انداختند، ولى اصلا تشنه نمى شد .
۱- خوشبختی خانه در خدا پرستی است.
۲- عزت خانه در دوستی است.
۳- ثروت خانه در شادی است.
۴- زیبایی خانه در پاکیزگی است.
۵- پاکی خانه در تقوا است.
۶- نیاز خانه در معنویات است.
۷- استحکام خانه در تربیت است.
۸- گرمی خانه در محبت است.
۹- صفای خانه درمحبت است.
۱۰- پیشرفت خانه در قناعت است.
۱۱- لذت خانه در سازگاری است.
۱۲- سعادت خانه در امنیت است.
۱۳- روشنایی خانه در آرامش است.
۱۴- رفاه خانه در حرمت و تفاهم است.
۱۵- ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است.
۱۶- سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است.
۱۷- صفت خانه در انصاف و گذشت است.
۱۸- شرافت خانه در لقمه حلال است.
۱۹- زینت خانه در ساده بودن است.
۲۰- آسایش خانه در انجام وظیفه است.
ممنون
فقط بی زحمت این سوال منو فراموش کردید پاسخ بدید
1- اگر یه شخص گاو پرست توی هند اعلام کنه که من گاو رو به عنوان خدای تنها قبول ندارم میگم گاو مثل یه واسطه میمیونه و قدرتشو از خدا و به اذن خدا داره پس با توجه به پاسخ های صفحه اول تاپیک طرف یه فرد خداپرسته واقعیه؟
2 - شما چجوری ثابت میکنین توسل با بحث انرژی یا هر لسمی دیگه روش بزارین(لطفا توی اسمش نباشین)متفاوته.الان توضیح میدم
من میگم شما به یه سنگ توسل کن ازش حاجت بخواه اعتقاد هم داشته باش کار حله حالا به جای سنگ مثلا یه اءمه رو بزار و بهش توسل کن.آیا آزمایشی انجام شده ببینن در هردوحالت با شرایط یکسان سنگ جواب نداده اما اون امام جواب داده در نتیجه توسل یه امر دینی هست نه یه امر ذهنی و تلقینی؟ ایا همچین آزمایشی انجام شده؟اگر انجام شده واقعا باید دست مریزاد گفت اما اگر نشده باید دید شما و متخصصان چجوری میخودین به بنده تفاوت این دوتا رو اثبات کنین؟
یک لینک تو این موضوع در صفحات پیش گذاشتم. به اونجا مراجعه کنید.
اگه سوال و اشکالی بود مطرح کنید تا بیشتر تبادل نظر کنیم.
سلام
اگر میشد مستقیم با خداوند تماس گرفت پس وجود حبرائیل چه لزومی داشت !
سلام
این سنت گرایان یا قران را نمیخوانند یا انرا نمیفهمند ما به مرده متوسل نمیشویم بلکه به زنده متوسل میشویم .
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ«آل عمران/169»
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
ایا انان میتوانند منکر شوند که امام حسین و یارانش در راه خدا کشته نشذه اند .
سوال شما مرتبط با تاپیک نیست اما اینکه حین " وحی" چه اتفاقی می افته رو هیچ کس نمیدونه جز خود پیامبر اسلام(ص) و جبراءیل و خدا
شاید وجود جبراءیل نیازی بود تا یه کسی باشه به زبان عربی(شاید) یا به قلب پیامبر(شاید) مطالب رو بگه
الله نور السماولت و الارض...... نور فکر نکنم بتونه با پیامبر صحبت کنه
سلام
سوال بنده دقیقاً در رابطه با تاپیک است پیامبر خدا وقتی میخواست با خدا ارتباط بر قرار کنه به حبرائیل متوسل میشد این دلیل نمیشود که جبرئیل خدای دیگری باشد .
باسلام وتشکر .
1- در باره فراز اول پرسش تان باید گفت : هر کار باید با عقل محاسبه گردد ومعقول تلقی شود ،
حال سوال از جناب تان این است که کار گاو پرستان هند در میزان عقل چگونه ارزیابی می شود ؟
انسان با این همه کرامت و عظمت و مقام خلافت الهی او آیا معقول است در برابر احمق ترین حیوان ( گاو) کرنش نماید ؟؟!!
بد تر از همه آیا اساساً طرح این مسله در بحث توسل عاقلانه است ؟!!؟؟
این حرف تان مرا به یاد گفته مولوی انداخت که گفته است :
از قیاسش خنده آمد خلق را
چون که خود پنداشت صاحب دلق را
2- در باره فراز دو م پرسش تان باید گفت : هزاران بار تجربه شده توسل به انسان کامل موثر بوده است .
نباید فراموش نماید که تاثیر توسل از مقوله انر ژی ومانند آن نیست بلکه یک حقیقت فرا طبیعی والهی است .
خوب الان ایین های غیر اسلامی توی هندوستان هم به انواع و اقسام خدایان متوسل میشن و جواب هم میگیرند خوب شما بفرمایید توجیهش رو؟
بنده قبول ندارم که کسی از بتها مراد بگیرد ایا شما دلیلی بر آن دارید ؟
بحث قبول داشتن یا نداشتن نیست مساله اینجاست که اون ها هم حاجت میگیرند از این بت ها ، حالا میخواد ما قبول داشته باشیم میخواد قبول نداشته باشیم.
چرا حاجت میگیرند؟ بحث دینیش رو شما که واردید بکنید
چرا حاجت میگیرند؟ بحث غیر دینیش رو بنده میگم چون از درون معتقدند که فلان چیز خاجتشون رو میده ، این مساله بارها تحت تاثیر ازمایشات روانشناسی قرار گرفته
چرا بحث قبول داشتن یا نداشتن نباید باشد ما انسانهای عاقلی هستیم و نباید خرافه را بپذیریم اینکه کسی بالقوه نیروئی دارد و به وسیله عاملی ان نیرو را به حرکت در میاورد با انکه ان بت که حتی نمیتواند از خودش دفاع کند مراد بدهد بسیار متفاوت است .
باسلام وتشکر .
هر گز چنین نیست وهر گز باور نکنید که کسی از بت ( سنگی ، چوبی ، حیوانی ، آهنی ) حاجت بگیرد .
عقل انسان نمی پذیرد که که یک حیوان بی عقل وضعیف ونا توان کاری ازش ساخته باشد .
این حرف ها را نفرماید .
نوشیدن ادرار گاو و سرگین آن برای تبرک و تطهیر درونی معمول است و هندوان گاهی برای به دست آوردن ادرار گرم و تازه گاو، ظرف به دست در مراتع دنبال گاوها راه میافتند و ساعتها منتظر میمانند. شما اهل فضل هستید این حرف ها را هیچ عاقلی نمی پذیرد .
جناب کارشناس عزیز مساله باور یا ناباوری ما نیست مساله اینجاست که اگر حاجت نمیگرفتند قطعا اون خدا رو ول میکردند اما خودشان میگویند بارها درخواست حاجت کردند و حاجت گرفتند
مردم دنیا هم کار اون ها رو اشتباه میدونند هم کار مارو که به بارگاه های فلزی مردان نیک اعراب متوسل میشویم.چگونه میخواید مردم دنیا رو توجه کنید؟اگز بگیم ما قدرتی برای این مردان نیک سوای از خدا قاءل نیستیم قطعا میگند خوب اون هندو هم قدرتی سوای از خدا برای اون گاو فرضا قاءل نیستند
بسمه المجیب
دعا ی تکوینی در همه موجودات عالم هست و علتش هم فقر ذاتی ماسوی الله است.
هر کسی در وقت احتیاج متوجه نیرویی ماورایی می شود و از او طلب حاجت می کند و این فطری انسان است
حال بسته به سطح معرفت و شناختش،این گرایش و طلب درونی ظهور می یابد،یکی به بت توسل می کند یکی به گاو
و انسان عارف به معدن خیرات و وسائط مسئلات.
امّا سؤال شما:چرا آنکه به بت متوسل می شود حاجت می گیرد؟
بله گاهی می گیرد امّا از بت؟
خیر از خداوند.
خدایی که به مؤمن و مشرک روزی می رساند،حاجت مؤمن و مشرک را هم هر گونه صلاح است می دهد
این وعده ی اوست:
سوره اسراء:
مَنْ کانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً
هر کسی دنیا ی زودگذر را بخواهد هر قدر به هر که بخواهیم می دهیم.
18وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعي لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْيُهُمْ مَشْکُوراً
و هر کس آخرت را بخواهد و برای آن تلاش کند در حالیکه مؤمن است،پاداش داده می شود.
19کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً
هر دو گروه ـ هم دنیاطلبان و هم آخرت طلبان ـ را از عطاى پروردگارت مدد مى رسانیم،
و براى عطاى پروردگارت حد و مرزى نیست و از کسى باز داشته نمى شود و هر کس به قدر استحقاق خود آن را دریافت مى کند.
20انْظُرْ کَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَکْبَرُ تَفْضيلاً
بنگر که چگونه در دنیا برخى از مردم را در بهره مندى از موهبت ها بر برخى دیگر برترى داده ایم،
بدین سان در آخرت نیز آنان را یکسان قرار نمى دهیم، بلکه سراى آخرت درجاتى بالاتر دارد و برترىِ مقامات آن بیشتر است.
21لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً
با وجود خدا معبود دیگرى براى خود قرار مده که نکوهیده و بى یاور از تقرّب به خدا باز خواهى ماند.
هر کسی که مضطر شد ممکن است حاجت بگیرد و ولیّ حاجات هم خداست،خب پس چه فرقی می کند
که به چه چیزی متوسل شویم؟
فرقش در رشد معنوی و کمالات انسانی است،کسی که به سنگ و چوبی متوسل شده،و خداوند توسلش را دیده نه سنگ و چوبش را
از فضل و رحمتش ممکن است حاجت او را بدهد ولی نتیجه توسل او و عدم معرفتش این است که با همانها محشور شود:
إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ/انبیاء98
در آن روز به کفّار خطاب شود ) همانا شما و آنچه به جای خدا ( از بت ها و تمثال ها و ستارگان ) می پرستید هیزم جهنّمید ، همه شما وارد شونده در آنید.
اهل بیت علیهم السلام مجاری فیض حقند می توانید در زیارت جامعه کبیره و حدیث شریف کساء بخوانید،
خداوند فیضش را با اسباب و علل به بندگانش می رساند حال اگر این وسایط را شناختید و در هنگام نیاز
به آنها متوسل شدید با این اندیشه که آن ذوات نورانی وسیله هستند،این دو سود برای شما دارد:
1-برای گرفتن حاجت از راهش وارد شدید:"وإتوالبیوت من ابوابها"برای وارد شدن به خانه ها از در وارد شوید.
2-توسل به اهل بیت علیهم السلام که مظاهر تام و تمام الهی و جلوات کمال و جمال اویند،شما را به کمال می رساند
و رنگ و صبغه ی آنها را خواهید گرفت:
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
و توسل به سنگ و چوب و گاو و بت، انسان را در همان حدّ از شعور و معرفت ناچیزی که دارد نگه می دارد
و عاقبت هم با همانها محشور می شود.
اصل در دنیا کسب معرفت و عبودیت حق است نه گرفتن حاجت،چه بسا شما بدون عرض حاجت هم،به فضل
ابتدایی حق حاجت روا باشید.
باسلام وتشکر .
مطمئن باشید که هر گز گاو پرستان نادان از حیوانی نادن تر حاجت نگرفته ونمی گیرد .
این خرافات وتوهمات وادعاهای بی اساس نباید مقبول عاقلان گردد .
آنها برای حاجت گرفتن از گاو به گاو اعتقاد ندارند بلکه گرفتار جهل مرکب اند .
اما توجه داشته باشید که کسی از اهل اسلام به فلز مردان عرب متوسل نشده ونمی شود بلکه به روح مردان پاک وشهید که در راه خدا جان را از دست داده اند
وخداوند آنها را در قران زنده گان خوانده اند متوسل می شوند .
در قرآن کریم می خوانیم: «و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مى رساند، و تو نمى توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانى».[1]
پاسخ پرسش مطرح شده، با توجه به نکات زیر روشن مى شود:
الف. منظور از آیۀ شریفه: این آیه و آیات پیش از آن، سخن از درک نکردن مردگان به طور عادى و طبیعى مى گوید، امّا روایاتی داریم که مربوط به شرائط فوق العاده است که خداوند سخنان پیامبرش را به طور فوق العاده به گوش آن مردگان مى رساند؛ به دیگر سخن، ارتباط انسان در جهان برزخ با عالم دنیا قطع مى شود جز در مواردى که خداوند فرمان مى دهد این ارتباط برقرار گردد، به همین دلیل در شرایط عادى ما نمى توانیم ارتباط با مردگان پیدا کنیم.[2]
ب. توسّل، صحیح بوده و یک امر بیهوده ای نیست: اگر ما بخواهیم پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) را در ردیف عموم انسان ها قرار داده و هر حکمی که برای سایر مردم در نظر می گیریم برای آنها هم به اثبات برسانیم. از آن جایی که ارتباط همۀ انسان ها بعد از مرگ با این دنیا به طور کامل قطع می شود، در نگاه ابتدایی این به دست می آید که امر توسّل چیزی بیهوده بوده و آنها هیچ گاه قادر به شنیدن سخن انسان ها در این دنیا، و در نتیجه پاسخ گویی به آنها نیستند، امّا با مراجعه به منابع حدیثی اثبات می شود که میان پیامبر اکرم(ص) و ائمّۀ اطهار(ع) با مردم عادّی در برخی از جهات معنوی تفاوت وجود دارد و توجّه به آنها باعث می شود این شبهه از بین برود که ما در ادامه برای اختصار به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. دسته ای از انسان ها – از جمله پیامبر (ص) و ائمّۀ اطهار (ع) - وقتی از دنیا می روند به حکم قرآن، زنده هستند که در قرآن کریم[3] به آن تصریح شده است.[4]
2. در برخی از روایات آمده است که پروندۀ اعمال مسلمانان در روزهای متعدّدی از هفته بر پیامبر (ص) و ائمّه(ع) عرضه می شود،[5] و این عرضۀ اعمال فقط با حاضر و ناظر بودن و ارتباط آنها با دنیا سازگاری دارد.
3. در احادیث آمده است که پیامبر(ص) و ائمّه(ع) سلام زائر و کلام او را می شنوند، و به اذن الاهی با برآورده کردن حوائج شرعی زائرین، پاسخ آنها را می دهند.[6]
4. اگر قرار باشد که پیامبر(ص) صدای ما را نشنود، پس سلام دادن هر روزۀ ما بر ایشان در نماز معنایی نخواهد داشت.[7]
5. یکی از دستورات دینی ما در هنگام به خاک سپاری مردگان، تلقین معارف الاهی به آنها است و به آن معنا بوده که آنها در آن لحظه به خواست خداوند از قدرت شنوایی برخوردارند.[8]
6. سخن گفتن با مردگان توسط امام علی(ع) در قبرستان پشت دروازۀ کوفه، که نقل شده وقتی حضرت علی(ع) از جنگ صفّین برمی گشتند رو به قبرستان کرده و شروع به صحبت با مردگان نمودند، سپس رو به اصحاب خود کرده و فرمودند: «بدانید که اگر اجازۀ سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند که: بهترین توشه تقوا است».[9]
در نتیجه، چنین نیست که همۀ مردم بعد از مرگ ارتباطشان با دنیا کاملاً قطع بشود، بلکه بعضی از آنها - با توجه به شرایطی- پس از مرگ هم با دنیا در ارتباط هستند، البته بعضی به طور دائم و بعضی موقّت، که گفتیم پیامبر و أئمّه(ع) جزو آن دسته از انسان ها هستند که دائماً به مردم دنیا عنایت و توجّه دارند؛ از این رو، اگر کسی به آنها متوسّل می شود مثل این است که با افراد زنده در ارتباط است.
[/HR] [1]. فاطر، 22: «وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُور».
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 233 و 234، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3]. آل عمران، 169: «اَحیاءٌ عِندَ رَبّهِم یُرزَقُونَ».
[4]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 347، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
6. کلینی، محمد، الکافی، ج 1، ص 219 و 220، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق؛ صفّار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، ج 1، ص 427 - 430، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404 ق.
[6]. بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الائمّة الاثنی عشر، ج 2، ص 221، مؤسسة المعارف الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1413 ق؛ ابن شاذان قمی،
ابوالفضل، الفضائل، ص 99، رضی، قم، چاپ دوم، 1363 ش؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 345، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1408 ق.
[7]. تفسیر نمونه ج 18، ص 234.
[8]. همان.
[9]. نهج البلاغه، پدیدآورنده: سید رضی، مصحح: عطاردی، عزیزالله، ص 429 و 430، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، بی جا، 1372ش.
[h=2]اکسیر دعا[/h]
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا فاطمه! آیا تو را دعایی بیاموزم که هر کس با آن خدا را بخواند دعایش مستجاب می شود، و به خواننده آن سمّ و سحر اثر نمی کند و شیطانی متعرض او نمی شود، و دعای او رد نمی شود، و همه دعاهایی که در آن میل و رغبت به خدا باشد چه فوری و چه مدت دار برآورده می شود.
گفتم: بلی پدر جان، به خدا قسم این دعا نزد من محبوب تر است از دنیا و آنچه در آن است. دعا این است:
یا الله، یا اعز مذکور و اقدمه قدما فی العزة و الجبروت. یا الله، یا رحیم کل مسترحم، و مفزع کل ملهوف. یا الله، یا راحم کل حزین یشکو بثه و حزنه الیه. یا الله، یا خیر من طلب المعروف منه و اسر فی العطاء. یا الله، یا من تخاف الملائکه المتوقده بالنوره منه. اسئلک بالاسماء التی تدعو بها حمله عرشک و من حول عرشک یسبحون بها شفقه من خوف عذابک و بالاسماء التی یدعوک بها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، الا اجبتنی و کشفت یا الهی کربتی و سترت ذنوبی.
یا من یامر بالصیحه فی خلقه فاذا هم بالساهره، اسئلک بذلک الاسم الذی تحیی به العظام و هی رمیم، ان تحیی قلبی و تشرح صدری، و تصلح شانی.
یا من خص نفسه بالبقاء، و خلق لبریته الموت والحیاة. یا من فعله قول و قوله امر و امره ماض علی ما یشاء، اسئلک بالاسم الذی دعاک به خلیلک حین القی فی النار فاستجبت له و قلت: یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم، و بالاسم الذی دعاک به موسی من جانب الطور الایمن فاستجبت له دعائه، و بالاسم الذی کشفت به عن ایوب الضر و تبت به علی داود و سخرت به سلیمان الریح تجری بامره والشیاطین و علمته منطق الطیر، و بالاسم الذی وهبت به لزکریا یحیی و خلقت عیسی من روح القدس من غیر اب، و بالاسم الذی خلقت به العرش والکرسی، و بالاسم الذی خلقت به الروحانیین و بالاسم الذی خلقت به الجن والانس، و بالاسم الذی خلقت به جمیع الخلق و جمیع ما اردت من شی ء، و بالاسم الذی قدرت به علی کل شی، اسئلک بهذه الاسماء لما اعطیتنی سؤلی و قضیت بها حوائجی.
یا فاطمه، وقتی خدا را به این کلمات خواندی به تو گفته می شود: لبیک لبیک! (1) .
[/HR] (1) دلائل الامامه طبری امامی، ص 5.
يكى از فضلاى حوزه كه مشكل بزرگى برايش پيش آمده بود، براى زيارت و توسل به حضرت امام رضا (عليه السلام) عازم حرم مى شود. از قضا به علامه طباطبايى بر مى خورد كه ايشان هم عازم حرم است . به طرفش رفته و با چشمى پراشك و دلى پرسوز از ايشان مى خواهد تا دعايى به او بياموزد كه حاجتش روا شود.
علامه نگاهى مهربان به چهره و حالت او مى كند، آن گاه مى گويد: فرزندم ! وقتى وارد حرم مطهر مى شوى ، يكى از مؤ ثرترين و بهترين دعاها اين است كه حضرت را به مادرش زهرا (سلام الله عليها) قسم بدهى كه حجت تو را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا (سلام الله عليها) علاقه فراوان و ارادت خاصى دارد و سوگند دادن به مادر محبوبش ، سخت مؤ ثر خواهد افتاد.
مى گويد: با شنيدن اين سخن سخت متاءثر شدم ، و رعشه و لرزه اى تمامى وجودم را در بر گرفت . اين توسل و قسم دادن همان و به مقصود رسيدن همان
صاحب گنجینه دانشمندان در حالات مرحوم سید محمد علی دزفولی متوفی ماه رجب سال 1333 قمری می نویسد:ایشان از اول طلوع آفتاب تا مقداری از بعد از ظهر، یك قرآن ختم میكرد و پس از آن فریضه ظهر را انجام میداد. وی از اول ماه رجب تا پانزدهم، پانزده قرآن میكرد كه پانزدهمین آن را هدیه به محضر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و باقی آنها هدیه به پیشگاه چهارده معصوم ( صلوات الله علیهم اجمعین) بود.
در روز شانزدهم ماه رجب پس از ختمهای قرآن كریم، مرحوم آیةالله آقا سید ابراهیم غفاری كه از مجتهدین و مراجع دزفول در عصر خود بود، به عنوان عیادت و ملاقات مرحوم آقا سید محمدعلی دزفولی تشریف آورد و اظهار داشت كه من، امروز تصمیم ملاقات نداشتم اما فلان زن علویه رحمة اللهعلیها دیشب خوابی دیده بود، و خواب خود را به من گفت و تذكری شد كه امروز به ملاقات شما نایل شوم.
علویه گفت: خواب دیدم كه خدمت حضرت ابوالفضل العباس(ع) مشرف شدم. عرض كردم عمو كجا تشریف داشتید؟ فرمودند: امروز به عیادت آقا محمدعلی فرزند حاج سیدعبدالله رفته بودم و از آنجا می آیم و مرحوم سید محمد به سجده می افتد و پس از فراغت از سجده میفرماید: سجدهام سجده شكر بود، زیرا اول ماه شروع به تلاوت قرآن كرده بودم تا دیروز كه موفق به پانزدهمین ختم قرآن شدم و آخرین آن را در روز گذشته به حضرت اباالفضل العباس(ع) اختصاص داده بودم سپس میافزاید: خواب علویه از رؤیاهای صادقه بوده و علامت این است كه این ضعیف پذیرفته شده است، چون حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرموده به عیادت من آمدهاند.
دیدش که با زنجیرها و رشتههایی در دست به سوی او می آید. پرسید: ای ابلیس! این رشتهها چیست که در دست توست؟
گفت: اینها انواع علایق، امیال و شهوتهایی است که در فرزند آدم یافتهام.
یحیی(علیه السلام) لحظهای چشم به رشتهها دوخت و گفت: آیا برای من نیز از این رشتهها سهمی هست؟
ابلیس نیشخندی به روی یحیی زد و گفت: آری، هنگامی که از خوردن غذا سیر میشوی، سنگین شده و نسبت به نماز، ذکر و مناجات خدای خود بی رغبت میگردی.
یحیی با شنیدن سخن شیطان، سر به زیر انداخت و گفت: به خدا سوگند که بعد از این هرگز شکم خود را از غذا پر نخواهم کرد.
شیطان از خشم سرخ شده و در حالی که از یحیی دور میشد گفت: به خدا قسم که من نیز بعد از این هرگز مؤمنی را نصیحت نخواهم کرد.(قصههای شیطان یا ابلیس نامه، ج1، ص35)
[="Blue"] صادق;793813 نوشت:
سلام و عرض ادب
استاد گرامی یکی از اساتید می گفتند قسم دادن اهل بیت به مادرشان حضرت زهرا س موجب ناراحتی ایشان می شود اما بهرحال حاجت را هم میدهند درست است این مطلب؟
آیا واقعا باعث اذیت و ناراحتی معصومین می شود؟[/]
باسلام وتشکر .
نمی دانم دلیل ومبنای آن گفته چیست ؟
ولی سوگند دادن به معصومین در آموزه های دینی بسیار آمده است حتی قبل از تولد انوار مقدسه مثلا :
قبل از تولد على (عليه السلام) در مكه زلزله شديدى رخ داد، به طورى كه سنگهاى بزرگ از كوه بلقيس جدا شده و به پايين پرتاب مى شد. حضرت ابوطالب (عليه السلام) بر بلندى آمد و گفت : الهى و سيدى اسئلك بالمحمدية المحمودة و بالعلوية العالية و بالفاطمية البيضاء الا تفضلت على اهل التهامة بالرحمة و الراءفة.پس همان زمان زمين آرام گرفت و مردم آن كلمات را حفظ كرده و در شدايد و بلاها مى خواندند، ولى جهت آن را نمى دانستند.
[="Blue"] صادق;794185 نوشت:
سلام و عرض ادب
مثلا بگویند
شما را به پهلوی شکسته حضرت زهرا س
به گلوی بریده امام حسین ع
به انگشت قطع شده امام حسین ع
به بدن پرتازیانه موسی بن جعفر
و ......
اینها چطور ؟[/]
با سلام وتشکر .
در این باره در روایات منعی ذکر نشده .
ودلیل بر منع وجود ندارد .
از كرامت فاطمه به ام ايمن
وقتى كه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) رحلت كرد، ((ام ايمن )) قسم خورد كه در مدينه نماند؛ چون طاقت نداشت جاى خالى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را مشاهده نمايد. لذا به سوى مكه رفت و در ميان راه به تشنگى شديدى دچار شد. دستهاى خود را به سوى آسمان بالا برد و گفت :
پروردگارا! من خدمتگزار فاطمه (سلام الله عليها) هستم ، مرا از عطش ، مى ميرانى ! آنگاه خداوند از آسمان سطلى پايين فرستاد. ام ايمن از آن نوشيد و هفت سال به غذا و آب ، نيازى پيدا نكرد. در روزهاى بسيار گرم ، مردم ، او را به زحمت مى انداختند، ولى اصلا تشنه نمى شد .
محبوب ترین کار در پیشگاه دوست :
1- کسبعلم:
"فضّلالعلمأحبّ إلی' اللّهمنقیامألفلیلة؛(1)
ارزشعلماز عبادتهزار شبنزد خدا بهتر است" .
پینوشتها:
1. بحار، ج، ص203.
- مذاکر و مباحثهعلمی: "ساعةعند مذاکرةالعلمأحبّ إلی' اللّهمنألفغزوةو قرائةالقرآنکلّه؛(2)
یکساعتمذاکرهعلمیمحبوبتر استنزد خدا از هزار جنگدر راهخدا و از قرائت کلّ قرآن" .
پینوشتها:
1. بحار، ج، ص203.
- همنشینیبا علما: "جلوسساعةعند العلماء أحبّ إلی' اللّهمنعبادةألفسنة؛
همنشینیبا علما بهتر استاز عبادتهزار سال" .
- نماز: فإنّ الصلاةأحبّ إلی' اللّهمِنالصیام؛
نماز از روزهنزد خدا بهتر است" .
- پیرویاز پیامبر (ص): "أحبالعباد إلی' اللّهتعالی' المتأسّیبنبیه؛ محبوبترینبندگاننزد خدا کسیاستکهبهپیامبر (ص) تأسّیکند" .
- دوامدر علم: "أحبّ الاعمال... ما داومعلیهالعبد و إنْ قلّ؛ محبوتریناعمال... عملیاستکهمداومباشد، گرچهکمباشد" .
سخاوتمندی:
"الشابُّ السخی... أحبّ إلی' اللّهمنالشیخالعابد؛
جوانسخاوتمند از پیر مرد عابد محبوبتر
است".
خوشحالکردندیگران: "أحبّ الاعمال.. سرور تدخلهعلیمؤمن؛
محبوبتریناعمالخوشحالیاستکهبر مؤمنیوارد کنی" .
- راه رفتنو همراهیبا برادر دینی:
"مشی معأخمسلم.. أحبّ إلی' اللّهتعالیمناعتکافشهرینفیالمسجد الحرام؛
همراهیبا برادر مسلمانمحبوبتر استنزد خدا از اعتکافدو ماهدر مسجد الحرام" .
- بر آوردنحاجتمؤمن:
"لقضاء حاجة امریء مؤمنأحبّ إلی' اللّهمنعشرینحجّة؛ بر آوردنحاجتمؤمنمحبوتر استنزد خدا از بیستحجّ" .
پرخیرترینفرد برایمردم:
از پیامبر سؤالشد:
محبوبترینشخصنزد خدا کیست؟ فرمود:
"أنفعالناسللناس پر نفعترینمردمبرایدیگران" .
در جایدیگر فرمود: "الخلقعیالاللّهفأحبّ الخلقإلی' اللّهمَننَفَعَ عیالَ اللّهو ألله خلعلی' أهلبیتسروراً؛
محبوبترینبندهنزد خدا کسیاستکهبهعیالخدا (مردم) نفعبرساند و اهلخانهایرا خوشحالکند" .
- غیبتنکردن: "ترکالغیبةأحبّ إلی' اللّهمِنعشرةآلافرکعة؛
غیبتنکردنبهتر استاز دههزار رکعتنماز مستحبی" .
- مسواکزدن: "رکعتانبسواکأحبّ إلی' اللّهمنسبعینرکعة؛
دو رکعتنماز مسواکزدنبهتر استاز 70 رکعتنماز بدونمسواککردن" .
14- در روایتیاز پیامبر (ص) نقلشده: "اَحبّ الاعمالإلیاللّهثلاثة:
إشباعجوعةالمسلم، و قضاء دینهو تنفیسکربته؛ محبوبتریناعمالنزد خدا سهچیز است:
سیر کردنمسلمانگرسنهای، پرداختبدهکاریو بر طرفکردنگرفتاریهایاو" .
بیست جمله کوتاه و ناب
۱- خوشبختی خانه در خدا پرستی است.
۲- عزت خانه در دوستی است.
۳- ثروت خانه در شادی است.
۴- زیبایی خانه در پاکیزگی است.
۵- پاکی خانه در تقوا است.
۶- نیاز خانه در معنویات است.
۷- استحکام خانه در تربیت است.
۸- گرمی خانه در محبت است.
۹- صفای خانه درمحبت است.
۱۰- پیشرفت خانه در قناعت است.
۱۱- لذت خانه در سازگاری است.
۱۲- سعادت خانه در امنیت است.
۱۳- روشنایی خانه در آرامش است.
۱۴- رفاه خانه در حرمت و تفاهم است.
۱۵- ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است.
۱۶- سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است.
۱۷- صفت خانه در انصاف و گذشت است.
۱۸- شرافت خانه در لقمه حلال است.
۱۹- زینت خانه در ساده بودن است.
۲۰- آسایش خانه در انجام وظیفه است.