[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]متن کتاب رضایت زناشویی
رضایت زناشویی نویسنده عباس پسندیده
پیشگفتار
مقدّمه
فصل اوّل: ترغیب به ازدواج
روش اسلام در ترویج ازدواج
الف. برطرف کردن موانع
۱. اعتماد به فضل خداوند
۲. مخالفت نداشتن با فضیلتخواهی
۳. سخت نگرفتن در ازدواج
۴. مسئولیتپذیری
۵. پاسداشت مفهوم خانواده
ب. تشویق به ازدواج
۱. تشویق جوانان
یک. نکوهش تجرد
دو. ارزشمندیِ ازدواج
۲. مسئولیت دیگران
یک. مسؤولیت خانواده
دو. مسئولیت جامعه
جمع بندی
فصل دوم: عوامل پیشینیِ پایداری و رضامندی
پایداری خانواده و رضایت زناشویی
نقطة آغاز کجاست؟
عوامل پیشینی
یکم. توانمندیهای شناختی
خلاصة بحث
فصل سوم: عوامل پسینیِ پایداری و رضامندی
راهبرد: مودّت و رحمت
تأکید بر مهرورزی
معنای مودّت و رحمت و تفاوت آنها
حدّ مودّت و رحمت
منبع مودّت و رحمت
وظیفة همسران
تعامل مثبت و سازنده، عامل تحقق راهبرد
یک. خوشاخلاقی
مفهوم خوشاخلاقی
الف. نرمخویی
ب. خوشگفتاری
ج. خوشرویی
بداخلاقی!؟
۱. تأثیر بداخلاقی
۲. واکنش به بداخلاقی
دو. واکنش مناسب به «خوبی و بدی همسر»
الف. نیکی کردن به همسر
۱. تأثیر احسان و نیکی به همسر در زندگی
توانمندی احسان به همسر
مهارت درک احسان همسر
۲. واکنش در برابر احسان همسر
روش سپاسگزاری
الف. انواع سپاسگزاری
ب. مراتب سپاسگزاری
۱. رفتاری
۲. زبانی
۳. قلبی
واکنش در برابر ناسپاسی همسر و پیامدهای آن
ب. بدی کردن به همسر
۱. تأثیر بدی کردن به همسر
۲. واکنش در برابر بدی کردن همسر
مهارت عفو کردن
یک. از شتاب در انتقام پرهیز کنید
دو. خشم خود را مهار کنید
سه. شکیبا باشید
چهار. موقعیت را خردمندانه ارزیابی کنید
پنج. «عذرخواه» و «عذرپذیر» باشید
شش. ایمان خود را تقویت کنید
سه. الگوی تعامل مثبت با «همسر ـ خانواده»
الگوی نادرست تعامل ناظر به شخص ثالث
الگوی درست تعامل ناظر به شخص ثالث
چهار. واکنش مناسب در موقعیّت «حضور ـ غیبت»
الف. الگوی تعامل مثبت در غیبت و حضور
ب. الگوی نادرست تعامل در غیبت و حضور
خیانت زناشویی
پیامد خیانت زناشویی
انگیزهها و زمینههای خیانت
بنیان خیانت
زمینههای خیانت
راهکارهای ایمنسازی در برابر خیانت
۱. امانتداری
۲. تنظیم روابط با نامحرم و پرهیز از ارتباطهای ناسالم
۳. انتخاب همسر مناسب
۴. برخورداری از مهارت لازم برای زندگی زناشویی
۵. پرهیز از ارتباطهای ناسالم
۶. غیرتمندی
پنج. ارضای جنسی
مسئولیت جنسیِ همسران
الف. مسؤلیت زن
ب. مسؤلیت مرد
چگونگی رسیدن به رضایت جنسی
شش. شادی و نشاط در خانواده
عوامل برانگیختن نشاط در خانواده
۱. لذّت شوخی
۲. لذّت بوی خوش
۳. خریدن هدیه
۴. با هم بودن
۵ ـ ۱۴. شادیهای دهگانۀ دیگر
هفت. سازگاری و مدارای همسران
حدّ مدارا و سازگاری
تسهیل در سازگاری
هشت. الگوی مناسب اقتصاد خانواده
بحث اوّل: رفتار اقتصادی همسران
الف. الگوی درآمد
الگوی مناسب درآمد
ـ قناعت
چه چیزی قناعت را برای زن تسهیل میکند؟
ـ رعایت اعتدال در کار و تلاش
ـ تلاش برای کسب روزی حلال
ب. هزینه و مصرف
جمع بندی
بحث دوم: واکنش به برآیند اقتصاد زندگی
الف. موقعیت خوشایند
واکنش منفی به دوران خوشایند
واکنش مناسب به دوران خوشایند
به دست آوردن توان سپاسگزاری
۱. راهبرد
داشتههای زندگی
۲. عوامل و راهکارها
یک. در ارزیابی داشتهها جامعنگر باشید
دو. نظام مقایسههای خود را مدیریت کنید
مقایسۀ صعودیِ منجر به نارضایی و ناسپاسی
مقایسۀ نزولیِ منجر به رضامندی و سپاسگزاری
سه. آرزوهایتان را مدیریت کنید
جمع بندی
ب. موقعیت ناخوشایند
واکنش منفی به دوران ناخوشایند
واکنش مناسب به دوران ناخوشایند
تأثیر بردباری و رضامندی بر زندگی زناشویی
پیامد بردباری و رضامندی
کسب توان بردباری
۱. انتظارات خود را با واقعیتها تنظیم کنید
۲. موقعیت ناخوشایند را با شجاعت بپذیرید
تفاوت بین پذیرش و انفعال
۳. خداوند را سرچشمۀ همۀ امور بدانید
۴. موقعیت ناخوشایند را درست ارزیابی کنید
۵. کلمۀ «استرجاع» را بر زبان جاری کنید
۶. به نکات مثبت زندگی توجّه کنید
۷. به آیندۀ خوشایند فکر کنید
۸. به پاداش بردباری بیندیشید
۹. توان روحیِ خود را تقویت کنید
جمع بندی
نه. کمک به همسر
الف. کمک مرد به همسر
ب. کمک زن به شوهر
ده. معناداریِ زندگی زناشویی
نقش معنا در زندگی زناشویی
ناکامی در معناجویی
معنای انسانی حیات
ایمان، تجلّیِ معنای انسانی
۱ ـ ۳. بینیازی، ارضا و عزتمندی
۴ ـ ۵. صداقت و امانتداری
۶. تقوا
۷. تقدّس تلاش همسران
یک. معناداری تلاش زنان
دو. معناداری تلاش مردان
خدامعنایی، مبنایی متعالی برای ازدواج و همسرداری
دعا، اوج خدامعنایی
الف. دعا و نشاط
ب. دعا و رضامندی
ویژگیهای دعاشونده
۱. هماره پاسخگو
۲. هماره بخشنده
۳. هماره در دسترس
۴. نزدیک بودن
دعا و تأمین امکانات
دعا برای خانواده
یک. طلب خیر و دوری از شر
دو. بخشش و سلامتی
سه. پناه بردن به خداوند در هنگام سختی
چهار. ایمنی
پنج. سامان یافتن زندگی
دعا برای فرزندان
یک. دعاهای ابراهیم علیه السلام برای فرزندانش
دو. دعای مادر حضرت مریم علیها السلام برای وقف فرزندش برای عبادت خدا
سه. دعاهای حضرت زکریّا علیه السلام برای فرزنددار شدن
چهار. دعای حضرت یعقوب علیه السلام برای آمرزش فرزندان گنهکارش
پنج. دعای امام زین العابدین علیه السلام برای فرزندانش
دعا برای والدین
یک. درخواست رحمت بر والدین
دو. دعای حضرت ابراهیم علیه السلام
سه. دعای حضرت نوح علیه السلام
چهار. دعای حضرت یوسف علیه السلام
پنج. دعای امام زین العابدین علیه السلام
ج. دعا و کاهش فشارهای روانی
تربیت معنوی
حدّ مسئولیت
فهرست منابع و مآخذ
[=B Mitra]برای این که فضای مجازی ما را از اثرات حقیقی و واقعی این فضا غافل نکند در این کتاب گاهی مواقع در کنار فضای مجازی از واژة «فضای سایبری» استفاده میکنیم. فضای سایبری را نباید جدای از زندگی در دنیای واقعی در نظر بگیریم. باید لحظه به لحظه با خود بگوییم که به عنوان موجودی بااراده و بااختیار و هدفمند، من کجای آن چهار بخش یادشده هستم. فراموش نکنیم که در زندگی توحیدی باید همة کارهای ما در مسیر زندگی و با نیت خدایی و جلب رضایت خدا باشد. بنابراین یک انسان موحد نمیتواند باری و به هر جهت خود را در مسیر فن آوری ارتباطات و اطلاعات قرار دهد. بلکه با سیل بندهای عاقلانه از این امکانات به بهترین وجه در مسیر کمال و رشد خود و دیگران استفاده میکند.
زهرها و پادزهرهای تربیتی
با این که مسائل مختلف مربوط به فضای مجازی زندگی فردی و اجتماعی و دینی و اخروی ما را در بر گرفته است، متأسفانه برای آسیبشناسی و آسیبزدایی تربیتی و اخلاقی با فقر شدید کتاب و سخنرانی مواجه هستیم. امروزه بخش مهمی از پرونده های نیروی انتظامی، جلسات دادگاهها و مشاورههای حضوری و تلفنی به مسائل مربوط به فضای مجازی اختصاص دارد. فضای مجازی ویژگیهای خاصی دارد که آشنانبودن با آنها زمینه ساز آسیبهای اخلاقی و تربیتی زیادی میشود. برای دفع و رفع این آسیبها و استفاده بهینه از این فضا در این کتاب با ویژگیهای فضای مجازی آشنا خواهیم شد.
مهمترین مشکلات و مسائل تربیتی و اخلاقی در فضای مجازی عبارتند از:
1. همسریابی و همسرگزینی (دائم یا موقت)،
2. مزاحمتهای ایـنترنـتی،
3. اعتیاد به پورنوگرافی،
4. هووهای دیجیتالی،
5. اعتیاد اینترنتی،
6. دوستی اینترنتی،
7. تجاوز به عنف،
8. خیانت همسران،
9. دعانویسی و رمالی،
10. وابستگی و عشق سایبری،
11. مشاورههای مختلف پزشکی، روان شناختی، دینی، حقوقی ... .
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]سبک زندگی آيت الله مرعشي نجفي با همسر
[=B Mitra]همسر آیت الله العظمی مرعشی نجفی می گوید:
در تمام مدت شصت سالی كه با ایشان زندگی كردم، هيچ گاه با من رفتارى تند و خشونت آميز نداشت.
تا آن زمان كه قادر به حركت كردن و انجام دادن كارهایش بود، نمی گذاشت كه دیگران كارهایش را انجام دهند. حتی هنگامی كه تشنه می شد، برمی خاست و به آشپرخانه می رفت و آب می آشامید و از من درخواست نمی كرد.
ایشان افزون بر آنكه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، دوستي صميمي و همكاري غم خوار براي من نیز بود.
ایشان همواره در كارهای منزل به من كمك می كرد و بسیاری از اوقات، كارهای آشپزخانه همانند درست كردن غذا، پاك كردن سبزى، و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می دادند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
گلبرگ - فروردین 1383، شماره 49 - شهاب شریعت (رحلت آیت اللّه مرعشی رحمه الله )
[=B Mitra]روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل: غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید: این عتیقه چیست؟!
شیطان گفت: این نا امیدی است...
شخص گفت: چرا اینقدر گران است؟!
شیطان با لحنی مرموز گفت: این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت: چرا اینگونه است؟!
شیطان گفت: هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است،
مراقب "گوهر اميدمان"باشيم دزد نفس و شيطان در كمين هستند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]مادر
[=B Mitra]مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..
کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
"روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟
اون هیچ جوابی نداد....
یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم همان جا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...
از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر؟
سرش داد زدم “: چطور جرأت کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!”
گم شو از اینجا! همین حالا اون به آرامی جواب داد : “ خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم “ و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار
دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم
بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی
همسایه ها گفتن که اون مرده ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم. اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن:
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ، خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از
دست دادی به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم بنابراین چشم خودم رو دادم به تو برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه با همه عشق و علاقه من به تو
مادرت
[=B Mitra]اسیر شده بود..
15 سال بیشتر نداشت؛ یه مو هم تو صورتش نبود..
سرهنگ عراقی اومد یقه شو گرفت، کشید بالا گفت: های بچه، اینجا چی کار می کنی؟
زل زده بود تو چشمای سرهنگ و حرف نمیـزد
سرهنگ عراقی گفت: بچه مگه با تو نیستم، جواب بده اینجا چیکار می کنی..
یه نگاه تند کرد و گفت: ولم کن تا بگم
سرهنگ ولش کرد..
خم شد از روی زمین یه مشت خاک برداشت، آورد بالا.. گفت:
اینجا خـاک منه،، اینجا وطـن منه،، سرزمین مادری منه..
تو بگو اینجا چه کار می کنی..؟؟
سرهنگ عراقی خشکش زده بود و...
[=B Mitra]بلوغ ازدواج
[=B Mitra]ازدواج
شرط جدا شدن از خانواده، فقط این نیست که با ازدواج فضای فیزیکی و خانه تان را از پدر و مادر جدا کنید، حتی در آن صورت هم ممکن است شما هنوز وابسته به خانواده باشید. در واقع کسی که تصمیم به ازدواج دارد باید به یک حداقل هایی در زندگی دست یافته باشد که به آنها بلوغ های ازدواج می گویند.
این بلوغ ها به طور خلاصه عبارتند از:
[=B Mitra]بلوغ جنسی: [=B Mitra]بلوغ جنسی هم از جهت فیزیولوژیک مطرح است که تابع سن بوده و رسیدگی به توانمندی های جنسی و تولید مثل را شامل می شود، هم روانی است. یعنی شناختن نیازهای نیازهای جنسی و دانستن سلیقه خود.
[=B Mitra]بلوغ شخصیتی: [=B Mitra]مباحث مربوط به شخصیت سالمتر مثل خود کم بینی یا خود شیفتگی، بحث استقلال شخصیتی فرد، آیا از خودش تفکر دارد و... در این بخش قرار می گیرد.
[=B Mitra]بلوغ عاطفی: [=B Mitra]شناخت هیجان های خود و دیگران. یعنی فرد بخش عاطفی روان خود را بشناسد مثلاً بداند چرا از یک فرد خوشش می آید، بتواند عواطف و هیجانات و احساسات خود را کنترل کند.
[=B Mitra]بلوغ اجتماعی: [=B Mitra]موقعیت و پایگاه اجتماعی که به کار و خانواده ارتباط دارد مشخص شده باشد و فرد هویت اجتماعی خود را بشناسد.
[=B Mitra]بلوغ معنوی: [=B Mitra]مشخص بودن سبک دینداری فرد و احترام به طرف مقابل.
[=B Mitra]بلوغ مالی: [=B Mitra]داشتن شغل ثابت، توانایی برآمدن از عهده دخل و خرج زندگی. منظور از بلوغ مالی ، صرفاً داشتن تمکن مالی فراوان نیست. بلوغ مالی یعنی داشتن شغلی ثابت که شخص حداقل یک سال در آن کار کرده است، و داشتن توانایی پس انداز و برنامه ریزی و مدیریت مالی در زندگی، که لازم است این موارد به دقت چک کنید
[=B Mitra]تذكر:[=B Mitra]لازم نيست سن ازدواج را به تأخير بيندازيم تا بلوغ حاصل شود كه معمولا هم نمي شود. لازم است با اموزش و كسب مهارتهاي لازم به صورت مشاوره و مطالعه بلوغهاي لازم را ايجاد كرد بلوغ ها اغلب ساختني است نه يافتني. اين طور فشار رواني هم به خاطر تأخير سن ازدواج بر جوانان وارد نمي شود و گرفتار مشكلات جنسي و آلودگي هم نمي شوند.
[=B Mitra]مرد جواني که مي خواست راه معنويت را طي کند به سراغ استاد رفت.
استاد خردمند گفت: تا يک سال به هر کسي که به تو حمله کند پولي بده.
تا دوازده ماه هر کسي به جوان حمله مي کرد جوان به او پولي مي داد.
آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گامي بياموزد.
استاد گفت: به شهر برو و برايم غذا بخر.
همين که مرد رفت. استاد خود را به لباس يک گدا در آورد و از راه ميان بر کنار دروازه شهر رفت. وقتي مرد جوان رسيد استاد شروع کرد به توهين کردن به او. جوان به گدا گفت:عالي است
يکسال مجبور بودم به هر کس که به من توهين مي کرد پول بدهم اما حالا مي توانم مجاني فحش بشنوم, بدون آنکه يک پشيزي خرج کنم. استاد وقتي صحبت جوان را شنيد رو نشان داده و گفت:
براي گام بعدي آماده اي
چون ياد گرفتي که به روي مشکلات بخندي.
خنديدن خورشيدي است که زمستان را از
چهره ي انسان دور مي کند.
[=B Mitra]ترافيك چالوس لوس لوس
[=B Mitra]خلق را تقليدشان بر باد داد داد داااااااد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد باد باااااااد
آقاي وارفته تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز روستا برد. از آنجا که پینه دوز درصدد تعطیل دکانش بود به آقاي وارفته گفت: فردا برای تحویل کفشهایت بیا.
آقاي وارفته باناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت: به من ربطی ندارد، اما میتوانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
آقاي وارفته فریاد کشید: چی؟ تو از من میخواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟
پینه دوز خونسرد جواب داد: حمل افکار و اعتقادات دیگران تو را ناراحت نمیکند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری و حمل آن با پایت تو را میآزارد؟
چشمداری تو به چشم خود نگر
منگر از چشم سفیهی بیخبر
گوش داری تو به گوش خود شنو
گوش گولان را چرا باشی گرو
من نمیدونم مگه ترافیک شهر خودتان يا ترافيك اتوبان همت و چمران در تهران چی کم داره
که ايام تعطيلات پا میشید میرید تو ترافیک چالوس گیر میکنید؟؟؟هااااااااااان؟!!!
ترافيك همت چه كم از ترافيك چالوس دارد
چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]سؤال : مدّتي است که به بيماري سوءظن و بدبيني دچار شدهام و با کوچکترين حرف و صحبتي تحريک ميشوم. البته ما زندگي نسبتاً خوبي داريم، به طوري که بعضي از اقوام غبطۀ ما را ميخورند. سه ماه است فکر ميکنم زندگيمان کمي سرد شده و عشق و علاقۀ من به زندگي کم شده است. البته شوهرم خيلي خوشحال و خوشاخلاق و هميشه خندهروست و من احساس ميکنم خندهاش از روي اذيت و آزار به من است. از شما ميخواهم برايم دعا کنيد تا سوءظنّ من به همسرم کم شود و اينکه علاقه و محبّت ما به يکديگر زياد شود. با توجّه به اين بيماري، آيا نوشتن دعا توسط دعانويس براي رفع بيماري و مشکلات روحي درست است يا نه؟
[=B Mitra]پاسخ: صفت سوءظن بسيار بد و خطرناک است. بايد با دعا و توسّل و بياعتنايي، آن را رفع کنيد. تقاضا دارم هر چه زودتر آن را کنار بگذاريد و ترتيب اثر ندهيد تا رفع شود. همّت و دعا از شما و دعا از من و عنايت از امام زمان«عجلاللهتعالیفرج الشریف» و شفا از خداوند.
بنابراین بهترين راه این است که تلاش و دعا کنيد و توسّل به اهلبيت«سلاماللهعلیهم داشته باشيد، امّا اگر آن دعانویس، اهل سحر و جادو نباشد، صرف گرفتن دعا از او جایز است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]معنا را می توان به عنوان یک منبع روانی مهم درنظرگرفت. فانوسی که روشنایی بر رویدادهای زندگی افراد می تاباند و به افراد این توانایی را می دهد که از تجارب مثبت و منفی خود در گذشته، قدرت و درک بدست آورند و دیدگاهی نسبت به وضع کنونی خود داشته باشند و به سمت آینده ای ارزشمند پیشروی کنند. سهم فراگیر معنا به عنوان یک ویژگی حیاتی جهت رسیدن به یک زندگی پویا و رضایت بخش در کتاب راهنمایی روانشناسی مثبت آکسفورد اثر اشتگر (2009 ص 685) به خوبی مشخص شده است:
«از بین رفتن معنایی که افراد از زندگی خود در می یابند، باعث از بین رفتن ریسمان ارتباط دهنده ای می شود که ویژگی های مورد پسند و مطلوب زندگی افراد به آن متصل است. زندگی بدون معنا صرفا رشته ای از رویداد هایی خواهد بود که نمیتوانند به صورت یک هدف یکپارچه و کلی ترکیب شوند.»
در حقیقت این تصویر جدید از معنا مانند ارتباطی است که حالات، ویژگی ها و تجربیات مختلف انسان را به صورت یک واحد یکپارچه بهم متصل می کند، که توجه به این موضوع هنگام درنظرگرفتن تحقیقات در این زمینه و همچنین برای رسیدن به تعریف و درکی صحیح تر و دقیق تر از مفهوم معنا بسیار حیاتی است
همانطور که اسکار واید می گوید:" زندگی کردن یکی از نادرترین چیزها در دنیاست. اکثر مردم فقط وجود دارند، همین." ما واقعا چه زمانی صرفا وجود نداریم و زندگی می کنیم؟ یک زندگی کامل، معنادار و درست به چه معناست؟ معنی زندگی کردن مخالف "خط صاف" است؛ یعنی بالا و پایین، برد و باخت، شادی و غم، نور و تاریکی، پیروزی و تراژدی و موفقیت و مصیبت دارد. یک زندگی با ارزش دیدگاهی یکپارچه از وضعیت انسان-مثبت و منفی- را با هم دارد.
ما به عنوان یک انسان، پیچیده و چندبعدی هستیم، در نتیجه تنها کاوش یک بخش از حقیقت(تنها مثبت یا منفی) زیانی برای کل مجموعه است. داشتن یک دیدگاه
وسیع و گسترده به جای جداسازی، به ما فرصتی برای یکپارچه ساختن می دهد. درک کامل از معنای زندگی کردن و نه صرفا وجود داشتن، نیازمند یک دیدگاه متعادل از اشتیاق برای معنای فردی است که با مفاهیم و نکات ظریف، غنی و متعدد و همچنین افق ها و لحظات مختلف زندگی درآمیخته باشد.
معنا از دیدگاه روان شناسی مثبت نگر و روان شناسی اگزیستانسیال
الکساندر باتیانی و پنینیت روسو-نتزر
مترجمین: پیمان رحیمی نژاد- فائزه پرداختی
ويراستار: مرضيه تكفلي
[=B Mitra]انرژی مثبت
[=B Mitra]روزی شخصی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن...
قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است.
قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد: «نه، فقط در موردش شنیده ام.»
سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است یا نادرست؟!
حالا بگذار پرسش دوم را بگویم،«پرسش خوبی»
آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبری خوب است؟
مردپاسخ داد: نه، برعکس…
سقراط گفت: پس می خواهی خبری بد درباره شاگردم بگویی که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی؟
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟
مرد پاسخ داد: نه، واقعا… .
سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟؟؟
[=B Mitra]ريشه يابي
[=B Mitra]مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را میشنود و متوجه میشود که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب میپرد و او را نجات میدهد. اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را میشنود و باز به آب میپرد و دو نفر دیگر را نجات میدهد. اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواهند میشنود. او تمام روز را صرف نجات افرادی میکند که در چنگال امواج خروشان گرفتار شدهاند غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانهای مردم را یکی یکی به رودخانه میانداخت.
شرح حکایت:
برخی مدیران و سازمان ها این گونه عمل میکنند. در این سازمان ها به جای درمان ریشه، به کندن برگ های زرد رغبت بیشتری نشان داده میشود. به عبارت دیگر به جای علت یابی و رفع مشکلات، صرفاً به اصلاح آنها میپردازند. آیا بهتر نیست ضمن چارهجویی برای عوارض و مسائل پیشآمده، بر روی علل هم تأثیر گذاشت تا مسئله به طور همه جانبه حل شده و از اتلاف سرمایه ها و منابع با ارزش جلوگیری شود؟
[=B Mitra]روزی میرداماد و شیخ بهایی؛ به همراه شاه عباس صفوی، سوار بر اسب، از شهر خارج شدند. میرداماد، برخلاف شیخ بهایی، تنومند بود و به همین جهت، اسب میرداماد آهسته تر حرکت می کرد؛ در نتیجه بین او و شیخ بهایی، فاصله افتاد. شاه صفوی برای آزمایش دوستی و صمیمیت آن دو، نخست نزد میرداماد رفت و گفت: شیخ بهایی جلوتر از ما حرکت می کند، معلوم است به ما اعتنا نمی کند و فرد مغروری است!
میرداماد در جواب گفت: این طور نیست؛ بلکه علتش این است که آن اسب از این که عالمی مانند او را حمل می کند به وجد آمده و به سرعت حرکت می کند.
آنگاه شاه خود را به شیخ بهایی رساند و به او گفت: میرداماد از ما عقب تر است؛ مثل اینکه به ما اعتنا نمی کند یا خودش را از شما بالاتر می پندارد!
شیخ بهایی فرمود: آن اسب که آرام تر حرکت می کند و عقب مانده، حق دارد؛ زیرا دریایی از علم را حمل می کند. سپس در اوصاف میرداماد صحبت هایی کرد.
شاه عباس صفوی از خلوص و تواضع این دو دانشمند، شگفت زده شد و آنان را ستود.
[=B Mitra]حکم عقل
[=B Mitra]شایعه شده بود عارفی در دیهی نزدیک آبادی فلان رحل اقامت افکنده و خلایق را به سوی خدا راه می نماید. جوانی خام که سرش سودای هیجان داشت و تا کنون چنین سوژه ای ندیده و نمی دانست که چون است به سرعت به هر جان کندنی بود به سوی آبادی همجوار شتافته و به زیارت شیخ و مراد و عارف
و هر چه شما بفرمایی رهسپار گشت! چون برسید وی را چونان نگینی در میان حلقه خاک یافت، مردمان بر وی هجوم آورده با مشت و لگد می نواختند، نزدیک تر رفت و گفت ای نامردان، شما را چه شده است؟
او شما را به خدا راه می نماید و شما وی را به عزرائیل؟!
این چه حکایت است؟
گفتند: ای خام نابردبار، این خودِ وی فرمود!
جوان که در عمرش چنین چیزی نشنیده بود؛گفت: حکایت باز گوئید بدانم چیست؟
فرمودند!: حال چه وقت حکایت است؟ اکنون وقت اطاعت است؛ تو نیز با ما همراه شو!
عرض کرد: دستم بریده باد اگر بر مردان خدا دراز گردد این موقف اطاعت نیست که موقف رعایت است
او پیری است ژولیده، شمایی که حال او دانید و ناتوانی و بزرگی شأن او می بینید چرا عقل بکار نمی گیرید؟
که ناگاه پیر به اشارت دست مردم را آرام ساخت و فرمود: "ای نور دیده، من از راهی دور، خاص تو آمده ام! که در این مردم بسیار جستجو نمودم
و تو را نیافتم، سپس این آزمون عقل براه بینداختم تا عاقل این قوم را که در امور به نظر عقل بنگرد بیابم و اکنون تو را یافتم."
و سپس روی به مردم کرده فرمود:
ای مردم اطاعت خدا به عقل کنید، که چشمان بسته را در هزار هزار نور قوه ی تشخیص نباشد
و به تقلید، به هیچ کار دست میازید که فرموده اند:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
آری این چنین بود که جوان دانست هر گاه به هر بهانه در پی اولیاء خدا رَوی، هدایت را در یافته ای!
و پیر که نیت وی از ملاقات خویش میدانست، او را امر فرمود در اخلاص نیت،سعی بلیغ فرماید!
[=B Mitra]
پی نوشت:
سيده نسيم طباطبايي، طنز ادبی و حکیمانه،۱۳۹۴.
[=B Mitra]آشپز فوق العاده
[=B Mitra]می گفت: روزهای اول زندگی مشتركم بود، ظهر، خسته و گرمازده آمدم خانه، همسرم برای ناهار برنج و خورشت قيمه درست كرده بود. جايتان خالی که نه! برنجش بهجای اينكه دانهدانه باشد، همه یکدانه شده بود! و خورشتش هم بسيار شور. ديدم همسرم خيلی سرافكنده و خجالتزده شده است. یکلحظه خودم را جاي او گذاشتم و با خودم گفتم: اگر من جاي او بودم، دوست داشتم شوهرم در اين لحظه چه رفتاری با من داشته باشد؟
نتيجه هم اين شد كه بدون نشان دادن ناراحتی، بااشتها و البته با هر رياضت ممكن، شروع به خوردن كنم. همزمان هم زيرچشمی به همسرم نگاه میكردم. بنده خدا سرش پايين بود. با لبخند گفتم «بخور اشكالی نداره! دفعه ديگه يه كم آبشو كمتر میگيری، نمك هم كمتر میريزی.» به لطف آن برخورد، الان همسرم يك آشپز فوقالعاده شده است. من آن روز فقط سكوت كردم و به روی خودم نياوردم، همين!
روزی رسول خدا(ص) به اباذر فرمود: «میخواهی چند کار به تو بياموزم که در ترازوی اعمال سنگین است، ولی بارش بر زبان اندك است؟»
اباذر جواب داد:«بله ای رسول خدا!»
فرمود: «سکوت، خوشخلقی و ترک حرفهای بیهوده.»
[=B Mitra]
پی نوشت:
نویسنده: ابوالقاسم شهباز، مجله خانه خوبان شماره ۹۳، آذر ۹۵
[=B Mitra]سركه فروش و عسل فروش
[=B Mitra]گويند شخصى دو دختر داشت كه همزمان به دو شوهر داد، مدتى گذشت مادر آن دختران با خود گفت: به ديدن دخترانم بروم تا از نزديك از اوضاع آنان خبردار شوم، نخست به خانه آن دخترى رفت كه شغل شوهرش سركه فروشى بود، با زندگى جمع و جور و شايسته و داراى امكانات رفاهى مناسب اين دختر روبه رو شد و با خود گفت: «حتماً زندگى دختر دوم من كه شوهرش عسل فروشى دارد از اين بهتر و پيشرفته تر خواهد بود.»
هنگامى كه به خانه دختر دوم رفت با كمال تعجب با زندگى ساده و عقب افتاده و نامناسبى روبه رو شد، در فكر فرو رفت و از دختران جوياى علت و دليل شد. آن دخترى كه شوهرش سركه فروشى داشت گفت: «مادر، شوهر من سركه ترش را با شيرينى و خوش خلقى و خنده رويى به مشتريان مى فروشد از اين رو هر كس از او جنس مى خرد شيفته اخلاق او مى گردد و ديگران را هم تشويق به سوى او مى كند.»
دختر دوم گفت: «اى مادر! شوهر عسل فروش من عسل ها را با ترشرويى و بدخلقى مى فروشد كه هر كس از او يكبار عسل بخرد دوباره از آن بازار عبور نمى كند و ديگران را هم از اين جريان با خبر مى سازد. »
مادر دختران رمز و راز پيشرفت و پسرفت آن دو زندگى را دريافت كرد.
آرى، «سركه فروش خوش اخلاق بهتر و موفقتر از عسل فروش بد اخلاق است.»
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]حكمت الهي
[=B Mitra]سعدی در این باره حکایتی دارد که شنیدنی است: «روزی حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهی دستی، برهنه، روی ریگ بیابان خوابیده است. چون فقیر، موسی علیه السلام را دید، به او گفت: «ای موسی! دعا کن که خداوند متعال، مرا از رزقش بهره مند گرداند که از بی طاقتی به جان آمدم.
موسی علیه السلام در حق او دعا کرد و رفت. (و بدین گونه حال آن مرد از نظر مادی به بهبودی گرایید).
پس از چند روز، موسی علیه السلام از همان مسیر باز می گشت که دید همان فقیر را دستگیر کرده اند و جمعیتی بسیار بر گِردش اجتماع نموده اند. پرسید: چه حادثه ای رخ داده است؟
گفتند: این مرد، شراب خورده و عربده کشیده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کرده اند، تا قصاص نمایند.
موسی علیه السلام چون چنین دید، از دعایی که در حق او کرده بود، استغفار کرد (و دانست که تهی دستی او به صلاح وی بوده است)».
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان برداشتی
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی
نسل آدم از زمین برداشتی
* * *
پیام متن:
او هر چه می کند، چو صوابست و محض خیر پس ما چرا حدیث ز چون و چرا کنیم
سر در نهیم در ره او هر چه باد باد تن دردهیم و هر چه رسد، مرحبا کنیم
فیض کاشانی
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، آن سود شد
بس دعا ها کان زیان است و هلاک
وزکرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او
کان دعا را باز می گرداند او
[=B Mitra]احساس خاکبرسری
[=B Mitra]آمار سردخانهها و خانههای سرد، طلاق واقعي و خاموش، جرائم، مشاجرات، بلوغ زودرس، تأخير ازدواج و... وحشتناك است و ما متأسفانه آنقدر كه به فكر تجملات زندگي هستيم، در پي رشد اخلاق و انصاف و صفات عالي انساني در زندگي فردي و اجتماعي نيستيم.
امروز بيشك، رسانهها مهمترین عامل زندگي پرتکلف و تجملگرایی شدهاند؛ يعني مردم بهویژه جوانها وقتي آن خانهها، آن زندگيها و آن ماشینهای كذايي را در فيلمها و زنجیرهها میبینند، با يك احساس فقر كاذب و كلي انتظارات نادرست تزریق شده روبهرو ميشوند. اين مسئله، كنار جيب خالي و تلاش نافرجامشان براي كاميابي به آنها احساس «كهتري» ميدهد و بهقول يكي از استادان روانشناس «احساس خاکبرسری»!
اين بيفكري سازندهها، اين دل دادن به رسانهها و اينهمه انتظارات نادرست، خاك سياه بر سر اميد و آرزوهاي جوانان ما نشانده است. همه بايد كاري بكنيم. [=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، شماره 94، 1395.
[=B Mitra]خدا در شعر کودک
[=B Mitra]«خدا در شعر کودک» عنوان مجموعهای از اشعار درباره خداوند و برای سه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان است که توسط یحیی علوی فرد گرداوری و از سوی نشر جمال منتشر شده است.
یحیی علویفرد در گفتگو با خبرنگار مهر از انتشار کتاب «خدا در شعر کودک» خبر داد و افزود: این کتاب مجموعه شعرهای توحیدی برای سه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان است.
به گفته گردآورنده کتاب «خدا در شعر کودک»، هدف از تالیف این کتاب کمک کردن به مربیان، اولیا، مولفان و پژوهشگران در زمینه چگونگی گفتن از خدا برای خردسالان و کودکان و نوجوانان است.
علوی فرد همچنین بیان کرد: در این کتاب حدود ۲۵۰ قطعه شعر توحیدی در سه رده سنی، از چهل شاعر کودک و نوجوان گردآوری و این کتاب به سفارش دومین کنگره سراسری شعر توحیدی که در میبد یزد برگزار شد، نوشته شده است.
در کتاب «خدا در شعر کودک»، شعرها در سه بخش خردسال، کودک و نوجوان آمده و ترتیب اشعار بر اساس حروف الفبای نام خانوادگی شاعران تنظیم شده است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی [=B Mitra]
[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]امام علی و تفریحات سالم
مولف محمد دشتی ،
موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، قم
مشخصات کتاب
سرآغاز
الگوهای رفتاری و عنصر زمان و مکان
اقسام الگوهای رفتاری
حقیقت جاودانه
ضرورت ها
نهج البلاغه و نیازمندی های انسان معاصر
نظریّه تغییر دائمی و عمومی
نظریّه رئالیسم و ثبوت واقعیّت ها
نیازمندی های روانی انسان
امام علی علیه السلام و تفریحات سالم
گردش و تفریح
تماشای آب گودال ها پس از باران
استفاده از زیبائی های طبیعت
سرگرمی های سالم
شنا گری و تیراندازی
شوخی های متواضعانه
شنا در رودخانه
وسیله سواری
وسیله سواری امام علی
مسابقات اسب سواری
قبول هدایای دوستان
قبول هدیه حلوا و شوخی کردن
پذیرش میهمانی ها
شرائط پذیرش مهمانی
با کودکان یتیم
برطرف کردن نیاز مادّی و روحی یتیمان
خوشروئی و تبسّم
لذّت های حلال
روان آدمی و لذّت های حلال
ضرورت لذّت های حلال
امام علی و تجمّل و زیبائی
انگشتر های امام
اشاره
چهار انگشتر
نقش انگشتر امام علی
انگشتر و زینت مردم
کیفیّت انگشتر
رنگ کردن مو
اعتراض اصحاب
خانه و مسکن مناسب
خانه وسیع خریدن
روش استفاده از خانه های مجلّل
طرح و مُدل لباس
طرح و مدل لباس خوب
استفاده از لباس های نو
لباس حریر حرام است
رنگ لباس ها
کیفیّت لباس ها
آداب لباس پوشیدن
در چشمه سار نهج البلاغه
ضرورت شادی و لذّت
اندوه رزق و روزی را نخوردن
لذّت های دنیا و آخرت
دعا برای شادی و سرور پیامبر
شادی و لذّت پرهیزکاران
[=B Mitra]ازدواج آهو با خر!
[=B Mitra]آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
پری آرزوی آهو را برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.
شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام، جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم شأن اجتماعي و شغل مناسب نداره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با یه خر ازدواج کردی...!
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]مهارت شوخ طبعي [=B Mitra]
1. حسابوکتاب را جدي بگيريد: هر روز داخل سررسيد يا دفتري مشخص کنيد که چقدر از حس شوخطبعي کمک گرفتهايد. مشخص کنيد کجا ميتوانستيد از مزاح يا شوخطبعي کمک بگيريد و نگرفتيد. همچنين بنويسيد افراد شوخطبع در قياس با افراد خشک چه مزاياي فردي و اجتماعي دريافت ميکنند و حدومرز شوخطبعي تا کجاست.
2. آموزش دهيد: فوايد شوخطبعي متعادل را به همسر، فرزند و دوستتان بياموزيد تا هم اين حس با تمرين به مهارت تبديل شود، و ديگر اينکه آنان نيز بياموزند از اين ابزار مهم در زندگي کمک بگيرند.
3. دنبال شادي بگرديد نه غم: اين جمله را به ياد داشته باشيد: «بايد دنبال شاديها گشت؛ چون غمها خودشان ما را پيدا ميكنند».
4. چشمه باشيد: از ذهن و فکر خلاق خود براي ساختن لطيفه يا طنز استفاده کنيد. براي ديگران نيز بازگوييد و در دفترتان به نام خود ثبت کنيد.
5. خشابتان را پر نگه داريد: خلاصة جوک يا لطيفههايي را که ميشنويد، در دفترتان يادداشت کنيد تا هميشه خشاب اسلحة شما براي جنگ با سختيها پر باشد و بهموقع از آنها کمک بگيريد.
6. ظرف شکلات درست کنيد: با دوست، هماتاقي يا همسرتان در لطيفهگويي رقابت کنيد. ظرف شکلاتي را براي لطيفه معين کنيد و بهجاي شکلات، جوک و لطيفه در آن بگذاريد تا هرکس سراغ آن ميرود با خواندنش شاد بازگردد. اين کار را ميتوانيد مثلاً به شکل مسابقههاي ماهانه با روزي دستکم يک يا دو جوک انجام دهيد.
7. ارمغان بفرستيد: از حس شوخطبعي براي آرامش ياران ديار (مانند پدر، مادر، خواهر، برادر و...) که نگران شما هستند کمک بگيريد. اين کار سبب آرامش آنها ميشود و نتيجهاش به خودتان نيز بازميگردد.
8. ترمز شوخطبعي خود را چک کنيد: ماشين شوخطبعي اگر به ترمز مجهز نباشد، در درة مشاجره و دلخوري ديگران ميافتد. شوخطبعي نبايد بر پاية تمسخر و تحقير افراد باشد. امام على فرمودند: «دورترين مردم از موفقيت، كسى است كه شيفتة سرگرمى و شوخى است».
9. دستگاه شوخطبعي خود را روغنکاري کنيد: حس شوخطبعي، مانند دستگاهي است که بايد چرخدندههايش پيوسته روغنکاري شود، وگرنه خشک ميشود؛ از حرکت ميايستد و سبب ميشود چرخة ارتباط انسان با خود، خدا و ديگران تا حدودي بازايستد. براي تقويت حس شوخطبعي خود از روشهاي زير کمک بگيريد:
الف) مطالعة کشکولها، مجلههاي طنز، وبلاگها و سايتها، کتابهاي طنز، لطيفه، کاريکاتور و...؛
ب) همنشيني با افراد شوخطبع؛
ج) ديدن فيلمهاي کمدي و طنز؛
د) يادداشت کردن لطيفه و جوک در دفتر مخصوص خود و استفادة بهنگام از آنها.
[=B Mitra]
پی نوشت:
برگرفته ازمن مانده ام تنهايي تنها(مهارت خودياري براي رويارويي با غم غربت)، مرکز مشاوره و راهنمايي مأوا، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
[=B Mitra]همسرگزيني سايبري ناسالم
[=B Mitra]مقايسه همسرگزيني سايبري ناسالم با همسرگزيني موفق و سالم
الف) همسريابي و همسرگزيني سایبری ناسالم
غالبا بدون اطلاع والدین در مراحل آشنايي
غالباً بدون مشورت نخستين با والدين
معمولا بدون توجه به اذن پدر (اصرار دختر)
معمولا با مخالفت شديد والدين (ناهماهنگي با والدين)
تصميم و بررسي عجولانه شرايط خود و والدين قبل از رابطه
معمولا خواستگاری از سمت پسر یا خود دختر
احتمال زیاد بدبینی بعد از ازدواج
معمولا تقدم هيجان عشق بر شناخت و تحقيق
كولاك كردن قوه خيال، اوهام و ضميرناهشيار
فريب خوردن پسران و معمولا دختران (فريب جنسي و مالي)
كم رنگ بودن نقش واسطههاي امين و باتجربه
اعتماد به سايتهاي همسريابي و احتمال در دام افتادن
وابستگيهاي رواني و عشق بيترمز (يك سويه يا دوسويه)
عدم توجه به زبان بدن و روابط غيركلامي
معمولا بدون مشاوره ازدواج و مطالعه
تجربههاي متعدد ارتباط سايبري و دوستي دختر و پسر
معمولا دورههاي ارتباط، آشنايي و يا نامزدي خيلي طولاني
آمار بالاي طلاق فيزيكي و طلاق عاطفي و مشاجره
بيوفايي و خيانت زياد پسر يا دختر با رسيدن نو به بازار
عدم توجه به تناسبها در ابعاد مختلف (محور بودن سليقهها و احساسات رمانتيك مثل از كدام فصل يا غذا خوشت مياد)
شناخت سطحي با تمركز بر روابط كلامي و گفتوگوهاي احساسي اينترنتي
ب) همسريابي و همسرگزيني موفق و سالم اِشراف والدين
مشورت با والدين
اذن پدر؛ مُهر استاندارد بودن خواستگار
احتمال كم مخالفت بعدي والدين (هماهنگ با والدين از ابتدا)
تصميم جدي و بررسي شرايط خود و والدين قبل خواستگاري
خواستگاری خانواده پسر و يا واسطهها
احتمال کم بدبینی بعد از ازدواج
تقدم تحقیق و شناخت بر هيجان علاقه و عشق
ضعيف بودن قوه خيال و قوي بودن قوه تحليل و تفكر
فريب نخوردن پسران و به خصوص دختران
پر رنگ بودن نقش واسطههاي خيّر، امين و باتجربه
فقط اعتماد به سايتها و مراكز خيلي معتبر با همراهي والدين
عشق همراه با خويشتنداري
توجه به ظاهر و پوشش، زبان بدن و روابط غيركلامي و كلامي
با مشاوره ازدواج، آزمون باليني و شخصيت و مطالعه
خواستگاري سايبري با رعايت حدود شرعي با اِشراف والدين
دوره نامزدي متعارف (6- 9 ماه معمولا)
اختلافات متعارف ولي معمولا قابل حل با مذاكره و مشاوره
تداوم نسبي دوستي و عشق براساس وجدان، اخلاق و دينداري
توجه به تناسبها (عقيدتي، اخلاقي، شخصيتي، هوشي، خانوادگي، فرهنگي، جسمي، اقتصادي، سياسي و...)
كانالهاي مختلف براي شناخت عميق (گفتگوهاي دو نفر، گفتوگوهاي خانوادهها، تحقيق از دوستان، اقوام، همكلاسيان، همكاران و مُعرّف)
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، صدهزاران دام و دانه است اي خدا، ج2، 55
[=B Mitra]باورهای غلط درباره بیماریهای روانی
[=B Mitra]استفاده از واژه بیمار روانی یا انگ بیمار روانی زدن به بیمارانی که مبتلا به اختلال روانپزشکی هستند نشان دهنده نگاهی منفی و کلیشهای است و باعث میشود دیگران این افراد را موجودی دور از جامعه، وابسته و حتی در مواردی تهدیدآمیز و خطرناک ببینند. این در حالی است که یافتههای علمی روانپزشکان در راستای شناسایی و درمان اختلالات روانپزشکی بر این دیدگاههای کلیشهای مهر ابطال میزند.
خوشبختانه تاریخ مصرف این نوع نگاه به اختلال روانپزشکی و بیمارانی که از آن رنج میبرند در دنیا به حدود چهل پنجاه سال گذشته بازمیگردد و با گسترش رویکردهای جامعهنگر در کشور ما نیز به آرامی در حال رنگباختن است. با وجود این همچنان جامعه ما نسبت به ضرورت دریافت خدمات و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی با باورهای غلط بسیاری درگیر است که انگزدایی از آنها نیاز به افزایش آگاهی و دانش عمومی مردم و نوعی اصلاح فرهنگی نسبت به اختلالات روانی و درمانپذیری آن در چارچوب خدمات روانپزشکی و روانشناسی دارد. عمدهترین باورهای غلطی که در ارتباط با اختلالات روانی در جامعه ما شایع است، عبارت است از:
هر کس به مشاور، روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند دیوانه است.
بیمار مبتلابه اختلالات روانپزشکی خطرناک است.
داروهای روانپزشکی اعتیادآور است.
مشاوران و روانشناسان رازدار نیستند.
مشاوران و روانشناسان فقط نصیحت میکنند.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم، فاجعه خواهد بود.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم برایم پروندهسازی خواهد شد.
داروهای روانپزشکی فرد را چاق میکند.
داروها باعث میشود تمام روز بخوابم.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم حتماً مرا بستری خواهد کرد.
مقابله با امتناع ازمراجعه به روانپزشک
علت امتناع از مراجعه به روانپزشک بسیار گسترده و تابع عوامل بسیاری است. ناآگاهی از این که نشانههایی که فرد از آن رنج میبرد و به اختلال در زندگی او منجر شده، می تواند ناشی از یک بیماری قابل درمان باشد، انگ و شرم از این که دیگران نگاهی منفی به فرد پیدا کنند، تصور این که اختلال روانپزشکی نشاندهنده ضعف اراده یا قدرت شخص است و مراجعه، تأکیدی بر این امر است؛ از جمله دلایلی است که مانع مراجعه فرد میشود.
در نتیجه، افزایش آگاهی از طرق مختلف از جمله رسانههای عمومی در این ارتباط میتواند بسیار کمککننده باشد. کاهش انگ و شرم نیز میتواند رخ دهد و تسهیلکننده استفاده افراد از خدمات سلامت روان خواهد بود.
[=B Mitra]اجتناب از خوردن دارو [=B Mitra]نپذیرفتن درمان در راستای باورنداشتن به بیمار بودن و نیاز به درمان رخ میدهد. البته باورهای ناکارآمد در مورد داروها مانند اثربخش نبودن دارو در درمان مشکلات هیجانی و رفتاری، خطر وابستگی و اعتیاد به داروها و احتمال تجربه عوارض جدی با دارو هم در این خصوص میتواند مؤثر باشد. مؤثرترین و در دسترسترین رویکرد در این مورد نیز آگاهیرسانی، تصحیح باورهای ناکارآمد و نشان دادن سودمندی دارو و درمان در مورد اختلالات روانپزشکی است. با وجود آن که دارو تقریباً در درمان اکثر اختلالات روانپزشکی کارآمد و مورد نیاز است، گاهی میتوان در برخی اختلالات خفیف ابتدا از روشهای دیگر بهره برد و در صورت سودمند نبودن این روش ها یا تشدید بیماری، از دارو استفاده کرد. [=B Mitra]درمان دارویی همیشه طولانیمدت نیست [=B Mitra]طول مدت درمان دارویی در اختلالات روانی کاملاً به تشخیص بیماری، مدتی که از آغاز بیماری میگذرد، سابقه پاسخ بیمار به درمان و عواملی از این قبیل وابسته است. یعنی هر بیمار باید در ارتباط با طول مدت درمان دارویی مورد نیاز خود از روانپزشک معالجش که با وی و ماهیت بیماریاش به خوبی آشناست، اطلاعات بگیرد. [=B Mitra]داروهایی با عوارض ماندگار [=B Mitra]عوارض داروهای روانپزشکی بیش از درمان دیگر بیماریها نیست. هر دارویی عوارضی دارد، اما برای مدیریت عوارض هم راههای بسیاری وجود دارد. البته بیشتر عوارض گذرا، برگشتپذیر، خفیف، قابل تحمل یا قابل مدیریت و درمان است. بهترین رویکرد آن است که هر بیماری در صورت تجربه عوارض، به جای قطع دارو، موضوع را با روانپزشک خود در میان بگذارد. [=B Mitra]داروها معتادم میکند [=B Mitra]این یکی از باورهای ناکارآمد بسیار رایج در مورد اختلالات روانپزشکی است. دارو اگر برای اختلال مشخصی، با دوز مناسب و زیر نظر پزشک تجویز شود معمولاً خطر وابستگی ندارد. ضمن آن که خطر وابستگی محدود به داروهای مخدر و خوابآورهاست و در موارد دیگر مصداقی ندارد. وابستگی معمولاً در مصرف خودسرانه دارو و زمانی که دارو به جای درمان برای سرخوشی و لذت مصرف میشود، بروز میکند. [=B Mitra]چرا چاق میشوم؟ [=B Mitra]تمام داروها باعث افزایش وزن نمیشود، حتی برخی داروها به کاهش اشتها یا کاهش وزن هم منجر میشود و برخی نیز اثری بر وزن ندارد. علت افزایش وزن عموماً افزایش اشتهاست که به دلایل مختلفی به دنبال مصرف دارو رخ میدهد.
رژیم غذایی، ورزش و تحرک کافی، استفاده از داروهای مناسب کاهنده وزن (البته با تجویز پزشک) و گاهی کاهش دوز یا تغییر دارو میتواند در مدیریت این مشکل، کارساز باشد و جایی برای نگرانی نیست. فراموش نکنید که بهترین رویکرد آن است که هر بیماری در صورت تجربه عوارض به جای قطع دارو، موضوع را با روانپزشک خود درمیان گذارد. [=B Mitra]درمان دارویی یا درمانهای روانشناختی [=B Mitra]بهترین رویکرد در درمان اکثر اختلالات روانپزشکی، درمان ترکیبی یعنی دارویی و غیردارویی است. اثربخشی هر کدام به تنهایی در بسیاری از این اختلالات کمتر از درمان ترکیبی است. البته بسته به نوع و شدت اختلالات و شرایط و ویژگیهای بیمار، درمانهای روانشناختی متفاوتی باید تجویز کرد و برای تمام بیماران نمیتوان یک نسخه واحد پیچید. یعنی میتوان در اختلالات خفیف تنها از روشهای غیردارویی بهره برد و در مواردی چون مرحله عود اختلالات شدید، کاربرد شیوههای غیردارویی به بهبود بیمار و کاهش شدت نشانههای شدید موکول میشود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
دکتر امیر حسین جلالی، روانپزشک، روزنامه جام جم، 9/4/92
[=B Mitra]روانشناسی مهار خویشتن با نگرش اسلامی [=B Mitra]
- روان شناسی مهار خویشتن با نگرش اسلامی" كتابي در حوزه روانشناسی اسلامی
- نوشيدن الكل، اعتياد به سيگار و مواد مخدر، مصرف داروهاي ممنوعه، روابط جنسی پرخطر، رانندگی پرخطر، بدرفتاری،پرخاش گری،انواع جرم و بزه، خرجهای افراطي، ناتوانی در پسانداز پول، به تعويق انداختن کارها، بعضی از انواع چاقی، اختلالات خوردن، و... تنها بخشی از آثار ناتوانی در مهار خويشتن است.
- مفهوم "مهار خويشتن" امروزه تحت عناوينی همچون "خودمهارگری"، "مديريت خود"، "خودداری" و "خودنظمجويی" در روانشناسی مدرن مورد توجه قرار گرفته است و پژوهش گران فراوانی را به انجام تحقيقات علمی و ارائه مدلهايی در اين زمينه وادشته است.
- اثر پيش روی تلاشی در جهت بررسی روانشناسانه اين موضوع و ارائه مدل تبيينی آن بر اساس منابع اسلامی است. مؤلف کوشيده است تا ضمن ارائه جديدترين يافتههای علمي در حوزه خودمهارگری در شاخههاي مختلف روانشناسي به ارائه يک الگوی نظری اسلامی براي تبيين فرايند مهار خويشتن بپردازد.
- مطالعه اين کتاب به مشتاقان علوم انساني اسلامی(روان شناسی اسلامی)،روانشناسی بين فرهنگي و علاقهمندان به حوزه سلامت رواني پيشنهاد ميشود.
- کتاب حاضر به قلم حجت الاسلام دکتر حمید رفیعی هنر(عضو هیئت علمی پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی پژوهشگاه قرآن و حدیث) و به همّت انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با قیمت 19000 تومان در آذرماه امسال به چاپ رسیده است
[=B Mitra]از ياد بردن يك فرد
[=B Mitra][=B Mitra]مراحل از یاد بردن یک فرد چه هستند؟[=B Mitra]
دقیقا پس از پایان یک رابطه عشقی، هر فرد مراحل مشخصی را ه ترتیب طی میکند تا دوباره همه چیز به حالت اول بازگردد. اگر فرد مذکور موفق شود از این مراحل به راحتی عبور کند، شکست عشقی خود را فراموش کرده و دوباره بهبود خواهد یافت. اما اگر فرد در یکی از این مراحل گیر بیفتد، فراموش کردن رابطه عشقی برای او به شدت سخت میشود و این چیزی است که برای اکثر افراد رخ میدهد.
[=B Mitra]6 مرحله برای از یاد بردن یک فرد [=B Mitra]وقتی یک رابطه عشقی تمام میشود، 6 مرحله وجود دارد که برای فراموش کردن فرد مذکور باید گذرانده شود : [=B Mitra]1) مرحله شوک/انکار : [=B Mitra]در این مرحله فرد سعی خواهد کرد که آنچه رخ داده است را رد کرده و آنرا باور نکند. بعنوان مثال، وقتی کسی یکی از اعضا نزدیک خانواده خود را از دست میدهد، یا رابطه عشقی او پایان میابد، ممکن است برای مدتی در این مرحله گرفتار شود. در اکثر موارد این مرحله به سادگی میگذرد و نباید نگران آن باشید.
[=B Mitra]2) مرحله خشم : [=B Mitra]برخی ها پس از مرحله شوک اولیه، خشمگین میشوند. دقیقا در همینجاست که فرد به فکر انتقام می افتد و یا سعی می کند به نوعی تلافی کند. این مرحله نیز در از یاد بردن یک فرد، خیلی مهم نیست و پس از مدت کوتاهی سپری خواهد شد.
[=B Mitra]3) خطرناک ترین مرحله: [=B Mitra]در این مرحله، افراد شروع به مرور خاطرات، گوش کردن آهنگهای غمگین، غرق شدن در تخیلات و حتی انجام کارهایی مانند رفتن به جاهایی که قبلا باهم می رفتند، میکنند. اگر افراد در این مرحله گیر کنند، هرگز نجات نخواهند یافت مگر اینکه بصورت بسیار اتفاقی فرد دیگری مشابه فرد قبلی یافت شود و به آنها کمک کند که فرد قبلی را تماما از یاد ببرند.
[=B Mitra]4) مرحله افسردگی: [=B Mitra]این مرحله پس از مرحله قبل رخ نمیدهد، بلکه هردو بصورت همزمان رخ میدهد. در این مرحله حال لحظه ای فرد میان امید و افسردگی، مدام درحال تغییر خواهد بود. افسردگی نتیجه از دست دادن امید است و در این مرحله رخ میدهد.
[=B Mitra]5) مرحله پذیرفتن: [=B Mitra]این مرحله جایی است که فرد آنچه رخ داده را میپذیرد و حرکت خود به سمت آینده را آغاز میکند. این مرحله فقط در یک حالت رخ میدهد و آن وقتی است که امید به برگشت فرد مقابل یا امید به از سر گرفته شدن رابطه، صد در صد قطع شده باشد. به همین علت بسیار مهم است که رابطه خود را در جایی و به نوعی تمام کنید که هیچ تردیدی وجود نداشته، و صد در صد مطمئن باشید که تصمیم صحیحی گرفته اید. اگر رابطه شما به شکل صحیح نیز پایان یافته نشده باشد، کافی است با مذاکره با خود، به یقین برسید که هرگز قرار نیست چیزی بازگردد و تصمیمی که گرفتید به نفع هردوی شما بوده است. حتی اگر ۱ درصد امید به بازگشت در ذهن شما وجود داشته باشد، رابطه هرگز از ذهن شما فراموش نخواهد شد..
[=B Mitra]6) مرحله بهبود: [=B Mitra]این مرحله، مرحله نهایی است که در آن همه چیز به حالت اول باز می گردد.
[=B Mitra]عذرتراشي
[=B Mitra]امام على (عليه السلام): «اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ ، وإن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا»
«عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش»
روايات زيادي درباره تغافل و چشم پوشي و خود را به غفلت زدن داريم.
در برخي از روايات يك سوم عيش و خوشي زندگي به تغافل در ارتباط با نزديكان و دوستان مؤمنان است نه با دشمنان.
امام باقر (عليه السلام) فرمودند : درستىِ وضع زندگى و معاشرت با مردم، پيمانه پُرى را مانَد كه دو سوم آن توجّه و هوشيارى است و يك سومش ناديده گرفتن. عذر تراشيدن نوعي تغافل است.
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اينجا به عقيده من منظور دشمنان خدا نيست وگرنه جنگ با دشمن خدا كه به دين خدا و مسلمانان تجاوز مي كنند جهاد در راه خدا است. بله گاهي لازم است در برابر اين دشمن «نرمش مقتدرانه» داشت نه مداهنه، مجامله، تسامح و تساملي كه اصول و فرهنگ خود را بر باد دهيم.
اينجا منظور افرادي است كه به دليلي در روابط با ما خصومت و كينه اي به دل دارند است.
در واقع ظاهر اين سازگاري و چشم پوشي كمك به ديگري است وليكينه به دل داشتن مانند نگه داشتن ذغال كف دست است تا هست مي سوزاند
يا مانند اين است كه ما سمي را بخوريم منتظر باشيم ديگري را بيمار كند
هم بايد كينه هاي خود را در مراسم آييني دفن كنيم و هم كينه هاي ديگران رابه لطائف الحيل از قلبشان بزداييم تا آنها هم اذيت نشوند.
اگر قرار باشد در روابط دنبال فرد كاملا بي عيب بگرديم تنها مي مانيم بايد همكفو و همتاي ما باشد
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست
زندگي هزار چرخ دارد اگر ما عيب تراشي و عيب يابي كنيم طرف مقابل حالت تدافعي و تهاجمي مي گيرد و از ما عيب مي گيرد يا برايمان عيب مي تراشد و روابط كدر مي شود
«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَبَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ»
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست. بدی را به شيوه نیکو دفع کن. ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی گرم و صمیمی است! [فصلت 34]
تغافل يك شيوه تربيتي است. تغافل هميشه مثبت نيست. اگر چشم پوشي سبب تأييد و تأكيد انحراف و حق كشي شود اين جا تغافل پسنديده نيست و بايد با شيوه هاي قاطعانه و قانوني به حق خود برسيم مانند شكايت حضرت علي براي رسيدن به زره خويش.
[=B Mitra]تکنیک ساندویچ
[=B Mitra]تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این صورت:
《جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت》
به عنوان مثال:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
رك: مهارت هاي زندگي، آرنولد لازاروس، ترجمه شمس الدين حسيني، ص 132.
[=B Mitra]يار هم غمخوار هم
(روانشناسي داغديدگان)
[=B Mitra]بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم
دوای هم شفای هم برای هم فدای هم
دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم
به هم یک تن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
حیاه یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم
گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم
جمال یکدیگر کردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم شادی هم دین هم دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلا گردان هم گر دیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و منت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم
[=B Mitra]لايههاي حمايت و همدلي [=B Mitra]يكي از روحانيون ميگويد: وقتي مادر خانم برادر بزرگم از دنيا رفت. براي مراسم ترحيم و تسليتگويي به روستاي هراتمه، از توابع شهر مباركه در اصفهان رفتم. از من خواستند تا در مجلس سخنراني كنم. هنگام سخنراني گفتم: « اسلام به خاطر رعايت حال صاحب عزادار و خانواده ميت، به ما دستور داده كه با حمايتهاي «رفتاري»، «مادي»، «عاطفي»، «شناختي» و «معنوي» با آنها همدلي كنيم و مواسات؛ متأسفانه در شرايط عزا و سوگ پذيرايي از مردم بار مضاعفي است بر داغديدگان. اسلام به نزديكان و همسايگان صاحب عزا توصيه ميكند تا چند روز به آنها غذا بدهند و غذا خوردن از صاحب عزا كراهت دارد....»
وقتي سخنم به اينجا رسيد متوجه شدم مردم همهمه ميكنند و زير لب چيزي ميگويند گويي حضار ميخواستند مطلبي را به بنده منتقل كنند. از فردي كه نزديك جايگاه بود پرسيدم موضوع چيست؟
گفت: در اين روستا مردم همگي كمك ميكنند تا با همدلي با صاحب عزا، مراسم باشكوهي برگزار شود. بعد از مراسم، صاحب عزا و مردم در حلقه مهر و محبت اهل محل پذيرايي ميشوند. از اين سنت حسنه و نيكوي آنها تشكر كردم و گفتم اين روستا و معمولا قوم لر در اين سنت نيكوي اسلامي واقعا الگو هستيد. البته بايد دقت كنيد در جمع آوري كمك به كسي اجحاف نشود و احدي تو رودربايستي قرار نگيرد.
[=B Mitra]وظيفه علمي و عملي [=B Mitra]تك تك آحاد مردم، روحانيون، مراجع، دانشگاهيان، مربيان و معلمان و رسانه ها و دولت از نظر اسلام وظيفه دارند اين سنت نيك را در مقام نظرپردازي و عملياتي احيا كنند.
[=B Mitra]كتاب درماني [=B Mitra]شهيد ثاني (زين الدين عاملي)، عالم بزرگ شيعه، پنج فرزند محبوب خود را يكي پس از ديگري از دست داد. بعد از رحلت فرزند پنجم براي تسكين خود، نزديكان و هر عزادار ديگري كتابي نوشتند با نام مُسكِّنُ الفُؤأدِ عندَ فَقْدِ الأحبِّ و الأولادِ. نشر جوانه كه كتاب هاي روانشناسي چاپ ميكند آن را با عنوان «اسلام در كنار داغديدگان» ترجمه كرده است. توصيه ميشود كه بخوانيم و به دوستان و نزديكان عزادار هديه بدهيم. وقتي دختر دلبند و شيرين زبان عالمي در سن دوازده سالگي از دنيا ميرود. اين پدر داغدار كتاب شهيد ثاني را با نام «آرام بخش دلها در مصيبت و بلايا» ترجمه كرد و در مقدمه كتاب خطاب به عزيزان عزادار همدلانه و ياورانه چنين نوشت:
...او نوشت،
با سوز دل و آه بر لب؛
تا تو با درد، بگشايي،
اما با صبري زيبا و دلي آرام ببندي.[1]
*********************
[1]آرام بخش دلها در مصيبت و بلايا، ترجمه شيخ عبدالحميد واسطي، انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردي علوم و معارف اسلام، مشهد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، (حكايتي از حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا محمدعلي قديري)، 1395
[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]امام علی و بهداشت و درمان
محمد دشتی، نشر: سازمان تحقیقات نیروی مقاومت بسیج ، تهران
سرآغاز
الگوهای رفتاری و عنصر زمان و مکان
اقسام الگوهای رفتاری
حقیقت جاودانه
ضرورت ها
هماهنگی طبّ و دین
طرح های شگفتی آور
خلقت حکیمانه و هدفدار
خلقت قانونمند و هدفدار
اطاق فرمان زایمان
شگفتی عطسه
هدفداری انسان
کاوش های علمی و رهنمودهای دینی
رازهای کشف شده
رازهای در حال کشف
رازها و مباحث فراسوی طب
فراسوی طب
راه های کشف و شناخت داروها، درمان ها
رهنمودهای کشف شده
آفرینش تن آدمی و اخلاط چهارگانه
تاثیر عوامل زیست محیط بر روان انسان (اکولوژی)
تاثیر آب و خاک و هوا در نژاد آدمی
تاثیر متقابل روح و جسم
تاثیر سرما در تن آدمی
رهنمودهای فراسوی طب
روانشناسی تغذیه
روحیّات و صفات گوشت ها
احکام بازدارنده اسلام
سِیْرِ چهل روزه غذا در تَنِ آدمی
درمان با امدادهای غیبی
بهداشت و سلامت روان
درد دل در چاه گفتن
نقش پاکی و پاکیزگی لباس در سلامت روح
بهداشت روانی
بهداشت و پاکیزگی
پرهیز از آب خوردن در ظروف شکسته
تعریف از حمّام و پاکیزگی
پاکیزه نگهداشتن خانه
سفارش به پاکیزگی آب
اقسام خوابیدن
بهداشت
پرهیز از میکروب ها
راه های تأمین بهداشت
دفن کردن در خاک
روش شانه کردن موها
استعمال عطریّات و بوهای خوش
روغن بر بدن مالیدن
روش استفاده از حمّام
روش درست خوابیدن
روش استفاده از آفتاب
حجامت کردن
احتیاط در مصرف دارو
آثار بهداشتی ختنه کردن فرزندان
آداب غذا خوردن و آب نوشیدن
آداب غذا خوردن
آداب آب نوشیدن
بهداشت فردی
استفاده از تخصّص طبیبان
توجّه به ارزش تخصّص های علمی
اجازه ویزیت کردن طبیب یهودی
روش درمان
ساختن با بیماری
روش درمان تب
درمان چشم درد
بیماری های پوستی
درد بواسیر
درمان گیاهی
بهداشت غذا
غذا و تندرستی
روانشناسی غذا
توجّه به نقش غذاها و میوه ها
گوشت ماهی
سرکه
مغز گردو
خوردن بِهْ
نقش گُلابی در سلامت
فواید انجیر
مصرف سبزیجات
نقش میوه جات
موادّ روغنی
آب درمانی
آب باران
آب فُرات
آداب غذا خوردن
راه پرهیز از زیان غذاها
سادگی در غذا
بهداشت غذا
نام خدا و درمان
پرهیز از اسراف و دور ریزی غذا
استفاده از انواع غذاها و داروهای گیاهی
بهداشت فردی
کوتاه کردن شارب
مسواک کردن
بهداشت دست ها و غذا
نقش سبزیجات در غذا
بهداشت صورت
بهداشت دندان
بهداشت عمومی
بهداشت تن
درمان با روغن زیتون
بهداشت محیط زیست
بهداشت محیط زیست
جمع آوری زباله ها
بهداشت خانواده
پرهیز از سگ
بهداشت خانه
بهداشت روانی خانواده
راه مقابله با فقر و پریشانی
درمان با داروهای گیاهی
خُرما«اَلتَّمْر»
انگور«العنب»
کشمش«الزبیب»
اَنار«الرُّمَان»
سیب«التُّفَّاح»
گلابی«السَّفَرْجَل، الکمثری»
انجیر«التین»
ادویه، فلفل«الغبیراء»
بادرنگ، بالنگ، تُرنج«الأترج»
خربزه و هندوانه«البطیخ»
گردو«اَلْجَوز»
تره«الکراث»
کاسنی صحرایی«الهندباء»
کدو«الدبا»
تربچه«اَلْفُجْلَ»
قارچ«اَلْکُماة»
کاهو«اَلْخَسَّ»
گلپر«اَلْصَعْتَر»
سیر«اَلثَّوم»
عدس«العدس»
عنّاب«اَلْعَنَّابْ»
کندر«اللبان»
بنفشه، گُلِ گاوزبان«البنفسج»
اسپند«اَلْحَرْمَلْ»
گلِ خطمی«الخطمی»
حنا«الحناء»
داروی نظافت (آهک)«النورة»
مسواک زدن«السواک»
عسل«اَلْعَسَل»
گوشت«اللَّحم»
تخم مرغ«البیض»
شیر«اللّبن»
ماهی«السَّمَک»
روغن«اَلسَّمَنْ»
نَمَک«المِلْح»
سرکه«الخِلّ»
حلیم با گوشت و گندم«الهریسة»
نانِ خیس خورده در آبگوشت«الثَّرید»
روغن زیتون«زیت الزیتون»
خلال کردن دندان«الخلال»
آب درمانی«الماء»
پر خوری«الإسراف فی الطعام (التَّخمة)»
سرما«اَلْبَرد»
راه تقویت حافظه«الحفظ»
حجامت«الحجامة»
پرهیز غذایی«الحمیة»
روش درمان بیمار«آداب المریض»
حمّام رفتن«الحمام»
روش درمان تَب«الحمی»
در چشمه سار نهج البلاغه
پرهیز غذائی
بدن و سرما
استفاده از هوای خنک
ویژگی های تنِ آدمی
درمان دردها
قرآن و درمان دردها
خطبه 176 نهج البلاغه
خطبه 110 نهج البلاغه
قسمتی از خطبه 152 نهج البلاغه
رابطه تقوا و درمان
شناخت طبیبان
پیامبر طبیب دردها
آنجا که طبیبان درمانده اند
چشمهايت را كه بر هم بزني،
روزت تمام مي شود و در اين شب هاي تا سحر طولاني،
هرگاه چشم بازكني، سجاده ات منتظر است؛
براي اين كه تو را وصل كند، به خداي آسمان ابري و برفي.
گويي بهار، با باد و برف و باران درون دل عزيزان خدا طلوع كرده است.
همانطور كه امام صادق عليه السلام فرمودند: «الشّتاء ربيع المؤمن؛ زمستان، بهار مؤمن است»
[=B Mitra]حکایت حال غافلان
مرحوم ملا احمد نراقى در اشعارى پر محتوا با بيان تمثيلى، حال غافلان را بيان مى كند كه مضمون اشعار به اين صورت است:
اى غافل بى خبر! داستان بى خبرى و غفلت داستان آن مردى را مى ماند كه در بيابانى هولناك شير درنده مستى به او حمله برد.
آرى، كسى كه از خدا و حق دور بماند در بيابان زندگى با صد خطر روبرو مى شود.
آن مرد براى نجات از حمله شير به چاهى پناه برد كه طنابى در آن آويخته بود، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شير هم سر چاه متوقف گشت تا با بيرون آمدن او به او حمله كند.
در وسط چاه چشمش به اژدهايى افتاد كه در عمق چاه براى طعمه دهان گشوده است.
در حالى كه غرق ترس و وحشت شده بود، صدايى توجه او را جلب كرد. ديد دو موش مشغول جويدن طناب اند. آن مرد خود را از بالا و پايين چاه و در كنار كار آن دو موش در خطر حتمى ديد، ناگهان چشمش به انبوهى زنبور افتاد كه در كمر گاه چاه عسل اندوخته اند، با ديدن عسل شيرين خاك آلود كه در حقيقت زهر تلخ دنياى هلاك كننده بود به سوى عسل دست برد تا از آن عسل تناول كند و در حال خوردن عسل از شير و اژدها و دو موش كه رشته عمرش را قطع مى كردند، غافل و بى خبر ماند؛ با خوردن عسل از نيش زنبورها هم در امان نبود.
هست اين دنيا چَه و عمرت رسن
روز و شب هستند موشان بى سخن
رشته عمر تو را ليل و نهار
پاره سازد لحظه لحظه تار تار
اژدها قبر است بُگشوده دهان
منتظر تا پاره گردد ريسمان
مرگ باشد شير مست پر غرور
تا كشد جان تو را از تن به زور
مال دنيا انگبين و اهل آن
جمله زنبورند نى بل برغمان
از پى اين شهد زهرآلوده چند
در جدل با ريش مالان اى لوند
زاهل دنيا تا توانى اى عزيز
مى گريز و مى گريز و مى گريز
آرى، غفلت از خدا و بى توجهى به آخرت و فراموشى حقايق و دورى از صفات عالى انسانى، آدمى را- مرحوم ملا احمد نراقى در اشعار بالا فرمود- گرفتار دام خطر كرده و دست انسان را از دامن سعادت جدا خواهد كرد .
[=B Mitra]در طول تاریخ، انسان در برابر غریزه و امیال جنسی سه رویکرد داشته است. به طور خلاصه این سه رویکرد عبارتند از:[=B Mitra]
1- رویکرد تفریطی:[=B Mitra] ریشة همه بدبختی ها و مفاسد اجتماعی و روانی و اخلاقی به خاطر میدان دادن به غریزة جنسی است، این غریزه، پست، پلید و شیطانی است حتی اگر ارضای جنسی از راه همسر شرعی و قانونی باشد مانند برهمنان آیین بودا، آیین جین، مکتب اخلاقی کلبیان در یونان باستان، رهبران مسیحی، برخی صوفیان. [=B Mitra]
2- رویکرد افراطی:[=B Mitra] ریشة همه بدبختی ها، فاسدها و بیماری های عصبی به خاطر سرکوب کردن غریزة جنسی است، اگر میل جنسی سرکوب شود به صورت عقده هایی در ضمیرناخودآگاه متراکم می شود و سپس در فرصتی مناسب و متناسب با شرایط، قوانین و ارزش های خانوادگی و اجتماعی، اغلب به شکل مخرب مانند پرخاشگری به دیگران یا خود، كنش نمايي (خودارضايي، تجاوز جنسی و...)، فرافکنی (تهمت و بدبيني)، بروز می کنند. [=B Mitra]
3- رویکرد اعتدالی:[=B Mitra] از نظر اسلام، بد یا خوب بودن غریزة جنسی بستگی به نوع استفاده ما از آن دارد. ما نه باید جلوی این غریزه را باز بگذاریم و نه آن را سرکوب کنیم، بلکه باید آن با شيوه هاي علمي - ديني، متناسب با «شرایط» تربيت و مدیریت با تأخير در ارضا، کنترل، تعديل و يا ارضاء متعادل و مشروع مديريت کنیم. اسلام از سویی، شهوت پرستی و هوسرانی (شهوت جنسی شهوت مقام، مال و شکم و شهرت) را ناپسند می داند و از سوی دیگر، غریزة جنسی را از بزرگ ترین نعمت های خداوند و حکیمانه ترین وسیله برای تداوم زندگی و بقای نسل می داند. استفاده از آن طبق دستورات عقل و شرع را عامل رشد اخلاقی و معنوی، کسب آرامش، تحکیم روابط خانواگی، پرهیز از هرج و مرج و دفع و رفع اختلالات روانی برمی شمارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت انجمن گفت و گوي ديني
[=B Mitra]احساس گرسنگی واقعی به دلیل سیستم های بیولوژیکی متفاوت در بدن شکل می گیرد. در مغزتان سیگنال های گرسنگی و سیری از دو مرکز عصبی در هیپوتالاموس که رفتارهای غذا خوردن را کنترل می کند می آید: هیپوتالاموس جانبی و هیپوتالاموس شکمی. هپوتالاموس جانبی به هرگونه تحریک داخلی و خارجی که باعث احساس گرسنگی می شود پاسخ می دهد. همین که غذا می خورید، هیپوتالاموس شکمی سیگنال هایی ارسال می کند که به شما می گوید چه زمانی سیر هستید و به اندازه کافی غذا دریافت کرده اید.
برای توسعه مهارت غذا خوردن بصری، بسیار مهم است که به هردوی اینها گوش دهید. در اینجا برایتان توضیح خواهم داد که این سیستم چگونه کار می کند:
احساس گرسنگی می کنید >
غذا می خورید >
قند خونتان بالا می رود >
مرکز تغذیه مغزتان ( هیپوتالاموس شکمی ) تحریک می شود >
احساس سیری می کنید >
خوردن را متوقف می کنید >
قند خونتان افت می کند >
مرکز تغذیه مغذتان ( هیپوتالاموس جانبی ) تحریک می شود >
و این چرخه ادامه پیدا می کند.
مغزتان با معده کار می کند که با استفاده از چیزی به نام حافظه عضلانی از عوامل احساس سیری است. دیواره های معده قبل از اینکه پیغام سیری را به مغز ارسال کند باید تا حد مشخصی پر شوند. وقتی غذا می خورید معده تان صبر می کند تا آن مقدار غذا را واردش کنید. اگر سعی می کنید عادت پرخوری را کنار بگذارید، باید حافظه عضلانی دیواره های معده را مجدد آموزش دهید، طوری که خیلی سریعتر از قبل پیغام من سیر هستم را به مغز ارسال کند. این کار را باید با دور ماندن از گرسنگی خیلی شدید و همچنین پرخوری ناراحت کننده انجام دهید. زمانی غذا بخورید که واقعا احساس گرسنگی دارید و زمانی غذا خوردن را متوقف کنید که احساس گرسنگی نسبتا رفع شده است، منتظر نباشید کاملا احساس سیری کنید.
وقتی واقعا گرسنه باشید به مرور با نشانه های واقعی گرسنگی آشنا می شوید، مانند احساس خالی بودن و نیاز معده به غذا. اگر تا غذا خوردن خیلی منتظر بمانید، ممکن است سردرد، خستگی، ضعف یا سرگیجه بگیرید. برای بسیاری از افراد بهترین توصیه این است که هنگام گرسنگی یک وعده متعادل میل کنند، همچنین فاصله بین وعده ها نباید بیش از چهار ساعت باشد.
این کار زمان می برد و تنها یکی از ابزارهای مهم تثبیت وزن است. اما وقتی این نوع غذا خوردن که شامل تمرکز فکری و بصری است را تمرین می کنید در واقع سیستم مغز و معده را به حالت طبیعی خود باز می گردانید و می توانید با آرامش و راحتی بیشتری به وزن ایده آل خود برسید و آن را ثابت نگه دارید.
[=B Mitra]چرا عشقهاي هنجار بعد از سالها ريشه دارتر ميشود؟ در عشق واقعي زن و مرد با جلسات متعدد و تحقيقات متعدد از كانالهاي مختلف و مشاوره جذب تفكر، نگرش و ويژگيهاي منحصر به فرد و فطرت پاك هم ميشوند. عشق واقعي، برخلاف عشقهاي هوس محور، بيشتر ريشه در شناخت عميق از نگرش، تفكر و صفات پايدار خود و ديگري دارد، نه زيبايي ظاهري.
برخي از كتاب ها يا مجلات تاريخ مصرف دارند. برخي كتاب ها ماندگار هستند مانند قرآن و ديوان حافظ كتاب شخصيت ما بايد طوري باشد كه تاريخ مصرف نداشته باشد. هنگام خواستگاري همسر آينده بايد شيفته و عاشق تفكر و ذهنيت شما شود . دود عشق از كنده شناخت عميق بلنده مي شود.
هرگز از اندام خود براي شيفته كردن خواستگار و يا همسر استفاده نكنيد، چون اين زيبايي ظاهري زودگذر است و با بيماري يا پيري محكوم به فرسودگي است. ولي اتفاقي كه براي افكار و ذهن شما مي افتد دقيقا متضاد اين حالت خواهد بود هرچه سن بالاتر رود تفكر و شناخت، پختهتر و زيباتر و فرد سازگارتر ميشود، برخلاف زيبايي ظاهري كه با بيماري و بالارفتن سن پژمرده تر ميشود.
علف شيرين به دهن بزي صد در صد با اين مثل موافق هستيم كه علف بايد به دهن بزي شيرين بيايد. و بايد پسر و دختر به دل هم بنشينند.
پس هرگز ازدواج نكنيد تا بعدا همسرتان به دلتان بنشيند
و اگر به اشتباه بدون اين كه به دل هم نشسته باشيد ازدواج كرده ايد، به هيچ وجه فرزندآوري را ابزاري براي ايجاد محبت بين خود قرار ندهيد.
در مسير زندگي و در جاده همزيستي و همباشي، خود واقعي تان باشيد اگر مجبور شويد هر 5 دقيقه همه آنچه را كه دلتان ميخواهد دربارهاش حرف بزنيد بخوريد مجبوريد پيوسته كتاب شخصيت خود را بر خلاف طبع خود، ويرايش كنيد اين تظاهر و دوري از خود بودن، شما را مضطرب خواهد كرد، چون پيوسته نگرانيد كه رابطه شما خراب شود اصل رابطه بسيار كسل كننده خواهد شد. بعد از ازدواج هم براي تضمين رابطه، همسران بايد از نظر عاطفي و احساسي سخي باشند نه خسيس؛ يعني بايد عاقلانه گزينش كرد و عاشقانه زندگي كرد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، صد هزاران دام و دانه ست اي خدا، ج2، ص71.
[=B Mitra]بسیاری، نیازها و نیازمندی های یتیمان را از دیدگاه امور مادّی می نگرند، که باید دارای مسکن و همسر و لباس و تغذیه مناسب شوند، اما امام علی (ع) به همان اندازه ای که به احتیاجات مادّی و جسمی یتیمان فکر می کرد، به رفع نیازها و کمبودهای روانی آنها نیز می اندیشید، که دچار عقده های روانی، یا کمبودهای عاطفی نگردند. در رابطه با یتیمان، تنها غذا برای آنها نمی برد، بلکه با دست خود غذا در دهانشان می گذارد تا شیرینی گرفتن غذا از دست پدر را بچشند. یتیمان را دور خود جمع می کرد، و با انواع بازی ها، و صدای تقلیدی گوسفند آنها را می خنداند.
وقتی یتیمان را به منزل می آورد، و می خواست به آنها عسل بخوراند، انگشتان خود را می شست، و با انگشتان خود عسل در دهان یتیمان می گذارد که دو نوع شیرینی را بچشند:
شیرینی عسل و شیرینی از دست پدر گرفتن.
گرچه افراد ناآگاه به امام علی (ع) اعتراض می کردند، که این کارها در شأن شما نیست. اما امام علی (ع) به نکات ظریفی توجه داشت که امروز در علم روانشناسی، و روانشناسی کودک، و روانشناسی تربیتی، بسیار مورد توجه است.
روانشناسان می گویند: علل بزهکاری فرزندانی که پدر یا مادر را از دست دادند کمبود «عاطفه» است.
امام علی (ع) آنقدر به یتیمان توجه داشت، و با آنها مهربانی می کرد که دیگران می گفتند: لوودتُ اِنّی کُنتُ یتیماً؛ ای کاش منهم یک یتیم بودم (1)
[=B Mitra]وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ یُرِیدَآ إِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِیماً خَبِیراً (نساء، 35)
و اگر از (ناسازگارى و) جدایى میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داورى از خانواده ى شوهر، و داورى از خانواده ى زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگى كنند) اگر این دو بناى اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو را به توافق مى رساند، زیرا خداوند، (از نیّات همه) با خبر و آگاه است.
این آیه، براى رفع اختلاف میان زن و شوهر، و پیشگیرى از وقوع طلاق، یك دادگاه خانوادگى را با امتیازات زیر مطرح مى كند:
1. داوران، از هردو فامیل باشند تا سوز، تعهّد وخیرخواهى بیشترى داشته باشند.
2. این دادگاه، نیاز به بودجه ندارد.
3. رسیدگى به اختلاف در این دادگاه، سریع، بدون تراكم پرونده و مشكلات كارِ ادارى است.
4. اسرار دادگاه به بیگانگان نمى رسد ومسائل اختلافى در میان خودشان مى ماند.
5. چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد طرفین مى باشند.
براى حل همه مشكلات، انتخاب داور جایز است. امام باقرعلیه السلام در پاسخ اعتراضى كه به پذیرش حكمیّت در صفّین براى حضرت على علیه السلام بود این آیه را تلاوت فرمودند.(1)
از امام صادق علیه السلام درباره ى «فابعثوا حَكماً...» سؤال شد، حضرت فرمود: حَكمین نمى توانند به طلاق وجدایى حكم كنند، مگر آنكه از طرفین اجازه داشته باشند.(2)
اكنون نكات و پیام هایى كه از این آیه استفاه مى شود را بیان مى كنیم:
1. علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد. نگرانى از شقاق و جدایى كافى است تا اقدام به گزینش داوران شود. «ان خفتم»
2. قبل از نگرانى از شقاق، در زندگى مردم دخالت نكنیم. «وان خفتم»
3. طلاق و جدایى، سزاوار ترس و نگرانى است. «خفتم شقاق»
4. زن و شوهر، یك روح در دو پیكرند. كلمه «شقاق» در جایى بكار مى رود كه یك حقیقت به دو قسمت تقسیم شود.
5. اقدام براى اصلاح میان زن و شوهر باید سریع باشد. حرف «فاء» در جمله «فابعثوا» براى تسریع است.
6. جامعه در برابر اختلافات خانواده ها، مسئولیّت دارد. «وان خفتم... فابعثوا»
7. بستگان، در رفع اختلاف خانواده ها، مسئولیّت بیشترى دارند. «من اهله»
8. زن ومرد در انتخاب داور، حقّ یكسان دارند. «حَكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
9. در جامعه به افرادى اعتماد كنیم و داورى آنان را بپذیریم. «فابعثوا حكماً...»
10. مشكلات مردم را با كمك خود مردم حل كنیم. «فابعثوا حكماً من اهله»
11. از آشتى دادن ناامید و مأیوس و نسبت به آن بى تفاوت نباشیم. «فابعثوا»
12. بیش از نگرانى، موج ایجاد نكنیم، یك داور براى هر یك كافى است. «حَكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
13. اسلام به مسائل شورایى وكدخدامنشى توجّه دارد. «حكماً من اهله و... اهلها»
14. همه مسائل را به قاضى و دادگاه نكشانید، خودتان درون گروهى حل كنید. «فابعثوا حكماً من اهله»
15. هرجا سخن از حقّ و حقوق است، طرفین باید حضور داشته باشند. «حكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
16. باید زن و شوهر، داورى داوران انتخاب شده را بپذیرند. (لازمه انتخاب داور، اطاعت از حكم اوست.)
17. در انتخاب داور باید به آگاهى، رازدارى واصلاح طلبى آنان توجّه كرد. «ان یریدا اصلاحاً»
18. هرجا حسن نیّت و بناى اصلاح باشد، توفیق الهى هم سرازیر مى شود. «ان یریدا اصلاحاً یوفّق اللّه بینهما»
19. دلها بدست خداست. «یوفّق اللَّه بینهما»
20. به عقل و تدبیر خود مغرور نشوید، توفیق را از خداوند بدانید. «یوفّق اللّه»
21. طرح قرآن براى اصلاح خانواده برخاسته از علم و حكمت الهى است. «علیماً خبیراً»
22. باید حسن نیّت داشت، چرا كه خداوند، به انگیزه هاى همه آگاه است. «انّ اللّه كان علیماً خبیراً»
[=B Mitra]
پی نوشت:
1) تفسیر نورالثقلین و احتجاج طبرسى، ج 2، ص 58.
2) كافى، ج 6، ص 146.
سايت استاد قرائتي
[=B Mitra]دو گدا بودند یکی بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت. گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرانش رو میدید بسیار چاپلوسی میکرد و از سلطان محمود تعریف میکرد و صله میگرفت ولی اون یکی ساکت بود. اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت: چرا تو هم وقتی شاه رو میبینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه؟
گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه. سلطان محمود خر کیه؟
برای سلطان محمود هم این سؤال پیش اومد که چرا اون گدا ساکته و هیچی نمیگه. وقتی از اطرافیان خود پرسید، به او گفتند که این گدا گفته کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه؟
سلطان محمود ناراحت شد و گفت حالا که این طوری فکر میکنه، فردا مرغی بریان شده که در شکمش الماسی باشه رو به گدایی که چاپلوسی میکنه بدین تا بفهمه سلطان محمود خر کیه؟
صبح روز بعد همین کار رو انجام دادن غافل از اینکه وزیر، بوقلمونی برای گدا برده و گدای متملق، سیره. پس وقتی که مرغ بریان شده رو به او دادند، او که سیر بود مرغ را به گدای ساکت داد و گفت: امروز چند سکه درآمد داشتی؟
او گفت سه سکه.
گدای متملق گفت: این مرغ رو به سه سکه به تو میفروشم و آن گدا قبول نکرد و آخر سر پس از چانهزنی، مرغ بریان رو بدون دادن حتی یک سکه صاحب شد.
لقمهی اول رو که خورد، چشمش به آن سنگ قیمتی افتاد و به رفیق خود گفت فکر میکنم از فردا دیگه همدیگر رو نبینیم.
فردای آن روز سلطان محمود دید که باز گدای متملق اونجاست و گدایی میکنه، از او پرسید چرا هنوز گدایی میکنی؟
گفت: خوب باید خرج زن و بچهام را درآورم.
سلطان محمود با تعجب پرسید: مگر ما دیروز برای شما تحفهای نفرستادیم؟
گدای متملق گفت: بله دست شما درد نکنه. وزیر شما قبل از اینکه شما مرغ رو بفرستید، بوقلمونی آوردند و من خوردم. چون من سیر بودم، مرغ رو به رفیقم دادم و دیگر خبری هم از رفیقم ندارم.
سلطان محمود عصبانی شد و گفت: دست و پایش را ببندید و به قصر بیاریدش. در قصر به گدا گفت: بگو کار رو باید خدا درست کنه. سلطان محمود خر کیه؟
گدا این را نمیگفت و سلطان محمود میگفت بزنیدش. من میگم تو هم بگو: کار خوبه خدا درستش کنه. سلطان محمود خر کیه؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]عقيده از عقد به معناي گره است. يعني چيزي به عقل و قلب گره خورده است.
اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند برای نزول باران دعا کنند؛ روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند، اما در این میان تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود!
[=book antiqua]
The whole village had gone out and gathered together to pray to God foreign; But among them all, only a little boy had brought an umbrella with him
[=book antiqua][=B Mitra]
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در خاك حائري كه امام حسين عليه السلام در آن مدفون است شفاى از هر دردى است و امان از هر ترسى است.[1]
ابوبکر حضرمى از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: اگر مریضى از مومنین که حق و حرمت امام حسین (علیه السلام) را بشناسد، به اندازه سر انگشتى از خاک قبرش بردارد براى او دواء و شفاست.[2]
از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد که چگونه است که انسانی از خاک قبر امام حسین (علیه السلام) استفاده می کند و نتیجه می گیرد و شخصی دیگری از خاک استفاده می کند ولی نتیجه نمی گیرد؟
حضرت فرمودند: قسم به خدائی که غیر از او کسی نیست، هیچ کس از تربت امام حسین (علیه السلام) استفاده نکرده در حالی که «عقیده داشته» که خدا به وسیله آن نفع می دهد مگر اینکه نتیجه گرفته. [3]
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که می فرمودند: خاک قبر امام حسین (علیه السلام) شفاء از هر دردی است و امان از هر خوف و اضطرابی است، البته برای کسی که با این نیت و عقیده آن را بگیرد.[4]
[=B Mitra]سؤال : جوانی هستم که خيلي مايلم ازدواج کنم، ولي فقر و نداشتن استطاعت مالي و مشکلات ديگري که در اين زمينه وجود دارد، مانع ازدواج بنده است؛ حتّي در بلند مدّت هم بعيد ميدانم موفّق به ازدواج شوم؛ بنابراين با توجّه به فشاري که غريزۀ جنسي به من ميآورد، خيلي تمايل دارم ازدواج موقّت کنم، ميدانم که اگر اين کار را نکنم حتماً به گناه ميافتم. حال سؤال بنده اين است که من چه بايد بکنم؟ باور کنيد ديگر نميتوانم صبر کنم.
[=B Mitra]پاسخ: اميدوارم هرچه زودتر زمینۀ ازدواج دائمي شما فراهم شود. مأيوس نباشيد چه بسيار که در نااميديها اميدهاي درخشاني بوده است.
بنابراین به فکر ازدواج موقت نباشید و بدانید که ازدواج موقت مشکل شما را بهطور کلّی حل نمیکند. مراقب فریب شیطان برای دوستی با جنس مخالف هم باشید، زيرا جز تشويش فکر و طغيان شهوت چيز ديگري را براي شما نميآورد. من به غير دعا براي شما کمکي ندارم و اميدوارم هرچه زودتر موفّق به ازدواج دائمي شويد و خودتان هم برای ازدواج دائم سختگیر نباشید تا زودتر حل شود.
از رابطه با خداوند تعالی و رابطه با بینوایان هم به اندازۀ وسع خود کمک بگیرید.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]نام کتاب: سبک زندگی( زمینه های پذیرش آداب)،
دکتر علی حسین زاده،
انتشارات موسسه امام خمینی، 1393، قم، چاپ اول
6 فصل دارد:
1. مفهموم ادب و واژه های مرتبط
2. اهمیت آداب
3. نقش عقل در پذیرش آداب
4. نقش اعتقادات در پذیرش اداب
5. نقش اموزش آداب در پذیرش آن
6. نقش معاشرت و هم نشینی در پذیرش آداب
[=B Mitra]مديريت نگاه
[=B Mitra][=B Mitra]نگاه خود را چگونه کنترل کنیم؟[=B Mitra]
بررسی ها نشان می دهد که نوجوانان ، اولین قدم های انحراف و تباهی را به کمک دوستان ناباب برداشته ، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند. آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاک و سالم سرایت می کند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.
برای کنترل نگاه از گناه راهکارهایی وجود دارد که مهم ترین آن ها عبارتند از:
۱ـ خداباوری: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این که انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمی است، به انسان کمک می کند نگاه خود را کنترل نماید . امام صادق (ع) می فرماید : «فرو بستن چشم از گناه میسر نیست مگر این که انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده کرده باشد.»
از امام علی(ع) سؤال شد: توانایی بر کنترل چشم چگونه حاصل می شود؟ حضرت فرمود: «این که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانی و تسلیم او باشی.» (۱)
۲ ـ توجه به آثار فرو بستن چشم: اگر انسان بداند کنترل نگاه چه آثار و برکاتی دارد ، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد.
آثار و فوائدی که بر چشم پوشی مترتب است عبارتند از :
الف) راحتی دل : کسی که چشمش را فرو بندد، دلش را آرام کرده است.
با چشم چرانی انسان احساس آرامش نمی کند، زیرا احساسات و غرایز شهوانی تمام ناشدنی و سیری ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدی و زشتی هر چه بیشتر وادار می کند.
امام علی (ع) می فرماید : «کسی که چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است.» (۲)
ب) کشف حقایق : رسول اکرم(ص) می فرماید : «چشمتان را فرو بندید تا عجائبی را ببینید.» (۳)
ج) شیرینی عبادت را حس کردن : پیامبر اسلام (ص) می فرماید : «مسلمانی چشم خود را از زن نامحرم فرو نمی بندد مگر آن که خداوند شیرینی عبادتش را در دل او ایجاد می کند.» (۴)
د) تزویج حورالعین : امام صادق (ع) می فرماید: «کسی که نگاهش به زن نامحرمی بیفتد ، پس چشمش را به سوی آسمان افکند و یا نگاهش را فرو بندد ، خداود حورالعین را به ازدواج او در می آورد.» (۵)
۳ ـ توجه به عواقب چشم چرانی: کسی که بداند چشم چرانی چه پیامدهای ناگواری دارد ، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد کرد و نگاهش را کنترل خواهد کرد. رسول اکرم (ص) می فرماید: «کسی که چشمش را از حرام پر کند ، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد کرد، مگر آن که توبه کند و برگردد.» (۶)
در روایت دیگر می فرماید: «نگاه تیری از تیرهای مسموم شیطان است.» (۷)
حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت و رشد دهندة فسق است». (۸)
۴ ـ طرد افکار شیطانی : برای کنترل نگاه ، باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانی دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام علی (ع) می فرماید: «کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد ، سرانجام به آن گناه کشیده خواهد شد.» (۹)
۵ ـ پرهیز از عوامل تحریک زا: تخیلات تحریک کننده ، رفت و آمد در جاهایی که نامحرم است ، گفت و گو با نامحرم ، دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل ، زمینه را برای چشم چرانی فراهم می کند.
۶ ـ دقت در دوست یابی : بررسی ها نشان می دهد که نوجوانان ، اولین قدم های انحراف و تباهی را به کمک دوستان ناباب برداشته ، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند. (۱۰)
آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاک و سالم سرایت می کند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.
امام علی (ع) می فرماید : «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیزید که طبیعت تو ، ناخودآگاه ناپاکی را از طبع آن ها سرقت می کند.» (۱۱)
۷ ـ ازدواج : یکی از راه های مؤثر در کنترل نگاه ، ارضای صحیح غریزه جنسی از طریق ازدواج است . رسول خدا (ص) می فرماید : «ای گروه جوانان ! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد ، حتماً اقدام کند ، زیرا این بهترین وسیله است که چشم را از نگاه های آلوده و عورت را از بی عفتی محافظت می کند.» (۱۲)
۸ـ تقویت اراده: چشم چرانی اگر به صورت عادت درآمده باشد ، همچون خصایص طبیعی و ذاتی ، دامنه دار و پر نفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید . در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهم است ، خواستن و انگیزه داشتن است . برای مبارزه با چشم چرانی باید دو کار انجام گیرد:
الف ) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود ،
ب) عادت پسندیده ای جایگزین گردد و خود را به کارهای پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
منبع براي مطالعه بيشتر: مديريت نگاه، رضا اخوي، كتابخانه سايت قائميه اصفهان
[=B Mitra] پی نوشت:
1. بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص41.
2. میزان الحکمه، ج۴، ص ۳۲۸۹.
3. بحارالانوار، ج۱۰۱٫
4. میزان الحکمة، همان ، ص ۳۲۹۲
5. همان.
6. بحارالانوار، ج۷۳، ص ۳۳۴
7. همان، ج۱۰۱، ص۳۸
8. همان، ص۴۲
9. غررالحکم،ج۵، ص۳۲۱
10. محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران،ج۱، ص ۹۹٫
11. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص ۲۷۲٫
12. مکارم الاخلاق، ص۱۰
سايت راسخون
[=B Mitra]رابطه با نامحرم [=B Mitra]
پرسش: حد شرعی صحبت کردن و ارتباط با نامحرم چه میزان می باشد؟ [=B Mitra]
برای ارتباط با نامحرم فرقی ندارد ما مجرد یا متاهل، زن یا مرد باشیم ، یک ملاک و قاعده عمومی وجود دارد و آن اینکه هر موقع حس کردیم این فرد نامحرم برای ما موضوعیتی از محبت ویژه پیدا کرده به نوعی به او عادت کردیم و دوست دارید صدای او را بشنوید، با او چت کنید و حس کنیم در کنار او آرامش داریم ولی کاذب است چون کار شیطان رنگین کمان زیبا انداختن روی گناه است. برای همین هم یک میدان مغناطیسی روی گناه ایجاد می کند و خلاء او برای ما طوری شود که دچار آشفتگی شویم و دلمان می خواهد که او در کنار ما باشد یعنی یک آرامش حقیقی را از دست دادیم و آرامش کاذبی را بدست آوردیم . اینجا قطعا ما دچار حریمی شدیم که خداوند قرق گاه خودش قرار داده است و باید بلافاصله از آن دور شویم یعنی قبل از اینکه کارت قرمز بگیریم در همان کارت زرد حواسمان جمع باشد ، در چراغ چشمک زن سر چهار راه روابط بین دو جنس متوجه شویم که باید رابطه را کم رنگ کنیم ، مدیریت احساس و مدیریت هیجانات عاطفی چیزی است که انسان به صورت ارادی و آگاهانه آن را دارا است ولی امروز در زندگی مدرن همه فکر می کنند که باید با آخرین سرعت از این مرزها عبور کنند تلقی آنها این است که ما تمایل ویژه ای نداریم مگر چه اشکالی دارد؟
موجب می شود که آن نیازهای درونی سیراب شود، یا حتی گاهی اوقات فرد فکر می کند با این رابطه به سلامت روحی خود کمک می کند. این ها همه دروغ های بزرگ است که به خود می گوییم و نشانه اش همان وجدان درد است، وجدان دردی که آدم می گیرد تا وقتی است که هنوز این گناه برایش عادی نشده است، بعد از اینکه گناه عادی شد، وجدان درد هم این قدر ساکت می شود که شما فکر می کنید اصلا گناه کار خوبی است. کسانی که گناه نمی کنند انگار مجرم هستند، جای خوبی و بدی عوض شده است پس راه حل ما این است که حواسمان باشد در ارتباط با نامحرم، در گفتن، شنیدن و دیدن مدار قلبمان کف دستمان است. مراقب باشیم که هم به خودمان و هم به طرف مقابلمان خیانت نکنیم. مبادا در رفتارها و گفتارها آن پالس عاطفی قوی بیاید و جایگزین یک رابطه انسانی شود.
[=B Mitra]ارتباط دختر و پسر
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال : دختري هستم که با یک پسر ارتباط پیدا کردهام. او بهشدّت به من علاقهمند است و من از ترک او ميترسم؛ امّا اگر هم بخواهم با او باشم، به هيچوجه دوست ندارم به گناه آلوده شوم، حتّي در حدّ يک نگاه. به نظر شما چه کنم؟ آيا ميتوانم بدون اذن پدرم با او صيغه بخوانم و با او ازدواج موقّت کنم؟[=B Mitra]
پاسخ: آنچه جلو آمده است، بسيار بد و خطرناک است و مايۀ آبروريزي دو طرف و خانوادههاست. البته خود، اين بلا را بر سر خود آوردهايد.
عقد موقّت بدون اذن پدر جایز نيست؛ بلکه با اذن پدر هم برای شما خطر دارد و آيندۀ شما را تباه ميکند.
آنچه خيلي بجاست، اینکه عشق يکديگر را فراموش کنيد و اصلاً ارتباط نداشته باشید.
******** [=B Mitra]سؤال : به دختری علاقه داشتم، سعی کردم فراموشش کنم، ولی گاهي فکرش دوباره به سراغم میآید. آیا این برای من که قصد ازدواج دارم، درست است؟ محبّتم به او در حدّ پرستش بود. چه کنم که یادش را فراموش کنم؟ میترسم عاقبتبهخیر نشوم.[=B Mitra]
پاسخ: هر وقت بهیاد شما آمد، فکر خوب جایگزین آن کنید تا انشاءالله به کلّی فراموش شود و اگر اراده کنید، حتماً میتوانید او را فراموش کنید. شما باید به فکر ازدواج باشید و فکر گذشته، بر زندگی آیندۀ شما تأثیر منفی میگذارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]ملاخصم الدین
[=B Mitra]استعاره و نماد قدرت فوقالعادهای دارند و بر ضمیر ناهشیار و هشیار اثرگذارند.یونگ، روانشناس معروف، در کتاب انسان و سمبولهایش میگوید: قدرت یک مذهب به نمادهای آن است.
ملاّ ـ که یکی نماد دینی استـ از ملأ گرفته شده است. ملأ یعنی پر. برخلاف خلأ که به معنای توخالی است. بنابراین ملا به کسی میگویند که سرش پر از اندیشه و خلاقیت باشد، نه اینکه کلهاش پوک باشد.لطیفههای ملانصرالدین که مثل نقل و نبات، حتی در کتب برخی افراد مذهبی و روانشناسان کشور، نقل میشود، نمونة بارز نمادسوزی و سمبلستیزی استعمار است. ما نیز با شنیدن و بیان آنها با لبخند و قهقهه، نادانسته، آب به آسیاب دشمن میریزیم.
«خود را به کوچة علیچپ زدن» و «فکر کرده علیآباد هم شهریه» نمونههایی از نبرد نرمِ نمادستیزی است. استعمار در دورة قاجار با کمک برخی روشنفکران، برای راندن دین از اتوبان زندگی اجتماعی به خاکی انزوا، از عَلم کردن شخصی به عنوان ملانصرالدین استفاده کرد. آنها برای تمسخر دین و تثبیت افکار سمّی و خرافات در اذهان، حکایات او را به کاریکاتورهایی مُضحک پیوند زدند تا دو حس تصویری و نوشتاری را به کار بگیرند. دشمن برای نمادهای دینی سه نماد ملا، نصر و دین را برگزیده، و در قالب حکایات و لطیفههای تمثیلی، آنها را در ذهنها شرطیسازی و ماندگار کرده است. چنین ملایی ناصر و یاریگر دین نیست، بلکه دشمن دین است و بهتر است گفته شود ملاخصمالدین.
برخی ناشران نیز نادانسته با نشاندن نام ملانصرالدین به جای نامهای دیگر، دایرة لطیفههای ملانصرالدین را توسعه دادند و به این نمادسوزی دامن زدهاند.
نمادسوزی و دربرابر نمادسازی دشمن در بازیهای رایانهای انگری بردز، شاهزادة ایرانی و فیلم محاصره و سیصد، شکل جدید مقابله با اسلام و تمدن غنی ایرانی است.
میدانم برخی خواهند گفت باید بیشتر از نظر تاریخی تحقیق کنیم تا ببینیم آیا واقعاً استعمار در ساختن لطیفههای ملانصرالدین دخالتی داشته است.
من میگویم گوهر نمادها حساستر و ارزشمندتر از آن هستند که دستمالی شوند و باید از آلودگی و خط و خش مصون باشند. به یاد داشته باشیم بخواهیم یا نخواهیم شیرینی و جذابیت این لطایف چیزهایی خرافی، مبتذل و سفیهانه را نیز به ذهن متبادر میسازد. بنابراین باید در حفظ نمادهای دینی و ملی دقت زیادی کنیم. آیا ما حاضریم فامیل یا نام فرزندمان را سبک صدا بزنند؟ به دلیل قدرت نمادهای ملی و مذهبی است که شبکههای ضدانقلاب مدتها کار میکردند تا الفاظ مقدس مانند «یا اباالفضل» و «یا علی» را از زبان ورزشکاران بگیرند و به جای جوانمردانی چون تختی، قهرمانان پوشالی غرب را سمبل ما کنند.
چه باید کرد؟
سیاست دشمن، نرم و مخملی است؛ همانگونه که بیبیسی در ضمن حقایق بسیار، دروغ و شبههها را تزریق میکند. در بسیاری داستانها نیز ملا انسانی کاملاً عاقل و حکیم معرفی میشود و در برخی سفیه و ابله. داستان طنز تمثیلی «آستین نو بخور پلو» نمونة ملایم است. درکل باید به دشمن بگوییم: «ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان».
در شغل دندانپزشکی، اگر ببینند که دندانی قابلیت ترمیم ندارد، آن را میکشند و به جای آن، دندان جدید ایمپلنت میکنند. ما نیز باید نام اقوام ایرانی یا ملانصرالدین را که سفیه و حتی گاهی عاقل و حکیم معرفی شدهاند، با نامهایی که توهین به هیچ بشری نباشد، مانند سیبزمینی، غافل، خوشخیال، آقای زرنگ، مشنگباشی، زبلخان، دستوپاچلفتی و وارفته جایگزین کنیم.[1]
تذکر: اغلب یا همة داستانهای بهلول عاقل همگی یا اغلب حکمتآموز است و از تمسخر و توهین به او و نمادهای دینی به دور است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
[1]. محمدحسین قدیری، مثل های روان( تمثیل های روان شناختی و تربیتی)، ص100.
[=B Mitra]جنگ های خیلی داخلی(اختلاف خواهر و برادر)
[=B Mitra]معمولاً واکنشهای منفی کودکان خردسال (5-2 سال) در تولد خواهر و برادرهای جديد ظرف مدت چهار ماه کاهش مییابد و تا یک سال بعد، بیشتر آن برطرف میشود، ولی برخی کودکان بهگونهای رفتار میکنند که گویی قرار نیست حالاحالاها نسیم سازگاری بوزد!
اما چرا؟
در این کودکان باید به عواملي همچون:
خلقوخوی کودک خردسال،
مشکلات ارتباطی والدین با او قبل از تولد فرزند جدید،
سن پایین کودک در هنگام تولد خواهر یا برادر جدید،
رفتار ناپخته و تحمیلی مادر در برابر خواستههای کودک خردسال برای دریافت توجه و محبت،
اختلافات زناشویی،
و توجه بیش از حد مادر و پدر و یا اطرافیان به کودک نورسیده اشاره کرد.
هر چه سن کودک بیشتر باشد، چون سرگرمیهای بیرون از خانه یا داخل خانه بیشتری دارد و امکان نگهداری از نوزاد در او عملیتر است، زودتر با تولد نوزاد سازگار میشود و هر چه سن کمتر باشد بهخصوص زیر یک سال و نیم، با این پدیده دیرتر و سختتر کنار خواهد آمد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نویسنده: علی صادقی سرشت(روان شناس)، مجله خانه خوبان شماره ۹۳، آذر ۹۵
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: چرا هميشه خواستگارام اجق وجق و نامناسباند؟ [=B Mitra]
باربارا دي آنجليس مي گويد:
«در مشاوره ام زني مدام شكايت ميكرد كه نميتوانم مرد مناسبي را براي ازدواج بيابم. فقط مردان نامناسب آن هم براي ارضاي هوس جذبم ميشوند. اين اتفاق غيرمنتظره نبود با اين كه او منظور بدي نداشت ولي پوشش زننده و آرايش غليظ و موهاي تافت زده او به سبك زنان هرزه و فاسد بود.
پوشش بايد متناسب با عقلانيت باشد. خواستگار را شيفته تفكر و انديشه خود كنيد كه ماندگار تر از زيبايي است و در طول زمان عميق تر و وسيع تر ميشود. البته آراستگي و پوشش مناسب و زيبايي متعادل هم به جاي خود لازم است. خود را در حد كالاي جنسي معرفي نكنيد وگرنه بعد از فروكش كردن شهوت او گرفتار كوري جنسي ميشود و از چشمش ميافتيد و اين يعني مراسم دفن و ختم يك وصال و عشق هاليوودي.»
[=B Mitra] پی نوشت:
رك: قوانين واقعي يك ازدواج، ص140و172.
[=B Mitra]گريز غم از عارف
[=B Mitra]چنان کز غم، دل دانا گریزد
دو چندان غم ز پیش ما گریزد
مگر ما شحنهایم و غم چو دزدست
چو ما را دید جا از جا گریزد
بغرد شیر عشق و گله غم
چو صید از شیر در صحرا گریزد
ز نابینا برهنه غم ندارد
ز پیش دیده بینا گریزد
مرا سوداست تا غم را ببینم
ولیکن غم از این سودا گریزد
همه عالم به دست غم زبونند
چو او بیند مرا تنها گریزد
اگر بالا روم پستی گریزد
وگر پستی روم بالا گریزد
خمُش باشم بود کاین غم درافتد
غلط، خود غم ز ناگویا گریزد
مولوي
كليد واژهها
غم، افسردگي، رضايت از زندگي، شادكامي، جهان بيني توحيدي، غم پسنديده و ناپسند، مديريت ذهن، زندگي در لحظه، مديريت خيال،
ناگويا : كسي كه من او از ميان برداشته شد. مولانا مي گويد من خودم نيستم كه حرف مي زنم من ني ام كس ديگري (جان)در اين ني مي دمد و شما صداي او را مي شنويد دم که مرد نایی در نای کرد//درخور نایست نه درخورد مرد
[=B Mitra]متن کتاب رضایت زناشویی
رضایت زناشویی نویسنده عباس پسندیده
پیشگفتار
مقدّمه
فصل اوّل: ترغیب به ازدواج
روش اسلام در ترویج ازدواج
الف. برطرف کردن موانع
۱. اعتماد به فضل خداوند
۲. مخالفت نداشتن با فضیلتخواهی
۳. سخت نگرفتن در ازدواج
۴. مسئولیتپذیری
۵. پاسداشت مفهوم خانواده
ب. تشویق به ازدواج
۱. تشویق جوانان
یک. نکوهش تجرد
دو. ارزشمندیِ ازدواج
۲. مسئولیت دیگران
یک. مسؤولیت خانواده
دو. مسئولیت جامعه
جمع بندی
فصل دوم: عوامل پیشینیِ پایداری و رضامندی
پایداری خانواده و رضایت زناشویی
نقطة آغاز کجاست؟
عوامل پیشینی
یکم. توانمندیهای شناختی
خلاصة بحث
فصل سوم: عوامل پسینیِ پایداری و رضامندی
راهبرد: مودّت و رحمت
تأکید بر مهرورزی
معنای مودّت و رحمت و تفاوت آنها
حدّ مودّت و رحمت
منبع مودّت و رحمت
وظیفة همسران
تعامل مثبت و سازنده، عامل تحقق راهبرد
یک. خوشاخلاقی
مفهوم خوشاخلاقی
الف. نرمخویی
ب. خوشگفتاری
ج. خوشرویی
بداخلاقی!؟
۱. تأثیر بداخلاقی
۲. واکنش به بداخلاقی
دو. واکنش مناسب به «خوبی و بدی همسر»
الف. نیکی کردن به همسر
۱. تأثیر احسان و نیکی به همسر در زندگی
توانمندی احسان به همسر
مهارت درک احسان همسر
۲. واکنش در برابر احسان همسر
روش سپاسگزاری
الف. انواع سپاسگزاری
ب. مراتب سپاسگزاری
۱. رفتاری
۲. زبانی
۳. قلبی
واکنش در برابر ناسپاسی همسر و پیامدهای آن
ب. بدی کردن به همسر
۱. تأثیر بدی کردن به همسر
۲. واکنش در برابر بدی کردن همسر
مهارت عفو کردن
یک. از شتاب در انتقام پرهیز کنید
دو. خشم خود را مهار کنید
سه. شکیبا باشید
چهار. موقعیت را خردمندانه ارزیابی کنید
پنج. «عذرخواه» و «عذرپذیر» باشید
شش. ایمان خود را تقویت کنید
سه. الگوی تعامل مثبت با «همسر ـ خانواده»
الگوی نادرست تعامل ناظر به شخص ثالث
الگوی درست تعامل ناظر به شخص ثالث
چهار. واکنش مناسب در موقعیّت «حضور ـ غیبت»
الف. الگوی تعامل مثبت در غیبت و حضور
ب. الگوی نادرست تعامل در غیبت و حضور
خیانت زناشویی
پیامد خیانت زناشویی
انگیزهها و زمینههای خیانت
بنیان خیانت
زمینههای خیانت
راهکارهای ایمنسازی در برابر خیانت
۱. امانتداری
۲. تنظیم روابط با نامحرم و پرهیز از ارتباطهای ناسالم
۳. انتخاب همسر مناسب
۴. برخورداری از مهارت لازم برای زندگی زناشویی
۵. پرهیز از ارتباطهای ناسالم
۶. غیرتمندی
پنج. ارضای جنسی
مسئولیت جنسیِ همسران
الف. مسؤلیت زن
ب. مسؤلیت مرد
چگونگی رسیدن به رضایت جنسی
شش. شادی و نشاط در خانواده
عوامل برانگیختن نشاط در خانواده
۱. لذّت شوخی
۲. لذّت بوی خوش
۳. خریدن هدیه
۴. با هم بودن
۵ ـ ۱۴. شادیهای دهگانۀ دیگر
هفت. سازگاری و مدارای همسران
حدّ مدارا و سازگاری
تسهیل در سازگاری
هشت. الگوی مناسب اقتصاد خانواده
بحث اوّل: رفتار اقتصادی همسران
الف. الگوی درآمد
الگوی مناسب درآمد
ـ قناعت
چه چیزی قناعت را برای زن تسهیل میکند؟
ـ رعایت اعتدال در کار و تلاش
ـ تلاش برای کسب روزی حلال
ب. هزینه و مصرف
جمع بندی
بحث دوم: واکنش به برآیند اقتصاد زندگی
الف. موقعیت خوشایند
واکنش منفی به دوران خوشایند
واکنش مناسب به دوران خوشایند
به دست آوردن توان سپاسگزاری
۱. راهبرد
داشتههای زندگی
۲. عوامل و راهکارها
یک. در ارزیابی داشتهها جامعنگر باشید
دو. نظام مقایسههای خود را مدیریت کنید
مقایسۀ صعودیِ منجر به نارضایی و ناسپاسی
مقایسۀ نزولیِ منجر به رضامندی و سپاسگزاری
سه. آرزوهایتان را مدیریت کنید
جمع بندی
ب. موقعیت ناخوشایند
واکنش منفی به دوران ناخوشایند
واکنش مناسب به دوران ناخوشایند
تأثیر بردباری و رضامندی بر زندگی زناشویی
پیامد بردباری و رضامندی
کسب توان بردباری
۱. انتظارات خود را با واقعیتها تنظیم کنید
۲. موقعیت ناخوشایند را با شجاعت بپذیرید
تفاوت بین پذیرش و انفعال
۳. خداوند را سرچشمۀ همۀ امور بدانید
۴. موقعیت ناخوشایند را درست ارزیابی کنید
۵. کلمۀ «استرجاع» را بر زبان جاری کنید
۶. به نکات مثبت زندگی توجّه کنید
۷. به آیندۀ خوشایند فکر کنید
۸. به پاداش بردباری بیندیشید
۹. توان روحیِ خود را تقویت کنید
جمع بندی
نه. کمک به همسر
الف. کمک مرد به همسر
ب. کمک زن به شوهر
ده. معناداریِ زندگی زناشویی
نقش معنا در زندگی زناشویی
ناکامی در معناجویی
معنای انسانی حیات
ایمان، تجلّیِ معنای انسانی
۱ ـ ۳. بینیازی، ارضا و عزتمندی
۴ ـ ۵. صداقت و امانتداری
۶. تقوا
۷. تقدّس تلاش همسران
یک. معناداری تلاش زنان
دو. معناداری تلاش مردان
خدامعنایی، مبنایی متعالی برای ازدواج و همسرداری
دعا، اوج خدامعنایی
الف. دعا و نشاط
ب. دعا و رضامندی
ویژگیهای دعاشونده
۱. هماره پاسخگو
۲. هماره بخشنده
۳. هماره در دسترس
۴. نزدیک بودن
دعا و تأمین امکانات
دعا برای خانواده
یک. طلب خیر و دوری از شر
دو. بخشش و سلامتی
سه. پناه بردن به خداوند در هنگام سختی
چهار. ایمنی
پنج. سامان یافتن زندگی
دعا برای فرزندان
یک. دعاهای ابراهیم علیه السلام برای فرزندانش
دو. دعای مادر حضرت مریم علیها السلام برای وقف فرزندش برای عبادت خدا
سه. دعاهای حضرت زکریّا علیه السلام برای فرزنددار شدن
چهار. دعای حضرت یعقوب علیه السلام برای آمرزش فرزندان گنهکارش
پنج. دعای امام زین العابدین علیه السلام برای فرزندانش
دعا برای والدین
یک. درخواست رحمت بر والدین
دو. دعای حضرت ابراهیم علیه السلام
سه. دعای حضرت نوح علیه السلام
چهار. دعای حضرت یوسف علیه السلام
پنج. دعای امام زین العابدین علیه السلام
ج. دعا و کاهش فشارهای روانی
تربیت معنوی
حدّ مسئولیت
فهرست منابع و مآخذ
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://lib.qhu.ac.ir
[=B Mitra]برای این که فضای مجازی ما را از اثرات حقیقی و واقعی این فضا غافل نکند در این کتاب گاهی مواقع در کنار فضای مجازی از واژة «فضای سایبری» استفاده میکنیم. فضای سایبری را نباید جدای از زندگی در دنیای واقعی در نظر بگیریم. باید لحظه به لحظه با خود بگوییم که به عنوان موجودی بااراده و بااختیار و هدفمند، من کجای آن چهار بخش یادشده هستم. فراموش نکنیم که در زندگی توحیدی باید همة کارهای ما در مسیر زندگی و با نیت خدایی و جلب رضایت خدا باشد. بنابراین یک انسان موحد نمیتواند باری و به هر جهت خود را در مسیر فن آوری ارتباطات و اطلاعات قرار دهد. بلکه با سیل بندهای عاقلانه از این امکانات به بهترین وجه در مسیر کمال و رشد خود و دیگران استفاده میکند.
زهرها و پادزهرهای تربیتی
با این که مسائل مختلف مربوط به فضای مجازی زندگی فردی و اجتماعی و دینی و اخروی ما را در بر گرفته است، متأسفانه برای آسیبشناسی و آسیبزدایی تربیتی و اخلاقی با فقر شدید کتاب و سخنرانی مواجه هستیم. امروزه بخش مهمی از پرونده های نیروی انتظامی، جلسات دادگاهها و مشاورههای حضوری و تلفنی به مسائل مربوط به فضای مجازی اختصاص دارد. فضای مجازی ویژگیهای خاصی دارد که آشنانبودن با آنها زمینه ساز آسیبهای اخلاقی و تربیتی زیادی میشود. برای دفع و رفع این آسیبها و استفاده بهینه از این فضا در این کتاب با ویژگیهای فضای مجازی آشنا خواهیم شد.
مهمترین مشکلات و مسائل تربیتی و اخلاقی در فضای مجازی عبارتند از:
1. همسریابی و همسرگزینی (دائم یا موقت)،
2. مزاحمتهای ایـنترنـتی،
3. اعتیاد به پورنوگرافی،
4. هووهای دیجیتالی،
5. اعتیاد اینترنتی،
6. دوستی اینترنتی،
7. تجاوز به عنف،
8. خیانت همسران،
9. دعانویسی و رمالی،
10. وابستگی و عشق سایبری،
11. مشاورههای مختلف پزشکی، روان شناختی، دینی، حقوقی ... .
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت گفت و گوي ديني
مطالعه آنلاین
[=B Mitra]همسر آیت الله العظمی مرعشی نجفی می گوید:
در تمام مدت شصت سالی كه با ایشان زندگی كردم، هيچ گاه با من رفتارى تند و خشونت آميز نداشت.
تا آن زمان كه قادر به حركت كردن و انجام دادن كارهایش بود، نمی گذاشت كه دیگران كارهایش را انجام دهند. حتی هنگامی كه تشنه می شد، برمی خاست و به آشپرخانه می رفت و آب می آشامید و از من درخواست نمی كرد.
ایشان افزون بر آنكه برای من همسری خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، دوستي صميمي و همكاري غم خوار براي من نیز بود.
ایشان همواره در كارهای منزل به من كمك می كرد و بسیاری از اوقات، كارهای آشپزخانه همانند درست كردن غذا، پاك كردن سبزى، و شستن میوه و وسایل آشپزخانه را ایشان انجام می دادند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
گلبرگ - فروردین 1383، شماره 49 - شهاب شریعت (رحلت آیت اللّه مرعشی رحمه الله )
[=B Mitra]روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل: غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید: این عتیقه چیست؟!
شیطان گفت: این نا امیدی است...
شخص گفت: چرا اینقدر گران است؟!
شیطان با لحنی مرموز گفت: این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت: چرا اینگونه است؟!
شیطان گفت: هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است،
مراقب "گوهر اميدمان"باشيم دزد نفس و شيطان در كمين هستند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..
کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
"روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟
اون هیچ جوابی نداد....
یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم همان جا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...
از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر؟
سرش داد زدم “: چطور جرأت کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!”
گم شو از اینجا! همین حالا اون به آرامی جواب داد : “ خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم “ و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار
دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم
بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی
همسایه ها گفتن که اون مرده ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم. اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن:
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ، خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از
دست دادی به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم بنابراین چشم خودم رو دادم به تو برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه با همه عشق و علاقه من به تو
مادرت
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]بـزرگ مـردِ کـوچک
[=B Mitra]اسیر شده بود..
15 سال بیشتر نداشت؛ یه مو هم تو صورتش نبود..
سرهنگ عراقی اومد یقه شو گرفت، کشید بالا گفت: های بچه، اینجا چی کار می کنی؟
زل زده بود تو چشمای سرهنگ و حرف نمیـزد
سرهنگ عراقی گفت: بچه مگه با تو نیستم، جواب بده اینجا چیکار می کنی..
یه نگاه تند کرد و گفت: ولم کن تا بگم
سرهنگ ولش کرد..
خم شد از روی زمین یه مشت خاک برداشت، آورد بالا.. گفت:
اینجا خـاک منه،، اینجا وطـن منه،، سرزمین مادری منه..
تو بگو اینجا چه کار می کنی..؟؟
سرهنگ عراقی خشکش زده بود و...
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]ازدواج
شرط جدا شدن از خانواده، فقط این نیست که با ازدواج فضای فیزیکی و خانه تان را از پدر و مادر جدا کنید، حتی در آن صورت هم ممکن است شما هنوز وابسته به خانواده باشید. در واقع کسی که تصمیم به ازدواج دارد باید به یک حداقل هایی در زندگی دست یافته باشد که به آنها بلوغ های ازدواج می گویند.
این بلوغ ها به طور خلاصه عبارتند از:
[=B Mitra]بلوغ جنسی:[=B Mitra]بلوغ جنسی هم از جهت فیزیولوژیک مطرح است که تابع سن بوده و رسیدگی به توانمندی های جنسی و تولید مثل را شامل می شود، هم روانی است. یعنی شناختن نیازهای نیازهای جنسی و دانستن سلیقه خود. [=B Mitra]بلوغ شخصیتی:
[=B Mitra]مباحث مربوط به شخصیت سالمتر مثل خود کم بینی یا خود شیفتگی، بحث استقلال شخصیتی فرد، آیا از خودش تفکر دارد و... در این بخش قرار می گیرد. [=B Mitra]بلوغ عاطفی:
[=B Mitra]شناخت هیجان های خود و دیگران. یعنی فرد بخش عاطفی روان خود را بشناسد مثلاً بداند چرا از یک فرد خوشش می آید، بتواند عواطف و هیجانات و احساسات خود را کنترل کند. [=B Mitra]بلوغ اجتماعی:
[=B Mitra]موقعیت و پایگاه اجتماعی که به کار و خانواده ارتباط دارد مشخص شده باشد و فرد هویت اجتماعی خود را بشناسد. [=B Mitra]بلوغ معنوی:
[=B Mitra]مشخص بودن سبک دینداری فرد و احترام به طرف مقابل. [=B Mitra]بلوغ مالی:
[=B Mitra]داشتن شغل ثابت، توانایی برآمدن از عهده دخل و خرج زندگی. منظور از بلوغ مالی ، صرفاً داشتن تمکن مالی فراوان نیست. بلوغ مالی یعنی داشتن شغلی ثابت که شخص حداقل یک سال در آن کار کرده است، و داشتن توانایی پس انداز و برنامه ریزی و مدیریت مالی در زندگی، که لازم است این موارد به دقت چک کنید [=B Mitra]تذكر:[=B Mitra]لازم نيست سن ازدواج را به تأخير بيندازيم تا بلوغ حاصل شود كه معمولا هم نمي شود. لازم است با اموزش و كسب مهارتهاي لازم به صورت مشاوره و مطالعه بلوغهاي لازم را ايجاد كرد بلوغ ها اغلب ساختني است نه يافتني. اين طور فشار رواني هم به خاطر تأخير سن ازدواج بر جوانان وارد نمي شود و گرفتار مشكلات جنسي و آلودگي هم نمي شوند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال صداي مشاور
[=B Mitra]مرد جواني که مي خواست راه معنويت را طي کند به سراغ استاد رفت.
استاد خردمند گفت: تا يک سال به هر کسي که به تو حمله کند پولي بده.
تا دوازده ماه هر کسي به جوان حمله مي کرد جوان به او پولي مي داد.
آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گامي بياموزد.
استاد گفت: به شهر برو و برايم غذا بخر.
همين که مرد رفت. استاد خود را به لباس يک گدا در آورد و از راه ميان بر کنار دروازه شهر رفت. وقتي مرد جوان رسيد استاد شروع کرد به توهين کردن به او. جوان به گدا گفت:عالي است
يکسال مجبور بودم به هر کس که به من توهين مي کرد پول بدهم اما حالا مي توانم مجاني فحش بشنوم, بدون آنکه يک پشيزي خرج کنم. استاد وقتي صحبت جوان را شنيد رو نشان داده و گفت:
براي گام بعدي آماده اي
چون ياد گرفتي که به روي مشکلات بخندي.
خنديدن خورشيدي است که زمستان را از
چهره ي انسان دور مي کند.
[=B Mitra]
پي نوشت ها:
1. ز مثل ... زندگي: داستانهاي الهامبخش براي ساختن يک زندگي موفق و شادمانه، پديدآورنده: مسعود لعلي، بهرام سفري، ناشر: فرا انگيزش.
[=B Mitra]ترافيك چالوس لوس لوس
[=B Mitra]خلق را تقليدشان بر باد داد داد داااااااد
اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد باد باااااااد
آقاي وارفته تنها کفشی را که داشت برای تعمیر نزد پینه دوز روستا برد. از آنجا که پینه دوز درصدد تعطیل دکانش بود به آقاي وارفته گفت: فردا برای تحویل کفشهایت بیا.
آقاي وارفته باناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم.
پینه دوز شانه بالا انداخت و گفت: به من ربطی ندارد، اما میتوانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض بدهم.
آقاي وارفته فریاد کشید: چی؟ تو از من میخواهی کفشی را بپوشم که قبلا پای کس دیگری بوده؟
پینه دوز خونسرد جواب داد: حمل افکار و اعتقادات دیگران تو را ناراحت نمیکند، ولی پوشیدن یک جفت کفش دیگری و حمل آن با پایت تو را میآزارد؟
چشمداری تو به چشم خود نگر
منگر از چشم سفیهی بیخبر
گوش داری تو به گوش خود شنو
گوش گولان را چرا باشی گرو
من نمیدونم مگه ترافیک شهر خودتان يا ترافيك اتوبان همت و چمران در تهران چی کم داره
که ايام تعطيلات پا میشید میرید تو ترافیک چالوس گیر میکنید؟؟؟هااااااااااان؟!!!
ترافيك همت چه كم از ترافيك چالوس دارد
چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
دانلود
نرم افزار لبخندها و دلخندها happy
[=B Mitra]سحر و جادو، از توهّم تا واقعیّت
[=B Mitra]سؤال : مدّتي است که به بيماري سوءظن و بدبيني دچار شدهام و با کوچکترين حرف و صحبتي تحريک ميشوم. البته ما زندگي نسبتاً خوبي داريم، به طوري که بعضي از اقوام غبطۀ ما را ميخورند. سه ماه است فکر ميکنم زندگيمان کمي سرد شده و عشق و علاقۀ من به زندگي کم شده است. البته شوهرم خيلي خوشحال و خوشاخلاق و هميشه خندهروست و من احساس ميکنم خندهاش از روي اذيت و آزار به من است. از شما ميخواهم برايم دعا کنيد تا سوءظنّ من به همسرم کم شود و اينکه علاقه و محبّت ما به يکديگر زياد شود. با توجّه به اين بيماري، آيا نوشتن دعا توسط دعانويس براي رفع بيماري و مشکلات روحي درست است يا نه؟ [=B Mitra]پاسخ: صفت سوءظن بسيار بد و خطرناک است. بايد با دعا و توسّل و بياعتنايي، آن را رفع کنيد. تقاضا دارم هر چه زودتر آن را کنار بگذاريد و ترتيب اثر ندهيد تا رفع شود. همّت و دعا از شما و دعا از من و عنايت از امام زمان«عجلاللهتعالیفرج الشریف» و شفا از خداوند.
بنابراین بهترين راه این است که تلاش و دعا کنيد و توسّل به اهلبيت«سلاماللهعلیهم داشته باشيد، امّا اگر آن دعانویس، اهل سحر و جادو نباشد، صرف گرفتن دعا از او جایز است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]معنا را می توان به عنوان یک منبع روانی مهم درنظرگرفت. فانوسی که روشنایی بر رویدادهای زندگی افراد می تاباند و به افراد این توانایی را می دهد که از تجارب مثبت و منفی خود در گذشته، قدرت و درک بدست آورند و دیدگاهی نسبت به وضع کنونی خود داشته باشند و به سمت آینده ای ارزشمند پیشروی کنند. سهم فراگیر معنا به عنوان یک ویژگی حیاتی جهت رسیدن به یک زندگی پویا و رضایت بخش در کتاب راهنمایی روانشناسی مثبت آکسفورد اثر اشتگر (2009 ص 685) به خوبی مشخص شده است:
«از بین رفتن معنایی که افراد از زندگی خود در می یابند، باعث از بین رفتن ریسمان ارتباط دهنده ای می شود که ویژگی های مورد پسند و مطلوب زندگی افراد به آن متصل است. زندگی بدون معنا صرفا رشته ای از رویداد هایی خواهد بود که نمیتوانند به صورت یک هدف یکپارچه و کلی ترکیب شوند.»
در حقیقت این تصویر جدید از معنا مانند ارتباطی است که حالات، ویژگی ها و تجربیات مختلف انسان را به صورت یک واحد یکپارچه بهم متصل می کند، که توجه به این موضوع هنگام درنظرگرفتن تحقیقات در این زمینه و همچنین برای رسیدن به تعریف و درکی صحیح تر و دقیق تر از مفهوم معنا بسیار حیاتی است
همانطور که اسکار واید می گوید:" زندگی کردن یکی از نادرترین چیزها در دنیاست. اکثر مردم فقط وجود دارند، همین." ما واقعا چه زمانی صرفا وجود نداریم و زندگی می کنیم؟ یک زندگی کامل، معنادار و درست به چه معناست؟ معنی زندگی کردن مخالف "خط صاف" است؛ یعنی بالا و پایین، برد و باخت، شادی و غم، نور و تاریکی، پیروزی و تراژدی و موفقیت و مصیبت دارد. یک زندگی با ارزش دیدگاهی یکپارچه از وضعیت انسان-مثبت و منفی- را با هم دارد.
ما به عنوان یک انسان، پیچیده و چندبعدی هستیم، در نتیجه تنها کاوش یک بخش از حقیقت(تنها مثبت یا منفی) زیانی برای کل مجموعه است. داشتن یک دیدگاه
وسیع و گسترده به جای جداسازی، به ما فرصتی برای یکپارچه ساختن می دهد. درک کامل از معنای زندگی کردن و نه صرفا وجود داشتن، نیازمند یک دیدگاه متعادل از اشتیاق برای معنای فردی است که با مفاهیم و نکات ظریف، غنی و متعدد و همچنین افق ها و لحظات مختلف زندگی درآمیخته باشد.
معنا از دیدگاه روان شناسی مثبت نگر و روان شناسی اگزیستانسیال
الکساندر باتیانی و پنینیت روسو-نتزر
مترجمین: پیمان رحیمی نژاد- فائزه پرداختی
ويراستار: مرضيه تكفلي
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://mehcom.com/
[=B Mitra]روزی شخصی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن...
قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.
مرد پرسید: سه پرسش؟
سقراط گفت: بله درست است.
قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.
اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد جواب داد: «نه، فقط در موردش شنیده ام.»
سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعا نمیدانی که خبر درست است یا نادرست؟!
حالا بگذار پرسش دوم را بگویم،«پرسش خوبی»
آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبری خوب است؟
مردپاسخ داد: نه، برعکس…
سقراط گفت: پس می خواهی خبری بد درباره شاگردم بگویی که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی؟
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟
مرد پاسخ داد: نه، واقعا… .
سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟؟؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را میشنود و متوجه میشود که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب میپرد و او را نجات میدهد. اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را میشنود و باز به آب میپرد و دو نفر دیگر را نجات میدهد. اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواهند میشنود. او تمام روز را صرف نجات افرادی میکند که در چنگال امواج خروشان گرفتار شدهاند غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانهای مردم را یکی یکی به رودخانه میانداخت.
شرح حکایت:
برخی مدیران و سازمان ها این گونه عمل میکنند. در این سازمان ها به جای درمان ریشه، به کندن برگ های زرد رغبت بیشتری نشان داده میشود. به عبارت دیگر به جای علت یابی و رفع مشکلات، صرفاً به اصلاح آنها میپردازند. آیا بهتر نیست ضمن چارهجویی برای عوارض و مسائل پیشآمده، بر روی علل هم تأثیر گذاشت تا مسئله به طور همه جانبه حل شده و از اتلاف سرمایه ها و منابع با ارزش جلوگیری شود؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]روزی میرداماد و شیخ بهایی؛ به همراه شاه عباس صفوی، سوار بر اسب، از شهر خارج شدند. میرداماد، برخلاف شیخ بهایی، تنومند بود و به همین جهت، اسب میرداماد آهسته تر حرکت می کرد؛ در نتیجه بین او و شیخ بهایی، فاصله افتاد. شاه صفوی برای آزمایش دوستی و صمیمیت آن دو، نخست نزد میرداماد رفت و گفت: شیخ بهایی جلوتر از ما حرکت می کند، معلوم است به ما اعتنا نمی کند و فرد مغروری است!
میرداماد در جواب گفت: این طور نیست؛ بلکه علتش این است که آن اسب از این که عالمی مانند او را حمل می کند به وجد آمده و به سرعت حرکت می کند.
آنگاه شاه خود را به شیخ بهایی رساند و به او گفت: میرداماد از ما عقب تر است؛ مثل اینکه به ما اعتنا نمی کند یا خودش را از شما بالاتر می پندارد!
شیخ بهایی فرمود: آن اسب که آرام تر حرکت می کند و عقب مانده، حق دارد؛ زیرا دریایی از علم را حمل می کند. سپس در اوصاف میرداماد صحبت هایی کرد.
شاه عباس صفوی از خلوص و تواضع این دو دانشمند، شگفت زده شد و آنان را ستود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]شایعه شده بود عارفی در دیهی نزدیک آبادی فلان رحل اقامت افکنده و خلایق را به سوی خدا راه می نماید. جوانی خام که سرش سودای هیجان داشت و تا کنون چنین سوژه ای ندیده و نمی دانست که چون است به سرعت به هر جان کندنی بود به سوی آبادی همجوار شتافته و به زیارت شیخ و مراد و عارف
و هر چه شما بفرمایی رهسپار گشت! چون برسید وی را چونان نگینی در میان حلقه خاک یافت، مردمان بر وی هجوم آورده با مشت و لگد می نواختند، نزدیک تر رفت و گفت ای نامردان، شما را چه شده است؟
او شما را به خدا راه می نماید و شما وی را به عزرائیل؟!
این چه حکایت است؟
گفتند: ای خام نابردبار، این خودِ وی فرمود!
جوان که در عمرش چنین چیزی نشنیده بود؛گفت: حکایت باز گوئید بدانم چیست؟
فرمودند!: حال چه وقت حکایت است؟ اکنون وقت اطاعت است؛ تو نیز با ما همراه شو!
عرض کرد: دستم بریده باد اگر بر مردان خدا دراز گردد این موقف اطاعت نیست که موقف رعایت است
او پیری است ژولیده، شمایی که حال او دانید و ناتوانی و بزرگی شأن او می بینید چرا عقل بکار نمی گیرید؟
که ناگاه پیر به اشارت دست مردم را آرام ساخت و فرمود: "ای نور دیده، من از راهی دور، خاص تو آمده ام! که در این مردم بسیار جستجو نمودم
و تو را نیافتم، سپس این آزمون عقل براه بینداختم تا عاقل این قوم را که در امور به نظر عقل بنگرد بیابم و اکنون تو را یافتم."
و سپس روی به مردم کرده فرمود:
ای مردم اطاعت خدا به عقل کنید، که چشمان بسته را در هزار هزار نور قوه ی تشخیص نباشد
و به تقلید، به هیچ کار دست میازید که فرموده اند:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
آری این چنین بود که جوان دانست هر گاه به هر بهانه در پی اولیاء خدا رَوی، هدایت را در یافته ای!
و پیر که نیت وی از ملاقات خویش میدانست، او را امر فرمود در اخلاص نیت،سعی بلیغ فرماید!
[=B Mitra]
پی نوشت:
سيده نسيم طباطبايي، طنز ادبی و حکیمانه،۱۳۹۴.
[=B Mitra]می گفت: روزهای اول زندگی مشتركم بود، ظهر، خسته و گرمازده آمدم خانه، همسرم برای ناهار برنج و خورشت قيمه درست كرده بود. جايتان خالی که نه! برنجش بهجای اينكه دانهدانه باشد، همه یکدانه شده بود! و خورشتش هم بسيار شور. ديدم همسرم خيلی سرافكنده و خجالتزده شده است. یکلحظه خودم را جاي او گذاشتم و با خودم گفتم: اگر من جاي او بودم، دوست داشتم شوهرم در اين لحظه چه رفتاری با من داشته باشد؟
نتيجه هم اين شد كه بدون نشان دادن ناراحتی، بااشتها و البته با هر رياضت ممكن، شروع به خوردن كنم. همزمان هم زيرچشمی به همسرم نگاه میكردم. بنده خدا سرش پايين بود. با لبخند گفتم «بخور اشكالی نداره! دفعه ديگه يه كم آبشو كمتر میگيری، نمك هم كمتر میريزی.» به لطف آن برخورد، الان همسرم يك آشپز فوقالعاده شده است. من آن روز فقط سكوت كردم و به روی خودم نياوردم، همين!
روزی رسول خدا(ص) به اباذر فرمود: «میخواهی چند کار به تو بياموزم که در ترازوی اعمال سنگین است، ولی بارش بر زبان اندك است؟»
اباذر جواب داد:«بله ای رسول خدا!»
فرمود: «سکوت، خوشخلقی و ترک حرفهای بیهوده.»
[=B Mitra]
پی نوشت:
نویسنده: ابوالقاسم شهباز، مجله خانه خوبان شماره ۹۳، آذر ۹۵
[=B Mitra]گويند شخصى دو دختر داشت كه همزمان به دو شوهر داد، مدتى گذشت مادر آن دختران با خود گفت: به ديدن دخترانم بروم تا از نزديك از اوضاع آنان خبردار شوم، نخست به خانه آن دخترى رفت كه شغل شوهرش سركه فروشى بود، با زندگى جمع و جور و شايسته و داراى امكانات رفاهى مناسب اين دختر روبه رو شد و با خود گفت: «حتماً زندگى دختر دوم من كه شوهرش عسل فروشى دارد از اين بهتر و پيشرفته تر خواهد بود.»
هنگامى كه به خانه دختر دوم رفت با كمال تعجب با زندگى ساده و عقب افتاده و نامناسبى روبه رو شد، در فكر فرو رفت و از دختران جوياى علت و دليل شد. آن دخترى كه شوهرش سركه فروشى داشت گفت: «مادر، شوهر من سركه ترش را با شيرينى و خوش خلقى و خنده رويى به مشتريان مى فروشد از اين رو هر كس از او جنس مى خرد شيفته اخلاق او مى گردد و ديگران را هم تشويق به سوى او مى كند.»
دختر دوم گفت: «اى مادر! شوهر عسل فروش من عسل ها را با ترشرويى و بدخلقى مى فروشد كه هر كس از او يكبار عسل بخرد دوباره از آن بازار عبور نمى كند و ديگران را هم از اين جريان با خبر مى سازد. »
مادر دختران رمز و راز پيشرفت و پسرفت آن دو زندگى را دريافت كرد.
آرى، «سركه فروش خوش اخلاق بهتر و موفقتر از عسل فروش بد اخلاق است.»
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]سعدی در این باره حکایتی دارد که شنیدنی است: «روزی حضرت موسی علیه السلام فقیری را دید که از شدت تهی دستی، برهنه، روی ریگ بیابان خوابیده است. چون فقیر، موسی علیه السلام را دید، به او گفت: «ای موسی! دعا کن که خداوند متعال، مرا از رزقش بهره مند گرداند که از بی طاقتی به جان آمدم.
موسی علیه السلام در حق او دعا کرد و رفت. (و بدین گونه حال آن مرد از نظر مادی به بهبودی گرایید).
پس از چند روز، موسی علیه السلام از همان مسیر باز می گشت که دید همان فقیر را دستگیر کرده اند و جمعیتی بسیار بر گِردش اجتماع نموده اند. پرسید: چه حادثه ای رخ داده است؟
گفتند: این مرد، شراب خورده و عربده کشیده و شخصی را کشته است. اکنون او را دستگیر کرده اند، تا قصاص نمایند.
موسی علیه السلام چون چنین دید، از دعایی که در حق او کرده بود، استغفار کرد (و دانست که تهی دستی او به صلاح وی بوده است)».
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان برداشتی
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی
نسل آدم از زمین برداشتی
* * *
پیام متن:
او هر چه می کند، چو صوابست و محض خیر پس ما چرا حدیث ز چون و چرا کنیم
سر در نهیم در ره او هر چه باد باد تن دردهیم و هر چه رسد، مرحبا کنیم
فیض کاشانی
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم ، آن سود شد
بس دعا ها کان زیان است و هلاک
وزکرم می نشنود یزدان پاک
مصلح است و مصلحت را داند او
کان دعا را باز می گرداند او
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]آمار سردخانهها و خانههای سرد، طلاق واقعي و خاموش، جرائم، مشاجرات، بلوغ زودرس، تأخير ازدواج و... وحشتناك است و ما متأسفانه آنقدر كه به فكر تجملات زندگي هستيم، در پي رشد اخلاق و انصاف و صفات عالي انساني در زندگي فردي و اجتماعي نيستيم.
امروز بيشك، رسانهها مهمترین عامل زندگي پرتکلف و تجملگرایی شدهاند؛ يعني مردم بهویژه جوانها وقتي آن خانهها، آن زندگيها و آن ماشینهای كذايي را در فيلمها و زنجیرهها میبینند، با يك احساس فقر كاذب و كلي انتظارات نادرست تزریق شده روبهرو ميشوند. اين مسئله، كنار جيب خالي و تلاش نافرجامشان براي كاميابي به آنها احساس «كهتري» ميدهد و بهقول يكي از استادان روانشناس «احساس خاکبرسری»!
اين بيفكري سازندهها، اين دل دادن به رسانهها و اينهمه انتظارات نادرست، خاك سياه بر سر اميد و آرزوهاي جوانان ما نشانده است. همه بايد كاري بكنيم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، شماره 94، 1395.
[=B Mitra]«خدا در شعر کودک» عنوان مجموعهای از اشعار درباره خداوند و برای سه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان است که توسط یحیی علوی فرد گرداوری و از سوی نشر جمال منتشر شده است.
یحیی علویفرد در گفتگو با خبرنگار مهر از انتشار کتاب «خدا در شعر کودک» خبر داد و افزود: این کتاب مجموعه شعرهای توحیدی برای سه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان است.
به گفته گردآورنده کتاب «خدا در شعر کودک»، هدف از تالیف این کتاب کمک کردن به مربیان، اولیا، مولفان و پژوهشگران در زمینه چگونگی گفتن از خدا برای خردسالان و کودکان و نوجوانان است.
علوی فرد همچنین بیان کرد: در این کتاب حدود ۲۵۰ قطعه شعر توحیدی در سه رده سنی، از چهل شاعر کودک و نوجوان گردآوری و این کتاب به سفارش دومین کنگره سراسری شعر توحیدی که در میبد یزد برگزار شد، نوشته شده است.
در کتاب «خدا در شعر کودک»، شعرها در سه بخش خردسال، کودک و نوجوان آمده و ترتیب اشعار بر اساس حروف الفبای نام خانوادگی شاعران تنظیم شده است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]
[=B Mitra]امام علی و تفریحات سالم
مولف محمد دشتی ،
موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، قم
مشخصات کتاب
سرآغاز
الگوهای رفتاری و عنصر زمان و مکان
اقسام الگوهای رفتاری
حقیقت جاودانه
ضرورت ها
نهج البلاغه و نیازمندی های انسان معاصر
نظریّه تغییر دائمی و عمومی
نظریّه رئالیسم و ثبوت واقعیّت ها
نیازمندی های روانی انسان
امام علی علیه السلام و تفریحات سالم
گردش و تفریح
تماشای آب گودال ها پس از باران
استفاده از زیبائی های طبیعت
سرگرمی های سالم
شنا گری و تیراندازی
شوخی های متواضعانه
شنا در رودخانه
وسیله سواری
وسیله سواری امام علی
مسابقات اسب سواری
قبول هدایای دوستان
قبول هدیه حلوا و شوخی کردن
پذیرش میهمانی ها
شرائط پذیرش مهمانی
با کودکان یتیم
برطرف کردن نیاز مادّی و روحی یتیمان
خوشروئی و تبسّم
لذّت های حلال
روان آدمی و لذّت های حلال
ضرورت لذّت های حلال
امام علی و تجمّل و زیبائی
انگشتر های امام
اشاره
چهار انگشتر
نقش انگشتر امام علی
انگشتر و زینت مردم
کیفیّت انگشتر
رنگ کردن مو
اعتراض اصحاب
خانه و مسکن مناسب
خانه وسیع خریدن
روش استفاده از خانه های مجلّل
طرح و مُدل لباس
طرح و مدل لباس خوب
استفاده از لباس های نو
لباس حریر حرام است
رنگ لباس ها
کیفیّت لباس ها
آداب لباس پوشیدن
در چشمه سار نهج البلاغه
ضرورت شادی و لذّت
اندوه رزق و روزی را نخوردن
لذّت های دنیا و آخرت
دعا برای شادی و سرور پیامبر
شادی و لذّت پرهیزکاران
[=B Mitra]
پی نوشت:
موجود در سايت قائميه
http://www.ghbook.ir
[=B Mitra]ازدواج آهو با خر!
[=B Mitra]آهو خیلی خوشگل بود. یک روز پری سراغش آمد و بهش گفت: آهوجون! دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشد؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
پری آرزوی آهو را برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.
شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید: علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم، این خیلی خره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمی شه، تا براش عشوه میام، جفتک می اندازه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته، همه میگن شوهرم شأن اجتماعي و شغل مناسب نداره.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم، خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده، هرچی ازش می پرسم، مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیزی میگم، صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
حاکم پرسید: دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمیاد، همش میگه: لاغر مردنی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چیکارش میشه کرد؟ تقصیر خودته که با یه خر ازدواج کردی...!
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]
1. حسابوکتاب را جدي بگيريد: هر روز داخل سررسيد يا دفتري مشخص کنيد که چقدر از حس شوخطبعي کمک گرفتهايد. مشخص کنيد کجا ميتوانستيد از مزاح يا شوخطبعي کمک بگيريد و نگرفتيد. همچنين بنويسيد افراد شوخطبع در قياس با افراد خشک چه مزاياي فردي و اجتماعي دريافت ميکنند و حدومرز شوخطبعي تا کجاست.
2. آموزش دهيد: فوايد شوخطبعي متعادل را به همسر، فرزند و دوستتان بياموزيد تا هم اين حس با تمرين به مهارت تبديل شود، و ديگر اينکه آنان نيز بياموزند از اين ابزار مهم در زندگي کمک بگيرند.
3. دنبال شادي بگرديد نه غم: اين جمله را به ياد داشته باشيد: «بايد دنبال شاديها گشت؛ چون غمها خودشان ما را پيدا ميكنند».
4. چشمه باشيد: از ذهن و فکر خلاق خود براي ساختن لطيفه يا طنز استفاده کنيد. براي ديگران نيز بازگوييد و در دفترتان به نام خود ثبت کنيد.
5. خشابتان را پر نگه داريد: خلاصة جوک يا لطيفههايي را که ميشنويد، در دفترتان يادداشت کنيد تا هميشه خشاب اسلحة شما براي جنگ با سختيها پر باشد و بهموقع از آنها کمک بگيريد.
6. ظرف شکلات درست کنيد: با دوست، هماتاقي يا همسرتان در لطيفهگويي رقابت کنيد. ظرف شکلاتي را براي لطيفه معين کنيد و بهجاي شکلات، جوک و لطيفه در آن بگذاريد تا هرکس سراغ آن ميرود با خواندنش شاد بازگردد. اين کار را ميتوانيد مثلاً به شکل مسابقههاي ماهانه با روزي دستکم يک يا دو جوک انجام دهيد.
7. ارمغان بفرستيد: از حس شوخطبعي براي آرامش ياران ديار (مانند پدر، مادر، خواهر، برادر و...) که نگران شما هستند کمک بگيريد. اين کار سبب آرامش آنها ميشود و نتيجهاش به خودتان نيز بازميگردد.
8. ترمز شوخطبعي خود را چک کنيد: ماشين شوخطبعي اگر به ترمز مجهز نباشد، در درة مشاجره و دلخوري ديگران ميافتد. شوخطبعي نبايد بر پاية تمسخر و تحقير افراد باشد. امام على فرمودند: «دورترين مردم از موفقيت، كسى است كه شيفتة سرگرمى و شوخى است».
9. دستگاه شوخطبعي خود را روغنکاري کنيد: حس شوخطبعي، مانند دستگاهي است که بايد چرخدندههايش پيوسته روغنکاري شود، وگرنه خشک ميشود؛ از حرکت ميايستد و سبب ميشود چرخة ارتباط انسان با خود، خدا و ديگران تا حدودي بازايستد. براي تقويت حس شوخطبعي خود از روشهاي زير کمک بگيريد:
الف) مطالعة کشکولها، مجلههاي طنز، وبلاگها و سايتها، کتابهاي طنز، لطيفه، کاريکاتور و...؛
ب) همنشيني با افراد شوخطبع؛
ج) ديدن فيلمهاي کمدي و طنز؛
د) يادداشت کردن لطيفه و جوک در دفتر مخصوص خود و استفادة بهنگام از آنها.
[=B Mitra]
پی نوشت:
برگرفته ازمن مانده ام تنهايي تنها(مهارت خودياري براي رويارويي با غم غربت)، مرکز مشاوره و راهنمايي مأوا، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)
[=B Mitra]همسرگزيني سايبري ناسالم
[=B Mitra]مقايسه همسرگزيني سايبري ناسالم با همسرگزيني موفق و سالم
الف) همسريابي و همسرگزيني سایبری ناسالم
غالبا بدون اطلاع والدین در مراحل آشنايي
غالباً بدون مشورت نخستين با والدين
معمولا بدون توجه به اذن پدر (اصرار دختر)
معمولا با مخالفت شديد والدين (ناهماهنگي با والدين)
تصميم و بررسي عجولانه شرايط خود و والدين قبل از رابطه
معمولا خواستگاری از سمت پسر یا خود دختر
احتمال زیاد بدبینی بعد از ازدواج
معمولا تقدم هيجان عشق بر شناخت و تحقيق
كولاك كردن قوه خيال، اوهام و ضميرناهشيار
فريب خوردن پسران و معمولا دختران (فريب جنسي و مالي)
كم رنگ بودن نقش واسطههاي امين و باتجربه
اعتماد به سايتهاي همسريابي و احتمال در دام افتادن
وابستگيهاي رواني و عشق بيترمز (يك سويه يا دوسويه)
عدم توجه به زبان بدن و روابط غيركلامي
معمولا بدون مشاوره ازدواج و مطالعه
تجربههاي متعدد ارتباط سايبري و دوستي دختر و پسر
معمولا دورههاي ارتباط، آشنايي و يا نامزدي خيلي طولاني
آمار بالاي طلاق فيزيكي و طلاق عاطفي و مشاجره
بيوفايي و خيانت زياد پسر يا دختر با رسيدن نو به بازار
عدم توجه به تناسبها در ابعاد مختلف (محور بودن سليقهها و احساسات رمانتيك مثل از كدام فصل يا غذا خوشت مياد)
شناخت سطحي با تمركز بر روابط كلامي و گفتوگوهاي احساسي اينترنتي
ب) همسريابي و همسرگزيني موفق و سالم
اِشراف والدين
مشورت با والدين
اذن پدر؛ مُهر استاندارد بودن خواستگار
احتمال كم مخالفت بعدي والدين (هماهنگ با والدين از ابتدا)
تصميم جدي و بررسي شرايط خود و والدين قبل خواستگاري
خواستگاری خانواده پسر و يا واسطهها
احتمال کم بدبینی بعد از ازدواج
تقدم تحقیق و شناخت بر هيجان علاقه و عشق
ضعيف بودن قوه خيال و قوي بودن قوه تحليل و تفكر
فريب نخوردن پسران و به خصوص دختران
پر رنگ بودن نقش واسطههاي خيّر، امين و باتجربه
فقط اعتماد به سايتها و مراكز خيلي معتبر با همراهي والدين
عشق همراه با خويشتنداري
توجه به ظاهر و پوشش، زبان بدن و روابط غيركلامي و كلامي
با مشاوره ازدواج، آزمون باليني و شخصيت و مطالعه
خواستگاري سايبري با رعايت حدود شرعي با اِشراف والدين
دوره نامزدي متعارف (6- 9 ماه معمولا)
اختلافات متعارف ولي معمولا قابل حل با مذاكره و مشاوره
تداوم نسبي دوستي و عشق براساس وجدان، اخلاق و دينداري
توجه به تناسبها (عقيدتي، اخلاقي، شخصيتي، هوشي، خانوادگي، فرهنگي، جسمي، اقتصادي، سياسي و...)
كانالهاي مختلف براي شناخت عميق (گفتگوهاي دو نفر، گفتوگوهاي خانوادهها، تحقيق از دوستان، اقوام، همكلاسيان، همكاران و مُعرّف)
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، صدهزاران دام و دانه است اي خدا، ج2، 55
مطالعه آنلاین کتاب
[=B Mitra]استفاده از واژه بیمار روانی یا انگ بیمار روانی زدن به بیمارانی که مبتلا به اختلال روانپزشکی هستند نشان دهنده نگاهی منفی و کلیشهای است و باعث میشود دیگران این افراد را موجودی دور از جامعه، وابسته و حتی در مواردی تهدیدآمیز و خطرناک ببینند. این در حالی است که یافتههای علمی روانپزشکان در راستای شناسایی و درمان اختلالات روانپزشکی بر این دیدگاههای کلیشهای مهر ابطال میزند.
خوشبختانه تاریخ مصرف این نوع نگاه به اختلال روانپزشکی و بیمارانی که از آن رنج میبرند در دنیا به حدود چهل پنجاه سال گذشته بازمیگردد و با گسترش رویکردهای جامعهنگر در کشور ما نیز به آرامی در حال رنگباختن است. با وجود این همچنان جامعه ما نسبت به ضرورت دریافت خدمات و درمانهای روانپزشکی و روانشناسی با باورهای غلط بسیاری درگیر است که انگزدایی از آنها نیاز به افزایش آگاهی و دانش عمومی مردم و نوعی اصلاح فرهنگی نسبت به اختلالات روانی و درمانپذیری آن در چارچوب خدمات روانپزشکی و روانشناسی دارد. عمدهترین باورهای غلطی که در ارتباط با اختلالات روانی در جامعه ما شایع است، عبارت است از:
هر کس به مشاور، روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند دیوانه است.
بیمار مبتلابه اختلالات روانپزشکی خطرناک است.
داروهای روانپزشکی اعتیادآور است.
مشاوران و روانشناسان رازدار نیستند.
مشاوران و روانشناسان فقط نصیحت میکنند.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم، فاجعه خواهد بود.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم برایم پروندهسازی خواهد شد.
داروهای روانپزشکی فرد را چاق میکند.
داروها باعث میشود تمام روز بخوابم.
اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم حتماً مرا بستری خواهد کرد.
مقابله با امتناع ازمراجعه به روانپزشک
علت امتناع از مراجعه به روانپزشک بسیار گسترده و تابع عوامل بسیاری است. ناآگاهی از این که نشانههایی که فرد از آن رنج میبرد و به اختلال در زندگی او منجر شده، می تواند ناشی از یک بیماری قابل درمان باشد، انگ و شرم از این که دیگران نگاهی منفی به فرد پیدا کنند، تصور این که اختلال روانپزشکی نشاندهنده ضعف اراده یا قدرت شخص است و مراجعه، تأکیدی بر این امر است؛ از جمله دلایلی است که مانع مراجعه فرد میشود.
در نتیجه، افزایش آگاهی از طرق مختلف از جمله رسانههای عمومی در این ارتباط میتواند بسیار کمککننده باشد. کاهش انگ و شرم نیز میتواند رخ دهد و تسهیلکننده استفاده افراد از خدمات سلامت روان خواهد بود.
[=B Mitra]اجتناب از خوردن دارو[=B Mitra]نپذیرفتن درمان در راستای باورنداشتن به بیمار بودن و نیاز به درمان رخ میدهد. البته باورهای ناکارآمد در مورد داروها مانند اثربخش نبودن دارو در درمان مشکلات هیجانی و رفتاری، خطر وابستگی و اعتیاد به داروها و احتمال تجربه عوارض جدی با دارو هم در این خصوص میتواند مؤثر باشد. مؤثرترین و در دسترسترین رویکرد در این مورد نیز آگاهیرسانی، تصحیح باورهای ناکارآمد و نشان دادن سودمندی دارو و درمان در مورد اختلالات روانپزشکی است. با وجود آن که دارو تقریباً در درمان اکثر اختلالات روانپزشکی کارآمد و مورد نیاز است، گاهی میتوان در برخی اختلالات خفیف ابتدا از روشهای دیگر بهره برد و در صورت سودمند نبودن این روش ها یا تشدید بیماری، از دارو استفاده کرد.
[=B Mitra]درمان دارویی همیشه طولانیمدت نیست
[=B Mitra]طول مدت درمان دارویی در اختلالات روانی کاملاً به تشخیص بیماری، مدتی که از آغاز بیماری میگذرد، سابقه پاسخ بیمار به درمان و عواملی از این قبیل وابسته است. یعنی هر بیمار باید در ارتباط با طول مدت درمان دارویی مورد نیاز خود از روانپزشک معالجش که با وی و ماهیت بیماریاش به خوبی آشناست، اطلاعات بگیرد.
[=B Mitra]داروهایی با عوارض ماندگار
[=B Mitra]عوارض داروهای روانپزشکی بیش از درمان دیگر بیماریها نیست. هر دارویی عوارضی دارد، اما برای مدیریت عوارض هم راههای بسیاری وجود دارد. البته بیشتر عوارض گذرا، برگشتپذیر، خفیف، قابل تحمل یا قابل مدیریت و درمان است. بهترین رویکرد آن است که هر بیماری در صورت تجربه عوارض، به جای قطع دارو، موضوع را با روانپزشک خود در میان بگذارد.
[=B Mitra]داروها معتادم میکند
[=B Mitra]این یکی از باورهای ناکارآمد بسیار رایج در مورد اختلالات روانپزشکی است. دارو اگر برای اختلال مشخصی، با دوز مناسب و زیر نظر پزشک تجویز شود معمولاً خطر وابستگی ندارد. ضمن آن که خطر وابستگی محدود به داروهای مخدر و خوابآورهاست و در موارد دیگر مصداقی ندارد. وابستگی معمولاً در مصرف خودسرانه دارو و زمانی که دارو به جای درمان برای سرخوشی و لذت مصرف میشود، بروز میکند.
[=B Mitra]چرا چاق میشوم؟
[=B Mitra]تمام داروها باعث افزایش وزن نمیشود، حتی برخی داروها به کاهش اشتها یا کاهش وزن هم منجر میشود و برخی نیز اثری بر وزن ندارد. علت افزایش وزن عموماً افزایش اشتهاست که به دلایل مختلفی به دنبال مصرف دارو رخ میدهد.
رژیم غذایی، ورزش و تحرک کافی، استفاده از داروهای مناسب کاهنده وزن (البته با تجویز پزشک) و گاهی کاهش دوز یا تغییر دارو میتواند در مدیریت این مشکل، کارساز باشد و جایی برای نگرانی نیست. فراموش نکنید که بهترین رویکرد آن است که هر بیماری در صورت تجربه عوارض به جای قطع دارو، موضوع را با روانپزشک خود درمیان گذارد.
[=B Mitra]درمان دارویی یا درمانهای روانشناختی
[=B Mitra]بهترین رویکرد در درمان اکثر اختلالات روانپزشکی، درمان ترکیبی یعنی دارویی و غیردارویی است. اثربخشی هر کدام به تنهایی در بسیاری از این اختلالات کمتر از درمان ترکیبی است. البته بسته به نوع و شدت اختلالات و شرایط و ویژگیهای بیمار، درمانهای روانشناختی متفاوتی باید تجویز کرد و برای تمام بیماران نمیتوان یک نسخه واحد پیچید. یعنی میتوان در اختلالات خفیف تنها از روشهای غیردارویی بهره برد و در مواردی چون مرحله عود اختلالات شدید، کاربرد شیوههای غیردارویی به بهبود بیمار و کاهش شدت نشانههای شدید موکول میشود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
دکتر امیر حسین جلالی، روانپزشک، روزنامه جام جم، 9/4/92
[=B Mitra]
- روان شناسی مهار خویشتن با نگرش اسلامی" كتابي در حوزه روانشناسی اسلامی
- نوشيدن الكل، اعتياد به سيگار و مواد مخدر، مصرف داروهاي ممنوعه، روابط جنسی پرخطر، رانندگی پرخطر، بدرفتاری،پرخاش گری،انواع جرم و بزه، خرجهای افراطي، ناتوانی در پسانداز پول، به تعويق انداختن کارها، بعضی از انواع چاقی، اختلالات خوردن، و... تنها بخشی از آثار ناتوانی در مهار خويشتن است.
- مفهوم "مهار خويشتن" امروزه تحت عناوينی همچون "خودمهارگری"، "مديريت خود"، "خودداری" و "خودنظمجويی" در روانشناسی مدرن مورد توجه قرار گرفته است و پژوهش گران فراوانی را به انجام تحقيقات علمی و ارائه مدلهايی در اين زمينه وادشته است.
- اثر پيش روی تلاشی در جهت بررسی روانشناسانه اين موضوع و ارائه مدل تبيينی آن بر اساس منابع اسلامی است. مؤلف کوشيده است تا ضمن ارائه جديدترين يافتههای علمي در حوزه خودمهارگری در شاخههاي مختلف روانشناسي به ارائه يک الگوی نظری اسلامی براي تبيين فرايند مهار خويشتن بپردازد.
- مطالعه اين کتاب به مشتاقان علوم انساني اسلامی(روان شناسی اسلامی)،روانشناسی بين فرهنگي و علاقهمندان به حوزه سلامت رواني پيشنهاد ميشود.
- کتاب حاضر به قلم حجت الاسلام دکتر حمید رفیعی هنر(عضو هیئت علمی پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی پژوهشگاه قرآن و حدیث) و به همّت انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با قیمت 19000 تومان در آذرماه امسال به چاپ رسیده است
[=B Mitra]
پی نوشت:
دو وبلاگ :http://bashir3.blogfa.com/
http://mohyii.mihanblog.com/post/53
[=B Mitra][=B Mitra]مراحل از یاد بردن یک فرد چه هستند؟[=B Mitra]
دقیقا پس از پایان یک رابطه عشقی، هر فرد مراحل مشخصی را ه ترتیب طی میکند تا دوباره همه چیز به حالت اول بازگردد. اگر فرد مذکور موفق شود از این مراحل به راحتی عبور کند، شکست عشقی خود را فراموش کرده و دوباره بهبود خواهد یافت. اما اگر فرد در یکی از این مراحل گیر بیفتد، فراموش کردن رابطه عشقی برای او به شدت سخت میشود و این چیزی است که برای اکثر افراد رخ میدهد. [=B Mitra]6 مرحله برای از یاد بردن یک فرد
[=B Mitra]وقتی یک رابطه عشقی تمام میشود، 6 مرحله وجود دارد که برای فراموش کردن فرد مذکور باید گذرانده شود :
[=B Mitra]1) مرحله شوک/انکار :
[=B Mitra]در این مرحله فرد سعی خواهد کرد که آنچه رخ داده است را رد کرده و آنرا باور نکند. بعنوان مثال، وقتی کسی یکی از اعضا نزدیک خانواده خود را از دست میدهد، یا رابطه عشقی او پایان میابد، ممکن است برای مدتی در این مرحله گرفتار شود. در اکثر موارد این مرحله به سادگی میگذرد و نباید نگران آن باشید. [=B Mitra]2) مرحله خشم :
[=B Mitra]برخی ها پس از مرحله شوک اولیه، خشمگین میشوند. دقیقا در همینجاست که فرد به فکر انتقام می افتد و یا سعی می کند به نوعی تلافی کند. این مرحله نیز در از یاد بردن یک فرد، خیلی مهم نیست و پس از مدت کوتاهی سپری خواهد شد. [=B Mitra]3) خطرناک ترین مرحله:
[=B Mitra]در این مرحله، افراد شروع به مرور خاطرات، گوش کردن آهنگهای غمگین، غرق شدن در تخیلات و حتی انجام کارهایی مانند رفتن به جاهایی که قبلا باهم می رفتند، میکنند. اگر افراد در این مرحله گیر کنند، هرگز نجات نخواهند یافت مگر اینکه بصورت بسیار اتفاقی فرد دیگری مشابه فرد قبلی یافت شود و به آنها کمک کند که فرد قبلی را تماما از یاد ببرند. [=B Mitra]4) مرحله افسردگی:
[=B Mitra]این مرحله پس از مرحله قبل رخ نمیدهد، بلکه هردو بصورت همزمان رخ میدهد. در این مرحله حال لحظه ای فرد میان امید و افسردگی، مدام درحال تغییر خواهد بود. افسردگی نتیجه از دست دادن امید است و در این مرحله رخ میدهد. [=B Mitra]5) مرحله پذیرفتن:
[=B Mitra]این مرحله جایی است که فرد آنچه رخ داده را میپذیرد و حرکت خود به سمت آینده را آغاز میکند. این مرحله فقط در یک حالت رخ میدهد و آن وقتی است که امید به برگشت فرد مقابل یا امید به از سر گرفته شدن رابطه، صد در صد قطع شده باشد. به همین علت بسیار مهم است که رابطه خود را در جایی و به نوعی تمام کنید که هیچ تردیدی وجود نداشته، و صد در صد مطمئن باشید که تصمیم صحیحی گرفته اید. اگر رابطه شما به شکل صحیح نیز پایان یافته نشده باشد، کافی است با مذاکره با خود، به یقین برسید که هرگز قرار نیست چیزی بازگردد و تصمیمی که گرفتید به نفع هردوی شما بوده است. حتی اگر ۱ درصد امید به بازگشت در ذهن شما وجود داشته باشد، رابطه هرگز از ذهن شما فراموش نخواهد شد.. [=B Mitra]6) مرحله بهبود:
[=B Mitra]این مرحله، مرحله نهایی است که در آن همه چیز به حالت اول باز می گردد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال مركز مشاوره وارش
[=B Mitra]امام على (عليه السلام): «اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ ، وإن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا»
«عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش»
روايات زيادي درباره تغافل و چشم پوشي و خود را به غفلت زدن داريم.
در برخي از روايات يك سوم عيش و خوشي زندگي به تغافل در ارتباط با نزديكان و دوستان مؤمنان است نه با دشمنان.
امام باقر (عليه السلام) فرمودند : درستىِ وضع زندگى و معاشرت با مردم، پيمانه پُرى را مانَد كه دو سوم آن توجّه و هوشيارى است و يك سومش ناديده گرفتن. عذر تراشيدن نوعي تغافل است.
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اينجا به عقيده من منظور دشمنان خدا نيست وگرنه جنگ با دشمن خدا كه به دين خدا و مسلمانان تجاوز مي كنند جهاد در راه خدا است. بله گاهي لازم است در برابر اين دشمن «نرمش مقتدرانه» داشت نه مداهنه، مجامله، تسامح و تساملي كه اصول و فرهنگ خود را بر باد دهيم.
اينجا منظور افرادي است كه به دليلي در روابط با ما خصومت و كينه اي به دل دارند است.
در واقع ظاهر اين سازگاري و چشم پوشي كمك به ديگري است وليكينه به دل داشتن مانند نگه داشتن ذغال كف دست است تا هست مي سوزاند
يا مانند اين است كه ما سمي را بخوريم منتظر باشيم ديگري را بيمار كند
هم بايد كينه هاي خود را در مراسم آييني دفن كنيم و هم كينه هاي ديگران رابه لطائف الحيل از قلبشان بزداييم تا آنها هم اذيت نشوند.
اگر قرار باشد در روابط دنبال فرد كاملا بي عيب بگرديم تنها مي مانيم بايد همكفو و همتاي ما باشد
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست
زندگي هزار چرخ دارد اگر ما عيب تراشي و عيب يابي كنيم طرف مقابل حالت تدافعي و تهاجمي مي گيرد و از ما عيب مي گيرد يا برايمان عيب مي تراشد و روابط كدر مي شود
«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَبَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ»
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست. بدی را به شيوه نیکو دفع کن. ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است گویی دوستی گرم و صمیمی است! [فصلت 34]
تغافل يك شيوه تربيتي است. تغافل هميشه مثبت نيست. اگر چشم پوشي سبب تأييد و تأكيد انحراف و حق كشي شود اين جا تغافل پسنديده نيست و بايد با شيوه هاي قاطعانه و قانوني به حق خود برسيم مانند شكايت حضرت علي براي رسيدن به زره خويش.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید خبر ناخوشایند یا مطلب ناراحت کننده ای را به کسی بگویید و یا نکتهای منفی را به دوستی متذکر شوید ولی ندانید چگونه موضوع را عنوان کنید که کمتر ناراحت یا دلخور شود؟
متخصصان علوم رفتاری در این زمان تکنیک ساندویچ را پیشنهاد می دهند.
به این طریق که برای کم کردن اثر ناخوشایند یک پیام یا خبر منفی، آن را در میان دو عبارت یا خبر مثبت قرار داده و به مخاطب عرضه کنید.
به این صورت:
《جمله مثبت، جمله منفی، جمله مثبت》
به عنوان مثال:
احمد تو دانش آموز سختکوشی هستی، اگرچه نمره ریاضیت کمتر از سطح انتظاره، ولی در دروس فارسی و علوم نمرات عالی کسب کردی.
سارا جان، شما آشپز بی نظیری هستی، اگرچه خورشت کمی شور شده، ولی سوپت واقعا خوشمزه است.
مامان، تو خیلی مهربونی، اگرچه گاهی به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشم، ولی می دونم خیلی دوستم داری.
قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
این نکته مهم را به خاطر بسپارید که برای بیان نکات مثبت لازم نیست اغراق کنید یا به دروغ ویژگی مثبتی را به کسی نسبت دهید، این کار اثر معکوس خواهد گذاشت. هر کسی ویژگی های مثبت فراوانی دارد که با کمی دقت متوجه آن ها خواهید شد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
رك: مهارت هاي زندگي، آرنولد لازاروس، ترجمه شمس الدين حسيني، ص 132.
(روانشناسي داغديدگان)
[=B Mitra]بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم
انیس جان غم فرسودهٔ بیمار هم باشیم
دوای هم شفای هم برای هم فدای هم
دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم
به هم یک تن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه
سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم
حیاه یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم
گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم
جمال یکدیگر کردیم و عیب یکدیگر پوشیم
قبا و جبه و پیراهن و دستار هم باشیم
غم هم شادی هم دین هم دنیای هم گردیم
بلای یکدیگر را چاره و ناچار هم باشیم
بلا گردان هم گر دیده گرد یکدیگر گردیم
شده قربان هم از جان و منت دار هم باشیم
یکی گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار
زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم [=B Mitra]لايههاي حمايت و همدلي
[=B Mitra]يكي از روحانيون ميگويد: وقتي مادر خانم برادر بزرگم از دنيا رفت. براي مراسم ترحيم و تسليتگويي به روستاي هراتمه، از توابع شهر مباركه در اصفهان رفتم. از من خواستند تا در مجلس سخنراني كنم. هنگام سخنراني گفتم: « اسلام به خاطر رعايت حال صاحب عزادار و خانواده ميت، به ما دستور داده كه با حمايتهاي «رفتاري»، «مادي»، «عاطفي»، «شناختي» و «معنوي» با آنها همدلي كنيم و مواسات؛ متأسفانه در شرايط عزا و سوگ پذيرايي از مردم بار مضاعفي است بر داغديدگان. اسلام به نزديكان و همسايگان صاحب عزا توصيه ميكند تا چند روز به آنها غذا بدهند و غذا خوردن از صاحب عزا كراهت دارد....»
وقتي سخنم به اينجا رسيد متوجه شدم مردم همهمه ميكنند و زير لب چيزي ميگويند گويي حضار ميخواستند مطلبي را به بنده منتقل كنند. از فردي كه نزديك جايگاه بود پرسيدم موضوع چيست؟
گفت: در اين روستا مردم همگي كمك ميكنند تا با همدلي با صاحب عزا، مراسم باشكوهي برگزار شود. بعد از مراسم، صاحب عزا و مردم در حلقه مهر و محبت اهل محل پذيرايي ميشوند. از اين سنت حسنه و نيكوي آنها تشكر كردم و گفتم اين روستا و معمولا قوم لر در اين سنت نيكوي اسلامي واقعا الگو هستيد. البته بايد دقت كنيد در جمع آوري كمك به كسي اجحاف نشود و احدي تو رودربايستي قرار نگيرد. [=B Mitra]وظيفه علمي و عملي
[=B Mitra]تك تك آحاد مردم، روحانيون، مراجع، دانشگاهيان، مربيان و معلمان و رسانه ها و دولت از نظر اسلام وظيفه دارند اين سنت نيك را در مقام نظرپردازي و عملياتي احيا كنند. [=B Mitra]كتاب درماني
[=B Mitra]شهيد ثاني (زين الدين عاملي)، عالم بزرگ شيعه، پنج فرزند محبوب خود را يكي پس از ديگري از دست داد. بعد از رحلت فرزند پنجم براي تسكين خود، نزديكان و هر عزادار ديگري كتابي نوشتند با نام مُسكِّنُ الفُؤأدِ عندَ فَقْدِ الأحبِّ و الأولادِ. نشر جوانه كه كتاب هاي روانشناسي چاپ ميكند آن را با عنوان «اسلام در كنار داغديدگان» ترجمه كرده است. توصيه ميشود كه بخوانيم و به دوستان و نزديكان عزادار هديه بدهيم. وقتي دختر دلبند و شيرين زبان عالمي در سن دوازده سالگي از دنيا ميرود. اين پدر داغدار كتاب شهيد ثاني را با نام «آرام بخش دلها در مصيبت و بلايا» ترجمه كرد و در مقدمه كتاب خطاب به عزيزان عزادار همدلانه و ياورانه چنين نوشت:
...او نوشت،
با سوز دل و آه بر لب؛
تا تو با درد، بگشايي،
اما با صبري زيبا و دلي آرام ببندي.[1]
*********************
[1]آرام بخش دلها در مصيبت و بلايا، ترجمه شيخ عبدالحميد واسطي، انتشارات مؤسسه مطالعات راهبردي علوم و معارف اسلام، مشهد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، (حكايتي از حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا محمدعلي قديري)، 1395
[=B Mitra]امام علی و بهداشت و درمان
محمد دشتی، نشر: سازمان تحقیقات نیروی مقاومت بسیج ، تهران
سرآغاز
الگوهای رفتاری و عنصر زمان و مکان
اقسام الگوهای رفتاری
حقیقت جاودانه
ضرورت ها
هماهنگی طبّ و دین
طرح های شگفتی آور
خلقت حکیمانه و هدفدار
خلقت قانونمند و هدفدار
اطاق فرمان زایمان
شگفتی عطسه
هدفداری انسان
کاوش های علمی و رهنمودهای دینی
رازهای کشف شده
رازهای در حال کشف
رازها و مباحث فراسوی طب
فراسوی طب
راه های کشف و شناخت داروها، درمان ها
رهنمودهای کشف شده
آفرینش تن آدمی و اخلاط چهارگانه
تاثیر عوامل زیست محیط بر روان انسان (اکولوژی)
تاثیر آب و خاک و هوا در نژاد آدمی
تاثیر متقابل روح و جسم
تاثیر سرما در تن آدمی
رهنمودهای فراسوی طب
روانشناسی تغذیه
روحیّات و صفات گوشت ها
احکام بازدارنده اسلام
سِیْرِ چهل روزه غذا در تَنِ آدمی
درمان با امدادهای غیبی
بهداشت و سلامت روان
درد دل در چاه گفتن
نقش پاکی و پاکیزگی لباس در سلامت روح
بهداشت روانی
بهداشت و پاکیزگی
پرهیز از آب خوردن در ظروف شکسته
تعریف از حمّام و پاکیزگی
پاکیزه نگهداشتن خانه
سفارش به پاکیزگی آب
اقسام خوابیدن
بهداشت
پرهیز از میکروب ها
راه های تأمین بهداشت
دفن کردن در خاک
روش شانه کردن موها
استعمال عطریّات و بوهای خوش
روغن بر بدن مالیدن
روش استفاده از حمّام
روش درست خوابیدن
روش استفاده از آفتاب
حجامت کردن
احتیاط در مصرف دارو
آثار بهداشتی ختنه کردن فرزندان
آداب غذا خوردن و آب نوشیدن
آداب غذا خوردن
آداب آب نوشیدن
بهداشت فردی
استفاده از تخصّص طبیبان
توجّه به ارزش تخصّص های علمی
اجازه ویزیت کردن طبیب یهودی
روش درمان
ساختن با بیماری
روش درمان تب
درمان چشم درد
بیماری های پوستی
درد بواسیر
درمان گیاهی
بهداشت غذا
غذا و تندرستی
روانشناسی غذا
توجّه به نقش غذاها و میوه ها
گوشت ماهی
سرکه
مغز گردو
خوردن بِهْ
نقش گُلابی در سلامت
فواید انجیر
مصرف سبزیجات
نقش میوه جات
موادّ روغنی
آب درمانی
آب باران
آب فُرات
آداب غذا خوردن
راه پرهیز از زیان غذاها
سادگی در غذا
بهداشت غذا
نام خدا و درمان
پرهیز از اسراف و دور ریزی غذا
استفاده از انواع غذاها و داروهای گیاهی
بهداشت فردی
کوتاه کردن شارب
مسواک کردن
بهداشت دست ها و غذا
نقش سبزیجات در غذا
بهداشت صورت
بهداشت دندان
بهداشت عمومی
بهداشت تن
درمان با روغن زیتون
بهداشت محیط زیست
بهداشت محیط زیست
جمع آوری زباله ها
بهداشت خانواده
پرهیز از سگ
بهداشت خانه
بهداشت روانی خانواده
راه مقابله با فقر و پریشانی
درمان با داروهای گیاهی
خُرما«اَلتَّمْر»
انگور«العنب»
کشمش«الزبیب»
اَنار«الرُّمَان»
سیب«التُّفَّاح»
گلابی«السَّفَرْجَل، الکمثری»
انجیر«التین»
ادویه، فلفل«الغبیراء»
بادرنگ، بالنگ، تُرنج«الأترج»
خربزه و هندوانه«البطیخ»
گردو«اَلْجَوز»
تره«الکراث»
کاسنی صحرایی«الهندباء»
کدو«الدبا»
تربچه«اَلْفُجْلَ»
قارچ«اَلْکُماة»
کاهو«اَلْخَسَّ»
گلپر«اَلْصَعْتَر»
سیر«اَلثَّوم»
عدس«العدس»
عنّاب«اَلْعَنَّابْ»
کندر«اللبان»
بنفشه، گُلِ گاوزبان«البنفسج»
اسپند«اَلْحَرْمَلْ»
گلِ خطمی«الخطمی»
حنا«الحناء»
داروی نظافت (آهک)«النورة»
مسواک زدن«السواک»
عسل«اَلْعَسَل»
گوشت«اللَّحم»
تخم مرغ«البیض»
شیر«اللّبن»
ماهی«السَّمَک»
روغن«اَلسَّمَنْ»
نَمَک«المِلْح»
سرکه«الخِلّ»
حلیم با گوشت و گندم«الهریسة»
نانِ خیس خورده در آبگوشت«الثَّرید»
روغن زیتون«زیت الزیتون»
خلال کردن دندان«الخلال»
آب درمانی«الماء»
پر خوری«الإسراف فی الطعام (التَّخمة)»
سرما«اَلْبَرد»
راه تقویت حافظه«الحفظ»
حجامت«الحجامة»
پرهیز غذایی«الحمیة»
روش درمان بیمار«آداب المریض»
حمّام رفتن«الحمام»
روش درمان تَب«الحمی»
در چشمه سار نهج البلاغه
پرهیز غذائی
بدن و سرما
استفاده از هوای خنک
ویژگی های تنِ آدمی
درمان دردها
قرآن و درمان دردها
خطبه 176 نهج البلاغه
خطبه 110 نهج البلاغه
قسمتی از خطبه 152 نهج البلاغه
رابطه تقوا و درمان
شناخت طبیبان
پیامبر طبیب دردها
آنجا که طبیبان درمانده اند
[=B Mitra]
پی نوشت:
موجود در سايت قائميه، http://www.ghbook.ir/
درس انتظار از زمستان
چشمهايت را كه بر هم بزني،
روزت تمام مي شود و در اين شب هاي تا سحر طولاني،
هرگاه چشم بازكني، سجاده ات منتظر است؛
براي اين كه تو را وصل كند، به خداي آسمان ابري و برفي.
گويي بهار، با باد و برف و باران درون دل عزيزان خدا طلوع كرده است.
همانطور كه امام صادق عليه السلام فرمودند: «الشّتاء ربيع المؤمن؛ زمستان، بهار مؤمن است»
[=B Mitra]حکایت حال غافلان
مرحوم ملا احمد نراقى در اشعارى پر محتوا با بيان تمثيلى، حال غافلان را بيان مى كند كه مضمون اشعار به اين صورت است:
اى غافل بى خبر! داستان بى خبرى و غفلت داستان آن مردى را مى ماند كه در بيابانى هولناك شير درنده مستى به او حمله برد.
آرى، كسى كه از خدا و حق دور بماند در بيابان زندگى با صد خطر روبرو مى شود.
آن مرد براى نجات از حمله شير به چاهى پناه برد كه طنابى در آن آويخته بود، طناب را گرفت و وارد چاه شد و شير هم سر چاه متوقف گشت تا با بيرون آمدن او به او حمله كند.
در وسط چاه چشمش به اژدهايى افتاد كه در عمق چاه براى طعمه دهان گشوده است.
در حالى كه غرق ترس و وحشت شده بود، صدايى توجه او را جلب كرد. ديد دو موش مشغول جويدن طناب اند. آن مرد خود را از بالا و پايين چاه و در كنار كار آن دو موش در خطر حتمى ديد، ناگهان چشمش به انبوهى زنبور افتاد كه در كمر گاه چاه عسل اندوخته اند، با ديدن عسل شيرين خاك آلود كه در حقيقت زهر تلخ دنياى هلاك كننده بود به سوى عسل دست برد تا از آن عسل تناول كند و در حال خوردن عسل از شير و اژدها و دو موش كه رشته عمرش را قطع مى كردند، غافل و بى خبر ماند؛ با خوردن عسل از نيش زنبورها هم در امان نبود.
هست اين دنيا چَه و عمرت رسن
روز و شب هستند موشان بى سخن
رشته عمر تو را ليل و نهار
پاره سازد لحظه لحظه تار تار
اژدها قبر است بُگشوده دهان
منتظر تا پاره گردد ريسمان
مرگ باشد شير مست پر غرور
تا كشد جان تو را از تن به زور
مال دنيا انگبين و اهل آن
جمله زنبورند نى بل برغمان
از پى اين شهد زهرآلوده چند
در جدل با ريش مالان اى لوند
شهد نبود زهر جانفرساست اين
نوش نبود نيش درد افزاست اين
مهر تابان نيستند اين دوستان
دشمنانند اى برادر دشمنان
زاهل دنيا تا توانى اى عزيز
مى گريز و مى گريز و مى گريز
آرى، غفلت از خدا و بى توجهى به آخرت و فراموشى حقايق و دورى از صفات عالى انسانى، آدمى را- مرحوم ملا احمد نراقى در اشعار بالا فرمود- گرفتار دام خطر كرده و دست انسان را از دامن سعادت جدا خواهد كرد .
[=B Mitra]
پی نوشت:
منبع : پایگاه عرفان
[=B Mitra]در طول تاریخ، انسان در برابر غریزه و امیال جنسی سه رویکرد داشته است. به طور خلاصه این سه رویکرد عبارتند از:[=B Mitra]
1- رویکرد تفریطی:[=B Mitra] ریشة همه بدبختی ها و مفاسد اجتماعی و روانی و اخلاقی به خاطر میدان دادن به غریزة جنسی است، این غریزه، پست، پلید و شیطانی است حتی اگر ارضای جنسی از راه همسر شرعی و قانونی باشد مانند برهمنان آیین بودا، آیین جین، مکتب اخلاقی کلبیان در یونان باستان، رهبران مسیحی، برخی صوفیان.
[=B Mitra]
2- رویکرد افراطی:[=B Mitra] ریشة همه بدبختی ها، فاسدها و بیماری های عصبی به خاطر سرکوب کردن غریزة جنسی است، اگر میل جنسی سرکوب شود به صورت عقده هایی در ضمیرناخودآگاه متراکم می شود و سپس در فرصتی مناسب و متناسب با شرایط، قوانین و ارزش های خانوادگی و اجتماعی، اغلب به شکل مخرب مانند پرخاشگری به دیگران یا خود، كنش نمايي (خودارضايي، تجاوز جنسی و...)، فرافکنی (تهمت و بدبيني)، بروز می کنند.
[=B Mitra]
3- رویکرد اعتدالی:[=B Mitra] از نظر اسلام، بد یا خوب بودن غریزة جنسی بستگی به نوع استفاده ما از آن دارد. ما نه باید جلوی این غریزه را باز بگذاریم و نه آن را سرکوب کنیم، بلکه باید آن با شيوه هاي علمي - ديني، متناسب با «شرایط» تربيت و مدیریت با تأخير در ارضا، کنترل، تعديل و يا ارضاء متعادل و مشروع مديريت کنیم. اسلام از سویی، شهوت پرستی و هوسرانی (شهوت جنسی شهوت مقام، مال و شکم و شهرت) را ناپسند می داند و از سوی دیگر، غریزة جنسی را از بزرگ ترین نعمت های خداوند و حکیمانه ترین وسیله برای تداوم زندگی و بقای نسل می داند. استفاده از آن طبق دستورات عقل و شرع را عامل رشد اخلاقی و معنوی، کسب آرامش، تحکیم روابط خانواگی، پرهیز از هرج و مرج و دفع و رفع اختلالات روانی برمی شمارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت انجمن گفت و گوي ديني
[=B Mitra]احساس گرسنگی واقعی به دلیل سیستم های بیولوژیکی متفاوت در بدن شکل می گیرد. در مغزتان سیگنال های گرسنگی و سیری از دو مرکز عصبی در هیپوتالاموس که رفتارهای غذا خوردن را کنترل می کند می آید: هیپوتالاموس جانبی و هیپوتالاموس شکمی. هپوتالاموس جانبی به هرگونه تحریک داخلی و خارجی که باعث احساس گرسنگی می شود پاسخ می دهد. همین که غذا می خورید، هیپوتالاموس شکمی سیگنال هایی ارسال می کند که به شما می گوید چه زمانی سیر هستید و به اندازه کافی غذا دریافت کرده اید.
برای توسعه مهارت غذا خوردن بصری، بسیار مهم است که به هردوی اینها گوش دهید. در اینجا برایتان توضیح خواهم داد که این سیستم چگونه کار می کند:
احساس گرسنگی می کنید >
غذا می خورید >
قند خونتان بالا می رود >
مرکز تغذیه مغزتان ( هیپوتالاموس شکمی ) تحریک می شود >
احساس سیری می کنید >
خوردن را متوقف می کنید >
قند خونتان افت می کند >
مرکز تغذیه مغذتان ( هیپوتالاموس جانبی ) تحریک می شود >
و این چرخه ادامه پیدا می کند.
مغزتان با معده کار می کند که با استفاده از چیزی به نام حافظه عضلانی از عوامل احساس سیری است. دیواره های معده قبل از اینکه پیغام سیری را به مغز ارسال کند باید تا حد مشخصی پر شوند. وقتی غذا می خورید معده تان صبر می کند تا آن مقدار غذا را واردش کنید. اگر سعی می کنید عادت پرخوری را کنار بگذارید، باید حافظه عضلانی دیواره های معده را مجدد آموزش دهید، طوری که خیلی سریعتر از قبل پیغام من سیر هستم را به مغز ارسال کند. این کار را باید با دور ماندن از گرسنگی خیلی شدید و همچنین پرخوری ناراحت کننده انجام دهید. زمانی غذا بخورید که واقعا احساس گرسنگی دارید و زمانی غذا خوردن را متوقف کنید که احساس گرسنگی نسبتا رفع شده است، منتظر نباشید کاملا احساس سیری کنید.
وقتی واقعا گرسنه باشید به مرور با نشانه های واقعی گرسنگی آشنا می شوید، مانند احساس خالی بودن و نیاز معده به غذا. اگر تا غذا خوردن خیلی منتظر بمانید، ممکن است سردرد، خستگی، ضعف یا سرگیجه بگیرید. برای بسیاری از افراد بهترین توصیه این است که هنگام گرسنگی یک وعده متعادل میل کنند، همچنین فاصله بین وعده ها نباید بیش از چهار ساعت باشد.
این کار زمان می برد و تنها یکی از ابزارهای مهم تثبیت وزن است. اما وقتی این نوع غذا خوردن که شامل تمرکز فکری و بصری است را تمرین می کنید در واقع سیستم مغز و معده را به حالت طبیعی خود باز می گردانید و می توانید با آرامش و راحتی بیشتری به وزن ایده آل خود برسید و آن را ثابت نگه دارید.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سايت دکتر کرمانی
[=B Mitra]چرا عشقهاي هنجار بعد از سالها ريشه دارتر ميشود؟ در عشق واقعي زن و مرد با جلسات متعدد و تحقيقات متعدد از كانالهاي مختلف و مشاوره جذب تفكر، نگرش و ويژگيهاي منحصر به فرد و فطرت پاك هم ميشوند. عشق واقعي، برخلاف عشقهاي هوس محور، بيشتر ريشه در شناخت عميق از نگرش، تفكر و صفات پايدار خود و ديگري دارد، نه زيبايي ظاهري.
برخي از كتاب ها يا مجلات تاريخ مصرف دارند. برخي كتاب ها ماندگار هستند مانند قرآن و ديوان حافظ كتاب شخصيت ما بايد طوري باشد كه تاريخ مصرف نداشته باشد. هنگام خواستگاري همسر آينده بايد شيفته و عاشق تفكر و ذهنيت شما شود . دود عشق از كنده شناخت عميق بلنده مي شود.
هرگز از اندام خود براي شيفته كردن خواستگار و يا همسر استفاده نكنيد، چون اين زيبايي ظاهري زودگذر است و با بيماري يا پيري محكوم به فرسودگي است. ولي اتفاقي كه براي افكار و ذهن شما مي افتد دقيقا متضاد اين حالت خواهد بود هرچه سن بالاتر رود تفكر و شناخت، پختهتر و زيباتر و فرد سازگارتر ميشود، برخلاف زيبايي ظاهري كه با بيماري و بالارفتن سن پژمرده تر ميشود.
علف شيرين به دهن بزي صد در صد با اين مثل موافق هستيم كه علف بايد به دهن بزي شيرين بيايد. و بايد پسر و دختر به دل هم بنشينند.
پس هرگز ازدواج نكنيد تا بعدا همسرتان به دلتان بنشيند
و اگر به اشتباه بدون اين كه به دل هم نشسته باشيد ازدواج كرده ايد، به هيچ وجه فرزندآوري را ابزاري براي ايجاد محبت بين خود قرار ندهيد.
در مسير زندگي و در جاده همزيستي و همباشي، خود واقعي تان باشيد اگر مجبور شويد هر 5 دقيقه همه آنچه را كه دلتان ميخواهد دربارهاش حرف بزنيد بخوريد مجبوريد پيوسته كتاب شخصيت خود را بر خلاف طبع خود، ويرايش كنيد اين تظاهر و دوري از خود بودن، شما را مضطرب خواهد كرد، چون پيوسته نگرانيد كه رابطه شما خراب شود اصل رابطه بسيار كسل كننده خواهد شد. بعد از ازدواج هم براي تضمين رابطه، همسران بايد از نظر عاطفي و احساسي سخي باشند نه خسيس؛ يعني بايد عاقلانه گزينش كرد و عاشقانه زندگي كرد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، صد هزاران دام و دانه ست اي خدا، ج2، ص71.
[=B Mitra]بسیاری، نیازها و نیازمندی های یتیمان را از دیدگاه امور مادّی می نگرند، که باید دارای مسکن و همسر و لباس و تغذیه مناسب شوند، اما امام علی (ع) به همان اندازه ای که به احتیاجات مادّی و جسمی یتیمان فکر می کرد، به رفع نیازها و کمبودهای روانی آنها نیز می اندیشید، که دچار عقده های روانی، یا کمبودهای عاطفی نگردند. در رابطه با یتیمان، تنها غذا برای آنها نمی برد، بلکه با دست خود غذا در دهانشان می گذارد تا شیرینی گرفتن غذا از دست پدر را بچشند. یتیمان را دور خود جمع می کرد، و با انواع بازی ها، و صدای تقلیدی گوسفند آنها را می خنداند.
وقتی یتیمان را به منزل می آورد، و می خواست به آنها عسل بخوراند، انگشتان خود را می شست، و با انگشتان خود عسل در دهان یتیمان می گذارد که دو نوع شیرینی را بچشند:
شیرینی عسل و شیرینی از دست پدر گرفتن.
گرچه افراد ناآگاه به امام علی (ع) اعتراض می کردند، که این کارها در شأن شما نیست. اما امام علی (ع) به نکات ظریفی توجه داشت که امروز در علم روانشناسی، و روانشناسی کودک، و روانشناسی تربیتی، بسیار مورد توجه است.
روانشناسان می گویند: علل بزهکاری فرزندانی که پدر یا مادر را از دست دادند کمبود «عاطفه» است.
امام علی (ع) آنقدر به یتیمان توجه داشت، و با آنها مهربانی می کرد که دیگران می گفتند: لوودتُ اِنّی کُنتُ یتیماً؛ ای کاش منهم یک یتیم بودم (1)
[=B Mitra]
پی نوشت ها :
1- بحار الانوار ج 41 ص49.
[=B Mitra]وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ یُرِیدَآ إِصْلاَحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِیماً خَبِیراً (نساء، 35)
و اگر از (ناسازگارى و) جدایى میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داورى از خانواده ى شوهر، و داورى از خانواده ى زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگى كنند) اگر این دو بناى اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو را به توافق مى رساند، زیرا خداوند، (از نیّات همه) با خبر و آگاه است.
این آیه، براى رفع اختلاف میان زن و شوهر، و پیشگیرى از وقوع طلاق، یك دادگاه خانوادگى را با امتیازات زیر مطرح مى كند:
1. داوران، از هردو فامیل باشند تا سوز، تعهّد وخیرخواهى بیشترى داشته باشند.
2. این دادگاه، نیاز به بودجه ندارد.
3. رسیدگى به اختلاف در این دادگاه، سریع، بدون تراكم پرونده و مشكلات كارِ ادارى است.
4. اسرار دادگاه به بیگانگان نمى رسد ومسائل اختلافى در میان خودشان مى ماند.
5. چون داوران از خود فامیلند، مورد اعتماد طرفین مى باشند.
براى حل همه مشكلات، انتخاب داور جایز است. امام باقرعلیه السلام در پاسخ اعتراضى كه به پذیرش حكمیّت در صفّین براى حضرت على علیه السلام بود این آیه را تلاوت فرمودند.(1)
از امام صادق علیه السلام درباره ى «فابعثوا حَكماً...» سؤال شد، حضرت فرمود: حَكمین نمى توانند به طلاق وجدایى حكم كنند، مگر آنكه از طرفین اجازه داشته باشند.(2)
اكنون نكات و پیام هایى كه از این آیه استفاه مى شود را بیان مى كنیم:
1. علاج واقعه قبل از وقوع باید كرد. نگرانى از شقاق و جدایى كافى است تا اقدام به گزینش داوران شود. «ان خفتم»
2. قبل از نگرانى از شقاق، در زندگى مردم دخالت نكنیم. «وان خفتم»
3. طلاق و جدایى، سزاوار ترس و نگرانى است. «خفتم شقاق»
4. زن و شوهر، یك روح در دو پیكرند. كلمه «شقاق» در جایى بكار مى رود كه یك حقیقت به دو قسمت تقسیم شود.
5. اقدام براى اصلاح میان زن و شوهر باید سریع باشد. حرف «فاء» در جمله «فابعثوا» براى تسریع است.
6. جامعه در برابر اختلافات خانواده ها، مسئولیّت دارد. «وان خفتم... فابعثوا»
7. بستگان، در رفع اختلاف خانواده ها، مسئولیّت بیشترى دارند. «من اهله»
8. زن ومرد در انتخاب داور، حقّ یكسان دارند. «حَكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
9. در جامعه به افرادى اعتماد كنیم و داورى آنان را بپذیریم. «فابعثوا حكماً...»
10. مشكلات مردم را با كمك خود مردم حل كنیم. «فابعثوا حكماً من اهله»
11. از آشتى دادن ناامید و مأیوس و نسبت به آن بى تفاوت نباشیم. «فابعثوا»
12. بیش از نگرانى، موج ایجاد نكنیم، یك داور براى هر یك كافى است. «حَكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
13. اسلام به مسائل شورایى وكدخدامنشى توجّه دارد. «حكماً من اهله و... اهلها»
14. همه مسائل را به قاضى و دادگاه نكشانید، خودتان درون گروهى حل كنید. «فابعثوا حكماً من اهله»
15. هرجا سخن از حقّ و حقوق است، طرفین باید حضور داشته باشند. «حكماً من اهله و حَكماً من اهلها»
16. باید زن و شوهر، داورى داوران انتخاب شده را بپذیرند. (لازمه انتخاب داور، اطاعت از حكم اوست.)
17. در انتخاب داور باید به آگاهى، رازدارى واصلاح طلبى آنان توجّه كرد. «ان یریدا اصلاحاً»
18. هرجا حسن نیّت و بناى اصلاح باشد، توفیق الهى هم سرازیر مى شود. «ان یریدا اصلاحاً یوفّق اللّه بینهما»
19. دلها بدست خداست. «یوفّق اللَّه بینهما»
20. به عقل و تدبیر خود مغرور نشوید، توفیق را از خداوند بدانید. «یوفّق اللّه»
21. طرح قرآن براى اصلاح خانواده برخاسته از علم و حكمت الهى است. «علیماً خبیراً»
22. باید حسن نیّت داشت، چرا كه خداوند، به انگیزه هاى همه آگاه است. «انّ اللّه كان علیماً خبیراً»
[=B Mitra]
پی نوشت:
1) تفسیر نورالثقلین و احتجاج طبرسى، ج 2، ص 58.
2) كافى، ج 6، ص 146.
سايت استاد قرائتي
[=B Mitra]دو گدا بودند یکی بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت. گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرانش رو میدید بسیار چاپلوسی میکرد و از سلطان محمود تعریف میکرد و صله میگرفت ولی اون یکی ساکت بود. اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت: چرا تو هم وقتی شاه رو میبینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه؟
گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه. سلطان محمود خر کیه؟
برای سلطان محمود هم این سؤال پیش اومد که چرا اون گدا ساکته و هیچی نمیگه. وقتی از اطرافیان خود پرسید، به او گفتند که این گدا گفته کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه؟
سلطان محمود ناراحت شد و گفت حالا که این طوری فکر میکنه، فردا مرغی بریان شده که در شکمش الماسی باشه رو به گدایی که چاپلوسی میکنه بدین تا بفهمه سلطان محمود خر کیه؟
صبح روز بعد همین کار رو انجام دادن غافل از اینکه وزیر، بوقلمونی برای گدا برده و گدای متملق، سیره. پس وقتی که مرغ بریان شده رو به او دادند، او که سیر بود مرغ را به گدای ساکت داد و گفت: امروز چند سکه درآمد داشتی؟
او گفت سه سکه.
گدای متملق گفت: این مرغ رو به سه سکه به تو میفروشم و آن گدا قبول نکرد و آخر سر پس از چانهزنی، مرغ بریان رو بدون دادن حتی یک سکه صاحب شد.
لقمهی اول رو که خورد، چشمش به آن سنگ قیمتی افتاد و به رفیق خود گفت فکر میکنم از فردا دیگه همدیگر رو نبینیم.
فردای آن روز سلطان محمود دید که باز گدای متملق اونجاست و گدایی میکنه، از او پرسید چرا هنوز گدایی میکنی؟
گفت: خوب باید خرج زن و بچهام را درآورم.
سلطان محمود با تعجب پرسید: مگر ما دیروز برای شما تحفهای نفرستادیم؟
گدای متملق گفت: بله دست شما درد نکنه. وزیر شما قبل از اینکه شما مرغ رو بفرستید، بوقلمونی آوردند و من خوردم. چون من سیر بودم، مرغ رو به رفیقم دادم و دیگر خبری هم از رفیقم ندارم.
سلطان محمود عصبانی شد و گفت: دست و پایش را ببندید و به قصر بیاریدش. در قصر به گدا گفت: بگو کار رو باید خدا درست کنه. سلطان محمود خر کیه؟
گدا این را نمیگفت و سلطان محمود میگفت بزنیدش. من میگم تو هم بگو: کار خوبه خدا درستش کنه. سلطان محمود خر کیه؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
مقدمه
5. آداب و اخلاق
7. ديني و فلسفي
9. سلامتي و نشاط
12. مرزهاي خنده حلال
[=B Mitra]عقيده از عقد به معناي گره است. يعني چيزي به عقل و قلب گره خورده است.
اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند برای نزول باران دعا کنند؛ روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند، اما در این میان تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود!
The whole village had gone out and gathered together to pray to God foreign; But among them all, only a little boy had brought an umbrella with him
امام صادق (عليه السلام) فرمود: در خاك حائري كه امام حسين عليه السلام در آن مدفون است شفاى از هر دردى است و امان از هر ترسى است.[1]
ابوبکر حضرمى از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است: اگر مریضى از مومنین که حق و حرمت امام حسین (علیه السلام) را بشناسد، به اندازه سر انگشتى از خاک قبرش بردارد براى او دواء و شفاست.[2]
از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد که چگونه است که انسانی از خاک قبر امام حسین (علیه السلام) استفاده می کند و نتیجه می گیرد و شخصی دیگری از خاک استفاده می کند ولی نتیجه نمی گیرد؟
حضرت فرمودند: قسم به خدائی که غیر از او کسی نیست، هیچ کس از تربت امام حسین (علیه السلام) استفاده نکرده در حالی که «عقیده داشته» که خدا به وسیله آن نفع می دهد مگر اینکه نتیجه گرفته. [3]
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که می فرمودند: خاک قبر امام حسین (علیه السلام) شفاء از هر دردی است و امان از هر خوف و اضطرابی است، البته برای کسی که با این نیت و عقیده آن را بگیرد.[4]
[=B Mitra]
پی نوشت :
1. سئل عن الصادق (علیه السلام) يَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَيَنْتَفِعُ بِهِ وَ يَأْخُذُ غَيْرُهُ وَ لَا يَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا يَأْخُذُهُ أَحَدٌ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ اللَّهَ يَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ. (مکارم الاخلاق، ص ۱۶۷)
2. وَ رَوَى أَبُو بَکْرٍ الْحَضْرَمِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ لَوْ أَنَّ مَرِیضاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یَعْرِفُ حَقَّ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ حُرْمَتَهُ أَخَذَ لَهُ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) مِثْلَ رَأْسِ الْأَنْمُلَهِ کَانَ لَهُ دَوَاءً وَ شِفَاء. (کامل الزیارات، ص۴۶۵)
3.سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ فِي طِينِ الْحَائِرِ الَّذِي فِيهِ الْحُسَيْنُ عليه السلام شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.(كامل الزيارات، ص467)
4. عَنْ جابربن یزید الجعفی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدِبْنِ علی علیه السَّلَامُ یقول : طین قَبْرِ الحسین علیه السَّلَامُ شِفَاءٌ مِنْ کل دَاءٍ وَ أَمَانٌ مِنْ کل خَوْفٍ وَ هولمَن أَخَذَلَهُ (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۱۱ )
[=B Mitra]ازدواج موقت
[=B Mitra]سؤال : جوانی هستم که خيلي مايلم ازدواج کنم، ولي فقر و نداشتن استطاعت مالي و مشکلات ديگري که در اين زمينه وجود دارد، مانع ازدواج بنده است؛ حتّي در بلند مدّت هم بعيد ميدانم موفّق به ازدواج شوم؛ بنابراين با توجّه به فشاري که غريزۀ جنسي به من ميآورد، خيلي تمايل دارم ازدواج موقّت کنم، ميدانم که اگر اين کار را نکنم حتماً به گناه ميافتم. حال سؤال بنده اين است که من چه بايد بکنم؟ باور کنيد ديگر نميتوانم صبر کنم. [=B Mitra]پاسخ: اميدوارم هرچه زودتر زمینۀ ازدواج دائمي شما فراهم شود. مأيوس نباشيد چه بسيار که در نااميديها اميدهاي درخشاني بوده است.
بنابراین به فکر ازدواج موقت نباشید و بدانید که ازدواج موقت مشکل شما را بهطور کلّی حل نمیکند. مراقب فریب شیطان برای دوستی با جنس مخالف هم باشید، زيرا جز تشويش فکر و طغيان شهوت چيز ديگري را براي شما نميآورد. من به غير دعا براي شما کمکي ندارم و اميدوارم هرچه زودتر موفّق به ازدواج دائمي شويد و خودتان هم برای ازدواج دائم سختگیر نباشید تا زودتر حل شود.
از رابطه با خداوند تعالی و رابطه با بینوایان هم به اندازۀ وسع خود کمک بگیرید.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]نام کتاب: سبک زندگی( زمینه های پذیرش آداب)،
دکتر علی حسین زاده،
انتشارات موسسه امام خمینی، 1393، قم، چاپ اول
6 فصل دارد:
1. مفهموم ادب و واژه های مرتبط
2. اهمیت آداب
3. نقش عقل در پذیرش آداب
4. نقش اعتقادات در پذیرش اداب
5. نقش اموزش آداب در پذیرش آن
6. نقش معاشرت و هم نشینی در پذیرش آداب
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://www.adinehbook.com/
[=B Mitra][=B Mitra]نگاه خود را چگونه کنترل کنیم؟[=B Mitra]
بررسی ها نشان می دهد که نوجوانان ، اولین قدم های انحراف و تباهی را به کمک دوستان ناباب برداشته ، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند. آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاک و سالم سرایت می کند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.
برای کنترل نگاه از گناه راهکارهایی وجود دارد که مهم ترین آن ها عبارتند از:
۱ـ خداباوری: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این که انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمی است، به انسان کمک می کند نگاه خود را کنترل نماید . امام صادق (ع) می فرماید : «فرو بستن چشم از گناه میسر نیست مگر این که انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده کرده باشد.»
از امام علی(ع) سؤال شد: توانایی بر کنترل چشم چگونه حاصل می شود؟ حضرت فرمود: «این که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانی و تسلیم او باشی.» (۱)
۲ ـ توجه به آثار فرو بستن چشم: اگر انسان بداند کنترل نگاه چه آثار و برکاتی دارد ، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد.
آثار و فوائدی که بر چشم پوشی مترتب است عبارتند از :
الف) راحتی دل : کسی که چشمش را فرو بندد، دلش را آرام کرده است.
با چشم چرانی انسان احساس آرامش نمی کند، زیرا احساسات و غرایز شهوانی تمام ناشدنی و سیری ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدی و زشتی هر چه بیشتر وادار می کند.
امام علی (ع) می فرماید : «کسی که چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است.» (۲)
ب) کشف حقایق : رسول اکرم(ص) می فرماید : «چشمتان را فرو بندید تا عجائبی را ببینید.» (۳)
ج) شیرینی عبادت را حس کردن : پیامبر اسلام (ص) می فرماید : «مسلمانی چشم خود را از زن نامحرم فرو نمی بندد مگر آن که خداوند شیرینی عبادتش را در دل او ایجاد می کند.» (۴)
د) تزویج حورالعین : امام صادق (ع) می فرماید: «کسی که نگاهش به زن نامحرمی بیفتد ، پس چشمش را به سوی آسمان افکند و یا نگاهش را فرو بندد ، خداود حورالعین را به ازدواج او در می آورد.» (۵)
۳ ـ توجه به عواقب چشم چرانی: کسی که بداند چشم چرانی چه پیامدهای ناگواری دارد ، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد کرد و نگاهش را کنترل خواهد کرد. رسول اکرم (ص) می فرماید: «کسی که چشمش را از حرام پر کند ، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد کرد، مگر آن که توبه کند و برگردد.» (۶)
در روایت دیگر می فرماید: «نگاه تیری از تیرهای مسموم شیطان است.» (۷)
حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت و رشد دهندة فسق است». (۸)
۴ ـ طرد افکار شیطانی : برای کنترل نگاه ، باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانی دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام علی (ع) می فرماید: «کسی که در اطراف گناه بسیار بیندیشد ، سرانجام به آن گناه کشیده خواهد شد.» (۹)
۵ ـ پرهیز از عوامل تحریک زا: تخیلات تحریک کننده ، رفت و آمد در جاهایی که نامحرم است ، گفت و گو با نامحرم ، دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل ، زمینه را برای چشم چرانی فراهم می کند.
۶ ـ دقت در دوست یابی : بررسی ها نشان می دهد که نوجوانان ، اولین قدم های انحراف و تباهی را به کمک دوستان ناباب برداشته ، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته اند. (۱۰)
آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاک و سالم سرایت می کند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.
امام علی (ع) می فرماید : «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیزید که طبیعت تو ، ناخودآگاه ناپاکی را از طبع آن ها سرقت می کند.» (۱۱)
۷ ـ ازدواج : یکی از راه های مؤثر در کنترل نگاه ، ارضای صحیح غریزه جنسی از طریق ازدواج است . رسول خدا (ص) می فرماید : «ای گروه جوانان ! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد ، حتماً اقدام کند ، زیرا این بهترین وسیله است که چشم را از نگاه های آلوده و عورت را از بی عفتی محافظت می کند.» (۱۲)
۸ـ تقویت اراده: چشم چرانی اگر به صورت عادت درآمده باشد ، همچون خصایص طبیعی و ذاتی ، دامنه دار و پر نفوذ می گردد و به منزله طبیعت دوم در می آید . در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهم است ، خواستن و انگیزه داشتن است . برای مبارزه با چشم چرانی باید دو کار انجام گیرد:
الف ) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود ،
ب) عادت پسندیده ای جایگزین گردد و خود را به کارهای پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
منبع براي مطالعه بيشتر: مديريت نگاه، رضا اخوي، كتابخانه سايت قائميه اصفهان
[=B Mitra]
پی نوشت:
1. بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص41.
2. میزان الحکمه، ج۴، ص ۳۲۸۹.
3. بحارالانوار، ج۱۰۱٫
4. میزان الحکمة، همان ، ص ۳۲۹۲
5. همان.
6. بحارالانوار، ج۷۳، ص ۳۳۴
7. همان، ج۱۰۱، ص۳۸
8. همان، ص۴۲
9. غررالحکم،ج۵، ص۳۲۱
10. محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران،ج۱، ص ۹۹٫
11. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص ۲۷۲٫
12. مکارم الاخلاق، ص۱۰
سايت راسخون
[=B Mitra]رابطه با نامحرم
[=B Mitra]
پرسش: حد شرعی صحبت کردن و ارتباط با نامحرم چه میزان می باشد؟
[=B Mitra]
برای ارتباط با نامحرم فرقی ندارد ما مجرد یا متاهل، زن یا مرد باشیم ، یک ملاک و قاعده عمومی وجود دارد و آن اینکه هر موقع حس کردیم این فرد نامحرم برای ما موضوعیتی از محبت ویژه پیدا کرده به نوعی به او عادت کردیم و دوست دارید صدای او را بشنوید، با او چت کنید و حس کنیم در کنار او آرامش داریم ولی کاذب است چون کار شیطان رنگین کمان زیبا انداختن روی گناه است. برای همین هم یک میدان مغناطیسی روی گناه ایجاد می کند و خلاء او برای ما طوری شود که دچار آشفتگی شویم و دلمان می خواهد که او در کنار ما باشد یعنی یک آرامش حقیقی را از دست دادیم و آرامش کاذبی را بدست آوردیم . اینجا قطعا ما دچار حریمی شدیم که خداوند قرق گاه خودش قرار داده است و باید بلافاصله از آن دور شویم یعنی قبل از اینکه کارت قرمز بگیریم در همان کارت زرد حواسمان جمع باشد ، در چراغ چشمک زن سر چهار راه روابط بین دو جنس متوجه شویم که باید رابطه را کم رنگ کنیم ، مدیریت احساس و مدیریت هیجانات عاطفی چیزی است که انسان به صورت ارادی و آگاهانه آن را دارا است ولی امروز در زندگی مدرن همه فکر می کنند که باید با آخرین سرعت از این مرزها عبور کنند تلقی آنها این است که ما تمایل ویژه ای نداریم مگر چه اشکالی دارد؟
موجب می شود که آن نیازهای درونی سیراب شود، یا حتی گاهی اوقات فرد فکر می کند با این رابطه به سلامت روحی خود کمک می کند. این ها همه دروغ های بزرگ است که به خود می گوییم و نشانه اش همان وجدان درد است، وجدان دردی که آدم می گیرد تا وقتی است که هنوز این گناه برایش عادی نشده است، بعد از اینکه گناه عادی شد، وجدان درد هم این قدر ساکت می شود که شما فکر می کنید اصلا گناه کار خوبی است. کسانی که گناه نمی کنند انگار مجرم هستند، جای خوبی و بدی عوض شده است پس راه حل ما این است که حواسمان باشد در ارتباط با نامحرم، در گفتن، شنیدن و دیدن مدار قلبمان کف دستمان است. مراقب باشیم که هم به خودمان و هم به طرف مقابلمان خیانت نکنیم. مبادا در رفتارها و گفتارها آن پالس عاطفی قوی بیاید و جایگزین یک رابطه انسانی شود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سمت خدا، نيلچي زاده
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال : دختري هستم که با یک پسر ارتباط پیدا کردهام. او بهشدّت به من علاقهمند است و من از ترک او ميترسم؛ امّا اگر هم بخواهم با او باشم، به هيچوجه دوست ندارم به گناه آلوده شوم، حتّي در حدّ يک نگاه. به نظر شما چه کنم؟ آيا ميتوانم بدون اذن پدرم با او صيغه بخوانم و با او ازدواج موقّت کنم؟[=B Mitra]
پاسخ: آنچه جلو آمده است، بسيار بد و خطرناک است و مايۀ آبروريزي دو طرف و خانوادههاست. البته خود، اين بلا را بر سر خود آوردهايد.
عقد موقّت بدون اذن پدر جایز نيست؛ بلکه با اذن پدر هم برای شما خطر دارد و آيندۀ شما را تباه ميکند.
آنچه خيلي بجاست، اینکه عشق يکديگر را فراموش کنيد و اصلاً ارتباط نداشته باشید.
********
[=B Mitra]سؤال : به دختری علاقه داشتم، سعی کردم فراموشش کنم، ولی گاهي فکرش دوباره به سراغم میآید. آیا این برای من که قصد ازدواج دارم، درست است؟ محبّتم به او در حدّ پرستش بود. چه کنم که یادش را فراموش کنم؟ میترسم عاقبتبهخیر نشوم.[=B Mitra]
پاسخ: هر وقت بهیاد شما آمد، فکر خوب جایگزین آن کنید تا انشاءالله به کلّی فراموش شود و اگر اراده کنید، حتماً میتوانید او را فراموش کنید. شما باید به فکر ازدواج باشید و فکر گذشته، بر زندگی آیندۀ شما تأثیر منفی میگذارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده، نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري، انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]استعاره و نماد قدرت فوقالعادهای دارند و بر ضمیر ناهشیار و هشیار اثرگذارند.یونگ، روانشناس معروف، در کتاب انسان و سمبولهایش میگوید: قدرت یک مذهب به نمادهای آن است.
ملاّ ـ که یکی نماد دینی استـ از ملأ گرفته شده است. ملأ یعنی پر. برخلاف خلأ که به معنای توخالی است. بنابراین ملا به کسی میگویند که سرش پر از اندیشه و خلاقیت باشد، نه اینکه کلهاش پوک باشد.لطیفههای ملانصرالدین که مثل نقل و نبات، حتی در کتب برخی افراد مذهبی و روانشناسان کشور، نقل میشود، نمونة بارز نمادسوزی و سمبلستیزی استعمار است. ما نیز با شنیدن و بیان آنها با لبخند و قهقهه، نادانسته، آب به آسیاب دشمن میریزیم.
«خود را به کوچة علیچپ زدن» و «فکر کرده علیآباد هم شهریه» نمونههایی از نبرد نرمِ نمادستیزی است. استعمار در دورة قاجار با کمک برخی روشنفکران، برای راندن دین از اتوبان زندگی اجتماعی به خاکی انزوا، از عَلم کردن شخصی به عنوان ملانصرالدین استفاده کرد. آنها برای تمسخر دین و تثبیت افکار سمّی و خرافات در اذهان، حکایات او را به کاریکاتورهایی مُضحک پیوند زدند تا دو حس تصویری و نوشتاری را به کار بگیرند. دشمن برای نمادهای دینی سه نماد ملا، نصر و دین را برگزیده، و در قالب حکایات و لطیفههای تمثیلی، آنها را در ذهنها شرطیسازی و ماندگار کرده است. چنین ملایی ناصر و یاریگر دین نیست، بلکه دشمن دین است و بهتر است گفته شود ملاخصمالدین.
برخی ناشران نیز نادانسته با نشاندن نام ملانصرالدین به جای نامهای دیگر، دایرة لطیفههای ملانصرالدین را توسعه دادند و به این نمادسوزی دامن زدهاند.
نمادسوزی و دربرابر نمادسازی دشمن در بازیهای رایانهای انگری بردز، شاهزادة ایرانی و فیلم محاصره و سیصد، شکل جدید مقابله با اسلام و تمدن غنی ایرانی است.
میدانم برخی خواهند گفت باید بیشتر از نظر تاریخی تحقیق کنیم تا ببینیم آیا واقعاً استعمار در ساختن لطیفههای ملانصرالدین دخالتی داشته است.
من میگویم گوهر نمادها حساستر و ارزشمندتر از آن هستند که دستمالی شوند و باید از آلودگی و خط و خش مصون باشند. به یاد داشته باشیم بخواهیم یا نخواهیم شیرینی و جذابیت این لطایف چیزهایی خرافی، مبتذل و سفیهانه را نیز به ذهن متبادر میسازد. بنابراین باید در حفظ نمادهای دینی و ملی دقت زیادی کنیم. آیا ما حاضریم فامیل یا نام فرزندمان را سبک صدا بزنند؟ به دلیل قدرت نمادهای ملی و مذهبی است که شبکههای ضدانقلاب مدتها کار میکردند تا الفاظ مقدس مانند «یا اباالفضل» و «یا علی» را از زبان ورزشکاران بگیرند و به جای جوانمردانی چون تختی، قهرمانان پوشالی غرب را سمبل ما کنند.
چه باید کرد؟
سیاست دشمن، نرم و مخملی است؛ همانگونه که بیبیسی در ضمن حقایق بسیار، دروغ و شبههها را تزریق میکند. در بسیاری داستانها نیز ملا انسانی کاملاً عاقل و حکیم معرفی میشود و در برخی سفیه و ابله. داستان طنز تمثیلی «آستین نو بخور پلو» نمونة ملایم است. درکل باید به دشمن بگوییم: «ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان».
در شغل دندانپزشکی، اگر ببینند که دندانی قابلیت ترمیم ندارد، آن را میکشند و به جای آن، دندان جدید ایمپلنت میکنند. ما نیز باید نام اقوام ایرانی یا ملانصرالدین را که سفیه و حتی گاهی عاقل و حکیم معرفی شدهاند، با نامهایی که توهین به هیچ بشری نباشد، مانند سیبزمینی، غافل، خوشخیال، آقای زرنگ، مشنگباشی، زبلخان، دستوپاچلفتی و وارفته جایگزین کنیم.[1]
تذکر: اغلب یا همة داستانهای بهلول عاقل همگی یا اغلب حکمتآموز است و از تمسخر و توهین به او و نمادهای دینی به دور است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
[1]. محمدحسین قدیری، مثل های روان( تمثیل های روان شناختی و تربیتی)، ص100.
[=B Mitra]معمولاً واکنشهای منفی کودکان خردسال (5-2 سال) در تولد خواهر و برادرهای جديد ظرف مدت چهار ماه کاهش مییابد و تا یک سال بعد، بیشتر آن برطرف میشود، ولی برخی کودکان بهگونهای رفتار میکنند که گویی قرار نیست حالاحالاها نسیم سازگاری بوزد!
اما چرا؟
در این کودکان باید به عواملي همچون:
خلقوخوی کودک خردسال،
مشکلات ارتباطی والدین با او قبل از تولد فرزند جدید،
سن پایین کودک در هنگام تولد خواهر یا برادر جدید،
رفتار ناپخته و تحمیلی مادر در برابر خواستههای کودک خردسال برای دریافت توجه و محبت،
اختلافات زناشویی،
و توجه بیش از حد مادر و پدر و یا اطرافیان به کودک نورسیده اشاره کرد.
هر چه سن کودک بیشتر باشد، چون سرگرمیهای بیرون از خانه یا داخل خانه بیشتری دارد و امکان نگهداری از نوزاد در او عملیتر است، زودتر با تولد نوزاد سازگار میشود و هر چه سن کمتر باشد بهخصوص زیر یک سال و نیم، با این پدیده دیرتر و سختتر کنار خواهد آمد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نویسنده: علی صادقی سرشت(روان شناس)، مجله خانه خوبان شماره ۹۳، آذر ۹۵
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: چرا هميشه خواستگارام اجق وجق و نامناسباند؟
[=B Mitra]
باربارا دي آنجليس مي گويد:
«در مشاوره ام زني مدام شكايت ميكرد كه نميتوانم مرد مناسبي را براي ازدواج بيابم. فقط مردان نامناسب آن هم براي ارضاي هوس جذبم ميشوند. اين اتفاق غيرمنتظره نبود با اين كه او منظور بدي نداشت ولي پوشش زننده و آرايش غليظ و موهاي تافت زده او به سبك زنان هرزه و فاسد بود.
پوشش بايد متناسب با عقلانيت باشد. خواستگار را شيفته تفكر و انديشه خود كنيد كه ماندگار تر از زيبايي است و در طول زمان عميق تر و وسيع تر ميشود. البته آراستگي و پوشش مناسب و زيبايي متعادل هم به جاي خود لازم است. خود را در حد كالاي جنسي معرفي نكنيد وگرنه بعد از فروكش كردن شهوت او گرفتار كوري جنسي ميشود و از چشمش ميافتيد و اين يعني مراسم دفن و ختم يك وصال و عشق هاليوودي.»
[=B Mitra]
پی نوشت:
رك: قوانين واقعي يك ازدواج، ص140و172.
[=B Mitra]1. سيدعلي خامنهاي http://www.khamenei.ir 377474 ـ3728227ـ 025
2. ناصر مکارم شيرازي makaremshirazi.org15 -37743110-025
3. سيدعلي سيستاني sistani.org 19- 37741414ـ 025
4. حسين وحيد خراساني vahid-khorasani.ir 37740611ـ 025
5. حسين نوري همداني noorihamedani.com 37741850-025
6. لطفالله صافي گلپايگاني http://safi.ir/ 3749ـ025
7. جعفر سبحاني tohid.ir 37743151ـ 025
8. عبدالله جوادی آملی http://www.javadi.esra.ir 37839183 و 37839283 -025
9. سيد موسي شبيري زنجاني http://www.zanjani.ir 37740321-025
10. محمد تقي بهجت http://www.bahjat.ir73ـ37743271ـ025
11. جواد تبريزي http://www.tabrizi.org37744286ـ025
12. فاضل لنکراني http://www.lankarani.org 2ـ 37720500 ـ025
13. حسين مظاهري almazaheri.ir 446491ـ0311
14. مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات http://www.pasokhgoo.ir 09640
15. انديشة قم (حوزة علمية قم) andisheqom.com
16. نهاد رهبري ahkam.porsemani.ir/
17. انهار// (سيدمحمدحسن بنيهاشمي خميني) .portal.anhar.ir
18. انوار طاها (سيدمجتبي حسيني) http://www.anvartaha.ir
كانال تلگرامي
آیتاللهالعظمی خامنهای:
Khamenei_ir
آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی:
saafi_ir
آیتاللهالعظمی مکارمشیرازی:
Makarem_ir
آیتاللهالعظمی جوادی آملی:
esrapr
آیتاللهالعظمی سبحانی:
sobhani_ir
آیتاللهالعظمی نوری همدانی:
noorihamedani
آیتاللهالعظمی موسویاردبیلی:
Mousavi_ardebili
آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
shobeirizanjani
آیتاللهالعظمی بهجت:
bahjat_ir
مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني
pasokhgoo
anhar_ahkam
[=B Mitra]چنان کز غم، دل دانا گریزد
دو چندان غم ز پیش ما گریزد
مگر ما شحنهایم و غم چو دزدست
چو ما را دید جا از جا گریزد
بغرد شیر عشق و گله غم
چو صید از شیر در صحرا گریزد
ز نابینا برهنه غم ندارد
ز پیش دیده بینا گریزد
مرا سوداست تا غم را ببینم
ولیکن غم از این سودا گریزد
همه عالم به دست غم زبونند
چو او بیند مرا تنها گریزد
اگر بالا روم پستی گریزد
وگر پستی روم بالا گریزد
خمُش باشم بود کاین غم درافتد
غلط، خود غم ز ناگویا گریزد
مولوي
كليد واژهها
غم، افسردگي، رضايت از زندگي، شادكامي، جهان بيني توحيدي، غم پسنديده و ناپسند، مديريت ذهن، زندگي در لحظه، مديريت خيال،
ناگويا : كسي كه من او از ميان برداشته شد. مولانا مي گويد من خودم نيستم كه حرف مي زنم من ني ام كس ديگري (جان)در اين ني مي دمد و شما صداي او را مي شنويد دم که مرد نایی در نای کرد//درخور نایست نه درخورد مرد
[=B Mitra]
كانال زندگي آرام