[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
نویسنده: اصغر طاهرزاده
فهرست مطالب
مقدمه 7
مقدمه مؤلف 9
چه شد که کار به قتل امام حسين(ع)کشيده شد 13
بهترين انتخاب در سختترين صحنه. 15
عامل اصلي شهادت امام حسين(ع)...... 17
غفلت از قداستها 21
نقش حزب اموي در شهادت امام حسين(ع)...... 22
غفلت از باطن قدسي اسلام. 27
اسلامِ دنياييشده. 31
تفاوت دو نوع برخورد با اسلام. 34
به حاشيهرفتن معنويت! 37
آفت توليد بدون توحيد.. 40
وقتي امور فرعيِ زندگي عمده شود. 45
غفلت از عقل قدسي شريعت... 49
ضرورت وجود امام معصوم در ادامهي دين.. 52
هدف اصلي امام حسين(ع)...... 55
غفلت از مقام امام(ع)...... 60
راز شادي امام حسين(ع) در قتلگاه 65
جمال هيبت امام(ع) در قتلگاه. 69
با چهرههاي تابناک، به سوي مرگ.... 71
گرفتاري و دلداري! 73
راز عبادات شب عاشورا 77
رفع فاجعهي امويان از جهان اسلام. 80
نقشهي معاويه در هدم اسلام. 83
دستورالعملي از عالم غيب... 86
آگاهي زينبi از اصول برنامه. 88
پارهکردن پردهي نفاق امويان.. 91
حزب اُموي.. 93
شخصيت ابوسفيان و رهبري حزب اُموي.. 95
زمينههاي حکومت معاويه. 100
آفت خلط امويان با اهل سنت... 102
جنگ نفاق جديد با انقلاب اسلامي.. 104
اولين نتيجه. 108
جدايي فريبخوردگان از امويان.. 110
شکست بنبست... 113
توقفِ تأثيرگذاري امويان.. 115
روم ديروز و غرب امروز. 117
زيباييهاي کربلا.. 119
[=B Mitra]قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى (عـلیه السّلام) از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان.
[=B Mitra]بدگماني به امام جماعت
[=B Mitra]يكي از دوستان طلبه در مسجدي برنامه اقامه نماز داشت. يك روز وقتي به مسجد رسيد، رفت داخل دستشويي مسجد و بعد اومد بيرون و بدون اين كه وضويي بگيره مستقيم رفت داخل محراب و نماز مغرب رو شروع كرد. چند نفر كه توي دستشويي حاج آقا رو ديده بودند شايعه كردند حاجآقا بدون وضو مياد نماز، و تقوا و عدالت نداره! دلم براتون بگه؛ اون روز دو دستگي شد و يه عده به حاجآقا اقتدا كردند و يه عده فرادا نماز خوندند. برا همينه كه امام علي (ع) فرمودند: «اتّقوا مَواضِعَ التُهَم»؛ «خود را در جايگاه تهمت قرار ندهيد.»
حاجآقا كه از مسأله بو برده بود بلافاصله پس از نماز مغرب ميكرفون رو دست گرفت و گفت: بنده يه آمپول داشتم كه برداشتم توي مسير مسجد رفتم زدم. تا به مسجد رسيدم گفتم نكنه جاش خون اومده باشه؛ برا همين رفتم داخل دستشويي و جاشو چك كردم كه الحمد لله نجس نشده بود و چون توي خونه وضو گرفته بودم مستقيم اومدم توي محراب. با اين توضيح، سوء تفاهم برطرف شد و بحمدلله به خير گذشت.
[=B Mitra]ناباب و نایاب [=B Mitra] کتاب «ناباب و نایاب؛ گفتارهای ناباب در تعلیم و تربیت نایاب» نوشتۀ دکتر عبدالعظیم کریمی و ناشر قبسات منتشر شد.
کریمی در معرفی کتابش میگوید: در این گفتارهای ناباب، بابی دیگر از تعلیم و تربیتِ نایاب گشوده میشود تا همه مؤلفهها و عناصر تربیتِ آسیبزا را به چالشی دردناک درکشاند. وی کتاب را با این گزیدهها آغاز کرده است:
• فاجعۀ اصلی در تعلیم و تربیت این است که ما دیگر قادر نیستیم فاجعه را در تعلیم و تربیت حس کنیم!
• دینی کردن افراد، مخفیگاه مخوف تخفیف حس دینی آنهاست!
• آنچه ما را از حقیقت تربیت بازداشته، استحالۀ تربیت از ساحت فطرت الهی به ساحت صنعت انسانی است!
• بشر هماکنون بهگونهای تربیت شده است که بهجای اینکه حیوان ناطق باشد، ناطق حیوان است!
ناباب و نایاب دو بخش دارد. «چگونه از تعلیم و تربیت دست برداریم؟» عنوان بخش اول است که در نه گفتار تنظیم شده است: تدسیه (توطئه) در برابر تزکیه (توسعه)؛ تربیت بهمثابۀ تبعیت؛ دانش قبلی خواستگاه تربیت دینی؛ بازجست عزتنفس در گفتمان «بودن»؛ ایجاد تحول، مانع تحول است؛ یادگیری «پدیدارشونده» در برابر یادگیری «بازتولیدشونده»؛ بازی و فراغت بهمثابۀ عبادت؛ آسیبشناسی تربیت؛ حس دینی به سبک کودکی.
بخش دوم کتاب با عنوان «تربیت پرهیزی بهجای تربیت تجویزی» هشت گفتار بعدی را دربرگرفته است: غایت تربیت کردن، تربیت نکردن است؛ غایت فزونی و پیشرفت، کاستن و بازگشتن است؛ غایت هدفمندی در تربیت، هدفزدایی از تربیت است؛ غایت تشویق، تنبیه است؛ غایت بزرگ شدن، کودک شدن است؛ غایت راز آموزش، رازپوشی است؛ غایت آگاهی غفلت است؛ غایت منفی، مثبت است.
[=B Mitra]ملاخصم الدين (تمثيل هاي سمي)
[=B Mitra]به نظرمي رسد بين نماد ساختگي ملانصرالدين با حكايات ابلهانه اش (برخلاف حكايات بهلول عاقل و صمصام) و ناصرالدين شاه ارتباطي عميق باشد چون هردو «دين« دارند هر دو «نصر» و ياوري دارند. سياست انگليس دين زدايي و فرقه زايي بود از آنجا كه درخت دين ريشه عميقي در قلب هاي مردم داشت نميتوانستند مستقيم دربيفتند. اين دقيق ترين عمليات رواني و جنگ نرم براي هجوم به فرهنگ ديني است؛ يعني سربريدن نمادهاي ديني با پنبه جنگ مخملي به جاي چنگ نشتري.
در نرم افزار لبخندها و دلخندها با غربال گري لطائف، برخي از حكايت نصرالدين در قالب دو بخش بيان شد تا مردم ديندار اين تفكيك و غربال زدن را در بيان و نوشتن حكايات نصرالدين الگو قرار دهند:
الف) ملانصرالدين (ياور و بال دين، نمادهاي وارسته )
ب) ملاخصم الدين (وبال و بار دين، نمادهاي ديني وابسته، ساختگي و انگليسي)
دو نمونه
1- ملاخصم الدين: نردبان
روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟
ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت: در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.
2- ملانصرالدين: سپر
ملانصرالدين به جهاد در راه خدا رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا براي شاد كردن همرزمانش سپر بزرگش را نشان آن دشمن داد و گفت: ای نادان، كوري؟! سپر به این بزرگی را نمی بینی. سنگ بر سر من می زنی؟
تذكر: پس بزرگواران با غربال زدن حكايات نصرالدين به روش بالا با جنگ نرم دشمن مبارزه كنيم.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، مثل هاي روان، ص98
[=B Mitra]زخمی ام نکن
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال:
با توجه به این که اکثر استفاده کنندگان از سایت های مستهجن مردان هستند، و زنان از این امر احساس خوبی ندارند چگونه می توانند با این رفتار غیراخلاقی شوهر برخورد کنند؟[=B Mitra]
پاسخ:
اين سؤال از جمله سؤالاتي است كه روان شناسان و كارشناسان ديني از خانم هاي رنجور بسيار زيادي مي شنوند.
غالبا وقتي با كارشناس صحبت مي كنند كه واكنش منفي در برابر كنش منفي شوهر انجام داده اند و آب روابط و صميميت و حرمت ها، كدر و تيره شده است. جوانان فرصت هاي قبل از ازدواج را خيلي رايگان از دست مي دهند و مهارت هاي لازم براي همسرداري و تحكيم روابط و آسيب زدايي ياد نمي گيرند. دختران قبل از ازدواج «بايد» آموزش ببينيد كه چگونه ميتوانند از بروز اين مشكلات پيشگيري كنند. و در صورت بروز مشكل به دور از نفرت و هيجانهاي منفي شديد، به گوهر وجودي و فطرت الهي شوهر «توجه مثبت غيرمشروط» داشته باشد با روشهاي شناختي، هيجاني و رفتاري علمي و ديني آن را درمان كند.
خانمی که از مشاهده تصاویر جنسی و روابط اینترنتی و تلفنی شوهرش با خانم های همکارش خودخوری می کند و چیزی نمی گوید ممکن است ابتدا با خودخوری کمی خود را آرام کند، ولی به تدریج این ناراحتی های انباشته شده برای او دردسر و کل زندگی ایجاد می کنند؛ سبب زخم معده، سردرد، پژمردگی و افسردگی، ضعف اعصاب و بدبینی، و پرخاشگری و برخورد غیرمنطقی هنگام تذکر دادن و...می شود. وقتی او لبریز از ناراحتی و خشم شد نمی تواند امر به معروف و نهی از منکر همدلانه با ظرافت های روان شناختی با توجه شرایط و مراتب آن داشته باشد. به همین دلیل، این خانم با تندی و خشونت گرفتار منکر می شود. در این هنگام شوهرش چون آبرویش رفته و حرمتی برای خود نمی بیند، به سیم آخر می زند و حتی کار زشتش را انکار نمی کند و در صدد دفاع از خودخواهی هایش بر می آید.
در برابر منکرات جنسي شریک زندگی، راه كارهاي زير ممکن است به طور گذرا مسکن باشند، ولی راهکارهای مؤثر و درمان واقعي نیستند:
«همراهی و همیاری با تأیید مستقیم و غیرمستقیم»،
«درون ریزی و خودخوری»،
«انتقام و مقابله به مثل»،
«تغافل و چشم پوشی»،
«آبرو ريزي»،
«پرخاشگریم،
«تهديد»،
«تظاهر» و
«تسلیم».
بهترين تدبير
بهترین راهکار امر به معروف و نهی از منکر با توجه به ظرافت های آن(شرایط و مراتب) و کمک از مشاور خانواده و مشاور دینی است.
بنابراین، در این مواقع باید با آرامش به طور غیرمستقیم (با کتاب، کلی گویی، به در گفتن تا دیوار بشنود، سی دی آموزنده و...) زیان های این کار را برای او نمایان کند و حتی اجازه ندهد آبروی شوهرش نزد خودش هم برود. وقتي حرمت ديگري را بشكنيم و او احساس ارزشمندي نكند ديگر برايش فرقي نمي كند كه شما به او چه نظري داريد و يا با ما در مي افتد و يا توجيه مي كند و يا منكر ضررها مي شود و خود را روشنفكر معرفي مي كند و دستورات اخلاقي را بي ارزش جلوه مي دهد. وقتي حرمت ديگري شكسته شد خيلي سخت مي شود ان را ترميم كرد.
نبايد از او اعتراف كشي كنيم كه چه گناهي مي كند.
در مشكل ندميم
از كل شخصيت آن رفتار بد را كسر و كم كنيم. نه اين كه به كل شخصيت شوهر نمره منفي بدهيم براي آن رفتار زشت. اگر به خطاي جنسي او فكر كنيم و روزانه اين خطا را پيوسته در ذهن مرور كنيم. دو درصد خطاي شوهر را بعد از چند روز 98 درصد خطا مي بينيم و دو درصد نمره خوبي به كل شخصيت او مي دهيم و او از چشم، قلب و ذهن ما مي افتد و وجودمان سرشار از نفرت به او مي شود. اينجاست كه او نفرت را از چشمان، حالات گفتار، سكوت و رفتار و ظاهر ما مي خواند و نفرت نفرت خواهد آورد و روز به روز از هم دور مي شويم.
لازم است همسر نقاط قوت مادي، علمي، اجتماعي و معنوی او را آشکار سازد و «حرمت خود» و «احساس ارزشمندی» را در او زنده کند.
در مرحله بعد بدون خبر کردن دیگران خودش به او تذکر بدهد، ولی تلاش نکند که از او اقرار و اعتراف بگیرید و محکومش کند.
در مرحله سوم کمی تندتر بیان کند و اعلام کند که مرحله بعد مجبورم از خانواده و بعد از قانون کمک بگیریم. البته اگر قانون نتواند تو را تغییر دهد من خودم می توانم برای زندگی خودم برنامه داشته باشم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت انجمن گفت و گوي ديني
[=B Mitra]بازی و هم بازی
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: انواع بازي از نظر همباري كدام اند؟ [=B Mitra]
پاسخ: انواع بازیها از لحاظ هم بازی عبارتند از [=B Mitra]بازی مشارکتی :[=B Mitra] وقتی کودکان با یکدیگر بازی می کنند و مواد فعالیتهای مشابه را به طور مشترک به یک شیوه غیر سازماندهی شده استفاده می کنند بازی مشارکتی صورت میگیرد . این نوع بازی نیاز به یک هدف سازماندهی شده دارد . [=B Mitra]بازی مستمر : [=B Mitra]کودکان مستقلا و به تنهایی بازی می کنند بدون اینکه به دیگران مراجعه کنند [=B Mitra]مشاهده گر :[=B Mitra] کودکان به مشاهده ی بازی دیگران می پردازند سوال می کنند پیشنهاد می دهند اما وارد بازی نمی شوند . [=B Mitra]بازی موازی :[=B Mitra] بچه هایی که به سادگی در کنار همدیگر با وسایل مشابه بازی می کنند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، نرم افزار ورزيدگي در زندگي، اندرویدی(رایگان)، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]اقيانوس آرام
[=B Mitra]با رفق و گذشت و مدارا خانه را براي خود و اهل خانه و والدين خود اقيانوس آرام كنيم. بابا نشست و دستي كشيد بر سر و گونه هاي دخترك خردسالش و گفت: بابايي، من و مامانت با هم تفاهم نداريم و با هم صحبت كرديم تا توافقی از هم جدا بشیم؟
دخترك در حالي كه اشك ميريخت هق هق كنان پاسخ داد: بـ بـ با بابا جون، اگه میتونین توافق کنین چرا جدا میشین؟ خب، توافق كنيد كه با هم بسازيد و گذشت داشته باشيد مگر شما وقتي با دختر خاله بحثم ميشه نميگيد «آدم» بايد مدارا و گذشت داشته باشه؟!
امام على عليه السلام: الرِّفقُ يُيَسِّرُ الصِّعابَ، وَيُسَهِّلُ شَديدَ الأسبابِ؛ مدارا و نرمى، دشواريها را آسان، و چاره هاى سخت را ساده مىسازد.[1] اگر ميشود به توافق كرد بر جدايي چرا زحمت نكشيم و با مشاوره تلاش كنيم بر توافق و تفاهم؟ فكر نكنيم كل زندگي مانند بهشت است زندگي چم و خم هاي زيادي دارد با چم و قلق آن را بدست آوريم. هنر ساختن زندگي است نه باختن به آن. بسياري از افراد اضطرابي، وسواسي يا افسرده ميگويند از خدا مرگمان را ميخواهيم. خب، چرا از خدا مرگ داعش را نمينخواهيم. چرا از خدا شفا نخواهيم و از معجزه يعني «قدرت اراده، عمل و دعا» براي حل مشكل كمك نگيريم.
طلاق عاطفي
ما باید در گفت وگوهای قبل از ازدواج خط قرمزهای خود مانند حدود شرعي در روابط و كسب حلال را معین کنیم، مطمن باشید با محبت، ایثار و عشق نمیتوان این خط قرمز ها را زرد کرد. خیلی به ندرت این تغییرات رخ می دهد، از همان ابتدا باید برای یکدیگر مرزها و باید و نبایدها را مشخص کنیم؛ اگر مذهبي با فرد بيقيدي ازدواج كند. اين دو تفاوت بنيادين در كسب حلال، سبكهاي ارتباطي، نگرشها و سبك تربيت فرزندان خواهند داشت. مهر و محبت نميتواند اين تفاوتها را بردارد، مگر اين كه آن يكي هم ديندار شود يا اين يكي بيقيد شوند تا انسجام، هارموني و هماهنگي بين آنها ايجاد شود. روابط همسران به اقيانوس ناآرام ميماند طلاق عاطفي (طلاق پنهان = طلاق خاموش = طلاق تاريك) در بسياري از زندگيها حكفرماست. بهترين طلاق عاطفي و توافقي وقتي است كه عشق يك طرفه است. موتور زندگي زناشويي دو چرخ دارد. در عشق يك طرفه شما كه مسير را ميخوايد تك چرخ و دوپشت برويد اين طوري هر دو حادثه ميبينيد. بنابراين بهترين طلاق توافقي و تفاهمي زماني است كه قبل از ازدواج ميلي داريد به طرف مقابل ولي والدين باتجريه و مشاور ازدواج ميگويند شما براي هم ساخته نشدهايد. زن و شوهري كه از همان ابتدا به رغم ناهمتايي به اميد توافق و تفاهم ازدواج ميكنند راه به شدت ناهمواري را در پيش گرفته اند كه به سمت مرداب اختلاف و درههاي مشاجره ختم ميشود.
ترک شهوات
امام على عليه السلام ميفرمايند: طَهِّرُوا أنفُسَكُم مِن دَنَسِ الشَّهَواتِ تُدرِكُوا رَفيعَ الدَّرَجاتِ؛ جان هاى خود را از آلودگى شهوتها پاك سازيد، تا به درجات بلند دست يابيد. بزرگان عرفان ميگويند نردبان رشد عرفاني از همين روابط ما با ديگران، گذشت، فروبردن خشم و مدارا شروع ميشوند و نبايد دنبال ذكرهاي خاصي بود تا اخلاق خودمان را در خانواده اصلاح نكرده ايم.
[=B Mitra]بابا، اجازه؟
[=B Mitra](مِهر و مُهر استاندارد)
وقتي كالاها و وسايل تقلبي در بازار زياد شد، سازماني براي تعيين استاندارد تشكيل شد تا فريبكاري و تقلب را رفع و دفع كنند. اذن پدر براي ازدواج دختر باكره همچون مهر استاندارد براي تشخيص كالاي مرغوب از خراب يا تقلبي است. خداوند رحمان هم براي اينكه در ازدواج دختر، جلو فريبكاري مردان هوسباز را بگيرد، اذن پدر و جد پدري را كه مصالح دختر را در نظر ميگيرند، لازم كرده است. البته اگر پدر يا جد پدري مصالح عرفي و شرعي دختر را در نظر نگيرند و بیجهت خواستگار را نپذیرند، اجازة آنها ساقط ميشود. ساقط شدن اجازة آنها به معناي اين است كه آنها صلاحيت ندارند و مهر استانداردشان فاقد اعتبار است. البته باید توجه داشت که امروزه تشخیص اینكه مصالح را رعايت ميكنند يا نه بر عهدة دادگاههاست.
اذن پدر و جد پدري براي ازدواج دختر، دلايل مختلفي دارد.
چند دليل درخور توجه عبارتاند از:
مهمترين آنها اينكه پدر، خواستگار را كه همجنس خودش است بهتر ميتواند بشناسد؛
دوم اينكه براي مرد زمينة تحقيق در محيطهاي مختلف و حتي شهرهاي ديگر بيشتر فراهم است؛
سوم اينكه از نظر روانشناختي دختر عاطفهگرا و جزءنگر و وابسته و جوياي تكيهگاه از جنس مكمل خود است.
مردان شياد مانند ماهيگير هستند. آنها با توجه به نيازهاي روانشناختي دختر، برايش دام پهن ميكنند و دانه و طعمه برميگزينند. در برابر، پدر دختر از نظر روانشناختي عقلگرا، كلنگر، حمايتگر و مقتدر است. پدر مانند شير نر قلمرو و حريم دارد. غيرتش براي خانه و خانوادهاش قلمرو استحفاظي و امنيتي ميسازد. بنابراين جواناني كه براي ازدواج قصد جدي ندارند يا شياداني كه قصد هوسراني دارند، با ديدن او عقبنشيني ميكنند. از سوي ديگر، دختر پرمهر و عاطفه و رقيقالقلب با مشورت با پدر، ضعف شناختي و منطقياش برطرف ميشود. همانطور كه در مواقع خاص ضعف عاطفي مرد با مشورت با مادرش، دختر و يا همسرش رفع ميشود.
تذكر:
آنچه جوان در آينه ميبينيد، فرد با تجربه و سالمند در خشت خام ميبيند. زنان بيوه كه تجربة زندگي با مرد را دارند، مرد را بهتر ميشناسند. سردي و گرمي روزگار را بيشتر چشيدهاند. به همين دليل، از نظر شرعي براي ازدواج، نيازي به اجازة پدر و جد پدري ندارند.
اذن پدر براي ازدواج دختر توهين به عقل او نيست كمك به عقل و تصميم دقيق اوست، وگرنه معنا نداشت خدا بگويد عقد بدون رضايت دختر باطل است؛ يعني تصميم نهايي با دختر است.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
مثلهاي روان (تمثيلهاي روان شناختي و تربيتي)، محمدحسين قديري، ص126
[=B Mitra]معرفی کتاب [=B Mitra] اهمال کاری: بررسی علل و راه کارهای درمان
مولف: مرتضی آقاتهرانی
ناشر کتاب : انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
این کتاب دارای چهار فصل است که فصل نخست این کتاب دارای کلیاتی در زمینه تعریف اهمال کاری، ویژگی های اهمال کار، اهمال کاران، مراتب اهمال کاری و آثار اهمال کاری است.
نویسنده در فصل دوم ریشه ها و علل اهمال کاری را مدنظر قرار داده و به مواردی مانند دهن بینی ، افسردگی و اضطراب اشاره کرده است.
عوامل بیرونی و محیطی مانند نارضایتی از وضع موجود، احساس عدم مسئولیت در برابر دیگران، لجبازی، اهمال کاری و پرخاشگری انفعالی، عوامل هوس انگیز و سرگرم کننده و توقع بیش از حد از دیگران از دیگر عناوین مطرح شده در فصل دوم این کتاب است.
در فصل سوم عوامل اهمال کاری و بهره گیری از فرصت ها در قالب هفت موضوع مانند بی نظمی و بی برنامگی و انجام کارهای بزرگ بدون زمان بندی طرح بحث شده است.
نویسنده این کتاب افسردگی، وحشت زدگی و بی کنترلی را از پیامدهای اهمال کاری ذکر کرده و سپس به ریشه، علل، عوامل و راهکارهای برون رفت از آن اشاره می کند.
نویسنده کتاب معتقد است که اهمال کاری به سرعت به صورت عادت در افراد نمایان می شود و این بیماری مسری است که از انسانی به انسان دیگر و از فرد به جامعه و از جامعه ای به جامعه دیگر سرایت می کند.
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال: آیا نیازی به تبلیغ ازدواج موقت هست یا اینکه بهتر است مسکوت گذاشته شود و سختی راجع به آن گفته نشود،اگر بهتر است که درباره آن به اندازه یک امر مستحب نه فراتر از آن سخن گفت روش صحیح تبلیغ این امر مستحب و ضروری چیست؟
[=B Mitra]پاسخ: با سلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ به سؤالاتان را در قالب نكات زير بيان مي كنيم
الف) معركه نظرها: همين طور كه توجه داريد مي بينيد كه سؤالات مربوط به ازدواج موقت در سايت خيلي گسترده است و اين امر نشان دهنده اين است كه هنوز حرف و حديث هاي زيادي درباره اين نوع ازدواج شده است.
ب) جامع نگري: ازدواج موقت بايد از نگاه روايي، فقهي، اخلاقي، عرفي، روان شناختي و جامعه شناختي بررسي شود. بنابراين چون احتمال آسيب در اين نوع ازدواج زياد است لازم است كتب و نرم افزارهاي جامع درباره اين حكم ساخته شود و تنها به يك بعد پرداخته نشود.
ج) تندروي در تبليغ يا در نقد: برخي به طور افراطي اعتقاد دارند نبايد از اين ازدواج سخن گفت چون سبب فرهنگ سازي يا ترويج آن مي شود. در برابر اينان هم افرادي تندرو بدون پرداختن به حدود ثغور اين ازدواج به تبليغ وسيع آن مي پردازند و آن قدر از استحباب آن سخن مي گويند كه زنان بسياري را در برابر اين حكم الهي مقاوم مي كنند. مهريه حق زن است ولي اگر ما بي حد و حساب و مستمر از اين كه مهريه حق زن است و بايد به او بدهيم سخن بگوييم ممكن است ناخواسته زندگي ها را تلخ كنيم. رعايت مقررات رانندگي براي سلامت فرد و جامعه لازم است ولي اگر پيوسته بدون رعايت حال افراد به تبليغات مربوط به اين قوانين دامن بزنيم و يا تصادفات جاده اي را نشان دهيم (افراط و تفريط در تبليغ) اثر ناگواري روي مردم مي گذاريم. بنابراين بخشي از اطلاعات مربوط به اين ازدواج را خود مردم فهيم بايد با مطالعه، خواندن عبرتها و مشورت به دست آورند.
د) تبليغات ضد ديني: زنان و مردان متدين بايد هشيار باشند. عده اي لائيك و ضد دين در مقام ترويج مشمئز كننده و گروهي از آنها در مقام رد اين نوع ازدواج بر مي آيند و سبب ايجاد اختلاف بين زنان و مردان متدين مي شوند و سبب دلزدگي ديگران از دين مي شوند. برخي از شبكه هاي ماهواره اي كه مشوق ازدواج سفيد و ارتباط آزاد دختر و پسر هستند و از زن به عنوان ابزار تبليغات تجاري و وسائل خانگي و آرايشي و كسب درآمد با تصاوير سكسي و فيلم هاي سكسي و.... استفاده مي كنند. اين ازدواج متعهدانه شرعي را به تمسخر مي گيرند و ادعا مي كنند اينجا به زن ظلم شده است.
هـ) سواد آموزي تفقهي: فقه در اصل به معناي فهم عميق است و تفقه در دين با فهم عميق از سه حوزه دين يعني اعتقادات، احكام و اخلاق حاصل مي شود. قسمت زيادي از آسيب هايي فكري و رفتاري مرتبط با اين ازدواج به فقر اطلاعاتي ما از دين و شرع بر مي گردد. بسياري از مردان يا زنان به دليل اين كه مطالعه كافي و جامع ديني ندارند نمي توانند فلسفه احكامي چون نفقه، ارث، مهريه، قضاوت و ازدواج متعدد يا موقت و.... درك كنند و تصور مي كنند دستورات دين كامل نيست. مثلا در حوزه مسائل شرعي افراد زيادي نمي دانند كه اين ازدواج در عرض ازدواج دائم است. يا نمي دانند كه هر كسي در اين حكم شرعي بايد نظر مرجع تقليدش را جويا شود. يا نمي دانند كه اين ازدواج با هوسراني و افسارگسيختگي شهوت همخواني ندارد. افراد زيادي نمي دانند اين ازدواج تعهداتي دارد و تفاوت هايي با ازدواج دائم دارد و يا در ضمن عقد با شروطي مي تواند تعهداتي ايجاد كرد بنابراين يكي از راه هاي تبليغ اين ازدواج اين است كه مردم را تشويق كرد نظر مرجع تقليدشان را جويا شوند.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت انجمن گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: حامی/1394.10.10
[=B Mitra]تبلیغ ازدواج موقت
[=B Mitra]و) كارشناسان ديني و علمي در رسانه: يكي از راه هاي تبليغ سالم اين ازدواج اين است كه نگاه همه جانبه به اين ازدواج شود. فيلم ها و سريال هايي كه از اول تا آخر آسيبي از اين ازدواج را بزرگ نمايي مي كنند در واقع اصل حكم شرعي را دانسته يا نادانسته نشانه مي روند.
در حالي كه اصل حكم مشكل نداشته است بلكه استفاده كننده از حكم چون حدود شرعي و حقوقي و اخلاقي را رعايت نكرده است مشكل ايجاد شده است. اگر زني بدون اذن شوهر و بدون توجه به مرزهاي خانواده ها به منزل والدينش برود به معناي اين نيست كه والدينش يا اصل ارتباط او با آنها مشكل دارد و مفيد نيست مديريت ارتباطي اين زن مشكل دارد. نيز اگر مردي با روي آوردن به اين ازدواج از خانواده خود غافل شود نشانه اين نيست كه اين ازدواج مشكل دارد نشانه برخورد غيراسلامي آن مرد است.
بنابراين لازم است نخست فيلمنامه ها با نظارت كارشناسان زبده علمي و ديني نوشته شوند و سريال ها و فيلم ها با دقت علمي و ديني توليد شوند كه محتوايي ضد ديني يا مخالف شرع نداشته باشند. بعد يا قبل از پخش سريال ها و فيلم ها از كارشناسان مذهبي و علمي متدين استفاده شود تا اين ازدواج آسيب شناسي و آسيب زدايي شود. نيز باید نقد محتوای فیلم ها و سریال ها در نشریات دینی جدی تر گرفته شود تا شاهد رشد توجه صحیح به مبانی دینی و ترویج آن در رسانه ها باشیم .
ز) مشاوره هاي مذهبي و روان شناختي و حقوقي: يكي از شيوه هاي كنترل آسيب هاي مرتبط با اين ازدواج است كه به مردم آموزش داده شود كه اگر نياز به اين ازدواج شد قبل از ازدواج با مشاور ديني و روان شناختي و مشاور حقوقي مشورت كنند تا آسيب ها كنترل شود برخي از زنان و مردان كه تقيدات ديني ندارند از اين ازدواج سوء استفاده مي كنند مثلا گاهي مرد يا زن چون مي دانند طرف مقابل از آبروي خود مي ترسد از او حق السكوت و يا باج مي گيرد. گاهي نداشتن مدرك حقوقي و گواهي محضري سبب سوء تفاهم و اختلاف يا كلاهبرداري مي شود.
ح) روش تحقيق علمي: يكي از راه هاي دفاع معقول از اين حكم شرعي و آسيب شناسي واقعي (نه خيالي و ساختگي) و آسيب زدايي استفاده از تحقيقات علمي و عيني است. وقتي تحقيقات معتبر باشد افراد چه در مقام دفاع و ترويج و چه در مقام نقد اين ازدواج با روش علمي وارد مي شوند و از برخورد سليقه اي با اين حكم اجتناب مي كنند. مشاوره هاي مكتوب (آنلاين و آفلاين) و مشاوره تلفني ( آنلاين و آفلاين) زمينه مساعدي تحقيقات علمي است چون افراد بدون مقاومت و ملاحظات راحت سخن مي گويند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت انجمن گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: حامی/1394.10.10
[=B Mitra]پسند و ناپسند
[=B Mitra](چند نكته روانشناختي دقيق از سعدي)
پیرمردی را گفتند: چرا زن نگيري؟!
گفت: با پیرزنانم عیشی نباشد.
گفتند: جوانی بخواه چو مکنت داری!
گفت: مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست، پس او را که جوان باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟
زور باید نه زر که بانو را ** گزری دوستتر که ده من گوشت[1]
پيام تربيتي
آنچه بر خود ميپسنديم براي ديگران هم بپسنديم
آنچه برخود نميپسنديم براي ديگران هم نپسنديم
[=B Mitra]خدا قوت [=B Mitra] [=B Mitra]پرسش: آيا الفاظ ما بر قدرت جسمي و ذهن ما اثر دارند؟
[=B Mitra]پاسخ: بله روان شناسان تأكيد مي كنند كه نسبت به بارهيجاني الفاظ و سخنان خود فوق العاده حساس باشيم. مولوي در داستاني زيبا مي گويد كودكان زيركي نقشه كشيدند كه جداگانه به معلم خود يكي يكي بگويند كه خدا بد ندهد چرا رنگي به رو نداريد. بيمار هستيد؟ بالاخره اين نقشه موثر واقع شد و معلم اعلام كرد درس امروز تعطيل است.
افرادي كه بازنشسته مي شوند تا قبل از بازنشستگي سر و مور گنده هستند و سر حال ولي وقتي برچسب بازنشستگي مي خورندخيلي زود روحيه آنها تحليل مي رود و ضعيف تر مي شوند
افرادي كه بيماري وخيمي مثل سرطان دارند و خودشان هشيار به بيماري نيستند، ولي بعد از آزمايش از پزشك ناشي خود مي شنوند كه بيماري آنها وخيم است خيلي سريع سيستم ايمني آنها مقاومتش را از دست مي دهد و تسليم مي شود و بيماري پيشروي مي كند. بنابراين به جاست پزشكان و روانپزشكان و پرستاران ما واحدهاي زيادي از روان شناسي را بخوانند تا متوجه بارهيجاني واژه ها بر بيماران و همراهانشان باشند.
بنابراين چه زيباست از امروز عهد كنيم از الفاظ پرانرژي و با بارهيجاني سازنده و مثبت استفاده كنيم.
عهد اول:
زين پس به جاي واژه هاي ملال آور «خسته نباشيد» از دو واژه مثبت و مقدس استفاده كنيم: «خدا قوت»
و به جاي عبارت منحوس «خدا بد نده» بگويم: «خدا حافظ شما» يا «زنده باشيد»
به جاي عبارت هراسناك « فلاني مرد» بگويم: به جوار رحمت خدا رفت.
[=B Mitra]
محمدحسین قدیری، نرم افزار اندرويدي ورزيدگي در زندگي(رایگان)، انجمن گفت و گوي ديني
[=B Mitra]برای متأهلها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که شادتر از بقیه زندگی کنند!
نكته روان شناختي
آمار نشان مي دهد كه افراد متأهل؛ از افراد مجرد؛ مطلقه؛ جدا شده يا هرگز ازدواج نكرده شادترند.
اما كساني كه كمتر از همه شادند افرادي هستند كه در دام ازدواج ناموفق گرفتارند.[1]
متأسفانه در مشاوره ها مي بينيم اين قدر كه جوانان دنبال كسب شادي از ازدواج هستند به فكر گريز از ناشادي و جهنم اختلافات با ازدواج هاي ناموفق نيستند از هول حليم خيلي ها مي افتند در ديگ.
1.(روانشناسی مثبت، الان کار، ص66)
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]"مهارت ابرازوجود و جرأتـ ورزي و اعتماد به نفس
با همانندسازي با يل كربلا
[=B Mitra]در صفین، نوجوانی نقاب زده، ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه دوست رها شد و خود را به عرصه نبرد رساند. جز علی، هیچ کس، نه از جبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست، نمیدانست که این نوجوان نقاب بر چهره کیست. آنان که از چشم، سن و سال را میسنجیدند، گفتند که بین دوازده تا چهارده سال. آنان که از هیکل و جثه، پی به سن و سال میبردند، گفتند که حدود هفده سال. آنان که از چستی و چابکی حرکات، حدود عمر را حدس میزدند، گفتند: قریب بیست سال.
آن نوجوان نقاب زده که همه را به اشتباه انداخته بود، چون جنگجویان کهنه کار، به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید. چستی و چالاکی نوجوان، حکمی می کرد و شهامت و صلابتش، حکمی دیگر. چرخش تند و تیز شمشیر در دستهایش حکمی داشت و نگاه عمیق و نافذش حکمی دیگر.
و این بود که هیچ کس از جبهه مخالف، پا پیش نمیگذاشت. معاویه به ابوشعثا گفت: برو و کار این سوار را بساز.
ابوشعثا گفت: اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند، دون شان من است جنگ تن به تن با این یکه سوار. اما یکی از پسران هفت گانهام را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد. جوان ابوشعثا در دم با شمشیر آن نوجوان به دو نیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد. دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیدا کند، جنازهاش در کنار جنازه برادر قرار گرفت.
و جوان سوم و چهارم و پنجم ...
در جبهه دوست، لحظه به لحظه غریو شگفتی و شادی اوج میگرفت و در جبهه دشمن، سکوت و حیرت و بهت و مصیبت لحظه به لحظه سنگین تر میشد. و وقتی ششمین و هفتمین جوان ابوشعثا هم به خاک و خون غلتیدند، از جبهه دشمن نیز، وای تحسین، ناخودآگاه به هوا برخاست.
و این آنچنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آورد که به معاویه گفت: تکه تکه اش میکنم و به اندازه داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ مینشانم.
و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته و توانی صد چندان، خود را به عرصه نبرد رساند. دست سوار اما انگاره تازه، گرم شده بود چون شیری که روباه را به بازی میگیرد، ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم و تکاپو واداشت و در لحظه و آنی که هیچکس نفهمید چه آنی، سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را بر خاک نشاند.
وحشت بر چهره و سراپای دشمن نشست آن چنان که هر چه نوجوان در میدان چرخ خورد و مبارز طلبید، هیچ کس به میدان نیامد و آن چنان که حتی هیچ کس جرات جمع کردن جنازههای آل ابوشعثا را به خود راه نداد.
و نوجوان، فاتح و شکوه مند به قلب جبهه دوست بازگشت و آن زمان که علی، او را در آغوش گرفت و نقاب از چهرهاش برداشت تا عرق از پیشانی اش بسترد و روی ماهش را ببوسد، تازه همه فهمیدند که این، عباس علی است، ماه بنی هاشم که هنوز پا به سال سیزده نگذاشته است و هنوز مو بر چهرهاش نروییده است.
این عباس علی است. خسته، گرسنه، تشنه، داغدیده و مصیبت زده. داغ هایی که هر کدام به تنهایی برای از پا درآوردن مردی کافی است؛ داغ سه برادر، داغ یک فرزند، داغ چندین برادرزاده و خواهرزاده و داغ چند ده عزیز و همدل و همراه.
نه خستگی، نه تشنگی، نه گرسنگی، نه این همه داغ، هیچکدام تاب از کف عباس نربوده و توان عباس را نفرسوده، اما دیدن تشنگی حسین(ع) و بچههای حسین، طاقتش را سوزانده و او را راهی شریعه کرده است.
و اکنون این اوست و آبی که تا زانوان او و شکم اسب، بالا آمده.
اکنون این اوست و آب و مشک خالی و بچه های حسین(ع).
اکنون این اوست و لبهایی که از تشنگی ترک خورده. اکنون این اوست و تنی که از تشنگی ناتوان شده.
اکنون این اوست و جگری که از تشنگی تاول زده.
اکنون این اوست و هجوم لشگر عقل از هزار سو که او را به نوشیدن آب ترغیب میکند: تو علمدار لشگر حسینی، باید استوار بمانی. تو محافظ بچه های حسینی، باید توان در بدن داشته باشی. تو تکیه گاه سپاه حسینی، نباید فرو بریزی.
وقتی به جرعهای آب میتوان توان هزارباره گرفت، چرا این توان را - نه از خودت که - از انجام رسالتت دریغ میکنی؟
تو یک عمر زیستهای برای همین یک روز و اگر امروز نتوانی بجنگی و از محبوبت دفاع کنی، همه عمر را به باد دادهای...
بیست و پنج سال پیش بود، یا کمی بیشتر. علی(ع) در مسجد نشسته بود و گرد او یاران و دوستان و اصحاب، حلقه زده بودند. در این حال، پیرمردی بیابانی که محاسنی سپید و چهرهای آفتاب سوخته اما نمکین داشت به مسجد درآمد.
با لهجهای شیرین به همه سلام کرد، حلقه جمع را شکافت، بر دست و روی علی بوسه زد و زانو به زانوی او نشست: «علی جان! خیلی دوستت دارم. دلیلش هم این است که این شمشیر عزیزم را آوردهام به تو هدیه کنم»
علی خندید؛ ملیح و شیرین، آن چنان که دندانهای سپیدش نمایان شد.
«دلیل، دل توست عزیز دلم! اما این هدیه ارجمندت را به نشانه میپذیرم.»
پیرمرد عرب، خوشحال شد، دوباره دست و روی علی را بوسید و رفت.
فراوان داشت علی از این عاشقان بینام و نشان. شمشیر را لحظاتی در دست چرخاند و نگاه داشت، انگار که منتظر خبری بود یا حادثهای.
خبر، عباس(ع) بود که بلافاصله آمد. هفت یا هشت ساله اما زیبا، رعنا و بلند بالا، سلام و ادب کرد اما چشم از شمشیر برنداشت.
علی فرمود: عباس من! دوست داری این شمشیر را به تو هدیه کنم؟
عباس خندید. آرزوی دلش بود که بر زبان پدر جاری شده بود.
«بله، پدر جان! قربان دست و دلتان»
علی فرمود: بیا جلو نور چشمم!
عباس پیش آمد. علی از جا بلند شد، شمشیر را با وسواسی لطف آمیز بر کمر او بست، او را در آغوش گرفت، بوسید و گریه کرد: «این به ودیعت برای کربلا.»
فضای اطراف شریعه ملتهب شده است صدای پا و شیهه اسبها و صدای عبور سوارها از لابلای نخلها، نشان از تجهیز و بازسازی سپاه دشمن دارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سيدمهدي شجاعي، سقاي آب و ادب، ص14-16.
[=B Mitra]مزایا و معایب ازدواج اینترنتی [=B Mitra] [=B Mitra]برخي از خوبيهاي ازدواج اينترنتي[=B Mitra]
• الف) آزادي بيشتر و حق گزينش
• ب) رشد مهارتهاي اجتماعي ازدواج
• ج) آشنايي و تعامل بيشتر زوجين
• د) رعايت برخي حدود شرعي
• ه) افزايش دامنه گزينههاي مناسب براي ازدواج
*** [=B Mitra]كاستيهاي ازدواجهاي اينترنتي[=B Mitra]
• الف) كاستيهاي ازدواج اينترنتي از رويكرد روانشناسي
o يك ـ امكان سوءتفاهم و برداشتهاي اشتباه و احساسي
o دو ـ فريبكاري و دروغ و پرهيز از خودافشايي
o سه ـ هرزهنگاري (پورنوگرافي) در اينترنت
o چهار ـ بدبيني و بياعتمادي در زندگي مشترك
o پنج ـ بيتوجهي به واقعيتهاي زندگي
o شش ـ دروغين بودن بسياري از ارتباطها
o هفت ـ ازدواج به دليل تهديد طرف مقابل يا ترحم نسبت به او
o هشت ـ خيانت
o نه ـ ترديد و آشفتگي ذهني
[=B Mitra]• ب) كاستيهاي ازدواج اينترنتي از رويكرد جامعهشناسي [=B Mitra]o يك ـ تضعيف نقش خانوادهها و امكان سوءاستفاده
o دو ـ احتمال مخالفت خانوادهها
o سه ـ توجه نكردن به اختلافات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي
o چهار ـ گرفتاري در اهداف و نيتهاي شوم مؤسسان سايتهاي همسريابي
o پنج ـ به وجود آمدن مشكلات اجتماعي
o شش ـ تغيير در معيارها و ارزشهاي سنتي در ازدواج
o هفت ـ ناممكن بودن شناخت واقعي
o هشت ـ عدم امكان تمييز دروغ از واقعيت
o نه ـ ترويج الگوهاي روابط جنسي مغاير با فرهنگ بومي و ديني
[=B Mitra]• ج) همسريابي اينترنتي از رويكرد ديني[=B Mitra]
o يك ـ رابطه با نامحرم
o دو ـ از بين رفتن حيا
o سه ـ تحريك جنسي
o چهار ـ رعايت نشدن پوشش و حريم بانوان
[=B Mitra]
پی نوشت:
فصلنامه تخصصي مطالعات جوان و رسانه (15)
[=B Mitra]اراده: بازبینی و درمان ضعف آن، تلاش بر بازیابی و قوت آن
مولف: مرتضی آقاتهرانی
ناشر کتاب : کتاب یوسف
تعداد صفحات: 122
شناخت اراده و سودمندی آن، بر کسی پوشیده نیست اما شناخت اراده ضعیف از اراده قوی همواره آسان نخواهد بود. مبحث اصلی در این کتاب بررسی اراده انسان، شناخت عوامل ضعف و قوت آن می باشد. نویسنده ی گران قدر این اثر، استاد مرتضی آقاتهرانی، سعی داشته است که تمامی مطالب را بر محوریت تلفیق مباحث فلسفی، روان شناختی و اخلاق اسلامی با گرایشی عارفانه ارائه دهد. بدیهی است مطالعه ی این کتاب، در ایجاد قوّت اراده موثر بوده ومی تواند ما را از ضعف اراده دور سازد و هم چنین عزم هایمان را به جزمیّت سوق دهد.
بخشی از طلیعه کتاب:
«خواستن، توانستن است»
گو این که این جمله از واقعیّت بی بهره نیست، امّا گاه به حقیقت نمی پیوندد
و انسان به آن چه می خواهد، نمی رسد.
آن چه انسان را از رسیدن به خواسته هایش باز می دارد، چیست؟
و چگونه انسان می تواند به خواسته های خویش دست یابد؟
رسیدن به خواسته ها، چه نتایجی در پی دارد؟
[=B Mitra]فرافکنی:
در اين جا فرد احساسات، اميال، افكار، تكانهها و گرايشات نامطلوب، ناخوشايند و غيراخلاقي خود به افراد و يا شيء خارجي نسبت ميدهد. این مکانیزم يادآور مثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» است. مثال: کسی که ارتباط اينترنتي راحتي با نامحرم دارد يا تمايل شديدي به آن دارد ديگران را هم مثل خود به حساب ميآورد و به آنها بدبین می شود. این فرد اگر مجرد باشد بعد از ازدواج و اگر متأهل باشد در زندگی زناشویی به احتمال زیاد با همسر مشکل خواهد داشت. چون فکر می کند همسرش نيز مانند خودش تمايل به ارتباط با نامحرم دارد و يا او نيز همان خانم-هایی که با آنها رابطه دوستی دارد، بي قيد است.
خانواده متعالي متعادل
بسيار از مشاجرات خانوادگي و پروندههاي مشاوران خانواده و دادگاه های خانواده به دليل بدبيني همسران به همديگر است. زندگی حضرت علی و زهرا (س) برترين الگوی زندگی زناشویی شیرین، متعادل و متعالی است. آنها همدیگر را در رسیدن به آرامش و تکامل اخلاقی کمک می کردند خود در موضع تهمت قرار نميگرفتند و به ديگري بدبين نبودند و ذهن خود را از نامحرم براي همسر خود پاك و خالي نگه ميداشتند: حضرت علی (عليه السلام) با این که انسان کاملی بود از سلام کردن به زن های جوان خودداری می کردند. از آن سو، حضرت زهرا (س) حتی در برابر نابینا هم خود را می پوشاندند، به همین دلیل است زندگی زناشویی این دو بزرگوار سرشار از خوش بینی و اعتماد آرامش و آرامشگری است. بسياري از مشكلات زناشويي به اين دليل است كه چيزي را براي خود ميپسندد كه براي همسر نميپسندند و يا چيزي را براي خود نميپسندند ولي براي همسر خود ميپسندند. امام علي و حضرت زهرا چيزي را براي خود و ديگران ميپسنديدند كه جانان؛ يعني خداوند رحمان، ميپسندد.
فضاي مجازي و فرافكني نجاست هاي ذهني به ديگران
بدبيني و بدگماني همسران، همكاران، همسايگان، همسايتان و... مورد مذمت آيات و روايات قرار گرفته است. طهارت ذهن نقش مهمي در طهارت باطن دارد. فردي كه ميخواهد ذهن و باطنش طاهر و پاك باشد از هرزهگويي، هرزهگردي، هرزهخوري، هرزهخواني، هرزهنگري، هرزهنويسي، هرزهشنويي، هرزهپنداري و هرزهخيالي در دو دنياي بيروني و سايبري به شدت اجتناب ميكند.
علامه حسنزاده آملی در رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، مينويسد كه براي طهارت ذهن بايد آن را از خطورات و يادآوري افكار زشت، تصور ناشایست و تخیل غیرواقع و غیرمفیدی حفظ کرد و خالی نگه داشت.
در قرآن کریم آمده است «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید تا حد زیادی از گمانهای بد و ناروا پرهیز کنید چرا که برخی از این گمانها گناه هستند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]❣ ورزش کنید
❣ مثبت بیندیشید
❣ چیزی نو خلق کنید
❣ به آینده مثبت فکر کنید
❣ با یک ترس روبهرو شوید
❣ یک چیز جدید امتحان کنید
❣ با خودتان مهربان باشید
❣ از محیطتان استفاده کنید
❣ از قوه تخیلتان استفاده کنید
❣ از مدیتیشن استفاده کنید
❣ ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید
❣ موسیقی نشاط بخش گوش دهید
❣ مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید
❣ درک کنید که گذشته مساوی حال نیست
❣ اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید
❣ اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید
❣ خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران
❣ تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید
❣ برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید
❣ از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
[=B Mitra]در اين نوشتار بارها و بارها سخن از رشد و ابعاد رشد سخن به ميان آمد انسان موجودي است سه ساحتي، روح، روان، و جسم. اين ابعاد با هم در تعامل هستند از هم اثر ميپذيرند و بر هم اثر ميگذارند. در حديث زير تأثير تغذيه بر شادابي ظاهري و رواني نمايان است.
پيامبر اعظم (ص) فرمودند: برادرم عيسي (ع) از شهري مي گذشت که دو نفر زن و مرد را ديد که بر سر هم فرياد مي کشند
حضرت فرمود چه شده است؟
مرد گفت: اي پيامبر خدا ايشان همسر من است و او را مشکلي نيست زني درستکار است، اما دارم از او جدا مي شوم.
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت: بيآنکه کهنسال شود، چهره اش از طراوت افتاده است.
حضرت گفت: اي زن ميخواهي چهره ات پر طراوت شود.
زن گفت: بله اي پيامبر،
حضرت فرمودند: چون غذا ميخوري از سير شدن حذر کن.
آن زن چنان کرد و ديگر بار چهره اش طراوت يافت.
[=B Mitra]"برای آقایان آینه بگذارید
تغییر همسر ممکن نیست
[=B Mitra]«تغییر همسر توسط همسر» غیر ممکن است و اگر چنین پروژه ای را دنبال کنید، شکست خورده اید. تمام پژوهش ها این را نشان می دهد. یعنی همسران به دنبال این طرح نباشند. بله ممکن است یک زن و شوهر بتوانند به صورت غیر مستقیم همدیگر را تغییر بدهند اما مستقیم هرگز. می پرسند پس چه کار کنیم با آقایی که مرتب دارد پرخاشگری می کند. از در که می آید اگر چراغ ها خاموش است، می گوید مگه خانه دزدهاست؟! اگر چراغ ها روشن باشد، می گوید مگه عروسی ننه تان است؟! «روشن» یک بهانه است «خاموش» هم یک بهانه است. این مربوط می شود به «پروژه مردان یا زنان سخت» یعنی ما باید ریشه این مسئله را یک جای دیگر ببینیم؛ یا مسائل شخصیتی است یا این که اصلاً فرد از زندگی خودش ناراضی است و این زندگی را نمی خواهد و دنبال بهانه می گردد که طرف مقابل را خسته کند یا یک جوری از صحنه خارج کند یا عصبانیت خودش را نشان بدهد یا حتی جرأت این که مستقیم بخواهد حرف را بزند ندارد. این جا به نظر من حتماً مشاوره می خواهد و خود زن و شوهر واقعاً نمی توانند کاری انجام دهند؛ یعنی سیستم بیمار است زمانی که ما با فردی مواجه هستیم که تحت هر شرایطی ناراحتی نشان می دهد، مثلاً خانم آرامش کامل دارد، شرایط را مهیا کرده ولی دوباره آقا غر می زند و عصبانیت نشان می دهد در یک چنین شرایطی صبر کردن قاعدتاً مشکلی را حل نمی کند هرچند که گاهی اوقات به طور موقت شرایط را آرام می کند.
گاهی آقایان نمی دانند!
البته برخی راه هایی هست که باید خیلی تخصصی اجرا بشود، اما اول این نکته را بگویم که آقایان بعضی وقت ها نمی دانند که چه خُلقی در خانه دارند و از طرفی وقتی هم که به آن ها می گوییم که چرا این خلق را دارید؟ آن ها بیش تر جری می شوند و مسئله خودشان را انکار می کنند! در چنین وقت هایی اگر خانم از همسرش بپرسد چرا این طور برخورد می کنی؟ چرا عصبانی می شوی؟ مشکل و عصبانیتش دو برابر می شود. چرا؟ برای این که هم خودش عصبانی است و هم باید برای شما دلیل پیدا کند که چرا عصبانی است. بگذارید سخنم را به تأخیر بیندازم و به یک نکته جالب اشاره کنم.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان،
دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]در یکی از مهد کودک های تهران برای آرام سازی بچه های پرخاشگر، از تکنیک آینه استفاده می کنیم. من در اتاق هر مربی یک آینه گذاشته ام و به مربیان گفتم که زمانی که بچه ای عصبانی شده و مثلاً دارد داد می زند اگر شما یک کلمه با کودک حرف بزنید از این جا اخراج می شوید! پس چه کار کنیم؟ گفته ام آن آینه را برمی داری و می بری فقط جلوی بچه نگه می داری تا او خودش را ببیند. من از این بچه ها فیلم دارم. وقتی قیافه خودشان را توی آینه می بینند، اولش یک خورده ادا و اطوار درمی آورند و می خندند. دفعه بعد که عصبانی می شوند وقتی مربی به سمت آینه می رود خودش بلافاصله آرام می شود. سه یا چهاربار که مربی این کار را می کند بچه هایی که یاد گرفته بودند با داد زدن حرفشان را به کرسی بنشانند یاد می گیرند چه جوری باید مسئله شان را حل کنند. ما به این می گوییم «مواجه سازی».
مواجه سازی
یکی از تکنیک هایی که گاهی برای کسانی که بدخلقند، می تواند مؤثر باشد این است که ما آن ها را با خودشان و اخلاقشان مواجه کنیم. من اول به شما گفتم که پروژه تغییر محکوم به شکست است اما حالا دارم به شما روش می دهم. اگر این روش را بدون هماهنگی و بدون آمادگی ایجاد کنید، مشکل بدتر می شود من این را از الآن بگویم بعداً نگویید آقا! شما این را گفتید ما رفتیم عمل کردیم، بدتر شد، خیلی دقت می خواهد.
در یکی از مشاوره ها آقایی بود که خانواده اش می گفتند هم عصبانی است و هم وقتی به خانه می آید عرقش بو می دهد و هرچه قدر هم به او می گوییم برو استحمام کن یا اسپری به خودت بزن، آقا ناراحت می شود که چرا شما یک چنین برخوردی با من دارید. ما این آقا را دعوت کردیم.
خانم ها توجه داشته باشند که برخی وقت ها آقایون آمادگی هیچ گونه گفت و گوی تنش زا را ندارند. اگر روحیات مردها و یک سری اصول کلی روان شناسی آن ها را بشناسید، در بحث همسرداری موفق خواهید بود. مردها به طور کلی با برخورد مستقیم واکنش منفی نشان می دهند این خاصیت همه مردهاست.
این آقا آمد دفتر من و آماده اش کردم و گفتم که بچه ها دلشان می خواهد نشان بدهند که شما در خانه چه جوری هستی، آمادگی داری که خودت را ببینی؟ گفتش «نه خیر آمادگی ندارم.» گفتم: در خانه اگر شرایطی مهیا بشود، حاضری ببینی که چه جوری هستی؟ گفت «آره توی خانه اشکال نداره ولی این جا جلوی شما نمی شود.» همسر من هم مشاور هستند، من به ایشان گفتم که خانم ایشان را راهنمایی کنید. خلاصه یک وقتی که ایشان اظهار آمادگی کرده، (شرط ما هم این بود که ایشان فقط نگاه کند و هیچی نگوید، یعنی اعتراضی نکند) خانمش می رود کت و شلوار ایشان را می پوشد و با همان ریخت و قیافه ای که ایشان بوده، می آید و همان ادا و اطوارهایی را که ایشان داشته، این خانم نمایش می دهد. هفته بعد که آمد دفتر به من گفت: من اصلاً فکر نمی کردم که چنین ریختی داشته باشم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان،
دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]آقایی هم بود که من همیشه معتقدم یک بابای فوق العاده ای بود، اما بچه هایش می گفتند این آقا از در که می آید اصلاً با هیچ کس حرف نمی زند، بهش می گوییم چه خبر؟ می گوید «خوب بود سر کار بودم.» بیش ترین جمله ای که می تواند بگوید این است. بعدش هم می آید می نشیند پای اخبار تلویزیون، بعد هم باید روزنامه بخواند، روزنامه اش را هم که خواند، همان جا روی صندلی، خوابش می برد. ما حالا باید کلی زور بزنیم که آقا را برداریم ببریم سر جایش بخوابد. آقا می گفت: خیر این طوری نیست من اتفاقاً بهترین بابای دنیام! می گفت بگویید چی کم دارید؟
به این آقا گفتم که بگذار ما یک کاری بکنیم. گفت که چی؟ گفتم که تو خودت ببینی که توی خانه چه جوری هستی شاید بد نباشد. گفت باشه. اسم پسرش علی بود به او گفتم: علی جان! حاضری بیایی توی جلسه ما نشون بدی بابات چه جوریه؟ گفتش که خب بابا عصبانی میشه. گفتم نه من ازش قول گرفتم. خودش هم آمد پیش پدرش و گفت: اگر من ادای شما را درآورم ناراحت نمی شی؟ گفت: نه بابا آقای دکتر گفته که باید این کار رو انجام بدی ببینیم چه جوریه؟ علی رفت و ادای بابا را درآورد که این مثلاً از در که می آید، اخبار می زنه بعد روزنامه را می گیرد جلویش حتی اگر تلویزیون سریال خنده دار داشته باشد، نهایت کاری که او می کند...
بچه را که فرستادم بیرون، باور کنید بابا می گفت من اصلاً نمی دونستم! من فکر می کردم شادترین مردی که تو دنیا وجود دارد منم، این همه خرج می کنم این همه دارم جون می کنم برای این خانواده چرا آن ها را درک نمی کنند در حالی که یک چیزهای دیگه ای می خواهند که متوجه این مطلب نبودم.
خلاصه حرف من
به کسی که یک خُرده بد خُلق است، راهش این نیست که بگویی تو بد خُلقی! این نیست که نصیحتش بکنی. این نیست که چرا و اما بیاوری. نباید بگویی چرا این جوری هستی؛ چون هیچ اثری ندارد. خلاصه بحث من این نکته بود که برخورد مستقیم نکنیم، بهترین راه این است که او را مواجه کنید با خودش. یعنی اگر بتوانید شرایط را مواجه کنید با خودش. یعنی اگر بتوانید شرایط را مهیا کنید و در وقت هایی که خانواده فضایی ملاطفت آمیز دارد و شرایط فراهم شده که مثلاً بگویید هرکسی که عصبانی می شه، چه جور قیافه ای داره یا مثلاً چه کار می کنه؟ با چنین روش هایی می توانید نتیجه بگیرید. گاهی اوقات به شکل بازی در خانواده ها می توانید طرف مقابل را متوجه مشکلش بکنید که بفهمد اطرافیانش چه عذابی می کشند از این که او این طور بدخلقی می کند، اما هر برخورد مستقیمی متأسفانه نتیجه معکوس می دهد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان، دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]امر به معروف و نهي از منكر و انتقاد شيوه روانشناختي دارد و بايد با توجه به مراتب و شرايط باشد. نبايد گرفتار قضاوت عجولانه، پيشداوري و تعصب شويم.
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ مائده/87
چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید
آینه:
حکایت؛ یکی از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل میکرد: در شبی از شبهای ماه رمضان برای کاری بیرون شهر رفته بودم دیدم عدهای از جوانها و چند نفر از اهل علم برای تفریح و گردش در ماه مبارک بیرون شهر رفته بودند، این منظره بر من ناگوار آمد.
روز بعد پس از نماز ظهر و عصر و در خاتمه فرمایشات آقا میرزا جواد، طبق عادت همیشگی در ایوان مدرسه فیضیه، ذکر مصیبت کردم، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم و گفتم: در ماهی که فرمودند « دعیتم الی ضیافه الله» که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شبهاست، نفسها در آن ثواب تسبیح دارد و خواب در آن عبادت است؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟
آن روز گذشت. صبح روز دیگر در مسجد بالاسر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان بکنم، تا چشم شریفشان به من افتاد، مرا مورد عتاب قرار داده و فرمودند: دیدی روز قبل چه کردی؟! در حضور اشخاص مختلف از عوام و غیره؟! چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببری؟!
مگر تفریح غیر مشروع و حرام است؟! یا مگر حتماً لازم است علما به منبر بروند تا به مردم مطالبی را بگویند؟ ممکن است به نحو دیگری این کار را بکنند.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، نرم افزار ورزيدگي در زندگي، اندرویدی(رایگان)، به نقل از کتاب طبیب دل ها (اقتباس)؛ نيز سايت حوزه نيوز
[=B Mitra]سؤال : آيا این مطلب صحيح است که میگویند: دختري که خواستگار ندارد، بهخاطر اينکه بخت او باز شود، باید صيغۀ مردی متديّن شود؟
پاسخ: اين حرف صحيح نيست و خطرناک هم هست. اگر ازدواج آن دختر مشکل شده است، اوّلاً باید بداند که فعلاً ازدواج برای بسیاری از جوانان سخت شده است، ثانیاً بايد با خواندن قرآن و دعا و توسّل، سعادت را بهدست آورد، نه با اين خرافهها.
******
سؤال : جوانی هستم که بهعلّت نداشتن شغل، هنوز اقدام به ازدواج نکردهام، البته میدانم که خداوند متعال رزاق است، ولی به علّت نداشتن شغل، خجالت میکشم این امر را مطرح کنم و هرجایی هم که برای ازدواج بروم، قبل از هر چیز میپرسند: شغلت چیست؟! از سوی دیگر، هیچکسی را هم جهت ازدواج در نظر ندارم، ولی دوست دارم که خداوند متعال همسری را نصیبم کند که مؤمن و زیبا و هم دارای خانوادهای مؤمن و پاک باشد. لطفاّ ضمن دعا برای این حقیر، در صورت امکان ذکر یا دستورالعملی را نیز مرقوم نمایید که با انجام آن، خداوند رحمان، همسری نیکو نصیبم کند.
پاسخ: آیۀ شریفۀ «رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ»[1] را ذکر خود قرار دهید و آن را مرتّب بخوانید.
دستور قرآن کریم به شما، فعلاً استعفاف است: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[2]. اگر طبق دستور قرآن عمل کنید، خداوند متعال از فضل خودش شما را غنی میفرماید و ازدواج خوبی برای شما فراهم میکند. انشاءالله.
اگر همسر مؤمن و پاک میخواهید، خود پاک و مؤمن باشید و با رعایت تقوا و اجتناب جدّی از گناه، از خداوند متعال بخواهید مشکل ازدواج شما و سایر جوانان را حل کند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده
نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري
انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]جوان و انتخاب بزرگ
مؤلف: اصغر طاهرزاده
ناشر: لب المیزان
تعداد صفحات: 80
فهرست مطالب
رابطة دين وجوان 10
مراحل سهگانة زندگي 11
جوان به چه كسي ميگويند؟ 12
انتخاب بزرگ چيست؟ 13
پيراني كه هنوز جواناند 16
انسان، ميبيند كه ميميرد 19
چگونه ميتوان ابديت را انتخاب كرد؟ 25
ابعاد متضاد روح جوان 26
معني شريعت در زندگي 27
وقتي كه انسان، انتخاب بزرگ در زندگي ندارد 29
شريعت؛ انتخاب بزرگ انسان 30
من كو ؟! 35
خودم بدون بدنم 38
ميبينيم كه ميميريم 39
روح انسان؛ فوق زمان و مكان 40
سير روح آزاد جوان بهطرف خوبيها 42
ارتباط با دنيايي وسيعتر 43
مرگ، ابتداي نشاط 44
غم عصر جمعه 45
تأثير روح بر حركات ورزشي 49
بدنهايي كه مانع ظهور زيباييهاي روحاند 53
وقتي روح بر بدن حاكم باشد 54
چگونه روح را بر بدن حاكم كنيم؟ 55
نتايج حاكميت روح بر بدن 57
ورزش و تقويت اراده 59
ورزش؛ عامل سير به عالَم معنا 61
[=B Mitra]مشاوره پيش از ازدواج گامي مهم، براي تصميمي بزرگ [=B Mitra]
گفت وگو با دکتر محسن ايماني، درباره مشاوره پيش از ازدواج
با اين که چند سالي است بر مشاوره هاي پيش از ازدواج، به عنوان اقدامي ضروري و تعيين کننده براي ازدواج موفق تاکيد شده است ولي هنوز اين موضوع جايگاه خود را در ميان خانواده ها باز نکرده است و متاسفانه هنوز شاهد ازدواج هايي عجولانه، بدون شناخت طرفين از يکديگر و براساس احساسات زودگذر هستيم. از طرفي افرادي که تلاش مي کنند فرآيند مشاوره پيش از ازدواج را انجام دهند، گاهي اين مسير را به درستي طي نمي کنند و بسيار ديده مي شود که دختران و پسران جوان پس از انجام همه مراحل خواستگاري، انتخاب همسر و پس از انتخاب، به مشاور مراجعه مي کنند.اين که تا چه اندازه توصيه هاي کارشناسانه و موثر مشاور مي تواند تصميم آن ها را تغيير دهد، موضوعي است که به بررسي مفصلي نياز دارد.
در اين ميان سوالي درباره زمان مناسب براي شروع مشاوره پيش از ازدواج، ويژگي هاي يک مشاور و مشاوره خوب نگراني هايي را براي جوانان ايجاد کرده است. براي آن که بدانيم به راستي مشاوره هاي پيش ازا زدواج تا چه اندازه مي تواند در انتخاب صحيح موثر باشد و چگونه مسير يک خواستگاري را تغيير مي دهد، گفت وگويي با دکتر محسن ايماني، انجام داده ايم. دکتر محسن ايماني که دکتراي فلسفه تعليم و تربيت دارد و استاد دانشگاه است، در اين گفت وگوي کوتاه به سوالات ما پاسخ داده است.
[=B Mitra]از چه زمان بايد مشاوره پيش از ازدواج را شروع کرد؟ [=B Mitra]*اگر کسي بخواهد ازدواج کند، بهتر است اول به يک مشاور مراجعه، خودش را به او معرفي و روحياتش را کاملا بيان کند. در اين فرآيند، مشاور سوالاتي از او مي پرسد تا ببيند که اين فرد چه ويژگي هايي دارد. بعد از اين پرس و جو به او مي گويد که چه همسري برايش مناسب است يا خصوصيات رواني همسرش بايد چگونه باشد؟
به لحاظ عاطفي و اخلاقي بايد چه طور باشد و تا اندازه اي حدود انتخاب را برايش مشخص مي کند. به هر حال در مرحله اول براي اين که فرد مقداري خودش را بشناسد،بهتر است به يک مشاور مراجعه کند و بعد از اين که خودش را شناخت بايد ببيند بر مبناي اين خودشناسي چه فردي برايش مناسب است؟ سپس همسرش را انتخاب کند. [=B Mitra]
شيوه صحيح مشاوره چگونه است؟ [=B Mitra]**در ابتدا بايد هر کدام از طرفين به مشاور خود مراجعه کند و به او بگويد با توجه به شناختي که از من داريد، فردي با اين شرايط به خواستگاري من آمده است يا من به خواستگاري اش رفته ام و ظاهر او را پسنديده ام. به نظر شما آيا مي توانم با او ازدواج کنم؟ اگر مشاور پاسخ مثبت داد لازم است که مشاور در حضور هر دو نفر از آن ها سوالاتي بپرسد و روحيات آن ها را به هم معرفي کند. در جلسات مشاوره سوالاتي مطرح مي شود که ممکن است در جلسات خواستگاري بيان نشده باشد.
[=B Mitra]تا چه حد مي توان به مشاوره پيش از ازدواج اعتماد کرد؟ [=B Mitra]**در واقع مشاوره پيش از ازدواج مي تواند به ما راهکارهايي بدهد تا انتخابي درست داشته باشيم. مشاور چند کار را انجام مي دهد؛ يکي اين که فرد را به خودش مي شناساند. گام دوم اين است که طرفين را به هم مي شناساند و سپس اگر تشخيص مي دهد فردي مبتلا به اختلال يا مشکلي است، تشخيص خودش را اعلام مي کند تا به طرفين در تصميم گيري کمک کند. از اين رو گاهي لازم است آزمون شخصيتي از افراد بگيرند و اختلالات گوناگون تشخيص داده شود؛مثلا ممکن است يک نفر پارانوئيد داشته باشد يا مبتلا به افسردگي باشد که اين اختلالات براي افراد معمولي قابل تشخيص نباشد. ممکن است از ديد يک فرد معمولي، يک نفر غيرت زياد داشته باشد ولي از نظر مشاور اين فرد دچار نوعي بيماري و اختلال پارانوئيد است. يا مثلا مشاور مي تواند بفهمد که يک شخص وسواس دارد يا نه؟ در حالي که يک فرد ممکن است نتواند با فرد وسواسي زندگي خوبي داشته باشد و زندگي آن ها به طلاق بينجامد. نکته بعد اين که مشاور مي تواند راه هاي تحقيق را به طرفين ياد بدهد يا به آن ها، چگونگي شناخت خانواده طرف مقابل را بياموزد يا معيارها و جايگاه آن ها را مطرح و کمک کند تا فرد در برخورد با مسائل عاميانه روشن بينانه رفتار کند؛ مثلا در جامعه ما مرسوم است که مي گويند شما ازدواج کنيد، بعد از خطبه عقد مهرتان به دل هم مي افتد، اما مي بينيد که پس از ازدواج هم محبتي ايجاد نمي شود. بنابراين مشاور مي تواند به آن ها بگويد که در حين گفت وگوها بايد علاقه به ازدواج پيدا شود. يا بعضي مي گويند که قيافه و ظاهر مهم نيست و بعد از مدتي عادي مي شود؛ در حالي که ممکن است فردي با اين نيت با فردي که از نظر زيبايي در سطح دلخواهش نيست، ازدواج کند اما بعد از مدتي دچار چشم چراني شود. [=B Mitra]
روش هاي شناخت طرف مقابل در جلسات پيش از ازدواج چيست؟ [=B Mitra]**من کتابي نوشته ام با نام «شيوه هاي شناخت و گزينش همسر» براي شناخت طرف مقابل، کارهاي زيادي مي توان انجام داد. يکي از آن ها «گفت وگو» است که کمک مي کند تا فرد را بشناسيم. از قديم گفته اند «تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد». امام علي(ع) مي فرمايند:«سخن بگوييد تا شناخته شويد». راه دوم، شناخت فرد از طريق دوستانش است. «تو اول بگو با کيان زيستي، آن گه بگويم که تو کيستي» راه سوم، مقايسه ادعا و عمل طرف مقابل است. فرد ممکن است بگويد که درآمد خوبي دارد اما زندگي اش محقر باشد يا مي گويد که کتاب زياد خوانده است ولي اگر اسم چند تا از آن کتاب ها را بپرسيد، بگويد يادم نيست. معلوم مي شود اين ادعا با آن عمل تناسب ندارد.
نکته بعدي، اوقات فراغت است که چگونه پر مي شود. مثلا بعضي افراد به کارهايي مي پردازند که باعث آرامش آن هاست. بعضي نيز به نحوي از اين اوقات استفاده مي کنند که مي تواند نشانه تندي آن ها باشد. مسئله بعدي، توجه به ورزش هايي است که فرد علاقه مند به انجام آن هاست.مثلا فردي که دووميداني و شنا انجام مي دهد، طبع ملايم تري دارد. از طريق کتاب هايي که فرد مطالعه مي کند نيز مي توان به روحياتش پي برد.
گاهي براي اين که بتوانيم شخص را بشناسيم، بايد سوال هايي از او بپرسيم که به او جهت ندهيم تا او فکر خودش را بگويد، مثلا بپرسيم که نظر شما درباره مسافرت چيست؟ يا نظر شما درباره معاشرت چيست؟ اين جا معلوم نمي شود که سوال کننده، خودش گرايش به کدام طرف دارد. دروغ گويي فرد را چطور مي توان تشخيص داد؟ مي توان درجلسات مختلف خواستگاري يادداشت برداري کرد. از روي آن ها مي توانيم بفهميم که حرف هايي که زده است با حرف هاي جلسات قبل متفاوت است است يا نه، چون آدم هاي دروغ گو کم حافظه اند و يادشان نمي ماند که جلسه پيش چه گفته اند. به اين شکل مي توان دروغ گويي يا صداقت طرف مقابل را شناخت. نکته بعد، تحقيق است. ما مي توانيم با تحقيقات از محل زندگي و محل کار، شخص را بشناسيم مثلا مي توانيم به محل کارش مراجعه کنيم و ببينيم برخوردش با ارباب رجوع چگونه است در پايان يادآور مي شوم کساني که پيش از ازدواج، خوب راهنمايي شوند نيازشان به مشاوره بعد از ازدواج کم مي شود .
[=B Mitra]اهمیت فرزند آوری [=B Mitra][=B Mitra]
سوال1:آیا فرزند آوری به هر قیمتی حتی به وسیله ازدواج با غیر همکفو لازم و ضروری است؟
[=B Mitra]پاسخ:دغدغه شما کاملا به جاست چون اهمیت ازدیاد نسل نه در شرایط فعلی بلکه در هر زمان روشن و واضح است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تکثروا فَإنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الأمَمَ يوم القيامة وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»(1)
«ازدواج كنيد و در ازدياد نسل بكوشيد كه من در روز قیامت به زيادي تعداد شما مسلمانان بر سائر امّتها مباهات خواهم كرد حتّی به كودكان سقط شده شما!»
اما در کنار این روایت موارد دیگری هم وجود دارد که تکلیف را از گردن عده ای ساقط میکند مثلا آنجا که گفته میشود «لایکلف الله نفسا الا وسعها» خداوند تکلیف را از گردن افرادی که توان انجام آن را ندارند برداشته است. بنابراین در مسئله مورد بحث کسی که به هر دلیلی امکان ازدواج برایش فراهم نیست، تا زمان فراهم نشدن شرایط تکلیفی ندارد. لذا دختری که خواستگار ندارد یا خواستگار دارد ولی آن خواستگار فردی است که با او تناسبهای لازم را ندارد، عملا شرایط ازدواج برایش فراهم نشده چون ازدواج با غیر هم کفو نه تنها منجر به تاثیر منفی بر تربیت فرزند میشود بلکه به خود او و همسرش هم ضربه میزند چون احتمال شکست در آن ازدواج زیاد است.
در چنین شرایطی تکلیف دختر ازدواج به هر قیمتی نیست بلکه تکلیف او اولا تلاش برای پیدا کردن موردی است که تا حدود زیادی با او تناسب داشته باشد (برای این مسئله میتواند از روشهای همسریابی دختران استفاده کند) ثانیا در مورد ملاک های ازدواج، علم کافی کسب کرده و بداند چه مواردی از اهمیت زیادی برخوردار است و چه مواردی اهمیت کمتری دارد. سپس با این دانستهها و همچنین در نظر گرفتن شرایطش، به خواستگاری جواب مثبت بدهد که حداقل در کلیات اخلاقی، اعتقادی و رفتاری با او تناسب داشته باشد. اولویت بندی ملاکها باید با دقت زیاد و مشورت انجام شود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امین/1393.12.20
[=B Mitra]نامه مدير مدرسه [=B Mitra]
مدیر مدرسه ای در کلکته هندوستان، این نامه را چند هفته قبل از شروع امتحانات برای والدین دانش آموزان فرستاده است:
والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما به زودی آغاز می شود.
من می دانم شما چقدر اضطراب دارید که فرزندانتان بتوانند به خوبی از عهده امتحانات بر آیند.
اما لطفا در نظر داشته باشید که در بین این دانش آموزان یک هنرمند وجود دارد که نیازی به دانستن ریاضیات ندارد.
یک کارآفرین وجود دارد که نیازی به درک عمیق تاریخ یا ادبیات انگلیسی ندارد.
یک موزیسین وجود دارد که کسب نمرات بالا در شیمی برایش اهمیتی ندارد.
یک ورزشکار وجود دارد که آمادگی بدنی و فیزیکی برایش بیش از درس فیزیک اهمیت دارد.
اگر فرزندتان نمرات بالایی کسب کرد عالی است. در غیر این صورت، لطفا اعتماد به نفس و شخصیتش را از او نگیرید.
به آنها بگویید مشکلی نیست آن فقط یک امتحان بود و آنها برای انجام چیزهای بزرگتری در زندگی به دنیا آمده اند.
به آنها بگویید فارغ از هر نمره ای که کسب کنند شما آنها را دوست خواهید داشت و آنها را قضاوت نخواهید کرد.
لطفا این را انجام دهید تا ببینید چگونه فرزندانتان جهان را فتح خواهند کرد.
یک امتحان یا نمره پایین نبایستی آرزوها، استعداد و اعتماد به نفس آنها را فدا کند.
و در پایان، لطفا فکر نکنید که دکترها و مهندسین تنها انسان های خوشحال و خوشبخت روی زمین هستند.
با احترام فراوان
مدیر مدرسه
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی [=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]ويژگى هاى يك فرد سالم و بهنجار چيست؟ [=B Mitra]سلامت روانى روى يك پيوستار (خط) قرار دارد به عبارت ديگر كمتر كسى را مى توان يافت كه همه ويژگى هاى يك فرد سالم را داشته باشد. بنابراين مى توان گفت سلامت روانى، امرى نسبى و داراى مراتب است؛ هر چه ويژگى هاى سلامتی در فرد بيشتر باشد، از مرتبه بالاترى از سلامت روانى برخوردار است و هر چه اين ويژگى ها كمتر باشد، ميزان سلامت روانى كمتر و فرد به مرز نابهنجارى نزديك مى شود. در اينجا به برخى از معيارهاى سلامت روانى اشاره مى شود:
1. كارآمدى در ادراك
افراد سالم و بهنجار، در ارزيابى دنياى اطراف شان واقع بين هستند و ادراك درستى از رفتار و كردار ديگران دارند؛ يعنى، به صورت افراطى (خيلى خوشبينانه يا خيلى بدبينانه)، ديگران را ارزيابى نمى كنند.
2. خودشناسى
افراد سالم تا حدود قابل توجهى از انگيزه ها، احساسات و حالات روانى خودشان، آگاهند؛ يعنى نقاط قوت و ضعف خود را مى شناسند و سعى مى كنند ضعف ها و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوت را تقويت كنند.
3. عزت نفس بالا و پذيرش از سوى ديگران
افرادى كه از سطح سازگارى خوبى برخوردارند، احساس مى كنند انسان با ارزش هستند و مورد قبول ديگران - به ويژه اطرافيان - قرار دارند.
ادامه دارد...
[=B Mitra]5. بارورى
افراد بهنجار - افرادى كه از سازگارى خوبى برخوردارند - توانايى هاى خود را در مسير فعاليت هاى بارور به كار مى اندازند. زندگى را دوست دارند و بى آنكه نيازى به تقلا داشته باشند، از پس الزامات آن بر مى آيند.
6. توانايى در كنترل رفتار اختيارى
افراد بهنجار اطمينان كافى دارند كه مى توانند رفتار خود را كنترل كنند. گاه گاهى ممكن است تكانشى عمل كنند اما در صورت لزوم قادرند انگيزه هاى جنسى وپرخاشگرى خود را مهار كنند.
7. داشتن باورهاى صحيح به مبدأ و معاد و آموزه هاى دينى
و به عبارت ديگر ايمان به خدا، رعايت ارزش هاى اخلاقى و التزام عملى به احكام الهى يكى از مهمترين شاخصه هاى سلامت روان است؛ زيرا ايمان آثارى دارد كه ميزان و سطح سلامت روان را افزايش مى دهد. در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
الف. نشاط روحى؛ يكى از نشانه هاى انسان مؤمن، وجود شادابى روحى در اوست. مؤمن از افسردگى به دور است و از حزن و اندوه ويرانگر در امان مى باشد. منظور از نشاط روحى يعنى شادابى، طراوات و انگيزه مندى در برابر بى حالى، مستى و كسالت است. در حديث مشهور «جنود عقل و جهل» چنين آمده است: «الخير... هوالنشاط».
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است: «المؤمن له نشاط فى هدى» مؤمن در راه هدايت، شاداب و انگيزه مند است.
ب. اميدوارى؛ يكى ديگر از نشانه هاى سلامت روان است. انسان هاى سالم در زندگى خود اميدوارند و در برابر مشكلات خودباخته نيستند بلكه با اميد به رحمت الهى در پى حل مشكل يا كنترل و مهار آن هستند.
ج. مسئوليت پذيرى؛ يكى ديگر از ويژگى هاى انسان سالم آن است كه نسبت به خود و ديگران و حتى طبيعت و حيوانات احساس مسؤوليت دارد.
قرآن مجيد خطاب به انسان هاى مؤمن مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ...» ؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خود بپردازيد...». «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ»؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد كه هيزم آن مردم و سنگ ها هستند».
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: «الرّجلُ راعٍ على اهل بيته و هو مسئوول عنهم والمرأةُ راعية على بيت بَعلها و ولده و هى مسئولة عنهم»؛ «مرد نسبت به اهل خانه خود مسئوليت دارد و در برابر انجام اين مسئوليت بازخواست مى شود؛ زن نيز نسبت به خانه، شوهر و فرزندش مسئوليت دارد و نسبت به انجام اين مسئوليت بازخواست مى شود».
[=B Mitra]حقوق والدين
[=B Mitra]حقوق و وظائف در برابر والدین از دیدگاه قرآن و روایات
1- خدمت گزاری آنان
2- رعایت حریم و حرمت آنان
3- اطاعت و فرمان پذیری
4- جلوتر از آنان ننشستن
5- کسب اجازه از آنان برای مسافرت
6- ترک روزه مستحبی در صورت نهی آنان
7- بر خواستن به احترام ایشان
8- پشت سر آنان راه رفتن
9- نگاه مهربان به آنان داشتن
10- آماده به خدمت بودن برای ایشان
11- بوسیدن ایشان(بوسیدن پای مادر مانند بوسیدن عتبه خانه خداست)
12- در مخالفت خدا، از آنان اطاعت نکردن
13- نرمی در گفتار
14- کنترل صدا در برابر آنان
15- پرحرفی نکردن
16- با احترام صدا زدن آنان
17- قطع نکردن کلام ایشان
18- ردّ نکردن سخن آنان
19- پرهیز از امر و نهی کردن ایشان
20- دعا و استغفار در حق ایشان
21- شاد نمودن آنان
22- رو بر نگرداندن از ایشان
23- تواضع در برابر ایشان
24- شرکت در غم و شادی آنان
25- گذشت از ظلم آنان
26- طلب رضایت از ایشان
27- دعاء برای طول عمر ایشان
28- دوستی با دوستان آنان
29- نرنجاندن آنان
30- دوستی همیشگی آنان
31- دفاع از حقوق ایشان
32- ضیافت و میهمانی آنان
33- سرکشی و تفقد حال آنان
34- عهده داری امور مالی و تأمین احتیاجات آنان
35- حفظ آبروی آنان با مال خود
36- ادای حقوق آنان پس از مرگ
37- عمل به وصیت آنان
38- ادامه ی امور خیر آنان پس از مرگ
39- نام آنان را بر فرزندان خود نهادن
40-اهداء قرآن به روح آنان
41- خواندن نمازهای قضای ایشان
42- ردّ مظالم دادن برای آنان
43- ردّ اموالی که از کسی غصب نموده اند
44- حفظ روابط و مودت خانوادگی
45- پرهیز از انجام کارهائی که موجب لعن و نفرین آنان می شود.
46- انجام امور عبادی به نیابت آنان
47- حلالیت طلبی از جانب ایشان
48- رفتن بر سر مزار ایشان
49- صدقه و انفاق و اطعام از طرف ایشان
50- تلاش برای به خواب دیدن آنان
[=B Mitra]
پی نوشت:
فرهنگ جوان، مهدي نيلي پور، ص285
[=B Mitra]یک پیرمرد بازنشسته خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیزبه خوبی و آرامش پیش می رفت تا اینکه مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس ها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلندبلند با هم حرف می زدندو هر چیزی که در خیابان بود را شوت می کردند و سرو صداهای عجیبی راه می انداختند. این کار هرروز تکرار می شد و آسایش پیرمرد مختل شده بود.این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آن ها را صدا زد و به آنها گفت: بچه ها شما خیلی با مزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط جوانی داریدخیلی حوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی ١٠٠٠ تومن به هرکدام از شما می دهم که بیایید اینجا و همین کارهارو بکنید.
بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند.
تا آنکه چند روز بعد پیرمرد دوباره به سراغ شان آمد گفت: ببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی تونم روزی ١٠٠ تومن بیشتر بتون بدم.از نظر شما اشکالی نداره؟
بچه ها گفتند: فقط ١٠٠ تومن؟ اگر فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط ١٠٠ تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگر رو شوت کنیم کور خوندی ما نیستیم..و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.
[=B Mitra]پرسش: در فضاي سايبري چگونه ممکن است فردی دچار بی غیرتی در حفظ ارزش ها و باورهایش شود؟ [=B Mitra]الف) غيرت ملي و ديني ربطي به فضاي سايبري ندارد. غيرت ديني در حفظ مرزهاي جغرافيايي است.
ب)با حضور در سايت ها ضدديني و ضدملي سبب افزايش آمار دشمن شود. وقتش را به بطالت بگذراند. از مرز و بوم و ناموس مسلمین دفاع نمی کند
ج)کسی که شایعات و شبهات دینی را منتشر و مردم را نسبت به دین و کارشناسان مذهبی
بدبین می کند.
د) ب و ج
پاسخ: د
[=B Mitra]
پی نوشت:
صدهزاران دام و دانه است اي خدا(زهرها و پادزهرهاي اخلاقي و تربيتي فضاي مجازي)، ج2، ص107
[=B Mitra]معرفی کتاب
[=B Mitra]رنگ شناسی از دیدگاه قرآن و روایات (روانشناسی رنگ ها و بررسی 5 رنگ ذکر شده در قرآن)
مشخصات کتاب
سرشناسه: بیستونی ، محمد، 1337 -
عنوان و نام پدیدآور: رنگ شناسی از دیدگاه قرآن و حدیث (روانشناسی رنگ ها و بررسی 5 رنگ ذکر شده در قرآن) / گروه تحقیق فاطمه بال افکن، پروین خدری، سهیلا پوربابادی؛ با نظارت [صحیح: مولف] محمد بیستونی.
مشخصات نشر: قم: بیان جوان ، 1385.
• مشخصات کتاب
• مقدمه
• روانشناسی رنگ ها در قرآن کریم
• پیشینه تحقیق
• هدف تحقیق
• روش تحقیق
• نقش رنگ در زندگی انسان
• منشأ اهمیت رنگ
• چگونگی تشکیل رنگ
• فیزیولوژی رنگ ها
• اثرات مختلف رنگ ها
• خلقت رنگها
• رنگ از دیدگاه امام صادق علیه السلام
• رنگ نعمت های الهی
o رنگ نعمت های الهی
o الف رنگ عسل
o ب رنگ جمادات و حیوانات
o ج شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
o د رنگ گل ها
o ه رنگ گیاهان
o و رنگ میوه ها
o ز رنگ پرندگان
• روانشناسی رنگ
o روانشناسی رنگ ها
o تأثیر روانی رنگ ها در انسان
o روان شناختی رنگ ها
• نقش بعضی از رنگ ها در درمان
o قرمز
o سبز
o نارنجی
o بنفش
• تأثیرات بعضی نورها
o تأثیرات بعضی نورها
o الف نقش اشعه ماوراء بنفش در زندگی
o ب نقش نور ماوراء قرمز
o ج نور سفید
o د نور آبی
• تأثیر رنگ در موجودات زنده
o الف تأثیر رنگ در انسان
o ب تأثیر رنگ در حیوانات
o ج تأثیر رنگ در رشد و نمو گیاهان
• رنگ های متعادل در طبیعت
• انتخاب رنگ مناسب برای نوشتن و خواندن
• رنگ های روشن
• پنج رنگ ذکر شده در قرآن کریم
o الف رنگ سفید
o ب رنگ زرد
o ج رنگ سبز
o د رنگ قرمز
o ه رنگ سیاه
• رخساره سیاه اهل عذاب
• رنگ پوشش
o اشاره
o رنگ لباس در اسلام
o مراعات نظافت به وسیله رنگ سفید
o لباس زرد
• رنگ سیاه
o سیاه پوشی در اسلام
o سیاه پوشی و یاد گذشتگان
o چادر سیاه در بانوان مسلمان
o نقش دفاعی حجاب
o سیاه پوشی در سوگ زنان قربانی
o چرا اسلام تأکید بر رد و طرد پوشاک سیاه دارد؟
o چرا برای عزاداری ها رنگ سیاه انتخاب شده است؟
o سؤالات مهم پیرامون چادر سیاه
o رنگ سیاه همیشه رنگ مطرود نیست
• نتیجه گیری
• فهرست منابع
[=B Mitra]کاهنده ها و افزاینده های روزی
[=B Mitra]در کتاب شریف آداب المتعلمین - که نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (قدس سره) می باشد - مواردی تحت عنوان کاهنده ها و افزاینده های روزی نام برده شده است که در این مطلب، این موارد را منعکس کرده ایم. [=B Mitra]کاهنده های روزی:[=B Mitra]
1. گناه و علی الخصوص دروغ
2. خواب صبح
3. زیاد خوابیدن
4. لخت خوابیدن
5. برهنه بول کردن
6. غذا خوردن با جنابت
7. غذا خوردن در حال تکیه داده
8. بی اعتنایی به خرده ریزهای سفره
9. سوزاندن پوست پیاز و سیر
10. جارو کردن خانه در شب
11. وانهادن زباله در خانه
12. پیشاپیش پیران راه رفتن
13. پدر و مادر را به اسم صدا زدن
14. خلال کردن دهان با هر چوبی
15. شستن دست ها با گل و خاک
16. نشستن بر آستانه در
17. تکیه بر یکی از دو لنگه در
18. وضو گرفتن در مستراح
19. دوختن لباس بر تن
20. صورت را با جامه خشک کردن
21. لانه عنکبوت و از بین نبردن
22. سبک شمردن نماز
23. شتاب در خروج از مسجد
24. صبح زود به بازار رفتن
25. دیر بازگشتن از بازار
26. خریدن تکه های نان از فقیران
27. نفرین بر پدر و مادر و برعکس
28. روی ظرف ها را نپوشاندن
29. چراغ را با دمیدن خاموش کردن
30. نوشتن با قلم بنددار
31. شانه کردن با شانه شکسته
32. دعا نکردن برای پدر و مادر
33. نشسته عمامه بستن
34. ایستاده شلوار پوشیدن
35. بخل ورزیدن
36. سخت گیری بر عیال و خود
37. اسراف نکردن
38. تنبلی و بی حالی
39. تقاضا کردن از دیگران
40. سستی نمودن در امور
[=B Mitra]افزاینده های روزی:[=B Mitra]
1. صدقه
2. شکرگزاری
3. سحرخیزی
4. خط و خلق خوش
5. گشاده رویی
6. ترک زنا
7. جاروکردن صحن و سرا
8. شستن ظروف
9. برپایی نماز باشکوه
10. قرائت سوره واقعه در شب و یس و تبارک الذی بیده الملک در صبح
11. حضور در مسجد پیش از اذان
12. دائم الوضو بودن
13. خواندن نافله صبح و وتر در خانه
14. پس از نماز وتر درباره مسائل دنیا حرف نزدن
15. هم مجلس نشدنِ زیاد با زنان
16. ترک سخن بیهوده
[=B Mitra]خودگوییهای کارآمد
[=B Mitra]بیست عبارت زیر به شما کمک میکنند تا با مشکلات زندگی به طرز دیگری برخورد کنید. ممکن است نتوانید گذشته را کنترل کنید، اما میتوانید شرایط امروز و فردای خود را کنترل کنید.
۱. من شکست نخوردم. رفتارم شکست خورد.
۲. میتوانم از شکستم پند بگیرم.
۳. شکست میتواند مرا به چالش بکشد.
۴. میتوانم بیشتر سعی کنم.
۵. شاید این شکست نبود.
۶. میتوانم به رفتارهای دیگر که میتواند موفق شود، دقیق شوم.
۷. میتوانم به آنچه کنترل کنم، دقیق شوم.
۸. نیازی به موفقیت در آن کار وجود نداشت.
۹. رفتارهایی بودند که فایدهای دربرداشتند.
۱۰. هرکس در کاری شکست میخورد.
۱۱. شاید کسی متوجه نشد.
۱۲. آیا هدف درستی داشتم؟
۱۳. شکست، مهلک نیست.
۱۴. آیا معیارهای بیش از اندازه سختگیرانه داشتم؟
۱۵. آیا بهتر از قبل بودم؟
۱۶. هنوز میتوانم کارم را مثل گذشتهها انجام بدهم، این یکی با مشکل روبهرو شد.
۱۷. شکست خوردن در کاری معنایش این است که من سعی خودم را کردم. بدتر از آن سعی نکردن است.
۱۸. تازه شروع کردهام.
۱۹. فردا، روز موفقیت دیگری است.
۲۰. فردا، همین امروز است.
[=B Mitra]سلب اراده و شکست شخصیت
[=B Mitra]موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع خوشش می آید لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون می کند و به یک مطلب هزل می کشاند دیگر یک جوانی که عادت کرد روزی چند ساعت را با موسیقی سر و کار داشته باشد از مسایل زندگی و از مسائل جدی به طور کلی غافل می شود. عادت می کند همان طوری که به مواد مخدر عادت می کنند. کسا نی که به مواد مخدر عادت می کنند دیگر نمی توانند یک انسان جدی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی و زندگی فکر کنند فکر انسان را طوری می کند که دیگر در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات نتواند اصلا فکر کند. [=B Mitra]
پی نوشت:
روح الله موسوي خميني، صحیفه نور، ج8 ، ص 198
[=B Mitra]آثار روان شناختي نيايش1
[=B Mitra]الكسيس كارل مى گويد:
نيايش در روح و جسم تأثير مى گذارد و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را با هم تقويت مى كند. در چهره كسانى كه به نيايش مى پردازند. حسّ وظيفه شناسى، كم شدن حسد و شرارت و حُسن نيكى و خيرخواهى نسبت به ديگران ديده مى شود. نيايش خصايل خود را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فردى نشان مى دهد: صفاى دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادى بى دغدغه، استعداد هدايت، آمادگى براى پذيرش حق و راضى بودن به رضاى پروردگار.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كارل، الكسيس، راه و رسم زندگى، ترجمه پرويز دبيرى، ، ص 31
[=B Mitra]آثار روان شناختي نيايش2
[=B Mitra]ويليام جيمز يكى از ويژگى هاى حيات دينى را دعا و نيايش مى داند. دعا يا اتصال با روح عالم خلقت فرايندى است كه در آن واقعا كارى با ثمر انجام مى شود و قدرتى معنوى به همراه آثار روان شناختى يا جسمانى در انسان جريان مى يابد. دعا نوعى كسب نيرو و انرژى معنوى يا رحمت الهى است كه حكايت از امر واقعى مى كند، نه خيالى و توهمى. وى در ادامه، با تمثيلى، اثر نيروبخش دعا را اين گونه تحليل مى كند كه آدمى در اين حالت احساس مى كند نيرويى وارد بدن او مى شود؛ درست مثل اينكه در آفتاب كه مى نشينيم گرمى را حس مى كنيم. از اين نيرو مى توان به حدّ مؤثر استفاده كرد؛ عينا مانند اينكه براى آتش زدن قطعه چوبى از اشعه خورشيد و ذره بين استفاده مى كنيم
ويليام جيمز مى گويد: ايمان بدون شك، مؤثرترين درمان اضطراب است
[=B Mitra]
پی نوشت:
جيمز، ويليام، دين و روان، ترجمه مهدى قائنى ، ص 178 و168
[=B Mitra]وقف و مسائل روانشناختي
[=B Mitra]متأسفم كه بگويم شعار زياد داريم عمل خيلي كم. شما فكر مي كنيد اورژانس اجتماعي و خدمات روان شناختي دولتي ما در چند شهر فعال هستند؟ شما هر چيزي از بسياري از مسؤولان شنيديد اصل را بگذاريد بر غلو. ما وظيفه داريم مسؤولان بهداشت (رواني و جسماني) را از خواب بيدار كنيم. ما كار خودمان را مي كنيم آنها هم شعارهاي خود را مي دهند. بايد حتي كمك هاي مردم و وقف و خيران را به اين جهت سوق دهيم
[=B Mitra]پرسش1: ازآنجاکه با ازدواج نيمي از دين حفظ ميشود و خانواده مقدسترين نهاد اجتماعي، و جدايي منفورترين حلال است:
الف) آيا والدين ميتوانند از پول زکات فطره و مانند آن، بهمنظور حفظ نهاد خانواده براي فرزندان خود، کتاب و لوح فشرده تهيه کنند و هزينة جلسات آموزشي را بپردازند؟
ب) ميتوان كتاب و لوح فشردة مربوط به خانواده را وقف سيّار كرد؟ يعني مثلاً بگوييم که خانوادهاي از اين مجموعه استفاده كند و سپس به خانوادهاي ديگر تحويل دهد و آنها نيز پس از استفاده به خانوادة ديگر دهند، و اين روند به همين گونه ادامه يابد.[=B Mitra]
همه مراجع: الف) «زکات فطره» بنا بر احتياط بايد صرف فقرا شود؛ اما از «زکات مال» ميتوانند کتب و سيدي مناسب با دستورات شرع براي تحکيم خانواده تهيه کنند.
ب) وقف کتاب و سيدي براي اين جهت مانعي ندارد. [=B Mitra]
پرسش2: بيماران رواني شديد، در امور شغلي و اجتماعي و تحصيلي خود مشکل دارند. آيا والدين يا اقوام و مردم ميتوانند براي کمک به هزينههاي سنگين نگهداري و درمان و زندگي اين بيماران مال يا زميني را وقف کنند، يا اينکه وقف، موارد خاصي را شامل ميشود؟ [=B Mitra]همه مراجع: مانعي ندارد که براي درمان بيماران خاصي زمين يا مالي را وقف کنند. [=B Mitra]
پرسش3: آيا از درآمد موقوفاتي که براي مطلق امور خير وقف شده است، ميتوان بهمنظور ياري رساندن به بيماران رواني کمک گرفت؟ [=B Mitra]همه مراجع: بلي، کمک به معالجة اينگونه بيماران از مصاديق کار خير است. [=B Mitra]
پرسش4: با توجه به شدت نياز به متخصص و مراكز مخصوص درمان بيماران رواني، آيا مشاوران اجازه دارند که خيران را ترغيب به در نظر گرفتن موقوفاتي براي مسائل مربوط به درمان بيماران رواني كنند؟ [=B Mitra]همه مراجع: کمک به معالجة اين بيماران از مصاديق کار خير است و ترغيب خيّران به اين امر مستحب است.
تذكر:حتي در مسائل جزيي هم مي توانيد خانواده ها و اقوام را جهت دهيم. بگوييم مي توانيد نذر كنيد كه مثلا داروهاي يك سال يك بيمار اسكيزوفرني را تهيه كنند بگوييم كه اين غلط فاحش است كه نذر خوردني است فقط. مي توانيم به اقوام و والدين مي توانيم بگوييم مي توانيد قبل از وصيت مثلا براي بيماران رواني شديد وقف كنيد تا زندگي و درمانش تأمين شود
[=B Mitra]
پی نوشت:
منبع: مشاوره زير گنبد فيروزهاي(احکام روان شناختي در حوزه مشاوره و روان درماني)، سيدمحمد تقي علوي، مركز مشاوره و روان درماني مأوا، (مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم.)
[=B Mitra]بازی الاکلنگ زناشويي
[=B Mitra]عشق بازي همسران، يكي از ابزارهاي قوي براي عشقورزي است. رابطه زناشویی مانند بازی الاکنگ است. نبايد به خطا فكر كرد كه فقط مرد در اين بازي بهره مي برد. زن نيز در ارضاي شهوت سهيم است و اگر مردش خوب عمل كند او خودش را نشان مي دهد. در بازي الاكلنگ زناشويي یک سوی بازی زن است با «وزن و نیروی عاطفی ـ جنسی» و سوی دیگر شوهرش است با «انرژی و نيروي جنسی ـ عاطفی».
بازی الاکنگ وقتی پر شور است که زن از نظر عاطفی مورد توجه مردش و مرد از نظر جنسی مورد توجه همسرش قرار گیرد. يعني مرد نياز جنسي اش غلبه دارد پس از ارضا به همسرش علاقمندتر مي شود و زن نياز عاطفي اش مي چربد و با ارضاي اين نياز ميل جنسي اش نيز پررنگ مي شود. وقتی شوهر از نظر جنسی و اقتدار و زن از نظر عاطفي در مرحله نخست ارضا شوند، مثل خورشید و باران بهاري می شوند و تابش مهر و عاطفه آنها همسر و فرزندان را فرا می گیرد. مثل کوهی خواهد شد که باران را ایثارگرانه و سخاوتمندانه براي خود نگه نمي دارند و به دامنه های خود می بخشند. بسیاری از مردان گله می کنند که زنان سرد مزاج هستند، ولی توجه ندارند كه بسیاری از این سردی ها ریشه در «سردی عاطفی» خودشان دارد. در برابر، بسياري از زنان شکوه دارند که شوهرانشان از نظر عاطفی سرد هستند، و غافل از این هستند که بسیاری از این سردی های ریشه در «سردمزاجی جنسی» خودشان دارد.[1]
از نظر اسلام رابطه زناشویی که سبب آرامش، تقويت ايمان، رفع خيانت و شستن زناي چشم، زناي گوش، زنا ذهني و زناي كل بدن می شود مقدس است بنابراین همسران با رابطه زناشويي به خصوص در عصر فن آوري ارتباطات و اطلاعات ثواب بسياري فراوانی می برند باید نيت خیر و خدايي کنند و در كارهاي نيك و تقوا همديگر را ياري كنند، ازكارهاي بد و گناه همديگر را باز دارند، همديگر را توصيه به حق مداري و صبر (در طاعات و معصيت ) كنند و دركارهاي خیر مانند ارضاي اقتدار، عواطف و نياز جنسي همسر از هم سبقت بگیرند وگرنه با خودخواهي، خودپسندي بازي زندگي آن هم تعطیل خواهد شد. در بازي كودكان نيز مي بينيم كه گاهي به خاطر لجاجت كودكان و خودخواهي يكي يا آهمگي كل بازی آنها تعطیل می شود.
عمدهترين مشکلاتی که شبكههاي مجازي و اتاقهاي چت برای همسران به بار ميآورند و بازي الاكلنگشان را خراب مي كنند عبارتند از:
اعتياد به اينترنت،
اعتياد به آثار پورنوگرافي،
سوءظن همسران به یکدیگر،
مقايسه همسر با كاربران ايدهآل خود،
عادی شدن روابط غیرضروری با نامحرم،
کمخوابی و كسالت و زودرنجي متأثر از آن،
افشای اسرار و اطلاعات محرمانه خانوادگی،
غيرت افراطي يا تفريطي همسران نسبت به يكديگر يا فرزندان،
تخلیه هیجان های خواهي جنسی از راه غیرمشروع يا مخالف با كرامت انساني.
هووهاي ديجيتالي در آثار پرونوگرافی (خلاف تعهدات زناشويي و صميميت و خيانت به همسر)،
سست شدن باورهاي ديني با شبهات و گناه و بي توجهي به مسائل شرعي و اخلاق خانوادگي،
قرار گرفتن در موضع تهمت با رفتار مشكوك مثل جدا نكردن گوشي همراه حتي در تـوالـت و حـمـام،
ارتباط صميمي با نامحرم با توجيه همكاري و گرايش به كارشناس يا استاد معنوي و ارسال پيامها و شكلهاي عاطفي،
غفلت از همديگر با كار خيلي زياد، استفاده افراطي از برنامههاي سرگرمي و تفنني و بازي و آموزشي، خواندن رمان، چت،
نارضايتي شوهر از تمكين و نارضايتي زن از مهرورزي شوهر به خاطر «نـاخـنكهاي جـنسي» و خـستـگي و يا ديرخوابي آنها. [2]
[=B Mitra]
پی نوشت:
[1] . محمدحسين قديري، مثلهاي روان(تمثيلهاي روان شناختي و تربيتي)، ص20 و21.
[2] . تبیین نقش فیسبوک در زندگی زناشویی اعضاء متأهل ایرانی خود، علی خواجه نژادیان، نخستین کنگره فضای مجازی و آسیبهای اجتماعی نوپدید. رک:http://nopadid.mcls.gov.ir
كتاب: صد هزاران دام و دانه ست اي خدا
[=B Mitra]راز آرامش
[=B Mitra]امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اِنَّ القَلْبَ یَتَلَجْلَجُ فِی الجَوْفِ یَطْلُبُ الحَقَّ، فَاِذا اَصابَهُ اطمَأَنَّ وَقَرَّ :
همانا دل در درون آدمی به دنبال حق میگردد و چون به آن رسید آرام و قرار گیرد.[1]
1- کسی که خواهان آرامش در زندگی است، پیوسته باید به یاد حق باشد و این یاد حق تنها عامل آرامش است و دیگر نه فقدان چیزي او را نگران میکند و نه برخورداري از متاعی او را به وجد میآورد و به راستی که دل فقط به یک چیز آرام میگیرد و آن یاد حق است و راز مطلب آن است که خداوند به ما از خود ما نزدیکتر است.
2- هر چه از حق بيشتر دور شويم بي قراري دل ما بيشتر مي شود. افرادي كه در روابط زناشويي، دوستي ها و معاشرت ها، مشاجره بي انصافي و لجبازي و پرخاشگري مي كنند ممكن است به ظاهر غلبه كنند ولي دلشان نا آرام خواهد بود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
میزان الحکمه ، محمد ري شهري ، انتشارات دارالحدیث ، چاپ اول ، جلد 10 ، صفحه 4986 ، حدیث 16
[=B Mitra]نبايد تصور كرد وقتي سخن از ازدواج مدت دار ميشه يعني هوسراني گاهي هم چاره اي جز اين ازدواج نيست. بنابراين حكم خداوند حكيمانه است كافي است خودمان را جاي اين بيماران بگذاريم آنها هم حق دارند مي توانيم به آنها بگوييم حالا كه نمي تواني ازدواج كني برو بيمر؟ يا بايد ببينيم خداوند چه حقي به اينان داده؟
[=B Mitra]پرسش: بر اساس هشدارها و توصيههاي متخصصان، برخي بيماران رواني صلاحيت ازدواج ندارند. آيا براي مصون ماندن از گناه، ازدواج موقت بر آنها واجب ميشود؟[=B Mitra]
پاسخ: اگر راه نجات آنان از گناه فقط ازدواج موقت باشد، ازدواج موقت بر آنها واجب ميشود.[1]
يك نمونه
[=B Mitra]پرسش: دختري مجرد هستم که مبتلا به بيماري اسکيزوفرنيام. درمانگران ميگويند که ازدواج دائم با مسئوليتهايش وضعيتم را بدتر ميکند. آيا والدينم ميتوانند مرا از ازدواج موقت منع کنند؟ يا براي اينکه در گناه نيفتم، ميتوانم بدون اذن پدرم ازدواج موقت کنم؟ [=B Mitra]پاسخ: در فرض سؤال، اگر ازدواج موقت به مصلحت دختر باشد و پدر بدون وجه شرعي اذن ندهد، اذن او ساقط است و دختر، در حال سلامت، ميتواند ازدواج موقت کند.[1]
...
تذكر: برخي از سكس تراپ ها ازدواج موقت را براي افرادي كه مشكوك هستند به اختلال هويت جنسي، براي تأييدي در جهت تعيين هويت مناسب ميدانند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
1.مشاوره زیر گنبد فیروزه ای(احکام روان شناختی در حوزه مشاوره و روان درمانی)، سيد محمدتقي علوي، ص25.
[=B Mitra]راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه
نویسنده: اصغر طاهرزاده
فهرست مطالب
مقدمه 7
مقدمه مؤلف 9
چه شد که کار به قتل امام حسين(ع)کشيده شد 13
بهترين انتخاب در سختترين صحنه. 15
عامل اصلي شهادت امام حسين(ع)...... 17
غفلت از قداستها 21
نقش حزب اموي در شهادت امام حسين(ع)...... 22
غفلت از باطن قدسي اسلام. 27
اسلامِ دنياييشده. 31
تفاوت دو نوع برخورد با اسلام. 34
به حاشيهرفتن معنويت! 37
آفت توليد بدون توحيد.. 40
وقتي امور فرعيِ زندگي عمده شود. 45
غفلت از عقل قدسي شريعت... 49
ضرورت وجود امام معصوم در ادامهي دين.. 52
هدف اصلي امام حسين(ع)...... 55
غفلت از مقام امام(ع)...... 60
راز شادي امام حسين(ع) در قتلگاه 65
جمال هيبت امام(ع) در قتلگاه. 69
با چهرههاي تابناک، به سوي مرگ.... 71
گرفتاري و دلداري! 73
راز عبادات شب عاشورا 77
رفع فاجعهي امويان از جهان اسلام. 80
نقشهي معاويه در هدم اسلام. 83
دستورالعملي از عالم غيب... 86
آگاهي زينبi از اصول برنامه. 88
پارهکردن پردهي نفاق امويان.. 91
حزب اُموي.. 93
شخصيت ابوسفيان و رهبري حزب اُموي.. 95
زمينههاي حکومت معاويه. 100
آفت خلط امويان با اهل سنت... 102
جنگ نفاق جديد با انقلاب اسلامي.. 104
اولين نتيجه. 108
جدايي فريبخوردگان از امويان.. 110
شکست بنبست... 113
توقفِ تأثيرگذاري امويان.. 115
روم ديروز و غرب امروز. 117
زيباييهاي کربلا.. 119
[=B Mitra]
پی نوشت:
نسخه ورد، اندرويد و پي دي اف
http://lobolmizan.ir/book/1202
[=B Mitra]قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى (عـلیه السّلام) از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان.
[=B Mitra]
پی نوشت:
شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب
[=B Mitra]يكي از دوستان طلبه در مسجدي برنامه اقامه نماز داشت. يك روز وقتي به مسجد رسيد، رفت داخل دستشويي مسجد و بعد اومد بيرون و بدون اين كه وضويي بگيره مستقيم رفت داخل محراب و نماز مغرب رو شروع كرد. چند نفر كه توي دستشويي حاج آقا رو ديده بودند شايعه كردند حاجآقا بدون وضو مياد نماز، و تقوا و عدالت نداره! دلم براتون بگه؛ اون روز دو دستگي شد و يه عده به حاجآقا اقتدا كردند و يه عده فرادا نماز خوندند. برا همينه كه امام علي (ع) فرمودند: «اتّقوا مَواضِعَ التُهَم»؛ «خود را در جايگاه تهمت قرار ندهيد.»
حاجآقا كه از مسأله بو برده بود بلافاصله پس از نماز مغرب ميكرفون رو دست گرفت و گفت: بنده يه آمپول داشتم كه برداشتم توي مسير مسجد رفتم زدم. تا به مسجد رسيدم گفتم نكنه جاش خون اومده باشه؛ برا همين رفتم داخل دستشويي و جاشو چك كردم كه الحمد لله نجس نشده بود و چون توي خونه وضو گرفته بودم مستقيم اومدم توي محراب. با اين توضيح، سوء تفاهم برطرف شد و بحمدلله به خير گذشت.
[=B Mitra]
پی نوشت:
[=B Mitra][=B Mitra]ماهنامه خانه خوبان، ابوالقاسم شهباز، آذر 1394، شماره 82.[=B Mitra]
[=B Mitra]نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]
کتاب «ناباب و نایاب؛ گفتارهای ناباب در تعلیم و تربیت نایاب» نوشتۀ دکتر عبدالعظیم کریمی و ناشر قبسات منتشر شد.
کریمی در معرفی کتابش میگوید: در این گفتارهای ناباب، بابی دیگر از تعلیم و تربیتِ نایاب گشوده میشود تا همه مؤلفهها و عناصر تربیتِ آسیبزا را به چالشی دردناک درکشاند. وی کتاب را با این گزیدهها آغاز کرده است:
• فاجعۀ اصلی در تعلیم و تربیت این است که ما دیگر قادر نیستیم فاجعه را در تعلیم و تربیت حس کنیم!
• دینی کردن افراد، مخفیگاه مخوف تخفیف حس دینی آنهاست!
• آنچه ما را از حقیقت تربیت بازداشته، استحالۀ تربیت از ساحت فطرت الهی به ساحت صنعت انسانی است!
• بشر هماکنون بهگونهای تربیت شده است که بهجای اینکه حیوان ناطق باشد، ناطق حیوان است!
ناباب و نایاب دو بخش دارد. «چگونه از تعلیم و تربیت دست برداریم؟» عنوان بخش اول است که در نه گفتار تنظیم شده است: تدسیه (توطئه) در برابر تزکیه (توسعه)؛ تربیت بهمثابۀ تبعیت؛ دانش قبلی خواستگاه تربیت دینی؛ بازجست عزتنفس در گفتمان «بودن»؛ ایجاد تحول، مانع تحول است؛ یادگیری «پدیدارشونده» در برابر یادگیری «بازتولیدشونده»؛ بازی و فراغت بهمثابۀ عبادت؛ آسیبشناسی تربیت؛ حس دینی به سبک کودکی.
بخش دوم کتاب با عنوان «تربیت پرهیزی بهجای تربیت تجویزی» هشت گفتار بعدی را دربرگرفته است: غایت تربیت کردن، تربیت نکردن است؛ غایت فزونی و پیشرفت، کاستن و بازگشتن است؛ غایت هدفمندی در تربیت، هدفزدایی از تربیت است؛ غایت تشویق، تنبیه است؛ غایت بزرگ شدن، کودک شدن است؛ غایت راز آموزش، رازپوشی است؛ غایت آگاهی غفلت است؛ غایت منفی، مثبت است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://www.mahestanshop.com
[=B Mitra]كيت ديويس" ده دستور را براي بهبود گوش دادن توصيه كرده است:
1- صحبت كردن را متوقف كنيد
2- گوينده را راحت بگذاريد
3- به گوينده نشان دهيد كه ميخواهيد گوش كنيد
4- حواستان را جمع كنيد
5- با گوينده همدردي كنيد
6- شكيبا باشيد
7- عصباني نشويد
8- در بحث و انتقاد سخت گيري نكنيد
9- سوال كنيد
10- صحبت كردن را متوقف کنید.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]به نظرمي رسد بين نماد ساختگي ملانصرالدين با حكايات ابلهانه اش (برخلاف حكايات بهلول عاقل و صمصام) و ناصرالدين شاه ارتباطي عميق باشد چون هردو «دين« دارند هر دو «نصر» و ياوري دارند. سياست انگليس دين زدايي و فرقه زايي بود از آنجا كه درخت دين ريشه عميقي در قلب هاي مردم داشت نميتوانستند مستقيم دربيفتند. اين دقيق ترين عمليات رواني و جنگ نرم براي هجوم به فرهنگ ديني است؛ يعني سربريدن نمادهاي ديني با پنبه جنگ مخملي به جاي چنگ نشتري.
در نرم افزار لبخندها و دلخندها با غربال گري لطائف، برخي از حكايت نصرالدين در قالب دو بخش بيان شد تا مردم ديندار اين تفكيك و غربال زدن را در بيان و نوشتن حكايات نصرالدين الگو قرار دهند:
الف) ملانصرالدين (ياور و بال دين، نمادهاي وارسته )
ب) ملاخصم الدين (وبال و بار دين، نمادهاي ديني وابسته، ساختگي و انگليسي)
دو نمونه
1- ملاخصم الدين: نردبان
روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟
ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت: در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.
2- ملانصرالدين: سپر
ملانصرالدين به جهاد در راه خدا رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا براي شاد كردن همرزمانش سپر بزرگش را نشان آن دشمن داد و گفت: ای نادان، كوري؟! سپر به این بزرگی را نمی بینی. سنگ بر سر من می زنی؟
تذكر: پس بزرگواران با غربال زدن حكايات نصرالدين به روش بالا با جنگ نرم دشمن مبارزه كنيم.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسين قديري، مثل هاي روان، ص98
:Lflasher:نرم افزار اندرويدي لبخندها و دلخندها
فهرست مطالب
مقدمه
1. جوانان و نوجوانان
2. همسرگزيني
3. همسران
4. خانواده
5. آداب و اخلاق
6. سياسي و انتظامي
7. ديني و فلسفي
8. علمي و پژوهشي
9. سلامتي و نشاط
10. فضاي مجازي
11. گوناگون
12. مرزهاي خنده حلال
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال:
با توجه به این که اکثر استفاده کنندگان از سایت های مستهجن مردان هستند، و زنان از این امر احساس خوبی ندارند چگونه می توانند با این رفتار غیراخلاقی شوهر برخورد کنند؟[=B Mitra]
پاسخ:
اين سؤال از جمله سؤالاتي است كه روان شناسان و كارشناسان ديني از خانم هاي رنجور بسيار زيادي مي شنوند.
غالبا وقتي با كارشناس صحبت مي كنند كه واكنش منفي در برابر كنش منفي شوهر انجام داده اند و آب روابط و صميميت و حرمت ها، كدر و تيره شده است. جوانان فرصت هاي قبل از ازدواج را خيلي رايگان از دست مي دهند و مهارت هاي لازم براي همسرداري و تحكيم روابط و آسيب زدايي ياد نمي گيرند. دختران قبل از ازدواج «بايد» آموزش ببينيد كه چگونه ميتوانند از بروز اين مشكلات پيشگيري كنند. و در صورت بروز مشكل به دور از نفرت و هيجانهاي منفي شديد، به گوهر وجودي و فطرت الهي شوهر «توجه مثبت غيرمشروط» داشته باشد با روشهاي شناختي، هيجاني و رفتاري علمي و ديني آن را درمان كند.
خانمی که از مشاهده تصاویر جنسی و روابط اینترنتی و تلفنی شوهرش با خانم های همکارش خودخوری می کند و چیزی نمی گوید ممکن است ابتدا با خودخوری کمی خود را آرام کند، ولی به تدریج این ناراحتی های انباشته شده برای او دردسر و کل زندگی ایجاد می کنند؛ سبب زخم معده، سردرد، پژمردگی و افسردگی، ضعف اعصاب و بدبینی، و پرخاشگری و برخورد غیرمنطقی هنگام تذکر دادن و...می شود. وقتی او لبریز از ناراحتی و خشم شد نمی تواند امر به معروف و نهی از منکر همدلانه با ظرافت های روان شناختی با توجه شرایط و مراتب آن داشته باشد. به همین دلیل، این خانم با تندی و خشونت گرفتار منکر می شود. در این هنگام شوهرش چون آبرویش رفته و حرمتی برای خود نمی بیند، به سیم آخر می زند و حتی کار زشتش را انکار نمی کند و در صدد دفاع از خودخواهی هایش بر می آید.
در برابر منکرات جنسي شریک زندگی، راه كارهاي زير ممکن است به طور گذرا مسکن باشند، ولی راهکارهای مؤثر و درمان واقعي نیستند:
«همراهی و همیاری با تأیید مستقیم و غیرمستقیم»،
«درون ریزی و خودخوری»،
«انتقام و مقابله به مثل»،
«تغافل و چشم پوشی»،
«آبرو ريزي»،
«پرخاشگریم،
«تهديد»،
«تظاهر» و
«تسلیم».
بهترين تدبير
بهترین راهکار امر به معروف و نهی از منکر با توجه به ظرافت های آن(شرایط و مراتب) و کمک از مشاور خانواده و مشاور دینی است.
بنابراین، در این مواقع باید با آرامش به طور غیرمستقیم (با کتاب، کلی گویی، به در گفتن تا دیوار بشنود، سی دی آموزنده و...) زیان های این کار را برای او نمایان کند و حتی اجازه ندهد آبروی شوهرش نزد خودش هم برود. وقتي حرمت ديگري را بشكنيم و او احساس ارزشمندي نكند ديگر برايش فرقي نمي كند كه شما به او چه نظري داريد و يا با ما در مي افتد و يا توجيه مي كند و يا منكر ضررها مي شود و خود را روشنفكر معرفي مي كند و دستورات اخلاقي را بي ارزش جلوه مي دهد. وقتي حرمت ديگري شكسته شد خيلي سخت مي شود ان را ترميم كرد.
نبايد از او اعتراف كشي كنيم كه چه گناهي مي كند.
در مشكل ندميم
از كل شخصيت آن رفتار بد را كسر و كم كنيم. نه اين كه به كل شخصيت شوهر نمره منفي بدهيم براي آن رفتار زشت. اگر به خطاي جنسي او فكر كنيم و روزانه اين خطا را پيوسته در ذهن مرور كنيم. دو درصد خطاي شوهر را بعد از چند روز 98 درصد خطا مي بينيم و دو درصد نمره خوبي به كل شخصيت او مي دهيم و او از چشم، قلب و ذهن ما مي افتد و وجودمان سرشار از نفرت به او مي شود. اينجاست كه او نفرت را از چشمان، حالات گفتار، سكوت و رفتار و ظاهر ما مي خواند و نفرت نفرت خواهد آورد و روز به روز از هم دور مي شويم.
لازم است همسر نقاط قوت مادي، علمي، اجتماعي و معنوی او را آشکار سازد و «حرمت خود» و «احساس ارزشمندی» را در او زنده کند.
در مرحله بعد بدون خبر کردن دیگران خودش به او تذکر بدهد، ولی تلاش نکند که از او اقرار و اعتراف بگیرید و محکومش کند.
در مرحله سوم کمی تندتر بیان کند و اعلام کند که مرحله بعد مجبورم از خانواده و بعد از قانون کمک بگیریم. البته اگر قانون نتواند تو را تغییر دهد من خودم می توانم برای زندگی خودم برنامه داشته باشم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت انجمن گفت و گوي ديني
مطالعه آنلاین
[=B Mitra][=B Mitra]پرسش: انواع بازي از نظر همباري كدام اند؟
[=B Mitra]
پاسخ: انواع بازیها از لحاظ هم بازی عبارتند از
[=B Mitra]بازی مشارکتی :[=B Mitra] وقتی کودکان با یکدیگر بازی می کنند و مواد فعالیتهای مشابه را به طور مشترک به یک شیوه غیر سازماندهی شده استفاده می کنند بازی مشارکتی صورت میگیرد . این نوع بازی نیاز به یک هدف سازماندهی شده دارد .
[=B Mitra]بازی مستمر : [=B Mitra]کودکان مستقلا و به تنهایی بازی می کنند بدون اینکه به دیگران مراجعه کنند
[=B Mitra]مشاهده گر :[=B Mitra] کودکان به مشاهده ی بازی دیگران می پردازند سوال می کنند پیشنهاد می دهند اما وارد بازی نمی شوند .
[=B Mitra]بازی موازی :[=B Mitra] بچه هایی که به سادگی در کنار همدیگر با وسایل مشابه بازی می کنند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، نرم افزار ورزيدگي در زندگي، اندرویدی(رایگان)، سایت گفت و گوی دینی
[="]
دانلود: نرم افزار:
https://t.me/zendegiearam110/2290
https://t.me/zendegiearam110/2411[="]
[=B Mitra]با رفق و گذشت و مدارا خانه را براي خود و اهل خانه و والدين خود اقيانوس آرام كنيم. بابا نشست و دستي كشيد بر سر و گونه هاي دخترك خردسالش و گفت: بابايي، من و مامانت با هم تفاهم نداريم و با هم صحبت كرديم تا توافقی از هم جدا بشیم؟
دخترك در حالي كه اشك ميريخت هق هق كنان پاسخ داد: بـ بـ با بابا جون، اگه میتونین توافق کنین چرا جدا میشین؟ خب، توافق كنيد كه با هم بسازيد و گذشت داشته باشيد مگر شما وقتي با دختر خاله بحثم ميشه نميگيد «آدم» بايد مدارا و گذشت داشته باشه؟!
امام على عليه السلام: الرِّفقُ يُيَسِّرُ الصِّعابَ، وَيُسَهِّلُ شَديدَ الأسبابِ؛ مدارا و نرمى، دشواريها را آسان، و چاره هاى سخت را ساده مىسازد.[1] اگر ميشود به توافق كرد بر جدايي چرا زحمت نكشيم و با مشاوره تلاش كنيم بر توافق و تفاهم؟ فكر نكنيم كل زندگي مانند بهشت است زندگي چم و خم هاي زيادي دارد با چم و قلق آن را بدست آوريم. هنر ساختن زندگي است نه باختن به آن. بسياري از افراد اضطرابي، وسواسي يا افسرده ميگويند از خدا مرگمان را ميخواهيم. خب، چرا از خدا مرگ داعش را نمينخواهيم. چرا از خدا شفا نخواهيم و از معجزه يعني «قدرت اراده، عمل و دعا» براي حل مشكل كمك نگيريم.
طلاق عاطفي
ما باید در گفت وگوهای قبل از ازدواج خط قرمزهای خود مانند حدود شرعي در روابط و كسب حلال را معین کنیم، مطمن باشید با محبت، ایثار و عشق نمیتوان این خط قرمز ها را زرد کرد. خیلی به ندرت این تغییرات رخ می دهد، از همان ابتدا باید برای یکدیگر مرزها و باید و نبایدها را مشخص کنیم؛ اگر مذهبي با فرد بيقيدي ازدواج كند. اين دو تفاوت بنيادين در كسب حلال، سبكهاي ارتباطي، نگرشها و سبك تربيت فرزندان خواهند داشت. مهر و محبت نميتواند اين تفاوتها را بردارد، مگر اين كه آن يكي هم ديندار شود يا اين يكي بيقيد شوند تا انسجام، هارموني و هماهنگي بين آنها ايجاد شود. روابط همسران به اقيانوس ناآرام ميماند طلاق عاطفي (طلاق پنهان = طلاق خاموش = طلاق تاريك) در بسياري از زندگيها حكفرماست. بهترين طلاق عاطفي و توافقي وقتي است كه عشق يك طرفه است. موتور زندگي زناشويي دو چرخ دارد. در عشق يك طرفه شما كه مسير را ميخوايد تك چرخ و دوپشت برويد اين طوري هر دو حادثه ميبينيد. بنابراين بهترين طلاق توافقي و تفاهمي زماني است كه قبل از ازدواج ميلي داريد به طرف مقابل ولي والدين باتجريه و مشاور ازدواج ميگويند شما براي هم ساخته نشدهايد. زن و شوهري كه از همان ابتدا به رغم ناهمتايي به اميد توافق و تفاهم ازدواج ميكنند راه به شدت ناهمواري را در پيش گرفته اند كه به سمت مرداب اختلاف و درههاي مشاجره ختم ميشود.
ترک شهوات
امام على عليه السلام ميفرمايند: طَهِّرُوا أنفُسَكُم مِن دَنَسِ الشَّهَواتِ تُدرِكُوا رَفيعَ الدَّرَجاتِ؛ جان هاى خود را از آلودگى شهوتها پاك سازيد، تا به درجات بلند دست يابيد. بزرگان عرفان ميگويند نردبان رشد عرفاني از همين روابط ما با ديگران، گذشت، فروبردن خشم و مدارا شروع ميشوند و نبايد دنبال ذكرهاي خاصي بود تا اخلاق خودمان را در خانواده اصلاح نكرده ايم.
1. غرر الحكم، ح1778؛ حكمت نامه بسيج، ص276.
2. غرر الحكم، ح6020؛ ميزان الحكمه: ج13، ص80
[=B Mitra]
كانال زندگي آرام
[=B Mitra]بابا، اجازه؟
[=B Mitra](مِهر و مُهر استاندارد)
وقتي كالاها و وسايل تقلبي در بازار زياد شد، سازماني براي تعيين استاندارد تشكيل شد تا فريبكاري و تقلب را رفع و دفع كنند. اذن پدر براي ازدواج دختر باكره همچون مهر استاندارد براي تشخيص كالاي مرغوب از خراب يا تقلبي است. خداوند رحمان هم براي اينكه در ازدواج دختر، جلو فريبكاري مردان هوسباز را بگيرد، اذن پدر و جد پدري را كه مصالح دختر را در نظر ميگيرند، لازم كرده است. البته اگر پدر يا جد پدري مصالح عرفي و شرعي دختر را در نظر نگيرند و بیجهت خواستگار را نپذیرند، اجازة آنها ساقط ميشود. ساقط شدن اجازة آنها به معناي اين است كه آنها صلاحيت ندارند و مهر استانداردشان فاقد اعتبار است. البته باید توجه داشت که امروزه تشخیص اینكه مصالح را رعايت ميكنند يا نه بر عهدة دادگاههاست.
اذن پدر و جد پدري براي ازدواج دختر، دلايل مختلفي دارد.
چند دليل درخور توجه عبارتاند از:
مهمترين آنها اينكه پدر، خواستگار را كه همجنس خودش است بهتر ميتواند بشناسد؛
دوم اينكه براي مرد زمينة تحقيق در محيطهاي مختلف و حتي شهرهاي ديگر بيشتر فراهم است؛
سوم اينكه از نظر روانشناختي دختر عاطفهگرا و جزءنگر و وابسته و جوياي تكيهگاه از جنس مكمل خود است.
مردان شياد مانند ماهيگير هستند. آنها با توجه به نيازهاي روانشناختي دختر، برايش دام پهن ميكنند و دانه و طعمه برميگزينند. در برابر، پدر دختر از نظر روانشناختي عقلگرا، كلنگر، حمايتگر و مقتدر است. پدر مانند شير نر قلمرو و حريم دارد. غيرتش براي خانه و خانوادهاش قلمرو استحفاظي و امنيتي ميسازد. بنابراين جواناني كه براي ازدواج قصد جدي ندارند يا شياداني كه قصد هوسراني دارند، با ديدن او عقبنشيني ميكنند. از سوي ديگر، دختر پرمهر و عاطفه و رقيقالقلب با مشورت با پدر، ضعف شناختي و منطقياش برطرف ميشود. همانطور كه در مواقع خاص ضعف عاطفي مرد با مشورت با مادرش، دختر و يا همسرش رفع ميشود.
تذكر:
آنچه جوان در آينه ميبينيد، فرد با تجربه و سالمند در خشت خام ميبيند. زنان بيوه كه تجربة زندگي با مرد را دارند، مرد را بهتر ميشناسند. سردي و گرمي روزگار را بيشتر چشيدهاند. به همين دليل، از نظر شرعي براي ازدواج، نيازي به اجازة پدر و جد پدري ندارند.
اذن پدر براي ازدواج دختر توهين به عقل او نيست كمك به عقل و تصميم دقيق اوست، وگرنه معنا نداشت خدا بگويد عقد بدون رضايت دختر باطل است؛ يعني تصميم نهايي با دختر است.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
مثلهاي روان (تمثيلهاي روان شناختي و تربيتي)، محمدحسين قديري، ص126
[=B Mitra]
اهمال کاری: بررسی علل و راه کارهای درمان
مولف: مرتضی آقاتهرانی
ناشر کتاب : انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
این کتاب دارای چهار فصل است که فصل نخست این کتاب دارای کلیاتی در زمینه تعریف اهمال کاری، ویژگی های اهمال کار، اهمال کاران، مراتب اهمال کاری و آثار اهمال کاری است.
نویسنده در فصل دوم ریشه ها و علل اهمال کاری را مدنظر قرار داده و به مواردی مانند دهن بینی ، افسردگی و اضطراب اشاره کرده است.
عوامل بیرونی و محیطی مانند نارضایتی از وضع موجود، احساس عدم مسئولیت در برابر دیگران، لجبازی، اهمال کاری و پرخاشگری انفعالی، عوامل هوس انگیز و سرگرم کننده و توقع بیش از حد از دیگران از دیگر عناوین مطرح شده در فصل دوم این کتاب است.
در فصل سوم عوامل اهمال کاری و بهره گیری از فرصت ها در قالب هفت موضوع مانند بی نظمی و بی برنامگی و انجام کارهای بزرگ بدون زمان بندی طرح بحث شده است.
نویسنده این کتاب افسردگی، وحشت زدگی و بی کنترلی را از پیامدهای اهمال کاری ذکر کرده و سپس به ریشه، علل، عوامل و راهکارهای برون رفت از آن اشاره می کند.
نویسنده کتاب معتقد است که اهمال کاری به سرعت به صورت عادت در افراد نمایان می شود و این بیماری مسری است که از انسانی به انسان دیگر و از فرد به جامعه و از جامعه ای به جامعه دیگر سرایت می کند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://bookroom.ir
[=B Mitra][=B Mitra]سؤال: آیا نیازی به تبلیغ ازدواج موقت هست یا اینکه بهتر است مسکوت گذاشته شود و سختی راجع به آن گفته نشود،اگر بهتر است که درباره آن به اندازه یک امر مستحب نه فراتر از آن سخن گفت روش صحیح تبلیغ این امر مستحب و ضروری چیست؟ [=B Mitra]پاسخ: با سلام خدمت شما پرسشگر محترم
پاسخ به سؤالاتان را در قالب نكات زير بيان مي كنيم
الف) معركه نظرها: همين طور كه توجه داريد مي بينيد كه سؤالات مربوط به ازدواج موقت در سايت خيلي گسترده است و اين امر نشان دهنده اين است كه هنوز حرف و حديث هاي زيادي درباره اين نوع ازدواج شده است.
ب) جامع نگري: ازدواج موقت بايد از نگاه روايي، فقهي، اخلاقي، عرفي، روان شناختي و جامعه شناختي بررسي شود. بنابراين چون احتمال آسيب در اين نوع ازدواج زياد است لازم است كتب و نرم افزارهاي جامع درباره اين حكم ساخته شود و تنها به يك بعد پرداخته نشود.
ج) تندروي در تبليغ يا در نقد: برخي به طور افراطي اعتقاد دارند نبايد از اين ازدواج سخن گفت چون سبب فرهنگ سازي يا ترويج آن مي شود. در برابر اينان هم افرادي تندرو بدون پرداختن به حدود ثغور اين ازدواج به تبليغ وسيع آن مي پردازند و آن قدر از استحباب آن سخن مي گويند كه زنان بسياري را در برابر اين حكم الهي مقاوم مي كنند. مهريه حق زن است ولي اگر ما بي حد و حساب و مستمر از اين كه مهريه حق زن است و بايد به او بدهيم سخن بگوييم ممكن است ناخواسته زندگي ها را تلخ كنيم. رعايت مقررات رانندگي براي سلامت فرد و جامعه لازم است ولي اگر پيوسته بدون رعايت حال افراد به تبليغات مربوط به اين قوانين دامن بزنيم و يا تصادفات جاده اي را نشان دهيم (افراط و تفريط در تبليغ) اثر ناگواري روي مردم مي گذاريم. بنابراين بخشي از اطلاعات مربوط به اين ازدواج را خود مردم فهيم بايد با مطالعه، خواندن عبرتها و مشورت به دست آورند.
د) تبليغات ضد ديني: زنان و مردان متدين بايد هشيار باشند. عده اي لائيك و ضد دين در مقام ترويج مشمئز كننده و گروهي از آنها در مقام رد اين نوع ازدواج بر مي آيند و سبب ايجاد اختلاف بين زنان و مردان متدين مي شوند و سبب دلزدگي ديگران از دين مي شوند. برخي از شبكه هاي ماهواره اي كه مشوق ازدواج سفيد و ارتباط آزاد دختر و پسر هستند و از زن به عنوان ابزار تبليغات تجاري و وسائل خانگي و آرايشي و كسب درآمد با تصاوير سكسي و فيلم هاي سكسي و.... استفاده مي كنند. اين ازدواج متعهدانه شرعي را به تمسخر مي گيرند و ادعا مي كنند اينجا به زن ظلم شده است.
هـ) سواد آموزي تفقهي: فقه در اصل به معناي فهم عميق است و تفقه در دين با فهم عميق از سه حوزه دين يعني اعتقادات، احكام و اخلاق حاصل مي شود. قسمت زيادي از آسيب هايي فكري و رفتاري مرتبط با اين ازدواج به فقر اطلاعاتي ما از دين و شرع بر مي گردد. بسياري از مردان يا زنان به دليل اين كه مطالعه كافي و جامع ديني ندارند نمي توانند فلسفه احكامي چون نفقه، ارث، مهريه، قضاوت و ازدواج متعدد يا موقت و.... درك كنند و تصور مي كنند دستورات دين كامل نيست. مثلا در حوزه مسائل شرعي افراد زيادي نمي دانند كه اين ازدواج در عرض ازدواج دائم است. يا نمي دانند كه هر كسي در اين حكم شرعي بايد نظر مرجع تقليدش را جويا شود. يا نمي دانند كه اين ازدواج با هوسراني و افسارگسيختگي شهوت همخواني ندارد. افراد زيادي نمي دانند اين ازدواج تعهداتي دارد و تفاوت هايي با ازدواج دائم دارد و يا در ضمن عقد با شروطي مي تواند تعهداتي ايجاد كرد بنابراين يكي از راه هاي تبليغ اين ازدواج اين است كه مردم را تشويق كرد نظر مرجع تقليدشان را جويا شوند.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت انجمن گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: حامی/1394.10.10
[=B Mitra]و) كارشناسان ديني و علمي در رسانه: يكي از راه هاي تبليغ سالم اين ازدواج اين است كه نگاه همه جانبه به اين ازدواج شود. فيلم ها و سريال هايي كه از اول تا آخر آسيبي از اين ازدواج را بزرگ نمايي مي كنند در واقع اصل حكم شرعي را دانسته يا نادانسته نشانه مي روند.
در حالي كه اصل حكم مشكل نداشته است بلكه استفاده كننده از حكم چون حدود شرعي و حقوقي و اخلاقي را رعايت نكرده است مشكل ايجاد شده است. اگر زني بدون اذن شوهر و بدون توجه به مرزهاي خانواده ها به منزل والدينش برود به معناي اين نيست كه والدينش يا اصل ارتباط او با آنها مشكل دارد و مفيد نيست مديريت ارتباطي اين زن مشكل دارد. نيز اگر مردي با روي آوردن به اين ازدواج از خانواده خود غافل شود نشانه اين نيست كه اين ازدواج مشكل دارد نشانه برخورد غيراسلامي آن مرد است.
بنابراين لازم است نخست فيلمنامه ها با نظارت كارشناسان زبده علمي و ديني نوشته شوند و سريال ها و فيلم ها با دقت علمي و ديني توليد شوند كه محتوايي ضد ديني يا مخالف شرع نداشته باشند. بعد يا قبل از پخش سريال ها و فيلم ها از كارشناسان مذهبي و علمي متدين استفاده شود تا اين ازدواج آسيب شناسي و آسيب زدايي شود. نيز باید نقد محتوای فیلم ها و سریال ها در نشریات دینی جدی تر گرفته شود تا شاهد رشد توجه صحیح به مبانی دینی و ترویج آن در رسانه ها باشیم .
ز) مشاوره هاي مذهبي و روان شناختي و حقوقي: يكي از شيوه هاي كنترل آسيب هاي مرتبط با اين ازدواج است كه به مردم آموزش داده شود كه اگر نياز به اين ازدواج شد قبل از ازدواج با مشاور ديني و روان شناختي و مشاور حقوقي مشورت كنند تا آسيب ها كنترل شود برخي از زنان و مردان كه تقيدات ديني ندارند از اين ازدواج سوء استفاده مي كنند مثلا گاهي مرد يا زن چون مي دانند طرف مقابل از آبروي خود مي ترسد از او حق السكوت و يا باج مي گيرد. گاهي نداشتن مدرك حقوقي و گواهي محضري سبب سوء تفاهم و اختلاف يا كلاهبرداري مي شود.
ح) روش تحقيق علمي: يكي از راه هاي دفاع معقول از اين حكم شرعي و آسيب شناسي واقعي (نه خيالي و ساختگي) و آسيب زدايي استفاده از تحقيقات علمي و عيني است. وقتي تحقيقات معتبر باشد افراد چه در مقام دفاع و ترويج و چه در مقام نقد اين ازدواج با روش علمي وارد مي شوند و از برخورد سليقه اي با اين حكم اجتناب مي كنند. مشاوره هاي مكتوب (آنلاين و آفلاين) و مشاوره تلفني ( آنلاين و آفلاين) زمينه مساعدي تحقيقات علمي است چون افراد بدون مقاومت و ملاحظات راحت سخن مي گويند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت انجمن گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: حامی/1394.10.10
[=B Mitra](چند نكته روانشناختي دقيق از سعدي)
پیرمردی را گفتند: چرا زن نگيري؟!
گفت: با پیرزنانم عیشی نباشد.
گفتند: جوانی بخواه چو مکنت داری!
گفت: مرا که پیرم با پیرزنان الفت نیست، پس او را که جوان باشد با من که پیرم چه دوستی صورت بندد؟
زور باید نه زر که بانو را ** گزری دوستتر که ده من گوشت[1]
پيام تربيتي
آنچه بر خود ميپسنديم براي ديگران هم بپسنديم
آنچه برخود نميپسنديم براي ديگران هم نپسنديم
[=B Mitra]
پی نوشت:
[1]گلستنان سعدي، حكايت هفتم
[=B Mitra]اﻧﮕﺸت هاﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ،
ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿچ کدﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ نمی کﻨﺪ ...
ﻫﯿچ کدﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧمی کند
ﻭ ﻫﯿچ کدﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧمی کﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ می شوﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ می کﻨﻨﺪ...
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎن ها ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ می کنیم ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿن تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ می پرﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ...ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ می فهمیم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]
روشن و گرم و زندگی پرداز
آسمان مثل یک تبسم شد
هر چه سرما و هرچه دل سردی
پر زد آهسته از نظر گم شد
با نسیمی که زندگی در اوست
باز چشم جوانه ای وا شد
بر درختی، شکوفه ای خندید
در کتابی، بهار معنا شد
با بعاری که می رسد از راه
سبز شو، تازه شو، بهاری شو
مثل یک شاخه گل ، جوانه بزن
مثل یک چشمه سار، جاری شو
زندگی بر تو می زند لبخند
هست وقت شکفتنت امروز
بهتر از هر چه هست در دنیا
با خدا راز گفتنت امروز
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدجواد محبت
[=B Mitra]
[=B Mitra]پرسش: آيا الفاظ ما بر قدرت جسمي و ذهن ما اثر دارند؟ [=B Mitra]پاسخ: بله روان شناسان تأكيد مي كنند كه نسبت به بارهيجاني الفاظ و سخنان خود فوق العاده حساس باشيم. مولوي در داستاني زيبا مي گويد كودكان زيركي نقشه كشيدند كه جداگانه به معلم خود يكي يكي بگويند كه خدا بد ندهد چرا رنگي به رو نداريد. بيمار هستيد؟ بالاخره اين نقشه موثر واقع شد و معلم اعلام كرد درس امروز تعطيل است.
افرادي كه بازنشسته مي شوند تا قبل از بازنشستگي سر و مور گنده هستند و سر حال ولي وقتي برچسب بازنشستگي مي خورندخيلي زود روحيه آنها تحليل مي رود و ضعيف تر مي شوند
افرادي كه بيماري وخيمي مثل سرطان دارند و خودشان هشيار به بيماري نيستند، ولي بعد از آزمايش از پزشك ناشي خود مي شنوند كه بيماري آنها وخيم است خيلي سريع سيستم ايمني آنها مقاومتش را از دست مي دهد و تسليم مي شود و بيماري پيشروي مي كند. بنابراين به جاست پزشكان و روانپزشكان و پرستاران ما واحدهاي زيادي از روان شناسي را بخوانند تا متوجه بارهيجاني واژه ها بر بيماران و همراهانشان باشند.
بنابراين چه زيباست از امروز عهد كنيم از الفاظ پرانرژي و با بارهيجاني سازنده و مثبت استفاده كنيم.
عهد اول:
زين پس به جاي واژه هاي ملال آور «خسته نباشيد» از دو واژه مثبت و مقدس استفاده كنيم: «خدا قوت»
و به جاي عبارت منحوس «خدا بد نده» بگويم: «خدا حافظ شما» يا «زنده باشيد»
به جاي عبارت هراسناك « فلاني مرد» بگويم: به جوار رحمت خدا رفت.
[=B Mitra]
محمدحسین قدیری، نرم افزار اندرويدي ورزيدگي در زندگي(رایگان)، انجمن گفت و گوي ديني
[=B Mitra]برای متأهلها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که شادتر از بقیه زندگی کنند!
نكته روان شناختي
آمار نشان مي دهد كه افراد متأهل؛ از افراد مجرد؛ مطلقه؛ جدا شده يا هرگز ازدواج نكرده شادترند.
اما كساني كه كمتر از همه شادند افرادي هستند كه در دام ازدواج ناموفق گرفتارند.[1]
متأسفانه در مشاوره ها مي بينيم اين قدر كه جوانان دنبال كسب شادي از ازدواج هستند به فكر گريز از ناشادي و جهنم اختلافات با ازدواج هاي ناموفق نيستند از هول حليم خيلي ها مي افتند در ديگ.
1.(روانشناسی مثبت، الان کار، ص66)
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
با همانندسازي با يل كربلا
[=B Mitra]در صفین، نوجوانی نقاب زده، ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه دوست رها شد و خود را به عرصه نبرد رساند. جز علی، هیچ کس، نه از جبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست، نمیدانست که این نوجوان نقاب بر چهره کیست. آنان که از چشم، سن و سال را میسنجیدند، گفتند که بین دوازده تا چهارده سال. آنان که از هیکل و جثه، پی به سن و سال میبردند، گفتند که حدود هفده سال. آنان که از چستی و چابکی حرکات، حدود عمر را حدس میزدند، گفتند: قریب بیست سال.
آن نوجوان نقاب زده که همه را به اشتباه انداخته بود، چون جنگجویان کهنه کار، به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید. چستی و چالاکی نوجوان، حکمی می کرد و شهامت و صلابتش، حکمی دیگر. چرخش تند و تیز شمشیر در دستهایش حکمی داشت و نگاه عمیق و نافذش حکمی دیگر.
و این بود که هیچ کس از جبهه مخالف، پا پیش نمیگذاشت. معاویه به ابوشعثا گفت: برو و کار این سوار را بساز.
ابوشعثا گفت: اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند، دون شان من است جنگ تن به تن با این یکه سوار. اما یکی از پسران هفت گانهام را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد. جوان ابوشعثا در دم با شمشیر آن نوجوان به دو نیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد. دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیدا کند، جنازهاش در کنار جنازه برادر قرار گرفت.
و جوان سوم و چهارم و پنجم ...
در جبهه دوست، لحظه به لحظه غریو شگفتی و شادی اوج میگرفت و در جبهه دشمن، سکوت و حیرت و بهت و مصیبت لحظه به لحظه سنگین تر میشد. و وقتی ششمین و هفتمین جوان ابوشعثا هم به خاک و خون غلتیدند، از جبهه دشمن نیز، وای تحسین، ناخودآگاه به هوا برخاست.
و این آنچنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آورد که به معاویه گفت: تکه تکه اش میکنم و به اندازه داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ مینشانم.
و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته و توانی صد چندان، خود را به عرصه نبرد رساند. دست سوار اما انگاره تازه، گرم شده بود چون شیری که روباه را به بازی میگیرد، ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم و تکاپو واداشت و در لحظه و آنی که هیچکس نفهمید چه آنی، سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را بر خاک نشاند.
وحشت بر چهره و سراپای دشمن نشست آن چنان که هر چه نوجوان در میدان چرخ خورد و مبارز طلبید، هیچ کس به میدان نیامد و آن چنان که حتی هیچ کس جرات جمع کردن جنازههای آل ابوشعثا را به خود راه نداد.
و نوجوان، فاتح و شکوه مند به قلب جبهه دوست بازگشت و آن زمان که علی، او را در آغوش گرفت و نقاب از چهرهاش برداشت تا عرق از پیشانی اش بسترد و روی ماهش را ببوسد، تازه همه فهمیدند که این، عباس علی است، ماه بنی هاشم که هنوز پا به سال سیزده نگذاشته است و هنوز مو بر چهرهاش نروییده است.
این عباس علی است. خسته، گرسنه، تشنه، داغدیده و مصیبت زده. داغ هایی که هر کدام به تنهایی برای از پا درآوردن مردی کافی است؛ داغ سه برادر، داغ یک فرزند، داغ چندین برادرزاده و خواهرزاده و داغ چند ده عزیز و همدل و همراه.
نه خستگی، نه تشنگی، نه گرسنگی، نه این همه داغ، هیچکدام تاب از کف عباس نربوده و توان عباس را نفرسوده، اما دیدن تشنگی حسین(ع) و بچههای حسین، طاقتش را سوزانده و او را راهی شریعه کرده است.
و اکنون این اوست و آبی که تا زانوان او و شکم اسب، بالا آمده.
اکنون این اوست و آب و مشک خالی و بچه های حسین(ع).
اکنون این اوست و لبهایی که از تشنگی ترک خورده. اکنون این اوست و تنی که از تشنگی ناتوان شده.
اکنون این اوست و جگری که از تشنگی تاول زده.
اکنون این اوست و هجوم لشگر عقل از هزار سو که او را به نوشیدن آب ترغیب میکند: تو علمدار لشگر حسینی، باید استوار بمانی. تو محافظ بچه های حسینی، باید توان در بدن داشته باشی. تو تکیه گاه سپاه حسینی، نباید فرو بریزی.
وقتی به جرعهای آب میتوان توان هزارباره گرفت، چرا این توان را - نه از خودت که - از انجام رسالتت دریغ میکنی؟
تو یک عمر زیستهای برای همین یک روز و اگر امروز نتوانی بجنگی و از محبوبت دفاع کنی، همه عمر را به باد دادهای...
بیست و پنج سال پیش بود، یا کمی بیشتر. علی(ع) در مسجد نشسته بود و گرد او یاران و دوستان و اصحاب، حلقه زده بودند. در این حال، پیرمردی بیابانی که محاسنی سپید و چهرهای آفتاب سوخته اما نمکین داشت به مسجد درآمد.
با لهجهای شیرین به همه سلام کرد، حلقه جمع را شکافت، بر دست و روی علی بوسه زد و زانو به زانوی او نشست: «علی جان! خیلی دوستت دارم. دلیلش هم این است که این شمشیر عزیزم را آوردهام به تو هدیه کنم»
علی خندید؛ ملیح و شیرین، آن چنان که دندانهای سپیدش نمایان شد.
«دلیل، دل توست عزیز دلم! اما این هدیه ارجمندت را به نشانه میپذیرم.»
پیرمرد عرب، خوشحال شد، دوباره دست و روی علی را بوسید و رفت.
فراوان داشت علی از این عاشقان بینام و نشان. شمشیر را لحظاتی در دست چرخاند و نگاه داشت، انگار که منتظر خبری بود یا حادثهای.
خبر، عباس(ع) بود که بلافاصله آمد. هفت یا هشت ساله اما زیبا، رعنا و بلند بالا، سلام و ادب کرد اما چشم از شمشیر برنداشت.
علی فرمود: عباس من! دوست داری این شمشیر را به تو هدیه کنم؟
عباس خندید. آرزوی دلش بود که بر زبان پدر جاری شده بود.
«بله، پدر جان! قربان دست و دلتان»
علی فرمود: بیا جلو نور چشمم!
عباس پیش آمد. علی از جا بلند شد، شمشیر را با وسواسی لطف آمیز بر کمر او بست، او را در آغوش گرفت، بوسید و گریه کرد: «این به ودیعت برای کربلا.»
فضای اطراف شریعه ملتهب شده است صدای پا و شیهه اسبها و صدای عبور سوارها از لابلای نخلها، نشان از تجهیز و بازسازی سپاه دشمن دارد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سيدمهدي شجاعي، سقاي آب و ادب، ص14-16.
[=B Mitra]
[=B Mitra]برخي از خوبيهاي ازدواج اينترنتي[=B Mitra]
• الف) آزادي بيشتر و حق گزينش
• ب) رشد مهارتهاي اجتماعي ازدواج
• ج) آشنايي و تعامل بيشتر زوجين
• د) رعايت برخي حدود شرعي
• ه) افزايش دامنه گزينههاي مناسب براي ازدواج
***
[=B Mitra]كاستيهاي ازدواجهاي اينترنتي[=B Mitra]
• الف) كاستيهاي ازدواج اينترنتي از رويكرد روانشناسي
o يك ـ امكان سوءتفاهم و برداشتهاي اشتباه و احساسي
o دو ـ فريبكاري و دروغ و پرهيز از خودافشايي
o سه ـ هرزهنگاري (پورنوگرافي) در اينترنت
o چهار ـ بدبيني و بياعتمادي در زندگي مشترك
o پنج ـ بيتوجهي به واقعيتهاي زندگي
o شش ـ دروغين بودن بسياري از ارتباطها
o هفت ـ ازدواج به دليل تهديد طرف مقابل يا ترحم نسبت به او
o هشت ـ خيانت
o نه ـ ترديد و آشفتگي ذهني [=B Mitra]• ب) كاستيهاي ازدواج اينترنتي از رويكرد جامعهشناسي
[=B Mitra]o يك ـ تضعيف نقش خانوادهها و امكان سوءاستفاده
o دو ـ احتمال مخالفت خانوادهها
o سه ـ توجه نكردن به اختلافات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي
o چهار ـ گرفتاري در اهداف و نيتهاي شوم مؤسسان سايتهاي همسريابي
o پنج ـ به وجود آمدن مشكلات اجتماعي
o شش ـ تغيير در معيارها و ارزشهاي سنتي در ازدواج
o هفت ـ ناممكن بودن شناخت واقعي
o هشت ـ عدم امكان تمييز دروغ از واقعيت
o نه ـ ترويج الگوهاي روابط جنسي مغاير با فرهنگ بومي و ديني [=B Mitra]• ج) همسريابي اينترنتي از رويكرد ديني[=B Mitra]
o يك ـ رابطه با نامحرم
o دو ـ از بين رفتن حيا
o سه ـ تحريك جنسي
o چهار ـ رعايت نشدن پوشش و حريم بانوان
[=B Mitra]
پی نوشت:
فصلنامه تخصصي مطالعات جوان و رسانه (15)
[=B Mitra]اراده: بازبینی و درمان ضعف آن، تلاش بر بازیابی و قوت آن
مولف: مرتضی آقاتهرانی
ناشر کتاب : کتاب یوسف
تعداد صفحات: 122
شناخت اراده و سودمندی آن، بر کسی پوشیده نیست اما شناخت اراده ضعیف از اراده قوی همواره آسان نخواهد بود. مبحث اصلی در این کتاب بررسی اراده انسان، شناخت عوامل ضعف و قوت آن می باشد. نویسنده ی گران قدر این اثر، استاد مرتضی آقاتهرانی، سعی داشته است که تمامی مطالب را بر محوریت تلفیق مباحث فلسفی، روان شناختی و اخلاق اسلامی با گرایشی عارفانه ارائه دهد. بدیهی است مطالعه ی این کتاب، در ایجاد قوّت اراده موثر بوده ومی تواند ما را از ضعف اراده دور سازد و هم چنین عزم هایمان را به جزمیّت سوق دهد.
بخشی از طلیعه کتاب:
«خواستن، توانستن است»
گو این که این جمله از واقعیّت بی بهره نیست، امّا گاه به حقیقت نمی پیوندد
و انسان به آن چه می خواهد، نمی رسد.
آن چه انسان را از رسیدن به خواسته هایش باز می دارد، چیست؟
و چگونه انسان می تواند به خواسته های خویش دست یابد؟
رسیدن به خواسته ها، چه نتایجی در پی دارد؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://bookroom.ir/book/
[=B Mitra]فرافکنی:
در اين جا فرد احساسات، اميال، افكار، تكانهها و گرايشات نامطلوب، ناخوشايند و غيراخلاقي خود به افراد و يا شيء خارجي نسبت ميدهد. این مکانیزم يادآور مثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» است. مثال: کسی که ارتباط اينترنتي راحتي با نامحرم دارد يا تمايل شديدي به آن دارد ديگران را هم مثل خود به حساب ميآورد و به آنها بدبین می شود. این فرد اگر مجرد باشد بعد از ازدواج و اگر متأهل باشد در زندگی زناشویی به احتمال زیاد با همسر مشکل خواهد داشت. چون فکر می کند همسرش نيز مانند خودش تمايل به ارتباط با نامحرم دارد و يا او نيز همان خانم-هایی که با آنها رابطه دوستی دارد، بي قيد است.
خانواده متعالي متعادل
بسيار از مشاجرات خانوادگي و پروندههاي مشاوران خانواده و دادگاه های خانواده به دليل بدبيني همسران به همديگر است. زندگی حضرت علی و زهرا (س) برترين الگوی زندگی زناشویی شیرین، متعادل و متعالی است. آنها همدیگر را در رسیدن به آرامش و تکامل اخلاقی کمک می کردند خود در موضع تهمت قرار نميگرفتند و به ديگري بدبين نبودند و ذهن خود را از نامحرم براي همسر خود پاك و خالي نگه ميداشتند: حضرت علی (عليه السلام) با این که انسان کاملی بود از سلام کردن به زن های جوان خودداری می کردند. از آن سو، حضرت زهرا (س) حتی در برابر نابینا هم خود را می پوشاندند، به همین دلیل است زندگی زناشویی این دو بزرگوار سرشار از خوش بینی و اعتماد آرامش و آرامشگری است. بسياري از مشكلات زناشويي به اين دليل است كه چيزي را براي خود ميپسندد كه براي همسر نميپسندند و يا چيزي را براي خود نميپسندند ولي براي همسر خود ميپسندند. امام علي و حضرت زهرا چيزي را براي خود و ديگران ميپسنديدند كه جانان؛ يعني خداوند رحمان، ميپسندد.
فضاي مجازي و فرافكني نجاست هاي ذهني به ديگران
بدبيني و بدگماني همسران، همكاران، همسايگان، همسايتان و... مورد مذمت آيات و روايات قرار گرفته است. طهارت ذهن نقش مهمي در طهارت باطن دارد. فردي كه ميخواهد ذهن و باطنش طاهر و پاك باشد از هرزهگويي، هرزهگردي، هرزهخوري، هرزهخواني، هرزهنگري، هرزهنويسي، هرزهشنويي، هرزهپنداري و هرزهخيالي در دو دنياي بيروني و سايبري به شدت اجتناب ميكند.
علامه حسنزاده آملی در رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، مينويسد كه براي طهارت ذهن بايد آن را از خطورات و يادآوري افكار زشت، تصور ناشایست و تخیل غیرواقع و غیرمفیدی حفظ کرد و خالی نگه داشت.
در قرآن کریم آمده است «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید تا حد زیادی از گمانهای بد و ناروا پرهیز کنید چرا که برخی از این گمانها گناه هستند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، كتاب صدهزاران دام و دانه است اي خدا، سايت گفت و گوي ديني
[=B Mitra]❣ ورزش کنید
❣ مثبت بیندیشید
❣ چیزی نو خلق کنید
❣ به آینده مثبت فکر کنید
❣ با یک ترس روبهرو شوید
❣ یک چیز جدید امتحان کنید
❣ با خودتان مهربان باشید
❣ از محیطتان استفاده کنید
❣ از قوه تخیلتان استفاده کنید
❣ از مدیتیشن استفاده کنید
❣ ذهنتان را از خاطرات مثبت پُر کنید
❣ موسیقی نشاط بخش گوش دهید
❣ مهارتهای اجتماعیتان را تقویت کنید
❣ درک کنید که گذشته مساوی حال نیست
❣ اطرافیانتان را از افراد مثبتاندیش انتخاب کنید
❣ اطلاعات، تاثیرات و احساسات مثبت جذب کنید
❣ خودتان را با خودتان مقایسه کنید، نه با دیگران
❣ تا زمانیکه اعتمادبهنفس پیدا نکردهاید وانمود کنید که دارید
❣ برای انجام یک کار جدید نقشه بکشید و بعد آن را دنبال کنید
❣ از خودتان بپرسید: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
[=B Mitra]
پی نوشت:
تبیان
[=B Mitra]صبح یک روز نوبهاری بود
روزی از روزهای اول سال
بچه ها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم خوشحال
بچه ها گرم گفت و گو بودند
باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار زنگ انشا بود
تا معلم ز گرد راه رسید
گفت با چهره ای پر از خنده
باز موضوع تازه ای داریم
« آرزوی شما در آینده »
شبنم از روی برگ گل برخاست
گفت: « می خواهم آفتاب شوم
ذره ذره به آسمان بروم
ابر باشم ، دوباره آب شوم »
دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت : «باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبزِ سبز خواهم ماند »
غنچه هم گفت: « گرچه دلتنگم
مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز ونیاز خواهم شد »
جوجه گنجشک گفت: « می خواهم
فارغ از سنگِ بچه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم
در دل آسمان رها باشم »
جوجه ی کوچک پرستو گفت :
« کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم »
جوجه های کبوتران گفتند :
« کاش می شد کنار هم باشیم
توی گل دسته های یک گنبد
روز و شب زایر حرم باشیم »
زنگ تفریح را که زنجره زد
باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچه ها به سویی رفت
و معلم دوباره تنها شد
با خودش زیر لب چنین می گفت :
« آرزوهای تان چه رنگین است!
کاش روزی به کام خود برسید!
بچه ها آرزوی من این است ! »
[=B Mitra]
پی نوشت:
دکتر قیصر امین پور
[=B Mitra]در اين نوشتار بارها و بارها سخن از رشد و ابعاد رشد سخن به ميان آمد انسان موجودي است سه ساحتي، روح، روان، و جسم. اين ابعاد با هم در تعامل هستند از هم اثر ميپذيرند و بر هم اثر ميگذارند. در حديث زير تأثير تغذيه بر شادابي ظاهري و رواني نمايان است.
پيامبر اعظم (ص) فرمودند: برادرم عيسي (ع) از شهري مي گذشت که دو نفر زن و مرد را ديد که بر سر هم فرياد مي کشند
حضرت فرمود چه شده است؟
مرد گفت: اي پيامبر خدا ايشان همسر من است و او را مشکلي نيست زني درستکار است، اما دارم از او جدا مي شوم.
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت: بيآنکه کهنسال شود، چهره اش از طراوت افتاده است.
حضرت گفت: اي زن ميخواهي چهره ات پر طراوت شود.
زن گفت: بله اي پيامبر،
حضرت فرمودند: چون غذا ميخوري از سير شدن حذر کن.
آن زن چنان کرد و ديگر بار چهره اش طراوت يافت.
[=B Mitra]
پی نوشت:
علل الشرايع، ص497.
تغییر همسر ممکن نیست
[=B Mitra]«تغییر همسر توسط همسر» غیر ممکن است و اگر چنین پروژه ای را دنبال کنید، شکست خورده اید. تمام پژوهش ها این را نشان می دهد. یعنی همسران به دنبال این طرح نباشند. بله ممکن است یک زن و شوهر بتوانند به صورت غیر مستقیم همدیگر را تغییر بدهند اما مستقیم هرگز. می پرسند پس چه کار کنیم با آقایی که مرتب دارد پرخاشگری می کند. از در که می آید اگر چراغ ها خاموش است، می گوید مگه خانه دزدهاست؟! اگر چراغ ها روشن باشد، می گوید مگه عروسی ننه تان است؟! «روشن» یک بهانه است «خاموش» هم یک بهانه است. این مربوط می شود به «پروژه مردان یا زنان سخت» یعنی ما باید ریشه این مسئله را یک جای دیگر ببینیم؛ یا مسائل شخصیتی است یا این که اصلاً فرد از زندگی خودش ناراضی است و این زندگی را نمی خواهد و دنبال بهانه می گردد که طرف مقابل را خسته کند یا یک جوری از صحنه خارج کند یا عصبانیت خودش را نشان بدهد یا حتی جرأت این که مستقیم بخواهد حرف را بزند ندارد. این جا به نظر من حتماً مشاوره می خواهد و خود زن و شوهر واقعاً نمی توانند کاری انجام دهند؛ یعنی سیستم بیمار است زمانی که ما با فردی مواجه هستیم که تحت هر شرایطی ناراحتی نشان می دهد، مثلاً خانم آرامش کامل دارد، شرایط را مهیا کرده ولی دوباره آقا غر می زند و عصبانیت نشان می دهد در یک چنین شرایطی صبر کردن قاعدتاً مشکلی را حل نمی کند هرچند که گاهی اوقات به طور موقت شرایط را آرام می کند.
گاهی آقایان نمی دانند!
البته برخی راه هایی هست که باید خیلی تخصصی اجرا بشود، اما اول این نکته را بگویم که آقایان بعضی وقت ها نمی دانند که چه خُلقی در خانه دارند و از طرفی وقتی هم که به آن ها می گوییم که چرا این خلق را دارید؟ آن ها بیش تر جری می شوند و مسئله خودشان را انکار می کنند! در چنین وقت هایی اگر خانم از همسرش بپرسد چرا این طور برخورد می کنی؟ چرا عصبانی می شوی؟ مشکل و عصبانیتش دو برابر می شود. چرا؟ برای این که هم خودش عصبانی است و هم باید برای شما دلیل پیدا کند که چرا عصبانی است. بگذارید سخنم را به تأخیر بیندازم و به یک نکته جالب اشاره کنم.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان،
دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]در یکی از مهد کودک های تهران برای آرام سازی بچه های پرخاشگر، از تکنیک آینه استفاده می کنیم. من در اتاق هر مربی یک آینه گذاشته ام و به مربیان گفتم که زمانی که بچه ای عصبانی شده و مثلاً دارد داد می زند اگر شما یک کلمه با کودک حرف بزنید از این جا اخراج می شوید! پس چه کار کنیم؟ گفته ام آن آینه را برمی داری و می بری فقط جلوی بچه نگه می داری تا او خودش را ببیند. من از این بچه ها فیلم دارم. وقتی قیافه خودشان را توی آینه می بینند، اولش یک خورده ادا و اطوار درمی آورند و می خندند. دفعه بعد که عصبانی می شوند وقتی مربی به سمت آینه می رود خودش بلافاصله آرام می شود. سه یا چهاربار که مربی این کار را می کند بچه هایی که یاد گرفته بودند با داد زدن حرفشان را به کرسی بنشانند یاد می گیرند چه جوری باید مسئله شان را حل کنند. ما به این می گوییم «مواجه سازی».
مواجه سازی
یکی از تکنیک هایی که گاهی برای کسانی که بدخلقند، می تواند مؤثر باشد این است که ما آن ها را با خودشان و اخلاقشان مواجه کنیم. من اول به شما گفتم که پروژه تغییر محکوم به شکست است اما حالا دارم به شما روش می دهم. اگر این روش را بدون هماهنگی و بدون آمادگی ایجاد کنید، مشکل بدتر می شود من این را از الآن بگویم بعداً نگویید آقا! شما این را گفتید ما رفتیم عمل کردیم، بدتر شد، خیلی دقت می خواهد.
در یکی از مشاوره ها آقایی بود که خانواده اش می گفتند هم عصبانی است و هم وقتی به خانه می آید عرقش بو می دهد و هرچه قدر هم به او می گوییم برو استحمام کن یا اسپری به خودت بزن، آقا ناراحت می شود که چرا شما یک چنین برخوردی با من دارید. ما این آقا را دعوت کردیم.
خانم ها توجه داشته باشند که برخی وقت ها آقایون آمادگی هیچ گونه گفت و گوی تنش زا را ندارند. اگر روحیات مردها و یک سری اصول کلی روان شناسی آن ها را بشناسید، در بحث همسرداری موفق خواهید بود. مردها به طور کلی با برخورد مستقیم واکنش منفی نشان می دهند این خاصیت همه مردهاست.
این آقا آمد دفتر من و آماده اش کردم و گفتم که بچه ها دلشان می خواهد نشان بدهند که شما در خانه چه جوری هستی، آمادگی داری که خودت را ببینی؟ گفتش «نه خیر آمادگی ندارم.» گفتم: در خانه اگر شرایطی مهیا بشود، حاضری ببینی که چه جوری هستی؟ گفت «آره توی خانه اشکال نداره ولی این جا جلوی شما نمی شود.» همسر من هم مشاور هستند، من به ایشان گفتم که خانم ایشان را راهنمایی کنید. خلاصه یک وقتی که ایشان اظهار آمادگی کرده، (شرط ما هم این بود که ایشان فقط نگاه کند و هیچی نگوید، یعنی اعتراضی نکند) خانمش می رود کت و شلوار ایشان را می پوشد و با همان ریخت و قیافه ای که ایشان بوده، می آید و همان ادا و اطوارهایی را که ایشان داشته، این خانم نمایش می دهد. هفته بعد که آمد دفتر به من گفت: من اصلاً فکر نمی کردم که چنین ریختی داشته باشم.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان،
دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]آقایی هم بود که من همیشه معتقدم یک بابای فوق العاده ای بود، اما بچه هایش می گفتند این آقا از در که می آید اصلاً با هیچ کس حرف نمی زند، بهش می گوییم چه خبر؟ می گوید «خوب بود سر کار بودم.» بیش ترین جمله ای که می تواند بگوید این است. بعدش هم می آید می نشیند پای اخبار تلویزیون، بعد هم باید روزنامه بخواند، روزنامه اش را هم که خواند، همان جا روی صندلی، خوابش می برد. ما حالا باید کلی زور بزنیم که آقا را برداریم ببریم سر جایش بخوابد. آقا می گفت: خیر این طوری نیست من اتفاقاً بهترین بابای دنیام! می گفت بگویید چی کم دارید؟
به این آقا گفتم که بگذار ما یک کاری بکنیم. گفت که چی؟ گفتم که تو خودت ببینی که توی خانه چه جوری هستی شاید بد نباشد. گفت باشه. اسم پسرش علی بود به او گفتم: علی جان! حاضری بیایی توی جلسه ما نشون بدی بابات چه جوریه؟ گفتش که خب بابا عصبانی میشه. گفتم نه من ازش قول گرفتم. خودش هم آمد پیش پدرش و گفت: اگر من ادای شما را درآورم ناراحت نمی شی؟ گفت: نه بابا آقای دکتر گفته که باید این کار رو انجام بدی ببینیم چه جوریه؟ علی رفت و ادای بابا را درآورد که این مثلاً از در که می آید، اخبار می زنه بعد روزنامه را می گیرد جلویش حتی اگر تلویزیون سریال خنده دار داشته باشد، نهایت کاری که او می کند...
بچه را که فرستادم بیرون، باور کنید بابا می گفت من اصلاً نمی دونستم! من فکر می کردم شادترین مردی که تو دنیا وجود دارد منم، این همه خرج می کنم این همه دارم جون می کنم برای این خانواده چرا آن ها را درک نمی کنند در حالی که یک چیزهای دیگه ای می خواهند که متوجه این مطلب نبودم.
خلاصه حرف من
به کسی که یک خُرده بد خُلق است، راهش این نیست که بگویی تو بد خُلقی! این نیست که نصیحتش بکنی. این نیست که چرا و اما بیاوری. نباید بگویی چرا این جوری هستی؛ چون هیچ اثری ندارد. خلاصه بحث من این نکته بود که برخورد مستقیم نکنیم، بهترین راه این است که او را مواجه کنید با خودش. یعنی اگر بتوانید شرایط را مواجه کنید با خودش. یعنی اگر بتوانید شرایط را مهیا کنید و در وقت هایی که خانواده فضایی ملاطفت آمیز دارد و شرایط فراهم شده که مثلاً بگویید هرکسی که عصبانی می شه، چه جور قیافه ای داره یا مثلاً چه کار می کنه؟ با چنین روش هایی می توانید نتیجه بگیرید. گاهی اوقات به شکل بازی در خانواده ها می توانید طرف مقابل را متوجه مشکلش بکنید که بفهمد اطرافیانش چه عذابی می کشند از این که او این طور بدخلقی می کند، اما هر برخورد مستقیمی متأسفانه نتیجه معکوس می دهد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كانال ماهنامه خانه خوبان، دكتر مسعود جان بزرگي
[=B Mitra]امر به معروف و نهي از منكر و انتقاد شيوه روانشناختي دارد و بايد با توجه به مراتب و شرايط باشد. نبايد گرفتار قضاوت عجولانه، پيشداوري و تعصب شويم.
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ مائده/87
چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید
آینه:
حکایت؛ یکی از شاگردان برجسته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل میکرد: در شبی از شبهای ماه رمضان برای کاری بیرون شهر رفته بودم دیدم عدهای از جوانها و چند نفر از اهل علم برای تفریح و گردش در ماه مبارک بیرون شهر رفته بودند، این منظره بر من ناگوار آمد.
روز بعد پس از نماز ظهر و عصر و در خاتمه فرمایشات آقا میرزا جواد، طبق عادت همیشگی در ایوان مدرسه فیضیه، ذکر مصیبت کردم، آن روز قبل از ذکر مصیبت قضیه شب گذشته را عنوان کردم و گفتم: در ماهی که فرمودند « دعیتم الی ضیافه الله» که روزش بهترین روزها و شبش بهترین شبهاست، نفسها در آن ثواب تسبیح دارد و خواب در آن عبادت است؛ چرا باید اهل علم به تفریح بروند؟ و به سایرین از جلالت این ماه تذکر ندهند؟
آن روز گذشت. صبح روز دیگر در مسجد بالاسر پس از نماز خواستم سؤالی از ایشان بکنم، تا چشم شریفشان به من افتاد، مرا مورد عتاب قرار داده و فرمودند: دیدی روز قبل چه کردی؟! در حضور اشخاص مختلف از عوام و غیره؟! چرا باید به این نحو اسم اهل علم و علما را ببری؟!
مگر تفریح غیر مشروع و حرام است؟! یا مگر حتماً لازم است علما به منبر بروند تا به مردم مطالبی را بگویند؟ ممکن است به نحو دیگری این کار را بکنند.[1]
[=B Mitra]
پی نوشت:
محمدحسین قدیری، نرم افزار ورزيدگي در زندگي، اندرویدی(رایگان)، به نقل از کتاب طبیب دل ها (اقتباس)؛ نيز سايت حوزه نيوز
[=B Mitra]صبر و عفاف و دعا، کلید ازدواج
[=B Mitra]سؤال : آيا این مطلب صحيح است که میگویند: دختري که خواستگار ندارد، بهخاطر اينکه بخت او باز شود، باید صيغۀ مردی متديّن شود؟
پاسخ: اين حرف صحيح نيست و خطرناک هم هست. اگر ازدواج آن دختر مشکل شده است، اوّلاً باید بداند که فعلاً ازدواج برای بسیاری از جوانان سخت شده است، ثانیاً بايد با خواندن قرآن و دعا و توسّل، سعادت را بهدست آورد، نه با اين خرافهها.
******
سؤال : جوانی هستم که بهعلّت نداشتن شغل، هنوز اقدام به ازدواج نکردهام، البته میدانم که خداوند متعال رزاق است، ولی به علّت نداشتن شغل، خجالت میکشم این امر را مطرح کنم و هرجایی هم که برای ازدواج بروم، قبل از هر چیز میپرسند: شغلت چیست؟! از سوی دیگر، هیچکسی را هم جهت ازدواج در نظر ندارم، ولی دوست دارم که خداوند متعال همسری را نصیبم کند که مؤمن و زیبا و هم دارای خانوادهای مؤمن و پاک باشد. لطفاّ ضمن دعا برای این حقیر، در صورت امکان ذکر یا دستورالعملی را نیز مرقوم نمایید که با انجام آن، خداوند رحمان، همسری نیکو نصیبم کند.پاسخ: آیۀ شریفۀ «رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ»[1] را ذکر خود قرار دهید و آن را مرتّب بخوانید.
دستور قرآن کریم به شما، فعلاً استعفاف است: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»[2]. اگر طبق دستور قرآن عمل کنید، خداوند متعال از فضل خودش شما را غنی میفرماید و ازدواج خوبی برای شما فراهم میکند. انشاءالله.
اگر همسر مؤمن و پاک میخواهید، خود پاک و مؤمن باشید و با رعایت تقوا و اجتناب جدّی از گناه، از خداوند متعال بخواهید مشکل ازدواج شما و سایر جوانان را حل کند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
پاسخ به پرسشهای ازدواج و خانواده
نويسنده: آيت الله العظمي حسين مظاهري
انتشارات مؤسسه فرهنگی- مطالعاتی الزهرا«س»
[=B Mitra]جوان و انتخاب بزرگ
مؤلف: اصغر طاهرزاده
ناشر: لب المیزان
تعداد صفحات: 80
فهرست مطالب
رابطة دين وجوان 10
مراحل سهگانة زندگي 11
جوان به چه كسي ميگويند؟ 12
انتخاب بزرگ چيست؟ 13
پيراني كه هنوز جواناند 16
انسان، ميبيند كه ميميرد 19
چگونه ميتوان ابديت را انتخاب كرد؟ 25
ابعاد متضاد روح جوان 26
معني شريعت در زندگي 27
وقتي كه انسان، انتخاب بزرگ در زندگي ندارد 29
شريعت؛ انتخاب بزرگ انسان 30
من كو ؟! 35
خودم بدون بدنم 38
ميبينيم كه ميميريم 39
روح انسان؛ فوق زمان و مكان 40
سير روح آزاد جوان بهطرف خوبيها 42
ارتباط با دنيايي وسيعتر 43
مرگ، ابتداي نشاط 44
غم عصر جمعه 45
تأثير روح بر حركات ورزشي 49
بدنهايي كه مانع ظهور زيباييهاي روحاند 53
وقتي روح بر بدن حاكم باشد 54
چگونه روح را بر بدن حاكم كنيم؟ 55
نتايج حاكميت روح بر بدن 57
ورزش و تقويت اراده 59
ورزش؛ عامل سير به عالَم معنا 61
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://bookroom.ir/
[=B Mitra]
گفت وگو با دکتر محسن ايماني، درباره مشاوره پيش از ازدواج
با اين که چند سالي است بر مشاوره هاي پيش از ازدواج، به عنوان اقدامي ضروري و تعيين کننده براي ازدواج موفق تاکيد شده است ولي هنوز اين موضوع جايگاه خود را در ميان خانواده ها باز نکرده است و متاسفانه هنوز شاهد ازدواج هايي عجولانه، بدون شناخت طرفين از يکديگر و براساس احساسات زودگذر هستيم. از طرفي افرادي که تلاش مي کنند فرآيند مشاوره پيش از ازدواج را انجام دهند، گاهي اين مسير را به درستي طي نمي کنند و بسيار ديده مي شود که دختران و پسران جوان پس از انجام همه مراحل خواستگاري، انتخاب همسر و پس از انتخاب، به مشاور مراجعه مي کنند.اين که تا چه اندازه توصيه هاي کارشناسانه و موثر مشاور مي تواند تصميم آن ها را تغيير دهد، موضوعي است که به بررسي مفصلي نياز دارد.
[=B Mitra]از چه زمان بايد مشاوره پيش از ازدواج را شروع کرد؟در اين ميان سوالي درباره زمان مناسب براي شروع مشاوره پيش از ازدواج، ويژگي هاي يک مشاور و مشاوره خوب نگراني هايي را براي جوانان ايجاد کرده است. براي آن که بدانيم به راستي مشاوره هاي پيش ازا زدواج تا چه اندازه مي تواند در انتخاب صحيح موثر باشد و چگونه مسير يک خواستگاري را تغيير مي دهد، گفت وگويي با دکتر محسن ايماني، انجام داده ايم. دکتر محسن ايماني که دکتراي فلسفه تعليم و تربيت دارد و استاد دانشگاه است، در اين گفت وگوي کوتاه به سوالات ما پاسخ داده است.
[=B Mitra]*اگر کسي بخواهد ازدواج کند، بهتر است اول به يک مشاور مراجعه، خودش را به او معرفي و روحياتش را کاملا بيان کند. در اين فرآيند، مشاور سوالاتي از او مي پرسد تا ببيند که اين فرد چه ويژگي هايي دارد. بعد از اين پرس و جو به او مي گويد که چه همسري برايش مناسب است يا خصوصيات رواني همسرش بايد چگونه باشد؟
به لحاظ عاطفي و اخلاقي بايد چه طور باشد و تا اندازه اي حدود انتخاب را برايش مشخص مي کند. به هر حال در مرحله اول براي اين که فرد مقداري خودش را بشناسد،بهتر است به يک مشاور مراجعه کند و بعد از اين که خودش را شناخت بايد ببيند بر مبناي اين خودشناسي چه فردي برايش مناسب است؟ سپس همسرش را انتخاب کند.
[=B Mitra]
شيوه صحيح مشاوره چگونه است؟
[=B Mitra]**در ابتدا بايد هر کدام از طرفين به مشاور خود مراجعه کند و به او بگويد با توجه به شناختي که از من داريد، فردي با اين شرايط به خواستگاري من آمده است يا من به خواستگاري اش رفته ام و ظاهر او را پسنديده ام. به نظر شما آيا مي توانم با او ازدواج کنم؟ اگر مشاور پاسخ مثبت داد لازم است که مشاور در حضور هر دو نفر از آن ها سوالاتي بپرسد و روحيات آن ها را به هم معرفي کند. در جلسات مشاوره سوالاتي مطرح مي شود که ممکن است در جلسات خواستگاري بيان نشده باشد. [=B Mitra]تا چه حد مي توان به مشاوره پيش از ازدواج اعتماد کرد؟
[=B Mitra]**در واقع مشاوره پيش از ازدواج مي تواند به ما راهکارهايي بدهد تا انتخابي درست داشته باشيم. مشاور چند کار را انجام مي دهد؛ يکي اين که فرد را به خودش مي شناساند. گام دوم اين است که طرفين را به هم مي شناساند و سپس اگر تشخيص مي دهد فردي مبتلا به اختلال يا مشکلي است، تشخيص خودش را اعلام مي کند تا به طرفين در تصميم گيري کمک کند. از اين رو گاهي لازم است آزمون شخصيتي از افراد بگيرند و اختلالات گوناگون تشخيص داده شود؛مثلا ممکن است يک نفر پارانوئيد داشته باشد يا مبتلا به افسردگي باشد که اين اختلالات براي افراد معمولي قابل تشخيص نباشد. ممکن است از ديد يک فرد معمولي، يک نفر غيرت زياد داشته باشد ولي از نظر مشاور اين فرد دچار نوعي بيماري و اختلال پارانوئيد است. يا مثلا مشاور مي تواند بفهمد که يک شخص وسواس دارد يا نه؟ در حالي که يک فرد ممکن است نتواند با فرد وسواسي زندگي خوبي داشته باشد و زندگي آن ها به طلاق بينجامد. نکته بعد اين که مشاور مي تواند راه هاي تحقيق را به طرفين ياد بدهد يا به آن ها، چگونگي شناخت خانواده طرف مقابل را بياموزد يا معيارها و جايگاه آن ها را مطرح و کمک کند تا فرد در برخورد با مسائل عاميانه روشن بينانه رفتار کند؛ مثلا در جامعه ما مرسوم است که مي گويند شما ازدواج کنيد، بعد از خطبه عقد مهرتان به دل هم مي افتد، اما مي بينيد که پس از ازدواج هم محبتي ايجاد نمي شود. بنابراين مشاور مي تواند به آن ها بگويد که در حين گفت وگوها بايد علاقه به ازدواج پيدا شود. يا بعضي مي گويند که قيافه و ظاهر مهم نيست و بعد از مدتي عادي مي شود؛ در حالي که ممکن است فردي با اين نيت با فردي که از نظر زيبايي در سطح دلخواهش نيست، ازدواج کند اما بعد از مدتي دچار چشم چراني شود.
[=B Mitra]
روش هاي شناخت طرف مقابل در جلسات پيش از ازدواج چيست؟
[=B Mitra]**من کتابي نوشته ام با نام «شيوه هاي شناخت و گزينش همسر» براي شناخت طرف مقابل، کارهاي زيادي مي توان انجام داد. يکي از آن ها «گفت وگو» است که کمک مي کند تا فرد را بشناسيم. از قديم گفته اند «تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد». امام علي(ع) مي فرمايند:«سخن بگوييد تا شناخته شويد». راه دوم، شناخت فرد از طريق دوستانش است. «تو اول بگو با کيان زيستي، آن گه بگويم که تو کيستي» راه سوم، مقايسه ادعا و عمل طرف مقابل است. فرد ممکن است بگويد که درآمد خوبي دارد اما زندگي اش محقر باشد يا مي گويد که کتاب زياد خوانده است ولي اگر اسم چند تا از آن کتاب ها را بپرسيد، بگويد يادم نيست. معلوم مي شود اين ادعا با آن عمل تناسب ندارد.
نکته بعدي، اوقات فراغت است که چگونه پر مي شود. مثلا بعضي افراد به کارهايي مي پردازند که باعث آرامش آن هاست. بعضي نيز به نحوي از اين اوقات استفاده مي کنند که مي تواند نشانه تندي آن ها باشد. مسئله بعدي، توجه به ورزش هايي است که فرد علاقه مند به انجام آن هاست.مثلا فردي که دووميداني و شنا انجام مي دهد، طبع ملايم تري دارد. از طريق کتاب هايي که فرد مطالعه مي کند نيز مي توان به روحياتش پي برد.
گاهي براي اين که بتوانيم شخص را بشناسيم، بايد سوال هايي از او بپرسيم که به او جهت ندهيم تا او فکر خودش را بگويد، مثلا بپرسيم که نظر شما درباره مسافرت چيست؟ يا نظر شما درباره معاشرت چيست؟ اين جا معلوم نمي شود که سوال کننده، خودش گرايش به کدام طرف دارد. دروغ گويي فرد را چطور مي توان تشخيص داد؟ مي توان درجلسات مختلف خواستگاري يادداشت برداري کرد. از روي آن ها مي توانيم بفهميم که حرف هايي که زده است با حرف هاي جلسات قبل متفاوت است است يا نه، چون آدم هاي دروغ گو کم حافظه اند و يادشان نمي ماند که جلسه پيش چه گفته اند. به اين شکل مي توان دروغ گويي يا صداقت طرف مقابل را شناخت. نکته بعد، تحقيق است. ما مي توانيم با تحقيقات از محل زندگي و محل کار، شخص را بشناسيم مثلا مي توانيم به محل کارش مراجعه کنيم و ببينيم برخوردش با ارباب رجوع چگونه است در پايان يادآور مي شوم کساني که پيش از ازدواج، خوب راهنمايي شوند نيازشان به مشاوره بعد از ازدواج کم مي شود .
[=B Mitra]
پی نوشت:
گفتگو: زهرا خليق
http://www.migna.ir/vdcdjz0f.yt0zk6a22y.html
[=B Mitra][=B Mitra]
سوال1:آیا فرزند آوری به هر قیمتی حتی به وسیله ازدواج با غیر همکفو لازم و ضروری است؟ [=B Mitra]پاسخ:دغدغه شما کاملا به جاست چون اهمیت ازدیاد نسل نه در شرایط فعلی بلکه در هر زمان روشن و واضح است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تکثروا فَإنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الأمَمَ يوم القيامة وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»(1)
«ازدواج كنيد و در ازدياد نسل بكوشيد كه من در روز قیامت به زيادي تعداد شما مسلمانان بر سائر امّتها مباهات خواهم كرد حتّی به كودكان سقط شده شما!»
اما در کنار این روایت موارد دیگری هم وجود دارد که تکلیف را از گردن عده ای ساقط میکند مثلا آنجا که گفته میشود «لایکلف الله نفسا الا وسعها» خداوند تکلیف را از گردن افرادی که توان انجام آن را ندارند برداشته است. بنابراین در مسئله مورد بحث کسی که به هر دلیلی امکان ازدواج برایش فراهم نیست، تا زمان فراهم نشدن شرایط تکلیفی ندارد. لذا دختری که خواستگار ندارد یا خواستگار دارد ولی آن خواستگار فردی است که با او تناسبهای لازم را ندارد، عملا شرایط ازدواج برایش فراهم نشده چون ازدواج با غیر هم کفو نه تنها منجر به تاثیر منفی بر تربیت فرزند میشود بلکه به خود او و همسرش هم ضربه میزند چون احتمال شکست در آن ازدواج زیاد است.
در چنین شرایطی تکلیف دختر ازدواج به هر قیمتی نیست بلکه تکلیف او اولا تلاش برای پیدا کردن موردی است که تا حدود زیادی با او تناسب داشته باشد (برای این مسئله میتواند از روشهای همسریابی دختران استفاده کند) ثانیا در مورد ملاک های ازدواج، علم کافی کسب کرده و بداند چه مواردی از اهمیت زیادی برخوردار است و چه مواردی اهمیت کمتری دارد. سپس با این دانستهها و همچنین در نظر گرفتن شرایطش، به خواستگاری جواب مثبت بدهد که حداقل در کلیات اخلاقی، اعتقادی و رفتاری با او تناسب داشته باشد. اولویت بندی ملاکها باید با دقت زیاد و مشورت انجام شود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امین/1393.12.20
[=B Mitra]
مدیر مدرسه ای در کلکته هندوستان، این نامه را چند هفته قبل از شروع امتحانات برای والدین دانش آموزان فرستاده است:
والدین عزیز
امتحانات فرزندان شما به زودی آغاز می شود.
من می دانم شما چقدر اضطراب دارید که فرزندانتان بتوانند به خوبی از عهده امتحانات بر آیند.
اما لطفا در نظر داشته باشید که در بین این دانش آموزان یک هنرمند وجود دارد که نیازی به دانستن ریاضیات ندارد.
یک کارآفرین وجود دارد که نیازی به درک عمیق تاریخ یا ادبیات انگلیسی ندارد.
یک موزیسین وجود دارد که کسب نمرات بالا در شیمی برایش اهمیتی ندارد.
یک ورزشکار وجود دارد که آمادگی بدنی و فیزیکی برایش بیش از درس فیزیک اهمیت دارد.
اگر فرزندتان نمرات بالایی کسب کرد عالی است. در غیر این صورت، لطفا اعتماد به نفس و شخصیتش را از او نگیرید.
به آنها بگویید مشکلی نیست آن فقط یک امتحان بود و آنها برای انجام چیزهای بزرگتری در زندگی به دنیا آمده اند.
به آنها بگویید فارغ از هر نمره ای که کسب کنند شما آنها را دوست خواهید داشت و آنها را قضاوت نخواهید کرد.
لطفا این را انجام دهید تا ببینید چگونه فرزندانتان جهان را فتح خواهند کرد.
یک امتحان یا نمره پایین نبایستی آرزوها، استعداد و اعتماد به نفس آنها را فدا کند.
و در پایان، لطفا فکر نکنید که دکترها و مهندسین تنها انسان های خوشحال و خوشبخت روی زمین هستند.
با احترام فراوان
مدیر مدرسه
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی
[=B Mitra]
[=B Mitra][=B Mitra]ويژگى هاى يك فرد سالم و بهنجار چيست؟
[=B Mitra]سلامت روانى روى يك پيوستار (خط) قرار دارد به عبارت ديگر كمتر كسى را مى توان يافت كه همه ويژگى هاى يك فرد سالم را داشته باشد. بنابراين مى توان گفت سلامت روانى، امرى نسبى و داراى مراتب است؛ هر چه ويژگى هاى سلامتی در فرد بيشتر باشد، از مرتبه بالاترى از سلامت روانى برخوردار است و هر چه اين ويژگى ها كمتر باشد، ميزان سلامت روانى كمتر و فرد به مرز نابهنجارى نزديك مى شود. در اينجا به برخى از معيارهاى سلامت روانى اشاره مى شود:
1. كارآمدى در ادراك
افراد سالم و بهنجار، در ارزيابى دنياى اطراف شان واقع بين هستند و ادراك درستى از رفتار و كردار ديگران دارند؛ يعنى، به صورت افراطى (خيلى خوشبينانه يا خيلى بدبينانه)، ديگران را ارزيابى نمى كنند.
2. خودشناسى
افراد سالم تا حدود قابل توجهى از انگيزه ها، احساسات و حالات روانى خودشان، آگاهند؛ يعنى نقاط قوت و ضعف خود را مى شناسند و سعى مى كنند ضعف ها و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوت را تقويت كنند.
3. عزت نفس بالا و پذيرش از سوى ديگران
افرادى كه از سطح سازگارى خوبى برخوردارند، احساس مى كنند انسان با ارزش هستند و مورد قبول ديگران - به ويژه اطرافيان - قرار دارند.
ادامه دارد...
[=B Mitra]
پی نوشت:
سایت پرسمان
[=B Mitra]5. بارورى
افراد بهنجار - افرادى كه از سازگارى خوبى برخوردارند - توانايى هاى خود را در مسير فعاليت هاى بارور به كار مى اندازند. زندگى را دوست دارند و بى آنكه نيازى به تقلا داشته باشند، از پس الزامات آن بر مى آيند.
6. توانايى در كنترل رفتار اختيارى
افراد بهنجار اطمينان كافى دارند كه مى توانند رفتار خود را كنترل كنند. گاه گاهى ممكن است تكانشى عمل كنند اما در صورت لزوم قادرند انگيزه هاى جنسى وپرخاشگرى خود را مهار كنند.
7. داشتن باورهاى صحيح به مبدأ و معاد و آموزه هاى دينى
و به عبارت ديگر ايمان به خدا، رعايت ارزش هاى اخلاقى و التزام عملى به احكام الهى يكى از مهمترين شاخصه هاى سلامت روان است؛ زيرا ايمان آثارى دارد كه ميزان و سطح سلامت روان را افزايش مى دهد. در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
الف. نشاط روحى؛ يكى از نشانه هاى انسان مؤمن، وجود شادابى روحى در اوست. مؤمن از افسردگى به دور است و از حزن و اندوه ويرانگر در امان مى باشد. منظور از نشاط روحى يعنى شادابى، طراوات و انگيزه مندى در برابر بى حالى، مستى و كسالت است. در حديث مشهور «جنود عقل و جهل» چنين آمده است: «الخير... هوالنشاط».
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است: «المؤمن له نشاط فى هدى» مؤمن در راه هدايت، شاداب و انگيزه مند است.
ب. اميدوارى؛ يكى ديگر از نشانه هاى سلامت روان است. انسان هاى سالم در زندگى خود اميدوارند و در برابر مشكلات خودباخته نيستند بلكه با اميد به رحمت الهى در پى حل مشكل يا كنترل و مهار آن هستند.
ج. مسئوليت پذيرى؛ يكى ديگر از ويژگى هاى انسان سالم آن است كه نسبت به خود و ديگران و حتى طبيعت و حيوانات احساس مسؤوليت دارد.
قرآن مجيد خطاب به انسان هاى مؤمن مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ...» ؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خود بپردازيد...». «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ»؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد كه هيزم آن مردم و سنگ ها هستند».
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: «الرّجلُ راعٍ على اهل بيته و هو مسئوول عنهم والمرأةُ راعية على بيت بَعلها و ولده و هى مسئولة عنهم»؛ «مرد نسبت به اهل خانه خود مسئوليت دارد و در برابر انجام اين مسئوليت بازخواست مى شود؛ زن نيز نسبت به خانه، شوهر و فرزندش مسئوليت دارد و نسبت به انجام اين مسئوليت بازخواست مى شود».
[=B Mitra]پی نوشت:
سایت پرسمان
[=B Mitra]برخی از علل طلاق بهطور خلاصه عبارتاند از:
• ازدواجهای رمانتیک
• ازدواج به میل دیگران
• نداشتن شناخت کافی از یکدیگر
• داشتن انتظارات غیرواقعبینانه
• مسائل رفتاری و شخصیتی
• انتخاب احساسی
• گذشت نکردن
• عدم مسئولیتپذیری
• بدزبانی
• خواستهای بیجا
• روابط سرد بین زوجین
• روابط جنسی نامناسب
• بیاعتمادی
•نداشتن حس همبستگی
• مردسالاری یا زنسالاری
• عدم احساس امنیت
• نداشتن سیاست درست در روابط خانوادگی
[=B Mitra]
پی نوشت:
طلاق: علل، پیامدها و بچههای طلاق، دکتر ماهیار آذر
[=B Mitra]حقوق و وظائف در برابر والدین از دیدگاه قرآن و روایات
1- خدمت گزاری آنان
2- رعایت حریم و حرمت آنان
3- اطاعت و فرمان پذیری
4- جلوتر از آنان ننشستن
5- کسب اجازه از آنان برای مسافرت
6- ترک روزه مستحبی در صورت نهی آنان
7- بر خواستن به احترام ایشان
8- پشت سر آنان راه رفتن
9- نگاه مهربان به آنان داشتن
10- آماده به خدمت بودن برای ایشان
11- بوسیدن ایشان(بوسیدن پای مادر مانند بوسیدن عتبه خانه خداست)
12- در مخالفت خدا، از آنان اطاعت نکردن
13- نرمی در گفتار
14- کنترل صدا در برابر آنان
15- پرحرفی نکردن
16- با احترام صدا زدن آنان
17- قطع نکردن کلام ایشان
18- ردّ نکردن سخن آنان
19- پرهیز از امر و نهی کردن ایشان
20- دعا و استغفار در حق ایشان
21- شاد نمودن آنان
22- رو بر نگرداندن از ایشان
23- تواضع در برابر ایشان
24- شرکت در غم و شادی آنان
25- گذشت از ظلم آنان
26- طلب رضایت از ایشان
27- دعاء برای طول عمر ایشان
28- دوستی با دوستان آنان
29- نرنجاندن آنان
30- دوستی همیشگی آنان
31- دفاع از حقوق ایشان
32- ضیافت و میهمانی آنان
33- سرکشی و تفقد حال آنان
34- عهده داری امور مالی و تأمین احتیاجات آنان
35- حفظ آبروی آنان با مال خود
36- ادای حقوق آنان پس از مرگ
37- عمل به وصیت آنان
38- ادامه ی امور خیر آنان پس از مرگ
39- نام آنان را بر فرزندان خود نهادن
40-اهداء قرآن به روح آنان
41- خواندن نمازهای قضای ایشان
42- ردّ مظالم دادن برای آنان
43- ردّ اموالی که از کسی غصب نموده اند
44- حفظ روابط و مودت خانوادگی
45- پرهیز از انجام کارهائی که موجب لعن و نفرین آنان می شود.
46- انجام امور عبادی به نیابت آنان
47- حلالیت طلبی از جانب ایشان
48- رفتن بر سر مزار ایشان
49- صدقه و انفاق و اطعام از طرف ایشان
50- تلاش برای به خواب دیدن آنان
[=B Mitra]
پی نوشت:
فرهنگ جوان، مهدي نيلي پور، ص285
[=B Mitra]یک پیرمرد بازنشسته خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیزبه خوبی و آرامش پیش می رفت تا اینکه مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس ها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلندبلند با هم حرف می زدندو هر چیزی که در خیابان بود را شوت می کردند و سرو صداهای عجیبی راه می انداختند. این کار هرروز تکرار می شد و آسایش پیرمرد مختل شده بود.این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آن ها را صدا زد و به آنها گفت: بچه ها شما خیلی با مزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط جوانی داریدخیلی حوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی ١٠٠٠ تومن به هرکدام از شما می دهم که بیایید اینجا و همین کارهارو بکنید.
بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند.
تا آنکه چند روز بعد پیرمرد دوباره به سراغ شان آمد گفت: ببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی تونم روزی ١٠٠ تومن بیشتر بتون بدم.از نظر شما اشکالی نداره؟
بچه ها گفتند: فقط ١٠٠ تومن؟ اگر فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط ١٠٠ تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگر رو شوت کنیم کور خوندی ما نیستیم..و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.
[=B Mitra]
پی نوشت:
نرم افزار لبخندها و دلخندها، سایت گفت و گوی دینی
:Graphic (34):
[=B Mitra]
[=B Mitra]پرسش: در فضاي سايبري چگونه ممکن است فردی دچار بی غیرتی در حفظ ارزش ها و باورهایش شود؟
[=B Mitra]الف) غيرت ملي و ديني ربطي به فضاي سايبري ندارد. غيرت ديني در حفظ مرزهاي جغرافيايي است.
ب)با حضور در سايت ها ضدديني و ضدملي سبب افزايش آمار دشمن شود. وقتش را به بطالت بگذراند. از مرز و بوم و ناموس مسلمین دفاع نمی کند
ج)کسی که شایعات و شبهات دینی را منتشر و مردم را نسبت به دین و کارشناسان مذهبی
بدبین می کند.
د) ب و ج
پاسخ: د
[=B Mitra]
پی نوشت:
صدهزاران دام و دانه است اي خدا(زهرها و پادزهرهاي اخلاقي و تربيتي فضاي مجازي)، ج2، ص107
مطالعه آنلاین
[=B Mitra]رنگ شناسی از دیدگاه قرآن و روایات (روانشناسی رنگ ها و بررسی 5 رنگ ذکر شده در قرآن)
مشخصات کتاب
سرشناسه: بیستونی ، محمد، 1337 -
عنوان و نام پدیدآور: رنگ شناسی از دیدگاه قرآن و حدیث (روانشناسی رنگ ها و بررسی 5 رنگ ذکر شده در قرآن) / گروه تحقیق فاطمه بال افکن، پروین خدری، سهیلا پوربابادی؛ با نظارت [صحیح: مولف] محمد بیستونی.
مشخصات نشر: قم: بیان جوان ، 1385.
• مشخصات کتاب
• مقدمه
• روانشناسی رنگ ها در قرآن کریم
• پیشینه تحقیق
• هدف تحقیق
• روش تحقیق
• نقش رنگ در زندگی انسان
• منشأ اهمیت رنگ
• چگونگی تشکیل رنگ
• فیزیولوژی رنگ ها
• اثرات مختلف رنگ ها
• خلقت رنگها
• رنگ از دیدگاه امام صادق علیه السلام
• رنگ نعمت های الهی
o رنگ نعمت های الهی
o الف رنگ عسل
o ب رنگ جمادات و حیوانات
o ج شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
o د رنگ گل ها
o ه رنگ گیاهان
o و رنگ میوه ها
o ز رنگ پرندگان
• روانشناسی رنگ
o روانشناسی رنگ ها
o تأثیر روانی رنگ ها در انسان
o روان شناختی رنگ ها
• نقش بعضی از رنگ ها در درمان
o قرمز
o سبز
o نارنجی
o بنفش
• تأثیرات بعضی نورها
o تأثیرات بعضی نورها
o الف نقش اشعه ماوراء بنفش در زندگی
o ب نقش نور ماوراء قرمز
o ج نور سفید
o د نور آبی
• تأثیر رنگ در موجودات زنده
o الف تأثیر رنگ در انسان
o ب تأثیر رنگ در حیوانات
o ج تأثیر رنگ در رشد و نمو گیاهان
• رنگ های متعادل در طبیعت
• انتخاب رنگ مناسب برای نوشتن و خواندن
• رنگ های روشن
• پنج رنگ ذکر شده در قرآن کریم
o الف رنگ سفید
o ب رنگ زرد
o ج رنگ سبز
o د رنگ قرمز
o ه رنگ سیاه
• رخساره سیاه اهل عذاب
• رنگ پوشش
o اشاره
o رنگ لباس در اسلام
o مراعات نظافت به وسیله رنگ سفید
o لباس زرد
• رنگ سیاه
o سیاه پوشی در اسلام
o سیاه پوشی و یاد گذشتگان
o چادر سیاه در بانوان مسلمان
o نقش دفاعی حجاب
o سیاه پوشی در سوگ زنان قربانی
o چرا اسلام تأکید بر رد و طرد پوشاک سیاه دارد؟
o چرا برای عزاداری ها رنگ سیاه انتخاب شده است؟
o سؤالات مهم پیرامون چادر سیاه
o رنگ سیاه همیشه رنگ مطرود نیست
• نتیجه گیری
• فهرست منابع
[=B Mitra]
پی نوشت:
http://www.ghbook.ir/
[=B Mitra]در کتاب شریف آداب المتعلمین - که نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (قدس سره) می باشد - مواردی تحت عنوان کاهنده ها و افزاینده های روزی نام برده شده است که در این مطلب، این موارد را منعکس کرده ایم.
[=B Mitra]کاهنده های روزی:[=B Mitra]
1. گناه و علی الخصوص دروغ
2. خواب صبح
3. زیاد خوابیدن
4. لخت خوابیدن
5. برهنه بول کردن
6. غذا خوردن با جنابت
7. غذا خوردن در حال تکیه داده
8. بی اعتنایی به خرده ریزهای سفره
9. سوزاندن پوست پیاز و سیر
10. جارو کردن خانه در شب
11. وانهادن زباله در خانه
12. پیشاپیش پیران راه رفتن
13. پدر و مادر را به اسم صدا زدن
14. خلال کردن دهان با هر چوبی
15. شستن دست ها با گل و خاک
16. نشستن بر آستانه در
17. تکیه بر یکی از دو لنگه در
18. وضو گرفتن در مستراح
19. دوختن لباس بر تن
20. صورت را با جامه خشک کردن
21. لانه عنکبوت و از بین نبردن
22. سبک شمردن نماز
23. شتاب در خروج از مسجد
24. صبح زود به بازار رفتن
25. دیر بازگشتن از بازار
26. خریدن تکه های نان از فقیران
27. نفرین بر پدر و مادر و برعکس
28. روی ظرف ها را نپوشاندن
29. چراغ را با دمیدن خاموش کردن
30. نوشتن با قلم بنددار
31. شانه کردن با شانه شکسته
32. دعا نکردن برای پدر و مادر
33. نشسته عمامه بستن
34. ایستاده شلوار پوشیدن
35. بخل ورزیدن
36. سخت گیری بر عیال و خود
37. اسراف نکردن
38. تنبلی و بی حالی
39. تقاضا کردن از دیگران
40. سستی نمودن در امور [=B Mitra]افزاینده های روزی:[=B Mitra]
1. صدقه
2. شکرگزاری
3. سحرخیزی
4. خط و خلق خوش
5. گشاده رویی
6. ترک زنا
7. جاروکردن صحن و سرا
8. شستن ظروف
9. برپایی نماز باشکوه
10. قرائت سوره واقعه در شب و یس و تبارک الذی بیده الملک در صبح
11. حضور در مسجد پیش از اذان
12. دائم الوضو بودن
13. خواندن نافله صبح و وتر در خانه
14. پس از نماز وتر درباره مسائل دنیا حرف نزدن
15. هم مجلس نشدنِ زیاد با زنان
16. ترک سخن بیهوده
[=B Mitra]
پی نوشت:
سايت از طلبگي تا اجتهاد
[=B Mitra]بیست عبارت زیر به شما کمک میکنند تا با مشکلات زندگی به طرز دیگری برخورد کنید. ممکن است نتوانید گذشته را کنترل کنید، اما میتوانید شرایط امروز و فردای خود را کنترل کنید.
۱. من شکست نخوردم. رفتارم شکست خورد.
۲. میتوانم از شکستم پند بگیرم.
۳. شکست میتواند مرا به چالش بکشد.
۴. میتوانم بیشتر سعی کنم.
۵. شاید این شکست نبود.
۶. میتوانم به رفتارهای دیگر که میتواند موفق شود، دقیق شوم.
۷. میتوانم به آنچه کنترل کنم، دقیق شوم.
۸. نیازی به موفقیت در آن کار وجود نداشت.
۹. رفتارهایی بودند که فایدهای دربرداشتند.
۱۰. هرکس در کاری شکست میخورد.
۱۱. شاید کسی متوجه نشد.
۱۲. آیا هدف درستی داشتم؟
۱۳. شکست، مهلک نیست.
۱۴. آیا معیارهای بیش از اندازه سختگیرانه داشتم؟
۱۵. آیا بهتر از قبل بودم؟
۱۶. هنوز میتوانم کارم را مثل گذشتهها انجام بدهم، این یکی با مشکل روبهرو شد.
۱۷. شکست خوردن در کاری معنایش این است که من سعی خودم را کردم. بدتر از آن سعی نکردن است.
۱۸. تازه شروع کردهام.
۱۹. فردا، روز موفقیت دیگری است.
۲۰. فردا، همین امروز است.
[=B Mitra]
پی نوشت:
درمان نگرانی، رابرت لیهی؛ ترجمه: مهدی قراچه داغی، انتشارات: شباهنگ.
[=B Mitra]موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع خوشش می آید لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون می کند و به یک مطلب هزل می کشاند دیگر یک جوانی که عادت کرد روزی چند ساعت را با موسیقی سر و کار داشته باشد از مسایل زندگی و از مسائل جدی به طور کلی غافل می شود. عادت می کند همان طوری که به مواد مخدر عادت می کنند. کسا نی که به مواد مخدر عادت می کنند دیگر نمی توانند یک انسان جدی باشند که بتوانند در مسائل سیاسی و زندگی فکر کنند فکر انسان را طوری می کند که دیگر در غیر همان محیط موسیقی و مربوط به شهوات نتواند اصلا فکر کند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
روح الله موسوي خميني، صحیفه نور، ج8 ، ص 198
[=B Mitra]الكسيس كارل مى گويد:
نيايش در روح و جسم تأثير مى گذارد و احساس عرفانى و احساس اخلاقى را با هم تقويت مى كند. در چهره كسانى كه به نيايش مى پردازند. حسّ وظيفه شناسى، كم شدن حسد و شرارت و حُسن نيكى و خيرخواهى نسبت به ديگران ديده مى شود. نيايش خصايل خود را با علامات بسيار مشخص و منحصر به فردى نشان مى دهد: صفاى دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادى بى دغدغه، استعداد هدايت، آمادگى براى پذيرش حق و راضى بودن به رضاى پروردگار.
[=B Mitra]
پی نوشت:
كارل، الكسيس، راه و رسم زندگى، ترجمه پرويز دبيرى، ، ص 31
[=B Mitra]ويليام جيمز يكى از ويژگى هاى حيات دينى را دعا و نيايش مى داند. دعا يا اتصال با روح عالم خلقت فرايندى است كه در آن واقعا كارى با ثمر انجام مى شود و قدرتى معنوى به همراه آثار روان شناختى يا جسمانى در انسان جريان مى يابد. دعا نوعى كسب نيرو و انرژى معنوى يا رحمت الهى است كه حكايت از امر واقعى مى كند، نه خيالى و توهمى. وى در ادامه، با تمثيلى، اثر نيروبخش دعا را اين گونه تحليل مى كند كه آدمى در اين حالت احساس مى كند نيرويى وارد بدن او مى شود؛ درست مثل اينكه در آفتاب كه مى نشينيم گرمى را حس مى كنيم. از اين نيرو مى توان به حدّ مؤثر استفاده كرد؛ عينا مانند اينكه براى آتش زدن قطعه چوبى از اشعه خورشيد و ذره بين استفاده مى كنيم
ويليام جيمز مى گويد: ايمان بدون شك، مؤثرترين درمان اضطراب است
[=B Mitra]
پی نوشت:
جيمز، ويليام، دين و روان، ترجمه مهدى قائنى ، ص 178 و168
[=B Mitra]متأسفم كه بگويم شعار زياد داريم عمل خيلي كم. شما فكر مي كنيد اورژانس اجتماعي و خدمات روان شناختي دولتي ما در چند شهر فعال هستند؟ شما هر چيزي از بسياري از مسؤولان شنيديد اصل را بگذاريد بر غلو. ما وظيفه داريم مسؤولان بهداشت (رواني و جسماني) را از خواب بيدار كنيم. ما كار خودمان را مي كنيم آنها هم شعارهاي خود را مي دهند. بايد حتي كمك هاي مردم و وقف و خيران را به اين جهت سوق دهيم [=B Mitra]پرسش1: ازآنجاکه با ازدواج نيمي از دين حفظ ميشود و خانواده مقدسترين نهاد اجتماعي، و جدايي منفورترين حلال است:
الف) آيا والدين ميتوانند از پول زکات فطره و مانند آن، بهمنظور حفظ نهاد خانواده براي فرزندان خود، کتاب و لوح فشرده تهيه کنند و هزينة جلسات آموزشي را بپردازند؟
ب) ميتوان كتاب و لوح فشردة مربوط به خانواده را وقف سيّار كرد؟ يعني مثلاً بگوييم که خانوادهاي از اين مجموعه استفاده كند و سپس به خانوادهاي ديگر تحويل دهد و آنها نيز پس از استفاده به خانوادة ديگر دهند، و اين روند به همين گونه ادامه يابد.[=B Mitra]
همه مراجع: الف) «زکات فطره» بنا بر احتياط بايد صرف فقرا شود؛ اما از «زکات مال» ميتوانند کتب و سيدي مناسب با دستورات شرع براي تحکيم خانواده تهيه کنند.
ب) وقف کتاب و سيدي براي اين جهت مانعي ندارد.
[=B Mitra]
پرسش2: بيماران رواني شديد، در امور شغلي و اجتماعي و تحصيلي خود مشکل دارند. آيا والدين يا اقوام و مردم ميتوانند براي کمک به هزينههاي سنگين نگهداري و درمان و زندگي اين بيماران مال يا زميني را وقف کنند، يا اينکه وقف، موارد خاصي را شامل ميشود؟
[=B Mitra]همه مراجع: مانعي ندارد که براي درمان بيماران خاصي زمين يا مالي را وقف کنند.
[=B Mitra]
پرسش3: آيا از درآمد موقوفاتي که براي مطلق امور خير وقف شده است، ميتوان بهمنظور ياري رساندن به بيماران رواني کمک گرفت؟
[=B Mitra]همه مراجع: بلي، کمک به معالجة اينگونه بيماران از مصاديق کار خير است.
[=B Mitra]
پرسش4: با توجه به شدت نياز به متخصص و مراكز مخصوص درمان بيماران رواني، آيا مشاوران اجازه دارند که خيران را ترغيب به در نظر گرفتن موقوفاتي براي مسائل مربوط به درمان بيماران رواني كنند؟
[=B Mitra]همه مراجع: کمک به معالجة اين بيماران از مصاديق کار خير است و ترغيب خيّران به اين امر مستحب است.
تذكر:حتي در مسائل جزيي هم مي توانيد خانواده ها و اقوام را جهت دهيم. بگوييم مي توانيد نذر كنيد كه مثلا داروهاي يك سال يك بيمار اسكيزوفرني را تهيه كنند بگوييم كه اين غلط فاحش است كه نذر خوردني است فقط. مي توانيم به اقوام و والدين مي توانيم بگوييم مي توانيد قبل از وصيت مثلا براي بيماران رواني شديد وقف كنيد تا زندگي و درمانش تأمين شود
[=B Mitra]
پی نوشت:
منبع: مشاوره زير گنبد فيروزهاي(احکام روان شناختي در حوزه مشاوره و روان درماني)، سيدمحمد تقي علوي، مركز مشاوره و روان درماني مأوا، (مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم.)
[=B Mitra]عشق بازي همسران، يكي از ابزارهاي قوي براي عشقورزي است. رابطه زناشویی مانند بازی الاکنگ است. نبايد به خطا فكر كرد كه فقط مرد در اين بازي بهره مي برد. زن نيز در ارضاي شهوت سهيم است و اگر مردش خوب عمل كند او خودش را نشان مي دهد. در بازي الاكلنگ زناشويي یک سوی بازی زن است با «وزن و نیروی عاطفی ـ جنسی» و سوی دیگر شوهرش است با «انرژی و نيروي جنسی ـ عاطفی».
بازی الاکنگ وقتی پر شور است که زن از نظر عاطفی مورد توجه مردش و مرد از نظر جنسی مورد توجه همسرش قرار گیرد. يعني مرد نياز جنسي اش غلبه دارد پس از ارضا به همسرش علاقمندتر مي شود و زن نياز عاطفي اش مي چربد و با ارضاي اين نياز ميل جنسي اش نيز پررنگ مي شود. وقتی شوهر از نظر جنسی و اقتدار و زن از نظر عاطفي در مرحله نخست ارضا شوند، مثل خورشید و باران بهاري می شوند و تابش مهر و عاطفه آنها همسر و فرزندان را فرا می گیرد. مثل کوهی خواهد شد که باران را ایثارگرانه و سخاوتمندانه براي خود نگه نمي دارند و به دامنه های خود می بخشند. بسیاری از مردان گله می کنند که زنان سرد مزاج هستند، ولی توجه ندارند كه بسیاری از این سردی ها ریشه در «سردی عاطفی» خودشان دارد. در برابر، بسياري از زنان شکوه دارند که شوهرانشان از نظر عاطفی سرد هستند، و غافل از این هستند که بسیاری از این سردی های ریشه در «سردمزاجی جنسی» خودشان دارد.[1]
از نظر اسلام رابطه زناشویی که سبب آرامش، تقويت ايمان، رفع خيانت و شستن زناي چشم، زناي گوش، زنا ذهني و زناي كل بدن می شود مقدس است بنابراین همسران با رابطه زناشويي به خصوص در عصر فن آوري ارتباطات و اطلاعات ثواب بسياري فراوانی می برند باید نيت خیر و خدايي کنند و در كارهاي نيك و تقوا همديگر را ياري كنند، ازكارهاي بد و گناه همديگر را باز دارند، همديگر را توصيه به حق مداري و صبر (در طاعات و معصيت ) كنند و دركارهاي خیر مانند ارضاي اقتدار، عواطف و نياز جنسي همسر از هم سبقت بگیرند وگرنه با خودخواهي، خودپسندي بازي زندگي آن هم تعطیل خواهد شد. در بازي كودكان نيز مي بينيم كه گاهي به خاطر لجاجت كودكان و خودخواهي يكي يا آهمگي كل بازی آنها تعطیل می شود.
عمدهترين مشکلاتی که شبكههاي مجازي و اتاقهاي چت برای همسران به بار ميآورند و بازي الاكلنگشان را خراب مي كنند عبارتند از:
اعتياد به اينترنت،
اعتياد به آثار پورنوگرافي،
سوءظن همسران به یکدیگر،
مقايسه همسر با كاربران ايدهآل خود،
عادی شدن روابط غیرضروری با نامحرم،
کمخوابی و كسالت و زودرنجي متأثر از آن،
افشای اسرار و اطلاعات محرمانه خانوادگی،
غيرت افراطي يا تفريطي همسران نسبت به يكديگر يا فرزندان،
تخلیه هیجان های خواهي جنسی از راه غیرمشروع يا مخالف با كرامت انساني.
هووهاي ديجيتالي در آثار پرونوگرافی (خلاف تعهدات زناشويي و صميميت و خيانت به همسر)،
سست شدن باورهاي ديني با شبهات و گناه و بي توجهي به مسائل شرعي و اخلاق خانوادگي،
قرار گرفتن در موضع تهمت با رفتار مشكوك مثل جدا نكردن گوشي همراه حتي در تـوالـت و حـمـام،
ارتباط صميمي با نامحرم با توجيه همكاري و گرايش به كارشناس يا استاد معنوي و ارسال پيامها و شكلهاي عاطفي،
غفلت از همديگر با كار خيلي زياد، استفاده افراطي از برنامههاي سرگرمي و تفنني و بازي و آموزشي، خواندن رمان، چت،
نارضايتي شوهر از تمكين و نارضايتي زن از مهرورزي شوهر به خاطر «نـاخـنكهاي جـنسي» و خـستـگي و يا ديرخوابي آنها. [2]
[=B Mitra]
پی نوشت:
[1] . محمدحسين قديري، مثلهاي روان(تمثيلهاي روان شناختي و تربيتي)، ص20 و21.
[2] . تبیین نقش فیسبوک در زندگی زناشویی اعضاء متأهل ایرانی خود، علی خواجه نژادیان، نخستین کنگره فضای مجازی و آسیبهای اجتماعی نوپدید. رک: http://nopadid.mcls.gov.ir
كتاب: صد هزاران دام و دانه ست اي خدا
مطالعه آنلاین
[=B Mitra]امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اِنَّ القَلْبَ یَتَلَجْلَجُ فِی الجَوْفِ یَطْلُبُ الحَقَّ، فَاِذا اَصابَهُ اطمَأَنَّ وَقَرَّ :
همانا دل در درون آدمی به دنبال حق میگردد و چون به آن رسید آرام و قرار گیرد.[1]
1- کسی که خواهان آرامش در زندگی است، پیوسته باید به یاد حق باشد و این یاد حق تنها عامل آرامش است و دیگر نه فقدان چیزي او را نگران میکند و نه برخورداري از متاعی او را به وجد میآورد و به راستی که دل فقط به یک چیز آرام میگیرد و آن یاد حق است و راز مطلب آن است که خداوند به ما از خود ما نزدیکتر است.
2- هر چه از حق بيشتر دور شويم بي قراري دل ما بيشتر مي شود. افرادي كه در روابط زناشويي، دوستي ها و معاشرت ها، مشاجره بي انصافي و لجبازي و پرخاشگري مي كنند ممكن است به ظاهر غلبه كنند ولي دلشان نا آرام خواهد بود.
[=B Mitra]
پی نوشت:
میزان الحکمه ، محمد ري شهري ، انتشارات دارالحدیث ، چاپ اول ، جلد 10 ، صفحه 4986 ، حدیث 16
[=B Mitra]نبايد تصور كرد وقتي سخن از ازدواج مدت دار ميشه يعني هوسراني گاهي هم چاره اي جز اين ازدواج نيست. بنابراين حكم خداوند حكيمانه است كافي است خودمان را جاي اين بيماران بگذاريم آنها هم حق دارند مي توانيم به آنها بگوييم حالا كه نمي تواني ازدواج كني برو بيمر؟ يا بايد ببينيم خداوند چه حقي به اينان داده؟ [=B Mitra]پرسش: بر اساس هشدارها و توصيههاي متخصصان، برخي بيماران رواني صلاحيت ازدواج ندارند. آيا براي مصون ماندن از گناه، ازدواج موقت بر آنها واجب ميشود؟[=B Mitra]
پاسخ: اگر راه نجات آنان از گناه فقط ازدواج موقت باشد، ازدواج موقت بر آنها واجب ميشود.[1]
يك نمونه
[=B Mitra]پرسش: دختري مجرد هستم که مبتلا به بيماري اسکيزوفرنيام. درمانگران ميگويند که ازدواج دائم با مسئوليتهايش وضعيتم را بدتر ميکند. آيا والدينم ميتوانند مرا از ازدواج موقت منع کنند؟ يا براي اينکه در گناه نيفتم، ميتوانم بدون اذن پدرم ازدواج موقت کنم؟[=B Mitra]پاسخ: در فرض سؤال، اگر ازدواج موقت به مصلحت دختر باشد و پدر بدون وجه شرعي اذن ندهد، اذن او ساقط است و دختر، در حال سلامت، ميتواند ازدواج موقت کند.[1]
...
تذكر: برخي از سكس تراپ ها ازدواج موقت را براي افرادي كه مشكوك هستند به اختلال هويت جنسي، براي تأييدي در جهت تعيين هويت مناسب ميدانند.
[=B Mitra]
پی نوشت:
1.مشاوره زیر گنبد فیروزه ای(احکام روان شناختی در حوزه مشاوره و روان درمانی)، سيد محمدتقي علوي، ص25.