جمع بندی لطفاً امام زمان (عج) را اثبات کنید!!

تب‌های اولیه

131 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عــــلی;420967 نوشت:
همیشه خداوند و آیاتش باعث هدایت بشر بوده و پیامبران فقط انرا بین مردم می خواندند و مردم را هدایت میکردند

و کیف تکفرون .....>استفهام انکاری .... و چگونه کافر میشوید
وَ .....> واو حالیه ( امیدوارم عربی بلد باشید) .... در حالیکه
انتم تتلی .....> تلاوت میشود بر شما ( تُتلی به صورت مجهول اومده )
علیکم آیات الله .....> بر شما آیات خدا
و فیکم رسوله .....> و رسولش در بین شماست

تا اینجای آیات مطلبی رو بگم سپس به ادامه آیه بپردازیم:
خداوند در این آیه شرط هدایت رو دو عامل بیان کرده :
1-تلاوت قرآن
2-وجود رسول

پس این دو عامل از عوامل هدایتند .
سوال؟
رسول که عمرش ابدی نیست و بالاخره روزی از بین مردم میره . و با مرگ رسول یکی از عوامل هدایت از بین میره . وقتی خدا دو عامل رو به عنوان عامل هدایت نام برده پس باید دو عامل تواما وجود داشته باشه تا هدایت محقق بشه . در این صورت با از بین رفتن یکی از عوامل هدایت تعطیل میشه و در سخن خدا نقض غرض ایجاد میشه !!!

تا اینجا مطلب روشنه؟!

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

باغ بهشت;420978 نوشت:
و کیف تکفرون .....>استفهام انکاری .... و چگونه کافر میشوید
وَ .....> واو حالیه ( امیدوارم عربی بلد باشید) .... در حالیکه
انتم تتلی .....> تلاوت میشود بر شما ( تُتلی به صورت مجهول اومده )
علیکم آیات الله .....> بر شما آیات خدا
و فیکم رسوله .....> و رسولش در بین شماست

تا اینجای آیات مطلبی رو بگم سپس به ادامه آیه بپردازیم:
خداوند در این آیه شرط هدایت رو دو عامل بیان کرده :
1-تلاوت قرآن
2-وجود رسول

پس این دو عامل از عوامل هدایتند .
سوال؟
رسول که عمرش ابدی نیست و بالاخره روزی از بین مردم میره . و با مرگ رسول یکی از عوامل هدایت از بین میره . وقتی خدا دو عامل رو به عنوان عامل هدایت نام برده پس باید دو عامل تواما وجود داشته باشه تا هدایت محقق بشه . در این صورت با از بین رفتن یکی از عوامل هدایت تعطیل میشه و در سخن خدا نقض غرض ایجاد میشه !!!

تا اینجا مطلب روشنه؟!


میدونید مشکل شما اینست که چون نمیتوانید با ایات خداوند اثبات کنید میخواهید مردم را بغیر کتاب خدا بخوانید تا همگام با کتاب شما شوند نه کتاب خدا.برای همینست که متفرق میشوید.
خداوند هم که اصلا عامل هدایت نیست!!!
مشخص است که در این طرز تفکر اصلا چیزی بنام خدا و کتابش وجود ندارد.
بجای اینکه یک ایه بیارید مثل دوستاتون و مردم رو به غیر کتاب خدا بخوانید چند آیه قبل و چند آیه بعدش رو بخونید.شما در حالی که حبل الله رو رها کردید و به حبل علی چنگ زدید خیلی راحت این آیات را متوجه خواهید شد.حتماً بخوانید.
موفق باشید.

عــــلی;420967 نوشت:
ین احادیث رو فقط شمای شیعه دارید و اعتقاد راسخ بهش دارید و همین احادیث باعث شده شما دین خدا رو تکه تکه کنید.
در ضمن شما ابتدا باید با قران اثبات کنید باز دارید میگید حدیث؟چرا متوجه نمیشید که اصل قران هست.شما یه حکم رو باید با قران اثبات کنید و بعد به احادیث رجوع کنید.چطور چیز به این مهمی اصلاض نباید در کتاب خدا بهش اشاره بشه؟مثلاض لفظ صلاه در قران اومده پس برای یادگرفتنش به احادیث رجوع میشه.لفظ امام زمان کجاش اومده که ما به احادیث رجوع کنیم؟
ببین قران خودش اعتراف میکنه این کتابه برای هدایت:
ذالِكَ الْكِتابُ لارَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ (002 | البقرة - 2)
اين كتاب با عظمتى است كه هيچگونه شكى در آن نيست و مايه هدايت پرهيزكاران است

اینقدر نگو حدیث و ...


خب....
اولا احادیث پیامبر درباره امام زمانو که سوال شماس هم ما شیعه ها داریم هم سنی ها.اصلا این بین همه ی مسلمونا مشترکه
دوما من نمیگم حدیث حدیث حدیث.قران میگه.من دارم میگم به حرف قران گوش کن.قران به این وضوح داره بهت میگه گوش نمیدی؟!همین قرانی که میگی اصله گفته.چه جوری قرانو قبول داری و بهش گوش نمیدی؟
سوما نهایت میتونی به سند حدیث ایراد بگیری ولی طبق نص قران حق انکارشو نداری.اگه راویای شیعه رو قبول نداری برو سراغ روات سنی.وقتی هم ما بگیم یه حدیثو هم اونا وقتی متواتر باشه وقتی همه ی مسلمونا قبولش داشته باشن دیگه نمیتونی بهش ایراد بگیری.
سوما تو قران از امام زمان گفته ولی شما تفاسیر مارو قبول نداری.
عــــلی;420967 نوشت:
پیامبر هم غیر از اونچه خدا گفته نگفته به مردم.شما میخوای با نزاع رجوع کنی به امامات.ولی این امر ممکن نیست.چون در آیه چیزی به عنوان امام یا اولی الامر نیومده یعنی وقتی نزاع داشتید دیگه اونا هیچکاره هستند.پس سعی نکن کسی رو به احادیثی پاس بدی که باز برمیگرده به امامات.چون آیه گفته ابتدا از خدا پیروی کنید یعنی ایاتش سپس رسول...شما میخوای از ایات پرش کنی به سمت رسول و چیزی رو اثبات کنی که در ایات نیومده.
ای بابا!من میخوام تو این نزاع رجوع کنم به حدیث پیامبر.طبق دستور قران.من کی گفتم حدیث امام ها؟!؟شما احادیث پیامبرم قبول نداری بع میگی قرانو قبول دارم!چه جوری قرانو قبول داری ولی به حرفش گوش نمیدی؟!
من نمیخوام پرش کنم.من دارم به دستور ایات عمل میکنم.ایه بهم گفته مطیع رسول باشم.رسول منم یه سری دستور بهم داده و توصیه کرده بهم در مورد 12 نفر ادم در مورد یه منجی.منم به دستور قران که گفته مطیع پیامبرش باشم دارم به اون توصیه ها عمل میکنم.

[="Tahoma"]

عــــلی;420866 نوشت:
ضمیر در اولی الامر منکم و تنازعتم هردو خطاب به مخاطب هست.یعنی اگر شما اونو برای زمان اون موقع بگیرید اونم همینطور هست و اگر اونو برای همه قشر ها بگیرید اونم همینطور هست.و حرف شما صحیح است که یا ایها الذین امنو خطاب به همه مومنان در همه زمان ها باشد.و این ضمیر ها باعث میشود که تمام آیات و ضمایر به همه زمان ها برگردد.نه اینکه منکم برای همه زمان ها باشد و تنازعتم برای همان زمان.دیگر شفاف تر از این نمیدانم چگونه بگویم!

سلام
یا ایها الذین امنوا برای توجه یافتن ضمیر به همه اهل ایمان در همه ادوار کافی است
به نظر شما در آیه :
یاایها لناس انتم الفقراء الی الله
که ضمیر خطاب داریم فقر و نیاز به درگاه الهی مختص مردمان عصر نزول است ؟
خیر بلکه همه انسانها مورد خطابند در همه ادوار

عــــلی;420866 نوشت:
متوجه نمیشم!! هیچ کجا خداوند نگفته اونا امام شما هستند بلکه گفته اولی الامر یا ولی هستند!!! و مقام امام طبق ایه امامت حضرت ابراهیم نشون میده که باید قبلش نبی بوده باشه!!!
قبلاً هم گفتم که امامت با ولایت متفاوت است!!!!

امام یعنی رهبر یعنی حاکم و رئیس جامعه و ولی امر هم همان است
دیگر اینکه بحث ما در تجمع مناصب و مقامات در یک فرد است
وقتی در ابراهیم ع نبوت و امامت جمع میشود در رسول اکرم ص هم رسالت و ولایت امر قابل جمع است مقصود اصلی این است
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

حامد;421144 نوشت:

سلام
یا ایها الذین امنوا برای توجه یافتن ضمیر به همه اهل ایمان در همه ادوار کافی است
به نظر شما در آیه :
یاایها لناس انتم الفقراء الی الله
که ضمیر خطاب داریم فقر و نیاز به درگاه الهی مختص مردمان عصر نزول است ؟
خیر بلکه همه انسانها مورد خطابند در همه ادوار


خب منم همین را میگویم دیگر ضمیر به همه زمان ها بر میگردد نه یک زمان خاص!!!

حامد;421144 نوشت:

امام یعنی رهبر یعنی حاکم و رئیس جامعه و ولی امر هم همان است
دیگر اینکه بحث ما در تجمع مناصب و مقامات در یک فرد است
وقتی در ابراهیم ع نبوت و امامت جمع میشود در رسول اکرم ص هم رسالت و ولایت امر قابل جمع است مقصود اصلی این است
والله الموفق

بله حرف شما صحیح است اما در قرآن فرق میکند.قرآن هر لفظ را در جای بخصوصی قرار میدهد وقتی میگوید ولی منظور خاصی دارد و وقتی میگوید امام منظور دیگری دارد و در قران این دو با هم جمع نمیشوند.

[="Tahoma"]

عــــلی;421207 نوشت:
خب منم همین را میگویم دیگر ضمیر به همه زمان ها بر میگردد نه یک زمان خاص!!!

سلام
صدر آیه به قرینه یا ایها الذین آمنوا شامل همه اهل ایمان میشود و ذیل ایه به قرینه تعذر ارجاع منازعات در همه دوران به شخص رسول اکرم مختص همان افراد زمان نزول و حضور رسول اکرم ص است

عــــلی;421207 نوشت:
بله حرف شما صحیح است اما در قرآن فرق میکند.قرآن هر لفظ را در جای بخصوصی قرار میدهد وقتی میگوید ولی منظور خاصی دارد و وقتی میگوید امام منظور دیگری دارد و در قران این دو با هم جمع نمیشوند.

یعنی پیامبر ص ولی امر بود اما امام نبود ؟
آیا ممکن است پیامبر خاتم که برترین پیامبران است امام نباشد ؟ بخصوص که خدای متعال امامت را برای ذریه مبری از ظلم ابراهیم ع ، وعده کرد و پیامبر اسلام برترین ذریه ابراهیم است
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهدونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ (سجده 24)
ترجمه:
24- و از آنها امامان (و پيشوايانى) برگزيديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند بخاطر اينكه شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند

در این ایه امامت و ولایت امر الهی با هم برای برخی ثابت شده است
والله الموفق

عــــلی;421001 نوشت:
میدونید مشکل شما اینست که چون نمیتوانید با ایات خداوند اثبات کنید میخواهید مردم را بغیر کتاب خدا بخوانید تا همگام با کتاب شما شوند نه کتاب خدا.برای همینست که متفرق میشوید.
خداوند هم که اصلا عامل هدایت نیست!!!
مشخص است که در این طرز تفکر اصلا چیزی بنام خدا و کتابش وجود ندارد.
بجای اینکه یک ایه بیارید مثل دوستاتون و مردم رو به غیر کتاب خدا بخوانید چند آیه قبل و چند آیه بعدش رو بخونید.شما در حالی که حبل الله رو رها کردید و به حبل علی چنگ زدید خیلی راحت این آیات را متوجه خواهید شد.حتماً بخوانید.
موفق باشید.

سلام
خدا؟کی گفته خدا عامل هدایت نیست؟
بذارید یه چیز بگم: مگه افراد عادی مثل من و شما میتونن با خدا صحبت کنن؟بالاخره یکی باید واسطه بین ما و خدا باشه یا نه؟
خود خدا اون افراد رو مشخص کرده .
شما که کتاب خدارو قبول دارید پس چرا جمع بین آیات نمیکنید؟کتاب خدا از یک یا چند آیه تشکیل نشده .مجموع آیات میشه کتاب خدا .
خود خدا در همین کتابی که شما میگید و قبولش دارید فرموده :
"بالبینات و الزبر و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون "
یا در جای دیگه فرموده:
" و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمة لقوم یومنون "

میدونید این دو آیه یعنی چی؟
این دو آیه داره اثبات وجود مبین رو میکنه . یعنی " و ما نازل نکردیم به سوی تو کتاب را جز اینکه تبیین کنی برای مردم ...."
یعنی پیغمبر مبین است .اگه قرار بود ما خودمون آیات قران رو بفهمیم پس این دو آیه این وسط چکار میکنن؟
مبادا از گروهی باشیم که به بعضی آیات ایمان داریم و به بعضی آیات کافریم !!!
شما صبر نکردید تا من تا انتهای آیه رو براتون بگم و جبهه گیری کردید .
اگه واقعا دنبال حقیقت باشید انقدر تند جبهه نمیگیرید.
و اما درباره عربی:
خود خدا مگر نه اینکه در کتابش فرموده "بلسان عربی مبین "
به زبان عربی آشکار ؟
پس یه فارسی زبان، ترک ،انگلیسی زبان و .... برای اینکه بفهمه این کتاب رو باید عربی بدونه و دونستن و یادگرفتن و استفاده از زبان عربی شرط لازم برای فهم آیاته .

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

باغ بهشت;421244 نوشت:
سلام
خدا؟کی گفته خدا عامل هدایت نیست؟
بذارید یه چیز بگم: مگه افراد عادی مثل من و شما میتونن با خدا صحبت کنن؟بالاخره یکی باید واسطه بین ما و خدا باشه یا نه؟
خود خدا اون افراد رو مشخص کرده .
شما که کتاب خدارو قبول دارید پس چرا جمع بین آیات نمیکنید؟کتاب خدا از یک یا چند آیه تشکیل نشده .مجموع آیات میشه کتاب خدا .
خود خدا در همین کتابی که شما میگید و قبولش دارید فرموده :
"بالبینات و الزبر و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون "
یا در جای دیگه فرموده:
" و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمة لقوم یومنون "

میدونید این دو آیه یعنی چی؟
این دو آیه داره اثبات وجود مبین رو میکنه . یعنی " و ما نازل نکردیم به سوی تو کتاب را جز اینکه تبیین کنی برای مردم ...."
یعنی پیغمبر مبین است .اگه قرار بود ما خودمون آیات قران رو بفهمیم پس این دو آیه این وسط چکار میکنن؟
مبادا از گروهی باشیم که به بعضی آیات ایمان داریم و به بعضی آیات کافریم !!!
شما صبر نکردید تا من تا انتهای آیه رو براتون بگم و جبهه گیری کردید .
اگه واقعا دنبال حقیقت باشید انقدر تند جبهه نمیگیرید.
و اما درباره عربی:
خود خدا مگر نه اینکه در کتابش فرموده "بلسان عربی مبین "
به زبان عربی آشکار ؟
پس یه فارسی زبان، ترک ،انگلیسی زبان و .... برای اینکه بفهمه این کتاب رو باید عربی بدونه و دونستن و یادگرفتن و استفاده از زبان عربی شرط لازم برای فهم آیاته .


مگر غیر از این است که شما هم مانند بسیاری از دوستان میخواستید با یه سری ایات ما را به حدیث پاس دهید و بگویید این هم حدیث پیامبر که اثبات وجود امام زمان است.
مانند یک فردی است که برای اثبات خدا برای یک بیخدا میگوید خداوند واجب الوجود است یعنی وجودی که همیشه ثابت است و فانی نیست!یکی نیست به این جناب فلسفه بگه باباجان این فرد اصلاً خدا رو نشناخته و همه چیزهایی که دیده فانی بوده چطور بپذیره حرفت رو؟
کلام شما هم اینچنین است وقتی نمیتوانید ایاتی از قران برای اثبات سخنان خود بیاورید میخواهید بگویید به احادیث رجوع کن.
مگر خداوند در قرآن نفرموده:

وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً (018 | كهف - 54)و به يقين در اين قرآن، از هرگونه مَثَلى براى مردم بيان كرده ايم; ولى انسان بيش از هر چيز، به مجادله مى پردازد.

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُبْطِلُونَ (030 | روم - 58)
ما براى مردم در اين قرآن از هر چيز نمونه اى آورديم (و هر گونه معارف در آن جمع است); و اگر معجزه اى براى آنان بياورى، كافران مى گويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر است).»

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (039 | زمر - 27)
ما براى مردم در اين قرآن از هر چيز نمونه اى آورديم (و همه معارف در آن جمع است)، شايد متذكّر شوند.

وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطيرُ بِجَناحَيْهِ إِلّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (006 | انعام - 38)

هيچ جنبنده اى در زمين، و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست مگر اين كه امّتهايى همانند شما هستند.ما هيچ چيز را در اين كتاب، فروگذار نكرديم; سپس (همگى) به سوى پروردگارشان محشور مى گردند.

وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاتَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ (041 | فصلت - 26)
كافران گفتند: «به اين قرآن گوش فرا ندهيد; و به هنگام تلاوت آن جنجال كنيد، شايد پيروز شويد.»

خود قران معترفه که ما از همه چیز مثال آوردیم.پس کجاست امام زمانتان؟بزبان انسان ها داره میگه ما همه چیز رو آوردیم به زبان فضایی نمیگه باور کنید!!!!!

شما فکر کنید من گمراه شد.اما خدای من چیز دیگری میگوید:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً (017 | اسراء - 9)
اين قرآن،به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مى كند; و به مؤمنانى كه كارهاى شايسته انجام مى دهند، بشارت مى دهد كه براى آنهاپاداش بزرگى است.

چگونه به غیر این کتاب تمسک جویم وقتی میبینم همین غیر قرآن باعث شده که دین خدا فرقه فرقه شود؟
شما اگر مطالب قبل را میخواندید میدیدید که ما قبلاً در مورد این موارد بحث کرده ایم.شما باید با قران مطلبی را اثبات کنید سپس به احادیث رجوع کرده و احکامش را بخوانید.کار شما اینست که با قرآن میخواهید احادیث را اثبات کنید و بزور قرآن رو رها کرده و به سمت احادیث برید و این گمراهی آشکاری بیش نیست.
مبین یعنی آشکار.تبیین یعنی آشکار کن نه اینکه تفسیر کن.یعنی در دلت نگه ندار بلکه آشکار کن.همانگونه که خداوند با زبان هشدار به پیامبر میفرماید بلغ ما انزل الیک ...
در ضمن بر فرض اینکه بگوییم تبیین یعنی تاویل.بلکه تفسیر باید در راستای آیات باید نه اینکه تفسیر اینگونه باشد که عالم الغیب یعنی امام زمان!!!! کدام عقل سالمی همچین چیزی را میپذیرد مگر کسانی که از دین پدارنشان پیروی کردند و بر آن باقی ماندند!!

حامد;421229 نوشت:

سلام
صدر آیه به قرینه یا ایها الذین آمنوا شامل همه اهل ایمان میشود و ذیل ایه به قرینه تعذر ارجاع منازعات در همه دوران به شخص رسول اکرم مختص همان افراد زمان نزول و حضور رسول اکرم ص است

یعنی پیامبر ص ولی امر بود اما امام نبود ؟
آیا ممکن است پیامبر خاتم که برترین پیامبران است امام نباشد ؟ بخصوص که خدای متعال امامت را برای ذریه مبری از ظلم ابراهیم ع ، وعده کرد و پیامبر اسلام برترین ذریه ابراهیم است
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهدونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ (سجده 24)
ترجمه:
24- و از آنها امامان (و پيشوايانى) برگزيديم كه به فرمان ما هدايت مى‏كردند بخاطر اينكه شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند

در این ایه امامت و ولایت امر الهی با هم برای برخی ثابت شده است
والله الموفق


وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً (018 | كهف - 54)
و به يقين در اين قرآن، از هرگونه مَثَلى براى مردم بيان كرده ايم; ولى انسان بيش از هر چيز، به مجادله مى پردازد.

چه بگویم.بحث نتیجه نخواهد داد ما توی دور افتادیم!!!

عــــلی;421349 نوشت:
چگونه به غیر این کتاب تمسک جویم وقتی میبینم همین غیر قرآن باعث شده که دین خدا فرقه فرقه شود؟

سلام علیکم و رحمه الله

خیر اخوی اشتباه فرمودید. آنچه که باعث تفرق امت شد برداشت سلیقه ای از قرآن کریم و توجه نکردن به تبئین پیامبر و اولیاء خدا بود. شما هم با اجتناب از سنت دانسته یا ندانسته از همین معضل دارید حمایت می کنید .

یعنی کسانی که مدعی بودند که کتاب خدا را میفهمند و نیاز به تبئین نیست بنا بر زعم و برداشت خود آیات را تفسیر و اجرا میکردند یکی از عاملین اصلی تفریق امت شدند و این مساله بدیهی است تاریخ خوارج را مطالعه بفرمائید.

یاحق

عــــلی;421349 نوشت:
مگر غیر از این است که شما هم مانند بسیاری از دوستان میخواستید با یه سری ایات ما را به حدیث پاس دهید و بگویید این هم حدیث پیامبر که اثبات وجود امام زمان است.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
لطفا جواب پست
69 را بدهید لطفا با دقت تمام.
دوستان هم به پست مذکور عنایت داشته باشند.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

شعیب;418540 نوشت:

در پست های قبلی فرمایشی داشتید که به عنوان اصل موضوعه از شما پذیرفتم:
به نقل از علی در پست 37:
"حرف شما کاملاً صحیح است.اما دقت کنید بزرگوار قران گفته صلاه صلاه همچنین گفته حج و ...پس حتماً صلاتی و حجی وجود دارد که میگوید؟اما کی گفته مهدی مهدی یا منجی یا کسی که ظهور خواهد کرد؟"

این مبنای شماست که احادیثی از پیامبر که درباره موضوعات قرآنی و به خاطر توضیح آنها باشد مورد قبول و اعتنا است. دقیق مثل نماز که اصلش در قرآن هست و کیفیت و چگونگی اش از حدیث پیامبر برداشت می شود. در این که هیچ سخنی نیست؟
و در این هم که توافق داریم که در قرآن آیات ولایت هست و این ولایت مسلمانان بعد پیمبر در جای جای قرآن آمده که ذکر آن به درازا می کشد مثلا آیه انما ولیکم الله و رسوله والذین.....اطیعو الله و اطیعو اارسول و اولی الامر منکم و....
پس در اصل وجود آیات ولایت هم شکی نیست
حال ولایت بعد از رسول هم یکی از موضوعاتی است که مجمل و سر بسته در قرآن ذکر شده است(همانند نماز روزه و ..) که نه مصادیق آن و نه کیفیت و توسعه امر ولات بعد از پیامبر و...هیچ کدام در قرآن نیامده دقیقا مانند تعداد رکعات نماز و طوف حج و....
حال سوال این است که کیفیت نماز و تعداد رکعات آن و بقیه احکام را چه کسی به مسلمانان آموخت همو باید کیفیت ولایت را نیز تبیین کند.

النحل : 44 ( بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ )

النحل : 64 ( وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ )

الجمعه: 2(هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ )

آری شان پیامبر توضیح و تبیین آیات قرآن و تعیین مصداق و آموزش تفسیر واقعی آیات است.

ولایت بعد از پیامبر به عنوان یکی از مهمترین مسایل جامعه اسلامی توسط پیامبر از آیات قرآن به روشنی برای مردم بیان شده که همانگونه که مسلمان ها از تعداد رکعات بیان شده توسط پیامبر تبعیت می کنند بایست از تعداد ولات بعد پیامبر هم که توسط آن حضرت بیان شد تبعیت کنند در زیر نمونه هایی بیان می شود:
احمدبن حنبل از جابربن سمره نقل ميكند: شنيدم رسول خدا(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم ) فرمودند:« يَكُونُ بَعدِي إثنا عَشَرَ خلَيفه كُلُّهُم مِن قُرَيش»(مسند احمد بن حنبل ج5، ص92)
در ينابيع الموده نقل شده است كه«كُلُّهُم مِن بَنِي هاشِم»
اين حديث در صحيح مسلم با شش طريق نقل شده است.(صحيح مسلم ج2 كتاب الاماره باب اول ص121و122)
در صحيح ترمذي و سنن أبي داوود هم اين حديث آمده است.
سيوطي دركتاب تاريخ الخلفاء با نه عبارت اين حديث را نقل مي‌كند.
غير از جابر از ابن مسعود و عبدالله‌بن عمر نيز اين روايت نقل شده است.
در بحث حديث شناسي اين روايت را متواتر گويند.

علي بن ابيطالب عليه‌السلام قال: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم : الائمة بَعدِي اِثنا عَشَرَ اَوَلُهُم أنتَ يا عَلي و آخِرُهُم القائم الّذِي يَفتَحُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلي يَدَيهِ مَشارِقَ الارضِ وَ مَغارِبَهَا.
حضرت علي عليه‌السلام: پيامبراكرم صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفرند اولشان تو هستي يا علي! و آخرين آنان مهدي عليه‌السلام است . و او همان است كه خدا به دست او شرق و غرب زمين را فتح كرده و زير پرچم اسلام در‌مي‌آورد(ينابيع المودة باب 94،ص 493)
عبايةبن ربعي از جابربن عبدالله نقل كرده: قال رسول الله صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و‌سلّم : «أنا سيدالنبيين و علي سيدالوصيين و إن اوصيايي بعدي اثناعشر اولهم علي و آخرهم القائم المهدي(همان،باب 77،ص445)
از این قبیل روایات زیاد است که در صورت نیاز آنها ذکر می کنیم.
آیا نباید به پیامبر اجازه داد که درباره ولات بعد از خود که یکی از مهم ترین بحث های قرآن است توضیح دهد؟؟؟؟؟؟!!!!



من قبلاً هم گفتم پاسخ اولی الامر منکم را در پست جداگانه ای در نقل قول جناب حامد داده ام.البته این پست شما را اصلاً ندیدم و جدید بود.
http://www.askdin.com/thread32530-8.html#post418657

در مورد تبیین هم در پست های قبلی گفته ام.تبیین معنای تاویل نمیدهد.تبیین یعنی آشکار گفتن و مخفی نکردن.بلکه آیات باید روشن و در حضور مردم خوانده شود.البته منکر تفسیر پیامبر نیستم.اما تفسیر چیزی جدا از قرآن نیست.زیرا همه مسلمانان در قرآن اتفاق نظر دارند فقط در مذاهب و احادیثشان دچار اختلاف و متفرق شده اند و در قیامت باید پاسخ گو باشند.
اولی الامر هم امام نیست بلکه نشان میدهد که مسلمانان باید مدیر و مدبر داشته باشند و در بینشان حکم کند نه اینکه در عین اینکه زنده است مخفی باشد!!!

عــــلی;418192 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.


بسم الله الرحمن الرحیم
وصلی الله علی محمد واله الطاه
رین

با عرض سلام

شما اصلا به دلایلی که دوستان براتون آوردند توجه نمیکنید. یک چیزی تو ذهنتون میگذره فکر میکنید فقط همون درسته ولاغیر

عــــلی;418192 نوشت:

اگر حرف شما صحیح بود قران نمیگفت:

أَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (039 | زمر - 18)
همان كسانى كه سخنان را مى شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى كنند; آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لانَبْتَغِي الْجاهِلِينَ (028 | قصص - 55)
و هرگاه سخن لغو و بيهوده بشنوند، از آن روى مى گردانند و مى گويند: «اعمال ما از آنِ ماست و اعمال شما از آن خودتان; سلام بر شما (سلام وداع); ما خواهان جاهلان نيستيم.»

وَ قالُوا رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (033 | احزاب - 67)
و مى گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.

امامی که شما از ان امام ساخته اید کسی است که شما بدون استفاده از عقل باید بگویید چشم.در دوره امام زمان پس کسی نباید از عقلش استفاده کند و باید بگوید چشم.قرآن پیامبر را تشویق به مشورت میکند.امای که شما در نظر گرفتید همان علمای بنی اسرائیل هستند که میگویند باید از ما پیروی کنید بدون چون و چرا.
قران سخن شما را کاملا رد میکند.
شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لايَعْقِلُونَ (008 | انفال - 22)
به يقين بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لال (و كور دلى) هستند كه انديشه نمى كنند.


بله خداوند فرموده قول احسن را پیروی میکنند اما این قول احسن را هم قبلا به من و شما شناسانده که چه کسانی دارند که باید از آنها پیروی کنیم

أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

آیا آن کس که هدایت میکند بسوی حق سزاوارتر است برای پیروی یا آن کس که هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟

طبق نظر خود حضرتعالی اگر هر کسی بتواند خودش قول احسن را تشخیص دهد پس باید باشند افرادی که همه قولشان احسن و حق هست.

عــــلی;416534 نوشت:
ب
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (028 | قصص - 5)ما اراده كرده ايم تا بر مستضعفان زمين نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم.

وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ (028 | قصص - 6)و حكومتشان را در زمين استوار سازيم; و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از سوى آنها [= بنى اسرائيل ] بيم داشتند نشان دهيم.

خداوند در آیه بالااینگونه فرموده است که انان را در زمین نعمت بخشیدیم (همان مستضعفانی که فرعون به انان را به ضعف و ناتوانی می کشاند که یکی از آنان حضرت موسی بود که قصد کشتن وی را داشتند و پسران را می کشتند و در آیات دیگر فرموده که به مادر حضرت موسی گفتیم که او را در دریا رها کند که ما او را به سوی وی باز میگردانیم)و پیشوا قرار دادیم آنها را و آنان(مستضعفانی که مورد ستم قرار گرفته شدند)وارث قرار دادیم.البته جای بحث دارد که منظور وارث زمین است یا وارث بهشت.اگر وارث زمین بگیریم که باز هم به موسی و پیغمبران الهی بر میگردد.همانطور که ابراهیم در مقابل نمرود مستضغف بود و خداوند به او نعمت و قدرت داد:

قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (021 | انبياء - 68)گفتند: «او را بسوزانيد و معبودهاى خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.»

قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ (021 | انبياء - 69)(سرانجام او را به آتش افكندند; ولى ما) گفتيم: «اى آتش! بر ابراهيم سرد و سالم باش.»

و هیچ ارتباطی به امام زمان ندارد.زیرا خداوند موسی را از بین آن مستضعفین انتخاب کرد نه امام زمان را!!!!!

خداوند وقتی بخواهد از ظهور منجی در آینده خبر دهد آنرا صراحتاً بیان میکند نه اینکه از پشت پرده سخن بگوید همانگونه که در کتاب پیشین چنین کرد.
ادامه دارد...

در آیه شریفه یک اصل کلی بیان شده واختصاص به زمان حضرت موسی ندارد. اگر حرف شما صحیح بود باید چیزی شبیه این میفرمود : ونرید ان من علی المستضعفین من قوم موسی

آیا از نظر شما مردم نزد خداوند با هم فرق دارند که به یک امت وعده دهد و به امت دیگر ندهد؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;422161 نوشت:
در آیه شریفه یک اصل کلی بیان شده واختصاص به زمان حضرت موسی ندارد. اگر حرف شما صحیح بود باید چیزی شبیه این میفرمود : ونرید ان من علی المستضعفین من قوم موسی

آیا از نظر شما مردم نزد خداوند با هم فرق دارند که به یک امت وعده دهد و به امت دیگر ندهد؟

حرف شما کاملاً صحیح است.این ممکن است به هرکسی بر گردد و هر مستضعفی را شامل شود و امام زمان مستضعف نیست بلکه دارای مقام و قدرت بسیار است!!!اینجا ضمیر جمع است و امام زمان یکی بیشتر نیست و هیچ ارتباطی با امام زمان ندارد.
تاویل بردن این چنین بی معنی است.
موفق باشید.

عــــلی;422169 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

حرف شما کاملاً صحیح است.این ممکن است به هرکسی بر گردد و هر مستضعفی را شامل شود و امام زمان مستضعف نیست بلکه دارای مقام و قدرت بسیار است!!!اینجا ضمیر جمع است و امام زمان یکی بیشتر نیست و هیچ ارتباطی با امام زمان ندارد.
تاویل بردن این چنین بی معنی است.
موفق باشید.

خب معلومه که باید جمع بیاد همانطور که گفتم یک قاعده کلیست و مربوط به همه زمانهاست پس اختصاص به یک نفر ندارد.

منظور هم از مستضعف، استضعاف از نظر قدرت نیست. منظور كساني هستند كه اگرچه نيروي بالفعل و بالقوه دارند اما از ناحيه جباران و ظالمان در فشار و سختي بسر مي برند. ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین هم در چنین اوضاعی بسر میبردند . حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هم در چنین وضعیتی هستند که در پس پرده غیبت به سر میبرند. چون اگر غایب نبودند بمانند دیگر ائمه (ع) بدست دشمنان ستمگر به شهادت میرسیدند

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;422181 نوشت:
خب معلومه که باید جمع بیاد همانطور که گفتم یک قاعده کلیست و مربوط به همه زمانهاست پس اختصاص به یک نفر ندارد.

منظور هم از مستضعف، استضعاف از نظر قدرت نیست. منظور كساني هستند كه اگرچه نيروي بالفعل و بالقوه دارند اما از ناحيه جباران و ظالمان در فشار و سختي بسر مي برند. ائمه هدی سلام الله علیهم اجمعین هم در چنین اوضاعی بسر میبردند . حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف هم در چنین وضعیتی هستند که در پس پرده غیبت به سر میبرند. چون اگر غایب نبودند بمانند دیگر ائمه (ع) بدست دشمنان ستمگر به شهادت میرسیدند


امام خمینی هم مستضعف بود.اما غایب نشد بلکه قیام کرد.امام حسین ع هم مستضعف بود اما غایب نشد بلکه قیام کرد.
بزرگوار ما گوشمان از این داستان ها پر است.
اینجا باید امام زمان را اثبات کنید.
کجای قران گفته است کسی در آخر الزمان ظهور خواهد کرد یا عیسی ظهور خواهد کرد یا خضر و ... کجا خداوند در کتابش که مایه هدایت پرهیزکاران است گفته انها خواهند آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهند کرد؟در حالی که این کار برای خداوند آسان است همانطور که فرعون ها و نمرود ها را با پیامبران خود به زمین کوبید و عذاب ها نازل کرد و باز هم اگر بخواهد خواهد کرد و باکی ندارد.اما در کتاب های پیشین خود همیشه خبر از ظهور حجت داده است و در قران حجت را تمام و پیامبری را ختم کرده است.

عــــلی;422193 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

امام خمینی هم مستضعف بود.اما غایب نشد بلکه قیام کرد.امام حسین ع هم مستضعف بود اما غایب نشد بلکه قیام کرد.
بزرگوار ما گوشمان از این داستان ها پر است.
اینجا باید امام زمان را اثبات کنید.
کجای قران گفته است کسی در آخر الزمان ظهور خواهد کرد یا عیسی ظهور خواهد کرد یا خضر و ... کجا خداوند در کتابش که مایه هدایت پرهیزکاران است گفته انها خواهند آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهند کرد؟در حالی که این کار برای خداوند آسان است همانطور که فرعون ها و نمرود ها را با پیامبران خود به زمین کوبید و عذاب ها نازل کرد و باز هم اگر بخواهد خواهد کرد و باکی ندارد.اما در کتاب های پیشین خود همیشه خبر از ظهور حجت داده است و در قران حجت را تمام و پیامبری را ختم کرده است.

خوبه آدم همینطور چشماشو به روی واقعیات نبنده و هرچی که به فکرش رسید بگه. شما امام خمینی و امام خامنه ای رو نمیتوانید در مقام مقایسه با حضرت حجت علیه السلام قرار بدید آن حضرت حکومتشان جهانیست. نیاز به کارگزاران با وفا و شجاعی دارند که با هر بادی نلرزند و فورا دم از سازش و مذاکره نزند. آیا حکومت امام ما هم جهانی بود و کلا چه تعداد یار حقیقی داشتند؟ همونهایی هم که بودند بدست منافقین به شهادت رسیدند.
امام حسین هم که درباره ایشان در قرآن کریم آمده وفدیناه بذبح عظیم. خواست الهی بوده که قیام کنند تا اصل اسلام رو از نابودی نجات دهند. اما قیام امام زمان برای نجات انسانهاست و این انسانها تا زمانی که خودشان را آماده برای ظهور آن حضرت نکنند آن حضرت نخواهد آمد.

اما بنده درباره اثبات وجود امام زمان با شما بحثی ندارم چون قبلا مکررا دراینباره بحث شده و شما قصدتان انکار هست بنابراین پاسخ قانع کننده ای بر رد دلایل آورده شده ندادید. پس بحث با شما کار بیهوده ای خواهد بود.

علی الخصوص که شما یکی به نعل میزنید یکی به میخ

هر جا که پسندتان هست از امام علی(ع)، امام حسین (ع)و امام خمینی و امام خامنه ای برای اثبات حرفهایتان مایه میگذاریدو هرجا هم که نه منکر شان ایشان میشوید چون این حضرات هیچ یک از عقاید شما رو ندارند...

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;422210 نوشت:
خوبه آدم همینطور چشماشو به روی واقعیات نبنده و هرچی که به فکرش رسید بگه. شما امام خمینی و امام خامنه ای رو نمیتوانید در مقام مقایسه با حضرت حجت علیه السلام قرار بدید آن حضرت حکومتشان جهانیست. نیاز به کارگزاران با وفا و شجاعی دارند که با هر بادی نلرزند و فورا دم از سازش و مذاکره نزند. آیا حکومت امام ما هم جهانی بود و کلا چه تعداد یار حقیقی داشتند؟ همونهایی هم که بودند بدست منافقین به شهادت رسیدند.
امام حسین هم که درباره ایشان در قرآن کریم آمده وفدیناه بذبح عظیم. خواست الهی بوده که قیام کنند تا اصل اسلام رو از نابودی نجات دهند. اما قیام امام زمان برای نجات انسانهاست و این انسانها تا زمانی که خودشان را آماده برای ظهور آن حضرت نکنند آن حضرت نخواهد آمد.

اما بنده درباره اثبات وجود امام زمان با شما بحثی ندارم چون قبلا مکررا دراینباره بحث شده و شما قصدتان انکار هست بنابراین پاسخ قانع کننده ای بر رد دلایل آورده شده ندادید. پس بحث با شما کار بیهوده ای خواهد بود.

علی الخصوص که شما یکی به نعل میزنید یکی به میخ

هر جا که پسندتان هست از امام علی(ع)، امام حسین (ع)و امام خمینی و امام خامنه ای برای اثبات حرفهایتان مایه میگذاریدو هرجا هم که نه منکر شان ایشان میشوید چون این حضرات هیچ یک از عقاید شما رو ندارند...


بزرگوار اون ذبح عظیم در مورد قربانی ابراهیم برای اسماعیل هست نه امام حسین!!!
من از کتاب خودتان از قران مثال می اورم.شما نمیتوانید امام زمانتان را اثبات کنید و دوستان کارشناس هم همیشه سعی داشتند با قران ما را به احادیث تحریف شده شان پاس دهند تا یکی از ان هزاران حدیث امام زمان را به ما نشان دهند.اما باید بگویم که شرمنده.خداوند کلامش را کامل کرده اما بدون ظهور هیچ شخص خاصی!!!
اهل سنت هم که از بس شیعه در گوششان خوانده است منتظر محمد بن عبدالله شده اند!!! فکر کنم اونا منتظر ظهور رسول اکرم (صلوات و درود خداوند و فرشتگان و ما بر او باد) هستند!!!
من شدیدا منتظر کسی هستم که شما منتظرش هستید.
کسی هست ادعا کند امام زمان را دیده است؟فکر کنم با این فرد بحث کنم نتایج بهتری داشته باشد تا کسانی که ندیده و کور کورانه دین پدرانشان را پیش گرفته اند و یادشان رفته که کلام خدایی هم بالای تاقچه هایشان هست!!

عــــلی;422120 نوشت:
این پست شما را اصلاً ندیدم و جدید بود.

پست 104 من چی؟اونم جدید ست؟من منتظر جوابش هستم هنوز: http://www.askdin.com/thread32530-11.html#post421002

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هارب;422272 نوشت:

پست 104 من چی؟اونم جدید ست؟من منتظر جوابش هستم هنوز: http://www.askdin.com/thread32530-11.html#post421002

من قبلاً حدیث را با آیات قران رد کردم.و نیازی نمیبینم دوباره مطرح کنم.چون شما یکسره حرف خود را تکرار میکنید.پیامبر امد که آیات خدا را بر مردم بخواند.پس پیامبر رفت و آیات خدا که مایه هدایت است ماند.

شما قرار نیست مرا به احادیث خود بخوانید که جز گمراهی و پراکندگی به بندگان خدا نیاموخت.
سوال خداوند از شما:

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (28 | القصص - 49)
بگو: «اگر راست می‌گویید (که تورات و قرآن از سوی خدا نیست)، کتابی هدایت‌بخش‌تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروی کنم!»

؟؟؟؟؟؟

ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (2 | البقرة - 2)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ (2 | البقرة - 78)
و پاره‌ای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی‌دانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بسته‌اند.

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (2 | البقرة - 79)
پس وای بر آنها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند!

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا (4 | النساء - 175)
امّا آنها که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانی) چنگ زدند، بزودی همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستی، به سوی خودش هدایت می‌کند.

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ۚ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ ۚ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (5 | المائدة - 44)
ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود؛ و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم می‌کردند؛ و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری می‌نمودند. بنابر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات الهی،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‌کنند، کافرند.

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا ۖ وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (6 | الأنعام - 91)
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ 0امّا شما) آن را بصورت پراکنده قرارمی‌دهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان می‌دارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجت‌آمیزشان رها کن، تا بازی کنند!

ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (6 | الأنعام - 154)
سپس به موسی کتاب (آسمانی) دادیم؛ (و نعمت خود را) بر آنها که نیکوکار بودند، کامل کردیم؛ و همه چیز را (که مورد نیاز آنها بود، در آن) روشن ساختیم؛ کتابی که مایه هدایت و رحمت بود؛ شاید به لقای پروردگارشان (و روز رستاخیز)، ایمان بیاورند!

أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ (6 | الأنعام - 157)
یا نگویید: «اگر کتاب آسمانی بر ما نازل می‌شد، از آنها هدایت یافته‌تر بودیم»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بزودی کسانی را که از آیات ما روی می‌گردانند، بخاطر همین اعراض بی‌دلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد!

وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (7 | الأعراف - 52)
ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم؛ (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیّتی است که ایمان می‌آورند.

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ ۙ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (16 | النحل - 64)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می‌آورند!

وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ (16 | النحل - 89)
(به یاد آورید) روزی را که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنها برمی‌انگیزیم؛ و تو را گواه بر آنان قرارمی‌دهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است!

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ (22 | الحج - Dirol
و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله می‌کنند!

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (39 | الزمر - 23)
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوق‌انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند می‌افتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا می‌شود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی می‌کند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود!

إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (39 | الزمر - 41)
ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم بحق بر تو نازل کردیم؛ هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهی را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه می‌گردد؛ و تو مأمور اجبار آنها به هدایت نیستی.

هُدًى وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ (40 | غافر - 54)
کتابی که مایه هدایت و تذکّر برای صاحبان عقل بود!

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ (41 | فصلت - 44)
هرگاه آن را قرآنی عجمی قرار می‌دادیم حتماً می‌گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و درمان است؛ ولی کسانی که ایمان نمی‌آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‌بینند؛ آنها (همچون کسانی هستند که گوئی) از راه دور صدا زده می‌شوند!»

قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ (46 | الأحقاف - 30)
گفتند: «ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانه‌های کتابهای پیش از آن، که به سوی حقّ و راه راست هدایت می‌کند.

إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا (17 | الإسراء - 9)
این قرآن، به راهی که استوارترین راه‌هاست، هدایت می‌کند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام می‌دهند، بشارت می‌دهد که برای آنها پاداش بزرگی است.

وَكَذَٰلِكَ أَنْزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ (22 | الحج - 16)
این گونه ما آن [= قرآن‌] را بصورت آیات روشنی نازل کردیم؛ و خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند.

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ (27 | النمل - 92)
و اینکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدایت شود بسود خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد (زیانش متوجّه خود اوست؛) بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!»

هَٰذَا هُدًى ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ (45 | الجاثية - 11)
این (قرآن) مایه هدایت است، و کسانی که به آیات پروردگارشان کافر شدند، عذابی سخت و دردناک دارند!

هَٰذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (45 | الجاثية - 20)
این (قرآن و شریعت آسمانی) وسایل بینایی و مایه هدایت و رحمت است برای مردمی که (به آن) یقین دارند!

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا (72 | الجن - 13)
و اینکه ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم؛ و هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان می‌ترسد و نه از ظلم!

عــــلی;422300 نوشت:
من قبلاً حدیث را با آیات قران رد کردم.و نیازی نمیبینم دوباره مطرح کنم.چون شما یکسره حرف خود را تکرار میکنید.پیامبر امد که آیات خدا را بر مردم بخواند.پس پیامبر رفت و آیات خدا که مایه هدایت است ماند
شما رد نکردی!فقط تفسیری که از ایات می امد و تایی کننده ی حدیث بود رو رد کردی.نه خود احادیث پیامبرو!ینی من چیزی ندیدم که اثبات کنه این عقیده بر خلاف ایات است.یا باهاش در تضاد است.
بعدم اگر نمیشد بعد از پیامبر به احادیثش رجوع کرد برای چی قران چنین راه حلی گذاشته اصلا؟که وقتی بینتان نزاع پیش اومد این نزاع رو پیش پیامبر ببرین؟!این کار عاقلانست؟ایه میگوید که خدا میداند بین مردم بر سر دین نزاع پیش میاد بعد بیاد راه حلی بذارد که فقط تو 23 سال کاربرد دارد؟!بازم میپرسم.چرا به ایه ی واضح قران گوش نمیدین؟مگه من و شما سر یک مسئله نزاع نداریم؟مگه قران نگفته:
إِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ. چرا قرانو میخونید و بهش عمل نمیکنید؟!

عــــلی;422300 نوشت:
شما قرار نیست مرا به احادیث خود بخوانید که جز گمراهی و پراکندگی به بندگان خدا نیاموخت.
بازم میگم.من شما رو به احادیث نمیخونم.قران این کار رو میکنه.قران میگه اگر نزاع داشتید نزاع رو پیش پیامبر ببرید تا حلش کنه.
ببینید دوتا حالت هست.یا حدیث پیامبر رو کلا قبول ندارید یا میگید پیامبر این حدیثو نگفته.اگر دومی است که باید براش دلیل بیارین.مثلا بگین سندش مشکل دارد یا...که جوابشو تو همون پست 104 دادم.که اولا احادیث در مورد امام زمان بین همه ی مسلمان هاست و هیچ کس شکی توش ندارد.و متواتر است.پس نمیشود گفت پیامبر نگفته.یا اینکه نه میگید پیامبر اینها رو گفته ولی من حرف پیامبر رو قبول ندارم!میگید شما قرانو بهتر از پیامبر فهمیدین.میگید تفسیر قرانو بهتر از پیامبر میدونین.میگین پیامبر یه حرفی زده بر خلاف قران و خودش متوجه نشده و کل امتو گمراه کرده ولی شما متوجه شدین و میخواین امتو از گمراهی نجات بدین!!!..حالا کدومه؟!

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هارب;422314 نوشت:
شما رد نکردی!فقط تفسیری که از ایات می امد و تایی کننده ی حدیث بود رو رد کردی.نه خود احادیث پیامبرو!ینی من چیزی ندیدم که اثبات کنه این عقیده بر خلاف ایات است.یا باهاش در تضاد است.
بعدم اگر نمیشد بعد از پیامبر به احادیثش رجوع کرد برای چی قران چنین راه حلی گذاشته اصلا؟که وقتی بینتان نزاع پیش اومد این نزاع رو پیش پیامبر ببرین؟!این کار عاقلانست؟ایه میگوید که خدا میداند بین مردم بر سر دین نزاع پیش میاد بعد بیاد راه حلی بذارد که فقط تو 23 سال کاربرد دارد؟!بازم میپرسم.چرا به ایه ی واضح قران گوش نمیدین؟مگه من و شما سر یک مسئله نزاع نداریم؟مگه قران نگفته:
إِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ. چرا قرانو میخونید و بهش عمل نمیکنید؟!

بازم میگم.من شما رو به احادیث نمیخونم.قران این کار رو میکنه.قران میگه اگر نزاع داشتید نزاع رو پیش پیامبر ببرید تا حلش کنه.
ببینید دوتا حالت هست.یا حدیث پیامبر رو کلا قبول ندارید یا میگید پیامبر این حدیثو نگفته.اگر دومی است که باید براش دلیل بیارین.مثلا بگین سندش مشکل دارد یا...که جوابشو تو همون پست 104 دادم.که اولا احادیث در مورد امام زمان بین همه ی مسلمان هاست و هیچ کس شکی توش ندارد.و متواتر است.پس نمیشود گفت پیامبر نگفته.یا اینکه نه میگید پیامبر اینها رو گفته ولی من حرف پیامبر رو قبول ندارم!میگید شما قرانو بهتر از پیامبر فهمیدین.میگید تفسیر قرانو بهتر از پیامبر میدونین.میگین پیامبر یه حرفی زده بر خلاف قران و خودش متوجه نشده و کل امتو گمراه کرده ولی شما متوجه شدین و میخواین امتو از گمراهی نجات بدین!!!..حالا کدومه؟!

پیامبر فقط وظیفه داشته آیات خدا رو بر مردم بخونه و تفسیر و تاویلش هم چیزی خلاف قران نیست.مثلاً یه بحث کلی مثل نماز توی قرآن میاد بعد پیامبر نوع اونو به مردم آموزش میده و بازش میکنه اما چیزی در مورد امام زمان نیومده.حدیث باید با قران همخوانی داشته باشد نه اینکه حدیث جدای از قران باشد.شما کتابی جدید اورده ای که در قران نیامده شما میخواهی مردم را بغیر قران بخوانی در حالی که کتاب خداست که هدایت میکند.مردم عرب از تاویل آیات قران چیزی نمیدانستند.
اهل سنت البته عده معدودی از سنت به ظهور کسی به نام محمد بن عبدالله ایمان دارند نه مهدی.

وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ (39 | الزمر - 71)
و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنّم رانده می‌شوند؛ وقتی به دوزخ می‌رسند، درهای آن گشوده می‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها می‌گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» می‌گویند: «آری، (پیامبران آمدند و آیات الهی را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است.

شما با نزاع با من ابتدا باید به کتاب خدا رجوع کنی هروقت با کتاب به توافق رسیدی مثلاً اینکه نماز را اصلاً قرآن تایید میکند یا نه.هر وقت به توافق رسیدیم انگاه برویم روی حدیث.شما هنوز با کتاب خدا نماز را اثبات نکرده ای میخوای بری سراغ حدیث!!!!

جناب علی ممکن است پاسخ پست قبلی بنده رو هم بدید.پست66: http://www.askdin.com/thread32530-7.html#post418400

عــــلی;418480 نوشت:
زرگوار شما دارید برای ادعای خودتون وارد مقوله عقلی می شید.خوب این بهتر است و کاریست آسان.اثبات کردن این که هر چیز و هر کار و هر سازمان برای موفق شدن و تفرقه نیوفتادن نیاز به یک مدیر دارد و آن مدیر هم باید به وسیله مدیرانی مدیریت شود.
در اصل دین از یک چهار چوب استفاده میکند و چارچوب اصلی آن قران است.پس هیچ مدیری نباید از این چارچوب خارج شود.پس اگر مدیری از این دستورات سرپیچی کرد دیگر لایق رهبری جامعه نیست و برکنار خواهد شد.اما تا زمانی که بر اساس این چهار چوب پیش میرود میتواند بر مسلمین مدیریت کند.
پس تا زمانی که ایشان در چهار چوب دین عمل میکنند ما از امام پیروی میکنیم.نه اینکه در چهار چوب است و ما در کارش دخالت کنیم.
بزرگوار همه ی دعواها سر همین چهار چوب است.و تشخیص مرزهای ان.شما امام رو در حد یک مدیر پایین اوردید.امام قرار است راه بلد باشد.راهنما باشد.جلو برود باقی پشت او.قرار است همین چهار چوب ها را مشخص کند.وقتی مردم سر همین مرز چهار چوب ها دچار اختلاف میشوند چه کنند؟به که مراجعه کنند؟از که بپرسند؟دین به نظر من اصلا غیر از این چهار چوب چیی نیست!
ببینید مدیری ر جامعه میخواهد قوانین را اجرا کند.این نگاه شماست به امام.خیلی خوب.ولی تشخیص خود این قوانین با کیست؟دقت کنید که خود ایتن قوانین چهارچوبند.مرزند.وقتی انقدر در قران کلی گویی هست باید کسی باشد که جزییات را بگوید؟این جزییات مهم نیستند؟مسلما هستند.اینها قوانین اسلامند.اینها همان چیزهایی است که باید در جامعه اجرا شود.اگر مردم خود این قوانین را به وضوح میفهمند که اصلا نیازی به مدیر نیست.خود قوانین مدیرند ولی میبینیم این طور نیست.قران نیاز به توضیح دارد.نیاز است این قوانین درست در هر موقعیت تشخیص داده شود.ان وقت چه کنیم؟اینجا دیگر نمیشود حرف از مدیر زد.چون مدیر فقط مجریست ولی ما در اینجا از کسی صحبت میکنیم که خود دارد قوانین را بیان میکند(با توجه به کلی گویی قران در بسیاری از موراد و البته موقیعیتهایی که تنوع بینهایت دارند در طول زمان!)

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

هورشید;422330 نوشت:
جناب علی ممکن است پاسخ پست قبلی بنده رو هم بدید.پست66: http://www.askdin.com/thread32530-7.html#post418400

گفتم که مقام امامت نزد خداوند اینگونه بیان و تعریف شده.امام نزد خداوند با امام نزد مردم فرق میکند.
من امامت را انحصار نکرده ام بلکه شیعه آن را فقط در 12 نفر میبیند!!!!
هورشید;422339 نوشت:
بزرگوار همه ی دعواها سر همین چهار چوب است.و تشخیص مرزهای ان.شما امام رو در حد یک مدیر پایین اوردید.امام قرار است راه بلد باشد.راهنما باشد.جلو برود باقی پشت او.قرار است همین چهار چوب ها را مشخص کند.وقتی مردم سر همین مرز چهار چوب ها دچار اختلاف میشوند چه کنند؟به که مراجعه کنند؟از که بپرسند؟دین به نظر من اصلا غیر از این چهار چوب چیی نیست!
ببینید مدیری ر جامعه میخواهد قوانین را اجرا کند.این نگاه شماست به امام.خیلی خوب.ولی تشخیص خود این قوانین با کیست؟دقت کنید که خود ایتن قوانین چهارچوبند.مرزند.وقتی انقدر در قران کلی گویی هست باید کسی باشد که جزییات را بگوید؟این جزییات مهم نیستند؟مسلما هستند.اینها قوانین اسلامند.اینها همان چیزهایی است که باید در جامعه اجرا شود.اگر مردم خود این قوانین را به وضوح میفهمند که اصلا نیازی به مدیر نیست.خود قوانین مدیرند ولی میبینیم این طور نیست.قران نیاز به توضیح دارد.نیاز است این قوانین درست در هر موقعیت تشخیص داده شود.ان وقت چه کنیم؟اینجا دیگر نمیشود حرف از مدیر زد.چون مدیر فقط مجریست ولی ما در اینجا از کسی صحبت میکنیم که خود دارد قوانین را بیان میکند(با توجه به کلی گویی قران در بسیاری از موراد و البته موقیعیتهایی که تنوع بینهایت دارند در طول زمان!)

به نظر من کلی گویی قران نوعی هدایت و نشانه است.برای اینکه مردم راه را پیدا کنند.مثلاً چیز هایی که ما باید در مورد ان به احادیث رجوع کنیم مثل نماز و زکات و خمس و .... در قران امده پس میتوان به احادیث رجوع کرد.اما در مورد ظهور منجی چیزی نیامده.
امام هم امده اما انحصار به 12 نفر نکرده.
عصمت را خود قران رد میکند و بحث های پیچیده ای قبلاً شده که من پیشنهاد میکنم پست های قبل را بخوانید.سخنان شما صحیح است.اما من دنبال اثبات ظهور منجی خضر ع و عیسی ع و مهدی ع از قرآن هستم و غیر ان برای من حجت نیست.

عــــلی;422347 نوشت:
گفتم که مقام امامت نزد خداوند اینگونه بیان و تعریف شده.امام نزد خداوند با امام نزد مردم فرق میکند.
من امامت را انحصار نکرده ام بلکه شیعه آن را فقط در 12 نفر میبیند!!!!
بنده که در پست 66 از انحصار حرفی نزدم!از تفسیری که از یکی از ایات کردید پرسیدم.هنوز منتظر پاسخ شما هستم.من فقط در مورد امامی صحبت میکنم که قران معرفی میکند
عــــلی;422347 نوشت:
به نظر من کلی گویی قران نوعی هدایت و نشانه است.برای اینکه مردم راه را پیدا کنند.مثلاً چیز هایی که ما باید در مورد ان به احادیث رجوع کنیم مثل نماز و زکات و خمس و .... در قران امده پس میتوان به احادیث رجوع کرد.اما در مورد ظهور منجی چیزی نیامده.
امام هم امده اما انحصار به 12 نفر نکرده.
عصمت را خود قران رد میکند و بحث های پیچیده ای قبلاً شده که من پیشنهاد میکنم پست های قبل را بخوانید.سخنان شما صحیح است.اما من دنبال اثبات ظهور منجی خضر ع و عیسی ع و مهدی ع از قرآن هستم و غیر ان برای من حجت نیست.

پست 66 رو برای همین بررسی امامت در قران مطرح کردم.اما پاسخ شما
ببینید همه ی حرف بنده در مور امام هم همین است.شما میگویید در مواردی مثل خمس و زکات باید به حرف امام رجوع کرد چون قران کلی گویی کرده.حالا اگر این امام خطا میگوید که پس ممکن است در همان موارد هم خطا بگوید.شما از کجا میدانید در همان مواردی که ذکر کردید سخنش همن خواست خداست؟چرا در ان موراد اعتماد میکنید در موارد دیگر نه؟چه فرقی دارد؟مگر قوانین شرع فرقی میکنند؟اگر امام در مورد انها قرار ست جلو برود و راه را به شما نشان دهد چرا در باقی موارد این جلو رفتن ها را قبول نمیکنید؟قران با این همه کلی گویی مردم را به احادیث وابسته کرده.خود شما هم این رو پذیرفتید.ایا فکر نکردید چرا این کار رو کرده؟
اگر این احادیث در مواری ممکن ست غلط بگویند چرا در مورد خمس و زکات و نماز نگویند؟!؟اگر قرار است احدیث چیزی را به ما بگویند که نمیدانیم چه طور میخواهیم از چیزی که به ان علم نداریم غلط بگیریم؟!
باز هم میگویم این فرد که شما میگویید فقط کسی است که شما از او حمایت میکنید نه پیروی.او امام شما نیست

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
دوست داری من تو را ثابت کنم !؟
فکر می‌کنی امام زمان (ص) رو کی بهتر از خدا ولی او می‌تونه ثابت کنه ؟
به سبک اهل انکار سوال نکنید
این نوع سوالات گمراه‌کننده و شیطانی هستند
مثلا بپرسید که امام زمان با وجود حضور شرطه‌های وهابی چگونه به دیوار کعبه تکیه زده و می‌گوید : انا بقیة الله فی ارضه!؟ آیا؟
سوالات تخصصی بپرسید نه سوالاتی که جوابشون رو می‌دونید! شما چطوری امام زمان براتون ثابت شده ؟ برای دیگران هم مثل اون!
اصلا چرا می‌خواهید بشناسیدش ؟ در اول راه دارید قدم می‌زارید!
در حالی که امام زمان (ص) شما منتظر یاری شماست یعنی یاری همدیگر، به امضای من خوب توجه کنید! به عنوان تنها زمینه‌ساز ظهور که یک تنه زمینه ظهور او رو فراهم کردم!
فقطه کافیه کبریت بکشید دنیا منفجر بشه و از دلش قائم آل محمد (ص) ظهور کنند! دوست خوب و برادر خوب من و استاد هنرهای رزمی! یعنی استدلال‌های دینی!

سلام

برادرم علی آقا از شما میخوام که این مطلب رو با دقت و بدون پیش داوری بخوانید.

بنده تقریبا تمام نظرات را خوندم و سخنی را ترجیع بند حرفهای شما یافتم :

عــــلی;417008 نوشت:
کسی که میتوانی ببینی و خودش را به تو نشان نمی دهد.

عــــلی;417008 نوشت:
کسی هست ادعا کند امام زمان را دیده است؟

...

خداوند می فرماید :

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ«2»
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ«3»

یکی از نشانه های متقین ایمان به غیب است؛ پس ندیدن امام غایب دلالت بر نبودنش ندارد و طبق آیات فوق حداقل متقی برای ایمان آوردن به امری آن را موقوف به ظاهر و قابل مشاهده بودن نمی کند.
ناگفته نماند که اگر عنایت به احادیث نیز داشته باشید تأویل غیب در آیه سوم را وجود مبارک امام زمان بیان فرموده اند.

در ضمن توجه دارید که هر چیزِ خواستنی قیمتی دارد. فرض بفرمایید که امام زمانی وجود دارد... و بنابراین طبق آیات و روایات در می یابیم که صاحب مقاماتی همچون ولایت امر، خلیفة الله الاعظم، بقیة الله فی ارضه، نور الله، وجه الله و... هستند ؛ حال، شخصی با چنین مراتب و منزلت را در زمان غیبت - که مشیت الهی بر این تعلق گرفته که عامه مردم او را نبینند یا ببینند و نشناسند- دیدن و شناختن، آیا بنظر مبارک شما هزینه ای ندارد یا حتی کم هزینه است؟

عنایت بفرمایید که در گذشته اولا چه در خواستهایی و ثانیا از طرف چه کسانی مطرح شده است:

وَقَالَ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَینَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِیرًا
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند!

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَینَا وَیكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»می‌گویند: «ما به چیزی ایمان می‌آوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر می‌شوند؛

توجه کردید که درخواستهای نامتناسب -دور از شما- از جانب مستکبران و طغیانگران و در نهایت کافران مطرح می شده است.
عالمی می گفت این کسانی که طالب نزول وحی بر خود بودند[یا هستند] مانند آهن پاره ای اند که خود را با رادیو مقایسه می کنند که چرا او امواج را دریافت می کند ولی ما نه!
برادر اینها را عرض کردم تا تجدید نظر در درخواست خود بکنید هرچیزی هزینه ای دارد و هزینه ملاقات امام زمان (ارواحنا فداه) تهذیب نفس است؛ آیت الله بهجت این را از شخصی که به دیدار امام زمان نائل شده بود نقل می کرد که ایشان به کسی که مشتاق تشرف بود پیغام داده بودند شما لازم نیست به دیدار ما بیایید؛ خود را تهذیب نمایید ما به سراغتان می آییم..

این آیه را توجه بفرمایید:
بِالْبَینَاتِ وَ الزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیكَ الذِّكْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ

شما در جایی گفته اید که:

عــــلی;421349 نوشت:
مبین یعنی آشکار.تبیین یعنی آشکار کن نه اینکه تفسیر کن.یعنی در دلت نگه ندار بلکه آشکار کن.


اما این آیه معنای تبیین را روشن کرده :
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَینَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ
بنابراین مقام مبیّن بودن پیامبر(ص) فراتر از معنای مورد نظر شماست و مربوط است به هرگونه ابهام و اختلافی که امت در قرآن دچار شوند؛ مثل همین اختلاف که بر سر آن بحث می کنیم! آیا ما نظر پیامبر(ص) را درباره امام زمان جویا شدیم؟ نظر ایشان در این امر روشن است...

طبق گفته های شما :

عــــلی;417656 نوشت:
حجت های بسیاری را دیده ام که دعوت به سوی خدا میکنند و انسان های عادلی هستند و طبق ایه اولی امر منکم امام خمینی بود و سپس امام خامنه ای شد

عــــلی;418170 نوشت:
آیات ولایت را میشناسم و اختصاص به کسی نمیدانم.یعنی اختصاص به 14 معصوم نمیدانم بلکه به تمام کسانی که اولی امر برای مسلمین هستند مثل امام خمینی ره و امام خامنه ای هم اختصاص میدهم


آیا از نظر امام و رهبری درباره امام زمان آگاه هستید؟

"رهبر همه شما و همه وجود مبارک بقيه الله است. و بايد ماها و شماها طوري رفتار کنيم که رضايت آن بزگوار را که رضايت خداست به دست بياوريم."
صحيفه نور، ج 14، ص 49. 59/12/14

"من اميدوارم که ان شاء الله حضرت بقييه الله عج زودتر تشريف بياورند و اين طبيعت واقعي بشر با آن دم مسيحايي خود اصلاح کند اينها را [دنيا را] "
صحيفه نور ج 17، ص 49. 61/7/11

"حجت خدا در بين مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگى ميكند؛ مردم را مى بيند؛ با آنهاست؛ دردهاى آنها، آلام آنها را حس ميكند. انسانها هم، آنهائى كه سعادتمند باشند، ظرفيت داشته باشند، در مواقعى به طور ناشناس او را زيارت ميكنند. او وجود دارد؛ يك انسان واقعى، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگى ميكند. اين، خصوصيتِ عقيده ى ما شيعيان است." (ديدار اقشار مختلف مردم در روز نيمه‌ی شعبان مرداد 1387)

از این قبیل بیانات ایشان زیاد است اگر طبق گفته خودتان امام و رهبری را اولی الامر می دانید باید مطیع آنان باشید چراکه معطوف به خدا و رسول اند:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا


هرچند اگر به روایات نیز عنایت داشته باشید در می یابیم که اولی المر در درجه اولی اهل بیت علیهم السلام هستند و نظر ایشان نیز درباره وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه روشن است.

در پایان خدمت شما عرض می کنم برادر عزیز علی آقا شما و همه ما باید مواظب باشیم و توجه کامل به امثال این احادیث داشته باشیم:
پیامبر خدا(ص) : «والذّی بعثنی بالحقّ بشیرا، إن الثابتین علی القول به فی زمان غیبته لأعزّ من الکبریت الأحمر.»
«سوگند به آن که بحقّ مرا بشارت دهنده فرستاد، آنان که در زمان غیبتش بر عقیده خود نسبت به امامت او پایداری می ورزند، کمیابتر از گوگرد سرخ اند.»
امام صادق (ع) : «إنّ هذا الأمر لا یأتیکم إلّا بعد إیاس، لا والله، حتّی تُمیَّزوا.»
«به خدا قسم این امر (ظهور) به سراغتان نیاید مگر پس از نومیدی کامل، نه به خدا، مگر پس از آن که (سره و ناسره شما) از هم باز شناخته شوند.»

یا علی.

عــــلی;422120 نوشت:
در مورد تبیین هم در پست های قبلی گفته ام.تبیین معنای تاویل نمیدهد.تبیین یعنی آشکار گفتن و مخفی نکردن.بلکه آیات باید روشن و در حضور مردم خوانده شود.البته منکر تفسیر پیامبر نیستم.اما تفسیر چیزی جدا از قرآن نیست.زیرا همه مسلمانان در قرآن اتفاق نظر دارند فقط در مذاهب و احادیثشان دچار اختلاف و متفرق شده اند و در قیامت باید پاسخ گو باشند.
اولی الامر هم امام نیست بلکه نشان میدهد که مسلمانان باید مدیر و مدبر داشته باشند و در بینشان حکم کند نه اینکه در عین اینکه زنده است مخفی باشد!!!

سلام خدمت شما دوست گرامي
ا
بتدا از اين كه دير به دير خدمت دوستان هستم پوزش مي طلبم حضور در محل تبليغي ماه محرم و آماده شدن براي منبر و سخنراني و دسترسي نداشتن به اينترنت همه و همه باعث سلب توفيق از بنده شده است.
بزرگوار
اگر به پست محل بحث دقت كنيد به خوبي مي يابيد كه من طبق مبناي شما با شما سخن مي گويم شما معتقد هستيد:(متن از شماست):
عــــلی;422120 نوشت:
"حرف شما کاملاً صحیح است.اما دقت کنید بزرگوار قران گفته صلاه صلاه همچنین گفته حج و ...پس حتماً صلاتی و حجی وجود دارد که میگوید؟اما کی گفته مهدی مهدی یا منجی یا کسی که ظهور خواهد کرد؟"

همان گونه كه پيامبر درباره نماز و روزه آيات را تبيين و توضيح مي دهد در باره اولي الامر هم پيامبر است كه نظر بايد يدهد نه اين كه شما اولو الامر را بيان كنيد و بگوييد فلا و فلان اولو الامر اند اين يعني تفسير به راي .
رواياتي كه از پيامبر ذيل آيات و در توضيح آن ها آمده است تفسير كننده آيات اند همان گونه كه در صلوات و ذكات و حج و...
لطفا دقت بفرماييد.

سوال:
میخواهم یک نفر بیاید و امام زمان عج الله که همه مان منتظر هستیم را اثبات کند.
علمای ما هم بر اساس حدیثی اگر ادعا کنند وی را دیده اند کذاب شناخته می شوند.
علمای ما هم که وقتی از دنیا میروند مردم همه میگویند ایشان با امام زمان رابطه داشت..بعضی ها هم حتی داستان های واقعی از وی نقل میکنند!!!
یه سری افراد هم سعی دارند که با قران استناد کنند.اما هرگز نتوانستند!!! چراکه قران دلیل نازل شدنش فراخواندن به سوی خدا بود و هست و خواهد بود.و همه کتاب های الهی از جمله انجیل و تورات و قران یک چیز را بیان میکنند و دلیل آوردن کتاب های متعدد تحریف در ان بود.اما قران دیگر تحریف نشد و پیامبری با رسالت رسول خدا ص خاتمه پیدا کرد.
نمیخواهم امام زمان را رد کنم و نمی خواهم هم به سادگی سادگان قبولش کنم.چون باید بترسید از روزی که از شما سوال میکنند و چیزهایی که به مردم خوراندید.چیز هایی که خداوند انرا بیان نکرده است.
هنوز یهودی ها به انجیل ایمان نمی اورند چون منتظر منجی ای هستند که در تورات امده و فکر میکنند منجیشان هنوز نیامده.در حالی که حضرت عیسی امده همانطور که در کتابشان نقل شده.
و انجیلی ها به قران ایمان نمی اورند و منتظرند که منجیشان بیاید همانطور که در کتابشان احمد امده و خبر از امدنش داده.
پیامبر امد و رفت و انها به وی ایمان نیاوردند.و نمی اورند و منتظرش هستند.آنها منتظر عیسی هستند؟در حالی که محمد ص امد و رفت...
ولی من و شما چه؟
منتظر چه کسی هستیم؟

جواب:
هنگامی که بحث از مهدی منتظر به میان می آید برخی تصور می کنند که اعتقاد به مهدی موعود از باورهای خاص شیعیان است. در حالی که این اعتقاد نزد اهل سنت از همان اصالتی برخوردار است که شیعیان به آن اعتقاد دارند.
و بالا تر از آن اعتقاد به منجی و موعود یک آمزه مختص به مسلمان ها نیست بلکه یک امر بین ادیانی است که همه ادیان آسمانی و اکثر ادیان غیر آسمانی و فرقه ها و... به موعود و منجی در آخر الزمان اعتقاد دارند تا جایی که انگار اعتقاد به موعود یک امر فطری انسانی است که مورد اجماع انسانی و دینی است

موعود در ادیان و فرق و مذاهب:
تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران ماموریت خود به عنوان بخشی از رسالت خود به مردم وعده داده اند كه در آخرالزمان و در پایان روزگار، یك مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد كرد و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه كن می كند.
سیری كوتاه در افكار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم می سازد كه همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشه های متضادی كه با یكدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر می برند.

* ایرانیان باستان: ایرانیان باستان معتقد بودند 'گرزاسپه' قهرمان تاریخی آنان زنده است و در كابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی می كنند تا روزی كه بیدار شود و قیام كند و جهان را اصلاح كند.
گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند كه 'كیخسرو' پس از تنظیم كشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به كوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
يهوديان معتقدند كه:در آخرالزمان«ماشيح»ظهور مي كند و تا ابدالاباد در جهان حكومت مي كند
نژاد اسلاو بر این عقیده بودند كه از مشرق یك نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند.
نژاد ژرمن معتقد بودند كه یك نفر فاتح از طوایف آنان قیام كند و ژرمن را بر دنیا حاكم گرداند.
اهالی صربستان انتظار ظهور «ماركوكرالیویچ» را داشتند.
برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند كه در آخرالزمان 'ویشنو' ظهور كند و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد كشت و تمام دنیا 'برهمن' شود و به این سعادت برسد.
ساكنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند كه 'ارتور' روزی از جزیره'آوالون' ظهور كند و نژاد 'ساكسون' را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها شود.
اسن ها معتقدند كه پیشوایی در آخرالزمان ظهور كرده، دروازه های ملكوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
سلت ها می گویند: پس از بروز آشوب هایی در جهان، 'بوریان بور ویهیم' قیام كرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.
اقوام اسكاندیناوی معتقدند كه برای مردم بلاهایی می رسد، جنگ های جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه 'اودین' با نیروی الهی ظهور كرده و بر همه چیره می شود.
اقوام اروپای مركزی در انتظار ظهور 'بوخض' هستند.
اقوام آمریكای مركزی معتقدند كه 'كوتزلكوتل' نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
چینی ها معتقدند كه 'كرشنا' ظهور كرده، جهان را نجات می دهد.
زرتشتیان معتقدند كه 'سوشیانس' (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.
قبایل 'ای پوور' معتقدند كه روزی خواهد رسید كه در دنیا دیگر نبردی بروز نكند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
گروهی از مصریان كه در حدود سه هزار سال پیش از میلاد، در شهر 'ممفیس' زندگی می كردند، معتقد بودند كه سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند.
گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند كه فرستاده خدا در آخرالزمان در كنار رودخانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می كند.
ملل و اقوام مختلف هند، مطابق كتاب های مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند كه ظهور خواهد كرد و حكومت واحد جهانی را تشكیل خواهد داد.
یونانیان می گویند: 'كالویبرگ' نجات دهنده بزرگ ظهور خواهد كرد و جهان را نجات خواهد داد.
یهودیان معتقدند كه در آخرالزمان 'ماشیع' (مهدی بزرگ) ظهور خواهد كرد و تا ابدالآباد در جهان حكومت می كند. او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارد در صورتی كه تورات كتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحا از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و می گویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند. (1)

موعود در کتب مقدس و منابع ادیان:
1) قرآن كريم :
« و ما اراده كرده ايم بر انانكه در روي زمين به ضعف و زبوني كشيده شده اند ، منت نهاده ، آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار داديم » (2)

2) انجيل :
« كمرهاي خود را بسته ، چراغهاي خود را افروخته بداريد . و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند . تا هر وقت آيد و در را بكوبد ، بي درنگ براي او باز كنند . خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد ، ايشان را بيدار يابد ... پس شما نيز مستعّد باشيد ،
زيرا كه در ساعتي كه گمان نمي بريد پسر انسان مي آيد . » (3)
3) تورات :
« ونهالي از تنه يسّي بيرون آمده ، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حكم خواهد كرد ... گرگ با بره سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم . و طفل كوچك آنها را خواهد راند ... در تمامي كوه مقدس من ، ضرر و فسادي نخواهد كرد . زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد ». (4)
4) زبور :
« زيرا كه شريران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند ، وارث زمين خواهند شد ، هان بعد از اندك زماني شرير نخواهد بود . در مكانش تأمل خواهي كرد و نخواهد بود . و اما حليمان وارث زمين خواهند شد ... و ميراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد » (5)
5) در منابع زرتشتيان :
سوشيانس « نجات دهنده بزرگ » دين را به جهان رواج دهد ، فقر و تنگدستي را ريشه كن سازد . ايزدان را از دست اهريمن نجات داده ،
مردم جهان را همفكر و همگفتار و هم كردار گرداند . »(6)
6) در منابع هندوها :
«اين مظهر و يشنو « مظهر دهم » در انقضاي كلي يا عصر آهن سوار بر اسب سفيدي در حالي كه شمشير برهنه درخشاني به صورت ستاره دنباله داردر دست دارد ظاهر ميشود و شريران را تماما هلاك ميسازد و خلقت را از نو تجديد ، و پاكي را رجعت خواهد داد ...
اين مظهر دهم در انقضاي عالم ظهور خواهد كرد » (7)

موعود در آیین اسلام
اسلام به عنوان آخرین و كامل ترین دین از ادیان آسمانی ، به مساله مهدی موعود بیش از سایر ادیان اهمیت داده و در تبیین مسایل مربوط به آن اهتمام خاصی ورزیده است.
بر اساس جایگاه مهم مهدی موعود در اسلام است كه همه مسلمانان از هر گروه و فرقه ای بر این مساله اتفاق دارند كه در آخرالزمان حضرت مهدی (عج) خروج می كند و بر این مساله نیز اتفاق نظر دارند كه آن حضرت از نسل حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و نامش نام پیامبر (ص) است.
علاوه بر آیات فراوانی كه بر مساله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدی (ع) دلالت می كند، روایات شیعه و سنی در این زمینه بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است، به طوری كه كسی نمی تواند درباره درستی آنها تردید به خود راه دهد.

1.امام زمان در قرآن:
بیش از یکصد آیه در قرآن کریم،به مصلح جهانی،حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه،تأویل وتفسیر شده است که در اینجا به چند مورد از این آیات اکتفا می کنیم.
1-وَنُریدُاَن نَمُنَّ علی الَذینَ استُضعِفُوافی الارضِ ونَجعلَهم الوارِثین(8)
ما اراده کرده ایم به آنانکه در روی زمین به ضعف کشیده شده اند،منت نهاده،آنان راپیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم
بر طبق روایات بی شمار،این آیه در حق مصلح جهانی حضرت مهدی نازل شده است که در آخر الزمان قیام کرده وبسط ننگین ظلم و بیدادگری را در هم خواهد پیچید و پرچم عدالت را در سرتا سر جهان به اهتزاز در خواهد آورد.(تفسیر برهان جلد3)
2-بَقیَةُ الله خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنین (9)
با ز مانده ی خدا بهتر است برای شما،اگر مؤمن باشید
مطابق روایات،زمانی که حضرت ظهور می فرمایند پشت خود را به دیوار کعبه تکیه داده و نخستین چیزی را که به زبان می آورند این آیه شریفه می باشد.
3-وَاشرَقَتِ الارضُ بِنورِ رَبِها(10)
زمین به نور پروردگارش منور گردید
امام رضا علیه السلام در تأویل این آیه می فرماید:
او چهارمین فرزند من پسر بهترین کنیزان استکه زمین را از هر جور وستمی پاکیزه می کند.مردم در ولادت او دچار تردید می شوند و او را غیبتی طولانی استکه چون ظاهر شود زمین با نور پروردگارش روشن می گرداند(11)
-4 وَلَقَد کَتَبنا فی الزَبورِمن بَعدِ الدِکرأنَّالارضَ یَرِثُها عِبادِی الصالِحون(12)
ما در زبور[داوود] به دنبال ذکر[تورات] نوشتیم که بندگام شایسته ما وارث زمین خواهند شد.
-5یُریدونَ أن یُطفِئوا نورَاللهِ بافواهِهِم و یَابَی الله الا أن یِتُم نوره(13)
کافران می خواهندکه نور خدارا با نفس تیره و گفتار جاهلانه خود خاموش کنند ولی خدا نمی گذارد،تا آنکه نور خود به منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند.
-6و قُل جاءَ الحقُّ و زَهَقَ الباطِل إنَّ الباطِل کان زَهوقاً(14)
بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت که باطل خود لایق محو و نابودی است.
-7وَیُریدُ الله أن یحقَ الحقَ بِکَلِماتِه ویَقطَع دابِر الکافِرین(15)
وخدا می خواست صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخ و بن برکند
-8وَعَدَالله الَذین امنوا مِنکُم وعمِلوا الصالحات لَیَستخلِفَنَهم می الارضِ(16)
خداوند وعده فرمود به کسانی که از شما ایمان آورده ونیکوکار گردنددر زمین خلافت دهد
-9و انّالَنَنصر رُسُلناو الذین امَنوا فی الحیاةِ الدنیا(17)
و البته ما رسولان خود و کسانی که ایمان آورده اند را در حیات دنیا نصرت وظفر می دهیم.
10-بَقیةُالله خیرٌلَکُم إن کُنتُم مؤمنینَ(18)
یکتا بازماندهی خدا برای شما بهتر است اگر مؤمن هستید
امام باقر علیه السلام در تأویل این ایه شریفه می فرماید:
هنگامی که مهدی ما ظاهر شود به خانه کعبه تکیه می دهد و313تن از یاران خاص او به دورش گرد می آیند. او اولین سخنی که بر زبان مبارکش جاری می شودای آیه شریفه است سپس می فرماید:من بقیةالله،خلیقةالله وحجت الله هستم بر شما آنگاه احدی بر آن جضرت سلام نمی کند جز اینکه میگوید (السلام علیک یا بقیةالله فی الرض)سلام بر تو ای بازمانده خداوند در زمین.بعد از آن چون یاران دیگر حضرت که گروهی ده هزار نفری هستند به دور او گرد می آیند،یهودی و نصرانی و کسی که غیر از خدای تعالی را پرستش می نموده،باقی نمی ماندجز اینکه ایمان می آورند و او را تصدیق می نمایندو همه ملتها یکی می شود، و آن هم ملت اسلام است، وپس ازآن برای هر معبودی که به جز خدای تعالی مورد پرستش بوده،آتشی از آسمان می آید و او را می سوزاند(19)
-11هُوالَذی أرسَلَ رَسَلولَه بِالهُدي ودینِ الحقِ لِیُظهِرهَ علی الدینِ کلِه و لَو کَرِه المُشرکون(20)
او خداوندی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمامی ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان ناخوشنود باشند
این آیه در سه سوره از قرآن تکرار شده که اهمیت این وعده الهی را روشن می سازد،وشکی نیست مه وعده خداوند تخلف ناپذیر است و زمان آن مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدی است چرا که در آن زمان دین مقد اسلام در سراسر زمین حاکم میگردد وبشر پیرو یک آیین می شود و نشنی از ادیان باطل و تحریف شده در روی زمین باقی نمی ماند.
امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه33سوره توبه فرمودند:
این آیه مبارکه در زمان خروج حضرت مهدی تحقق می یابددیگر احدی در روی زمین باقی نمی ماندجز اینکه به رسالت حضرت مهدی اعتراف کند(21)
12-هُدیً لِلمُتقینَ الَذینَ یؤمِنونَ بِالغَیب(22)
قران هدایت است برای پرهیزکاران،آنان که به غیب ایمان می آورند
امام صادق عله السلام می فرمایند:
متقین شیعیان حضرت علی بن ابیطالب هستند و غیب حجت غایب است.
و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرموده اند:
)الذین یؤمنون با الغیب)در حق کسانی است که به قیام حضرت مهدی ایمان بیاورند و آن را حق بدانند(23)
امام زمان و اهل سنت:
اعتقاد به ظهور مهدی از دیدگاه اهل سنت دارای اصالت است به دلیل روایات و منابع روائی،و کثرت رواتی که در این باب به چشم می خورد فلذا با جرات می توان ادعا کرد که هیچ محدثی از محدثین اسلامی اعم از شیعه و سنی نیست مگر این که در کتابهای خود به روایات درباره بشارت نبوی به ظهور موعود در آخر الزمان پرداخته و حتی عده ای از ایشان مانند گنجی شافعی،صاحب البیان فی اخبار صاحب الزمان کتابی مستقل درباره مهدی موعود تالیف کرده اند و روایات این باب را به طور مفصل در کتابشان آورده اند.

1- دكتر محمّد احمد اسماعیل مقدّم در كتاب المهدىّ وفقه أشراط الساعة درباره مهدویت می گوید: ایمان به این امور از لوازم شهادت به رسالت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است؛ تصدیق این امور از مستلزمات ایمان به روز قیامت است، زیرا از جمله علائم قیامت خروج مهدى علیه السلام است كه قبل از برپایى قیامت تحقق خواهد یافت و همان گونه كه اعتقاد به معاد و برپایى قیامت لازم هست، اعتقاد به علائم آن نیز واجب است.

2- شیخ ناصرالدین البانى وهابى مى‌‏گوید: «عقیده به خروج مهدى علیه السلام عقیده‏‌اى است ثابت و متواتر كه از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله رسیده و ایمان به آن واجب است، زیرا این عقیده از امور غیبى است كه ایمان به آن از صفات متقین در قرآن شمرده شده است ...»(24)

3- هم چنین عبدالمحسن بن حمد عباد استاد دانشگاه مدینه منوّره مى‏گوید: «تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت در زمره ایمان به رسالت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله است، زیرا از آثار ایمان به پیامبر صلى الله علیه و آله تصدیق او در امورى است كه به آن خبر داده و داخل در ایمان به غیبى است كه خداوند متعال مؤمنان را به جهت ایمان به آن مدح كرده است؛ آن جا كه مى‌‏فرماید الم* ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... «بقره آیات 1- 3.»؛ الف، لام، میم، این است كتابى كه در حقانیت آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان كه به غیب ایمان دارند ...»(25)
4- حافظ ابن حجر عسقلانى‏ می گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینكه مهدى از این امت (اسلام) است و به راستى عیسى بن مریم از آسمان فرود مى‌‏آید و پشت سر او به نماز مى‌‏ایستد.»(26)

5- قاضى شوكانى‏ می گوید: احادیث مهدى بدون شك و شبهه متواتر است، بلكه عنوان تواتر بر كمتر از این مقدار از این احادیث نیز صدق مى‌‏كند؛ آن هم با تمام اصطلاحاتى كه در علم اصول در رابطه با تواتر و خبر متواتر آمده است.»(27)

6- ابن حجر هیثمى‏ مى‏‌گوید: احادیثى كه در آن اشاره به ظهور مهدى است بسیار زیاد و به حد تواتر است.»(28)
7- علامه مناوى‏ مى‌‏گوید: اخبار مهدى زیاد و مشهور است؛ به حدى كه جماعتى درباره این احادیث تألیفات مستقلى دارند.»(29)

8- تفتازانى‏ مى‌‏گوید: از جمله امورى كه ملحق به باب امامت مى‌‏شود خروج مهدى و نزول عیسى است، كه این دو از علائم قیامت است و در این باره خبرهاى صحیحى رسیده است.»(30)

9- قرمانى دمشقى‏ مى‌‏گوید: علما بر این امر اتفاق كرده‌‏اند كه مهدى همان قیام كننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت علیه السلام یكدیگر را تأیید مى‌‏كنند و روایات بر اشراق نورش دلالت دارند، و به زودى ظلمت و تاریكى شبها و روزها به روشنایى وجود او منوّر خواهد شد و تاریكى‏ها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افق‏ها سیر خواهد كرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.»(31)

10- مباركفورى‏ مى‌‏گوید: بدان كه مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمان‏ها این است كه به طور حتم در آخرالزمان شخصى از اهل‏بیت علیهم السلام ظهور خواهد كرد كه دین را تأیید كرده، عدل را میان جامعه ظاهر مى‌‏كند و مسلمانان به دنبال او مى‏روند و او بر ممالك اسلامى سلطه پیدا خواهد نمود. و او مهدى نامیده مى‌‏شود.»(32)
11- شبیه این عبارت نیز از شیخ منصور على ناصف رسیده است.(33)

به همین مضمون در كلمات بزرگانى دیگر از علماى اهل سنت نیز مطالبى مى‌‏یابیم كه موارد ذیل از آن جمله است:

12. برزنجى، الإشاعة لأشارط الساعة، ص 87.
13. ابن تیمیه حرانى، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211.
14. سید احمد زینى دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322.
15. أبوالأعلى مودودى، البیات، ص 116.
16. أبوطیب قنوجى، الاذاعة، ص 53.
17. دكتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، المهدى المنتظر فى الأحادیث‏ الصحیحة، ص 360.
18. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد، عقیدة أهل السنة و الأثر فى المهدى المنتظر.
19. شیخ عبدالعزیز بن باز، مجله جامعة الاسلامیة.(34)

امام زمان در تشیع:
اندیشه مهدویـت و مساله مهدی موعود در مذهـب تشیع به دو دلیـل مهم از جایگاه برتر و حساسیت و جذابیت بیشتری برخوردار است یكی به دلیل اصالت مساله امامت و جایگاه اعتقادی آن، كه در فرهنگ دینی اعتقادی شیعه تداوم رسالت است و دوم اینكه طرح مساله مهدویت در شیعه از صراحت، شفافیت و جامعیت بسیار بـیشتری برخوردار است به طوری كه همه ابعاد آن و زوایای شخصیتی حضرت مهدی (عـج) و چگونگی ظهور و تشكیل حكومت واحد جهانی اسلام توسط آن حضرت به خوبی روشـن شـده و هیچ گونه ابهامی در آن وجود ندارد.
به بیان دیگر، مساله مهدی موعود در مذهب تشیع مضاف بر آنچه در دیگر ادیان و مذاهب معمولا به ذكر كلیات بسنده كرده اند، جزییات آن را نیز بیان و تعیین مصداق كرده، مصداق آن را نیز به صورت مستدل و قابل قبولی ارایه كرده است.
در اینجا به برخی از روایات مربوط به حضرت مهدی (ع ) اشاره می شود. پیامبر اكرم (ص) خطاب به علی (ع ) می فرماید: 'پس از من دوازده امام خواهد آمد، اول آنها تو هستی ای علی و آخر ایشان 'قائم' همان كسی كه بـه لطف خدای متعال بر همه شرق و غرب جهان پیروز می شود.'
امام جواد(ع ) نیز در روایتی خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی درباره حضرت مهدی (ع) می فرماید: ای ابوالقاسم ! قـائم ما همان مهدی است كه لازم است در غیبت او انتظارش را بكشند و در هنگام ظهورش اطاعتش كنند. او سومین از فرزندان من است.
درباره حتمی بودن ظهورش، رسول خدا (ص) می فرماید: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی كند تا مردی از اهل بیتم كه نامش نام من است بیاید و زمین را پس از آن كه از ستمگری و بیداد پر شده بود، از عدل و داد پر كند.
روایات درباره حضرت مهدی (عج) بسیار است و در منابع شیعه نیز مانند اهل سنت و حتی بیشتر از آنها روایات بی شماری كه به قول علامه طباطبایی تعداد آنها از سه هزار روایت بیشتر است از پیامبر (ص) و ائمه (ع) نقل شده است.
تمامی این اعتقادات از یك حقیقت مسلم حكایت می كند و آن اینكه این افكار و عقاید و آرا كه همه آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیت است كه همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولكن در برخی از مناطق تنها كلیاتی از نویدهای مهدی موعود و مصلح جهانی در میان ملت ها به جای مانده است.
روایات شیعه در این باب از حد تواتر گذشته تا جایی که کتاب های مستقل حدیثی در این باب نگاشته شده است
برای اطلاع بیشتر از جایگاه تفکر مهدوی در شیعه به کتاب گرانسنگ"اکمال الدین و اتمام النعمه" شیخ صدوق مرجعه بفرمایید

پاورقی:


  1. او خواهد آمد، علی اکبر مهدی پور، ص 87
  2. قصص – 5
  3. انجيل لوقا ، فصل 12 ، بندهاي 35 و 36
  4. بنا به نوشته قاموس مقدّس صفحه 951 ، « يسّي » به معني قوي ، نام پدر داوود است . ) و ( تورات ، اشيا نبّي ، فصل 11 بند هاي 1_10
  5. عهد عتيق ، كتاب مزامير ، مزمور 37 بند هاي 9 _ 12 و 17 _ 18
  6. جاماسب نامه ، صفحه 121
  7. اوپانيشاد ، صفحه 737
  8. سوره قصص ایه 5
  9. سوره هود-آیه86
  10. سوره زمر آیه 69
  11. ینابیع الموده،صفحه488
  12. سوره انبیا، آیه 105
  13. سوره توبه آیه 33
  14. سوره اسراء-آیه 81
  15. سوره انفال آیه 7
  16. سوره نورآیه55
  17. سوره غافر آیه51
  18. سوره هود آیه86
  19. بحار الانوار جلد2 صفحه192
  20. توبه آیه33-سوره فتح آیه 28-سوره صف آیه9
  21. بحار الانوار جلد1 صفحه61
  22. بقره: 2و3.
  23. کافی جلد2 صفحه528
  24. کافی جلد2 صفحه528
  25. مجله تمدن اسلامى، شماره 22، ص 643.
  26. مجله جامعه اسلامیه، شماره 3
  27. فتح البارى، ج 5، ص 362
  28. ابراز الوهم المكنون، ص 4، به نقل از رساله التوضیح شوكانى.
  29. صواعق المحرقه، ج 2، ص 211.
  30. فیض القدیر، ذیل حدیث 9245.
  31. شرح مقاصد، ج 2، ص 62.
  32. اخبار الدول و آثار الاول، ج 1، ص 463
  33. تحفة الاحوذى بشرح جامع الترمذى، مباركفورى، شرح حدیث 2331.
  34. برگرفته از کتاب شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، على اصغر رضوانى‏، ج‏2، ص: 198 به بعد

موضوع قفل شده است