كتاب روش خوشبختی (اثر بانو مجتهده امين)

تب‌های اولیه

130 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

...

و دیگر ظهور دولت محمدی صلی الله علیه و آله و رواج شریعت اسلام به دست او می شود و پیغمبران مثل حضرت عیسی و خضر و ادریس علیهم السلام در نماز به او اقتداء می نمایند.

گنج های زمین برای آن حضرت ظاهر می گردد، بین مردم حکم به باطن می نماید، کفر و ظلم را از میان مردم بر می دارد امتیازات او بسیار است و آن سرور عالم در سن کودکی از شر دشمنان در همان سرداب که در منزل خود در سرمن رای بود غیبت فرمود، و نواب خاصی داشت یکی بعد از دیگری که عرایض شیعیان را به خدمت آن حضرت می رسانیدند و جواب می فرمود پس از آن غیبت کبری نمود تا وقتی که به اذن حق تعالی ظاهر گردد.

علامت ظهورش بعض علاماتی است که زودتر ظاهر می گردد که بسیاری از آنها فعلا نمودار گردیده و همه می بینیم ، مثل این که فرمود: از قرآن نمی ماند مگر رسمی، از دین نمی ماند مگر اسمی ، بی عفتی و بی دینی شایع می گردد ، در نظر مردم کار قبیح نیکو می نماید و کار نیک قبیح ، کفر سراسر عالم را می گیرد و بسیارچیزهای دیگر مختصر نمودیم.


[="Tahoma"][="Navy"]...

بعض علاماتی است که نزدیک ظهورش پدید می گردد و آن نیز بسیار است
در کتاب جنات الخلود چند علامت نوشته ، خروج سفیانی ، اختلاف بنی عباس در ملک، کسوف خورشید و خسوف ماه در غیر وقت،فرو رفتن بعض ولایات به زمین، قتل نفس در کوفه ، هفتاد نفر کشته شدن در کوفه ، کشته شدن مرد هاشمی بین رکن و مقام ، خراب شدن دیوار مسجد کوفه، پیدا شدن سپاه از خراسان ، خروج یمانی ، ظهور مغربی بمصر، ظهور ستاره روشن در مشرق و کج شدن آن به طوری که دو سرش به هوا برسد ، پیدا شدن سرخی در آسمان ، پیدا شدن آتش در هوا در سه روز یا هفت روز ، زیادتی عرب بر همه طوایف، خرابی مصر و شام آمدن شط فرات به کوچه های کوفه ، دوازده نفر از اولاد ابی طالب ادعای امامت می نمایند، شصت نفر کذاب ادعای نبوت می کنند، زلزله شدیدی می شود که بسیاری از مردم به زمین فرو می روند ، مردم بی سبب بسیار می میرند ، نقص در اموال و کمی ربح در تجارت ، و بعضی مردم مسخ می شوند به صورت بوزینه و خوک ، در چشمه آفتاب صورتی ظاهر می گردد که سر و سینه اش نمایان است ، جمعی از مردگان زنده می گردند ، در ماه جمادی الاخر و دو روز از رجب بیست و یک مرتبه باران می آید ، طلوع آفتاب از مغرب (شاید مقصود از طلوع آفتاب از مغرب ظهور امام قائم باشد از طرف مغرب).

و بسیار علاماتی که در یک هزار و سیصد و هفتاد سال قبل پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین خبر داده اند، و فعلاً برأی العین می بینیم که بسیاری از آن علامت ها ظاهر گردیده ، و امیدواریم به زودی وجود مبارکش از پس پرده غیبت هویدا گردد ، و عالم را به نور وجود خود روشن گرداند.

ولی چه می شود کرد ، درست همان است که در کلام مجید فرموده : « صم بکم عمی فهم لا یعقلون» مردم اینها را می بینند لکن گنگ و کر و کورند و نمی فهمند.

فضائل و خصوصیات امام زمان ما بسیار است که در کتب شیعه و سنی نقل شده ، و چون بنابر اختصار است به ناچار از بیان آن خودداری می نمائیم.


[/]

...
و چون حدیث ( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه) که پیغمبر اکرم فرموده: کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرده است مردن ایام جاهلیت و آن زمان قبل از اسلام بوده ، که مردم همه بت پرست بودند ،
و این حدیث اتفاقی بین شیعه و سنی است و احدی از مسلمین انکار ننموده ،

و نیز اتفاقی بین شیعه و سنی است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: وقتی کفر و ظلم عالم را فرا گرفت ظاهر خواهد گردید کسی که نامش نام من و کنیه اش کنیه من از اولاد فاطمه سلام الله علیها عالم را پر از عدل و داد کند پس از آنکه پر از جور و ظلم شده باشد ،

اینست که همه مسلمانها بلکه تمام ادیان مختلفه که در روی زمین می باشند قبول دارند ، که در آخرالزمان وقتی کفر و ظلم عالم را فرا گرفت کسی پیدا می شود که عالم را اصلاح نماید ، منتهی هر کسی آن مصلح بشر را به اسمی می خواند.

یهودی می گوید : همان پیغمبری است که حضرت موسی علیه السلام خبر داده به قدومش ،

نصرانی گوید: حضرت عیسی بن مریم است که از آسمان نزول اجلال می فرماید ،

و نیز باقی مذاهب هر یک به مذاق و رأی خود اسمی به آن مصلح بشر می گذارند.



[="Tahoma"][="Navy"]...

و در سنی ها نیز کسی منکر اصل قدومش نیست و همه اعتراف دارند مخصوصاً عرفاء و مشایخ آنها مثل شیخ محیی الدین عربی که پیشوای طریقت و تصوف است ، در کتاب فتوحات مکی خود که در سیر و سلوک و عرفان نوشته ادعاء می نماید که من خدمت آن حضرت رسیده ام.

و نیز در فتوحات مکی ، در باب سیصد و شصت و ششم نوشته :مهدی که پیغمبر صلی الله علیه و آله بشارت داده به قدومش در آخرالزمان او از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و خلیفه اوست ، ظاهر می گردد و زمین را پر از عدل می نماید پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد ،

و نیز گفته پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: اگر نمانده باشد از دنیا مگر یک روز خداوند آن روز را طولانی می گرداند تا آن که ظاهر گردد قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و از حجت و خلیفه خداست ، ظهور او در مکه در بین رکن و مقام است خوشبخت ترین مردم در آن زمان اهل کوفه اند ، غنیمت به تساوی تقسیم می کند، حکم به عدل می کند ، عدالت را بین مردم اجرا می گرداند، در زمانی ظاهر می گردد که دین بین مردم سست شده باشد ، هر کس از حکم او بیرون رود کشته می گردد هر کس با او منازعه کند خوار می گردد، عارفین به خدا باو ایمان می آورند.

و برای او اصحاب و یارانی است که حکم او را اجرا می نمایند و او را یاری می کنند و آنها وزراء اویند و وظائف سنگین ممالک را به دوش می کشند ، در یک روز شماره آنها به سیصد و سیزده نفر می رسد که همگی آنان از عجمند در آن ها عرب نیست لکن به زبان عربی تکلم می نمایند.

و نیز بسیاری از عرفاء و علماء که همه آنها از اهل تسنن می باشند ، مثل ( صدر الدین قونوی، شیخ عبدالکریم یمانی ، عبدالرحمن بسطامی، و غیر این ها ) اشعاری در وصف امام قائم علیه السلام سروده اند، که اگر بخواهیم شمه از آنها را بیان کنیم طولانی می شود و بنابر اختصار است.

اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه.


[/]

...

پدر آن حضرت امام حسن عسکری علیه السلام ،
مادرش نرجس خاتون ملکه و شاهزاده از اسرای روم بود و به قولی دختر قیصر از نسل شمعون که یکی از حواری عیسی علیه السلام است بوده ،
محل تولدش در سامراء سال دویست و پنجاه و پنجم یا ششم هجری و بعضی پنجاه و هشت گفته اند ،
در شب جمه پانزدهم ماه شعبان قریب به فجر تولد یافته
و به روایتی هشتم شعبان بوده

و معجزات و کرامات و فضائل ائمه دوازده گانه علیهم السلام از حد و حصر متجاوز است که در کتب شیعه و سنی ضبط گردید و در اینجا چون بنابر اختصار است کلام را به پایان رسانیدیم.

در اول کتاب گفته شد خوشبختی و سعادت مندی که در طلبش می گردیم دو رکن دارد: یکی صحت مزاج و دیگری آسایش

و فکر و آرامش روح به دو چیز محقق می گردد:یکی ایمان به مبدء و معاد و دیگری تهذیب اخلاق
و راجع به عقائد و ادله آن به قدری که بر تمام مکلفین دانستن آن واجب است و احدی در جهل به آن معذور نیست گوشزد نمودیم.


[="Tahoma"][="Navy"]


نثار ارواح طیبه ائمه معصومین
و شهداء بالاخص امام راحلمان
و همچنین بانو مجتهده امین (نویسنده کتاب روش خوشبختی)
الفاتحة مع الصلوات


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

[=KFGQPC Uthman Taha Naskh][=Arial Black]بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴿١﴾
الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٢﴾ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ ﴿٣﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٤﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾ اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ صِرَ‌اطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿٧﴾

[=Arial Black]


[=Arial Black]بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّـهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

[="Tahoma"][="Navy"]

روی سخن به بانوان


روی سخن به بانوان محترم


ای خواهران عزیز اگر طالب سعادت و خوشبختی می باشید هرگز پیرامون خرافات نگردید ،
اگر دین دار هستید آن چه از دین نیست داخل در دین نکنید ،
در هر کاری موقعیت وظیفه دینی خود را بفهمید هر چه به سر انسان می آید از روی جهل و نادانی است ،


بعضی از زنها پایه تقدس آنها روی وسواس است اگر تو پای بند اسلامی کجا اسلام فرموده مسلمانها را نجس بدانی؟ معلوم می شود خودت نجسی که مسلمان را نجس می دانی ، کجا در فقه اسلام گفته شده چندین دفعه دستت را در آب فرو کن و مثل ماهی در آب بغلط و این قدر برای وضوء و غسل در آب بازی کن که نمازت قضا شود، آن وقت به فتوای اکثر مجتهدین نه وضو و غسلت صحیح است و نه نمازی که با این وضو و غسل می خوانی و از روی وسواس این قدر تکبیره الاحرام و کلمات را مکرر کنی که صورت نماز بهم خورد.

آیا نشنیده ای که فقهاء گویند عمل وسواسی باطل است ، آیا فکر نمی کنی و تامل نداری در فقه اسلام که تمام احکام آن روی میزان عقل و منطق استوار گردیده حرکاتی که از وسواسی سر می زند از هیچ دیوانه و سفیهی سر نمی زند ، البته می توان گفت وسواس نوعی از جنون و دیوانگی به شمار می رود.

ای خانم وسواسی با خود فکر کن اگر یک نفر اروپائی حرکات تو را راجع به وسواس ببیند درباره شرع اسلام چه فکر می کند ، آیا دین اسلام را مسخره نمی کند ، آیا مسلمانها را توهین نمی کند ، ببین با این عمل شنیع چه لطمه بزرگی به اسلام می زنی.


[/]

...

فلان خانم در تطهیر دست و صورت و وضوء چنان در آب غوطه می خورد و آب بازی می کند که نمازش قضا می شود ، و در تطهیر لباس به قدری اسراف می نماید و اوقات شریف خود را که می توان سعادت دنیا و آخرت به آن تامین نمود تضییع می نماید و از طریق عقل و شرع خارج می شود.

خواهر ببین در اینجا چند گناه مرتکب شده ای ،نخستین که از همه بدتر است بدعت در دین گذاشته ای ، زیرا هر چه از دین نیست داخل در دین نمودن بدعت است ، و کسی که بدعت در دین گذارد مرتکب گناه کبیره شده است، بلکه اگر غرضش بدعت باشد از دین خارج می گردد و نجس می شود.

دوم اسراف نموده ای البته لباسی که بسیار شسته شود زود کهنه می شود و اسراف در مال خود کرده ای و اسراف یکی از گناهان کبیره به شمار می رود
بلکه تبذیر کرده ای و با این عمل ردیف و هم شئون شیطان گشته ای در قرآن مجید است: «
[=&quot]إِنَّ المُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَكانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ».
(38) همین طوری که شیطان از امر حق تعالی سرپیچید و کافر شد تو نیز کفران نعمت حق تعالی می کنی و تبذیر در مال و جان خود می نمائی ،

سوم در این زمینه ظلم به خود و خدمتگذاران خود می کنی ، مخصوصاً در زمستان هوای سرد و آب یخ بایستی چه قدر لباس در آب سرد فشرده شود برای این که خانم به دلتان بچسبد.

تمام اینها روی اصل نادانی است ، آدم وسواسی هیچ وقت نه لباس خوش دوخت و قشنگ می پوشد ، و نه راحت زندگانی می کند و نه با مردم به راحتی و آسایش معاشرت می نماید ، زیرا همیشه مضطرب است مبادا نجس شود.

چه قدر زندگانی برای وسواسی سخت می شود نه از عملش لذت می برد، نه برای کارش مزد و پاداشی است، عقلاء وی را مذمت و سرزنش می نمایند، زیرا که عبادت خود را ضایع می کند و به درجه قبول نمی رسد ، برای این که بر خلاف حکم عقل و فرموده شرع عمل می نماید.

در مال و جان خود اسراف می کند، خود و دیگران را در مهلکه می اندازد ، پناه می بریم به خدا از شر شیطان لعین که هر کسی را از راهی فریب می دهد.

38.سوره بنی اسرائیل آیه 29 ، به درستی کسانی که مال یا نعمت های دیگر خود را فاسد و تباه می نمایند برادران شیطانند یعنی ردیف و هم دوش او می باشند.



...

خواهر اگر خواهی این صفت بد از تو دور شود برنامه کار خود را عوض کن ، اطباء جسمانی گفته اند هر مرضی را بایستی به ضدش معالجه نمود ، در امراض روحانی نیز علمای اخلاق همین طور دستور داده اند پس بایستی مدتی بنای کار خود را بر نجاست بگذاری ، یعنی با خود بگوئی می خواهم نجس باشم،و فرضاً اگر عادت داشته ای ده مرتبه دست خود را در آب فرو کنی ، اول نه دفعه مثلاً فرو بر ، بعد هشت دفعه به همین ترتیب کم کن تا آن که عادت شوم را از خود زائل گردانی.

اشتباه نشود نمی گویم بایستی مراعات نجاست و طهارت نشود زیرا یکی از شرایط عمده نماز تطهیر بدن و لباس است در قرآن مجید فرموده:«
[=&quot]انَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ » خدا دوست می دارد توبه کنندگان را و دوست می دارد تطهیر کنندگان را ، اگر سر سوزنی نجاست در لباس یا بدن نماز گذار باشد نمازش باطل است، مقصود این است که اعمال خود را مطابق دستور العمل شرع مطهر بدون کم و زیاد قرار دهی تا آن که نتیجه کامل عاید تو گردد.

افراط و تفریط در هیچ کاری خوب نیست سعی کن در همه کار مراعات حد وسط نمائی ، و میزان اعتدال همان قانون شرع است که حد وسط در تمام افعال و اعمال حرکات ما را به خوبی تعیین فرموده ، عقل انسان بدون چراغ شرع سعادت خود را نمی تواند احراز نماید ، عقل خود را به راهنمائی شرع به کار بینداز تا رستگار گردی ، و به سعادت دنیا و آخرت فائز گردی انشاء الله تعالی.

هر کس خواهد عملی که در دست اوست خوب انجام گیرد و نتیجه صحیح از آن گرفته شود بایستی در تمام جزئیات عمل رجوع نماید به آن نقشه ای که موسس و استاد در دسترس وی گذارده و ذره ای در آن تصرف ننماید.

مثل این که معمار نقشه ای برای عمارت می کشد و بدست عمله جات می دهد اگر مطابق آن نقشه عمل شود البته عمارت عالی با شکوهی تحقق می پذیرد واگر ذره ای به میل خودشان بر خلاف دستور معمار عمل شود مسلماً عمارت ضایع یا ناقص می گردد و چنین است تمام صنایع که اگر روی میزانی که موسس بنا نهاده عمل شود به نتیجه می رسد و گر نه خراب و ضایع می گردد.


[="Tahoma"][="Navy"]...

معمار دین اسلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله است از طرف حق تعالی و نقشه آن قرآن است که در دسترس مسلمانها گذاشته و مجری آن خلفاء آن بزرگوارند اگر خواهی امور دین و دنیای تو تامین گردد سعی کن که سر سوزنی از تعلیمات قرآن و فرمایشات ائمه اطهار تجاوز ننمائی و به میل و سلیقه خود نه ذره ای کم کنی در دین و نه ذره ای زیاد نمائی.

آیا نمی دانی که دین مثل معجون و دوائی ماند که طبیب و پزشک دستور می دهد که بایستی در تداوی به مقدار معینی و بدون کم و زیاد استعمال شود و اگر سر سوزنی کم و زیاد شود علاوه بر این که به حال مریض سود ندارد ضرر می رساند انبیاء اطباء روحانی اند که در شفای امراض مزمنی که در روح و قلب بشر ریشه دوانیده شفا یابد.

اگر خواهی روحانیت تو کامل گردد و موفقیت پیدا کنی ، پس از آن که شرائط و آداب ظاهر نماز را مراعات نمودی کاری کن که روح و حقیقت نماز را دریابی ، فکر کن تاسیس نماز برای چیست ، آیا غیر از این است که روح و دل تو در نماز متوجه به حق تعالی گردد وقتی چنین کردی قرب و منزلتی در نزد حق تعالی پیدا می کنی و قلب تو را نورانی می گردد آن وقت می فهمی نماز یعنی چه و فائده نماز چیست.



[/]

...

ای خانم کی به تو دستور داده که سر قبر علماء در روز شمع روشن کنی و به ریگ های قبر ریسمان ببندی برای اینکه صاحب قبر حاجت تو را بدهد؟ کجا گفته شده شب یک شنبه و شب چهار شنبه آثار مخصوصی دارد ؟ شب سه شنبه و شب یک شنبه چه فرقی دارد، شب چهار شنبه سوری کدامست،فال گوش چیست؟ در حمام شیخ و آب منجلاب چه خیر و خوبی دیده شده است؟ از کجا فهمیده ای نعل اسب نشانه اقبال است؟ اگر خوب دقت کنی می فهمی تمام این ها عین شرک و بت پرستی است.

زهی نادانی و بی خردی که به همه چیز متوسل می شوی غیر به حق تعالی در صورتی که معنای ایمان همان عقد قلب و ارتباط واتکال به خداست.

از همه بدتر سحر و جادو و فال گرفتن و چه جنایتها و کارهای ناشایسته ای که در این زمینه از بعضی زنهای نفهم دیده می شود چقدر این طرف و آن طرف می دوند و پول به جادو گر می دهند که به خیال خودشان زبان کسی را ببندند یا میان دو نفر را جدائی بیندازند ، آیا از این کار غیر از شر چه چیز عائد تو شده ، اگر مسلمانی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله از سحر و جادو نهی فرموده ، و در تعداد گناهان کبیره شمرده می شود و امثال این خرافات بین عوام مخصوصاً بین زنها فراوان است و به ناچار از شرح آن خود داری می کنیم.

و تمام آنها از روی نادانی و نقطه ضعف نفس و فقدان ایمان پدید می گردد ، کسی که خدای خود را شناخت و فهمید که تمام امور به ید قدرت او انجام می گیرد و تاثیری در چیزی نیست مگر به خواست او در تمام حالات شب و روز ، در حال صحت و مرض ، در حال خوشی و ناخوشی دست نیازمندی به درگاه بی نیاز او بلند می کنند و به نماز و دعاء و تضرع حاجات خود را از او می خواهد و امید خود را از همه چیز قطع می کند و دل به کرم او می بندد و در طریق تحصیل معرفت و قرب به حق تعالی می کوشد.

به خانم ها توصیه می نمایم عوض آن که وقت خود را صرف خرافات و کارهای بی معنی می کنند چشم دل باز کنید و پس از تهذیب اخلاق در طریق تحصیل معرفت و رضای حق تعالی بکوشید و به این واسطه دل و قلب خود را جلاء دهید.

اگر چه تحصیل معرفت و محبت به حق تعالی و طریق قرب او کار کوچکی نیست و صنف زن به جهاتی ضعیف تر و ناتوان تر از صنف مرد به شمار می رود لکن از آن طرف زن اگر با کمال متانت و استقامت جدیت نماید و در طریق رضای حق بکوشد خداوند زودتر در رحمت را به روی او می گشاید زیرا که به جهاتی راه او به حق نزدیک تر است و این طریق پر پیچ و خم و این راه دور و دراز را بهتر می تواند طی نماید.




امتیازات و خصوصیات زن


امتیازات و خصوصیات زن
نخستین
عامل خدا دادی که در وجود زن است و راه وی را به حق نزدیک می کند ، همان رقت قلب است که جبلی زن است ، قلب رقیق حساس و دل نازک و چشم گریان به حق نزدیک است.

خواهر اگر به وظیفه ای که شارع اسلام برای تو معین فرموده عمل نمائی و قلب و سریره لطف خود را از کدورت و فساد اخلاقی مثل بخل و حسد و کینه و باقی اوصاف رذیله که نوع زنها مبتلاء بآنند تصفیه نمائی و روی دل به جانب حق تعالی آری به اندک وقتی به قدر استعداد و صفای با طینت از معرفت و محبت حق تعالی بهره مند می گردی و نور دانش در قلب تو طلوع خواهد نمود.


دوم امتیازات زن عاطفه و محبت غریزی است که سرشته با خون اوست ،
ببین محبت مادر را نسبت به اولاد ، بیچاره مادر راضی است خار به چشمش برود و به پای فرزندش نرود
و نیز محبت زن نسبت به شوهر
و دختر نسبت به پدر و مادر
و خواهر نسبت به برادر
و نیز نسبت به خویشان و بستگان محبت زن چقدر غلو دارد

و اینکه گفتیم عاطفه و محبت راه را به حق تعالی نزدیک می کند برای این است که در محبت اسراری نهفته شده زیرا که محبت منبعث از قوه جاذبه مغناطیسیه است که رشته موجودات به همان قوه به هم مرتبط می گردد و باعث اتحاد و ارتباط اشیاء می شود ، این است که عرفاء عشق مجازی را وسیله پاک الهی می دانند و قلبی که دارای محبت شد ، البته محبت پاک و بی آلایش نه محبت مشوب شهوت آمیز راه را به حق نزدیک می کند.

خلاصه چون زن رقیق القلب و پر عاطفه است اگر روی دل به حق تعالی دارد و قلب را از آلایش طبیعی پاک گرداند به زودی محبت حق تعالی و اولیاء او در دل وی جای می گیرد.


[="Tahoma"][="Navy"]...

سوم از امتیازات زن گذشتگی و تحمل مصائب و بردباری است که این صنف در زن نیز بیشتر ظهور دارد و با این که زن رقیق القلب است و زودتر از ناملایمات متاثر می گردد و به جزع و فزع می افتد و با این که عاطفه و محبت زن زیادتر است و از فقدان و مفارقت خویشاوندان خود زیادتر رنج می کشد و بیشتر متاثر می گردد و به این جهت بایستی بیشتر اعمال صبر و خودداری نماید با این حال چنان چه تجربه شده حوصله و بردباری و تحمل او در مشقات زیادتر است این است که عواطف قلبیه و احساسات نفسانیه و تحملات بدنیه او را به پرستاری اطفال و مرضی راغب و قادر می سازد.

چهارم زن در امور خیریه از مرد قوی تر و فعال تر و احساسات وی زیادتر است.

پنجم خانه نشینی و انزواء که این یکی از اسباب و طریق (سیر الی الله) و وسیله قرب به حق تعالی می شود.

ای بانوان اسلامی قدر این نعمت را بدانید برای مردها خانه نشینی مطلوب نیست و شارع اسلام دستور معاشرت و کسب و عمل به آنها داده ، لکن وظیفه ایمانی زن خانه نشینی است ، خداوند زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله را امر به خانه نشینی فرموده ( و قرن فی بیوتکن) و همین خانه نشینی عوامل بزرگی در بردارد.راه معاشرت با مردهای فاسد را می بندد ، بر عفت و عصمت زن می افزاید ، بهتر می تواند وظیفه اختصاصی خود را انجام دهد ، اخلاق بد مردم کمتر در او تاثیر می کند و بالنتیجه اگر با علم و ایمان و تقوی توام گردد راه وی را به سعادت و خوشبختی که دنبال وی می گردیم و بالاخره به حق نزدیک می گرداند.

اشتباه نشود نمی گویم زن بایستی در خانه بنشیند و خود را از هر کمال و دانش و فضیلتی محروم گرداند و با خرافاتی که پاره ای از آن را گفتیم و نوع مردم خصوصاً زنها معتاد ب وی می باشند عمر خود را تلف نماید خانه نشینی به تنهائی فضیلت آور نمی شود ، خانه نشینی اگر با فضائل اخلاقی و علم و ایمان و تقوی و معنویت نباشد هرگز سعادت و خوشبختی برای ما تامین نخواهد نمود ، مقصود از خانه نشینی جلوگیری از ولگردی و حفظ ناموس و عفت است نه نفهمی و جهالت که در اثر فقدان علم و دانش نوع زنها مبتلا می باشند بلکه همان ولگردی و جلوه گری که امروزه عنان بعضی زنها راگسیخته در اثر فقدان علم و دانش پدید گردیده است نفهمی آنها سبب بی عفتی آنها شده.

زن اگر عالمه و فهمیده شد هرگز پیرامون کاری که منافی با مقام عفت و حیاء است نمی گردد ، حیاء که نزد تمام دانشمندان یکی از محسنات زن به شمار می رود ناشی از عقل است ، هر کس عقلش بیشتر حیائش بیشتر است.

زنهائی که با مردهای اجنبی روبروی هم سر میز قمار می کنند یا در استخر شنا می نمایند ، یا در مجالس با مردها می رقصند ، اینها نه عقل دارند نه حیاء ، نه ایمان ، اگر زن عاقله باشد خود را بالاتر از آن می دانند که آلت شهوت پرستی مردهای اجنبی قرار گیرد.


[/]

خوشی و خوشبختی

خوشی و خوشبختی در اثر اخلاق نیک پدید می گردد
ای کسی که طالب سعادت و خوشبختی می باشی و میل داری تمام امور بر وفق مراد و دلخواه تو انجام گیرد، بدان که جمیع نیکی ها و بدی ها و ناکامی ها از درون تو خیزد ،
اگر خواهی همیشه خوش باشی و در تمام امور موفق گردی اول خود را اصلاح کن و صفات بد و ناشایسته را از خود زائل گردان ،
هر چه هست در خود تو است و از باطن تو به خارج سرایت می نماید و اشتباهاً خیال می کنی از خارج به تو رسیده ، آن چه در اطراف تو است به شکل قلب تو در می آید ، تصادفات خارجی خیلی کم است ،
اگر متوجه اعمال و اخلاق خود شوی و (عدالت) و درستکاری در زندگانی بکار ببری و با هر ناملایمی به کنار آئی و با اطرافیان خود به صداقت و درستی و مهربانی رفتار کنی و حسد و بغض و کینه و طمع را کنار گذاری همه آنها با تو دوست صمیمی می گردند و در سختی ها و گرفتاری ها تو را کمک می نمایند و نیز آزاری به تو نمی رسانند.

تمام گرفتاری ها و نقطه های ضعف و سیاه که در زندگانی بشر دیده می شود اگر خوب دقت کنی می فهمی که ناشی از ضعف ایمان و فقدان تقوی پدید گشته ، اگر ایمان و تقوی در دل رسوخ نماید و انسان دارای فکر بلند و همت عالی گردد ، در قلب او نور عقل و دانش طلوع می نماید که به آن راه و روش زندگانی با شرافت خود را پیدا می کند و به اندازه قوت و صفای قلب امور خارجی را مطیع خود می گرداند.

خوشبختی و بدبختی بسته به طرز فکر ما است ، تو خود آینه و نماینده عالمی و عالم نیز آینه و نماینده تو است ، اگر تو نسبت به امور جهان بد بین باشی و موجودات را زیبا و مصفا نبینی بلکه همه چیز را بد و نامرتب بینی ، بدان که اینها ناشی از فساد اخلاق تو است و تمام زشتی ها و نادرستی ها که می بینی (39) و اشتباها خیال می کنی امور طبیعی غیر مرتب و سرنوشت ظالم و تو بدبخت می باشی زیرا که هر کس امور عالم را از دریچه قلب خود می بیند ، باطن خود را از کثافات اخلاق زشت تصفیه نما تا عالم را زیبا و مصفا و خوب بینی و همه را نیک و با خود دوست پنداری.

آدم بدبین مردمان نیک را نفهم و رفقا را بد جنس و زیر دستان را نادرست می داند ، به احدی اطمینان ندارد ، هرگز با مردمان بدبین معاشرت نکنید که شما را متهم می گردانند.

39.خود شکن آئینه شکستن خطا است



[="Tahoma"][="Navy"]...

و از مطالعه جرائد و کتبی که جنبه زشت امور را تحت مقاله قرار داده و تنقیدات بیجا نموده خودداری نمائید ، زیرا که کنجکاوی ناسالم خواننده را تحریک می نماید و وی را بدبین می کند ، آن وقت از توقعات کوچک و بی مورد به زحمت می افتد ، هر چه بر خلاف میل و رویه او شد او را فوراً عصبانی و کج خلق می کند.

آدم کج خلق به اندک چیزی که بر خلاف توقعات بی محل او شد فوراً عصبانی می گردد ، و آتش غضب وی به جوش می آید و مثل کوه آتش فشان هیچ چیز آتش وی را خاموش نمی کند ، آن وقت وی را به فحاشی وا می دارد و از هیچ ظلم و اذیت و ایذائی خودداری نمی نماید ، درست سبعی می شود که می درد و می بلعد و در آن حال خودش نمی داند چه می کند پس بایستی قبلاً یعنی پیش از آن که آتش غضب شعله ور گردد و خاموش کردن آن مشکل شود ، جلو غضب را گرفت ، یعنی باید دید باعث غضب او چه می شود در مقام علاج آن بر آمد و حتی الامکان نگذارد عصبانی شود.

و عمده چیزی که قوه غضب را به حرکت می آورد ، صفت کبر و توقعات بی جاست ، آدمی که خود را بزرگ و برتر از همه مردم دانست منتظر است که مردم وی را اطاعت و بندگی نمایند ، و از حکم او سرپیچی ننمایند ، هر وقت دید بر خلاف توقعات او کسی چندان اعتنائی ننمود و به او وقری نگذاشت ، فوراً عصبانی می گردد.

و همین صفت رذیله کبر است که از آن بسیار صفات زشت مثل کراهت، نفرت، بدبینی ، دشمنی، کج خلقی، حب ریاست، مقام، جاه و غیر اینها تولید می گردد.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

و باید دانست که صفات نادرست علاوه بر این که روح و روان آدمی را ضعیف و ناتوان می نماید از قوت و نیروی بدن که برای حفظ سلامتی و دوام بدن لازم است نیز می کاهد ؛ و انسان را مریض و ناتوان می گرداند و مانع پیش رفت او می شود ؛ زیرا که از آدم بد اخلاق مردم نفرت می نمایند ، و مطابق اخلاق زشت او با وی رفتار می نمایند و خودش نیز از قبل صفات زشت خود را در زحمت می افتد ؛ و هر یک از اخلاق فاسد او مثل مار و عقرب و افعی به جان وی افتاده او را می گزند و می درند.

پس برای سلامتی روح و روان و آسایش تن بایستی با نفس مجاهده نمود و عادت زشت و اخلاق فاسد را از میان برد ، و این همان جهاد اکبریست که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از پیروزی از بعض جهادی که با کفار نموده بود فرمود: ( ای مردم از جهاد اصغر برگشتید کوشش نمائید در جهاد اکبر ، اصحاب عرض نمودند چیست جهاد اکبر یا رسول الله صلی الله علیه و آله ؟ فرمود: جهاد با نفس).

کینه، غبطه، حسد، کبر، حرص، بخل، غضب و امثال اینها تولید سمومی می نمایند که به سلامتی شخص ضرر می رساند ، و قوه حیاتی که برای فکر و عمل است صرف خود می نماید.

از میل به مال دیگران چیزی عاید انسان نمی شود و از مال آنها نیز چیزی کم نمی شود ، لکن ضررش عاید خودش می گردد که حسد وی را زبون و فاقد توانائی می گرداند.
اگر دیدی در تو یکی از صفات زشت وجود دارد بزودی از خودت بیرون کن ، و نگذار در روحیه تو نفوذ نماید و ملکه نفسانی گردد که اگر چنین شود بدان که تو در ردیف حیوان مشابه به آن صفت واقع گشته ای و از انسانیت بیرون رفته ای.



[/]

...

این است سر این که در اخبار بسیار واقع شده ، که در قیامت هر کسی به صورت صفات و ملکات نفسانی خود وارد محشر می گردد یعنی اگر سبعیت در او غالب است در قیامت بصورت حیوان درنده ای که مشابه با اخلاق اوست محشور می گردد ، و اگر قوای بهیمی و شهوی بر وی غالب است نیز به صورت حیوانی که مشابه به آن صفات است محشور می گردد زیرا در قیامت باطنها ظاهر می گردد.

خواهر هر وقت دیدی امور عالم مصادف با میل تو نشد و از خارج به تو آزار می رسد و از مردم صدمه می خوری رجوع به باطن خودت کن و ببین چه صفت و عمل بدی در تو رسوخ نموده که عکس العمل وی چنین آفت و بلائی گردیده و به جان خودت افتاده به زودی آن عمل و آن صفت بد را از خود دور کن تا راحت گردی ، اگر دیدی کسی با تو خیانت نمود ببین تو با کی خیانت کرده ای و اگر کسی مال تو را برد ببین تو مال که را تلف نموده ای ، اگر کسی با تو دشمنی و خیانت نمود ببین تو با کی دشمنی و ضدیت نموده بودی ؟

خلاصه هر ناملایمی از خارج به تو رسید اصل و ریشه آن را در خودت پیدا کن ، اگر خواهی دشمن و دوست خود را بشناسی ببین باکی ضدیت و دشمنی کرده بودی؟
و با چه کسی دوستی نموده بودی، اگر خواهی بفهمی چه کس از تو شکایت دارد و ناراضی است ببین تو از چه کسی نا رضا و شاکی می باشی.


[="Tahoma"][="Navy"]...

اگر گوئی اگر چه در عالم مکافات و عکس العمل بد کاران بسیار دیده شده لکن نمی توان گفت هر بلاء و نا ملایمی که به سر انسان می آید مکافات عمل اوست ، چقدر از مردمان صالح با تقوی و صاحبان ارواح بزرگ که در زندگانی خود دچار بلاء و ناملایمات و شکنجه بدکاران شده اند بلکه می توان گفت آنها بیشتر مواجه با ناملایمات می گردند.

جواب به طور کلی نگفتیم سبب بلیات و مصائب نتیجه اعمال و اخلاق خودمان است ، هر دانشمندی می داند امور عالم روی قاعده صحیح و میزان اعتدال قرار گرفته و آن چه واقع می گردد منوط به اسبابی است و یکی از اسباب بدبختی ها و ناکامی ها اخلاق و اعمال خود شخص است و البته اسباب دیگری نیز دارد مثل مصلحت نظام عالم یا مصلحت خصوصی خود شخص.

آری بایستی اعتراف نمود که روح بزرگ و آدم صالح و نیکوکار شاید زیادتر از مردمان عادی دچار شکنجه روزگار و مواجه با بلیات می گردد لکن ( کار نیکان را قیاس از خود نگیر) امور نسبت به آنها به عکس مردمان عادی است.

امور خارجی نسبت به مردمان عادی غالباً عکس العمل اعمال زشت و ناشی از فساد اخلاق آنها پدید گشته و بصورت بلاء و مصیبت در آمده لکن باید دانست که مردمان بزرگ که دچار بدبختی می شوند به واسطه عظمت و بزرگی آنها است ، زیرا هر قدر روح قوی تر باشد ظرفیت آن برای بلاء زیادتر است و بلاء هر چه زیادتر گردد بر عظمت روح می افزاید و روح و روان آدمی را قوی تر و مصفاتر می گرداند. (40)

این است که گفته اند بلیات دنیا برای مردمان گنهکار مکافات عمل آنها است و نسبت به مردمان نیکوکار سبب تصفیه قلب آنها می شود.

و این که می گویند خداوند بندگان را در بلیات و مصائب امتحان می کند حرف بسیار تمامی است ، بزرگی و عظمت روح انسان یا ضعف . نقص آن هنگام بلیات و آلام خوب معلوم می شود.

اگر خواهی قوت ایمان و عظمت روح کسی را بدانی ببین اگر آفات دنیا او را زبون و بیچاره نمود و عنان صبر و بردباری را از کف وی ربود ، بدان که ضعیف النفس و سست عقیده است و اگر دیدی هنگام بلاء مثل کوه پا بر جا قرار گرفته و باد های مخالف وی را تکان نمی دهد بر وی اعتماد کن و بدان چنین آدمی در امور دین و دنیا حتی در دوستی و رفاقت ثابت قدم و پا بر جاست.

غرض آن که اگر خواهی در دنیا به راحتی زندگانی کنی و سعادت مند و کامیاب باشی و در نردبان ترقی و تعالی پله ای بالا روی قدری در خود فرو رو و صفات زشت و اخلاق بد را به مجاهده از خود دور کن و شهوت و غضب را مطیع عقل گردان.

40.هر که در این بزم مقرب تر است***جام بلا بیشترش می دهند.


[/]

تقویت روح


اوصاف پنج گانه که در تقویت روح بایستی مراعات نمود
اگر خواهی روحانیت تو بزرگ شود و عقل تو قوی گردد بسیار مراعات و مدامت کن بر پنج چیز:

نخستین : سکوت و کم حرفی را شعار خود گردان زیرا کم حرف زدن فوائد زیادی در بر دارد ، در حدیثی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سکوت را در ردیف
یکی از اوصاف اولیاء الله تعالی به شمار می آورد ، چنان چه فرمود: ( اولیاء الله ساکتند و سکوت آنها فکر است)
در حدیث دیگر ( تفکر ساعه خیر من عباده ستین سنه) یک ساعت فکر نمودن در عظمت کبریائی و در خلقت های الهی بهتر است از شصت سال عبادت .

و شکی نیست که آدم پر گو فکرش کم است انسان تا ساکت نباشد نمی تواند فکر کند ، پس کم گوئی مقدمه فکر است و کم حرف زدن عقل را زیاد می کند و قلب را جلاء می دهد و انرژی بدن و قوه مغناطیسه باطنی را نگاه می دارد.
و در اخبار است (من حفط لقلقه ، و تنتنه، و زبزبه دخل الجنه) کسی که زبان و شکم و فرجش را حفظ کند داخل بهشت می گردد.


...

دوم: از صفات بسیار خوب کم خوردن است ، در حدیث است که در شب معراج خطاب شد به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ( یا احمد العبد اذا جاع و حفظ لسانه علمه الحکمه فان کان کافراً یکون حکمه حجه علیه وبالا و ان کان مومناً یکون حکمه نوراً و برهاناً و شفاء و رحمه و ابصره دقائق العلم حتی لا یدخل علیه شیطان و اعمله ما لم یکن یعلم و اعلمه عیوب نفسه حتی یشغل بها عن عیوب غیره).

خداوند در شب معراج به حبیب خود خطاب فرموده ، کسی که کم خورد و کم حرف زند به وی حکمت می آموزم، اگر کافر است حکمت و شناختن حقیقت اشیاء حجت می شود بر او وبالش می گردد ، و اگر ایمان دارد حکمت نور و ضیاء و برهان او می شود و رحمت و شفاء او می گردد ، و بذره های موجودات وی را بینا می گردانم تا آن که از شر شیطان محفوظ ماند ، و آن چه نمی داند به وی می آموزم و به او می فهمانم عیوب نفس خودش را تا آن که در مقام اصلاح آن بر آید و از عیوب دیگران صرف نظر نماید.



[="Tahoma"][="Navy"]...

سوم: کم خوابی و شب زنده داری است و مشغول به ذکر و مناجات با قاضی الحاجات است در حدیث قدسی است : ( دروغ می گوید کسی که ادعای دوستی من می کند و شب می خوابد و با من مناجات نمی کند).
دوست البته طالب مناجات و راز و نیاز با دوست خود است پس لازمه دوستی با حق تعالی این است در شب که چشم ها در خواب است وقت را غنیمت شمارده با او خلوت نماید.
کم خوابی و کم خوراکی اگر چه قدری از قوای طبیعی و بدنی می کاهد لکن نفس را قوی می گرداند ،و روح را جلا می دهد ( کم خور و کم خواب و کم آزار باش).


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

چهارم:
عزلت و کناره گیری از خلق است که فوائد بسیار در بر دارد ، خصوصاً در این دوره ای که بس فساد اخلاق بین مردم شایع گردیده و همین طوری که در علامت آخرالزمان گفته اند کار زشت در نظر مردم زیبا گردیده ، و کار خوب زشت می نماید ، واقعاً معاشرت نمودن با چنین مردمی و مراوده با خلق این زمان نه همین ضرر به امور اخروی زند بلکه دنیا و آخرت انسان را فاسد می گرداند ، بلکه اصلاً راحتی و آسایش را می گیرد.

در روایتی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به ثابت بن اعین فرموده: ای ثابت تو را چه کار با مردم اگر جمیع مردم جمع شوند و بخواهند لقمه نانی یا شربت آبی به گلوی تو برسانند و خدا نخواهد نتوانند ، و به عکس اگر خدا بخواهد آن را به حلق تو رساند و تمام مردم جمع شوند که نگذارند نتوانند. پس از خلق عاجز چه نظر داری ( اگر تیغ عالم بجنبد زجای نبرد رگی تا نخواهد خدای).



[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

پنجم:
دوام ذکر و یاد اوست ، در قرآن مجید است (اذکرونی اذکرکم) مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم خداوند در حدیث قدسی فرموده: ( ای اهل زمین فریب دنیا را نخورید و بشتابید به سوی دار کرامت و با من هم نشین و هم صحبت گردید و از من بخواهید تا با شما انس گیرم).

و باید دانست که قدمی به سوی معرفت نمی توان برداشت مگر به مراعات نمودن به این امور پنج گانه که گفته شد،

زیرا کم خوردن و کم خوابیدن باعث صفای ذهن می گردد ،
کم حرف زدن
و گوشه گیری و عزلت مقدمه فکر است ،
مداومت بر ذکر حق تعالی سبب محبت و انس به وی می گردد

وقتی انسان بر این امور مداومت نمود به قدر استعداد و قابلیتش نور علم و دانش به قلب وی افاضه می گردد و معرفت پیدا می نماید.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

اصول ملکات حمیده


اصول ملکات حمیده چهار است

حکمت، عفت، شجاعت، عدالت، رؤس ملکات ارجمند انسانی منحصر در همین ملکات چهار گانه است.

اصول اخلاق رذیله نیز هشت است، زیرا طرف افراط و تفریط هر یک از اصول اخلاق حمیده یک صفت رذیله حساب می شود.

(ملکه حکمت) که یکی از اصول اخلاق نیک به شمار می رود حد وسط بین (سفه و بله) است (سفه) فکر نمودن در چیزی است که نباید در آن فکر نمود
و (بله) تعطیل و اهمال نمودن قوه فکریه است چنان چه اکثر مردم فکر ندارند یعنی در خلقت آسمان و زمین تعقل و تفکر نمی کنند فقط هم آن ها همین امور طبیعی و مادی است ، این ها (ابله) اند و از حکمت نصیبی ندارند و حد وسط بین سفه و بله را حکمت گویند در سوره بقره آیه 27 در تعریف حکمت فرموده: « و من یؤت بالحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً». (41)


(ملکه عفت) حد وسط بین شره و خمود است .
(شره) فرو رفتن در شهوات و افراط نمودن در لذائذ جسمانی است به طوری که از حد اعتدال خارج گردد . (خمود نفس) اهمال نمودن قوه شهوانی است به طوری که قوای شهویه فلج شود و بدن ضعیف و ناتوان گردد و از کار بیفتد و حد وسط بین این دو را (عفت) نامند که نه افراط و زیاده روی در مقتضیات شهوانی و امور مادی باشد و نه تفریط و اهمال نمودن آن ، و حد وسط آن قدری است که حفظ الصحه منوط به آن است و روی میزان عقل و شرع مراعات آن لازم است در کتاب کریم فرموده: « و لا تنس نصیبک من الدنیا». (42) و در جای دیگر فرموده: « کلوا و اشربوا و لا تسرفوا».(43)

41.کسی را که حکمت عطا گردیده شد بتحقیق که خیر بسیاری بوی عنایت شد.
42.فراموش نکن بهر ه خود را از دنیا بقول شیخ سعدی:(نه چندان بخور کز دهانت بر آید ***نه چندان که از ضعف جانت بر آید).
43.بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

(ملکه شجاعت) حد وسط بین (جبن و تهور) است.(جبن) در طرف تفریط قوه غضب است، کسی که در موقع لزوم قوه غضبیه را به کار نیندازد و دفع اذیت از خود یا دیگری ننماید در واقع این قوه را از کار انداخته.
(تهور) در طرف افراط و زیاده روی قوه غضبیه است کسی که اقدام نماید در امر هولناکی که بر خلاف حکم عقل و شرع باشد و خود را بی موقع در خطر اندازد او را (متهور) گویند نه شجاع در سوره بقره آیه 191 فرموده: « و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه». (44)

(ملکه عدالت) حد وسط بین (ظلم و انظلام)است. ظلم در طرف افراط عبارت از ستم کردن و تصرف جابرانه نمودن در مال و عرض مردم.
(انظلام) در طرف تفریط است و آن تمکین نمودن از ظلم و مطالبه حق ننمودن و زیر بار ظلم و ستم رفتن است در سوره بقره آیه 190 فرموده: « فمن اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم» در این مبارک آیه میزان عدالت را معین فرموده و اذن داده که کسی که بر شما ستم نمود و بر علیه شما از حقوق شما تجاوز نمود شما نیز در مقام انتقام به همان اندازه بر علیه او از حقوق وی تجاوز نمائید.

خلاصه عادل کسی است که تمام قوای نفسانی و طبیعی خود را روی میزان عقل و شرع معتدل نماید و هر یک را به جای خود و به حد وسط نگاه دارد.
و سخاوت که آن نیز یکی از اوصاف نیکو است ، حد وسط بین (اسراف و بخل) است چنان چه در سوره بنی اسرائیل آیه 31 خطاب به پیغمبر است: « و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتعقد ملوماً محسوراً».(45) اشاره به این که حد وسط بین بخل و اسراف را بگیر.

44.خود را بدست خودتان به هلاکت نیتدازید.
45.قرار مده دست خود را بسته به گردنت و مگشا آن را به طوری که بنشینی ملامت زده و حسرت خورده.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

و هر یک از اصول ملکات حمیده محتوی بر صفات عدیده و خصوصیات بسیار است که به ناچار باید از بیان آن خودداری نمائیم و اگر خواهی تفصیل آنها را بدانی مراجعه کن به کتب اخلاق مثل احیاء العلوم غزالی معراج السعاده نراقی ، اخلاق و راه سعادت بشر ( ترجمه طهاره الاعراق ابن مسکویه) و غیر اینها.
خلاصه اصول تمام صفات رذیله حب نفس و متابعت هوی و هوس و شیطان است، کسی که بتواند به مجاهده و به مخالفت نفس عقل خود را غالب گرداند بر نفس خود تمام صفات او تحت قاعده اعتدال قرار می گیرد و به فساد اخلاق گرفتار نمی شود.

و اول قدم ما به سوی سعادت و خوشبختی اینست که راستی و درستی را شعار خود گردانیم و کوشش کنیم درست کردار و درست گفتار و درست اعمال باشیم و از دورغ و دوروئی و تظاهرات بی حقیقت خودداری نمائیم و اگر دیدی بعضی در نتیجه تدلیس و حقه بازی موفق به بعضی امور شده اند و در اثر آن مالی اندوخته اند فریفته مشو اینها موقتی است سعادت مندی و کامیابی واقعی در اثر درستی و تقوی و ایمان و عدالت پدید می گردد.



[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

و یکی از صفاتی که منشأ بسیاری از فساد اخلاقی می شود حسد و حسد در زن ها بیشتر شیوع دارد در اخبار رسیده ( حسد ایمان را می خورد همان طوری که آتش هیزم را می خورد).

آدم حسود و خودخواه هر قدر نعمت های دنیا در دسترس او باشد نعمت های خود را فراموش می کند و همیشه چشم به نعمت های دیگران می ورزد و چون نعمت های الهی نسبت به مخلوقات بی انتهاء است بیچاره حسود همیشه در آتش حسد می سوزد و دنیا پیش چشمش تیره و تار می گردد.

خواهر خود را آزمایش کن اگر ذره ای حسد یا کینه یا کبر و نخوت یا حرص و طمع یا خودخواهی و خود پسندی یا محبت زیاد به مال و اولاد و یا توقعات بی موقع یا عجب و ریا و غیر اینها از اخلاق فاسده در خود باقی یافته بزودی خود را تصفیه کن و از خود زایل گردان و اگر صفت بدی در کسی عادت و ملکه شود دیگر عالج آن متعسر بلکه متعذر می گردد . و تا می توانی خود را خوش بین گردان و نسبت به بندگان خدا بدبین مباش زیرا بدبینی منشأ بسیاری از گناهان بزرگ می شود.


[/]

...

اگر بخواهیم یک یک از اوصاف رذیله و اخلاق فاسده را شرح دهم و راه علاج آن را بگویم کلام طولانی می شود و منافی با وضع این کتابست اجمالاً چنان چه در امراض طبیعی نخستین بایستی میکروب و آن چه منشأ مرض می شود تشخیص داد و پس از آن هر مرض را به ضد آن معالجه نمود ، در طب روحانی نیز همین طور است اول باید به کنجکاوی و مراقبت کامل روی میزان عقل و شرع مرض اخلاقی را تشخیص داد ، پس از آن مرض را به ضدش معالجه نمود.

مثلاً اگر دیدی با کسی دشمنی داری ومیل داری به وی صدمه بزنی در عوض با او دوستی و مهربانی نما و نیز اگر در خود کبر و نخوت دیدی به تواضع و افتادگی خود را معالجه کن و اگر از کسی حسد می بری و میل داری نعمت از وی گرفته شود تا می توانی سعی کن نعمت بر وی زیاد شود ، اگر بدبینی نفس خود را از فکر بد بگردان و در عوض خوش بینی را شعار خود گردان ، اگر عصبانی می باشی قبل از غلبه غضب به تلقین به نفس و ملامت به خود نفس خود را آرام گردان.

نگو این ها به اختیار خود انسان نیست ، اگر این طور بود تعلیم و تربیت بلکه تبلیغ و تعلیم پیغمبران و علماء و وعاظ بی ثمر بود و علاوه به تجربه وجدان معلوم شده که می توان به مجاهده با نفس و کوشش بسیار بعضی از اخلاق فاسده را عوض نمود خصوصاً اگر خلق بدی عادت و ملکه نفسانی نشده باشد تغییر دادن آن آسان است.

اینک کتاب روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی پایان رسید.
و الحمدلله رب العالمین
والصلوه و السلام علی النبی محمد صلی الله علیه و آله الطاهرین
به قلم: کمترین خادمه ای از خدام آل رسول صلی الله علیه و آله
و کوچک ترین ذره ای از ذراری بتول سلام الله علیها.




سلام استادریحانه عزیز

خسته نباشید.بسیارپرمحتوا وآموزنده بود

اجرکم عندالله

موضوع قفل شده است