كتاب روش خوشبختی (اثر بانو مجتهده امين)

تب‌های اولیه

130 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

فضائلی که باید در امام باشد

فضائلی که شیعه در امام شرط می داند
امام بايستي اعلم واشجع و اسخي و اورع و اعدل از تمام مردم باشد يعني علمش و شجاعتش و سخاوت و زهدش از تمام مردم برتر و بالاتر باشد تا آن كه سزاوار منصب خلافت و امامت گردد.

(اصل پنجم) آيا امام مثل پيغمبر بايستي معصوم باشد يعني در هيچ وقت نه در ايام كودكي و نه بزرگي به هيچ وجه خطا و گناهي نه عمداً و نه نيساناً از وي صادر نشده باشد.
هر خردمند و دانشمندي مي داند كه البته امام مثل پيغمبر بايد معصوم باشد تا آن كه كلام او مورد اطمينان واقع شود و سني ها عصمت را در امام شرط نمي دانند.

(اصل ششم) امام بايستي كاملاً عارف باشد به احكام و قوانين شريعت و معاني و تفسير قرآن را به وجهي كه مقصود بوده بداند و صاحب (نفس قدسيه الهي ) باشد و گر نه آن چه مقصود از امامت است كه حفظ مقررات شرع و اجراي احكام قرآن باشد از وي ساخته نمي شود بلكه اگر داراي اين خصوصيات نشد اسم امامت و پيشوائي تمام امت بر وي صادق نيست.
و چون كسي عارف (بمافي الضمير) نيست جز خدا كسي نمي داند چه كس داراي مقام عصمت و ولايت است پس بايستي تعيين خليفه از جانب خداوند به دست پيغمبر صلي الله عليه و آله باشد كه عالم به حقيقت همه چيز است نه اين كه امر امامت را به دست خلق گذارد.
چگونه ممكن است پيغمبر صلي الله عليه و آله با آن شفقت و مهرباني كه درباره امت داشت كه هر وقت مي خواست چند روزي از مدينه بيرون رود خليفه اي معين مي فرمود وقت رحلت از اين دنيا خليفه معين ننمايد ؟ هرگز ممكن نيست و چگونه ممكن است بعد از خود امر خلافت را مهمل گذارد در صورتي كه هيچ عملي نيست كه درباره او حكمي مقرر نفرموده باشد حتي راجع به ( بيت الخلا ) احكامي دارد از واجب و حرام و مستحب و مكروه، كسي كه اين نسبت را به پيغمبر صلي الله عليه و آله دهد كانه پيغمبر صلي الله عليه و آله را منشأ اختلاف و فساد دانسته و ساحت قدس رسول اكرم صلي الله عليه و آله منزه از اين نسبت است.

(امامت خاصه) آيا بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله چه كسي لايق منصب امامت و رياست عامه خلق بوده است؟
پس از آن كه ثابت شد كه به اتفاق تمام مسلمين بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله نصب امام و كسي كه زمام دار امور تمدن اسلامي و حافظ قوانين شرع و اجاي احكام الهي باشد لازم و واجب است به چند اصل مسلم ثابت مي شود كه خليفه بلا فصل بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله علي بن ابيطالب عليه السلام است.





اصولی كه بايد گفته شود

استشهاد به آیات بر امامت علی علیه السلام

استشهاد به اخبار نبوی بر امامت حضرت امیر علیه السلام

اصول چندي كه بايد گفته شود
اول چنان چه گفته شد به حكم عقل امام بايستي از تمام جهات افضل از رعيت باشد و به اتفاق دوست و دشمن حضرت امير عليه السلام بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله از تمام مردم بتمام جهات افضل بوده و افضليت آن حضرت چنان ظاهر و هويدا است كه در اثبات آن محتاج بدليل نيستيم و شرافت آن جناب بقدري باهر و پيدا است كه با اين كه دشمنان از راه بغض و حسد و دوستان از روي تقيه و ترس فضائل او را مخفي نمودند تمامي كتب و دفاتر و جرايد از مولفات سني و شيعه مملو از فضائل و مناقب آن بزرگوار است و مثل خورشيد در وسط روز افضليت او هويدا است ، كدام كتابي است كه محتوي بر ذكر صفات حميده او نباشد و كدام منصفي اقرار بر افضليت او ننموده ، كرامات و كارهاي فوق العاده او به شمار نمي آيد.

و از آن سرور اهل حق نقل مي نمايند كه فرموده ، تمام اسرار الله در كتب سماوي است و آن چه در كتب سماوي است در قرآن است ، و آن چه در قرآن است در سوره حمد است و آن چه در سوره حمد است مندرج در بسم الله است و آن چه بسم الله است در باء بسم الله است و من آن نقطه باء بسم الله مي باشم.

اگر از عملش گوئيم براي احدي از دانشمندان شكي نيست كه تمام علوم علماء رشحه اي است از رشحات درياي دانش و علوم غير متناهي او پديد گشته از حكمت الهي گرفته تا مرتبه علم حروف و لغت منتس به او است و كتاب نهج البلاغه و مواعظ و خطبه هاي ان حضرت شاهد بر اين مدعا است ، همين بس كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله در شأنش فرموده:( انا مدينه العلم و علي بابها).

ادامه دارد...




...

اگر از سخاوتش گویم شکی نیست که آن حضرت سخی تر از هر سخی و کریم تر از هر کریمی بوده و هرگز سائل را از خود محروم نمی نمود با خانواده خود روزها روزه می گرفت و شبها گرسنگی می خورد و آنچه به دست داشت به فقراء و بینوایان می داد و بذل و احسان آن حضرت باندازه ای بود که در شان مبارکش آیاتی نازل شد در سوره هل اتی فرموده : « و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً ».(29) که به اتفاق مفسرین از شیعه و سنی این آیه در شان آن بزرگوار نازل گشته و از اخبار بسیار معلوم می شود که حضرتش مزدوری می کرد و اجرت خود را در راه خدا می داد.

اگر از شجاعتش گویم به قدری شجاعت و دلاوری او ظاهر و هویدا است که از فرط شجاعت او را (اسد الله) و شیر خدا ملقب نمودند و حکایت مرهب خیبری و کشته شدن او به دست آن جناب و کندن درب خیبر مشهور و معروف است و چنان چه از کتب تواریخ و احادیث معلوم می شود تمام غزوات و جنگ هائی که در حیات رسول بر پا گردید بدست حضرت امیر علیه السلام فتح شد وقتی که اسلام غریب بود و مسلمان ها کم و دشمن ها غالب بودند در بعضی موارد حضرت امیر علیه السلام یک تنه با آن گروه کفار مقاتله می نمود و آنها را شکست می داد.

29. و طعام خود را انفاق می کنند با میلی که به آن دارند بر فقیر و یتیم و اسیر

ادامه دارد...



...

از عمر نقل می کنند که گفت: اگر شمشیر علی علیه السلام نبود دین اسلام بر پا نمی شد و نیز در باقی صفات مثل زهد، ورع ، بی اعتنائی او به دنیا ثابت و دوست و دشمن معترفند که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی به پایه و درجه او نرسیده است.

و تعجب در این جاست که آن جناب با آن فرط شجاعت و دلاوری که داشت بی اندازه خوش خلق و خنده رو و رقیق القلب و پر عاطفه بود چنان چه دشمنان خوش روئی آن حضرت را حمل بر عیب او می کردند و معلوم است شجاعت و رقت قلب ضد یک دیگر است و غالباً با هم جمع نمی شود.

(قوسجی) که یکی از بزرگان علماء سنی است در شرح تجرید گفته: ( اعراض آن حضرت از دنیا متواتر است با وجود این که قدرت بر تمام لذات داشت مکرر بدنیا خطاب می نمود ای دنیا دور شو از من آیا متعرض شده ای که مرا به دام خود بیاوری و فریفته لذات خود کنی ، هیهات هیهات دور است هنوز وقت آن نرسیده که مرا فریب دهی دیگری را مغرور کن مرا به تو حاجتی نیست من تو را سه طلاقه نمودم که دیگر رجوعی نیست. ای دنیا عیش تو کوتاه است قدر و منزلت تو کم است و امید تو اندک است بعد از آن فرموده آه از کمی توشه و دوری راه).

و سنی و شیعه نقل نموده اند که مکرر می فرمود: دنیای شما در نزد من خوارتر است از استخوان خوکی که آدم خوره دار لیسیده باشد و زهد آن حضرت به اندازه ای بود که هرگز غذای سیر نمی خورد و به نان جو و سرکه قناعت می نمود و می فرمود من سیر غذا بخورم و در مدینه بعضی شکم ها گرسنه باشد.

و نیز به اعتراف سنی و شیعه روزها به روزه و شبها به عبادت بسر می برد به طوری که عبادت آن حضرت ضرب المثل شده بود و ادله و براهین از طرق شیعه و سنی در فضیلتش به قدری زیاد است که مجلدات بسیار وافی به بیان آن نیست چه رسد به این مختصر.

ادامه دارد...




...

(اصل دوم) چنان چه در امامت عامه ثابت شد امام مثل پیغمبر بایستی دارای مقام عصمت باشد و از زمان طفولیت تا آخر عمر گناه و خطائی بلکه اشتباه و فسادی از وی سر نزده باشد.

و احدی از دانشمندان نگفته اند که در تمام عمر خلاف و خطائی که منافی با عقل و شرع باشد از حضرت امیر علیه السلام صادر شده باشد با این که دشمنان او بسیار و همیشه در مقام عیب جوئی در جستجوی این بودند که از او خرده گیری نمایند ، با این حال نتوانستند کوچک تر خلاف و خطائی نسبت به آن بزرگوار دهند و شاهد بر عصمت او آیه تطهیر است که به اتفاق شیعه و سنی درباره آل عبا نازل گردیده که یکی از آن پنج تن حضرت امیر علیه السلام است : « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً». (30)

پس به مقتضای این آیه آن حضرت در باطن از هر صفت زشت و پلیدی که از نجاست باطنی محسوب می گردد پاک و منزه و در ظاهر نیز از افعال نا شایسته که از نجاسات ظاهری به شمار می رود مبراء و پاکیزه است و همین است معنای عصمت و تا کسی دارای (نفس قدسیه الهیه) نباشد هرگز نمی شود در تمام عمر اندک خطاء و اشتباهی از وی سر نزند و کسی که جایز الخطا باشد شایسته جانشینی رسول صلی الله علیه و آله و ولایت امور دینی را ندارند.

30. خداوند اراده نموده که هر چرکی و قذارات را ببرد از شما اهل بیت و پاکیزه گرداند شما را در کمال پاکیزگی.

ادامه در پست بعدی...


...

(اصل سوم) پس از آن که معلوم شد که به حکم عقل تعیین امام از طرف خداوند با پیغمبر است زیرا کسی جز خدا نمی داند چه کسی لایق این مقام و دارای ملکه عصمت و عارف به رموز و اسرار قرآن و دانا باحکام الهی است و درباره احدی ادعا نشده که دارای مقام عصمت و افضلیت و نص بر امامت از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد مگر علی بن ابیطالب علیه السلام که
تمام فرق شیعه متفقند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله علی بن ابیطالب علیه السلام را به جانشینی خود و پیشوائی مسلمانان انتخاب فرمود و نیز همگی متفقند بر فضیلت و عصمت او و همین اقوی دلیل است بر امامت و خلافت آن حضرت و از اینجا می توان علم قطعی حاصل نمود بر این که او خلیفه بلا فصل پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله است.

و ادله و براهین از قرآن مجید و اخبار بر امامت او بی شمار است و اگر بخواهیم وارد آن شویم و لو به اشاره ای باشد کلام طولانی می شود (آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است) علامه حلی در کتاب (الفین) خود دو هزار دلیل بر امامت آن حضرت آورده است.
لکن برای نمونه اجمالاً اشاره ببعض آیات و احادیث می نمائیم:


ادامه در پست بعدی...


استشهاد به آیات بر امامت علی علیه السلام
در سوره مائده آیه 60 فرموده: « انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون».(31) سنی و شیعه تمام متفقند که این مبارک آیه در شان امیرالمومنین علیه السلام نازل گشته در وقتی که در حال نماز انگشتر بسائل مرحمت نمود.

و چون کلمه انما در اول آیه مفید حصر است یعنی منحصر می نماید صاحب اختیاری را به خدا و رسول خدا و مومنی که این صفت را دارد که نماز می خواند و در حال رکوع صدقه می دهد ، همین قرینه می شود که مقصود از (ولی) که در آیه است به معنای اولی به تصرف و صاحب اختیاری است نه به معنای دوست و یاری کننده چنان چه سنی ها حمل بر این معنی کرده اند زیرا که این معنی منافی با حصر است ، دوست و ناصر منحصر به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام نیست بلکه تمام مومنین باید دوست و یاور یکدیگر باشند.

در سوره نساء آیه 62 فرموده: « یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» به مومنین امر می فرماید که بایستی اطاعت نمائید خدا را و اطاعت نمائید رسول خدا را و اطاعت نمائید کسانی را که صاحب امرند.
شکی نیست که مقصود از صاحبان امر که (واجب الاطاعه ) می باشند امام است و امام کسی است که پیغمبر صلی الله علیه و آله او را به جانشینی خود پذیرفته نه سلاطین چنان چه بعضی از سنی ها می گویند هر عاقلی می فهمد کسی را که خداوند اطاعت او را مقارن با اطاعت خود و رسولش نموده نمی شود هر فاسق و فاجری باشد و چنان چه معلوم است غالباً سلاطین ظالم و فاسق می باشند چگونه می شود اطاعت آنها و لو به معصیت حکم نمایند واجب باشد.

و دیگر آیه « قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی» خداوند در این مبارک آیه امر می فرماید به رسول خود ، که بگو به مردم ، در مقابل زحمت نبوت ، و ابلاغ احکام الهی ، اجر و مزدی از شما نمی خواهم ، مگر مودت و محبت به نزدیکان و اقرباء خود ، و به اعتراف سنی و شیعه ، مقصود از ذوی القربی علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می باشند و این ها کسانی می باشند که به اجماع امت آیه تطهیر « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (32) در شان ایشان وارد شده است.


البته می دانید که مزد و پاداش هر عملی آن نتیجه و فائده ای است که مترتب بر عمل می گردد که بدون آن عمل بی ثمر و فائده می ماند و نکته کلام اینجاست که از این مبارک آیه بر می آید که رسالت رسول صلی الله علیه و آله بدون محبت ذوی القربی آن حضرت نتیجه و ثمر ندارد و شاید سرش این باشد که چون رسالت رسول صلی الله علیه و آله وقتی به ثمر و نتیجه می رسد که امام بر حقی که مفسر ومبین قرآن و مجری قوانین اسلام است بین مردم حکم فرما باشد.

این است که امر می فرماید به محبت و دوستی کسانی که زمامدار دین اسلام و مفسر و مبین قرآنند زیرا که پیغمبر بدون جهت امر به دوستی کسی نمی فرماید بلکه برای این است که لازمه دوستی اطاعت است و اطاعت آنها اطاعت حق تعالی است و نیز محبت به آنها عین محبت به حق تعالی است.

پس به خوبی از این مبارک آیه بر می آید که بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت و خلافت در ذوی القربی بزرگوار است که خداوند دوستی و محبت و ولایت آنها را پاداش و نتیجه رسالت قرار داده.

31. این است و جز این نیست که فقط صاحب اختیار شما خدا و رسول است و کسانی که ایمان آورده اند و آن ها کسانی می باشند که بپا می دارند نماز را و می دهند زکوه را در حالی که در رکوع می باشند.
32. بدرستی که خداوند اراده دارد این که ببرد از شما اهل بیت هر رجس و خبائث را و شما را طاهر گرداند و بسیار پاک گرداند.

ادامه دارد...


...

استشهاد به اخبار نبوی بر امامت حضرت امیر علیه السلام
اخبار نیز در این خصوص از حد و شماره بیرون است و یکی از آنها که از مسلمیات بین شیعه و سنی به شمار می رود و احدی از مورخین و ائمه احادیث در آن خدشه ای ننموده و در صحاح سته اهل تسنن و باقی کتب معتبره ایشان ثبت شده ، حدیث منزلت است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ( انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی) ای علی نسبت تو به من مثل هارون است به موسی مگر اینکه پیغمبری بعد از من نیست.

و دلالت این حدیث بر مدعای ما ظاهر و هویدا است زیرا هارون خلیفه و جانشین موسی علیه السلام بود ، حضرت موسی علیه السلام هر وقت سفر یا کوه طور می رفت برادر خود هارون را به جای خود می نشانید و اگر بعد از موسی علیه السلام زنده بود مسلماً هم نبی بود و هم خلیفه موسی علیه السلام.

اینجا رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند تو هم نسبت به من همین منصب را داری که به جای من و خلیفه من می باشی در تمام شئونات مگر مقام نبوت که پیغمبری به من ختم می گردد.


...

به اتفاق سنی و شیعه از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله نصی بر خلافت ابوبکر و عمر و عثمان نرسیده و نیز به اتفاق هیچ کدام دارای مقام عصمت و افضلیت نبودند.
هر خردمندی می داند اگر آن ها لایق منصب امامت بودند خود پیغمبر صلی الله علیه و آله آنها را به جانشینی خود پذیرفته و ایشان را به امامت و خلافت انتخاب می نمود

چنان چه اتفاقی بین شیعه و سنی است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روز هیجدهم ذی الحجه در (غدیر خم) که منزلی بین مکه و مدینه است وقتی خود و اصحاب از حجه الوداع بر می گشتند امر فرمود که از جهازهای شتر منبری ترتیب دادند و بالای منبر تشریف برد و پس از خطبه فرمود (الست اولی بکم من انفسکم) آیا من اولی به تصرف نیستم به شما از خود شما بر شما ، همه گفتند: آری یا رسول الله صلی الله علیه و آله تو صاحب اختیار ما می باشی ،

پس از آن دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: ( من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله) کسی که من مولی و صاحب اختیار اویم علی علیه السلام مولی و صاحب اختیار اوست و حضرت دعا فرمود درباره دوستان و یاری کنندگان علی علیه السلام و نفرین نمود درباره دشمنان آن سرور.

ادامه دارد...



...

و حدیث غدیر یکی از مسلمیات بین سنی و شیعه به شمار می رود چنان چه می نویسد هشتاد و شش هزار (86000) نفر شاهد بودند و تمام مورخین و اهل سیر و تواریخ از سنی و شیعه در کتب خود ثبت نموده اند.

خود سنی ها می نویسند: اول کسی که به حضرت امیر علیه السلام مبارک باد گفت و بیعت نمود (عمر) بود که گفت: بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مومن و مومنه) به به به تو ای پسر ابوطالب امروز پیشوا شدی بر من و هر مرد و زن مومنی.

و چون اهل تسنن نمی توانند در صدور این حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله حرفی بزنند (لفظ مولی را) به معنی دوست و یاری کننده گرفته اند زیرا که به این معنی نیز در لغت آمده و می گویند مقصود پیغمبر صلی الله علیه و آله این بوده که علی علیه السلام را دوست بدارید و او را یاری کنید.

کدام عاقلی قبول می کند که در چنین وقتی که هوا در منتهی درجه گرمی بود شخص پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم را در بیابان معطل کند و بفرماید علی علیه السلام را دوست دارید در صورتی که تمام مومنین موظفند یک دیگر را دوست دارند.

و چون این مختصر را به منظور خواهران و بانوان می نگارم و خانم ها غالباً بطرق احادیث و کتب و دفاتر سنی و شیعه آشنا نیستید و از رموز آیات و اخبار و طریق استدلال به آنها مطلع نمی باشید و نیز غرض ما در اینجا اختصار و ساده گوئی است لهذا ایشان را در مسئله امامت به فهم و وجدان خودشان حواله می دهم.

ادامه دارد...


...

هر کس اندک شعوری دارد می فهمد امامت که ریاست عامه است بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله بر تمام مسلمین و تا قیامت باید باقی باشد چیز کوچکی نیست زیرا امام کسی است که مال و جان و دین مردم بدست او است و اطاعت او بر تمام مردم واجب و لازم است و نیز امام مفسر و مبین قرآن و حافظ دین و قانون الهی است و هر کسی لایق این مقام نیست ، امامت عصمت و افضلیت می خواهد.

پس چگونه می توان قبول نمود که چنین امر مهمی بدست مردم باشد البته بایستی خود پیغمبر صلی الله علیه و آله به امر خدا تعیین امام و خلیفه نماید و دلیل بر بطلان کلام سنی ها همین بس که تعیین امام را بدست مردم می دانند و نیز عصمت و افضلیت را در امام شرط نمی دانند.

و نیز می گوئیم اگر بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله امام لازم بود چرا خود پیغمبر صلی الله علیه و آله معین نفرمود و اگر لازم نبود به چه مناسبت مردم خلیفه و جانشینی برای پیغمبر صلی الله علیه و آله تعیین نمودند و اگر گویند پیغمبر صلی الله علیه و آله این طور صلاح دانست این چنین امر بزرگی را بدست مردم و اجتماع مسلمین واگذارد چرا ابوبکر مخالفت پیغمبر صلی الله علیه و آله نمود و عمر را ولی عهد خود گردانید و نیز عمر امر خلافت بعد از خود را حواله به شورا نمود.

کسی که در این مطالب قدری دقیق شود به خوبی می فهمد که تمام این دسیسه چینی ها و تدلیس ها روی حب ریاست و حسد بوده خود موسسین غصب خلافت به خوبی می دانستند که امامت و خلافت حق علی علیه السلام است علماء سنی هم می دانند یا از راه تعصب یا از جهت تقیه اظهار نمی نمایند و بر هر دلیل اعتراضات بی مورد می آورند.



[="Tahoma"][="Navy"]

ادامه مطالب کتاب روش خوشبختی اثر بانو مجتهده امین


با

اثبات ائمه دوازده گانه و دلیل بر امامت امام زمان :doa(3):

[/]

اثبات ائمه دوازده گانه

اثبات ائمه دوازده گانه
از روی حقایقی که در اصول گذشته راجع به امامت علی بن ابیطالب علیه السلام ذکر کردیم به خوبی می توان اثبات نمود امامت یازده نفر اولاد آن حضرت را که هر یک بعد از دیگری امام و جانشین پیغمبرند.

و دلیل بر امامت هر یک بسیار است که در کتب ( امامیه) مفصلاً ثبت گردیده است.

و در اینجا به عنوان یادداشت بعضی از شرایط اساسی امامت را در ضمن چند اصل تذکر می دهم:
اصل اول- چون خداوند جن و انس را برای عبادت و بندگی خلق فرموده چنانچه در قرآن مجید است: « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» و عبادت فرع معرفت است تا معبود شناخته نشود عبادت تحقق نپذیرد و چنانچه واضح و هویداست معرفت و عبادت وقتی برای شخص میسر می گردد که پیشوا و رهنما داشته باشد و رهنما وقتی می تواند گمراهان را راهنمائی نماید که اولاً خودش کاملا مراتب کمال را پیموده و به مقصود رسیده باشد و ثانیاً فعالیت خود را در راه دیگران صرف نماید و رهنمای خلق گردد.

خلاصه کرم و رافت حق تعالی مقتضی است که همیشه برای نجات یافتن و هدایت شدن عموم خلق و توده مردم از طرف خود پیغمبری فرستد که مقنن قانون و واسطه بین حق و خلق باشد و قانون الهی را مقرر نماید و معاد و معاش مردم را تامین گرداند ، یا امامی که حافظ و نگهبان دین و اجراء کننده آن قانون الهی و شریعت پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد.

پس از آن که فهمیدیم شریعت و دین اسلام باید تاقیامت باقی بماند و دین حافظ و نگهبان می خواهد و قرآن مبین و مفسر لازم دارد به خوبی معلوم می شود که به حکم عقل بایستی سلسله امامت مقتضی نگردد و در هر وقتی امامی زمامدار دین اسلام باشد و بدون امام و پیشوا احدی به سر حد سعادت و نیک بختی نخواهد رسید ، همین است مضمون آن حدیثی که سنی و شیعه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می نمایند که فرمود: ( کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرده است مثل کسی که در زمان جاهلیت ( یعنی زمان قبل از اسلام) مرده) . از این حدیث معلوم می شود که در هر وقتی امامی لازم است و مردم موظفند امام زمان خود را بشناسند.


...

اصل دوم- چنان چه گفته شد هر کسی لایق مقام امامت و خلافت و جانشینی پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی باشد، امام بایستی دارای سه خصوصیت باشد:
اول: افضلیت که در تمام شئونات و خصوصیات افضل از تمام مردم باشد.
دوم: عصمت که نفس مبارکش از هر خطا و نسیان و آلودگی پاک و منزه باشد.
سوم: خود پیغمبر صلی الله علیه و آله یا امام قبل به دستور حق تعالی او را برای امامت و جانشینی خود انتخاب نموده باشند
و بعضی دو شرط دیگر گفته اند.

اول: معجزه یعنی کرامت وخارق عاداتی از او بروز و ظهور نماید که معلوم شود او از اولیای حق تعالی می باشد و نیز برای این که بدانیم در دعوای امامت صادق است و دیگر هاشمی بودن.

اکنون می گوئیم بطور حتم و یقین و به اتفاق سنی و شیعه این شرائط پنج گانه فوق در احدی از کسانی که ادعای امامت نموده اند موجود نبوده و تمام این خصوصیات پنج گانه بطور تواتر به ما رسیده و در محل خود ثبت گردیده که ائمه دوازده گانه ما باتمام وجه محقق و موجود بوده ، پس ثابت می شود امامت آنها.

به عبارت دیگر همین دلیل ما را بس که احدی غیر از اینها لایق امامت نبودند و به حکم عقل بایستی در هر وقت و زمانی لطفاً از جانب حق تعالی امامی که حافظ دین و مفسر و مبین قرآن باشد برای هدایت خلق منصوص گردد.

ادامه دارد...




...

پس نتیجه این شد که این دوازده نفر نور پاک امام وخلیفه و جانشین پیغمبر بوده اند و آیات و اخبار بر اثبات امامت هر یک از این دوازده نفر امام نیز بسیار است.

از جمله آنها همان آیه : « ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» و مراد از صاحبان امر که به لفظ جمع فرموده امامان و خلفاء می باشند که معصومند و از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله به نص صریح تعیین برای امامت شده اند

نه خلفائی که به اتفاق شیعه و سنی شالوده فسق و فجور و ستم بودند مثل بنی امیه و بنی عباس و دیگران،

و یا کسانی که بدون اذن پیغمبر صلی الله علیه و آله و بدون استحقاق غصب خلافت نمودند و به جای پیغمبر صلی الله علیه و آله بر کرسی خلافت نشستند

زیرا معقول نیست خداوند امر نماید به اطاعت فاسق و اطاعت او را مقارن اطاعت خود و رسولش گرداند.

ادامه دارد...



...

آیه دیگر: « فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» سئوال کنید از اهل ذکر اگر نمی دانید. سوره انبیاء آیه 7 و بنابر اخبار بسیار که از طریق سنی و شیعه ذکر می نمایند مراد از اهل ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام و اولاد معصومین آن جناب می باشند،

البته آنهایند مخزن علم رسول صلی الله علیه و آله و حاوی علم قرآن و معدن وحی و مظهر صفات ربوبی و آنها کسانی می باشند که خداوند آنها را از هر صفت زشت و پلیدی پاک و منزه نموده پس بایستی تمام علوم از سرچشمه دانش آنها اخذ شود و آنها لیاقت جانشینی رسول و پیشوائی مومنین را دارند نه هر جاهل و نادانی و آیاتی که به اشاره و کنایه دلالت بر امامت ائمه وارد شده بسیار است مختصر نمودیم.

در کتب صحاح سته که آن شش کتابی است از کتب معتبره سنی ها به چند سند روایت نموده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: ( دین اسلام همیشه بر پا است تا روز قیامت و بر مردم می باشد دوازده خلیفه که همه آنها از قریش می باشند).

ادامه دارد...



...

و در بسیاری ازاخبار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: ( عدد خلفای من عدد نقباء بنی اسرائیل است). و چنان چه نقباء بنی اسرائیل دوازده نفر بودند و تمام آنها اولاد انبیاء و اوصیاء بودند خلفاء دوازده گانه پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز بایستی مقام و مرتبه آنها نزدیک بپیغمبر صلی الله علیه و آله باشد.

حدیث دیگر که مشهور بین سنی و شیعه است این است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من از میان شما می روم و دو چیز بزرگ بین شما می گذارم ( کتاب خدا و عترت خودم اگر به این ها چنگ بزنید هرگز گمراه نمی شوید و این دو از هم جدا نمی شوند تا نزد حوض کوثر به من برسند).
پس از این حدیث معلوم می شود که همیشه و در هر زمانی با قرآن امامی می باشد که مفسر قرآن و رهنمای خلق است که مردم در گمراهی و جهالت نمانند.

تعجب این جاست که با این که کتب سنی ها پر است از فضائل این دوازده نفر نور پاک و احدی از دوست و دشمن نتوانسته کوچک تر خطا و سهوی یا لغزش و اشتباهی نسبت به آنها دهد تا کسی خودش نبیند شاید باور نکند که چه اندازه شرافت و فضیلت و معجزه و کرامت درباره هر یک از ائمه علیه السلام در کتب سنی ها نقل نموده اند وبا این حال تصدیق به امامت آنها نمی کنند این نیست مگر تصعب و متابعت آباء و اجداد و شاید بعض محققین آنها از ترس و تقیه اظهار نمی کنند.




دلیل بر امامت امام زمان
و این که حضرتش تا حال زنده است و وقتی ظاهر می شود و زمین را پر از عدل داد می کند پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد بسیار است که مجلدات زیاد وافی به ذکر آن نیست و اگر بخواهیم شمه ای از آن را ذکر کنیم باز سخن دراز می شود پس به ناچار اختصار می نمائیم به همان ادله ای که در اثبات باقی ائمه ذکر شد.

و آن حدیث مشهور و معروف بین شیعه و سنی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ( در آخر الزمان از اولاد فاطمه کسی ظاهر خواهد شد که زمین را پر از عدل می کند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد و آن شخص اسمش اسم من است و کنیه اش کنیه من و مالک تمام روی زمین گردد و مضمون این حدیث با اختلاف الفاظ متواتر معنوی است بین سنی ها و نیز دلیل دیگر تمام ادیان و مذاهب مختلفه که معتقد به خدا و پیغمبری می باشند عموماً متفقند که در آخر الزمان وقتی کفر و فساد عالم را فرا گرفت خداوند شخصی را می فرستد که مصلح جامعه باشد و فساد را به نظام و کفر را به ایمان تبدیل گرداند و زمین را از عدل و داد پر گرداند پس از آن که مملو از ظلم و جور شده باشد.

منتهی آن مصلح را هر کسی به اسمی می گوید ، یهودی ها گویند اسم آن الیاس است ،
عیسوی ها گویند آن شخص عیسی علیه السلام است ، بودائی ها گویند خود بودا است ، مسلمان ها به اعتبار حدیثی که بین تمام آنها مشهورو معروف است می گویند مهدی قائم از ذریه فاطمه سلام الله علیها است.

خلاصه همه متفقند که وقتی کفر و فساد عالم را گرفت به مقتضای عدل و کرم خداوندی لازم است مصلحتی بفرستد که مردم را از سرگردانی و گمراهی به جاده مشتقیم هدایت نماید.

امروزه چنان چه می بینیم کفر و ظلم سر تا سر عالم را فرا گرفته آیا محتاج به مصلحی که از طرف خدا باشد نیستیم ، البته محتاجیم ، حالا با خود فکر کن آیا این مصلح باید چه کسی باشد ، پیغمبری که به نبوت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله خاتمه یافت دیگر تا قیامت پیغمبری نخواهد آمد امامت نیز وقتی محقق می گردد که آن شرایطی که گفته شد که افضلیت و عصمت و نص از پیغمبر صلی الله علیه و آله یا امام سابق است درباره امام ثابت باشد آیا غیر از امام دوازدهم شیعیان اثنی عشری کسی دیگر لایق این منصب می باشد.




...

آیا می شود به امامت شناخت کسی را که رشته او متصل به ائمه نباشد اگر کسی غیر از امام دوازدهم که او را به اسم و رسم می شناسیم که او پسر امام حسن عسکری است و از طرف پدر بزرگوارش به خلافت و امامت پذیرفته شده در این زمان پیدا شود و ادعاء کند که من آن کسی هستم که پیغمبر صلی الله علیه و آله خبر داده در آخرالزمان می آید برای هدایت خلق به چه دلیل او را به امامت بشناسیم،فرض این است که رشته امامت قطع گردیده چه کسی او را برای امامت انتخاب نموده و به جانشینی خود وی را پذیرفته از کجا افضلیت و عصمت او را بفهمیم.

خلاصه پس از آن که دانستی به عقل و نقل ثابت است که دین اسلام حافظ و نگهبان می خواهد و نیز قرآن مفسر و مبین لازم دارد و مردم در هر وقتی و زمانی محتاج به رهنما می باشند پس به حکم عقل بایستی در هر وقتی و زمانی امامی باشد و چون بدون تعیین از امام سابق نمی شود کسی را به امامت پذیرفت و رشته امامت باید قطع نگردد ، ثابت می شود که امام زمان ما همان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله پسر امام حسن عسکری علیه السلام است و الآن زنده و ما از درک حضورش محروم می باشیم و وقتی اسلام به منتهای ضعف رسید و کفر و ظلم عالم را فرا گرفت البته ظاهر می گردد.

و غیبت او منافات با اصل مطلب ندارد زیرا وقتی به ادله و براهین از عقل و نقل ثابت شد که واجب و لازم است در هر وقت و زمانی مردم مبلغ و پیشوا و رهنما داشته باشند که وی حافظ دین و مفسر قرآن باشد معلوم می شود غیبت او برای مصالح چندی است که بایست مدتی از نظرها غایب گردد ، لکن در حال غیبت نیز وظائف خود را انجام می دهد یعنی به قدر امکان در حفظ دین می کوشد و اختلاف بین شیعیان را به هر ترتیبی که هست رفع می نماید و چنان چه گفته اند فائده امام غائب مثل فائده خورشید می ماند در روز ابر که جرم خورشید پیدا نیست لکن آثار وی هویدا است.


[="Tahoma"][="Navy"]

ادامه مطالب :



اسماء ائمه و تاریخ ولادتشان و وفاتشان

کتاب روش خوشبختی بانو مجتهده امین(ره)
[/]

اسماء ائمه


اسماء ائمه و تاریخ ولادتشان و وفاتشان


امام اول علی علیه السلام
پسر ابوطالب
پسر عمو وداماد پیغمبر صلی الله علیه و آله ،
کنیه اش ابوالحسن،
لقبش امیرالمومنین ،
مادرش فاطمه بنت اسد،
روز ولادتش بنابر مشهور سیزدهم رجب در کعبه معظمه متولد گشت ،
روز نصب خلافتش هیجدهم ذی الحجه الحرام در غدیر خم سال دهم هجرت رسول صلی الله علیه و آله

وفاتش بیست و یکم شهر رمضان سال چهلم هجرت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در اثر ضربت ابن ملجم ملعون شهید گردید

سن شریفش مشهور شصت و سه سال و دو ماه و هفت روز گفته اند
در سیزده سالگی اول کسی که از مردها اسلام قبول کرد آن حضرت بود،


هیچ وقت به بت سجده نکرد ،
همیشه فداکار پیغمبر صلی الله علیه و آله و اسلام بود کرامات بسیار از او ظاهر گردید،
قبر شریفش نجف اشرف است.

ادامه دارد...






...
خصوصیات و امتیازات وکرامات آن سرور عالم زیاد است که در این مختصر محل ذکر آنها نیست.

از جمله خصوصیات او این است که در آیه مباهله آنجا که فرموده ( انفسنا و انفسکم) به اتفاق مفسرین بانفس پیغمبر صلی الله علیه و آله یکی به شمار آمد و دیگر از مناقب آن حضرت آن که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: ( انا و علی من نور واحد) در اول خلقت نور من و علی یکی بود، و بعد دو قسمت شد قسمتی در صلب عبدالله و قسمتی در صلب ابوطالب قرار گرفت.

و دیگر تولدش در خانه کعبه، که احدی حتی پیغمبر صلی الله علیه و آله در کعبه متولد نشد، و اول کسی که از مردها به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد علی علیه السلام بود، و دیگر آن که به قول رسول اکرم صلی الله علیه و آله او قسمت کننده بهشت و جهنم است ، حامل لوای حمد است ، ساقی حوض کوثر است ، داماد پیغمبر صلی الله علیه و آله است.

و در شجاعت و سخاوت و باقی فضائل بشری بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله اول شخص عالم امکان به شمار می رود، و مناقب آن سرور به قدری ظاهر و هویداست که محتاج به ذکر نیست ، و دانشمندان و بزرگان عالم او را شخص دوم عالم می دانند ، و تمام علماء از خرمن آن بزرگوار خوشه چینی کرده اند.

ادامه دارد...


...
عدد اولاد آن بزرگوار، به قولی بیست و هفت ،
دوازده پسر و پانزده دختر

و به قول صحیح تر سی و شش نفر بودند ،
هفده پسر و نوزده دختر ،

چهار نفر آنها از بطن فاطمه زهرا سلام الله علیها بوجود آمدند ، و محسن در شکم آن حضرت سقط گردید .

محمد حنفیه از خوله دختر جعفر به هم رسید ،

و عباس و جعفر و عثمان و عبدالله مادرشان ام البنین است ، و هر چهار نفر ایشان در کربلاء شهید شدند.

زنان آن بزرگوار ، می نویسند سوای کنیزان دوازده زن نکاحی داشت بعضی را به تعاقب، وبعضی را باهم ،

اول فاطمه زهرا که در حیات او زن دیگر نگرفتند
(2) خوله بنت جعفر
(3) ام حبیب بنت بیعه
(4) لیلی بنت مسعود
(5) اسماء بنت عمیس
(6) ام مسعود بنت عروه بن مسعود ثقفی
(7) بنت ابی العاص که دختر زینب بنت رسول الله صلی الله علیه و آله است

و اسم های باقی زنان معلوم نیست.

ادامه دارد...





...

و شرح معجزات و کرامات آن حضرت کتاب علی حده می خواهد ، کندن در خیبر ، رد شمس و غیر اینها که از تعدد و شماره بیرون ا ست.

و نصایح و اندرزهای او نیز بسیار است ، از جمله آنها این است که فرموده ( با مردم طوری معاشرت نما که تا زنده ای تو را دوست دارند ، و بر مردن تو گریه کنند).

و نیز فرموده: ( زبان عاقل پشت قلب او است و قلب احمق پشت زبان وی است) عاقل اول فکر می کند و بعد سخن می گوید و آدم احمق فکر نکرده سخن می گوید بعد می فهمد بیجا گفته پشیمان می شود.

ادامه دارد...


...

و نیز از سخنهای آن بزرگوار است که به پسرش امام حسن علیه السلام توصیه فرموده:

( ای پسر من خودداری نما از دوست گرفتن شخص نادان که می خواهد با تو دوستی کند در عوض از روی نفهمی دشمنی می کند ،

و نیز با آدم بخیل رفاقت نینداز که در وقت احتیاج تو دست از رفاقت تو بر می دارد ،

و نیز با شخص فاسق دوستی نینداز که دوستی تو را به بهای اندک می فروشد،

و نیز دوستی و رفاقت مکن با آدم دروغ گو که دروغ گو مثل سراب است دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد یعنی تو را در زحمت و مخمصه می اندازد .

، و سخن های بزرگ آن بزرگوار بسیار است که به ناچار از بیان آن خودداری می نمائیم.




دوم امام حسن مجتبی علیه السلام ،


پدرش علی بن ابیطالب علیه السلام ،
مادرش فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله ،
و کنیه اش ابو محمد ،

روز ولادتش به قولی سوم شعبان و بنابر مشهور نیمه ماه رمضان بوده سال دوم هجرت ،
محل تولدش مدینه منوره ،

روز وفاتش بیست و هشتم ماه صفر سال چهل و نهم هجرت مشهور است و به قولی هفتم ماه صفر یا سلخ ماه بوده به زهر جفا شهید گردید ،

سن شریفش چهل و هشت سال بوده،
قبرش در بقیع است.

معجزات و کرامات بسیار از وجود مبارکش ظاهر گشته و خصوصیات و امتیازات آن جناب بی شمار است.

اول سبطین- اولاد رسول الله صلی الله علیه و آله زیرا که به اتفاق شیعه و نسی مقصود از (اولادنا) در آیه مباهله حسن علیه السلام و حسین علیه السلام می باشند.

و یکی از اهل بیتی است که آیه تطهیر درباره آنها نازل گشته « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» .


و یکی از پنج تن آل عبا به شمار می رود ،
اولاد بزرگ امیرالمومنین علیه السلام و وصی و خلیفه او ،
و از بطن فاطمه زهرا و صدیقه کبری سلام الله علیها بوجود آمده و از پستان عصمت شیر خورده.

در صفت حلم و بردباری معروف آفاق گردیده و یکی از امتیاز آن حضرت به شمار می رفت ،در حسن صوری و معنوی در منتهی درجه کمال بوده ، در جمال و کمال مشهور گردیده بود.

از جور معاویه و تابعین او حتی اصحاب و پیروان خود صدمات بسیار به وجود مبارکش وارد آمد و جفاها کشید و همه را تحمل نمود.

ادامه دارد...



...

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به او و برادرش حسین علاقه بسیار داشت چنان چه شیعه و سنی می نویسند بسیاری اوقات جای آن ها در دامن پیغمبر صلی الله علیه و آله بلکه سر شانه مبارک آن بزرگ وار بود و می فرمود: ( این ها دو جوانان اهل بهشت می باشند).

و همین طوری که آن جناب در صفت حلم و بردباری افضل از تمام مردم بود در سخاوت نیز سخی ترین اهل زمانش به شمار می رفت و در باقی صفات حمیده نیز از همه افضل بود و بایست همین طور باشد زیرا که در مبحث امامت ثابت شده که امام بایستی در تمام صفات نیک افضل از تمام اهل زمانش باشد ، و گرنه لایق امامت و پیشوائی خلق نمی باشد.

ادامه دارد...



[="Tahoma"][="Navy"]و از سخنان آن بزرگوار است که فرموده:
هلاکت انسان در سه صفت است : کبر ، حرص، حسد.
کبر دین را می برد و فاسد می گرداند ، ابلیس کبر نمود به لعنت الهی گرفتار گردید ،
حرص دشمن نفس بشر است ، حرص بود که آدم را از بهشت بیرون کرد ،
حسد باعث هر مفسده ای است.

قابیل از روی حسد هابیل را کشت. و سخن های بزرگ آن بزرگوار بسیار است.

در عدد اولاد آن حضرت بعضی پانزده پسر و دو دختر گفته اند ،
بعضی هفت پسر و چهار دختر گویند ،
بعضی بیشتر و بعضی کمتر گفته اند.

یکی از پسران آن جناب زید بن حسن است که صاحب کمال و جمال بوده زیدیه او را امام می دانند

و سه پسران دیگرش عمر و عبدالله و قاسم در کربلا شهید شدند و عدد زن های او نیز بسیار است.


[/]

سوم امام حسین علیه السلام

پدرش علی بن ابیطالب علیه السلام ،
مادرش فاطمه دختر رسول صلی الله علیه و آله ،
کنیه اش ابو عبدالله الحسین ،

روز ولادتش به قولی سوم ماه شعبان و به قولی پنجم ماه شعبان و به قولی پنجم ماه ربیع الاول و به قولی آخر ماه ربیع الاول سال سوم یا چهارم هجرت در مدینه متولد شد
روز شهادتش دهم محرم سال شصست و یکم هجرت در سن پنجاه و هفت سالگی یا پنجاه و هشت سالگی شهید گردید
محل دفنش کربلا.




[="Tahoma"][="Navy"]...

و فضائل و مناقب و مصائب آن حضرت به قدری زیاد است که هزاران کتاب در وصف آن نوشته شده ، و یکی از هزار اندکی از بسیار آن را نتوانسته اند شرح و بسط دهند.

آن قهرمان عرصه کربلاء ، آن مجاهد فداکار، آن قربانی راه حق تعالی ، برای روح ایمان و نشر قرآن ، در یاری دین جدش از جان و مال و اولاد و اهل و عیال و اصحاب گذشت، و هستی خود را فدا داد، و در راه حق و حقیقت فانی صرف گردید ( آری این است معنی حقیقی فناء فی الله ) تا آن که علم اسلام را ثانیاً بلند نمود ، و تمام مسلیمن را رهین منت خود گردانید.

و برای خلاص نمودن اساس اسلام از تسلط بنی امیه غیرت محمدی صلی الله علیه و آله، و شجاعت اسداللهی ، در ذات حسنی هویدا گردید ، و از طریق مظلومیت اساس بنی امیه را بر هم زد.

در فداکاری و جان بازی کاری کرد که چشم روزگار را خیره نمود در تمام نقاط عالم به اسم مبارکش احترام می گذارند ، و او را به شجاعت و دلاوری ستایش می نمایند.

و معجزات و کراماتی که از آن زبده عالم، چه در مدینه و چه در کربلاء حتی کراماتی که از سر مبارکش ظاهر گشته بسیار است که در مجلدات ثبت و ضبط نموده اند.

و خصوصیات و امتیازات آن بزرگوار نیز بسیار است ، دوم سبطین، اولاد رسول الله صلی الله علیه و آله ، یکی از پنج تن آل عبا، یکی از کسانی که آیه تطهیر درباره آنها نازل گشته.


[/]

...

شجاعت مصطفی صلی الله علیه و آله و مرتضی علیه السلام هر دو را دارا بود ، زور و بازوی یداللهی او به قدری بود که می نویسند در عرصه کربلا با لب تشنه یکه و تنها ، یک هزار و نهصد و چند نفر کشته و به جهنم فرستاد.

خداوند در خاک او شفاء قرار داده و دعاء در قبه حسینی رد نمی شود ، زیارت قبر شریفش معادل هزار حج و هزار عمره مقبوله بلکه زیادتر می باشد.

در حدیث است که پیغمبر صلی الله علیه و آله اشاره نمود به حسین علیه السلام و فرمود: این امام و پسر امام و برادر امام و پدر نه امام است ، نهم آنها قائم آنهاست.

عدد اولاد آن حضرت به قولی چهار پسر و دو دختر
و بقولی شش پسر و دو دختر و بقول صحیح تر شش پسر و چهار دختر.

عدد زنهای آن بزرگوار پنج زن نکاحی غیر از کنیزان داشت:
1- ام لیلی مادر علی اکبر
2- شهربانو دختر یزدجرد پادشاه عجم مادر امام زین العابدین علیه السلام
3- رباب مادر علی اصغر و سکینه
4- ام اسحق بنت طلحه بن عبدالله
5- قضاعه نام پدرش معلوم نیست.


امام چهارم علی بن الحسین علیه السلام

کنیه اش ابومحمد ،
لقبش زین العابدین ،
پدرش حسین بن علی علیه السلام ،
مادرش بنابر مشهور شهربانو دختر یزدجرد پادشاه عجم ،

روز ولادتش بقولی پانزدهم جمادی الثانی و به قولی یازدهم شهر رجب و به قولی پنجم ماه شعبان در سال سی و هشتم یا سی و ششم از هجرت تولد یافت ،
سن شریفش پنجاه و هفت سال یا پنجاه و هشت سال بوده

و عبدالملک او را مسموم نمودند
قبر مبارکش در بقیع است.


اگر تمام مصائب و آلام دنیا را در یک جا جمع کنند مساوی با کوچک تر مصیبت امام سجاد علیه السلام نمی شود ، واقعه کربلاء شهادت شهداء اسیری خود و دختران پیغمبر صلی الله علیه و آله توهین دشمنان، شماتت اعداء ، مصائب آن بزرگوار به قدری است که زبان از گفتن عاجز و قلم از نوشتن قاصر است.

و معجزات و کرامات بسیار از آن وجود مبارک ظاهر گشته که در کتب شیعه و سنی ضبط است.

و خصوصیات آن سرور نیز بسیار است ، از جمله صحیفه کامله که منسوب بوی است ، و مشتمل بر علوم و معارف بسیار و در مقام دعاء ومناجات قاضی الحاجات است ، و آن را (عروه الوثقی) شیعیان می نامند.

و چون زمان تقیه بود ،بیشتر علوم و معارف از طریق بندگی را به توسط دعاء به شیعیان خود تعلیم می فرمود و گریه و مناجات او در شب و روز به قدری بود که در تعداد یکی از گریه کنندگان عالم به شمار می رود. و به قدری سجده نمود که (به سید الساجدین) ملقب گردید و به اندازه ای عبادت نمود که (زین العابدینش) نامیدند.


[="Tahoma"][="Navy"]...
و در عدد اولاد آن حضرت اختلاف است ، در جنات الخلود گفته: به قولی هفت پسر و نه دختر
و به قولی دوازده پسر و چهار دختر
و به قولی هفت پسر
و به قولی یازده پسر ،
و به قول دیگر یازده پسر و پنج دختر بودند: [=B Mitra]1- امام محمد باقر علیه السلام [=B Mitra]2- زید [=B Mitra]3- عمر [=B Mitra]4- عبدالله [=B Mitra]5- حسن [=B Mitra]6- حسین اکبر [=B Mitra][=B Mitra]7- حسین اصغر [=B Mitra]8- عبدالرحمن [=B Mitra]9- سلیمان [=B Mitra]10- محمد اصغر [=B Mitra]11- علی اصغر و از دخترها ، خدیجه ،فاطمه، ام کلثوم و باقی معلوم نیست.

و از سخنان سودمند اوست که فرموده:
از پنج کس حذر کن و با وی رفاقت و دوستی نینداز ،

اول: خودداری کن از مصاحبت و رفاقت با آدم دروغ گو که دروغگو مثل سراب است که دور را نزدیک نشان می دهد و نزدیک را دور.

دوم: خودداری نما از معاشرت نمودن با آدم فاسق زیرا فاسق دوستی تو را به لقمه ای یا کمتر می فروشد.

سوم: رفاقت و دوستی نینداز با آدم بخیل زیرا که تو را محتاج و فقیر می گرداند،

چهارم: خودداری نما از معاشرت با آدم احمق زیرا احمق و نادان می خواهد به تو نفع رساند در عوض از روی نفهمی به تو ضرر می رساند ،

پنجم: معاشرت منما با کسی که قطع رحم می کند و با خویشاوندان خود دوستی و همراهی نمی کند زیرا یافته ام در کتاب الله همچه کسی ملعونست.

و نیز از سخنان اوست که فرموده:
کمال معرفت و دین مسلم در چند چیز است: [=B Mitra]1- ترک کردن کلامی که فائده برای دین یا دنیای وی ندارد [=B Mitra]2- خودداری نمودن از خصومت و نزاع [=B Mitra] 3- صبر و حلم نمودن در ناملایمات روزگار 4- حسن خلق.


[="Tahoma"][="Navy"]

امام پنجم محمد بن علی علیه السلام

کنیه اش ابوجعفر،
لقبش باقر علوم ،
پدرش علی بن الحسین علیه السلام،
مادرش ام عبدالله بنت الحسین
و حضرت باقر از طرف پدر و مادر هر دو علوی بوده

در سال پنجاه و هفتم یا پنجاه و هشتم از هجرت در مدینه متولد شد ،
عمر شریفش پنجاه و هفت سال و به قولی پنجاه و هشت سال و به قولی پنجاه و نه سال بوده،

وفاتش هفتم ذی الحجه و به قولی در ماه ربیع الاول و به قولی در ماه ربیع الثانی در مدینه به زهر جفا شهید گشت.

و معجزات و کرامات بسیار از آن حضرت نقل می نمایند که در کتب اخبار ضبط و ثبت گردیده.

و خصوصیات و امتیازات و القاب او نیز زیاد است او را باقر علوم گویند یعنی شکافنده علمها ، و نیز القاب دیگر دارد مثل ذاکر ، شاکر ، هادی، صابر ، جامع، حاضر و غیر اینها که دلالت می کند بر زیادتی علم و کمال او و اینکه در تمام کمالات افضلیت دارد بر تمام خلق.

در عدد اولاد آن بزرگوار خلافست ،
به قولی چهار پسر و دو دختر ،
به قولی سه د ختر
و به قول صحیح تر پنج پسر و دو دختر داشت: [=B Mitra]1- حضرت امام جعفر صادق علیه السلام [=B Mitra]2- عبدالله که هر دو از یک مادر بودند [=B Mitra]3- ابراهیم [=B Mitra]4- عبدالله که آنها نیز از یک مادر بودند [=B Mitra]5- علی [=B Mitra]6- زینب از یک مادرند 7- ام سلمه مادرش معلوم نیست.

زنهای آن جناب سوای کنیزان خاصه دو زن نکاحی داشت ،
یکی ام فرده بنت قاسم بن محمد مادر امام جعفر صادق و عبدالله بود ،
دوم ابن حکم مادر ابراهیم و عبدالله.


...

و از سخنان سودمند آن جناب این است که فرموده:
هیچ عبادتی بهتر از نگاهداشتن شکم و فرج از حرام نیست و هیچ چیز نزد خداوند دوست تر از سئوال کردن از او نیست و بهترین اعمال نیکی کردنست و هیچ چیز نزدیک تر به عقوبت از بد کردن نیست ،و بدترین عیوب اینست که در عیوب خود کور و در عیب مردم هوشیار باشی، و مردم را امر کنی به کاری که خود نکنی ، و نهی نمائی به چیزی که خود ترک ننمائی و همنشینان خود را آزار نمائی به سخن ها و کارهای بی فائده.

و نیز از سخنان آن بزرگوار است که توصیه می فرماید به جابر به پنج چیز:
[=B Mitra]1- اگر کسی به تو ظلم نمود تو به وی ظلم مکن [=B Mitra]2- اگر کسی به تو خیانت نمود تو به او خیانت مکن [=B Mitra]3- اگر کسی تو را تکذیب نمود به غضب نیا [=B Mitra]4- اگر کسی تعریف از تو نمود خوشحال مشو [=B Mitra]5- اگر کسی مذمت تو را نمود جزع مکن و فکر کن در آنچه درباره تو گفته شده اگر صحیح است بدان غضب حق تعالی بر تو بزرگتر است از آنکه در نظر مردم بی قدر باشی ، و اگر مردم به تو افترا زدند و درت نبوده آنچه درباره تو گفته اند ثوابی برای تو می باشد بدون اینکه زحمتی کشیده باشی.


[="Tahoma"][="Navy"]

امام ششم جعفر بن محمد علیه السلام

کنیه اش ابوعبدالله ،
لقبش صادق ،
پدرش امام محمد باقر علیه السلام،
مادرش قرینه،
کنیه مادرش ام فروه،

ولادتش در مدینه در هفدهم ربیع الاول در سنه 83 یا 80 واقع شده،
بعلت سمی بوده که منصور خلیفه به او داده بود ،
وفاتش به قولی بیست و پنجم شوال و به قولی بیست و پنجم ماه رجب عمر شریفش مشهور شصت و پنج سال و بعضی شصت و چهار گفته اند ،
محل دفنش بقیع.

فضائل و مناقب امام جعفر صادق علیه السلام به قدری زیاد است که زبان از وصف آن عاجز و قلم از تحریر آن قاصر است.

اسم مبارکش و لقب شریفش دلالت دارد بر فضائل و مناقبش، زیرا جعفر نام نهر جاری است ، و فیضان علوم و معارف از آن سرور مثل نهر جاری سیران داشت ، صادق و مصدق ، راست گفتار و درست کردار ، حلیم

و بردبار، رقیق القلب و ترحم کننده بر بیچارگان ،فاضل و حکیم و زاهد.

خلاصه در تمام صفات حمیده و فضائل نفسانیه از تمام مردم برتری داشت ، نشر علوم و احکام و معارف از آن وجود شریف ناشی گردیده ، زیرا که در عصر دولت بنی مروان منقرض گردید، و دولت بنی عباس به نام تشیع ظاهر شد، این بود که بنی عباس به آن حضرت احترام می کردند و در نتیجه زمینه برای نشر علوم اندازه ای باز شد.

و اصحاب و یاران و راویان آن جناب را به چهار هزار و سیصد و چند نفر شمرده اند.


[/]

...

دانشمندان و فضلاء در مجلس موعظه و درس آن جناب حاضر می شدند و از آن وجود مبارک تعلیم می گرفتند و علم می آموختند و مذهب شیعه به وجود او رونق گرفت ، این است که اثنی عشریه را جعفری مذهب گویند.

با طبیعیین و مادیین بسیار مجادله می فرمود و آنها را مجاب می نمود بطوری که بسیاری از آنها اسلام اختیار می نمودند.

فضائل و مناقب آن بزرگوار به قدری بوده که به شمار نمی آید و دوست و دشمن با فضیلت و اعتراف دارند.

در کتاب جنات الخلود روایت از خود آن حضرت است که فرموده:
نزد ما اهل بیت است علم به آن چه از اول عالم واقع شده و آنچه تا آخر عالم واقع می گردد و علوم ومعارف در قلب ما الهام می شود

و ما کلام ملائکه را می شنویم و شخص او را نمی بینیم و نزد ما است جفر احمر و جفر ابیض ، جفر احمر ظرفی است که اسلحه رسول الله در وی است،

و در نزد هر کس از ما باشد امامت تفویض به او است یعنی او امامست و هرگز بیرون نمی آید تا قیام قائم اهل بیت و جفر ابیض ظرفی است که تورات موسی علیه السلام و انجیل عیسی علیه السلام و زبور داوود علیه السلام و صحف ابراهیم علیه السلام و سایر کتب سماویه در آن ضبط است

و نزد ما است صحف فاطمه سلام الله علیها و در آن نوشته است هر چه حادث می شود تا قیامت از نام های کسانی که پادشاهی خواهند نمود ،

و نزد ما است جامعه و آن کتابی است که طول او هفتاد زراع است که به خط علی علیه السلام و املاء رسول الله صلی الله علیه و آله نوشته شده و تمام حدود و احکام و آن چه مردم محتاج به او می باشند در آن ثبت است.

از هشام بن حکم که یکی از بزرگان اصحابش بود نقل می نمایند که گفت از ابی عبدالله حعفر بن محمد صلی الله علیه و آله در یک مجلس پانصد مطلب راجع به علم کلام سئوال نمودم حضرت از همه آنها جواب کافی فرموده ، از روی تعجب گفتم: قربانت ، البته برای امام لازم است علم قرآن و علم احکام ، اما علم به امثال این علوم چه لزوم دارد، فرمود: آیا گمان می کنی خداوند کسی را حجت گرداند بر خلق و نزد او نباشد علومی که مردم محتاج به او باشند.



[="Tahoma"][="Navy"]...

عدد اولاد آن بزرگوار به قولی فقط هفت پسر داشت ؛
و به قول صحیح تر هفت پسر و سه دختر داشت:
[=B Mitra]1-اسماعیل که اسماعیلیه او را امام می دانند در صورتی که اسماعیل در زمان حیات خود امام جعفر صادق علیه السلام از دنیا رفت و اسماعیلیه دو فرقه اند : یک فرقه او را زنده و امام زمان می دانند ، و فرقه دیگر قائل به فوت او و پسر او را امام می دانند.

[=B Mitra]2-موسی بن جعفر علیه السلام [=B Mitra]3- عبدالله افطح [=B Mitra]4- اسحق [=B Mitra]5- محمد [=B Mitra]6- عباس 7- علی ، دختران آن حضرت ام فروه فاطمه، نام دختر دیگر معلوم نیست.

زنان او دو زن نکاحی داشت و چند زن از اسراء ،

و از سخنان سودمند اوست که در بحار از هشام بن سالم چنین نقل می نماید که گفت: شنیدم ابا عبدالله علیه السلام به حمران می فرمود:
ای حمران همیشه به اشخاصی نظر نما که در مقدرات پست تر از تواند، و نظر مکن به کسانی که از تو بالاترند( یعنی همیشه به زیر دست خود نظر کن) تا آن که قانع گردی به آن چه قسمت تو شده و لایق زیادتر گردی

و بدان عمل کمی که از روی یقین باشد بهتر است از عمل بسیاری که از روی یقین نباشد

و بدان که نیست ورعی که نافع تر باشد از اجتناب نمودن از آن چه خداوند حرام فرموده

و خودداری نمودن از اذیت مومن و ترک نمودن غیبت آنها

و عیشی خوشتر از خوش خلقی نیست

ومالی نافع تر نیست از قناعت به کم،

و جهل و نادانی نیست که ضررش زیادتر باشد از عجب به نفس.


امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام

لقبش کاظم،
کنیه اش ابوالحسن و ابو ابراهیم نیز گفته اند،
پدرش جعفر بن محمد علیه السلام ،
مادرش حمیده بربریه از اسراء بربر بوده ، نامش فاطمه صاحب جمال و کمال و در علم و دانش مقام بلندی داشته ،

تولدش در ماه صفر در سنه 108 و بقولی 128 بعد از هجرت بوده، عمر شریفش پنجاه و چهار سال و به قولی پنجاه و پنج و به قولی شصت و پنج سال بوده ،
هارون الرشید در حبس او را به زهر شهید کرد
و در کاظمین مدفون است.


آن امام مظلوم از دشمنان دین بسیار جفا کشید ، و از بنی عباس مثل هادی و مهدی و هارون الرشید ستم های زیاد به آن حضرت نمودند، و آن وجود شریف را چند دفعه در حبس زجر دادند و همه را بردباری و تحمل نمود ، و به قدری صبر نمود که اختصاص پیدا نمود بصفت حمیده (کظم غیظ) این بود که او را کاظم لقب نمودند یعنی فرو برنده خشم و غضب.

فضائل و کرامات بسیار از آن وجود مبارک ظاهر گردیده چنان چه اهل تاریخ از سنی ها کرامات زیادی از آن بزرگوار نقل نموده اند و کتاب های بسیار در فضائل او نوشته شده.

و اصحاب و یاران آن حضرت بسیار بودند لکن از دشمنان تقیه می نمودند و معجزات و کرامات بسیار از آن وجود مبارک ظاهر گردید که در کتب شیعه و سنی ثبت و ضبط گردیده.


...

و از سخنان سودمند آن حضرت که در ضمن توصیه مفصلی که به هشام فرموده این است که: لقمان به پسر خود گفت: ای پسر من دنیا دریای عمیق است که در وی غرق شده عالم بسیار و کشتی که تو را از غرق نجات دهد تقوی است ، و طناب آن کشتی ایمان است ، و شراع آن کشتی توکل است و قوام آن کشتی به عقل است ، و راه نمای آن کشتی علم است ، و سکنه آن صبر است.(33)

ای هشام برای هر چیزی دلیلی است و دلیل عقل فکر است، و دلیل فکر سکوت است ، و برای هر چیزی پیشنهادی است و پیش رو عقل تواضع است و در جهل و نادانی تو همین بس که ترک نکنی آنچه را که نهی گردیده شده ای از آن ، ای هشام اگر در دست تو گردوئی باشد و مردم او را لؤلؤ و جواهر بدانند نفعی به حال تو ندارد زیرا تو می دانی آن گردوئی است و به عکس اگر در دست تو لولو و جواهر باشد و مردم گمان کنند گردوئی است ضرری به حال تو ندارد زیرا تو می دانی دارای جواهر می باشی تا آخر حدیث که خیلی مفصل و منظوری بر کلمات حکمت آمیز است.

عدد اولاد آن حضرت در جنات الخلود است
هیجده پسر و نوزده دختر بودند:
[=B Mitra]1-امام رضا علیه السلام [=B Mitra]2- ابراهیم که در منتهی حسن و کرم بود [=B Mitra]3- عباس [=B Mitra]4- قاسم این چهار نفر از کنیز بودند [=B Mitra]5- اسماعیل [=B Mitra]6- جعفر [=B Mitra]7- هارون [=B Mitra]8- حسن ، این چهار نفر نیز از کنیز بودند [=B Mitra]9- احمد که به کرم و جلالت و عبادت امتیاز داشت و در شیراز مدفون است و به قولی همان شاه چراغ است که در شیراز معروف است. [=B Mitra]10- محمد [=B Mitra]11- حمزه [=B Mitra]12- عبدالله [=B Mitra]13- اسحق [=B Mitra]14- زید [=B Mitra]15- حسن [=B Mitra]16- فضل [=B Mitra]17- سلیمان اینها از چند مادر بودند دختران نیز بسیار بودند فاطمه کبری ، فاطمه صغری ، رقیه، حکیمه و باقی آنها که نوزده نفر بودند.

عدد زن های آن حضرت ، زن نکاحی نداشت همه اولاد آن جناب از کنیزان بودند و نام ایشان معلوم نیست.

33.
[=B Mitra]دنیا مثال بحر عمیقی است پر نهنگ ***آسوده عارفان که گرفتند ساحلی
[=B Mitra]
[=B Mitra]



امام هشتم علی بن موسی علیه السلام


کنیه اش ابوالحسن ثانی،
لقبش رضا ،
پدرش موسی بن جعفر علیه السلام ،
مادرش از اسرای نوبه او را طاهره نام گذاردند و عالمه و فاضله و عابده عصر بوده ،

ولادتش پانزدهم یا یازدهم شهر ذی القعده یا ذی الحجه 148 یا 153 بعد از هجرت در مدینه متولد گشت،
سن شریفش مشهور پنجاه و پنج سال گفته اند و به قولی پنجاه و یک سال و به قول دیگر چهل و نه سال و چند ماه و در ایام حیاتش معجزه و کرامات بسیار از وجود مبارکش ظاهر می گشت

و محل دفنش در چهار فرسخی طوس که مقبره هارون الرشید بوده و امروزه اثری از قبر او پیدا نیست و محل زیارتگاه شیعیان است،
مامون او را به زهر جفا شهید گردانید.

خصوصیات و امتیازات آن بزرگوار بسیار است و لقب مشهورش رضا و رضی است ، . ملقب به رضا گردید برای آن که در مرتبه رضا که بالاترین صفات حمیده و مقام مقربین است در منتهی درجه کمال بوده و آن امام غریب مظلوم از ظالمین بسیار جفا کشید و همه را تحمل نمود و به تقدیرات الهی راضی بود.

و از سخنان سودمند او است که فرموده: مومن ایمانش کامل نیست مگر وقتی که در وی سه صفت باشد یکی از حق تعالی ، و یکی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و یکی از امام علیه السلام، اما صفت حق تعالی کتمان سِر (یعنی سِر کسی را فاش ننماید) ، اما از پیغمبر صلی الله علیه و آله با مردم مدارا نماید ، از امام در سختی ها و ناملایمات دنیا صبر نماید و بردبار باشد.

و از سخنان او است: عبادت به زیادتی نماز و روزه نیست بلکه عبادت بسیار تفکر و تدبر کردن در مخلوقات خدا و اوامر او می باشد.


...

و معجزات و کرامات بسیار آن سرور بسیار است ، و از تمام ائمه علیه السلام زیادتر کرامت از آن وجود شریف ظاهر گردید، و نشر علوم و حکمت در زمان او به منتهی درجه کمال رسید، زیرا مامون عباسی که در آن زمان خلیفه بود اظهار تشیع نمود و اعتراف کرد که خلافت حق امام رضا و آباء کرام اوست نه حق بنی امیه و بنی عباس ، این بود که امام رضا علیه السلام مجال وسیعی پیدا نمود برای نشر علوم و حکمت،
و نیز در آن زمان کتب حکمت حکماء یونانی به عربی ترجمه شده بود ، و شبهات و اشکالاتی بین دانشمندان به میان آمده بود که احدی غیر از امام که خزینه علوم پیغمبر صلی الله علیه و آله شبهات را مطابق دین جدش پیغمبر صلی الله علیه و آله ببیان واضح جواب می فرمود و حقیقت و سر مطالب را به مردم می فهمانید.

و به قدری علوم ومعارف از آن وجود مبارک هویدا و ظاهر گردید که تمام دانشمندان آن زمان اعتراف به فضلیت و امامتش نمودند ، و نیز تمام مورخین از شیعه و سنی فضائل و کرامات او را ضبط نموده اند.

عدد اولاد آن بزرگوار:
به قولی فرزند منحصر به یک پسر بود و او امام محمد تقی علیه السلام است ،
و به قولی سه پسر داشت
و به قولی شش پسر
و به قول صحیح تر پنج پسر و یک دختر.

و زن های آن حضرت دو زن نکاحی داشت ، یکی ام حبیبه دختر مامون الرشید و اسم زن دیگر معلوم نیست.


[="Tahoma"][="Navy"]

امام نهم محمد بن علی علیه السلام

کنیه اش ابوجعفر ثانی،
لقبش تقی الجواد،
پدرش علی بن موسی الرضا،
مادرش ام ولد و شبکیه خیزران نامیده شده و از اهل بیت ماریه قبطیه بود و از زنان برجسته عالم به شمار می رفت،
تولدش دهم ماه رجب و به قولی سیزدهم یا هجدهم یا دوازدهم ماه رمضان سنه ولادتش 195 هجری قمری در مدینه متولد شد،
سن مبارکش بنا بر مشهور بیست و پنج سال و دو ماه و هیجده روز گفته اند

و در پشت سر جدش امام موسی بن جعفر علیه السلام در کاظمین مدفونست
و بتوسط معتصم عباسی یا زن آن حضرت مسموم گردید.


فضائل و کرامات آن بزرگوار بسیار است ، و خلافت و وصایت از پدرش امام رضا علیه السلام به او منتقل گردید ، و نه ساله بود که پدرش امام رضا علیه السلام شهید گردید، و در همان سن کودکی کرامات و معجزات محیر العقول از وجود مبارکش ظاهر گردید ، و بزرگان شیعه از اطراف به خدمتش می رسیدند و اخذ مسائل مشکله می نمودند، چنین نقل می نمایند که در یک روز سی هزار مسئله مشکل از حضرتش سئوال نمود و همه جواب کافی بیان فرمود.

و در زمان خلافتش از معتصم عباسی جفاهای بسیار کشید و نگذاشتند امرار حیات نماید این بود که در سن جوانی آن حضرت را شهید نمودند(الا لعنه الله علی القوم الظالمین).

و آن حضرت به اعتبار امتیازات و خصوصیاتی که در وجود مبارکش بود چند لقب داشت،
تقی که مشهورترین القاب او است ،او را تقی گفتند زیرا که تقوی و پرهیزکاری او در منتهی درجه کمال بود ،
و دیگر از صفات برجسته او جود و بخشش بود به این اعتبار او را جواد گفتند ، و نیز لقب های دیگر به اعتبار صفات حمیده اش دارد.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

عدد اولاد آن جناب به قولی دو پسر و پنج دختر
و به قول صحیح تر دو پسر و دو دختر داشت.
پسران آن حضرت یکی علی بن محمد علیه السلام امام علی النقی امام دهم شیعیان و دیگر موسی و دختران یکی فاطمه و دیگر امامه است.

زن های آن حضرت سوای کنیزان یک زن نکاحی داشت و او ام الفضل دختر مامون الرشید بود که مامون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام او را طلبید و دختر خود را به او عقد بست.

و از سخنان سودمند اوست که در ضمن حدیثی فرموده: (34) کسی که بدون علم عمل کند فساد او زیادتر می گردد از اصلاح او ، و کسی که به قلب رو کند به حق نزدیک تر می گردد به او از کسی که بدن خود را به زحمت بیندازد درعبادت ، و کسی که پیروی نماید شهوات و هوای نفس خود را ، دشمنان خود را به آرزوی خودشان می رساند ، یعنی کسی که بدلخواه خود عمل کند در مهلکه می افتد و دشمنان او خوشحال می شوند و فرمود : کسی که با مردم مدارا ننماید در زحمت و مهلکه می افتد تا آخر کلامه الشریف.

34. روایت در بحار مجلسی(ره) است.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

امام دهم علی بن محمد علیه السلام

کنیه اش ابوالحسن ثالث ،
لقبش الهادی، النقی ،
پدرش امام محمد تقی علیه السلام ،
مادرش از اسراء بود سوسن نام داشت و به قولی وی را سمانه می گفتند و در منتهی جمال و کمال صوری و معنوی بود در زهد و تقوی نظیر نداشت،
ولادتش مشهور دوم ماه رجب گفته اند و به قولی پنجم و به قولی سیزدهم ماه رجب بوده و به قولی نیز دهم ذی الحجه و به قولی هفدهم آن و به قولی نیمه ماه جمادی الاخر در سنه 214 هجری قمری در موضعی از حوالی مدینه متولد شد ،
سن شریفش چهل و دو سال و به قولی چهل و یک سال و شش ماه و به قولی چهل سال بوده ،
وفاتش بیست و ششم جمادی الاخر و به قولی دوم ماه رجب و به قولی پنجم یا سیزدهم آن سنه 250 واقع گردید
و به زهر جفا او را شهید نمودند
و در سر من رای در منزل مسکونی خود مدفون است.

و کرامات و فضائل و خصوصیات آن بزرگوار نیز بسیار است ، از روایات معلوم می شود در موقع وفات پدر بزرگوارش هفت ساله بوده ، و با این صغر سن به قدری کرامت و علم و فضل از آن وجود مبارک ظاهر گردیده و بروز ظهور نموده که به غیر از انبیاء و اولیاء از کسی ممکن نیست ظاهر گردد.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

و از سخنان سودمند او که در بحار مجلسی نقل می نماید این است که فرموده: هر کس از خدا بترسد همه کس از وی می ترسد ، هر کس اطاعت خدا کند همه او را اطاعت می نمایند،

و فرمود: کسی که اطاعت کند خالق را باک ندارد از سخط و غضب مخلوق، و کسی که اطاعت نماید مخلوق را و خدا را به غضب آورد پس یقین داشته باشد که خداوند مخلوق را بر وی مسلط می گرداند (یعنی او را به سخط و غضب آنها گرفتار می نماید).

و فرمود نمی توان خالق را توصیف نمود مگر به آن چه خودش خود را معرفی نموده و چگونه می توان توصیف نمود خالقی که حواس عاجزند از ادراک وجودش ، و وهم و پندارها قاصرند از شناسائی کوچک تر اوصافش، و ممکن نیست چشمها باو احاطه نماید.(35)
بزرگتر است از آنچه وصف نموده اند او را وصف کنندگان و عالی تر است از آنچه تعریف نموده اند او را تعریف کنندگان ، بهمه چیز دور است در عین نزدیکی بآن و نزدیک است بهر چیزی در عین دوری از آن تا آخر حدیث که خیلی مفصل است.

عدد اولاد آن حضرت به قولی سه پسر و یک دختر
و به قول صحیح تر چهار پسر داشت:
[=B Mitra]1-امام حسن عسکری علیه السلام [=B Mitra]2- حسین [=B Mitra]3- محمد 4- جعفر کذاب ، که می نویسد با آن که در منتهی درجه فسق بود بعد از پدرش ادعای امامت نمود و با امام حسن عسکری علیه السلام مجادله می نمود و مردم را به جبر به امامت خود دعوت می نمود و بعد از برادرش امام حسن عسکری علیه السلام نیز مدعی امامت و جانشینی او بود.

اما زنان آن حضرت چون در یک جا مسکن نمی گرفت همه از اسراء بودند و زن نکاحی نداشت.

35.قوله ( لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار ) چشم ها او را درک نمی کنند لکن چشم ها را درک می نماید.


[="Tahoma"][="Navy"]

امام یازدهم حسن بن علی علیه السلام

کنیه اش ابو محمد ،
لقبش الزکی العسکری ،
پدرش اما علی النقی ،
مادرش اگر چه از اسراء بود لکن از زن های بزرگ عالم به شمار می رفت و گویند پادشاه زاده بوده و برای او چند نام گفته شده: حدیثه مسماه بحرینیه
و حضرت عسکری چهارم ماه ربیع الثانی یا هشتم یا دهم از آن یا دهم ماه رمضان در سنه 231 یا 233 هجری قمری در مدینه متولد شد ،
سن مبارکش مشهور بیست و هفت و بیست و هشت سال گفته اند

و به علت زهری که به آن حضرت خورانیدند شهید گردید و در سر من رای در منزل خود پهلوی پدر بزرگوارش مدفون است.

معجزات و کرامات و فضائل و مناقب آن بزرگوار مثل آباء کرامش بسیار بوده چندین معجزه از آن وجود مبارک نقل می نمایند و در کتب ضبط نموده اند.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]...

و اصحاب و یارانش نیز بسیار بوده اند

و پنج لقب برای آن حضرت گفته اند:
اول: زکی از جهت تزکیه نفس مبارکش به زکی ملقب گردید.
دوم: خالص چون در تمام امور خلوص نیت داشت ملقب به خالص گردید.
سوم: سراج چون ایمان به وجود مبارکش روشن بود او را سراج یعنی چراغ لقب نهادند.
چهارم: هادی زیرا هدایت کننده و رهنمای مردم بود.
پنجم: عسکری و او را عسکری گفتند برای آن که از جور خلفای عباسی آن حضرت را در میان قشون توقیف می نمودند و خلفای عباسی اگر چه به ظاهر به آن حضرت احترام می گذاشتند لکن در باطن بی اندازه از جور آنها در شکنجه و آزار بود به طوری که از پشت پرده با شیعیان خود صحبت می نمود.

و در فضیلت او همین بس که اولادی از آن وجود مبارک ظاهر گردید که عالم را به نور علم و دانشش منور می گرداند و زمین را پر از عدل و داد می کند پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد.

اولاد آن بزرگوار : گویند اولاد او منحصر بود به یک پسر و او مهدی محمد بن حسن است که منتظر قدوم مبارکش می باشیم و غیر از نرجس خاتون که ازاسراء بود و مادر امام حجت بود زن دیگری نداشت.


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

امام دوازدهم محمد بن حسن علیه السلام مهدی صاحب العصر و الزمان


اسم مبارکش اسم پیغمبر
( م ح م د)
و کنیه اش کنیه پیغمبر صلی الله علیه و آله ابوالقاسم و ابوعبدالله یعنی یک صد و هشتاد و دو اسم برای آن حضرت گفته اند
و القاب او نیز بسیار است

و او همان کسی است که پیغمبر صلی ا لله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام خبر داده اند که وقتی فسق و کفر عالم را فرا گرفت از پس پرده غیبت ظاهر می گردد و جامعه را اصلاح می نماید و عالم را روی پایه عدل استوار می گرداند و دین حق و سلطنت حقیقی محمدی صلی الله علیه و آله در آن وقت عالم را فرا می گیرد

و پیغمبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام آنچه قبل از ظهور آن حضرت از فسق و فجور و هرج و مرج و باقی اموری که فعلاً بسیاری از آن را مشاهده می نمائیم و آنچه هنگام ظهور پدید می گردد تمام را به تفصیل بیان فرموده اند کسانی که درک آن زمان را بنمایند به همان علامات به خوبی او را می شناسند.

معجزات و کرامات بسیاری قبل از غیبت از آن بزرگوار ظاهر گردیده و حین ظهورش نیز ظاهر می گردد.

و خصوصیات و امتیازات آن سرور نیز بسیار است ، طول عمر که اقرار بر آن ندارد مگر مومنی که قلبش مطمئن باشد به ایمان و دیگر از خصوصیات او زیادتی عمر بدن مبارکش تغییر نمی کند و همیشه به سن آدم چهل ساله می ماند.




[/]
موضوع قفل شده است