جمع بندی قیامت عمومی است یا شخصی؟

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="YellowGreen"]سلام خدمت دوست گرامی.......شاید منم بتونم یه جواب برای سوال ایشان داشته باشم.....جواب سوال 1 ..طبق ایات قران قیامت تحقق یافتنی هست...وحتما ایجاد میشود..وانسان پس از گذراندن عالم برزخ چه فرد خوبی باشد ویا چه بد باشد..وقتی قیامت فرا رسید به عالم قیامت منتقل میشود خواهی نخواهی..........در عالم برزخ تنها روح عذاب میبیند و در قیامت روح و جسم باهم عذاب میبینند.....و در عالم برزخ منتظران مهدی چشمشان به دیدار با اقا روشن میشوند.....[/]

آینده;478957 نوشت:
باعرض سلام مجدد..

و مجددا عرض سلام و ادب خدمت شما استادبزرگوار ..

1 درمورد تشبیه عالم دنیا به عالم جنین بگمانم اشتباه فاحشی صورت گرفته که شاید لازم باشد اصلاح گردد .. البته شاید تنها از بعد مادی منظوربوده که هردو عالم مادیات میباشند درغیراینصورت خیر تشابه چندان خوبی نبوده و آیا بنظر شما این تشابه از همه لحاظ یا همه ابعاد قابل تعمیم یا انطباق خواهدبود..؟؟ {اختیاروجبر را منظور میباشد..به این دلیل که عالم دنیا را همه مدعی هستیم که همش جبرنیست و نیمی هم اختیارخودانسان است که دخیل است اما عالم جنین را کجا خود انسان یا نطفه صاحب اختیارخود بوده یا میباشد..؟؟ ازاین لحاظ گفتم تشابه چندان خوبی نبوده یا نخواهدبود و اگر منظور و غرض چیز دیگریست بفرمایید تا بهترمتوجه شوم}

2 بستر محسوس فرمودید بله کاملادرست میفرمایید و البته همه میدانیم که وجودنشانه ها و محسوس و نامحسوس هم از اهمیت بالایی برخوردار بوده و خواهندبود که این نشانه ها هم همانگونه که عرض شد محسوس یا مریی و آشکاراند یا نامحسوس و نامریی یا تاحدودی سرپوشیده که اگر سلسله مراتب را دنبال نمایید از نشانه های محسوس به نشانه های بظاهر نامحسوس هم خواهیم رسید که احتمالا هدف خالق هم دقیقا همین بوده یعنی انسان یا خلیفه الله را با نشانه های مرئی به دنیای نامرئی خود وارد نماید تا اسرار بیشتری برایش هویداگردد کاری که فعلا غربیان بشدت بدنبال آن بوده و به نتایج بسیارمفیدی هم دست یافته اند .. و اگرمنظورازتشابه این دو فقط همین بوده یا این منظور بوده که تشابه بسیار خوب و علمی و منطقی و در خور توجه بوده که با این دید میتوان نتیجه گرفت که تشبیه سازی حقیر هم ازهمین راه به این منزل رسید که توانستم بین عالم دنیوی انسان {عالم جنینی انسان} با عالم برزخی انسان را با این مثال و تشبیه قابل درک بهترنمایم که هر دو نیز با آنچه خودشما و بزرگان دیگرفرمودند جور در آمده و خواهندآمد یعنی سلب احتیارانسان در هر دو دوران یا عالم که در هر دوی این دنیاها گویا انسان هیچ اختیاری از خود ندارند و هرچه هست دست دیگران است که عالم جنین هم تقریبا همین وضعیت را دارا میباشد یعنی جنین خود هیچ اختیاری ندارد و هر چه هست بدست اطرافیان و خاصه والدین و خاصه مادر میباشد..

3 فرمودید خوب است فقط در دایره روایات .. که البته این قسمت ازفرمایش شما را با احترام بشما قبول نداشته که البته دلیل هم دارد و این یعنی محدودنمودن خود {ایرانیان و شیعیان} که یعنی هرچه تفکروتحقیق است متعلق به گذشته باشد یا محقق و متفکر فقط نگاهش به گذشته 1400 پیش باشد و مبادا حرف و سخنی جدید و تازه حتی علمی یا عقلی و منطقی بیان گردد ..؟؟{چون فعلا برای خودحقیرچنین برداشتی صورت گرفته که آیا این تشابه از جانب حقیر اشتباه بوده که نمیبایست بیان میگردید که اگرچنین است لطفا بفرمایید تا تصحیح گردد}

4 و در پایان و البته گذشته از همه این موارد لطفا بفرمایید شما خودتان نظرخودتان درمورد این تشابهه یا تشبیه چیست و لطفا شفاف هم بفرمایید که به عقل و منطق خود شما و با توجه به آنچه که تاکنون شنیده یا خوانده یا میدانید آیا سازگاری پیدا نموده و تشبیه خوبی بوده یا خیر و چرا..؟؟ {منظور دوم یا نهایی این پرسش این است که آیااین تشابه میتواندازلحاظ عقلی و منطقی مورد توجه قرار گرفته و دانش پژوهان امورقرآنی یا دینی را برای رسیدن به واقعیات بیشتری درمورد عالم برزخی یا کشفیات دیگر دینی یاری رساند یا خیر ..؟؟ بنابراین نظر شما بعنوان یک استادوکارشناس مسائل دینی در مورد این تشابه که بنوعی مادی و معنوی یا رابط بین دو دنیای کاملا جدای از هم از عالم ماده و عالم بالاترازماده یا همان دنیای نادیده یاماورائی بوده و میباشد شاید بنوعی بتواند مهم و تاثیرگذار هم باشد}}

{باسپاس}

باسلام مجدد به شما عضو آینده نگر :Gol:
گرچه به نظر این مسله تحلیل لازم وکافی خودش را در یافت نمود ه وظاهرا دیگر جای برای طرح آن نیست چون تکرار همان مطالب قبل در نوشته شما گرامی رخ نموده است . ولی در خصوص دو فراز اخر باید گفت :
باید توجه داشت که جزئیات مسله برزخ وزندگی انسان در آن عالم برای عقل آدمی قابل درک نیست عقل نمی تواند وارد جزئیات این مسله بشود ونفیا یا اثباتا نظر دهد . از این رو جای این سخن که شما تصور نماید حرف جدید طرح شود ومانند آن در این مقوله نیست ((چون به هوس راست نیایید به تمنا نشود)) در این باب عقل آدمی مهمان آموزه های دین است باید تلاش خود را در فهم درست از آن آموزه ها متمر کز نماید وگرنه خود توان درک آن را ندارد . این مسالیل زمان مند نیست تا گفته شود 1400 سال قبل بوده ومانند . این کار عقل نیست تا چنین قضاوت کند ویا بخواهد حرف نو بیاورد .این امور فرا عقلی است وبا کمان وکمند عقل شکار نمی شود پس خود را به زحمت نیندازید .
اما در باره درست یا درست نبودن تشبیه شما قبلا بحث شد به گفته آن حکیم (( اگر در خانه کس است یک حرف بس است ))

Seyyed*;478494 نوشت:
سلام
مشکل همینه که صدرا در جلد نهم اسفار روایاتی رو نقل میکنه که دقیقا بیان میکنند کمل پل صراط رو با سرعت برق خاطف طی میکنند.

حالا اگه شما روایاتی نقل کنید که کمل بعد از مرگ برزخ و قیامت مطلقا ندارن ممنون میشم ذکر کنید.


سلام
همین عبور همچون برق خاطف یعنی کمال به لحاط مدارج قیامت لذا توقفی ندارند بلکه به سرعت عبور می کنند همانطور که در سایر منازل و مراتب اینگونه سیر سفر دارند
یا علیم

[="Tahoma"][="Navy"]

معلق;478805 نوشت:
سلام
ميل به بقا براي يك موجود جسماني چگونه مي تواند روحاني باشد؟؟!
چرا ثابت نمي شود! وقتي وعده قرآن هم مطابق با اين ميل است

اين را هم در نظر داشته باشيد كه انكار معاد جسماني يعني خدشه وارد كردن به تعاليمي كه بر پايه پاداش و جزا در قرآن استوار است.


سلام
اگر حس جاودانگی در بعد جسمانی انسان اصالت داشت با مرگ، فنا و نابود نمی شد اما این تمایل در روح اصالت دارد چون با مرگ و نابودی بدن مادی روح همچنان باقی است
ضمن اینکه نسبت دادن تمایل به جسم خالی از ادراک و شعور یک تسامح بیش نیست
انکار معاد جسمانی به معنای عدم دخالت ماده در معاد است و نه عدم بدن لذا همه وعد و وعیدها حق بوده و محلش بدن مثالی است
یا علیم[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

لازم و شایان ذکر اینکه قیامت انواع و معانی مختلفی داره !

برای مثال میشه گفت
هر روزه برای هر انسان بیدار و هوشیار که با نظر به عالم پس از مرگ و (عقبی) عقبای خود زندگی میکنه
یک جور قیامت به حساب میاد . مخصوصا برای افرادی که دنیا رو به کوتاهی دو روز میدونن و بنابر وظیفه به اعمالی که موجب خشنودی و رضای خلق و خداست پرداختن و روز رفتن مدیونی به جا نمیذارن ...

همونطور که شیرین تر اشاره شده
مطمعنا هر نوع قیامتی برای اینطور افراد سهل یا آُسان تر بوده و خواهد بود

چون بالاتر از خدا نیست و انسانی که به خدا رسیده
مابین خود تا خدا رو بارها درک یا مشاهده کرده و آزمایش شده و آموخته !
در روز قیامت حالا به هر شکل و نوع . حرفه ای و استادانه حاضر خواهد شد
مگر اینکه نعوذ بالله خود رو در حد خدا فرض کرده باشه ...

مثل دوره های تحصیلی و روز امتحان که یکی زودی میزنه میره و دیگری ...
[/]

http://www.askdin.com/thread36287.html
جمع بندی _1
پرسش : با توجه به اینکه عالم قیامت به لحاظ مرتبه وجودی و نه زمانی و مکانی بر عوالم دنیا و برزخ اولویت دارد:
1) آیا هر شخصی به سلوک و موت ارادی در دنیا می​تواند دنیا و برزخ را پست سر بگذارد و به قیامت برسد چون واصلین حق به لقاء الله در همین دنیا می​رسند و شرط رسیدن به مقام بقا بعد از فنا عبور از عوالم ثلاثه دنیا و برزخ و قیامت است؟
2) آیا اشخاص غیر سالک و غیر واصل هر کدام به صورت شخصی و با توجه به استعداد و ایمان و عمل صالحشان باید به موت طبیعی به برزخ منتقل شوند و بعد از طی منازل برزخ به قیامت و بهشت و جهنم قیامتی نائل شوند؟ آیا قیامت مسئله شخصی است یا عمومی به این معنا که همه ارواح باید در برزخ منتظر بمانند تا ظهور امام مهدی(عج) و رجعت واقع شود و کوهها و دریا و خورشید از بین برود بعد قیامت برای آنها ظهور کند؟ کدام نظریه مطابق واقع و بیان کننده اسرار وحی و قرآن و روایات و شهود اهل الله است؟ اگر قیامت در عالم مجرد از زمان و مکان است چرا تحقق آن در بعضی آیات قرآن منوط به زوال طبیعت مثل ستارگان و خورشید و ... فرض شده آیا این آیات تأویل روایی دارند؟
همیشه این سؤالات با توجه به پاشخهای مختلف برای بنده شفاف و روشن نشده امیدوارم اینبار مطالب روشن شوند.

پاسخ در دو محور بیان می شود :
الف_در باره فراز اول باید گفت این معنا برای اسان کامل قطعی است ولی برای دیگران اگر هم باشد اثباتش کمی دشوار است اما در باره انسان کامل همان است که در کلام مولوی آمده :
زاده شافی است احمد در جهان صد قیامت اندر او بینی نهان
ذو قیامت را همی پرسیده اند کی قیامت تا قیامت راه چند
با زبان حال او گفتی بسی که ز محشر حشر را پرسد کسی
رو قیامت شو قیامت گر ببین دیدن هر چیز را شرط است این
اما در عین حال، در خصوص اصل ادراک برزخ وعبور از آن برای حضرات معصومین یا زمان آن، عده‌ای از اندیشمندان معتقدند که این بزرگوران، گرچه برزخ دارند ولی برزخی به مراتب کوتاه‌تر از دیگران دارند.
امام راحل (ره) در کتاب چهل حدیث خودشان آورده‌اند: «برزخ و قبر انسان، روشن‌تر و گشاده‌تر، و مکث انسان در آن، کمتر است و لهذا برای اولیای خدا، بیشتر از سه روز ـ چنانچه در بعضی روایات است ـ عالم قبر نیست؛ آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.» (1)
علامه تهرانی با صراحت بیشتری از آیات الهی این گونه استفاده می‌کند:
«بندگان مُخلَص خدا پس از آن‌كه از دنیا رفتند، در برزخ توقّف ندارند. در قیامت نیز حشر و حضور ندارند. صیحه برزخى اوّل كه صور إماته است و صیحه دوّم كه صور إحیاء است، هیچ‌كدام در آن‌ها اثر ندارد؛ چون از این مراتب و درجات عبور كرده‏اند و در عالمى‏ مافوق عالم برزخ و عالم حشر و نشر و حساب و كتاب و عَرْض و سؤال وارد شده، و وجودشان و سرّشان به حقیقت وجه اللهىّ متحقّق گردیده است كه مرگ و بوار و فناء و نیستى در آن‌جا راه ندارد.» (2)
نکته دیگر این که انسان کامل همه نشأت طبیعی و مثالی و عقلی را یک جا دارد. یعنی اگر سایر مردم با مرور ایام به تدریج از دنیا عبور نموده و به برزخ و عالم مثال می‌رسند و از آن جا با برپایی رستاخیز وارد عالم آخرت می‌گردند، انسان کامل قبل از مرگ در دنیا نشئه برزخی و اخروی را داراست و در آن جا حضور و ظهور دارد.
از این رو پیامبر در شب معراج نه تنها عالم عناصر و اجرام آسمانی را مشاهده کرد، بلکه عالم برزخ و کسانی را که در آن بودند، مشاهده نمود و آن گاه به عالم فرشتگان که نشئه تجرد عقلی است ، رفت و بعد به عالم ربوبی (عالم اله) بار یافت. بنابر این اگر افراد عادی بعد از مرگ به عالم برزخ می‌رسند و حیات برزخی می‌یابند، انسان کامل حتى قبل از رحلت و شهادت همه عوالم وجود از جمله عالم برزخ را داراست و می‌بیند و در آن حضور می‌یابند.
اگر مفهوم برزخ و حیات در برزخ روشن گردد، پاسخ سؤال روشن‌تر خواهد شد. طبق آنچه از کتاب و سنت استفاده می‌شود، آدمی در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است.‌ انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در دنیا انجام داده ، مورد بازپرسی خصوصی قرار می‌گیرد و پس از محاسبه اجمالی ، طبق نتیجه‌ای که گرفته شد، به زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار رستاخیز عمومی به سر می‌برد.(3)
جای تردید نیست که انسان کامل (پیامبر و ائمه علیهم السلام) حیات برزخی بدین معنا ندارد و در برزخ تا هنگام فرا رسیدن قیامت نگاه داشته نمی‌شوند، چون حیات برزخی بازداشتگاه برای فرا رسیدن زمان حضور دادگاه و بازجویی حاکم شرع است.(4) انسان کامل چنین سرنوشتی ندارد، چون مورد این گونه بازجویی قرار نمی‌گیرد و حسابش روشن است و نیاز به ندامتگاه برزخی و تکامل برزخی ندارد. چون حساب‌شان صاف است و نیازی به تصفیه حساب ندارد.
از آن جا که طفره محال است، گرچه انسان کامل در برزخ توقف ندارد و مثل سایر مردم در آن جا نگاه داشته نخواهد شد، ولی به صورت گذر از آن جا عبور می‌کند . برزخ در مسیر راه آنها است، گرچه منزل و توقفگاه آنان نیست و آنها بعد از رحلت از عالم برزخ عبور کرده و به نشئه برتر دیگر که کامل‌تر است می‌رسند.
ب_در باره فراز دوم باید گفت :
روز قیامت روزی است که همگی به دادگاه قیامت فراخوانده شده و اجتماع و ازدحام اولین و آخرین است از این رو به آن "یوم الجمع" گفته شده است (5) و ازدحام مردم در آن روز به گونه ای است که امواج جمعیت مثل اواج دریای متلاطم در هم فرو می رود:
وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ في‏ بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (6)
و در آن روز (كه جهان پايان مى‏گيرد)، ما آنان را چنان رها مى‏كنيم كه درهم موج مى‏زنند و در صور [شيپور] دميده مى‏شود و ما همه را جمع مى‏كنيم!
رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فيه (7)
یکی از مصیبت های روز قیامت ، رسوا شدن انسان نزد خلایق است .در روایت آمده خدا در قیامت به بنده می گوید:
عبدي أما استحييت ولا راقبتني ولا خشيتني ؟ قال: فيقول: سيدي قد أسأت فلا تفضحني فإن الخلائق ينظرون إلى (8)
بنده من آیا از من حیا نکردی و من را مراقب خود ندیدی و از من نترسیدی؟ بنده عرض می کند: خدایا من بد کردم و بندگانت نظاره گر منند، مرا رسوا مکن.
در عین حال در این روز هر کس به تنهایی و فردی محشور می شود و از یاوران و پشتیبانان و اعوان و انصاری که برای خود تصور می کرد ، خبری نیست و هر کس فقط مشغول خود و به فکر نجات خویش است و هول و هراس خود ، او را از دیگران غافل کرده است :
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُون (9)
و (روز قيامت به آنها گفته مى‏شود:) همه شما تنها به سوى ما بازگشت نموديد، همان‏گونه كه روز اوّل شما را آفريديم! و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سر گذارديد! و شفيعانى را كه شريك در شفاعت خود مى‏پنداشتيد، با شما نمى‏بينيم! پيوندهاى شما بريده شده است و تمام آنچه را تكيه‏گاه خود تصوّر مى‏كرديد، از شما دور و گم شده‏اند!
وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (10)
و همگى روز رستاخيز، تك و تنها نزد او حاضر مى‏شوند!
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيه (11)
در آن روز هر كدام از آنها وضعى دارد كه او را كاملًا به خود مشغول مى‏سازد!
بنا بر این حشر جمعی است چون محکمه ای است برای احقاق حق ها و. باید ظالم و مظلوم با هم باشند و فردی است چون هر کس فقط به فکر خود هست و مشغول به گرفتاری خود. راه هم چنين در قيامت پنجاه موقف و ايستگاه است در برخي حشرجمعي است و در برخي فردي .

پی‌نوشت‌ها:
1. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوازدهم، 1376، ص 124.
2. محمد حسین حسینی طهرانی، معادشناسى، نور ملكوت قرآن‏، بی‌تا، ج‏4، ص 212-211.
3. علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 101، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1348ش.
4. همان.
5. شوری (42) آیه 7.
6. کهف (18) آیه 99.
7. آل عمران (3) آیه 9.
8. مجلسی ، بحار الانوار ، بیروت ، الوفا ، 1403 ق ، ج 8 ، ص 211.
9. انعام (6) آیه 94.
10. مریم (19) آیه 95.
11. عبس (80) آیه 37.

http://www.askdin.com/thread36287-5.html
جمع بندی_2 . ادامه سوال از قیامت :
پرسش : درست است که زمان در برزخ با زمان دنیوی ما تفاوت دارد ولی بالاخره در برزخ هم زمان هست.
شما فرمودید که در برزخ محاکمه ای صورت میگیرد و تا قیامت به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود، بنده هم عرض کردم چگونه محاکمه صورت میگیرد و به زندگی صرفاً تلخ یا شیرین محکوم میشود در صورتیکه هنوز نتیجه ی اعمالش بر او اثر میگذارد؟ چگونه عذاب داده میشود،در صورتیکه ممکن است عمل خیری،عذاب را برطرف سازد؟ و از این رو که شما فرمودید به زندگی شیرین یا تلخ محکوم میشود،عرض کردم در برزخ به نظر میرسد حالات و آرامشها و یا عذابها متزلزل باشد نه قطعی و محکومیت طولانی
چگونه است که میفرمایید زندگی آنها یا تلخ است یا شیرین؟ نمیشود متزلزل بود؟گاهی شیرین و گاهی تلخ؟
که البته در پست قبل،تقریبا این نتیجه گیری که شخص تا رستاخیز به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود را رد کردید
اگر محکومیتِ قطعی باشد، پس باید بگوییم خدا طبق علم خودش شخص را محکوم میکند و تمامی هدیه ها و اعمال نیک فرد که قرار است به مرور به او داده شود و سبب کم شدن عذابش شود،را در یک لحظه به فرد میدهد،یعنی آینده نگری!
ولی اگر محکومیت قطعی نیست،پس نباید بگوییم تا رستاخیز،به زندگی تلخ یا شیرین محکوم میشود؟

لطفا بفرمایید کدام نتیجه گیری صحیح است ؟
پاسخ در چند محور ارایه می شود :
:Hedye:
الف_ در ابتدا باید اشاره شود زمان یک مفهوم عرفی دارد و یک مفهوم فلسفی،.(1)
درباره زمان در عالم برزخ باید گفت:
از برخی آیات و روایات به دست می‌آید که در برزخ زمان وجود دارد، مثلاً قرآن فرمود:
«وحاق بآل فرعون سوء العذاب النار یعرضون علیها غدوّاً وعشیّاً؛(2) آن عذاب سخت بر آل فرعون وارد شد، آتش هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شود».
از این آیه شاید بتوان احتمال داد که در برزخ زمان وجود دارد، چون قرآن کریم فرمود هر صبح و شام عذاب بر فرعونیان عرضه می‌شود.
صبح و شام در زمان مطرح است. طبق روایتی که از امام صادق نقل شده مراد از عذاب که در آیه آمد، قبل از قیامت است ،چون در قیامت صبح و شام مطرح نیست و این در عالم برزخ است، فرمود:
«لأنّ فی نار القیامة لا یکون غدوٌّ وعشیٌّ هذا فی البرزخ قبل یوم القیامة؛(3) قیامت شب و روز ندارد .این عذاب در برزخ پیش از قیامت در صبح و شام بر فرعونیان عرضه می‌شود».
اما اینکه مراد از صبح و شام و زمان که در برزخ وجود دارد چیست،‌حقیقتی است که جزئیات آن برای انسان‌های عادی (غیر از حضرات معصومین
) به آسانی قابل درک نخواهد بود، چون زمان به مفهوم طلوع و غروب خورشید و روز و شب که از این رهگذر پدید می‌آید، در عالم برزخ نخواهد بود، چون طلوع و غروب خورشید مادی در آسمان طبیعت و نظام کیهانی وجود دارد، در حالی که عالم برزخ جهان فرامادی و فراسوی عالم دنیاست ، مگر این که گفته شود چون مخاطب آموزه‌های وحیانی، انسان‌ها در عالم دنیاست ، به تناسب تعبیر صبح و شام برده شده است . منظور از عذاب آن ها در صبحگاهان و شامگاهان، در نسبت به عالم دنیا است، نه این که در آن جا حتماً‌ طلوع و غروب خورشید باشد.
بنابراین همان گونه که در مورد عالم برزخ گفته شده که ماده و جسم ندارد، اما شکل و اندازه و حجم، همانند عالم ماده دارد، در مورد زمان آن نیز همین گونه است.

ب_آن چه گفته شد براساس روایات است که به گفته مفسر حکیم علامه طبا طبایی از جمع بندی روایات بدست می آید . ولی باید توجه داشت آن تفسیر از مسله تعارضی با تکامل برزخی ندارد که از رهگذر اعمال نیک ورثه ویا باقیات وصالحات خودفرد ویا توجهات شفاعت گونه ی معصومین ومانند آن ممکن است تغییر ی در وضعیت انسان رخ بدهد .
جزئیات این امور به صورت قطعی برای ما مشخص نیست ودر این گونه مسایل خوب به آن چه از بزرگان دین به ما رسیده توجه شود . پس صحیح آن است که در حالت خوف ورجا در این خصوص به سر ببریم وبه رحمت او امید وار ودر عین حال خود را برای چنین عالمی آماده نمایم که بسیار دشوار است وهیچ راه گریز ی هم از آن نیست .

پی‌نوشت‌ها:
1. مصباح .آموزش فلسفه، نشر سازمان تبلیغات . قم 1397 ش ج 2، ص 135.
2.مؤمن(40) آیه 46 .
3. طبرسی . مجمع البیان، نشر دار الاحیا التراث . بیروت . بی تا ج 8، ص 526.

http://www.askdin.com/thread36287-4.html
جمع بندی . _3
پرسش : میدانیم که در برزخ،هنوز پرونده ی انسان باز هست،و خوبیها یا حتی بدیها هم در فرد تاثیر دارد، همانطور که خواندن قرآن یا نماز یا ... ،ممکن است از عذاب فرد بکاهد. و به عبارت بهتر هنوز اعمال ماتاخر تاثیرات خود را بر روی فرد خواهند گذاشت

چواب : در ابتدا باید اشاره شود که عوالمی مانند برزخ برای ما تنها از دریچه نقل و کلام مرتبطان با وحی مانند انبیا و امامان علیهم السلام قابل دسترسی و شناختند. عملا عقل و استدلالات برهانی و تجربی و مانند آن چندان کارایی برای ادراک ویژگی های این امور ندارند؛ به همین خاطر نباید توقع داشته باشیم که همه جزییات و زوایای عالم برزخ و حیات آن برای ما روشن باشد .
اصولا ذهن ما به پدیده‌های هستی، از دریچه ویژگی های دنیایی مانند زمان و مکان و... می‌نگرد. چیزی که دارای زمان و مکان نباشد یا زمان و مکانی متفاوت از زمان و مکان دنیوی داشته باشد، درک نمی‌کند و یا دیرتر درک می‌کند. به همین خاطر درک ویژگی های عالم برزخ چندان برای ما آسان نیست. عالم برزخ و نظام حاکم بر آن شرایط و ویژگی های خاص خود را داراست. (1)
بنا بر این اوضاع حاکم بر آن را نمی‌توان با ذهن محدود انسانی درک کرد. در کل می توان گفت: در برزخ حالت استا وتوقف مطرح نیست در آن جا ممکن است از رگذر آن شما اشاره کردید ودرست هم است در سرنوشت افراد تغییر رخ بدهد مثلا کسی نماز قضا دارد ویا حق الناس بر عهده اوست از طریق ورثه ومانند آن حق ادا شود بدیهی است که از او رفع مشکل می گردد چون پیش رفت و تکامل در عالم ارواح امکان دارد؛ ولی تکامل در آنجا مثل این دنیا نیست. بنابراین انسان می تواند رشد معنوی بیابد، نه به جهت این که در آنجا اختیاربر اعمال خیر یا آموزش و تعلیم دارد، بلکه به این خاطر که چون در دنیا اعمال شایسته داشته است، بروز و ظهور این امور خیر در دنیا پس از مرگ انسان، باعث تکامل او در عالم برزخ می شود و بر درجات او افزون می گردد. مانند این که بنای خیری ساخته است، یا فرزندانی شایسته از خود به یادگار نهاده است یا سنت نیکویی پایه گذاری کرد و بعد از مرگش همچنان شکوفا می شود. همان گونه که تحولات نیز درآن جا وجود دارد؛ مثلاً ممکن است کسی معذب باشد، ولی بنا به دلایلی ( مثل صدقه جاریه، فرزندان صالح ) ازعذاب نجات یابد و این مطالب را از آیات قرآن و احادیث اهل بیت ( ع ) درمی یابیم. توضیح این مطلب نیز ضروری می نماید که توبه و پذیرش آن، فقط در عالم دنیا امکان دارد و بعد از مرگ، توبه و پشیمانی هیچ کس سودی به همراه نخواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:
1. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 14، ص 314.

موضوع قفل شده است