جمع بندی قضاوت کردن در مورد دیگران

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قضاوت کردن در مورد دیگران

سلام
توی چند وقت اخیر یکی از مسائل اجتماعی ای که جدیدا بیشتر مطرح می شه بحث قضاوت نکردنه!
من مطمئن نیستم تعریف قضاوت کردن چیه!
بدگویی و پشت کسی حرف زدن یا تهمت زدن بهش و زیر سوال بردن نیتش و قصدش از انجام بعضی کار ها قطعا کار بدیه که هیچ شکی توش نیست!
اما من برای تشخیص درست یا غلط بودن بعضی رفتارای اجتماعی یا فکری به آدمایی که این کارو می کنن یا نمی کنن نگاه می کنم تا بتونم بهتر تشخیص بدم!
یا مثلا وقتی بعضی افراد بعضی اعمال اشتباه مثل تقلب و بدگویی و این جور چیزای بدیهی رو انجام می دن قطعا نظرم دربارشون عوض می شه!
توی باور خیلی از مردم این اعمال هم قضاوت کردن به حساب میاد.
می خواستم بدونم قضاوت کردن ، بررسی اشتباهات یا کار های درست دیگران برای تصمیم گیری برای زندگی خودم ، یا انتخاب افرادی که باهاشون در ارتباطم بر اساس رفتار هاشون
اینا حد و مرزشون چیه؟
و من چقدر حق دارم این کارا رو از نظر اسلام و عقل بکنم؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

y_slmn;958281 نوشت:
سلام
توی چند وقت اخیر یکی از مسائل اجتماعی ای که جدیدا بیشتر مطرح می شه بحث قضاوت نکردنه!
من مطمئن نیستم تعریف قضاوت کردن چیه!
بدگویی و پشت کسی حرف زدن یا تهمت زدن بهش و زیر سوال بردن نیتش و قصدش از انجام بعضی کار ها قطعا کار بدیه که هیچ شکی توش نیست!
اما من برای تشخیص درست یا غلط بودن بعضی رفتارای اجتماعی یا فکری به آدمایی که این کارو می کنن یا نمی کنن نگاه می کنم تا بتونم بهتر تشخیص بدم!

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب خدمت شما همراه گرامی

قضاوت کردنی که مذموم است، به این معناست که حرکت یا عملی را از شخصی دیده و این عمل را به کل شخصیت او تعمیم داده و او را بد بدانیم؛ یا عملش را صددرصد غلط تلقی کنیم؛ یا او را در انجام این عمل مقصر تلقی کرده و سرزنشش کنیم؛ و امثال اینها.

شکی نیست که برخی اعمال و رفتارها درست نیست و از دید شرع یا عرف جامعه زشت و بد تلقی می شوند. همانطور که فرمودید مثل تقلب یا بدگوئی و ... . اما هیچوقت نمی توان شخصی را صرفا به این دلیل که چنین عملی را انجام داده، انسان بدی بدانیم. خیلی دلائل هست که می تواند این عمل آنها را توجیه کند. نه اینکه این عمل زشت نباشد، بلکه انجام این عمل توسط آنها را توجیه کند. برای مثال ممکن است نمی دانسته که این عمل تقلب است. یا از سر اضطرار این کار را انجام داده و خودش هم ناراحت است. (هرچند اضطرار اگر عقلائی و شرعی نباشد، مجوز گناه نیست) یا حتی ممکن است بلافاصله بعد از انجام عملش، پشیمان شده، توبه و جبران کرده باشد، در حالیکه ما اطلاعی نداریم.

به هرحال هیچوقت با دیدن اینکه شخصی عمل زشتی را مرتکب می شود، نمی توان او را قضاوت کرده یا به خاطر عملش سرزنش کرد؛ حداکثر می توان همان عمل را تقبیح کرده و زشت دانست.

ضمن اینکه افراد به هیچ عنوان معیار و ملاک اعمال نیستند و نمی توانید با افراد، اعمال را به خوب یا بد تقسیم کنید. بلکه ملاک و معیارِ خوبی یا بدی اعمال، طبق مکتب اخلاقی اسلام، نتیجه آنها در نزدیک یا دور کردن انسان از سعادت و هدف خلقت است. به عبارت دیگر، عملی که مورد رضای خداوند و طبق دستور شریعت باشد خوب؛ و در غیر اینصورت بد است.

پس به هیچ عنوان نمی توان خوبی یا بدی را با افراد سنجید؛ بلکه این افراد هستند که کارهایشان بر مبنا و ملاک شریعت، به اعمال خوب و بد تقسیم می شوند.

امیرالمومنین علی علیه السلام جمله زیبائی در این باره دارند که فرموده:

«اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ؛ حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت؛ حق را بشناس تا اهلش را بشناسی، و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی.» (1)


پی نوشت:
1. روضة الواعظین، ص 31

y_slmn;958281 نوشت:
قضاوت کردن ، بررسی اشتباهات یا کار های درست دیگران برای تصمیم گیری برای زندگی خودم ، یا انتخاب افرادی که باهاشون در ارتباطم بر اساس رفتار هاشون
اینا حد و مرزشون چیه؟
و من چقدر حق دارم این کارا رو از نظر اسلام و عقل بکنم؟

فکر کردن و بررسی کردن رفتار دیگران برای اینکه روابطتان را با آنها تنظیم کرده و برای زندگی خودتان تصمیم بگیرید، می تواند به این صورت باشد که برای مثال شخصی که عمل نادرستی انجام می دهد را برای دوستی یا شراکت و ... انتخاب نکنید؛ نه با این نیت که او انسان بدی ست و حتما عاقبت سوئی پیدا خواهد کرد؛ بلکه با این فکر که به هرحال ممکن است من به واسطه اعمال این شخص دچار ضرر و زیان شوم؛ چه ضرر و زیان مادی و چه معنوی؛ پس بهتر است که با ایشان دوستی و ارتباطی نداشته باشم؛ هرچند ممکن است در جمع و با توجه به مجموعه رفتارها و شرایط و ... ، منزلت او نزد خداوند بیشتر و بالاتر از من باشد.

در روایات هم نسبت به انتخاب دوست و همنشین سفارش شده که با هر کسی دوستی و همنشینی نباید داشت.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:«كسى كه از همنشينى و دوستی با احمق پرهيز نكند، تحت تأثير كارهاى احمقانه وى واقع مى‏ شود و خيلى زود به اخلاق ناپسندش متخلّق می­گردد» (1)

همچنین امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «بگريز هر چه می­توانى از هم‏نشينى با شخص پست و بى‏ خرد» (2)


پی نوشت:
1. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 336

2. الکافی، ج 2، ص 638

ضمن عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی

نکته ای در ابتدای کلام ایشان هست میخواستم از محضرتان این پرسش را با توجه به آن مطرح کنم هر چند که توضیحات بلحاظ تعریف کافی است ، و آن اینکه ایشان اشاره به یک گزاره علی الظاهر اخلاقی دارند که در جامعه شایع شده :

y_slmn;958281 نوشت:
سلام
توی چند وقت اخیر یکی از مسائل اجتماعی ای که جدیدا بیشتر مطرح می شه بحث قضاوت نکردنه!

گوینده ، قضاوت در مورد هر فعل و رفتار زشتی را ، به قضاوت کردن در مورد شخص تعبیر کرده و تعمیم میدهد .

به بیان دیگر میخواهد که در مورد عمل زشت یک برخورد انفعالی داشته باشید نه بگوئید این عمل زشت است نه امر به معروف کنید و نه نهی از منکر و نه حتی پیش خود آن را پلید بدانید که در اینصورت در مورد دیگران قضاوت کرده اید

مقصود اینکه هرگونه قید اخلاقی اجتماعی را حذف کنند و کنش ها را بسط و واکنش را از میان بردارند ، حال با این وصف با وجودی که قبلا توضیح کاملی فرمودید ، این سوال را از بعد دیگرش مطرح می گنم و آن اینکه آیا یک مسلمان مجاز است رفتارش را مطابق این نظر کند ؟

بلحاظ اعتقادی و اخلاقی این توصیه چه اشکالی دارد ؟

فاتح;959051 نوشت:
ضمن عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی

نکته ای در ابتدای کلام ایشان هست میخواستم از محضرتان این پرسش را با توجه به آن مطرح کنم هر چند که توضیحات بلحاظ تعریف کافی است ، و آن اینکه ایشان اشاره به یک گزاره علی الظاهر اخلاقی دارند که در جامعه شایع شده :

نقل قول نوشته اصلی توسط y_slmn نمایش پست ها
سلام
توی چند وقت اخیر یکی از مسائل اجتماعی ای که جدیدا بیشتر مطرح می شه بحث قضاوت نکردنه!
گوینده ، قضاوت در مورد هر فعل و رفتار زشتی را ، به قضاوت کردن در مورد شخص تعبیر کرده و تعمیم میدهد .

به بیان دیگر میخواهد که در مورد عمل زشت یک برخورد انفعالی داشته باشید نه بگوئید این عمل زشت است نه امر به معروف کنید و نه نهی از منکر و نه حتی پیش خود آن را پلید بدانید که در اینصورت در مورد دیگران قضاوت کرده اید

مقصود اینکه هرگونه قید اخلاقی اجتماعی را حذف کنند و کنش ها را بسط و واکنش را از میان بردارند ، حال با این وصف با وجودی که قبلا توضیح کاملی فرمودید ، این سوال را از بعد دیگرش مطرح می گنم و آن اینکه آیا یک مسلمان مجاز است رفتارش را مطابق این نظر کند ؟

بلحاظ اعتقادی و اخلاقی این توصیه چه اشکالی دارد ؟

علیکم السلام و رحمه الله

نکته درستی هست که اشاره فرمودید.
قضاوت نکردن به معنای ساکت و منفعل بودن در برابر رفتارهای اشتباه در جامعه نیست؛ که در آن صورت وظیفه امر به معروف و نهی از منکر از بین خواهد رفت.
همانطور که عرض شد، ما حق نداریم افراد را قضاوت کنیم، ولی در برابر اعمال و رفتارهایی که در جامعه انجام می شود مسئول هستیم. همان مساله ای است که به "امر به معروف و نهی از منکر" معروف است و قرآن آن را رمز فضیلت بهترین امت می شمارد:

«كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ؛
شما بهترین امتى بودید كه به سود انسانها آفریده شده ‏اند (چه اینكه) امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنید.» (1)

و امیر المومنین علیه السلام در تبیین اهمیت آن می فرمایند: «تمام كارهاى نیكو، و جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهى از منكر، چونان قطره‏ اى بر دریاى موّاج و پهناور است.» (2)

اما قضاوت کردن در واقع همان سرزنش کردنِ گناهکار است که امام صادق سلام الله عليه در مورد آن می فرمایند: «مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ؛ كسى كه مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود» (3)

با این حساب، اولا: «سرزنش و ملامت» ديگران در دين محكوم است؛ و ثانيا: با اینکه امر به معروف لازم و واجب است، ولي كسي نمي تواند شخصی را که مرتكب منكر شده، ملامت كند؛ بلكه عملِ شخص منكر بوده، لذا بايد فعلِ منكر را تقبيح كرد، نه عامل به منكر را!

رسول گرامی اسلام صلى الله عليه وآله مي فرمايند: «گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى‏شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.» (4)

در حقیقت باید عملی که درست نیست، تقبیح شده و از انتشارش در جامعه جلوگیری شود؛ در عین حال با طرف مقابل احساس همدلی داشته و به خودمان یادآوری کنیم که ما شرایط ایشان را نمیدانیم و اطلاع نداریم که عامل اینکه ایشان به این گناه آلوده شده، چیست. ای بسا اگر ما به جای او باشیم، از او بدتر کنیم و یا برعکس اگر او شرایط ما را داشت، بسیار بهتر عمل می کرد.

این طرز تفکر، هرگز به معنای حق دادن به گناهکار برای انجام گناه نیست. بلکه پرهیز از قضاوت است. چون به هر حال انسان دارای اختیار است و در هر شرایطی ولو به سختی، ولی می تواند و باید از نافرمانی خداوند دوری کند.

پی نوشت:
1. سوره آل عمران، ۱۱۰
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۷۴
3. ميزان الحكمة: ح 14854
4. نهج الفصاحه، ح 1623

عرض سلام مجدد خدمت استاد معزز

پس در زمان مواجهه با عمل قبیح

۱- به خودمان متذکر شویم که اگر ما بجای او بودیم شاید بدتر از او عمل میکردیم و او بجای ما بود بهتر از ما پاسخ و واکنش میداد لذا لااقل سعی کنیم بهترین راه را برای امر به معروف و نهی از منکر بیابیم و اگر نیافتیم چه باید کرد رو شما بفرمائید .

۲ - فعل قبیح فرد را از شخص او جدا بدانیم و دچار این مغالطه فکری نشویم که عمل قبیح ، یعنی عامل قبیح .

۳ - در برابر افعالی که بعد اجتماعی دارند برخورد انفعالی نداشته باشیم که بدترین مردم اینچنین اند . و در برخورد با فعلی که بعد فردی دارند و بعد غالب آسیب به خود شخص وارد میشود چه باید بکنیم آیا امر به معروف و نهی از منکر بمانند بعد اجتماعیش واجب است ؟

اما سوال دیگر

فرضا عملی را تقبیح کردیم فرد آن را به خودش گرفت ، در صورتی که نیت ما فعل است نه عامل به فعل .
و روی سخن ما متوجه فعل بود و رفع خطا
ولی این شخص به خودش گرفت یعنی خود عامل فعلش را بر خودش تعمیم داد . در برخورد با چنین اشخاصی در مرتبت بعدی چگونه رفتار کنیم ؟

علیکم السلام و رحمه الله

فاتح;959149 نوشت:
پس در زمان مواجهه با عمل قبیح

۱- به خودمان متذکر شویم که اگر ما بجای او بودیم شاید بدتر از او عمل میکردیم و او بجای ما بود بهتر از ما پاسخ و واکنش میداد لذا لااقل سعی کنیم بهترین راه را برای امر به معروف و نهی از منکر بیابیم و اگر نیافتیم چه باید کرد رو شما بفرمائید .

بدیهی ست که باید یاد بگیریم. شیوه های متعددی برای ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری روی دیگران وجود دارد که اگر کسی بخواهد، حتما می تواند با یادگرفتن آنها، به بهترین شکل امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد. شیوه شناخت مخاطب، راه های تاثیرگذاری روی این مخاطب خاص، پیدا کردن نقطع اثر پذیری و چیزهایی مثل این.

فاتح;959149 نوشت:
۲ - فعل قبیح فرد را از شخص او جدا بدانیم و دچار این مغالطه فکری نشویم که عمل قبیح ، یعنی عامل قبیح .

کاملا درست است. احسنت

فاتح;959149 نوشت:
۳ - در برابر افعالی که بعد اجتماعی دارند برخورد انفعالی نداشته باشیم که بدترین مردم اینچنین اند . و در برخورد با فعلی که بعد فردی دارند و بعد غالب آسیب به خود شخص وارد میشود چه باید بکنیم آیا امر به معروف و نهی از منکر بمانند بعد اجتماعیش واجب است ؟

امر به معروف و نهی از منکر در هر دو مورد واجب است. البته اگر شرایط فراهم باشد. همانطور که اطلاع دارید، امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد و مراتبی. پس اگر شرایط مهیا بود، هر منکری اعم از منکری که تاثیر منفی بر اجتماع دارد یا فقط خود شخص، باید نهی شود؛ با حفظ مراتب!

فاتح;959149 نوشت:
فرضا عملی را تقبیح کردیم فرد آن را به خودش گرفت ، در صورتی که نیت ما فعل است نه عامل به فعل .
و روی سخن ما متوجه فعل بود و رفع خطا
ولی این شخص به خودش گرفت یعنی خود عامل فعلش را بر خودش تعمیم داد . در برخورد با چنین اشخاصی در مرتبت بعدی چگونه رفتار کنیم ؟

قاعدتا اگر شیوه درستی انتخاب شده و با مهارت عمل کرده باشید، چنین برداشتی نخواهد شد. اصولا یادگیری مهارت برخورد و ارتباط با دیگران، به همین منظور است که از سوءتفاهم های احتمالی جلوگیری شود.

در عین حال اگر چنین موردی پیش آمد، به نظر می رسد که بهترین شیوه اینست که به سادگی توضیح داده و منظورتان را برای مخاطب شفاف کنید.

حنیف;959228 نوشت:

قاعدتا اگر شیوه درستی انتخاب شده و با مهارت عمل کرده باشید، چنین برداشتی نخواهد شد. اصولا یادگیری مهارت برخورد و ارتباط با دیگران، به همین منظور است که از سوءتفاهم های احتمالی جلوگیری شود.

در عین حال اگر چنین موردی پیش آمد، به نظر می رسد که بهترین شیوه اینست که به سادگی توضیح داده و منظورتان را برای مخاطب شفاف کنید.

سلام علیکم
واقعیت اینه که بیشتر اوقات طرف مقابل خودش چنین برداشتی داره و هر تذکر یا انتقادی که بهش بشه زیر سوال رفتن خودش می بینه

یعنی خودش، خودش رو از عملش جدا نمی بینه و به همین خاطر انتظار داره که همه فعلش رو مدح کنن حتی اگر حرام بودنش برای وجدان خودش محرز باشه

اصلا شما از خود مردم (خودم رو جدا نمی کنم ها، من هم مثل اونا) بپرسید اگر یک موقع من ببینم شما داری یه کار اشتباه انجام میدی چطوری متوجهت بکنم، میگن با زبان آرام و منطقی و... . حالا اگر مصداق مشخص کنیدو یک کاری که خود اون فرد مرتکبش میشه رو بپرسید، مثلا بپرسید اگر شما رو در حال قلیون کشیدن ببینم چطور باید تذکر بدم؛ یا اگر دیدم یک بار برخوردی که با بچه تون گردین مناسب نبوده چطوری بگم، یا ...، احتمال زیاد شاهد گارد گرفتنشون و اینکه به شما ربطی نداره و خودشون بهتر میدونن کار درست چیه یا چه کاری به صلاح خودشون و خانواده شونه و... خواهید بود

الرحیل;959232 نوشت:
سلام علیکم
واقعیت اینه که بیشتر اوقات طرف مقابل خودش چنین برداشتی داره و هر تذکر یا انتقادی که بهش بشه زیر سوال رفتن خودش می بینه

یعنی خودش، خودش رو از عملش جدا نمی بینه و به همین خاطر انتظار داره که همه فعلش رو مدح کنن حتی اگر حرام بودنش برای وجدان خودش محرز باشه

اصلا شما از خود مردم (خودم رو جدا نمی کنم ها، من هم مثل اونا) بپرسید اگر یک موقع من ببینم شما داری یه کار اشتباه انجام میدی چطوری متوجهت بکنم، میگن با زبان آرام و منطقی و... . حالا اگر مصداق مشخص کنیدو یک کاری که خود اون فرد مرتکبش میشه رو بپرسید، مثلا بپرسید اگر شما رو در حال قلیون کشیدن ببینم چطور باید تذکر بدم؛ یا اگر دیدم یک بار برخوردی که با بچه تون گردین مناسب نبوده چطوری بگم، یا ...، احتمال زیاد شاهد گارد گرفتنشون و اینکه به شما ربطی نداره و خودشون بهتر میدونن کار درست چیه یا چه کاری به صلاح خودشون و خانواده شونه و... خواهید بود



علیکم السلام و رحمه الله

این حرف را کاملا قبول دارم؛ ولی به نظر می رسد که دلائل آن اولا عدم مهارت تذکر دهنده است و ثانیا پیش زمینه هایی که در ذهن مخاطب وجود دارد.

به این معنی که آمر به معروف و ناهی از منکر به خوبی نمی تواند منظور و مقصود خودش را بیان کرده و خواه ناخواه سوءتفاهم (عدم دریافتِ درستِ پیام) شکل می گیرد؛ و از طرف دیگر، مخاطب هم قبلا تذکرهای نابه جا و نامناسبی گرفته و الان حتی اگر شما هنوز چیزی نگفته باشید، ولی همین که می داند با این عملش مخالفید، ناخودآگاه در برابر شما گارد خواهد داشت.

بنابراین به نظر می رسد برای احیاء فریضه امر به معروف و نهی از منکر، نیاز به یک عزم جدی و همگانی در یاد گرفتن مهارت های تاثیرگذاری و ارتباطی داریم؛ به این دلیل که در گذشته، سبب ایجاد خاطرات تلخی در اذهان عمومی بوده ایم.

البته این بدان معنی نیست که تا آن زمان باید آن را ترک کنیم؛ منظور اینست که همچنان که امر به معروف و نهی از منکر، فریضه و واجب است، ای بسا یادگرفتنِ مهارت و مقدمات آن هم واجب باشد.

درست مثل نماز؛ همانطوری که یاد گرفتن نماز واجب است، یاد گرفتن وضو هم لازم و واجب است؛ و همچنین فراهم کردنِ مهر پاک، لباس پاک، مکان مناسب و امثال اینها. تمام اینها در کنار هم هست که صحت و درستی یک عمل را رقم می زند.

y_slmn;958281 نوشت:
یا مثلا وقتی بعضی افراد بعضی اعمال اشتباه مثل تقلب و بدگویی و این جور چیزای بدیهی رو انجام می دن قطعا نظرم دربارشون عوض می شه!

سلام بر رفیق اخلاقمدارمون
بنده یک داستانی میذارم امیدوارم نظرتون در باره این نظرتون عوض شه!

استفان کاوی (از سرشناسترین چهره های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می گوید:« اگر می خواهید در زندگی و روابط شخصی تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می خواهد قدم های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی تان ایجاد کنید باید نگرشها و برداشت هایتان را عوض کنید.»
او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس تر می کند:
صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می کردند. یکی از بچه ها با صدای بلند گریه می کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می ‌کشید و خلاصه اعصاب همه مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که:
«آقای محترم! بچه ‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می دهند. شما نمی خواهید جلویشان را بگیرید؟»
مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی گردیم که همسرم، مادر همین بچه ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه ها چه بگویم. نمی دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.
استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می پرسد:
« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....»

ما وقتی میگوییم کاری بد و اشتباه است خب این حرف درست است،اما به محض اینکه بگویم این فرد ادم بد و مزخرفیست میشود قضاوت که اشتباه است، یعنی شما دلسوزانه و مهربانانه میتوانید بگویید کارهای هیتلر اشتباه بوده،ولی نمیتوانید بگویید او ادم بدیست،مگر اینکه مطمئن باشید کاملا اراده آزاد دارد،تاثیر محیط و خانواده و... یکسان است و...(بنظرم)
صد البته که ما نمیتونیم قضاوت نکنیم یا خیلی سخته،ولی مهم اینه که این کارمون رو اشتباه بدونیم

y_slmn;958281 نوشت:
عقل بکنم

از نظر فلسفه اخلاق مصطفی ملکیان ،چند درسگفتاری در این مورد دارد بسیار جالب است
کلا فلسفه اخلاق یک دنیایی است

حسام 1999;959490 نوشت:
ما وقتی میگوییم کاری بد و اشتباه است خب این حرف درست است،اما به محض اینکه بگویم این فرد ادم بد و مزخرفیست میشود قضاوت که اشتباه است،

ممنون از داستان و نظرتون!
راستش من خودم هم تو این قضیه تضاد ها و تناقض های فکری و رفتاری برام ایجاد می شه!
این کاملا درسته که شرایط آدم ها با هم فرق می کنه و ما اگر هم انتقادی داشته باشیم به فعله نه اینکه کلا فاعل رو زیر سوال ببریم!
اما چیزی که من رو معمولا درگیر می کنه بعد رفتاری قضیه است!
بخشی از بعد رفتاری همون امر به معروف و نهی از منکر هست که مطرح شد اما بیشتر مشکل من چیز دیگه ایه!
مثلا یه چیز ساده مثل بدگویی یا دروغ گویی و این دسته از صفات نکوهیده ی عقلی و اخلاقی که تو برخوردای روزمره مون از آدمای اطراف کم و زیاد می بینیم رو در نظر بگیرید.
اینو درک می کنم که اون یک عملشون شاید اشتباه باشه اما من قطعا حق ندارم بگم اون ها آدم های بدین و براشون حکم بدم ، اما بعد از دیدن این برخورد من هرچند به طور مستقیم بهشون چیزی نشون ندم حتی اما نا خودآگاه دوست دارم فاصله مو باهاشون حفظ کنم و قطعا تو عمق رابطه ام باهاشون تاثیر می ذاره.
اگه بخوایم از این دید نگاه کنیم خیلی از حدیث ها و اصلا توصیه ها از آدم های مختلف داریم که مثلا با کسی که فلان کارو می کنه هم نشین نشو که مثال هاش قبل تر هم مطرح شده!
حالا آیا این عمل با این قضیه که فعل رو بد بدونیم نه فاعل در تناقض نیست؟
این مسئله برام خیلی مبهمه!

نقل قول:

اما بعد از دیدن این برخورد من هرچند به طور مستقیم بهشون چیزی نشون ندم حتی اما نا خودآگاه دوست دارم فاصله مو باهاشون حفظ کنم و قطعا تو عمق رابطه ام باهاشون تاثیر می ذاره.

سلام علیکم

این منطقی بنظر می آید ولی اشکال کار رو متوجه نشدم . اینکه فعلی را از کسی بد بدانیم و سعی کنیم بخاطر تاثیر آن فعل رابطه امان را کم کنیم با بد ندانستن فاعل چرا تناقض دارد .

طبیعی است کسی سرما میخورد دیگران با او روبوسی نکنند . و اگر سل بگیرد فاصله بیشتری را حفظ کنند . این دشمنی با خود فرد نیست . چون او بهبود پیدا کند دیگر نیازی به حفظ این فاصله نیست . یعنی دلیلی ندارد .

پرسش: تعریف قضاوت کردن در مورد دیگران و حد و مرز آن چیست؟ وقتی عملی را از کسی می بینیم، چطور می توان خوبی یا بدی آن را تشخیص داد؟ چطور می توانم بدون قضاوت کردن در مورد دیگران، دوستان و افرادی که با آنها ارتباط دارم را انتخاب کنم؟ آیا اصولا رفتار دیگران به ما ارتباطی ندارد؟

پاسخ: قضاوت کردنی که مذموم است، به این معناست که حرکت یا عملی را از شخصی دیده و این عمل را به کل شخصیت او تعمیم داده و او را بد بدانیم؛ یا عملش را صددرصد غلط تلقی کنیم؛ یا او را در انجام این عمل مقصر تلقی کرده و سرزنشش کنیم؛ و امثال اینها. شکی نیست که برخی اعمال و رفتارها درست نیست و از دید شرع یا عرف جامعه زشت و بد تلقی می شوند. همانطور که فرمودید مثل تقلب یا بدگوئی و ... . اما هیچوقت نمی توان شخصی را صرفا به این دلیل که چنین عملی را انجام داده، انسان بدی بدانیم. خیلی دلائل هست که می تواند این عمل آنها را توجیه کند. نه اینکه این عمل زشت نباشد، بلکه انجام این عمل توسط آنها را توجیه کند. برای مثال ممکن است نمی دانسته که این عمل تقلب است. یا از سر اضطرار این کار را انجام داده و خودش هم ناراحت است. (هرچند اضطرار اگر عقلائی و شرعی نباشد، مجوز گناه نیست) یا حتی ممکن است بلافاصله بعد از انجام عملش، پشیمان شده، توبه و جبران کرده باشد، در حالیکه ما اطلاعی نداریم.

به هرحال هیچوقت با دیدن اینکه شخصی عمل زشتی را مرتکب می شود، نمی توان او را قضاوت کرده یا به خاطر عملش سرزنش کرد؛ حداکثر می توان همان عمل را تقبیح کرده و زشت دانست. ضمن اینکه افراد به هیچ عنوان معیار و ملاک اعمال نیستند و نمی توانید با افراد، اعمال را به خوب یا بد تقسیم کنید. بلکه ملاک و معیارِ خوبی یا بدی اعمال، طبق مکتب اخلاقی اسلام، نتیجه آنها در نزدیک یا دور کردن انسان از سعادت و هدف خلقت است. به عبارت دیگر، عملی که مورد رضای خداوند و طبق دستور شریعت باشد خوب؛ و در غیر اینصورت بد است. پس به هیچ عنوان نمی توان خوبی یا بدی را با افراد سنجید؛ بلکه این افراد هستند که کارهایشان بر مبنا و ملاک شریعت، به اعمال خوب و بد تقسیم می شوند.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) جمله زیبائی در این باره دارند که فرموده: «الحق لا یعرف بالرجال، اعرف الحق تعرف اهله؛ حق با افراد شناخته نمی شود، حق را بشناس تا اهلش را هم بشناسی.» (1)

در عین حال قضاوت نکردن به معنای ساکت و منفعل بودن در برابر رفتارهای اشتباه در جامعه نیست؛ که در آن صورت وظیفه امر به معروف و نهی از منکر از بین خواهد رفت. همانطور که عرض شد، ما حق نداریم افراد را قضاوت کنیم، ولی در برابر اعمال و رفتارهایی که در جامعه انجام می شود مسئول هستیم. همان مساله ای است که به "امر به معروف و نهی از منکر" معروف است و قرآن آن را رمز فضیلت بهترین امت می شمارد:
«كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ؛ شما بهترین امتى بودید كه به سود انسانها آفریده شده ‏اند (چه اینكه) امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنید.» (2)
و امیر المومنین (علیه السلام) در تبیین اهمیت آن می فرمایند: «تمام كارهاى نیكو، و جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهى از منكر، چونان قطره‏ اى بر دریاى موّاج و پهناور است.» (3)

اما قضاوت کردن، در واقع همان سرزنش کردنِ گناهکار است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) در مورد آن می فرمایند: «مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ؛ كسى كه مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود» (4)
با این حساب، اولا: «سرزنش و ملامت» ديگران در دين محكوم است؛ و ثانيا: با اینکه امر به معروف لازم و واجب است، ولي كسي نمي تواند شخصی را که مرتكب منكر شده، ملامت كند؛ بلكه عملِ شخص منكر بوده، لذا بايد فعلِ منكر را تقبيح كرد، نه عامل به منكر را!

رسول گرامی اسلام (صلى الله عليه و آله) مي فرمايند: «[=Traditional Arabic]الذّنب شؤم على غير فاعله إن عيّره ابتلي به و إن اغتابه أثم و إن رضي به شاركه؛ گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى ‏شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گنا[=Traditional Arabic]ه او راضى باشد، شريك وى است.» (5) در حقیقت باید عملی که درست نیست، تقبیح شده و از انتشارش در جامعه جلوگیری شود؛ در عین حال با طرف مقابل احساس همدلی داشته و به خودمان یادآوری کنیم که ما شرایط ایشان را نمیدانیم و اطلاع نداریم که عامل اینکه ایشان به این گناه آلوده شده، چیست. ای بسا اگر ما به جای او باشیم، از او بدتر کنیم و یا برعکس اگر او شرایط ما را داشت، بسیار بهتر عمل می کرد. [=Traditional Arabic]

این طرز تفکر، هرگز به معنای حق دادن به گناهکار برای انجام گناه نیست. بلکه پرهیز از قضاوت است. چون به هر حال انسان دارای اختیار است و در هر شرایطی ولو به سختی، ولی می تواند و باید از نافرمانی خداوند دوری کند.

انتخاب دوست و دقت و بررسی کردن رفتار دیگران برای اینکه روابطتان را با آنها تنظیم کرده و برای زندگی خودتان تصمیم بگیرید، می تواند به این صورت باشد که برای مثال شخصی که عمل نادرستی انجام می دهد را برای دوستی یا شراکت و ... انتخاب نکنید؛ نه با این نیت که او انسان بدی ست و حتما عاقبت سوئی پیدا خواهد کرد؛ بلکه با این فکر که به هرحال ممکن است من به واسطه اعمال این شخص دچار ضرر و زیان شوم؛ چه ضرر و زیان مادی و چه معنوی؛ پس بهتر است که با ایشان دوستی و ارتباطی نداشته باشم؛ هرچند ممکن است در جمع و با توجه به مجموعه رفتارها و شرایط و ... ، منزلت او نزد خداوند بیشتر و بالاتر از من باشد. در روایات هم نسبت به انتخاب دوست و همنشین سفارش شده که با هر کسی دوستی و همنشینی نباید داشت. امام صادق (علیه السلام) فرمود:«وَ مَنْ لَمْ يَجْتَنِبْ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ يُوشِكْ أَنْ يَتَخَلَّق بِاخلاقِه؛ كسى كه از همنشينى و دوستی با احمق پرهيز نكند، تحت تأثير كارهاى احمقانه وى واقع مى‏ شود و خيلى زود به اخلاق ناپسندش متخلّق می­گردد» (6) همچنین امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «[=Traditional Arabic]...افْرِرْ كُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِيمِ الْأَحْمَق؛ بگريز هر چه می­توانى از هم‏نشينى با شخص پست و بى‏ خرد» (7)



پی نوشت:
1. فتال نیشابوری، محمد بن احمد (م 508)، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، الشریف الرضی، 1375، قم، ص 31
2. سوره آل عمران، ۱۱۰
3. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۷۴
4. ری شهری، محمد محمدی، میزان الحکمه، مترجم حمید رضا شیخی، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، 1389، ص 338
5. پاینده، ابوالقاسم (۱۲۸۷-۱۳۶۳ش)، نهج الفصاحه، دنیای دانش، تهران، 1382، ص 493، ح 1623
6. طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، المکتبه الحیدریه، نجف، ص 77
7. محمد بن یعقوب، کلینی (329ق)، الکافی، مازندرانی، محمد صالح بن احمد، المکتبه الاسلامیه للنشر و التوزیع، تهران، 1388، ج 2، ص 638

موضوع قفل شده است