فروق دعا با طلسم و جادو و سایر علوم غریبه در چیست ؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

3- دعا عامل تقرّب به خداوند و سبب اعتنا و توجه حضرت حقّ است :


« قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‏» .(فرقان 77)

بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد »

قال علیّ علیه السلام :
التّقرّب الی تعالی بمسألته ، و الی النّاس بترکها .
(غرر الحکم ح1801 و عیون الحکم و المواعظ ص54ح1394)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند : نزدیک شدن به خداوند متعال ، با درخواست کردن از اوست و [نزدیک شدن] به مردم با ترک درخواست [از آنها] .

امّا طلسم و جادو و این قبیل امور چون مستلزم رجوع به مخلوق است موجب دوری و بی ارزشی نزد خداوند و حتی بندگان میشود :

قال علی علیه السلام :
الخطوة عند الخالق بالرغبة فیما لدیه . الخطوة عند المخلوق بالرغبة عمّا فی یدیه .(غرر الحکم ح2055 و عیون الحکم و المواعظ ص63ح1619و1620 )

منزلت یافتن در نزد خالق ، به درخواست کردن از اوست و منزلت یافتن نزد مخلوق ، در بی اعتنایی به آنچه او دارد .

این مبحث همچنان ادامه دارد..
و من الله التوفیق

4 - کاربرد و آثار دعا و برکات آن هم در دنیا و هم در آخرت است :

قال علی علیه السلام:
الدّعاء مفتاح الرحمة ، و مصباح الظلمة .( الدعوات ص 284ح5 ، تحف العقول ص86 و بحار الانوار ج93ص300)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند : دعا ، کلید رحمت و چراغ تاریکی است .

عنه علیه السلام – من وصیة لابنه الحسن علیه السلام :
اعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ، وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ عَنْكَ،وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ، وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ، وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ «1» وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ الْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى، وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ الْإِنَابَةِ، وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ الرَّحْمَةِ. بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً «2»، وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً، وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ الْمَتَابِ. فَإِذَا نَادَيْتَهُ سَمِعَ نِدَاءَكَ، وَ إِذَا نَاجَيْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاكَ «3» فَأَفْضَيْتَ إِلَيْهِ بِحَاجَتِكَ «4»، وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِكَ، وَ شَكَوْتَ إِلَيْهِ هُمُومَكَ، وَ اسْتَكْشَفْتَهُ كُرُوبَكَ «5»، وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَى أُمُورِكَ، وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لَا يَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَيْرُهُ مِنْ زِيَادَةِ الْأَعْمَارِ وَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ وَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ. ثُمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ مِنْ مَسْأَلَتِهِ، فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ، وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ رَحْمَتِهِ.( كشف المحجة لثمرة المهجة)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام از سفارش ایشان به فرزندش امام حسن علیه السلام است که :
و بدان كه، خداوندى كه خزائن ملكوت دنيا و آخرت در دست او است بتو اذن داده است كه حضرتش را بخوانى و در پيشگاهش دعا نمائى، در حالتى كه خود متكفل اجابت وقبولى آن شده،و ترا امر نموده است كه از حضرتش سؤال نمائى تا بتو عطا فرمايد، و اوست كريم و رحيمى كه ميان تو و خود حاجب و مانعى قرار نداده است، و بشفيع و واسطه ناچارت نكرده است، و اگر نسبت بحضرتش اسائه ادب نمائى و نافرمانى حضرتش كنى از توبه منعت نفرموده است، و از بازگشت و رجوع بحضرتش ملامت و سر زنشت ننموده است، و در نقمت و نازل نمودن عذاب بر تو عجله نفرموده است، و در هنگام فضيحت و رسوائى ترا رسوا نكرده است، و در جرم و گناه با تو مناقشه نكرده و سخت‏گيرى ننموده است، و از رحمت خود مأيوست نفرموده است، و در باب توبه بر تو سخت‏گيرى ننموده است، و از رحمت خود مأيوست نفرموده است، و در باب توبه بر تو سخت‏گيرى ننموده است، بلكه توبه ترا دورى و ورع از گناه قرار داده است، و گناه ترا يك، و حسنه ترا ده بحساب آورده است، و باب توبه و طلب خشنودى حضرتش را براى تو باز گذاشته است كه هر وقت بخواهى نداى ترا بشنود و مناجاتت بپذيرد، كه حاجتهاى خود را بر او عرضه بدارى، و آنچه در دل دارى بزبان آورى و براى حضرتش بيان كنى، و هم غم و گرفتاريهاى خود را بحضرتش شكايت نمائى، و در كارهايت از او مدد بخواهى.
پس از آن، كليدهاى خزائن رحمت خود را بدست تو سپرده است باينكه اذن در سؤال از حضرتش را بتو عنايت فرموده است، كه هر گاه بخواهى، درهاى نعمتش را بدعا باز توانى كرد،و باران های ناگهانی رحمتش را فرو بارانی .

انس دعا با میّت در عوالم بعد :
عن جميل بن دراج قال دخل رجل على أبي عبد الله ع فقال له يا سيدي علت سني و مات أقاربي و إني خائف أن يدركني الموت و ليس لي من آنس به و أرجع إليه فقال لي من إخوانك المؤمنين من هو أقرب نسبا أو سببا و أنسك به خير من أنسك بقريب و هذا فعليك بالدعاء .( فلاح السائل و نجاح المسائل 167)

در روايتى جميل بن درّاج مى‏گويد: مردى به خدمت امام‏صادق عليه السّلام رسيد و عرض كرد: اى آقاى من، سنّم زياد شده و بستگانم مرده‏اند و مى‏ترسم كه مرگ مرا دريابد، و كسى را ندارم كه با او انس بگيرم و همنشين شوم.
[=tahoma][=georgia][=&quot]حضرت فرمود: از برادران مؤمنت هستند كسانى كه از لحاظ نسبى و سببى به تو نزديكترند، و انس تو به آنان از آنست به بستگانت بهتر است، با وجود اين بر تو باد كه اين دعا را بخوانى‏[/][/].

امّا کاربرد طلسمات با فرض صحت در برخی امور ناچیز دنیاییست .

این مبحث همچنان ادامه دارد...
و من الله التوفیق

[/]

5 – دعا از سنخ علوم آسمانی و الهی بوده معلم آن خدای متعال است :
« وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍوَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًانَّصِيرًا » .
( الاسراءآیه 80)

« بگو : ای پروردگار من ،مرا به راستی و نيکويی داخل کن و به راستی و نيکويی بيرون بر ، و مرا ازجانب خود پيروزی و ياری عطا کن ».


و یا فرستادگان و اولیای الهی می باشد :
« رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ » .
(آل عمران آیه8)

«پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏اى‏ ».

امّا طلسم و جادو وبرخی علوم غریبه دیگر از سنخ علوم زمینی و دارای فرمولهای طبیعی بوده و آموزگار آن نیز نوعا شیاطین بوده و تعلیم و تعلم آن نیز شرعاَ حرام و جایز نیست مگر در برخی موارد نادر از باب باطل نمودن طلسم ، استفاده از طلسم جایز شمرده شده باشد ، که در این باب مواردی قلیل از برخی علمای کرام مانند شیخ بهائی رحمة الله علیه طلسمات و جداولی وارد شده که بر فرض صحت صدور آن از چنین بزرگانی ، این جداول برگرفته از علوم وحیانی و آیات قرآنی بوده و مباح است لکن دعا محسوب نمیشوند و از سوی دیگر علم و فعل اینان نیز در این موضوعات حجیت شرعی ندارد و جزو رفتارهای شخصی این قبیل بزرگان جلیل القدر به حساب می آید .

این مبحث همچنان ادامه دارد ...
و من الله التوفیق

6 - قدرت دعا به جهت اتصال به مبدأ آفرینش و مرکز دائره قدرت عالم یعنی خداوند متعال است :
از این جهت دعا قدرتیست رحمانی و سلاحیست روحانی « الدعاء سلاح المؤمن » « الدعاء سلاح الانبیاء »
از این رو بکار گیرندگان از چنین قدرتی ، معیّت و پیوستگی با قدرت مطلق و برتر عالم هستی پیدا می کنند و از هیچ قدرتی هراسی به دل راه نمی دهند و در مشکلات و ابتلائات مانند کوهی استوار و اقیانوسی ژرف و آرام بودند . اگر به تاریخ بشر نیم نگاهی داشته باشیم بالعیان می بینیم که نیرومندترین و قدرت مندترین افراد بشر از جهت روحی و شجاعت و استقامت و صبر ، انبیا و اوصیا و اولیای الهی بوده اند که یک تنه در مقابل قدرت های پوشالی و شیطانی قد علم کردند چنانکه در خاطرات رهروی واقعی انبیا و اهل بیت عصمت و طهارت بنیانگذار انقلاب اسلامی و بزرگ مجدد اسلام ناب محمدی در عصر غیبت امام خمینی آمده است :
حضرت امام بعد از آزادیشان در سال 42 در مسجد اعظم قم سخنرانى كردند، فرمودند:
والله من به عمرم نترسیدم. آن شبى هم كه مرا از قم به تهران مى‏بردند آنها مى‏ترسیدند، من آن‏ها را دلدارى مى‏دادم.
و اینان دعا را وسیله ای توانمندی و قدرت یافته اند و گرایش به گفتمان انبیا و معنویت در اغلب مناطق دنیا با وجود این همه طاغوت با قدرتهای پوشالی مادّی محصول چنین ارتباط و دعاها و قدرت معنوییست .

امّا قدرت طلسم و جادو به نیروهای ضعیف طبیعی و مادّی وابسته است و فاقد نیروی عظیم و تأثیر گذار بوده و غیر قابل اتکا هستند چون منشأ آن شیاطین و مخلوقات ضعیف می باشد .

این مبحث همچنان ادامه دارد...
و من الله التوفیق

7 – دعا در نزد خداوند :
محبوب ترین عمل است :
قال علی علیه السلام : احب الاعمال الی الله تعالی فی الارض الدعاء... .
(کافی ج2ص467ح8)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : محبوب ترین کارها نزد خداوند در زمین ، دعا کردن است ....

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لیس شیئ احب الی الله من أن یسأل .

(کافی ج4صح421)
حضرت رسول اکرم فرمودند : هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که از او درخواست شود

و افضل عبادات :
الامام الباقر علیه السلام – لمّا سئل : ایّ العبادة أفضل ؟ - : ما من شیئ أفضل عند الله من أن یسأل و یطلب ممّا عنده ، و ما أحد أبغض الی الله ممّن یستکبر عن عبادته و لا یسأل ما عنده .

(من لا یحضره الفقیه ج4ص383ح5833)
امام باقر علیه السلام در پاسخ به این سئوال که : کدام عبادت برتر است ؟ [فرمودند] هیچ چیز در پیشگاه خداوند برتر از این نیست که از آن چه نزد اوست ، درخواست شود و هیچ کس نزد خداوند ، منفورتر از کسی نیست که از عبادت او کبر می ورزد و از آن چه در نزد اوست درخواست نمی کند .

و گرامی ترین :
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لیس شیئ اکرم علی الله من تعالی .(بحارالانوار ج93ص294ح23)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : هیچ چیز در نزد خداوند متعال ، گرامی تر از دعا نیست .

و نجات بخش ترین عمل است :
عن امام علی علیه السلام : لمّا سئل : ایّ عمل أنجح ؟طلب ما عند الله .

( من لایحضره الفقیه ج4ص383ح5833)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در پاسخ به این سئوال که : کدام عمل نجات بخش تر است ؟ [حضرت فرمودند ] طلب آن چه که در نزد خداوند است .

امّا استفاده از طلسم و جادو و برخی دیگر از علوم غریبه نه عبادت محسوب میشوند و نه محبوب خدای متعالند و نه گرامی شمرده شده و نه نجات بخش هستند . هیچ مدحی از ناحیه خدای متعال و انبیا و اولیای حضرت حق در مورد آنها وارد نشده است . تنها سر و صداییست برای افراد غافل و جاهل و کسانی که امید به غیر خدا دارند و نتیجه ای را هم برایشان در بر ندارد . دست آخر نیز با این همه رجوع به این رمال ها و جادو گرها و دعانویس ها باز دستگاه حاجت دهی خداوند همچنان شلوغ ترین و امید بخش ترین و نجات بخش ترین و مطمئن ترین و کم هزینه ترین و راحت ترین راه است .

اللهم ارزقنا توفیق الدعاء
این مبحث همچنان ادامه دارد

استفاده کننده گان از دعا :
انبیا و اوصیا و اولیای الهی همه اهل دعا و تذلّل و اظهار نیاز به خدای متعال بودند و از این جهت در صدر دعا کنندگان و استفاده کنندگان از دعا قرار داشته اند :
چنانکه خدای متعال در فضیلت حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علی نبینا و آله و علیه السلام می فرماید :
« انّ ابراهیم لاوّاه حلیم ». ( توبه آیه 114)
ابراهیم بسیار دعا کننده و حلیم و بردبار بودند .

یا در فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده است که :
کان امیرالمؤمنین رجل دعّاء .
امیرالمؤمنین علیه السلام مردی بسیار دعا کننده بودند .

انبیایی که دعای آنان در قرآن کریم آمده است :
حضرت ابراهیم علیه السلام با 25 دعا .
حضرت موسی علیه السلام با 18 دعا .
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله با 11 دعا . و 1168 دعای مأثوره و منسوبه که در مجامع حدیثی به ودیعه به دست ما رسیده است .
حضرت نوح علیه السلام با 9 دعا .
حضرت زکریا علیه السلام با 6 دعا .
حضرت سلیمان علیه السلام با 5 دعا .
حضرت یوسف علیه السلام با 2 دعا .
حضرت عیسی علیه السلام با 2 دعا .
حضرت لوط علیه السلام با 2 دعا .
حضرت شعیب علیه السلام با 1 دعا .
حضرت صالح علیه السلامبا 1 دعا .
بستگان انبیا و فرشتگان الهی و سایر مؤمنین نیز در قرآن کریم دعاهایی دارند .
و اینان خود را عبد ذلیل خداوند می دانستند چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام خاضعانه خطاب به حضرت حق می فرماید :

من العبد الذلیل الی الربّ الجلیل . از عبد ذلیل به سوی مالک و رب جلیل و با عظمت .

امّا استفاده کننده گان از طلسمات بی محتوا و بی مفهوم و شیطانی و سحر و جادو ، طاغوت ها و پیروان آنان بوده اند .

چنانکه قرآن کریم در رابطه با فرعون می فرماید :
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوى‏.( طه آیه 58 )
قطعاً ما هم سحرى همانند آن براى تو خواهيم آورد! هم اكنون (تاريخش را تعيين كن، و) موعدى ميان ما و خودت قرار ده كه نه ما و نه تو، از آن تخلّف نكنيم آن هم در مكانى كه نسبت به همه يكسان باشد!.

این مبحث همچنان ادامه دارد ..
و من الله التوفیق

.

دعا نیاز حقیقی و مطابق فطرت انسان است :
همان گونه که می دانیم محور هر دین پرستش خداوند است هر چند پرستش از مسیرهای انحرافی و برای خدایان قلابی باشد . اگر نگرشی به تاریخ ملل داشته باشیم می بینیم که بشر به گونه های مختلف مشغول عبادت و پرستش بوده اند و عبادت و پرستشی که در این میان مشترک تمام این ملل و ادیان بوده است عبادت دعا بوده است . واین ریشه در سرشت و نهاد آدمی دارد . چنان که خداوند در قرآن کریم فطری بودن نیاز بشر به دعا را تأیید می فرماید :

« فاذا مسّ الانسان ضرّ دعانا » 1
هرگاه به انسان درد و رنج و ضرری برسد ما را می خواند ( از ما درخواست نجات می کند ) .

در این باره شهید بزرگوار آیت الله مطهری ره می گوید :

یکی از اصیل ترین ابعاد وجود انسانها حس نیایش و پرستش است . مطالعه ی آثار زندگی بشر نشان می دهد هر زمان هر جا که بشر وجود داشته است نیایش و پرستش هم وجود داشته است چیزی که هست . شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است . از نظر شکل از رقصها و حرکات دسته جمعی موزون همراه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته تا عالی ترین خضوع ها و خشوع ها و راقی ترین اذکار و ستایش و از نظر معبود ، از سنگ و چوب گرفته تا ذات قیوم ازلی ابدی منزّه از زمان و مکان .
پیامبران پرستش را نیاوردند و ابتکار نکردند بلکه نوع پرستش را یعنی نوع آداب و اعمالی را که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد به بشر آموختند و دیگر این که از پرستش غیر ذات یگانه ( شرک ) جلوگیری به عمل آوردند . .....حس پرستش که احیاناَ به حس دینی تعبیر می شود در عموم افراد بشر وجود دارد . 2

اما نیاز به طلسم یک نیاز غیر واقعی و از نوع نیازهای تخیلی است که با وسوسه ی شیاطین و سوء استفاده سود جویان و غفلت و جهل مراجعین تقویت می شود . و این هیچ سنخیتی با نیاز واقعی و فطری انسان ندارد .

پی نوشت ها :
1 - سوره ی زمر آیه ی 49 .
2 - احیای فکر دینی ص 105 .

و من الله التوفیق

ادامه دارد ......

با سلام خدمت جناب سلیم بزرگوار
نمیدونم باید صبر میکردم تا کل این مبحث شما به پایان برسد سپس سوال کنم یا اینکه اشکالی در سوال تا اینجا وجود ندارد.

شما فرمودید که:

سلیم;15887 نوشت:
امّا طلسم و جادو عبادت نیست بلکه بسیاری از آنها ضد عبادت و سرمنشاء کفر و الحاد است .

سلیم;15887 نوشت:
طلسم و سحر امرهوای نفس و شیاطین است

.........

حال میخواهم نظر شما را در رابطه با این آیه ها جویا شوم:

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (نمل/15) و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: ستايش از آنِ خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.

اما این علم سلیمان چه بود؟

قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (نمل/38) (سليمان) گفت، اي بزرگان(وزیرانش)! كداميك از شما توانائي داريد تخت او را پيش از آنكه خودشان نزد من آيند براي من بياوريد؟!
قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (نمل/39) عفريتي از جن گفت: من آنرا نزد تو مي‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزي و من نسبت به آن توانا و امينم!

اما یکی از وزیرانش که علم بسیار داشت به سلیمان میگوید که من تخت او(ملکه ی سبا به نام بلقیس) را قبل از اینکه چشمت را بر هم بزنی میاورم؛

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (نمل/40) (اما) كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) داشت گفت، من آنرا پيش ‍ از آنكه چشم بر هم زني نزد تو خواهم آورد! و هنگامي كه (سليمان) آنرا نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش ‍ كند كه آيا شكر او را بجا مي‏آورم يا كفران مي‏كنم ؟

آیا غیر از علم جادوگری علمی دیگر میتواند مد نظر قرآن باشد؟

ممنون :Gol:

یابنده;59517 نوشت:
آیا غیر از علم جادوگری علمی دیگر میتواند مد نظر قرآن باشد؟

اینکه این علم چه علمی بوده، در آن بحث وجود دارد، برخی گویند منظور آگاهی او بر کتب آسمانی است، بعضی احتمال داده‌اند لوح محفوظ باشد و نیز بسیاری از مفسران و غیر آنها گفته‌اند؛ این مرد با ایمان از اسم اعظم الهی باخبر بوده (همان نام بزرگی که هر چیز در برابر آن خاضع می‌گردد).[1]
می‌گويند حضرت سلیمان انگشتری داشت كه اسم اعظم بر آن نقش بسته بود و بسياری از كارها را با آن سامان می‌بخشيد.
بله می تواند علم اسماء اعظم باشند که اگر کسی علم داشته باشد به آنها ولو یک مورد آن، می تواند بسیاری از کارهای سخت ومشکل را درست کند.

1-[8] .تفسیر نمونه، ص 470- 49.

فنا;59547 نوشت:
اینکه این علم چه علمی بوده، در آن بحث وجود دارد، برخی گویند منظور آگاهی او بر کتب آسمانی است

بنده در طرح سوال نمونه آوردم. اگر امکان دارد شما نیز با نمونه پاسخگو باشید.
اینکه بگوییم برخی میگویند یا بعضی ها گفته اند که دلیل قاطعی نیست.

ممنون

یابنده;59517 نوشت:
با سلام خدمت جناب سلیم بزرگوار
نمیدونم باید صبر میکردم تا کل این مبحث شما به پایان برسد سپس سوال کنم یا اینکه اشکالی در سوال تا اینجا وجود ندارد.

شما فرمودید که:

.........

حال میخواهم نظر شما را در رابطه با این آیه ها جویا شوم:

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ (نمل/15) و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: ستايش از آنِ خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.

اما این علم سلیمان چه بود؟

قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (نمل/38) (سليمان) گفت، اي بزرگان(وزیرانش)! كداميك از شما توانائي داريد تخت او را پيش از آنكه خودشان نزد من آيند براي من بياوريد؟!
قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (نمل/39) عفريتي از جن گفت: من آنرا نزد تو مي‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزي و من نسبت به آن توانا و امينم!

اما یکی از وزیرانش که علم بسیار داشت به سلیمان میگوید که من تخت او(ملکه ی سبا به نام بلقیس) را قبل از اینکه چشمت را بر هم بزنی میاورم؛

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (نمل/40) (اما) كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) داشت گفت، من آنرا پيش ‍ از آنكه چشم بر هم زني نزد تو خواهم آورد! و هنگامي كه (سليمان) آنرا نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش ‍ كند كه آيا شكر او را بجا مي‏آورم يا كفران مي‏كنم ؟

آیا غیر از علم جادوگری علمی دیگر میتواند مد نظر قرآن باشد؟

ممنون :gol:


دوست عزیز سلام علیکم
این علمی که آصف بن برخیا داشت از سنخ علوم الهی بوده نه از سنخ علوم شیطانی . این علم آسمانی بوده نه زمینی ، به عبارت روشن تر این قدرتی که ایشان با کمتر از یک چشم بر هم زدنی تخت بلقیس را از فاصله ای بسیار دور در محضر حضرت سلمیان نبی حاضر نمود ، قدرت تکوینی بوده است که با تهذیب نفس و تزکیه روح اکتساب نموده بود . این علم بخش بسیار کوچکی از همان علومی است که خدای متعال فقط در اختیار حضرات معصومین ( انبیا و اوصیا ) سلام الله علیهم قرار داده است . هر بنده ای به میزان تهذیب نفس و تقوای خود می تواند صاحب چنین قدرت هایی بشود . و قطعاَ حضرت سلیمان نبی که صاحب ولایت تکوینی بوده علم و قدرتش افزون از آصف بن برخیا بوده است . این علوم و قدرت ها جادو و سحر نیست .

خدای متعال در قرآن کریم در این خصوص می فرماید :
«

قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ » .1
خدا بر مؤمنان انعام فرمود ، آنگاه که از خودشان به ميان خودشان ، پيامبری مبعوث کرد تا آياتش را بر آنها بخواند و پاکشان سازد و کتاب و حکمتشان بياموزد ، هر چند از آن پيش در گمراهی آشکاری بودند .

پی نوشت :
1 - آل عمران آیه ی 164


و من الله التوفیق

ضمن عرض سلام و تشکر به جناب سلیم عزیز

با توجه به اینکه این سوال و جوابها میتواند به عنوان یک منبع مطالعاتی در آینده برای این سایت و جهت استفاده عموم در نظر گرفته شود لذا دوست دارم که هیچ گونه جای شبهه ای در مباحث وجود نداشته باشد. البته من در آن حد نیستم که بخواهم شبهه ایجاد کنم اما دوست دارم که منطقی رفتار کنم و در نهایت یک جمع بندی جامع ایجاد شود تا من و امثال من خیلی راحت به جوابهای ذهنی خود دست پیدا کنیم.

فرض کنید که 2 نفر قادر هستند که یک تخت را در یک چشم به هم زدن جابجا کنند که یکی از آنها شیطانی عمل میکند و دیگری الهی.
1- اسم این علم چیست و چگونه تعریف میشود؟
2- چگونه قادر خواهیم بود که تشخیص دهیم کدام یک از آنها شیطانی هستند؟

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ (بقره/102) (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مي‏خواندند پيروي مي‏كردند، سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و كافر نشد، ولكن شياطين كفر ورزيد و به مردم تعليم سحر دادند (و نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پيروي كردند، (آنها طريق سحر كردن را براي آشنائي به طرز ابطال آن به مردم ياد مي‏دادند) و به هيچ كس چيزي ياد نمي‏دادند مگر اينكه قبلا به او مي‏گفتند ما وسيله آزمايش شما هستيم، كافر نشويد (و از اين تعليمات سوء استفاده نكنيد) ولي آنها از آن دو فرشته مطالبي را مي‏آموختند كه بتوانند به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدائي بيفكنند (نه اينكه از آن براي ابطال سحر استفاده كنند) ولي هيچگاه بدون فرمان خدا نمي‏توانند به انساني ضرر برسانند، آنها قسمتهائي را فرا مي‏گرفتند كه براي آنان زيان داشت و نفعي نداشت، و مسلما مي‏دانستند هر كسي خريدار اين گونه متاع باشد بهرهاي در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مي‏فروختند اگر علم و دانشي مي‏داشتند!

3- حتی فرشته های خداوند نیز اعلام شده که آموزش جادوگری و سحر میدادند تا از آن برای آشنایی به طرز ابطال آن استفاده کنند.( پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد)

با سپاس از شما بزرگوار :Gol:

چرا ؟؟؟؟ پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد !!!!
کدام موارد ؟
این موارد را چه کسانی باید اعلام کنند !

iranp301;59931 نوشت:
چرا ؟؟؟؟ پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد !!!!
کدام موارد ؟
این موارد را چه کسانی باید اعلام کنند !

[=arial,helvetica,sans-serif]تنها كار مجاز در امور سحر و طلسم نيز ابطال آن به قصد كمك به خلق با نيت رضاي حق تعالي مي‌باشد. بهترين شيوه براي ابطـال طلسمات، توكـل به خداوند قهـار و جبار و پناه بردن به اقيانوس بي‌كران رحمت او، قرآن كريم مي‌باشد، چرا كه«و ننزل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمه للمؤمنين». براي جلو گيري از تأثيرات سحر و طلسم قرائت قرآن كريم بخصوص سوره‌هاي كافرون، اخلاص، فلق و ناس بسيار مؤثر است.

در صورت مراجعه فقط بايد به علما و كساني كه در اين باره از جانب خدا علم و اذن دارند مراجعه كرد.
[/]

iranp301;59931 نوشت:
چرا ؟؟؟؟ پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد !!!! کدام موارد ؟ این موارد را چه کسانی باید اعلام کنند !

سحر و جادو مورد ذمّ شرع مقدس اسلام بوده ، پس سحر و جادوی الهی نداریم چون اساس آن دنیاگرایی است . اما بحث طلسم کمی متفاوت است همانطور که دوستان در بالا اشاره نمودند در برخی مواردی از باب ابطال طلسم از آن استفاده می شود و مانع شرعی وجود ندارد . به عنوان مثال :

طلسمی به نام تیر بند هست که فقط در یک روز خاصی از سال و با آدابی خاص آن را ایجاد می کنند به گونه ای که تیر و گلوله به شخص حامل این طلسم برخورد نمی کند هر چند از فاصله ی نزدیک باشد . لذا برخی از اشرار در شرق کشور از آن استفاده کرده اند . اما مأموران انتظامی هم ضد طلسم به کار برده و آن را با فرمول ساده ای باطل می کنند و آن خون آلود کردن مرمی گلوله است . این قبیل طلسمات و ضد آن ها دارای فرمول های طبیعی است .

:Gol:

سلیم;125266 نوشت:
طلسمی به نام تیر بند هست که فقط در یک روز خاصی از سال و با آدابی خاص آن را ایجاد می کنند به گونه ای که تیر و گلوله به شخص حامل این طلسم برخورد نمی کند هر چند از فاصله ی نزدیک باشد . لذا برخی از اشرار در شرق کشور از آن استفاده کرده اند . اما مأموران انتظامی هم ضد طلسم به کار برده و آن را با فرمول ساده ای باطل می کنند و آن خون آلود کردن مرمی گلوله است . این قبیل طلسمات و ضد آن ها دارای فرمول های طبیعی است .

سلام

ممنون از آموزشتون

کاش از این ضد طلسم ها آموزش بدید

راستی این علومی که به وسیله برخی از اسماءالحسنی آدمی بدست می آورد چه طور آیا امتحان است یا مجازیم استفاده

کنیم؟

iranp301;59931 نوشت:
چرا ؟؟؟؟ پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد !!!!
کدام موارد ؟
این موارد را چه کسانی باید اعلام کنند !

[=Verdana]
با سلام
و تشکر از عزیزان
فردي از امام صادق سؤال كرد كه: مرا خبر دهيد از سحر كه اصل آن چيست و چگونه ساحر مي‌تواند كارهاي عجيبي كه وصف مي‌نمايد انجام دهد؟
حضرت فرمودند: سحر اقسامي دارد:
يك نوع آن به منزلة پزشكي است، همچنان كه پزشكان براي هر مريضي دوايي پيدا كرده‌اند، علم سحر هم براي هر سلامتي مرَضي و براي هر عافيتي، آفتي و براي هر معنايي حيله‌اي، چاره انديشي كرده‌اند.
نوع ديگري از سحر، تردستي و سرعت در عمل و چشم‌بندي است.
3ـ نوع ديگر از سحر آن است كه راه جلب شيطان از راههاي خاص و كمك گرفتن از آنان توسط دوستان شيطان انجام مي‌شود.
آن فرد سؤال كرد: شياطين از كجا سحر را آموخته‌اند؟
امام فرمود: «از همانجا كه اطباء طب را آموخته‌اند بعضي از راه تجربه و بعضي از راه علاج.
و از بزرگترين سحرها تمامي و سخن‌چيني است كه به واسطة آن بين دوستان جدايي افتاده و خون‌ها به واسطة آن ريخته مي‌شود و خانه‌ها به واسطة آن ويران مي‌گردد و رازها به واسطة آن فاش مي‌شود.
امام (ع) در ادامه فرمودند: پس بهترين قول در مورد سحر آن است كه بگوييم سحر به منزلة طب است، ساحر كاري مي‌كند كه نتيجه‌اش آن است كه يك مرد از مجامعت با زنان ناتوان مي‌گردد و طب همان شخص را معالجه مي‌كند و خوب مي‌شود.»1
علامة مجلسي ـ ره ـ در توضيح اين فرمايش امام كه فرمود: سحر به منزلة طب است مي‌فرمايد: يعني همچنان كه خداوند متعال براي بعضي از داروهاي مضر تأثيراتي را در بدن قرار داده است و در بعضي از داروها آثاري نهاده كه تأثيرات آن داروهاي مضر را از بين‌ مي‌برد؛ براي بعضي از اعمال تأثيراتي در بدن‌ها و عقول مردم قرار داده است كه همان سحر باشد و بر زبان انبياء و اوصياء آيات و ادعيه و اسماء و اعمالي جاري ساخته است كه ضرر آن سحرها را دفع مي‌كند. البتّه بعضي از آثار سحر احتمالاً با طب هم دفع مي‌گردد.2

1- بحارالانوار، ج 10، ص 164، روايت 2، باب 13.
2- همان، ص 165.

سلام

از کجا بدنیم سحر روی داده؟

یابنده;59903 نوشت:

وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ (بقره/102) (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مي‏خواندند پيروي مي‏كردند، سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و كافر نشد، ولكن شياطين كفر ورزيد و به مردم تعليم سحر دادند (و نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پيروي كردند، (آنها طريق سحر كردن را براي آشنائي به طرز ابطال آن به مردم ياد مي‏دادند) و به هيچ كس چيزي ياد نمي‏دادند مگر اينكه قبلا به او مي‏گفتند ما وسيله آزمايش شما هستيم، كافر نشويد (و از اين تعليمات سوء استفاده نكنيد) ولي آنها از آن دو فرشته مطالبي را مي‏آموختند كه بتوانند به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدائي بيفكنند (نه اينكه از آن براي ابطال سحر استفاده كنند) ولي هيچگاه بدون فرمان خدا نمي‏توانند به انساني ضرر برسانند، آنها قسمتهائي را فرا مي‏گرفتند كه براي آنان زيان داشت و نفعي نداشت، و مسلما مي‏دانستند هر كسي خريدار اين گونه متاع باشد بهرهاي در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مي‏فروختند اگر علم و دانشي مي‏داشتند!

3- حتی فرشته های خداوند نیز اعلام شده که آموزش جادوگری و سحر میدادند تا از آن برای آشنایی به طرز ابطال آن استفاده کنند.( پس در مواقعی این سحر و جادو میتواند شیطانی نباشد)

با سپاس از شما بزرگوار :gol:


دقت داشته باشید
در سرزمین بابل سحر و جادوگری به اوج خود رسید و باعث ناراحتی و ایذاء مردم گردیده بود.
خداوند دو فرشته را به صورت انسان مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند.

ولی این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود، چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز آن را نیز تشریح کنند، تا مردم بتوانند از این راه به پیشگیری پردازند.
این موضوع سبب شد که گروهی پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند و موجب مزاحمت‌هایی برای مردم شدند.

با اینکه آن دو فرشته به مردم هشدار دادند که این یک نوع آزمایش الهی برای شما است و حتی گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یک نوع کفر است، اما آنها به کارهایی پرداختند که موجب ضرر و زیان مردم شد.

آنچه در بالا آوردیم چیزی است که از بسیاری از احادیث و منابع اسلامی استفاده می‌شود، و هماهنگی آن با عقل و منطق آشکار است؛ از جمله حدیثی که از عیون اخبار الرضا نقل شده، به روشنی این معنی را تأیید می‌کند.

mkk1369;125278 نوشت:
سلام

از کجا بدنیم سحر روی داده؟

با سلام

نشانهای دارد که در افراد گوناگون متفاوت است !!هم سخت است هم آسان باید ببینید که چقدر خودتان را میشناسید ! و از حالت روحی و روان خود اطلاع داشته باشید
مثلا !یک نمونه
شخصی را میشناختم که مدتی بود که دچار کابوس میشد و از ترس اینکه کابوس نبینید شاید روزی ۲ و ۳ ساعت بیشتر نمیتوانست بخوابد !
به این چیزها هم اعتقادی نداشت !!
رفت دکتر وخلاصه افاقه نکرد
تا اینکه شخصی به او گفت آیات سوره ۴۵ و ۴۶ اسراء را مرتب بخوان و قبل از خواب همراه این ۲ آیه سوره ناس و فلق را بخوان بعد از مدتی دیگر دچار کابوس نشد که نشد و الان حدود یه ۳ سالی میشه که همیشه قبل از خواب این آیات و این دو سوره گرانقدر را میخواند و به گفته خود او توی این ۳ سال دچار کابوس نشده

موضوع قفل شده است