فرق "کریم" و "سخی" چیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق "کریم" و "سخی" چیست؟

سلام دوستان:Gol:

فرق "کریم" و"سخی" چیست؟
همچنین
فرق "لئیم" و "بخیل" چیست؟

تشکر:Gol:

:Sham:

ldkdhj,v;220252 نوشت:
سلام دوستان:gol:

فرق "کریم" و"سخی" چیست؟
همچنین
فرق "لئیم" و "بخیل" چیست؟

تشکر:gol:

سلام علیکم و رحمه الله
در معنای کریم و سخی در آیات قرآن مطالبی بود که به تناوب خدمتتان عرض خواهم کرد

در بخش اول عرائضم به معنای کریم و سخی می پردازم و بمرور زمان نیز به معنای لئیم و بخیل خواهم پرداخت

«معناى كريم از نظر دانشمندان»
بعضى گفته‏ اند: كريم آن منعمى است كه تمام افعال او احسان و انعام است كه بسبب آن جز نفع و دفع زيان و ضرر نميكند.
و بعضى گفته‏ اند: كريم آنست كه اعطاء ميكند آنچه براى اوست و آنچه براى او نيست و طلب نميكند چيزى را كه براى اوست.
و بعضى گفته‏ اند: كريم آنست كه اندك پذيرفته و زياد ميدهد.
و بعضى گفته‏ اند: از كرم خداى سبحان اينست كه راضى به بخشودن گناهان نشده تا آن را تبديل و تعويض بحسنات نمود

___________________________________________

ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏26، ص: 352

(كريم): از اسماء حسنى است، در غير خدا نيز بكار ميرود وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ نمل: 40. يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ. الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ ... انفطار: 5 و 6.
كريم فقط در اين دو آيه وصف حق تعالى آمده است.
آنرا در خداوند جواد و منعم معنى كرده‏اند «رجل كريم اى جواد.
قوم كرام اى اجواد».
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ انفال:
74. طبرسى در اين آيه رزق كريم را عظيم و واسع و آنچه ناگوارى در آن نيست و در ذيل آيه چهارم از همين سوره، بزرگ و پر قيمت معنى كرده در اقرب الموارد آمده: «رِزْق كَريمٌ اىْ كَثيرٌ» اينها همه مصداق شرافت و نفاست‏ اند.
ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ يوسف: 31. اين بشر نيست بلكه فرشته‏ اى است بزرگوار. ايضا آيه هفدهم از سوره دخان و چهلم از حاقّه و غيره.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ مؤمنون: 116. إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ واقعة: 77. وصف عرش در تمام آيات و در آيه 74 همين سوره «عظيم» و فقط در آيه فوق «كريم» آمده است، شايد آن نيز بمعنى عظيم و شايد بمعنى محترم و شرافتمند باشد: عرش محترميكه مصدر دستورات امور عالم است. طبرسى آنرا نيكو معنى كرده و فرمايد: كريم در جمادات بمعنى نيكو است.
قرآن كريم: يعنى قرآن شريف و محترم و گرانقدر.
جمع كريم كرام است بكسر اول بِأَيْدِي سَفَرَةٍ. كِرامٍ بَرَرَةٍ عبس: 15 و 16. با دست يا در دست نويسندگانى كه بزرگواران و نيكوكارانند وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ. كِراماً كاتِبِينَ انفطار: 10 و 11.
_________________________

قاموس قرآن، ج‏6، ص: 105

ldkdhj,v;220252 نوشت:
سلام دوستان:gol:
فرق "کریم" و"سخی" چیست؟
همچنین
فرق "لئیم" و "بخیل" چیست؟
تشکر:gol:

كلمه كريم در ضمن آيات قرآن به هفت معنى آمده است:
(1) به معنى نيكو چنانكه در آيه 31 سوره نساء می ‏فرمايد:
وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً: يعنى شما را در عالم به مقامى نيكو و شايسته برسانيم.
(2) به معنى گرانمايه، چنانكه در آيه 19 سوره تكوير می ‏فرمايد:
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ: يعنى همانا قرآن كلام رسول بزرگوار و گرانمايه (جبرئيل) است. و نيز در آيه 13 سوره حجرات می ‏فرمايد:
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ يعنى بزرگوارترين شما در پيشگاه خدا با تقوی ‏ترين مردمان هستند.
(3) به معنى فرمانبردار، چنانكه در آيه 11 سوره انفطار می ‏فرمايد:
كِراماً كاتِبِينَ: يعنى فرشتگانى كه مأمور نوشتن اعمال شما هستند، كاملا فرمانبردار اوامر خدا می ‏باشند.
(4) به معنى خود را بزرگ پنداشتن، چنانكه در آيه 49 سوره دخان می ‏فرمايد:
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ: يعنى در دوزخ به استهزاء به كافران گويند:
عذاب دوزخ را بچش كه تو بسيار گرامى و عزيز هستى.
(5) به معنى بى نهايت است چنانكه در آيه 40 سوره نمل از قول سليمان می ‏فرمايد:
فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ: يعنى همانا پروردگار من بى نهايت غنى و بى نياز است

(6) به معنى برتر و بلند مرتبه است چنانكه در آيه 15 سوره فجر می ‏فرمايد: فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ. يعنى زمانى كه خداوند انسان را براى آزمايش بلند مرتبه و برتر گرداند، مغرور شده و گويد: خدا مرا برتر و گرامى داشت. (7) به معنى بسيار است چنانكه در آيه 4 سوره انفال می فرمايد:
لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ. يعنى براى مؤمنان مراتب بلند و آمرزش و روزى بسيار فراهم و مهيّا است.
_______________________________________

أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏16، ص: 17 و 18

«ابن بابويه» از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده: الرّجال اربعة: سخىّ و كريم و بخيل و لئيم فالسّخىّ الّذى يأكل و يعطى، و الكريم الّذى لا يأكل و يعطى، و البخيل الّذى يأكل و لا يعطى، و اللّئيم الّذى لا يأكل و لا يعطى. «2» فرمود: مردمان چهار صنفند: سخى و كريم و بخيل و لئيم: 1- سخى كسى است كه خود مى‏خورد و به ديگرى هم عطا كند. 2-
كريم كسى است كه خود نخورد و به ديگرى دهد. 3- بخيل كسى است كه خود مى‏خورد و نمى‏دهد. 4- لئيم كسى است كه نه خود خورد نه به كسى دهد.
************************************************
(1) بحار الانوار، جلد 71، صفحه 10 حديث 18 (هر دو جمله از يك روايت انتخاب شده است).
(2) جامع الاخبار، صدوق، فصل 69، فى السّخاء و الايثار
___________________________________

تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 38

امالى شيخ طوسى رضوان اللّه عليه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است: ليس السّخىّ المبذر الّذى ينفق ماله فى غير حقّه و لكنّه الّذى يؤدّى الى اللّه عزّ و جلّ ما فرض عليه فى ماله من الزّكوة و غيرها، و البخيل الّذى لا يؤدّى حقّ اللّه عزّ و جلّ فى ماله «2». يعنى: نيست سخى، اسراف كننده كه خرج كند مال خود را در غير حق آن، و لكن سخى كسى است كه ادا كند آنچه واجب فرموده خداى تعالى در مال از زكات و غير آن. و بخيل كسى است كه ادا نكند حق خداوند عز و جل را در مالش.
_______________________________

تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 246


گفت پيغمبر كه دائم بهر پند ### دو فرشته خوش منادى ميكنند

كاى خدايا منفقانرا سير دار ### هر درمشان را عوض ده صد هزار

اى خدايا ممسكانرا در جهان ### تو مده إلّا زيان اندر زيان‏

آن درم دادن سخى را لايق است ### جان سپردن خود سخاى عاشق است‏

نان دهى از بهر حق نانت دهند ### جان دهى از بهر حق جانت دهند

هر كه كارد گردد انبارش تهى ### ليكش اندر مزرعه باشد بهى‏

و انكه در انبار ماند و صرفه كرد ### اشپش و موش و حوادثهاش خورد

_____________________________

تفسير خسروي، ج‏4، ص: 117

ldkdhj,v;220521 نوشت:
:Sham:

نقل قول:
:Sham:
:khaneh::khaneh::khaneh:

ناراحت نباشید انشاالله تا مطالب حقیر را مطالعه بفرمائید کارشناس محترم هم خدمتتان مطالبشان را میفرمایند :ok::ok::ok:

[=tahoma][=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]با سلام و احترام[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]سخی به معنی بخشندگی و جود.( این واژه در قرآن کریم به کار نرفته است)[/][=&quot]« كتاب العين ،ج‏4،ص:289»[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]کریم: [/][=&quot]بخشش و نعمت دادن، هر گاه خداى تعالى با اين واژه وصف شود اسمى است براى احسان و نعمت بخشيدن ظاهر و روشن او مثل آيه:[/][=&quot] (فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ‏- سوره نمل،آیه40).[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]و هر گاه انسان با واژه- كرم- وصف شود در آن صورت اسمى است براى اخلاق و افعال پسنديده‏اى كه از انسان ظاهر ميشود و واژه- كريم- تا وقتى كه آن اخلاق و رفتار ظاهر نشود گفته نميشود. بعضى از علماء گفته‏اند:[/][/][=tahoma][=&quot] «الْكَرَمُ كالحرية الّا انّ الحرّيّة قد تقال في المحاسن الصغيرة و الكبيرة».[/][/]
[=tahoma][=&quot]
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot] [يعنى صفت كرم و بخشندگى مثل صفت جوانمردى است جز اينكه جوانمردى و حريت در خوبيهاى كوچك و بزرگ هر دو بكار ميرود].« ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن ،ج‏4،ص:12[/][=&quot]»[/][/]

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم
[=&quot]

[=&quot]با سلام و احترام
[=&quot]

[=&quot]لیئم از ریشه لوم به معنی سرزنش است. معمولا این لغت در مقابل چيزى است كه بملامت كننده ناگوار و بملامت شده نامناسب باشد[=&quot][1]. «فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ »(مرا ملامت نكنيد خود را ملامت كنيد) سوره ابراهیم، آیه[=&quot]22.
[=&quot]همچنین در خداوند در مورد فرعون می فرماید:« [=&quot]فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ» (فرعون و لشكريانش را گرفته و بدريا انداختيم حال آنكه خويشتن را ملامت ميكرد كه چرا از حق منصرف گشته است) سوره ذاريات،آیه 4[=&quot]0.
[=&quot]

[=&quot]البُخْل: إمساك و نگهداشتن و حبس كردن اموالى است كه حقّ نيست نگهداشته شود، نقطه مقابل اين حالت، جود و بخشندگى است.
[=&quot]بَاخِل- همان بخل كننده است و امّا- بخيل- كسى است كه صفت بخل در او زيادتر باشد مثل رحيم- كه از- راحم- است.[=&quot]بخل- دو گونه است يكى بخل داشتن در اموال خويش و ديگرى بخل ورزيدن به اموال غير كه اينگونه بخل، ناپسندتر و مذمومتر است، دليل بر اين قول، سخن خداى تعالى است كه «الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ‏» (كسانى كه خود بخيل‏اند و ديگران را نيز به بخل ورزيدن أمر و سفارش مى‏كنند) سوره نساء،آیه37.[=&quot][2]

[=&quot][1][=&quot] -[=&quot] قاموس قرآن ،ج‏6،ص:220

[=&quot][2][=&quot] - ترجمه مفردات راغب اصفهانی،ج1،ص243.

موضوع قفل شده است