فرق بین نبی و رسول چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق بین نبی و رسول چیست؟

با سلام خدمت کارشناسان محترم فرق بین نبی و رسول چیست؟

محمد;877 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم فرق بین نبی و رسول چیست؟

با سلام
پاسخ این سؤال را از سایت درگاه پاسخگویی خدمتتان عرض میکنم .اگر سؤال دیگری بود در خدمت هستم....
درپاسخ عرض میکنم که چند مطلب باید دقت شود: نخست اینکه این دو از نظر مفهوم تفاوتی آن چنانی ندارند زیرا واژه نبی یا به معنای «فرد دارای خبر مهم» است و یا به معنای فرد دارای مقام بلند، و واژه رسول هم یا به معنای فرد دارای پیام است یا به معنای واسطه در انجام کار پس ازجهت مفهوم هیچ کدام اعم یا اخص از دیگری نیستند.ثانیا از اختلاف موارد استعمال لفظ نبی و رسول در قرآن خصوصا با توجه به روایات شریفه راجع به انبیا و رسل میتوان فهمید که نبی از نظر مصداق اعم از رسول است یعنی همه فرستادگان خدا نبی بوده‏اند ولی رسول نبوده‏اندهمین اختلاف در کاربرد سبب شده است که علما نبی را غیر از رسول از نظر اصطلاح بدانند.ثالثا در میان علما در بیان وجه تمایز میان دو اصطلاح نبی و رسول تفاوت‏هایی دیده میشود که در ذیل به آنها اشاره میگردد:1ـ به نظر علامه طباطبایی نبی آن کسی است که خواب میبیند و در خواب به او وحی میشود و لی رسول آن کسیاست که ملک وحی بر او نازل میشود و او ملک را میبیند و با او سخن میگوید.2ـ به نظر برخی مانند استاد مصباح نبی به هر فرستاده و پیکی گفته میشود ولی رسول بر پیک مخصوص اطلاق میشود.ایشان این تفاوت را از نگرش به موارد متفاوت استعمال نبی و رسول در قرآن و حدیثی که دارد 313 نفر از انبیا فقط دارای رسالت خاصی بوده‏اند، استفاده مینمایند.
فرقهای ذیل هم میان نبی و رسول گفته شده که توسط علما به چالش و نقد کشیده شده‏اند.الف ـ رسول کسی است که مبعوث به شرع جدیدی شده باشد و نبی اعم از او کسی است که شرع سابق را تبلیغکند.ب ـ رسول کسی است که دارای کتاب باشد و نبی آن کسی است که کتاب نداشته باشد.ج ـ رسول کسی است که دارای کتاب باشد ولی فیالجمله نسخ شده باشد و نبی کسی است که چنین نباشد.د ـ رسول کسی است که به او وحی میشود و مأمور به ابلاغ هم باشد ولکن نبی کسی است که از طرف خدا به او وحیشده خواه مأمور رساندن محتوای وحی به مردم باشد یا نباشد.امام به معنای رهبر و پیشوا است و به طور خاص مقامی است که خداوند به برخی از بندگان صالح خود (همانند حضرت ابراهیم«ع») پس از آزمایش‏ها و امتحان‏های مختلف الهی عطا نموده است. امامت، مقام رهبری همه جانبه مادی، معنوی، جسمی، روحانی، ظاهری و باطنی است.نبی و رسول ارائه راه و طریق می کنند ولی امام با سیطره ای که بر ملکوت انسان ها دارد دست آنها را گرفته و با خود همراه می کند
التماس دعا

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Times New Roman]
مفسرين اقوال مختلفي نقل ميکنند.
بعضيها گفتند: نبي آن کسي است که مأمور به تبليغ نيست. معارف و احکامي را از جانب خداوند دريافت ميکند اما مأمور به تبليغ نيست.
قول ديگر اين است که : نبي کتابي ندارد، ولي مأمور به ابلاغ هست.
بعضي گفتند: مقصود از رسول اين است که شريعت مستقلي مي آورند. مثل پيامبران اولوالعزم عليهم السلام: حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسي ، حضرت عيسي و حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم.
مرحوم مجلسي در ج 11 بحار الانوار ص 54 اين مطلب را آورده.
قول ديگر: نبي و رسول از نظر مفهومي فرق ميکنند، اما از نظر مصداق خارجي با هم فرق نميکنند، به اصطلاح منطقي بين ايشان تساوي برقرار است. يعني هر چه مصداق رسول در عالم خارج دارد، نبي هم دارد. منتهي مقام نبوت ناظر به اخذ نبأ است اگر بگوييم ريشه نبي ، نبأ است. اما اگر بگوييم ريشه نبأ از نبو يا نباوت است يعني رفيع، مقام بلند و رفيع. اگر طبق اين نظريه عمل کنيم ، از حضرت آدم تا خاتم همه هم نبي بودند و رسول. اصلاً فرقي از لحاظ حيثيت و مقام است. البته اين يک نظر است .

در اصول کافي بابي هست با عنوان " الفرق بين النبي و الرسول و المحدَّث و الامام" .
مرحوم کليني در اين باب چهار روايات آورده که طبق بررسي دوتاي از آنها صحيح هست.(بحار الانوار ج 26)
تعدد و تکثر در روایات در این باب يک نوع تواتر معنوي به این مساله میبخشد.
در واقع انسان يقين به صدور اين روايات از معصوم يقين پيدا ميکند.
اما ببينيم مفاد و مدلول اين روايات چيست؟
به طور خلاصه رسول کسي است که يا صداي ملک، يا فرشته را ميشنود، يا اينکه تمثل ملک را ميبيند. " فتمثل لها بشراً سويا" يا مانند اينکه ملک گاهي به شکل " دحيه کلبي" بر پيامبر ظاهر ميشد.

در روايات از رسول با اين ويژگيها ياد ميکند. " يسمع الصوت و يعاين الملک" " يري الشخص" " يري الصورة".
اما نبي کيست؟
نبي: صداي ملک را ميشنود، و آن هيئت و تمثل بشري ملک را در خواب ميبيند اما در بيداري نميبيند.
در مورد محدث: کسي است که صداي ملک را ميشنود (هم در خواب و هم در بيداري) اما " لا يري الشخص" ، هيئت ملک را نميبيند ، نه در خواب ، نه در بيداري.
کتاب اصول کافي جلد 1 باب " طبقات الانياء" و " الفرق بين النبي و الرسول و المحدث"
بعضي از اين روايات در تفسير آيه 52 سوره حج آمده. که ميفرمايد: " وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (سوره حج 52)"
اي پيامبر! ما نفرستاديم قبل از تو هيچ رسول و هيچ نبي اي (ظاهر آيه اين است که نبي با رسول فرق ميکند) را مگر اينکه هرگاه آرزويي داشت، شيطان در آن آرزو و خواست قلبي پيامبر دخالت ميکرد، و خداوند به کمک پيامبر مي آمد و القاء شيطان را نسخ ميکرد و آيات خود را استوار ميکرد.

شايد اين سؤال پيش بيايد که مگر نه اينکه انبياء مصعومند و شيطان در آنها راه ندارد؟
آيه شريفه سوره صافات که ميفرمايد: " لَاَغوينهم اجمعين الا عبادک منهم المخلصين" و طبق فرمايش علامه طباطبايي رأس مخلصين پيامبران بوده اند.
پس اين مطلب چگونه است؟ آيا القاء شيطان با اين آيه تناقض ندارد؟
اما پاسخ اين است که آرزوي پيامبران مگر چه بوده است؟
همان تحقق يافتن آرمانهاي الهي، که اين براي شيطان سخت است.
لذا سعي ميکند که وسوسه کند تا آرمانهاي پيامبران جامعه عمل نپوشاند.
آيا در طول تاريخ شيطان توانسته است به اين غرض به طور کامل برسد؟ خير. البته تلاش کرده اما سرانجام اين خط انبياء عليهم السلام بوده که سربلند از آب در آمده.
در طول تاريخ چنين بوده تا اينکه پايان کار و تحقق کامل آرمان انبياء توسط حضرت مهدي عليه السلام که عصاره همه انبياء و اولياء الهي است ، به وقوع خواهد پيوست.

[=Times New Roman]خلاصه ای از کلام استاد ربانی در پاسخ به همین سوال[=Times New Roman]

دوستان برای شنیدن فایل صوتی همین مطلب و هچنین پاسخ به سوالاتی همچون تفاوت امامت و خلافت و.. و یا خواندن مطلب لینک منبع را کلیک کنید.
منبع

یاحق



باسلام

مرحوم كلينى در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: خداى عز و جل ابراهيم را قبل از آنكه نبى خود بگيرد، بنده خود گرفت ، و خداى تعالى قبل از آنكه او را رسول خود بگيرد، نبى خود گرفت ، و خداى تعالى قبل از آنكه او را خليل خود قرار دهد، رسول خودش كرد، و نيز قبل از آنكه امامش كند، خليلش كرد .

مقاماتى كه آنجناب بدست آورده ، بهمين ترتيبى بوده كه در اين روايت آمده ، يعنى نخست مقام عبوديت ، و سپس نبوت ، و بعد رسالت ، آنگاه خلت ، و در آخر امامت بوده است .المیزان

محمد;877 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم فرق بین نبی و رسول چیست؟

با سلام

" رسول" در اصل به معنى كسى است كه ماموريت و رسالتى بر عهده او گذارده شده، تا آن را ابلاغ كند و" نبى" بنا بر يك تفسير به معنى كسى است كه از وحى الهى آگاه است و خبر مى‏دهد، و بنا بر تفسير ديگر به معنى شخص عاليمقام است (كه ماده اشتقاق هر دو قبلا بيان شد) اين از نظر لغت.
اما از نظر تعبيرات قرآنى و لسان روايات بعضى معتقدند كه" رسول" كسى است كه صاحب آئين و مامور ابلاغ باشد، يعنى وحى الهى را دريافت كند و به مردم ابلاغ نمايد، اما" نبى" دريافت وحى مى‏كند ولى موظف به ابلاغ آن نيست، بلكه تنها براى انجام وظيفه خود او است، و يا اگر از او سؤال كنند پاسخ مى‏گويد.
به تعبير ديگر" نبى" همانند طبيب آگاهى است كه در محل خود آماده پذيرايى بيماران است، او به دنبال بيماران نمى‏رود، ولى اگر بيمارى به او مراجعه كند از درمانش فروگذار نمى‏كند.
اما رسول همانند طبيبى است سيار، و به تعبيرى كه على ع در نهج- البلاغه در باره پيامبر اسلام ص فرموده:طبيب دوار بطبه ( نهج البلاغه خطبه 108)
او به همه جا مى‏رود به شهرها، روستاها، كوه و دشت و بيابان تا بيماران را پيدا كند و به مداواى آنها بپردازد، او چشمه‏اى است كه به دنبال تشنگان مى‏دود نه چشمه‏اى كه تشنگان او را جستجو كنند.
از رواياتى كه در اين زمينه به ما رسيده و مرحوم كلينى در كتاب" اصول كافى" در باب" طبقات الانبياء و الرسل" و باب" الفرق بين النبى و الرسل" آورده چنين استفاده مى‏شود كه" نبى" كسى است كه تنها حقايق وحى را در حال خواب مى‏بيند (همانند رؤياى ابراهيم) و يا علاوه بر خواب در بيدارى هم صداى فرشته وحى را مى‏شنود.
اما" رسول" كسى است كه علاوه بر دريافت وحى در خواب و شنيدن صداى فرشته، خود او را هم مشاهده مى‏كند. «1»
البته آنچه در اين روايات وارد شده با تفسيرى كه گفتيم منافات ندارد چرا كه ممكن است ماموريتهاى متفاوت پيامبر و رسول تاثير در نحوه دريافت آنها از وحى داشته باشد، و به تعبير ديگر هر مرحله‏اى از ماموريت همراه با مرحله ويژه‏اى از وحى است (تفسیر نمونه)
__________________________________________________
(1) اصول كافى جلد اول صفحه 133 و 134 (چاپ دار الكتب الاسلاميه).

موضوع قفل شده است