فاطمه (ع) تنها دختر پیامبر بوده ؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فاطمه (ع) تنها دختر پیامبر بوده ؟

سلام
1-میگویند فاطمه (س) تنها دختر پیامبر بوده
2-میگویند فاطمه (س) تنها دختر پیامبر نبوده
ودختران دیگری به نام های کلثوم، زینب و رقیه از حضرت خدیجه (س) داشته
3- میگویند فاطمه (س) تنها دختر پیامبر بوده
و3 دختر بالا فرزندان حضرت خدیجه (س) از شوهر قبلی او بوده
که پیامبر آنها را به سرپرستی پذیرفته
4-میگویند فاطمه (س) تنها دختر پیامبر وحضرت خدیجه بوده
و3دختر بالا فرزندان خواهر حضرت خدیجه (س) بوده
که پیامبر وحضرت خدیجه آنها را به سرپرستی پذیرفته اند
سوالات
1-کدام مورد درست است؟ (با سند و دلایل مشروح مبسوط کامل ووافی وقوی السند)
2-دلایل ساختن این موارد نادرست چیست؟(حدالامکان با سند و دلایل مشروح مبسوط کامل ووافی وقوی السند) مثلا تا بگویند یکی ذالنورین بوده و بقیه جواب از شما!
لطفا جواب مشروح وکافی و وافی دهید!
باتشکر
خدا میبینه جوابتان میدهد ثوابتان

رسول گرامي اسلام از همسر خويش "خديجه بنت خويلد" داراي چهار دختر بودند. دختر بزرگ ايشان با "ابوالعاص بن ربيع" و دختر ديگرشان "حضرت فاطمه زهرا(س)" با "علي‌ بن ابي‌طالب(ع)" ازدواج كردند و دو دختر ديگر آن حضرت، "رقيه" و "ام‌كلثوم" مي‌باشند.
رقيه:
"رقیه" دومين دختر رسول­اكرم(ص) بود كه مادرش خديجه بنت خويلد است. پيش از اسلام با پسر عموي پدرش "عتبة بن ابولهب بن عبدالمطلب" ازدواج كرد. مادر عتبه "ام­جميل" دختر "حرب‌ ابن اميه" كه بعد از نزول سوره‌ي مباركه «مسد» به «حمّالة الحطب» معروف گرديد. پس از نزول سوره مباركه «مسد» در مزمت "ابولهب" و همسرش، آنان فرزند خود عتبه را مجبور كردند تا همسر خود رقيه را طلاق دهد و به او گفتند: دختر محمد را رها كن. بطوري كه ابولهب گفت: اگر همسرت را طلاق ندهي، با تو قطع رابطه مي‌كنم.[1]
البته پيامبراكرم(ص) قبلاً طلاق رقيه را از عتبة خواسته بود و خود رقيه نيز خواستار طلاق بود. لكن نزول سوره «مسد» و به دليل مسلمان شدن رقيه، عتبة او را طلاق داد.[2]

ازدواج رقيه با عثمان بن عفان
رقيه پس از جدايي از عتبة با "عثمان بن عفان" ازدواج كرد.[3] البته بنابر قولي ازدواج رقيه با "عثمان" در زمان جاهليت صورت گرفت.[4] او براي عثمان پسري به نام "عبدالله" به دنيا آورد كه در كودكي از دنيا رفت و فرزند ديگري را نيز سقط نمود.[5]
البته بنابر قول ديگر؛ عبدالله در سال 4 هجري و بعد از مادرش رقيه از دنيا رفت.[6] رقيه در هر دو هجرت با عثمان به حبشه رفت و در هجرت اولي كودكي را سقط كرد. رقيه پس از هجرت عثمان به مدينه كه همزمان با هجرت رسول­اكرم(ص) بود، به مدينه هجرت كرد؛[7] البته آنها زودتر از ساير مسلمانان از حبشه به مكه بازگشته بودند و قبل از رسول­اكرم(ص) به مدينه هجرت كردند.[8]

وفات رقيه:
رفتار عثمان با رقيه خوب نبود بطوري كه يك بار او را به شدت كتك زد و رقيه در اثر آن به سختي بيمار شد و در اثر همان بيماري از دنيا رفت.[9] وفات او در ماه رمضان سال دوم هجري و در روز پيروزي جنگ «بدر» صورت گرفت.[10]
هنگامي كه رقيه دختر رسول­اكرم(ص) از دنيا رفت، زنان بر او گريستند. "عمر بن خطاب" با تازيانه پيش آمد و شروع به زدن آنها كرد. پيامبر­اكرم(ص) فرمود: «اي عمر رهايشان كن تا گريه كنند» و سپس چنين فرمود:
«بگرييد؛ ولي از نعره زدن شيطاني بپرهيزيد. اندوه و اشك تا آنجا كه از دل سرچشمه مي‌گيرد، از الطاف الهي است و چون به ضربه زدن با دست و هياهوي زباني برسد، از شيطان است.» حضرت فاطمه زهرا(س) كنار قبر او نشسته بود و گريه مي‌كرد و رسول­اكرم(ص) با گوشه لباس خويش اشك‌هاي او را پاك مي‌كرد.
پيامبر­اكرم(ص) در مرگ او فرمود: «ملحق شو به سَلف­مان، عثمان ‌بن مظعون.»[11]

عثمان‌ بن مظعون كه بود؟
"عثمان" از مسلمانان اوليه بود، بطوري كه بعد از سيزده نفر مسلمان شد. در اولين هجرت همراه پسرش به حبشه رفت و سپس به مدينه هجرت كرد. در جنگ بدر حضور داشت. وی مرد عابدي بود و روزها روزه مي‌گرفت و شبها به عبادت طي مي‌كرد. او اولين مهاجري بود كه در مدينه از دنيا رفت و در بقيع مدفون شد.[12]

ام‌كلثوم
"ام‌كلثوم" سومين دختر پيامبر(ص) بود. او در زمان جاهليت با "عتيبة ابن ابولهب" ازدواج كرد. زماني كه سوره مباركه «مسد» در مذمت ابولهب و همسرش نازل شد، بزرگان قريش و پدر و مادر عتيبه از او خواستند كه دختر محمد(ص) را رها كند و در مقابل او دختر "سعيد بن عاص"‌ را تزويج كند. او نيز ام‌كلثوم را طلاق داد و با دختر سعيدبن عاص ازدواج كرد.[13]

عاقبت كار عتيبة
او پس از طلاق دادن "ام‌كلثوم"، پيش پيامبراكرم(ص) آمد و در كمال بي‌ادبي گفت من به دين تو كافرم، دخترت را هم طلاق دادم. نه مرا دوست داشته باش و نه ترا دوست دارم و به پيامبراكرم(ص) حمله كرده و پيراهن آن حضرت را پاره كرد.
پيامبر(ص) فرمود: از خدا مي‌خواهم تا سگي از سگ‌هاي خود را بر او چيره كند. عتيبه همراه گروهي به قصد تجارت به شام رفت و چون به در منزلي آمدند، در شب شيری به سوي ايشان آمد. شير از ميان آن گروه به او حمله كرد و سرش را در دهان گرفت و از تن جدا كرد.[14]

ازدواج عثمان با ام‌كلثوم
او همراه پدر بزرگوار خويش به مدينه هجرت كرد. زماني كه رقيه دختر بزرگ­تر آن حضرت از دنيا رفت، ام ‌كلثوم با عثمان ازدواج كرد. ازدواج آنها در ربيع‌الاول سال سوم هجرت صورت گرفت و در ماه شعبان سال 9 هجري از دنيا رفت. پيامبراكرم(ص) بر جنازه او نماز خواند. "اسماء بنت عميس" و "صفيه" دختر عبدالمطلب او را غسل دادند و "علي(ع)" و "فضل" و "سامة ‌بن زيد" او را در قبر نهادند.[15]
اما آنچه برخي قائلند ام‌كلثوم قبل از رقيه با عثمان ازدواج كرده است، نظريه غير مشهوري مي‌باشد. مرحوم "شيخ عباس قمي" در «منتهي­الامال» اين نظريه را از «قرب­الاسناد» "حميري" نقل نموده كه ام­كلثوم قبل از رقيه با عثمان ازدواج كرد؛ ولي سپس مي‌گويد:
مشهور تزويج رقيه به عثمان قبل از ام‌كلثوم مي‌باشد.[16] عثمان را به دليل ازدواج با دو دختر پيامبر(ص) «ذوالنورين» نيز مي­گويند.[17]

آيا رقيه و ام‌كلثوم دختران حضرت رسول­اكرم(ص) بودند؟
آن رقيه كه پيامبراكرم(ص) به عثمان تزويج نمود، دختر خودش نبوده؛ بلكه او «ربيبه» پيامبر(ص) و دختر "هاله" همسر خديجه بوده است و "رقيه" دختر خود پيامبر(ص) بعد از بعثت به دنيا آمده است. همچنين ام‌كلثوم نيز دختر پيامبر(ص) نبوده بلكه ربيبه ايشان بوده است و ام‌كلثوم دختر پيامبر(ص) بعد از بعثت متولد شده است.[18]

[1] . بلاذري، احمدبن يحيي بن جابر؛ انساب الاشراف، تحقيق سهيل زكارو، رياض زركلي، بيروت دارالفكر، چاپ 2، 1417، ج1، ص401.

[2] . بيهقي، ابوبكر احمدبن الحسن؛ دلايل النبوة، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران انتشارات علمي و فرهنگي، 1361، ج2، ص76.

[3] . همان، ج2، ص77.

[4] . مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، بيروت موسسه وفا، چ2، 1403 ج22 ص167.

[5] . ابن سعد، محمد؛ طبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران انتشارات علمي و فرهنگي، 1374 ش، ج8 ص35.

[6] . مجلسي، همان، ج22، ص167.

[7] . ابن سعد، همان، ج8، ص35.

[8] . بيهقي، همان، ج2، ص461.

[9] . مجلسي، پيشين، ج22، ص167.

[10] . عاملي، جعفر مرتضي؛ الصحيح انتشارات جامعه مدرسين، 1402 ق، ج4، ص12.

[11] . ابن سعد، پيشين، ج 8، ص30.

[12] . ابن اثير، عزالدين؛ اسدالغابة، بيروت، دارالفكر، 1409، ج3، ص495-494.

[13] . بلاذي، پيشين، ج1 ص401.

[14] . بيهقي، پيشين، ج2، ص77.

[15] . ابن عبدالبر، ابوعمريوسف بن عبدالله بن محمد؛ استيعاب، تحقيق علي محمد البجاوي، بيروت، دارالجيل، چ1، 1412، ج4 ص1953-1952.

[16] . قمي‌، شيخ عباس؛ منتهي آالامال، ناشر موفين، چ1، 1379، ج1 ص241.

[17] القدسي، مطهربن طاهر؛ البلد و التاريخ ترجمه محمدرضا شفيعي كدكني، تهران، آگه، چ1، 1374ش، ج2 ص731.

[18] . عاملي، پيشين، ج 1، ص125-124.

سلام
چگونه غلط املایی موجود در متن سوالم را که قبلا فرستاده ام تصحیح کنم
سلامت باشید

موضوع قفل شده است