غم و اضطراب از منظر قرآن

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غم و اضطراب از منظر قرآن


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام

ممنون مي شوم بفرماييد منظور از «حزن» و «خوف» در آياتي را كه با عبارات «اَلا إنَّ أوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنوُن؛ بدانید که دوستان خدا را هراسی نیست و اندوهگین نمی ‏شوند.» در قرآن آمده است از نظر روان شناختي به چه معنا است و چه كنيم به تا ما هم نه حزني داشته باشيم و نه خوفي؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید:Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگوار

با بررسي آياتي كه عبارت «لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» دارند خواهيم دانست كه چه رفتارها يا باورهايي مي توانند دافع و رافع خوف و حزن باشند و در آخر معنا لغوي حزن و خوف را با تطبيق با مسائل روان شناختي بيان خواهيم كرد:
الف)ايمان، عمل صالح، برپاداشتن نماز و دادن زكات:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿ بقره، ۲۷۷﴾
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‏ اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

ب) انفاق شبانه روزي مال به صورت آشكار و پنهان:
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿بقره، ۲۷۴﴾
كسانى كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق مى كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

ج) انفاق در راه خدا بدون منت و اذيت:
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿بقره، ۲۶۲﴾
كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، سپس در پى آنچه انفاق كرده‏ اند، منّت و آزارى روا نمى دارند، پاداش آنان برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است‏، و بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نمى ‏شوند.

د) پيروان راه شهدا:
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ
أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿آل عمران، ۱۷۰﴾

[شهدا ]به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏ شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏ اند شادى مى كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى ‏شوند

هـ) تسليم كامل و نيكوكار:
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ
وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿بقره، 112﴾
آرى هر كس كه خود را با تمام وجود به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد پس مزد وى پيش پروردگار اوست و بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.

و) ايمان واقعي به مبدء و معاد:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا
فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿مائده، ۶۹﴾ كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه يهودى و صابئى و مسيحى‏ اند هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آورد و كار نيكو كند پس نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين خواهند شد

ز) دوستان واقعي خدا (كه خدا را حاضر و ناظر مي دانند):
أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ
لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿ يونس، ۶۲﴾
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى ‏شوند.

ح) ايمان به مبدء و معاد و انجام كار شايسته:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ
وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿بقره، ۶۲﴾

در حقيقت كسانى كه [به اسلام] ايمان آورده و كسانى كه يهودى شده‏ اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد

ط) خداباوران ثابت قدم:
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا
فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿احقاف، ۱۳﴾ محققا كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد

ي) پيروان واقعي و نيكوكار پيامبران:
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿انعام، ۴۸﴾
و ما پيامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‏ فرستيم پس كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نخواهند شد.

ك) پيروان دستورات هدايت بخش خدا:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿بقره، ۳۸﴾ فرموديم جملگى از آن فرود آييد پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد.

ل) پرهيزكاري و اصلاح:

يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿اعراف، ۳۵﴾ اى فرزندان آدم چون پيامبرانى از خودتان براى شما بيايند و آيات مرا بر شما بخوانند پس هر كس به پرهيزگارى و صلاح گرايد نه بيمى بر آنان خواهد بود و نه اندوهگين مى شوند.

معناي لغوي خوف و حزن
در آيات و روايات خوف گاهی در مقابل «حزن»، گاهی در مقابل «رجاء» و گاهی در مقابل «امن» مطرح می شود. خوف و حزن مي توانند داراي مراتب و شدت و ضعف داشته باشند و نيز ممكن است پسنديده باشند يا ناپسند باشند. در آيات مورد بحث ناپسند و نامطلوب هستند كه نداشتن آنها براي مؤمنان واقعي امتياز يا مژده محسوب شده است. خوبي يا بدي حزن (اندوه و غم) و خوف بستگي دارد به اين كه به چه چيزي تعلق گيرند. حضرت علي در صفات متقين مي فرمايد حزن انها در دلشان است و چهره آنها شاد است. يعني آدم متقي نيز ممكن است محزون هم باشد ولي نه اندوه به خاطر مال دنيا و تعلقات مادي و.. .

خوف در مقابل حزن
در تفسیرهاي مختلف بيان شده که خوف نسبت به آینده و حزن نسبت به گذشته است.
«حزن» در لغت به معناي زمين سخت و ناهموار است و نيز به معناي سختي و خشونتي است كه در نفس به خاطر هم و غم در پي فقدان يا از دست دادن نعمت يا امري خوشايند پديد مي آيد. بي‌ترديد اين حالتْ ناظر به گذشته است. واژه حزن 42 دوبار در قرآن به كار رفته است. در برخي جاها خداوند به پيامبر مي فرمايند به خاطر عناد و تكذيب تو غمگين و محزون نباش و در برخي از آيات خدا به دوستان واقعي اش وعده داده كه در دنيا و آخرت غم را از دل آنها مي زدايد. نيز خدا به پيامبر و مؤمنان فرموده به خاطر آنچه از دست داده اند يا آنچه از دست داده اند محزون نباشيد. در قران در غالب موارد حزن و خوف با هم آمده است و خدا گفته مؤمنان راستين خوف و حزن مذمومي ندارند ولي حزن مثلا به خاطر از دست دادن توفيق جهاد در راه خدا در كنار پيامبر را دارند [1]

خوف و حزن ممدوح
خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوح‌اند و نه مذموم؛ نه به طور کلي مي‌توان گفت خوب‌اند و نه مي‌توان گفت بدند. پس اگر در سخن امير مؤمنان(عليه السلام)آن دو ويژگيْ مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفي شده‌اند، از آن روست که متعلقشان امور معنوي و اخروي‌اند، وگرنه خوف و حزن به خاطر دنيا نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالي به دنيا پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس دربارة آن. حزن دربارة امور اخروي و ترس از خداوند و عذاب او مطلوب است؛ چون باعث مي‌شود انسان بيشتر در پي عبادت و اطاعت خداوند و پرهيز از گناهان برآيد، و در نتيجه به انسان کمک مي‌کند که بهتر به وظايفش عمل کند و طريق سعادت و نيکبختي پيش گيرد.[2]

برخي گفته اند حزن به 5 چيز تعلق مي گيرد:
1- از دست دادن چيزي مطلوب ( از دست دادن داشته)،
2- به دست نياوردن مقصود و هدف ( به دست نياوردن ناداشته)،
3- حزن و احساس گناه خاطر خطا و گناه اخلاقي و حزن به خاطر خطاي محاسباتي ( اگر فلان رشته رفته بودن موفق بودم):این حزن را گفته اند تا وقتی تو را به جبران خطا برانگیزاند، خوب است، اما از وقتی که به جبران خطا برنمی انگیزاند، فقط چمباته زدید و اندوه می خورید، این اندوه بد است. اما اگر انگیزه ای شود که آن خطای اخلاقی یا محاسباتی را مرتفع کنید، این اندوه خوب است.
4-
حزن عرفانی به خاطر دوری از معشوق است. شخص اندوهگین است چون از معشوقش، که البته در عرفان مراد از معشوق، معشوق الهی و معشوق سرمدی است، دور افتاده است. همان گونه که ما در عشق های انسانی از معشوق دور می افتیم محزون می شویم، عارف نیز از دوری از معشوق الهی محزون می شود. نی نامه ی مولوی بهترین سند برای این نوع حزن است. سرتا پا حزن است زیرا احساس می کند از معشوقش دور افتاده است.
بشنو از نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند
از نیستان تا ما مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند

5- هر که را حكمت افزاید، حزن افزاید. مولوی هم می گوید: هر که او آگاه تر رخ زردتر. هر چه آگاهی بیشتر می شود، حزنش بیشتر می شود. زیرا آدمی هر چه علمش افزایش پیدا می کند، بیشتر می فهمد که جهان، جهان بی ثباتی است. و هر چه شما بیشتر می فهمید جهان بی ثبات تر است، بیشتر اندوهگین می شوید. چرا؟ زیرا روح آدم جویای ثبات است نه جویای بی ثباتی. این یک قاعده است. حتی پرهیزگاری که لااقل دلش به این خوش بود، تقرب الی اللهی هم که دارد، فضایلی مانند شجاعت، حکمت، عدالت، انصاف، صداقت که داری نمی تواند به ثباتش اعتماد داشته باشد. ولي اين حزن با شادي قابل جمع است چون فرد حاضر نيست اين حزن حكيمانه را بدهد و غافلانه زندگي كند و در كل خود را رو به تكامل مي يابند نه عقب گرد.[3]
ولي با توجه به معناي حزن كه مربوط به گذشته است. مورد اخير با معناي خوف سازگاري دارد.

معناي
خوف
خوف در لغت: زمانی که انسان با یک ضرری که مشکوک بوده و به جهت نشانه هایی گمان به واقع شدن آن در آینده وجود دارد، روبه رو شود، اضطراب پیدا کرده و آرامش خود را از دست می دهد که به این حالت خوف می گویند. [4]
خوف در علم اخلاق: خوف يعنى اين‌كه انسان از تحقق امرى نامطلوب، كه يقين دارد يا احتمال مى‌دهد در آينده به وقوع بپيوندد، ترس و واهمه داشته باشد.
در مقابل، رجا يعنى اين‌كه انسان به تحقق امرى مطلوب، كه «يقين» دارد يا «احتمال» مى‌دهد در آينده به وقوع مى‌پيوندد، اميد داشته باشد.[5]

......

1. رك: محمدتقي مصباح يزدي، بهترين‌ها و بدترين‌ها از ديدگاه نهج‌البلاغه، ص32؛سايت دانشنامه جهان اسلام واژه حزن

2- محمدتقي مصباح يزدي، بهترين‌ها و بدترين‌ها از ديدگاه نهج‌البلاغه، ص32.

3- وبلاگ مصطفي مليكان.

4-
مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج 3، ص 144و 145،
5- محمدتقى مصباح يزدى، پندهاى امام صادق(عليه السلام) براى ره‌جويان صادق، ص11

نگاهي روان شناختي
از نظر روان شناختي انسان به طور طبيعي تا زماني كه زنده است قرين ترس و غم و اضطراب است. تنها مرده است كه اين حالات هيجاني منفي را ندارد. زماني اين حزن و غم و اضطراب سبب حركت و پويايي و رفع مشكلات شود مثبت است ولي اگر انسان را از حركت و نشاط باز دارد و در گذشته يا خيال پردازي غرق كند و يا واقع نگري را از بين ببرند ناهنجار هستند. هراس و خوف لغوي مترادف با اضطراب در روان شناسي است. چرا كه در اضطراب نيز ما وقوع اتفاقي ناگوار و نامعين دلشوره داريم و هراسانيم و نمي توانيم عامل هراس را مشخص كنيم مانند اضطراب از جمع يا امتحان. بر خلاف زماني كه از سگ وحشي مشخص مي ترسيم.

تذكر:
1- در آيات مورد بحث چون هراس از عامل بيرونى نشات مى گيرد و بر خائف [فرد هراسان] سلطه دارد، درباره آن با حرف (على ) تعبير شده است، بر خلاف حزن كه منشا درونى دارد. [6]
2- باور به خداوند مراتب مختلفي دارد: حد نازل آن اسلام است بعد ايمان در آخر تقوا. هر چه باور ما واقعي باشد به همان ميزان از غم و هراس دور هستيم.
3- خداوند براي رفع غم اوليائش مانند به آنها دلداري مي دهد.
4- با خدا بود غم زداست.
5- مؤمن نيز مانند بقيه انسان ها از حالات هيجاني مثبت و منفي به طور طبيعي برخوردار است. بنابراين مؤمن نيز در فقدان عزيزان غمگين مي شود ولي اين غم سبب افسردگي و كفرگويي و نارضايتي از تقدير الهي نيست.
6- برخي از حزن ها و غم ها سازنده اند نه مخرب: مانند غم دوري از خدا و يا نگراني به خاطر از دست دادن ايمان
7- اگر در آيات و روايات ديديم خوف يا حزن به انبيا و اولياء او نسبت داده شده است بايد بدانيم كه اولا همه غم ها و هراس ها ناپسند نيست مانند هراس از حيواني يا ماري سمي و خطرناك يا غم شديد پيامبر در شهادت عمويش حمزه سيد الشهد به خاطر مقام آن بزرگوار يا غم شديد حضرت يعقوب در فراق فرزند محبوب و معنويش. ثانيا مراتب انبيا و اوليا با هم متفاوت است. ثالثا شدت حزن يا غم نامتعارف و خارج از توان بشري است كه با عنايت و حمايت و توفيق و دلداري و تذكر خداوند و اعتماد به او رفع شده.
اگر مؤمني به خاطر مشكلات هورموني يا ژنتيكي گرفتار غم يا اضطراب شود نبايد خود را ملامت كند كه ايمانش ضعيف است. بايد دنبال درمان باشد و در عين حال براي شفا به خداوند توكل كند. اگر يك حادثه را نسبت به يك فرد ديندار و و يك فرد بي دين
بررسي كنيم مي بينيم كه ايمان فرد او را دربرابر ناملايمتي ها و رنج ها و فقدان ها سازگارتر كرده است.
.........................
6.عبدالله جوادی آملی،تفسیر تسنیم، جلد سوم، ذيل آيه 38 بقره.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;827892 نوشت:
أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿ يونس، ۶۲﴾
آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى ‏شوند.

به حكيم مهدي الهي قمشه اي خبر دادند كه دزد منزلت را زده
گفت: خب وسائل نابود نشده تا حالا منزل من بوده الان جايي ديگر است
بسياري از حزن ها به دليل مال دنيال است
مي گفت چندين كاميون بار بود به تاجري گفتند بخر سود مي بري. احتياط كرد و دو كاميون را خريد بعد اجناس گران شد. او پيوسته مي زد روي دستش كه ديدي چي شد؟ چرا همه بار را نخرديم؟
عيني اصلا روي دو كاميون كه سود كرده فكر نمي كرد فقط طمع ما بقي داشت و حسرت مي خورد.[/]

جوش نزن
خيلي مواقع حرص و جوش زدن يا نگراني ما فايده اي ندارد. موقعي كه حجره نشين بوديم چند روحاني از شهرمان حجره ما آمدند. فردا صبح آزمون كتبي حج داشتند. صبح روز بعد يكي از آنها خيلي بي قرار بود و جوش مي زد و مي گفت: به جلسه نمي رسيم و غرولند مي كرد.
يكي ديگر گفت: خب ما تلاش خودمان را مي كنيم كه به موقع برسيم. من هم با آمادگي كامل آمده ام و تمايل دارم در آزمون شركت كنم، ولي اگر نرسيديم تا فردا هم غرولند كنيم و حرص و جوش بخوريم سودي ندارد.

حامی;827892 نوشت:
لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

برخي از اين گونه آيات اشاره به آخرت و وعده هاي الهي دارد يعني مؤمنا اجرشان را تمام و كمال دريافت مي كنند و آنجا نه غمي از گذشته دارند و نه هراسان و بي قرار و مضطرب هستند


حامی;827892 نوشت:
الف)ايمان، عمل صالح، برپا داشتن نماز و دادن زكات:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿ بقره، ۲۷۷﴾
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‏ اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

غم‌زدايي با نماز



امام صادق† فرموده‌اند:
ما يَمنَعُ اَحَدَکم اِذا دَخَل عَلَيهِ غَمٌّ مِن غُمُومِ الدُّنيا
اَن يَتَوَضَّاَ ثُمَّ يَدخُلَ مَسجِدَهُ وَيَرکعَ رَکعَتَينِ فَيَدعُوَ اللّه فيهِما؟
اَما سَمِعتَ اللّه يَقُولُ: «وَاستَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ»؟؛
چه چيز مانع مى‌شود که هرگاه بر يکى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد
و به سجده‌گاه خود رود و دو رکعت نماز گزارد و در آن دعا کند؟
مگر نشنيده‌اى که خداوند مى‌فرمايد: «از صبر و نماز مدد بگيريد؟»

..................

محمدبن‌حسن حر عاملي، [=LotusA]وسائل الشيعه ج5، ص263؛ محمدبن‌مسعود السلمي السمرقندي، تفسير عياشي، ج1، ص43،

[="Tahoma"][="DarkGreen"]نگرش ديني و اضطراب ها
اصل زندگي دنيا بدون استرس و اضطراب تصور شدني نيست. نگرش و ايمان مذهبي نقش مهمي رويارويي با اضطراب ها دارد. در سوره بقره آيه 155 مي خوانيم كه مشكلات جسمي و مادي مانند نقص اموال و جان ها و مشكلات ذهني مانند هراس و نگراني هاي زندگي آزماش الهي هستند و فقط صالحان پيروز اين آزمايش هستند و افرادي كه بي تابي مي كنند اجر خود را از دست مي دهند.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (بقره/155)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه‏ ها، آزمايش مى‏ كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان
[/]

موضوع قفل شده است