جمع بندی علت سیر نزولی علوم امروزی (آیا واقعا پیشرفت علمی بدون وجود معصوم ممکن است؟)

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت سیر نزولی علوم امروزی (آیا واقعا پیشرفت علمی بدون وجود معصوم ممکن است؟)

سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

programmer1;536891 نوشت:
سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.


باسلام وتشکر .
تحلیل خوب ونتیجه گیری خوب تر ارایه دادید .
در این امر عوامل متعدد، از جمله فاصله غرب از دین، رشد دنیا گرایی، روحیه سلطه طلبی، ارائه نظریه های قدرت گرایی، لذت گرایی و خشونت طلبی. جز عوامل این فرایند هستند.
همچنین بهره گیری غیر منطقی از علم، و اصالت دادن به انسان (اومانیسم) از عوامل دیگر هستند،
لازم است در این جا به علل و زمینه های ناهنجاری ها اشاره شود:
قطع رابطه با وحی اساسی ترين عامل است. آن چيزى كه مغرب زمين را امروزه به اين حالت رسانده، اين است كه ساكنان این منطقه تصميم گرفتند رابطه خودشان را با آسمان قطع كنند. به دنبال اين بريدگى، احساس استغنا و بى‏ نيازى از وحی در ميان انسان‏هاى غربى پديد آمد. نتیجه آن ظلم و جنایت است .همچنین برداشت های نادرست از مفاهيم دینی و فاصله گیری از معارف آن نیز عامل مهم ظلم و جنایت در غرب می باشند. در غرب این تفکر به وجود آمد که دین با دنیا رابطه ندارد و دین فقط در اموری فردی دخالت می نماید، و در عرصه های دیگر نقش ندارد.
از سوی دیگر دین با علم و عقل رابطه ندارد و بین دین و این دو تضاد می باشد، غافل از اینکه در آموزه های دینی- از جمله اسلام- به علم و عقل و خرد گرایی سخت اهمیت داده شده است. دین در عرصه های سیاسی و اجتماعی برنامه دارد.
یکی از عوامل دیگر گسترش اندیشه اومانیسم است. غرب پس از رنسانس بنا به دلایل زیادی، از جمله عملکرد نسنجیده و نادرست ارباب و اصحاب کلیسا، بشر غربی، تفکر اومانیستی را در پیش گرفت. اومانیسم به معنای «اصالت انسان» یا «نظام انسان مداری» و «انسان محوری» است. بر پایه اومانیسم، انسان، محور و اساس همه واقعیت ها و ارزش هاست و انسان موجودی خودمدار است که در مقابل هیچ مقامی غیر از خود، مسئولیتی ندارد. مجاز است به منظور کسب منافع، از همه چیز و به هر صورت ممکن بهره برداری کند. «رنه گنون» در این باره می گوید:
در دوران رنسانس یک واژه مورد احترام و اعتبار قرار گرفت و از پیش، سراسر برنامه تمدن متجدد را در خود خلاصه می کرد. این واژه، واژه اومانیسم است؛ یعنی فلسفه ای که بشر را معیار ارزش هر امری می داند. در واقع منظور از این واژه این بود که همه چیز را محدود به موازین و مقادیر بشری محض سازند. هر اصل و طریقتی را که خصلت معنوی و برین داشت، به صورت انتزاعی و مجرد درآورند حتی بر سبیل تمثیل می توان گفت مقصود این بود که به بهانه تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند.
او در بخشی دیگر از سخنان خود می گوید:
آنچه را رنسانس نام داده اند، به واقع عبارت بود از مرگ بسیاری از چیزها.
بشر غربی، با پذیرش دیدگاه های اومانیستی، جهانی را به ارمغان آورد که به رغم پاره ای از تحولات مثبت، آکنده از آثار ویرانگر و بحران های معرفتی، علمی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روانی است که بر کسی پوشیده نیست. انسان نه تنها روی زیبای سعادت و خوشبختی را در سایه تفکرات و فلسفه اومانیستی ندید، بلکه به مراتب دچار انحراف اخلاقی و انحطاط معنوی نیز شد.
نویسنده کتاب «غرب بیمار است»، در بخشی از کتاب خود آورده است:
یک مجله آمریکایی عللی را که باعث رواج و پذیرش فحشا در آمریکا می شوند، با عبارات زیر بیان کرده است:
سه عامل شیطانی با اتحاد سه گانه خود دنیای ما را احاطه کرده اند و هر سه در کار شعله ور کردن یک نوع آتش برای مردم روی زمینند:
اول: ادبیات زشت و بی پرده ای که پس از جنگ با سرعتی عجیب و مداوم، رواج یافته و بر وقاحت خود افزوده است.
دوم: فیلم های سینمایی که (فقط) عواطف شهوانی را در مردم بارور می کنند؛ بلکه در این باب درس های علمی بدیشان می دهد...
سوم: انحطاط سطح اخلاقی در عامه زنان که در لباس پوشیدن و حتی عریان شدن و آمیزش بی قید و شرط با مردان بروز و ظهور می کند. این مفاسد در بین ما، رو به فزونی می رود و رواج می یابد و سرانجام آن، زوال و فنای جامعه و تمدن مسیحی است. اگر ما جلوی طغیان این مفاسد را نگیریم، تاریخ ما مشابه تاریخ روم و ملت های پس از آن خواهد شد که پیروی از شهوات و هواهای نفسانی، ایشان را همراه با شراب ها و زن ها و سرگرمی ها و رقص ها و آوازهای شان به ورطه هلاکت افکند.
او در ادامه بحث، در این باره می گوید:
پیشرفت فناوری و صنعت بدون توجه به جنبه های معنوی، غرب را به مصیبت هایی مبتلا ساخته است و همه این ها نتیجه تسلط ماشینیسم بر روح و جان انسان غربی و پوسیدگی نهادهای اخلاقی در غرب است ... مقصود این است که ما در قرنی زندگی می کنیم که مشخصات و امتیازات انسان در مقابل امتیازات ماشین به هیچ انگاشته شده، بلکه انسان همانند پیچ و مهره ای بسیار ناچیز و غیر قابل توجه در دستگاه های غول پیکر تولیدی دنیای ماشین به حساب آمده است.
بی تردید این طرز تفکر درباره انسان و نادیده گرفتن همه خصوصیات انسانی و اخلاقی او ضایعه ای است برای بشریت که زیان های جبران ناپذیری را به بار آورده؛ اگر همین وضع ادامه یابد، به طور قطع انسانیت در سراشیب سقوط و انهدام مطلق قرار خواهد گرفت.
پیشرفت های ظاهری و مادی چنان چشم عقل و هوش آنان را کور کرده که از درک و فهم و دیدن یک نکته عاجز مانده اند و آن اینکه تمام پیشرفت های وابسته به فناوری علمی و صنعتی و همه این ماشین ها با تمام اهمیت و اعجاب آور بودن شان، باید به عنوان ابزارهایی تلقی شوند که در خدمت بشرند و برای تعالی و تکامل او و تحقق اخلاقیات عالیه او به کار گرفته شوند.
اینان سرمست و خوشحال از موفقیت های حاصل شده، از کنار نکات بسیار روشن و قابل فهم گذشتند، نکاتی همچون اینکه «ماشین را می توان، با تعدادی فرمول و ضابطه به کار انداخت و اداره کرد؛ اما اداره انسان و پیش بینی عکس العمل های او به آسانی میسر نیست.
در تائید مطالب فوق یکی از اندیشه مندان خیرخواه غربی به نام «روبرت هتشنس» طی عبارات و سخنان ارزشمندی می گوید:
«اگرچه علوم مادی و فناوری پیشرفت کرده و بشر در امور عادی و طبیعی قوس صعودی را پیموده و به اوج رسیده است، ولی بدبختانه در معنویات قوس نزولی را می پیماید و رو به انحطاط می رود. جامعه ای که درباره زندگی بر مبنای پراگماتیسم می اندیشد، تعجبی ندارد از اینکه انسان ها آلت و ابزار تولید شوند».
همچنین «اریک فروم» روانشناس و متفکر و جامعه شناس در این باره می گوید:
«ما در مغرب زمین به ویژه در آمریکا دچار بحران هویت شده ایم، چون در جامعه صنعتی در حقیقت افراد به شی بدل شده و شی هم فاقد هویت است.
تمدن غربی در مسیری قرار گرفته که عشق و علاقه به مادیات یعنی آنچه بی روح است، رواج یافته، در نتیجه نسبت به حیات انسانی و آثار آن نوعی بی اعتنایی و بی علاقگی پیدا شده است.»
در این باره سخنان یکی از دانشمندان برجسته فرانسه به نام «کمیل فلاماریون» بسیار شنیدنی و قابل تامل است:
«ما نباید از اعتراف به انحطاطی که در آن قرار گرفته ایم، ناراحت و شرمسار شویم؛ زیرا به آن تن داده ایم. آیا بهره ما از تمدن فعلی جز ثروت اندوزی بدون دقت به راه جمع آوری آن، چیز دیگری هست؟! ما می خواهیم بزرگی پیدا کنیم، اما نه از راه های صحیح آن، بلکه از راه غافلگیر کردن دیگران. ما می خواهیم ارزشی برای مقررات و واجبات اجتماعی قائل نباشیم. ما به تناقض واضحی دچار شده ایم. زیرا از جهت علمی به درجه ای از ترقی رسیده ایم که مانند ندارد و فتوحاتی نصیب ما شده که افکار ما را به اوج عظمت سوق داده است؛ ولی از نظر انسانیت و اخلاق به پست ترین دره های انحطاط سقوط کرده ایم. راستی غم انگیز است! در عین اینکه قدرت ما روز به روز بیش تر می شود، حرارت قلبی و نشاط روح ما به دلیل غلبه شهوات و طمع های مادی خاموش تر می گردد.» (1)

پی نوشت ها :
1. مجموعه آثار ، ج17 ، ص29، قم انتشارات صدر ا، چاب 22،1378ش.

پاسخ خیلی تئوریک بود و ردپایی از نظر خودتون در اون نبود، ممنون میشم نظر شخصی خودتون رو هم بیان بفرمایید خارج از نظر محققین غرب و مکاتب نظری و ...ایسم ها و ...تیسم ها.متشکرم بابت وقتی که گذاشتید

سلام خدمت زننده تاپیک
شما طوری حرف زدید که کاملا به طب اسلامی(سنتی) و طبابت جدید واقف هستید.
من 1 ساله در مکانی هستم که یه متخصص طب سنتی(با 18 سال سابقه کار توی حجامت ، فست ، بادکش و ....) هم داریم و به شخصه تجربه کردم طب سنتی به تنهایی پاسخ گوی 10درصد بیماری ها هست و توی 90درصد دیگه فقط و فقط یه مکمل میتونه باشه.

programmer1;536891 نوشت:
سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.

سلام علیکم مؤمن،
حقیر هم با اکثر حرفهای شما موافق هستم و پاسخ پرسش شما را هم یک چیز بیشتر نمی‌دانم و البته عالمی هم حرف ذیل همین یک جمله دارم:

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُ‌هُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [یونس، ۳۶]
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بی‌اساس)، پیروی نمی‌کنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهند، آگاه است!

حق کجاست؟ علی مع الحق و الحق مع العلی ...
کدام علی؟ همانکه أنا مدینة‌ العلم و علی بابها
کدام مدینة‌العلم؟ همان که علمش از ناحیه‌ی خداست: وَقُل رَّ‌بِّ زِدْنِي عِلْمًا
و در روایت مبارکه داریم که لیَسَ العِلمُ بِکثرة التَعلیمِ و التَعلُّم ، بَلِ العِلمُ نورٌ یقذفُه اللهُ فی قلبِ مَن یَشاء

آنچه نزد دانشمندان است نه علم است و نه حق است، چیزی که حق نیست باطل است، باطل لزوماً به معنای شیطانی نیست،‌ باطل به معنای چیزی است که خلقت به آن تعلق نگرفته باشد و شبه‌حقیقت باشد، چیزی که وجود ندارد و گمان می‌شود که وجود دارد ... در مورد علوم جدید (بغیر شاید فقط ریاضیات و فلسفه که عقلانی هستند) علومی که داریم شبهی از حقیقت هستند، شبهی از علم، تقریبی از حقیقت ...

فرض کنید خداوند انسان را می‌آفرید و بعد محافظت او از خودش را به داروها و تجهیزات پزشکی‌ای موکول می‌کرد که تازه حدود ۷۰۰۰ سال بعد قرار بود انسان کشف کند! اصلاً نسل تا آن ۷۰۰۰ سال ادامه پیدا می‌کرد که بعد انسان بخواهد چیزی کشف کند؟ خداوند هرچه خلق کرده اسباب زندگی او را هم برایش فراهم کرده است، ولی انسان در قرون وسطی پا را از گلیمش فراتر گذاشت ... شروع کرد به تصرف کردن بدون استحقاق در چیزی که علم زیادی هم نسبت به آن نداشت:

... وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [الإسراء، ۸۵]
... و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است

بهره‌ی علوم تجربی از علم حقیقی که خداوند عالم را بر اساس آن بنا کرده است تنها فرضیات و نظریه‌هایی است که هیچ یک قطعی نیستند ... البته هر کسی کتاب دانشمندان جربی را بخواند و بفهمد لذت می‌برد از نبوغ انسان و قدرت فکر و تحلیل انسان، اما اینها برای ما قابل توجه هستند مگرنه در مقابل خداوند سرگرمی و بازیچه‌ی دنیا هستند، یک ورزش ذهنی مثل شطرنج و ... می‌ماند، خوب است اگر انسان را مقابل خالق علم خاضع کند اما سد راه است اگر انسان را به طغیان بکشاند که در این صورت این علم ناچیز حجاب اکبر بوده است، متاع غرور، رزقی که انسان را فریب داده و به غفلت از اصل کشانده است، میلی‌متر را می‌گیرند و کیلومتر از دستشان در می‌رود. بجز نظریات که برای محققین جالب است (گاهی هم واقعاً بیش از تخیلات و خیال‌بافی‌های عالمانه نیست) آنچه که عوام را علم‌زده کرده است ماحصل تولید این علوم است: تکنولوژی! تکنولوژی چیز خاصی نیست، اگرچه در آن هم نبوغ انسانی موج می‌زند (که البته در مقابل علم حقیقی قابل اعتنا نیست ولی در غیر مقام مقایسه برای ما جالب است و مایه‌ی کنجکاوی) اما باقی دیگر مطلب خاصی در دل خود ندارد و معمولاً بزرگتری از آنچه که واقعاً هستند به نظر می‌رسند.
حرف بسیار است ...
یا علی

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;537963 نوشت:
سلام خدمت زننده تاپیک
شما طوری حرف زدید که کاملا به طب اسلامی(سنتی) و طبابت جدید واقف هستید.
من 1 ساله در مکانی هستم که یه متخصص طب سنتی(با 18 سال سابقه کار توی حجامت ، فست ، بادکش و ....) هم داریم و به شخصه تجربه کردم طب سنتی به تنهایی پاسخ گوی 10درصد بیماری ها هست و توی 90درصد دیگه فقط و فقط یه مکمل میتونه باشه.

عرض سلام و ادب و احترام.

تمام داروهای که امروز در پزشکی نوین مصرف میشود 100% عوارض جانبی منفی هم دارند.اما ممکن است این عوارض انقدر کم باشد که ملموس نباشد.

امروز کسی در این زمانه نمیتواند ادعا کند که طب اسلامی را بلد است.مهارت در طب اسلامی نیازمند شناخت کامل آیات و روایات اسلامی است.که این امر نیازمند وجود معصوم است.و غیر معصوم فقط در موراد محدود می توانند عرض اندام کند.

اینگونه هم که میگویید طب اسلامی فقط جوابگوی 10% بیماری ها نیست.و یک مورد دیگر اینکه طب اسلامی بیشتر به جلوگیری از بیماری میپردازد.
اگر چگونه خوردن ، چگونه آشامیدن ، چگونه رفتار کردن و ... درست بشود دیگر نیازی به دکتر نیست.طب اسلامی آموزش میدهد چه چیز را بخوریم و چه چیز را نخوریم تا سالم بمانیم.

وقتی شخصی به پزشک عمومی مراجعه میکند و پزشک عمومی یا متخصص بیماری های مختلف به بیمار منوی غذایی میدهد این منوی غذایی که چه چیز بخورد و چه چیزی نخورد برگرفته از طب اسلامی است.[/]

امام عشق;542159 نوشت:
[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

[B
اگر چگونه خوردن ، چگونه آشامیدن ، چگونه رفتار کردن و ... درست بشود دیگر نیازی به دکتر نیست.[/][/B]

[/]

یک ادعای اشتباه توی تمامی متخصصین طب سنتی
تقریبا 120 درصد این حرف اشتباهه
میگم شما فقط به من بگو ژنتیک این وسط پس چیکارست؟چند درصد بیماری ها ارثیه؟

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;542206 نوشت:
یک ادعای اشتباه توی تمامی متخصصین طب سنتی
تقریبا 120 درصد این حرف اشتباهه
میگم شما فقط به من بگو ژنتیک این وسط پس چیکارست؟چند درصد بیماری ها ارثیه؟

سلام

اولا جواب سلام واجب است.

دوما وجود بیماری ژنتیک بخاطر استفاده غلط از انرژی است.

زمانی که از انرژی غلط استفاده شود ، اگر در کنار این مصارف غلط تغذیه غلط به وجود بیاید شخصی دچار نقص ژنتیکی میشود و باعث بیماری شخص میشود و این نقص در نسلهای بعدی او تاثیر منفی میگذارد.
همینطور در دیگر موارد هم همینطور.

شما وقتی میگویید سخن بنده 120% غلط است.یعنی بسیاری از بیماریها خود به خود به وجود می آید.
درصورتی که 100% بیماری ها یک دلیل دارد. و آن دلیل هم 100% استفاده غلط از یکی غذا یا انرژی است.
و اگر کسی بگوید بیماری ها خود به خود به وجود می آید 100% اشتباه میکند.

امام عشق;542276 نوشت:
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

اولا جواب سلام واجب است.

دوما وجود بیماری ژنتیک بخاطر استفاده غلط از انرژی است.

زمانی که از انرژی غلط استفاده شود ، اگر در کنار این مصارف غلط تغذیه غلط به وجود بیاید شخصی دچار نقص ژنتیکی میشود و باعث بیماری شخص میشود و این نقص در نسلهای بعدی او تاثیر منفی میگذارد.
همینطور در دیگر موارد هم همینطور.

شما وقتی میگویید سخن بنده 120% غلط است.یعنی بسیاری از بیماریها خود به خود به وجود می آید.
درصورتی که 100% بیماری ها یک دلیل دارد. و آن دلیل هم 100% استفاده غلط از یکی غذا یا انرژی است.
و اگر کسی بگوید بیماری ها خود به خود به وجود می آید 100% اشتباه میکند.


سلام
والا یه تاپیک قبلنا توی انجمن ایجاد شد که جواب سلام دوستان توی پست ها رو وقتی پستشون رو نقل میونیم باید بدیم که خوب کارشناس بحث فقه فرمودند خیر.
بگذریم
من نفهمیدم انرژی ربطش به ژنتیک چیه.برای ما بی سوادا ساده بگین بفهمیم
بنده معتقدم عیب طب سنتی همبنه ، که فکر میکنه میتونه هر بیماری رو درمان کنه یا جلوشو بگیره و .....
یه مثال توی صفحات یکی از تاپیک های اخیر در مورد طب سنتی زدم در مورد دیماریا و اگرو که اون ها توی بازی نیمه نهایی جام جهانی اسیب دیدند(پارگی عضله) و چون میخواستند به بازی فینال برسند یکیشون با سلول های بنیادی و یکی دیگه با اتاق فشار درمان شد.اتاق فشاره جواب داد و بیمار برای بازی 2 روز بعد اماده شد.در حالی که فقط 2 روز از اسیبش گذشته بود.و از دوستان سوال کردم طب سنتی توی پیشگیری یا درمان این موارد چیکار میتونه بکنه که خوب یکی از دوستان که تا همون پست هم شدیدا طرفدار این طب بودند وقتی جوابی نداشتند به کل صورت مساله رو پاک کردند و فرموند طب سنتی با ورزش حرفه ای مثل فوتبال مخالفه...حالا شما به عنوان یه نفر دیگه لطف کنین بفرمایین آیا طب سنتی میتونه کاری بکنه که هیچ بازیکن فوتبالی توی این بازی ها که 4 سال یه بار توفیق میشه ، آسیب نبینه؟آیا اگر آسیب دید میتونه توی این 4روز برش گردونه؟
(احتمالا حالا میفهمیم طب حدید واقعا تحولی توی دنیا ایجا کرده ،و باور بفرمایید احتمالا 500 سال دیگه اگر علم تونست انسان نمیر بسازه نباید خیلی تعجب کرد ، بلکه باید از طب سنتی تعجب کرد که 500 سال دیگه هنوز درمانش حجامته و بادکش و زالو و ... و این ها رو برای هرنوع بیماری تجویز میکنه حالا فرق نداره علتش جیه یا داستانش چیه و ....
متاسفانه طب سنتی اولش خوبه و من هم منکر خوب بودن این داستان هاش نمیشمو منکر نیستم که حجامت بده یا بادکش بده و ... من خودم به شخصه دارم با یکی از این متخصصین کار میکنم که ماشالله توی بحث تغذیه و دستوران دین اسلام و طب سنتی در باب تغذیه هم فوق العاده وارده پس این طور نیست که مخالفش باشم اما همونطور که گفتم اصل رو طب جدید میدونم و در کنارش طب سنتی و تازه مشکل اینجاست که طب جدید خودش قبول داره که همیشه ناقصه ؛ اشتباه داره و ....اما توی طب سنتی نه تنها اینطوری نیست بلکه سال به سال ادعاها کم کم زیاد میشه.
احتمالا داستان حاجی نباتی توی تهران رو همه یادمون میاد ، چه بیمارایی رو که شفا نداد اما آخرش این شد که هر نبات رو کلی فروخت و کم کم تشخیص هم میداد و معاینه هم میکرد و ....

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;542307 نوشت:
سلام
والا یه تاپیک قبلنا توی انجمن ایجاد شد که جواب سلام دوستان توی پست ها رو وقتی پستشون رو نقل میونیم باید بدیم که خوب کارشناس بحث فقه فرمودند خیر.

و علیکم سلام

نخیر.. این خبرا نیست.
سلام اگه به صورت عام بیان بشه جوابش واجب نیست.
اما اگر به شخصی به صورت فردی داده بشود پاسخش واجب است.
و........!

muiacir;542307 نوشت:
من نفهمیدم انرژی ربطش به ژنتیک چیه.برای ما بی سوادا ساده بگین بفهمیم

بنده انرژی رو به عنوان مثال بیان کره ام.

شما یک بیماری ژنتیکی را نام ببرید که خود به خود به وجود امده باشد و هیچ دلیل و علتی نداشته باشد.
و بین این علتها علتی را بیان بفرمایید که مسببش بشر نباشد.

muiacir;542307 نوشت:
بنده معتقدم عیب طب سنتی همبنه ، که فکر میکنه میتونه هر بیماری رو درمان کنه یا جلوشو بگیره و .....


بنده یکبار گفتم ، طب سنتی نیاز به احاطه کامل داشتن به آیات قرآن و روایات معصومین دارد که جز معصوم کسی نیست.
پزشکان طب اسلامی فقط یک باریکه از این دریای عظیم را میدانند.و اصل علم نزد معصوم است.

muiacir;542307 نوشت:
در مورد دیماریا و اگرو که اون ها توی بازی نیمه نهایی جام جهانی اسیب دیدند(پارگی عضله)

این پارگی خود به خود به وجود امد!؟؟یا پارگی به دلیل وارد شدن ضربه محکم بود!؟
اگر طرف مقابل خشونت به خرج نمیداد آیا این پارگی به وقوع می پیوست!؟

muiacir;542307 نوشت:
باور بفرمایید احتمالا 500 سال دیگه اگر علم تونست انسان نمیر بسازه نباید خیلی تعجب کرد

دوست عزیز اگر تمام مردم دنیا درست و ساده زندگی کنند.
اگر دنیا هوا را آلوده نکند.
و........
بشر مانند حضرت نوح بیش از 1500 سال عمر میکند.

و انسان نمیر فقط یک افسانه است.
زیرا جان به فرمان خدا و توسط فرشتگان مرگ گرفته میشود و موجودی مستثنی نیست.

muiacir;542307 نوشت:
آیا طب سنتی میتونه کاری بکنه که هیچ بازیکن فوتبالی توی این بازی ها که 4 سال یه بار توفیق میشه ، آسیب نبینه؟

بله که میتواند.
اگر افراد درست و منطقی بازی کنند و خطا نکنند کسی آسیب نمی بیند.
[/]

امام عشق;542348 نوشت:
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

و علیکم سلام

نخیر.. این خبرا نیست.
سلام اگه به صورت عام بیان بشه جوابش واجب نیست.
اما اگر به شخصی به صورت فردی داده بشود پاسخش واجب است.
و........!

http://www.askdin.com/thread21632.html#post256225

نقل قول:

بنده انرژی رو به عنوان مثال بیان کره ام.

شما یک بیماری ژنتیکی را نام ببرید که خود به خود به وجود امده باشد و هیچ دلیل و علتی نداشته باشد.
و بین این علتها علتی را بیان بفرمایید که مسببش بشر نباشد.


برادر گلم در مورد اینکه سر منشائ اولیه بیماری های ژنتیک از کجاست نیازمند یه تاپیک جداگونه هست اما اگر خواستین 2 تا کتاب پزشکی به صورت جداگونه پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید البته یکم
تخصصیه

نقل قول:


بنده یکبار گفتم ، طب سنتی نیاز به احاطه کامل داشتن به آیات قرآن و روایات معصومین دارد که جز معصوم کسی نیست.
پزشکان طب اسلامی فقط یک باریکه از این دریای عظیم را میدانند.و اصل علم نزد معصوم است.

خوب منم همینو میگم دیگه ..... وقتی فقط یک باریکه ای از این دریا در اختیار دوستان قرار داره برای همین هم هست که میگم قطعا به عنوان یه باریکه در کنار طب جدید باید اسفاده بشه

نقل قول:

نقل قول:

این پارگی خود به خود به وجود امد!؟؟یا پارگی به دلیل وارد شدن ضربه محکم بود!؟
اگر طرف مقابل خشونت به خرج نمیداد آیا این پارگی به وقوع می پیوست!؟

خوب دیگه ورزش حرفه ای همینه ، قطعا 90 درصد آسیب ها توی ورزش های حرفه ای از عمد نیست که شما میگین اگر خشونت به خرج نمیداد و .... اون بیچاره از عمد این کارو نکرده ، اگر از عمد باشه کمیته های مربوطه سریعا محرومیت هایی برای طرف در نظر میگیرند
اگر 1400 سال پیش اصلا چیزی تحت عنوانورزش حرفه ای نبوده دلیل نمیشه ما هم توی 1400 سال پیش زندگی کنیم و بگیم ورزش حرفه ای باید کنار گذاشته بشه(شما هم که دوباره مثل اون دوست عزیزمون دارین صورت مساله رو پاک میکنین و این یعنی با عرض پوزش من باید بگم شما جوابی برای دنیای امروز ندارین)

نقل قول:

دوست عزیز اگر تمام مردم دنیا درست و ساده زندگی کنند.
اگر دنیا هوا را آلوده نکند.
و........
بشر مانند حضرت نوح بیش از 1500 سال عمر میکند.

و انسان نمیر فقط یک افسانه است.
زیرا جان به فرمان خدا و توسط فرشتگان مرگ گرفته میشود و موجودی مستثنی نیست.


حالا چرا حضرت نوح بیش از 1500 زندگی نکرد؟مگه نمیگین اگر همه سالم و درست زندگی کنند باید 1500 تا رو عمر کنند؟خوب چه دلیلی هست که نباید 15000 تا عمر کنند یا 15000000 تا؟طبق اصول طب سنتی که شما میفرمایید عملا وقتی درست وساده زندگی میکنی هیچ بیماری نباید طرفت بیاد پس هیچ وقت نباید بمیری دیگه.....(اتفاقا این همیشه یکی از پارادوکس های جالب طب سنتی بوده)
نکته بعدی اینکه اولا این تاپیک بحثش برون دینی هست و توی بخض برون دینی انجمن ایجاد شده بنابراین خواهشم این هست که خیلی اون رو به درون دینی مرتبط نکنین...به هر حال تنها جایی که الان میگه انسان ها همه میمیرند فقط کتب دینی ادیان متفاوت مثل قرآن و انجیل و تورات و .... هست.
خوب نیازی نبود این کتاب ها همچین چیزی رو بگه....همین الان همه داریم میبینیم که همه میمیرند
طبق اصول تئوری انسان نمیر میتونه وجود داشته باشه حالا شما به من ثابت کنین 500 سال دیگه همچین چیزی توی عمل اتفاق نمی افته؟

نقل قول:

بله که میتواند.
اگر افراد درست و منطقی بازی کنند و خطا نکنند کسی آسیب نمی بیند.

چجوری درست و منطقی بازی کنند؟فرض کنین کاملا درست و منطقی بازی کنند و هیچ خطایی هم صورت نپذیره ، طرف میپره بالا ، موقع پایین اومدن ناخودآگاه مچ پاش یه ذره روی لبه خارجی میاد پایین و همین باعث میشه پا پیچ بخوره...حالا اینجا طب سنتی علت رو چی میدونه؟چجوری میخواد از این حرکت پیشگیری کنه؟ یا چجوری میخواد پای پیچ خورده توی دوره حاد رو درمان کنه؟
(برادر من طب سنتی خیلی خیلی سنتیه ....شاید شما درست بگین که یه آب باریکه ازش هست ....چون واقعا پاسخ گوی 10 درصد بیماری ها و مشکلات انسان امروزی نیست ...انسان 1400 سال پیش رو نمیدونم و برایم هم مهم نیست ...ما توی زمان حال زندگی میکنیم و باید انسان های زمان حال رو درمان کنیم نه انسان های 1400 سال پیش که الان استخون هاشون تبدیل به نفت شده)

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;542384 نوشت:
برادر گلم در مورد اینکه سر منشائ اولیه بیماری های ژنتیک از کجاست نیازمند یه تاپیک جداگونه هست اما اگر خواستین 2 تا کتاب پزشکی به صورت جداگونه پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید البته یکم
تخصصیه

دوست گرامی بازی با کلمات حقیقت را مخدوش نمیکند.

100% بیماری ها بخاطر رفتار غلط بشر است. و خلاف این ادعا 100% باطل است.

هر معلولی علتی دارد و بیماری خارج از این قاعده نیست.


muiacir;542384 نوشت:
خوب منم همینو میگم دیگه ..... وقتی فقط یک باریکه ای از این دریا در اختیار دوستان قرار داره برای همین هم هست که میگم قطعا به عنوان یه باریکه در کنار طب جدید باید اسفاده بشه

طب جدید هم بدون طب سنتی هیچ کاری نمیتواند بکند.

اما طب سنتی کامل نیازی به طب نوین ندارد.طبی که نزد معصوم است.

muiacir;542384 نوشت:
خوب دیگه ورزش حرفه ای همینه ، قطعا 90 درصد آسیب ها توی ورزش های حرفه ای از عمد نیست که شما میگین اگر خشونت به خرج نمیداد و .... اون بیچاره از عمد این کارو نکرده ، اگر از عمد باشه کمیته های مربوطه سریعا محرومیت هایی برای طرف در نظر میگیرند
اگر 1400 سال پیش اصلا چیزی تحت عنوانورزش حرفه ای نبوده دلیل نمیشه ما هم توی 1400 سال پیش زندگی کنیم و بگیم ورزش حرفه ای باید کنار گذاشته بشه(شما هم که دوباره مثل اون دوست عزیزمون دارین صورت مساله رو پاک میکنین و این یعنی با عرض پوزش من باید بگم شما جوابی برای دنیای امروز ندارین)

جالب بود....
دوست گرامی زدن ضربه به بدن حریف خطا است. کسی که تکل میکند و ... خودش آگاه است که ضربه زدن خطاست.اما بازهم ضربه میزند.پس عمد و غیر عمد بی معناست.

درضمن ورزش زمانی حرفه ای میشود که افراد برای برد خطا نکنند.در بازی که 40 خطا صورت میگیرد اثری از حرفه ای گری نیست.
بازی حرفه ای بازی است که فرد بدون کوچکترین خطایی بتواند مالکیت بازی را به دست بگیرد.
بازی حرفه ای زمانی حادث میشود که افراد در سخت ترین شرایط بازی هم تعادل روانی داشته باشند و به خطا نزنند چه عمد و چه غیر عمد.

muiacir;542384 نوشت:
حالا چرا حضرت نوح بیش از 1500 زندگی نکرد؟مگه نمیگین اگر همه سالم و درست زندگی کنند باید 1500 تا رو عمر کنند؟خوب چه دلیلی هست که نباید 15000 تا عمر کنند یا 15000000 تا؟طبق اصول طب سنتی که شما میفرمایید عملا وقتی درست وساده زندگی میکنی هیچ بیماری نباید طرفت بیاد پس هیچ وقت نباید بمیری دیگه.....(اتفاقا این همیشه یکی از پارادوکس های جالب طب سنتی بوده)
نکته بعدی اینکه اولا این تاپیک بحثش برون دینی هست و توی بخض برون دینی انجمن ایجاد شده بنابراین خواهشم این هست که خیلی اون رو به درون دینی مرتبط نکنین...به هر حال تنها جایی که الان میگه انسان ها همه میمیرند فقط کتب دینی ادیان متفاوت مثل قرآن و انجیل و تورات و .... هست.
خوب نیازی نبود این کتاب ها همچین چیزی رو بگه....همین الان همه داریم میبینیم که همه میمیرند
طبق اصول تئوری انسان نمیر میتونه وجود داشته باشه حالا شما به من ثابت کنین 500 سال دیگه همچین چیزی توی عمل اتفاق نمی افته؟

اولا اینکه طب اسلامی درون دینی است نه برون دینی. وقتی سخن از طب اسلامی به میان آورده میشود باید تمام راهکارهای که اسلام در این طب پایه گذاری کرده است را مورد برسی قرار داد.پس بحث را به حاشیه نبرید.

دوما زندگی سالم با رفتار سالم باعث شد حضرت نوح بیش از 1500 سال عمر کند.
اما چرا پزشکی نوین قادر نیست کاری کند که یک فرد تا 100 سال زندگی کند!؟

همین امر برتری طب اسلامی بر طب نوین را ثابت میکند.[/]

نقل قول:
. وقتی فقط یک باریکه ای از این دریا در اختیار دوستان قرار داره برای همین هم هست که میگم قطعا به عنوان یه باریکه در کنار طب جدید باید اسفاده بشه

اینکه یک باریکه فقط وجود داره خودش جای بررسی داره. بله نیازی نیست که همیشه روی کمیت ها حساب کنیم، گاهی اوقات کمترین ها، بیشترین ها و بهترین ها و موثرترین ها رو به وجود می آرن!.
ضمنا همین اول کار خدمتتون عارض بشم که بین طب سنتی و اسلامی تفاوت قائل بشید. منظور از باریکه هم، همین طب اسلامی است و یا طب سنتی متاثر از اسلامی.

اسلام با حداقل ها زندگی کردن را آموزش میده، "بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید" (امام رضا ع کل علم طب رو در این یک آیه دیدن! و رساله ذهبیه یا طب الرضا هم به اصرار دیگران نوشته شده)

و یا حدیثی از امام علی ع،

تا وقتي که گرسنه نشدي اقدام به خوردن غذا مکن و وقتي به خوردن اقدام کردي قبل از آنکه کامل سير شوي دست از غذا خوردن بردار.غذا را با آرامش و خوب بجو تا هضم آن آسان شود و پيش از خوابيدن و به رختخواب رفتن به توالت برو و خود را تخليه کن چون اين سفارشات را به کار بندي از از پزشک بي نياز شوي. آثارالصادقين جلد 2 صفحه 387

خب، حتما این سخنان دلیلی داره که گفتن، ظاهرا ساده است ولی در باطن مفاهیم عمیقی دارند.


علوم پزشکی به قول استاد خیر اندیش باید حتما 24 متر کتاب بخونن و 200 سال درس بخونن تا بشن طبیب! که آخرش هم میشن یک ماشین تشخیص که بدون وسایل تشخیصی و ابزارکار هیچ آگاهی خودش نداره! یک پزشک امروزی شدیدا وابسته به ابزار هست و این ابزار گرایی جدایی از تهدیدهای سیاسی و فرهنگی اصلا خوب نیست.
وقتی 98 درصد داروهای مصرفی نهایتا از صهیونیستها و وابستگانشون تهیه میشه، وقتی برای فلان های ابزارهای تشخیصی به غرب وابسته باشیم که هر وقت قهر کنند، پزشک ما بی کار بشه و سودمندی اش از بین بره. چرا باید ابزار گرایی اینقدر ترویج پیدا کنه! و از اون طرف نهایتش پزشک ما تبدیل به ماشین تشخیصی بشه که بیماری رو درمان میکنه و نه بیمار رو، چاله رو پر میکنه، از اون طرف چاه میسازه، چرا باید فلان دارو مصرف بشه که فلان عارضه رو برطرف کنه ولی از اون طرف عوارض جانبی اون دارو کلی بیماری دیگه ایجاد کنه در دراز مدت!

ضمنا خارج از تمام این بحثها، فرمودید طب سنتی به صورت همان باریکه باید در کنار طب مدرن استفاده بشه، خب استفاده بشه، مشکل اینه که همین یه کم هم استفاده نمیشه و فقط جنبه صوری و فرمالیته داره.
کل حرف ما اینه که شبیه سایر علوم باید اجازه داده بشه پزشکی هم اطلاعات نسل های قبلش رو استفاده کنه، ما هیچ وقت برای ریاضیات و سیاست و فلسفه و شیمی و .... اطلاعات چند هزار ساله بشر رو کنار ننداختیم و علم امروز نتیجه تکامل همون علوم بوده، ولی در مورد پزشکی که چه بسا قدمت و ضرورت بیشتری هم داره (طبیعتا نیاز به درمان و پیشگیری و سلامتی از ابتدایی ترین نسل های بشری وجود داشته لذا علم پزشکی قدمت بسیار بالایی نسب به سایر علوم دارد) این روند طبیعی دستخوش تغییر شده که تمام طب مدرن رو صرفنظر از پیشینه تاریخی این رشته محصور در یک بازه زمانی قرار دادن، یعنی آغاز دوران رنسانس اروپایی رو نقطه عطفی برای رشته پزشکی دونستن و ماقبلش رو کاملا حذف کردند.

نظر شما رو در همین زمینه به قسمتی از سخنان دکتر روازاده جلب میکنم:

"....در رشته پزشکی یک مقطع تاریخی مهم و کلیدی به وضوح به چشم می‌خورد که طب را از پیشینه 7000 ساله خود بریده و در یک مسیر جدید با یک پارادایم کاملاً متفاوت و مخالف با پیشینه خود قرار می‌دهد. این ستم تاریخی و خیانت بزرگ طبابت و حکمت را در آغازین سالهای رنسانس اروپایی متلاشی ساخت و نقطه عطف این آغاز نامبارک هتاکی و هجوم غیر علمی، وقیح و مفتضح پارسلس اروپایی به شیخ الرئیس ابوعلی سینا بود.

پارسلس شیمی‌دان و پزشک سوئیسی در مراسم سوزاندن کتاب قانون اعلام کرد که ((با کمال بی ادبی به شما می‌گویم موهای پشت سر من بیش از همه دانشمندان شما (مسلمانان) معلومات دارند و دکمه‌ای در کفش من از ابن سینا خردمندتر است)) آنگاه کتاب قانون را به آتش کشید تا نماد طلوع اندیشه ماشین گرایی در حوزه پزشکی باشد. ژولیان دلامتری پزشک فرانسوی قرن 18 که بر اثر پرخوری قارچ و گوشت مرد، اعلام کرد که : ((پس بگذارید شجاعانه چنین نتیجه گیری کنیم که انسان یک ماشین است.)) این اندیشه، حکمت و طبابت را به سطح شغل مکانیکی ماشین تنزل داد. از آن پس هر کجا در بدن دچار مشکل شد یک مولکول یا یک ماده شیمیایی طراحی شد که آن نقص را پر کند، بدون توجه به آثار مخرب یک ماده شیمیایی بر روی سایر اجزاء و ارگانها. برای درمان بسیاری از بیماریها که حکما درمان قطعی برای آنها داشتند اقدام به شکافتن بدن و جراحی‌های غیر ضروری شد و روح لطیف و فراگیر طبابت که زمانی نوید بخش سعادت و سلامت بود به شغلی خشک و بی‌روح و خشن و وسیله‌ای برای ارتزاق و مایه فخر فروشی تبدیل گردید...."
کاملا مطلب : http://ravazadeh.com/fa/article/7-medicine-article/3640-1389-07-25-17-25-11.html

نقل قول:
اگر 1400 سال پیش اصلا چیزی تحت عنوانورزش حرفه ای نبوده دلیل نمیشه ما هم توی 1400 سال پیش زندگی کنیم و بگیم ورزش حرفه ای باید کنار گذاشته بشه(شما هم که دوباره مثل اون دوست عزیزمون دارین صورت مساله رو پاک میکنین و این یعنی با عرض پوزش من باید بگم شما جوابی برای دنیای امروز ندارین)

اجازه بدید با یک داستان پاسخ این قسمت رو بدم:
"روزی پنج میمون را داخل قفسی قرار دادند،سبدی پر از موز را بر روی سکوی بلندی گذاشتند و نردبانی را پایین سکو قرار دادند که میمونها بتوانند از آن بالا رفته و موز بردارند.هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد تا از نردبان بالا برود و موز بردارد،نگهبانان از بیرون قفس بر روی چهار میمون دیگر آب سرد می پاشیدند که آنها را خیلی ناراحت می کرد.این اتفاق به طورمرتب تکرار شد به این شکل که هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد که از نردبان بالا برود،بر روی چهار میمون دیگر آب سرد پاشیده می شد.به همین خاطر پس از مدتی ،هر بار که یکی از میمونها می خواست از نردبان بالا برود،چهار میمون دیگر بر سر او هجوم می بردند و به شدت او را کتک می زدند تا کسی روی آنها آب سرد نپاشد!پس از مدت نسبتا طولانی که این اتفاق تکرار شد،نگهبانان یکی از میمونها را از قفس بیرون بردند و میمون جدیدی را وارد قفس کردند.و دیگر کسی هم بر روی میمونها آب سرد نمی پاشید. با اینحال وقتی که اینبار میمون جدید کوشش کرد که از نردبان بالا برود،چهار میمون دیگر بشدت او را کتک زدند! این اتفاق آنقدر تکرار شد تا اینکه میمون تازه وارد یاد گرفت که هربار یکی از میمونها بخواهد از نردبان بالا برود،باید او را کتک زد! بی آنکه دلیل آن را بداند.
مدتها گذشت و نگهبانان به تدریج هر بار یکی از میمونها را با میمون تازه واردی جایگزین می کردند تا اینکه اینبار دیگر هر پنج میمون داخل قفس تازه وارد بودند و دیگر کسی از میمونهای قدیمی که بر روی او آب سرد پاشیده شده بود باقی نمانده بود.با این وجود،هنوز هم بنا بر عادتی که میمونهای تازه واردتر یاد گرفته بودند،هنوز هم هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد تا از نردبان بالا برود و موز بردارد،دیگر میمونها به شدت او را کتک میزدند!"

نیازی نیست که پاسخ ندادن به یک انتظار بی جا و یا ارائه یک پاسخ منطقی، پاک کردن صورت مسئله و یا نا توانی در پاسخ به جامعه امروز باشه!
جامعه امروز بسیاری از موازین اخلاقی رو اسلامی رو ترک کرده اند و باعث بروز بیماری ها و گرفتاری های جدیدی شده اند، اینجا ارائه یک پاسخ اسلامی و ارائه ندادن پاسخ با علوم جدید نباید پاک کردن صورت مسئله تلقی بشه! اصولا اینجا مسئله اشتباه است.
عین اینکه طرف نوشابه گاز دار زیاد میخوره، میره دکتر میگه فلان درد رو گرفتم، دکتر اگه بگه دیگه نوشابه نخور، صورت مسئله رو پاک کرده؟! (قبلا نوشابه وجود نداشته و بیماری های وابسته هم وجود نداشته، جامعه امروز نوشابه داره و باید پاسخ عارضه هاش هم با همین علوم داده بشه! Smile صورت مسئله رو نباید پاک کرد Smile )
موسیقی رواج پیدا کرده و بسیاری بیماری روانی و چه بسا جسمی و ناشناخته رواج پیدا کنه، حذف موسیقی برای مبتلا نشدن به این بیماری ها پاک کردن صورت مسئله است یا جواب نداشتن برای دنیای امروز.
مشکل سر اصل مسئله است نه حل مسئله.
شاید فوتبال به ظاهر حرفه ای شما چذابیت ظاهری داشته باشه ولی ممکنه به اندازه همون نوشابه گازدار و یا موسیقی، تضرر درونی هم داشته باشه. و اصولا ارائه راه حل برای مسئله ای که خودش موضوعیت نداره.
شاید صد سال دیگه ورزش های حرفه ای جدیدی ظاهر بشه که با توجه به طب مدرن امروز کاملا ضرر داشته باشه ولی طب مدرن آن روزها پاسخی براش داشته باشه. (البته طب مدرن امروز اگه اون روزها بخواد بگه که این ورزش مناسب نیست، پاک کردن صورت مسئله تلقی میشه! Smile و پاسخی برای دنیای اون روز نداره، بله طب مدرن امروز طب سنتی فردا خواهد بود. )

بله دوست عزیز کل بحث ما اینه که طب جدید، اجداد علمی اش رو فراموش کرده و با انقطاع کامل از علم پزشکی گذشته، شروع به رشد کرده که طب سنتی این نوع رشد را مستعد خطاهای زیادی میدونه. (خب طبیعی هم هست! کلی تجربه بره کنار، دوباره شروع بشه ، تجربه ها و آزمون و خطاهای جدید، کدوم عقل سلیمی این کار رو میکنه؟)، و اون هم بی توجه به اینکه طب مدرن امروز، طب سنتی فردا خواهد بود!.
ضمنا توصیه میکنم مصاحبه دکتر خیر اندیش رو هم بررسی بفرمایید برای این بحث شاید براتون جالب باشه.

سلام خدمت همه عزیزان...
به نظرتون هر کس در ضمینه تخصصی خودش نظر بده بهتر نیست..؟
اساتید فقه در زمینه فقه, اساتید علوم پزشکی در زمینه تخصصی خودشون...چون وقتی عزیزان وارد حیطه همدیگه میشن چون نظراتشون تو اون حیطه غیر منطقی و غیر علمی میشه وجهه خود اون افراد هم تخریب میشه...
خدمت ایجاد کننده تاپیکم عرض کنم که: پیشرفت علوم در هر سال حدود 6درصد افزایش پیدا میکنه...عنوان تاپیکتون اشتباهه عزیز دل...

نقل قول:
به نظرتون هر کس در ضمینه تخصصی خودش نظر بده بهتر نیست..؟
اساتید فقه در زمینه فقه, اساتید علوم پزشکی در زمینه تخصصی خودشون...چون وقتی عزیزان وارد حیطه همدیگه میشن چون نظراتشون تو اون حیطه غیر منطقی و غیر علمی میشه وجهه خود اون افراد هم تخریب میشه...

این درسته ولی زمانی صادقه که واقعا وارد اون حیطه شده باشیم، موضوع من مرتبط با حیطه موضوعات اسلامی است و پاسخش هم انتظار داشتم از منابع اسلامی داده بشه، ما اصلا روی چیزی که تخصص نداریم صحبت نکردیم، ضمنا همه چیز رو هم تخصص تعیین نمیکنه ما با توجه به تجربه چندین ساله و راه حل هایی که بارها و بارها آزمایش شده و حتی دلیل علمی هم براش وجود نداره میتونیم اعتبار یک نظریه علمی رو خدشه دار کنیم و این خلاف موازین علمی و اخلاقی نیست. همچنین به نظرتون این بحث اگه بین دو حیطه تخصصی طب مدرن و سنتی مطرح بشه، نتیجه ای ازش حاصل میشه. طبیعتا خیر چون هر کدوم دنیای متفاوتی دارند و برای اثبات ادعاشون از منابع مختلفی استفاده میکنند، این طرف از احادیث و قرآن و ...، اون طرف از علوم غربی و نتایج آزمایش و خطا و آمار و ارقام مستعد خطا. این میگه حجامت عامل آلودگی و سکته قلبی است، اون میگه دوای همه بیماری هاست و شفا دهنده است و ...
اینجاست که این نوع بحثها بر اساس تجربه افراد عامی مثل بنده می تونه برای خودمون مفید باشه.

نقل قول:
خدمت ایجاد کننده تاپیکم عرض کنم که: پیشرفت علوم در هر سال حدود 6درصد افزایش پیدا میکنه...عنوان تاپیکتون اشتباهه عزیز دل...

خودتون فرمودید که در حیطه تخصصی هم وارد نشیم:)! مقیاس این آمار چیه؟ همون علوم مستعد خطا که معیار رشدشون با معیار رشد اسلامی متفاوت هست. معیاری که رشد علوم رو هر ساله 6درصد اعلام می کنند و از اون طرف کاهش هر ساله سقف عمر بشر (که به خاطر همین 6درصد پیشرفت ظاهری علوم هست) رو نوعی سقوط علمی تلقی نمیکنه. این پیشرفت شبیه این می مونه که یک ماشین پرسرعت ساخته بشه که با سرعت بسیاری زیاد حرکت کنه و از اون طرف آلودگی بسیار زیادی هم ایجاد کنه که باعث آلودگی هوا و در نهایت کاهش عمر انسان میشه ولی رشد علم رو به خاطر ساختن دستگاه های تصفیه هوا و سرعت بالای ماشین ها 6 درصد اعلام کنند! در حالی که مجموع این دو تا تکنولوژی ظرف عمر بشر رو کاهش میدن. وقتی سلامتی نباشه پیشرفت و تکنولوژی به چه دردی می خوره. تکنولوژی که در خدمت انسان نباشه.

programmer1;542556 نوشت:
ین درسته ولی زمانی صادقه که واقعا وارد اون حیطه شده باشیم، موضوع من مرتبط با حیطه موضوعات اسلامی است و پاسخش هم انتظار داشتم از منابع اسلامی داده بشه، ما اصلا روی چیزی که تخصص نداریم صحبت نکردیم، ضمنا همه چیز رو هم تخصص تعیین نمیکنه ما با توجه به تجربه چندین ساله و راه حل هایی که بارها و بارها آزمایش شده و حتی دلیل علمی هم براش وجود نداره میتونیم اعتبار یک نظریه علمی رو خدشه دار کنیم و این خلاف موازین علمی و اخلاقی نیست. همچنین به نظرتون این بحث اگه بین دو حیطه تخصصی طب مدرن و سنتی مطرح بشه، نتیجه ای ازش حاصل میشه. طبیعتا خیر چون هر کدوم دنیای متفاوتی دارند و برای اثبات ادعاشون از منابع مختلفی استفاده میکنند، این طرف از احادیث و قرآن و ...، اون طرف از علوم غربی و نتایج آزمایش و خطا و آمار و ارقام مستعد خطا. این میگه حجامت عامل آلودگی و سکته قلبی است، اون میگه دوای همه بیماری هاست و شفا دهنده است و ...
اینجاست که این نوع بحثها بر اساس تجربه افراد عامی مثل بنده می تونه برای خودمون مفید باشه.

حرفتون متین...اما متنی که تو تاپیکهای قبلی از طرف به قول شما متخصص طب اسلامی نوشته شده واقعا جای بحث نداره...خیلی غیر علمیه, به معنای واقعی کلمه غیر منطقیه...عذر میخوام این مثالو میزنم اما عین حرف وهابیون در مورد اینکه زمین صافه یا زمین ثابته و خورشید دور زمین میگرده میمونه...الفبای ژنتیک رو بلد باشید میتونید همه حرفای کارشناس عزیزمون رو بدون درنگ رد کنید...

programmer1;542556 نوشت:
خودتون فرمودید که در حیطه تخصصی هم وارد نشیم:)! مقیاس این آمار چیه؟

با تمام احترامی که برای شما قائلم اما یه سرچ ساده توی اینترنت میتونه جواب این سوال شمارو از مراکز معتبری که کارشون فقط و فقط محاسبه رشد علمی هستش بده...متخصصینی که با بررسی عوامل خیلی متعددی این درصدهارو اعلام میکنن...

امام عشق;542492 نوشت:
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


دوست گرامی بازی با کلمات حقیقت را مخدوش نمیکند.

100% بیماری ها بخاطر رفتار غلط بشر است. و خلاف این ادعا 100% باطل است.

هر معلولی علتی دارد و بیماری خارج از این قاعده نیست.


صحبتتون رو ثابت کنید.من گفتم دوتا کتاب در مورد ژنتیک میدم که بزرگان ژنتیک دنیا نوشتن...حالا شما هم برای حرفتون اثبات بیارید

نقل قول:

طب جدید هم بدون طب سنتی هیچ کاری نمیتواند بکند.

اما طب سنتی کامل نیازی به طب نوین ندارد.طبی که نزد معصوم است.

چرا طب جدید بدون طب سنتی کاری نمیتواند بکند؟یه دندون خراب میشه میتراشنش پرش میکنن.حالا طب سنتی این وسط چیکار میکنه؟دندونو زالو میندازه؟
اون جملتون که "طب سنتی کامل نیاز به طب نوین ندارد" هم فقط ادعاست ، ثابتش کنین.ما که هیچ کدوم الان معصومی در اختیار نداریم پس این حرفتون قابل اثبات نیست.اگر میتونین اثباتش کنین

نقل قول:

جالب بود....
دوست گرامی زدن ضربه به بدن حریف خطا است. کسی که تکل میکند و ... خودش آگاه است که ضربه زدن خطاست.اما بازهم ضربه میزند.پس عمد و غیر عمد بی معناست.

درضمن ورزش زمانی حرفه ای میشود که افراد برای برد خطا نکنند.در بازی که 40 خطا صورت میگیرد اثری از حرفه ای گری نیست.
بازی حرفه ای بازی است که فرد بدون کوچکترین خطایی بتواند مالکیت بازی را به دست بگیرد.
بازی حرفه ای زمانی حادث میشود که افراد در سخت ترین شرایط بازی هم تعادل روانی داشته باشند و به خطا نزنند چه عمد و چه غیر عمد.

بازی فینال قهرمانی جهان فوتبال سال 98 ، فقط توی 90 دقیقه بازی 9 تا خطا داشته...باورتون میشه؟
یکی از زیباترین بازی ها و بدون خشونت ترین ها هم بوده .
ضمنا کسی که ناگهان به هوا میپرد تا توپ رو توی والیبال بزند اما متاسفانه موقع پایین اومد پاش لیز میخوره و میره اون طرف زمین و پای طرف تیم مقابل اون طرف تور رو دچار sprain میکنه کجاش غیر عمده؟ شما فکر کنم از همون جبرگرایان هستین که میگن زندگی جبر مطلقه

نقل قول:

اولا اینکه طب اسلامی درون دینی است نه برون دینی. وقتی سخن از طب اسلامی به میان آورده میشود باید تمام راهکارهای که اسلام در این طب پایه گذاری کرده است را مورد برسی قرار داد.پس بحث را به حاشیه نبرید.

دوما زندگی سالم با رفتار سالم باعث شد حضرت نوح بیش از 1500 سال عمر کند.
اما چرا پزشکی نوین قادر نیست کاری کند که یک فرد تا 100 سال زندگی کند!؟

همین امر برتری طب اسلامی بر طب نوین را ثابت میکند.


قبول میکنم که طب پزشکی بده ، اما پارادوکس همیشگی طب سنتی رو پاسخ ندادید ، چرا نوح 15000 سال عمر نکرد؟ یا 150000000؟ چی شد که مرد؟مگه قرار نیست با طب سنتی مریض نشیم و سالم باشیم و هیچ وقت بیمار نشیم خوب پس چرا یهو ایشون مرد؟

programmer1;542506 نوشت:
ا


اجازه بدید با یک داستان پاسخ این قسمت رو بدم:
"روزی پنج میمون را داخل قفسی قرار دادند،سبدی پر از موز را بر روی سکوی بلندی گذاشتند و نردبانی را پایین سکو قرار دادند که میمونها بتوانند از آن بالا رفته و موز بردارند.هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد تا از نردبان بالا برود و موز بردارد،نگهبانان از بیرون قفس بر روی چهار میمون دیگر آب سرد می پاشیدند که آنها را خیلی ناراحت می کرد.این اتفاق به طورمرتب تکرار شد به این شکل که هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد که از نردبان بالا برود،بر روی چهار میمون دیگر آب سرد پاشیده می شد.به همین خاطر پس از مدتی ،هر بار که یکی از میمونها می خواست از نردبان بالا برود،چهار میمون دیگر بر سر او هجوم می بردند و به شدت او را کتک می زدند تا کسی روی آنها آب سرد نپاشد!پس از مدت نسبتا طولانی که این اتفاق تکرار شد،نگهبانان یکی از میمونها را از قفس بیرون بردند و میمون جدیدی را وارد قفس کردند.و دیگر کسی هم بر روی میمونها آب سرد نمی پاشید. با اینحال وقتی که اینبار میمون جدید کوشش کرد که از نردبان بالا برود،چهار میمون دیگر بشدت او را کتک زدند! این اتفاق آنقدر تکرار شد تا اینکه میمون تازه وارد یاد گرفت که هربار یکی از میمونها بخواهد از نردبان بالا برود،باید او را کتک زد! بی آنکه دلیل آن را بداند.
مدتها گذشت و نگهبانان به تدریج هر بار یکی از میمونها را با میمون تازه واردی جایگزین می کردند تا اینکه اینبار دیگر هر پنج میمون داخل قفس تازه وارد بودند و دیگر کسی از میمونهای قدیمی که بر روی او آب سرد پاشیده شده بود باقی نمانده بود.با این وجود،هنوز هم بنا بر عادتی که میمونهای تازه واردتر یاد گرفته بودند،هنوز هم هر بار که یکی از میمونها کوشش می کرد تا از نردبان بالا برود و موز بردارد،دیگر میمونها به شدت او را کتک میزدند!"

نیازی نیست که پاسخ ندادن به یک انتظار بی جا و یا ارائه یک پاسخ منطقی، پاک کردن صورت مسئله و یا نا توانی در پاسخ به جامعه امروز باشه!
جامعه امروز بسیاری از موازین اخلاقی رو اسلامی رو ترک کرده اند و باعث بروز بیماری ها و گرفتاری های جدیدی شده اند، اینجا ارائه یک پاسخ اسلامی و ارائه ندادن پاسخ با علوم جدید نباید پاک کردن صورت مسئله تلقی بشه! اصولا اینجا مسئله اشتباه است.
عین اینکه طرف نوشابه گاز دار زیاد میخوره، میره دکتر میگه فلان درد رو گرفتم، دکتر اگه بگه دیگه نوشابه نخور، صورت مسئله رو پاک کرده؟! (قبلا نوشابه وجود نداشته و بیماری های وابسته هم وجود نداشته، جامعه امروز نوشابه داره و باید پاسخ عارضه هاش هم با همین علوم داده بشه! Smile صورت مسئله رو نباید پاک کرد Smile )
موسیقی رواج پیدا کرده و بسیاری بیماری روانی و چه بسا جسمی و ناشناخته رواج پیدا کنه، حذف موسیقی برای مبتلا نشدن به این بیماری ها پاک کردن صورت مسئله است یا جواب نداشتن برای دنیای امروز.
مشکل سر اصل مسئله است نه حل مسئله.
شاید فوتبال به ظاهر حرفه ای شما چذابیت ظاهری داشته باشه ولی ممکنه به اندازه همون نوشابه گازدار و یا موسیقی، تضرر درونی هم داشته باشه. و اصولا ارائه راه حل برای مسئله ای که خودش موضوعیت نداره.
شاید صد سال دیگه ورزش های حرفه ای جدیدی ظاهر بشه که با توجه به طب مدرن امروز کاملا ضرر داشته باشه ولی طب مدرن آن روزها پاسخی براش داشته باشه. (البته طب مدرن امروز اگه اون روزها بخواد بگه که این ورزش مناسب نیست، پاک کردن صورت مسئله تلقی میشه! Smile و پاسخی برای دنیای اون روز نداره، بله طب مدرن امروز طب سنتی فردا خواهد بود. )

بله دوست عزیز کل بحث ما اینه که طب جدید، اجداد علمی اش رو فراموش کرده و با انقطاع کامل از علم پزشکی گذشته، شروع به رشد کرده که طب سنتی این نوع رشد را مستعد خطاهای زیادی میدونه. (خب طبیعی هم هست! کلی تجربه بره کنار، دوباره شروع بشه ، تجربه ها و آزمون و خطاهای جدید، کدوم عقل سلیمی این کار رو میکنه؟)، و اون هم بی توجه به اینکه طب مدرن امروز، طب سنتی فردا خواهد بود!.
ضمنا توصیه میکنم مصاحبه دکتر خیر اندیش رو هم بررسی بفرمایید برای این بحث شاید براتون جالب باشه.


سلام
اگر ورزش حرفه ای برای کسی ضرر داشته باشه باید اون رو ترک کنه مثل رضازاده که اعلام شد دیگه نباید وزنه بزنی
اما متاسفانه طرفداران طب سنتی میگن کلا آدم نباید ورزش های حرفه ای امروز رو بازی کنه
ببینین در خوب بودن طب سنتی شکی نیست ولی طب سنتی اصلا و ابدا پاسخ گوی مشکلات امروز نیست.
میدونین تفاوت واضح طب سنتی و جدید چیه؟
طب سنتی میگه فلان کار رو نکن و بکن تا سالم باشی(مثلا میگه مسواک بزن) اما حالا اگر مثلا نشد بکنی یا کوتاهی کردی یا هرچیز دیگه و مریض شدی چی میشه؟ جواب : اگر مریض شدی طب سنتی میگه حالا برو بمیر و با مریضیت زندگی کن(برو دندونتو بکش بنداز دور)
طب جدید دقیقا مثل طب سنتی میگه فلان کار رو بکن و نکن(مسواک بزن) حالا اگر دوباره به هر دلیلی مشکل پیدا کردی و مریض شدی چی میشه؟ جواب : سعی میکنیم یه درمان خوب براش پیدا کنیم و تو رو به روز اولت برگردونیم(بیا دندونتو ترمیم کن یا پر کن یا ....)
طب سنتی میگه مریضی ها علتش همش اینه که دستورات طب سنتی رعایت نمیشه و اگر رعایت نکردی و مریض شدی دیگه به من ربط نداره
تقریبا میتونم بگم کار طب سنتی پیشگیریه(این خیلی خوبه) اما توی درمان همچنان معتقدم پاسخ گوی 10 درصد بیماری ها هم نیست.
ضمنا طرفداران طب سنتی خودشون اعتراف میکنند درصد کمی از معصوم به اون ها رسیده ، همین میتونه شما رو قانع کنه که طب سنتی واقعا در حال حاضر یه زیر مجموعه خیلی کمی از پزشکی رو تشکیل میده چون نه پیشرفت میکنه ، نه تغییر پیدا میکنه ، نه معصومی وجود داره که اشتباهات افراد رو بگه و همونطور هم که گفتم بیشتر توی کار پیشگری هست تا درمان....خلاصه بیش از حد این طب ضعیفه.
اما طب جدید هرروز رو به پیشرفته ، درمان ها تغییر میکنه ، خوب و بد یه دارم مشخص میشه ، بیماری های جدید روشون تحقیق میشه ، توی بحث پیشگیری هم که بی نهایت داره تحقیقات میشه .
حالا با این اوصاف هر آدم عاقلی اعتراف میکنه طب جدید یه اقیانوس بی پایاینه که هرروز دچار تغییر میشه و طب سنتی یه دریاچه بسته است که هیچ تغییری توش صورت نمیپذیره(چون معصومی دیگه وجود نداره)

NaKayama;542515 نوشت:
سلام خدمت همه عزیزان...
به نظرتون هر کس در ضمینه تخصصی خودش نظر بده بهتر نیست..؟
اساتید فقه در زمینه فقه, اساتید علوم پزشکی در زمینه تخصصی خودشون...چون وقتی عزیزان وارد حیطه همدیگه میشن چون نظراتشون تو اون حیطه غیر منطقی و غیر علمی میشه وجهه خود اون افراد هم تخریب میشه...
خدمت ایجاد کننده تاپیکم عرض کنم که: پیشرفت علوم در هر سال حدود 6درصد افزایش پیدا میکنه...عنوان تاپیکتون اشتباهه عزیز دل...

منظورتون از متخصص چیه؟
فرض بر این هست که دوستان طرفدار طب سنتی ، کار کرده ، تجربه دیده و متخصص این امر باشند

muiacir;542610 نوشت:
منظورتون از متخصص چیه؟
فرض بر این هست که دوستان طرفدار طب سنتی ، کار کرده ، تجربه دیده و متخصص این امر باشند

اصلا نمیخوام حمل بر بی ادبی بشه این حرفم اما اگه یه متخصص طب سنتی این حرفاره بزنه یعنی این فرد هیچ علمی در زمینه پزشکی نداره...واقعا اینو میگم...
من دیدم متخصصین طب سنتی رو...عموما پزشکان هستن که میرن به این شاخه و نظر این افراد هیچوقت غیر علمی نیست, چیزی که تو نظرات داده شده من ندیدم,و قطع به یقین به این نتیجه رسیدم این افراد متخصص نیستن اما میتونن به قول شما طرفدار باشن...

وقتی بحث از روالش خارج میشه به شخصه دیگه حوصله ادامه دادنش رو ندارم، همون پست قبلی ام یک ساعت وقتم رو گرفت، کارهای دیگه ای هم دارم ولی از اونجایی که افراد دیگه ای ممکنه تاپیک رو ببینید و از اونجایی که افراد کمکی هم توی این تاپیک کم هستند و یا حوصله دخالت ندارند باعث شده شرایط سخت تر بشه. من وظیفه ام میدونم که کمی در مورد صحبتهای دوستان علم زده ام واکنشی نشون بدم تا خوانندگاه تاپیک دچار گمراهی نشن، و این پست رو آخرین پستم قرار بدم چون دیگه واقعا وقت ندارم، من انتظار پاسخ داشتم نه اینکه شبهات ذهنی ام بیشتر بشه!

دوستان عزیز،

هدف از تاپیک بررسی یک شبهه بود که دوستان عزیز به جای پاسخ، شبهات بیشتری وارر گود کردند Smile دوستان اگر قرار بر شبهه اندازی باشه من هم می تونم تا فردا در مورد هر موضوعی که دست بزارید، از امام گرفته تا خدا براتون شبهه ایجاد کنم و در نهایت علم آشکار روز رو فقط مقیاس پاسخ قرار بدم. طبیعیه وقتی شما غرق در علم روز باشید و همه چیز رو از زاویه علمی ببینید هیچ چیزی رو نمیشه توضیح داد، هیچ چیز! مگر همون مسائلی که واقع در ظرف علوم باشند همین! ولی این علم زدگی باعث میشه محدوده فکر آدمی پایین بیاد، بعضی افق ها رو نبینه و نتوته بعضی مطالب رو تحلیل کنه و یا از کنار بعضی از مطالب به راحتی بگذره.

بررسی نکردن درست مطالب فعلی در طب سنتی که باعث میشه اینقدر طب سنتی/اسلامی و اصولش رو پایین بیارید! کمی در وبسایت ها سخنرانی ها، مصاحبه ها و همایش ها گردش کنید ببینید چه خبره فقط برای حرف بنده شبهه ایجاد نکنید، جا زیاده برای اینکار ولی بدونید توی یک همایش 500 نفری که نشستند همشون مثل من و شما نیستند. حتما یه خبری هست!

بهترین پست بنده از نظر خودم و تقریبا چکیده آنچیزی که می خواستم بگم پست قبلی (پست شماره 14) است و هنوز هم اگر با دقت و بدون قصد و قرض مطالعه بفرمایید نکات ارزشمندی داره که کاملا هم بدیهی است ولی به شدت طب جدید ازش چشمپوشی کرده.

این شبهات و پست های دوستان حداقل منفعت بزرگی داشت که در راه پاسخ به سوالاتشون به مطالبی در کتب و سایتها دست پیدا کردم که بسیاری از شبهاتم رو پاسخ داد.
دوستان خواننده تاپیک هم خودشون مطالعه و قضاوت کنند. من از این بیشتر وارد بحث نمیشم.

موفق باشید.
در پناه حق

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
علت اين كه علوم جديد علاوه بر فوايد خود مخرب نيز هستند اين است كه نگاهي صرفا مادي دارند و در حالي كه در گذشته اينگونه نبود.
مثلا در مشاغل مختلف يك تعهدي وجود داشت به نام فتوت نامه كه در آن توصيه هاي امامان و اولياء خدا درباره ي آن مشاغل بود به فتوت نامه زير كه فتوت نامه بنايان بوده است توجه كنيد:
[SPOILER]بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدالله رب العالمين. و الصلوه و السلام علي خير خلقه محمدو آله اجمعين. بعد از حمد خدا و درود بر رسول او. بدان كه اين رساله ايست اندر آداب فتوت بنايان. كه منسوب است به امام كامل وحي ناطق امام جعفر صادق عليه السلام، كه آن بزرگوار چنين گفته و نوشته‌اند تا اهل اين حرفه بدانند و در ياد گيرند.
بدان اي جوانمرد كه فتوت صرف كردن وجود است يا در اطاعت حق، يا در راحت خلق چنانكه پير جوانمردان شيخ ما نجم الدين زركوب گفته است:

فتوت بر سه قسم است: اول نگاه داشتن فرموده خداي تعالي، دوم نگاه داشتن سنت مصطفي (ع) و سوم صحبت كردن با اهل خدا. و در حقيقت فتوت آنست كه هر چه جز حق باشد ترك گويد.
بدان كه اصل فتوت ايثار است و اين طريق جز با ايثار راست نيايد.
از آن چهار كه اين طايفه را باشد خاص نخستين تواضع است كه خود اول مرتبه است از مراتب شجاعت. و شجاعت چنان باشد كه نفس را مغلوب عقل گرداني، و اين خصلت تمام نشود الا بقلت اعتنا نفس در حق خويش.

سيم صفت صدق است كه آن مبني و اساس حكمت است و اول درجات آن.

چهارم و از اشراف خصائص اين طايفه وفاست. و صدق عهد و عد.و اميرالمومنين علي عليه السلام در ذكر اصول فتوت وفا را بر همه مقدم داشته است.

و ديگر بدان كه شرايط عام و استعداد فتوت نزد اين طايفه هفت است.
شرف و كمال است دوم بلوغ است سيم داشتن عقل است چهارم دين داشتن است پنجم صحت باطن داشته باشدششم مروت داشتن است هفتم حياء(كه هركدام از اين صفات توضيحاتي دارد.)

10- از آن آلات و اسباب كه به غير از لوازم بنايان و اهل فتوت را لازم آيد هفت چيز است. كارد و ناخن چين وسرتراش و شانه و مسواك و ميل و منقاش. و اما كارد در همه حال بكار آيد، در بريدن گوشت و خوردن خربوزه و تراشيدن خلال، و شانه كه محاسن بدان بياراند و اين از واجبات است و شانه بايد كه درست و مستقيم باشد و درو شكستگي نباشد كه آن مايه نقصان دارنده‌اش است. و داشتن سرتراش واجب است كه اگر سرتراش نباشد بوقت نياز محتاج ديگري باشد و اين ترك ادب است. و ديگر ناخن چين واجب است كه هم بدان موهاي زائد چون موي سبلت و بيني اگر دراز باشد كوتاه نمايد كه آن ترك سنت است. منقاش و ميل هر دو وسيلتي تمام است كه به يكي چون خاري يا تيغي در انگشت خلد درآورند، و ميل از بهر آنست تا آلودگي گوش بدان پاك نمايند كه بزرگان گفته‌اند آلودگي گوش دليل بر غفلت است و غفلت بر صاحب فتوت روا نباشد. و آخرين از اين اسباب مسواك است و آن چوب پاره‌ايست كه بدان دندان‌ها بشويند و مسواك كردن سنت پيامبر و ديانت اسلام است و سنت جوانمردان، چه كه گفته‌اند نماز با مسواك يك در ده باشد، و بلكه يكي در هفتاد.

11- و از آن اسباب كه بنايان را خاص لازم است نيز هفت اسباب است كه: تيشه است و ماله است و قالب است و ناوه است و ريسمان است و شاغول است و چوب زاويه است كه هر يك را بكاري ساخته‌اند كه از آن ديگري برنيايد. و اما تيشه از براي شكستن سنگ و خشت باشد و ماله بجهت ميزان كردن گل روي كار و قالب براي همسان كردن گل روي كار تا از جوانب آويخته نشود و ناوه براي آوردن گل در پاي كار و ريسمان به جهت طراز كردن صف خشت‌ها و سنگ‌ها و شاغول از براي ميزان كردن ارتفاع كار، بناي نيك آنست كه اينهمه در راه رضاي خداوند وخلق خداوند بكاربرد و از طريق صلاح منحرف نگردد.

12- بدان كه بنايان را مراتبي است كه ايشان را بدان مراتب شناسند. پايين‌ترين مرتبه مزدور باشد كه كار گل از او برآيد و ناوه بر سر گيرد و در اين طريق هنوز مبتدي است. دو ديگر صاحب است كه حد واسط ميان استاد و مردور و او اندك مايه از بنائي حاصل كرده، ولي هنوز به مرتبه استادي نرسيده سه ديگر استاد بناست كه داند هر وسيله را چگونه بكار برد و خشت را چگونه بر سر خشت نهد و چگونه از عهده قوس و ستون و غير آن برآيد.

در فتوت نامه بنايان بطريق سئوال و جواب:

1- اگر برسند اول بنا كه بود بگو كه اول بنا ابراهيم خليل بود عليه السلام كه خانه كعبه بنا كرد. ديگر گفته‌اند اول بنا نوح پيامبر بود عليه السلام كه چون طوفان بنشست شهرها و روستاها ديگر بار بساخت و مردمان در آن شهرها و روستاها سكني گزيدند و آباداني زياد شد.

2- اگر پرسند بزرگتر بنايان كه بود بگوي كه پيغامبر ما بود صلوات الله عليه كه چون سيل بيامد و بناي كعبه بنشست حضرتش با ديگر مومنان به تجديد بناي آن اقدام نمودند و حجرالاسود بدست خويش بر آن بنهاد.

3- اگر پرسند كريمترين بنايان كه بود بگوي علي بود، اميرالمومنين عليه السلام كه در بناي مسجد مدينه پيامبر را معاضدت كرد. و او سر جوانمردان است و بزرگترين ايشان در مقام چنانكه حديث در مقام اوست، لافتي الا علي، لا سيف الاذوالفقار.

4- اگر پرسند كه چهار پير شريعت تو كيست، جواب بگو چهار پيغمبر مرسل،؛ اول آدم صفي دوم ابراهيم خليل، سيم موسي كليم، چهارم خاتم انبياء محمد مصطفي صلوات‌الله عليه.

5- اگر پرسند كه چهار پير طريقت تو كيست، بگو كه اول ايشان حضرت جبرائيل بود، دويم حضرت ميكائيل، سيم حضرت اسرافيل، چهارم حضرت عزرائيل.

6- اگر پرسند كه چهار پير حقيقت تو كدامند، جواب ده اول پدر، دوم معلم، سيم استاد چهارم پدر عروس.

7- اگر پرسند چهار پير معرفت كدامند. جواب بگو كه : اول شيخ عطار، دويم خواجه حافظه شيرازي، سيم شاه شمس تبريزي، چهارم ملاي رومي.

8- اگر پرسند كه چند استاد بنا بوده‌اند و نخستين ايشان چه كسي است، بگو كه دوازده تن بودند چنانكه امام بحق ناطق امام جعفر صادق عليه السلام فرموده است كه دوازده تن استاد كامل بودند كه پير همه ايشان حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام بود.

حسن بصري نخستين ايشان بود كه بناي خانقاه بدست خويش بكرد، دويم استاد عباس حلبي بود. سيم استاد روئين بغدادي. چهارم بكران قريشي، پنجم استاد شكري الوسي، ششم استاد باب الله، هفتم استاد شاه مير سبزواري، هشتم استاد مقبل مكري، نهم استاد نجف بنازكي، دهم استاد رحمان علمداري، يازدهم استاد يوسف مصري، دوازدهم استاد نعمان مدايني كه كار بر ايشان ختم شد.

9- اگر پرسند كه چند اصل است بنائي را بگو كه پنج اصل است. اول با طهارت بودن، دويم بر جاده راستي بودن، سيم با حيا بودن ونظر از غير برداشتن، چهارم كم سخن گفتن، پنجم به ادب بودن نزد مشايخ و بزرگان.

10- اگر پرسند كه چند حكم باشد بنائي را، بگو كه ده حكم است. اول آنكه هر صبح كه برخيزد از علم شريعت و طريقت باخبر باشد تا استادي او را مسلم باشد. دويم، هر كس را در خور حوصله و توانائي كار فرمايد. سيم، با سخاوت و خير باشد، چهارم در كار خود استاد باشد و آنچه را كه انجام دهد چنان باشد كه از براي خود نمايد. پنجم با همه كس به خلق نيكو پيش آيد. ششم تنگ حوصله نباشد، هفتم فقير دوست باشد، هشتم كاري گران و زير دستان خود را به نان و جامه شفقت نمايد. نهم پسران مردمان را عزيز دارد. دهم آنكه در كار خود چست و چالات باشد.

11- اگر پرسند كه كدام خصلت بنايان بيشتر بكار آيد، بگو حيا، چرا كه حيا و چشم پاك داشتن از خصلت‌هاي جوانمردان است و بخصوص بنايان را بكار آيد كه چون بر كار بالا روند چشم پاك دارند و در خانه ديگران ننگرند و چون ناخواسته عورت ديگران بيند چشم بسته دارد و هرگز چون بر كار باشد به اطراف ننگرد و آنچه بيند چشم پوشد.

12- اگر پرسند كه چون بر سر كار روي كدام آيه از كتاب خدا را قرائت كني، بگو كه اين كلام خداوند را كه فرمايد: ليس للانسان الا ماسعي.

13- اگر پرسند چون تيشه به دست گيري كدام ايه خواني، بگو كه : يوم يفرالمرء من اخيه و امه و ابنه و صاحبته و بنيه.

14- و اگر پرسند چون ماله بدست گيري چه گويي: بگو از قرآن خوانم: يا ايها الذين آمنوا توبوالي الله توبه نصوحا.

15- و اگر پرسند چون قالب بدست گيري چه خواني، بگو قوله تعالي: لايصليها الا الاشقي الذي كذب و تولي، ان جاءالاعمي.

16- اگر پرسند چون ناوه بر دست گيري چه گويي، بگو: و اما من ثقلت موازينه فهو في عيشه راضيه.

17- و اگر پرسند چون ريسمان بدست گيري چه گويي، بگو: افلايعلم اذا بعثر ما في القبور و حصل ما في الصدور.

18- اگر پرسند چون شاغول افكني كدام آيه خواني: بگو فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره، و من يعمل مثقال ذره شرا يره.

19- و چون پرسند اگر چوب زاويه بدست گيري چه گويي، بگو از قرآن مي‌خوانم كه: يقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انك علي كل شيء قدير.

20- و اگر پرسند چون ماله بر گل كشي كدام آيه از قرآن خواني، بگو: يا ايهاالذين آمنوا توبو الي الله توبه نصوحاً

21- و چون پرسند كه اگر طرح گنبد اندازي و طاق‌ها راست كني چه گويي، بگو: يقولون اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انك علي كل شيء عليم.

22- و اگر پرسند آنگاه كه زاويه‌ها در بندي چه خواني، بگو: از قرآن كه فرمايد: الم يعلم بان الله يري.

23- و اگر پرسند آن زمان كه بر كار بالا روي و بر ارتفاع بايستي چه خواني، بگو: عسي ربكم ان يغفر عنكم سيئاتكم و يد خلكم جنات تجري من تحت‌ها الانهار.

24- و اگر پرسند چون پائين آيي و بر زمين قرارگيري چه گويي، بگو: و برزت الجحيم لمن يري فامامن طغي و اثر الحيوه الدنيا فان جحيم هي الماوي.

25- و اگر پرسند چون دست در گل كني چه گويي: بگو از قرآن خوانم كه: الاالذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر.

26- و اگر پرسند چون خشت بر يكديگر نهي كدام آيه خواني، بگو اذا زلزلت الارض زلزالها.

27- و اگر پرسند چون گل بر قالب نهي چه خواني، بگو: ياويلنا من بعثنا من مرقدنا.

28- و اگر پرسند كه قالب از كجا آمده است بگوي كه چوب آن از بهشت است، و چون آن شمشاد است.

29- و اگر پرسند چون خشت دو نيمه كني چه خواني، بگوي: فتبارك الله احسن الخالقين و الحمدالله رب العالمين.

30- و اگر پرسند ....[/SPOILER]
حال اين آداب را مقايسه كنيد با معماران امروزي كه اكثرا فقط سود اقتصادي را در نظر ميگيرند.و آرامش و آسايش ساكنين اصلا موضوعيتي ندارد براي آنها.چه رسد به اينكه اين معماري انسان را در تفكر فرو ببرد و ياد خدا بيندازدو.....
در عين حال امروزه ما چند و چون معماري اسلامي-ايراني(طب و علوم مختلف) را ميدانيم و مي توانيم بدون حضور معصوم آن را به روز رساني و بكار ببريم بنابراين با حضور معصوم علوم به نهايت كمال مي رسند نه آنكه در دوران كنوني ما تاثيري نداشته باشيم.

[SPOILER]
اگر طب سنتي(اسلامي-ايراني-چيني و...)فقط در درمان يا پيشگيري بخش اندكي از بيماري ها موثر بود چين با آن رتبه اقتصادي و پيشرفت و .... براي پيشرفت سريعتر اقتصادي(به علت صرفه ي اقتصادي و تاثير بالاي آن) طب سنتي را گسترش نمي داد و در چین 30 دانشگاه طب سنتی و 170 مرکز تحقیقات در این زمینه وجود نداشت.

وانگلستان بزرگترين كشور زالو درماني نمي شد.
و مراكز طب سنتي در آمريكا و استراليا گسترش نمي يافت.
واز كشورهاي مختلف براي درمان به روش طب اسلامي-ايراني به ايران نمي آمدند

چرا انسان امروزي عمر 1500 ساله ندارد؟
زيرا:عوامل مرگ را صرفا مادي مي داند در حالي كه طب سنتي(اسلامي-ايراني-چيني و...)علاوه بر بيماري هاي دست ساخت بشر!مانند آلودگي هوا عوامل غير مادي را هم در مرگ زود رس تاثير گذار مي داند:
صدقه
اخلاق خوب
نیکی به پدرو مادر
صله ارحام
با حیابودن
تواضع
گريستن و خنديدن
[/SPOILER][/]

[="Black"]اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;542610 نوشت:
صحبتتون رو ثابت کنید.من گفتم دوتا کتاب در مورد ژنتیک میدم که بزرگان ژنتیک دنیا نوشتن...حالا شما هم برای حرفتون اثبات بیارید

اولا اولین کسی که ادعا کرده است بیماری زنتیکی بدون دلیل به وجود می آید شما هستید.
یعنی شما مدعی هستید.
مدعی باید ادعای خویش را ثابت کند.نه بنده.

تا زمانی که یک بیماری زنتیکی را با تمام علائمش ارائه نداده اید که خود به خود به وجود امده باشد بحث با شما در این زمینه بی فایده است.

muiacir;542610 نوشت:
اون جملتون که "طب سنتی کامل نیاز به طب نوین ندارد" هم فقط ادعاست ، ثابتش کنین.ما که هیچ کدوم الان معصومی در اختیار نداریم پس این حرفتون قابل اثبات نیست.اگر میتونین اثباتش کنین

وقتی معصوم (ع) میگوید خداوند در موراید که ضرر دارد شفا قرار نداده است.
یعنی دوای تمام بیماریها در طبیعت وجود دارد.
هنوز پزشکی نوین نتوانسته و نخواهد توانست داروی غیر از طبیعت را ارائه بدهد که مصرفش برای بدن ضرر نداشته باشد.

muiacir;542610 نوشت:
بازی فینال قهرمانی جهان فوتبال سال 98 ، فقط توی 90 دقیقه بازی 9 تا خطا داشته...باورتون میشه؟
یکی از زیباترین بازی ها و بدون خشونت ترین ها هم بوده .
ضمنا کسی که ناگهان به هوا میپرد تا توپ رو توی والیبال بزند اما متاسفانه موقع پایین اومد پاش لیز میخوره و میره اون طرف زمین و پای طرف تیم مقابل اون طرف تور رو دچار sprain میکنه کجاش غیر عمده؟ شما فکر کنم از همون جبرگرایان هستین که میگن زندگی جبر مطلقه


اولا شما هروقت یاد گرفته اید بدون توهین بحث کنید وارد فضای بحث و گفتگو شوید و تا زمانی که آداب گفتگو را یاد نگرفته اید وارد بحث نشوید.

شما سخنانتان پر از تناقض است.این شما بوده اید که ادعای غیر عمد بودن حوادث را داشته اید.نه بنده که میپرسید کجایش غیر عمد بوده!

اگر هم والیبالیست منطقی به هوا بپرد هیچگاه پایش لیز نمیخورد.درضمن یاد بگیرید بیماریبهای ژنتیکی و داخلی با دیگر حوادث فرق میکند.

بازهم یاد بگیرید که تقصیرات بشر را گردن خدا نیاندازید.

[/]

http://www.askdin.com/showthread.php?t=40879
سوال :
علت سیر نزولی علوم امروزی (آیا واقعا پیشرفت علمی بدون وجود معصوم ممکن است؟

پاسخ :
تحلیل خوب ونتیجه گیری خوب تر ارایه دادید .
در این امر عوامل متعدد، از جمله فاصله غرب از دین، رشد دنیا گرایی، روحیه سلطه طلبی، ارائه نظریه های قدرت گرایی، لذت گرایی و خشونت طلبی. جز عوامل این فرایند هستند.
همچنین بهره گیری غیر منطقی از علم، و اصالت دادن به انسان (اومانیسم) از عوامل دیگر هستند،
لازم است در این جا به علل و زمینه های ناهنجاری ها اشاره شود:
قطع رابطه با وحی اساسی ترين عامل است. آن چيزى كه مغرب زمين را امروزه به اين حالت رسانده، اين است كه ساكنان این منطقه تصميم گرفتند رابطه خودشان را با آسمان قطع كنند. به دنبال اين بريدگى، احساس استغنا و بى‏ نيازى از وحی در ميان انسان‏هاى غربى پديد آمد. نتیجه آن ظلم و جنایت است .همچنین برداشت های نادرست از مفاهيم دینی و فاصله گیری از معارف آن نیز عامل مهم ظلم و جنایت در غرب می باشند. در غرب این تفکر به وجود آمد که دین با دنیا رابطه ندارد و دین فقط در اموری فردی دخالت می نماید، و در عرصه های دیگر نقش ندارد.
از سوی دیگر دین با علم و عقل رابطه ندارد و بین دین و این دو تضاد می باشد، غافل از اینکه در آموزه های دینی- از جمله اسلام- به علم و عقل و خرد گرایی سخت اهمیت داده شده است. دین در عرصه های سیاسی و اجتماعی برنامه دارد.
یکی از عوامل دیگر گسترش اندیشه اومانیسم است. غرب پس از رنسانس بنا به دلایل زیادی، از جمله عملکرد نسنجیده و نادرست ارباب و اصحاب کلیسا، بشر غربی، تفکر اومانیستی را در پیش گرفت. اومانیسم به معنای «اصالت انسان» یا «نظام انسان مداری» و «انسان محوری» است. بر پایه اومانیسم، انسان، محور و اساس همه واقعیت ها و ارزش هاست و انسان موجودی خودمدار است که در مقابل هیچ مقامی غیر از خود، مسئولیتی ندارد. مجاز است به منظور کسب منافع، از همه چیز و به هر صورت ممکن بهره برداری کند. «رنه گنون» در این باره می گوید:
در دوران رنسانس یک واژه مورد احترام و اعتبار قرار گرفت و از پیش، سراسر برنامه تمدن متجدد را در خود خلاصه می کرد. این واژه، واژه اومانیسم است؛ یعنی فلسفه ای که بشر را معیار ارزش هر امری می داند. در واقع منظور از این واژه این بود که همه چیز را محدود به موازین و مقادیر بشری محض سازند. هر اصل و طریقتی را که خصلت معنوی و برین داشت، به صورت انتزاعی و مجرد درآورند حتی بر سبیل تمثیل می توان گفت مقصود این بود که به بهانه تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند.
او در بخشی دیگر از سخنان خود می گوید:
آنچه را رنسانس نام داده اند، به واقع عبارت بود از مرگ بسیاری از چیزها.
بشر غربی، با پذیرش دیدگاه های اومانیستی، جهانی را به ارمغان آورد که به رغم پاره ای از تحولات مثبت، آکنده از آثار ویرانگر و بحران های معرفتی، علمی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روانی است که بر کسی پوشیده نیست. انسان نه تنها روی زیبای سعادت و خوشبختی را در سایه تفکرات و فلسفه اومانیستی ندید، بلکه به مراتب دچار انحراف اخلاقی و انحطاط معنوی نیز شد.
نویسنده کتاب «غرب بیمار است»، در بخشی از کتاب خود آورده است:
یک مجله آمریکایی عللی را که باعث رواج و پذیرش فحشا در آمریکا می شوند، با عبارات زیر بیان کرده است:
سه عامل شیطانی با اتحاد سه گانه خود دنیای ما را احاطه کرده اند و هر سه در کار شعله ور کردن یک نوع آتش برای مردم روی زمینند:
اول: ادبیات زشت و بی پرده ای که پس از جنگ با سرعتی عجیب و مداوم، رواج یافته و بر وقاحت خود افزوده است.
دوم: فیلم های سینمایی که (فقط) عواطف شهوانی را در مردم بارور می کنند؛ بلکه در این باب درس های علمی بدیشان می دهد...
سوم: انحطاط سطح اخلاقی در عامه زنان که در لباس پوشیدن و حتی عریان شدن و آمیزش بی قید و شرط با مردان بروز و ظهور می کند. این مفاسد در بین ما، رو به فزونی می رود و رواج می یابد و سرانجام آن، زوال و فنای جامعه و تمدن مسیحی است. اگر ما جلوی طغیان این مفاسد را نگیریم، تاریخ ما مشابه تاریخ روم و ملت های پس از آن خواهد شد که پیروی از شهوات و هواهای نفسانی، ایشان را همراه با شراب ها و زن ها و سرگرمی ها و رقص ها و آوازهای شان به ورطه هلاکت افکند.
او در ادامه بحث، در این باره می گوید:
پیشرفت فناوری و صنعت بدون توجه به جنبه های معنوی، غرب را به مصیبت هایی مبتلا ساخته است و همه این ها نتیجه تسلط ماشینیسم بر روح و جان انسان غربی و پوسیدگی نهادهای اخلاقی در غرب است ... مقصود این است که ما در قرنی زندگی می کنیم که مشخصات و امتیازات انسان در مقابل امتیازات ماشین به هیچ انگاشته شده، بلکه انسان همانند پیچ و مهره ای بسیار ناچیز و غیر قابل توجه در دستگاه های غول پیکر تولیدی دنیای ماشین به حساب آمده است.
بی تردید این طرز تفکر درباره انسان و نادیده گرفتن همه خصوصیات انسانی و اخلاقی او ضایعه ای است برای بشریت که زیان های جبران ناپذیری را به بار آورده؛ اگر همین وضع ادامه یابد، به طور قطع انسانیت در سراشیب سقوط و انهدام مطلق قرار خواهد گرفت.
پیشرفت های ظاهری و مادی چنان چشم عقل و هوش آنان را کور کرده که از درک و فهم و دیدن یک نکته عاجز مانده اند و آن اینکه تمام پیشرفت های وابسته به فناوری علمی و صنعتی و همه این ماشین ها با تمام اهمیت و اعجاب آور بودن شان، باید به عنوان ابزارهایی تلقی شوند که در خدمت بشرند و برای تعالی و تکامل او و تحقق اخلاقیات عالیه او به کار گرفته شوند.
اینان سرمست و خوشحال از موفقیت های حاصل شده، از کنار نکات بسیار روشن و قابل فهم گذشتند، نکاتی همچون اینکه «ماشین را می توان، با تعدادی فرمول و ضابطه به کار انداخت و اداره کرد؛ اما اداره انسان و پیش بینی عکس العمل های او به آسانی میسر نیست.
در تائید مطالب فوق یکی از اندیشه مندان خیرخواه غربی به نام «روبرت هتشنس» طی عبارات و سخنان ارزشمندی می گوید:
«اگرچه علوم مادی و فناوری پیشرفت کرده و بشر در امور عادی و طبیعی قوس صعودی را پیموده و به اوج رسیده است، ولی بدبختانه در معنویات قوس نزولی را می پیماید و رو به انحطاط می رود. جامعه ای که درباره زندگی بر مبنای پراگماتیسم می اندیشد، تعجبی ندارد از اینکه انسان ها آلت و ابزار تولید شوند».
همچنین «اریک فروم» روانشناس و متفکر و جامعه شناس در این باره می گوید:
«ما در مغرب زمین به ویژه در آمریکا دچار بحران هویت شده ایم، چون در جامعه صنعتی در حقیقت افراد به شی بدل شده و شی هم فاقد هویت است.
تمدن غربی در مسیری قرار گرفته که عشق و علاقه به مادیات یعنی آنچه بی روح است، رواج یافته، در نتیجه نسبت به حیات انسانی و آثار آن نوعی بی اعتنایی و بی علاقگی پیدا شده است.»
در این باره سخنان یکی از دانشمندان برجسته فرانسه به نام «کمیل فلاماریون» بسیار شنیدنی و قابل تامل است:
«ما نباید از اعتراف به انحطاطی که در آن قرار گرفته ایم، ناراحت و شرمسار شویم؛ زیرا به آن تن داده ایم. آیا بهره ما از تمدن فعلی جز ثروت اندوزی بدون دقت به راه جمع آوری آن، چیز دیگری هست؟! ما می خواهیم بزرگی پیدا کنیم، اما نه از راه های صحیح آن، بلکه از راه غافلگیر کردن دیگران. ما می خواهیم ارزشی برای مقررات و واجبات اجتماعی قائل نباشیم. ما به تناقض واضحی دچار شده ایم. زیرا از جهت علمی به درجه ای از ترقی رسیده ایم که مانند ندارد و فتوحاتی نصیب ما شده که افکار ما را به اوج عظمت سوق داده است؛ ولی از نظر انسانیت و اخلاق به پست ترین دره های انحطاط سقوط کرده ایم. راستی غم انگیز است! در عین اینکه قدرت ما روز به روز بیش تر می شود، حرارت قلبی و نشاط روح ما به دلیل غلبه شهوات و طمع های مادی خاموش تر می گردد.» (1)

پی نوشت ها :
1. مجموعه آثار ، ج17 ، ص29، قم انتشارات صدر ا، چاب 22،1378ش.

موضوع قفل شده است