جمع بندی علت تبلبغ بیش از حد بر روی کورش

تب‌های اولیه

152 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رضا;281158 نوشت:
با سلام
احسنت همانطور که از کوروش خبری نبود !!
ازپدر بزرگتان سوال کنید هیچگاه پدران آنها نامی از کوروش نشنیده بودند !!
:ok:

سلام
رضا شاه و محمد رضا پهلوی برای جمع آرای مردم به نفع خویش سعی میکردن خود را به کوروش و حکومت خود را ادامه دهنده آن معرفی کنند.(زیاد مطمئن نیستم ولی شنیدم محمد رضا که اینجوری بوده!)

رضا;281158 نوشت:
با سلام
احسنت همانطور که از کوروش خبری نبود !!
ازپدر بزرگتان سوال کنید هیچگاه پدران آنها نامی از کوروش نشنیده بودند !!
:ok:

پدربزرگم، بله شنیده بوده!

نشنیدن نام دلیلی بر عدم وجود نیست

مثلا ممکن است شما نام " ناگورنو کاراباخ " که نام کشوری است را نشنیده باشید! پس یعنی وجود ندارد؟؟؟

همانگونه که پیشتر نیز بحث کردیم، کتابسوزی اعراب در فراموش کردن تاریخ گذشته بسیار موثر بوده است! این را که خود اعراب قبول دارند و به آن افتخار می کنند!

کوروش نماد غیرت و آباد سازی هستش و به حق هم بپهست که در موردش تبلیغ شود
اوج عزت ایران و ایرانی در دوره کوروش کبیر اتفاق افتاد و کوروش بود که صلح رو اغاز کرد درسته؟؟؟؟؟؟

[="arial"][="royalblue"]بنام او

و اين حس مظلوم دوستي يا طرفداري از تحت ظلم و جور نميدانم يا فقط دروجود ما ايرانيان يا در وجود همه مردم دنيا به امانت گذارده شده كه هميشه به طرف مظلوم يا مورد جور كشش پيدا مينماييم ..
واما درمورد كوروش هم كه برداشت شخصي و آزاد من اين خواهدبود كه ما چكار به اين داريم كه چون تعدادي دشمن يا صهيونيسم طرفداراويند ما يا همه بايد ضد او شويم يا بعبارتي چون آنان او را تاييد مينمايند بايد از او بد گفت يا بد نوشت ويا گمان بد برد و ضد او شد و آيا نبايد سوال نمود كه آيا جومونگ دوستي براي ما ملت يا جوانانمان بهتر است يا كوروش دوستي ؟؟پس غرورملي جوان و شهروندان يك كشور چه خواهدشد كه هميشه محركي بسيارقوي براي عده اي بوده و خواهدبود تا بكشورعزيزخود خدمات ارزنده اي ازجمله خدمات علمي نمايند؟؟
درمورد پست اول كارشناس محترم نيز مطالب بسيار خوبي بيان فرمودند كه اشاره داشتند كه :

حامد;277970 نوشت:
همانطور که می دانید به حسب اقوال تاریخی کورش بود که قوم یهود را نجات داد و به فلسطین بازگرداند فلذا او در نگاه یهودیان از منجیان بزرگ شمره شده و مورد احترام است و هرجا که بخواهند دیگران را به یاری یهود و بازگردان آنان به فلسطین ترغیب کنند خدمت کورش را به او یادآوری می کنند .

اگراين موضوع صحت داشته باشد كه مطمئنا هم دارد .. بازهم من بنوبه خودم خدارا شاكرم كه نام يك ايراني را و آنهم به نيكي ميبرند و نه نام يك مثلا مسيحي يا اروپايي يا يوناني و ؟؟ و مهمتر اينكه نه نام يك ايراني را براي يك ظلم و جور بزرگ تاريخي وماندگار كه هر روز بر سرمان بزنندش و آيا اين موضوع كوچك يا بد وناپسندي ست؟؟

و اگرهم مشكل فقط و فقط بخاطر نام شاهي يا پادشاهي اوست كه بايد با او دشمني ورزيد يا نبايد او را دوست نداشت يا نبايد به او احترام گذاشت كه همانگونه كه درپستي ديگر نيز درمورد كوروش اشاره كردم و درقرآن هم جستجو نمودم خداوند نيز خود را ملقب به پادشاه زمين و آسمان و عرش معرفي نموده و حتي پيامبران بزرگي نيز با اين نام يا لقب ناميده شده يا ميشدند..پس براستي علت دشمني ما ايرانيان با بنيانگذار كشورعزيزمان ايران درچه ميباشد؟؟ فقط طرفداري چند دشمن و صهيونيزم و اسرائيلي بي خرد و جنايتكار و ازخدا و عدالت و عذاب خدا بي خبر درمورد كوروش..همين وبس؟؟ و آيا علت طرفداري بيش از اندازه آنان نيز نميتواند چنين تلقي گردد كه تعدادي از ما مردم يا مسئولانمان را كه همگي ايراني و ايران دوست ميباشيم از مهر به او يا دوست داشتن بنيانگذاركشورمان پراكنده نموده يا متفرق نمايند كه مثلا چنين فكركنيم كه كوروش دوستي به معناي ضديت با شيعه خواهد بود و واقعا الان اين براي من سوالاتي پيش آورده كه آيا واقعا احترام به كوروش به معناي ضديت با مذهب پاك و مقدس شيعه تلقي و برداشت ميگردد؟؟ يا ..
من كه هم يك شيعه و عاشق امامان معصومم {ع} ميباشم و هم يك ايراني دوستدار كوروش و بنيانگذاركشورعزيزم ايران..آيا و واقعا اين علاقه مشكل شرعي خواهدداشت؟؟چرا؟؟{منتظرپاسخم چرا كه درهرجا كه نام ازكوروش برده شده يا ميشود بنوبه خودم ازاو طرفداري نموده و اينك قصد دارم تا بدانم كه آيا اين اشكال شرعي دارد يا خير؟؟ممنون}

باتقديروتشكر..[/][/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

درمورد آدرسهايي كه آقا رضا درپست شماره 41 و صفحه5 منعكس يا اعلام نمودند و همين الان هم آنها را مشاهده نمودم فقط ميتوانم بگويم كه بحث يا برداشت نيز ميتواند درمورد آنها زياد يا متفاوت باشد و بايد ديد كه ابتدا مراجع بزرگ و معزز ومعظم چه نظر يا فتاوايي دراين مورد صادر نموده يا خواهند نمود تا بعد از آن و احتمالا با ديدي بازتر درمورد آنها راي يا نظر داد و بگمانم انسان درهيچ لحظه يا موقعيتي هم نبايد با عجله و زود قضاوت نموده يا راي و نظر خود را اعلام نمايد و اگر اين نظر يا ديدگاه اشتباه ميباشد پيشاپيش نيزتقاضاي هدايت و راهنمايي هم مينمايم .. { ومنظور و هدف من ازاينكه عرض نمودم جلوتراز مراجع معظم راي و فتوايي صادرننماييم نيز اين ميباشد كه با مثلا محكوم نمودن اين حركت بعنوان پرستش غيرخدا بهانه بدست كساني ندهيم كه اعمال شيعه را نيز در زيارت بارگاه معصومين {ع} نمونه كفر و شرك دانسته يا معرفي نموده اند يا خدايي ناكرده اظهار نمايند كه اگر خود قبول داريد اين كفرو شرك است ، بنابراين بايد بپذيريد كه آن نيز كفروشرك است}
ودرمورد متن كوتاه شما جناب انوشيروان عزيز:

Anoushiravan;280704 نوشت:
آنها از مغزشان استفاده می کنند و نمی گذارند آکبند به زیر خاک برود!

يك ايده تازه و جديد و جدا ازبحث كوروش درذهنم پيدا شد كه اول شما را دعا مينمايم بدليل اين متن كوتاه كه براي من اما پر محتوا و پراز رمز و راز و حاوي دستاوردي بزرگ بود و بعد هم اگردر وبلاگي بدان اشاره نمودم يا مورد استفاده قرارگرفت مطمئن باشيد پيشاپيش مقداري ازثوابش را متعلق بشما ميدانم .. انشاا...
وقتي يك مغزبطور آكبند يا استفاده نشده بزير خاك ميرود.......؟؟
چه اتفاقي خواهد افتاد يا روي خواهدداد؟؟
واميدوارم اگردرقرآن آيه اي مربوط به اين موضوع و يا حتي نزديك به اين موضوع يافت شد آنرا بصورت پيام خصوصي و يا درقسمت نظر دهيد وبلاگ پرگاج { و فقط پرگاج با انگليسي خوان pargaj } و يا حتي درهمين تاپيك منعكس نموده تا شايد به ياري خدا مورد استفاده علمي درهمين سايت علمي قرار گيرد..انشاا...{ ومنظور اين نخواهدبود كه مثلا يك انسان درنوزادي بميرد تا ازمغزش هيچ استفاده يا بهره اي نبرده باشد و بلكه منظور اين خواهد بود كه انسانها از همه يا نصف و حتي يكهزارم توانايي مغزشان استفاده نكرده و دراثرحادثه اي و بيشتر در جواني كه اوج رشد مغزاو بوده تا نرسيده به انتهاي پيري اش و ازكارافتادن مغز درگذرد }

باسپاس..[/]

رضا;281156 نوشت:
با سلام
جناب انوشیروان کمی حرکت کنید و جوینده باشید

سلام

حق با شماست! باید بیشتر تلاش کرد...

من کتاب مورد نظر را دانلود کردم، ولی روی سیستم من کار نمی کند (دلیلش را نمی دانم)

لطفا زحمت قرار دادن تصویر نامه ها را خودتان بکشید!
+++++

در ضمن جناب آقا رضا

اگر از بحث هایی که پیرامون داروینیسم و فرگشت داشتیم به خاطر داشته باشید

من تجربی هستم! و بحث الان ما هم مربوط به مسائل اعتقادی خودمان نیست که برای پذیرفتنش نیاز به دلیل و شاهد تجربی نداشته باشیم!

هر ادعایی که در هر کتابی مطرح می شود باید مستند باشد! همین!

من نتوانستم کتاب معرفی شده از طرف شما را مطالعه کنم (روی سیستم من اجرا نشد) ولی با توجه به حجمش، بسیار بعید است دارای تصاویر نامه های ادعایی و یا هر چیز دیگری باشد

اگر چیزی را ادعا می فرمایید لطفا اثباتش کنید، مثلا تصویر همین نامه هایی را که می گویید قرار دهید!

+++
جستجوی من برای کسب اطلاعاتی پیرامون نویسنده کتاب منجر به یافتن مقالاتی از ایشان شد. به نظر می رسد حوزه کاری ایشان از رژیم حقوقی دریای خزر!!! تا مسائل تغییر جنسیت!!!، احکام طلاق و مقالاتی پیرامون مسیحیت و یهودیت و تجارت بین الملل!!! است! البته من اطلاعی از جامعیت دوستان علوم انسانی ندارم، ولی طیف کاری دوستان واقعا بسیار بسیار برای من جالب است.


کریمی نیا، محمد مهدی

مقالات: (34 عنوان)

1.
دیدگاه اسلام درباره همزیستی مسالمت آمیز
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » بصیرت » شماره 35
(21 صفحه - از 120 تا 140)

2.
اصالت صلح و همزیستی یا جنگ و قتال در اسلام
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » بصیرت » شماره 34
(14 صفحه - از 126 تا 139)

3.
نقدی بر مرخصی سردفتران و دفتر یاران، بازرسی و امور مالی دفاتر اسناد رسمی (قسمت پایانی)
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: حقوق » دادرسی » خرداد و تیر 1387 - شماره 68
(6 صفحه - از 33 تا 38)

4.
نقدی بر مرخصی سردفتران و دفتر یاران، بازرسی و امور مالی دفاتر اسناد رسمی
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: حقوق » دادرسی » فروردین و اردیبهشت 1387 - شماره 67
(5 صفحه - از 60 تا 64)

5.
منتخب: جایگاه انصاف در حقوق تجارت بین الملل
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: حقوق » قضاوت » فروردین 1383 - شماره 22
(5 صفحه - از 52 تا 56)

6.
آیات الاحکام و نگاهی به کتاب «کنزالعرفان فی فقه القرآن»
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » آذر 1384 - شماره 96
(5 صفحه - از 96 تا 100)

7.
سیره پیامبر اعظم (ص) در همزیستی با غیر مسلمانان (کفار و اهل کتاب)
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: فقه و اصول » فقه و اصول » پاییز و زمستان 1385 - شماره 1 و 2
(32 صفحه - از 105 تا 136)

8.
رسول مهربانی در سیره و گفتار
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » آذر 1385 - شماره 108
(15 صفحه - از 52 تا 66)

9.
شرط ضمن عقد «سقوط نفقه» در عقد دائم
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: حقوق » دادرسی » مرداد و شهريور 1377 - شماره 9
(4 صفحه - از 60 تا 63)

10.
طلاق توافقی از گذشته تا کنون با توجه به قوانین
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: حقوق » دادرسی » خرداد و تير 1377 - شماره 8
(3 صفحه - از 53 تا 55)

ادیان الهی و همزیستی مسالمت آمیز
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: فلسفه، کلام و عرفان » رواق اندیشه » بهمن 1382 - شماره 26
(22 صفحه - از 88 تا 109)

22.
رژیم حقوقی دریای خزر
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: فلسفه، کلام و عرفان » رواق اندیشه » آذر 1382 - شماره 24
(22 صفحه - از 84 تا 105)

23.
بررسی رویکرد رادیوهای خارجی نسبت به مسائل زنان ایرانی
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: فلسفه، کلام و عرفان » رواق اندیشه » مرداد 1382 - شماره 20
(16 صفحه - از 119 تا 134)

24.
تاریخ فقه و حقوق
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » شهريور 1384 - شماره 93
(15 صفحه - از 43 تا 57)

25.
رژیم حقوقی دریای خزر
نویسنده: طلایی، فرهاد - مترجم: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » مهر 1383 - شماره 82
(12 صفحه - از 101 تا 112)

26.
خدمت رسانی در سیره و گفتار امیرالمؤمنین
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » دي 1382 - شماره 73
(8 صفحه - از 99 تا 106)

27.
حقوق، حق و اقسام حق
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » مهر 1382 - شماره 70
(7 صفحه - از 82 تا 88)

28.
ماهیت حقوقی و انسانی ارتداد
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » آبان 1380 - شماره 47
(13 صفحه - از 96 تا 108)

29.
مسئوولیت دولتها در قبال خسارت های معنوی
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » بهمن 1379 - شماره 38
(5 صفحه - از 99 تا 103)

30.
یهود، در آیین و عملکرد
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » آذر و دي 1379 - شماره 37
(12 صفحه - از 88 تا 99)

کریمی نیا، محمد مهدی

مقالات: (34 عنوان)

31.
تغییر جنسیت از منظر فقهی و حقوقی
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » مهر و آبان 1379 - شماره 36
(7 صفحه - از 76 تا 82)

32.
حقوق طبیعی و طبیعت بشر
نویسنده: پی.جورج، ربرت - مترجم: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » مهر 1381 - شماره 58
(8 صفحه - از 45 تا 52)

33.
حقوق بشر در ارتباط با «استرداد مجرمان» و «پناهندگان سیاسی»
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » تير 1381 - شماره 55
(7 صفحه - از 96 تا 102)

34.
جایگاه انصاف در حقوق تجارت بین الملل
نویسنده: کریمی نیا، محمد مهدی
نشریه: علوم انسانی » معرفت » دي 1380 - شماره 49
(7 صفحه - از 28 تا 34)

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت شما دوستان
من کتابی در مورد کوروش نخوندم ولی از خوبی هاش زیاد شنیدم اما هر چند وقت پیامی از دوستان دریافت می کنم که ایشون رو مقابل حضرت محمد قرار میده
دوست عزیز انوشیروان! جناب کوروش انسانی خوب . قبول
من می گویم از خوبی های کوروش بگوییم و بعددر ادامه آن از عظمت و بزرگواری حضرت رسول بگوییم که همه ی خلقت مدیون اوست تا هم پیشینه ی عظیم خود را بیان کنیم و هم عظیم ترین دین خدا را به مردم خود و جهانیان بیان کنیم

در ضمن ما بعد از حکومت حضرت علی و امام حسن اصلا در ایران حکومت اسلامی نداشتیم عموما حکومت ها که اهل سنت بودند و حکومت صفوی به نام تشیع حکومت را به دست گرفت و بعد همان حکومت شاهانه را ادامه دادند .البته از کار های با ارزش شان هم تشکر می کنیم
راستی امیر کبیر یکی از حکم رانان بودند که در دوره جوانی ناصر الدین شاه به کلی مدیریت کشور را در دست داشتند و کارنامه بی نطیری در همین دوره کوتاه به یادگار گذاشتند

سلام

امیدوار بخشش;281523 نوشت:
ب اما هر چند وقت پیامی از دوستان دریافت می کنم که ایشون رو مقابل حضرت محمد قرار میده

چرا فکر می کنید این عزیزان در تقابل با هم هستند؟

امیدوار بخشش;281523 نوشت:

راستی امیر کبیر یکی از حکم رانان بودند که در دوره جوانی ناصر الدین شاه به کلی مدیریت کشور را در دست داشتند و کارنامه بی نطیری در همین دوره کوتاه به یادگار گذاشتند

اگر تنها شخصیتی که پیدا کردید ایشون هستند و بخواهید در موردش بحث کنیم حرفی نیست!

اون بخش رفتار ایشون با شماری از روحانیون رو هم در نظر گرفتید یا نه؟

امیدوار بخشش;281523 نوشت:
ب
در ضمن ما بعد از حکومت حضرت علی و امام حسن اصلا در ایران حکومت اسلامی نداشتیم عموما حکومت ها که اهل سنت بودند و ...

از یک شمالی بسیار بعیده این حرف رو بزنه!

anoushiravan;280303 نوشت:

علت تبلبغ بیش از حد بر روی کورش = توطئه فرهنگی صهیونیسم

گیرم پدر تو بود فاضل ؟
از فضل پدر تو را چه حاصل !

سلام

بهلول;281617 نوشت:
علت تبلبغ بیش از حد بر روی کورش = توطئه فرهنگی صهیونیسم

گیرم پدر تو بود فاضل ؟
از فضل پدر تو را چه حاصل !

همین که شما فضل ایشان را قبول کردید، جای شکر دارد!

در توطئه یهود هیچ شکی نیست! ولی مشکل اینجاست که بسیاری از اوقات افراد بی کفایت، ندانم کاری های خود را پای توطئه یهود می گذارند

اگر اسرائیل آنقدر قدرتمند بود انقلاب می شد؟ این کشور 30 سال دوام می آورد؟ پس قبول کنید که آنقدر قوی نیست

چندسال پیش دوستی از توطئه های اسرائیل می گفت و این که آنها سعی در کاهش روابط دیگران با ایران دارند و ... (البته حرف درستی است) اما او برای اثبات حرفش به گامبیا مثال زد و گفت این کشور اخیرا تحت فشارهای خارجی روابطش با ایران را قطع کرده است. خبرش در پایین هست
http://www.asriran.com/fa/news/146404/%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%DA%AF%D8%A7%D9%85%D8%A8%D9%8A%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B7%D8%B9-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

اما نتیجه جستجوی ما به اینجا ختم شد که مقصر اصلی خود آقایان بوده اند و بی کفایتیشان!

http://www.asriran.com/fa/news/155769/%D8%B3%D9%81%D9%8A%D8%B1-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%8A%D8%AC%D8%B1%D9%8A%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%85%D8%A8%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D8%B4%D8%AF-%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D8%B4-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%85

anoushiravan;281668 نوشت:
همین که شما فضل ایشان را قبول کردید، جای شکر دارد!

خیر اشتباه نکنید جمله شرطی است یعنی به فرض که ،
شما هیچ دلیل محکمی برای فضل کورش ندارید 500 سال تاریخ اشکانیان را ساسانیان از بین برده اند و شما از تاریخ اشکانیان که بعد از هخامنشیان بوده اند به غیر چند ورق منقول از بیگانگان ندارید تاریخ هخامنشیان که جای خود دارد ان کتیبه کذائی هم پر از تناقض است و هیچ معلوم نیست در کجا ساخته و پرداخته شده !

دلیل دوام اسرائیل قدرت ان نیست کانادا با ان عظمتش مستعمره انگلیس است و محکم هم ایستاده و بسیاری کشور های وابسطه دیگر که فکر نمیکنم نیاز به مثال باشد .

اما خدئه و نیرنگ قوم یهود دگردیسی شده به نام صهیونیسم از بدو پیدایش ان با انداختن یوسف در چاه شروع شده و با ظهور حضرت مهدی (ع) که برای همیشه نابود میشود ادامه دارد .

اما اینکه نیرنگ صهیونیسم را فقط در جلوگیری روابط سایر کشورها با ایران بدانیم بسیار ساده اندیشی است فراماسونری فرزند نامشروع این قوم ریشه در تاریخ چندین هزار ساله دارد و فرقه بابیت و بهائیت که کعبه انان در فلسطین اشغالی است فرزند نامشروع دیگری است برای پی بردن به عمق خیانت این قوم به بشریت باید بسیار مطالعه نمود و بسیار دقیق بود

بهلول;281802 نوشت:
خیر اشتباه نکنید جمله شرطی است یعنی به فرض که ،
شما هیچ دلیل محکمی برای فضل کورش ندارید 500 سال تاریخ اشکانیان را ساسانیان از بین برده اند و شما از تاریخ اشکانیان که بعد از هخامنشیان بوده اند به غیر چند ورق منقول از بیگانگان ندارید تاریخ هخامنشیان که جای خود دارد ان کتیبه کذائی هم پر از تناقض است و هیچ معلوم نیست در کجا ساخته و پرداخته شده !

دلیل دوام اسرائیل قدرت ان نیست کانادا با ان عظمتش مستعمره انگلیس است و محکم هم ایستاده و بسیاری کشور های وابسطه دیگر که فکر نمیکنم نیاز به مثال باشد .

اما خدئه و نیرنگ قوم یهود دگردیسی شده به نام صهیونیسم از بدو پیدایش ان با انداختن یوسف در چاه شروع شده و با ظهور حضرت مهدی (ع) که برای همیشه نابود میشود ادامه دارد .

اما اینکه نیرنگ صهیونیسم را فقط در جلوگیری روابط سایر کشورها با ایران بدانیم بسیار ساده اندیشی است فراماسونری فرزند نامشروع این قوم ریشه در تاریخ چندین هزار ساله دارد و فرقه بابیت و بهائیت که کعبه انان در فلسطین اشغالی است فرزند نامشروع دیگری است برای پی بردن به عمق خیانت این قوم به بشریت باید بسیار مطالعه نمود و بسیار دقیق بود

کجای این آسمان و ریسمانی که به هم بافتید ربطی به کوروش داشت؟

بهلول;281802 نوشت:

اما خدئه و نیرنگ قوم یهود دگردیسی شده به نام صهیونیسم از بدو پیدایش ان با انداختن یوسف در چاه شروع شده

تاریختان کمی عقب است! میزانش کنید!

بهلول;281802 نوشت:

اما اینکه نیرنگ صهیونیسم را فقط در جلوگیری روابط سایر کشورها با ایران بدانیم بسیار ساده اندیشی است

به خاطر ندارم این کلمه "فقط" را بکار برده باشم

برای مثال بود!

anoushiravan;281818 نوشت:
کجای این آسمان و ریسمانی که به هم بافتید ربطی به کوروش داشت؟

شما ظاهراً مطالب خودتان را زود فراموش میکنید اینها در پاسخ به شکر گذاری شما از قبول کورش به عنوان فاضل بود .

anoushiravan;281818 نوشت:
تاریختان کمی عقب است! میزانش کنید!

تاریخ بنده عقب نیست شما از بنی اسرائیل چیزی نمیدانید بنی اسرائیل یا قوم یهود یعنی فرزندان اسرائیل یعنی همان یعقوب پدر یوسف .

anoushiravan;281818 نوشت:
به خاطر ندارم این کلمه "فقط" را بکار برده باشم
برای مثال بود!

نقل قول:
چندسال پیش دوستی از توطئه های اسرائیل می گفت و این که آنها سعی در کاهش روابط دیگران با ایران دارند و ... (البته حرف درستی است) اما او برای اثبات حرفش به گامبیا مثال زد و گفت این کشور اخیرا تحت فشارهای خارجی روابطش با ایران را قطع کرده است. خبرش در پایین هست

اینهم برای یاد اوری اگر قبول دارید که توطعه یهود یکی دوتا نیست پس قبول کنید پیدایش غولی بنام کورش که تا صد سال پیش نامی از او نبود همان توطعه بنی اسرائیل است که میخواهند فرزند ناخلف دیگری بنام کورش پرستی را در میان ما ایرانیان بنیان نهند . حال اگر به عقب برگردید متوجه میشوید که انانی که از کابلا دگردیسی شده به نام فراماسونری یا شیطان پرستی را بنیان نهاده اند در پدید اوردن نمادهای شرک و بت پرستی استادند و همانطور که از گاو بت زرین ، از سید محمد باب امام زمان میسازند از کورش هم بت میسازند .

[="arial"][="royalblue"]بنام او

نيازمند هدايت;281258 نوشت:
من كه هم يك شيعه و عاشق امامان معصومم {ع} ميباشم و هم يك ايراني دوستدار كوروش و بنيانگذاركشورعزيزم ايران..آيا و واقعا اين علاقه مشكل شرعي خواهدداشت؟؟چرا؟؟{منتظرپاس� �م چرا كه درهرجا كه نام ازكوروش برده شده يا ميشود بنوبه خودم ازاو طرفداري نموده و اينك قصد دارم تا بدانم كه آيا اين اشكال شرعي دارد يا خير؟؟ممنون}

باعرض سلامي دوباره و چندباره..
من همچنان منتظردريافت اين پاسخ مهم ميباشم و انشاا...كه كارشناسان محترم بعدازرايزني با مراجع معظم پاسخ را درهمين تاپيك يا موضوع ارائه دهند..انشاا...

واما امروزفقط چندين ساعت وقتم را گذاشتم تا همين لحظه كه شبكه5سيمانيزدرحال پخش سخنان يكي ازفرماندهان بزرگ نيروي دريايي ست كه درحال صحبت از توان و قدرت نظامي برتر دريايي ايران در زمان كوروش و هخامنشيان براي افراد زيردستش ميباشد و خود شبكه نيز از اولين زن فرمانده نيروي دريايي ايران درزمان خشايارشاشاه سخن به نيكي ميگويد و..{موضوع درمورد دزدان دريايي سومالي و ..}
و بيشترين مطالب نوشتاري جناب آقا رضا عليه كوروش و داريوش را مطالعه نمودم و هرچند كه ازابتداي شروع اين مطالعات و بخشهايي از آنها كه مربوط به ايران قبل ازاسلام و بزرگان كشورم بود دست و دل وتنم نيز گاهي بدليل مطالب يا بدگويي هاي وافر ايشان لرزيد كه چرا يك هموطن ايراني بايد از هموطنان گذشته خود چنين بد قلمفرسايي نموده و دراين عصر و زمانه نتواند بين اعتقادات مذهبي پاك و مقدس خود و كشور عزيزخود فرق و تمايزقائل شده و ؟؟
و اين بدنوشتنهاي ايشان تا آنجا بود كه تعصب ايران دوستي مرا تحريك نمود كه حتي ازدست ايشان و مطالبشان عصبي و رنجيده هم شده و حتي ظن بد هم ببرم كه نكند ايشان اصلا ايراني نيستند و شايد حتي يك عرب غير ايراني يا غيرايرانيه مسلط بزبان و تاريخ ايراني و مسلط بزبان و تاريخ ايران است و حتي در عجب هم شدم كه چرا دراين سايت كه موازي با مذهبي،اعتقادي بودنش .. ايراني نيز ميباشد هيچ برخوردي با ايشان انجام نميگيرد و حتي همچنيان اجازه داده ميشود كه حتي ازهمه ايرانيان و هموطنان و آباء واجداد ما ايرانيان بدگويي نمايد؟؟
و اين ماجرا ادامه داشت تا درحين اين مطالعات ، قضاوت زودهنگام خودم يا عشق و علاقه به ايران را در وجود ايشان نيز به عينه مشاهده نمودم و ريشه ماجرا را در آنجا يافتم كه چون عشق به باورهاي ديني دروجود ايشان بيش از حس مليگرايي بوده و هست كه دروجود من نيز چنين و احتمالا دروجود خيلي هاي ديگر و چون تعدادي هموطن شايد بي مرام و بي معرفت آنقدركه كوروش عزيز ما را بالابرده و ميبرند كه حتي ايشان را برابر پيامبر معظم اسلام {ص} و حتي بزرگتراز ايشان قرارداده و حتي سعي در بزرگترنمودن كوروش از بزرگان اعتقادي،مذهبي مان دارند كه همين موضوع سبب دلخوري ايشان..ونه بلكه ايشان كه همه عاشقان امامت گرديده كه بازهم خواهد گرديد كه اي كاش تعدادي هموطنان فرهيخته ما نيز به كارهايي كه قصد انجام آنهارا دارند قدري بيشتر تامل و تفكرمينمودند كه اگر واقعا عاشق كوروش و ايران ميباشيد پس قلمتان را درتخريب ديگران بكارنبنديد و روي اعصاب و باورهاي مردم راه نرويد كه حتي بيشترازآنكه عشق به كوروش را در دلها زنده كنيد .. برعكس .. همان مقدارايجاد شده را نيز برباد دهيد و..
واين جنگ بين دين و مذهب و مليگرايي و عشق به معصومين مقدس و ايران عزيز مان چوقت بايد درمسير تعالي و درست خود قرارگرفته و موجب عشق يا علاقه دو گروه به يكديگرگردد؟؟ فقط خدا ميداند؟؟ ولي به شخصه ، اميد بسياردارم كه چنين شود..انشاا...
ودرهمينجانيزازآقاي رضا بدليل آنچه اشتباه فهمي ام در قضاوت زودهنگامم بدليل تعصب ايران دوستي ام درمورد اين عزيز گرامي و بزرگوار بود ..عذر و معذرت خواسته و اميد عفو و بخشش نيزمينمايم ..

باتشكر..[/][/]

برادر عزیزم جناب نیاز مند هدایت

بخدا قسم ماهم دلمان برای وطنمان میطپد ما هم وقتی میشنویم که ورزشکارانمان در میادین ورزشی میدرخشند به خودمان میبالیم و افتخار میکنیم اما این دلیل نمیشود که از تختی ها و حسن بنا ها و ..... دیگران بت بسازیم که اقایمان علی (ع) وقتی متوجه شد کسانی او را خدا دانسته و از او بت ساخته اند دستور داد تا توبه کنند و چون اصرار ورزیدند دستور داد تا همه انان را گردن بزنند و این چراغ راه ماست تا بت پرستی ریشه کن شود .

ببخشید آقای حامد گفتند صحبت من ربطی نداشت میدان رو خالی کردیم ایشون بفرمایند صحبت کنند منظور من این بود وجود کوروش مثل یک قصه است الآن ولی با این که استفاده ی ابزاری میکنند از نام این پادشاه ما به جای بیان حقیقت باید حق را سرکوب کنیم؟
کوروش پادشاه عادلی بوده است درست و باید از آن الگو برداری کرد ولی نباید الگوهای بزرگی که داشتیم را سرکوب کرد!
چرا به شما زور می گوید که بگویید که کوروش پادشاه فاضلی بوده است؟ که عادل بوده است؟ این تعصب کورکورانه نیست؟ یعنی افتخار به عدالت یک پادشاه از ایران= پشتیبانی از صهیونیسم؟
من در مقابل توصیف یکی از دوستانم که از شکوه این پادشاه به وجد آمده بود کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری رو ارایه کردم نه تعصب خودم رو! جنگ که نداریم! آره هم عادل بوده هم فاضل بوده و هم باشکوه!
حال محمدرضا پهلوی و یهود از اسم این پادشاه استفاده ی ابزاری می کنندآیا دلیل می شود که ما بگوییم یک پادشاه اصلا این گونه نبوده است؟
در ضمن شکوفایی یک حکومت و طول مدت آن فقط به عدالت بستگی ندارد! این طوری خود حضرت علی ع زیر سوال می رود! به خیلی از موارد بستگی دارد ازجمله شرایطی که در آن حکومت به دست آن فرد رسیده، محبوبیت و وضع کشور و... و حتی میزان دشمنی دشمنان طرف!
در ضمن توصیه به خوانده تاریخ را در جواب به آن دوستی عرض کردم که گفت ما به قبل از انقلاب کاری نداریم!

ببخشید درمورد امامت و پادشاهی هم من بچه شیعه تا این حد رو می دونم ولی توسط هر کس که منصوب شده باشه نوعی پادشاهیه
حکومت حضرت مهدی جمهوری نیس که تا یه حرفش به مردم زور گفت بریزند رو سرش و برکنارش کنند
چه بسیار چیزایی که به ضررما نیست (به نفع ما هم هست)ولی ما دوست نداریم
در مورد عکس هایی که قرار دادید هم وضعیت ابله ها معلومه
نه دین پابجایی دارند و نه کفر درست و درمون!:Khandidan!:

سلام

بهلول;281802 نوشت:

اما خدئه و نیرنگ قوم یهود دگردیسی شده به نام صهیونیسم از بدو پیدایش ان با انداختن یوسف در چاه شروع شده

بهلول;281932 نوشت:

تاریخ بنده عقب نیست شما از بنی اسرائیل چیزی نمیدانید بنی اسرائیل یا قوم یهود یعنی فرزندان اسرائیل یعنی همان یعقوب پدر یوسف .

هر وقت شما تفاوت صهیونیسم و یهودیت وبنی اسرائیل را فهمیدید، ادامه بحث را پی می گیریم!

بهلول;281932 نوشت:

اینهم برای یاد اوری اگر قبول دارید که توطعه یهود یکی دوتا نیست پس قبول کنید پیدایش غولی بنام کورش که تا صد سال پیش نامی از او نبود همان توطعه بنی اسرائیل است که میخواهند فرزند ناخلف دیگری بنام کورش پرستی را در میان ما ایرانیان بنیان نهند . حال اگر به عقب برگردید متوجه میشوید که انانی که از کابلا دگردیسی شده به نام فراماسونری یا شیطان پرستی را بنیان نهاده اند در پدید اوردن نمادهای شرک و بت پرستی استادند و همانطور که از گاو بت زرین ، از سید محمد باب امام زمان میسازند از کورش هم بت میسازند .

اتفاقا یکی از توطئه های یهود، از میان بردن تاریخ و گذشته ملت های متمدن و از خودبیگانه نمودن آنها می باشد تا مانند ملل بی ریشه ای چون ممالک امریکای شمالی هرچه سریعتر در دام آنها بیفتند

این که اکثریت مخالفان تاریخ این مملکت که من می بینم یا کمونیستند یا تجزیه طلب و یا با کشورهای دوست اسرائیل چون ترکیه و آذزبایجان در ارتباطند برای من مشکوک تر است...

کار کوروش در آنزمان حمایت از دین خداوند بوده و درست بوده و اصولا دشمنی ما با یهود نیست! با صهیونیزم است. امان از بی عرضگی مشتی عرب ...


:khandeh!:

anoushiravan;282079 نوشت:
سلام

هر وقت شما تفاوت صهیونیسم و یهودیت وبنی اسرائیل را فهمیدید، ادامه بحث را پی می گیریم!

اینها همه از بی اطلاعی است شیطان ، کابلا ، فراماسونری ،قوم بنی اسرائیل صهیونیسم یا یهودیت قومی همه یک ریشه دارد و انهم شرک ، کفر و الهاد است . بازی با لغات و در بند لغت بودن همه از بی سوادی است .

بهلول;281802 نوشت:
خیر اشتباه نکنید جمله شرطی است یعنی به فرض که ،
شما هیچ دلیل محکمی برای فضل کورش ندارید 500 سال تاریخ اشکانیان را ساسانیان از بین برده اند و شما از تاریخ اشکانیان که بعد از هخامنشیان بوده اند به غیر چند ورق منقول از بیگانگان ندارید تاریخ هخامنشیان که جای خود دارد ان کتیبه کذائی هم پر از تناقض است و هیچ معلوم نیست در کجا ساخته و پرداخته شده !

دلیل دوام اسرائیل قدرت ان نیست کانادا با ان عظمتش مستعمره انگلیس است و محکم هم ایستاده و بسیاری کشور های وابسطه دیگر که فکر نمیکنم نیاز به مثال باشد .

اما خدئه و نیرنگ قوم یهود دگردیسی شده به نام صهیونیسم از بدو پیدایش ان با انداختن یوسف در چاه شروع شده و با ظهور حضرت مهدی (ع) که برای همیشه نابود میشود ادامه دارد .

اما اینکه نیرنگ صهیونیسم را فقط در جلوگیری روابط سایر کشورها با ایران بدانیم بسیار ساده اندیشی است فراماسونری فرزند نامشروع این قوم ریشه در تاریخ چندین هزار ساله دارد و فرقه بابیت و بهائیت که کعبه انان در فلسطین اشغالی است فرزند نامشروع دیگری است برای پی بردن به عمق خیانت این قوم به بشریت باید بسیار مطالعه نمود و بسیار دقیق بود

واقعا از اطلاعات اندک شما ممنونم دوست عزیز
اولا از تاریخ هخامنشیان به قدری سند و مدرک موجود است که جای ابهامی نمی گذارد.
شما هم بهتر است از روی ترس روی آوردن جوانان به کوروش ستایی را به صیهونیسم ریط ندهید.

هرکه او دور ماند ار اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش!!!

روی آوردن جوانان به پدیده کوروش ستایی فقط و فقط دلیل اجتماعی دارد، انسانی که در جامعه امروز خود از آرمان های مد نظرش -چه داخلی و چه خارجی- فاصله بگیرد، بلتبع به عقب برگشته و از گذشته آرمان یابی می کند.

رجوع شود به جامعه شناسی سیاسی اثر دکتر هرمز مهرداد

anoushiravan;282083 نوشت:
کار کوروش در آنزمان حمایت از دین خداوند بوده و درست بوده و اصولا دشمنی ما با یهود نیست! با صهیونیزم است. امان از بی عرضگی مشتی عرب ...

ما با هیچکس دشمنی نداریم این انها هستند که با ما و کل بشریت دشمنی میکنند ما فقط در مقابل تهاجم انان دفاع میکنیم !
اینجاست که هرکس نا خواسته ذات فاشیستی خود را رو میکند منظور شما از مشتی عرب چیست ایا نمیدانید که محمد مصطفی فاطمه زهرا و ائمه معصومین ما همه از نژاد عرب بوده اند

ohfreedom;282093 نوشت:
اولا از تاریخ هخامنشیان به قدری سند و مدرک موجود است که جای ابهامی نمی گذارد.

ممکن است اسناد محکم خود را بیان بفرمایید ؟

شما حتی نمیتوانید ثابت کنید این مقبره ای که تا صد سال پیش به مقبره مادر سلیمان معروف بود متعلق به کورش است و دلیل اینکه این مقبره بر خلاف مقابر سایر سلاطین هخامنشی که به روش زردشتیان در دل کوهاست چرا در دشت واقع شده .

من برای اثبات گفته هام یک نمونه شعر را می آورم
نمی خوام وارد اعتقادات شاعر بشم
اما می خوام نشون بدم که کوروش ستایی دلیل معضلات اجتماعی داره:

کوروش پا شو ببین کشور تو راه مهیبیه
پا شو بنگر که ملت تو خوابه عمیقیه

ببین به دنیا داریم میگیم ما برتریم
در حالیکه ماها همه یه مشت گدا پروریم

ببین یه جوون از ته دلش بهت داره میگه
اینجا لواط و زنا جزیی از کردار نیکه

کوروش ناموس فروشی رو دور قیمته
کوروش ملت گفتار نیکش فحش و غیبته

کوروش تو رو حقیر و ویرون کردند
اسمت خط خورده از تقویم ایران رسماً

راستی مقبرت با سیل و بلاها رفته
عکست فقط سر در قلیون سراها نصبه

کوروش آرامش خیلی وقت زندانی شده
نماد فروهر نماد شیطانی شده

کوروش داره بر میگرده عقب زمونه
کوروش راستی میدونستی خدا عرب زبونه

یعنی جهنم جای ماست که فارسی خوندیم
دنیا پیشرفت کرده ما دوره دارسی موندیم

کوروش خلیجت رو خلیج عرب نامیدند
ولی بازم عرب و تو وطن راه میدند

کجایی که ببینی دلا خونه
همه درگیر یه لقمه نونن

حتی جوونای ایران هیچی از عشق نمیدونن
یه روز میاد که به جز یه نقشه چیزی از ایران باقی نمیونه

کسایی که رفتن و جون دادن
به خدا واسه بهشت نبوده

ایقدر درگیر شدیم که غیرت دیگه واسمون معنا نداره
کوروش بیدار شو که وقت خواب نیست

شدیم طفلی که مادر نداره
هر کی میاد به اسم مادر یه چیزی ازمون برمیداره

یه روز میاد که ایرانی دیگه هیچی از خودش نداره
یه بغضی تو گلوم مثل یه دیونه تو بندم

چرا تندیست رو دادن دست بیگانه تو لندن
چرا یادت کوروش از همه حیص دود شده
نوشتن عقده ها فقط تو فیس بوک شده

کوروش مرد و مردونگی از تو اخبار رفته
سلاح کشتار جمعی شده اخبار هفته

جوونا جیباشون خالی و از دم بیکارن
اونا فکر خالی کردنو بار زدن سیگارن

کوروش جوونا از بی پولی شون جنون میگیرن و
یه عده ریش سفید نشستن و جومونگ میبینن

از همون ریش سفیدا که جیباشون شده
پولای ملت که تو حساب سیباشون پره

ما هم هر روز از دیروزمون مرده تر هستیم
که یه ملت سیاهپوش مرده پرستیم

کوروش هواپیماها به عشق ملت می پرن
مسافرا رو به بهشت و جنت می برن

بعد این حادثه مردم رخت سیاه میپوشن
شراب مرگ و با یه بخت سیاه می نوشن

کوروش جای اینکه به امید آینده بشینی
جوون حاضره بمیره ایران و پاینده ببینی

بهلول;282096 نوشت:
ممکن است اسناد محکم خود را بیان بفرمایید ؟

شما حتی نمیتوانید ثابت کنید این مقبره ای که تا صد سال پیش به مقبره مادر سلیمان معروف بود متعلق به کورش است و دلیل اینکه این مقبره بر خلاف مقابر سایر سلاطین هخامنشی که به روش زردشتیان در دل کوهاست چرا در دشت واقع شده .

وقعا حرفتان خند دارد است
سری به استخر و پرسپولیس و گنج نامه و نقش رستم و پاسارگاد بزن تا متوجه بشید
اونجا تمام سنگ نوشته ها با معانیشون هست.

تمام اسناد تاریخی که امروزه هویت و قدمت ماست آنجاست
چه طور منکر تاریخ می شوید در حالی که گواه آن حتی در یونیسکو هم ثبت شده است.

ohfreedom;282101 نوشت:
وقعا حرفتان خند دارد است
سری به استخر و پرسپولیس و گنج نامه و نقش رستم و پاسارگاد بزن تا متوجه بشید
اونجا تمام سنگ نوشته ها با معانیشون هست.

تمام اسناد تاریخی که امروزه هویت و قدمت ماست آنجاست
چه طور منکر تاریخ می شوید در حالی که گواه آن حتی در یونیسکو هم ثبت شده است.

ممکن است بفرمایید این سنگ نوشته ها از کدام سلاطین است ؟

فارس‌نامهٔ ابن بلخی (۵۱۰ق ~ ۱۱۱۶م) از کهن‌ترین آثار فارسی‌است که به این بنا اشاره کرده‌است:

مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کرده اند خانهٔ بچهار سو هیچ‌کس در آن خانه نتواند نگریدن کی گویند کی طلسمی ساخته‌اند کی هر کی در آن نگرد کور شود اما کسی را ندیده‌ام کی این آزمایش کند.

دو سده و اندی پس از آن حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب همین مطلب را که از ابن بلخی گرفته‌است — و خود بدین موضوع به تلویح اشاره کرده‌است — ذیل همان مرغزار کالان آورده‌است.

یان استرایس جهانگرد هلندی که در قرن هفدهم میلادی (۱۶۷۲م ~ ۱۰۸۲ق) از پاسارگاد بازدید کرده‌است، از مشهد مادر سلیمان به عنوان زیارتگاه نام می‌برد و می‌گوید که مخصوص زنان می‌بود و «مومنه‌هایی... سه بار قبر را به پیشانی می‌ساییدند و همان تعداد بار می‌بوسیدند، ذکر کوتاهی زیر لب می‌گفتند... و می‌رفتند.»

نخستین شخصی که دریافت مشهد مادر سلیمان همان آرامگاه کورش بزرگ است که نویسندگان اروپای باستان از آن نام برده‌اند، رابرت کرپورتر جهانگرد و دیپلمات انگلیسی بود که در سال ۱۸۱۸ میلادی (~ ۱۲۳۳ق) از پاسارگاد دیدن کرده بود.البته موریه در سال ۱۸۰۹ (~ ۱۲۲۳ق) این احتمال را پیش کشیده بودند که بنای مذکور آرامگاه کوروش باشد.

شاید بگوئید که چرا بعد از این همه سال متوجه این موضوع شده اند؟
دلیلش این است که به مرور زمان نوشته های روی سنگ قبر در آرامگاه ترجمه شد و حدود 200 سال پیش ترجمه کامل گردید:

من کوروش هستم ، شاه هخامنشی
ای مردی که هر که هستی و از هر کجا می‌آیی

زیرا می‌دانم که خواهی آمد
من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید .

با من مشاجره مکن یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است
یک مشت خاک ایران است که پیکر مرا پوشانده!!!

بهلول;282106 نوشت:
ممکن است بفرمایید این سنگ نوشته ها از کدام سلاطین است ؟

سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه نوشتارهایی از دوران داریوش و خشایارشای هخامنشی است که بر دل یکی از صخره‌های کوه الوند در فاصله ۵ کیلومتری غرب همدان و در انتهای درهٔ عباس‌آباد حکاکی شده‌است. کتیبه‌ها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطری به زبان‌های پارسی باستان، بابلی و عیلامی قدیم نوشته شده‌اند. متن پارسی باستان در سمت چپ هر دو لوح جای گرفته‌است و پهنایی معادل ۱۱۵ سانتی متر دارد. متن بابلی در وسط هر دو کتیبه نوشته شده و متن عیلامی در ستون سوم قراردارد.

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجستهٔ ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

اِستَخر نام شهری باستانی است واقع در استان فارس ایران. املای تاریخی آن اصطخر است.

استخر از بزرگ‌ترین شهرهای دوران خود بوده و به گفته تاریخ نویسان چهار دروازه داشته که امروزه یکی از آنها در سر پیچ دوراهی مرودشت ارسنجان قرار دارد و دیگری در جنوب مرودشت کنونی قرار داشته‌است.

در هفت کیلومتری ویرانه‌های تخت جمشید، ویرانه‌های شهر استخر معروف به «تخت طاووس» قرار دارد. آثار بجامانده از این شهر شامل دروازه سنگی، ستون‌ها و دیواره‌های سنگی است که به روزگار هخامنشی تعلق دارد. در این شهر، بازمانده سازه‌های اسلامی، ساسانی و اشکانی و ظروف و آثار سده‌های آغازین هجری در آن کشف شده‌است. آب شهر استخر از رود سیوند تامین می‌شده‌است. شهر استخر ۵ سال پیش از میلاد و ۱۰ سال پس از آن قدمت دارد و شاهد تاجگذاری‌ها و جشن‌ها و شکوه بسیاری بوده و صدها هزار نفر ساکن داشته‌است.

این شهر تا پایان پادشاهی ساسانیان از آبادترین و با شکوه‌ترین شهرهای ایران باستان بود، اما توسط اسکندر ویران گشت و بعد از آن توسط اعراب تسخیر گردید و به دلیل خیزش‌های پیاپی مردم (از سال ۲۳ تا سال ۲۹ هجری) بارها فتح شد و مردم آن قتل عام شدند و پس از آن تنها ویرانه‌ای از آن برجای ماند.

تخت جمشید، پارسه، پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون و یا چهل منار که در شمال شهرستان مرودشت در شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد، فاصله این مکان تاریخی توریستی تا مرکز استان 50 کیلومتر می باشد. نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است. در این شهر باستانی بنایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی متنوع در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه پیشکش می‌کردند.بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از آگاهی‌های موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌ها آن حکاکی شده‌است.

بهلول;282090 نوشت:
اینها همه از بی اطلاعی است شیطان ، کابلا ، فراماسونری ،قوم بنی اسرائیل صهیونیسم یا یهودیت قومی همه یک ریشه دارد و انهم شرک ، کفر و الهاد است . بازی با لغات و در بند لغت بودن همه از بی سوادی است .

من نمی دانم رشته تحصیلی شما چیست

ولی حداقل در حرفه ما، هر کلمه ای معنای خاص خودش را دارد. اگر همکاران من بی سواد هستندلطفا دیگر دکتر نروید!

بهلول;282095 نوشت:

اینجاست که هرکس نا خواسته ذات فاشیستی خود را رو میکند منظور شما از مشتی عرب چیست ایا نمیدانید که محمد مصطفی فاطمه زهرا و ائمه معصومین ما همه از نژاد عرب بوده اند

عکس پیوست آن را ندیدید؟

برای هر چیزی باید یک بند تفسیر نوشت؟

اینجا جای شعر و داستان نویسی نیست عرض کردم سنگ نبشته های گنج نامه نقش رستم و پاسارگاد از کدام سلاطین است شما از کورش چه دارید و چگونه او را با سایر سلاطین هخامنشی ارتباط میدهید در حالی که اگر ان مقبره مربوط به کورش باشد که در جنگهای شمالی کشته شده و بسیار بعید است که با امکانات ان زمان جنازه او به پاسارگاد حمل شده باشد خود نشانه تفاوت دین او باسایر سلاطین هخامنشی میباشد ؟

بهلول;282111 نوشت:
اینجا جای شعر و داستان نویسی نیست عرض کردم سنگ نبشته های گنج نامه نقش رستم و پاسارگاد از کدام سلاطین است شما از کورش چه دارید و چگونه او را با سایر سلاطین هخامنشی ارتباط میدهید در حالی که اگر ان مقبره مربوط به کورش باشد که در جنگهای شمالی کشته شده و بسیار بعید است که با امکانات ان زمان جنازه او به پاسارگاد حمل شده باشد خود نشانه تفاوت دین او باسایر سلاطین هخامنشی میباشد ؟

دوست عزیز مجددا مطلب قبلی من را بخوان
من تاریخ تمام آنها را نوشتم
در ضمن مقصود از نوشتن آن شعر را در ابتدای آن نوشته ام.

در خصوص مقبره کوروش هم عرض کردم که سنگ نوشته های آن در حدود 200 سال پیش معنی شد و به این متن دست بافتند که این مطالب از وصیتنامه کوروش است.

در ثانی در کتیبه های پرسپولیس قید شده که بعد از جنگ با ساکاها جسد کوروش را مومیایی کردند و به پاسارگاد آوردند.

می دانید که وقتی جسدی مومیایی شود هزاران سال ماندگاری دارد.

anoushiravan;282109 نوشت:
من نمی دانم رشته تحصیلی شما چیست

ولی حداقل در حرفه ما، هر کلمه ای معنای خاص خودش را دارد. اگر همکاران من بی سواد هستندلطفا دیگر دکتر نروید!

تعارف کم کنو بر مبلغ افزا اینجا من دکترم پشیزی نمی ارزد سواد شما قد نمیدهد که بدانید صهیونیزم با کابلا هیچ تفاوتی ندارد .

بهلول;282113 نوشت:
تعارف کم کنو بر مبلغ افزا اینجا من دکترم پشیزی نمی ارزد سواد شما قد نمیدهد که بدانید صهیونیزم با کابلا هیچ تفاوتی ندارد .

هر چند در شان من نیست با هر ... هم کلام شوم

میزان سواد شما را هم دیدیم!

هروقت تفاوت صهیونیزم و بنی اسرائیل را فهمیدی بیا با هم صحبت کنیم!

anoushiravan;282110 نوشت:
عکس پیوست آن را ندیدید؟

برای هر چیزی باید یک بند تفسیر نوشت؟

لطفاً حرفتان را پس بگیرید تفسیر به رای هم نفرمایید اینها حرفتان را که

نقل قول:
امان از بی عرضگی مشتی عرب ...

توجیه نمیکند بی عرضگی مشتی عرب یعنی چه مگر بین عرب و عجم در پیشگاه خداوند تفاوتی است مگر این اقائی که از او نقل فرموده اید نماینده ملیت عرب است !

نقل قول:
یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ«الحجرات/13»
ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بی‏تردید خداوند دانای آگاه است

ohfreedom;282112 نوشت:
دوست عزیز مجددا مطلب قبلی من را بخوان
من تاریخ تمام آنها را نوشتم
در ضمن مقصود از نوشتن آن شعر را در ابتدای آن نوشته ام.

در خصوص مقبره کوروش هم عرض کردم که سنگ نوشته های آن در حدود 200 سال پیش معنی شد و به این متن دست بافتند که این مطالب از وصیتنامه کوروش است.

در ثانی در کتیبه های پرسپولیس قید شده که بعد از جنگ با ساکاها جسد کوروش را مومیایی کردند و به پاسارگاد آوردند.

می دانید که وقتی جسدی مومیایی شود هزاران سال ماندگاری دارد.

عرض کردم شعر و داستان نگویید اینجا باید سند ارائه فرمایید کدام سنگ نبشته از کدام پادشاه در چه محلی ؟

اما نکته مهم را اصلاً هیچ اشاره ای نکردید چرا مقبره کورش با سایرین متفاوت است ؟

anoushiravan;282119 نوشت:
هر چند در شان من نیست با هر ... هم کلام شوم

میزان سواد شما را هم دیدیم!

هروقت تفاوت صهیونیزم و بنی اسرائیل را فهمیدی بیا با هم صحبت کنیم!

قبلاً هم به شما گفته ام این .... بازی های شما مرا خسته و درمانده نمیکند دنیای اینترنت پر است از این تعریف ها اگر حوصله اش را داشته باشید تا الی بینهایت برایتان کپی پست کنم که صهیونیسم چگونه بوجود امد عرض کردم اینها دستاویز های امثال شماست والا انکه دقیق شود نیک میداند که قوم بنی اسرائیل از شکم کابلا در امد و صهیونیزم از شکم قوم بنی اسرائیل

بهلول;282122 نوشت:
عرض کردم شعر و داستان نگویید اینجا باید سند ارائه فرمایید کدام سنگ نبشته از کدام پادشاه در چه محلی ؟

اما نکته مهم را اصلاً هیچ اشاره ای نکردید چرا مقبره کورش با سایرین متفاوت است ؟

اگر اندکی به سفر می رفتید و قبرهای آنها را نظاره می کردید در میافتید که قبر کوروش با بقیه متفاوت نیست و درست مانند بقیه پادشاهان در اتاقکی سوراخ مانند در بلندی دفن شده است.

سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه نوشتارهایی از دوران داریوش و خشایارشای هخامنشی است که بر دل یکی از صخره‌های کوه الوند در فاصله ۵ کیلومتری غرب همدان و در انتهای درهٔ عباس‌آباد حکاکی شده‌است. کتیبه‌ها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطری به زبان‌های پارسی باستان، بابلی و عیلامی قدیم نوشته شده‌اند. متن پارسی باستان در سمت چپ هر دو لوح جای گرفته‌است و پهنایی معادل ۱۱۵ سانتی متر دارد. متن بابلی در وسط هر دو کتیبه نوشته شده و متن عیلامی در ستون سوم قراردارد.

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجستهٔ ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

اِستَخر نام شهری باستانی است واقع در استان فارس ایران. املای تاریخی آن اصطخر است.

استخر از بزرگ‌ترین شهرهای دوران خود بوده و به گفته تاریخ نویسان چهار دروازه داشته که امروزه یکی از آنها در سر پیچ دوراهی مرودشت ارسنجان قرار دارد و دیگری در جنوب مرودشت کنونی قرار داشته‌است.

در هفت کیلومتری ویرانه‌های تخت جمشید، ویرانه‌های شهر استخر معروف به «تخت طاووس» قرار دارد. آثار بجامانده از این شهر شامل دروازه سنگی، ستون‌ها و دیواره‌های سنگی است که به روزگار هخامنشی تعلق دارد. در این شهر، بازمانده سازه‌های اسلامی، ساسانی و اشکانی و ظروف و آثار سده‌های آغازین هجری در آن کشف شده‌است. آب شهر استخر از رود سیوند تامین می‌شده‌است. شهر استخر ۵ سال پیش از میلاد و ۱۰ سال پس از آن قدمت دارد و شاهد تاجگذاری‌ها و جشن‌ها و شکوه بسیاری بوده و صدها هزار نفر ساکن داشته‌است.

این شهر تا پایان پادشاهی ساسانیان از آبادترین و با شکوه‌ترین شهرهای ایران باستان بود، اما توسط اسکندر ویران گشت و بعد از آن توسط اعراب تسخیر گردید و به دلیل خیزش‌های پیاپی مردم (از سال ۲۳ تا سال ۲۹ هجری) بارها فتح شد و مردم آن قتل عام شدند و پس از آن تنها ویرانه‌ای از آن برجای ماند.

تخت جمشید، پارسه، پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون و یا چهل منار که در شمال شهرستان مرودشت در شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد، فاصله این مکان تاریخی توریستی تا مرکز استان 50 کیلومتر می باشد. نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است. در این شهر باستانی بنایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی متنوع در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه پیشکش می‌کردند.بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از آگاهی‌های موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌ها آن حکاکی شده‌است.

بهلول;282120 نوشت:
لطفاً حرفتان را پس بگیرید تفسیر به رای هم نفرمایید اینها حرفتان را که
توجیه نمیکند بی عرضگی مشتی عرب یعنی چه مگر بین عرب و عجم در پیشگاه خداوند تفاوتی است مگر این اقائی که از او نقل فرموده اید نماینده ملیت عرب است !

متاسفانه مشکل بزرگی که در مباحثه با شما وجود دارد، نیاز شما به حداکثر توضیح می باشد و شما نیازمند گفتن صریح هستید

ترجمه فارسی نامه محمدمرسی به شیمون پرز را بخوانید، احتمالا دلیل عصبانیت من را درک خواهید کرد!

متن نامه محمد مرسی به رئیس رژیم صهیونیستی :

"از محمد مرسی رئیس جمهوری عربی مصر به جناب آقای شیمون پرز رئیس دولت اسرائیل
عزیزم و دوست بزرگوارم
نظر به علاقه شدیدم برای نشان دادن روابط دوستانه که خوشبختانه دولتهای ما را به یکدیگر پیوند داده است، آقای عاطف محمد سالم سیدالاهل را به عنوان سفیر از سوی خود به حضرتعالی معرفی می کنم .

با توجه به اخلاص و همت عالی و توانمندی وی در پستهای جهانی که داشته است، امید زیادی را در من به وجود آورده است که در ماموریت محوله(سفیر جدید مصر در رژیم صهیونیستی) موفق باشد و امیدوارم مورد لطف جنابعالی و حمایتهای شما قرار گیرد و مقبول و مورد اعتماد شما باشد.به ویژه اینکه افتخار دارم که برای حضرتعالی سعادت و خوشبختی و برای کشور شما(رژیم اشغالگر قدس) رفاه و شکوفایی و آسایش آرزو کنم.

دوست وفادار شما
محمد مرسی
کاخ ریاست جمهوری مصر
قاهره 29 شعبان 1433 برابر با 19 جولای 2012 میلادی"

سلام
به نقل از روزنامه همشهری(من تو روزنامه همشهری پیدا نکردم یجا دیدم تهش زده روزنامه همشهری!):

**********************************************************************
نه فقط این روزها، که از قدیم الایام هم نوشتن درباره بنیانگذار سلسله هخامنشی کار سخت و پیچیده ای به حساب می آمد. این سختی، یکی از سر نبود منابع و اطلاعات زیاد درباره اوست (از کوروش، به جز چند کتیبه نوشته شده به خط میخی، هیچ اسم دیگری در منابع ایرانی قبل از اسلام نیست.
حتی در حماسه ملی ما هخامنشیان تبدیل به پادشاهان کیانی شده اند و مثلا کیخسرو را معادل داستانی کوروش می دانند.) اما مهم تر از مساله منابع، تعصب هایی است که درباره کوروش هخامنشی رواج دارد. یک گروه او را به عرش اعلی می برند و «بزرگترین» ایرانی طول تاریخ می شمارندش و گروهی (مثل ناصر پورپیرار در سری کتاب های «دوازده قرن سکوت») او و جانشینانش را بیگانگانی معرفی می کنند که به ایران هجوم آوردند و دولت های محلی ایران را برانداختند. در میانه این دو نظر کاملا متناقض، انصاف بدهید که تعیین تکلیف با کوروش، مردی که از او بسیار کم می دانیم، واقعا کار سختی است.
چیزهای قطعی که درباره کوروش و زندگی او می دانیم، اینهاست: در حدود ۵۷۶ قبل میلاد به دنیا آمد. پدرش در ولایت انشان (استان فارس امروزی) شاهی محلی بود و مادرش، ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد بود. (ظاهرا به علت خشم پدربزرگش) کودکی را در دل طبیعت و خارج از محیط دربار گذراند. در جوانی توانست با متحد کردن اهالی پارس، بر تخست پدر بنشیند.
در ۵۵۹ ق.م اعلام استقلال کرد. ۹ سال بعد، دولت ماد را برانداخت و پادشاه هر دو دولت شد. با نبونید، پادشاه بابل (مهم ترین شهر بین النهرین در آن زمان) صلح کرد و در ۵۴۷ ق.م ارمنستان را هم به خاکش اضافه کرد. در ۵۴۶ ق.م بعد از جنگی کوتاه با کزروس، حاکم ثروتمند سارد، این شهر و سپس تمام لیدی و آسیای صغیر را تصرف کرد.
در سال های ۵۴۵ تا ۵۳۹ ق.م مرزهای حکومتش را در شرق گسترش داد و گرگان، هرات، باختر، سغد و خوارزم را هم گرفت. در سال ۵۳۹ ق.م پیمانش با نبونید را شکست و بابل را فتح کرد. در آنجا رسما تشکیل دولت هخامنشی را اعلام کرد («هخامنش» یعنی کسی که نیت دوستی دارد) و منشور معروفش را نوشت. یهودی هایی را هم که از زمان بخت النصر دوم در بابل اسیر بودند آزاد کرد. سال بعد فینیقیه را مطیع ساخت. در ۵۳۳ ق.م توانست از کوه های پامیر بگذرد و تا مرزهای هند برود. سه سال بعد، در حال جنگ مرد. بر روی لوحه آرامگاهش در پاسارگاد، به عنوان خلاصه تمام زندگی پر جنب و جوشش همین پنج کلمه را نوشتند: «من کوروش هستم، شاه هخامنشی».

شناخت کوروش از روی متن
در میان منابع ایرانی، همان لوحه پاسارگاد و منشور او در بابل از قول و زبان خود او هستند. سه بار هم در متن کتیبه داریوش در بیستون اسمش ذکر شده. یک لوح هم هست که مورخان بابلی درباره فتح بابل نوشته اند و به «رویدادنامه نبونید – کوروش» معروف است. از خود نبونید هم یک استوانه گلی مانده که یک سال قبل از سقوطش نوشته و در آن به همسایه اش کوروش اشاراتی دارد. به جز اینها، ۵۰ لوح در بابل کشف شده که همگی متعلق به سال هشتم حکومت او در بابل و درباره امور اداری و حکومتی هستند. تا اینجا شد ۵۵ سند به خط میخی.
در «عهد عتیق» (کتاب های اشعیا، ارمیا، عذرا و دانیال) از کوروش یاد شده. یک سالنامه کهن مجارستانی سالشمار سلطنتش را نوشته. در آثار یونانی اما ذکر او با تفصیل بیشتری آمده. هرودوت در «تواریخ»، دیودور سیسیلی در «کتابخانه تاریخ»، کتزیاس در «پرسیکا» و پلوتارک در «زندگی ها» هرکدام چیزهایی درباره او آورده اند اما از همه مفصل تر نوشته گزنفون است با عنوان «تربیت کوروش» (کوروپایدیا) که آن را در ظاهر برای آموزش جنگجویان، ولی در اصل برای تقرب به کوروش کوچک، پسر اردشیر دوم نوشته. اینها همه منابع دست اولی است که درباره کوروش به ما رسیده. همه این متن ها (جز آن ۵۰ لوح اداری در بابل) به فارسی امروزی ترجمه شده اند و بعضی (مثل منشور کوروش) حتی چند ترجمه هم دارند.
از کشف الواح میخی مربوط به کوروش و بازخوانی دوباره منابع و مدارک قدیمی، بیشتر از ۱۵۰ سال هم نمی گذرد. سال ۱۸۷۹ در جریان کاوش های یک گروه باستان شناسی انگلیسی در معبد اسگیله (نیایشگاه مردوک، خدای بابلی ها) استوانه ای از گل پخته پیدا شد که دور تا دور آن نوشته هایی با خط میخی اکدی وجود داشت. ابتدا تصور می شد که این منشور نوشته ای مربوط به فرمانروایان آشور یا بابل باشد. یک سال بعد، هنری راولینسون انگلیسی، کسی که به «کاشف رمز خط میخی» معروف است، موفق شد منشور را بخواند و بفهمد که این منشور متعلق به کوروش و ماجرای فتح بابل است.
ترجمه کامل این متن و رفع مشکلاتی که در تطبیق اسامی خاص آن وجود داشت، تا یک قرن بعد یعنی ۱۹۸۳ طول کشید. اما از همان ۱۸۸۰ بحث درباره احوال کوروش هخامنشی موضوع مورد علاقه مورخان و بعد هم مردم عادی شد. حتی در بین مفسران قرآن هم بحث هایی درباره احتمال تطبیق داستان «ذورالقرنین» (آیات ۸۳ تا ۹۷ سوره کهف) با شخصیت و سرگذشت کوروش درگرفت (مرحوم علامه طباطبایی در «المیزان» خلاصه این بحث ها را آورده است. خود علامه موافق «ذوالقرنین» خواندن کوروش است.)

کوروش واقعیت، کوروش افسانه
در نتیجه توجه محققان به کوروش، علاقه به کوروش در بین عموم مردم هم شایع شده است. کافی است خودتان کمی بین وبلاگ های اینترنتی بگردید. این علاقه عمومی، گاهی باعث رواج مطالب بدون سند و مدرک هم می شود. عموم این مطالب از این اشتباه رایج ناشی می شوند که فرد علاقمند، تنها بخشی از تاریخ را مطالعه می کند.
به عنوان یک نمونه، یکی از عبارت های رایج در اینترنت مطالبی است با عنوان هایی شبیه به این: «کوروش پادشاهی که تنها یک زن داشت». هرچند صحت یا عدم صحت این مطلب نباید مبنای قضاوت درباره شخصی باشد که ۲۶ قرن قبل و با عقاید و مناسبات آن زمان زندگی می کرده، اما به هر حال، چنین ادعایی اصلا درست نیست. طبق منابع، کوروش سه زن رسمی داشته: «آمیتیس» خواهر ماندانا و خاله خودش که او را پس از اشغال کشور ماد و پس از کشتن شوهرش به همسری گرفته بود: «کاساندان» دختر فرناسپ که ظاهرا زن اصلی حرمسرا و مادر ولیعهد بود و «نییتیس» دختر آماسیس دوم فرعون مصر که کاساندان نگران توجه زیاد کوروش به او بود. حتی کوروش قصد ازدواج با زن چهارم، یعنی «توموروس / تومیریس» ملکه ماساژت ها را هم داشت که به دلیل جواب رد او، جنگ در گرفت و کوروش جانش را در همین جنگ از دست داد. (باز تاکید می کنیم که این مطلب اصلا ملاک خوبی برای قضاوت کردن درباره کوروش نیست. در همین عصر خودمان و تا ۶۰ ۵۰ سال پیش، دو یا چند زن داشتن برای مردان عیب و ایراد نبود. چه برسد برای شخصی که پادشاه بوده و تازه قصدش از این ازدواج ها، تحکیم قدرت سیاسی از راه پیوند خانوادگی باشد.)
یک عقیده رایج دیگر درباره کوروش، تاکید بر رفتارهای توام با انسانیت و مهر و مدارای کوروش است. این نکته که کوروش در کشورگشایی هایش طوری رفتار نمی کرد که اقوام مغلوب تا آخرین قطره خون با او بجنگند، یک واقعیت تاریخی است. متن منشور کوروش هم نکاتی در تایید همین روش کوروش دارد. اما انصافا همین فتح بابل جز با جنگ و خونریزی ممکن بوده است؟ برای ارزیابی متن همین منشور معروف، ما مدارک دیگری هم داریم.
مثلا در سطرهای ۳ تا ۱۹ منشور، کوروش گفته است که مردم بابل از نبونید (شاه بابل) ناراضی بودند و او را شاهی می دانستند که اندوه و غم، سختی معاش و رنج و آزا و مرگ برای مردم خود آورده بود. کوروش می گوید که مردم بابل از خدا خواستند که شاهی خوب برای آنان بیاید و خدای بزرگ هم پس از اینکه سراسر جهان را گشت، کوروش را یافت و از او حمایت کرد تا شاه بابل شود. آنگاه همه مردم از پادشاهی کوروش که توام با راستی و عدالت بود و آنان را از غم و مرگ رهایی داده بود، خوشنود شدند و او را شادباش گفتند. ۱۷ سال بعد، داریوش در کتیبه بیستون، درباره بابل طور دیگری نوشت.
او در بند ۱۶ ستون اول کتیبه بیستون نوشته که در زمان خودش، شخصی به نام ندینتوبل که به دروغ خودش را پسر نبونید معرفی می کرد، قیام کرد و با حمایت همه مردم شاه بابل شد. باز در سطر ۱۶ از ستون سوم همان کتیبه داریوش تعریف می کند که چند ماه بعد، شخص دیگری نیز به نام آرخه که خود را پسر نبونید معرفی می کرد، قیام کرد و با حمایت همه مردم شاه بابل شد. هر دوی این قیام ها توسط داریوش سرکوب شدند. حالا چطوری می شود که دو نفر با ادعای انتساب خودشان به نبونید (که علی القاعده باید منفور باشد) این طوری محبوبیت مردمی کسب می کنند؟
آن چیزهایی که کوروش در متن منشورش آورده که بدون جنگ به بابل وارد شده، نگذاشته سپاهیانش «که به مانند قطرات رودخانه بی شمار بودند» (سطر ۱۶) کسی از اهالی شهر را اذیت بکنند، پرستشگاه های بابلی ها را باز گذاشته، برده ها را آزاد کرده،... و کلی کار بشردوستانه دیگر، حتی اگر در خود بابل هم اتفاق افتاده باشد، قطعا در بقیه فتوحاتش وضع به این شکل نبوده. (حتی در مورد آن نکته آزادکردن برده ها هم در متن آن ۵۰ لوحه گلی مکشوفه از زمان حکومت کوروش در بابل، اسم و آدرس مراکز خرید و فروش برده وجود دارد.)
نکته اما اینجاست که کوروش دوست داشته در تاریخ به این شکل شناخته بشود. آن هم در زمانه ای که بقیه پادشاهان و سرداران حتی فکر این موضوعات را هم نمی کردند.

دلیل اهمیت کوروش
معمولا دوستداران کوروش، از فتح بابل با یادآوری آن منشور گلی و مفهوم «حقوق بشر» یاد می کنند اما اگر جنبه نمادین آن منشور را کنار بگذاریم، کار کوروش اهمیت دیگر و اتفاقا بزرگتری هم دارد. در روز ورود کوروش به بابل، مرحله ای از تمدن تمام شد و مرحله جدیدی آغاز شد. با لشگرکشی کوروش، دولت بابل فروریخت و تمدن های بین النهرین به پایان کار خود رسیدند.
این تمدن ها که نوشتن، خط میخی، اعداد و مبادلات پولی را به بشر هدیه داده بودند، برای سه هزار سال قبل از این تاریخ، مهم ترین کانون های تمدنی بشر به حساب می آمدند. با فتوحات کوروش، عصر بین النهرین به پایان رسید. اما در عوض، کوروش مفهوم سیاسی جدیدی به اسم «امپراتوری» را وارد اندیشه بشری کرد که تا قرن بیستم بعد از میلاد و زمان جنگ جهانی اول، در تاریخ ماندگار بود.
برای توضیح باید بدانیم که قبل از کوروش، مفهومی به اسم کشور وجود خارجی نداشت. هر دولتی، متشکل بود از یک شهر اصلی و چند شهر یا ده اقماری خودش. درواقع به جای کشورهای بزرگ، دولت – شهر وجود دا شت که حاکم محلی هر شهری، امور مربوط به ولایت های نزدیک را هم رتق و فتق می کرد. شهرهای یونانی ممکن بود تا آن طرف دریای اژه و فتح تروا هم بروند، بخت النصر ممکن بود تا بیت المقدس هم برود و یهود را به اسارت بگیرد، اما هم پهلوانان یونانی و هم بخت النصر به شهرخ ودشان برمی گشتند.
دنیای بشر کوچک بود. هر دنیای کوچکی، خط، فرهنگ و تاریخ خودش را داشت. اقدام جسوریانه کوروش در ادغام انبوهی از این دولت – شهرها در داخل یک قلمرو واحد، مفهوم سیاسی و به دنبال آن، مفاهیم فرهنگی و اجتماعی جدیدی را شکل داد. مثلا ترجمه، از زمانی شروع شد که این امپراتوری چندملیتی بزرگ شکل گرفت. حالا لازم بود فرمان های شاه به سرتاسر قلمرو برود و مطالب آنها اهم برای شاه قابل فهم باشد.
پس گروهی به اسم مترجمان یا دبیران شکل گرفتند که تا قرن ها در دربارها حضور داشتند (نمونه معروفشان ابوالفضل بیهقی دبیر است که آن تاریخ معروف را نوشت). فکرش را بکنید؛ فقط همین یک اقدام رواج ترجمه، فرهنگ بشر را چند پله جلو برد؟
البته کوروش در این پیشبرد فرهنگی تنها نبود. در عصر او، شخصیت های بزرگ دیگری هم در نقاط مختلف دنیا زندگی می کردند که هرچند با هم ارتباط مستقیم نداشتند، اما در مجموع توانستند دنیا را یک تکان اساسی بدهند. در یونان، تالس (۶۲۵ ۵۴۳ق.م) دانشمندی که هندسه را اختراع کرد و ازوپ (احتمالا ۶۲۰ ۵۶۰ق.م) داستان سرایی که سنت ادبیات کودک را بنیان گذاشت، بودند.
در خاورمیانه و کنار کوروش، دانیال نبی (۶۲۳ ۵۳۶ ق.م) که به تعبیر خواب شهرت دارد و فروید می گفت پدر علم روان شناسی است، حضور داشت. در شرق، بودا (۵۶۳ ۴۸۳ق.م) شاهزاده ای که قدرت را ترک گفت تا به روشنایی برسد و کنفوسیوس (۵۵۱ ۴۷۹ق.م) معلمی که یک سیستم فکری مبتنی بر تفاوت فرد و اجتماع را بنیان گذاشت، ظاهر شدند.
یک محقق تاریخ ادیان، به این دوره «دگرگونی بزرگ» لقب داده است. اتفاقی شبیه به «عصر انقلاب صنعتی» که یکباره چهره دنیا را عوض کرد. اهمیت کوروش اتفاقا به خاطر حضور موثر در یکی از همین نقاط عطف تاریخ بشر است.

**********************************************************************

ohfreedom;282128 نوشت:
اگر اندکی به سفر می رفتید و قبرهای آنها را نظاره می کردید در میافتید که قبر کوروش با بقیه متفاوت نیست و درست مانند بقیه پادشاهان در اتاقکی سوراخ مانند در بلندی دفن شده است.

سنگ‌نبشته‌های گنج‌نامه نوشتارهایی از دوران داریوش و خشایارشای هخامنشی است که بر دل یکی از صخره‌های کوه الوند در فاصله ۵ کیلومتری غرب همدان و در انتهای درهٔ عباس‌آباد حکاکی شده‌است. کتیبه‌ها هر کدام در سه ستون ۲۰ سطری به زبان‌های پارسی باستان، بابلی و عیلامی قدیم نوشته شده‌اند. متن پارسی باستان در سمت چپ هر دو لوح جای گرفته‌است و پهنایی معادل ۱۱۵ سانتی متر دارد. متن بابلی در وسط هر دو کتیبه نوشته شده و متن عیلامی در ستون سوم قراردارد.

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجستهٔ ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

اِستَخر نام شهری باستانی است واقع در استان فارس ایران. املای تاریخی آن اصطخر است.

استخر از بزرگ‌ترین شهرهای دوران خود بوده و به گفته تاریخ نویسان چهار دروازه داشته که امروزه یکی از آنها در سر پیچ دوراهی مرودشت ارسنجان قرار دارد و دیگری در جنوب مرودشت کنونی قرار داشته‌است.

در هفت کیلومتری ویرانه‌های تخت جمشید، ویرانه‌های شهر استخر معروف به «تخت طاووس» قرار دارد. آثار بجامانده از این شهر شامل دروازه سنگی، ستون‌ها و دیواره‌های سنگی است که به روزگار هخامنشی تعلق دارد. در این شهر، بازمانده سازه‌های اسلامی، ساسانی و اشکانی و ظروف و آثار سده‌های آغازین هجری در آن کشف شده‌است. آب شهر استخر از رود سیوند تامین می‌شده‌است. شهر استخر ۵ سال پیش از میلاد و ۱۰ سال پس از آن قدمت دارد و شاهد تاجگذاری‌ها و جشن‌ها و شکوه بسیاری بوده و صدها هزار نفر ساکن داشته‌است.

این شهر تا پایان پادشاهی ساسانیان از آبادترین و با شکوه‌ترین شهرهای ایران باستان بود، اما توسط اسکندر ویران گشت و بعد از آن توسط اعراب تسخیر گردید و به دلیل خیزش‌های پیاپی مردم (از سال ۲۳ تا سال ۲۹ هجری) بارها فتح شد و مردم آن قتل عام شدند و پس از آن تنها ویرانه‌ای از آن برجای ماند.

تخت جمشید، پارسه، پرسپولیس، پرسه پلیس، هزارستون و یا چهل منار که در شمال شهرستان مرودشت در شمال استان فارس (شمال شرقی شیراز) جای دارد، فاصله این مکان تاریخی توریستی تا مرکز استان 50 کیلومتر می باشد. نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده‌است. در این شهر باستانی بنایی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده‌است و به مدت حدود ۵۰ سال، مرکزی برای برگزاری مراسم آیینی و جشن‌ها به ویژه نوروز بوده‌است. در نخستین روز سال نو گروه‌های زیادی از کشورهای گوناگون به نمایندگی از ساتراپی‌ها یا استانداری‌ها با پیشکش‌هایی متنوع در تخت جمشید جمع می‌شدند و هدایای خود را به شاه پیشکش می‌کردند.بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود، البته پس از او پسرش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر یکم با گسترش این مجموعه به بزرگی آن افزودند. بسیاری از آگاهی‌های موجود که در مورد پیشینه هخامنشیان و فرهنگ آنها در دسترس است به خاطر سنگ نبشته‌هایی است که در این کاخ‌ها و بر روی دیواره‌ها و لوحه‌ها آن حکاکی شده‌است.

متاسفانه شما به جای پاسخ لازم فقط کپی پست میکنید غرض کردم کدام پادشاه یعنی اینها از سلاطین بعدی یعنی از داریوش به بعد است و لازمست شما از کتبه های متعلق به کورش سند بیاورید

اما ظاهراً این شما هستید که باید مجداداً به مقابر سلاطین از داریوش به بعد سری بزنید که نمونه های ان هم اینک در مناطق کردستان بسیار و به دخمه زردشتیان معروف است و هیچ شباهتی به گور کورش ندارد ضمناً هنوز معلوم نیست جسد کورش در کف مقبره بوده یا سقف ان چون اگر به گور اردشیر در تخت جمشید سری زده باشید یک تابوت سنگی در ان مشاهده میکنید در حالی که در گور کورش چنین چیزی نیست در عوض یک سنگ در کف انست که در سایر قبور چنین سنگی وجود ندارد !

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

لطفا اگرميتونيد يه مقداردرمورد اين عكس و اين نوشته توضيح ميدهيد و يا متن عربي آنرا ترجمه نماييد..امان ازبي عرضگي مشتي عرب را هم راستش متوجه نشدم كه چه منظوري داريد والبته درمورد كوتاهي برخي دول عربي امروز بادرنظر گرفتن دو شكست فجيع آنان مقابل اسرائيل و نسبت به صهيونيزم شكي نيست اما آنهاهم بايد زندگي خودشان رابكنند و بيشترازآنكه بفكرقدس شريف و ملت فلسطين باشند بفكرملتهاي خودشان هستند و اصلاهم عين خيالشان نيست كه چه برسر ديگرملتهاي هم خون و هم نژادوهم زبان و هم دين و هم مذهبشان مثل فلسطين ميايد و متاسفانه بااينكه هيچ هزينه اي براي نجات آنان انجام نميدهند معذالك و احتمالا برد نهايي نيزباآنان خواهدبود و اين شايد طي ساليان آتي روشن و آشكار و حتي اثبات گردد..

باتشكر..[/]

نيازمند هدايت;282140 نوشت:
بنام او

لطفا اگرميتونيد يه مقداردرمورد اين عكس و اين نوشته توضيح ميدهيد و يا متن عربي آنرا ترجمه نماييد..امان ازبي عرضگي مشتي عرب را هم راستش متوجه نشدم كه چه منظوري داريد والبته درمورد كوتاهي برخي دول عربي امروز بادرنظر گرفتن دو شكست فجيع آنان مقابل اسرائيل و نسبت به صهيونيزم شكي نيست اما آنهاهم بايد زندگي خودشان رابكنند و بيشترازآنكه بفكرقدس شريف و ملت فلسطين باشند بفكرملتهاي خودشان هستند و اصلاهم عين خيالشان نيست كه چه برسر ديگرملتهاي هم خون و هم نژادوهم زبان و هم دين و هم مذهبشان مثل فلسطين ميايد و متاسفانه بااينكه هيچ هزينه اي براي نجات آنان انجام نميدهند معذالك و احتمالا برد نهايي نيزباآنان خواهدبود و اين شايد طي ساليان آتي روشن و آشكار و حتي اثبات گردد..

باتشكر..

سلام

پست 91 را ببینید

anoushiravan;282132 نوشت:
متاسفانه مشکل بزرگی که در مباحثه با شما وجود دارد، نیاز شما به حداکثر توضیح می باشد و شما نیازمند گفتن صریح هستید

ترجمه فارسی نامه محمدمرسی به شیمون پرز را بخوانید، احتمالا دلیل عصبانیت من را درک خواهید کرد!

متن نامه محمد مرسی به رئیس رژیم صهیونیستی :

"از محمد مرسی رئیس جمهوری عربی مصر به جناب آقای شیمون پرز رئیس دولت اسرائیل
عزیزم و دوست بزرگوارم
نظر به علاقه شدیدم برای نشان دادن روابط دوستانه که خوشبختانه دولتهای ما را به یکدیگر پیوند داده است، آقای عاطف محمد سالم سیدالاهل را به عنوان سفیر از سوی خود به حضرتعالی معرفی می کنم .

با توجه به اخلاص و همت عالی و توانمندی وی در پستهای جهانی که داشته است، امید زیادی را در من به وجود آورده است که در ماموریت محوله(سفیر جدید مصر در رژیم صهیونیستی) موفق باشد و امیدوارم مورد لطف جنابعالی و حمایتهای شما قرار گیرد و مقبول و مورد اعتماد شما باشد.به ویژه اینکه افتخار دارم که برای حضرتعالی سعادت و خوشبختی و برای کشور شما(رژیم اشغالگر قدس) رفاه و شکوفایی و آسایش آرزو کنم.

دوست وفادار شما
محمد مرسی
کاخ ریاست جمهوری مصر
قاهره 29 شعبان 1433 برابر با 19 جولای 2012 میلادی"

جناب انوشیروان بهتر نبود به جای اینکه زحمت کشیده نقل را ترجمه فرمایید به مطلب توجه مینمودید عرض کردم مگر آقای ..... نماینده ملت عرب است که جنابعالی به ملیت اعراب توهین مینمایید ولی دیگر اینگونه نفاق افکنی ها سودی ندارد ملیت عرب برادران دینی ما هستند و به فرموده قران کریم

نقل قول:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغِیظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا«الفتح/29»
محمد [ص] پیامبر خداست و کسانی که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند آنان را در رکوع و سجود می‏بینی فضل و خشنودی خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏هایشان است این صفت ایشان است در تورات و مث ل آنها در انجیل چون کشته‏ای است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهی] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد خدا به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند آمرزش و پاداش بزرگی وعده داده‏است

بهلول;282146 نوشت:
مگر آقای ..... نماینده ملت عرب است

مشتی بود از خروار!

anoushiravan;282148 نوشت:
مشتی بود از خروار!

انوقت این را میگویند منطق صغرایش کجاست کبرایش کجاست این که فقط نتیجه متعصبانه است !

بهلول;282172 نوشت:
انوقت این را میگویند منطق صغرایش کجاست کبرایش کجاست این که فقط نتیجه متعصبانه است !

دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه!

بهلول;282127 نوشت:
قوم بنی اسرائیل از شکم کابلا در امد

anoushiravan;282211 نوشت:
دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه!

پس قبول داری که منطق جنابعالی پوچ است .

اما اینکه قوم بنی اسرائیل از شکم کابلا در امده شک نکن بله بنی اسرائیل فرزندان یعقوبند ولی قومیت پرستی از کابلاست .

نقل قول:
وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ«البقرة/132»
و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] ای پسران من خداوند برای شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید

أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ«البقرة/133»
آیا وقتی که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامی که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودی یگانه را می‏پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ«البقرة/136»
بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آورده‏ایم میان هیچ یک از ایشان فرق نمی‏گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ«البقرة/140»
یا می‏گویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط [دوازده‏گانه] یهودی یا نصرانی بوده‏اند بگو آیا شما بهتر می‏دانید یا خدا و کیست‏ستمکارتر از آن کس که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد و خدا از آنچه می‏کنید غافل نیست

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَینَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ«آل عمران/84»
بگو به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و انبیای [دیگر] از جانب پروردگارشان داده شده گرویدیم و میان هیچ یک از آنان فرق نمی‏گذاریم و ما او را فرمانبرداریم

بهلول;282217 نوشت:
پس قبول داری که منطق جنابعالی پوچ است .

منظور نژادپرستی است که خود بدان مبتلایی و به دیگران نسبت می دهی!

موضوع قفل شده است