جمع بندی علت به کار بردن ضمیر مذکر در سوره نحل

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت به کار بردن ضمیر مذکر در سوره نحل

و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم ۵۸ یتواری من القوم من سوء ما بشر به ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب الا ساء ما یحکمون ۵۹

و هنگامی که یکی از آنان به دختری بشارت داده می شود صورتش از خشم سیاه می شود ۵۸ به خاطر بشارت بدی که به او داده شده از سوم خود گریزان می شود. آیا او را با ننگ و خفت بزرگ کند یا در خاک پنهانش کند؟ چه بد حکم می کنند ۵۹

نحل/ ۵۸ - ۵۹

همونطور که در آیه ۵۹ می بینید تمام ضمایر در این آیه مذکر به کار برده شده اما چند تا از این ضمایر به دختران مشرکین بر می گرده. علت این موضوع چیه؟
با تشکر

فرستاده شده از D306ِ من با Tapatalk

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ‏ * يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُون‏ »[1] (در حالى كه هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود؛ و به شدّت خشمگين مى‏گردد؛ ... بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مى‏گردد؛ (و نمى‏داند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مى‏كنند).


درآیه 59 به ترتیب ضمایر«به»، « یمسکه» و «یدسه» وجود دارند که ظاهرشان مذکر است در حالی که صحبت در مورد فرزند دختری است که خبر تولدش به پدرش ،که مرد عرب در دوره جاهلی بود، داده می شود.


اگرچه ضمیر در معنی به دختر است برمی گردد اما در ظاهر لفظ مرجع ضمیر لفظ «ما» می باشد که مذکر محسوب می شود و به همین دلیل ضمایری که به «ما» بر می گردند مذکر ذکر شد.


[/HR]
[1] - سوره نحل، آیه58-59.


سلام

البته قرائاتي دقيق وجود دارد :

ائمه نحو و اعراب چه قرائت میکردند :

وَقَرَأَ عِيسَى بن عمرالعَلاَّمَةُ، إِمَامُ النَّحْوِ، أَبُو عُمَرَ الثَّقَفِيُّ، البَصْرِيُّ.: " أم يدسها فِي التُّرَاب "

وَقَرَأَ الْجَحْدَرِيُّ: أَيُمْسِكُهَا عَلَى هَوَانٍ، أَمْ يَدُسُّهَا بِالتَّأْنِيثِ عَوْدًا عَلَى قَوْلِهِ: بِالْأُنْثَى، أَوْ عَلَى مَعْنَى مَا بُشِّرَ بِهِ، وَافَقَهُ عِيسَى عَلَى قِرَاءَةِ هَوَانٍ عَلَى وَزْنٍ فَعَالٍ. وَقَرَأَتْ فِرْقَةٌ: أَيُمْسِكُهُ بِضَمِيرِ التَّذْكِيرِ، أَمْ يَدُسُّهَا بِضَمِيرِ التَّأْنِيثِ. وَقَرَأَتْ فِرْقَةٌ: عَلَى هَوْنٍ بِفَتْحِ الْهَاءِ. وَقَرَأَ الْأَعْمَشُ: عَلَى سُوءٍ .

وقرأ الجحدري أم يدسها في التراب يردها على قوله بالأنثى ويلزمه أن يقرأ أيمسكها وقرأ عيسى بن عمر أيمسكه على هوان وقال هوان وهون واحد وقرأ الأعمش أيمسكه على سوء وحكى أبو عبيد عن الكسائي قال في لغة قريش الهون والهوان بمعنى واحد وقال لغة بني تميم يجعل الهون مصدر الشئ الهين 46 - ثم قال جل وعز ألا ساء ما يحكمون

اما روایت قرائتش به ابن عباس میرسد :

عاصم بن أبي الصباح العجاج وقيل ميمون أبو المجشر بالجيم والشين المجعمة مشددة مكسورة الجحدري البصري، أخذ القراءة عرضًا عن سليمان بن قتة عن ابن عباس .
....
عن يحيى بن معين أنه قال عاصم الجحدرى ثقة.

قَرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى: سُلَيْمَانَ بْنِ قَتَّةَ، وَنَصْرِ بْنِ عَاصِمٍ، وَالْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ؛ وَقَدْ قَرَأَ سُلَيْمَانُ شَيْخَهُ عَلَى ابْنِ عَبَّاسٍ؛ وَسَمِعَ عَاصِمٌ مِنْ غَيْرِ وَاحِدٍ؛

ذكره ابن حبان في الثقات وقال كان من عباد أهل البصرة وقرائهم يروى عن أبي بكرة ان كان سمع منه روى عنه هارون النحوي مات سنة تسع وعشرين ومائة.

خیر البریه;822321 نوشت:
سلام

البته قرائاتي دقيق وجود دارد :

ائمه نحو و اعراب چه قرائت میکردند :

وَقَرَأَ عِيسَى بن عمرالعَلاَّمَةُ، إِمَامُ النَّحْوِ، أَبُو عُمَرَ الثَّقَفِيُّ، البَصْرِيُّ.: " أم يدسها فِي التُّرَاب "

بسم الله الرحمن الرحیم

اگرچه قرائت های دیگری نقل شده است، اما آنچه برای ما مورد قبول و توجه است، قرائت مشهور بین مسلمانان است که روایت حفص از عاصم می باشد که به امیرالمومنین(علیه السلام) می رسد.
با توجه به اینکه رجوع ضمیر مذکر به موصول «ما» هیچ مانع و اشکالی ندارد، لزومی برای مراجعه به قرائت های شاذ وجود ندارد.


با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب


یاسین;822267 نوشت:
اگرچه ضمیر در معنی به دختر است برمی گردد اما در ظاهر لفظ مرجع ضمیر لفظ «ما» می باشد که مذکر محسوب می شود و به همین دلیل ضمایری که به «ما» بر می گردند مذکر ذکر شد.

سلام
خیلی نامفهومه !
"اما در ظاهر لفظ مرجع ضمیر لفظ «ما» می باشد"
یعنی چی؟


الحیاة;821947 نوشت:
علت این موضوع چیه؟

yaHosseinDS;829302 نوشت:
خیلی نامفهومه !

با سلام. در تکميل توضيحات دوستان،

طبق قاعده، يکي از جملاتي که نياز به رابط دارد جمله صله است که رابطش ضميري است که به موصول برمي​گردد.

در جمله فوق، موصولمان «ما» مي​باشد که عاري از هر گونه علامت تأنيث است، بنابراين ظاهر لفظش مذکّر است، لذا ضميري هم که در جمله صله به آن برگردانده شده مذکّر آمده است.

يه مسأله ساده است و هيچ پيچيدگي خاصّي هم ندارد.

نظائر اين اسلوب در مورد موصول «مَن» و «ما» در قرآن مجيد زياد است که گاهي معناي اين الفاظ، مؤنّث يا به صيغه جمع مي​باشند ولي ضميرشان با توجّه به ظاهر لفظشان، مذکّر يا مفرد آمده است:

در کريمه 13 زخرف:

وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿12﴾لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هٰذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ

(کلمه فُلک و أنعام مؤنّثند ولي ضمير در «عليه» و «هذا» و «له» مذکّر آمده با توجّه به موصول «ما»)

در کريمه 18 زخرف:

أَ وَ مَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِين

(ضمير با توجه به ظاهر موصول «مَن» مذکّر آمده با اينکه منظور از آن، دختران مي​باشد)

در کريمه 111 بقره:
وَ قَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى

(کلمه «هود» و «نصاری» جمع مي​باشند ولي فعل «کانَ» با توجه به ظاهر موصول «مَن» مفرد آمده)

لازم به ذکر است که گاهي عکس اين اسلوب هم به کار مي​رود؛ در جايي که ظاهر لفظ، مفرد است امّا با توجّه به معنی، ضميرش جمع مي​آيد:

در کريمه 13 نساء مي​خوانيم: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا

(لفظ «مَن» مفرد است ولي با توجّه به مفهوم جمعي که دارد کلمه «خالدين» به صيغه جمع آمده است)

همين اسلوب در کريمه 57 کهف هم به کار رفته:

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَ نَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً

همچنين در کريمه 18 سوره سجده:
أَ فَمَنْ كَانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً لاَ يَسْتَوُونَ

(طبق ظاهر لفظ بايد «لا يستويان» به صورت مثنّی ذکر ميشد، و حال آنکه با توجّه به معنا، به صورت جمع آمده است)

yaHosseinDS;829302 نوشت:
خیلی نامفهومه !
"اما در ظاهر لفظ مرجع ضمیر لفظ «ما» می باشد"
یعنی چی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

کلمات در عربی یا مذکر هستند یا مونث. مذکر و مونث به دو دسته حقیقی و مجازی تقسیم می شوند.
مونث حقیقی یعنی موجودی که واقعا از جنس ماده باشد چه علامت تانیث داشته باشد مانند« فاطمه» یا علامت تانیث نداشته باشد مانند« مریم». مونث مجازی کلمه ای است که علامت تانیث دارد ولی واقعا از جنس مونث نیست مانند کلمه« شجره» که علامت «ه» در آخر آن وجود دارد اما در واقع جنسیت مونثی ندارد و فقط در ظاهر به شکل کلمات مونث واقعی است.

کلمات مذکر هم به همین شکل هستند، یعنی یا برای جنس مذکر واقعی به کار می روند یعنی مذکر واقعی هستند و یا اینکه در واقع مذکر نیستند اما چون مونث واقعی نیستند و علامت تانیث را هم ندارند تا مونث مجازی محسوب شوند، مذکر مجازی محسوب می شوند و ظاهرا مذکر به حساب می آیند.

کلمه « ما » که نه مذکر حقیقی است و نه مونث حقیقی، به خاطر اینکه علامت تانیث ندارد با آن مانند مذکر برخورد می شود و مذکر مجازی محسوب می شود.

و من االله التوفیق.

تاپیک جمع بندی
بسم الله الرحمن الرحیم

در آیه «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ‏ * يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُون‏ [1]» (در حالى كه هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‏شود؛ و به شدّت خشمگين مى‏گردد؛ ... بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده، از قوم و قبيله خود متوارى مى‏گردد؛ (و نمى‏داند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟! چه بد حكم مى‏كنند).
ضمایر در «به»، « یمسکه» و «یدسه» ظاهرشان مذکر است اما در واقع مرجع این ضمایر مربوطه به دختری می شود که متولد شده و پدرش از شنیدن خبر تولدش ناراحت است.
اما در ظاهر لفظ آیه مرجع این ضمایر «ما» است که مذکر مجازی می باشد به همین دلیل ضمایری که به آن بر می گردد مذکر آمد.


[/HR][1] - سوره نحل ،آیه58-59.


موضوع قفل شده است