جمع بندی عدم آزادی بیان برای مخالفین نظریه ولایت فقیه

تب‌های اولیه

195 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مسلم;1009749 نوشت:
بطلان این سخنان برای بنده از بدیهیات است و فکر می کنم برای سایر خوانندگان نیز اینچنین باشد، البته به خاطر اینکه موضوع از مسیرش خارج نشود فعلا سکوت میکنم، اما اگر موافق باشید بنده بسیار تمایل دارم که این موضوع را در تاپیک مستقلی پی بگیریم تا ببینم آخر شما طبق چه دلیل و مبنایی چنین ادعایی می کنید!

اگر خدا بخواد چشم یک تاپیک میزنم و خود شما به امید خدا اونجا تشریف داشته باشین صحبت کنیم. (اطلاع میدم).

مسلم;1009749 نوشت:
منظورتان برایم ابهام دارد، میشود بیشتر توضیح دهید

بنده و شما موافقیم که شخص معصوم ع برای تبلیغ دین, هر کس را میتواند تبلیغ کند, چه عوام باشد چه خواص , چه اون شخص به متخصص دسترسی داشته باشد چه نداشته باشد.

از طرفی ممکن است دینِ خالص و تفکرات معصوم ع اون هم بعد از 1000 سال بی معصومی, تفاوت های ریشه ای و فاحشی داشته باشد با تفکرات مردم و حکومت های زمانِ ظهور.

یعنی ممکن است پس دشمن سرسخت معصومِ ظهور کرده, سران و بزرگان و علما باشند.

این معصوم ع قطعا شمشیر نمیکشد که مردم و علما را قتل عام کند, بلکه میخواهد هشدار و انذار بدهد و دین خالص را به گوش مردم برساند.

اگر نگذاریم و در نتیجه معصوم ع نتواند عقایدش را که عین حق هست اما از دید ما و حکومت ممکن است کفر آمیز باشد را آزادانه به گوش مردم برساند , این نبودِ آزادیِ بیان یک ظلم بزرگی است در حق معصوم.

پس حداقل بخاطر دفع خطر محتمل که همین ظلم در حق معصوم ع است, بگذاریم آزادی بیان عقیده در حکومت هایی که حداقل معصوم نیستند وجود داشته باشد در حدی که بشود عقاید حتی از خیال ما کفرآمیز هم به مردم در چهار چوب و نظارت قانون (یعنی مسلحانه و خشونت نباشد) گفته شود و مردم حق انتخاب داشته باشند.

مسلم;1009701 نوشت:
بله بنده هم قبول دارم که علت غیبت خود مردم هستند، اما بحث بر سر این نیست که علت غیبت چیست، بحث بر سر این است که در زمان غیبت چه باید کرد؟ باید حکومت را رها کرد برای افشاریه زندیه و قاجاریه و پهلوی ها؟ یا حکومت اسلامی تشکیل داد و مقدمه چینی کرد برای آمدن امام زمان(عج)؟
مگر اینکه شما قائل باشید به اینکه تشکیل حکومت ما را از ظهور دور می کند، که خیلی حرف عجیبی است، ایا درست فهمیدم منظور شما همین است؟

اگر سخن قبلی شما را درست فهمیده باشم که اصل حکومت را برای ظهور مضر دانسته، و در این ثقسمت حتی ترس از سقوط آن را غلط می پندارید خب پس بحث ما بر می گردد به اختلاف اساسی در مبنا که باید در جای خود پی گرفته شود.

اما در موضوع «آزادی بیان» اشکالی متوجه ایشان نیست، بالاخره به کسانی که با این دیدگاه تشکیل حکومت داده اند طبق مبنای خودشان باید حق بدهید که ترس داشته باشند و آزادی بیان را ضابطه مند و در چارچوب تعریف کنند و از مخالفین بخواهند که بحث در این زمینه را در کنار یک متخصص طرفدار این عقیده انجام دهند؛ نهایتا در بحث های تخصصی باید برایشان اثبات کنید مبنایشان غلط است.

بنابراین از اینجا به بعد بحث مبنایی خواهد بود، یعنی در اینکه اگر کسی این مبنای ایشان را پذیرفته باشد حرفی نیست که چنین رفتاری در محدودیت آزادی بیان از سوی او منطقی است، اما سخن می رود روی این مبنا که آیا این مبنا درست هست یا خیر که باید در مجال خود پی گرفته شود.


سلام
اولا پزشک اگر اشتباه کرد میرویم نزد پزشکی دیگر. در پذیرش پزشک اجباری نیست تحقیق می کنیم در زمینه بیماری که داریم کدام پزشک مناسبتر هست پهلوی آن میرویم.
لذا اگر رهبر اشتباهی کرد میشود دنبال رهبری بهتر گشت یا ایشان را عزل کرد خیر.
اینجا بحث مرجعیت نیست بحث حکومت هست
ثانیا مدیریت یک حکومت در تخصص فقیه نیست فقیه درس فقه خوانده نه حکومت داری و سیاست.
ثالثا قدرت خودش فریبنده هست وقتی یک روحانی دارای مقام و قدرت میشود هم از دین برای توجیه اقدامات خود سوء استفاده می کند
رابعا حکومت به خودی خود ارزشمند نیست در کلام مولا علی(ع) هست که میفرماید به خدا این حکومت از آب بینی بز هم برایم بی ارزشتر هست مگر اینکه حقی را احقاق کنم حق را بگسترانم دقیقا خلاف فتوای آیت الله خمینی مبنی بر حفظ نظام از اوجب واجبات هست که از نماز و روزه. و حتی دروغ گفتن را به خاطر آن مجاز میداند بر خلاف سیره نبوی و علوی و حسینی هست ببینید اباعبدالله الحسین(ع) در اوج حادثه کربلا نماز را تعطیل نمی کند یا خود مولا علی(ع) حاضر به کشتن عمر وعاص نمیشه چون نباید از موازین شرعی عدول کرد و....................
خامسا بر فرض رهبری از عدالت خارج شد چه کسی یارای عزل اوست مجلس خبرگانی که خود باید تایید فقها شورای نگهبان که خود منسوب همین رهبر هستند داشته باشد پس عملا خبرگان به جای نظارت خود از رهبر رهنمود میگیرد.

ببخشید دوستان ولی من فکر می‌کنم اساس بحث اشتباه هست و مشکل داره از جایی دیگر بوجود میاد

1. برخی از ماها سیستم های حکومت داری غرب رو دیدیم . اینکه چجوری به نظر انسان‌ها اهمیت میدن اینکه اصالت رو انسان فرض می‌کنند اینکه اعتقاد به این دارند که قوانینشون هم غلط و هم اشتباه و هم ناقص هست و دایما با ابزار علم و بازخوردهایی که از جامعه میگیرنذ قوانینشون رو اصلاح می‌کنند اینکه اعتقاد به این ندارن که یکی رو اسم شبهه معصوم روش بزارن و تمام استراتژی های کشور رو بدن به اون

2. و این طرف ما هستیم . اینکه اصالت با خداست و نظر انسان‌ها مهم نیست . اینکه اعتقاد داریم چون قوانینمون مبناش وحی هستش نیازی به نقد کردن ندارن اینکه نیازی نیست قوانین اصلاح بشن پس چرا آزادی بیان و اینکه ما یکی رو داریم که نه اینکه معصوم باشه ولی در حد اون هاست و خطاهاش خیلی خیلی کمه

خوب اگر دقت کنین آزادی بیان هیچ خواستگاهی نمیتونه درون کشورمون داشته باشه

میشه شروع کننده موضوع بگه آزادی بیان برای نقد رهبری به چه دردی میخوره

متحیر;1009762 نوشت:
پس حکم ارتداد چیست؟

ارتداد هرگز در تعارض با آزادی بیان نیست، اگر کسی که مرتد شده به جای جار زدن ارتدادش برود در محافل علمی بحث کند، مناظره برگزار کند و رفتارهایی مانند آن هرگز حکم مرتد بر او اجرا نخواهد شد، فلسفه ارتدا دصالا یک نوع سوء استفاده از آزادی بیان است، اسلام با این حکم مانع توطئه در این خصوص شد همانطور که می فرماید:
«قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: « (برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند(آل عمران:72)

علاوه بر اینکه ارتدا یک حکم پیشینی است، برای ورود به دین اجباری نیست؛ لذا چنین تهدیدی در حقیقت علاوه بر اینکه مانع توطئه و سوء استفاده و عوام فریبی میشود، موجب تحقیق پیشینی شده و منع از این خواهد شد که شخص چشم بسته وارد دین شود! یعنی اتفاقا دین با این حکمش انسان را وادار به تحقیق پیشینی میکند.


متحیر;1009762 نوشت:
ولی کسی که مخالف لیبرالیسم صحبت میکند یا عقیده خود را منتشر میکند محکوم به زندان نمی‌شود

اگر هم چنین باشد شاید به خاطر این است که احساس خطر نمی کنند، اما این را بدانید که اگر سخنان شما پررنگ و تاثیرگذار باشد و نسبت به منافعشان احساس خطر کنند شما را رها نخواهند کرد، نمونه های آن را برای شما عرض کردم
ادواردو آنیلی، لوکا کائتانی لواتلی که از خانواده های با نفوذی بودند، یا شهید محمد حسن ابراهیمی و دیگران...
خلاصه آزادی بیان تا جایی است که بدانند قدرت رسانه ای شما بر تاثیر شما چیره است کاری با شم ندارند، در غیر اینصورت حقیقت آزادی بیان در غرب رخ خواهد نمود، نمونه آن را در حذف مکرر شبکه های پرس، هیسپان تی وی ایران از روی ماهواره اهای بین المللی شاهد هستیم.

متحیر;1009762 نوشت:
ولی به هر حال چاپ و نشر شده هست مهم این هست که همین منفذ هم در ایران نیست

در آمریکا چاپ نشد... در کانادا چاپ شد
علی رغم اینکه ما سفارت کانادا را تسخیر نکرده ایم ناشر این کتاب تهدید شده است!

متحیر;1009762 نوشت:
پیام برای خواص تا نشر و ابراز عقیده و آزادی بیان چه سنخیتی با هم دارند؟

ما مشکلی با رساندن پیام برای عوام نداریم، حرف ما این است که کفه ورود شبهه و سوال باید با کفه پاسخگویی برابر باشد، یعنی برای مردم امکان شنیدن سخن حق هم باشد در این صورت است که آزادی بیان منطقی بوده و ثمر بخش خواهد بود، اما اکنون اینگونه نیست! قدرت رسانه ای دشمن قابل مقایسه با قدرت رسانه ای جببه حق نیست! طبق آمار وزیر بهداشت کمتر از 5 درصد از فضای تلگرام به دفاع از دین مشغول است! طبیعتا در چنین صورتی حق آشکار نخواهد شد!

در هر صورت نگاه صفر و صدی به مقوله آزادی بیان چه در ایران و چه در غرب خطاست، نه ایران آنچنان که دوستان اصرار دارند خفقان است، و نه غرب آنچنان که دوستانمی پندارند آزادی بیان است، باید از این ظاهرگرایی ها عبور کنیم!

Mellate Ebrahim;1009768 نوشت:
بنده و شما موافقیم که شخص معصوم ع برای تبلیغ دین, هر کس را میتواند تبلیغ کند, چه عوام باشد چه خواص , چه اون شخص به متخصص دسترسی داشته باشد چه نداشته باشد.

اولا این حق، حقی است که هر حکومتی دارد، اینطور نیست که صرفا حق معصوم باشد؛ هر حکومتی برای آزادی بیان به نفع خودش دایره گسترده تری برای مخالفین خودش ترسیم میکند، و این کاملا منطقی هم هست! هیچ کسی پایه های خودش را سست نمیکند، این رفتار درست است، اما اینکه مبنای اعتقادی آن حکومت هم درست است یا خیر حرف دیگری است!

به عبارت دیگر هر حکومتی در وهله اول باید مبنای حق را برای خویش انتخاب کند، و ثانیا در آزادی بیان باید آزادی هایی که بر خلاف ثبات و امنیت خویش است را محدود کند؛ این گام دوم را نمیشود نقد کرد حتی نسبت به حکومت های سکولار و ضد دین! بلکه باید آن بخش اول را نقد کرد!

علاوه بر اینکه این حکومت هیچ تعارض و تضادی با امام زمان(عج) نداشته، وهیچ محدودیتی برای ایشان ایجاد نخواهد کرد، طبیعتا وقتی اعتقاد یکسان و اهداف مشترک در میان باشد محدودیت برای آزادی بیان وجود ندارد.

ثالثا: حتی اگر بر فرض محال معتقد به این شویم که این حکومت به امام آزادی بیان حداکثری نخواهد داد(تاکید می کنم بر فرضی عجیب و نامعقول)، باز هم امام(عج) اجازه مناظره و بحث در محافل علمی را خواهند داشت و این برای کشف حقیقت کفایت می کند.

رابعا: بالاخره جامعه حکومتی خواهد داشت، اینگونه نیست که ما اگر این حکومت را از هم فروپاشاندیم بشود بدون حکومت زندگی کرد! بنابراین قطعا امام زمان(عج) در هنگام ظهور با حکومت هایی که برای آزادی بیان ایشان محدودیت ایجاد می کنند روبرو خواهد بود، پس اینطور نیست که این محدودیت ها ناشی از این حکومت باشد، اما در مقام مقایسه میتوان فهمید اگر در زمان ظهور این چنین حکومتی باشد امام(عج) آزادی بیان بسیار بیشتری خواهند داشت، نسبت به اینکه در زمان ظهورشان با یک حکومت سکولار روبرو باشند.

با سلام و احترام

س.سعید;1009810 نوشت:
اولا پزشک اگر اشتباه کرد میرویم نزد پزشکی دیگر. در پذیرش پزشک اجباری نیست تحقیق می کنیم در زمینه بیماری که داریم کدام پزشک مناسبتر هست پهلوی آن میرویم.
لذا اگر رهبر اشتباهی کرد میشود دنبال رهبری بهتر گشت یا ایشان را عزل کرد خیر.
اینجا بحث مرجعیت نیست بحث حکومت هست
ثانیا مدیریت یک حکومت در تخصص فقیه نیست فقیه درس فقه خوانده نه حکومت داری و سیاست.
ثالثا قدرت خودش فریبنده هست وقتی یک روحانی دارای مقام و قدرت میشود هم از دین برای توجیه اقدامات خود سوء استفاده می کند
رابعا حکومت به خودی خود ارزشمند نیست در کلام مولا علی(ع) هست که میفرماید به خدا این حکومت از آب بینی بز هم برایم بی ارزشتر هست مگر اینکه حقی را احقاق کنم حق را بگسترانم دقیقا خلاف فتوای آیت الله خمینی مبنی بر حفظ نظام از اوجب واجبات هست که از نماز و روزه. و حتی دروغ گفتن را به خاطر آن مجاز میداند بر خلاف سیره نبوی و علوی و حسینی هست ببینید اباعبدالله الحسین(ع) در اوج حادثه کربلا نماز را تعطیل نمی کند یا خود مولا علی(ع) حاضر به کشتن عمر وعاص نمیشه چون نباید از موازین شرعی عدول کرد و....................
خامسا بر فرض رهبری از عدالت خارج شد چه کسی یارای عزل اوست مجلس خبرگانی که خود باید تایید فقها شورای نگهبان که خود منسوب همین رهبر هستند داشته باشد پس عملا خبرگان به جای نظارت خود از رهبر رهنمود میگیرد.

اگرچه پاسخ ابهامات وسوالات شما روشن است و در تاپیک های متعدد از آنها سخن گفته شده، اما از آنجا که هیچ کدام از موضوعاتی که فرموده اید مربوط به موضوع آزادی بیان در مورد ولی فقیه نمیشود، اجازه بدهید این مسائل در مجال خود پی گرفته شوند؛ در سایت جستجو کنید اگر پاسخ ها شما را قانع نکرد می توانید در این خصوص تاپیک جدیدی تاسیس بفرمایید.
گزینه "ارسال پرسش" که در امضای بنده هم آمده سریع ترین راه برای این امر است.
@};-

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1009859 نوشت:
1. برخی از ماها سیستم های حکومت داری غرب رو دیدیم . اینکه چجوری به نظر انسان‌ها اهمیت میدن اینکه اصالت رو انسان فرض می‌کنند اینکه اعتقاد به این دارند که قوانینشون هم غلط و هم اشتباه و هم ناقص هست و دایما با ابزار علم و بازخوردهایی که از جامعه میگیرنذ قوانینشون رو اصلاح می‌کنند اینکه اعتقاد به این ندارن که یکی رو اسم شبهه معصوم روش بزارن و تمام استراتژی های کشور رو بدن به اون

2. و این طرف ما هستیم . اینکه اصالت با خداست و نظر انسان‌ها مهم نیست . اینکه اعتقاد داریم چون قوانینمون مبناش وحی هستش نیازی به نقد کردن ندارن اینکه نیازی نیست قوانین اصلاح بشن پس چرا آزادی بیان و اینکه ما یکی رو داریم که نه اینکه معصوم باشه ولی در حد اون هاست و خطاهاش خیلی خیلی کمه

من همیشه تأکید کرده ام و باز هم یادآوری می کنم، گاهی یک حرف اشتباه با ادبیات جذاب، یا خیلی محکم ادا میشود، و متاسفانه در بسیاری از اوقات این جذابیت، و این محکم ادا کردن در نگاه بسیاری جایگزین دلیل میشود!
ببینید ما یا به الهی بودن دین اعتقاد داریم یا نداریم! اگر اعتقاد داریم که پس این چه جای اشکالی است؟ کسی که میداند دینی از جانب خداوند آمده یعنی یک برنامه معصومانه در اختیار دارد!! چه اشکالی به بهره وری از این برنامه به او وارد است؟ اما غرب چنین اعتقادی ندارد طبیعی است که به عقلانیت ابزاری متمسک شود که البته آن بخشی از عقل که بی طرفانه از آن بهره برده میشود هم موهبتی الهی است! بنابراین هر کجا غرب پیشرفت داشته از اسلام تبعیت کرده، و هر کجا پس رفت داشته از هوس! ما هم همچنین، هر کجا پیشرفت داشته ایم از اسلام تبعیت کرده ایم و هر کجا پس رفت کرده ایم ازاسلام رویگردان بوده ایم.

ثانیا: یک برنامه خوب میتواند به بهترین نحو اجرا شود، ویک برنامه بد به بهترین نحو و به یک نتیجه مشابه، و بلکه نتیجه دومی میتواند بهتر شود، این به قوانین ارتباطی ندارد، مشکل از اجراست! کدام بُعد از قانون اساسی و دستورات اسلامی است که مانع پیشرفت یک کشور شود؟ پس معلوم است مشکل از دین یا قانون نیست! شما که مقهور پیشرفت و قوانین غربی هستید گمان می کنید مثلا قانون اساسی انگلیس و آلمان را بیاورید در ایران اجرا کنید ما هم مثل آنجا میشویم؟ اگر آری قطعا اشتباه میکند، اگر آری پس شما هم قبول دارید مشکل ما از قانون نیست!

ثالثا: وحی که همه جزئیات را بیان نکرده است، کلیاتی بیان کرده است که باید با بهره گیری از عقل و مشورت آنها را در قالب های مختلف پیاده کرد، بنابراین عمده نظام سازی ها ترکیبی از عقل و وحی است، مثلا همین نظام اسلامی مبتنی بر تفکیک قوای سه گانه مونتسکیو است، یا نظام بانکداری که وامها در قالب جعاله و مضاربه و مانند آن تعریف شده است، یا نظام ها و تشکیلات دیگری مانند آن... بنابراین هم در خصوص نحوه نظام سازی و هم در خصوص نحوه اجرا مجال برای ابراز دیدگاه ها وجود دارد، اینطور نیست که همه چیز در دین آمده باشد!

رابعا: وحیانی بودن قانون منافاتی با آزادی بیان ندارد؛ ما اگرچه دین را معصوم میدانیم، اما این بدین معنا نیست که اجازه ندیهیم مخالفین دین حرف بزنند! همانطور که بارها در پست های متعدد اشاره شد آزادی بیان در مباحثی که حتی دین مستقیما در آنها ابراز نظر کرده، و حتی در اصل خود دین در چارچوب و با شرایط مشکلی ندارد.

فرشته برمیگردد;1009859 نوشت:
خوب اگر دقت کنین آزادی بیان هیچ خواستگاهی نمیتونه درون کشورمون داشته باشه

بنابراین چنین حرفی هرگز توجیهی ندارد و نشأت گرفته از عدم آگاهی، یا عدم توجه به نکاتی است که عرض شد

مسلم;1009745 نوشت:
ریشه آزادی بیان چندان به بحث مربوط نیست ولی نتوانستم از این کلام شما که 100 درصد اشتباه است عبور کنم!! یعنی چی که آزادی بیان را از مظاهر جوامع مدرن میدانید؟ طبق کدامین دلیل؟!

دوست عزیز اینکه عرض کردم «مظاهر جامعه مدرن» منظورم الزما این نبود که در جوامع مدرن یا به تعبیر شما غرب حتما آزادی بیان به نحو اعلا و اکمل وجود دارد. خیر
عرض مخلص این است که بوجود آورنده و تدوین کننده مفهوم آزادی بیان مدرنیته است. قطعا شما قائل به این نیستید که مسیحیت یا اسلام یا هر جنبش دیگری موسس و مبین و ایجاد کننده این مفهوم بوده است.
مفهوم آزادی بیان جز اعلامیه حقوق بشر برای اولین بار ارائه گردیده لذا حاصل مدرنیته است. عرض من این بود و هیچ ربطی به اینکه در غرب آزادی بیان در چه وضعیتی است ندارد.

مسلم;1009745 نوشت:
باز هم به به همان دلیلی که عرض کردم باطل بوده و صرف ادعاست!!

ملاحظه فرمودید که ادعا نیست!

مسلم;1009745 نوشت:
در تمام نظام های دموکراتیک که نظر اکثریت را با رعایت حقوق اقلیت ترجیح داده و تحقق عملی می بخشند در چارچوب قانون است؛ وگرنه مثلا در جامعه لیبرال آمریکا هرگز نمی آیند خود لیبرالیسم را به رأی بگذارند تا اگر اکثریت آن را نپذیرفتند کنار بگذارند؛ این رأی گیری تحت قانون است، نه فرای قانون!! چیزی که شما میفرمایید خواسته یا ناخواسته مغالطه است!! اصلا وهله عمل بعد از قانون است!

بنده هم قائل به خارج از قانون بودن نیستم. کاملا درست میفرمایید در چارچوب قانون است. ثم ماذا!؟
آیا شما قائل به این هستید که در قوانین جوامع غربی آزادی بیان محدود شده است؟ اولا که اینگونه نیست. شما اگر سندی دارید که در قوانین کشورهای دموکراتیک آزادی بیان محدود شده بفرمایید. وانگهی گیرم که اینگونه باشد. ربطی به بحث ما ندارد. بحث بر سر این نیست که در غرب آیا آزادی بیان هست یا نیست. بحث بر سر این است که در نظام ولایت فقیه آزادی بیان چه وضعی دارد.

مسلم;1009745 نوشت:
حتی در خود غرب هم آزادی بیان شاخص واحدی ندارد، و هر حکومتی قلمرو آزادی بیان را خودش و متناسب با منافع و اهداف خودش ترسیم میکند..

همانگونه که عرض شد گیرم که اینگونه باشد، ربطی به موضوع ندارد. هرچند اینگونه نیست!!! ولی پذیرش یا عدم پذیرش وضعیت آزادی بیان در غرب ربطی به وضعیت آن در نظام ما ندارد.
اصلا بیاید فرض کنیم به جز کشور ما همه جای دنیا جهنم اسفل السافلینی هست برای خودش! خوب به ماچه؟!

مسلم;1009745 نوشت:
علیه اصل لیبرالیسم یا علیه هولوکاست بین عوام از مردم به تبلیغ بپردازید تا عیار آزادی بیان دستتان بیاید...

باز هم عرض میکنم خیر تا جایی که ما مطلعیم اینگونه نیست. دقت بفرمایید مثلا در باب هولوکاست از آنجا که این واقعه هولناک مستند به تصاویر و فیلمها و شواهد مستحکمی است که تقریبا جایی برای انکار نمیگذارد(دقت بفرمایید که محدودیت برای اصل هولوکاست بیان شده و نه برای حد و حدود و جزئیات این واقعه) و وقتی کسی اصل چنین جنایت هولناکی را نفی کند امکان مفسده بزرگتر فراهم میشود. ضمن اینکه اگر کسی پیدا شود که منکر اصل هولوکاست باشد از زندگی ساقط نمیشود! همانگونه که اشاره شد معدود افرادی که اینکار را کرده اند (که احتمالا انگیزه های شخصی یا معروفیت یا هرچیزی دیگر داشته اند یا اصلا فرض کنیم حقیقت جو بوده اند!) نهایتا به جریمه نقدی و زندان کوتاه مدت محکوم شده اند . شما اگر منصف هستید فقط به احساس کسانی که تمام یا بخشی از خانواده خودشان را در کوره های آدم سوزی از دست داده اند توجه کنید که کسی بیاید و بگوید که اینها همه دروغ است!
با همه این تفاسیر همان فرض اول را تکرار میکنم. فرض کنیم که انکار هولوکاست بر خلاف آزادی بیان در غرب است. خوب این یک مورد اشکال بر غرب! خود حکومتهای دموکراتیک هم مدعی تام و تمام و کامل ترین و جامع ترین و .... از این نمونه های «ترین» که مو لای درزش نرود که نیستند. این نوع «ترین»های بی همتا نصیب ما کشورهای جهان سومی شده بزرگوار!
بنابراین با فرض اینکه کشورهای غربی چاه ویل دهشتناکی برای انسانیت هستند که فوج فوج ملت از همه جای دنیا به آنجا پناه میبرند (لابد دیوانه اند!) چه بماند برای آزادی بیان که اصلا غرب با الفبای آن هم بیگانه است! قبول؟! لطفا یغه غرب را رها کنید و به موضوع بپردازیم

سلام
خوبید جناب مسلم
من مقهور کشورهای بزرگ و قدرتمندی مانند انگلیس و المان نیستم این کشورها هستند که مقهور من هستند

جاتون خالی امروز رفتم کلیسا
قرار بود در مورد احترام به پدر و مادر ها صحبت بشه در این مورد که چجوری به پدر و مادراتون احترام بزارین

اولش مراسم اعشای ربانی برگزار شد . و من رو اجازه ندادن وارد مراسمشون بشم . همه آقایان و خانوم‌ها ایستادند و خانوم‌ها همه روسری سرشون کردند و نان و شراب در جمعیت تقسیم کردند

بعد از اینکه مراسم کلیسا تمام شد محوطه کلیسا رو عوض کردند و

سالن پر از فوتبال دستی و پینگ پونگ و تنقلات بود و همه انگلیسی ها خانوادگی شرکت کرده بودند

ابتدا جاتون خالی پیانو و گیتار آوردن و همه زدیم و رقصیدیم و پرستش کردیم بعدش رفتیم و پشت صندلی هامون نشستیم

ابتدا شبان در مورد عهد قدیم صحبت کرد اینکه جزای زدن ‌پدرو مادر در شریعت موسی مرگ بوده و واقعا هم این کار رو میکردن و توضیحات مفصلی در مورد نقش پدر و مادر با ویدیو پروژکتور داد

خستگی های پدر در سر کار
خستگی های مادر حین به دنیا آوردن بچه و بزرگ کردن اون

طوری که وقتی فیلم تموم شد همه اشک توو چشمانشان جمع شده بود

بعدش برنامه پذیرایی بود جاتون خالی رفتیم و کافی و شیرینی زدیم و بعدش همه پدر و مادر ها رو دعوت کردن که در بازی ها شرکت کنن

جاتون خالی فوتبال دستی و پینگ پونگ میزدیم و حسابی شاد بودیم

بعدش معاشرت کردیم یعنی ساعاتی رو برامون اختصاص داده بودن که با کشیش ها و سایر افراد و با پدر و مادر سایرین معاشرت کنیم و بگیم و بخندیم

بعد از اون نهار آماده بود و همه رفتیم و پیتزا و کوکا زدیم و به هم تعارف میکردیم

بعد اون کسایی که تحولی در زندگیشون بوجود اومده خوابی دیدن یا اتفاقی براشون افتاده رو اومدن و تعریف کردن

بعدش یکی از پاستورهای کلیسا که پزشک قهاری هم بود اومد و در مورد این تعریف کرد که سال‌های پیش قلبی رو جراحی میکنه و اشکالات ناخواسته ای بوجود میاد و ایشون رو مجرم میشناسن و اینکه در اون شرایط چطور مسیح به کمکش میاد

بعدش مراسم غسل تعمید برگزار شد و ما در حین غسل دادنش همش سرود میخوندیم

و در انتها باز هم پرستش کردیم و سرود خوندین و بعدش دست‌هامون رو در هم حلقه کردیم و برای بریتانیای کبیر دعا کردیم

اینکه خدا بریتانیا رو حفظ کنه
اینکه خدا در موقعیت و شرایط فعلی برکزیت مراقب بریتانیا باشه
اینکه هم دیگه رو دوست داشته باشیم و مراقب هم باشیم

بعدش هم برنامه هامون تموم شد و دست دادیم و روبوسی کردیم و هم دیگه رو در آغوش کشیدیم و اون کسایی که ماشین داشتن اونایی رو که ماشین نداشتن رو به منزل رسوندن

ابن رو مقایسه کنین با اینکه یه اخوند که مواد بهش نرسیده میره بالای منبر و در مورد محبت به پدر و مادر حرف میزنه بعدشم میزنه به صحرای کربلا و می‌زنین تو سرو کله خودتون و بقلیتون و هاله تقدس میگیرین و برمیگردین خونتون

اگر دین اسلام درست اجرا میشه یا نمیشه به خودتون برمیگره
مشگل که از جایی دیگر نیست

شما باید مواظب کشیش ها باشید مخصوصا اگر بچه با خودتون همراه میبرید به کلیساها! چون کشیش ها با تحریفی که در دینشون کردند نمیتونند ازدواج کنند و معمولا خارج از چارچوب خانواده دست به تجاوز میزنند و در کلیساها درس اخلاق هم میدهند.چون انسان بهرحال نیاز جنسی داره. وقتی هم که خدا بازیچه اینچنین دینی میشه که کافیه به استعمارات کشور بریتانیا نگاه کنیم! کلیسا خودش موافق این سیاستهاست.تو کلیسا معلومه باید برای بریتانیا دعا کنید تا بهتر بتونه دنیا رو استعمار کنه.حداقل کاش وقتی فارسی هم حرف میزنید و مینویسید برای کشور خودتون و اون میلیونها انسانی که بر اثر قحطی که همین کشور استعماری و ملکه و کلیسای بریتانیا در جنگ جهانی به ایران تحمیل کردند مردند هم دعا میکردید همچنین کشورهای دیگری که استعمار شدند و پدر ها و مادرهایی که داغ دیدند مثل فلسطین که در اشغال بریتانیا بود و با تبانی سپردنش دست صهیونیستها .خوبه دعا کردن برای اینها بین دست و رقص و پایکوبی و دعا برای بریتانیا.
هرچند در بریتانیا خانواده جایگاهی نداره مثل فرهنگی که ایرانی ها دارند.اونجا بچه ها به سن ازدواج که میرسند از خانواده بیشترشون جدا میشوند و مسن ها رو معمولا به خانه سالمندان میفرستند چون احترامی برای پدر و مادر نیست در فرهنگشون.متاسفانه این فرهنگ رو به ایران هم دارند صادر میکنند!
این ها معمولا از چشم کسی که اونها رو برتر میدونه دیده نمیشه.مثل آمار اسیدپاشیهایی که توی لندن اتفاق میفته.

مسلم;1009900 نوشت:
ما مشکلی با رساندن پیام برای عوام نداریم، حرف ما این است که کفه ورود شبهه و سوال باید با کفه پاسخگویی برابر باشد، یعنی برای مردم امکان شنیدن سخن حق هم باشد در این صورت است که آزادی بیان منطقی بوده و ثمر بخش خواهد بود، اما اکنون اینگونه نیست! قدرت رسانه ای دشمن قابل مقایسه با قدرت رسانه ای جببه حق نیست!

وقت بخیر
عجب حرفی شما میزنید واقعا.
حکومت و رسانه ملی کاملا در اختیار جبهه حق ( از دید ) شماست - آیا شما اقلیت هستید ؟

مسلم;1009900 نوشت:

طبق آمار وزیر بهداشت کمتر از 5 درصد از فضای تلگرام به دفاع از دین مشغول است! طبیعتا در چنین صورتی حق آشکار نخواهد شد!

پس مردم حتما تمایلی به تفکرات جبهه ی حق شما ندارند.
چون تلگرام یک فضای آزاد هست. بسم الله هر کس دوست دارد هر تفکری را میتواند نشر دهد و مردم آزادانه انتخاب کنند و عضو بشند.

شما زوری مردم را میخواهید جذب کنید , بعد میگویید کفه مساوی نیست - کفه مساوی هست - نه تنها مساوی بلکه در ایران قدرت هم طرف کفه شماست -
نهایتا نتیجه میگیریم که مردم این جبهه حق را دوست ندارند نه اینکه دسترسی ندارند.

مسلم;1009935 نوشت:
اما اینکه مبنای اعتقادی آن حکومت هم درست است یا خیر حرف دیگری است!

به هر حال اگر مبنا درست باشد که میشود حکومت معصوم.
اگر غیر معصوم باشد, حداقل احتمال آن میرود که مبنایش ممکن است غلط باشد.

مسلم;1009935 نوشت:
اما در مقام مقایسه میتوان فهمید اگر در زمان ظهور این چنین حکومتی باشد امام(عج) آزادی بیان بسیار بیشتری خواهند داشت، نسبت به اینکه در زمان ظهورشان با یک حکومت سکولار روبرو باشند.

دلیلی بر حرفتون نیست و اتفاقا برعکس این رو دقیقا میشه امروز هم حس کرد هم دید.

=============================

ان شا الله یک تاپیک زدم دو روز هست اگر تایید بشه راجعبه تشکیل حکومت در دوران غیبت و تکلیف چی هست زدم.
اونجا صحبت میکنیم راجعبه اصل و ریشه به امید خدا.


نقل قول:
شما باید مواظب کشیش ها باشید مخصوصا اگر بچه با خودتون همراه میبرید به کلیساها! چون کشیش ها با تحریفی که در دینشون کردند نمیتونند ازدواج کنند و معمولا خارج از چارچوب خانواده دست به تجاوز میزنند و در کلیساها درس اخلاق هم میدهند.چون انسان بهرحال نیاز جنسی داره. وقتی هم که خدا بازیچه اینچنین دینی میشه که کافیه به استعمارات کشور بریتانیا نگاه کنیم! کلیسا خودش موافق این سیاستهاست.تو کلیسا معلومه باید برای بریتانیا دعا کنید تا بهتر بتونه دنیا رو استعمار کنه.حداقل کاش وقتی فارسی هم حرف میزنید و مینویسید برای کشور خودتون و اون میلیونها انسانی که بر اثر قحطی که همین کشور استعماری و ملکه و کلیسای بریتانیا در جنگ جهانی به ایران تحمیل کردند مردند هم دعا میکردید همچنین کشورهای دیگری که استعمار شدند و پدر ها و مادرهایی که داغ دیدند مثل فلسطین که در اشغال بریتانیا بود و با تبانی سپردنش دست صهیونیستها .خوبه دعا کردن برای اینها بین دست و رقص و پایکوبی و دعا برای بریتانیا.
هرچند در بریتانیا خانواده جایگاهی نداره مثل فرهنگی که ایرانی ها دارند.اونجا بچه ها به سن ازدواج که میرسند از خانواده بیشترشون جدا میشوند و مسن ها رو معمولا به خانه سالمندان میفرستند چون احترامی برای پدر و مادر نیست در فرهنگشون.متاسفانه این فرهنگ رو به ایران هم دارند صادر میکنند!
این ها معمولا از چشم کسی که اونها رو برتر میدونه دیده نمیشه.مثل آمار اسیدپاشیهایی که توی لندن اتفاق میفته
سلام
البته قصد من تبلیغ هیچ دین و فرقه ای نیست
که برای عدم پذیرش هر کدام دلایل قانع کننده شخصی دارم
صرفا جهت اطلاع اغلب مسیحیان بریتانیا پروتستان هستند و کشیشان پروتستان مانند اغلب مردم ازدواج میکنند

با سلام و احترام

فرشته برمیگردد;1009960 نوشت:
ابن رو مقایسه کنین با اینکه یه اخوند که مواد بهش نرسیده میره بالای منبر و در مورد محبت به پدر و مادر حرف میزنه بعدشم میزنه به صحرای کربلا و می‌زنین تو سرو کله خودتون و بقلیتون و هاله تقدس میگیرین و برمیگردین خونتون

رشته بنده چه در کارشناسی، چه ارشد و چه دکتری همین مباحث کلامی و نقد ادیان بوده، سخن در این باره زیاد دارم، هم در اصل سخنانتان، و هم در حواشی آن، هم از محتوا، و هم از لحن کلامتان، هم از بطلان اعتقادات مسیحیت، هم از ظلمی که مسیحیت تحریف شده در حق مقوله ی دین کرده، هم از ظواهر فریبنده ای که نشانه حقانیت قلمداد شده، و... اما چاره ای جز سکوت ندارم تا تاپیک از محور و موضوعش خارج نشود...!!

با سلام و احترام

Mellate Ebrahim;1010054 نوشت:
عجب حرفی شما میزنید واقعا.
حکومت و رسانه ملی کاملا در اختیار جبهه حق ( از دید ) شماست - آیا شما اقلیت هستید ؟

Mellate Ebrahim;1010054 نوشت:
پس مردم حتما تمایلی به تفکرات جبهه ی حق شما ندارند.
چون تلگرام یک فضای آزاد هست. بسم الله هر کس دوست دارد هر تفکری را میتواند نشر دهد و مردم آزادانه انتخاب کنند و عضو بشند.

شما زوری مردم را میخواهید جذب کنید , بعد میگویید کفه مساوی نیست - کفه مساوی هست - نه تنها مساوی بلکه در ایران قدرت هم طرف کفه شماست -
نهایتا نتیجه میگیریم که مردم این جبهه حق را دوست ندارند نه اینکه دسترسی ندارند.

منظورم از اقلیت و اکثریت، اقلیت و اکثریت نفری نیست! کم و کیف رسانه ای است، در زمان حکومت امام علی(ع)، اگرچه حکومت به دست امام علی(ع) بود اما بُعد رسانه ای دشمن و معاویه قوی تر بود، لذا توانستند جنگ جمل و صفین به راه بیندازند.
در خود شام کار را به جایی رساندند که مردم شام باور نمی کردند که علی(ع) نماز بخواند!! خب این نشان میدهد می شود با جذابیت های دروغین مخاطین حکومتی بر حق را جذب خود ساخت! و این نشانه حقانیت نیست!!
امروز در خصوص خود دین آیا تبلیغات دین قوی تر است یا بی دینی؟ اما آیا این نشانه ی بطلان دین است؟

Mellate Ebrahim;1010054 نوشت:
به هر حال اگر مبنا درست باشد که میشود حکومت معصوم.
اگر غیر معصوم باشد, حداقل احتمال آن میرود که مبنایش ممکن است غلط باشد

خواهش می کنم دقت بفرمایید، آزادی بیان یک مقوله پیشینی است، یعنی فراتر از حقانیت یا بطلان دیدگاه یک حکومت است، در مقوله آزادی بیان بین حکومت معصوم و غیر معصوم فرقی نمی کند، چون منتقدین به هر حال آن را اشتباه قلمداد می کنند، یعنی کسانی که منتقد یک حکومت هستند ولو در حکومت علوی یا نبوی باشد، حاکم را معصوم نمیدانند! نمیتوانید بگویید ما معصوم میدانیم پس شما نباید انتقاد کنید!!

بنابراین آزادی بیان در هر حکومتی چه معصوم و چه غیر معصوم یک سقفی دارد و یک کفی، سقف آن برای موافقن، وکف آن برای مخالفین است، منتهی با همان کف کار برای اثبات یا رد احتمال غلط بودن مبنا کفایات می کند، چون اصل این مسئله باید بین نخبگان روشن شود، نه بین عوام مردم!

Mellate Ebrahim;1010054 نوشت:
دلیلی بر حرفتون نیست و اتفاقا برعکس این رو دقیقا میشه امروز هم حس کرد هم دید.

یعنی شما معتقد هستید خطر این حکومت برای امام زمان(عج) بیشتر از حکومتی چون حکومت پهلوی است؟! درست متوجه شدم؟:ghati:
گاهی دشوار بودن یک مطلب بنده را به فکر فرو میبرد و گاهی بدیهی بودن آن!

در هر صورت چه شما این را بپذیرید و چه نپذیرید محور بحث در ورد آزادی بیان همان است که عرض کردم، هر حکومتی که خود را حق می داند منطقی است که مخالفین را در حیطه آزادی بیان محدود کند، یعنی قلمرو آزادی بیان در هر حکومت توسط خود آن حکومت تعیین میشود و این کاملا منطقی است!

مسلم;1010063 نوشت:
منظورم از اقلیت و اکثریت، اقلیت و اکثریت نفری نیست! کم و کیف رسانه ای است،
این نشان میدهد می شود با جذابیت های دروغین مخاطین حکومتی بر حق را جذب خود ساخت! و این نشانه حقانیت نیست!!
امروز در خصوص خود دین آیا تبلیغات دین قوی تر است یا بی دینی؟ اما آیا این نشانه ی بطلان دین است؟

بنده باز متوجه نمی شوم.
این که شما توانایی ندارید و یا زورتان برابر با مخالفین نیست, به این معنی نیست که آزادی ندارید.
و به جای اینکه تلاش خودتون رو بیشتر کنید, بیایید جلوی تلاش و تبلیغِ مخالفین رو بگیرید !!؟

اصلا تا بوده, اکثریت عمدتاً باطل بوده و این برابری کم محقق شده که دنبالش هستید,
لذا بحث سره این هست که آزادی باشد تا دو طرف با هر میزان قدرت حرف و کلامشان را به همه برسانند.
و الا از دید هر تفکری, تفکر مقابلش دارد مردمان را فریب میدهد.
اینجا باید تلاش را زیاد کرد نه اینکه آزادی بیان آنها را سلب کرد, یا محدودی که باز با سلب تفاوتی ندارد.

الان حکومت ما کاملا آزاد هست تفکر ولایت فقیه را تبلیغ و عرضه کند , اما همونقدر نمیگذارد مخالفین عرضه کنند - بعد شما میگویید برابری باشد در بیان تفکر - خب الان برابری است ؟؟؟ الان که ولایت فقیه اتفاقا برتری رسانه ای و عملی دارد.

مسلم;1010063 نوشت:
یعنی شما معتقد هستید خطر این حکومت برای امام زمان(عج) بیشتر از حکومتی چون حکومت پهلوی است؟! درست متوجه شدم؟

ببینید بنده اگر هم پاسخم "" بله "" باشد, واقعا چیز عجیبی نیست.
هم تاریخی در زمان ظهور مسیح ع هم زمان پیامبر ص و بعد از پیامبر ص و حکومت ابوبکر عمر و زمان علی ع و هم بنی عباس -
هم در روایات مثلا ظهور و اخرالزمان - و حتی در قران و نهج البلاغه -
اینطور نیست که حکومت های اسلامی و مذهبی ها , مشکل کمتری با معصوم ع داشته باشند, بلکه واقعا مشکلات اصلی اغلب خود ایشان بودند.

پس مخصوصا بعد از 1000 سال بی معصومی, و سپس ظهور معصوم ع , میتواند آن دین خالص با این دین فعلی تفاوت های ریشه ای حتی داشته باشد - کما اینکه مثال واضح آن زمان ظهور مسیح ع و پیامبر ص بود.
پس ممکن است مهدی بیاید و منقلب و انقلابی شکل دهد در همه چیز که گویا دین جدیدی انگار آورده.

اما در کل حکومت پهلوی که باطل است و ممکن است زور بگوید, منتها ما که اسلامی هستیم, این آزادیِ بیان را بگذاریم - شاید مهدی ع امد و نقد های جدی و ریشه ای نه تنها به ولایت فقیه بلکه به تفکراتِ ما و خیلی مسائل دیگر داشت و ای بسا حکومت را نقد های شدید و ریشه ای کند و مفسدانی را معرفی کند که ما آنها را طاووس ملائکه ی مقربین میشناختیم.

به قول دکتر محمد علی انصاری مفسر قران, خوابی رو از بزرگی نقل میکرد که امام زمان ع آمده و به آنها دستوراتی میدهد که انتظار نداشتند , اینها به جایی که اطاعت کنند, امام زمان را منکر شدند. چون انتظار چنین برخوردی از حضرت نداشتند.

بنده هم همین را میگویم , ممکن است امام زمانی که می اید , باب میل ما نباشد. حداقل بگذاریم تفکراتش را بگوید نشر دهد.
الان هرکس ادعا میکند امام زمان ع هست, فوراً دستگیر و مسخره میشود.
اما همین اشخاص در دیگر کشور ها آزادانه تبلیغ میکنند تا زمانی که اقدام مسلحانه نداشته باشند.

متحیر;1010061 نوشت:

سلام
البته قصد من تبلیغ هیچ دین و فرقه ای نیست
که برای عدم پذیرش هر کدام دلایل قانع کننده شخصی دارم
صرفا جهت اطلاع اغلب مسیحیان بریتانیا پروتستان هستند و کشیشان پروتستان مانند اغلب مردم ازدواج میکنند

سلام
شاید قصد دیگری نداشتید ولی چه کاتولیک و چه پروتستان چه فرقی در اصل داستان میکنه؟! فرهنگی که خانواده رو نابود کرده با روابط آزاد و ...حالا پروتستان ها به همجنس بازی هم اعتقاد داشته باشند.فرقی نمیکنه.ضمن اینکه جناب ملکه رییس عالی کلیسای انگلستانه و فراماسونری و بهاییت و بقیه فرقه ها ساخته و پرداخته همینهاست برای استعمار جهان و بلاهایی که سر ایرانی ها آوردند.زیرمجموعه ملکه هستند خلاصه...

Mellate Ebrahim;1010071 نوشت:
این که شما توانایی ندارید و یا زورتان برابر با مخالفین نیست, به این معنی نیست که آزادی ندارید.
و به جای اینکه تلاش خودتون رو بیشتر کنید, بیایید جلوی تلاش و تبلیغِ مخالفین رو بگیرید !!؟

اصلا تا بوده, اکثریت عمدتاً باطل بوده و این برابری کم محقق شده که دنبالش هستید,
لذا بحث سره این هست که آزادی باشد تا دو طرف با هر میزان قدرت حرف و کلامشان را به همه برسانند.
و الا از دید هر تفکری, تفکر مقابلش دارد مردمان را فریب میدهد.
اینجا باید تلاش را زیاد کرد نه اینکه آزادی بیان آنها را سلب کرد, یا محدودی که باز با سلب تفاوتی ندارد

اینکه دشمن ابزار رسانه ای اش قوی تر از ماست، نشأت گرفته از ضعف ما نیست بلکه نشأت گرفته از قدرت رسانه ای دشمن است، همانطور که در جنگ تحمیلی ما به لحاظ نظامی تما دنیا علیه ما بسیج شده بود! یا در جنگ اقتصادی که دنیا علیه ما بسیج شده، در جنگ فرهنگی هم همینطور است! ده ها شبکه ماهواره ای و ده ها هزار سایت اینترنتی علیه این نظام فعالیت می کنند! خب آیا میشود به لحاظ ابزار مادی با اینها رقابت کرد؟

voa با 45 زبان زنده دنیا، و bbc با 38 زبان زنده دنیا فقط دوتا از این رسانه هاست! شاید بودجه یکی از اینها بیشتر از کل بودجه رسانه ای ایران باشد!

فارغ از این اصلا ما کاری نداریم که دلیل این تفاوت قدرت رسانه ای چیست، حالا یا ما بی عُرضه هستیم، یا دشمن فوق العاده قوی است، اما در نتیجه فرقی نمی کند، آزادی بیان در جایی منطقی و منجر به رشد خواهد شد که مردم با شنیدن حرف دو طرف بهترین را انتخاب کنند، اما اگر مردم فقط سخن یک طرف را شنیدند و سخن شما را نشنیدند حالا به هر دلیلی، این هرگز مایه رشد نخواهد بود، بلکه پیرو آن خواهند شد نه از باب حقانیت آن، بلکه از باب اینکه بروز و نمود بیشتری دارد!

Mellate Ebrahim;1010071 نوشت:
اگر هم پاسخم "" بله "" باشد, واقعا چیز عجیبی نیست.
هم تاریخی در زمان ظهور مسیح ع هم زمان پیامبر ص و بعد از پیامبر ص و حکومت ابوبکر عمر و زمان علی ع و هم بنی عباس -
هم در روایات مثلا ظهور و اخرالزمان - و حتی در قران و نهج البلاغه -
اینطور نیست که حکومت های اسلامی و مذهبی ها , مشکل کمتری با معصوم ع داشته باشند, بلکه واقعا مشکلات اصلی اغلب خود ایشان بودند.

پس مخصوصا بعد از 1000 سال بی معصومی, و سپس ظهور معصوم ع , میتواند آن دین خالص با این دین فعلی تفاوت های ریشه ای حتی داشته باشد - کما اینکه مثال واضح آن زمان ظهور مسیح ع و پیامبر ص بود.
پس ممکن است مهدی بیاید و منقلب و انقلابی شکل دهد در همه چیز که گویا دین جدیدی انگار آورده.

اینکه دین میتواند تحریف شده و مانعی در برابر دین حق شود حرف درستی است، اما توجیه مناسبی برای این نیست که از ترس وقوع چنین امری دین را خودمان از جامعه خارج کنیم!!

مسلم;1010111 نوشت:
اینکه دشمن ابزار رسانه ای اش قوی تر از ماست، نشأت گرفته از ضعف ما نیست بلکه نشأت گرفته از قدرت رسانه ای دشمن است،

خب بنده اگر همین جمله شما هم قبول کنم, شما هم ممکن است دشمنی باشید که نسبت به جبهه ی حق تر از خود, قدرت رسانه ای بیشتری داشته باشید.
علاوه بر این, شما الان توی خیلی از حکومت های جهان میتونید برید ولایت فقیه رو تبلیغ کنید, ماهواره بگیرید و و و.
اینکه بودجه دشمن از شما بیشتر است, فرق میکند با اینکه آزادی برای نشر عقایدتون ندارید.

فرض کنید الان ما در حکومتی در حال زندگی هستیم که تفکراتش مسیحی است.
آیا این ظلم نیست که نگذارد ما عقایدمان را بگوییم, سایت بزنیم کانال بزنیم - دفتری داشته باشیم و ما هم عقایدمون رو به مردم بگوییم و امیدوار باشیم که مردم هدایت بشوند به سمت عقایدمان!

مسلم;1010111 نوشت:
اما اگر مردم فقط سخن یک طرف را شنیدند و سخن شما را نشنیدند حالا به هر دلیلی، این هرگز مایه رشد نخواهد بود،
بلکه پیرو آن خواهند شد نه از باب حقانیت آن، بلکه از باب اینکه بروز و نمود بیشتری دارد!

خب اگر این آزادی برای همه باشد, هر تفکری میتواند عقایدش را بگوید - حالا یکی دنبال سیاهی لشکر میرود, یکی دنبال تجزیه و تحلیل.

اول اینکه معلوم نیست, ای بسا به قول خود شما سخن یک طرف, از قضا تفکر نابِ شیعه بود و شخص شنید و جذب شد و نیازی به شنیدن دیگر سخنان نیست و مایه رشدش هم میشود.
دوم این دیگه مشکلِ اون اشخاصی هست که تفکر نمیکنند و هر سخنی بشنوند میگویند چشم همین درست است.

خب اصلا ما آزادی رو برای همین میگیم که خیالمان راحت باشد دیگر تفکر ها هم هستند که نشر دهند و بتوانیم بشنویم و مطمئن شویم که از ما بهتر نیستند.

شما میگویید نـه, ممکن است مردم را فریب دهند.

آیا ما وکیل وصی مردم هستیم, مردم میشنوند و انتخاب با آنهاست - نمیشود که زوری جلویشان را بگیریم که گول نخورند.

الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ زمر(39) آيه 18

Mellate Ebrahim;1010135 نوشت:
خب بنده اگر همین جمله شما هم قبول کنم, شما هم ممکن است دشمنی باشید که نسبت به جبهه ی حق تر از خود, قدرت رسانه ای بیشتری داشته باشید

ببینید این طبیعی است! من چندین بار عرض کردم هر حکومتی از ابزار خودش برای اهدافش بهره میبرد، ما اصلا نمیخواهیم بگوییم چون قدرت رسانه ای دولتی در ایران در دست طرفداران ولایت فقیه است پس ما بر حق هستیم!!!
اما این طبیعی است که هر حکومتی ایده خودش را بدون محدودیت در بین مردم بیان می کند اما برای دیدگاه های مخالف محدودیت قائل میشود، اگر ناجوانمرد باشد خب از اساس حقی برای مخالفین قائل نمیشود، اما اگر مانند اسلام منصفانه باشد می گوید باید در چارچوب و شرایط باشد تا عوام فریبی نشود!

ببینید هیچ کدام از انبیاء و ائمه(ع) که حاکم بوده اند اجازه نمیدادند یک مخالف برود در میان مردم تبلیغ شرک و بت پرستی کند، اما با استقبال از بحث و مناظره با ایشان استقبال می کردند! در حالی که از نگاه بت پرستان و مشرکین این حکومت معصومین بر باطل بوده است!

پس این اصلا مهم نیست که حکومت در نگاه مخالفین چه جایگاهی دارد، مهم این است که هر حکومت خودش را حق میداند و طبیعتا منطقی است که رفتار مخالفین را محدود می کند.

Mellate Ebrahim;1010135 نوشت:
اینکه بودجه دشمن از شما بیشتر است, فرق میکند با اینکه آزادی برای نشر عقایدتون ندارید.

عرض کردم آزادی هست، منتهی آزادی باید برابر باشه، اگر دیدید که قدرت رسانه ای دشمن قوی تر هست به لحاظ منطقی هیچ اشکالی نداره که اون رو محدود کنید، عرض کردم آزادی بیان یک طرفه هرگز مایه رشد نیست!
اصلا فلسفه آزادی بیان در شرایط نابرابر محقق نخواهد شد، و چنین آزدی بیانی مطلوبیت ندارد، حالا علتش هر چه میخواهد باشد، چه ضعف این جبهه، و چه قوت آن جبهه

Mellate Ebrahim;1010135 نوشت:
فرض کنید الان ما در حکومتی در حال زندگی هستیم که تفکراتش مسیحی است.
آیا این ظلم نیست که نگذارد ما عقایدمان را بگوییم, سایت بزنیم کانال بزنیم - دفتری داشته باشیم و ما هم عقایدمون رو به مردم بگوییم و امیدوار باشیم که مردم هدایت بشوند به سمت عقایدمان!

در این خصوص به صورت کلی نمیشود نظر داد، جزئیات خیلی در این مسئله دخیل است، مثلا رویکرد ما ؛ یعنی یک وقت ما از اسلام سخن میگوییم، یعنی سایت و کانال میزنیم و اسلام را توصیف می کنیم، و یک وقت سایت و کانال میزنیم و مسیحیت را نقد می کنیم! خب این دو رویکرد متفاوت است!

یا قدرت رسانه ای آن حکومت مسیحیت، یعنی یک وقت حرف مسیحیت و دفاعیه مسیحیت هم در دست مردم هست، و یک وقت این دفاعیه به هر دلیلی در دست مردم نیست! خب این هم میتواند در این آزادی دخالت داشته باشد
و شرایط و شاخصه های دیگر...

Mellate Ebrahim;1010135 نوشت:
خب اگر این آزادی برای همه باشد, هر تفکری میتواند عقایدش را بگوید - حالا یکی دنبال سیاهی لشکر میرود, یکی دنبال تجزیه و تحلیل.

شما دقت نمیکنید! اگر آزادی بیان برای همه دیدگاه ها مطلق و بی حد و مرز باشد آن تفکری بیشترین جذب را خواهد داشت که به لحاظ اقتصادی و ابزار رسانه ای بیشترین قدرت را داشته باشد، همانطور که یکی از نقدهای ویژه به دموکراسی همین است، که دموکراسی موجب حاکمیت شایسته ترین نمیشود، موجب حاکمیت کسی می شود که قدرت اقتصادی و تبلیغی و رسانه ای بیشتری داشته باشد.

مسلم;1010144 نوشت:
ببینید این طبیعی است! من چندین بار عرض کردم هر حکومتی از ابزار خودش برای اهدافش بهره میبرد،
اما این طبیعی است که هر حکومتی ایده خودش را بدون محدودیت در بین مردم بیان می کند اما برای دیدگاه های مخالف محدودیت قائل میشود،

جناب مسلم به نظر بنده خب این طبیعی بودنِ غلط هست و این نامردی و خودخواهی و یک قانون بشری است.
اصلا چرا باید برای دیدگاه های مخالف محدودیت قائل شوند ؟

مسلم;1010144 نوشت:
اگر ناجوانمرد باشد خب از اساس حقی برای مخالفین قائل نمیشود،

بله خب این هم که کلا باطل و دیکتاتوری و ظلم هست و حرفی نیست.

مسلم;1010144 نوشت:
اما اگر مانند اسلام منصفانه باشد می گوید باید در چارچوب و شرایط باشد تا عوام فریبی نشود!

این مورد هم اگر چارچوب و شرایط قرار است به مورد بالا ختم شود, باز هم منصفانه نیست.
چارچوب و شرایط منصفانه این می شود که مردم بتوانند عقایدشان را بنویسند و بگویند. حال طرفدار یک عقیده 100 نفر میشود و یک عقیده 10 نفر.

اما اگر قرار باشد یک چارچوب و شرایط به نفع خودشان تعریف کنند این باز میشود همون دیکتاتوری - چارچوبی تعریف کرده که منافع خودش را در نظر گرفته نه چارچوبی منصفانه و مورد رضای خدا.

شما احتمالا میگویید در حکومت معصوم ع, نشر کتاب الحادیِ یک دانشمند مثلا تکاملی زیست شناسی را ممنوع و آتش میزنند و اگر دانشمند به نشر این تفکر ادامه دهد, زندان و کشته می شود -
دقیقا مثل برخوردِ کلیسا با گالیله. و این دانشمند نمیتواند تدریس کند.
خب این نه انسانیست نه منصفانه نه عقلی - و ما هم که اصلا حکومت معصوم ع رو ندیدیم با جزئیات که بگیم اینطور هست.

علاوه بر این, خب اون نهایتا حکومت معصوم ع هست, فعلا که ما حکومت معصوم ع ندیدیم و نداریم.
یعنی بر فرضِ اینکه در حکومت معصوم هم چنین باشد, باز این درست نیست که ما الان حکومت فعلیِ غیر معصوم رو مثل حکومت معصوم ع قرار بدیم.
چون ممکنه همین کتاب الحادیِ دانشمند, خودش حاملِ حقایقی باشد که مورد قبول معصوم هست. و یا اینکه معصوم در زمان خودش با نشرش مشکلی نداشته باشد چون به آن جواب میدهد و برتریِ علمی اش هم ثابت تر میشود.

مسلم;1010144 نوشت:
عرض کردم آزادی هست، منتهی آزادی باید برابر باشه، اگر دیدید که قدرت رسانه ای دشمن قوی تر هست به لحاظ منطقی هیچ اشکالی نداره که اون رو محدود کنید،

خب من همین هم اصلا قبول میکنم.
اما مشکل اینه که شما دشمن رو کل جهان فرض کردید و خودتون یک طرف / و حالا ما 10 نفریم که مثلا مخالف ولایت فقیه هستیم و مثلا کل جهان رو دشمن خودمون میدونیم و از طرفی با شما هم مخالفیم.
جهان>شما
شما>ما
شما قدرت رسانه ای جهان رو محدود کردید تا مثلا مساویِ شما بشه. قبول.
اما ما چی ؟
طبق اصول خودتون که گفتید آزادی بیان در یه سطح برابر باشه, الان شما باید دست مارو بگیرید تا لااقل برابری بشه در نشر عقاید. الان صدای ما به هیچ جا نمیرسه طبیعتا.

مسلم;1010144 نوشت:
اگر آزادی بیان برای همه دیدگاه ها مطلق و بی حد و مرز باشد آن تفکری بیشترین جذب را خواهد داشت که به لحاظ اقتصادی و ابزار رسانه ای بیشترین قدرت را داشته باشد، همانطور که یکی از نقدهای ویژه به دموکراسی همین است، که دموکراسی موجب حاکمیت شایسته ترین نمیشود، موجب حاکمیت کسی می شود که قدرت اقتصادی و تبلیغی و رسانه ای بیشتری داشته باشد.

خب بله دموکراسی هم باطل چون نیت های مختلفی دخیل هست و رای اکثریت هم معلوم نیست درست و مورد رضای خدا باشد.

اما اینکه میگویید هرکه بیشتر هزینه کند و تبلیغ, نتیجه میگیرد , خب بگیرد - مردم عقل دارند - باید بفهمند لزوما هجوم اکثریت و تمایلشان به یک تفکر و تبلیغات گسترده, دلیل بر حقانیتشان نیست.
دستگاه تبلیغاتیِ معاویه هم قوی بود, این دلیلی برای نجاتِ قاتلین حسین ع روز قیامت نمیشود.

مسلم;1010062 نوشت:
با سلام و احترام

رشته بنده چه در کارشناسی، چه ارشد و چه دکتری همین مباحث کلامی و نقد ادیان بوده، سخن در این باره زیاد دارم، هم در اصل سخنانتان، و هم در حواشی آن، هم از محتوا، و هم از لحن کلامتان، هم از بطلان اعتقادات مسیحیت، هم از ظلمی که مسیحیت تحریف شده در حق مقوله ی دین کرده، هم از ظواهر فریبنده ای که نشانه حقانیت قلمداد شده، و... اما چاره ای جز سکوت ندارم تا تاپیک از محور و موضوعش خارج نشود...!!

وقت زیاده ناراحت نباشید
فعلا که همین دین ناقص داره تمام شبهات من رو یکی پس از دیگری جواب میده و من نتونستم شبهه ای بهش بزنم که پاسخگو نباشه
تمام شبهاتی که هفت ساله دارم تو این سایت میزارم حداقلش برای من دارن حل میشن

با کمال میل روز شماری می‌کنم ببینم چجوری میخواین ثابت کنین حرفتون رو

فرشته برمیگردد;1010149 نوشت:
با کمال میل روز شماری می‌کنم ببینم چجوری میخواین ثابت کنین حرفتون رو

فرشته برمیگردد;1010149 نوشت:
همین دین ناقص داره تمام شبهات من رو یکی پس از دیگری جواب میده و من نتونستم شبهه ای بهش بزنم که پاسخگو نباشه

در این تاپیک که نه!! عرض کردم محوریت این تاپیک باید حفظ شود، شما میتوانید در تاپیک مستقلی این بحث را دنبال کنید.
عجالتا شما در مورد تثلیث، و همچنین در مورد سند مسیحیت و متون دینی آن بررسی هایی بفرمایید

Mellate Ebrahim;1010147 نوشت:
جناب مسلم به نظر بنده خب این طبیعی بودنِ غلط هست و این نامردی و خودخواهی و یک قانون بشری است.
اصلا چرا باید برای دیدگاه های مخالف محدودیت قائل شوند ؟

Mellate Ebrahim;1010147 نوشت:
این مورد هم اگر چارچوب و شرایط قرار است به مورد بالا ختم شود, باز هم منصفانه نیست.
چارچوب و شرایط منصفانه این می شود که مردم بتوانند عقایدشان را بنویسند و بگویند. حال طرفدار یک عقیده 100 نفر میشود و یک عقیده 10 نفر.

اما اگر قرار باشد یک چارچوب و شرایط به نفع خودشان تعریف کنند این باز میشود همون دیکتاتوری - چارچوبی تعریف کرده که منافع خودش را در نظر گرفته نه چارچوبی منصفانه و مورد رضای خدا

اتفاقا همین مورد رضای خداست و خود اسلام هم همین را تایید کرده است، یعنی بر تبلیغ همه جانبه اسلام تاکید کرده است، اما از طرف مقابل کفر و شرک را به رسیمت نشناخته، اجازه نشر کتب ضاله را نمیدهد، و حکم مرتد را اعدام اعلام کرده است!

Mellate Ebrahim;1010147 نوشت:
شما قدرت رسانه ای جهان رو محدود کردید تا مثلا مساویِ شما بشه. قبول.
اما ما چی ؟
طبق اصول خودتون که گفتید آزادی بیان در یه سطح برابر باشه, الان شما باید دست مارو بگیرید تا لااقل برابری بشه در نشر عقاید. الان صدای ما به هیچ جا نمیرسه طبیعتا.

ای بابا شما چرا دوباره از آن طرف افتادید؟! هیچ حکومتی به مخالفین خودش که کمک نمی کند!! آزادی بیان که این نیست که ما کمک کنیم مخالفین حرفشان را بزنند!!
آزادی بیان این است که تا سخن مخالفین، پررنگ تر از سخن ما نشده آزادند سخنشان را بیان کنند، نه اینکه سخنان مخالفین کمرنگ تر از خودمان را پررنگ کنیم!!

Mellate Ebrahim;1010147 نوشت:
اینکه میگویید هرکه بیشتر هزینه کند و تبلیغ, نتیجه میگیرد , خب بگیرد - مردم عقل دارند - باید بفهمند لزوما هجوم اکثریت و تمایلشان به یک تفکر و تبلیغات گسترده, دلیل بر حقانیتشان نیست.
دستگاه تبلیغاتیِ معاویه هم قوی بود, این دلیلی برای نجاتِ قاتلین حسین ع روز قیامت نمیشود

اینکه در آخرت دلیل برای نجاتشان ندارند که حرف نیست؛ سخن در این است که حالا که مردم عقل دارند جبهه مقابل حق باید آزد گذارده شوند؟ هرگز اسلام چنین دیدگاهی ندارد، احکام ارتداد و تحریم کتب ضاله و مانند آن مصادیقی از این رویکرد اسلام به شمار می روند

مسلم;1010219 نوشت:
آزادی بیان این است که تا سخن مخالفین، پررنگ تر از سخن ما نشده آزادند سخنشان را بیان کنند

دوست عزیز تمام مشکل ما روشن شدن مرزهایی که شما برای آزادی بیان قائل هستید میباشد. این سخن شما به روشنی تمام کارکرد آزادی بیان را معطل می گذارد.

اینگونه تلقی از آزادی بیان شما را علاوه بر اینکه در مضان استبداد فکری قرار میدهد (که عملا مخالف آزادی بیان هستید ) بلکه اتهام ریاکاری را نیز بدان می افزاید.
اشکال عمده شما به طور خاص در این مبحث و به طور عام در کلیه مباحث! این است که از پیش قضاوت کرده اید. تفکر خودتان را برحق کامل میدانید لذا برای هر تفکری که با شما زاویه داشته باشد محلی از اعراب قائل نیستید . لذا با این پیش زمینه پرواضح است که از نظر شما بیان هرگونه سخنی خلاف باور برحق تان الزامی نداشته بلکه امری بیهوده هم به نظر میرسد. وگرنه اینکه بفرمایید آزادی بیان تا زمانی که تاثیر بسزایی نداشته باشد مجاز است چه تفاوتی با نبودش دارد!
گر پایبندی کامل به آزادی بیان داشته باشید به نظر میرسد امکان مقابله با افکار دیگر برایتان فراهم نیست ، پس باید آزادی بیان نباشد! (که البته شما این را تعبیر به قدرت رسانه ای و تبلیغی طرف مقابل مینمایید که جای بحث دارد.) حال اگر به طور کامل آزادی بیان را منکوب کنید ، پرواضح است انکار کامل آزادی بیان از سوی شما به دلیل انکار یکی از مظاهر مدرنیته هزینه سنگین تری در بردارد. لذا بهترین انتخاب برای شما آزادی بیان بشدت محدود خواهد بود. یعنی میفرمایید آزادی بیان تا جایی مجاز است که حاصل آن یا به تایید تفکر شما بیانجامد وگرنه به هیچ وجه به نظرات مخالف که تاثیری در دیگران داشته باشد اجازه بروز و ظهور نمیدهید.

به دیگر سخن بلحاظ استراتژی(!) کم هزینه ترین کار برای شما همین انتخاب است! ولی توجه ندارید که عملا این انتخاب با محدودیت کامل آزادی بیان هیچ تفاوتی ندارد.

مثلا بلحاظ مصداقی بفرمایید چه اشکالی دارد که مثلا شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی برنامه های مناظره بین بی خدایان و اسلام گرایان برگزار کند؟ یا چه اشکالی دارد که موافقان و مخالفان نظریه ولایت فقیه (که هر دو طرف مسلمان شیعه 12امامی هم هستند) بتوانند در تلوزیون کشور در مقابل همدیگر اظهار نظر کنند؟

مسلم;1010219 نوشت:
اتفاقا همین مورد رضای خداست و خود اسلام هم همین را تایید کرده است، یعنی بر تبلیغ همه جانبه اسلام تاکید کرده است، اما از طرف مقابل کفر و شرک را به رسیمت نشناخته، اجازه نشر کتب ضاله را نمیدهد، و حکم مرتد را اعدام اعلام کرده است!

بله - شما میگویید مورد رضای خداست چون معتقدید این حکومت و اسلام همان است که خدا خواسته.
درنتیجه اگر تفکر اسلامیِ دیگری مخالف شما باشد, مطمئنید که او باطل است, در غیر این صورت نمیگفتید خدا این را گفته.
خدا نهایتا چنین چیزی را برای حکومت اسلامیِ واقعی و معصوم گفته, نه برای هر حکومتی که خیال میکند راهِ خدا را می رود, چون همان مواردِ بخیال شما کفر و شرک و ضال, ممکن است حق باشد که قبلا گفتم مثال های پیامبر و مسیح ع و یا مقداری از حق در او باشد که شما ندانید.

مسلم;1010219 نوشت:
ای بابا شما چرا دوباره از آن طرف افتادید؟! هیچ حکومتی به مخالفین خودش که کمک نمی کند!! آزادی بیان که این نیست که ما کمک کنیم مخالفین حرفشان را بزنند!!
آزادی بیان این است که تا سخن مخالفین، پررنگ تر از سخن ما نشده آزادند سخنشان را بیان کنند، نه اینکه سخنان مخالفین کمرنگ تر از خودمان را پررنگ کنیم!!

خب پس عقیده ی حکومت ولایت فقیه شد این :

مخالفین حتی اگر خدا با تفکر آنها موافق باشد, تا زمانی که برای حکومت ولایت فقیه خطری عقیدتی ندارند آزادند در غیر این صورت با آنها برخورد میشود حتی اگر حکومت ولایت فقیه مورد رضای خدا نباشد.

دیگه بحث ما به آخرش رسیده تقریبا.

شما بنا رو مثل هر حکومتِ دیگری (اغلب دیکتاتوری ها یا حکومت های به اسمِ دین) بر این گذاشتید که حق هستید و مورد رضای خدا.
در نتیجه تمام حکومت ها بلاخره حتی اگر باطل هم باشند تمام تلاششان بر حفظِ حکومتشان هست - حتی اگر باطل باشند.
پس آزادیِ بیان تقریبا همچنان بی معناست در این مدل حکومت ها.

چون نمیذارند مردم انتخاب کنند - چون خودشون رو صاحب و مالک مردم و حکومت میدونند - حکومت های دینیِ غیر معصوم هم همیشه گفتند این همان هست که خدا گفته.

پس آخرش به این نتیجه رسیدیم که آزادی بیان نیست. بله فقط توهم آزادی داره تزریق میشه.
یعنی واقعا یک آزادیِ محدودِ بی ارزش و یک آزادیِ بی معنی و بی خود و بی هدف.

بنده با اینکه حکومت های دموکراسی رو قبول ندارم اما باز باید بگم بهتر هستند تا این نوع حکومت ها.
و واقعا هم میبینیم هر کس هر مدل عقیده ای داره در اون حکومت ها در معرض دید میذاره.

جناب مسلم شما میگید که شما حق هستید
بنده میگم ممکنه نباشید
بحث می کنیم , هر دومون نظراتمون برای هم قانع کننده نیست
اینجا میخوایم دوتامون کتاب بنویسیم و نشر بدیم

شما آزادی چون قدرت و حکومت دستتون هست حتی اگر باطل و مورد رضای خدا نباشید
اما من آزاد نیستم چون قدرت دستم نیست حتی اگر مورد رضای خدا باشم و یا اصلا دو تامون مورد رضای خدا نباشیم.

اما شما با زور جلوی بنده رو میگیرید.

این نه انسانیت نه اخلاقی نه دینی نه عقلی نه نقلی. (حداقل برای حکومتی که در راس اون غیر معصوم هست).

مسلم;1010219 نوشت:
اتفاقا همین مورد رضای خداست و خود اسلام هم همین را تایید کرده است، یعنی بر تبلیغ همه جانبه اسلام تاکید کرده است، اما از طرف مقابل کفر و شرک را به رسیمت نشناخته، اجازه نشر کتب ضاله را نمیدهد، و حکم مرتد را اعدام اعلام کرده است!

با سلام و احترام

جناب مسلم اینکه میفرمایید اسلام کفر و شرک را تایید نکرده است، درست.

اما درباره نشر کتب ضاله و اعدام مرتد
اختلافات فقهی آیا وجود دارد یا خیر؟
اگر فرض هم کنیم اصل این دو حکم جزو بدیهیات باشد
اما درباره شرایط و حدودش اختلاف است.

و عرضم این است که سخن شما در جایی اسلامی است که اجتهادی نباشد.
اما وقتی مجتهدان و علما در یک مسئله اسلامی، اختلاف دارند. این را نباید با احکام غیر اختلافی و بدیهی قیاس کرد.

پس آنچه شما به اسلام نسبت میدهید، نسبت درستی نیست تا بتوانید از آن به نفع خود بهره ببرید.

مرجعی گفته ولایت مطلقه جایز نیست.
دیگری میگوید ولایت مطلقه جایز است.

اینجا آن مرجع حق دارد رساله و کتاب بنویسد و ولایت مطلقه را غیر جایز بداند.
اینجا شما بلندگوی اسلام نیستید تا دیگران را با قیاس به عناوینی مثل کفر و شرک، از آزادی بیان محروم کنید.
البته تصور نشود من مدافع نظر مخالفان شما درباره ولایت فقیه هستم. این را در باب آزادی بیان عرض کردم
یا حق

مسلم;1010219 نوشت:
اتفاقا همین مورد رضای خداست و خود اسلام هم همین را تایید کرده است، یعنی بر تبلیغ همه جانبه اسلام تاکید کرده است، اما از طرف مقابل کفر و شرک را به رسیمت نشناخته، اجازه نشر کتب ضاله را نمیدهد، و حکم مرتد را اعدام اعلام کرده است!

با سلام و احترام

جناب مسلم اینکه میفرمایید اسلام کفر و شرک را تایید نکرده است، درست.

اما درباره نشر کتب ضاله و اعدام مرتد
اختلافات فقهی آیا وجود دارد یا خیر؟
اگر فرض هم کنیم اصل این دو حکم جزو بدیهیات باشد
اما درباره شرایط و حدودش اختلاف است.

و عرضم این است که سخن شما در جایی اسلامی است که اجتهادی نباشد.
اما وقتی مجتهدان و علما در یک مسئله اسلامی، اختلاف دارند. این را نباید با احکام غیر اختلافی و بدیهی قیاس کرد.

پس آنچه شما به اسلام نسبت میدهید، نسبت درستی نیست تا بتوانید از آن به نفع خود بهره ببرید.

مرجعی گفته ولایت مطلقه جایز نیست.
دیگری میگوید ولایت مطلقه جایز است.

اینجا آن مرجع حق دارد رساله و کتاب بنویسد و ولایت مطلقه را غیر جایز بداند.
اینجا شما بلندگوی اسلام نیستید تا دیگران را با قیاس به عناوینی مثل کفر و شرک، از آزادی بیان محروم کنید.
البته تصور نشود من مدافع نظر مخالفان شما درباره ولایت فقیه هستم. این را در باب آزادی بیان عرض کردم
یا حق

manmehdiam;1010220 نوشت:
اینگونه تلقی از آزادی بیان شما را علاوه بر اینکه در مضان استبداد فکری قرار میدهد (که عملا مخالف آزادی بیان هستید ) بلکه اتهام ریاکاری را نیز بدان می افزاید.
اشکال عمده شما به طور خاص در این مبحث و به طور عام در کلیه مباحث! این است که از پیش قضاوت کرده اید. تفکر خودتان را برحق کامل میدانید لذا برای هر تفکری که با شما زاویه داشته باشد محلی از اعراب قائل نیستید . لذا با این پیش زمینه پرواضح است که از نظر شما بیان هرگونه سخنی خلاف باور برحق تان الزامی نداشته بلکه امری بیهوده هم به نظر میرسد. وگرنه اینکه بفرمایید آزادی بیان تا زمانی که تاثیر بسزایی نداشته باشد مجاز است چه تفاوتی با نبودش دارد!

فکر می کنم پست های پیشین بنده را نخوانده اید، وگرنه چنین اشکال نمیگرفتید
بنده عرض کردم آزادی بیان باید در شریط مساوی باشد، که پذیرش نشأت گرفته از کیفیت قول باشد، نه کمیّت آن
اگر دشمن شما به لحاظ رسانه ای قوی تر از شما باشد و در هر روستایی یک مبلّغ بفرستد خب مردم بدون اینکه سخن شما را بدانند جذب آن میشوند، چون یک دیدگاه باطل بدون رقیب دارد مطرح میشود!
به همین خاطر حکومت حق دارد آزادی بیان را در شرایط مساوی نگه دارد، من عرض نکردم که آن را تضعیف کند!
مثلا اگر کسی خواست برود در یک روستا عرفان حلقه را تبلیغ کند خب رها کردن او آزادی بیان نیست، حماقت است! آزادی بیان در صورتی محقق خواهد شد که او حرفش را که میزند شما هم یک مبلغ نقد عرفان حلقه داشته باشید تا مردم حرف او را هم بشنوند تا با چشم باز تصمیم بگیرند.

manmehdiam;1010220 نوشت:
یعنی میفرمایید آزادی بیان تا جایی مجاز است که حاصل آن یا به تایید تفکر شما بیانجامد وگرنه به هیچ وجه به نظرات مخالف که تاثیری در دیگران داشته باشد اجازه بروز و ظهور نمیدهید.

بنابراین چنین نتیجه گیری که شما فرموده اید غیر منصفانه است

manmehdiam;1010220 نوشت:
مثلا بلحاظ مصداقی بفرمایید چه اشکالی دارد که مثلا شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی برنامه های مناظره بین بی خدایان و اسلام گرایان برگزار کند؟ یا چه اشکالی دارد که موافقان و مخالفان نظریه ولایت فقیه (که هر دو طرف مسلمان شیعه 12امامی هم هستند) بتوانند در تلوزیون کشور در مقابل همدیگر اظهار نظر کنند؟

از نظر بنده هیچ اشکالی ندارد...، اتفاقا اگر روزی رئیس صدا و سیما شوم روی آن فکر خواهم کرد، یا رئیس سازمان صدا و سیما با بنده مشورت کند آن را پیشنهاد خواهم دادhappy
چون من به حقانیت اسلام و ولایت فقیه یقین دارم و میدانم این مناظرات میتواند بسیاری را به دامن اسلام برگرداند.
اما این احتمال را میدهم که آقایان از حواشی این مسئله واهمه دارند، چون متاسفانه هنوز صداقت، و اخلاق حتی در مناظرات تلویزیونی در میان رده های بالا گاهی زیر پا گذاشته میشود!
البته احتمالات دیگری هم وجود دارد مانند اینکه طرح این مسائل را چیزی میدانند که در ذهن مردم نیست و خودش دغدغه ایجاد می کند، یعنی آنقدر گسترده نیست و هنوز نیاز به واکسینه کردن ندارد.

نمیخواهم از این فرض ها دفاع کنم، میخواهم عرض کنم ضرورتا نباید این نوع عملکردها مخالفت با آزادی بیان معنا کرد!

Mellate Ebrahim;1010222 نوشت:
بله - شما میگویید مورد رضای خداست چون معتقدید این حکومت و اسلام همان است که خدا خواسته.


خواهش میکنم دقت بفرمایید، بنده چدین بار عرض کردم بحث اصلا بر سر دفاع از نظریه خاصی نیست، بحث بر سر مشی اسلام در آزادی بیان است، اسلام و تمام حکومت های جهان حیطه آزادی موافق و مخالف را متفاوت تعریف می کنند، اما کاملا اجازه ابراز نظر به مخالفین میدهند، یعنی حداقل ها را به همه میدهند.

Mellate Ebrahim;1010222 نوشت:
مخالفین حتی اگر خدا با تفکر آنها موافق باشد, تا زمانی که برای حکومت ولایت فقیه خطری عقیدتی ندارند آزادند در غیر این صورت با آنها برخورد میشود حتی اگر حکومت ولایت فقیه مورد رضای خدا نباشد.

جمله شما درست است اما دو مسئله :
اول اینکه منظور از خطری که میتواند موجب برخورد شود خطر رفتاری یا آزادی بیان خارج از چارچوب است، وگرنه اگر با آزادی بیان در چارچوب و با شرایط مردم را به خود جذب کردند اینجا این خطر توجیهی برای سلب آزادی بیان نیست، چون معلوم میشود چنین جذبی به خاطر خود آن قول است، نه عوام فریبی!

و دوم اینکه لحن شما به گونه ای است که به جای منطق احساسات مخاطب را تحریک می کند، جمله شما مانند این است که من بگویم:
مخالفین وجود خدا حتی اگر حق با آنها باشد تا زمانی ک خطری عقیدتی ندارند آزاد هستند، در غیر این صورت با آنها برخورد میش.د حتی اگر بر حق باشند!!

اما آزادی بیان پیش از قضاوت است، سخن در این است که هر حکومتی بالاخره آزادی بیان را برای مخالفین خودش محدود می کند، اصلا کار نداریم اصل آن حکومت بر حق است یا خیر، ما این رفتار منطقی است، چون رفتری غیر از این برخلاف مصالح آن کشور و حکومت است، پس باید سخن را ببریم روی اصل آن مبانی، وگرنه به لحاظ آزادی بیان اشکالی متوجه ایشان نیست.

Mellate Ebrahim;1010222 نوشت:
بنده با اینکه حکومت های دموکراسی رو قبول ندارم اما باز باید بگم بهتر هستند تا این نوع حکومت ها.
و واقعا هم میبینیم هر کس هر مدل عقیده ای داره در اون حکومت ها در معرض دید میذاره.

شما هیچ حکومتی را نخواهید یافت که بین موافقین و مخالفین در آزادی بیان تفاوتی قائل نشود

Mellate Ebrahim;1010222 نوشت:
دیگه بحث ما به آخرش رسیده تقریبا.

شما بنا رو مثل هر حکومتِ دیگری (اغلب دیکتاتوری ها یا حکومت های به اسمِ دین) بر این گذاشتید که حق هستید و مورد رضای خدا.
در نتیجه تمام حکومت ها بلاخره حتی اگر باطل هم باشند تمام تلاششان بر حفظِ حکومتشان هست - حتی اگر باطل باشند.
پس آزادیِ بیان تقریبا همچنان بی معناست در این مدل حکومت ها.

چون نمیذارند مردم انتخاب کنند - چون خودشون رو صاحب و مالک مردم و حکومت میدونند - حکومت های دینیِ غیر معصوم هم همیشه گفتند این همان هست که خدا گفته.

پس آخرش به این نتیجه رسیدیم که آزادی بیان نیست. بله فقط توهم آزادی داره تزریق میشه.
یعنی واقعا یک آزادیِ محدودِ بی ارزش و یک آزادیِ بی معنی و بی خود و بی هدف

اشکال شما را جواب دادم، آزادی بیان تنها در صورتی است که دو طرف مساوی باشند به لحاظ کمّی، وگرنه شخص به جای جذب کیفی، به خاطر کمیّت یک دیدگاه به آن جذب خواهد شد
حکومت دینی میگوید آزادی بیان در جایی مثمر ثمر است که مردم حرف هر دو طرف را بشنوند، این حرف، حرف غیر منطقی و توقع بزرگی است؟

اما اشکال شما اگر به حکومت فقیه وارد باشد، به حکومت های دینی هم وارد است، چون مخالفین آن حکومت ها هم میگفتند شما خود را بر حق می دانید و آزادی ما را محدود کرده اید!
مشرکین میگفتند از کجا معلوم که شرک و کفر بر حق نباشد که شما آزادی ما را محدود کرده اید!
خب شما چه جوابی به این دسته از مشرکین و بت پرستان میدهید، دقیقا ما همان جواب را اینجا میدهیم.

بیت المعمور;1010224 نوشت:
مرجعی گفته ولایت مطلقه جایز نیست.
دیگری میگوید ولایت مطلقه جایز است.

بر فرض که کسی گفت مرجع تقید من معتقد به ولایت مطلقه نیست، خب نتیجه اش این میشود که او و مرجعش و هم فکرانش نباید حکومت تشکیل دهند، اما نمیتواند رفتار سایر مراجع و مقلدین ایشان را نقد کند!!
این خودش یک بحث تخصصی است
ثانیا ما اگر دلیلی بر اثبات ولایت فقیه نداشته باشیم، دلیلی بر ضدیت با آن هم نداریم! بنابراین این از اساس اشتباه است که گمان کنیم که فقهای مخالف ولایت مطلقه فقیه می گویند این حکومت باید سرنگون شود!
عمده کسانی که در شبکه های مجازی، یا رسانه ها و ماهواره ها نظرات فقها را در رد ولایت مطلقه برای عموم مردم نقل می کنند، دنبال تضعیف نطام بوده و چنین نتیجه گیری از آن میکنند که روشن است صحیح نیست!

بیت المعمور;1010224 نوشت:
اما درباره نشر کتب ضاله و اعدام مرتد
اختلافات فقهی آیا وجود دارد یا خیر؟

من اصلا کاری با این مصادیقی که به عنوان مثال عرض کردم ندارم، من فقط یک سوال از شما میپرسم، آیا گستره آزادی بیان برای موافقین و مخالفین حکومت انبیا و ائمه(ع) یکسان بوده است؟ یعنی همانطور که به مبلغین دین اجازه ازادی فعالیت میدادند به مخالفین هم اجازه فعالیت می دادند یا خیر؟!

مسلم;1010383 نوشت:
[=113]
من اصلا کاری با این مصادیقی که به عنوان مثال عرض کردم ندارم، من فقط یک سوال از شما میپرسم، آیا گستره آزادی بیان برای موافقین و مخالفین حکومت انبیا و ائمه(ع) یکسان بوده است؟ یعنی همانطور که به مبلغین دین اجازه ازادی فعالیت میدادند به مخالفین هم اجازه فعالیت می دادند یا خیر؟!

با سلام

جناب مسلم بد نیست هر از گاهی به پست استارتر مراجعه داشته باشید.
آنجا ایشان می گوید یک شیعه غیر معتقد ...

بنده به شما حق دادم که پیامبر نسبت به کفار و مشرکان، آزادی بیان نمی دادند.

اما عرض بنده این بود که شیعه ی غیر معتقد ربطی به کفار و مشرکین ندارد.
شما نمیتوانید بگوید ولایت مطلقه همان اسلام است
و جلوی نشر کتب علمای شیعه که بر ضد ولایت مطلقه کتاب می نویسند را بگیرید...

مسلم;1010383 نوشت:
بر فرض که کسی گفت مرجع تقید من معتقد به ولایت مطلقه نیست، خب نتیجه اش این میشود که او و مرجعش و هم فکرانش نباید حکومت تشکیل دهند، اما نمیتواند رفتار سایر مراجع و مقلدین ایشان را نقد کند!!
این خودش یک بحث تخصصی است
ثانیا ما اگر دلیلی بر اثبات ولایت فقیه نداشته باشیم، دلیلی بر ضدیت با آن هم نداریم! بنابراین این از اساس اشتباه است که گمان کنیم که فقهای مخالف ولایت مطلقه فقیه می گویند این حکومت باید سرنگون شود!
عمده کسانی که در شبکه های مجازی، یا رسانه ها و ماهواره ها نظرات فقها را در رد ولایت مطلقه برای عموم مردم نقل می کنند، دنبال تضعیف نطام بوده و چنین نتیجه گیری از آن میکنند که روشن است صحیح نیست!


نتیجه چه میشود؟

نتیجه این است که طرفداران ولایت مطلقه
و مخالفان ولایت مطلقه
دست از تحمیل بر دارند.

یعنی نه طرفداران ولایت مطلقه حق دارند جلوی آزادی بیان مخالفان ولایت مطلقه را بگیرند.

و نه مخالفان ولایت مطلقه حق دارند ،مقلدان طرفداران ولایت مطلقه را به امری وادار کنند.

مثلا مخالفان می گویند ولایت مطلقه نامشروع است.
در نتیجه مقلدان این گروه، در رای گیری شرکت نمی کنند.

موافقان ولایت مطلقه، حفظ ولایت مطلقه را واجب میدانند و مقلدین آنها در رای گیری شرکت می کنند.

این لازمه تکالیف دینی است.
ربطی به ضدیت با نظام ندارد.

اسلام اجازه نمی دهد مقلدین یک طرف، مقلدین طرف دیگر را مجبور به کاری کند.

اما ظاهرا طرفداران ولایت مطلقه این مسئله را قبول ندارند.
البته مخالفانی هم که فرمان به اجبار و تحمیل می کنند، شامل این حکم هستند.

پس اگر مرجعی گفت، فلانی ولایت مطلقه ندارد
فلانی اعلم نیست
نظر خودش را به مقلدین خویش اعلام کرده است
پس نباید جلوی نشر کتب علما و مراجع مخالف را گرفت.

مسلم;1010381 نوشت:
نده عرض کردم آزادی بیان باید در شریط مساوی باشد، که پذیرش نشأت گرفته از کیفیت قول باشد، نه کمیّت آن
اگر دشمن شما به لحاظ رسانه ای قوی تر از شما باشد و در هر روستایی یک مبلّغ بفرستد خب مردم بدون اینکه سخن شما را بدانند جذب آن میشوند، چون یک دیدگاه باطل بدون رقیب دارد مطرح میشود!

درود بر شما!
دقیقا همین فرمایش شما را ما عرض میکنیم. در اصل در این فرمایش شما نقطه نظر ما و انتقادی که وارد میکنیم را بیان فرمودید.

مسلم;1010381 نوشت:
به همین خاطر حکومت حق دارد آزادی بیان را در شرایط مساوی نگه دارد، من عرض نکردم که آن را تضعیف کند!

باز هم درود بر شما! ولی به نظر میرسد که حکومت اینکه شما میفرمایید را قبول ندارد و اینگونه عمل نمینماید. ای کاش اینگونه بود!

مسلم;1010381 نوشت:
بنابراین چنین نتیجه گیری که شما فرموده اید غیر منصفانه است

بله اگر فرمایش شما محقق بود (حکومت آزادی بیان را تضعیف نمیکرد و در شرایط مساوی نگه میداشت) عرایض مخلص غیرمنصفانه بود. ولی به نظر میرسد که اینگونه عمل نمینماید!

مسلم;1010381 نوشت:
از نظر بنده هیچ اشکالی ندارد...، اتفاقا اگر روزی رئیس صدا و سیما شوم روی آن فکر خواهم کرد، یا رئیس سازمان صدا و سیما با بنده مشورت کند آن را پیشنهاد خواهم داد

جناب مسلم اگر شما روزی خواستید نماینده مجلسی ! چیزی شوید حتما آدرس ستاد انتخاباتی تان را به من بدهید . مخلص از طرفداران شما هستم!!!! البته حدس مخلص آن است که دولت شما دولت مستعجل خواهد بود! شما یا در مقام تصمیم گیری در چنین امور حساس نخواهید بود، و به آن نخواهید رسید یا هم اگر برسید به کنار زده خواهید شد! قاطبه طرفداران حکومت چنین امری که شما پیشنهاد بدهید را نخواهند پذیرفت

مسلم;1010381 نوشت:
چون من به حقانیت اسلام و ولایت فقیه یقین دارم و میدانم این مناظرات میتواند بسیاری را به دامن اسلام برگرداند.
اما این احتمال را میدهم که آقایان از حواشی این مسئله واهمه دارند، چون متاسفانه هنوز صداقت، و اخلاق حتی در مناظرات تلویزیونی در میان رده های بالا گاهی زیر پا گذاشته میشود!
البته احتمالات دیگری هم وجود دارد مانند اینکه طرح این مسائل را چیزی میدانند که در ذهن مردم نیست و خودش دغدغه ایجاد می کند، یعنی آنقدر گسترده نیست و هنوز نیاز به واکسینه کردن ندارد.

ملاحظه میکنید که به این زودی و قبل از اینکه به چنان جایگاهی برسید!! دارید بهانه تراشی میکنید!

مسلم;1010381 نوشت:
نمیخواهم از این فرض ها دفاع کنم،

خوشبختانه خودتان هم اذعان فرمودید که اینها فرض های قابل دفاعی نیستند.

مسلم;1010381 نوشت:
میخواهم عرض کنم ضرورتا نباید این نوع عملکردها مخالفت با آزادی بیان معنا کرد!

اشکال کار این است که چنین عملکردهای مخالفی تا محدود ساختن کامل آزادی بیان امکان پیش روی دارند و ناچارا باید در زمره مخالفت با آزادی بیان معنا شوند.
چرا که ادله مخالفی در ارتباط با این موضوعات هم قابل طرح است. مثلا اینکه این موضوعات مسائل اصلی مردم نیستند واقعا نمیتواند دلیلی بر نبودش باشد. دست کم مسائل نخبگان جامعه چنین مواردی را شامل میشود. به فرض که چنین باشد باز هم اشکالی پیش نمی اید. قرار نیست که همه مردم یا اکثریت مردم دغدغه مند باشند تا مجوز چنین آزادی هایی صادر شود.

بیت المعمور;1010390 نوشت:
جناب مسلم بد نیست هر از گاهی به پست استارتر مراجعه داشته باشید.
آنجا ایشان می گوید یک شیعه غیر معتقد ...

بنده به شما حق دادم که پیامبر نسبت به کفار و مشرکان، آزادی بیان نمی دادند.
اما عرض بنده این بود که شیعه ی غیر معتقد ربطی به کفار و مشرکین ندارد.

بنده در پست های پیشین عرض کردم اگرچه توحید و ولایت فقیه به لحاظ ارزش گذاری قابل مقایسه با هم نیستند، و انسان های غیر موحّد هرگز قابل مقایسه با انسان های موحّد اما مخالف ولایت فقیه نیستند، اما تأثیر عملی از بین رفتن این دو اعتقاد در تزلزل حکومت یکسان است، یعنی رها کردن فعالیت مخالفین در هر دو عرصه برای حکومت به یک اندازه خطر آفرین خواهد بود. به همین خاطر می بینیم که حتی در سایت ها و شبکه های الحادی دیدگاه های فقهای مخالف ولایت مطلقه، یا امثال نامه های منتسب به آخوند خراسانی و مانند آن منتشر میشود...!
بنابراین از آنجا که هر حکومتی آنچه که مغایر با امنیت و ثبات خویش است را محدود می کند کاملا منطقی است که بدون ارزش گذاری و مقایسه این دو اعتقاد، آزادی هر دو را محدود کند به جایی که سخن حکومت هم به مردم رسیده باشد.

بیت المعمور;1010391 نوشت:
پس اگر مرجعی گفت، فلانی ولایت مطلقه ندارد
فلانی اعلم نیست
نظر خودش را به مقلدین خویش اعلام کرده است
پس نباید جلوی نشر کتب علما و مراجع مخالف را گرفت

بیت المعمور;1010391 نوشت:
نتیجه این است که طرفداران ولایت مطلقه
و مخالفان ولایت مطلقه
دست از تحمیل بر دارند.

یعنی نه طرفداران ولایت مطلقه حق دارند جلوی آزادی بیان مخالفان ولایت مطلقه را بگیرند.

هر متخصصی میتواند نظر خودش را به مردم و مقلدینش ابراز کند، اما نقد نظر مرجع دیگر یک بحث تخصصی است، و معنا ندارد به مقلدینش بگوید فلان مرجع اعلم نیست، یا اشتباه می کند و از این حرف ها...!
در بحث تقلید مسئله همین است، یعنی هیچ کسی نمی تواند دیدگاه فقیه دیگر را باطل بداند، چون تضاربِ آراء تخصصی است، اما در ماجرای حکومت باز بحث فرق می کند، تضعیف حکومت جایز نیست.
اگر کسی حرفی دارد باید برود در محافل تخصصی، اما اینکه برود بین مردم عوام و شروع به نقد ولایت فقیه بکند این یک فعالیت سیاسی و امنیتی محسوب میشود.

با سلام

نقل قول:
..‌‌.الان هم روشنفکران بیایند ولایت فقیه را نقد کنند، عیبی ندارد، اما اجازه پاسخگویی هم بدهند؛ امروز حجم پیام های تخریب و نقد ولایت فقیه ده ها بلکه صدها برابر دفاع از آن است، اما عوام فریبی میشود.

استاد محترم این جملات شما در مورد رسانه های خارج از کشور و یا خارج از محدوده قانونی نظام ( ولو داخل کشور) درست است اما مورد بحث استارتر اصلا این نبود که شما مدام برابر نبودن رقابت را مطرح میکنید.
یا مثلاً این جمله جنابعالی:
نقل قول:
اگر کسی مدعی است که میتواند نقد کند خب بیاید بین جوانان مناظره برقرار کنند، که مردم امکان شنیدن سخنان هر دو طرف را داشته باشند، نه مثل داعش نیوزها دروغ به خورد مردم بدهند و کسی هم برای پاسخگویی تحمل نکنند!

حکومت باید شرایط این مناظره را برقرار کند یا این افراد مخالفی که در بالا به آنها اشاره کردید؟

نقل قول:
باور بفرمایید مشکل از جای دیگر است، میخواهند جایی نقد کنند که مدافعی نباشد اصلا، چون در تضارب آراء حق خودنمایی خواهد کرد و رسوایی آن می ماند برای روشنفکرنماها...

بله البته که چنین افرادی وجود دارند اما همین مساله را در مورد طرفداران ولایت فقیه هم می توان بیان کرد‌.
متاسفانه موافقین ولایت فقیه در رسانه ها نه تنها اجازه بیان به نظرات مخالفین را نمی دهند بلکه حتی حاضر به بیان مبانی نظری ولایت فقیه به صورت یک طرفه و دفاع از آن هم نیستند . الان در رسانه ملی ما آیا شده شخصی که متخصص در این مباحث باشد( همانطور که خودتان می گویید باید این مباحث تخصصی مطرح شوند) و حتی در شرایط نابرابر یعنی شخصی مخالف نظریه ولایت فقیه هم روبه روی او نباشد بیاید و مبانی ولایت فقیه را طرح و از آن دفاع کند؟ اساسا طرح کردن مباحث مربوط به ولایت فقیه متقابلا باعث طرح نظرات مخالف هم خواهد شد پس بهتر است که از اساس هیچ حرفی راجع به ولایت فقیه مطرح نشود چه موافق چه مخالف. اصلاً لزومی ندارد که مردم عادی بفهمند مبانی ولایت فقیه چیست فقط باید پیرو باشند.
در رسانه های ما به جای اینکه درک مردم را از مسائل بالا ببرند تمام انرژی و هم و غمشان فقط اثبات خوب بودن حکومت و بد بودن بقیه هست. متاسفانه بعضی رفتارها و سیاست ها به جای اینکه تاثیر مثبت برای دفاع از ولی فقیه داشته باشد کاملا نتیجه عکس می دهد. بسیاری اوقات نقد کردن نه تنها مردم را گریزان از حکومت و رهبر نمی کند بلکه باعث می شود مردم حس اعتمادشان به حکومت بیشتر شود.
اگر دقت کرده باشید در همین رسانه ملی بعد از هر آشوب و اعتراضی که به پا شده اندک فضایی را برای نقد باز می کنند تا کمی از التهابات و اعتراضات کاسته شود (که البته خیلی زود بساطش جمع می شود)، در حالیکه اگر این فضا را از قبل ایجاد می کردند این همه خشم و انزجار درون مردم انباشته نمیشد‌.

از مسولان محترم این سایت هم خواهش می کنم اکانت شروع کننده را فعال کنید. من شناخت خاصی از شروع کننده تاپیک ندارم اما از صحبتهایشان مشخص هست که مومن و معتقد به دین است و قصد آشوب و بی نظمی هم ندارد. این تاپیک راجع به آزادی بیان بود و شما جناب استاد گرامی از آزادی بیان دفاع کردید:

نقل قول:
..‌. بیایید این فرهنگ را در ایران عزیزمان نهادینه کنیم که تحمل شنیدن حرف مخالف را داشته باشیم، چون در این صورت است که حق آشکار می شود

پس خواهشا خودتان در عمل نشان بدهید که به فرد مخالف اجازه بیان نظراتش را می دهید.
با سپاس از توجه شما

manmehdiam;1010409 نوشت:
شما نقطه نظر ما و انتقادی که وارد میکنیم را بیان فرمودید

manmehdiam;1010409 نوشت:
به نظر میرسد که حکومت اینکه شما میفرمایید را قبول ندارد و اینگونه عمل نمینماید. ای کاش اینگونه بود!

manmehdiam;1010409 نوشت:
بله اگر فرمایش شما محقق بود (حکومت آزادی بیان را تضعیف نمیکرد و در شرایط مساوی نگه میداشت) عرایض مخلص غیرمنصفانه بود. ولی به نظر میرسد که اینگونه عمل نمینماید!


بنده معتقد هستم کلیت این آزادی بیان در جامعه وجود دارد، البته برخی مسئولین در حیطه وظائف خودشان متاسفانه از این مسئله ابا دارند، و گمان می کنند که این مسئله آسیب زاست! در حالی که چنین نیست همانطور که رهبری در گفتار و رفتار این را نشان داده اند، می بینید که حتی خود رهبری باید نسبت به کرسی های آزاد اندیشی نسبت به دانشجوها و دانشگاه ها مطالبه گری کند.

manmehdiam;1010409 نوشت:
جناب مسلم اگر شما روزی خواستید نماینده مجلسی ! چیزی شوید حتما آدرس ستاد انتخاباتی تان را به من بدهید . مخلص از طرفداران شما هستم!!!!

حتما ان شاالله، دعا کنید@};-:khandeh!:

با سلام و احترام

سپیده دم;1010499 نوشت:
استاد محترم این جملات شما در مورد رسانه های خارج از کشور و یا خارج از محدوده قانونی نظام ( ولو داخل کشور) درست است اما مورد بحث استارتر اصلا این نبود که شما مدام برابر نبودن رقابت را مطرح میکنید.

سرکار خانم ببینید بحث بر سر آزادی بیان در خصوص ولایت فقیه است، مهم نیست که کسانی که تبلیغ می کنند منتقد هستد، یا معاند! اما در هر صورت کفه ترازوی رسانه ای در این خصوص واقعا نابرابر است.

سپیده دم;1010499 نوشت:
حکومت باید شرایط این مناظره را برقرار کند یا این افراد مخالفی که در بالا به آنها اشاره کردید؟

خیر، آنچه از آزادی بیان وظیفه حکومت است، فقط اجازه دادن است! شما کجا دیده اید خود حکومت بیاید مناظره برقرار کند؟! بله برخی مدیران دولتی متناسب با تشخیص خودشان میتوانند در این وادی وارد شوند، مثلا روسای دانشگاه ها یا مدیران صدا و سیما و مانند آن؛ وگرنه وظیفه دولت و حکومت این است که فقط ممانعت نکند.

سپیده دم;1010499 نوشت:
بله البته که چنین افرادی وجود دارند اما همین مساله را در مورد طرفداران ولایت فقیه هم می توان بیان کرد‌.
متاسفانه موافقین ولایت فقیه در رسانه ها نه تنها اجازه بیان به نظرات مخالفین را نمی دهند بلکه حتی حاضر به بیان مبانی نظری ولایت فقیه به صورت یک طرفه و دفاع از آن هم نیستند . الان در رسانه ملی ما آیا شده شخصی که متخصص در این مباحث باشد( همانطور که خودتان می گویید باید این مباحث تخصصی مطرح شوند) و حتی در شرایط نابرابر یعنی شخصی مخالف نظریه ولایت فقیه هم روبه روی او نباشد بیاید و مبانی ولایت فقیه را طرح و از آن دفاع کند؟ اساسا طرح کردن مباحث مربوط به ولایت فقیه متقابلا باعث طرح نظرات مخالف هم خواهد شد پس بهتر است که از اساس هیچ حرفی راجع به ولایت فقیه مطرح نشود چه موافق چه مخالف. اصلاً لزومی ندارد که مردم عادی بفهمند مبانی ولایت فقیه چیست فقط باید پیرو باشند.
در رسانه های ما به جای اینکه درک مردم را از مسائل بالا ببرند تمام انرژی و هم و غمشان فقط اثبات خوب بودن حکومت و بد بودن بقیه هست. متاسفانه بعضی رفتارها و سیاست ها به جای اینکه تاثیر مثبت برای دفاع از ولی فقیه داشته باشد کاملا نتیجه عکس می دهد. بسیاری اوقات نقد کردن نه تنها مردم را گریزان از حکومت و رهبر نمی کند بلکه باعث می شود مردم حس اعتمادشان به حکومت بیشتر شود.

ببینید من از رفتارهای شخصی این و آن، و همچنین از عملکرد مسئولین دفاع نمی کنم، بلکه منتقد هم هستم
هرگز هم عرض نکردم به آن افق های آزادی بیان رسیده ایم، من با نگاه صفر و صدی مخالف هستم
ببینید امروز دانشجوی ما می رود روبروی رهبری مستقیما انتقاد می کند و هیچ کسی هم او را تهدید نمی کند...، خب این خیلی گام بلندی در آزادی بیان است
اما قبول دارم برخی مسئولین و برخی طرفداران ولایت فقیه کاسه داغ تر از آش هستند، ولی برای قضاوت نباید احساساتی نگاه کرد، باید نقاط ضعف و قوت را در کنار یکدیگر دید.

سپیده دم;1010499 نوشت:
از مسولان محترم این سایت هم خواهش می کنم اکانت شروع کننده را فعال کنید. من شناخت خاصی از شروع کننده تاپیک ندارم اما از صحبتهایشان مشخص هست که مومن و معتقد به دین است و قصد آشوب و بی نظمی هم ندارد. این تاپیک راجع به آزادی بیان بود و شما جناب استاد گرامی از آزادی بیان دفاع کردید:
پس خواهشا خودتان در عمل نشان بدهید که به فرد مخالف اجازه بیان نظراتش را می دهید.


من هیچ کدام از پست های دوستان مخالف را حذف یا ویرایش نکردم، و حتی در پاسخ به دوستان مخالف هم مودبانه پاسخ دادم. و توصیه بنده هم به تحمل مخالف اتفاقا به دو طرف بود، نه فقط مخالفین، بلکه به خاطر سوء رفتارهایی که از برخی دوستان موافق هم دیدم بنده را بر آن داشت که به تحمل نظر مخالف توصیه کنم.
منتهی در پی گیری که نسبت به حذف آقای رضوی داشتم متوجه شدم که علت حذف ایشان ابراز نظر مخالف نبوده است، وگرنه شما ببینید در این تاپیک چند نفر مخالف وجود دارند که هیچکدام حذف نشدند.

مسلم;1010466 نوشت:
و معنا ندارد به مقلدینش بگوید فلان مرجع اعلم نیست، یا اشتباه می کند و از این حرف ها...!

برادر عزیز رساله را که برای مقلدین می نویسند. شما جلوی نشر اسلام را می گیرید بعد می گویید طرفدار اسلام هستید و بهانه می تراشید.

من دیگه حرفی ندارم

بیت المعمور;1010515 نوشت:
برادر عزیز رساله را که برای مقلدین می نویسند. شما جلوی نشر اسلام را می گیرید بعد می گویید طرفدار اسلام هستید و بهانه می تراشید.

کدام مرجع به جای بیان نظرات خودش برای مقلدین، در رساله اش که یک کتاب عمومی است به نقد دیدگاه های سایر مراجع پرداخته است؟
جلوی چاپ رساله کدام مرجع گرفته شده است؟
چه کسی جلوی نشر اسلام را گرفته است؟

حتی مراجعی که ولایت مطلقه را قبول ندارند با آن ضدیتی هم ندارند، جامعه که بدون حکومت نمیشود، نهایتا می گویند حکومت مختص فقیه نیست، نه اینکه برای فقیه ممنوع باشد!! متاسفانه برخی مقلدین از هر دو طرف، کاسه داغ تر از آش میشوند!

مسلم;1010527 نوشت:
کدام مرجع به جای بیان نظرات خودش برای مقلدین، در رساله اش که یک کتاب عمومی است به نقد دیدگاه های سایر مراجع پرداخته است؟
جلوی چاپ رساله کدام مرجع گرفته شده است؟
چه کسی جلوی نشر اسلام را گرفته است؟

حتی مراجعی که ولایت مطلقه را قبول ندارند با آن ضدیتی هم ندارند، جامعه که بدون حکومت نمیشود، نهایتا می گویند حکومت مختص فقیه نیست، نه اینکه برای فقیه ممنوع باشد!! متاسفانه برخی مقلدین از هر دو طرف، کاسه داغ تر از آش میشوند!

بردار عزیز فکر می کنم حرف ها گفته شده

آنچه شما می گویید دغدغه اسلامی نیست.
دغدغه حفظ قدرت و تحمیل اجتهادی است.
همینکه متوجه شدیم آزادی بیان از نظر شما یعنی چه؟ ، برای ما و خوانندگان کافی است.

یا حق

با سلام

مسلم;1010503 نوشت:
بنده معتقد هستم کلیت این آزادی بیان در جامعه وجود دارد

و البته این مخلص و بسیارانی این اعتقاد را ندارند. نظر سنجی بی طرفانه ای هم در این باب انجام نشده است لذا از اینجا به بعد تنها میشود به قضاوت خوانندگان واگذار کرد.

مسلم;1010503 نوشت:
حتی خود رهبری باید نسبت به کرسی های آزاد اندیشی نسبت به دانشجوها و دانشگاه ها

اتفاقا مخلص میخواستم قبل اینکه شما این را بفرمایید من همین مثال را برای شما بیاورم! اصلا فلسفه وجودی چنین اوامری دقیقا به معنای عدم وحود آزادی است! به نظر شما اگر در جامعه بخصوص رسانه ها و جراید و ... آزادی میبود چه نیازی به این داشتیم که امر کنیم که کرسی آزاد اندیشی در دانشگاه تشکیل شود؟!! کرسی آزاد اندیشی باید در کالبد جامعه در جای جای یک جامعه پویا نهادینه باشد نه اینکه دستوری در یک جا به این نام تشکیل شود! رسانه های و جراید که رکن دموکراسی و آزادیخواهی هستند را محدود کنید بعد در یک جا کرسی بگذارید و فیلم بگیرید و بعد با غربال نظرات موافق آن را در تلوزیون نشان دهید فقط خودتان را خسته کردید (اگر نگوییم خودتان را مضحکه کردید!)
شما در کشورهای اسکاندیناوی ، اروپای غربی و سایر کشورهای آزاد، کرسی آزاد اندیشی دارید؟ مردم مطالبه گر کرسی آزاد اندیشی هستند؟

با سلام و احترام

manmehdiam;1010674 نوشت:
اتفاقا مخلص میخواستم قبل اینکه شما این را بفرمایید من همین مثال را برای شما بیاورم! اصلا فلسفه وجودی چنین اوامری دقیقا به معنای عدم وحود آزادی است! به نظر شما اگر در جامعه بخصوص رسانه ها و جراید و ... آزادی میبود چه نیازی به این داشتیم که امر کنیم که کرسی آزاد اندیشی در دانشگاه تشکیل شود؟!! کرسی آزاد اندیشی باید در کالبد جامعه در جای جای یک جامعه پویا نهادینه باشد نه اینکه دستوری در یک جا به این نام تشکیل شود! رسانه های و جراید که رکن دموکراسی و آزادیخواهی هستند را محدود کنید بعد در یک جا کرسی بگذارید و فیلم بگیرید و بعد با غربال نظرات موافق آن را در تلوزیون نشان دهید فقط خودتان را خسته کردید (اگر نگوییم خودتان را مضحکه کردید!)
شما در کشورهای اسکاندیناوی ، اروپای غربی و سایر کشورهای آزاد، کرسی آزاد اندیشی دارید؟ مردم مطالبه گر کرسی آزاد اندیشی هستند؟

خب من از بیان مطالبه رهبری نخواستم آزادی بیان را در نقطه ایده آلش را اثبات کنم، بنده در پست های متعدد در این تاپیک عرض کرده ام که ما هنوز با آرمان هایمان فاصله داریم، من از بیان مطالبه گری رهبری در خصوص کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه که یکی از مهمترین مراکز در تلاقی افکار است میخواستم اندیشه های رهبری در خصوص آزادی بیان را عرض کنم.
وگرنه بالاخره هر مسئولی ممکن است متناسب با منصب و قدرتی که دارد قائل به آزادی بیان باشد یا نباشد! وزیری که میکروفون خبرنگار را می گیرد و به گوشه ای پرتاب می کند یا با خبرنگاران بد برخورد می کند، یا دولتی که به رسانه ها متناسب با حمایت یا عدم حمایت از دولت بودجه میدهد، یا اگر صدا و سیما او را نقد کند بودجه این سازمان را کاهش میدهد اینها به رهبری ربطی ندارد، رهبر فقط یک نفر است.

ما اگر نگرش کلان یک نظام در خصوص آزادی بیان را میخواهیم ببینیم باید ببینیم مواضع رهبری چیست، اگر می خواهیم مواضع دولت الف و ب را در خصوص آزادی بیان ببینیم خب باید به عملکرد هر دولت در چهار ساله اش نگاه کنیم.

ثانیا هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران تحت فشارهای نرم و سخت بیگانگان نبوده و نیست، در حالی که ماهیت کشورهایی که داعیه آزادی بیان دارند زمانی روشن میشود که احساس خطر کنند، الان فرانسه راببینیید که سال ها چوب آزادی و لیبرالیستی اش را بر سر ما می زدند!! ببینید افشای حقیقت آزادی در این کشور را...!!

کشورهای سوئد و دانمارک و نروژ و مانند آن هم تا زمانی آزاد هستند که کاریکاتور علیه پیامبر(ص) چاپ شود، و یا آزادی بیان به نابودی حکومتشان ختم نشود، همانطور که امروزه مردم این کشورها اصلا کاری با سیاست ندارند، دارند زندگی شان را می کنند، آزادی بیان برای ایشان خطری ندارد، اما اگر رسانه های دنیا چندین برابر بودجه رسانه ای سوئد را خرج فروپاشی این نظام می کردند آن وقت می دیدید که عیار آزادی بیان چقدر است!!

مشکل ما دو چیز است، اول اینکه نگاه ما صفر و صدی است، نگاه نمیکنیم در ظرف چهل سال از کجا به کجا رسیده ایم، از جایی که نخست وزیر جرأت انتقاد به شاه را نداشت، به جایی رسیده ایم که دانشجوی دختر روبروی بالاترین مقام کشور می ایستد و بدون اینکه تهدید شود انتقاد می کند.
این رشد آزادی بیان چند درصدی است؟

و دوم اینکه ما متاسفانه بدیهی ترین اصل مقایسه که مقایسه و سنجش در شرایط برابر است را اصلا لحاظ نمی کنیم، چه در پیشرفت علمی، چه در حقوق اجتماعی، چه در سطح رفاهیات عمومی و مانند آن نگاه نمی کنیم که ایران چهل سال گذشته را در چه شرایطی سپری کرده است، و الان با چه شرایطی روبرو است!
اگر کشورهای اسکاندیناوی در چهل سل گذشته با این همه دشمنی های نظامی و رسانه ای روبرو بودند که دائما برای براندازی حکومتشان تحریک شوند، قائل به همین آزادی بودند؟ فرانسه بحمدلله دارد نشان میدهد که این آزادی بیان ها تا چه زمانی پابرجاست!

پرسش:
با توجه به وعده های فراوانی که رهبران انقلاب نسبت به دموکراسی و آزادی بیان و مطبوعات داده اند، چرا در مقام عمل آزادی بیان در خصوص نقد ولایت فقیه و نظام اسلامی وجود ندارد؟

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
آزادی بی قید و شرط هیچ طرفداری در دنیا ندارد، حتی در لیبرالیسم که به معنای اصالت آزادی است، آزادی مطلق و بی قید و شرط وجود ندارد، در اسلام و نظام اسلامی نیز همین گونه است؛ قرآن کریم فتنه را بزرگتر از قتل می داند: «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل‏»؛ فتنه از کشتار هم بدتر است(1) بنابراین اسلامی که اجازه کشتار نمی دهد، چگونه اجازه فتنه بدهد؟ اگر آزادی بیان به این معنا بود که هر کسی هر چه در درون دارد را آزادانه در جامعه جار بزند، یا هر رفتاری که خلاف امنیت و ثبات کشور است انجام دهد پس چرا پیامبر(ص) حتی نقاب اسلامی مسجد ضرار را برنتافت و حکم به تخریب آن داد؟چرا پس از فتح مکه به اعدام زنان شاعره حکم کرد؟ احکام اسلامی چون حرمت نگهداری و ترویج کتب ضالّه، حکم ارتداد و ده ها مصداق دیگر نشان میدهد اسلام و پیشوایانش(علیهم السلام) هرگز معتقد به آزادی بی قید و شرط نبوده، و اجازه سوء استفاده از آزادی اندیشه و بیان را به دیگران نداده اند!

امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای نیز هیچکدام وعده آزادی بی قید و شرط نداده اند، و این قید و بند آزادی بیان در کلماتشان مشهود است، به عنوان مثال امام خمینی(ره) می فرمایند:
«قلمی آزاد است که توطئه ‌گر نباشد، قلمی آزاد است، روزنامه‌ ای آزاد است که نخواهد این ملت را به عقب و تباهی بکشد. این قلم‌ها همان سرنیزه‌ سابق است که می‌خواهند ملت را به تباهی بکشند، البته ملت تحمل نمی‌کند... قلم‌ های فاسد نباید آزاد باشد. الان هم فاسدهایشان خیلی ها یشان آزادند، مِن جمله همین قلم هایی که می گویند چرا آزاد نمی‌گذارید»(2)

مقام معظم رهبری نیز می فرمایند:
«آزادی در همه‌جای دنیا چهارچوب دارد؛ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل کردن» وجود ندارد. چهارچوب آزادی در کشور ما، قانون اساسی ما و قوانین کشور و همه الهام‌گرفته‌ی از شریعت مطهّر اسلام است؛ البتّه این هست. اینکه کسی توقّع داشته باشد آزاد باشد و برخلاف قانون عمل کند، منطقی نیست و این وجود ندارد».(3)
بنابراین آزادی بیان در خصوص ولایت فقیه را نباید به معنای آزادی ضدیت با ولی فقیه، یا آزادی تضعیف ولایت فقیه و مانند آن معنا کنیم.

نکته دوم:

این طبیعی است که محدوده آزادی بیان در هر جامعه ای توسط حکومت تعیین میشود، و هر حکومتی بین تبلیغ به نفع خودش، و تبلیغ بر علیه خودش تفاوت قائل است، چون هر حکومتی طبیعتا اعتقاد خویش را حق پنداشته و در صدد ترویج آن است؛ آیا پیامبران همانگونه که خودشان مبلغ به روستاها و شهرها می فرستادند اجازه میدادند که بت پرست ها هم چنین تبلیغ کنند؟ روشن است که خیر! پیامبر(صلی الله علیه و آله) موقع فتح مکه چندین شاعره را به اعدام محکوم کرد، در حالی که اگر حکومت دست مشرکین بود شاید به آنها جایزه حقوق بشری هم میدادند؛ سایر احکام اسلامی نیز اینچنین است، به عنوان مثال ترویج کتب دینی را حسنه، و ترویج کتب ضالّه را جرم تلقی می­کرده اند.

بنابراین آزادی بیان یک کفی دارد و یک سقفی! کف کار و آزادی بیان های حداقلی را برای مخالفین میپذیرفتند، اما سقف کار را برای خودشان محفوظ نگه میداشتند. پس هرگز کسی نباید توقع داشته باشد یک حکومت آنچنان که برای منافع خودش فضا و بستر را مهیا می­سازد، برای مخالفین خودش نیز مهیا کند، منتهی باید یک آزادی بیان حداقلی برای ایشان قائل شود.

اما این آزادی بیان حداقلی که با آن هم آزادی بیان محقق شود و هم موجب گمراهی نشود چند شاخصه دارد:

الف) بحث در محافل تخصصی باشد.

مباحث علمی و تخصصی را در وهله اول باید در محافل علمی بحث کرد، نه اینکه میان توده و عوام مردم آورد، امروز شما هر سوال و ابهامی در خصوص ولایت فقیه داشته باشید مراکز معتبر علمی، اندیشمندان متعهد، و بسیاری از شخصیت ها با استقبال پاسخگوی شما خواهند بود، همچنین اگر قصد نظریه پردازی داشته باشید باز هم مراکز علمی، نشست ها و مانند آن آزادانه به این مسائل میپردازند، اما این که نقدها به جای مراکز علمی وتصمیم گیر، بین عوام مردم و با ادبیاتی عوام فریبانه، به گونه ای بیان شود که مردم را نسبت به ولایت فقیه، و نظام بدبین کرده، و به ضدیت با نظام بشوراند، روشن است که چنین نقدها و رفتارهایی، نقد علمی محسوب نمیشود بلکه باید در نیت عاملین چنین رفتارهایی شک کرد.

مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند:
«ما با بیان آزاد، مسأله و مشکلی نداریم... منتها برخی از حرفها جایش در منبرهای عمومی نیست؛ جایش در مباحث تخصصی است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعه‌شناس بنشینند درباره‌ی اساسی‌ترین مسائل و درباره‌ی اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکی رد کند، یکی قبول کند، یکی استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوی چشم مردم قرار بگیرد... اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبی را که در حوزه‌ی تخصصی باید به بحث و جدل و استدلال طرفینی گذاشته شود، برای عامه‌ی مردم بیان کند، این آزادی بیان نیست.(4)

ب) کفه ترازو برابر باشد.

اگر کسی اصرار دارد که حرفش را مستقیما به مردم بزند خب عیبی ندارد، اما باید اجازه دهد مدافعی هم در برابر او باشد تا مردم سخنان هر دو طرف را بشنوند. چرا که آزادی بیان در صورتی موجب رشد می شود که مردم بتوانند سخن همه را بشنوند و بهترین را برگزینند، وگرنه اگر عرصه بیان آزاد و رها گذارده شود لزوما حق برپا نمیشود، بلکه آن اعتقادی برپا میشود که به لحاظ رسانه ای و قدرت اقتصادی و امکانات از شرایط بهتری برخوردار باشد! الان در همین تلگرام ببینید وزیر اطلاعات می گوید کمتر از 5 درصد از ظرفیت تلگرام برای تبلیغ دین استفاده میشود! خب آیا چنین تفاوت فاحشی در امکانات موجب کشف حقیقت میشود برای مردم یا موجب بی دینی و همچنین ناامیدی از نظام و رهبری و...؟

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:
«گاهى شرایط گفتن یک حرف باطل با شرایط آن کسى و آن دستگاهى که میخواهد جواب به آن حرف باطل بدهد، شرایط برابرى است. مثل اینکه مثلاً در پاى منبر امیرالمؤمنین کسى بلند میشود، مطالبى را بیان میکند که اگر آن مطالب را در غیاب امیرالمؤمنین، در غیر مسجد جامع کوفه که خود على (علیه السّلام) آنجا حاضر است، بیان کند، شاید دلهاى بسیارى از مردم را گمراه کند. اما بیان آن حرف در مسجد امیرالمؤمنین اغوا کننده و گمراه‌گر نیست؛ لذا ... برخورد امیرالمؤمنین یک برخورد کاملاً خونسرد و دور از موضعگیرى است. چرا؟ چون شرایط، شرایط یکسانى است. یک نفرى بلند شده، یک حرفى را زده، یک شبهه‌اى را القا کرده، امیرالمؤمنین هم آنجا حاضر است، این شبهه را برطرف خواهد کرد و همه به حقانیت منطق على ایمان خواهند آورد»(5)

ج) تخریب و تضعیف و عوام فریبی نباشد.

شرط سوم این است که حکومت اجازه نمی دهد کسی در قالب آزادی بیان، دروغ به خورد مردم دهد، لحن تخریب گرانه به کار ببندد، و مردم را به هر طریقی اغوا کند، مسئله ولایت فقیه یک مسئله محوری در ثبات نظام اسلامی است، نمی توان توقع داشت حکومت به بهانه آزادی بیان اجازه بدهد هر کسی با هر لحنی، و با هر اطلاعات درست و غلطی در قالب نقد، آن را تخریب کند، این بر خلاف ثبات و امنیت کشور است و هیچ حکومتی زیر بار آن نمی رود.

مقام معظم رهبری می فرمایند:
«انتقاد معنایش چیست؟ انتقاد اگر معنایش عیبجویی است، این نه چیز خوبی است، نه خیلی هنر زیادی میخواهد، نه خیلی اطّلاعات میخواهد؛ بلکه انسان با بی‌اطّلاعی، بهتر هم میتواند انتقاد کند... اوّلاً که عیبجویی از رهبری مگر چه حُسنی دارد؟ رهبری‌ای که در نظام جمهوری اسلامی اشاره‌ی انگشتش باید بتواند در یک لحظه‌ی خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند!؟ آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است!؟...
انتقاد به معنای همان «عیار سنجی» را کار بسیار خوبی میدانیم. من با آن موافقم؛ اما با تظاهر و تصارح به بدگویىِ اشخاص، هیچ موقع موافق نیستم.»(6)

و نیز می فرمایند: «بنده خودم اهل انتقادم... لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن،‌ نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمیشود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمه‌ی دروغ از طرف دشمن تا گفته میشود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است.(7)

همچنین در موضع دیگری در خصوص خلط بی نقد و تخریب می فرمایند:
«انتقاد با تخریب فرق دارد. متأسفانه خیلیها تخریب میکنند، ولی اسمش را میگذارند انتقاد. آن جایی که واقعاً انتقاد است و کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کاری را توجه میکنند و نقاط اشکالش را هم ذکر میکنند»(8)

نکته سوم:

در مورد وضع آزادی در خصوص ولایت فقیه در شرایط فعلی باید عرض کنیم:

اول: وجود آزادی مطلوب
آزادی بیان طبق آن چارچوب ها و شرائطی که عرض شد تا حد بسیار مطلوبی در کشور ما برپاست، خود رهبر که بالاترین مقام کشور است بیش از 200 جلسه با دانشجویان برگزار کرده است.
مراکز علمی هم که در این زمینه فعال هستند، مراکز پاسخگویی هم که آزادانه سوالات و نقدهای مردم را میشنوند و پاسخگویی و رفع ابهام می کنند، مردم هم که در کوچه و بازار و اتوبوس و تاکسی هم نقد می کنند و هم آزادانه بد و بیراه می گویند! بنابراین اینطور نیست که تا کسی نسبت به ولایت فقیه انتقادی کرد او را مانند دوران پهلوی و ساواک بگیرند و شکنجه کنند! این چنین سخنانی سیاه نمایی از وضع آزادی بیان است.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:
«هیچ‌کس به‌خاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظرِ حکومت است، مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد. هرکس ادّعا کند که «من مورد فشار قرار گرفته‌ام چون عقیده‌ام در فلان مسئله برخلاف عقیده‌ی حکومت بوده»، هرکس این‌جور ادّعایی بکند، دروغ گفته؛ چنین چیزی نیست. افراد متعدّد در رسانه‌های مختلف، افکارِ گوناگونِ ضدّ حکومت را -که عقیده‌شان است- ابراز میکنند و کسی هم با اینها کاری ندارد؛ بنا هم نیست که کسی متعرّض اینها بشود»(9)

و نیز در مورد آزادی مطبوعات می فرمایند:
«آزادی بیان، نشانه‌اش همین مطبوعاتی است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاستهای کلی، آزادانه هر چه میخواهند مینویسند؛ کسی هم متعرض آنها نمیشود»(10)

دوم: نگاه صفر و صدی ممنوع

ما هرگز ادعا نمی کنیم در عرصه های مختلف از جمله آزادی بیان به آرمان هایمان رسیده ایم، اما از آن طرف هم نباید گمان کرد که هیچ پیشرفتی در این عرصه اتفاق نیفتاده و آزادی وجود ندارد! کسانی که به آزادی بیان در ایران ایراد می گیرند متأسفانه اصلا نگاه نمیکنند که ما در ظرف چهل سال از کجا به کجا رسیده ایم، از جایی که نخست وزیر جرأت انتقاد به شاه را نداشت، به جایی رسیده ایم که دانشجوی دختر روبروی بالاترین مقام کشور می ایستد و بدون اینکه تهدید شود انتقاد می کند. این رشد آزادی بیان چند درصدی است؟
شما می بینید که برخی اساتید مشهور در گروه سیاسی دانشگاه تهران علنا از سکولاریسم دم میزنند! و ایران را آمریکا ستیز معرفی میکنند! خود ایشان به صراحت می گوید من اگر با این روحیات منتقدانه در زمان پهلوی بودم هرگز اجازه تدریس در دانشگاه را نداشتم!

سوم: توجه به مسئولیت ها

من قبول دارم که گاهی برخی مسئولین در برابر انتقاد موضع می گیرند، یا برخی افراد در دفاع از ولایت فقیه از خود ایشان جلو می افتند و افراطی رفتار می کنند، اما از چنین رفتارهایی نمی توان موضع نظام را استخراج کرد؛ ما اگر نگرش کلان یک نظام در خصوص آزادی بیان را میخواهیم ببینیم باید ببینیم مواضع رهبری چیست، اما اگر می خواهیم مواضع دولت «الف» و «ب» را در خصوص آزادی بیان ببینیم خب باید به عملکرد هر دولت در چهار ساله اش نگاه کنیم.

موضع مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار نظام در آزادی بیان بسیار جدی و پررنگ است، خود ایشان مطالبه اجرای آزادی بیان در حوزه ها و دانشگاه ها را دنبال کرده و بر آن تأکید می کنند:
«در حوزه‌های علمیه، دانشگاه، و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازه‌ای می‌آورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند.(11)
همچنین میفرمایند:
«بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه معتقد به آزادی بیانم... این نهضت آزادفکری که ما مطرح کردیم، برای همین است. البته دانشگاه‌ها و حوزه‌ها اول حرکت خوبی از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزی مشاهده نمیکنم. محافل علمی راه بیندازند و بحث کنند».(12)

اما باید بدانیم که اداره مملکت به دست یک طرف نیست، همانطور که رهبری در امور اجرایی دخالت نکرده و تا حد ممکن اجازه آزادی عمل به منتخب مردم می دهند، طبیعتا در کار نهادهای نظارتی و مانند آن هم همین مشی را دنبال می کنند.

خود رهبری نسبت به کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها مطالبه گری می کردند:
«بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد»(13)

بله ممکن است آزادی بیان در حیطه ای که تحت فعالیت دولت هاست فراز و نشیب داشته باشد، و یک دولت فضای آزادی بیان را محدود کند، یک دولت فضای آزادی گسترده تری را در عرصه ی بیان فراهم کند، اما نگاه رهبری در عرصه آزادی بیان انصافا نگاه بلندی است.

چهارم: مقایسه در شرایط برابر

نکته دیگر اینکه گاهی آزادی بیان در ایران با آزادی بیان با کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد و نروژ و مانند آن مقایسه میشود، در حالی که ما متاسفانه بدیهی ترین اصل مقایسه که مقایسه و سنجش در شرایط برابر است را اصلا لحاظ نمی کنیم، چه در پیشرفت علمی، چه در حقوق اجتماعی، چه در سطح رفاهیات عمومی و مانند آن نگاه نمی کنیم که ایران چهل سال گذشته را در چه شرایطی سپری کرده است، و الان با چه شرایطی روبرو است.

هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران تحت فشارهای نرم و سخت بیگانگان نبوده و نیست، در حالی که ماهیت کشورهایی که داعیه آزادی بیان دارند زمانی روشن میشود که احساس خطر کنند، سرکوب خشونت آمیزی که گاهی در برخی کشورها چون جلیقه زردها در فرانسه یا جنبش وال استریت در آمریکا مشاهده کردیم نمونه خوبی برای عیارسنجی آزادی بیان دراین کشورهاست.
اگر کشورهای اسکاندیناوی در چهل سال گذشته با این همه دشمنی های نظامی و رسانه ای روبرو بودند که دائما برای براندازی حکومتشان تحریک شوند، قائل به همین آزادی بودند؟

کشورهای سوئد و دانمارک و نروژ و مانند آن هم تا زمانی آزاد هستند که کاریکاتور علیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) چاپ شود، و یا آزادی بیان به نابودی حکومتشان ختم نشود، همانطور که امروزه مردم این کشورها اصلا کاری با سیاست ندارند، دارند زندگی شان را می کنند، آزادی بیان برای ایشان خطری ندارد، اما اگر رسانه های دنیا چندین برابر بودجه رسانه ای سوئد یا نروژ را خرج فروپاشی این نظام می کردند آن وقت می دیدید که عیار آزادی بیان در این کشورها چقدر است!!

پی نوشت ها:
1. بقره:191/2.
2. صحیفه امام (مجموعه اثار)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم، 1389، ج۱۰، ص۳49.
3. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1397/1/1.
4. بیانات در دیدار کارگزاران نظام،۱۳۸۴/۰۸/۰۸.
5. خطبه‌های نمازجمعه حضرت آیت الله خامنه ای، ۱۳۶۶/۲/۱۸ .
6. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی،۱۳۷۷/۱۲/۰۴.
7. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری۱۳۹۷/۰۶/۱۵.
8. بیانات در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضای هیأت دولت،۱۳۸۷/۰۶/۰۲.
9. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1397/1/1.
10. بیانات در دیدار مردم گرمسار، ۱۳۸۵/۰۸/۲۱.
11. بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۱۳۸۵/۰۳/۲۹.
12. بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۸۴/۰۸/۰۸.
13. بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور، ۱۳۸۸/۰۸/۰۶.

موضوع قفل شده است