جمع بندی عبیدالله بن عباس و ماجرای صلح امام حسن (علیه السلام)

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عبیدالله بن عباس و ماجرای صلح امام حسن (علیه السلام)

با سلام خدمت اساتید و دوستان گرامی@};- سوال من پیرامون این مطلب هست که "عبیدالله بن عباس به امام مجتبی خیانت کرده یا خیر" اول مطالب تاریخی کوتاه این قضیه رو می نویسم 1-امام حسن علیه اسلام,عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب را پیش خواند و به او فرمود: پسرعمو!من دوازده هزار نفر از مردان جنگی عرب و قاریان شهر را به همراه تو گسیل می دارم.................. 2-معاویه در اراضی مسکن در قریه ای به نام حیوضیه فرود آمد و عبیدالله بن عباس نیز در برابرش منزل کرد....... 3-چون شب شد معاویه کسی را به نزد عبیداالله فرستاد که حسن بن علی به من پیشنهاد صلح کرده و کار خلافت را به من واگذار خواهد کرد و بخشی نقل میشه در آخر معاویه میگه بدان که اگر اینک سر اطاعت فرو نهی و مطیع من شوی هزار هزار درهم به تو خواهم داد............. 4-عبیدالله (به طمع مبلغ مزبور) شبانه از میان لشگر خود گریخت....... 5-در نقل یعقوبی:عبیدالله با 8 هزار از لشگریانش رفت............. حالا سوال من از استاد این هست: 1-بزرگان شیعه چقدر به محتوای این مطلب صحه گذاشتند؟ 2-آیا این مطلب مورد اتفاق علمای شیعه هست (اگر مخالفی هست؛ذکر کنید) 3-اینکه پول محرکی برای عبیدالله بن عباس بوده چقدر به واقعیت نزدیک هست (عباس بن عبدالمطلب پدر عبیدالله از ثروتمندان عرب بوده و این ثروت مسلماََ به فرزندانش هم رسیده) 4-چطور میشه در شب 8هزار نفر رو از اردوگاهی خارج کرد و کسی هم متوجه نشه (با توجه به نقل یعقوبی) 5-آیا در تاریخ احتجاجی از این قضیه نقل شده مثلاََ کسی از ائمه در این مورد سوال کنه؟ یا معاویه این مطلب رو از باب تحقیر بازگو کنه و در بحث هایی که با شیعیان مثل خود امام مجتبی علیه اسلام یا ابن عباس و دیگران داشته بیان کنه؟ 6-چطور میشه که وقتی معاویه موضوع صلح امام رو به عبیدالله میگه,عبیدالله بدون فرستادن قاصد به امام و جویا شدن نظرش حرف معاویه رو باور میکنه (اگر قاصد فرستاده یا نقلی در تاریخ هست لطفاََ بنویسید) با تشکر@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

با سلام و احترام

یکی از سوالات معماگونه تاریخ موضوع پیوستن عبیدالله بن عباس به معاویه و خیانت به امام حسن مجتبی علیه السلام است. اینکه تا چه اندازه این مطلب صحت دارد برای بنده هم حل نشده است زیرا در منابع تاریخی گزارشاتی وجود دارد که با گزارش مزبور در تعارض است. شبهاتی پیرامون این موضوع وجود دارد که اصل جریان خیانت عبیدالله را زیر سوال میبرد. اینکه چگونه این موضوع در منابع تاریخی راه یافته معمای دیگری است که هنوز برای این سوالات، تحقیق، تتبع و یا کار علمی قابل توجهی انجام نشده است.
ایا منابع شیعه به این موضوع اشاره کرده اند؟
برخی از منابع شیعی این موضوع را نقل کردند. از جمله شیخ مفید در ارشاد مینویسد: معاویه شخصی را به سوی عبیدالله بن عباس فرستاد معاویه از عبیدالله خواسته بود در قبال یک میلیون درهم سپاه امام حسن علیه السلام را رها کرده و جانب معاویه را بگیرد حتی بنا شده بود نیمی از این مبلغ فی الحال و نیمی دیگر در زمان ورود به کوفه به وی پرداخت شود عبیدالله شبانه به سوی معاویه میرود و سپاهیان وی صبح به هنگام نماز متوجه میشوند امیر سپاه نیست از این رو قیس بن سعد با انان نماز خوانده و فرماندهی سپاه را بر عهده میگیرد.[1]
شبیه به همین گزارش را رجال کشی نقل کرده با این تفاوت که قیس طی خطبه ای عبیدالله و پدرش را مذمت میکند.[2] همچنین سید محسن امین در اعیان الشیعه[3] و مرحوم مجلسی در جلاء العیون[4] و بحارالانوار[5] مطالبی شبیه به مطلب فوق را نقل کردند.


[/HR][1] . شیخ مفید ارشاد ج 2 ص 13

[2] . رجال کشی ص 113

[3] . سید محسن امین اعیان الشیعه ج 1 ص 569

[4] . مجلسی جلاء العیون، 433

[5] . زندگانی امام حسن ترجمه بجار ص 39

ادامه دارد

با سلام و احترام
سال جدید بر شما مبارک
از تاخیر پوزش میطلبم
سخن در مورد عبیدالله بن عباس و خیانت وی به امام حسن مجتبی علیه السلام بود. به نظر بنده این واقعه تاریخی در هاله ای از ابهام قرار دارد. زیرا با بررسی گزارشات به تناقضاتی پی میبریم که پذیرش این واقعه را بر ما مشکل مینماید.
اگر به منابع اهل سنت نظر کنیم با اینکه انان انگیزه بهتری برا یتخریب چهره یاران امام حسن دارند میبینیم در برخی از این منابع سخنی از دریافت پول و یا پیوستن یاران عبیدالله به معاویه به میان نیامده است. از باب مثال ابن عبدالبر در الاستیعاب با تعریف و تمجید از عبیدالله به عنوان اجود العرب در اسلام[1] نام برده است با اینکه جریان کشته شدن فرزندان عبیدالله بن عباس به دست بسر بن ارطاة در یمن ( دوران کارگزاری عبیدالله از جانب حضرت علی علیه السلام) به دستور معاویه[2] را نقل کرده است اما سخنی از خیانت به امام حسن علیه السلام را به میان نمیاورد.
بلاذری اورده است که شخصی از جانب معاویه نزد عبیدالله امده و قسم یاد کرد که امام حسن علیه السلام خواستار صلح است و عبیدالله چون میدانست امام برای حفظ جان مردم علاقه به صلح دارد به سمت معاویه رفت[3] اما وی حرفی از دریافت یک ملیون درهم و یا تعداد یاران ملحق شده به معاویه نزده است.


[/HR][1] . ابن عبدالبر الاستیعاب ج 3 ص 882

[2] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3 ص 1009

[3] . بلاذری انساب الاشراف ج 3 ص 38


برخی از مورخین به تعداد یاران عبیدالله که به معاویه پیوستند اشاره ای ندارد برخی هم این تعداد را 8000 [1]نفر اعلام کردند که این خود تناقض در گفتار مورخین است.
از طرفی دیگر برخی از مورخین فرمانده اولیه جنگ را قیس بن سعد بن عباده میدانند[2] با اینکه مورخین دیگر عبیدالله را فرمانده اصلی جنگ با معاویه عنوان نمودند.

در منابع سخن از جود و سخاوت عبیدالله بسیار است. این سوال مطرح است با توجه به اجود العرب بودن در اسلام وی چه نیازی به یک ملیون درهم معاویه داشته است. در نقلهای تاریخی امده است که وی در بین مردم به سخاوت و بذل و بخشش و اطعام دیگران مشهور بوده است. او دکان قصابی داشته که گوسفند ذبح کرده و مردم را اطعام میداد.[3] مردی وارد خانه عباس میشود میبیند عبدالله در گوشه ای از خانه به دیگران تفسیر میاموزد و عبیدالله به مردم اصعام میکند و میگوید هرکه طالب دنیا و اخرت است به خانه عباس بیاید.[4] حتی در نقل دیگری امده است که شخصی برای سرشکستگی عبیدالله شایعه میکند که امروز عبیدالله اطعام میدهد همه مردم به خانه او هجوم میاورند عبیدالله با مشاهده چنین منظره ای افرادی را به بازار فرستاده غذاهای بسیاری خریداری کرده و همه را اطعام میکند و عبیدالله خدا را شکر میکند.[5]


[/HR][1] . تاریخ یعقوبی ج 2 ص 141

[2] . واقدی، محمد بن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش، ج 5 ص 32

[3] . بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، قراءه صبحی ندیم الماردینی، دمشق، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م ج 3 ص 66

[4] . همان ج 3 ص 63

[5] . همان


با توجه به این گزارشات چه نیازی عبیدالله به یک ملیون درهم معاویه داشت؟
چگونه میتوان پذیرفت کسی که دستور قتل فرزندان عبیدالله را داده است روزی بخواهد به عبیدالله رشوه دهد و او را در قبال یک ملیون درهم فریب دهد؟ ایا عبیدالله به قاتل فرزندان خود میپیوندد در حالی که وجود او سرشار از خشم و کینه نسبت به معاویه است؟
در برخی از گزارشات این کینه ونفرت را مشاهده میکنیم. بلاذری اورده است : بعد از شهادت امام حسن علیه السلام عبیدالله بن عباس نزد معاویه امد که بسر هم انجا بود، عبیدالله خطاب به معاویه گفت ایا تو دستور دادی که بسر فرزندان مرا بکشد؟معاویه قسم خورد که من چنین دستوری ندادم و حتی موافق با ان نبودم و از این کار کراهت داشتم بسر که سخن معاویه را شنید غضبناک شد و شمشیرش را به سوی معاویه انداخت و گفت تو دستور دادی من بکشم امروز میگویی نگفتم من خیر خواه تو بودم معاویه گفت شمشیرت را بردار چقدر کم خرد هستی شمشیر در برابر یک بنی هاشمی قرار میدهی که فرزندش را کشتی؟ سپس بسر شمشیر خود را برداشت. عبیدالله خطاب به بسر که چرا فرزندان مرا کشتی؟ به معاویه رو کرد و گفت من انتقام خون دو فرزندم را با کشتن دو پسرت یزید و عبدالله میگیرم معاویه خندا یکرد و گفت دو پسر من چه گناهی کردند بخدا من نمیدانم و من دستور قتل پسران تو را ندادم.[1] ثقفی در الغارات اورده است که معاویه خطاب به بسر گفت : مگر تو نبودی که فرزندان او را کشتی؟ عبیدالله گفت: ‌ای معاویه! گمان می‌کنی من او را به جای دو فرزند خود خواهم کشت؟ یکی از فرزندان عبیدالله که در مجلس حضور داشت گفت: ما باید به جای بسر یزید و عبدالله فرزندان معاویه را بکشیم.[2]


[/HR][1] . بلاذری انساب الاشراف ج 2 ص 459؛ مجلسی بحار الانوار ج 34 ص 21

[2] . ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، تهران، عطارد، ۱۳۷۳ه. ش، ص 345


این سوال مطرح است عبیدالله که توسط بسر و به دستور معاویه دو فرزند پسرش سر بریده شدند چگونه حاضر میشود در قبال یک میلیون درهم (با توجه به اوضاع مالی خوبی که داشته است) امام حسن را رها کند و به ماویه بپیوندد. او که حس انتقام در دلش شعله میکشیده چطور حاضر شده است به معاویه قاتل پسرانش بپیوندد؟
این مطلب در منابع شیعی هم به چشم میخورد شیخ مفید در امالی خود اورده است که: وقتي كه كار معاويه محكم شد بسر بن أرطاة را به سوي حجاز فرستاده تا شيعيانامير مومنان را بكشد ؛ و نماينده حضرت در مكه عبيد الله بن عباس بود ؛ وي به دنبال عبيد الله آمد ولي نتوانست او را بيابد ؛ پس به وي خبر دادند كه عبيد الله دو فرزند كوچك دارد ؛ پس به دنبال آن دو فرستاده ايشان را پيدا كرده و از مخفيگاه بيرون آوردند ... پس دستور داد سر آن دو را از بدن جدا كردند ؛ وقتي كه خبر اين ماجرا به مادرشان رسيد نزديك بود كه قالب تهي كند ... بعد از مدتي بسر و عبيد الله در نزد معاويه به هم رسيدند ؛ پس معاويه رو به عبيد الله ( وخطاب به بسر) گفت : آيا اين پير مرد را ميشناسي اي كسي كه دو پسر بچه را كشتي ؟ گفت : آري من آن دو را كشته ام !! كه چه ؟ عبيد الله گفت : اگر شمشير داشتم مي فهميدي !!! بسر گفت : بيا و اين شمشير را بگير و با دستش به شمشيري اشاره كرد ؛ معاويه جلوي او را گرفته و او را بازداشت و گفت : واي بر تو اي پيرمرد ديوانه !!! مي خواهي به كسي شمشير بدهي كه دو پسرش را كشته اي ؟ انگار كه شيردلان بني هاشم را نمي شناسي ؛ قسم به خدا اگر شمشير را به او بدهي در ابتدا تو را كشته و سپس من را مي كشد ؛ عبيد الله گفت : خير ؛ در ابتدا تو را مي كشتم و سپس به سراغ بسر مي رفتم.[1]
ایا میتوان به راحتی پذیرفت کسی که این همه نفرت و حس انتقام در وجود اوست به معاویه بپیوندد؟ ایا معاویه نمیتوانست همان موقع که عبیدالله، فرزندانش را به قتل تهدید نمود به او بگوید تو همان کسی بودی که در قبال پول سپاهت را فروختی؟ تو کسی بودی که امام خود را رها کردی؟
چرا در تاریخ این مطلب تکرار نشده است؟ چرا از زبان مبارک خود امام حسن علیه السلام خیانت عبیدالله بیان نشده است؟ چرا از جانب بنی هاشم، عبیدالله مورد شماتت و سرزنش قرار نگرفته است.
این سوالات به گونه ای است که جریان خیانت عبیدالله بن عباس به امام حسن علیه السلام را مبهم مینمایاند.


[/HR][1] . شیخ مفید امالی، ص 306


ممسوس;974210 نوشت:
با سلام و احترام
سال جدید بر شما مبارک
از تاخیر پوزش میطلبم

سلام علیکم
سال نو بر شما هم مبارک@};-
خواهش میکنم,گرفتاری برای همه هستhappy

خب تقریباََ 6 سوال که پرسیده بودم جواب گرفت

اینکه این سوال یک گزارش تاریخی پر اشکال هست که نه میشه رد کرد که نبوده نه میشه قبول کرد که بوده ممکن هست کیفیت چیزی که به ما رسیده تغییر کرده

سوال دیگه ای که داشتم

1-این هست که نقل شده زمانی که بسر به یمن رفت عبیدالله فرار کرد؟

آیا این نقل درسته,و عبیدالله در یمن بوده یا در مدینه یا مکه؟

2-قدیمی ترین منبع شیعه که موضوع خیانت رو نقل کرده کی بوده؟

3-دیگران با توجه به نقل (همون منبع تاریخی سوال 2 ) این موضوع رو روایت کردند یا هر کسی سلسله اسناد خودش رو داشته؟

با تشکر@};-

با سلام و عرض ادب و احترام

اون چه به فکر بنده می رسه این هست که امام حسن (ع) فقط برای جلوگیری از ریخته شدن خون مردم صلح نکرد ...

دلیل صلح نبودن افراد قابل اعتماد بوده ...

تا جایی که همسر ایشون موجب مرگ ایشون شده ...

مهم نیست کی در گذشته چی کار کرده

حساب و کتاب هر شخصی با خداست...

مهم نفس عمل خیانت هست ، که همه ما میدونیم بد هست ...

مخصوصا خیانت به امام معصوم ...

فکر نکنیم ما بهتر از اون ها هستیم

اگر به عهدمون وفا کرده بودیم ...

الان امام معصوم در بین ما بود ...

سعید مسلم;974248 نوشت:
1-این هست که نقل شده زمانی که بسر به یمن رفت عبیدالله فرار کرد؟

آیا این نقل درسته,و عبیدالله در یمن بوده یا در مدینه یا مکه؟

2-قدیمی ترین منبع شیعه که موضوع خیانت رو نقل کرده کی بوده؟

3-دیگران با توجه به نقل (همون منبع تاریخی سوال 2 ) این موضوع رو روایت کردند یا هر کسی سلسله اسناد خودش رو داشته؟

با سلام و احترام

غالب منابع اهل سنت از جمله: ابن عبدالبر در الاستیعاب،[1] ذهبی در تاریخ الاسلام،[2] ابن سعد در طبقات[3] و ابن اثیر در الکامل[4] آورده اند زمانی که بسر بن ارطاة از جانب معاویه به یمن حمله نمود، عبیدالله بن عباس که از طرف حضرت علی علیه السلام والی یمن بود به سوی کوفه و نزد حضرت علی علیه السلام فرار کرد. بنابر این منابع، عبیدالله بن عباس در یمن به سر میبرد. اما منابع اولیه شیعه، از جمله شیخ مفید در امالی[5] و شیخ طوسی در امالی،[6] آورده اند که عبیدالله در مکه بود که بسر بن ارطاة به یمن حمله نمود، وقتی متوجه شد که عبیدالله در یمن نیست در پی فرزندان او بود و پس از دستیابی به انان هر دو را کشت. زمانی که خبر به مادر انها رسید پریشان و مجنون گردید.


[/HR]
[1] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3 ص 1009

[2] . ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 4 ص 268

[3] . ابن سعد، طبقات، ج 2 ص 186

[4] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3 ص 383

[5] . امالی مفید، ص 306

[6] . امالی طوسی ص 77

اما قبل از شیخ مفید که متوفای سال 413 قمری است ابراهیم ثقفی کوفی شیعه مذهب متوفای سال 283 قمری در کتاب الغارات که در مورد جنایتها و جنگها و غارتهای معاویه بر علیه حضرت علی نوشته است اورده است که عبیدالله در زمان حمله بسر به یمن در این شهر به سر میبرد و از این شهر خارج شد.[1] اما منابع دیگر شیعه پس از ابراهیم ثقفی اورده اند که عبیدالله در زمان حمله بسر در مکه به سر میبرد البته برخی دیگر از علمای شیعه در قرن 7 و 8 قمری مانند اربلی در کشف الغمه اورده اند که عبیدالله از یمن فرار کرد.[2]
بنابر این اقوال در مورد یمن بودن یا در مکه بودن عبیدالله اختلافی است. اولین نظر عالم شیعی که ابراهیم ثقفی باشد عبیدالله در یمن به سر میبرد که پس از حمله بسر از این شهر خارج شد اما منابع دیگر شیعه مانند شیخ مفید شیخ طوسی و علامه مجلسی معتقدند عبیدالله در مکه بود نه در یمن تا بخواهد فرار کند. به نظر میرسد شیخ طوسی و علامه مجلسی نظر خود را از شیخ مفید اقتباس کردند.


[/HR][1] . ثقفی کوفی، الغارات، ج 2 ص 618

[2] . اربلی، کشف الغمه، ج 1 ص 248


سلام علیکم
.
با تشکر از استاد امیدوارم جمع بندی موضوع رو هم قرار بدید
-------------------------------------------------------------------
اما نظر خودم من درباره این موضوع این هست که نه میشه رد کرد نه میشه قبول کرد و موضوع روشن نیست

شاید علت اینکه بسیاری بر این موضوع اصرار دارند این هست که صلح امام مجتبی رو بر همین پایه استوار کنند؛یعنی که اگر عبیدالله خیانت نمی کرد امام صلح رو نمی پذیرفت

مردم اون زمان جز تعداد کمی امام علی و امام حسن رو به عنوام "امام" قبول نداشند,اگر اینطور بود که از اول جای دیگه ای نمی رفتند میگفتن خلیفه؛در جنگ صفین وقتی ماجرای قرآن های سر نیزه پیش اومد باید سخن امام رو گوش می کردند,ولی اونا طبق نظر خودشون اجتهاد کردند در حالیکه امام واجب الطاعه هست

پیامبر اسلام فرمود:من اطاعنی فقد اطاع الله عز و جل و من عصانی فقد عصی الله و من اطاع علیاً فقد اطاعنی و من عصی علیاً فقد عصانی/کنزالعمال جلد 11 صفحه 614

[=times new roman]ابْنَایَ هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا حسن و حسین هر دو امامند چه [=times new roman]قَامَا أَوْ قَعَدَا/ [=times new roman]ارشاد شیخ مفید جلد 2 صفحه 30

تمام کسانی مثل حجر بن عدی,عدی بن حاتم,ابن عباس و دیگران در زمان امام علی و جنگ صفین بودند با این حال امام مجبور به قبول حکمیت شد

فرض رو بر این هم بگذاریم که عبیدالله خیانت نمیکرد و امام با همون سپاه و نفرات به جنگ میرفت معلوم نبود آخرش چی میشد,به این هم دقت کنید که خود حضرت علی در جنگ صفین هست و بسیاری از بزرگان صحابه و یاران مخلص امام در صفین هستند با این حال آخرش ماجرا برگشت

حالا امام حسن با تعداد نفرات کمتر و نفوذ سیاسی کمتر از حضرت علی در بین اعراب و بدون داشتن بزرگانی که در صفین شهید شدند یه جنگ فرسایشی شروع میشد
سنگ بنای عاشورا و قیام امام حسین رو امام حسن گذاشت اگر صلح نمیکرد همون تعداد در عاشورا هم نبودند تا معاویه زنده بود کار واقعاََ سخت میشد مردم شام سال ها با اسلام معاویه رشد کرده بودند؛

بزرگان صحابه حضرت علی که در جنگ صفین شهید یا بعداََ به دستور معاویه ترور شدند مثل مالک اشتر نخعی

عمار یاسر,خزیمه بن ثابت (ذو شهادتین) هاشم بن عتبه (هاشم مرقال) جندب بن زهیر و....

در مورد اینکه عبیدالله در مکه بوده یا یمن به نظر من؛ نظر شیخ مفید به واقعیت نزدیک تر هست,چرا که اگر فرار میکرد مسلماََ خانواده خودش رو از اونجا خارج میکرد حالا یا با خودش میبرد یا به جای دیگه ای میفرستاد

به هر حال تاریخ در اینجا هم روشن نیست

با سلام و احترام و عرض پوزش از تاخیر
موضوع خیانت عبیدالله بن عباس به امام مجتبی علیه السلام با اما و اگر مواجه است یا بهتر بگوییم در تردید قرار دارد. اگر هم صحت صد در صد داشته باشد نمیتوان گفت علت اصلی صلح امام مجتبی علیه السلام با معاویه موضوع خیانت عبیدالله است زیرا مشکلات دیگری وجود داشت که فرصت مبارزه و جنگ را از سپاه امام حسن علیه السلام گرفته بود. خیانت برخی از سران سپاه حضرت که نامه های انان را معاویه به امام حسن علیه السلام نشان داد که انان حاضر بودند امام رادست بسته به معاویه تحویل دهند. یا افرادی که جزو خوراج بودند و در سپاه حضرت قرار داشتند یا افرادی که به دنبال جمع اوری غنائم به امام پیوستند یا افرادی که به تبع رئیس قبیله خود در سپاه حضرت حاضر شده بودند.
در کنار این عوامل قلت عدد یاران خاص امام در این نبرد محسوس بود. از طرفی دستگاه تبلیغاتی معاویه بسیار هوشمندانه ومزورانه عمل نمود به نوعی که به مردم القا نمود که امام حسن علیه السلام خواهان صلح با معاویه است در حالی که حقیقت برعکس بود.

جمع بندی پرسش: آیا خیانت عبیدالله بن عباس به امام حسن (علیه السلام) مورد اتفاق علمای شیعه هست؟ عبیدالله کمبود مالی نداشته است چگونه در قبال یک میلیون درهم به معاویه پیوست؟ آیا اهل بیت ( علیهم السلام) برای نکوهش بنی عباس به این موضوع اشاره کرده اند؟ ایا معاویه در جایی به خیانت عبیدالله جهت شماتت بنی هاشم اشاره کرده است؟ چگونه عبیدالله برای اطمینان از حرف معاویه مبنی بر صلح امام حسن (علیه السلام) خواهان تحقیق در این باره نشد؟ پاسخ: یکی از سوالات معماگونه تاریخ موضوع پیوستن "عبیدالله بن عباس" به معاویه و خیانت به امام حسن مجتبی (علیه السلام) است. اینکه تا چه اندازه این مطلب صحت دارد برای بنده هم حل نشده است زیرا در منابع تاریخی گزارشاتی وجود دارد که با گزارش مزبور در تعارض است. شبهاتی پیرامون این موضوع وجود دارد که اصل جریان خیانت "عبیدالله" را زیر سوال میبرد. اینکه چگونه این موضوع در منابع تاریخی راه یافته معمای دیگری است که هنوز برای این سوالات، تحقیق، تتبع و یا کار علمی قابل توجهی انجام نشده است. ایا منابع شیعه به این موضوع اشاره کرده اند؟ برخی از منابع شیعی این موضوع را نقل کردند. از جمله "شیخ مفید" در "ارشاد" مینویسد: «معاویه شخصی را به سوی عبیدالله بن عباس فرستاد معاویه از عبیدالله خواسته بود در قبال یک میلیون درهم سپاه امام حسن علیه السلام را رها کرده و جانب معاویه را بگیرد حتی بنا شده بود نیمی از این مبلغ فی الحال و نیمی دیگر در زمان ورود به کوفه به وی پرداخت شود عبیدالله شبانه به سوی معاویه میرود و سپاهیان وی صبح به هنگام نماز متوجه میشوند امیر سپاه نیست از این رو قیس بن سعد با انان نماز خوانده و فرماندهی سپاه را بر عهده میگیرد.»(1) شبیه به همین گزارش را "رجال کشی" نقل کرده با این تفاوت که قیس طی خطبه ای "عبیدالله" و پدرش را مذمت میکند. (2) همچنین "سید محسن امین" در "اعیان الشیعه"(3) و مرحوم "مجلسی" در "جلاء العیون"(4) و "بحارالانوار"(5) مطالبی شبیه به مطلب فوق را نقل کردند. بنابر این برخی از منابع شیعه به این موضوع اشاره کردند اما در صدد تحقیق و تتبع در راستای صحت و سقم این گزارش بر نیامدند. اگر به منابع اهل سنت نظر کنیم با اینکه انان انگیزه بهتری برا ی تخریب چهره یاران امام حسن (علیه السلام) دارند میبینیم در برخی از این منابع سخنی از دریافت پول و یا پیوستن یاران "عبیدالله" به "معاویه" به میان نیامده است. از باب مثال "ابن عبدالبر" در "الاستیعاب" با تعریف و تمجید از "عبیدالله" به عنوان "اجود العرب" در اسلام(6) نام برده است با اینکه جریان کشته شدن فرزندان "عبیدالله بن عباس" به دست "بسر بن ارطاة" در "یمن" ( دوران کارگزاری عبیدالله از جانب حضرت علی علیه السلام) به دستور "معاویه" (7) را نقل کرده است اما سخنی از خیانت به امام حسن (علیه السلام) را به میان نمی اورد. "بلاذری" اورده است که شخصی از جانب "معاویه" نزد "عبیدالله" امده و قسم یاد کرد که امام حسن (علیه السلام) خواستار صلح است و "عبیدالله" چون میدانست امام برای حفظ جان مردم علاقه به صلح دارد به سمت "معاویه" رفت (8) اما وی حرفی از دریافت یک ملیون درهم و یا تعداد یاران ملحق شده به معاویه نزده است. برخی از مورخین به تعداد یاران عبیدالله که به معاویه پیوستند اشاره ای ندارد برخی هم این تعداد را 8000 (9) نفر اعلام کردند که این خود تناقض در گفتار مورخین است. از طرفی دیگر برخی از مورخین فرمانده اولیه جنگ را "قیس بن سعد بن عباده" میدانند. (10) با اینکه مورخین دیگر عبیدالله را فرمانده اصلی جنگ با معاویه عنوان نمودند. در منابع سخن از جود و سخاوت عبیدالله بسیار است. این سوال مطرح است با توجه به "اجود العرب" بودن در اسلام وی چه نیازی به یک ملیون درهم معاویه داشته است. در نقلهای تاریخی امده است که وی در بین مردم به سخاوت و بذل و بخشش و اطعام دیگران مشهور بوده است. او دکان قصابی داشته که گوسفند ذبح کرده و مردم را اطعام میداد. (11) مردی وارد خانه "عباس" میشود میبیند "عبدالله" در گوشه ای از خانه به دیگران تفسیر میاموزد و "عبیدالله" به مردم اطعام میکند و میگوید هرکه طالب دنیا و اخرت است به خانه عباس بیاید. (12) حتی در نقل دیگری امده است که شخصی برای سرشکستگی "عبیدالله" شایعه میکند که امروز عبیدالله اطعام میدهد همه مردم به خانه او هجوم میاورند عبیدالله با مشاهده چنین منظره ای افرادی را به بازار فرستاده غذاهای بسیاری خریداری کرده و همه را اطعام میکند و عبیدالله خدا را شکر میکند. (13) با توجه به این گزارشات چه نیازی "عبیدالله" به یک ملیون درهم معاویه داشت؟ چگونه میتوان پذیرفت کسی که دستور قتل فرزندان "عبیدالله" را داده است روزی بخواهد به عبیدالله رشوه دهد و او را در قبال یک ملیون درهم فریب دهد؟ ایا عبیدالله به قاتل فرزندان خود میپیوندد در حالی که وجود او سرشار از خشم و کینه نسبت به معاویه است؟ در برخی از گزارشات این کینه ونفرت را مشاهده میکنیم. "بلاذری" اورده است : بعد از شهادت امام حسن (علیه السلام) "عبیدالله بن عباس" نزد معاویه امد که بسر هم انجا بود، "عبیدالله" خطاب به "معاویه" گفت ایا تو دستور دادی که بسر، فرزندان مرا بکشد؟ "معاویه" قسم خورد که من چنین دستوری ندادم و حتی موافق با ان نبودم و از این کار کراهت داشتم بسر که سخن "معاویه" را شنید غضبناک شد و شمشیرش را به سوی "معاویه" انداخت و گفت تو دستور دادی من بکشم امروز میگویی نگفتم من خیر خواه تو بودم معاویه گفت شمشیرت را بردار چقدر کم خرد هستی شمشیر در برابر یک بنی هاشمی قرار میدهی که فرزندش را کشتی؟ سپس بسر شمشیر خود را برداشت. "عبیدالله" خطاب به "بسر" که چرا فرزندان مرا کشتی؟ به "معاویه" رو کرد و گفت من انتقام خون دو فرزندم را با کشتن دو پسرت "یزید" و "عبدالله" میگیرم "معاویه" خنده ای کرد و گفت دو پسر من چه گناهی کردند بخدا من نمیدانم و من دستور قتل پسران تو را ندادم. (14) "ثقفی" در "الغارات" اورده است که "معاویه" خطاب به "بسر" گفت : مگر تو نبودی که فرزندان او را کشتی؟ عبیدالله گفت: ‌ای معاویه! گمان می‌کنی من او را به جای دو فرزند خود خواهم کشت؟ یکی از فرزندان عبیدالله که در مجلس حضور داشت گفت: ما باید به جای بسر یزید و عبدالله فرزندان معاویه را بکشیم.(15) این سوال مطرح است "عبیدالله" که توسط بسر و به دستور معاویه دو فرزند پسرش سر بریده شدند چگونه حاضر میشود در قبال یک میلیون درهم (با توجه به اوضاع مالی خوبی که داشته است) امام حسن (علیه السلام) را رها کند و به "معاویه" بپیوندد. او که حس انتقام در دلش شعله میکشیده چطور حاضر شده است به "معاویه" قاتل پسرانش بپیوندد؟ این مطلب در منابع شیعی هم به چشم میخورد "شیخ مفید" در "امالی" خود اورده است که: وقتي كه كار "معاويه" محكم شد "بسر بن أرطاة" را به سوي "حجاز" فرستاده تا شيعيان امير مومنان علی(علیه السلام) را بكشد ؛ و نماينده حضرت در "مكه" "عبيد الله بن عباس" بود ؛ وي به دنبال "عبيد الله" آمد ولي نتوانست او را بيابد ؛ پس به وي خبر دادند كه عبيد الله دو فرزند كوچك دارد ؛ پس به دنبال آن دو فرستاده ايشان را پيدا كرده و از مخفيگاه بيرون آوردند ... پس دستور داد سر آن دو را از بدن جدا كردند ؛ وقتي كه خبر اين ماجرا به مادرشان رسيد نزديك بود كه قالب تهي كند ... بعد از مدتي بسر و عبيد الله در نزد "معاويه" به هم رسيدند ؛ پس معاويه رو به عبيد الله ( وخطاب به بسر) گفت : آيا اين پير مرد را ميشناسي اي كسي كه دو پسر بچه را كشتي ؟ گفت : آري من آن دو را كشته ام !! كه چه ؟ عبيد الله گفت : اگر شمشير داشتم مي فهميدي !!! بسر گفت : بيا و اين شمشير را بگير و با دستش به شمشيري اشاره كرد ؛ معاويه جلوي او را گرفته و او را بازداشت و گفت : واي بر تو اي پيرمرد ديوانه !!! مي خواهي به كسي شمشير بدهي كه دو پسرش را كشته اي ؟ انگار كه شيردلان بني هاشم را نمي شناسي ؛ قسم به خدا اگر شمشير را به او بدهي در ابتدا تو را كشته و سپس من را مي كشد ؛ عبيد الله گفت : خير ؛ در ابتدا تو را مي كشتم و سپس به سراغ بسر مي رفتم. (16) ایا میتوان به راحتی پذیرفت کسی که این همه نفرت و حس انتقام در وجود اوست به معاویه بپیوندد؟ ایا معاویه نمیتوانست همان موقع که عبیدالله، فرزندانش را به قتل تهدید نمود به او بگوید تو همان کسی بودی که در قبال پول سپاهت را فروختی؟ تو کسی بودی که امام خود را رها کردی؟ چرا در تاریخ این مطلب تکرار نشده است؟ چرا از زبان مبارک خود امام حسن علیه السلام خیانت عبیدالله بیان نشده است؟ چرا از جانب بنی هاشم، عبیدالله مورد شماتت و سرزنش قرار نگرفته است. چرا معاویه در زمان رویارویی با عبیدالله و بسر به موضوع یک میلیون درهم و خیانت به امام حسن سخنی نگفته است؟ چرا در جای دیگر معاویه زبان به تحقیر عبیدالله نگشوده است؟ این سوالات به گونه ای است که جریان خیانت عبیدالله بن عباس به امام حسن (علیه السلام) را مبهم مینمایاند. اگر سوال شود : آیا در زمان حمله بسر بن ارطاة به یمن، عبیدالله در یمن بود یا مکه، اگر در یمن بود از انجا فرار کرد؟ قدیمی ترین منبع شیعه در این باره چه نظری دارد؟ این گزارش تا چه اندازه صحت دارد؟ در پاسخ میگوییم : غالب منابع اهل سنت از جمله: "ابن عبدالبر" در "الاستیعاب"،(17) "ذهبی" در "تاریخ الاسلام"،(18) "ابن سعد" در "طبقات" (19) و "ابن اثیر" در "الکامل" (20) آورده اند زمانی که "بسر بن ارطاة" از جانب "معاویه" به "یمن" حمله نمود، "عبیدالله بن عباس" که از طرف حضرت علی (علیه السلام) والی "یمن" بود به سوی "کوفه" و نزد حضرت علی (علیه السلام) فرار کرد. بنابر این منابع، "عبیدالله بن عباس" در "یمن" به سر میبرد. اما منابع اولیه شیعه، از جمله "شیخ مفید" در "امالی"(21) و "شیخ طوسی" در "امالی"،(22) آورده اند که عبیدالله در "مکه" بود که "بسر بن ارطاة" به "یمن" حمله نمود، وقتی متوجه شد که عبیدالله در یمن نیست در پی فرزندان او بود و پس از دستیابی به انان هر دو را کشت. زمانی که خبر به مادر انها رسید پریشان و مجنون گردید. اما قبل از شیخ مفید که متوفای سال 413 قمری است "ابراهیم ثقفی کوفی" شیعه مذهب متوفای سال 283 قمری در کتاب الغارات که در مورد جنایتها و جنگها و غارتهای معاویه بر علیه حضرت علی (علیه السلام) نوشته است اورده است که عبیدالله در زمان حمله بسر به یمن در این شهر به سر میبرد و از این شهر خارج شد. (23) اما منابع دیگر شیعه پس از ابراهیم ثقفی اورده اند که عبیدالله در زمان حمله بسر در مکه به سر میبرد البته برخی دیگر از علمای شیعه در قرن 7 و 8 قمری مانند "اربلی" در "کشف الغمه" اورده اند که عبیدالله از یمن فرار کرد. (24) بنابر این اقوال در مورد "یمن" بودن یا در "مکه" بودن عبیدالله اختلافی است. اولین نظر عالم شیعی که "ابراهیم ثقفی" باشد عبیدالله در یمن به سر میبرد که پس از حمله بسر از این شهر خارج شد اما منابع دیگر شیعه مانند "شیخ مفید" "شیخ طوسی" و "علامه مجلسی" معتقدند "عبیدالله" در "مکه" بود نه در "یمن" تا بخواهد فرار کند. به نظر میرسد شیخ طوسی و علامه مجلسی نظر خود را از شیخ مفید اقتباس کردند. موضوع خیانت عبیدالله بن عباس به امام مجتبی (علیه السلام) با اما و اگر مواجه است یا بهتر بگوییم در تردید قرار دارد. اگر هم صحت صد در صد داشته باشد نمیتوان گفت علت اصلی صلح امام مجتبی (علیه السلام) با معاویه موضوع خیانت عبیدالله است زیرا مشکلات دیگری وجود داشت که فرصت مبارزه و جنگ را از سپاه امام حسن (علیه السلام) گرفته بود. خیانت برخی از سران سپاه حضرت که نامه های انان را معاویه به امام حسن (علیه السلام) نشان داد که انان حاضر بودند امام رادست بسته به معاویه تحویل دهند. یا افرادی که جزو خوراج بودند و در سپاه حضرت قرار داشتند یا افرادی که به دنبال جمع اوری غنائم به امام پیوستند یا افرادی که به تبع رئیس قبیله خود در سپاه حضرت حاضر شده بودند. در کنار این عوامل قلت عدد یاران خاص امام در این نبرد محسوس بود. از طرفی دستگاه تبلیغاتی معاویه بسیار هوشمندانه ومزورانه عمل نمود به نوعی که به مردم القا نمود که امام حسن (علیه السلام) خواهان صلح با معاویه است در حالی که حقیقت برعکس بود.   پی نوشت ها: 1. شیخ مفید، ارشاد، کنگره شیخ مفید، 1413ق، قم، ج 2 ص 13 2. رجال کشی، دانشگاه مشهد، 1348، مشهد، ص 113 3. سید محسن امین اعیان الشیعه، دارالتعارف، 1403ق، بیروت، ج 1 ص 569 4. مجلسی، جلاء العیون، سرور، 1382ش، قم، ص 433 5. زندگانی امام حسن، بحار الانوار، ترجمه، محمد جواد نجفی، اسلامیه، 1362ش، تهران، ص 39 6. ابن عبدالبر، الاستیعاب، دارالجیل، 1412ق، بیروت، ج 3 ص 882 7. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3 ص 1009 8. بلاذری، انساب الاشراف، ج 3 ص 38 9. تاریخ یعقوبی، دار صادر، بی تا، بیروت، ج 2 ص 141 10. ابن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴ه. ش، ج 5 ص 32 11. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، دارالیقظه العربیه، ۱۹۹۸م، دمشق، ج 3 ص 66 12. همان ج 3 ص 63 13. همان 14. بلاذری، انساب الاشراف، ج 2 ص 459؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 43، ص 21 15. ثقفی کوفی، الغارات، ترجمه عزیز الله عطاردی، عطارد، 1373 ش، ص 345 16. شیخ مفید امالی، ص 306 17. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3 ص 1009 18. ذهبی، تاریخ الاسلام،دارالکتاب العربی، 1413ق، بیروت، ج 4 ص 268 19. ابن سعد، طبقات، ج 2 ص 186 20. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دارصادر، 1385ق، بیروت،ج 3 ص 383 21. شیخ مفید، امالی، کنگره شیخ مفید، 1413ق، قم، ص 306 22. امالی طوسی، دارالثقافه، 1414ق، قم، ص 77 23. ثقفی کوفی، الغارات، انجمن آثار ملی، 1353ش، تهران، ج 2 ص 618 24. اربلی، کشف الغمه، سید رضی، 1421ق، قم، ج 1 ص 248
موضوع قفل شده است