طریقه رفتار و مقابله با فردی که به انسان ظلم کرده است

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طریقه رفتار و مقابله با فردی که به انسان ظلم کرده است

سلام,برای مقابله باظالم چکاربایدکرد؟من شوهرم بخاطربیماری تقاضای طلاق دادوازمن خواست که فرزندم رودرعوض مهریه قبول کنم,بخاطرشرایط مالیم نتونستم,اماتمام حق وحقوقم بدون داشتن وکیل ضایع شد,والان ازمهرمادریم سواستفاده میکنه وبه طرق مختلف باعث ازارروحیم شده,هربارکه میام ببخشمش ویادم بره باعث ازارم میشه,طوری که چندباربه خودکشی فکرکردم,واقعادرمانده شدم,وازظلمش درامان نیستم,دعای صحیفه سجادیه درحق ظالم روهم میخونم,اماظلمش درسرنوشت من ماثره,وباعث شده تمام اعتقادموازدست بدم وناامیدی نسبت به اینده دارم,وخانوادم بخاطروسایل مالی اکثراکنارم گذاشتن,من بایدچکارکنم؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

amirmohamad۹۴;926185 نوشت:
سلام سلام علیکم.
برای مقابله باظالم چکاربایدکرد؟من شوهرم بخاطربیماری تقاضای طلاق داد بیماری شما یا همسرتان؟اگر قابل ذکره نام بیماری را ذکر کنید.
وازمن خواست که فرزندم رودرعوض مهریه قبول کنم,بخاطرشرایط مالیم نتونستم,اماتمام حق وحقوقم بدون داشتن وکیل ضایع شد, چرا وکیل نگرفتید؟اگر به خاطر مسائل مالیه که برطبق قانون شما میتوانید در دادخواستتون قید کنید که کلیه هزینه طرح شکایت را در صورت محکوم شدن همسرتان ،ایشان باید پرداخت کند.
والان ازمهرمادریم سواستفاده میکنه وبه طرق مختلف باعث ازارروحیم شده,هربارکه میام ببخشمش ویادم بره باعث ازارم میشه,طوری که چندباربه خودکشی فکرکردم,آیا اقدام کردید یا فقط وسوسه بود؟اعتقادتون راجع به خود کشی چیه؟
واقعادرمانده شدم,وازظلمش درامان نیستم,دعای صحیفه سجادیه درحق ظالم روهم میخونم,اماظلمش درسرنوشت من ماثره,وباعث شده تمام اعتقادموازدست بدم وناامیدی نسبت به اینده دارم,وخانوادم بخاطروسایل مالی اکثراکنارم گذاشتیعنی والدینتان از ترس مخارجتان شما را به منزلشان راه نمی دهند؟لطفا بیشتر توضیح بدید.
من بایدچکارکنم؟

شما در شرایط بسیار سختی هستید.توکلتان را به خدا از دست ندهید.ان مع العسر یسری:همانا بعداز هر سختی آسانی است.لطفا به این سؤالاتی که عرض کردم پاسخ دهید.

دوست عزیزم شرایط خیلی دشواری هست خصوصا با وجود بچه که اصلا گرفتن مهریه غیر ممکنه حتی اگر محکوم هم شده باشه آخرشم نمیدن و اونم تقسیط میشه اصلا ارزشش و نداره برین دنبالش از خیرش بگذرین و بهش فکر نکنین انگار اصلا مهری نداشتین. عمرتون و اعصابتون و چندین سال توی این کشمکش ها هدر ندین. قطعا خونوادتون هم خسته شدن از شرایط. هیچ چیز ارزش استرس آدم و نداره. روزی دهنده خداست خدا بارها گفته من روزیتون و میدم پس اصلا از این بابت نگران و ناراحت نباشه‌. این قرضشونم بمونه به قیامت که بلاخره باید پس بدن.
سعی کنین ایشون و بطور کامل اول از زندگیتون حذف کنین و آرامش خودتون و بدست بیارین.
دوم هرگز و هرگز آرزوی مرگ نکنین چون برمیگرده به خودتون ما هرکدوم حداقلش به خودمون ظلم میکنیم. مطمئن باشین خدا از ظلمش نمیگذره.
اوضاع خودتون و تحت کنترل دربیارین. برگردین به خونتون و پیش پدر مادرتون. وقتی آرامش نسبی پیدا کردین دنبال آموزش مهارتی باشین و مستقل بشین. آینده تموم نشده
فقط از آینده و مشکلات و ریسک کردن نترسین

البته تمام این موارد زمانی هست که مشکلات اساسی با همسرتون داشته باشین که لاینحله.
اگر مایل بودین مشکلاتتون و پیام خصوصی بهم بگین.
موفق باشین

کارشناس محترم جناب امین با سلام
همون اول کار برای گرفتن وکیل پول لازمه، تازه اگر هم میگرفتن باز تمام هزینه های وکیل متقبل نمیشدن بلکه ۵۰ درصدش فک کنم مال خودشونه که به میلیون به بالا میرسه.
بعد اگر وکیل هم میگرفتن فرقی به حالشون نمی کرد. قانون همونه

امین;928308 نوشت:
ان مع العسر یسری:همانا بعداز هر سختی آسانی است

ببخشید من دخالت میکنم ولی این آیه ترجمه اش میشود: همواره در کنار هر سختی، آسانی است!

یعنی شما باید بگردید در دل سختی ها، آسانی هایش را پیدا کنید. مثلا یاد خدا، چیزی است که مشکلات را بر انسان آسان میکند. و یا ممکن است انسان دچار مشکلی بشود، ولی این مشکل باعث بشود ارتباطش با خدا را اصلاح کند و در دل سختی ها احساس آرامش بکند.

یا مثلا در مشکل شما، طلاق که یک سختی است، موجب شود در کشاکش حل همین مشکلات استعدادهایی از شما بروز پیدا کند که بروید دنبالش و به موفقیت برسید. مثلا به دلیل همین مشکل مالی مجبور شوید کار کنید و در همین کار کردن ها، بفهمید در کار خاصی توانایی دارید و وضع مالیتان دگرگون شود و ...

خلاصه آسانی در دل همین سختی هاست. باید با چشمان باز گشت و پیدایش کرد. در واقع آسانی همان حکمات خیر نهفته در مشکلات است.
اینکه بعد از هر سختی بنشینیم و منتظر باشیم آسانی شود، ممکن نیست! این یک ترجمه ی اشتباه است. آسانی را باید در دل مشکلات پیدا کرد و به آن دست یافت.

rezaee;928647 نوشت:
ببخشید من دخالت میکنم ولی این آیه ترجمه اش میشود: همواره در کنار هر سختی، آسانی است!

مى‏خواهد بفرمايد با هر دشوارى نوعى گشايش هست، و منظور از كلمه" مع- با" واقع شدن يسر به دنبال عسر است، نه اينكه منظور از معيت اين باشد كه يسر و عسر در زمان واحد تحقق مى‏يابد ( ترجمه الميزان، ج‏20، ص: 534)

amirmohamad۹۴;926185 نوشت:
اماتمام حق وحقوقم بدون داشتن وکیل ضایع شد,

در خصوص مهریه، غیر از طرح شکایت در دادگاه راه دیگه ای هم هست.اگر اموالی قطعی به نام همسرتان وجود دارد،مثلا ملک یا ماشین و حسابهای بانکی ،شما میتوانید با مراجعه به دفتر ثبت اسناد قسمت اجرای ثبت،نسبت به دریافت مهریه خود اقدام کنید.به حکم دادگاه هم نیازی نیست.سند ازدواجتان را ببرید مراحل را طی کنید.در این باره اینلینک را بخوانید.
ضمن اینکه بچه تا 7 سالگی متعلق به شماست.
جهت اینکه خانواده از شما حمایت کنند آنها را در جریان بیماری خود قرار دهید تا شما را سرزنش نکنند و مورد حمایت خود قرار دهند.
نکته آخر اینکه باید این شرایط جدید رو بپذیرید و با آن کنار بیایید.بی تابی کردن چیزی را حل نمی کند و فقط حالتان بدتر می شود.به افرادی نگاه کنید که مشکلی مانند شما دارند و یا مشکلشان از شما بدتر است.

متاسفانه دفتر ثبت هم شماره سند املاک و میخوان که در صورتی که خونه و ماشین داشته باشن مستثنای دین هست و تا الانم اگر داشتن حتما بنام شخص دیگه ای کردن. که اثبات فرار دین هم ماجراییست و یکی دو سال کلا زمان میبره

سلام,

من مبتلابه هپاتیت ب هستم که باانجام ازمایشات بارداری متوجه این بیماری شدم که البته دوماه ازبارداریم گذشته بودونمیدونستم,
شوهرم اول گفت شایدازخودمون گرفته باشی عموم هپاتیت داره,بعدکه رفت ازمایش دادونتیجه منفی بودرفتارش نسبت به قبل بدترشد,
من هم بخاطرهزینه بالاوکیل نتونستم بگیرم وسهام هاوحسابهای بانکیش رونمیدونم چکارکرد.
من ازبچگی تاالان دارم بامشکلات بزرگی دست وپنجه نرم میکنم,وباخداهم خیلی صحبت میکنم وقتی مدام به دربسته میخورم,به خودکشی فکرمیکنم,میدونم نجات دهنده نیست,اماوقتی ضعیفی وبهت ظلم شده وکاری ازدستت برنمیادچه بایدکرد؟

پدرم فوت شده وخانوادم مدام تاکاری میکنم حتی طعنه مریضی و....روبهم میزنن,بچم کوچیکه,ومن اصلن با طعنه ومنت و....خونه پدریمم مشکلاتم صدچندان شده. حتی حاضرنیستن باهام بیان برای اوردن جهیزیه ودوساله که جهیزیم اونجاست.

میگن اسلام بن بست نداره,امابه نظرمن تمامش بن بسته,اگه برعکس بودومن میخواستم بخاطراین مریضی طلاق بگیرم,قانون اجازه نمیدادو....
باوجوداینکه زن باداشتن مردنمیتونه شوهردیگه ای داشته باشه,امامردمیتونه,
اخه کجای قانون نفقه اولادباخرج الان صدوپنجاه هزارتومنه؟
همش به خودم میگم کاش عیدغدیرسال نودوسه مشهدنرفته بودم وبااین خونواده ظاللللم اشنانشده بودم

میگن بعدسختی اسونیه,من ازبچگی تاالان همش زجرکشیدم,
همه بچه دارمیشن پاقدم بچه براشون اومدداره,امامن بیشترزندگیم پیچیدبهم وگره خورد.....

اینجورکه من دارم میبینم خسر الدنیاواخرتم.....

[="#0000FF"]

amirmohamad۹۴;938251 نوشت:
سلام,

من مبتلابه هپاتیت ب هستم که باانجام ازمایشات بارداری متوجه این بیماری شدم که البته دوماه ازبارداریم گذشته بودونمیدونستم,
شوهرم اول گفت شایدازخودمون گرفته باشی عموم هپاتیت داره,بعدکه رفت ازمایش دادونتیجه منفی بودرفتارش نسبت به قبل بدترشد,
من هم بخاطرهزینه بالاوکیل نتونستم بگیرم وسهام هاوحسابهای بانکیش رونمیدونم چکارکرد.
من ازبچگی تاالان دارم بامشکلات بزرگی دست وپنجه نرم میکنم,وباخداهم خیلی صحبت میکنم وقتی مدام به دربسته میخورم,به خودکشی فکرمیکنم,میدونم نجات دهنده نیست,اماوقتی ضعیفی وبهت ظلم شده وکاری ازدستت برنمیادچه بایدکرد؟

پدرم فوت شده وخانوادم مدام تاکاری میکنم حتی طعنه مریضی و....روبهم میزنن,بچم کوچیکه,ومن اصلن با طعنه ومنت و....خونه پدریمم مشکلاتم صدچندان شده. حتی حاضرنیستن باهام بیان برای اوردن جهیزیه ودوساله که جهیزیم اونجاست.

میگن اسلام بن بست نداره,امابه نظرمن تمامش بن بسته,اگه برعکس بودومن میخواستم بخاطراین مریضی طلاق بگیرم,قانون اجازه نمیدادو....
باوجوداینکه زن باداشتن مردنمیتونه شوهردیگه ای داشته باشه,امامردمیتونه,
اخه کجای قانون نفقه اولادباخرج الان صدوپنجاه هزارتومنه؟
همش به خودم میگم کاش عیدغدیرسال نودوسه مشهدنرفته بودم وبااین خونواده ظاللللم اشنانشده بودم

میگن بعدسختی اسونیه,من ازبچگی تاالان همش زجرکشیدم,
همه بچه دارمیشن پاقدم بچه براشون اومدداره,امامن بیشترزندگیم پیچیدبهم وگره خورد.....

اینجورکه من دارم میبینم خسر الدنیاواخرتم.....

بسیار از اینکه اینقدر در رنج و عذاب هستید متأسفم.
در شرایطی که انسان مظلوم واقع می شود و قدرت دفاع از خود را ندارد بهترین مقابله ،صبر است.جزع و فزع کردن و خودخوری کردن تنها حالتان را بدتر می کند.ابتدا باید این شرایط را بپذیرید.بپذیرید که دیگر زندگی مشترک به پایان رسیده و نمی توان به گذشته بازگشت.در زمان حال زندگی کنید.چنانچه دائما در فکر آینده باشید اضطراب امان شما را خواهد برید.فکر کردن به گذشته هم فایده ای جز اضافه کردن به غم و اندوه شما ندارد.فقط حسرت خواهید خورد.پس در زمان حال زندگی کنید.به این فکر کنید که الان چه می توانم بکنم.الان بهترین کار چیست؟ الان بایستی به فکر فرزند خود باشید.فرزند شما نیاز به پدر دارد.زوجین بعداز طلاق اگر چه دیگر با هم نسبتی ندارند اما نقش والدینی آنها ازبین نمی رود و تا آخر عمر این نسبت وجود دارد.پس توصیه می کنم به خاطر فرزندتان هم که شده با همسرتان با جنگ و دعوا برخورد نکنید و ظلم او را به خدا واگذار کنید.از این پس کاملا محترمانه با او برخورد کنید.اینطور خود را از خشم و لجبازی او در امان نگه می دارید و کمک میکنید که نقش پدری خود را به درستی ایفا کند.چنانچه از این نقش طفره می رود از بزرگترهای او بخواهید او را متوجه مسئولیت خود کنند.
شما در آینده نبایستی طوری از پدر فرزند خود بدگویی کنید که او از پدرش متنفر شود.به فرزندتان بگویید ناچار به طلاق شدیم.
اینکه شما از اوتنفر دارید کاملا طبیعی است وحق هم دارید ولی بایستی این تنفردر رفتارتان نمود پیدانکند.
اما در مورد حال زار و پریشانی که الان دارید توصیه می کنم که حتما به یک روانپزشک(اعصاب و روان)مراجعه کنید.شما می توانید به کمک قرص بر اعصاب و وضعیت روحیتان مسلط شوید.ضمن اینکه مراجعه حضوری به یک روانشناس هم توصیه میشود.چنانچه مقدور نیست با شماره مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی بخش مشاوره با شماره ۰۹۶۴۰
به صورت رایگان تماس بگیرید.
برای تسلط بر احوالات روحی خودتان فنونی وجود دارد که برخی از آنها ذکر می شود.
اول مهارت توجه برگردانی:زمانیکه ذهنتان درگیر مشکلتتان است واین درگیری ذهنی حالتان را بدکرده از این فنون استفاده کنید.الف)فن فعالیت:یعنی زمانیکه درگیری ذهنی دارید خود را به کاری که ذهنتان را درگیر می کند مشغول کنید.مثلا تلویزیون نگاه کردن،جدول حل کردن،دیدار از دوستان وقدم زدن در پارک و توجه به صدای پرندگان و آب و رنگ گلها و برگها و درختان و لمس کردن آنها.
ب)فن بهبود بخشیدن به لحظه:۱.خود را به ذکر و عبادت مشغول کنید.عبادت هم به شما آرامش می دهد و هم قدرت تحمل مشکلات را بالا می برد.می توانید مثلا نماز قضا بخوانید و یا برای پدرتان نماز بخوانید و صلوات بفرستیدو... در اینصورت حس مفید بودن هم خواهید کرد.
۲.آرمیدگی:بین جسم و بدن ارتباط وجود دارد و با آرمیده کردن بدن می توان به آرمیده کردن ذهن و کاهش پریشانی و رنج کمک کرد.
یکی از فنون آرمیدگی تنفس شکمی است.ابتدا یک دست خود را روی سینه و دست دیگرتان را روی شکم بگذارید.با چهار شماره از بینی نفس بگیرید،سه شماره حبس کنید وبا پنج تا شش شماره آن را از دهان نیمه باز بیرون دهید.توجه داشته باشید که در حین تنفس شکم باید حرکت کند و نه سینه.
این تمرین را زمانی که ناراحت و پریشان هستید انجام دهید.
درد دل با یک دوست صمیمی:بسیار ضروری است.مشکلاتتان را در خودتان نریزید.اگر دوست صمیمی ندارید پیدا کنید در مسجد ،بسیج،کلاس خیاطی و... درد دل کردن بسیار به آرامش انسان کمک می کند.
بپذیرید که باید روی پای خود بایستید.جویای کار شوید.هنری بیاموزید و از آن طریق درآمد کسب کنید.خیاطی،گلدوزی،وتایپ و ... البته بنده نمیدانم تحصیلات شما چیست و چه حرفه ای بلد هستید.
نکته دیگر اینکه به خودتان برسید و برای خودتان وقت بگذارید.خود را مشغول فعالیتهای لذت بخش کنید.شنا رفتن خیلی مفرح است.دیدار با دوستان و شرکت در فعالیتهای اجتماعی در مسجدو بسیج و احیانا شرکت در اردوهای تفریحی زیارتی.
وآخرین تکنیک اینکه از خودتان بپرسید نحوه برخورد شما با این مشکل چگونه بوده و آیا روشی که تا کنون داشته اید کمکی به بهتر شدن حال روحیتان کرده است یا اینکه اوضاع بدتر شده؟تحمل کردن این هیجانات منفی چه مزایایی دارد و عدم تحمل و بی تابی کردن چه کمکی به شما کرده است؟
امیدوارم بتوانید به زودی با اوضاع ناگوار پیش آمده کنار بیایید و زندگی جدیدی را با اهداف جدید آغاز کنید.

در خصوص سؤالات اعتقادی خودتان با بخش اعتقادات تماس بگیرید و تلفنی مفصلا راجع به آن بحث کنید.

[/]

موضوع قفل شده است