طبقات جهنم

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طبقات جهنم

جهنم را خداوند طبقه طبقه قرار داده است. در روایتی آمده است كه حضرت علی (ع) یك دست خود را بر دیگری گذاشت تا طبقات جهنم را نشان دهد. پایین ترین طبقه «جهنم » و جایگاه منافقین است.(ان المنافقین فی الدرك اسفل من النار یعنی منافقین در پایین ترین درجه آتش هستند) طبقه بعد «لظی» كه جایگاه مشركین است. بعد «حطمه» كه مجوس را در آن می اندازند. طبقه چهارم «سقر»وجایگاه صابئین است. طبقه پنجم «جحیم»و جایگاه مسیحیان؛«سعیر» جایگاه یهود و در آخر« هاویه»كه جای اهل توحیدی است كه مرتكب گناه شده باشند و فقط به اندازه گناهشان در آنجا بوده و سپس وارد بهشت می شوند.
منبع:تبیان

هر یک از سعادت و شقاوت درجات و مراتبی دارد، نه اهل سعادت در یک درجه و مرتبه اند و نه اهل شقاوت، این مراتب و تفاوتها درباره اهل بهشت به عنوان درجات و درباره اهل جهنم به عنوان درکات تعبیر می شود. درهای هفتگانه دوزخ كه هر یك شخص تازه وارد را به یك دَرك خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در كثرات می باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریّه دنیویّه فانیه و كثرات اوهامیّه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ كه آنرا درك گویند شدیدتر است و بالعكس.
در تفسیر «مجمع البیان» گوید: ‎ دَرك به معنای طبقه است، چون آتش طبقاتی دارد كه آنرا دركات گویند؛ همچنانكه مراتب بهشت را درجات نامند. («مجمع البیان » طبع صیدا، مجلّد 2، ص 130) و نیز در آیه كریمه: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَهَا سَبْعَه أَبْوَ ' بٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ و بدرستیكه جهنّم میعادگاه همگی آنهاست. آن جهنّم هفت در دارد كه از برای هر دری مقداری از آن دوزخیان قسمت شده و معیّن گردیده اند» (آیه 43 و 44، از سوره الحِجر ).

از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت شده است كه فرمود: جهنّم هفت در دارد كه طبقه طبقه می باشد. در این حال حضرت یكی از دستهای خود را بر روی دست دیگر خود گذاردند و فرمودند: این طور.

و خداوند هر یك از بهشت ها را در عرض یكدیگر قرار داده است، ولیكن دوزخ را به طبقاتی، و هر طبقه را بالای طبقه دیگر قرار داده است. پائین ترین طبقه آن جَهنَّم است، و بالای آن لَظَی (لَظی معرفه است و به معنای جهنّم است، و چون دارای عَلمیّت و تأنیث است، به همین دلیل غیر منصرف است. امّا اللَظَی، هم مصدر است و هم به معنای نفس آتش و یا شعله آن است) و بالای آن حُطَمَه، و بالای آن سَقَر، و بالای آن جَحِیم، و بالای آن سَعِیر، و بالای آن هَاوِیَه است («مجمع البیان» طبع صیدا، مجلّد 3، ص 338).
و در «تفسیر علیّ بن ابراهیم» در تفسیر این آیه شریفه گفته است كه: از هر دری اهل یك ملّت و مذهبی وارد می شوند. و برای بهشت هشت در است ... و چنین به من رسیده است ـ و خدا داناتر است ـ كه خداوند برای جهنّم هفت درك قرار داده است: بالای همه دركات، جَحیم است كه اهل آن بر روی سنگی از آن جهنّم ایستاده اند، و در آن جهنّم مخ ها و مغزهای سرشان همچون دیگی كه می جوشد با آنچه در آن هست پیوسته می جوشد. «وَالثَّانِیَه لَظَی، نَزَّاعَه لِلشَّوَی ' * تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی ' * وَ جَمَعَ فَأَوْعَی» (آیات 16 تا 18، از المعارج ). ترجمه: «درك دوّم لَظَی است، كه آن آتش شعله وری است كه جوارح و دست و پا را می سوزاند، و پوستش را بر می كند. و هر كه را كه از خدا روی گردانیده و به خدا و رسول خدا پشت كرده است، و مال ها را جمع آوری و ذخیره نموده است (بدون آنكه حقّ مستحقّان را بدهد)؛ می خواند و به خود می كشد».
«وَالثَّالِثَه سَقَرُ لاَ تُبْقِی وَ لاَ تَذَرُ * لَوَّاحَه لِلْبَشَرِ * عَلَیْهَا تِسْعَه عَشَرَ». (آیات 28 تا 30، از المدّثّر) ترجمه: «و درك سوّم، سَقَر است كه حرارت آن، از دوزخیان هیچیك را باقی نگذارد، و رها هم نكند بلكه همه را بسوزاند، و بشره و پوست بدن مردم را داغ كند و متغیّر گرداند».
و درك چهارم حُطَمَه است، و از آن شراره هائی بلند شود كه هریك از آن به قدر و به شكل یك قصر است، و رنگ آن شراره ها مانند رنگ شتران زرد موی می باشد. (این دو فقره گرفته شده از آیه 32 و 33، از المرسلات است). و هر كس در آن آتش بیفتد چنان او را خرد كند كه مانند گرد سُرمه گرداند. و چون روح نمی میرد، بنابراین هرگاه مانند سُرمه، خرد و ریز ریز شوند دوباره به صورت اوّلیّه بر می گردند.
و درك پنجم هاویه است. در آنجا جماعتی هستند كه می گویند: «یا مالِكُ أغِثْنا!؛ ای مالك و ای فرشته پاسدار دوزخ ! به فریاد ما برس !» و چون مالك بخواهد استغاثه آنها را اجابت كند و به فریادشان برسد، ظرف هائی از مس آتشین كه در آن از چرك آبهائی كه از پوستشان جاری است و چون فلزّ گداخته می باشد، پر می كند و به آنها می دهد. و چون بخواهند سر خود را بلند كنند تا بیاشامند، تمام گوشت صورتهایشان از شدّت حرارت آن در آن ظرف می ریزد؛ و اینست مفاد گفتار خداوند متعال: «وَ إِن یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَآءٍ كَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَآءَتْ مُرْتَفَقًا»، ترجمه:«و اگر دوزخیان استغاثه و التجا كنند، پاسخ آنان به آبی داده می شود كه چون فلزّ گداخته است كه صورت ها را می سوزاند و بریان می كند. وه چه بد آشامیدنی ای است این آب، و وه چه بد پذیرائی ای است آن ظرفهائی كه از چنین آبهائی پر شده است» (ذیل آیه 29، از الكهف ). و كسانیكه در آن هاویه بیفتند به قدر هفتاد سال راه سقوط می كنند، و هر چه پوست بدنشان محترق شود پوست تازه و جدیدی بجای آن روئیده می شود.
و درك ششم سَعیر است كه در آن سیصد چادر آتشین برپا شده است، و در هر چادری سیصد قصر آتشین است، و در هر قصری سیصد اطاق آتشین است، و در هر اطاقی سیصد گونه از انواع عذاب های آتشین است كه در آنها مارهای آتشین و عقرب های آتشین و غل های جامعه آتشین و سلسله و زنجیرهای آتشین است؛ و اینها مفاد همان گفتار خدای تعالی است كه: «إِنَّـا´أَعْتَدْنَا لِلْكَـ'فِرِینَ سَلَاسِلاَ وَ أَغْلَالاً وَ سَعِیرًا؛ ما برای كافران سلسله و زنجیرها، و غل ها، و آتش سعیر را مهیّا و آماده كرده ایم» ( آیه 4، از انسان).
و درك هفتم جَهَنَّم است، و در آن فَلَق است. و فلق چاهی است در دوزخ كه چون سر آن چاه را بگشایند آتش به شدّت شعله ور شود و فوران كند، و شدیدترین عذابهای آتشین در آنجاست. و امّا صَعود كوهی است از مس گداخته در وسط جهنّم ( ناظر است به آیه مباركه 17، از المدّثّر: سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا). و امّا أثام (ناظر است به ذیل آیه مباركه 68، از سوره الفرقان: وَ مَن یَفْعَلْ ذَ'لِكَ یَلْقَ أَثَامًا؛ و هر کس چنین کند عقوبت (گناه خود) را خواهد دید) یك وادی ای است از مس ذوب شده كه در جوانب و اطراف آن كوه جریان دارد، و بنابراین عذاب آن از همه عذابها شدیدتر است(«تفسیر قمّی» ص 351 و 352؛ و «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 289 و 290 ).

موضوع قفل شده است