جمع بندی صبر در برابر مشكلات تا كی؟

تب‌های اولیه

49 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صبر در برابر مشكلات تا كی؟

با سلام خدمت اساتيد محترم و دوستان عزيز
خوشحال مي شم در اين بحث شركت كنيد و نظرات گرانبها تون رو اعلام بفرماييد. ( سوالات من شايد خيلي سطحي باشه چون من تحصيلات حوزوي ندارم بزرگواران ببخشند)
گاهي اوقات مشكلات و سختي هاي ما بندگان عادي به جايي مي رسه كه گويا اصلا تمومي نداره و حتي باعث مشكلات روحي و به خطر افتادن سلامت روانيمون هم مي شه ولي با وجود تلاش بسيار بسيار زياد نه تنها از مشكلات كاسته نمي شه بلكه گويي خدا حتي مانع هم مي شه( شايد صلاح نمي دونه، شايد وقتش نيست و ...) اما واقعا مگه صبر و تحمل انسان چقدره؟ با وجود ساليان سال دعا و درخواست و سعي در صبوري و شكرگذاري اصلا هيچ فرجي حاصل نمي شه. حتي ايوب پيامبر(ع) هم مشكلاتش بعد 7 سال پايان يافت و نظر به اينكه اون پيغمبر بوده و با خدا در ارتباط بوده پس براي ايشان صبوري خيلي راحت تر بوده تا مايي كه حتي از خدا نشانه هم مي خواهيم نشون نمي ده دريغ از يه خواب خوب، يه رابطه اي كه بدونيم خدا رهامون نكرده و به ما غضب نكرده. در اين جور مواقع واقعا بايد چه كرد؟ اگر مشكلات ناشي از گناهانمونه مگه نه اينكه خدا بخشنده است ؟ استغفار و توبه چرا راهي رو به رومون باز نمي كنه؟ صبوري تا كي؟ مجادله براي زنده بودن تا كي؟ مجادله براي حفظ آبرو تاكي؟ مي دونم كه بايد خدا رو براي خودش خواست و عبادت و بندگي كرد و راضي بود به رضاي خدا. مي دونم بايد ترك گناه كرد و با نمازهاي اول وقت و توسل به ائمه اطهار و تلاش بسيار سعي در حل مشكلات زندگي كرد. اما فرجي حاصل نمي شه. گاهي واقعا خيلي سخت و طولاني مي شه.
سوال دوم : آيا ايوب عليه السلام در طي مدت 7 سال با خدا از طريق وحي و الهام و... مدام در ارتباط بوده؟؟ در اين صورت يار در كنار بوده و محبت خدا رو حس مي كرده پس چرا اسوه صبر و تحمل شده.؟
سوال سوم: آيا درخواست نشانه از خدا امكان پذيره و مورد شرعي و گناه نداره؟
اميدوارم اين بار خدا جواب اين سوال رو خودش تو همين صفحه بدست يه بنده خوبش بهمون بده. با تشكر و التماس دعا

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

فرزانه غريب;649977 نوشت:
گاهي اوقات مشكلات و سختي هاي ما بندگان عادي به جايي مي رسه كه گويا اصلا تمومي نداره و حتي باعث مشكلات روحي و به خطر افتادن سلامت روانيمون هم مي شه ولي با وجود تلاش بسيار بسيار زياد نه تنها از مشكلات كاسته نمي شه بلكه گويي خدا حتي مانع هم مي شه( شايد صلاح نمي دونه، شايد وقتش نيست و ...) اما واقعا مگه صبر و تحمل انسان چقدره؟ با وجود ساليان سال دعا و درخواست و سعي در صبوري و شكرگذاري اصلا هيچ فرجي حاصل نمي شه. حتي ايوب پيامبر(ع) هم مشكلاتش بعد 7 سال پايان يافت و نظر به اينكه اون پيغمبر بوده و با خدا در ارتباط بوده پس براي ايشان صبوري خيلي راحت تر بوده تا مايي كه حتي از خدا نشانه هم مي خواهيم نشون نمي ده دريغ از يه خواب خوب، يه رابطه اي كه بدونيم خدا رهامون نكرده و به ما غضب نكرده. در اين جور مواقع واقعا بايد چه كرد؟ اگر مشكلات ناشي از گناهانمونه مگه نه اينكه خدا بخشنده است ؟ استغفار و توبه چرا راهي رو به رومون باز نمي كنه؟ صبوري تا كي؟ مجادله براي زنده بودن تا كي؟ مجادله براي حفظ آبرو تاكي؟ مي دونم كه بايد خدا رو براي خودش خواست و عبادت و بندگي كرد و راضي بود به رضاي خدا. مي دونم بايد ترك گناه كرد و با نمازهاي اول وقت و توسل به ائمه اطهار و تلاش بسيار سعي در حل مشكلات زندگي كرد. اما فرجي حاصل نمي شه. گاهي واقعا خيلي سخت و طولاني مي شه.
سوال دوم : آيا ايوب عليه السلام در طي مدت 7 سال با خدا از طريق وحي و الهام و... مدام در ارتباط بوده؟؟ در اين صورت يار در كنار بوده و محبت خدا رو حس مي كرده پس چرا اسوه صبر و تحمل شده.؟
سوال سوم: آيا درخواست نشانه از خدا امكان پذيره و مورد شرعي و گناه نداره؟


این تاپیک ها را مطالعه کنید اگر امری بود در خدمتم :

http://www.askdin.com/thread38523-2.html#post515296

http://www.askdin.com/thread400.html#post922

http://www.askdin.com/thread39568-3.html#post556916

نسیم رحمت;650822 نوشت:

این تاپیک ها را مطالعه کنید اگر امری بود در خدمتم :

http://www.askdin.com/thread38523-2.html#post515296

http://www.askdin.com/thread400.html#post922

http://www.askdin.com/thread39568-3.html#post556916


با سلام خدمت استاد گرامي. ممنون همه را مطالعه كردم در مورد سوال اول بودند ولي در مورد سوال دوم و سوم نبود . قصد به زحمت انداختن شما رو ندارم اما اگر پاسخ بديد پيشاپيش سپاسگذارم .
همچنين مي خواستم بپرسم آيا خدا ممكنه باعث بشه كه تلاش بنده اش به ثمر نرسه؟ چون از بچگي شنيديم از تو حركت از خدا بركت اما چطور مي شه كه گاهي همه نوع تلاشهاي سخت و شبانه روزي با بسته شدن همه درها مواجه مي شه؟ گويي نيرويي بزرگ (خدا) مانع مي شه و همه چيز كه عالي پيش رفته بود با يه دليلي واقعا درو از ذهن (با وجود صد بار بررسي و دقت) دقيقا در آخرين مرحله خراب مي شه .انگار خدا مي گه بيخودي تقلا نكن من نخوام نمي شه. چون اين رو واقعا تو زندگيم حس كردم .
باز هم ممنون از شما

صبر و تلاش ادمو میسازه

فرزانه غريب;649977 نوشت:
سوال سوم: آيا درخواست نشانه از خدا امكان پذيره و مورد شرعي و گناه نداره؟

منظورتون از درخواست نشانه چیه ؟
و اصولا درخواست نشانه برای چی؟

فرزانه غريب;650922 نوشت:
آيا خدا ممكنه باعث بشه كه تلاش بنده اش به ثمر نرسه؟ چون از بچگي شنيديم از تو حركت از خدا بركت اما چطور مي شه كه گاهي همه نوع تلاشهاي سخت و شبانه روزي با بسته شدن همه درها مواجه مي شه؟ گويي نيرويي بزرگ (خدا) مانع مي شه و همه چيز كه عالي پيش رفته بود با يه دليلي واقعا درو از ذهن (با وجود صد بار بررسي و دقت) دقيقا در آخرين مرحله خراب مي شه .انگار خدا مي گه بيخودي تقلا نكن من نخوام نمي شه. چون اين رو واقعا تو زندگيم حس كردم .


این پست رو با دقت بخونید سوالی بود در خدمتم.

http://www.askdin.com/thread19445-5.html#post486360

سلام کاربر محترم

واقعا نمیدونم تو این جور مواقع به کسانی که مثل شما مشکلاتی براشون پیش اومده و تمامی نداره چی بگم. اگه بگم خواهر صبر کن همه چی درست میشه ، شما میگی بابا دلت خوشه

فقط میتونم بگم یقین داشته باش ، خدایی هست که ناظر بر اعمال ماست ، و این مشکلات همیشگی نیست. نذار مشکلات از پا درت بیارن ، بجنگ باهاشون ، خلاصه هر کسی تو این دنیا باید یه جوری گلیم خودشو از آب بیرون بکشه . اون کسی که میتونه اول به تو کمک کنه (خودتی) بعد خدا اطرافیان و محیط پیرامون شما

ما آدما قدرت تغییر دادن خودمونو داریم ، سخته ولی غیر ممکن نیست. بشین با خودت خلوت کن ببین چی شما رو به این مرحله رسونده ، تا اونجا که میتونی تغییرشون بده ، تو حوزه اخلاق رفتار و ......

باور کن بعضی کارها و رفتارها رو اصلاح کنی ، خیلی چیزا تغییر میکنه

در آخر از خدا میخوام مشکلات همه بنده هاش رو حل کنه ، مخصوصا کسانی که به درگاهش پناه آوردن و جز او کس دیگه ای رو ندارن
التماس دعا

در ضمن این پایین امضاء من رو بخون

[="Tahoma"][="DarkOrchid"]بسم رب الحسین
سلام. منم بابت این موضوع خیلی ناراحتم. این که آدمایی که ایمان ضعیفی دارن و تو دعاهاشون رعایت ادب رو نمیکنن زود به خواسته شون میرسن ولی بنده های مومن باید زجر بکشن و صبر کنن. میدونم خدا اون دنیا یا تو همین دنیا هم جبران میکنه و هیچ وقت ظلم نمیکنه ولی خب خیلی سخته:Ghamgin: من خودم و مومن نمیدونم ولی صبر کردن در برابر مشکلات واقعا سخته...
[/]

سلام دوست عزیز امیدوارم مشکلاتتون برطرف بشه. حقیقتش من هم 15 سال دچار فشار عجیب و سختی خیلی زیاد بودم به بن بست معنوی و فکری رسیده بودم تا به خواست خدا و تلاش خودم کمی از مشکلات کم شد و کم کم یک گشایش هایی شد خدا بدجوری گوشمو پیچوند تا به راه بیاره بعد تصمیم گرفتم نمازها و روزه های قضا رو به جا بیارم و بعد هم تصمیم جدی بر نماز اول وقت که اینها همه از عنایات و خواست خداوند است بعد از شروع به خواندن نماز اول وقت البته با آداب و شرایطش و ترک گناهان کبیره کم کم خداوند راه حل مشکلات رو نشونم داد و گره ها کم کم در حال باز شدن هست. توصیه میکنم شما شروع به خوندن نماز اول وقت کن البته با حضور قلب و همراه با آداب و شرایطش و حتی المقدور دور از عجله و سرسری خوندن و همچنین ترک گناهان کبیره انشاالله خدا دری به روت باز کنه.. در پناه خدا باشید...

فرزانه غريب;649977 نوشت:
با سلام خدمت اساتيد محترم و دوستان عزيز
با وجود ساليان سال دعا و درخواست و سعي در صبوري و شكرگذاري اصلا هيچ فرجي حاصل نمي شه.
حتي از خدا نشانه هم مي خواهيم نشون نمي ده دريغ از يه خواب خوب، يه رابطه اي كه بدونيم خدا رهامون نكرده و به ما غضب نكرده.
در اين جور مواقع واقعا بايد چه كرد؟ اگر مشكلات ناشي از گناهانمونه مگه نه اينكه خدا بخشنده است ؟ استغفار و توبه چرا راهي رو به رومون باز نمي كنه؟ صبوري تا كي؟
سوال دوم : آيا ايوب عليه السلام در طي مدت 7 سال با خدا از طريق وحي و الهام و... مدام در ارتباط بوده؟؟ در اين صورت يار در كنار بوده و محبت خدا رو حس مي كرده پس چرا اسوه صبر و تحمل شده.؟
سوال سوم: آيا درخواست نشانه از خدا امكان پذيره و مورد شرعي و گناه نداره؟
چطور مي شه كه گاهي همه نوع تلاشهاي سخت و شبانه روزي با بسته شدن همه درها مواجه مي شه؟
گويي نيرويي بزرگ مانع مي شه و همه چيز كه عالي پيش رفته بود با يه دليلي واقعا درو از ذهن (با وجود صد بار بررسي و دقت) دقيقا در آخرين مرحله خراب مي شه .

وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
شايد چيزی را ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزی را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد، خدا می داند و شما نمی دانيد

با سلام

حضرت ایوب و اولیای خدا و مومنین، بلایا و سختیها را تحمل کرده اند و راضی به قضای الهی بوده اند و برای آنها هر چه از او رسد نکوست!

اولیای خدا و سالکان در سیر و سلوک رویاها و بشاراتی دارند اما بقیه افراد تا جایی که بنده میدانم خیر! و رویا یا نشانه ای نمی بینند مگر اینکه راستگو باشند و خوابهای راست زیاد ببینند و...

در احادیثی هم که آمده رویاهای صادقه را برای مومن ذکر کرده اند که منظور سالکان هستند نه افراد عادی! چون آنان هستند که با خدا در ارتباط و ذکر مداوم هستند پس در نتیجه خداوند هم به یاد آنهاست! (اذکرونی اذکرکم)

سالکان(مومنان) همیشه خدا را در همه امور و احوال مد نظر دارند درنتیجه طبیعی است که بشاراتی را درک کنند و بیشتر مورد عنایت وی قرار بگیرند! البته آنان هم مورد امتحان قرار میگیرند و به حاجات و خواسته هایشان چه بسا نرسند یا دیر برسند و بلایا و سختیها بر آنها بیشتر از دیگران نازل میشود!

پیامبر خدا (صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم) فرمودند: زن و مـرد مـؤمن پـیوسته در جان و مـال و فرزندشان گرفتار بلا مى‏شوند تا آن که بدون گناه، خدا را دیدار کنند.

امام موسی کاظم علیه السلام: مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد.

امام صادق عليه السلام : خدای عز و جل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد.

بعضی از ماها فقط موقع نماز و حاجت خواستن، یاد خدا هستیم خوب با این وضعیت چطور خداوند دعای ما را استجابت کند؟! منظور از یاد خدا فقط ذکر زبانی و.. نیست! عمل صالح و کمک به دیگران و ترک معصیت هم، ذکر عملی است!


عدم استجابت دعاهای ما میتواند بخاطر گناهان، مال حرام و... باشد!

وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

مَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المُصيباتُ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هر كه به دنيا بى رغبت شود، سختى ها بر او آسان مى گردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درآمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه اى حرام به دهان خود ببرد تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى شود .

روايت شده است كه موسى عليه السلام مردى را ديد كه به شدّت زارى مى كند و دستهايش را به سوى آسمان بالا برده، دعا و تضرّع مى كند. پس، خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد : اگر او چنين و چنان هم مى كرد دعايش مستجاب نمى شد ؛ زيرا در شكمش [خوراك] حرام جاى دارد و بر پشتش حرام و در خانه اش حرام .

امام صادق عليه السلام :هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده ‏اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى ‏رود.

امام على عليه السلام : گاه چيزى را [از خدا] مى خواهى اما به تو داده نمى شود، و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است، از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود ؛ زيرا بسا خواسته اى كه اگر بر آورده شود به نابودى دين تو مى انجامد . پس، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكى اش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد .

امام صادق عليه السلام : اگر شیعیان [ظاهری] ما ( نه شيعيان خالص) در راه خدا ثابت قدم بودند و استقامت میکردند(اشاره به آیه 30 سوره فصلت)، فرشتگان با آنان دست مى دادند و ابرها بر سرشان سايه مى انداختند و در روز مى درخشيدند و از بالاى سر و زير پاى خود، روزى مى خوردند (بركت از آسمان و زمين بر آنان مى باريد) و هر چه از خدا مى خواستند به آنها مى داد.

سوال و جواب با قرآن: بعد وضو، قرآن را در دست گرفته و این دعا را بخوانید :
بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ إِنْ كَانَ فِي قَـَضَائِكَ وَ قَدَرِِكَ أَنْ تـَمـُنَّ عَلی شیعةِ آلِ مُحمدٍ بـِفـَرجِ وَلِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عـَلی خـَلـْقـِكَ فـَأخْرِجْ إلــَینا آیَةً مِن کِتابـِک نـَستـَدِلُّ بـِها عـَلی ذلک
حال چشمها را بسته و قرآن را باز کنید و شش ورق از سمت چپ بشمارید، در ورق هفتم از سمت چپ، شش سطر بشمارید و به آن سطر و آیه نظر کنید و علت مشکلات یا نرسیدن به حاجتتان و... را از آن دریابید!

دستور ختم سی هزار مرتبه استغفرالله ربی و اتوب إلیه
رسول خدا صل الله علیه و آله فرموده اند: هر کس که سختی یا گرفتاری و یا نکبتی به او برسد و سی هزار مرتبه این استغفار را بگوید،خداوند متعال آن را از وی بر طرف نماید.
می توان این دستور را به مدت یک ماه و روزی هزار مرتبه انجام داد.

شوخ;652260 نوشت:
سوال و جواب با قرآن: بعد وضو، قرآن را در دست گرفته و این دعا را بخوانید :
بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ إِنْ كَانَ فِي قَـَضَائِكَ وَ قَدَرِِكَ أَنْ تـَمـُنَّ عَلی شیعةِ آلِ مُحمدٍ بـِفـَرجِ وَلِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عـَلی خـَلـْقـِكَ فـَأخْرِجْ إلــَینا آیَةً مِن کِتابـِک نـَستـَدِلُّ بـِها عـَلی ذلک
حال چشمها را بسته و قرآن را باز کنید و شش ورق از سمت چپ بشمارید، در ورق هفتم از سمت چپ، شش سطر بشمارید و به آن سطر و آیه نظر کنید و علت مشکلات یا نرسیدن به حاجتتان و... را از آن دریابید!

لطفا منبع این مطلب را بفرمائید ؟ از کجا و کدامیک از بزرگان نقل فرموده اید ؟

شوخ;652260 نوشت:
دستور ختم سی هزار مرتبه استغفرالله ربی و اتوب إلیه
رسول خدا صل الله علیه و آله فرموده اند: هر کس که سختی یا گرفتاری و یا نکبتی به او برسد و سی هزار مرتبه این استغفار را بگوید،خداوند متعال آن را از وی بر طرف نماید.
می توان این دستور را به مدت یک ماه و روزی هزار مرتبه انجام داد.

هم چنین مستند تعیین زمان یک ماه و در هر روز 1000 مرتبه چیست ؟

نسیم رحمت;652305 نوشت:
هم چنین مستند تعیین زمان یک ماه و در هر روز 1000 مرتبه چیست ؟

این ختم رو در لینک زیر جناب استاد توصیه کردند. وقتی عدد ذکر زیاد باشد آنرا میتوان تقسیم کرد و در چند روز یا ماه خواند.

http://www.askdin.com/thread44783.html#post597713

نسیم رحمت;652302 نوشت:
لطفا منبع این مطلب را بفرمائید ؟ از کجا و کدامیک از بزرگان نقل فرموده اید ؟

دستور استخاره در مفاتیح الجنان، ص 1114

این دستور استخاره در مفاتیح رو میشه برای سوال و جواب با قرآن هم بکار برد!

اِنْ کانَ فى قَضائِکَ وَقَدَرِکَ اَنْتَمُنَّ عَلى شیعَةِ آلِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ بِفَرَجِ وَلِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ فَاَخْرِجْ اِلَیْنا آیَةً مِنْ کِتابِکَ نَسْتَدِّلُ بِها عَلى ذلِکَ
اگر در قضا و قدر تو است که منّت نهى بر شیعیان آل محمّد علیهم السلام به ظهور ولىّ و حجّتت بر خلق خود پس برون آر براى ما آیه اى از کتاب خود که بدان راه یابیم بر این کار

با سلام و ممنون از همه دوستان عزيز و كارشناس محترم. از اينكه وقت گذاشتين و براي كمك به بنده و امثال من پاسخ نوشتيد واقعا ممنونم. هميشه سعي مي كنم استغفار زياد كنم حتي وقتي كارهاي خونه رو انجام مي دم تو دلم گناهانمو يادم ميارم و استغفار مي كنم .شروع كردم به اداي نمازهاي قضاي گذشته و هر وعده نماز 2 تا مي خونم نماز صبح و يك قضا ، نماز ظهر و يك قضا. البته كه گناهان زيادي دارم به خصوص در گذشته اما با وجود استغفار و پشيماني قلبي مگه مي شه بازم گناه نكرد؟ خيلي وقتها بدون اينكه متوجه باشيم گناه مي كنيم حتي بعدا هم نمي فهميم چيكار كرديم. هميشه مي گم كاش من درك و فهمم بالا بود و اينقدر بيشعور نبودم . تمام ناراحتي ام از اينه كه حس مي كنم خدا ازم ناراحته . البته كه مي خوام مشكلاتمم حل شه اما باور كنين بيشترين ناراحتيم از اينه كه نمي دونم چيكار كردم كه خدا ازم ناراحته؟ دوست گرامي جناب شوخ آيا بايد اين 1000 بار رو به قبله و در حالتي شبيه نماز گفت يا ميشه در هر حالتي استغفار كرد؟

فرزانه غريب;652391 نوشت:
نمي دونم چيكار كردم كه خدا ازم ناراحته؟

از کجا می دونین؟؟؟ می شه بیشتر توضیح بدین.

با سلام و ادب
چون قبلا ارتباط حسي و قلبي عميق تري با خدا داشتم خدا يه جوري بهم جواب سوالامو مي داد ، راهنماييشو حس مي كردم. اما الان نه.

فرزانه غريب;652391 نوشت:
تمام ناراحتي ام از اينه كه حس مي كنم خدا ازم ناراحته

این اشتباهه .
سوئ ظن به خداست
خدا سریع الرضا است
یاداوری گناهانتان گذشته القائ شیطان است و شدیدا از ان دوری کنید .
خدا مبدل سیئات به حسنات است برای کسانیکه توبه کنن ( یعنی واقعا تصمیم ترک گناه داشته باشند ) و ایمان به خدا داشته باشند و اعمال صالح انجام بدن . ( پس اگر میخواین جای گناهان گذشته کار خوب بنویسن آیه 70 سوره فرقان را بخوانید و تفسیرشم ببینین و عمل کنید)

نسیم رحمت;652191 نوشت:
منظورتون از درخواست نشانه چیه ؟
و اصولا درخواست نشانه برای چی؟

منظورم يه رابطه حسي و قلبي با خداست. تو چيزاي كوچيك و بزرگ. مطمئنم هر كسي تو رابطه اش با خدا اينها رو تجربه كرده. مثلا همين سوال و جواب كه جناب شوخ گفتن من قبلا ها وقتي در مورد مسائل مهم با قران مشورت مي كردم خدا چنان جوابهايي بهم مي داد انگار داشت باهام حرف مي زد. يا راهنمايي مي خواستم ازش اون روز يكي يه چيزي مي گفت يا يه اتفاقي مي افتاد كه دقيقا متوجه اون مساله مي شدم. شايد حرفهاي من برا بعضي ها خنده دار باشه ولي باور كنين ذره اي درش شك ندارم كه اون نشانه ها رو خدا مي فرستاد. حتي قبلا يه بار يه حاجتم بعد 7 سال مستجاب شد من آخرين بار كه برا اون مساله دعا كردم همون لحظه يه حس عجيبي بهم گفت دعات مستجاب شد. تنها بودم ، مثل ديوونه ها بالا پايين مي پريدم كه دعام مستجاب شد بعد به خودم مي گفتم خيالاتي شدي! اما واقعا خدا حاجتمو داده بود و ديوونه نشده بودم .خوابهاي خوب مي ديدم. اما الان مدتهاست اين حسها رو ندارم. حتي نمازهام خيلي بهتر از قبل شده به اعمالم بيشتر دقت مي كنم اما اون ارتباط رو خدا ديگه باهام برقرار نمي كنه. دلم براش واقعا تنگ شده. خيلي طولاني شده. تو اين حالت تحمل مشكلاتي كه تمومي ندارن و از هر طرف ميان سراغت خيلي خيلي سخت تره. و دعا و التماسهاي بي جواب خيلي دردناكه. منظورم از نشانه همين ارتباط قلبيه همين كه تو مشكلات نوازشهاي خدا رو حس كني . نه چيزاي بزرگ كه مخصوص بنده هاي خوب خداست.

دوستان سلام

تا به آخر باید صبر کنید
لقد خلقنا الانسان فی کبد

این را دنبال کنید:
http://bayanmanavi.ir/post/1460

علی علی

سلام
خواهر گرامی من فقط میتونم یک جمله بگم امیدوارم خدا خودش اثرشو در این جمله بزاره،
شما از دنیا چه انتظاری دارید؟ مگر جز این هست که دنیا محل بلا و امتحان و سختی هست؟ توقع دارید همه چی گل و بلبل باشه؟
هر اتفاق بدی که میوفته از کنارش رد بشید و بگید ای دنیا از تو بیشتر از این انتظار ندارم که یک روز منو میخندونی و روز دیگه میگریونی، پس اف بر تو...
خواهر عزیز دنیا همینه دیگه... زندگی خیلی کوتاهتر ازیناست که بخواد در فکر غم و غصه بگذره...زندگی رو باید در یک سجده تمام کرد و کوله بار رو بست و رفت...

دوست عزیز حتما سعی کن نمازها رو اول وقت به جا بیاری البته با حضور قلب و با نشاط و حتما با رعایت آداب مثلا قرائت صحیح وضوی کامل و با آمادگی روحی مناسب زمان هایی هم که آمادگی نداری یکم صبر کن و سخت نگیر تا دچار دلزدگی نشی..
من مشکلی که امیدی به حلش نداشتم بعد از یکماه یا چهل روز نماز اول وقت با شرایطی که گفتم به امید خدا داره گشایشی میشه:-)

هر سختی و رنجی که میکشیم از گناه و معصیته وگرنه مومن همیشه تو عافیته یعنی اگر مصیبتی هم برسه از هم نمیپاشه و شکایتی نداره.

شوخ;652376 نوشت:

این دستور استخاره در مفاتیح رو میشه برای سوال و جواب با قرآن هم بکار برد!

اِنْ کانَ فى قَضائِکَ وَقَدَرِکَ اَنْتَمُنَّ عَلى شیعَةِ آلِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ بِفَرَجِ وَلِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ فَاَخْرِجْ اِلَیْنا آیَةً مِنْ کِتابِکَ نَسْتَدِّلُ بِها عَلى ذلِکَ
اگر در قضا و قدر تو است که منّت نهى بر شیعیان آل محمّد علیهم السلام به ظهور ولىّ و حجّتت بر خلق خود پس برون آر براى ما آیه اى از کتاب خود که بدان راه یابیم بر این کار

این مطلب همانگونه که خودتون فرموده اید برای استخاره است. ارتباطی به سوال سرکار فرزانه غریب ندارد.اصولا این گونه سوال و جواب از قرآن اگر به معنای تفال باشد غلط است و درست نیست.

صبر دربرابر مشکلات تا گور.


از همه دوستانی که در این بحث مشارکت کرده اند سپاسگزارم.

****************


برخی از دوستانی نکاتی رو فرموده اند که مهم اند. بنده ضمن مرور و تائید گفتار ایشان، در قالب نکاتی کلام ایشان را جمع بندی و با اضافاتی تقدیم می کنم:

سرکار فرزانه غریب :
سخنان حضرتعالی را می توان از چنین زاویه نگاه کرد :

1. در خصوص دعا و عدم استجابت دعا : که در تاپیک های معرفی شده مطالعه فرمودید.

2. سوء ظن به خدا با گفتاری شبیه به این که : احساس می کنم خدا از من ناراحته و ....
چه دلیلی بر این مطلب وجود دارد ؟
صرف احساس که دلیل نیست.
علاوه بر این که چند وقته این گونه اید؟
تغييرحالات و دگرگوني دل، يکي از موضوعاتي که در روايات مطرح شده، همیشگی نیست. هر چند علل خاص خود را دارد.
حمران بن اعين به امام باقر(ع) از تغيير حالات خود شکايت مي کند و مي گويد:

تا نزد شما هستيم، دل ما نرم مي شود و از دنيا فاصله مي گيريم اما هر گاه از نزد شما بيرون رفتيم ، دوباره به دنيا گرايش پيدا مي کنيم. حضرت فرمود:‌دل ها گاهي سخت و گاهي هموار و راهوار است.

سپس حضرت همين جريان را از زبان اصحاب رسول خدا(ص) نقل کرد و از ترس آن ها از نفاق خبر داد و فرمود:‌
رسول خدا در پاسخ اصحاب فرمود: اين نفاق نيست، بلکه نيرنگ هاي شيطان است که به وسيلة آن ها شما را به دنيا تشويق مي کند. به خدا سوگند! اگر بر همان حالي که توصيف کرديد ،پيوسته مي مانديد، فرشته ها با شما دست مي دادند و روي آب راه مي رفتيد.(1)
بنابراين از تغيير حالات نبايد نگران شد .
امام علي(ع) بر پذيرش اين واقعيت تأکيد نمود و فرمود:‌
"دل گاهي ميل دارد و گاهي ميل ندارد (اقبال و ادبار). هر گاه حال خوشي داشتيد، نافله را هم بخوانيد و هر گاه مي بينيد ميل نداريد، به واجبات اکتفا کنيد".(2)
معناي سخن فوق آن است که بايد حالات روح را ملاحظه کرد . از هر گونه اکراه و اجبار و تحميل اجتناب ورزيد. دليلش را جاي ديگر فرمود:
"إنّ القلب إذا أکره عمي؛ دل اگر مورد اجبار قرار گيرد، نابينا مي شود".(3)
از مجموع مطالب استفاده مي شود که تغيير و نوسانات دل تا حدي طبيعي است، ولي بايد مراقب وساوس شيطاني بود تا قلب دچار قساوت نشود. اين که انسان به جايي برسد که در وقت اذان بي توجه به نماز شود ، از وسوسه هاي شيطاني است. در اين راستا قرآن مجيد يکي از دعاهاي صالحان را همين امر مي داند و مي فرمايد:
"ربّنا لا تزع قلوبنا بعد إذهديتنا وهب لنا من لدنک رحمه إنّک أنت الوهّاب؛ خدايا! دل هاي ما را پس از هدايت منحرف نکن و از جانب خود رحمتي فرو فرست که تو بخشنده اي".(4)
پيامبر بسيار اين دعا را مي خواند: "يا مقلّب القلوب. ثبّت قلبي علي دينک".(5)

البته انجام گناهان در ادبار قلب موثر هستند . بسياري از گناهان که انسان انجام مي دهد، از روي بي توجهي وغفلت است . وقتی بنده گناهی نکرده و یا اگر گناه کرده و استغفار جسته، دلیلی ندارد که انسان احساس کند خداوند از او ناراضی است. زیرا اگر به اوصاف الهي توجه کنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم، باور خواهیم کرد او خداوند رئوف و رحيم است و در قرآنش به توبه کنندگان وعده عفو و بخشش داده :
"قل يا عبادي الّذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله يغفر الذّنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرّحيم وأنيبوا‌إلي ربّکم؛(6) اي بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان انابه کنيد"

بنابراین اگر مدت زیادی نیست که این گونه اید و یا از گناهان قبل استغفار کرده اید توجهی به این حالات نداشته باشید. بلکه طبق روایات بالا عمل کنید به مرور زمان بهتر می شوید.
[SPOILER]یه سوال: شما سابقه وسواس یا اضطراب ندارید؟[/SPOILER]

پي نوشت ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسی، ج 2، ص 423.
2. همان، ‌ج 3، ص 454.
3. امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، خطبه 193، ص 503.
4. آل عمران (3) آيه 8.
5. ميزان الحکمه، ج 3، ص 2611.
6. زمر(39) آيه 53.

فرزانه غريب;649977 نوشت:
دريغ از يه خواب خوب، يه رابطه اي كه بدونيم خدا رهامون نكرده و به ما غضب نكرده.


خواب ها حجیت شرعی ندارند و به خاطر تنوعی که دارند نمی توان بر آنها اعتماد کرد.

فرزانه غريب;652391 نوشت:
حتي وقتي كارهاي خونه رو انجام مي دم تو دلم گناهانمو يادم ميارم و استغفار مي كنم .

استغفار خوب است اما یادآوری گناه به این شکل درست نیست . بلکه موجب ایجاد اضطراب و استرس در فرد می شود و به مرور زمان احساس ناامیدی را در فرد به وجود می آورد.

خواهر گرامی سعی کنید تا جایی که ممکنه افکار و عوامل اضطراب زا رو کاهش بدید و از هر وسیله ای برای شادتر بودن استفاده کنید مثل خرید کردن یا گردش و تفریح و ... اضطراب عامل احساس گناه و وسواس هست و با کاهش اضطراب میبینید که افکار بیهوده خیلی راحت و بدون زحمت از ذهن شما رخت برمیبندن این یک مسئله علمی و پزشکی ثابت شده هست.

فرزانه غريب;652391 نوشت:
با سلام
دوست گرامي جناب شوخ آيا بايد اين 1000 بار رو به قبله و در حالتي شبيه نماز گفت يا ميشه در هر حالتي استغفار كرد؟
من قبلا ها وقتي در مورد مسائل مهم با قران مشورت مي كردم خدا چنان جوابهايي بهم مي داد انگار داشت باهام حرف مي زد. يا راهنمايي مي خواستم ازش اون روز يكي يه چيزي مي گفت يا يه اتفاقي مي افتاد كه دقيقا متوجه اون مساله مي شدم.
شايد حرفهاي من برا بعضي ها خنده دار باشه ولي باور كنين ذره اي درش شك ندارم كه اون نشانه ها رو خدا مي فرستاد. حتي قبلا يه بار يه حاجتم بعد 7 سال مستجاب شد .خوابهاي خوب مي ديدم. حتي نمازهام خيلي بهتر از قبل شده به اعمالم بيشتر دقت مي كنم اما اون ارتباط رو خدا ديگه باهام برقرار نمي كنه. دلم براش واقعا تنگ شده. خيلي طولاني شده. تو اين حالت تحمل مشكلاتي كه تمومي ندارن و از هر طرف ميان سراغت خيلي خيلي سخت تره. و دعا و التماسهاي بي جواب خيلي دردناكه. منظورم از نشانه همين ارتباط قلبيه همين كه تو مشكلات نوازشهاي خدا رو حس كني . نه چيزاي بزرگ كه مخصوص بنده هاي خوب خداست.

با سلام

ختم قرآن، استغفار و هر ذکری رو در خلوت و تنهایی بخوانید و رو به قبله بهتر است.

بنده نشانه ها و جوابهایی که بخداوند نسبت می دهید را باور میکنم واصلا خنده دار نیست! این حالات فعلی شما را حالت قبض (گرفتگی و اندوه) میگویند که برای سالکان هم اتفاق می افتد.

الان در دنیا قبضِ رزق میباشد که شما با نام بحران جهانی اقتصاد و... میشنوید! قبض رزق یعنی کاهش روزی و تنگی معیشت!

اما بنظر بنده فقط قبض رزق نیست و برای ما مسلمین و مومنین نیز قبضهایی رخ داده مثلا حاجت خاصی داریم که چند سال است برآورده نشده! در واقع قبض رزق، قبض عام است که برای همه مردم دنیا رخ داده اما علاوه بر قبض رزق، قبض خاص هم بر ماها نازل شده! مثلا همین که دعاهایمان مستجاب نمیشود یا بیماری و مشکلات و گرفتاری بر سر ما سرازیر است و...

همین که میگید دقت به اعمالم بیشتر شده این یکی از آثار و نتایج قبض و بلا است تا فرد تقوا پیشه کند و از گناهان خود را پاک کند و...

امام باقر عليه السلام : شيعيان ما سه دسته اند : دسته اى به نام ما مردم را مى چاپند، دسته اى مانند آبگينه اند كه [هرچه را درونش هست] نمايان مى سازند و دسته اى مانند زرّ سرخ هستند كه هرچه بيشتر در آتش گداخته شود نابتر مى شود .

امام صادق عليه السلام : چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد.

امام صادق عليه السلام : اگر مومن میدانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است، آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود!!!

احتمالا و حدودا در سال 2007 میلادی، حالت قبض بر امام زمان علیه السلام (انسان کامل) نازل شده و بعد بر دیگر اولیای الهی! و بعد در کل دنیا حاکم شده! که این قبض دوره ای است و تمام میشود! تنها میتوانم بگویم تا عید فطر صبر کنید!

امام علی عليه السلام : با به اوج رسيدن بلا، گشايش حاصل مى شود.

امامُ صادق عليه السلام : هرگاه بلا روى بلا بيايد، از بلا رهايى حاصل مى شود.

امام على عليه السلام ـ در طلبِ باران ـ : بدانيد زمينى كه شما را بر پشت خود حمل مى كند و آسمانى كه بر سرتان سايه گسترده است ، فرمانبردار پروردگارتان هستند و اگر بركت ها ، خود را بر شما ارزانى مى دارند ، بدان سبب نيست كه بر شما دل مى سوزانند يا مى خواهند به شما تقرّب جويند يا از شما اميد خيرى دارند ؛ بلكه خداوند آن دو را فرمان داده كه به شما سود رسانند و آن دو هم اطاعت كرده اند .
خداوند زمين و آسمان را براى حفظ مصالح شما بر پاى داشته و آن دو نيز بر پاى ايستاده اند همانا خداى ، بندگانش را كه اعمال ناشايست مرتكب شوند ، به كاستن ميوه هاشان و نگه داشتن بركت ها از ايشان و فرو بستن گنجينه هاى خير به روى آنان ، مى آزمايد ؛ تا توبه كننده توبه كند، گناهكار از گناه باز ايستد، پند گيرنده پند گيرد و آن كه اراده گناه كرده منزجر شود.
خداوند ،
آمرزش خواستن را سبب فراوانىِ روزى و رحمت بر آفريدگان قرار داده ، كه فرمايد : «از پروردگارتان آمرزش بخواهيد ، كه او همواره آمرزگار است * تا آسمان را بر شما بارنده فرستد * و شما را به مال ها و پسران يارى كند و به شما بوستان ها دهد و برايتان جوى ها پديد آورد» . پس خداوند رحمت كند كسى را كه به توبه روى آورد و از خطاهاى خود بخشش طلبد و بر مرگ خود پيشى گيرد [= تداركِ امر آخرت كند] .

نماز اول وقت که زیاد توصیه میکنند معنیش اونی که فکر میکنند نیست! بلکه علت توصیه به نماز سروقت برای اینست که تا خداوند و یاد و ذکرش، برای فرد مهمتر از همه چیز شود و به مرور همه زندگیش را فدای او کند!

توصیه عمومی برای همه: همیشه صبح، مغرب و قبل خواب، سه یا هفت بار سوره فلق و ناس را برای حفظ خود و خانواده تان بخوانید و بعد نماز صبح و عصر هم صدبار استغفار و صلوات بگویید!


فرزانه غريب;652391 نوشت:
شروع كردم به اداي نمازهاي قضاي گذشته و هر وعده نماز 2 تا مي خونم نماز صبح و يك قضا ، نماز ظهر و يك قضا. البته كه گناهان زيادي دارم به خصوص در گذشته اما با وجود استغفار و پشيماني قلبي مگه مي شه بازم گناه نكرد؟

بله می شود. کافی است باور کنیم عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است.

راهکارهاي عمومي براي ترک گناه عبارتند از:

1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نکردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتکاب گناه به دست نمي آورد.

2- توجه کامل به اين که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است.
با ياد خدا انسان از مهلکات دور مي شود و به عوامل سعادت نزديک مي گردد. علي(ع) فرمود: «خدا را در همه جا ياد کنيد، زيرا در همه جا با شما است». (1)

3- تفکر در عواقب زيانبار گناه.
قرآن مي فرمايد: « هر کس بر خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است که در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(2)

4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
قرآن در مقايسه بين ثواب و عذاب اخروي مي فرمايد:
«وصف بهشتي که به پرهيزکاران وعده داده شده (چنين است) که در آن، جوي هايي از آب گوارا، و جوي هايي از شيري که مزه اش تغيير ناپذير است، و جوي هايي از شراب لذت بخش براي آشامندگان، و جوي هايي از عسل پاکيزه (وجود دارد) و براي شان در آن جا همه گونه ميوه هست، نيز آمرزشي از جانب پروردگارشان. (آيا چنين کسي) همانند کسي است که جاودانه در آتش است و به آنان آبي جوشان نوشانده مي شود که دل و روده هاي شان را پاره پاره مي کند؟!».(3)

5- تفکر در اينکه عمر انسان زودگذر است . در آينده بسيار نزديک به نتايج اعمالش خواهد رسيد.

6- محاسبه و مراقبت.
کسى که خواهان رشد و تکامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد و هر روزخودش را محاسبه کند تا کاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت کند.

7- نماز آدمى را از کارهاى زشت و گناه باز مى دارد.

8- دورى گزيدن از صحنه گناه؛

پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى که مى خواهد گناه نکند ،بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد.

پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6، ص 295، شمارة 8567.
2. طه (20) آية 74.
3. محمد (47) آية 15.

سلام علیکم

با اجازه از استاد گرانقدر نسیم رحمت بنده هم چند نکته تقدیم می کنم ان شاء الله مفید باشد:

اگر به روایات هم نگاه دقیقتری بیندازیم متوجه می شویم حتی سیره معصومین علیهم السلام نیز چنین نبوده است که همیشه اصل و ریشه مشکل را به مخاطب بگویند،در بسیاری از موارد فقط کلیاتی مانند گناه نکردن،استغفار کردن،فلان عبادت را انجام دادن و . . . ذکر شده است.
لذا دنبال چنین چیزی بودن هم برای انسان سردی و نا امیدی به بار می آورد،چون چیزی پیدا نمی کند و به خودش چنین القاء می کند که چون من ریشه گرفتاری خودم را نمی دانم پس اصلاح نخواهم شد.
در صورتی که،در دستورات دینی و همان کلیات ذکر شده چاره کار این شخص بیان شده است.همان استغفار و توبه درمان است.
چه اینکه رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:درد شما گناهان و دوای آن استغفار است.
حال که صحبت به اینجا رسید بگذارید رُک و صریح بگویم:
مشکل اصلی ما بحث معرفت است،صدر و اعظم معارف نیز توحید است.
(دوستان عزیز ممکن است بگویند:آقا شما هر جا حرف می زنی بحث را به توحید می کشانی؛حرف کم می آوری؟
جواب منفی است،حرف کم نمی آوریم،تمام حرفمان توحید است.
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند/آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم.)
ما در مواضع سخت و امتحانات پروردگار که برای اولیاء نیز به تناسب حالشان بوده است، به خاطر همین نقص معرفت کم می آوریم.
در نهادمان چنین است که ما بهتر صلاحمان را می دانیم.
حتی اگر گناه نیز مانع استجابت باشد،باز هم خدا با ما لج بازی و دعوا ندارد.شاید اگر آن خواسته بر آورده شود،ما در گناه بیشتر غرق شویم و فکر کنیم کارمان درست است.پس باز هم لطف خدا شامل حالمان شده که خواسته را برآورده نکرده است.
ما در نهانمان برای خدا چه جایگاهی قائل هستیم؟
آیا چنین نیست که در بهترین حالت او را صاحب قدرتی می دانیم که بر منسب قدرت تکیه زده و اگر بخواهد می تواند که خواسته ما را بر آورده کند.
اگر بر آورده هم نکرد با هزار زحمت به خودمان می گوئیم که حتما نمی شده وگرنه او می کرده!بعد نفسمان می گوید خُب حداقل یک طوری،مثلا در خواب به ما بفهماند که چرا نمی شود و از این جور حرفها. . . .
دست آخر هم به زور قضیه را رها می کنیم.
پس «من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم» و «مابین شما و قلبتان حائل هستم» و امثال این تعبیرات چه می شود؟جایگاه این تعبیرات کجاست؟
آیا او واقعا در موضع قدرت نشسته و از آن بالا بر ما حکومت می کند؟
و یا . . . . . . . . . . .

دو نکته از یکی از اولیاء الله:

1-بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.

2-انسان هنگام توجه به خداى متعال، نبايد در ذهن خود چيزى را تصور كند يا براى خودش چيزى را درست كرده و به آن توجه نمايد. در اين مقام راه‏ هاى گوناگونى از سوى عرفا ارائه شده است، ولى بهترين راه براى «توجّه» همان طريقى است كه حضرات معصومين عليهم ‏السلام ارائه فرموده ‏اند. چنانكه امام صادق عليه ‏السلام ضمن حديثى مى‏ فرمايند: پس از گفتن تكبيرة الاحرام مى ‏گويى:

وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَ الارْض عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ حَنيفًا مُسْلِمًا وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ . . .

از اين طريق بدون اينكه انسان تصوّر كند كه او جلّ جلاله چيست يا چگونه است توجه مى‏ كند به «كسى كه آسمان‏ ها و زمين را خلق فرموده است».
و اين همان معنايى است كه قرآن كريم از قول حضرت ابراهيم عليه‏ السلام نقل نموده و گفتن آن هنگام نماز مستحب مى‏ باشد.

شوخ;652792 نوشت:
احتمالا و حدودا در سال 2007 میلادی، حالت قبض بر امام زمان علیه السلام (انسان کامل) نازل شده و بعد بر دیگر اولیای الهی! و بعد در کل دنیا حاکم شده! که این قبض دوره ای است و تمام میشود! تنها میتوانم بگویم تا عید فطر صبر کنید!

دوست گرامي ممنون. حرفهاتون آرامش بخشه . در مرود اين قسمت مي شه بسشتر توضيح بدين . من اطلاعاتم در مورد مسائل عرفان و سلوك و ... خيلي كمه. ممنون مي شم بيشتر راهنمايي كنيد.
سپاس

شوخ;652792 نوشت:
بنده نشانه ها و جوابهایی که بخداوند نسبت می دهید را باور میکنم واصلا خنده دار نیست! این حالات فعلی شما را حالت قبض میگویند که برای سالکان هم اتفاق می افتد اما چون الان در عالم، قبض حاکم شده کسانی مثل شما زودتر از دیگران دچار قبض میشوند!

مثلا الان در دنیا قبضِ رزق میباشد که شما با نام بحران جهانی اقتصاد و... میشنوید! اما بنظر بنده فقط قبض رزق نیست و برای ما مسلمین و مومنین نیز قبضهایی رخ داده مثلا حاجت خاصی داریم که چند سال است برآورده نشده! در واقع قبض رزق، قبض عام است که برای همه مردم دنیا رخ داده اما علاوه بر قبض رزق، قبض خاص هم بر ماها نازل شده! مثلا همین که دعاهایمان مستجاب نمیشود یا بیماری و مشکلات و گرفتاری بر سر ما سرازیر است و...

شوخ;652792 نوشت:
احتمالا و حدودا در سال 2007 میلادی، حالت قبض بر امام زمان علیه السلام (انسان کامل) نازل شده و بعد بر دیگر اولیای الهی! و بعد در کل دنیا حاکم شده! که این قبض دوره ای است و تمام میشود! تنها میتوانم بگویم تا عید فطر صبر کنید!

سلام علیکم
برادر گرانقدر و عزیز
در مورد قبض و بسط آنچه در بحثهای عرفانی آمده است قبض و بسط سالک است که آنهم در برخی مواضع به نقص سالک تعبیر می شود لذا نمیتوان قبض و بسط را به مواردی که شما نسبت داده اید سرایت داد و نیاز به دلیل دارد.
به خصوص بحث در قبض بودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که به نظر بدون دلیل معتبر می فرمایید.
البته شدت یافتن بلایا و گرفتار شدن ها و عدم وقوع فرج در کار مومنان مطلب صحیح و مشهودی است اما نمیتوان بدون دلیل متقن آنرا آنگونه که شما تعبیر فرموده اید تعبیر کرد.
ان شاء الله همه مردم با این اتفاقاتی که پیش آمده مضطر شوند و توجه خود را به نقطه اصلی معطوف دارند که آنوقت ألیس الصبح بقریب.............

با سلام و ادب
تشكر و قدرداني مي كنم از راهنماييهاي استاد نسيم رحمت و جناب استاد. و همچنين همه دوستاني كه وقت گذاشتند.

استاد;652852 نوشت:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست.

جناب استاد اين باور رو چطور مي شه بوجود آورد. مثلا احاديث بسياري هست كه بايد يقين و باور به قبولي دعا داشت. گويي كه حاجتمون پشت دره . چطور مي شه يقين داشت. مگه نه اينكه ممكنه حاجتمون به صلاحمون نباشه و خدا نده. من الان يه چنين حالتي هم برام ايجاد شده تا مي خوام دعا كنم اين جملات جلو چشم رديف مي شه. ممكنه به صلاحت نباشه، ممكنه وقتش نرسيده باشه، ممكنه به ضررت باشه و تو رو به هلاكت بياندازه و ... با اينهمه چطور مي شه باور به قبولي داشت. ممكنه بگيد قبولي به معني برآورده شدن حاجت و بدست آوردن خواسته مون نيست. درسته اجر معنوي و دفع بلاها و نزديكي به خدا از اثرات دعا و ارتباط با خداست . اما من جدا مي خوام باور كنم كه به خواسته ام هم مي رسم. خدايي كه سرشار از فيضه چرا كه نخواد دنيامونم آباد كنه. چطور مي شه به اين باور رسيد؟؟(منظورم يقين به برآورده شدن حاجتمونه گويي كه پشت در حاضره)
با سپاس

استاد;652866 نوشت:
سلام علیکم
برادر گرانقدر و عزیز
در مورد قبض و بسط آنچه در
بحثهای عرفانی آمده است قبض و بسط سالک است که آنهم در برخی مواضع به نقص سالک تعبیر می شود لذا نمیتوان قبض و بسط را به مواردی که شما نسبت داده اید سرایت داد و نیاز به دلیل دارد.
به خصوص بحث در قبض بودن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که به نظر بدون دلیل معتبر می فرمایید.
البته شدت یافتن بلایا و گرفتار شدن ها و عدم وقوع فرج در کار مومنان مطلب صحیح و مشهودی است اما نمیتوان بدون دلیل متقن آنرا آنگونه که شما تعبیر فرموده اید تعبیر کرد.
ان شاء الله همه مردم با این اتفاقاتی که پیش آمده مضطر شوند و توجه خود را به نقطه اصلی معطوف دارند که آنوقت ألیس الصبح بقریب.............


با سلام خدمت شما

این قبض در بعضی سالکان شاید بخاطر همان نقص سالک که شما عرض کردید باشد و در سالکان کامل بخاطر قبض امام! اما بطور کلی این قبض که بر همه اولیای الهی و سالکان نازل شده از قبض (گرفتگی) امام زمان نشات میگیرد که بصورت قبضِ رزق و... در عالم بروز کرده!

امام زمان، دلِ این عالم اند و روی این عالم تاثیراتی دارند! این نوع حالت قبض رو همه نمیدانند و فقط سالکان از آن اطلاع دارند. شاید بعضی افراد از اساتیدشان شنیده باشند!

بنده تو نت جستجو کردم مطلبی نیافتم که کسی در این مورد سخنی گفته باشد تا حرفم رو ثابت کنم و تنها مطلب زیر بود که قبض امام که انسان کامل است را ثابت میکند. اگر به حرف بنده شک دارید میتوانید از یکی عرفای الهی سوال کنید تا حقیقت روشن گردد.

گرفتگی(قبض) نفس امام علیه السلام

: امام در هر زمان، قطب و محور عالم امکان است. تمامی ذرّات عالم با امام پیوند دارد. هیچ موجودی نیست که با امام سر و سرّی نداشته باشد. اما کار اصلی امام هدایتگری نوع بشر به سمت الله است. این سِمَت باعث می شود که امام با سالکان راه خدا پیوندی ویژه داشته باشد. بنابراین پیوند طرفینی است.

این پیوند طرفینی موجب آن است که اگر در نفس امام علیه السلام گرفتگی پیش آید، در نفس سالک هم قبض روی می دهد. بعضاً گرفتگی نفس امام در خصوص این سالک و آن هم به خاطر نقصی در عملکرد خود او است و بعضاً به خاطر جهت دیگری است. به هر حال یکی از این عوامل قبض، گرفته بودن نفس «استاد خاص» یعنی امام زمان علیه السلام است. به این نکته در برخی روایات و عبارات اشاره شده است. (منبع: قبض و بسط سلوکی)

احادیث زیر نیز تا حدودی به همان حالت اندوه و قبض امام و اولیای الهی اشاره دارند!

علل الشرائع ـ به نقل از ابو بصير ـ : با يكى از يارانمان خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم . به آن حضرت عرض كردم : فدايت شوم، يا بن رسول اللّه ! من [گاه ]بدون آن كه بدانم دليلش چيست غمگين و اندوهناك مى شوم ! امام صادق عليه السلام فرمود : آن غم و شادى از ما به شما مى رسد، زيرا اگر اندوهى يا سُرورى به ما رسد بر شما نيز وارد مى شود؛ چون ما و شما (مومنین حقیقی) از نور خداوند عزّ و جلّ هستيم.

الكافى ـ به نقل از جابر جعفى ـ : در حضور امام باقر عليه السلام دلم گرفت . عرض كردم : فدايت شوم ، گاهى اوقات بدون آن كه مصيبتى يا گرفتاريى به من رسد، اندوهگين مى شوم، چندان كه همسرم و دوستم آن را در چهره ام مى خوانند. فرمود : همين طور است، جابر ! خداوند عزّ و جلّ مؤمنان را از طينت بهشتى آفريد و از نسيم روح خويش در آنها روان ساخت، از اين روست كه مؤمن برادر تنى مؤمن است . پس هرگاه به يكى از آن ارواح مومنین در شهرى اندوهى رسد، آن روح ديگر اندوهگين شود؛ زيرا از جنس اوست.

بانوي بهاري;652857 نوشت:
دوست گرامي ممنون. حرفهاتون آرامش بخشه . در مرود اين قسمت مي شه بسشتر توضيح بدين . من اطلاعاتم در مورد مسائل عرفان و سلوك و ... خيلي كمه. ممنون مي شم بيشتر راهنمايي كنيد.
سپاس

بنده پست قبلیم را اصلاح کردم تا بهتر متوجه شوید. بزبان ساده اینکه دل این عالم، امام است و ما و دیگر موجودات، عالم!
اولیای الهی هم هر کدام به امام قرب معنوی دارند و آنها هم به نوعی دل این عالم به حساب می آیند اما این دل و مرکز عالم بودن دارای درجاتی است و بترتیب اول امام بعد اوتاد بعد ابدال بعد بقیه اولیای الهی و.. هستند

وقتی دل شما ناراحت باشد روی جسم و تمام وجودتان تاثیر میگذارد مثلا هورمونهای بدن،دستگاههای مختلف بدن و... دچار اختلال میشوند و... این هم همین طور است.

وقتی خداوند بخواهد همه مردم را متذکر کند آنها را به بلا و گرفتاریهای کلی که شامل همه شود مبتلا میکند و یکی از راهها همین حالت قبض رزق است که بواسطه امام و اولیای الهی ظهور می یابد!

در حدیث زیر هم اشاره شده که مومنان حقیقی که همان اولیای الهی هستند واسطه در اِرزاق و روزی رسانی به انسانها هستند! خوب آیا وقتی خداوند به واسطه اینها دهنده ی روزی هست پس گیرنده روزی نیست؟!

نتیجه اینکه اولیای الهی هم واسطه در رسیدن روزی از خداوند متعال به ما هستند و هم واسطه در گرفتن و کاهش روزی هستند! امام هم واسطه می باشند اما مقامشان بالاتر است!

امام صادق عليه السلام : دوستداران ما سه طبقه اند : طبقه اى كه در ظاهر ما را دوست دارند، اما در باطن دوستمان ندارند ؛ طبقه اى كه در باطن دوستمان دارند اما در ظاهر ما را دوست ندارند
و طبقه اى كه هم در باطن و هم در ظاهر ما را دوست دارند . اينان طراز اولند از آب گواراى زلال نوشيدند و علم تأويل كتاب و تشخيص حق و باطل به دست آوردند و ريشه اسباب را شناختند. اينان زبده ترين گروهند.
نادارى و بينوايى و گرفتارى هاى گوناگون، شتابان تر از تاخت اسب به آنان هجوم آورد. سختى و تنگدستى آنان را فرا گرفت و تزلزل و فتنه زده شدند. تعدادى از آن ها مجروح و تعدادى سر بريده شدند و در شهرهاى دور افتاده پراكنده گرديدند. خداوند به واسطه آنان، بيمار را شفا مى دهد و نادار توانگر میشود.
به وسيله آنها شما يارى مى شويد و باران بر سرتان مى بارد و روزى داده مى شويد.
آنان هرچند تعدادشان كم است، اما در پيشگاه خداوند قدر و منزلت بزرگى دارند.
دوستداران باطنى و ظاهرى ما نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند. اولين خصلت آن است كه خداى يگانه را چنان كه بايد شناخته اند و علم توحيد او را خوب آموخته اند.

امام على علیه ‏السلام : به خدا سوگند، هرگز ملتى در زندگىِ مرفّه و پر نعمتى نبوده ‏اند و نعمت و رفاه از آنان زائل نشده است، مگر به سبب گناهانى كه مرتكب شده ‏اند، چرا كه خداوند به بندگانش ظلم نمى‏ كند. اگر مردم به هنگامى كه بلاها و سختى‏ها بر آنان فرود مى‏ آمد و نعمت‏ها از دستشان مى‏ رفت، با نیت‏هاى خوب و دلى مشتاق به پروردگارشان پناه مى‏بردند، بى‏ گمان هر از دست رفته ‏اى، به آنان باز مى‏ گشت و هر فاسدى اصلاح مى‏ شد.

در مورد زمانی که گفتم نپرسید!

اینم چند حدیث دیگر که بنظرم رسید خوبه بدونید. البته باز هم این نکته را میگویم که در اکثر احادیث هر جا سخن از مومن هست منظور شیعیان خالص و سالکان هستند که باز خود شیعیان و مومنین دارای مراتبی هستند و هر چه مرتبه شان بالاتر باشد بلایای بیشتری می بینند. هر که مقربّتر، بلایش بیشتر!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده اى نزد خدا گرامى نشد، مگر آن كه بلا و گرفتارى او فزونى يافت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن نيستى مگر آنگاه كه بلا و گرفتارى را نعمت شمارى و آسايش را محنت؛ زيرا بلاى دنيا، نعمت آخرت است و خوشى دنيا، رنج آخرت.

امام باقر عليه السلام :هرگاه خداوند تبارك و تعالى بنده اى را دوست داشته باشد، او را در غرقاب بلا فرو مى برد و باران بلا بر سر او فرو مى ريزد و چون او خدا را بخواند، مى فرمايد: لبّيك بنده من ؛ اگر بخواهم خواسته ات را زود برآورده سازم مى توانم، اما آن را براى تو مى اندوزم و آنچه برايت بيندوزم، تو را بهتر است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : انواع بلاها را با استغفار برطرف كنيد.
امام على عليه السلام : از گنجهاى بهشت است : نيكى كردن ، پوشيده داشتن عمل، شكيبايى در برابر گرفتاريها و كتمان مصيبتها .

امام على عليه السلام : همانا خداوند سبحان را خشمها و كيفرهايى است ؛ پس هرگاه بر شما فرود آمدند ، آنها را با دعا دور سازيد ؛ زيرا كه بلا را چيزى جز دعا دور نمى كند.

امام على عليه السلام : هرگاه ديدى پروردگارت بلا از پى بلا بر تو نازل مى كند، سپاسگزار او باش. و هرگاه ديدى نعمتهاى پروردگارت پياپى به تو مى رسد از او برحذر باش (بترس) .

بحار الأنوار ـ به نقل از يونس بن يعقوب ـ : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : ملعون است، ملعون آن بدنى كه هر چهل روز بلايى به آن نرسد. عرض كردم: ملعون است؟! فرمود: ملعون است. چون آن حضرت ديد اين مطلب بر من گران آمده است فرمود: اى يونس! جراحت برداشتن، سيلى خوردن، لغزيدن، گرفتارى، از جا پريدن، پاره شدن بند كفش و امثال اينها، همه بلاست.

اى يونس! مؤمن نزد خداوند متعال ارجمندتر از آن است كه چهل روز بر او بگذرد و خداوند در آن مدّت گناهانش را پاك نكند، گر چه با رسيدن اندوهى به او، كه خود نمى داند علّتش چيست. به خدا سوگند، فردى از شما درهمهايش را جلوى خود مى گذارد و آنها را وزن مى كند و مى بيند كم است و غمگين مى شود . دوباره آنها را وزن مى كند و مى بيند درست است. همين اندوه، برخى گناهان او را فرو مى ريزد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند به برادرم عُزَير وحى فرمود كه : اى عزير! اگر مصيبتى به تو رسد، از من نزد آفريدگانم شكايت مكن ؛ زيرا كه از جانب تو مصيبتهاى زيادى به من رسيده و من نزد فرشتگانم از تو شكايت نكرده ام . اى عزير! به اندازه تاب و توانت بر عذاب من، مرا نافرمانى كن .

امام على عليه السلام : آيا شما را از برترين آيه در كتاب خداوند عزّ و جلّ خبر ندهم؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ما فرمود آيه «هر مصيبتى كه به شما مى رسد دستاورد خود شماست»، خداوند عزّ و جلّ بزرگوارتر از آن است كه [كسى را كه در دنيا كيفر داده است] دوباره در آخرت كيفر دهد و با گذشت تر از آن است كه از آنچه در دنيا عفو و گذشت كرده است [در آخرت ]از عفو خود بازگردد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه از دنيا دل بر كَند، مصيبتها بر او آسان گردد .

من با این جریان صبر در مشکلات مشکل دارم
یه نفر رو میشناسم هشت سالگی پدرش رو از دست داد. به دلیل شرایط مادرش حالش بد شد و نتونست از دختراش نگهداری کنه دوتا دختر خونه عموها و مادربزر گ سرگردون شدن چند سال حتی از هم جدا شدن هفده سالگی از شدت سختی برای خلاصی از یک مصیبت ازدواج کردن و هر دو از چاله به چاه افتادن وقتی مادرشون رو بلاخره پیدا کردن در اثر یک بیماری شدید اون رو از دست دادن
یکی با دوتا بچه و یه شوهر معتاد داره سر میکنه اون یکی هم با یک بچه اونقدر از شوهر نامردش کتک خورد که مجبور به جدایی شد
الانم داره با بدبختی و سختی زندگیشو میگذرونه تمام روز سر کاره تا فقط اجاره خونشو بده
زندس اما زندگی نمیکنه
گاهی که باهاش حرف میزنم میگه من دیگه به خدا اعتقاد ندارم چون خدایی که این همه مصیبت رو تو زندگی من میبینه و باز هم توجهی بهم نمیکنه براش مهم نیستم.
حرفش اینه که مگه در هشت سالگی چه جنایتی کرده بودم که الان بیست ساله دارم مجازات میشم.اینکه چرا زندگی تو این بیست سال روی خوشش رو بهشون نشون نداده و چرا هرچی که دیدن سختی بوده و درد
برای منم سواله
چرا خدا یکی رو در شادی و خوشی میندازه تو نعمت و فراوونی و خوشبختی
و یکی اینجوری باید زجر بکشه حکمتش چیه؟ تا کی میتونم به این ادم بگم صبر کن امتحانه خدا حتما یه فکری برات داره.به قول خودش نصف عمرش گذشته این سختی ها یه جوری ایمانشو داره میسوزونه

سلام علیکم و رحمه الله
تا زمانی که پای من وسط باشد,من بخواهم همه کارها را درست کنم,من خیر وشر خود را بدونم,من بخواهم آینده را بسازم,من بخواهم آینده خودمو بسازم,من بخواهم خانواده ام را درست کنم,دوستامو درست کنم,کشو رو درست کنم,........خدا فقط ناظر است.
ولی وقتی من ناظر بشم و همه کارها را به دست "او" بسپارم......آنوقت نشانه ها یکی یکی خودشون را نشان می دهند و آرامش و رضایت چون آهوئی خوش خرام بر قلبم نازل میشه و ....اون موقع با تمام وجود از درون قلبم فریاد می زنم...لا حول ولا قوه الا به لله العلی العظیم......اون موقع میفهمم که معنی "انه علی کل شی قدیر" و انه حیکم " و...چیست.....من فقط باید به وظایفم عمل کنم, بقیش دیگه با من نیست...هرچی مولا بخواد.......فقط به این یقین دارم که مولا برای بنده اش چیز بدی نمیخواد....
اللهم جعلنا من لمخلصین و الصابرین:Gol:

عارف;653074 نوشت:
ولی وقتی من ناظر بشم و همه کارها را به دست "او" بسپارم......آنوقت نشانه ها یکی یکی خودشون را نشان می دهند

با سلام و احترام جناب عارف
من دقيقا نمي دونم كي بايد تلاش كنم و كي بايد خودمو عاجز از حل مسائل بدونم و فقط بسپارم به خدا. مگه نه اينكه بايد خيلي تلاش كنيم و نتيجه رو بسپاريم بهش؟ اگه از اولش بدونيم كه تلاش معني نداره ديگه انگيزه اي براي تلاش باقي نمي مونه. لطفا اگه امكان داره بيشتر توضيح بدين.
با سپاس

بانوي بهاري;653166 نوشت:
من دقيقا نمي دونم كي بايد تلاش كنم و كي بايد خودمو عاجز از حل مسائل بدونم و فقط بسپارم به خدا.

سلام
جمله شما دارای یک اشکال است:
جمله شما بر این فرض پنهان استوار است که "زمانی که خودتان تلاش می کنید ، خدا کاری انجام نمی دهد ( یا به عبارتی ، به او نیازی ندارید)" و "زمانی کار را به خدا می سپارید ( یا به عبارتی ، زمانی به او نیاز دارید ) که خودتان را عاجز بدانید و دیگر کنار بکشید".
در حالیکه کار خدا و کار شما ، هر دو با هم صورت می گیرند.
شما "آنچه در حد توان" تان است انجام می دهید ، طبق عقل خودتان و مشورت با دیگران و ... و در این راه هم تا زمان رسیدن به نتیجه ، باید "استقامت" داشته باشید. در همین حال ، ( در حال کار و تلاش عاقلانه) از خداوند هم درخواست کمک می کنید و خداوند هم راههای بسته را برای شما باز می کند و موانع را از سر راه شما برمیدارد و شما را به سوی مسیر درست "هدایت" می کند تا نتیجه به دست آید.

پس کار شما و کار خدا همزمان با هم انجام می شوند نه جدا از هم.
همانطور که گفته اند: دعا کردن بدون حرکت کردن ، فایده ای ندارد.

amitris;653066 نوشت:
یکی با دوتا بچه و یه شوهر معتاد داره سر میکنه اون یکی هم با یک بچه اونقدر از شوهر نامردش کتک خورد که مجبور به جدایی شد
الانم داره با بدبختی و سختی زندگیشو میگذرونه تمام روز سر کاره تا فقط اجاره خونشو بده
گاهی که باهاش حرف میزنم میگه من دیگه به خدا اعتقاد ندارم چون خدایی که این همه مصیبت رو تو زندگی من میبینه و باز هم توجهی بهم نمیکنه براش مهم نیستم.
حرفش اینه که مگه در هشت سالگی چه جنایتی کرده بودم که الان بیست ساله دارم مجازات میشم.اینکه چرا زندگی تو این بیست سال روی خوشش رو بهشون نشون نداده و چرا هرچی که دیدن سختی بوده و درد
و یکی اینجوری باید زجر بکشه حکمتش چیه؟ تا کی میتونم به این ادم بگم صبر کن امتحانه خدا حتما یه فکری برات داره.به قول خودش نصف عمرش گذشته این سختی ها یه جوری ایمانشو داره میسوزونه


با سلام

متاسفانه ما مردم دین را در انجام واجبات و زیارت و عزاداری و محاسن و انگشتر خلاصه کردیم و انگار ذکر خدا و عمل صالح و کسب حلال و توجه به حلال و حرام بودن روزی و تقوای الهی جزو دین نیست!

همین توجه نکردن به احکام و مسائل دین، بعضی مواقع آسیبش به فرزندان هم منتقل میشود مثلا وقتی زن و مرد موقع انعقاد نطفه بسم الله نگویند و از شر شیطان به خدا پناه نبرند یا نکاتی که در دین آمده را انجام ندهند، روی فرزند تاثیر سوء میگذارد!


کمی بیشتر درباره این دو توضیح دهید از نظر مذهبی در چه حدی هستند؟ واجبات را انجام میدهند؟ قرآن میخوانند؟

جواب سوالاتم رو بگید تا راه حلی رو براشون پیدا کنم. مشکل اعتیاد هم قابل حل هست!

تقصیرکار;652235 نوشت:
سلام دوست عزیز امیدوارم مشکلاتتون برطرف بشه. حقیقتش من هم 15 سال دچار فشار عجیب و سختی خیلی زیاد بودم به بن بست معنوی و فکری رسیده بودم تا به خواست خدا و تلاش خودم کمی از مشکلات کم شد و کم کم یک گشایش هایی شد خدا بدجوری گوشمو پیچوند تا به راه بیاره بعد تصمیم گرفتم نمازها و روزه های قضا رو به جا بیارم و بعد هم تصمیم جدی بر نماز اول وقت که اینها همه از عنایات و خواست خداوند است بعد از شروع به خواندن نماز اول وقت البته با آداب و شرایطش و ترک گناهان کبیره کم کم خداوند راه حل مشکلات رو نشونم داد و گره ها کم کم در حال باز شدن هست. توصیه میکنم شما شروع به خوندن نماز اول وقت کن البته با حضور قلب و همراه با آداب و شرایطش و حتی المقدور دور از عجله و سرسری خوندن و همچنین ترک گناهان کبیره انشاالله خدا دری به روت باز کنه.. در پناه خدا باشید...
یک سوال ازتون می خواستم بپرسم. چرا فکرمی کنید مشکلاتی که 15سال با آن دست به گریبان بودید را خدا حل کرده؟چرا نمی گویید تصادف حل نکرده؟خدا اگه می خواست حل کنه یک سال دوسال دیگه پنج سال طول می داد ومشکلاتتون رو حل می کردنه بعد از 15سال؟انسانی که 15سال تحت فشار روانی باشد که هیچی ازش نمی مونه.

بانوي بهاري;653166 نوشت:
من دقيقا نمي دونم كي بايد تلاش كنم و كي بايد خودمو عاجز از حل مسائل بدونم و فقط بسپارم به خدا.

سلام علیکم و رحمه الله
بنده عرض نکردم خودمون رو عاجز بدونیم. و تلاش نکنیم.

عارف;653074 نوشت:
من فقط باید به وظایفم عمل کنم, بقیش دیگه با من نیست

وگرنه در مورد کوشش,خداوند می فرماید: لیس للانسان الا ما سعی....انسان به اندازه تلاشش بهره مند می شود.
صحبت بر سر آرامش درون است و نه رسیدن به اهداف...مگر اینکه هدف رضایت الهی باشد,در اینصورت ثمرات دیگر هم در طول این هدف حاصل می شود.مثلا روایت شده تا زمانیکه انسان به فکر نیازها و مشکلات دیگران است,خدا نیز به فکر مشکلات اوست.
در کل هر چه خود را کمتر ببینیم,خدا و دیگران مارا بیشتر می بینند و بالعکس. و هر چه کسب رضایت الهی برای ما بزرگتر باشد,مشکلات دنیوی برایمان کوچکتر می شود.
اللهم جعل عواقب امورنا خیرا

استاد;652852 نوشت:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست.

با سلام مجدد
تو چند پست قبل اين رو پرسيده بودم كه چطور مي شه باور رو بوجود آورد. مي خوام تو اين پست سوالم رو تكميل كنم.
من هميشه فكر مي كنم اين قضيه "مصلحت نيست" رو در خيلي مواردي كه مصلحت هم هست اما دعا كردنمونو بلد نيستيم بازم به كار مي بريم. مگه خدايي كه اينهمه قدرتمنده و خواص هر چيزي رو خدا عطا كرده نمي تونه در آني اون خاصيت ضرر رسانيشو از بين ببره. وقتي كه دعا كنيم و ازش بخواهيم مصلحتم رو در اين قرار بده مگه نمي تونه بدون بر هم زدن سنتهاي الهي و نظم جهان راهي پيدا كنه بر عطاي حاجت بنده هاش؟ به نظر من خدا بيشتر از ما مشتاقه كه ما حاتمونو بگيريم. وقتي سليمان از خدا خواست كه باد رو به تسخيرش دربياره چرا پيش خودش فكر نكرد كه سنتهاي الهي رو ممكنه بشكنه و چيزي ممكنه بخواد كه با قوانين و نظام عالم جور درنياد؟ به نظر حقيرم مياد كه در بسياري موارد مساله مصلحت و اين حرفها نيست. مساله به قول جناب استاد همون ايمان و باور ماست كه يه جاي كار ميلنگه. من كه خودم اين ناباوري رو گاهي كاملا در خودم حس مي كنم. اما هرچي مي خوام باور رو به وجود بيارم نمي شه. شايد بايد اونم خدا توفيقشو بده نمي دونم.؟ كساي ديگه اي كه حاجتشون با دعا روا نشده رو نمي دونم اما من در مورد خودم مي گم. من نمي تونم حسياتمو ثابت نگه دارم. همه چي گويا برام تكراري ميشه و به نوعي معجزه گريشو از دست مي ده. (البته از دست نمي ده مشكلي در باور من بوجود مياد) . شديدا به اين اعتقاد دارم اگه تسليم خدا شي و خدا رو برا خدا بودنش بخواي نه برا حاجتت، خدا هم كه خيلي كريمه حاجتتو مي ده به شرطي كه واقعا از ته دل راضي باشي به رضاي خدا و بسپاري به خدا(توكل واقعي كني) و ديگه هيچ استرسي برا مشكلاتت نداشته باشي و راضي باشي به نتيجه چون مي دوني كه خدا ممكن نيست تو خوبي ها ذره اي كم بذاره برات . اين برا خودم معجزه ها كرده. اما الان ديگه نمي تونم اون حس رو در خودم بوجود بيارم. من از هر دعا و نمازي يه بار يا دوبار حاجت مي گيرم دقيقا هم همون يكي دوبار ه كه حس خيلي عالي از خوندنش دارم . بعدا انگار برام عادي مي شه. عادي مي شه يعني من باورم رو از دست مي دم. حتي الان نماز شب رو زياد نمي خونم انگار برام گنجيه كه نمي خوام از دستش بدم. چون خيلي لذت بخشه و مي ترسم برام عادي بشه. يه چيزي هست كه ايمانمو نمي ذاره ثابت بمونه و حسياتم همه اش در نوسانه. همونطور كه استاد نسيم رحمت احاديثي رو ذكر كردن انگار همه اينجورين. حاجتهاي كوچكترم رو زودتر مي گيرم . چرا؟ برا خدا كه كاري نداره . قدرتش بينهايته و قادر مطلقه. اما من قبولي حاجتهاي كوچكتر رو راحت تر مي تونم باور كنم . اين باور رو و اين تداوم و ايمان رو چه جور مي شه تقويت كرد؟ "يقين بدونين كه حاجتتون پشت دره" يعني فكر نكنين كه ممكنه مصلحت نباشه و هنوز وقتش نباشه و ... بالعكس يقين داشته باشين يعني بالاتر از ايمان. يعني 100 در 100. پشت دره يعني همين الان نه بعدا.
از زحمات اساتيد پاسخگو و دوستان عزيز به خصوص جناب شوخ كمال تشكر رو دارم.

بانوي بهاري;653361 نوشت:
با سلام مجدد
وقتي كه دعا كنيم و ازش بخواهيم مصلحتم رو در اين قرار بده مگه نمي تونه بدون بر هم زدن سنتهاي الهي و نظم جهان راهي پيدا كنه بر عطاي حاجت بنده هاش؟
من از هر دعا و نمازي يه بار يا دوبار حاجت مي گيرم دقيقا هم همون يكي دوبار ه كه حس خيلي عالي از خوندنش دارم . بعدا انگار برام عادي مي شه. عادي مي شه يعني من باورم رو از دست ميدم. حتي الان نماز شب رو زياد نمي خونم انگار برام گنجيه كه نمي خوام از دستش بدم. چون خيلي لذت بخشه و مي ترسم برام عادي بشه. يه چيزي هست كه ايمانمو نمي ذاره ثابت بمونه و حسياتم همه اش در نوسانه. همونطور كه استاد نسيم رحمت احاديثي رو ذكر كردن انگار همه اينجورين. حاجتهاي كوچكترم رو زودتر مي گيرم . چرا؟ برا خدا كه كاري نداره . قدرتش بينهايته و قادر مطلقه. اما من قبولي حاجتهاي كوچكتر رو راحت تر مي تونم باور كنم . اين باور رو و اين تداوم و ايمان رو چه جور مي شه تقويت كرد؟ "يقين بدونين كه حاجتتون پشت دره" يعني فكر نكنين كه ممكنه مصلحت نباشه و هنوز وقتش نباشه و ... بالعكس يقين داشته باشين يعني بالاتر از ايمان. يعني 100 در 100. پشت دره يعني همين الان نه بعدا.

من دقيقا نمي دونم كي بايد تلاش كنم و كي بايد خودمو عاجز از حل مسائل بدونم و فقط بسپارم به خدا. مگه نه اينكه بايد خيلي تلاش كنيم و نتيجه رو بسپاريم بهش؟ اگه از اولش بدونيم كه تلاش معني نداره ديگه انگيزه اي براي تلاش باقي نمي مونه. لطفا اگه امكان داره بيشتر توضيح بدين.

با سلام

شما با نام خدا شروع میکنید و دنبال حاجتتون میرید و بر خداوند هم توکل میکنید!

وقتی خداوند وکیل شماست پس نگرانیی دیگر وجود ندارد! اگر آن حاجت خیری برایتان آورد وکیلی چون خداوند آنرا برآورده میکند و راه را برایتان میگشاید تا تلاشتان به نتیجه برسد!

اما اگر مصلحت نداند الان شما به آن حاجت برسید شما بین بیم و امید نگه میدارد که هم به رسیدن به مرادتان امیدوار باشید هم ترسی ناخودآگاه داشته باشید!

اگر هم ان خواسته و حاجت، خیری برایتان نیاورد، راه را می بندند و راه را برای رسیدن به حاجت بهتری یا همان مراد اما با مطلوبیت بیشتری برایتان میگشاید!

امام صادق عليه السلام: كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها بسوى خدا باشد.

پيامبر صلي الله عليه و آله: انسان به همان كسى واگذار مى شود كه به او اميد بسته است و اگر انسان جز به خدا اميد نبندد، به غير خدا واگذار نمى شود.

امام كاظم عليه السلام: در پاسخ به سؤال از آيه «و هر كس به خدا توكّل كند، كفايت امرش را مى كند»: توكّل كردن بر خدا، درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه در تمام كارهايت به خدا توكّل كنى و هر چه با تو كرد، از او خشنود باشى و بدانى كه او نسبت به تو، از هيچ خير و تفضّلى كوتاهى نمى كند و بدانى كه در اين باره، حكم، حكم اوست، پس با واگذارى كارهايت به خدا، بر او توكّل كن و در آن كارها، و ديگر كارها به او اعتماد داشته باش.

پيامبر صلي الله عليه و آله: فال بد زدن، شرك است و هيچ كس از ما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، امّا خداوند، با توكّل به او آن را از بين مى برد.

امام رضا عليه‏ السلام : به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مى‏ فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى‏ كنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى ‏كنم

امام صادق علیه السلام: هیچ بنده مومنی نیست جز اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید.

در هر حاجتی باید از خداوند مدد گرفت چه اون حاجت نیاز به تلاش شما داشته باشد چه نداشته باشد! مثلا یک دختر مجرد نمیتواند برای آمدن خواستگار تلاش کند اما میتواند دعا کند و از خداوند مدد بگیرد تا همسری خوب نصیبش شود!

در بعضی حاجات مثلا کسب روزی و صاحب بچه سالم و صالح شدن، هم تلاش میکنید و هم از خداوند متعال مدد میگیرید. ائمه نازنین هم دعاها و دستوراتی برای کسب رزق حلال دارند و نیز توصیه ها و احکام برای کسب رزق حلال! یعنی برای کسب حلال هم مدد الهی و هم سعی در کسب روزی حلال! برای بچه دار شدن و شفای بیماری و... هم ائمه نازنین ما دستورات قرآنی دارند یعنی هم پیش طبیب بروید و هم از خداوند متعال شفاء بطلبید.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : براى هر حاجتى كه داريد، حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى خداوند عزّ و جلّ دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند آسان [برآورده] نشود .

امام باقر عليه السلام : حاجتهاى كوچك خود را خرد و كم اهميت مشماريد ؛ زيرا محبوبترين مؤمنان نزد خداوند متعال كسى است كه بيشترين درخواست را داشته باشد .

امام صادق عليه السلام : بر شما باد دعا كردن؛ زيرا با هيچ چيز به مانند دعا، به خدا نزديك نمى شويد . دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را به خاطر ناچيز بودنش، رها نكنيد ؛ زيرا حاجتهاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست .

امام صادق عليه السلام : هر گاه يكى از شما بخواهد كه هر چه از خداوند طلب كند به او بدهد، بايد از همه مردم چشم اميد بركند و جز به خدا اميد نبندد. پس ، چون خداوند عزّ و جلّ دانست كه او براستى از ته قلب چنين است، هر چه از خدا بخواهد عطايش كند .

امام صادق عليه السلام : دلهاى خود را وارسى كنيد . اگر ديديد كه خداوند آنها را از خطور هر گونه ناخشنودى نسبت به كارهايى كه او مى كند پاك ساخته است (جز رضايت و خشنودى از خدا و كرده هاى او در دلتان نمى يابيد) در اين صورت هر چه مى خواهيد از او طلب كنيد .

امام على عليه السلام : گاه چيزى را [از خدا ]مى خواهى اما به تو داده نمى شود، و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود ، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است، از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود ؛ زيرا بسا خواسته اى كه اگر بر آورده شود به نابودى دين تو مى انجامد . پس ، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكى اش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد .


ضمن سپاس از جناب استاد که دعوت بنده ر برای شرکت در این بحث پذیرفتند باید عرض کنم :

به نظر می رسد اگر جناب شیخ بر مدعای خود دلیلی بیاورند بهتر باشد الا صرف نسبت دادن قبض به عالم و ..... امر نادرستی است و قابل پذیرش نیست. این گونه استدالال کردن که از یکی از عرفای الهی بپرسید درست نیست. شما باید بر مدعای خود دلیل بیاورید.

بله ممکن است در نت دلیلی پیدا نکنید. خوب عیبی نداره. از منابع دیگر ، والبته به شرط استناد، نقل بفرمائید.

نسیم رحمت;653659 نوشت:

ضمن سپاس از جناب استاد که دعوت بنده ر برای شرکت در این بحث پذیرفتند باید عرض کنم :

به نظر می رسد اگر جناب شوخ بر مدعای خود دلیلی بیاورند بهتر باشد الا صرف نسبت دادن قبض به عالم و ..... امر نادرستی است و قابل پذیرش نیست. این گونه استدالال کردن که از یکی از عرفای الهی بپرسید درست نیست. شما باید بر مدعای خود دلیل بیاورید.

بله ممکن است در نت دلیلی پیدا نکنید. خوب عیبی نداره. از منابع دیگر ، والبته به شرط استناد، نقل بفرمائید.

با سلام

این قبیل مسائل خاص، اسراری است که اهلش از آن باخبرند! بنده هم نباید میگفتم چون باز سوالات زیادی در ذهن افراد ایجاد میکند!

بنده تا بحال یادم نمیاد چنین حرفهایی رو در این سایت زده باشم و نخواهم زد! و همیشه سعی میکنم با دلیل و سند حرف بزنم.

بنده اون حرفم رو درباره قبضِِ رزق در عالم هم پس میگیرم چون در این خصوص در کتب و حدیث و قرآن، مطلب روشن و صریحی نیافتم که بتونم ثابتش کنم و تنها مطلب زیر بود. بنده هم حوزوی نیستم که تمام احادیث را خوانده باشم وگرنه شاید بوده و بنده ندیده ام.

تحف العقول : ـ دَخَلَ عَليهِ [ أي الإمام الصّادق عليه السلام ]رجلٌ فقالَ عليه السلام لَهُ: مِمّنِ الرَّجلُ؟ فقالَ : مِن مُحِبّيكُم و مُواليكُم ··· ثمّ قال لَه : مِن أيِّ مُحِبِّينا أنتَ ؟ فَسَكَتَ الرجُلُ ، فَقالَ لَه سُديرٌ : و كَم مُحِبُّوكم يا بنَ رسولِ اللّه ِ ؟! فقالَ : على ثَلاثِ طَبَقاتٍ : طَبَقةٌ أحَبُّونا فِي العَلانِيَةِ و لَم يُحِبُّونا فِي السِّرِّ ، و طَبَقةٌ يُحِبُّونا فِي السِّرِّ و لَم يُحِبُّونا فِي العَلانِيَةِ ،

و طَبَقةٌ يُحِبُّونا في السِّرِّ وَ العَلانِيَةِ هُمُ النَّمَطُ الأعلى شَرِبُوا مِنَ العَذبِ الفُراتِ و عَلِموا تَأويلَ الكِتابِ و فَصلَ الخِطابِ و سَبَبَ الأَسبابِ، فَهُمُ النَّمَطُ الأَعلى، الفَقرُ و الفَاقَةُ و أنواعُ البَلآءِ أسرَعُ إلَيهِم مِن رَكضِ الخَيلِ، مَسَّتهُمُ البَأساءُ و الضَّرّاءُ و زُلزِلوا و فُتِنوا، فَمِن بَينِ مَجروحٍ و مَذبوحٍ مُتَفَرِّقينَ في كُلِّ بِلادٍ قاصِيَةٍ ، بِهِم يَشفِى اللّه السَّقيمَ و يُغنِي العَديمَ و بِهِم تُنصَرونَ و بِهِم تُمطَرونَ و بِهِم تُرزَقونَ و هُمُ الأَقَلُّونَ عَدَدا، الأَعظَمونَ عِندَ اللّه ِ قَدْرا و خَطَرا و الطَّبقَةُ الثانيةُ : النَّمَطُ الأسفَلُ ، أحَبُّونا في العَلانِيَةِ و سارُوا بسِيرَةِ المُلُوكِ ، فَألسِنَتُهُم مَعَنا و سُيوفُهُم علَينا و الطَّبَقةُ الثالثةُ : النَّمَطُ الأوسَطُ ، أحَبُّونا في السِّرِّ و لم يُحِبُّونا في العَلانِيَةِ ، و لَعَمرِي لَئن كانُوا أحَبُّونا في السِّرِّ دُونَ العَلانِيَةِ فهُم الصَّوّامُونَ بالنهارِ القَوّامُونَ بِالليلِ تَرى أثَرَ الرَّهبانيَّةِ في وُجُوهِهِم ، أهلُ سِـلمٍ وَ انقِيادٍ قالَ الرَّجُلُ : فأنا مِن مُحِبِّيكُم فِي السِّرِّ و العَلانِيَةِ ، قالَ جعفرٌ عليه السلام : إنّ لِمُحِبِّينا في السِّرِّ وَ العَلانِيَةِ علاماتٍ يُعرَفُونَ بها ، قالَ الرجُلُ : و ما تِلكَ العَلاماتُ ؟ قالَ عليه السلام : تلكَ خِلالٌ أوَّلُها أ نَّهُم عَرَفُوا التَّوحيدَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ و أحكَمُوا عِلمَ تَوحِيدِهِ

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَن تَخلُوَ الأَرضُ مِن ثَلاثينَ مِثلِ إبراهيمَ خَليلِ الرَّحمنِ، بِهِم يُرزَقونَ وبِهِم يُمطَرونَ

عنه صلى الله عليه و آله : الأَبدالُ في اُمَّتي ثَلاثونَ، بِهِم تَقومُ الأَرضُ و بِهِم تُمطَرونَ و بِهِم تُنصَرونَ

پرسش :
گاهي اوقات مشكلات و سختي هاي ما بندگان عادي به جايي مي رسد كه گويا اصلا تمومي ندارد و حتي باعث مشكلات روحي و به خطر افتادن سلامت رواني ما هم مي شود ولي با وجود تلاش بسيار بسيار زياد نه تنها از مشكلات كاسته نمي شود بلكه گويي خداوند هم مانع هم مي شود(شايد صلاح نمي داند، شايد وقتش نيست و ...) اما واقعا مگه صبر و تحمل انسان چقدر است؟
با وجود ساليان سال دعا و درخواست و سعي در صبوري و شكرگذاري اصلا هيچ فرجي حاصل نمي شود. در اين گونه مواقع بايد چه كرد؟ اگر مشكلات ناشي از گناهان ماست، مگر نه اينكه خدا بخشنده است؟ استغفار و توبه چرا راهي رو به رومون باز نمي كند؟ صبوري تا كي؟ مجادله براي زنده بودن تا كي؟ مجادله براي حفظ آبرو تاكي؟
مي دانم كه بايد خدا رو براي خودش خواست و عبادت و بندگي كرد و راضي بود به رضاي خدا. مي دونم بايد ترك گناه كرد و با نمازهاي اول وقت و توسل به ائمه اطهار و تلاش بسيار سعي در حل مشكلات زندگي كرد. اما فرجي حاصل نمي شود. گاهي واقعا خيلي سخت و طولاني مي شود؟


پاسخ :
برای روشن شدن پاسخ به چند نکته توجه کنید :
1.
بر خلاف اذهان عمومي که صبر، به معناي سکوت کردن و تسليم شدن و دست کشيدن از تلاش است، در منابع اسلامي صبر به معناي ايستادگي در برابر حوادث و درگيري مداوم با مشکلات مي‌باشد. (1)
2. به طور کلي، مشکلات و سختي هايي در زندگي بر انسان وارد مي شود، مي تواند مولود عوامل گوناگوني باشد که شکوفايي استعدادها و سازنده شخصيت انسان(2)، گناه و معصيت (3) از جمله آنهاست.
البته گاهي بلا و گرفتاري به ضعف عملکرد خود ما برمي گردد.
آنچه مهم است اين است که در صورتي که کوتاهي در انجام وظايف از او سر نزده، انسان در مقابل بلا و گرفتاري در به هر صورت که باشد، صبر نموده و خدا را شاکر باشد تا خداوند سفره نعمت هايش براي او بگشايد.
3. فهم درست حقيقت دعا و کاربرد آن، مي‌تواند موجب آگاهي، بيداري دل و انديشه، پيوند باطني با سرچشمه همه نيکي‌ها و خوبي‌ها باشد. اين امر همچنين باعث تقويت روح و اراده کار و تلاش افزايش قدرت اعتماد به نفس، ‌تبديل کننده شکست به پيروزي، بيماري به سلامتي، نااميدي به اميدواري، و اضطراب به آرامش مي گردد؛ چنان که فهم نادرست آن نيز مي‌تواند توقعي را ايجاد کند که دعا را به يک عامل نا اميدي، سرخوردگي و تخدير کننده، تبديل نمايد.

4. حقيقت روشن و بديهي اين است که خداي مهربان را نشناخته ايم. قرآن مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيم» (4) نفرمود فقط مؤمنان را دوست دارد، بلکه فرمود: خداوند نسبت به همه مردمان (الناس) مهربان و بخشاينده است.
آري؛بنده اي هر چه ايمان و معرفت و درجه يقين و اعتمادش به خدا بيش تر باشد، خدا او را بيش تر دوست دارد، با اين همه او همه بندگانش را دوست دارد.
نداشتن حسن ظن به خدا به خاطر عدم شناخت است. براي همين است وقتي دچار مشکل و سردرگمي در زندگي مي شويم، به جاي اين که بينديشيم و ضعف ها و عيب هاي کار خودمان را پيدا کنيم و سر نخ اصلي کار را بيابيم، با آن مهربان ترين مهربانان با ادبيات درستي حرف نمي زنيم. اي کاش مي دانستيم هر مشکلي که در زندگي ما پيش مي آيد، نتيجه کارکردهاي خودمان است.
5. درست شدن هر کاري و نتيجه گرفتن از هر اقدامي، علل و اسباب مادي يا معنوي خود را دارد. انسان براي رسيدن به مقصد و دستيابي به هدف، بايد راه آن را بيابد و به دنبالش حرکت کند تا به نتيجه برسد.
دعا به تنهايي راه­ حل صد در صدي براي حل مشکلات نيست؛ زيرا خداوند نظام هستي و گردش امور و تمام فعل و انفعالات را بر پايه دو دسته عوامل مادي و معنوي استوار ساخته است. دعا، يکي از مجموعه عوامل معنوي است. از اين رو، دعا بدون کار و تلاش و تدبير و برنامه ­ريزي نتيجه­ اي ندارد.

6. چه بسا اتفاق مي افتد که انسان رسيدن به مقصد يا برآورده شدن حاجتي را ايده آل و مطلوب خويش مي­ پندارد. چنان به منفعت و خير بودن آن يقين دارد که آن را همانند دو دو تا چهارتا واضح مي داند؛ حال آن که واقعيت امر غير از پندار ما است. عکس آن نيز صادق است؛ يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم و نمي­ دانيم آنچه رُخ داده، از الطاف پنهان پروردگار است.
قرآن کريم در اين مورد مي فرمايد: «چه بسا از امري اکراه داشته باشيد، در حالي که خير شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد و حال آن که شرّ شما در آن است. خدا مي داند و شما نمي دانيد».(5)

7. نوع استجابت دعاها نيز مختلف است. استجابت دعا هميشه به معناي برآورده شدن خواسته نيست. بر آورده شدن خواسته، تنها يک نوع از استجابت است. گاهي خواسته انسان، به سود و مصلحت نيست‌. گاهي خواسته برآورده نمي شود، اما مشکل ديگري از انسان برطرف مي شود. در اين صورت نيز دعاي ما مستجاب شده است.
8. گفتاری شبیه به این که " احساس می کنم خدا از من ناراحت است و ...." صرفا احساسی بیش نیست که موجب بدبینی به خدا می شود. زیرا در بیشتر موارد این حالات به موضوع دگرگونی حالات بر می گردد که البته همیشگی نیست. هر چند علل خاص خود را دارد.
حمران بن اعين به امام باقر(ع) از تغيير حالات خود شکايت مي کند و مي گويد:

تا نزد شما هستيم، دل ما نرم مي شود و از دنيا فاصله مي گيريم اما هر گاه از نزد شما بيرون رفتيم ، دوباره به دنيا گرايش پيدا مي کنيم. حضرت فرمود:‌دل ها گاهي سخت و گاهي هموار و راهوار است.
اين نفاق نيست، بلکه نيرنگ هاي شيطان است که به وسيلة آن ها شما را به دنيا تشويق مي کند. به خدا سوگند! اگر بر همان حالي که توصيف کرديد ،پيوسته مي مانديد، فرشته ها با شما دست مي دادند و روي آب راه مي رفتيد.(6)
امام علي(ع) بر پذيرش اين واقعيت تأکيد نمود و فرمود:‌
"دل گاهي ميل دارد و گاهي ميل ندارد (اقبال و ادبار). هر گاه حال خوشي داشتيد، نافله را هم بخوانيد و هر گاه مي بينيد ميل نداريد، به واجبات اکتفا کنيد".(7) معناي سخن فوق آن است که بايد حالات روح را ملاحظه کرد . از هر گونه اکراه و اجبار و تحميل اجتناب ورزيد. دليلش را جاي ديگر فرمود: "إنّ القلب إذا أکره عمي؛ دل اگر مورد اجبار قرار گيرد، نابينا مي شود".(8)
از مجموع مطالب استفاده مي شود که تغيير و نوسانات دل تا حدي طبيعي است، ولي بايد مراقب وساوس شيطاني بود تا قلب دچار قساوت نشود. اين که انسان به جايي برسد که در وقت اذان بي توجه به نماز شود ، از وسوسه هاي شيطاني است.

البته انجام گناهان در ادبار قلب موثر هستند . بسياري از گناهان که انسان انجام مي دهد، از روي بي توجهي وغفلت است . وقتی بنده گناهی نکرده و یا اگر گناه کرده و استغفار جسته، دلیلی ندارد که انسان احساس کند خداوند از او ناراضی است. زیرا اگر به اوصاف الهي توجه کنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم، باور خواهیم کرد او خداوند رئوف و رحيم است و در قرآنش به توبه کنندگان وعده عفو و بخشش داده :
"قل يا عبادي الّذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا مِن رحمة الله إنّ الله يغفر الذّنوب جميعاً إنّه هو الغفور الرّحيم وأنيبوا‌إلي ربّکم؛(9) اي بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان انابه کنيد"
9. راهکارهاي عمومي براي ترک گناه عبارتند از:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نکردن؛
2- توجه کامل به اين که خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است.
3- تفکر در عواقب زيانبار گناه.
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
5- تفکر در اينکه عمر انسان زودگذر است . در آينده بسيار نزديک به نتايج اعمالش خواهد رسيد.
6- محاسبه و مراقبت.
7- نماز آدمى را از کارهاى زشت و گناه باز مى دارد.
8- دورى گزيدن از صحنه گناه؛


نکته پایانی :

اگر به روایات نگاه دقیقی بیندازیم، متوجه می شویم سیره معصومین علیهم السلام بر این نبوده است که همیشه اصل و ریشه مشکل را به مخاطب بگویند، لذا در بسیاری از موارد فقط کلیاتی مانند گناه نکردن،استغفار کردن،فلان عبادت را انجام دادن و . . . ذکر شده است.
از این رو دنبال چنین چیزی بودن هم برای انسان، سردی و ناامیدی به بار می آورد،چون چیزی پیدا نمی کند و به خودش چنین القاء می کند که چون من ریشه گرفتاری خودم را نمی دانم پس اصلاح نخواهم شد. در صورتی که،در دستورات دینی و همان کلیات ذکر شده و چاره کار این شخص استغفار و توبه است که در روایات زیادی به آن توصیه شده است.



پي نوشت ها :
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، نشر اسلاميه، ج 68، ص 377.
2. علامه المجلسي، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه.ق، ج 81، ص 198.
3. محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي، ج 2، ص 269، حديث 4.

4. بقره(2) آيه 142.
5. همان،‌آيه 216.

6. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسی
، ج 2، ص 423.
7. همان، ‌ج 3، ص 454.
8. امام على بن ابى طالب عليه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، خطبه 193، ص 503.
9. زمر(39) آيه 53.

موضوع قفل شده است