جمع بندی شیعه علی چرا ؟

تب‌های اولیه

61 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیعه علی چرا ؟

با سلام
سوال

1-چرا شیعه بجای انکه خود را پیروی رسول خدا صلی الله علیه و سلم بداند خود را پیروی امام علی می داند ؟

2- کارهای که شیعه از امام علی پیروی می کند کدامند ؟

با نام الله

کارشناس بحث: استاد کریم

طالب علم;360672 نوشت:
چرا شیعه بجای انکه خود را پیروی رسول خدا صلی الله علیه و سلم بداند خود را پیروی امام علی می داند ؟

با سلام
پیروی از امام علی علیه السلام در تضاد ومقابل پیروی از پیامبر اسلام (ص)نیست وشیعه معتقد است که بعد از رسول خدا(ص)جانشین بلافصل ایشان بنا به دلایل زیادی که وجود دارد امام علی (ع)می باشد. وبارزترین این دلایل حدیث غدیر خم است که پیامبر اسلام فرمودند: من کنت مولاه فعلی مولاه ،هر کس که من مولا وسرور ورهبر او هستن بعد از من علی مولا ورهبر اوست. مولا در اینجا به معنای پیشوا وامام می باشد که پیروی از او لازم است و تخطی از فرامین وروش او جایز نمی باشد واین توصیه خود رسول خدا است که این حدیث از 110صحابی پیامبر نقل شده است واسامی آنها را علامه امینی در جلد 2الغدیر بیان داشته ودر واقع جلد دو الغدیر کلا در رابطه با این حدیث وتبیین معانی آن می باشد.
حدیث دیگر که در کتب وصحاح سنی وشیعه آمده است حدیث ثقلین می باشد که رسول خدا(ص)فرمودند: انی تارک فیکم الثلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی،(صحیح مسلم،ج7،ص123؛الصواعق المحرقه، ص89)من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم که کتاب خدا واهل بیتم هستند وتا زمانی که به آن دو تمسک جویید گمراه نمی شوید. و شایسته ترین این افراد برای تمسک که امام وعالمترین اهل بیت می باشد،علی بن ابی طالب(ع)است (االصواعق المحرقه،ص90)
یا فرمودند: انا مدینة العلم وعلی بابها ومن اراد المدینة فلیأت من الباب، من شهر علم هستم وعلی درب آن می باشد وهر کس قصد دارد وارد این شهر شود باید از درب آن وارد شود. این حدیث را ترمذی در سنن خود آوردهوهمچنین دیگر محدثان مانند احمد بن حنبل ، صاحب کفایة الطالب ذکر کرده اند. که نشان می دهد برای درک وفهم علم پیامبر (ص)باید به امیرالمومنین رجوع کنیم.
بنابراین پیروی از امام علی(ع)در مقابل پیروی از رسول خدا(ص)نمی باشد بلکه این پیروی به توصیه خود ایشان است. که نمونه های آن نیز ذکر شد.

طالب علم;360672 نوشت:
کارهای که شیعه از امام علی پیروی می کند کدامند ؟

شیعه معتقد است بعد از رسول خدا(ص)خلیفه برح ایشان امام علی علیه السلام بوده وروشن ترین دلیل براین مساله حدیث غدیر می باشد. وهمچنین ایشان را مرجع علمی بعد از رسول خدا(ص)می داند که برای فهم و دانستن علوم دینی .وظایف دینی باید با ایشان وهمچنین ائمه اطهار رجوع کرد. بنابراین اطاعت در مسائل حکومتی ودینی مثل تفسیرقرآن،رفع اختلافات دینی، ودیگر مسائل مربوط به دین به آن حضرات واگذار شده است. واحادیث زیادی از صحابه رسول خدا(ص)در اعلمیت امیرالمومنین ،وآگاهی او به قضاوت نقل شده است. که گنجی این احادیث را در کفایة الطالب، امام احمد حنیل در کتاب فضائل نل کرده اند. واز عایشه نقل شده است که داناترین فرد به سنت پیامبر (ص)علی (ع)می باشد.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب امامت ورهبری شهید مطهری مراجعه کنید.

طالب علم;360672 نوشت:
چرا شیعه بجای انکه خود را پیروی رسول خدا صلی الله علیه و سلم بداند خود را پیروی امام علی می داند ؟

عليكم سلام

جناب طالب علم بنده نيز از اهل سنت هستم و حال نمي دانم شما چه و كه هستيد اما سوالاتي برايم پيش امده اگر جواب گو باشيد ممنون مي شوم

1. چرا پيغمبر ما را بعد از خودش به دو مرجع و رفرنس قران و اهل بيت لينك داد و چرا نفرمود از من و قران پيروي كنيد؟ آيا پيغمبر اين مسئله را نمي دانسته؟

وأنا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فيه الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَ اسْتَمْسِكُوا بِهِ فَحَثَّ على كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فيه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي

صحيح مسلم ج 4 ص 1873 ح 2408

2. چرا ما فقهمان را از چهار امام مي گيريم و چرا از پيغمبر نمي گيريم؟

سلام من کارشناس نیستم امایه شیعه ام ومیدونم تنهاکسی که دلش برای امتش بعدخداوندمیسوزه پیامبر ص است پس چنین انسان بزرگی که هدایت جامعه رابرعهده داردبعدازخودش جانشین به حقی میگذاره وزمین هرگزازجانشین به حق خالی نیست وکسی باشه که اونم دلش براامت بسوزه وچه کسی بهترازمولامون امام علی ع که همیشه باپیامبر ص بودن پرورده پیامبرص هستندکامل وتمام درتمام زمینه هابودن کسی که درکعبه خانه خدامتولدشدن کسی که لیاقت همسری حضرت زهراس بانوی دوعالم روداشتن پیامبرص میفرمایندهرکسی من مولای اویم علی ع هم مولای اوست.(من کنت مولاه فهذاعلی مولاه)کسی که خداونددرقران اشاره میکنداگرپیامبرص درروزغدیرامامت علی ع رابیان نکندرسالتش کامل نیست.امام علی ع فخردوجهان است.همیشه این برای من سوال بوده که مامسلمانان میگوییم ازپیامبر ص اطاعت میکنیم پس چرابه حرفشان بعداز غدیرواینکه مولامون بعدازپیامبرامام علی ع هستندعمل نمیکنیم ؟چرابه حدیثی که خودپیامبرص فرمودندکه همان حدیث ثقلین است عمل نمیکنیم؟ماازمولامون علی ع پیروی میکنیم چون راه علی ع همان راه وادامه دهنده ی خداوپیامبر ص است.اگرنهج البلاغه رامطالعه کنیم به این سخن میرسیم که علی ع قران ناطق است پس بااین همه خصلت واینکه اهل بیت ع ازنسل امام علی ع هستندازاوپیروی نکنیم؟!میگن بالای دربهشت نوشته بالای هرهشت درش:اشهدان لااله الاالله واشهدان محمدرسول الله واشهدان علیا ولی الله.ماازامام علی ع پیروی میکنیم چون خدامیخوادکافیه یه بارعاشق امام علی ع واولادپاکشون بشی اونوقت دلت پرمیکشه!اللهم صل علی محمدوال محمد.ماازهرچیزی که خداگفته پیروی میکنیم که پیامبرص امام علی ع وسایرامامان ع برای مابیان کردن که همان گفتارخداوندتوقرانه که همون عمل به واجبات وترک محرمات .امیدوارم منظورموخوب رسونده باشم.ماباورداریم پیامبر ص هرچی فرمودن به نفع ماگفتن پس بایدبه سرپرست ومعلممون اعتمادکنیم.:goleroz::roz:

در حقیقت هر دو یک آیینه اند ********* یک زبان و یک دل و یک سینه اند

از مناره 5 نوبت پرخروش ************** نام اخمد با علی آید به گوش




اولا علی و پیامبر یک نفس اند ( آیه مباهله )

ثانیا پیامبر یعنی علی و علی یعنی پیامبر ( علی منی و انا من علی )

ثالثا علی یک صحابی است ( بایهم اقتدیتم اهتدیتم )

پاسخ شما در یکی از این بند ها ( شاید هم دو تا و شاید هم هر سه ) خلاصه می شود ،

هر کدام ( ها ) را دوست داشتید انتخاب کنید .

موفق وموید باشید .

عبد الرسول عاشقتم اخوي

خيلي ناز صحبت مي كني

انشا الله مولايم عباس ع شما را نزد الله شفاعت بكند

بعد از پیامبر اسلام، امت اسلامی دو گروه شدند! گروهی گفتند پیامبر جز قرآن و سنت خودش راهی دیگر برای فهم اسلام نگذاشته است و گروهی دیگر معتقد شدند غیر از این دو منبع، منبعی دیگر بنام امام علی و اولاد معصوم ایشان نیز از میراثهای گرانقدر پیامبر اسلام است که برای هدایت امت اسلامی معرفی شده اند!
گروه نخست نام خود را
سنی گذاشتند یعنی ما فقط سنت پیامبر را داریم! (قرآن هم که مشترک بین فریقین بود) و گروه دوم نام خود را شیعه گذاشتند و گفتند ما (علاوه بر قرآن و سنت پیامبر) پیرو امام علی و فرزندان معصوم ایشان هستیم!
اگر امت اسلامی بعد از پیامبر دچار اختلاف نمی شدند و پیامبر را ابتر و بی دنباله نمی دانستند و پشت به کوثر و غدیر نمی کردند گروه دیگر مجبور نبودند خود را شیعه بنامند.
کسانی نام خود را سنی نامیدند که از سنتهای پیامبر، مسواک و آداب تخلی آن را گرفتند ولی بیخیال این سنت بزرگ پیامیر شدند که باید دین را از کسی گرفت که باب علم نبی است!
اگر توحید و نبوت بدرستی درک می شد دیگر نیازی به اصل امامت کنار این دو اصل نبود! زیرا امامت، اطاعت از امر نبوت در غدیر است! امامت اثبات یگانگی خداوند در اسماء حسنای اوست! او بهترین حکم کننده است! او هیچ وقت راضی نمی شود امت اسلامی بعد از پیامبر اسلام رها شوند و خود برای خود تصمیم بگیرند همچنان که برای هیچ امتی از انبیاء پیشین راضی به سرگردانی آنها نبود و برای همه آنها اوصیایی مشخص نمود.
ولی وقتی توحید و نبوت بدرستی فهم نشدند، به این دو اصل الحاقیه خورد: عدل کنار توحید آمد و امامت هم کنار نبوت!

سلام علیکم

ممنون از دوستان و اساتید برای پاسخ هایشان

اما بجز کلی گویی جوابی حداقل بنده نفهمیدم

شما می گویید پیرو امام علی هستید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم را بالاتر از ایشان میدانید آیا وقتی که بهتر و بالاتر وجود دارد چرا به پایینتر از ایشان مراجعه شود و خود را متبع آن دانست

روایاتی در فضیلت امام علی آورده شد اما اینکه دلیل نمی شود
در مورد اصحاب دیگر روایات هم وجود دارد

در قران صراحت بر ان شده برای تبعیت باید از خدا و رسول تبعیت کامل شود

و سوال دوم هم گفته نشد در چه کارها و مواردی از امام علی تبعیت می کنید
در حالی که می دانیم کتب مرجعی برای پیروی از امام علی وجود ندارد
وحتی انچه از اعمال امام علی می بینیم امروزه اهل تشیع مخالف انها عمل می کنند

سلام علیکم

دوست عزیز ، جناب طالب علم ، جنابعالی به گونه ای بیان می کنید که انگار راه و خط مشی حضرت علی جدای از روش پیامبر است . شیعه اعتقاد دارد که راه علی در طول راه پیامبر و راه پیامبر در طول راه خداست . اگر بخواهیم طبق این استدلال شما :

طالب علم;361367 نوشت:
آیا وقتی که بهتر و بالاتر وجود دارد چرا به پایینتر از ایشان مراجعه شود و خود را متبع آن دانست

پیش برویم باید شما مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت را هم زیر علامت سوال ببرید .

طالب علم;361367 نوشت:
روایاتی در فضیلت امام علی آورده شد اما اینکه دلیل نمی شود
در مورد اصحاب دیگر روایات هم وجود دارد


دوست عزیز ، اینجا خلط مبحث صورت گرفته است . فضیلت یک مطلب است و دستور به رجوع و تبعیت چیزی دیگر . ما در مورد اهل بیت پیامبر ( که مسلما علی نیز عضوی از آن است ) روایت ثقلین داریم ، ما در مورد حضرت علی روایت مدینه العلم داریم . ما در مورد حضرت علی روایت قسیم النار و الجنه داریم . اینها فراتر از فضیلت است . آیا اهل سنت نیز برای پیروی از ائمه اربعه خود یک روایت ولو ضعیف و جعلی هم دارند ؟

طالب علم;361367 نوشت:
در قران صراحت بر ان شده برای تبعیت باید از خدا و رسول تبعیت کامل شود

اگر قسمت اول آیه ای که در امضایتان آورده اید را خوب مطالعه کنید دیگر چنین نمی گویید .

طالب علم;361367 نوشت:
و سوال دوم هم گفته نشد در چه کارها و مواردی از امام علی تبعیت می کنید
در حالی که می دانیم کتب مرجعی برای پیروی از امام علی وجود ندارد


آیا برای سنت پیامبر کتاب مرجعی وجود دارد ؟

طبق این استدلال شما باید فاتحه ای هم برای سایر احکام جزیی که در قرآن نیامده است قرائت کرد . چون این احکام نیز از طریق سینه به سینه نقل شده است .

چون شیعه طبق قرآن و احادیث اهل بیت را مایه هدایت می داند ، به آنها رجوع می کند و طبق سخن پیامبر رجوع به آنها رجوع به قرآن ( اصل دین ) است .

طالب علم;361367 نوشت:
وحتی انچه از اعمال امام علی می بینیم امروزه اهل تشیع مخالف انها عمل می کنند

مثلا ؟

عبدالرسول;361375 نوشت:
سلام علیکم

دوست عزیز ، جناب طالب علم ، جنابعالی به گونه ای بیان می کنید که انگار راه و خط مشی حضرت علی جدای از روش پیامبر است . شیعه اعتقاد دارد که راه علی در طول راه پیامبر و راه پیامبر در طول راه خداست . اگر بخواهیم طبق این استدلال شما :



سلام بر شما
ما اهل سنت معتقدیم راه و منش اصحاب پیامبر در برابر راه و منش پیامبر نبودند اما از این نمی توان اثبات کرد که خود را متبع غیر از خدا و رسول صلی الله علیه و سلم دانست

مثلا کسی بگوید من متبع امام ابوبکر یا امام عمر یا ابوذر یا سلمان یا فاطمه زهرا یا ....... هستم

عبدالرسول;361375 نوشت:

پیش برویم باید شما مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت را هم زیر علامت سوال ببرید .

دوست بزرگوار ظاهرا شما هنوز نمی دانید مذهب چیست

کسی خود را متبع مذاهب چهارگانه نمی داند

همانطور که شما هم هر یک از مراجع تقلید می کنید مذاهب چهارگانه هم در این حد هستند


عبدالرسول;361375 نوشت:
دوست عزیز ، اینجا خلط مبحث صورت گرفته است . فضیلت یک مطلب است و دستور به رجوع و تبعیت چیزی دیگر . ما در مورد اهل بیت پیامبر ( که مسلما علی نیز عضوی از آن است ) روایت ثقلین داریم ، ما در مورد حضرت علی روایت مدینه العلم داریم . ما در مورد حضرت علی روایت قسیم النار و الجنه داریم . اینها فراتر از فضیلت است . آیا اهل سنت نیز برای پیروی از ائمه اربعه خود یک روایت ولو ضعیف و جعلی هم دارند ؟

عبدالرسول;361375 نوشت:

میشود روایت صحیح را به من نشان دهید که گفته باشد بجای خدا و رسول از امام علی تبعیت کتید و خود را شیعه ایشان بدانید

میشود نظر خود را در مورد این همه ایات که سخن از تبعیت از خدا و رسول دارد را بفرمایید


عبدالرسول;361375 نوشت:
آیا برای سنت پیامبر کتاب مرجعی وجود دارد ؟


بله روایت صحیح رسول مرجع سنت است

سلام علیکم

دوست عزیز ، مذهب در یک تعریف ساده مسیر اعتقادی افراد است . مسیر اعتقادی شیعیان بنابر دستور شخص پیامبر ( حدیث ثقلین ) اهل بیت می باشند . در حقیقت همان پیامبر ما را به اهل بیت ارجاع می دهد . اگر شما سوالی دارید باید از خود پیامبر بپرسید که چرا چنین دستوری داده است ؟

طالب علم;361453 نوشت:
ما اهل سنت معتقدیم راه و منش اصحاب پیامبر در برابر راه و منش پیامبر نبودند اما از این نمی توان اثبات کرد که خود را متبع غیر از خدا و رسول صلی الله علیه و سلم دانست

مثلا کسی بگوید من متبع امام ابوبکر یا امام عمر یا ابوذر یا سلمان یا فاطمه زهرا یا ....... هستم

کلام شما نوعی دوگانه گویی است . اهل سنت در بسیاری از موارد از کلام صحابه و یا تابعین استفاده می کنند . آیا همین گرفتن احکام از شخص صحابی ( و نه پیامبر ) که در بسیاری موارد اتفاق افتاده است معنایی غیر از تبعیت می دهد ؟ شاید شما اسما اهل سنت پیامبر باشید ولیکن در حقیقت نصف دینتان را از حمیرا که صحابیه است دریافت می کنید !

البته خدمت شما عرض شد که طبق آیه مباهله حضرت علی نفس پیامبر است و به جز در بحث نبوت میان حضرت علی و پیامبر هیچ تفاوتی وجود ندارد .

طالب علم;361453 نوشت:
کسی خود را متبع مذاهب چهارگانه نمی داند

همانطور که شما هم هر یک از مراجع تقلید می کنید مذاهب چهارگانه هم در این حد هستند

دوست عزیزی که معنای مذهب را به خوبی می دانید ! بفرمایید شافعی مذهب به چه کسی گفته می شود ؟ آیا پیروان امام محمد بن ادریس شافعی از ایشان تبعیت می کنند یا خیر ؟

طالب علم;361453 نوشت:
میشود روایت صحیح را به من نشان دهید که گفته باشد بجای خدا و رسول از امام علی تبعیت کتید و خود را شیعه ایشان بدانید

این بحث شما از پایه نادرست است . شما به گونه ای مطرح کرده اید که انگار شیعه نستجیر بالله خدا و پیامبر را کنار گذاشته . ما به جای خدا و پیامبر از حضرت علی پیروی نمی کنیم ، ما همراه خدا و پیامبر از علی و اهل بیت پیروی می کنیم .

خدمت شما عرض شد که قسمت اول آیه 59 سوره مبارکه نسا را بخوانید ، چرا به آن جوابی نداید ؟ آیا خدا دستور به اطاعت از غیر خود و پیامبر را داده یا خیر ؟

و بعدهم تبعیت از حضرت علی و سایر ائمه طبق حدیث متواتر ثقلین ثابت است . این حدیث صحیح و متواتر تبیعیت از ائمه همراه با خدا و پیامبر را بیان می کند .

واضافه اگر شما با لفظ شیعه علی مشکل دارید بازهم با توجه به آیه مباهله مشکل حل می شود . علی = پیامبر

طالب علم;361453 نوشت:
میشود نظر خود را در مورد این همه ایات که سخن از تبعیت از خدا و رسول دارد را بفرمایید


میشود نظر خود را در مورد عبارت أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ که دستور به اطاعت از اولی الامر را میدهد بیان بفرمایید؟

طالب علم;361453 نوشت:
ما اهل سنت معتقدیم راه و منش اصحاب پیامبر در برابر راه و منش پیامبر نبودند

سلام عليكم

بعضي وقت ها زبان ادمي در مقابل بعضي جملات قاصر هست دوست عزيز

آخه برادر شما هم افاضاتي مي فرماييد كه در مقابل اين باور و انديشه هاي شما تنها م تواند گفت انا لله و انا الیه راجعون

خوب اولا نفرماييد كه راه و منش اصحاب پيامبر بنا بر نقل اهل سنت خلاف سنت رسول خداست چون هرگز اهل سنت چنين اعتقاد و انديشه اي ندارند زيرا علي نيز از صحابي بوده و كسي كه خلاف نص سنت حركت و فعلي را انجام دهد پيغمبر در شان او نمي فرمايد: وَأَنْتَ خَلِيفَتِي فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي

به نظر شما آيا پيغمبر نمي داند كه علي خلاف سنتش حركتي انجام مي دهد و بعد او را جانشين خود انتخاب مي كند؟
به نظرتان انتخاب شخصي كه مغاير سنت رسول خدا حركت مي كند نمي تواند امت رسول خدا را به يغما ببرد؟ و خود اين نشان از بي بصيرتي انتخاب كننده نيست؟

اما علي ع همان جانشين بلافصل رسول خداست كه در خطبه 196 اينگونه مي فرمايند:

فَلَمَّا أَفْضَتْ إِلَيَّ نَظَرْتُ إِلَي کِتَابِ اللهِ وَمَا وَضَعَ لَنَا، وَأَمَرَنَا بِالْحُکْمِ بِهِ فَاتَّبَعْتُهُ، وَمَا اسْتَسَنَّ النَّبِيُّ -صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ- فَاقْتَدَيْتُهُ، فَلَمْ أَحْتَجْ فِي ذلِکَ إِلَي رَأْيِکُمَا، وَلاَ رَأْيِ غَيْرِکُمَا

روزي که خلافت به من رسيد در قرآن نظر دوختم، هر دستوري که داده، و هر فرماني که فرموده پيروي کردم، به راه و رسم پيامبر (ص) اقتدا کردم، پس هيچ نيازي به حکم و راي شما و ديگران ندارم

لذا علي ع همان پيرو واقعي قرآن و سنت رسول خداست و هرگز نمي تواند با زاويه گرفتن از اين مولفه هاي كليدي خود را داعيه جانشيني كامل ترين و جامع ترين نبي بداند و همان گونه كه اخرين نبي كامل ترين است جانشين او نيز بايد در طراز او باشد تا بتواند عامل ثبوت امت باشد و نه به توبره كشيدن امت فلذا اينجاست كه رسول گرامي فرمودند علي و مني و انا من علي

دوست عزيز بعد از پيغمبر 12 نفر به خلافت مي رسند و حال اين مغاير با عقلانيت نيست كه اگر كسي سني باشد اما 12 امامش همان اهل بيت باشند، زيرا اين خلفا بايد كساني باشند كه در طراز و موازات و هم سنگ قران باشند لاكن اين امر نيز در حديث ثقلين نيز به دستور پيغمبر محقق مي شود و آن دو ثقل كه همانا قران و اهل بيت هست را براي مردم تببين مي كند كه همانا اين دو حجت الهي بر مردم هستند و قران مفسر معصوم است و معصوم مفسر قرآن

جناب طالب علم ، ما مدعي عليه هستيم كه پيرو سنت رسول خدا هستيم اما در صورتي كه هميشه از اين سنت حسنه (طبق ايه 21 احزاب) فراري بوده ايم و علت به تباهي و گمراهي نيز خروج از همين سنت هست

طالب علم;361453 نوشت:
بله روایت صحیح رسول مرجع سنت است

ميشه بفرماييد روايت صحيح را از كدام روات استخراج و بهره برداري مي كنيد؟

ايا اين روات وصل به ثقل اكبر و اصغر هستند يا نه؟

طالب علم;361453 نوشت:
اما از این نمی توان اثبات کرد که خود را متبع غیر از خدا و رسول صلی الله علیه و سلم دانست

اخه داداش من اين چه سخناني هست كه شما مي فرماييد؟

يا بنده تابع رسول هستم و يا غير رسول و يا بايد قائل بر اين باشم مصداق ايه 150 سوره نساء هستم

طالب علم;361453 نوشت:
مثلا کسی بگوید من متبع صديقه طاهره فاطمه زهرا س هستم

به نظر شما اگر كسي خلاف دستور رسول حركت كند مي تواند سيد النساء للعالمين و سيد زنان بهشت باشد؟

داداش اين فرمول ها روش هاي كاربري براي رسيدن به نتيجه نيست

طالب علم;361453 نوشت:
کسی خود را متبع مذاهب چهارگانه نمی داند

دوست عزيز بنده از شما عذر خواهي مي كنم ولي فكر مي كنم شما چيزي از مذهب اهل سنت نمي دانيد

دوست عزيز در اهل تشيع برادرانمان اگر از يك مرجع تقليد بكنند و يا نكنند كسي آنها را تكفير نمي كند و يا فرداي قيامت نمي گويند كه مقلدين ايت الله فلاني بيايد و مقلدين فلاني بيايند

اما در اهل سنت بهتر است بدانيد مذاهب اربعه همديگر را تكفير مي كنند و همچنين فقط يك فرقه هست كه به عنوان فرقه ناجيه محسوب مي شود و به همين جهت هست كه فرداي قيامت حتي در مذهب اهل سنت نيز هر كسي را با امام خودش صدا مي كنند

َوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ (اسراء/71)
[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‏خوانيم

تفسير قرطبي ذيل همين ايه
وقيل: بمذاهبهم، فيدعون بمن كانوا يأتمون به في الدنيا: يا حنفى، يا شافعي، يا معتزلي، يا قدري، ونحوه، فيتبعونه في خير أو شر أو على حق أو باطل، وهذا معنى قوله أبى عبيدة.

داداش اگر خواستي بنده امادگيش را دارم فني تر در مورد اين مسئله باهم در فضاي جداگانه صحبت كنيم تا به نتيجه برسيم البته شرط من كنار زدن عينك تعصب هست

طالب علم;361453 نوشت:
یشود روایت صحیح را به من نشان دهید که گفته باشد بجای خدا و رسول از امام علی تبعیت کتید و خود را شیعه ایشان بدانید

داداش من شما نبايد خلط مبحث كنيد و براي نتيجه رسيدن ايات قران بهترين مكمل هستند براي يافتن حقيقت

ايات 26 الي 32 طه اشاره به جانشيني حضرت هارون به جاي موسي علي نبينا را دارد و ايشان به عنوان وزير و جانشين حضرت به دستور و تنفيض الهي جعل مي شوند ايا شما مي توانيد بگوييد كه حضرت هارون خلاف سنت موسي ع حركت مي كند؟
جواب خير هست
وقتي جانشيني شخيصي به واسطه كسي جعل مي شود يعني عبور از فيلتر هاي عقيدتي و كانال هاي اصولي و ديني در نتيجه پيروي از جانشين به معناي پيروي از منبع واسط هست يعني اينكه ما مي گوييم منبع اصلي ولايت الله سپس محمد ص سپس علي ع و اولادش مي باشد و بنده اين مسئله را از كتب خودمان اثبات نمودم حال چگونه مي شود كه پيغمبر از اخرين خليفه خود يعني مهدي ع مي گويد اما از قبل انها نمي گويد؟
همين نكته طلايي ما را بايد به فكر وادارد و تلنگري باشد براي ما
اخرين خليفه اي كه حتي وهابيون نيز به ان اذعان دارند و بنده به كيفت ان كاري ندارم اما مسئله مهدويت محقق مي شود حال چگونه پيغمبري را كه وهابيت اعتقاد به غيب گويي و پيش گويي او ندارد از اخرين خليفه خود در اخر زمان مي گويد و حتي موگويد او از نسل كيست بعد چگونه از قبل مهدي ع را براي مردم مبين اعلام نمي كند
داداش گمگشته ما در همين مسئله اختلافي خلافت هست كه اگر اين حل شود كليه مباني ها حل مي شود
بنده از وهابيت خواسته ام بيايند كه امامن 12 گانه خود را بگويند كه چيست كه هنوز نمي داند اين خلفاي 12 نفر چه كساني هستند
مگر پيامبر نفرمود اگر كسي امام زمانش را نشناسد و بيعت با او بر گردنش باشد به مرگ جاهليت مرده است، خوب حال چگونه ما نمي دانيم اين خلفا بعد از پيغمبر چه كساني هستند و بعد ادعا حقانيت به خود مي دهيم و مهر ابطال بر ديگران مي كشيم؟
البته اين نكته من ربطي به تاپيك ندارد و برو و بر رويش فكر كن كه امام حضرت زهرا چه كسي بود، من هو امام؟ اگر حضرت به مرگ جاهليت مرده پس چگونه مي شود او سيد زنان بهشت باشد؟
مشكل اصلي بحث خلافت بعد رسول هست اژكه اگر به ان با هر مذهب و فرقه اي ايمان اورديم يقينان اهل طبق حديث سفينه النجات، اهل نجان و خوشبختي و خوشوقتي خواهيم بود حال با هر مذهبي كه باشيم

ما چهار منبع داريم: قران، سنت، اهل بيت و عقل كه همه اين چهار مسئله كاملا قراني و برانگيخته شده از قران هست

عبدالرسول;361464 نوشت:
سلام علیکم

دوست عزیز ، مذهب در یک تعریف ساده مسیر اعتقادی افراد است


لمَذْهَبُ - مَذْهَبُ:
المَذْهَبُ : الطريقة .
و المَذْهَبُ المعتقد الذي يُذْهبُ إليه .
يقال : ذهب مذهبًا حسنًا .
ويقال : ما يُدْرَى له مَذْهَبٌ : أصل .
و المَذْهَبُ ( عند العلماء ) : مجموعة من الآراء والنظريات العلمية والفلسفية ارتبط بعضها ببعض ارتباطًا يجعلها وحدة منسقة . والجمع : مَذَاهِبُ .

المعجم: المعجم الوسيط

اولا بدانید در اعتقادات نباید از کسی تقلید کرد و یا اینکه خود را مقلد شخصی دانست

مذهب هم می تواند شامل مسائل اعتقادی باشد هم می تواند نه به معنای مسائل فقهی باشد بستگی دارد در کجا استعمال شود
وقتی می گوییم مذهب اهل سنت و یا مذهب اهل تشیع شامل همه مسائل می شود
اما وقتی گفته می شود مذاهب اربعه منظور مسائل فقهی است
يقال إن الألفاظ قوالب المعاني ، إذ كل لفظ له معنى لغوي استعمل فيه، وقد يكون له معنى اصطلاحي انتقل إليه حسب الاستعمال والعلم الذي تعلق به مع بقاء وجه الربط بين المعنيين، وهو ما ينطبق على كلمة مذهب التي لها مدلول لغوي وآخر اصطلاحي.
فالمذهب في اللغة مصدر ميمي يطلق على الطريق ومكان الذهاب وزمانه قال أحمد الصاوي المالكي رحمه الله: "المذهب في الأصل محل الذهاب كالطريق المحسوسة" حاشية الصاوي على شرح الصغير للدردير 1/16.
ونقل عند الفقهاء من حقيقته اللغوية إلى الحقيقة العرفية فيما ذهب إليه إمام من الأئمة في الأحكام الاجتهادية، فالمذهب المالكي مثلا هو ما ذهب إليه الإمام مالك رحمه الله من الأحكام الاجتهادية استنتاجا واستنباطا 1. انظر شرح الزرقاني على شرح اللقاني لخطبة المختصر 133, ونور البصر للهلالي 132.
ولذلك قال القرافي المالكي رحمه الله: "مذهب مالك ما اختص به من الأحكام الشرعية الفروعية الاجتهادية..." الإحكام في تمييز الفتاوى عن الأحكام 220.
وقال الدردير المالكي رحمه الله: "مذهب مالك مثلا: عبارة عما ذهب إليه من الأحكام الاجتهادية التي بذل وسعه في تحصيلها" حاشية الدسوقي على الشرح الكبير 1/19.

عبدالرسول;361464 نوشت:

عبدالرسول;361464 نوشت:

. مسیر اعتقادی شیعیان بنابر دستور شخص پیامبر ( حدیث ثقلین ) اهل بیت می باشند . در حقیقت همان پیامبر ما را به اهل بیت ارجاع می دهد . اگر شما سوالی دارید باید از خود پیامبر بپرسید که چرا چنین دستوری داده است ؟

هنوز منتظر ان هستیم شما حدیثی صحیح برای این ادعای خود بیاوردید

خوب فرمودید ثقلین که شامل کتاب خدا و اهل بیت می شود
پس جایگاه رسول نزد شما کجاست
اصلا رسول خدا جایگاهی دارد

عبدالرسول;361464 نوشت:

کلام شما نوعی دوگانه گویی است . اهل سنت در بسیاری از موارد از کلام صحابه و یا تابعین استفاده می کنند . آیا همین گرفتن احکام از شخص صحابی ( و نه پیامبر ) که در بسیاری موارد اتفاق افتاده است معنایی غیر از تبعیت می دهد ؟ شاید شما اسما اهل سنت پیامبر باشید ولیکن در حقیقت نصف دینتان را از حمیرا که صحابیه است دریافت می کنید !

اصحاب اقول رسول را بیان کرده اند همانطور که قرآن را هم به ما رسانده اند

عبدالرسول;361464 نوشت:
البته خدمت شما عرض شد که طبق آیه مباهله حضرت علی نفس پیامبر است و به جز در بحث نبوت میان حضرت علی و پیامبر هیچ تفاوتی وجود ندارد .

خارج از اینکه شما هنوز معنی نفس را در آیات نمی دانید میشود بفرمایید وقتی امام علی نفس رسول هستند پس چگونه است رسول خدا بزرگتر هستند

آیا نفس یک شخص از خود شخص کوچکتر است

عبدالرسول;361464 نوشت:

دوست عزیزی که معنای مذهب را به خوبی می دانید ! بفرمایید شافعی مذهب به چه کسی گفته می شود ؟ آیا پیروان امام محمد بن ادریس شافعی از ایشان تبعیت می کنند یا خیر ؟


در مساائل فقهی بله
البته در آنچه که اشتباه نکرده باشند

ر

عبدالرسول;361464 نوشت:


میشود نظر خود را در مورد عبارت أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ که دستور به اطاعت از اولی الامر را میدهد بیان بفرمایید؟

بله اولی الامر تا زمانیکه مخالف قول خدا و رسول نباشند از آنها اطاعت می شود
حتی از پدر و مادر هم اطاعت می شود
اما اطاعت و تبعیت مطلق تنها از خدا و رسول است اگر حرف شما درست میبود باید اطیعوا اولی الامر منکم هم میامد یا در بقیه آیه اولی الامر را هم داخل میکرد

طالب علم;361505 نوشت:
اطیعوا اولی الانر

حالا كه اطيعو نيامده پس بايد چگونه معنا كرد؟

يك مسالي يكي از دوستان زد بنده هم در اينجا متذكر مي شوم

پدر چهار فرزند دارد و به فرزند چهارمي مي گويد پسرم تو بايد:

اطاعت كني از پسر اول و اطاعت كني از پسر دومم و سومم

شما اين را چگونه تعبير مي كنيد؟

و سومم يعني چه؟

اگر اطاعت از او ملاك نيست چرا در طراز خدا و رسول اورده؟

شما با اين واو عطف چه مي كنيد؟

اگر اطاعت از او ملاك هست چرا شما ان را منقطع اعلام مي كنيد ؟

در صورتي كه امام فخر راي فرمود اين اولي الامر كسي هست كه داراي عصمت و كسي كه در مرتبه عصمت نباشد چگونه در موازات خدا و رسول قرار مي گيرد؟

اگر نيازي به اطاعت از او نيست چرا اولي الامر را در اين ايه اورده خوب فقط همان رسول و خدا بود كفايت مي كرد و به نظر شما اين اولي امر را نمي توان لينك به ادامه ايه زد و بگوييم كه بعد از پيغمبر چه كسي بايد راسخون در علم قران و سنت باشد و مردم را به گمراهي نكشاند در صورتي كه بعد از پيغمبر يكي از صحابي حتي نمي دانست ضرورت حل مشكل احتلام براي اقامه نماز به علت عدم دسترسي به اب را بايد چه كند و دستور به ترك نماز مي دهد
به نظر شما ايا ما بايد در زمان اختلاف به شخصي رجوع كنيم كه حتي احكام اوليه مبطلات را نمي داند اما به طوري كه قران اين مسئله را در ايات 6 سوره مائده و 43 نساء حل نموده و اين صحابي نيز اعتقاد بسياري فقط به حسبنا كتاب الله دارد و نمي تواند ان را از قران اثبات كند چيست؟ و جالب تر از همه اينجاست كه اين صحابي با سند صحيح كه بنده در دست دارم ايشان معصوم نيز هستند به نظر شما اين اولي الامر همان حجت خدا نيست؟
همان كساني كه مرجع حل همه اين مشكلات بعد از پيامبر نيستند؟ همان ثقل اصغر نيست؟

سلام علیکم

جناب طالب علم !

خوشبختانه و یا بدبختانه هیچ کس مثل خودتان ، نمی تواند سخنانتان را رد کند !

دوست عزیز حال که اهل سنت از ائمه چهارگانه خود در مسائل فقهی تبعیت می کنند دیگر شما چه سخنی دارید ؟ آیا کسی مثل امام شافعی فقیه تر است یا پیامبر ؟ شما چرا در مسائل فقهی به جای رجوع به پیامبر که بالاتر است به ائمه چهار گانه مراجعه می کنید ؟ تازه ائمه ای که اشتباه هم می کنند .

طالب علم;361505 نوشت:
هنوز منتظر ان هستیم شما حدیثی صحیح برای این ادعای خود بیاوردید


من ننوشتم یا شما ندیدید ؟

طالب علم;361505 نوشت:
خوب فرمودید ثقلین که شامل کتاب خدا و اهل بیت می شود
پس جایگاه رسول نزد شما کجاست
اصلا رسول خدا جایگاهی دارد

اولا من نفرمودم ، خود پیامبر فرموده اند !

حال چند گزینه برایتان می گذارم خودتان انتخاب کنید :

1) حدیث ثقلین را پیامبر فرموده اند و طبق سخن خداوند در قرآن باید به فرمایش پیامبر عمل کرد .

2) حدیث ثقلین را پیامبر فرموده اند ، لیکن طبق سخن خلیفه دوم در صحیح بخاری نباید به فرمایش پیامبر عمل کرد. 1

3) حدیث ثقلین از متواترات ضعیف است و حجیت ندارد .

4) حدیث ثقلین را روافض ساخته اند و قصد اهانت به صحابه و تنزل مقام ام المومنین را داشته اند . این حدیث از اکاذیب و مجعولات تاریخ است .

دوست عزیز ! یا شما حدیث پیامبر را قبول دارید و باید به آن عمل کنید و یا اینکه همچون خلیفه ندای حسبنا کتاب الله را سر می دهید . و حالت دیگر اینکه منکر صدور روایت از سوی ایشان می شوید ، ابتدا مشخص کنید که آیا حدیث قابل قبول است و یا خیر ؟ ( البته پیشاپیش بگویم که عبارت کتاب الله و سنتی موضوع بوده و اصلا سندی معتبر حتی در منابع اهل سنت هم ندارد . )

طالب علم;361505 نوشت:
اصحاب اقول رسول را بیان کرده اند همانطور که قرآن را هم به ما رسانده اند

خیر ، مطلقا اینچنین نیست . شما در بسیاری موارد به سخن خود صحابه رجوع می کنید . این مسئله در تفسیر قرآن ( به خصوص از ابن عباس ) و سایر احکام دینی آشکار است . مثلا بحث رضاع .

طالب علم;361505 نوشت:
خارج از اینکه شما هنوز معنی نفس را در آیات نمی دانید میشود بفرمایید وقتی امام علی نفس رسول هستند پس چگونه است رسول خدا بزرگتر هستند

آیا نفس یک شخص از خود شخص کوچکتر است

دوست عزیز ، در اینجا هم یک مطلب را بیان می کنم ، یا شما آیه مباهله در قرآن و بیان آیه در صحیح مسلم را قبول دارید و یا خیر . چون سخن من طبق قرآن و منابع معتبر روایی و تاریخی خود اهل سنت است . حال ابتدا بفرمایید که آیا طبق آیه صریح قرآن و مطلب مسلم حضرت علی نفس پیامبر است یا خیر ؟

طالب علم;361505 نوشت:
بله اولی الامر تا زمانیکه مخالف قول خدا و رسول نباشند از آنها اطاعت می شود

خیلی ببخشید ، ولی این حرف شما از کجا منبع می گیرد ؟ ما که در قرآن همچین چیزی نمی بینیم .

طالب علم;361505 نوشت:
حتی از پدر و مادر هم اطاعت می شود

اما در کنار اطاعت از رسول که نیامده !

طالب علم;361505 نوشت:
اما اطاعت و تبعیت مطلق تنها از خدا و رسول است اگر حرف شما درست میبود باید اطیعوا اولی الامر منکم هم میامد یا در بقیه آیه اولی الامر را هم داخل میکرد

جناب طالب علم ! برای رسیدن به علوم دینی و کسب آنها ابزاری مورد نیاز است به نام زبان عربی و قواعد آن شامل صرف و نحو . بهتر است مطالعه ای در مورد حرف عطف ، معطوف به حرف عطف و ... داشته باشید . در این آیه بنابر دستور زبان عربی ، اولی الامر به رسول با حرف " و " عطف شده است و بازهم طبق قواعد عربی حکم معطوف و معطوف علیه یکی است . یعنی فعل " اطیعوا " مشتمل بر هر دو می شود .

طالب علم;361453 نوشت:
ما اهل سنت معتقدیم راه و منش اصحاب پیامبر در برابر راه و منش پیامبر نبودند

با سلام خدمت دوست عزیز
اتفاقا یکی از مشکلای اصلی اهل سنت همینه
میشه بگید اصلا امکان داره راه و منش اصحاب پیامبر مطابق راه و منش پیامبر باشه و اونوقت یه صحابه بیاد یه صحابه دیگه رو بکشه اونم به خاطر راه و منش های متفاوتشون؟؟؟؟؟؟اخه دوست من چرا خودتو گول میزنی نمیشه که همه صحابه خوبو راستگو باشند و اینقدر اختلاف بینشون باشه حالا خوب بودن به کنار یکی بیاد اون یکیو رو بکشه.
فک می کنم بهترین جواب برای اثبات اینکه خلفای اول تا سوم ، اهل سنت و پیرو پیامبر نبودن این استدلال امیر ملک کلام حضرت علی باشه که در شورای 6 نفره وقتی عبدالرحمان بن عوف پیشنهاد میده که ای علی طبق قران و سنت پیامبر و روش دو خلیفه قبلی عمل کن تا تو را خلیفه بعدی کنم حضرت علی می فرماید من به قران و سنت پیامبر پایبندم ولی به روش دو خلیفه نه و
این استدلال فوق العاده را میاورند که اگر روش دو خلیفه قبلی مطابق قران و سنت پیامبر باشد که عمل به سنت و قران کفایت می کند اما اگر مخالف قران و سنت باشد که ناحق بودن دو خلیفه ثابت می شود پس باتوجه به رای عبدالرحمان بن عوف این نتیجه قطعی است که خلفا سه گانه خلاف قران و سنت عمل کردن حال شما اهل سنت چگونه خود را پیرو کسانی می دانید که خلاف سنتو قران عمل کردند
به عنوان یک برادر دینی ازتون خواهش دارم تعصب رو بذارید کنار و برید و در مورد تشیع تحقیق کنید بخداوندی خدا دینی که ارثی به ادم برسه ذره ای ارزش نداره چه شیعه باشه چه سنی؟؟؟
یا علی

طالب علم;361367 نوشت:
اما بجز کلی گویی جوابی حداقل بنده نفهمیدم
شما می گویید پیرو امام علی هستید در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و سلم را بالاتر از ایشان میدانید آیا وقتی که بهتر و بالاتر وجود دارد چرا به پایینتر از ایشان مراجعه شود و خود را متبع آن دانست

ببخشید حدیث ثقلین ویا باب مدینة علم النبی کجایش کلی گویی است وکجای این احادیث دلالت دارد که امیرالمومنین بالاتر از رسول خدا(ص) هستند؟!
مطلب این است که رسول خدا در عرض 23نتوانست تمام احکام ومعارف اسلامی را که در قرآن بصورت کلی آمده بود بیان کند ولذا کسی بعد ایشان لازم است که این آگاه به قرآن باشد واین معارف را برای مردم نقل کند. واختلاف مردم دلیل واضحی بر صحت سخنان ماست که بعد از رسول خدا (ص) در احکام دینی دچار اختلاف شدند.و این می رساند که بعد ایشان امامی برای هدایت وبیان حق وفصل الخطاب بودن لازم است.

کریم;361617 نوشت:
ببخشید حدیث ثقلین ویا باب مدینة علم النبی کجایش کلی گویی است وکجای این احادیث دلالت دارد که امیرالمومنین بالاتر از رسول خدا(ص) هستند؟!
مطلب این است که رسول خدا در عرض 23نتوانست تمام احکام ومعارف اسلامی را که در قرآن بصورت کلی آمده بود بیان کند ولذا کسی بعد ایشان لازم است که این آگاه به قرآن باشد واین معارف را برای مردم نقل کند. واختلاف مردم دلیل واضحی بر صحت سخنان ماست که بعد از رسول خدا (ص) در احکام دینی دچار اختلاف شدند.و این می رساند که بعد ایشان امامی برای هدایت وبیان حق وفصل الخطاب بودن لازم است.

سوالاتی را که از عبدالرسول پرسیدم و جوابی ندادند را بنده از شما می پرسم

در مورد حدیث ثقلین
1- حدیث ثقلین که صحیح باشد و ایرادی بران وارد نباشد را برای ما بیاورید که به ما گفته شده باشد از امام علی باید تبعیت کرد
2- نظر خود را در مورد آیات زیادی که دستور به تبعیت از رسول صلی الله علیه و سلم داده است را بفرمایید
3- طبق حدیث ثقلین می شود کتاب خدا و اهل بیت پس چرا وقتی که رسول خدا را بالاتر از اهل بیت میدانید ایشان هیچ جایگاهی ندارند و به عنوان ثقل آنرا قبول ندارید

در موردمدینه العلم

میشه بفرمایید علم رسول بالاتر بوده یا علم امام علی

اما اینکه فرمودید رسول خدا در عرض 23 سال نتوانستند همه احکام را بیان کنند

پس دین ناقص بود و دین کامل نبود

الان هم که علما دارند توضیح المسائل را برای ما بیان می کنند مگرامامان هم دین را ناقص به ما رساندند

میشه بفرمایید احکامی که امام علی و یا امام حسین یا امام حسن از آنچه را که رسول نتوانستند برای مردم بیاورند را برای ما بازگو کنید

طالب علم;361640 نوشت:
3- طبق حدیث ثقلین می شود کتاب خدا و اهل بیت پس چرا وقتی که رسول خدا را بالاتر از اهل بیت میدانید ایشان هیچ جایگاهی ندارند و به عنوان ثقل آنرا قبول ندارید

با سلام مجدد
دوست عزیز این چه استدلالیه اگه بقیه استدلالاتونم مث این یکی باشه که واویلا
اول براتون حدیثو با ترجمه قرار میدم تا اصلا ببینید حدیث به چی اشاره داره
«انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی – احدهما اعظم من الاخر کتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و لن یفترقا حتی یردوا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما.»
من در بین شما دو چیز گرانقدر را می گذارم که تا وقتی به آن دو تمسک جویید، بعد از من گمراه نمی شوید یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است : کتاب خدا که طناب کشیده شده از آسمان به زمین است و عترت من خاندان من و از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس بنگرید که در نبود من (به جای من) چگونه با آنان رفتار می کنید.
یعنی چه که پیامبر در این جا چه جایگاهی دارند در این حدیث داره از چیزایی صحبت میشه که تا روز قیامت و در کنار حوض کوثر از هم جدا نمی شن و وجود دارن
(دقت کنید حدیث رو پیامبر داره نقل میکنه و میگه در نبود من به این دو ثقل مراجعه کنید بعد شما میای میگی پیامبر چرا ثقل نیست؟؟؟)کتاب خدا که تا روز قیامت هست اهل بیت نیز همینطور اصلا یکی از دلایل اینکه شیعه اعتقاد داره امام زمان زنده هستن و عمری طولانی دارن همین حدیثه که میگه اهل بیت و قران تا روز قیامت کنار هم وجود دارن.اگه شما تونستی غیر 12 امام شیعه کسی رو در این حدیث قرار بدی که تا روز قیامت در کنار قران حضور داشته باشن ما حرفی نداریم .
واقعا درک نمی کنم تعصبی که باعث شه این مسائل از روز روشن ترو انسان نبینه.
انشاالله خدا هممون رو هدایت کنه.
موفق باشید.

سلام علیکم

با کسب اجازه از کارشناس بزرگوار جناب استاد کریم :

دوست عزیز ، اگر واقعا هدفتان در نام کاربریتان صادق است پس علمی جلو بیایید و به سخنان گفته شده دقت کنید تا انشاءالله بحث مستدل و مستند پیش برود .

ابتدا درخواست دارم که یکبار دیگر # 18 را مطالعه کنید و مطالب آنرا پاسخ دهید.

طالب علم;361453 نوشت:
حدیث ثقلین که صحیح باشد و ایرادی بران وارد نباشد را برای ما بیاورید که به ما گفته شده باشد از امام علی باید تبعیت کرد

دوست عزیز این مغلطه است . بنده آیه 59 سوره نسا و قسمت مورد احتجاج خود را آوردم . شما چرا به آن پاسخی ندادید ؟

بعدهم شما آیا حدیث ثقلین را قبول دارید یا خیر ؟ آیا قبول دارید که علی علیه السلام از اهل بیت هست یا خیر ؟ به هر حال ما باید بدانیم که شما چه چیزی را قبول دارید و چه چیزی مورد قبول شما نیست . در آنصورت است که می توان بحث کرد . به هر حال باید کف بحث را مشخص کرد تا بعد بتوان به سقفی رسید . این از اصول و قواعد بحث و حوار است .

طالب علم;361453 نوشت:
نظر خود را در مورد آیات زیادی که دستور به تبعیت از رسول صلی الله علیه و سلم داده است را بفرمایید

بله هیچ کس معترض اطاعت از خدا و پیامبر نیست ( البته به جز خلیفه دوم و همفکرانش ! ) اما ما علاوه بر اطاعت از خدا و پیامبر اطاعت از گروه سوم دیگری نیز هم در قرآن و هم در سنت صحیح پیامبر داریم . این گروه در قرآن اولی الامر و در سنت اهل البیت معرفی شده اند . با جمع آیات و روایات مشخص می شود که منظور از اولی الامر قرآنی ، همان اهل بیت موجود در سنت است و مسلما حضرت علی به تصریح خود پیامبر داخل در اهل بیت ایشان است . پس ما برای اطاعت از اهل بیت که همانا اطاعت از نبی خدا و الله تبارک و تعالی است ، دلیل داریم . لیکن این شمایید که برای پیروی و اطاعت از ائمه چهارگانه خود هیچ دلیلی ندارید .

طالب علم;361453 نوشت:
طبق حدیث ثقلین می شود کتاب خدا و اهل بیت پس چرا وقتی که رسول خدا را بالاتر از اهل بیت میدانید ایشان هیچ جایگاهی ندارند و به عنوان ثقل آنرا قبول ندارید


این سخن شما نشان از جهل شما به چند چیز است : اولی جهل به نبوت پیامبر ، دومی جهل به سخن پیامبر ، سومی جهل به مذهب تشیع . شما هم عادت کرده اید که مثل سایرین فقط اتهام را روانه شیعه کنید . جایگاه رسول خدا در مذهب شیعه بارز و مشخص است . شما یک نگاهی به کتب روایی و حدیثی شیعه بیندازید ببینید که چقدر روایت از پیامبر خدا در آنها وجود دارد . یادم می آید که گفتید :

طالب علم;361453 نوشت:
منبع سنت پیامبر احادیث صحیح هستند

آیا فقط منابع شما احادیث صحیح پیامبر را نقل کرده است ؟ آیا شیعه از پیامبر حدیثی ندارد ؟

مشکل شما اینست که فکر می کنید که پیامبر در مکتب اهل بیت فراموش شده است ( معاذالله ) ، لیکن بهتر است بگویم بر خلاف خلیفه دوم که چقدر در حق پیامبر درشت خویی و درشت گویی کرد ، در منابع ما آمده است که امیرالمومنین همواره می فرمودند : انا عبد من عبید محمد . و اتفاقا بر عکس شما که فکر می کنید شیعه از پیامبر تبعیت نمی کند ، شیعه دقیقا بر طبق نظر پیامبر و دستور ایشان که در حدیث ثقلین آمده است عمل می کند . این شما هستید که برخلاف دستور پیامبر تمسک به اهل بیت و پیروی از آنها را فراموش کرده اید . لذا بهتر است که تجدید نظری در عقایدتان داشته باشید .

طالب علم;361640 نوشت:
میشه بفرمایید علم رسول بالاتر بوده یا علم امام علی

دوست عزیز ، اگر نمی دانید به شما می گویم که برای ورود به شهر علم نبوی باید از دروازه آن عبور کرد . این حدیث به صراحت بیان می کند که برای بهره مندی به علم پیامبر باید به حضرت علی رجوع کرد . البته از پیروان جناب خلیفه دوم انتظار نداریم که از دروازه وارد شهر شوند ، به هر حال خود جناب خلیفه از درب وارد خانه ها نمی شده اند ، حال دیگر چه رسد به پیروانشان !!

علم پیامبر بی شک برتر از علم حضرت علی است ، لیکن همان پیامبر با همان علم به ما با ساده ترین و قابل فهم ترین جملات دستور می دهد که به حضرت علی مراجعه کنیم . در حقیقت شما با این سخنان بر خود پیامبر ایراد می گیرید و در حقیقت سخنان ایشان را زیر سوال می برید ، هرچند بازهم تقصیری ندارید ، به هر حال حضرت خلیفه دوم هم در اکثر اوقات متعرض پیامبر می شده اند و این سنت ایشان است که پیامبر را زیر سوال ببرند و در نبوت رسول الله تشکیک کنند .

طالب علم;361640 نوشت:
حدیث ثقلین که صحیح باشد و ایرادی بران وارد نباشد را برای ما بیاورید که به ما گفته شده باشد از امام علی باید تبعیت کرد

برادر طالب علم درد خدا بر شما باد

بزرگوار تعمل و تدبير در برهان هاي زير بفرماييد و نتيجه را به حقير اعلام كنيد

إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت.
من می روم و در میان شما دو چیز می گذارم که خلیفه و جانشین بعد از من و کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی (ايشان در ذيل همين روايت مي گويد اين حديث حسن و ثقه هست و مانع رجالي ندارد)

حديث ثقلين اونقدر متواتر هست كه الباني نيز به اون تصريح داشته
همان طور كه الباني نگارش مي كند خليفه ما بعد از ر سول اهل بيتش هست و هيثمي نيز در صواعق از زبان ابوبكر رض مي گويد بهترين اهل بيت پيغمبر علي ع هست

حجر، احمد بن محمد هیثمی در کتاب خود الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقه که در رد بر نوشته است بعد از بیان مطالب مشروحی درباره حدیث ثقلین و وجوب تمسک به اهل بیت تا قیام قیامت و این که آنان همسنگ کتاب خدا و امان برای اهل زمینند (اهل بیت) گوید:
ثمَّ أَحَق من يتَمَسَّك بِهِ مِنْهُم إمَامهمْ وعالمهم عَليّ بن أبي طَالب كرم الله وَجهه لما قدمْنَاهُ من مزِيد علمه ودقائق مستنبطاته وَمن ثمَّ قَالَ أَبُو بكر رَضِي الله عَنهُ

عَليّ عترة رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم أَي الَّذين حث على التَّمَسُّك بهم فخصه بِمَا قُلْنَا وَكَذَلِكَ خصّه صلى الله عَلَيْهِ وَسلم
«... پس شایسته ترین کس از اهل بیت که باید بود تمسک نمود پیشوا و عالم اهل بیت بود و علی بن ابی طالب کرم الله وجهه است که علمش از همه بیشتر و مدرکات و دریافتهای او از همه دقیق تر بود.» از این رو ابوبکر می گفت: «علی عترت رسول الله یعنی همان کس است که تمسک بدو را مؤکدا دستور فرموده است»
(صواعق، ج 2، ص 442 و 443)

البته حقير توثيقات ابن حجر را هم خدمت شما ارائه مي دهم تا اينكه اجحافي در اوصاف و خصائي ايشان به وجود نيايد

عبد القادر العیدروسی (متوفای 1037 هـ) در باره او می‌گوید :

وفیها [سنة أربع وسبعین بعد التسعمائة ] فی رجب توفی الشیخ الإمام شیخ الإسلام خاتمة أهل الفتیا والتدریس ناشر علوم الامام محمد بن إدریس الحافظ شهاب الدین أبو العباس أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری بمکة ودفن بالمعلاة فی تربة الطبریین وکان بحرا فی علم الفقه وتحقیقه لا تکدره الدلاء وإمام الحرمین کما أجمع على ذلک العارفون وانعقدت علیه خناصر الملاء إمام اقتدت به الأئمة وهمام صار فی إقلیم الحجاز أمة مصنفاته فی العصر آیة یعجز عن الإتیان بمثلها المعاصرون ...

واحد العصر وثانی القطر وثالث الشمس والبدر من أقسمت المشکلات أن لا تتضح إلا لدیه وأکدت المعضلات آلیتها أن لا تتجلى إلا علیه لا سیما وفی الحجاز علیها قد حجر ولا عجب فإنه المسمى بابن حجر .

ابن حجر هیثمی دریائی از دانش فقه و تحقیق ، امام مدینه و مکه بود که همه پیشوایان به وی اقتدا می کردند ، در سرزمین حجاز از جهت آثار نمونه‌ای بود که مثل و مانند نداشت ... .

العیدروسی ، عبد القادر بن شیخ بن عبد الله ، تاریخ النور السافر عن أخبار القرن العاشر ، ج 1 ، ص 258 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة الأولى ، 1405 .

طالب علم;361640 نوشت:
موردمدینه العلم

میشه بفرمایید علم رسول بالاتر بوده یا علم امام علی

:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:


[=arial]اون حدیث رو خونید.

[=arial][=arial]پیامبر(ص):انا مدینه العلم و علی بابها

[=arial black]معرفة الصحابة، ج1، ص106
فضائل الصحابة، ج2، ص634،
ا
لقطيعي، أحمد بن جعفر بن حمدان بن مالك بن شبيب البغدادي (متوفاى368هـ)، جزء الألف دينار، ص54، ح207

در کل این اشکالات به شما هم وارد است:
[h=2][=arial,helvetica,sans-serif]صدای عمر بن خطاب از مدینه تا فسا رسید![/h][=verdana,arial,helvetica,sans-serif]البدایة و النهایة، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغنی ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبیر ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر ، المناوی ، ج 4 ، ص 664 و تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسیر ، ابن تیمیة ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاریخ الیعقوبی ، الیعقوبی ، ج 2 ، ص 156 و الكامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 1 ، ص 384 و تاریخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبیدی ، ج 16 ، ص 327 .

[h=2][=arial,helvetica,sans-serif]رود نیل تحت فرمان عمر بن خطاب![/h][=arial][=arial,helvetica,sans-serif]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .

[h=2][=arial,helvetica,sans-serif]آتش ، تحت فرمان عمربن خطاب![/h][=arial,helvetica,sans-serif]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .
[h=2][=arial,helvetica,sans-serif]زمین از شلاق عمربن خطاب ترسید !
[/h][=arial,helvetica,sans-serif]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .

kheymegahabalfazl;361690 نوشت:
برادر طالب علم درد خدا بر شما باد

بزرگوار تعمل و تدبير در برهان هاي زير بفرماييد و نتيجه را به حقير اعلام كنيد

إنی تارک فیکم خلیفتین : کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الأرض و عترتی أهل بیتی و إنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض( حم طب ) عن زید بن ثابت.
من می روم و در میان شما دو چیز می گذارم که خلیفه و جانشین بعد از من و کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

ألبانی،صحیح جامع الصغیر وزیادته، ج1، ص482، ح2457 المکتب الإسلامی (ايشان در ذيل همين روايت مي گويد اين حديث حسن و ثقه هست و مانع رجالي ندارد)

حديث ثقلين اونقدر متواتر هست كه الباني نيز به اون تصريح داشته
همان طور كه الباني نگارش مي كند خليفه ما بعد از ر سول اهل بيتش هست و هيثمي نيز در صواعق از زبان ابوبكر رض مي گويد بهترين اهل بيت پيغمبر علي ع هست

حجر، احمد بن محمد هیثمی در کتاب خود الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقه که در رد بر نوشته است بعد از بیان مطالب مشروحی درباره حدیث ثقلین و وجوب تمسک به اهل بیت تا قیام قیامت و این که آنان همسنگ کتاب خدا و امان برای اهل زمینند (اهل بیت) گوید:
ثمَّ أَحَق من يتَمَسَّك بِهِ مِنْهُم إمَامهمْ وعالمهم عَليّ بن أبي طَالب كرم الله وَجهه لما قدمْنَاهُ من مزِيد علمه ودقائق مستنبطاته وَمن ثمَّ قَالَ أَبُو بكر رَضِي الله عَنهُ

عَليّ عترة رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم أَي الَّذين حث على التَّمَسُّك بهم فخصه بِمَا قُلْنَا وَكَذَلِكَ خصّه صلى الله عَلَيْهِ وَسلم
«... پس شایسته ترین کس از اهل بیت که باید بود تمسک نمود پیشوا و عالم اهل بیت بود و علی بن ابی طالب کرم الله وجهه است که علمش از همه بیشتر و مدرکات و دریافتهای او از همه دقیق تر بود.» از این رو ابوبکر می گفت: «علی عترت رسول الله یعنی همان کس است که تمسک بدو را مؤکدا دستور فرموده است»
(صواعق، ج 2، ص 442 و 443)

البته حقير توثيقات ابن حجر را هم خدمت شما ارائه مي دهم تا اينكه اجحافي در اوصاف و خصائي ايشان به وجود نيايد

عبد القادر العیدروسی (متوفای 1037 هـ) در باره او می‌گوید :

وفیها [سنة أربع وسبعین بعد التسعمائة ] فی رجب توفی الشیخ الإمام شیخ الإسلام خاتمة أهل الفتیا والتدریس ناشر علوم الامام محمد بن إدریس الحافظ شهاب الدین أبو العباس أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری بمکة ودفن بالمعلاة فی تربة الطبریین وکان بحرا فی علم الفقه وتحقیقه لا تکدره الدلاء وإمام الحرمین کما أجمع على ذلک العارفون وانعقدت علیه خناصر الملاء إمام اقتدت به الأئمة وهمام صار فی إقلیم الحجاز أمة مصنفاته فی العصر آیة یعجز عن الإتیان بمثلها المعاصرون ...

واحد العصر وثانی القطر وثالث الشمس والبدر من أقسمت المشکلات أن لا تتضح إلا لدیه وأکدت المعضلات آلیتها أن لا تتجلى إلا علیه لا سیما وفی الحجاز علیها قد حجر ولا عجب فإنه المسمى بابن حجر .

ابن حجر هیثمی دریائی از دانش فقه و تحقیق ، امام مدینه و مکه بود که همه پیشوایان به وی اقتدا می کردند ، در سرزمین حجاز از جهت آثار نمونه‌ای بود که مثل و مانند نداشت ... .

العیدروسی ، عبد القادر بن شیخ بن عبد الله ، تاریخ النور السافر عن أخبار القرن العاشر ، ج 1 ، ص 258 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة الأولى ، 1405 .

باسلام

جناب استاد کریم همچنان منتظر جواب شما هستیم

اما جناب عبدالرسول آنچه آسان است توهین کردن البته نه برای هر کسی

من برای جنگ کردن اینجا نیامده ام

اگر توانایی بحث علمی بدون توهین را ندارید کسی دعوتنامه برای شما نفرستاده است
گوشه ای از توهینات شما پس از بنده انتظار جواب و حتی خواندن مطالبتان را نداشته باشید

له هیچ کس معترض اطاعت از خدا و پیامبر نیست ( البته به جز خلیفه دوم و همفکرانش ! )
این سخن شما نشان از جهل شما به چند چیز است

گویم بر خلاف خلیفه دوم که چقدر در حق پیامبر درشت خویی و درشت گویی کرد

البته از پیروان جناب خلیفه دوم انتظار نداریم که از دروازه وارد شهر شوند ، به هر حال خود جناب خلیفه از درب وارد خانه ها نمی شده اند ، حال دیگر چه رسد به پیروانشان !!


به هر حال حضرت خلیفه دوم هم در اکثر اوقات متعرض پیامبر می شده اند و این سنت ایشان است که پیامبر را زیر سوال ببرند و در نبوت رسول الله تشکیک کنند

اما در مورد دوستمان که به این حدیث استناد کردند

بزرگوار این حدیث ضعیف است و تنها شیخ آلبانی انرا تصحیح کرده است اگر چه در تعریف عترت و اهل بیت هم چه کسانی هستندبین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف وجود دارد و شیعه فقط دوازده نفر را قبول دارد و حتی زنان پیامبر را هم جزء اهل بیت قبول ندارد
اگر تصحیح شیخ البانی مورد قبول شماست بفرمایید

، فقال صلى الله عليه وسلم: تركت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما : كتاب الله وسنتي ، ولن يتفرقا حتى يردا عليَّ الحوض ) صححه الألباني في صحيح الجامع 1/566 .

شیخ البانی کتاب الله و سنتی را هم تصحیح می کند

اما در کل در هر دو انها ضعف وجود دارد وقابل احتجاج نیستند و بهترین قول در این مورد قول خداوند است که باید تنها از خدا و رسول تبعیت مطلق کرد

اما جایگاه قرآن و سنت در کتب شیعه:

حدیث را با کتاب الله و سنت رسول الله بسنجید(نه با عترت!)
فقد رووا عن أبي جعفر عن رسول الله أنه قال « فإذا أتاكم الحديث عني فأعرضوه على كتاب الله وسنتي، فما وافق كتاب الله وسنتي فخذوا به، وما خالف كتاب الله وسنتي فلا تأخذوا به» (الاحتجاج2/246 للطبرسي بحار الأنوار2/225 الصراط المستقيم للبياضي3/156 ).

شماها مسئول حمل كتاب خدا وسنت من هستید
أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال « إني مسئول عن تبليغ هذه الرسالة وأما أنتم فتسألون عما حملتم من كتاب الله وسنتي» (الكافي2/606 التفسير الصافي1/17 و3/443).

کسی که چیزی از قرآن و سنت را رد کند کافر است.
أن من رد شيئاً من كتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم فقد كفر (الكافي الأصول 59:1 باب الرد إلى كتاب الله والسنة. و70:1باب فضل العلم).

شیعه و سنی اختلاف ندارند که "سنت" دومین مصدر شریعت بعد از قرآن است.
حلی می گوید: بأن الشيعي والسني لا يختلفان في أن السنة هي المصدر الثاني للتشريع بعد القرآن (المختصر النافع ص17).

هركس با كتاب الله وسنت محمد مخالفت كند كافر است
عن أبي عبد الله أنه قال «من خالف كتاب الله وسنة محمد فقد كفر» (وسائل الشيعة27/111 ح 33349 مستدرك الوسائل1/80).

پیامبران قبل از من چیزی برای ارث نگذاشتند مگر کتاب پروردگارشان و سنت
وأسند الصدوق إلى عبد الله بن أوفى قوله «آخى رسول الله صلى الله عليه وسلم بين أصحابه وترك عليا فقال له: آخيتَ بين أصحابك وتركتني؟ فقال: والذي نفسي بيده ما أبقيتك إلا لنفسي، أنت أخي ووصيي ووارثي. قال: وما أرث منك يا رسول الله؟ قال:
ما أورث النبيون قبلي: كتاب ربهم وسنة نبيهم» (الأمالي للصدوق346 تفسير الميزان8/117 للطباطبائي كتاب الأربعين للماحوزي ص236).

برما است عمل به كتاب خدا وسنت وسیره رسول الله وزندگی برسنت پیامبر.
علینا العمل بكتاب الله وسیرة رسوله ، والنعش لسنته (نهج البلاغه 82:2)

mohamad7;361744 نوشت:
:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:


[=arial]اون حدیث رو خونید.

[=arial]پیامبر(ص):انا مدینه العلم و علی بابها

[=arial black]معرفة الصحابة، ج1، ص106
فضائل الصحابة، ج2، ص634،
ا
لقطيعي، أحمد بن جعفر بن حمدان بن مالك بن شبيب البغدادي (متوفاى368هـ)، جزء الألف دينار، ص54، ح207

در کل این اشکالات به شما هم وارد است:
[=arial]صدای عمر بن خطاب از مدینه تا فسا رسید!

[=verdana]البدایة و النهایة، ج7، ص94، قصه جنگ فسا و المغنی ، عبد الله بن قدامه ، ج 10 ، ص 552 و الشرح الكبیر ، عبد الرحمن بن قدامه ، ج 10 ، ص 387 و فیض القدیر شرح الجامع الصغیر ، المناوی ، ج 4 ، ص 664 و تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 87 و دقائق التفسیر ، ابن تیمیة ، ج 2 ، ص 140 و أسد الغابة ، ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 244 و الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 5 – 6 و تاریخ الیعقوبی ، الیعقوبی ، ج 2 ، ص 156 و الكامل فی التاریخ ، ابن الأثیر ، ج 3 ، ص 42 – 43 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 1 ، ص 384 و تاریخ ابن خلدون ، ابن خلدون ، ج 1 ، ص 110 و تاج العروس ، الزبیدی ، ج 16 ، ص 327 .

[=arial]رود نیل تحت فرمان عمر بن خطاب!

[=arial]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .

[=arial]آتش ، تحت فرمان عمربن خطاب!

[=arial]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .
[=arial]زمین از شلاق عمربن خطاب ترسید !

[=arial]تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 21 ، ص 88 .

با سلام
این حدیث هم ضعیف است و قابل احتجاج نیست

m001;361651 نوشت:
با سلام مجدد
دوست عزیز این چه استدلالیه اگه بقیه استدلالاتونم مث این یکی باشه که واویلا
اول براتون حدیثو با ترجمه قرار میدم تا اصلا ببینید حدیث به چی اشاره داره
«انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی – احدهما اعظم من الاخر کتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهل بیتی، و لن یفترقا حتی یردوا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما.»
من در بین شما دو چیز گرانقدر را می گذارم که تا وقتی به آن دو تمسک جویید، بعد از من گمراه نمی شوید یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است : کتاب خدا که طناب کشیده شده از آسمان به زمین است و عترت من خاندان من و از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس بنگرید که در نبود من (به جای من) چگونه با آنان رفتار می کنید.
یعنی چه که پیامبر در این جا چه جایگاهی دارند در این حدیث داره از چیزایی صحبت میشه که تا روز قیامت و در کنار حوض کوثر از هم جدا نمی شن و وجود دارن
(دقت کنید حدیث رو پیامبر داره نقل میکنه و میگه در نبود من به این دو ثقل مراجعه کنید بعد شما میای میگی پیامبر چرا ثقل نیست؟؟؟)کتاب خدا که تا روز قیامت هست اهل بیت نیز همینطور اصلا یکی از دلایل اینکه شیعه اعتقاد داره امام زمان زنده هستن و عمری طولانی دارن همین حدیثه که میگه اهل بیت و قران تا روز قیامت کنار هم وجود دارن.اگه شما تونستی غیر 12 امام شیعه کسی رو در این حدیث قرار بدی که تا روز قیامت در کنار قران حضور داشته باشن ما حرفی نداریم .
واقعا درک نمی کنم تعصبی که باعث شه این مسائل از روز روشن ترو انسان نبینه.
انشاالله خدا هممون رو هدایت کنه.
موفق باشید.

با سلام

فعلا من که اهل بیتی نمی بینم اگر شما می بینید به ما بگویید تا اینقدر گفته نشود این جمعه نه ان جمعه میاید

اگر فوت رسول دلیل برتبعیت نکردن است که همه اهل بیت رفته اند

طالب علم;361878 نوشت:

با سلام

فعلا من که اهل بیتی نمی بینم اگر شما می بینید به ما بگویید تا اینقدر گفته نشود این جمعه نه ان جمعه میاید

اگر فوت رسول دلیل برتبعیت نکردن است که همه اهل بیت رفته اند

با این وضعیتی که من می بینم و تعصب بیجایی که شما دارید و اصلا پیامارو نمی خونید و فقط دنبال اینید که یه جوابی داده باشید فک نمی کنم بحث با شما به جایی برسه.
اول اینکه جواب هیچ یک از دو پیامی که بهتون دادمو ندادید ما همچنان منتظریم و مطمئن باشید نه شما بلکه علمای دینیتونم قادر به پاسخگویی نیستند که اگر بودند مدت ها قبل این کارو کرده بودند اما از باب اطلاعتون اینارو گفتم تا شاید اگه دنبال علمو حقیقتید استارتی برای تحقیقتون باشه.
اما در مورد جواباتون می خوام ازتون بپرسم شما خدارو نمیبینید ایا می تونید بگید چیزی که نمیبینم وجود ندارد من تفسیر حدیثو بهتون با دلیل و منطق گفتم اونوقت شما میاید از اینکه چیزی رو که نمی بینید نمی تونید باور کنید حرف میزنید
خلط مبحثاتون منو کشته کجا ما گفتیم شهادت رسول اکرم دلیل بر تبعیت نکردن از پیامبره؟؟؟؟؟یک بار دیگر متن قبلی منو با دقت بخونید متوجه می شید که جوابتون کاملا بی ربطه به موضوعی که من ذکر کردم.
یا علی

طالب علم;361367 نوشت:
در قران صراحت بر ان شده برای تبعیت باید از خدا و رسول تبعیت کامل شود

در قرآن وآیه 39سوره نساء آمده است که فان تنازعتم فی شئ فردوه الی الله والرسول ،وقتی در چیزی نزاع واختلاف می کنید برای حکم آن ورفع نزاع به خدا ورسولش مراجعه کنید. علماء اهل سنت از جمله ابن جریر طبری در تفسیر خود آورده است که منظور از رد برخدا رد بر کتاب خدا ورد بر رسول مراجعه به ایشان در زمان حیات ومراجعه به سنت ایشان بعد از وفات است.(تفسیر طبری،ج5،ص151)
پس بعد از وفات رسول خدا برای رفع نزاع باید به سنت ایشان رجوع کرد. سوال این است سنت رسول خدا را باید از چه کسی باید دریافت کرد؟
از نظر صحابه پیامبر (ص)آگاهترین شخص به سنت رسول خدا (ص)امام علی علیه السلام می باشد. عایشه می گوید: علی اعلم الناس بالسنة، علی آگاهترین مردم به سنت (پیامبر)است.(الاستیعاب،ج3،ص206)
البته این سخنان از دیگر اصحاب نیز به بیانهای مختلف نقل شده است مثل اینکه علی آگاهترین افراد به علم قضاوت است . که برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب الریاض النضرة وکفایة الطالب مراجعه کنید.
پس ما برای دانستن واطلاع از سنت رسول خدا در امور مختلف باید به امیرالمومنین مراجعه کنیم.

طالب علم;361367 نوشت:
و سوال دوم هم گفته نشد در چه کارها و مواردی از امام علی تبعیت می کنید
در حالی که می دانیم کتب مرجعی برای پیروی از امام علی وجود ندارد
وحتی انچه از اعمال امام علی می بینیم امروزه اهل تشیع مخالف انها عمل می کنند

البته این مساله بیان شد ولی بیان روشنتر ومفصل تر این است که ما برای فهم مقصود درست آیات قرآن در مواردی که آیات متشابه است ، وسنت پیامبر در امور مختلف که مورد احتیاج مسلمانان است وباید نظر دین را در آن مورد بدانند وهمچنین رفع اختلافات پیش آمده بین دو مسلمان وبیشتر به امام معصوم مراجعه می کنیم وایشان را در امور دینی وبیان صحیح سنت رسول خدا بعد از ایشان وقضاوت بین مسلمانان وامامت در امور اجتماعی مرجع ورهبر می دانیم . که برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به جلد 18مجموعه آثار شهید صدر مراجعه کنید.
البته مساله امامت در امور اجتماعی ورهبری جامعه امری اختلافی بین شیعه واهل سنت است. اما مرجعیت امام علی علیه السلام در امور دینی وقضاوت مورد توافق می باشد وصحابه رسول خدا(ص)آن را قبول داشتند که می توانید به کتابهایی که اشاره کردم مراجعه کنید . همچنین کتابهایی مانند الامام الصادق عصره وحیاته از ابو زهره ودیگر کتب ایشان وکتاب ائمة الفقه التسعة از عبد الرحمن شرقاوی در بیان مرجعیت وامامت علمی سائر اهل بیت نیز قابل استفاده می باشد که می توانید مراجعه کنید.

طالب علم;361640 نوشت:
1- حدیث ثقلین که صحیح باشد و ایرادی بران وارد نباشد را برای ما بیاورید که به ما گفته شده باشد از امام علی باید تبعیت کرد
2- نظر خود را در مورد آیات زیادی که دستور به تبعیت از رسول صلی الله علیه و سلم داده است را بفرمایید

البته نفهیدم حدیث ثقلینی که ایراد نداشته باشد. حدیث ثقلین در کتاب صحیح مسلم،مرقاة المفاتیح ملاعلی قاری، الصواع المحرقه ، سنن ترمذی وسایر کتب معتبر اهل سنت بیان شده است که رسول خدا می فرمایند: یا ایها النااس انی تارکت فیکم إن اخذتم به لن تضلوا:کتاب الله وعترتی اهل بیتی.(مرقاة المفاتیح،ج9،ص3967)
ملا علی قاری در توضیح حدیث می فرماید: إن اخذتم به ای تمسکتم به علما وعملا، مقصود از اخذ به کتاب واهل بیت تمسک به آنها در علم وعمل است.(همان)
لفظ تمسک ویا اخذ که در حدیث ثقلین آمده است بمعنای پیروی از اهل بیت می باشد.
سلمان فارسی از رسول خدا(ص)نقل می کند که فرمود: اعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب،داناترین فرد امتم بعد از من علی بن ابی طالب است(کفایة الطالب،ص332)
ما تبعیت از اهل بیت را در مقابل تبعیت از پیامبر نمی دانیم . ودر قرآن نیز می خوانیم : اطیعواالله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم، آنچه مسلم است اولی الامری که اطاعت وتبعیت آنها واجب است غیر از رسول خدا(ص)می باشند که به نظر اهل سنت امرا ویا اهل حل وعقد هستند وبه نظر ما این اولی الامر امام علی واهل بیت(ع)می باشند. واز نظر همه مسلمانان امام علی (ع)جزو اولی الامر است چون ایشان هم عالم بوده اند وهم امیر بوده اند. ودر عین حال امام اول شیعیان می باشند.
حال شما که تبعیت دیگران را ضد پیروی رسول خدا می دانید بفرمایید با این اولی الامری که قرآن امر به اطاعت آنها مانند رسول خدا(ص)کرده است چه کار کنیم وچه طور معنی کنیم؟
ما اهل بیت را حافظان وعالمان واقعی واصلی سنت رسول خدا(ص)می دانیم. که علم رسول خدا (ص)به ارث به آنها رسیده است.
سلمان فارسی از رسول خدا(ص)در مورد جانشین ایشان سوال می کند ...وپیامبر(ص)می فرماید:...جانشین من ومحرم اسرارم و بهترین کس بعد از من که به وعده ام عمل کرده وقرضمرا ادا می کند علی بن ابی طالب است.(طبرانی،المعجم الکبیر،ج6،ص221)

در حدیث دیگری ابن عباس از رسول خدا (ص) راه عمل به سنت خودش وسعادت را در اقتدا به امامان از اهل بیت می داند وتصریح می کند که علم وفهم من به آنها داده شده است.(کفایة الطالب،ص215)
با این توضیحات می توان نتیجه گرفت که اهل بیت ادامه دهنده راه رسول خدا بوده ودر برابر او نیستند.

طالب علم;361640 نوشت:
میشه بفرمایید علم رسول بالاتر بوده یا علم امام علی
اما اینکه فرمودید رسول خدا در عرض 23 سال نتوانستند همه احکام را بیان کنند
پس دین ناقص بود و دین کامل نبود

بنده نمی دانم شما با چه مستندی این اتهام را به شیعه می زنید که امام علی را بالاتراز پیامبر می دانند در حالی که هیچ شیعه ای چنین عقیده ای ندارد مگر اینکه جاهل باشد .
سخن این نیست که دین ناقص بوده ، مرجع علوم ومبانی دینی قرآن است ومفسر واقعی آن پیامبر(ص)می باشند که بعد از وفات ایشان مفسری ومرجعی ک درکش مطابق با واع باشد لازم است واو باید معصوم از خطا باشد که آیه تطهیر آنرا مشخص کرده است. دین ناقص نیست چون هر آنچه لازم است در قرآن می باشد ولی باید مفسری داشته باشد تا مسلمانان در متشابهات نیفتند وهر کس تفسیری برای خود نکند.
برای صحت این سخن می توانید به فتاوای عمر رجوع کنید که دستور سنگسار زن زناکار حامله را داده بود و یا زناکاری که مجنون بود وامام علی جلوی آنها را گرفت وعمر در مواقع به جهل خود اعتراف کرده است که به منابعی که اشاره کرده ام رجوع کنید می یابید. پس مرجع علمی لازم است والا مانند خلیفه دوم فتوای بدون علم داده وخلاف اسلام عمل می کنند.

طالب علم;361871 نوشت:
بزرگوار این حدیث ضعیف است و تنها شیخ آلبانی انرا تصحیح کرده است اگر چه در تعریف عترت و اهل بیت هم چه کسانی هستندبین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف وجود دارد و شیعه فقط دوازده نفر را قبول دارد و حتی زنان پیامبر را هم جزء اهل بیت قبول ندارد

این حدیث همانطور که نقل کردم در صحاح معتبر اهل سنت مانند مسلم،ترمذی،ابن ماجه در کتاب فضائل بخش فضائل اهل بیت نل کرده اند ومسلم این حدیث را به سه طریق مختلف نقل کرده است .ومگر غیر از این است که اهل سنت معتدند هر آنچه در صحیحین(مسلم وبخاری)آمده است درست ومطابق واقع می باشد.حدیثی که متواتر بین اهل سنت وشیعه است وبه طرق مختلف نقل شده است چطور شما می فرمایید : ضعیف است ،لطف کنید رواة این حدیث را که در صحیح مسلم آمده است در رجال اهل سنت مورد ارزیابی قرار بعد خواهید دید که در وثاقت آنها توثیقات مختلف نل شده است. پس با یک کلمه این حدیث ضعیف است مساله ای حل ویا اثبات نمی شود.

طالب علم;361871 نوشت:
اما در کل در هر دو انها ضعف وجود دارد وقابل احتجاج نیستند و بهترین قول در این مورد قول خداوند است که باید تنها از خدا و رسول تبعیت مطلق کرد

حداقل کلام خدا را ناقص نقل نکنید.اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم . لطف کنید بفرمایید منظور از این اولی المر چیست؟ پس اطاعت طبق آیه منحصر در خدا وپیامبر نیست.

طالب علم;361871 نوشت:
اگر توانایی بحث علمی بدون توهین را ندارید کسی دعوتنامه برای شما نفرستاده است

سلام علیکم

خب برادر عزیزم ، می بینید حضرت خلیفه دوم چه اعمالی انجام داده اند که امروز اگر امثال بنده صرفا آنها را نقل کنیم ، امثال شما عزیز توهین حساب می کنید ! برادر عزیز ، تک تک مواردی که فرمودید توهین است را بنده همچون جناب ابوهریره از کیسه خودم خارج نکرده ام . برای تک تک آنها از کتب معتبر خودتان سند صحیح دارم که اگر مایل باشید ، آنها را به صورت پیغام علنی و یا شخصی خدمتتان عرض می کنم ( اینجا اگر بیاورم به دلیل خارج از بحث بودن حذف می کنند ) . هرچند که فکر نمی کنم نقل وقایع تاریخی حمل بر توهین باشد ، لیکن اگر خاطرتان آزده شده است ، بنده به نمایندگی از خود جناب خلیفه و ناقلان این وقایع ( به خصوص جناب امام بخاری ) از شما عذر می خواهم !

اما بهتر بود که شما به دو سوال اساسی پاسخ می دادید :

1 ) آیا روایت ترک ثقلین را قبول دارید و یا خیر ؟

2 ) آیه 61 آل عمران و توضیح آن در صحیح مسلم ( کتاب الفضائل - باب فضائل علی بن ابیطالب کرم الله وجهه - ح 32 ) را قبول می کنید یا خیر ؟

طالب علم;361871 نوشت:
بزرگوار این حدیث ضعیف است و تنها شیخ آلبانی انرا تصحیح کرده است

دوست عزیز ، این چطور حدیث ضعیفی است که البانی آن را تصحیح کرده است ؟ بالاخره تضعیف شما را قبول کنیم یا تصحیح البانی ؟ آیا شما مقامتان از البانی بالاتر است ؟

و بعدهم این حدیث را شعیب الارنووط و عادل مرشد و حمزه الزین و دکتر احمد شاکر ( و جمعی دیگر از محققین مسند امام احمد ) و نیز امام هیثمی تصحیح کرده اند .

شما اگر توانایی علمی اش را دارید تک تک راویان را بررسی کنید و ضعیف بودن حدیث را ثابت کنید .

طالب علم;361871 نوشت:
اگر تصحیح شیخ البانی مورد قبول شماست بفرمایید

، فقال صلى الله عليه وسلم: تركت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما : كتاب الله وسنتي ، ولن يتفرقا حتى يردا عليَّ الحوض ) صححه الألباني في صحيح الجامع 1/566 .

شیخ البانی کتاب الله و سنتی را هم تصحیح می کند

اولا تصحیح البانی برای شیعه حجت نیست ، بلکه این تصحیح برای شماست تا بدانید که مذهب شیعه از درون کتب خود شما عزیزان هم ثابت می شود .

ثانیا این روایتی که البانی تصحیح کرده دارای ضعف سندی است و لذا از درجه اعتبار ساقط است . البانی روایت را از کتاب الفوائد الشهير بالغيلانيات ابوبکر الشافعی به شماره حدیث 597 میگیرد که سند آن به این طریق است :

أبو قبيصة محمد بن عبد الرحمن بن عمارة بن القعقاع بن شبرمة الضبي ، ثنا داود بن عمرو ، ثنا صالح بن موسى الطلحي ، عن عبد العزيز بن رفيع ، عنأبي صالح ، عن أبي هريرة

ضعف سندی آن به قرار زیر است :

صالح بن موسى بن إسحاق بن طلحة بن عبيد الله الطلحى التيمى ، الكوفى :

قال عباس الدورى ، عن يحيى بن معين : ليس بشىء و قال فى موضع آخر : صالح بن موسى و إسحاق بن موسى ليسا بشىء ، و لا يكتب حديثهما

قال عبد الرحمن بن أبى حاتم : سألت أبى عنه فقال :ضعيف الحديث ، منكر الحديث جدا

قال النسائى : لا يكتب حديثه ، ضعيف قال فى موضع آخر : متروك الحديث

قال أبو نعيم : متروك ، يروى المناكير

رتبته عند ابن حجر : متروك

رتبته عند الذهبي: واه

خب جناب طالب علم یک چنین راوی نابودی مورد احتجاج شماست ؟

طالب علم;361871 نوشت:
اما جایگاه قرآن و سنت در کتب شیعه:



جناب طالب علم می توانید بفرمایید که دقیقا دنبال چه چیزی هستید ؟

از یک طرف تاپیک می زنید که اثبات کنید شیعه به علی رجوع می کند و پیامبر و سنتش را کنار گذاشته ، از طرف دیگر میایی و این احادیث را می آوری ؟!

اینجا را حل کن ببینیم بالاخره شیعه پیامبر را کنار گذاشته یا نه ؟

یه سوال مهم : اصلا شما معنای تبعیت را می دانی ؟

مگر از شما سوال نکردم که چرا به جای رجوع به امام شافعی به برتر از او رجوع نمی کنید ؟ چرا نصف روایات بخاری و مسلم مرفوع نیست ؟ اگر شما واقعا فقط و فقط از پیامبر پیروی می کنید پس چرا تفاسیر شما اکثریت به ابن عباس و ابن مسعود بر می گردد ؟ آیا پیامبر اعلم تر است یا ابن عباس ؟ چرا اکثریت فقه را شما به جای پیامبر از فتوای صحابه و نظرات تابعین و اتباع تابعین می گیرید ؟ اینها که دیگر اهانتی نیست ، پس لطف کنید و پاسخ دهید .


طالب علم;361872 نوشت:
با سلام
این حدیث هم ضعیف است و قابل احتجاج نیست

[=arial]کدوم حدیث انا مدینه العلم یا فضایل عمر؟؟؟؟

اگر منظورتون صدای عمر از مدینه تا فسا رسید و... این ها در بخش فضائل عمربن خطاب اومده

و اگر منظور انا مدینه العلم هست باید بگم به جز ذهبی و چند تن از امثال این ها بقیه این حدیث رو صحیح و بعضی متواتر دانسته اند ذهبی هم که نتوانسته اشکالی به حدیث بگیرد گفته:قلب من شهادت میدهد که حدیث ضعیف است.

و بعضی از راویان به دلیل نقل این حدیث ضعیف می شدند یعنی قانونی بود هرکس این حدیث را نقل میکرد را ضعیف می دانستند.

طالب علم;361871 نوشت:
ما در کل در هر دو انها ضعف وجود دارد وقابل احتجاج نیستند


داداشم جناب طالب علم بنده مي خواهم با شما بحث دوستانه و بدور از هرگونه بي احترامي و تحميل عقايد با شما داشته باشم

داداشم شما همين اول در حق الله تبارك و تعالي و رسول گرامي بسيار كم لطفي و اجحاف مي كنيد زيرا هم حديث سنت و عترت را ضعيف مي دانيد واقعا اين ديگه در نوع خودش يك ديدگاه بسيار خاص و جالبي هست كه ما مانده ايم به اين ديدگاه خنده كنيم يا گريه كنيم شما مي فرمايي هر دو ضعيف هست اگر حديث سنت ضعيف هست الان شما از كجا دريافتي كه بايد نماز را چگونه اقامه كنيد؟ يا از كجا به اين نتيجه رسيده ايد چگونه اذان بزنيد؟ يا خمس و زكات را چگونه پرداخت كنيد؟ يا اگر به سفر حج رفتيد مناسك را چگونه به جا بياوريد؟
داداش من، بنده از شما خواهش و تمنا مي كنم بيشتر دقت بفرماييد كسي كه سنت را قبول ندارد بايد فاتحه اسلام آوردن او را خواند
اما اين نكته كليدي شما ديگر بر هم مي زند كليه اساس اعتقادي شما را چون فرموديد:

طالب علم;361871 نوشت:
بهترین قول در این مورد قول خداوند است که باید تنها از خدا و رسول تبعیت مطلق کرد

برادر توهين از اين بيشتر كه شما خلاف نص صريح قرآن سخن مي گويي و يكه تازي مي كنيد؟

يقينان شما بايد اهل قرآن باشيد پس چگونه اين آيه را نخوانده اي؟

فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً
پس هر گاه در امرى [دينى‏] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‏] خدا و [سنت‏] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.

جالب اينجاست كه شما اين ايه را هم در امضاء خود جعل كرده اي و بنده نيز از امضاء شما كپي كرده ام و نگارش نمودم

خوب قرآن ما را در زمان اختلاف به سنت ارجاع مي دهد حال شما چگونه مي گوييد حديث سنت ضعيف هست؟ مگر قائل بر اين هم باشيد قرآن نيز ضعيف و تحريف شده است

نكته دوم اينكه فرموديد ما از رسول تبعيت مي كنيم، حال مي شود به ما بفرماييد كه پيغمبر چه كتابي را تاليف نموده اند كه شما از ايشان تبعيت و پيروي مي كنيد؟

خوب شما اين سنت و روسول را از كجا استخراج و بهره برداري مي كنيد؟

همان طور كه فرموديد از رسول تبعيت مي كنيد به من بفرماييد كه خانه رسول الله كجا هست بنده نيز پيش ايشان بروم و از ايشان تبعيت كنم؟

اما اشكالات وارده بر شما تا اينجا كه براي اثبات انها هيچ سندي هنوز نياورده ايد نه از قرآن و نه از روايات:

1. فرموديد احاديث سنت ضعيف هست
2. فرموديد از پيغمبر تبعيت مي كنيد
3. فرموديد احاديث اهل بيت ضعيف هست

برادرم يا عقايدتان را تدوين و تصحيح كنيد و يا اينكه توجيه

بحث رجالي حديث را هم در پستي جدا توضيح مي دهم

طالب علم;361871 نوشت:
بزرگوار این حدیث ضعیف است و تنها شیخ آلبانی انرا تصحیح کرده است

داداش بنده مي گويم شما كم لطفي مي فرماييد بعد نگوييد چرا، چون شما هنوز كتب اصلي را مورد بازديد قرار نداده ايد و اتفاقا صحاح عام نيز اين حديث را آورده اند و صحيح مي دانند

البته قبل از اينكه بررسي سندي صحاح را با هم داشته باشيم اول برايتان اسنادي را كه حديث اهل بيت و قران را كه پيغمبر به عنوان خلفاي بعد از خود معرفي نموده اند را انعكاس مي دهم

مسند ابن أبی شیبة ، ج 1، ص108، ح135، دار الوطن - الریاض
إبن أبی شیبة المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص309، ح31679 مکتبة الرشد - الریاض
المعجم الکبیر، ج 5، ص153، ح4921 ؛ ج 5، ص154، ح4922 ، مکتبة الزهراء - الموصل
أحمد بن حنبل فضائل الصحابة، ج 2، ص603، ح1032؛ ج 2، ص786، ح1403،‌ مؤسسة الرسالة - بیروت
مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص181، ح21618؛ ج 5، ص189، ح21697، مؤسسة قرطبة - مصر؛
السنة، ج 2، ص351؛ ج 2، ص643 ، ح1548 ـ 1549، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، المکتب الإسلامی - بیروت
الثعلبی الکشف والبیان، ج 3، ص163، دار إحیاء التراث العربی – بیروت

بزرگوار همه اين اشخاصي كه اين حديث را نقل نموده اند از مشاهير و برجستگان اهل سنت هستند

ابن شبيه كه استاد امام بخاري هست
ثعلبي هم از مفسرين بنام هست
امام احمد هم كه نياز به توضيح نيست

اما إلباني يك سلف العقيده هست كه مفتي اعظم بن باز در شان ايشان مي گويد:

قال سماحة الشیخ عبد العزیز بن باز رحمه الله :
«ما رأیت تحت أدیم السماء عالما بالحدیث فی العصر الحدیث مثل العلامة محمد ناصر الدین الألبانی» .
بن باز مفتی اسبق حجاز می گوید : در عصر حاضر دانشمندی داناتر از شیخ ناصر البانی به علم حدیث در زیر آسمان کبود سراغ ندارم .

خوب إلباني با اين همه مناقب چگونه شما مي گويد دو حديث سنت و اهل بيت ضعيف هستند؟

حال بنده حديث مذكور را از مسند احمد را برايتان مي آورم و خدمتتان با استشهاد رجال ارائه مي دهم كه مشكلي پيش نيايد:

حَدَّثَنَا الْأَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ حَدَّثَنَا شَرِيكٌ عَنِ الرُّكَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَوْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ
مسند أحمد بن حنبل، ج 44 ، ص63، ح 20596

استشهاد رجالي:

الاسم : زيد بن ثابت بن الضحاك بن زيد بن لوذان بن عمرو بن عبد عوف الأنصارى النجارى ، أبو سعيد ، و يقال أبو خارجة ، المدنى
الطبقة : 1 : صحابى
الوفاة : 45 أو 48 هـ و قيل بعد 50 هـ
روى له : خ م د ت س ق ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : صحابى مشهور
رتبته عند الذهبي : صحابى ( قال : كاتب الوحى ، و قدوة الفرضيين )

***************

الاسم : القاسم بن حسان العامرى الكوفى ( أخو عثمان بن حسان ، و ابن أخى عبد الرحمن بن حرملة )
الطبقة : 3 : من الوسطى من التابعين
روى له : د س ( أبو داود - النسائي )
رتبته عند ابن حجر : مقبول
رتبته عند الذهبي : وثق

****************

الاسم : ركين بن الربيع بن عميلة الفزارى ، أبو الربيع الكوفى
الطبقة : 4 : طبقة تلى الوسطى من التابعين
الوفاة : 131 هـ
روى له : بخ م د ت س ق ( البخاري في الأدب المفرد - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : ثقة
رتبته عند الذهبي : وثقه أحمد

***********************

الاسم : شريك بن عبد الله بن أبى شريك النخعى ، أبو عبد الله الكوفى القاضى ( بواسط ثم الكوفة ، أدرك زمان عمر بن عبد العزيز )
الطبقة : 8 : من الوسطى من أتباع التابعين
الوفاة : 177 أو 178 هـ بـ الكوفة
روى له : خت م د ت س ق ( البخاري تعليقا - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : صدوق يخطىء كثيرا ، تغير حفظه منذ ولى القضاء بالكوفة ، و كان عادلا فاضلا عابدا شديدا على أهل البدع
رتبته عند الذهبي : أحد الأعلام وثقه ابن معين وقال غيره سىء الحفظ وقال النسائى ليس به بأس هو أعلم بحديث الكوفيين من الثورى قاله ابن المبارك


**********************

الاسم : الأسود بن عامر ، شاذان ، أبو عبد الرحمن الشامى ( نزيل بغداد )
الطبقة : 9 : من صغار أتباع التابعين
الوفاة : 208 هـ بـ بغداد
روى له : خ م د ت س ق ( البخاري - مسلم - أبو داود - الترمذي - النسائي - ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : ثقة
رتبته عند الذهبي : لم يذكرها

تذكر: البته اين را هم بايد خدمتتان عارض شوم، كه امام مسلم نيز اين حديق را با كمي تلخيص در صحيح مسلم مكتوب نموده اند

اما اشكالات وارده بر بحث كلام و دلالي شما برادر طالب علم:

1. فرموديد اين حديث را فقط إلباني ذكر نموده
2. فرموديد ضعيف هست

بنده در رديه هر دو اين ادعا برهاني هاي علمي آورده حال شما نيز بفرماييد الان ديدگاهتان نسبت به اين مسئله چيست؟

طالب علم;361871 نوشت:
اگر چه در تعریف عترت و اهل بیت هم چه کسانی هستندبین اهل سنت و اهل تشیع اختلاف وجود دارد و شیعه فقط دوازده نفر را قبول دارد و حتی زنان پیامبر را هم جزء اهل بیت قبول ندارد

اما بزرگوار فرموديد اختلاف هست بين شيعه و سني كه اهل بيت پيغمبر فقط 12 نفر هستند و زنان نيستند، خدمتتان بايد عرض كنم كه نه شيعه و نه سني بر اين مسئله نه اختلاف نظر دارند و نه اختلاف سليقه بلكه مطالبي را كه خدمت شما ارائه دادند يقينان با غرض و مرض بوده كه شما اينگونه دچار دوگانگي شده ايد علت اين بحث من بر اين هست كه هم شيعه قبول دارد زنان پيغمبر اهل بيت او هستن و هم اهل سنت زيرا زنان در عرف جزء اهل بيت هستند و هيچ احدي ناسي وجود ندارد كه چنين ادعا كند كه زن پيغمبر از اهل او نيست پس اگر اهل بيت او نيست اهل چه كسي هست؟ اگر ما قائل بر اين باشيم زنان پيغمبر اهل پيغمبر نيستند اين توهين به ساحت مقدس رسول گرامي اسلام هست و بايد تبري جست.
اما اينجا ما وقتي بحث بر اهل بيت مي كنيم، منظور از اهل بيت آن خلفاي بعد از پيغمبر هستن كه بنده در تاپيك 12 خلفا بعد پيغمبر اين موضوع را اثبات نمودم اما براي اينكه خالي از لطف نماند باز هم بنده حديثي را براي اثبات ادعاي خود مي آورم كه اهل بيت چه كساني هستند و همچنين نظريه جناب آلوسي كه سلف العقيده هم هست اين مسئله را تصريح دارد كه منظور از اهل بيت همان چيزي هست كه شيعه عقيده دارد
اولين مطلب كه مورد بحث هست اين مي باشد كه مادرانمان هيچ كدام ادعايي نداشته اند كه اهل بيت با آن تعبيري كه ما داريم هستند يعني اهل بيت پيغمبر همان خمسه طيبه در ايه تطهير، مباهله ايه مودت و الي اخر هستند همان كساني كه ثقل اضغر منصوب به انهاست. خوب وقتي همسران چنين ادعايي ندارد ما چرا دخالت مي كنيم و مطالبه حق مي كنيم، اگر رسول خدا هم الان بودند يعني با ايشان هم مناقشه مي كرديم و مي گفتيم كه نه زنان شما هم جز همان ثقلين و تطهير و مباهله هستند؟ خداوند در ايات مختلف به ما فرموده از پيغمبر تبعيت كنيم حال اين حركت در خلاف نصوص قران نيست كه ما خلاف دستور رسول حركت كنيم و همسران ايشان را هم جز همان خواص يعني صاحب ايه تطهير و الي اخر بدانيم؟

به روايت زير كه تماما متواتر هست هست دقت بفرماييد پيغمبر چه مي فرمايند و چه كساني را اهل بيت خود خطاب مي كنند:

حدثنا أبو بكر محمد بن عبد الله الحفيد ، ثنا الحسين بن الفضل البجلي ، ثنا عفان بن مسلم ، ثنا حماد بن سلمة ، أخبرني حميد ، وعلي بن زيد ، عن أنس بن مالك رضي الله عنه ، أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يمر بباب فاطمة رضي الله عنها ستة أشهر إذا خرج لصلاة الفجر ، يقول : « الصلاة يا أهل البيت ، ( إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا) » هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه
المستدرك على الصحيحين للحاكم، كتاب معرفة الصحابة رضي الله عنهم، ذكر مناقب فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم، ج 11، ص 56، ح 4731

حَدَّثَنَا عَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ حَدَّثَنَا عَفَّانُ بْنُ مُسْلِمٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَمُرُّ بِبَابِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ يَقُولُ الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ { إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }
قَالَ أَبُو عِيسَى هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مِنْ هَذَا الْوَجْهِ إِنَّمَا نَعْرِفُهُ مِنْ حَدِيثِ حَمَّادِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ وَفِي الْبَاب عَنْ أَبِي الْحَمْرَاءِ وَمَعْقِلِ بْنِ يَسَارٍ وَأُمِّ سَلَمَةَ

سنن ترمذي-كتاب تفسير القرآن عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، باب ومن سورة الأحزاب ج10، ص 495، ح 3130

حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَمُرُّ بِبَيْتِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى الْفَجْرِ فَيَقُولُ الصَّلَاةَ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ { إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }
مسند احمد- كتاب باقي مسند المكثرين، باب مسند أنس بن مالك رضي الله عنه، ج 27، ص 278، ح 13231
مسند احمد- كتاب باقي مسند المكثرين، باب مسند أنس بن مالك رضي الله عنه، ج 27، ص 77، ح 13529

اسناد صحيح هست اما معناي همه اينها اين چنين مي باشد:

پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) می رفت و می فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا

خوب آيا باز هم مي توان گفت كه همسران پيغمبر نيز جز همان خواص هستند؟

حالا به مطلب آلوسي با دقت نگاه كنيد:

إني تارك فيكم خليفتين وفي رواية ثقلين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض " يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين
روح المعاني- ج 16 ص 116 نرم افزار مكتبه الشامله

زنان پيغمبر داخل نيستند در اهل بيت، كدام اهل بيت؟ ان اهل بيتي كه يكي از ثقلين هست در واقع منظور از اهل بيت
در واقع اهل بيت همان خمسه طيبه هستند همان كساني كه ايه تطهير، مباهله، ثقلين و 23 شوري در شان انها هست همان كساني كه هم سنگ و هم كف و هم طراز قران هستند

و خواهش بنده از شما برادر طالب علم اين هست اگر بدنبال رسيدن به حقيقت هستيد به من اين را اعلام كنيد اگر كه بايد با هم مجادله كنيم واقعا بنده وقتش را ندارم چون هم من تكليفم را بدانم و هم شما اينگونه براي هر دو طرف بهتر است

طالب علم;361871 نوشت:
ما جایگاه قرآن و سنت در کتب شیعه:


برادرم من، حقير قبلا هم خدمتتان عارض شدم، نه در شيعه و نه در اهل سنت كسي نيست كه سنت را قبول نداشته باشد زيرا سنت ريشه در قران دارد كه بنده در پست هاي قبل نيز ان را اثبات نمودم باز هم مي گويم براي اثبات حرفم مي توانيد به ايه 59 سوره نساء رجوع كنيد خوب وقتي در قران هست ديگر بحث ديگر منقطع هست زيرا قرآن فصل الخطاب هست، اگر شيعه اي بگويد سنت را قبول ندارد يعني رسول خدا را قبول ندارد در نتيجه مي شود انكار نبوت خوب اين يك توهين و اتهام بزرگ مي شود به شيعه در صورتي كه مسلمانان به چهار چيز استناد مي كنند
قران، سنت،اهل بيت و عقل
كه اين چهار مورد هم بنيه قراني دارد، خداوند ما را به قران و سنت ارجاع داده اند وسنت نيز مي شود همان دستورات و منويات و سيره نبوي و پيغمبر كه خلاف دستورات الهي صحبت نمي كند و هر چه مي گويد از وحي است مي شود سنت حال اين سنت ما را به اهل بيت ارجاع مي دهد، وقتي ما مي گوييم پيروي از اهل بيت واجب هست بدين معنانيست كه سنت را رها كرديم معنايش اين است ما پيرو كساني مي شويم كه انها پيرو سنت رسول هستند و از سنت رسول اجتهاد مي كنند براي اكمال اين حرف به روايت زير دقت بفرماييد:

وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلي بن أبي طالب ، فقال : لنا اللّه عليك ، إن وليّت هذا الأمر ، أن تسير فينا بكتاب اللّه وسنّة نبيّه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال : أسير فيكم بكتاب اللّه وسنّة نبيّه ما استطعت.

( بعد از مرگ عمر وقتي شوراي شش نفر مي خواستند خليفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه را به کناري صدا زد و به ايشان عرض کرد : خداوند بين من و تو حاکم باشد ، اگر خليفه شدي بين ما طبق کتاب خدا و سنت پيامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجايي که توان داشته باشم در ميان شما طبق کتاب خدا و سنت پيامبراکرم حکم خواهم نمود .

تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 162،باب أيام عثمان بن عفان. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه رجوع شود به: تاريخ الطبري ج 3 ص 297.

دقت فرموديد مولا علي چه فرمود؟
ايشان فرمودند بنده بر اساس قران و سنت بر شما خلافت مي كنم، خوب خود ايشان كه جز اهل بيت هستند مي فرمايد براسا سنت و قران و وقتي ما مي گوييم پيرو اهل بيت هستيم يعني پيرو همان سنت و قراني هستيم كه خود قران به ان اشاره دارد و نه اينكه ما پيرو اهل بيت هستيم و انها دين جديد اورده اند، لذا پيغمبر مي دانستند ما را به چه كسي ارجاع دهد، در واقع ما را به اهل بيت ارجاع داد همان كساني كه بر اسا قران و سنت خلافت مي كردند در صروتي كه شما به صحابي نگاه مي كنيد خودشان نيز اذعان دارند كه بدعت گذاشته اند و خودشان با زبان خودشان اين مسئله را تصريح دارند و حال پيغمبر با سند صحيح فرمود هر بدعتي ضلالت هست و هر ضلاتي گمراهي و نتيجه اش اتش جهنم هست، خداوند ما را به قران دستور داده، اما بعضي از صحابي مي گويند حسبنا كتاب الله، حتي مردم را منع مي كند و توبيخ مي كند از اينكه كسي اگر از پيغمبر روايتي را مطرح كند در صورتي كه خود قران مي فرمايد سنت رسول يك سنت حسنه هست و بايد به ان اقتدا نمود 21 احزاب

ختم كلام: برادر، خداوند در قرآن ما را به سنت ارجاع داده كه سنت همان فرامين و دستورات نبوي هست و ايشان نيز ما را به اهل بيت ارجاع داده اند كه دقيقا ماجراي اولي الامر اينجا تكرار مي شود و تبعيت از اهل بيت يعني تبعيت از قران و سنت، حال ملاك نيست كه شافعي باشي و يا حنبلي و يا هر مذهب ديگر مهم اين است كه اعتقاد به 12 خليفه بعد از پيغمبر داشته باشي همان كساني كه از خواص هستند و از رسول و خدايش تبعيت مي كردند.

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿17 و 18/الزمر﴾

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان

برادر من به قيامت فكر كن، و مي آيد وعده الهي آن روزي كه:

يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ (اسراء/71)

[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‏خوانيم

وسلام علي من اتبع الهدي

kheymegahabalfazl;361999 نوشت:
قران، سنت،اهل بيت و عقل

سلام

از پارازیت ایجاد شده معذرت میخوام ، لیکن اجماع کو پس ؟

بعدهم اهل بیت جدای از سنت پیامبر هستند ؟

تشکر.

عبدالرسول;362025 نوشت:
از پارازیت ایجاد شده معذرت میخوام ، لیکن اجماع کو پس ؟

منظورتان را از اجماع متوجه نشدم

عبدالرسول;362025 نوشت:
بعدهم اهل بیت جدای از سنت پیامبر هستند ؟

اخوي بنده پاسخ همين سوال را در تاپيك قبل دادم اما مجدد مي نويسم:

وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلي بن أبي طالب ، فقال : لنا اللّه عليك ، إن وليّت هذا الأمر ، أن تسير فينا بكتاب اللّه وسنّة نبيّه وسيرة أبي بكر وعمر. فقال : أسير فيكم بكتاب اللّه وسنّة نبيّه ما استطعت.

( بعد از مرگ عمر وقتي شوراي شش نفر مي خواستند خليفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه را به کناري صدا زد و به ايشان عرض کرد : خداوند بين من و تو حاکم باشد ، اگر خليفه شدي بين ما طبق کتاب خدا و سنت پيامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب صلوات الله و سلامه عليه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجايي که توان داشته باشم در ميان شما طبق کتاب خدا و سنت پيامبراکرم حکم خواهم نمود .

تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 162،باب أيام عثمان بن عفان. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه رجوع شود به: تاريخ الطبري ج 3 ص 297.

اهل بيت از سنت و سنت از اهل بيت هستند، همان طور كه گفتم سنت يعني رسول خدا، يعني سيره و رويه رسول خدا لذا اينجاست كه پي خواهيم برد علي و مني و انا من علي يعني چه و اينكه خداوند ما را دستور به اولي الامر مي كند به همين جهت هست كه اگر اهل بيت از سنت نباشند كه پيروي از آنها معنا ندارد زيرا چون اين سنت بود كه اهل بيت را برايمان تبيين و تشريع كرد و علت دوم اين است كه آنها پيرو سنت هستند بدون واسطه و اينكه ما مي گوييم پيرو اهل بيت هستيم يعني پيرو همان سنت هستيم يعني ما پيرو اطيعوا الرسول و سپس اطيعوا الله هستيم همه اينها در يك مقياس و مختصات هستند، نه كمتر و نه بيشتر همان طور كه سيدنا امامنا علي بن ابي طالب اسد الله فرمودند براساس سنت و قران بر شما خلافت كردم كه اگر سنت و اهل بيت معرف هم نباشند يقينان نمي توانند عامل خوشبختي و خوشوقتي امت شوند و به همين جهت بود كه پيغمبر ما را به انها امر نمود.

عبدالرسول;362025 نوشت:
از پارازیت ایجاد شده معذرت میخوام ، لیکن اجماع کو پس ؟

فكر كنم منظورتان اين باشد كه ما بايد همه اينها را يكي بدانيم و چون من جداگانه عرض كردم شما فرموديد اجماع اگر اين چنين باشد بايد خدمتتان عرض كنم اصلا اين چهار چيز در يك خط هستند و نه جدا حال ما جز كرديم نمي توان بر آن اشكال وارد كرد مانند اين هست ما به رسول الله بگوييم اگر قران و عترت يكي هستند شما چرا جداگانه فرمودي؟
خوب قرآن سنت را تبيين مي كند و سنت نيز عترت را و پيروي از عترت يعني تبعيت از سنت و سپس قرآن كه همان منويات الهيست و اصلا اين مسئله يك موضوع سختي نيست كه مدعيان دروغين بيايند بگويند كه مگر اهل بيت دين جديدي آوردند كه شما ها از انها پيروي مي كنيد بلكه ما مي گوييم اينان همان حجت هاي الهي هستند كه التزام آن در همه ادوار واجب است تا مردم را به سمت حق دعوت كنند كه اگر اين مسئله را ما نقض كنيم بلكه بايد كلام خدا را نقض كنيد زيرا خدا فرمود: لكل قوم هاد، چه بسا كساني بعد از پيغمبر بودند و مي گفتند تنها حسبنا الله كه نتيجه اش اين شد حتي آگاهي از يك حكم ساده كه تبيين گر تيمم بود را نمي دانستند لذا اين جا اين امام هست كه استراتزي اعتقادي مي دهد و براساس قران بر مردم حكومت مي كند همان گونه كه آياتي چون 105 سوره نساء و 44 سوره نحل به اين موضوع تصريح دارد، در نتيجه جانشين رسول خدا بايد كسي باشد كه هم سنگ او و همچنين هم سنگر قران باشد تا مردم را از انحراف نجات دهد.

سلام دوست عزیز جناب خیمه گاه ابوالفضل علیه السلام

منظور بنده ادله اربعه بود : کتاب ، سنت ، عقل و اجماع .

چون شما فرمودید که مسلمانان به چهار چیز استناد می کنند ، من تنها مفهوم قریبی که به نظرم رسید همین ادله چهارگانه برای اجتهاد و استناد و استدلال و استنباط بود ، لذا از شما سوال پرسیدم که اجماع چه شد ؟ ( هرچند مصادیق این ادله نیز محل بحث است ، لیکن اجماع مورد اتفاق همگی می باشد )

با توجه به اهمیت اجماع در فقه و کلام اهل سنت ، من تعجب کردم که شما چگونه آن را ذکر نکردید. اما اینکه می فرمایید همه اینها در طول هم اند این سخن با شرایطی صحیح است ، لیکن ادله اربعه ( با برخی جابه جایی ها ) مورد اتفاق اکثر مذاهب اسلامی است .

در مورد سنت هم خدمت شما عرض می شود که در تکفر شیعه سیره پیامبر + ائمه معصوم منبع استناد است ، اهل سنت به طور کلی تابع سنت پیامبر وبرخی از گروه ها نیز از سخنان صحابه پیروی می کنند .

حال آیا شما هم ادله اربعه مد نظرتان بود ؟ یا مطلب دیگری در نظر داشتید ؟

عبدالرسول;362079 نوشت:
ا توجه به اهمیت اجماع در فقه و کلام اهل سنت ، من تعجب کردم که شما چگونه آن را ذکر نکردید

جناب صريحا بفرماييد بدنبال چه مي گرديد، اينكه اهل سنت در بحث كلام به اشاعره و اهل حديث الي آخر تقسيم مي شود اين ارتباطي با بحث اصلي بنده ندارد، حقير مي گويم اسلام در اين چهار چيز خلاصه مي شود و بحث كلام چيزه جدايي از اين موضوع هست

عبدالرسول;362079 نوشت:
چون شما فرمودید که مسلمانان به چهار چیز استناد می کنند ، من تنها مفهوم قریبی که به نظرم رسید همین ادله چهارگانه برای اجتهاد و استناد و استدلال و استنباط بود ، لذا از شما سوال پرسیدم که اجماع چه شد ؟ ( هرچند مصادیق این ادله نیز محل بحث است ، لیکن اجماع مورد اتفاق همگی می باشد )

خوب اگر اجماع مورد اتفاق همگي هست و حمهور بر ان اتحاد دارند ديگر سوال اينكه اجماع چه مي شود معنا پيدا نمي كند.

عبدالرسول;362079 نوشت:
لیکن ادله اربعه ( با برخی جابه جایی ها ) مورد اتفاق اکثر مذاهب اسلامی است

بنده هم اين مسئله را قبلا مذكور شدم و مجدد مي گويم اگر اتفاق نظر هست پس ديگر چرا مي فرماييد اجماع چه مي شود؟

عبدالرسول;362079 نوشت:
در مورد سنت هم خدمت شما عرض می شود که در تکفر شیعه سیره پیامبر + ائمه معصوم منبع استناد است

اين را هم متذكر شدم

عبدالرسول;362079 نوشت:
اهل سنت به طور کلی تابع سنت پیامبر


اينگونه هم كه شما مي فرماييد نيست، وقتي ما مي گوييم برادران شيعه پيرو اهل بيت هستن يعني پيرو سنت هستند پس مسئله سنت در نزد فريقين يكسان هست با اين تفاوت كه در پيروي كيفيت ها فرق مي كند،

عبدالرسول;362079 نوشت:
وبرخی از گروه ها نیز از سخنان صحابه پیروی می کنند .

اين مسئله بيشتر در اهل حديث محسوس هست

عبدالرسول;362079 نوشت:
حال آیا شما هم ادله اربعه مد نظرتان بود ؟ یا مطلب دیگری در نظر داشتید ؟

اين مسئله را هم بنده صريحا و شفاف در پست قبل مطرح كردم دوست عزيز اما اجمالا مجدد خدمتتان عرض مي كنم

ببينيد قرآن ما را به چهار چيز دعوت نموده: كلام الله، سنت، اهل بيت و عقل و پيروي از اين چهار مولفه بر ما التزاميست زيرا همه در يك توازن هستند

بحث كلام يك مسئله جداي از فقه هست دوست عزيز زيرا اهل حديث مي گويند هرچه رسيد درست است، معازله مي گويند بررسي عقلي اشاعره بين اهل حديث و معتزله هست و اينها ارتباطي با مسئله فقهي ندارد اينها انشعابات است و براي رسيدن به حق همان مولفه چهارم صحيح هست عقل كه قران هم به ما نيز همين دستور را مي دهد

[=comic sans ms]اول از هرچیز ببینیم که شما چه چیزی فرموده اید :

kheymegahabalfazl;361999 نوشت:
[=garamond]مسلمانان به چهار چيز استناد مي كنند : قران، سنت،اهل بيت و عقل

[=comic sans ms]دوست عزیز ، شما می خواهید بر روی گفته نادرست خودتان پافشاری کنید و سعی در تاویل و توجیه آن می کنید . اگر واقعا اهل سنت هستید چه در فقه و چه در کلام اهل سنت [=comic sans ms]اجما[=comic sans ms]ع[=comic sans ms] وجود دارد و لذا به آنها گفته می شود اهل سنت و جماعت ، اینکه شما اجماع را نیاوردید ، اشتباه شما است ، من دنبال هیچ چیزی نیستم ، فقط می خواهم به شما تذکر دهم که مباحث خودتان را درست بیان کنید .

این عین جملات شما :

kheymegahabalfazl;362106 نوشت:
حقير مي گويم اسلام در اين چهار چيز خلاصه مي شود

[=comic sans ms]این را در پست های قبل نگفتید ، آنچه شما فرمودید این بود :

kheymegahabalfazl;361999 نوشت:
مسلمانان به چهار چيز استناد مي كنند
قران، سنت،اهل بيت و عقل

[=comic sans ms]خلاصه شدن با استناد کردن فرق می کند ، شما اینجا چند ادعا می کنید : اولا عامیت می بخشید که همه مسلمانان به این چهار چیز استناد می کنند ، این سخن از کجا می آید ؟ آیا غیر از این است که اهل سنت ( به جز معتزله ) عقل را خارج کرده اند ؟ جناب ، شما که شافعی هستید باید بدانید که قیاس در مذهب شما حاکم است نه عقل . مگر اینکه بفرمایید معتزله هستید. ، حال آیا شما می خواهید از امام خودتان جناب محمد بن ادریس جلو بزنید و عقل را هم داخل کنید ؟

ثانیا کدام یک از ائمه کلامی و یا فقهی اهل سنت اهل بیت را مرجع استناد معرفی کرده اند ؟ ( این هم ادعای دومتان ) .

ثالثا شما اجماع را عمدا و یا سهوا در اینجا نیاوردید ، من هم فقط به شما تذکر دادم که آن را جا انداخته اید ، ولی مثل اینکه دنبال توجیه خطایتان هستید .

kheymegahabalfazl;362106 نوشت:
خوب اگر اجماع مورد اتفاق همگي هست و حمهور بر ان اتحاد دارند ديگر سوال اينكه اجماع چه مي شود معنا پيدا نمي كند.

[=comic sans ms]ببخشید ولی باید این را بدانید که شمایید که اجماع را از منابع حذف کرده اید . سوال شما به خودتان بر می گردد .

kheymegahabalfazl;362106 نوشت:
اينگونه هم كه شما مي فرماييد نيست، وقتي ما مي گوييم برادران شيعه پيرو اهل بيت هستن يعني پيرو سنت هستند پس مسئله سنت در نزد فريقين يكسان هست با اين تفاوت كه در پيروي كيفيت ها فرق مي كند،

[=comic sans ms]موافقم .

kheymegahabalfazl;362106 نوشت:
اين مسئله بيشتر در اهل حديث محسوس هست

[=comic sans ms]
امام شافعی هم با وارد کردن احادیث و تلفیق فقه حنفی و مالکی مذهب خود را بنیاد نهاد . پس این در شما هم باید محسوس باشد دیگر ؟ درست است ؟

دوست عزیز ، مذاهب کلامی چندین سال پس از مذاهب فقهی پدید آمدند ، در تمامی مذاهب فقهی اهل سنت " عقل " جایگاهی ندارد . تنها معتزله هستند که عقلگرایند و اهل حدیث ( اتفاقا شافعی و احمد هم جز آنها هستند ) را نقد می کنند . در ضمن اشاعره دقیقا بیابین نیستند ، بلکه بیشتر به سمت اهل حدیث متمایل اند و حتی معتزله را مورد هجوم و نقد قرار می دهند .

به هر حال شما این اشتباهات را در همین دو خط نوشته تان داشته اید :

1 ) هیچ یک از مذاهب اهل سنت ( چه فقهی و چه کلامی ) به جز گروه معتزله عقل را جزء منابع خود نمی دانند ، که شما در منابع اربعه ی خودتان آورده اید .

2 ) همه مذاهب فقهی و کلامی اهل سنت اجماع را جزء منابع می دانند و شما آنرا در ادله اربعه خودتان نیاورده اید .

3 ) اهل بیت در هیچ یک از تفکرات کلامی و فقهی اهل سنت منبع و مرجع معرفی نشده است ( البته به جز علی و فاطمه و حسنین که آنها هم در فقه حنابله و شافعی به عنوان صحابه مورد استناد اند ، وگرنه عنوان اهل بیت منبع فقهی و کلامی هیچ یک از عامه نیست ) ، که متاسفانه شما آن را آورده اید .

لطفا آنها را اصلاح کنید و یا حداقل بگویید که این موارد در فقه و کلام غالب شیعه وجود دارند ( البته بازهم جای اجماع خالی می ماند ! ) . اینکه عامیت ببخشید و همه مسلمانان را شامل کنید ، صحیح نیست و پایه و اساس علمی ندارد .

عبدالرسول;362145 نوشت:
دوست عزیز ، شما می خواهید بر روی گفته نادرست خودتان پافشاری کنید و سعی در تاویل و توجیه آن می کنید

جناب اولا بهتر است نوع ادبيات نوشتاريتان را اصلاح بفرماييد و سپس متاسفانه شما آنچيزي را كه در دل داريد را به همه نسبت مي دهيد بعد مي فرماييد ديگران بي خرد هستند و سعي در پافشاري دارند، ايا اسلام گفته است به هرگونه كه دلتان مي خواهيد به ديگران افاضه كنيد و سپس برتري علم كنيد؟
اين اعمال را به استناد از كدامين مكتب به ما تجويل مي دهيد، ايا اين جلوزدن از اهل بيت نيست؟

عبدالرسول;362145 نوشت:
اگر واقعا اهل سنت هستید چه در فقه و چه در کلام اهل سنت اجماع وجود دارد و لذا به آنها گفته می شود اهل سنت و جماعت ، اینکه شما اجماع را نیاوردید ، اشتباه شما است

جناب بنده نيازي ندارم كه كسي اهل سنت را براي تعبير و تفسير كند بنده از شما تقاقضا دارم به جاي تجسس در امور ديگران كمي به نوشته هاي خود تعمل و تدبر بفرماييد تا به ناحق به كسي تهمت نزنيد، زيرا بنده يك جمله پرسيدم منظورتان از اجماع چيست هنوز به من يك جواب سالم نداده ايد بعد چگونه ادعا بر اين مي كنيد كه بنده اجماع اورده ام يا نياورده ام،
متاسفانه شما بعد از زدن اين همه پست زدن من هنوز درنيافته ايد كه بنده از فقه مي گويم شما از كلام بعد بنده محكوم مي شوم كه تاويل و تفسير مي كنيم اين هم در نوع خودش جالب بود

عبدالرسول;362145 نوشت:
من دنبال هیچ چیزی نیستم ، فقط می خواهم به شما تذکر دهم که مباحث خودتان را درست بیان کنید .

به نظرتان ما آنقدر اصلاح شده ايم كه ديگران را امر به معروف كنيم؟ كسي كه اتهام مي زند چگونه مي تواند ادعاي اين را بكند به ديگران مي تواند تذكر بدهد و مسير درست را نشان بدهد و كاملا برايم مشخص شده كه هدف چيست

امام صادق فرمود: انسان ها را با رفتار به نيكي دعوت كنيد و نه گفتار

عبدالرسول;362145 نوشت:
این را در پست های قبل نگفتید ، آنچه شما فرمودید این بود :

متاسفانه اين نشان از عدم انديشه شما در مطالب انتقالي بنده هست زيرا تعريف بنده اين بود مسلمانان بر چهار چيز استناد مي كنند آن چهار چيز همان مواردي است كه در اسلام خلاصه مي شود خوب مشكل اين در چيست كه شما اين هياهو را راه انداخته ايد و بنده را متهم مي كنيد؟ مانند اين مي ماند كه من بگويم شيعه 5 اصول دارد و اسلام هم بر پايه اين چهار چيز هست بعد من به شما بگويم اين چه مطالب هست كه شما ارائه داده ايد
كمي بيشتر دقت كنيد

دوست عزيز خواهشا در مطالب بيشتر دقت بفرماييد

عبدالرسول;362145 نوشت:
اولا عامیت می بخشید که همه مسلمانان به این چهار چیز استناد می کنند ، این سخن از کجا می آید ؟

شما بايد براي رد اين نظريه برهان بياوريد

عبدالرسول;362145 نوشت:
این سخن از کجا می آید ؟ آیا غیر از این است که اهل سنت ( به جز معتزله ) عقل را خارج کرده اند ؟ جناب ، شما که شافعی هستید باید بدانید که قیاس در مذهب شما حاکم است نه عقل . مگر اینکه بفرمایید معتزله هستید. ، حال آیا شما می خواهید از امام خودتان جناب محمد بن ادریس جلو بزنید و عقل را هم داخل کنید ؟

جناب بنده مانده ام كه شما اين همه اطلاعات را از كجا آورده ايد براي خودتان مي بريد و مي دوزيد

اولا كه اشاعره هم به منطق اعتقاد دارن د اما نقل را در اولويت قرار مي دهند

اولا مي فرماييد قياس حاكم هست، خوب بنده به شما مي گويم اين قياس بر چه منتطقي هست؟

متاسفانه هر جور كه دلتان مي خواهد مطالب را انتقال مي دهيد بدون سند و مدرك سپس مي گوييد كه سند بياوريد شما براي ادعايتان هنوز يك سند نياورده ايد پس چرا ديگران را متهم مي كنيد

عبدالرسول;362145 نوشت:
کدام یک از ائمه کلامی و یا فقهی اهل سنت اهل بیت را مرجع استناد معرفی کرده اند ؟

شما اصل جمله من را بياوريد بعد بفرمايد بنده چه ادعايي داشتم

عبدالرسول;362145 نوشت:
شما اجماع را عمدا و یا سهوا در اینجا نیاوردید ،

اقاي عزيز شما اين اجماع را براي ما معنا بكن كه چيست و به چه مي گويند و در چه حالي هست بعد براي خودتان شهسواري كنيد
شما مثل اينكه عادت داريد اتهام بزنيد بيشتر مطالب انتقالي شما انتقادي نبود بلكه بيشتر اتهام بود

عبدالرسول;362145 نوشت:
ولی مثل اینکه دنبال توجیه خطایتان هستید

مثل اينكه جناب عالي تعمد در اتهام داريد و از اين كار نيز لذت مي بريد

عبدالرسول;362145 نوشت:
ببخشید ولی باید این را بدانید که شمایید که اجماع را از منابع حذف کرده اید . سوال شما به خودتان بر می گردد .

شما اول ادعا هايي را كه كرده ايد را اثبات كنيد بعد بگوييد سوال من به خودم بر مي گردد كه اصلا معلوم نيست كدامين را مي گويي

عبدالرسول;362145 نوشت:
هیچ یک از مذاهب اهل سنت ( چه فقهی و چه کلامی ) به جز گروه معتزله عقل را جزء منابع خود نمی دانند ، که شما در منابع اربعه ی خودتان آورده اید .

باز هم اشاعره را فاكتور گرفتيد البته اينها كم يا زياد ولي قبول دارند

عبدالرسول;362145 نوشت:
همه مذاهب فقهی و کلامی اهل سنت اجماع را جزء منابع می دانند و شما آنرا در ادله اربعه خودتان نیاورده اید .

باز هم معتزله و اشاعره را فاكتور گرفته ايد و باز هم ادعا كرده ايد

عبدالرسول;362145 نوشت:
اهل بیت در هیچ یک از تفکرات کلامی و فقهی اهل سنت منبع و مرجع معرفی نشده است ( البته به جز علی و فاطمه و حسنین که آنها هم در فقه حنابله و شافعی به عنوان صحابه مورد استناد اند ، وگرنه عنوان اهل بیت منبع فقهی و کلامی هیچ یک از عامه نیست ) ، که متاسفانه شما آن را آورده اید .

اين هم در نوع خودش بسيار جالب و خنده دار بود و كسي را كه مورد استناد قرار ندهند را چگونه بر او اجماع مي كنند

شما مي گويي اهل بيت مورد استناد هستند اما اجماع ندارد اخر اين دگر چه مدلي هست من نمي دانم

عبدالرسول;362145 نوشت:
لطفا آنها را اصلاح کنید و یا حداقل بگویید که این موارد در فقه و کلام غالب شیعه وجود دارند ( البته بازهم جای اجماع خالی می ماند ! ) . اینکه عامیت ببخشید و همه مسلمانان را شامل کنید ، صحیح نیست و پایه و اساس علمی ندارد .

از ديدگاه شما چيزي كه به دلتان نچسبد جايگاه علمي ندارد در صورتي كه براي ادعايتان منبع نداديد هيچ اتهاماتي هم زديد كه انها را رد كردم

حالا بنده به شما مي گويم اگر اينچنين بخواهيد ادامه دهيد و اتهام بزنيد ناگزيم گزارش كنم

حال خودتان مي دانيد پس بهتر است خودتان، خودتان را اصلاح بفرماييد

متاسفانه اينجا به جاي بحث علمي به كرسي هاي انحرافي نشته ايد و اين نيز بدرد هيچ احدي نمي خورد اگر علاقه اي به تجسس در امور مردم داريد مي توانيد برويد به مدير سايت بگوييد يك بخش اضافه كند به نام صندلي داغ بعد انجا با ديگران بحث كنيد كه شما كه هستيد و يا چه هستيد و ان عقايد شما باطل هست و يا نيست و انچه ما مي گوييم درست هست و يا نيست

وَلَا تَجَسَّسُوا

کریم;361916 نوشت:

از نظر صحابه پیامبر (ص)آگاهترین شخص به سنت رسول خدا (ص)امام علی علیه السلام می باشد. عایشه می گوید: علی اعلم الناس بالسنة، علی آگاهترین مردم به سنت (پیامبر)است.(الاستیعاب،ج3،ص206)
البته این سخنان از دیگر اصحاب نیز به بیانهای مختلف نقل شده است مثل اینکه علی آگاهترین افراد به علم قضاوت است . که برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب الریاض النضرة وکفایة الطالب مراجعه کنید.
پس ما برای دانستن واطلاع از سنت رسول خدا در امور مختلف باید به امیرالمومنین مراجعه کنیم.

باسلام

جالبه شیعه برای بیان بیشتر فضایل امام علی متوسل به قول ام المومنین عائشه می شود و در اخر هم نتیجه می گیرد ام المومنین دشمن امام علی بوده است

استاد بزرگوار این روایت ضعیف است
أخبرنا عبد الله بن أحمد قال ثنا محمد بن يزيد قال ثنا يحيى ابن يمان قال ثنا سفيان عن جحدر قال أبو عبد الرحمن فقال ابن حرعة عن عطاء قال سمعت عائشة رضي الله عنها تقول علي اعلم الناس بالسنة

در ان شخصی به نام جحدر وجود دارد که مجهول است

ادامه دارد

کریم;361938 نوشت:
البته نفهیدم حدیث ثقلینی که ایراد نداشته باشد. حدیث ثقلین در کتاب صحیح مسلم،مرقاة المفاتیح ملاعلی قاری، الصواع المحرقه ، سنن ترمذی وسایر کتب معتبر اهل سنت بیان شده است که رسول خدا می فرمایند: یا ایها النااس انی تارکت فیکم إن اخذتم به لن تضلوا:کتاب الله وعترتی اهل بیتی.(مرقاة المفاتیح،ج9،ص3967)

يا أيها الناس إني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتي أهل بيتي ) أخرجه الترمذي والطبراني وفيه زيد بن الحسن الأنماطي قال أبو حاتم مُنْكر الحديث وكذا قال الذهبي وقال بن حجر ضعيف .

جناب استاد کریم اگر به روایتی استناد میکنید لطفا متن عربی را بیاورید و به جای استفاده از احادیث ضعیف و جعلی از احادیث صحیح استفاده کنید

سلمان فارسی از رسول خدا(ص)نقل می کند که فرمود: اعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب،داناترین فرد امتم بعد از من علی بن ابی طالب است(کفایة الطالب،ص332)

بدون سند و جعلی

سلمان فارسی از رسول خدا(ص)در مورد جانشین ایشان سوال می کند ...وپیامبر(ص)می فرماید:...جانشین من ومحرم اسرارم و بهترین کس بعد از من که به وعده ام عمل کرده وقرضمرا ادا می کند علی بن ابی طالب است.(طبرانی،المعجم الکبیر،ج6،ص221)

در حدیث دیگری ابن عباس از رسول خدا (ص) راه عمل به سنت خودش وسعادت را در اقتدا به امامان از اهل بیت می داند وتصریح می کند که علم وفهم من به آنها داده شده است.(کفایة الطالب،ص215)

جالبه در اخر هم نتیجه گیری کرده اید


نقل قول:
،لطف کنید رواة این حدیث را که در صحیح مسلم آمده است در رجال اهل سنت مورد ارزیابی قرار بعد خواهید دید که در وثاقت آنها توثیقات مختلف نل شده است. پس با یک کلمه این حدیث ضعیف است مساله ای حل ویا اثبات نمی شود.

در صحیح مسلم اینگونه امده است کجاست دستور به تبعییت مطلق
قامَ رَسُولُ اللّه(ص) يَوْماً فينا خَطيباً بِماءٍ يُدعي خُمّاً ، بَيْنَ مَكَهَ وَالْمَدينَهِ ، فَحَمَدَاللّهَ وَاثْني عَلَيْهِ ، وَوَعَظَ وَ ذَكَرَ ، ثُمَ قالَ اَما بَعْدُ اَلا اَيُّهَا النّاسُ فَانَّما اَنَا بَشَرً ، يُوشَكُ اَنْ يَاْتِيَ رَسُولُ رَبّي فَاُجيبُ ، وَ اِنّي تارِكُ فيكُمْ ثِقْلَيْنِ اَوَلُهُما كِتابُ اللّهِ ، فيهِ الهُدي وَالنُّورُ ، فُخُذُوا بِكِتابِ اللّه وَاسْتَمْسِكُوا بِه ، فَحَثَّ عَلي كِتابِ اللّهِ وَرَغَّبَ فيهِ ، ثُمَ قالَ وَ اهْلِبَيْتي ، اُذَكِّرُكُمُ اللّهَ في اَهْلِبَيْتي، اُذَكِرُّكُمُ اللّهَ في اَهْلِبَيْتي ، اُذَكِرُْكُمُ اللّهَ في اَهْلبَيْتي ...»؛ (صحيح مسلم 4/1873)
[رسول خدا (ص) در ميان ما برخاست و خطبه خواند، در محلي كه آبي بود كه خم ناميده مي‏شد (غدير خم) و در ميان مكه و مدينه قرار داشت (در پاورقي صحيح مسلم آمده است كه غدير خم سه ميل تا جحفه فاصله دارد). پس حمد خدا را بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه كرد و پند و اندرز داد ، سپس فرمود «اما بعد اي مردم من بشري هستم و نزديك است فرستادة پروردگارم بيايد و دعوت او را اجابت كنم و من در ميان شما دو چيز گرانمايه به يادگار مي‏گذارم، نخست كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است ، پس كتاب خدا را بگيريد، و به آن تمسك جوئيد – پيامبر (ص) تشويق و ترغيب فراواني دربارة قرآن كرد – سپس فرمود و اهلبيتم را به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را دربارة اهلبيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را دربارة اهلبيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را دربارة اهلبيتم فراموش نكنيد

نقل قول:
حداقل کلام خدا را ناقص نقل نکنید.اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامر منکم . لطف کنید بفرمایید منظور از این اولی المر چیست؟ پس اطاعت طبق آیه منحصر در خدا وپیامبر نیست.

اینکه اوالامر از خودتان شامل کیست موضوع بحث نیست وش ما هم نمی توانید انرا به یک نفر تعمیم دهید چون خداوند فرموده منکم از خودتان

اما اطاعت از رسول که جای اختلاف نیست

چرا از انچه که اولی و واضح است پشت میکنید و به پایینتر از رسول مراجعه می کنید و خود را به جای متبع رسول متبع امام علی میدانید

[=arial]

طالب علم;362237 نوشت:
چرا از انچه که اولی و واضح است پشت میکنید و به پایینتر از رسول مراجعه می کنید و خود را به جای متبع رسول متبع امام علی میدانید

میشه بفرمائید کجا شیعه معتقد بوده از پیامبر نباید اطاعت کرد و پیامبر رتبه پائین تری نسبت به امام علی دارد ؟؟؟

منظورتان اینه از اولی الامر اطاعت نکنیم؟؟؟

اطاعت از خدا و پیامبر جای خود ولی معصوم هم جای خود

طالب علم;362237 نوشت:
اینکه اوالامر از خودتان شامل کیست موضوع بحث نیست وش ما هم نمی توانید انرا به یک نفر تعمیم دهید چون خداوند فرموده منکم از خودتان

یک نفر نه 12 نفر همانطوری که در صحیح مسلم موجود است
پيامبراكرم(ص) فرمودند: «لايزال هذا الامر عزيزا الي اثنا عشر خليفه ... كلهم من قريش
صحيح مسلم، داراحياء التراث العربي، ج3، ص1453.

اینکه گفته منکم یعنی از خودتان صحیح اما برداشت شما صحیح نیست. منظور اینه که مثل زمان حضرت سلیمان اجنه نشوند برتر که از ایه اینجور استدلال بشه که موجودی فرا زمینی است اولی الامر منک یعنی در اسمان ها دنبالش نگرد در بین شماست.

سلام علیکم

دوست عزیز ، جناب خیمه گاه ، واقعا جالب است که تا این حد گزارش دادن پستها برایتان دلچسب است و البته طبق کلام خودتان در این امر ید طویلی دارید ، لیکن بهتر است ابتدا گزارشی از احوال و گرفتار خودتان ارائه دهید ، چون شدیدا در هاله ای از تضاد و ضد و نقیض به سر می برید .

جناب ، شما یک ادعایی کردید بدون منبع :

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
[=garamond]مسلمانان به چهار چيز استناد مي كنند : قران، سنت،اهل بيت و عقل


و آنچه از سخنان شما بر می آید اینست که استنباط فقهی مد نظرتان است ، خب برادر کدام فقیهی این ادله اربعه شما را می پذیرد ؟ کدام فقیهی این ادله را آورده است ؟

اصلا برادر من شما می دانید ادله اربعه چیست ؟

همینطوری از خود حرف زدن ساده است ، و بعد هم نمی دانم که با کدام منطق می فرمایید :

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
شما بايد براي رد اين نظريه برهان بياوريد

اولا این سخن شماست و فرضیه ای بیش نیست ، چه کسی مهر نظریه بر آن زده است ؟

ثانیا شما یک جا بیاور که مذهبی از مذاهب فقهی اهل سنت ، عقل و اهل بیت را جز منابع استناد و استنباط آورده باشد .

برهانی هم که من آورم سیره ائمه فقهی شما اهل سنت است ، از امام اعظم ابو حنیفه بگیر تا الخ . اگر هم دلیل خواستی می توانی به کتاب منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى‌ تالیف محمد ابراهیم جناتی مراجعه کنی ، در آنجا نظرات و آراء بزرگان فقهی اهل سنت آمده است ( حالا ببینم باز می گویی من فقه و کلام رو اشتباهی گرفتم ؟ داداش این شما هستی که یه جا از کلام می گی و یه جا از فقه !!! )

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
جناب بنده مانده ام كه شما اين همه اطلاعات را از كجا آورده ايد براي خودتان مي بريد و مي دوزيد

شما رسما اعلام کن که این اطلاعات غلط است ، آنوقت می گویم که از کجا آورده ام :ok:

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
اولا كه اشاعره هم به منطق اعتقاد دارن د اما نقل را در اولويت قرار مي دهند

طبق سخن خودتان بحث فقه است ، نه کلام ! پس پاسخ این سخن بماند به وقت خودش ( به هر حال شما یک چیزی می گویی و بعد وقتی جواب میگیری می فرمایی که خارج از بحث است ! )

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
اولا مي فرماييد قياس حاكم هست، خوب بنده به شما مي گويم اين قياس بر چه منتطقي هست؟

سوال شما را با سوال جواب می دهم : آیا قیاس فقهی همان قیاس منطقی است ؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
متاسفانه هر جور كه دلتان مي خواهد مطالب را انتقال مي دهيد بدون سند و مدرك سپس مي گوييد كه سند بياوريد شما براي ادعايتان هنوز يك سند نياورده ايد پس چرا ديگران را متهم مي كنيد

دوست عزیز ، اگر کسی کمترین آشنایی با فقه اهل سنت داشته باشد می داند که عقل در نظر هر چهار امام اهل سنت جایگاهی ندارد ، نفرمایید که از این بی اطلاع هستید !

ثانیا شما برای ادعایتان سندی ارائه کرده اید ؟

ثالثا طبق منطق بسیار غنی خودتان به شما می گویم : شما بايد براي رد اين نظريه برهان بياوريد !

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
شما اصل جمله من را بياوريد بعد بفرمايد بنده چه ادعايي داشتم


ادعا داشته اید که مسلمانان به چهار چیز استناد می کنند : کتاب ، سنت ، عقل و اهل بیت !

هرچند قبلا هم آوردم ولی نخواستید ببینید !

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
اقاي عزيز شما اين اجماع را براي ما معنا بكن كه چيست و به چه مي گويند و در چه حالي هست بعد براي خودتان شهسواري كنيد


اجماع مورد اتفاق شیعه و سنی است ، لیکن در اصل مفهوم تفاوت وجود دارد ، امام محمد غزالی در کتاب المستصفی اجماع را اتفاق نظر امت محمد بر امری دینی تعریف می‌کند ، البته می گوید که نیازی نیست همه امت اجتماع داشته باشند ، بلکه اجماع مجتهدین و صاحبنظران و اهل حل و عقد کافی است .

خب حالا شما بفرما به چه دلیلی و بر خلاف بزرگان مذهب خودتان ، اجماع را از منابع استناد حذف کرده اید و به جای آن اهل بیت را قرار داده اید ؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
مثل اينكه جناب عالي تعمد در اتهام داريد و از اين كار نيز لذت مي بريد

مثل اینکه شما هم تعمد در تکرار سخنان خودتان دارید ، به جای تکرار مکررات شما یک منبعی برای ادعایتان بیاور که آن چهار چیز منبع استناد مسلمانان است .

بالغ بر چند بار !!!!!!!!!! این سخن را تکرار کرده اید که تو تهمت می زنی .

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
جناب ميشه بفرماييد معتزله ها در كدام فقه هستند؟

اولا چه ربطی به بحث داره ؟ ثانیا به گفته خودتان اینجا بحث فقه است و نه کلام !

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
باز هم معتزله و اشاعره را فاكتور گرفته ايد و باز هم ادعا كرده ايد

در مرحله اول از خود شما و در مرحله بعد از همه عزیزان درخواست دارم که یک نگاهی به متنی که ایشان این سخنشان را در پاسخ به آن نوشته اند بیندازند ، ببینند اصلا بنده فاکتورگیری کرده ام ؟!!

عزیزم ، میشه اول حرف منو بخونی بعد از خودت ابراز فضل نمایی ؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
اين هم در نوع خودش بسيار جالب و خنده دار بود و كسي را كه مورد استناد قرار ندهند را چگونه بر او اجماع مي كنند

شما مي گويي اهل بيت مورد استناد هستند اما اجماع ندارد اخر اين دگر چه مدلي هست من نمي دانم

عزیزم ، شما حالتون خوبه ؟؟؟ معلوم هست چی میگی ؟ کجای حرف من در این قسمت مربوط به اجماعه ؟ شما با بهره جویی از کدام قوه عالیه تان توانستید بحث اجماع را خارج کنی ؟

بحث من در اینجا منبع سنت در فقه اهل سنت بود که اگر گروه حنابله و یا شافعی به سخن حضرت علی استناد می کنند ، نه به خاطر اینست که ایشان از اهل بیت است ، بلکه به خاطر صحابی بودن ایشان است ، چرا که اساسا اهل بیت مورد استناد اهل سنت نیست ، چه در کلام و چه در فقه !

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
در صورتي كه براي ادعايتان منبع نداديد هيچ اتهاماتي هم زديد كه انها را رد كردم

:ghash:

برادر من ، شما کجا حرف مرا رد کردید ؟ مثلا اثبات کردید که عقل و اهل بیت مورد استناد فقه اهل سنت است ؟ یا مثلا اجماع از منابع و ادله فریقین نیست ؟ شما کجای این سخنانتان را ردیه می دانید ؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
حالا بنده به شما مي گويم اگر اينچنين بخواهيد ادامه دهيد و اتهام بزنيد ناگزيم گزارش كنم


دوست عزیز ، من شما را از انجام هیچ کاری منع نمی کنم ، لیکن این سخن فقط عجز و زبونی را می رساند و تهدیدی است که فقط خودتان را خوشحال می کند ! یه چیزی در باب اعتماد به نفس کاذب .

اگر به این نتیجه رسیده اید که نوبت گزارش دادن است ، بفرمایید و گزارش دهید . لیکن قبل از گزارش دادن منبعی هم برای ادعایتان بیاورید بد نیست ( صرفا جهت اطلاع ! )

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
اگر علاقه اي به تجسس در امور مردم داريد مي توانيد برويد به مدير سايت بگوييد يك بخش اضافه كند به نام صندلي داغ بعد انجا با ديگران بحث كنيد كه شما كه هستيد و يا چه هستيد و ان عقايد شما باطل هست و يا نيست و انچه ما مي گوييم درست هست و يا نيست

خیر دوست عزیز ، به بنده اصلا ربطی ندارد که شما کیستی و عقیده ات چیست و غیره و ذلک . لیکن به شما توصیه می کنم که از توهم تفتیش عقایدتان توسط سایرین بیرون آیید ، فکر نکنم کسی بخواهد از شما بداند و یا بخواهد با عقیده تان آشنا شود ، این یک قاعده بحث است که ما کف صحبت را تعیین می کنیم و سعی می کنیم که به یک سقف صحبت برسیم ! ولیکن حیف ............

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
متاسفانه شما آنچيزي را كه در دل داريد را به همه نسبت مي دهيد بعد مي فرماييد ديگران بي خرد هستند و سعي در پافشاري دارند

سعی در پافشاری دارید ، هنوز هم می گویم ، لیکن من به کسی نسبت بی خردی ندادم ، نمی دانم شما چرا اینقدر جالب نتیجه می گیری ؟

آیا در همان اسلامی که از آن می گویی نیامده که بر مردم افترا نبندید ؟ آیا ائمه اربعه شما به شما نگفته اند که دروغ بستن بر افراد جایز نیست ؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
جناب بنده نيازي ندارم كه كسي اهل سنت را براي تعبير و تفسير كند بنده از شما تقاقضا دارم به جاي تجسس در امور ديگران كمي به نوشته هاي خود تعمل و تدبر بفرماييد تا به ناحق به كسي تهمت نزنيد،

دوست عزیز ، اگر اندکی در نوشته های بنده تامل می کردید ، دیگر اینقدر نمی گفتید من تهمت می زنم ، می توانید یه دوتا از آن تهمت های خیالی که از آن سخن می رانید را بیاورید ؟؟؟؟؟

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
متاسفانه شما بعد از زدن اين همه پست زدن من هنوز درنيافته ايد كه بنده از فقه مي گويم

خب !!! خب شما برای ما بیاور که جایی فقه اهل سنت عقل را منبع قرار داده است ، شما جایی برای بنده بیاور که اهل بیت مورد استناد قرار گرفته است ( آنهم توسط اهل سنت )

kheymegahabalfazl;362218 نوشت:
متاسفانه اينجا به جاي بحث علمي به كرسي هاي انحرافي نشته ايد

نمی دانستم اگر به شما تذکر دهم که گفته تان را اصلاح کنید تا این قدر برایتان سخت باشد ، که بنده را به انحراف متهم کنید ، برادر عزیزم ، تهمت انحراف زدن به کسی بسیار سنگین است ، تنها یک سخن : [=courier new]هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ

موضوع قفل شده است