جمع بندی شیخ انصاری و ولایت مطلقه فقیه

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد کریم

هیمان;387873 نوشت:
آقای خراسانی در شرح مکاسب ج6ص387 از شیخ انصاری چنین نقل میکند:بالجمله هیچ دلیلی مبنی براینکه ولایت مطلقه فقیه مثل ولایت ائمه باشد نداریم و اطاعت فقیه مثل اطاعت معصوم باشد و کسی قایل به ولایت مطلقه فقیه باشد از خرط قتاده مشکل است

با سلام
مساله ولايت فقيه در اينكه مطلقه است ویا مقید به امور حسبیه می باشد اختلافی است مثلا ملا احمد نراقی چنانچه در عوائد الایام در مقاله ای توضیح داده است ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته وآنرا اثبات می کند ویا مرحوم صاحب جواهر در این کتاب گرانسنگ می فرماید: هر کس ولایت مطلقه فقیه را نپذیرد بویی از فقه نبرده است ویا مرحوم آیةالله خویی در آخرین نظراتی که در این رابطه داشته اند ودر کتاب منهاج الصالحین ج3ص365اظهار داشته اند ولایت مطلقه فقیه را می پذیرند.
لذا این مساله اختلافی است وبستگر دارد که ما نظر واستدلال کدام یک ار این بزرگواران را بپذیرم ولی در اصل ولایت فقیه حداقل در امور حسبیه اختلافی وجود ندارد.

پس شیخ انصاری بویی ار فقه نبرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما با استدلال نظر شیخ را رد کنید نه اینکه اقوال را مطرح کنید؟؟ نمیدانم یا نمیتوانم گفتن هم بد نیست خودتان جواب بگید نه اینکه سرج کنید

هیمان;388042 نوشت:
پس شیخ انصاری بویی ار فقه نبرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما با استدلال نظر شیخ را رد کنید نه اینکه اقوال را مطرح کنید؟؟ نمیدانم یا نمیتوانم گفتن هم بد نیست خودتان جواب بگید نه اینکه سرج کنید

دوست عزیز بنده حداقل وظیفه خود می دانم که با کپی پیست به عزیزان جواب ندهم ودر موضوع فوق نیز با در همین سایت با عناوین مختلف بحث کرده ایم ولی در توضیح وجواب فرمایشات حضرتعالی باید عرض کنم ما در عظمت وشخصیت والای علمی ومعنوی شیخ انصاری شک وتردیدی نداریم وحقی که بیش از یک قرن است که ایشان به گردن حوزه دارند وطلاب جیره خواران نظرات علمی در فقه واصول ایشان هستند.
مقصود این بود که مساله ولایت فقیه امری اختلافی بین فقهاء است واز آنجایی که فقهاء شیعه در ابراز نظر واستنباطات خود آزاد هستند وخود را موظف می دانند نهایت تلاش خود را در برای رسیدن به مطلب حق انجام دهند وما به هیچ وجه قصد ومنظوری از نقل کلام صاحب جواهر نداشتیم وصرفا در مقام ارائه نظرات فقهاء بودیم .
ما نظر شما در اینکه شیخ انصاری وحتی بعضی فقهاء دیگر در عصر ما وفقهایی که از دنیا رفته اند وولایت مطلقه را قبول نداشتند تایید کردیم ودر مقابل بعضی دیگر را که به شدت پایبند به ولایت مطلقه وانتقال وافاضه اختیارات معصوم به مجتهد جامع شرایط را نام بردیم.
به هر حال این مساله امری اختلافی بین فقهاء است ودر این میان ما نیز در صورت توانایی برای بررسی دلایل موجود از قرآن واحادیث در باب ولایت فقیه می توانیم خود به نظری که از دلایل بر می آید برسیم ودر صورت عدم این امر تابع یکی از این دو نظر با مطالعه دلایل طرفین باشیم که در مورد موضوع فوق نیز کتب عربی وفارسی متعددی نوشته شده است که می توان به آنها مراجعه کرد مانند:
1-متاب ولایت فقیه در 4جلد از مرحوم آیت الله منتظری
2-کتاب ولایت فقیه از امام خمینی (ره)
3-کتاب ولایت فقیه آیةالله جوادی آملی
4-منهاج الصالحین از آیةالله خویی ج3ص466
وکتب دیگری که در باب حکومت اسلامی وولایت فقیه نگارش یافته است از جمله کتابی با نام پاسخ به سوالات دانشجویان با موضوع ولایت فقیه وحکومت اسلامی که نهاد رهبری در دانشگاهها این کتاب را منتشر کرده است وخیلی مفید می باشد وبه صورت پرسش وپاسخ است.

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب




کریم;387880 نوشت:
یا مرحوم آیةالله خویی در آخرین نظراتی که در این رابطه داشته اند ودر کتاب منهاج الصالحین ج3ص365اظهار داشته اند ولایت مطلقه فقیه را می پذیرند.

حقیر تازه بحث ولایت در اسلام رو شروع کرده ام لذا نظر نمیدهم اما حرفی دارم:

1. آیاحضرت آقا وحید بزرگ شاگرد حضرت آقا خویی، ولایت مطلقه را قبول دارد؟
2. نظر شیخ انصاری را لطفا بفرمایید که آیا واقعا مخالف ولایت مطلقه بوده یا خیر؟

تشکر

هیمان;387873 نوشت:
آقای خراسانی در شرح مکاسب ج6ص387 از شیخ انصاری چنین نقل میکند:بالجمله هیچ دلیلی مبنی براینکه ولایت مطلقه فقیه مثل ولایت ائمه باشد نداریم و اطاعت فقیه مثل اطاعت معصوم باشد و کسی قایل به ولایت مطلقه فقیه باشد از خرط قتاده مشکل است(مضمونا نقل کردم)
لطفا مستند و بدون مغالطه باشد

سلام
خدا رحمت کند علمای اسلام را
این نظر ایشان بوده است
نظر دیگر علما هم ممکن است خلاف آن باشد
دلیل را که نیاوردید
والله الموفق

بسم رب الشهداء
پاسخ آیت الله هادوی تهرانی به این شرح است:


ولایت مطلقه که در آثار فقهی گذشته از آن به ولایت عامه فقیه نیز یاد شده است، به معنای ثبوت ولایت فقیه در تمام دایره ای است که در آن ولایت نبی خاتم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام ثابت بوده و می باشد.


به دیگر بیان، ولایت مطلقه فقیه که اکثریت قریب به اتفاق فقها به آن باور داشته و دارند، به معنای ثبوت ولایت فقیه بر همه­ی آحاد جامعه و در تمام امور ولایی و حکومتی است. پس نه موردی از موارد امور حکومتی از شمول ولایت فقیه خارج می شود و نه کسی از این دایره خارج است.
با این وصف، اگر فقیه عادل دارای کفایت، حکمی را با شرایط آن که مهم ترین آن رعایت مصلحت است، صادر کند بر همه­ی آحاد جامعه حتی سایر فقهای عادل با کفایت و حتی خود این فقیه، عمل به آن حکم لازم است.

ولایت از آن خداوند متعال است و خداوند این ولایت را به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم اهل البیت علیهم السلام اعطا فرموده است و در دوران غیبت این ولایت از سوی معصومین (ع) به فقهای عادل دارای کفایت اعطا شده است.

با این وصف، ولایت فقیه امتداد ولایت امامان معصوم و نبی خاتم صلی الله علیه و آله می باشد. یعنی همان ولایت تشریعی که به نبی خاتم (ص) و امامان معصوم (ع) از سوی خداوند اعطا شده است، در دوران غیبت برای فقیه عادل با کفایت ثابت است.



ببخشید ما عادت به نقل و جستجو از سایت "اسلام کوئست" داریم!
:ok:

و در ادامه....

برای درک فرق بین ولایت فقیه با ولایت مطلقه فقیه بیان چند امر ضروری است:

الف. معنای ولایت: ولایت در زبان عربی از ماده «ولِِی» به معنای نزدیکی و قرب است [1] برای لفظ ولایت غیر از این معنا دو معنای: 1. سلطنت و چیرگی 2. رهبری و حکومت ذکر شده است [2] .


ب. معنای ولایت فقیه:

همانطور که گفته شد ولایت به معنای والی بودن، مدیر بودن و اجرا کننده است و اگر گفته می شود: «که فقیه ولایت دارد؛ یعنی از سوی شارع مقدس، تبیین قوانین الاهی و اجرای احکام دین و مدیریت جامعه اسلامی در عصر غیبت بر عهده فقیه جامع الشرایط است [3] ».

البته عده ای در این معنا مفهوم «آقایی»، «ریاست» و «سلطنت» را ادعا کرده اند که بیانگر چیرگی «ولی» بر «مولی علیه» است. حال آنکه مقصود از آن: «سرپرستی امور «مولی علیه» و اداره شئون او است که نوعی خدمت به «مولی علیه» است» [4] .


ج. معنای مطلقه بودن ولایت فقیه:


در فقه؛
ولایت بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل [5] ، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهده پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جدی پدری با توجه به مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند.


همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است.


ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و اداره شئون جامعه است؟

آن چه مسلم است این است که همه فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای اداره امور جامعه بگیریم به همان معنای ولایت مطلقه می رسیم.

ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و ... نیست بلکه نسبت به همه افراد و همه احکام و مطلق است.
مرحوم حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرمود: هر آنچه برای پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) از جهت ولایت و رهبری شان ثابت است،‌ عین همان امور برای فقیه هم ثابت است اما دیگر اختیارات آنها که از این جهت نیست برای فقیه هم ثابت نیست [6] .


مرحوم شیخ انصاری در مناصب فقیه جامع الشرایط می گوید:

«مناصب فقیه جامع الشرایط عبارت است از: 1. فتوا 2. حکومت (قضاوت) 3. ولایت تصرف در اموال و انفس» [7]و در ادامه می فرماید: «بله هر امری که مردم در آن به رئیسشان رجوع می کنند، به مقتضای این که فقها اولی الامر هستند، بعید نیست که در این امور قائل به رجوع به فقیه شویم». [8]

بله بعضی از فقهاء این وسعت اختیارات را برای فقیه قبول ندارند و فقط دو منصب فتوا و قضاوت را ثابت می دانند[9] .


با این بیان روشن شد که مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گستره فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی سرپرستان نیست.


یادآوری

عده ای متاسفانه از مفهوم ولایت مطلقه فقیه برداشت نامناسبی کرده اند و آن را هم ردیف «حکومت مطلقه»[10] و یا «آزادی مطلقه فقیه» [11] دانسته اند.
ولی با بیان قبل روشن شد که

اولا: منظور از ولایت مطلقه، و مطلق بودن ولایت این است که «فقیه باید همه احکام اسلام را تبیین کند (نه بعضی و در مورد برخی).

ثانیاً: در هنگام تزاحم احکام، فقیه جامع الشرایط باید حکم اهم را اجرا کند» [12]
و هرگز به این معنا نیست که ولی فقیه بدون در نظر گرفتن مصالح و احکام اسلام می تواند حکمی صادر کند و فرامینی مخالف با این امور صادر نماید.

[1] رازی، عبدالقادر، مختار الصحاح، (صحاح جوهری)، ماده ولی، ص 631، انتشارات الرسالة.
[2] همان؛ معجم الوسیط، ص 1058، انتشارات دارالدعوة.
[3] جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ص 463، انتشارات اسراء.
[4] هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 65، انتشارات خانه خرد.
[5] نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 22، ص 322، لوح فشرده جامع فقه اهل بیت(ع).
[6] إمام الخمینی، کتاب البیع، ج ‏2، ص 664.
[7] نفس المصدر، ص 654.
[8] انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب المحرمة، ج 3، ص 545.
[9] همان.
[10] ن ک: خوئی، سید ابوالقاسم، تنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج 1، ص 418، لوح فشرده جامع فقه اهل بیت(ع).
[11] ولایت و دیانت، ص 125،
[12] ولایت فقیه، ص 463، نشر اسراء.

به نظر حقیر با مطالعه زیاد، قبول ولایت فقیه مطلقه فرد غیر معصوم در زمان غیبت امام معصوم (ع) بدون اذن ایشان با دیکتاتوری هیچ فرقی نمی کند و مورد قبول نیست لطفا منبع از کتب قدیمی تر بیاورید برای اثبات این موضوع از علمایی قبل تر از ایت خویی (ره) بقیه که بعد انقلاب هستن ، نظر علما رو از کتب 100 سال به قبل لطفا بیارید:Gig::Sham:

بسم رب الشهداء

با توجه به این که برخی فقها قائل به التزام داشتن نسبت به ولی فقیه نیستند، آیا می توان ولایت او را انکار کرد؟


پاسخ آیت الله هادوی تهرانی به این شرح است:
هر چند اصل ولایت فقیه جزء مسلمات اسلامی است، ولی خصوصیات آن نیازمند اجتهاد یا تقلید از مجتهد است.
با این وصف، ولایت فقیه از امور تقلیدی و در زمره­ی امور غیر عبادی است و در حوزه­ی فقه سیاسی قرار می گیرد.


قبل از پرداختن به این موضوع، بیان این نکته ضروری است که تقلید باید بر اساس معیارها و ضوابط باشد، نه این که ما پیش فرضی برای خود داشته باشیم و سپس به دنبال دانشمندی باشیم که پیش فرض ما را تأیید کند. بدیهی است که به این رویکرد، تقلید گفته نخواهد شد.

اما با توجه به ابهامی که در پرسش شما وجود دارد، مواردی که احتمالاً مد نظر شما بوده، به اختصار بررسی خواهد شد:


1. اگر مرادتان آن باشد که آیا فقیهانی که منکر ولایت فقیه هستند، لزوماً باید دیدگاه خود را تغییر داده و معتقد به آن شوند که در پاسخ باید گفت: فقیهی که دارای شرایط اجتهاد است، اگر با رعایت اصول و ضوابط استنباط، به نظریه ای دست یافته باشد، نمی توان او را وادار کرد که از نظر خود دست بردارد، بلکه تنها می توان نظریه او را با استفاده از همان ضوابط استنباط، به چالش کشید و در صورت امکان، با منطق اجتهادی او را مجاب ساخت.


مقام معظم رهبری (حفظه الله) در این زمینه بیان می دارند که "اگر شخصی با پیمودن راه استدلال و استنباط، ولایت فقیه برای او ثابت نشد، نزد خداوند معذور است، اما نباید به گونه ای رفتار کند که باعث تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامی شود".[1]


آنچه عملاً در رفتار بیشتر فقهای دینی مخالف با نظریه ولایت مطلقه فقیه[2] می بینیم نیز جلوگیری از دامن زدن به اختلاف و گفت و گو در ارتباط با این موضوع تنها در محافل علمی است.

2. حتی بر فرض این که موضوع ولایت فقیه، موضوعی کلامی بوده که در آن صورت تقلید در آن معنایی ندارد، مقلدان مراجع محترمی که نظریه ولایت فقیه را قبول نداشته و یا با وجود قبول چنین ولایتی، فعالیت فقیه را تنها در گستره محدودی مورد پذیرش قرار می دهند، می توانند از باب رجوع به متخصص، نظریه این اندیشمندان را مطالعه کرده و آن را مورد پذیرش اجمالی خود قرار داده و از لحاظ تئوری مانند مراجع خود معتقد به ولایت فقیه نباشند،
اما در مقام عمل نباید دست به اقداماتی بزنند که وحدت جامعه اسلامی را تضعیف کند؛
زیرا اگر انسان نظامی را انکار می کند و در مراحل بالاتر با آن به مبارزه برمی خیزد، باید تشکیل نظامی بهتر از آن را به عنوان هدف در نظر بگیرد.

افرادی که به نظام مرجعیت و تقلید اعتقاد چندانی ندارند، شاید مدل های حکومتی دیگری که در جهان رایج است را به عنوان نظام جایگزین معرفی کنند، اما مراجعی که خود حاضر به تشکیل حکومت نیستند، آیا مقلدانشان، حتی اگر پشتیبان حکومت فقیه حاکم نباشند، می توانند انگیزه ای برای مبارزه با او داشته و چه هدفی را از این مبارزه دنبال خواهند کرد؟


3. اما اگر پرسشتان آن است که فقهایی که اصل ولایت فقیه را قبول داشته، اما نسبت به مصداق آن تردید دارند، چه تکلیفی در برابر او خواهند داشت؟


اگر معتقد باشیم که هر فقیهی که شخص ولی فقیه را قبول ندارد بتواند آزادانه به سرپیچی از فرامین حکومتی بپردازد، لازمه اش بروز هرج و مرج و از بین رفتن نظم عمومی است؛ چون هر فقیهی که حاکم است، ممکن است فقیهان مخالفی هم در برابر او وجود داشته باشد.


به نظر می رسد که ساز و کار در نظر گرفته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ظرفیت آن را دارد که اگر فقیه یا فقیهانی نسبت به برخی موضوعات، اعتراض داشته باشند، بتوانند آن را از راه قانونی پیگیری کرده و درخواست خود را مطالبه کنند.



[1]
خامنه ای، سید علی، اجوبة الإستفتائات، ج 1، ص 23، مسئله 64، دار النبإ للنشر و التوزیع، 1415 هـ ق.

[2] البته باید دانست که اصل ولایت فقیه در معنای محدودتر آن مورد پذیرش اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه بوده و گفت و گوها تنها در مقدار گستره آن است.

تبری;396286 نوشت:
آیاحضرت آقا وحید بزرگ شاگرد حضرت آقا خویی، ولایت مطلقه را قبول دارد؟

با سلام
مساله ولایت مطلقه فقیه امری اختلافی بین فقهاء است، این بحث قبلا همانطور که آیة الله جوادی آملی ذکر کرده اند در فقه بحث می شد وصاحب جواهر نیز در جلد21جواهر مطح کرده وبیان می کند که هر کس ولایت فقیه را قبول نداشته باشد طعم ومزه فقه را نچشیده است. اما امام خمینی (ره) این بحث را در عصر ما از فقه خارج کرده وبحثی کلامی کرد که در زیر مجمدعه بحث امامت مورد بحث قرار می گیرد.(جوادی آملی، ولایت فقیه) آیه الله وحید نیز مثل بعضی از فقهاء این مساله را قبول ندارند وبه ولایت مطلقه قائل نیستند. ولی اینکه ایجاد هرج ومرج واموری که موجب اختلال در نظام کشور شود از نظر ایشان نیز حرام است.
اما نکته دیگر که از فرمایش استاد جوادی آملی به دست می آید وقتی مساله ولایت فقیه مساله ای کلامی شد دیگر بخ دلایل فقهی ونقلی بسنده نمی کنند ودر اینجا ادله عقلی نیز کار گشا هستند وطبق ادله عقلی متعدد این مساله اثبات می شود.

تبری;396286 نوشت:
نظر شیخ انصاری را لطفا بفرمایید که آیا واقعا مخالف ولایت مطلقه بوده یا خیر؟

شیخ انصاری در مکاسب محرمه بحث ولایت را مطرح کرده اند ودر مورد ولایت فقیه می فرمایند: هر چه که به نظر امام معصوم متوقف باشد واحتکال دهیم که به نظر فقیه زمان(در حال غیبت) بستگی دارد واجب است که در آن مورد به فقیه مراجعه کنیم. دلیل این مدعا روایتی است که در آن آمده : من فقیه را حاکم قرار داده ام واین جعل حاکمیت همانند جعل حاکم منصوب در زمان پیامبر(ص) است بلکه می توان گفت: ظاهر این کلام معصوم ( جعلته حاکما) آن است که بر عموم مردم واجب است در تمام یامور حکومتی به او رجوع کنند...پس جمله جعلته حاکما به قضاوت اختصاص ندارد.(ممدوحی، حکمت حکومت فقیه، ص167به نقل از مکاسب محرمه شیخ انصاری، ص554)
این سخنان شیخ دلالت تام دارد بر اینکه ایشان ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند. البته در جاهای دیگر نیز مثل تصرف در اموال یتیم اشاره کرده اند که هر آنچه برای امام معصوم است در عصر غیبت برای فقیه نیز می باشد.(همان، ص168)

vahid.q;396311 نوشت:
به نظر حقیر با مطالعه زیاد، قبول ولایت فقیه مطلقه فرد غیر معصوم در زمان غیبت امام معصوم (ع) بدون اذن ایشان با دیکتاتوری هیچ فرقی نمی کند و مورد قبول نیست لطفا منبع از کتب قدیمی تر بیاورید برای اثبات این موضوع از علمایی قبل تر از ایت خویی (ره) بقیه که بعد انقلاب هستن ، نظر علما رو از کتب 100 سال به قبل لطفا بیارید

با سلام
دوست عزیز فرق که زیاد دارد، ولایت فقیه بر اساس فقه است ومنصوب از جانب معصوم است که استدلال آن از نظر شیخ انصاری نیز بیان شد که ایشان با توجه به جمله جعلته حاکما که در مقبوله ابن حنظله آمده است نشانگر این است که ولایت این فقیه فقط در قضاوت نیست بلکه در تمام امور مانند یک حاکم ولایت دارد اعم از امور دنیوی ودینی که در اینجا نظر برخی از فقهاء وعلما گذشته باز نقل می شود.
مرحوم ملا احمد نراقی که هم عصر با شیخ انصاری بوده است در کتاب عوائد الایام، بحث فی تحدید ولایة الحاکم، بعد از نقل احادیث دال بر ولایت وحاکمیت فقیه که 19 حدیث را مطرح می کنند می فرماید: تمام امری که در آنها پیامبر وامام به عنوان حاکم بر مردم وحافظان دین ولایت داشتند برای فقیه نیز این ولایت می باشد. مگر امری که با دلیل معتب راز تحت این ولایت خارج شده است، فلذا در تمام امور دنیا ودینی مردم که باید وجود داشته باشد ونمی توان آن را کنار گذاشت وظیفه فقیه رسیدگی به آنها وتصرف در آنها می باشد.(عوائد الایام، ص187-188)
صاحب جواهر وجعفر کاشف الغطاء علاوه بر فتوا دادن، قضاوت، اجرای احکام قضایی تصدی بسیاری از شئون اسلامی مانند: اجرای همه حدود الهی، سرپرستی اشخاص، اموال وحقوق بی سرپرست وبه طور نسبی سرپرستی واداره شئون مسلمانان از وظایف فقیه عادل است.( جوادی آملی، ولایت فقیه، ص277)
شهید اول می گوید: اجرای حدود وتعزیرات به دست امام ونماینده اوست ودر عصر غیبت به دست فقیه است.(حکمت حکومت فقیه، ص164، به نقل از دروس، ص66)
ابن حمزه ار فقهاء متقدم می گوید: اگر حکومتی برای مومنان پیش آمد در حالی که اما حضور نداشت، این حکومت به فقهای شیعه واگذار می شود.(همان، ص159، به نقل از وسیله، ص209)

اینها بخشی از اقوال فقهاء در مورد ولایت مطلقه فقیه است که البته اگر به همان کتاب حکمت حکومت فقیه مراجعه کنید بیشتر آشنا خواهید شد.

جمع بندی: ولایت فقیه از دیدگاه شیخ انصاری
سوال: مراد از ولایت فقیه چیست؟
جواب: بحث ولايت از اصول مهم اسلام است که این ولایت در اصل برای خداوند متعال است که سرپرستی بندگان خود را دارد وبر آنها اولویت دارد چه تکوینا که می تواند د راین عالم ومخلوقات خود هر تصرفی که بخواهد انجام دهد وچه تشریعا که برنامه ای کع برای رشد وترقی انسانها بیان می فرماید همه موظف به اجرا وعمل به آنها هستند.
خداوند این ولایت خود را که اولویت بر بندگان است به حجج وخلفاء خود که عبارت از پیامبران وائمه باشند تفویض می کند که در طول ولایت الهی وبه تبع ولایت خداوند آنها نیز بر بندگان ولایت دارند، فلذا همه موظف به اطاعت از آنها واجرای اوامرشان می باشند.
در زمان غیبت امام معصوم این ولایت برای حفظ احکام وحدود الهی وپیاده کردن معارف دینی به علماء ربانی وفقهاء از جانب معصومین داده شده است با توجه به احادیثی که علماء را وارثان انبیاء معرفی کرده ویا در حدیث امام صادق علیه السلام می فرماید:
ما آنها (علما وروات احادیث) را حاکم بر شما قرار دادیم. ویا در توقیع شریف امام عصر(عج) می فرماید در حوادث پیش آمده به روات احادیث ما مراجعه کنید.
(شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص484، ناشر: اسلامیه، تهران، 1395ق، چ دوم )
مجموع این احادیث که 19 حدیث می باشد، همراه با توضیح در کتاب عوائدالایام ملا احمد نراقی، ص186آمده است.
مراد از ترکیب کلمه ولایت وفقیه این است که این ولایت بر اساس فقه شیعه می باشد یعنی ولایت او از باب آگاهی واجتهاد او در فقه وتشخیص مصالح جامعه طبق فقه اسلامی است. واین طور نیست که مستبدانه ودیکتاتوری باشد.

سوال: آیا شیخ انصاری مخالف ولایت مطلقه فقیه است؟
جواب: شیخ انصاری بحث ولایت را در مکاسب محرمه بیان داشته است که از کتاب ایشان این مساله را بیان می کنیم.
ایشان می فرمایند: هر چه که بر نظر امام معصوم متوقف باشد واحتمال دهیم که به نظر فقیه زمان بستگی دارد واجب است که در آن مورد به فقیه مراجعه کنیم. ودلیل این سخن روایتی است که می گوید: من فقیه را حاکم قرار داده ام ...وظاهر این کلام آن است که بر عموم مردم واجب است در تمامی امور حکومتی به او مراجعه کنند، چنان که اگر در کلام هر سلطانی چنین جمله ای دیده شود تمام ملت خود را ملزم می دانند که در امور حکومتی به مراجعه کنند پس جمله إنی جعلته حاکما به قضاوت او اختصاص ندارد.
(ممدوحی، حکمت حکومت فقیه، ص167، به نقل از مکاسب محرمه، ص554)
این سخن صراحت در ولایت مطلقه فقیه دارد ومراد از ولایت مطلقه غیر از این هم نیست.

سوال: دیدگاه دیگر فقهاء بزرگ در این باره چیست؟
جواب: البته همه فقهاء معتقد به ولایت مطلقه فقیه نیستند ولی تعدادی زیادی هم از کلماتشان به دست می آید که این مساله را پذیرفته اند.
همانطور که آیة الله جوادی آملی در کتاب ولایت فقیه خود آورده اند:
طیفی از فقهاء ولایت فقیه را در فتوا دادن وقضاوت می دانستند. گروه دوم علاه بر این دو اجرای احکام قضایی وحدود الهی را نیز ار وظایف فقیه می شمردند. اما گروه سومی علاوه بر این سه مورد تصدی بسیاری از شوون جامعه اسلامی مانند: اجرا ی حدود الهی، سرپرستی اشخاص واموال وحقوق بی یرپرست را نیز از شؤونات فقیه می دانستند وبه این طریق سمت سرپرستی نسبی واداره شؤون مسلمین از وظایف فقیه عادل شمرده شد که از این میان مرحوم صاحب جواهر وکاشف الغطاء از طیف سوم بوده اند.( جوادی آملی، ولایت فقیه، ص277)
در واقع طیف سوم راه را برای بحث ولایت مطلقه فقیه هموار کردند وکم کم این بحث وارد فقه شیعه شد چون بخاطر کنار گذاشتن ائمه وبعد علماء اسلام از امور حکومتی تقریبا این بحث کم رنگ شده بود. وما می بینیم بعد از صاحب جواهر بحث ولایت مطلقه مطرح می شود حتی مرحوم ملا احمد نراقی که تقریبا با صاحب جواهر هم عصر بوده ولایت مطلقه پذیرفته چون در کتاب خود می گوید:
در تمامی اموری که پیامبر وامام (ع) ولایت داشته ومتصدی آن بوده اند بعد از ایشان فقیه در آن موارد ولایت دارد وباید حافظ آنها باشد.... وهمه امور دنیا ودینی که نمی توان از آنها صرفنظر کرد وظیفه فقیه تصرف ورسیدگی در آن امور می باشد.(عوائدالایام، ص187-188)

مضمون سخن شیخ انصاری در مورد ولایت فقیه را محقق کرکی گفته است.( رسائل کرکی، ج1، ص12)
اینها از فقهاء بزرگی هستند که ولایت مطلقه را پذیرفته اند ودر واقع مبانی فقه امروز شیعه نیز توسط صاحب جواهر وشیخ انصاری پایه ریزی شده والان در حوزه ها خوانده می شود. وبرای دیدن دیدگاه سایر فقهاء می توانید به کتاب حکمت حکومت فقیه از حسن ممدوحی مراجعه که در فصل پنجم دیدگاه فقهاء را مشروحا نقل کرده است.

سوال: چند کتاب در این زمینه معرفی کنید؟
جواب: کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده ولی کتابهای زیر شاید جامع تر وعلمی تر باشند وهمچنین قابل فهم:
1- ولایت فقیه از آیة الله جوادی آملی.
2- حکمت حکومت فقیه از حسن ممدوحی.
3- عوائد الایام بحث فی تحدید ولایة الحاکم از ملا احمد نراقی.
4- دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الحکومة الاسلامیة، از آیة الله منتظری.
5- ولایت فقیه وپاسخ به سوالات دانشجویان، نهاد رهبری در دانشگاهها

جمع بندی: ولایت فقیه از دیدگاه شیخ انصاری
سوال: مراد از ولایت فقیه چیست؟ ودیدگاه شیخ انصاری در این زمینه چیست وآیا با دیدگاه سایر فقهاء بزرگ تفاوت دارد؟
جواب: بحث ولايت از اصول مهم اسلام است که این ولایت در اصل برای خداوند متعال است که سرپرستی بندگان خود را دارد وبر آنها اولویت دارد چه تکوینا که می تواند د راین عالم ومخلوقات خود هر تصرفی که بخواهد انجام دهد وچه تشریعا که برنامه ای کع برای رشد وترقی انسانها بیان می فرماید همه موظف به اجرا وعمل به آنها هستند.
خداوند این ولایت خود را که اولویت بر بندگان است به حجج وخلفاء خود که عبارت از پیامبران وائمه باشند تفویض می کند که در طول ولایت الهی وبه تبع ولایت خداوند آنها نیز بر بندگان ولایت دارند، فلذا همه موظف به اطاعت از آنها واجرای اوامرشان می باشند.
در زمان غیبت امام معصوم این ولایت برای حفظ احکام وحدود الهی وپیاده کردن معارف دینی به علماء ربانی وفقهاء از جانب معصومین داده شده است با توجه به احادیثی که علماء را وارثان انبیاء معرفی کرده ویا در حدیث امام صادق علیه السلام می فرماید:
ما آنها (علما وروات احادیث) را حاکم بر شما قرار دادیم. ویا در توقیع شریف امام عصر(عج) می فرماید:
وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا فإنهم حجتي علیکم وأنا حجة الله علیهم،[1] در حوادث پیش آمده به روات احادیث ما مراجعه کنید. آنها حجت من بر شما هستند ومن حجت خدا برآنها هستم.
مجموع این احادیث که 19 حدیث می باشد، همراه با توضیح در کتاب عوائدالایام ملا احمد نراقی، ص186آمده است.
مراد از ترکیب کلمه ولایت وفقیه این است که این ولایت بر اساس فقه شیعه می باشد یعنی ولایت او از باب آگاهی واجتهاد او در فقه وتشخیص مصالح جامعه طبق فقه اسلامی است. واین طور نیست که مستبدانه ودیکتاتوری باشد.
شیخ انصاری بحث ولایت را در مکاسب محرمه بیان داشته است که از کتاب ایشان این مساله را بیان می کنیم.ایشان می فرمایند:
هر چه که بر نظر امام معصوم متوقف باشد واحتمال دهیم که به نظر فقیه زمان بستگی دارد واجب است که در آن مورد به فقیه مراجعه کنیم. ودلیل این سخن روایتی است که می گوید: من فقیه را حاکم قرار داده ام ...وظاهر این کلام آن است که بر عموم مردم واجب است در تمامی امور حکومتی به او مراجعه کنند، چنان که اگر در کلام هر سلطانی چنین جمله ای دیده شود تمام ملت خود را ملزم می دانند که در امور حکومتی به مراجعه کنند پس جمله إنی جعلته حاکما به قضاوت او اختصاص ندارد.[2]
این سخن صراحت در ولایت مطلقه فقیه دارد ومراد از ولایت مطلقه غیر از این هم نیست.
البته همه فقهاء معتقد به ولایت مطلقه فقیه نیستند ولی تعدادی زیادی هم از کلماتشان به دست می آید که این مساله را پذیرفته اند.
همانطور که آیة الله جوادی آملی در کتاب ولایت فقیه خود آورده اند:
طیفی از فقهاء ولایت فقیه را در فتوا دادن وقضاوت می دانستند. گروه دوم علاه بر این دو اجرای احکام قضایی وحدود الهی را نیز ار وظایف فقیه می شمردند. اما گروه سومی علاوه بر این سه مورد تصدی بسیاری از شوون جامعه اسلامی مانند: اجرا ی حدود الهی، سرپرستی اشخاص واموال وحقوق بی یرپرست را نیز از شؤونات فقیه می دانستند وبه این طریق سمت سرپرستی نسبی واداره شؤون مسلمین از وظایف فقیه عادل شمرده شد که از این میان مرحوم صاحب جواهر وکاشف الغطاء از طیف سوم بوده اند.[3]
در واقع طیف سوم راه را برای بحث ولایت مطلقه فقیه هموار کردند وکم کم این بحث وارد فقه شیعه شد چون بخاطر کنار گذاشتن ائمه وبعد علماء اسلام از امور حکومتی تقریبا این بحث کم رنگ شده بود. وما می بینیم بعد از صاحب جواهر بحث ولایت مطلقه مطرح می شود حتی مرحوم ملا احمد نراقی که تقریبا با صاحب جواهر هم عصر بوده ولایت مطلقه پذیرفته چون در کتاب خود می گوید:
در تمامی اموری که پیامبر وامام (ع) ولایت داشته ومتصدی آن بوده اند بعد از ایشان فقیه در آن موارد ولایت دارد وباید حافظ آنها باشد.... وهمه امور دنیا ودینی که نمی توان از آنها صرفنظر کرد وظیفه فقیه تصرف ورسیدگی در آن امور می باشد.[4]

مضمون سخن شیخ انصاری در مورد ولایت فقیه را محقق کرکی گفته است.[5]
اینها از فقهاء بزرگی هستند که ولایت مطلقه را پذیرفته اند ودر واقع مبانی فقه امروز شیعه نیز توسط صاحب جواهر وشیخ انصاری پایه ریزی شده والان در حوزه ها خوانده می شود. وبرای دیدن دیدگاه سایر فقهاء می توانید به کتاب حکمت حکومت فقیه از حسن ممدوحی مراجعه که در فصل پنجم دیدگاه فقهاء را مشروحا نقل کرده است.
منابع برای مطالعه:
1- ولایت فقیه از آیة الله جوادی آملی.
2- حکمت حکومت فقیه از حسن ممدوحی.
3- عوائد الایام بحث فی تحدید ولایة الحاکم از ملا احمد نراقی.
4- دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الحکومة الاسلامیة، از آیة الله منتظری.
5- ولایت فقیه وپاسخ به سوالات دانشجویان، نهاد رهبری در دانشگاهها


[/HR][1] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص484، ناشر: اسلامیه، تهران، 1395ق، چ دوم.

[2] . ممدوحی، حکمت حکومت فقیه، ص167، به نقل از مکاسب محرمه، ص554.

[3] . جوادی آملی، ولایت فقیه، ص277.

[4] . نراقی ملااحمد، عوائدالایام، ص187-188.

[5] . رسائل کرکی، ج1، ص12.


موضوع قفل شده است