شک در صحت حدیث امام صادق (ع)

تب‌های اولیه

87 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شک در صحت حدیث امام صادق (ع)

با عرض سلام
حدیثی از امام صادق (ع) را بشرح زیر در سایت شما دیدم:
از امام صادق(ع) آمده : خانه‌اي که در آن نام محمد، احمد... عبدالله و فاطمه باشد، فقر داخل آن نخواهد شد.
میخواستم بدانم درستی این حدیث تا چه حدی است چرا که خانواده هایی را دیده ام که یکی یا بیش از یکی از اسما فوق در آن خانواده بوده است اما در خانه آنها فقر بشدت وجود داشت به گونه ای که مهمترین مسئله زندگی آنان و بزرگترین غصه دائمی آنها فقر بوده، پس این حدیث چه میگوید؟؟؟!!!!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام

سلام علیکم؛
امام صادق(ع) : خانه‌اي که در آن نام محمد، احمد... عبدالله و فاطمه باشد، فقر داخل آن نخواهد شد.
(کافي، ج 6، ص 19)
الیته تنگی معیشت دغدغه بسیاری از خانواده های مومن و مذهبی هستش وقرار نیست با نامگذاری دینی افراد به ثروت مادی انبوهی دست پیدا کنند همین که یک فرهنگ دینی مبتنی بر تلاش و کوشش وقناعت و دست جلوی دیگران دراز نکردن را داشته باشه خودش آدم بسیار ثروتمندی هستش.

با سلام
آخه استاد پیام عزیز دل، برادر من، اینم شد جواب ؟!!!!!!!
چرا رودربایستی می کنید از حقیقت و واقعیت که نمیشه فرار کرد، اتفاقا پذیرش حقیقت و اندیشه در مورد آن ما را بسوی کمال میبرد نه کتمان آن.
برادر من خود شما هم مثل همه مردم میدانید که این حدیث درست نیست، اینو که نمیشه برعکس جلوه داد یا چشم بروی آن بست یا باجوابی نادرست و ببخشید آبکی روز روشن را کتمان کرد و گفت نخیر الان شب است، لطفا پاسخ سئوال را بدرستی بفرمایید. متشکرم

با پوزش این را هم اضافه می کنم که لطفا تعریفی صحیح از فقر ارائه دهید ما که فکر می کنیم اگر درامدمان به زندگی حداقلی و با حداقل خوردو خوراک و پوشاک و تحصیل و مسکن و غیره نرسد میشویم فقیر و فقر شامل حالمان میشود خود دولت هم که کار را راحتتر کرده و یک خط فقر گذاشته و زیر آن خط فقیر محسوب میشود حال خود شما چند خانواده سراغ دارید که زیر خط فقر باشد و یکی ازین اسما در آن خانواده باشد اگر هم سراغ ندارید، تشریف ببرید به مناطق محروم و این مسئله را بسیار ملاحظه نمایید. و لطف نمایید پاسخ مرا نه با تعصب بلکه با منطق دهید
با تشکر

[="Tahoma"][="Navy"]

mehrdaad.;900304 نوشت:
ا عرض سلام
حدیثی از امام صادق (ع) را بشرح زیر در سایت شما دیدم:
از امام صادق(ع) آمده : خانه‌اي که در آن نام محمد، احمد... عبدالله و فاطمه باشد، فقر داخل آن نخواهد شد.
میخواستم بدانم درستی این حدیث تا چه حدی است چرا که خانواده هایی را دیده ام که یکی یا بیش از یکی از اسما فوق در آن خانواده بوده است اما در خانه آنها فقر بشدت وجود داشت به گونه ای که مهمترین مسئله زندگی آنان و بزرگترین غصه دائمی آنها فقر بوده، پس این حدیث چه میگوید؟؟؟!!!!

سلام
منظور روایت تاثیر چنین اسامی در دفع و رفع فقر است اما نه بعنوان علت تامه
مثل اینکه بگوییم اگر کسی تلاش کند دچار فقر نمی شود با اینحال بسیارند تلاشگرانی که فقیرند
مفهوم جمله اینستکه تلاش در رفع فقر موثر است اما علت انحصاری نیست
ا علیم[/]

جمله ای که خود بسیار واضح ، روشن و صریح است شما چرا منظور برایش قائل میشوید.
این جمله به شکلی که شما مطرح کردید مطرح نشده، خانه ای که در آن نامهای .... باشد، فقر به آن داخل نخواهد شد. قسمت دوم جمله کاملا صراحت دارد و روشن بیان شده نکته مبهم و نهفته ای در آن نیست که شما بخواهید منظورش را توضیح دهید اگر میخواست مطابق نظر شما باشد باید این می بود : خانه ای که این نامها درش باشد، به احتمال زیاد با فقر مواجه نمی شود. یا کمتر ممکن است فقر داخل آن شود. اما جمله صراحتا میگوید فقر داخل آن نخواهد شد. من نمیدانم جمله ای با این وضوح و صراحت را جرا برایش منظور می تراشید ، این جمله تمام خانه هایی که این ویژگی را دارد در بر می گیرد و منظور از کلمه فقر و کلمه خانه و کلمه داخل نشدن هم نیاز به تفسیر و منظوریابی ندارد، برادر محترم بدون شک پاسخ شما را خیلی ها می بینند و نسبت به آن عکس العمل قبول یا رد آن در ذهنشان شکل می گیرد، چه کسی درین دنیا منظور این جمله روشن را نمی فهمد که شما برایش معنی می کنید و چه کسی با برخورد به این جمله بی آنکه بداند از کیست، خواهد گفت این جمله نیاز به تفسیر دارد؟؟!!!!

mehrdaad.;900430 نوشت:
با سلام
آخه استاد پیام عزیز دل، برادر من، اینم شد جواب ؟!!!!!!!
چرا رودربایستی می کنید از حقیقت و واقعیت که نمیشه فرار کرد، اتفاقا پذیرش حقیقت و اندیشه در مورد آن ما را بسوی کمال میبرد نه کتمان آن.
برادر من خود شما هم مثل همه مردم میدانید که این حدیث درست نیست، اینو که نمیشه برعکس جلوه داد یا چشم بروی آن بست یا باجوابی نادرست و ببخشید آبکی روز روشن را کتمان کرد و گفت نخیر الان شب است، لطفا پاسخ سئوال را بدرستی بفرمایید. متشکرم

سلام دوست من؛
ممنون از شرکت شما در بحث، ببخشید منظور خودتون را می تونید بیشتر تو ضییح بدید. آیا این برداشت از سخنان شما درست است که این روایت میگه اسم دینی رو بچه ات بگذار و پول دار شو و اگر تعدای گذاشتند و حالا از طبقه ثروتمند جامعه نیستد یعنی این روایت نا صحیح است؟

https://library.tebyan.net/658/Viewer/Text/92084/1برای مطالعه بیشتر و آشنا شدن با تعبیر فقر و ثروت د رمفاهیم دینی

پیام;900464 نوشت:
سلام دوست من؛
ممنون از شرکت شما در بحث، ببخشید منظور خودتون را می تونید بیشتر تو ضییح بدید. آیا این برداشت از سخنان شما درست است که این روایت میگه اسم دینی رو بچه ات بگذار و پول دار شو و اگر تعدای گذاشتند و حالا از طبقه ثروتمند جامعه نیستد یعنی این روایت نا صحیح است؟

ببخشید
جناب پیام این حدیث را من نگفتم که بخواهم منظورم را از آن بگویم شما بهتر است این سوال را از امام صادق بفرمایید نه از من ، من فقط جمله صریح و روشن را ذکر کردم و گفتم در واقعیت چنین نیست. وسلام.

mehrdaad.;900470 نوشت:
جناب پیام این حدیث را من نگفتم که بخواهم منظورم را از آن بگویم شما بهتر است این سوال را از امام صادق بفرمایید نه از من ، من فقط جمله صریح و روشن را ذکر کردم و گفتم در واقعیت چنین نیست. وسلام.[/quote
بنده توضیح روایت را خدمتتون عرض کردم ، بهتره مقاله ای که آدرس آن داده شده را مطالعه بفرمایید وبا کاربرد فقر وثروت در روایات بیشتر آشنا بشیم .
اگه باز هم سوالی بود در خدمتم.

برای آشنایی بیشتر با معنی روایت می شود به گروندگان به دین اسلام نگریست که عموما فقرا ومستضعفان جامعه بودند چنانکه پس از آن نیز حامیان وجانثاران دین همین قشر نیازمند از جهت مادی بودند اما با داشتن ایمانی قوی و محکم و با تربیت یافتگی از آموزه های قناعت وصبوری در برابر مشکلات دنیا، اسباب استیلای اسلام بر جهان را فراهم کردند.

برای دیدن توضیح بیشتر به لینکی که در کنار این جمله بود: "مطالعه بیشتر و آشنا شدن با تعبیر فقر و ثروت د رمفاهیم دینی" مراجعه کردم که با پیغام ارور مواجه شدم

با پوزش پاسخ شما ربطی به سوال ندارد و جوابگوی سوال نمی باشد
یک حدیث واضح و روشن که مطلبی را کاملا واضح مثل یک قانون بیان میکند و موارد نقض بسیار آن در جامعه که بما میگوید حدیث درست نیست و این قانون شامل حال بسیاری از خانوادهها نشده است. دیگر شما چه پاسخی دارید بگویید چون یا باید بپذیرید حدیث نادرست است و جامع نیست یا باید اثبات بفرمایید طبق این حدیث در جامعه تمام خانوادههایی که این نامها را دارند فقر به خانه شان داخل نشده. وسلام. دیگر توضیح فقر و ثروت و این داستانها چه ربطی به حدیث دارد؟
بسیاری از احادیث هستند که بطور واضح و روشن و بدون نیاز به تفسیر قانونی را مطرح می کنند که اکثرا چون مربوط به جهان آخرت میباشند بررسی صحت آن مقدور نیست اما اگر مربوط به این دنیا باشد و موارد نقضی در دنیا نسبت به آن حدیث مشاهده شود مشخص میشود آن حدیث درست نیست. اینکه واضح و بدیهی است و نیاز به بحث ندارد مگر آنکه شما به هیچ طریقی نخواهید حقیقتی که بز خلاف معتقدات شماست بپذیرید که خب باید گفت نپذیرید و اصلا بگویید دروغ است حقیقت که عوض نمی شود.

mehrdaad.;900622 نوشت:
یک حدیث واضح و روشن که مطلبی را کاملا واضح مثل یک قانون بیان میکند و موارد نقض بسیار آن در جامعه که بما میگوید حدیث درست نیست و این قانون شامل حال بسیاری از خانوادهها نشده است. دیگر شما چه پاسخی دارید بگویید چون یا باید بپذیرید حدیث نادرست است و جامع نیست یا باید اثبات بفرمایید طبق این حدیث در جامعه تمام خانوادههایی که این نامها را دارند فقر به خانه شان داخل نشده. وسلام. دیگر توضیح فقر و ثروت و این داستانها چه ربطی به حدیث دارد؟

سلام بنده هم همین عرض را دارم خدمتتون که کاملا حدیث واضح است و نمی توان فقر را صرفا فقر مادی دید بلکه برای درک بهتر معنی واژه فقر وغنا و دیدن کاربرد روایات متوجه می شویم داشتن یک خانواده مذهبی و با تربیت دینی، آدم را با مفاهیم ارزشمند معنوی آشنا میکنه که در آن آموزه ها صبر و قناعت و تلاش بیشتر هم وجود دارد و با کوشش و تلاش بیشتر و توکل به خدا از فقر بیشتر و بیشتر دور میشه .
وبازهم خدمتتون عرض می کنم که تاریخ گواه این مسئله است که طبقه محروم جامعه بیشترین یاران همه انبیا بودند وقرار نبوده با چند نامگذاری دینی یکدفعه زندگیشون از جهت اقتصادی از اینرو به اون رو بشه، این تفکر و اندیشه دینی حاکم بر آن خانواده است که با نامگذاری پیشوایان دینی(پیامبران وامامان)اونها را به تلاش و کوشش اجتماعی، اقتصادی و... رهنمون میکنه.

سلام.
در فرهنگ دینی ، هر کلمه ای معنای خاص خودش را دارد.
دین و ارتباط با مبدأ و معاد ، "معنا"ی خاصی به زندگی می بخشد.

از نظر دینی ، مال دنیا تا جایی ارزش دارد که باعث تأمین نیازهای معقول انسان شود . بیشتر از آن حد ، ورز و وبال است.

پیامبر با یکی از اصحاب در مسافرت بودند. به روستایی رسیدند. به مردم آنجافرمود: ما گرسنه ایم. ما را مهمان کنید. مردم گفتند: ماآذوقه کم داریم و نمیتوانیم شمارا مهمان کنیم پیامبر و دوستش از روستا بیرون آمدند. پیامبر برای آن مردم دعا کرد و فرمود: خدایا اینقدر بهشان مال بده که ندانند آنرا چکار بکنند.
به روسنای دیگری رسیدند. آنها پیامبر را میهمان کردند. پیامبر برایشان دعا کرد و فرمود: خدایا فقط به اندازه رفع نیازشان بهشان مال بده.
دوستش با تعجب پرسید: برای آنهایی که ما را میهمان نکردند آن دعا و برای اینها این دعا را کردید؟
پیامبر فرمود: بله. مال در حد لازم ارزش دارد. بیشتر باشد عذاب است. آن دعای اول در حقیقت نفرین بود.
(نقل به مضمون)

پس منظور حدیث شما این است که فرد نیازهای معقولش تامین میشود و محتاج کسی نمی گردد. نه اینکه مثلا حساب بانکی اش پر بشود و بهترین ماشین را داشته باشد و ...

با سلام
ظاهرا شما در جامعه ای دیگر زندگی میکنید و ندیدید مادر بیوه ای که غذا برای فرزندانش ندارد و از شدت فقر و استیصال نمیداند چه کند یا پدری که قادر به تهیه ساده ترین البسه برای فرزندانش نیست یا خانواده ای که با ماهی 500 هزار تومان زندگی میکند یا مادر و فرزندانی که با روزی 2 هزار تومان زندگی میکردند و نمونه های فراوان دیگر حالا یکی می فرماید منظور از فقر فقر معنوی است دیگری میگوید مال به حد نیازش خوبست بیش از آن بلاست دوستان محترم همان مقداری که میفرمایید به حد نیازش خوبه همان خط فقر است و بسیارند خانوادههایی که زیر این خط فقرند و از این نامها که در حدیث ذکر شده در خانواده شان دارند. حالا شما اگر می خواهید چشم بر روی واقعیت ببندید مختارید اما پیش خود گمان نکنید جواب معقول و خداپسندانه ای داده اید. ولی به نظر بنده درین سایت یا در سایت های مشابه هرکس مطابق پاسخی که میدهد در برابر خدا مسئول و پاسخگو باید باشد اینطور نیست که هر چه خواستیم بگوییم و کتمان و انکار کنیم و نادرست بگوییم و در برابر خداوند هیچ مسئولیتی نداشته باشیم. من هم از ادامه این بحث بخاطر عدم پاسخگویی و وارونه جلوه دادن حقیقت خودداری میکنم و جواب شما را به همان قادر بی همتا که مثل و مانندی ندارد و در صفاتش همتایی ندارد می سپارم . شما هم گمان کنید جواب درستی دادید. وسلام.

mehrdaad.;900781 نوشت:
ظاهرا شما در جامعه ای دیگر زندگی میکنید و ندیدید مادر بیوه ای که غذا برای فرزندانش ندارد و از شدت فقر و استیصال نمیداند چه کند یا پدری که قادر به تهیه ساده ترین البسه برای فرزندانش نیست یا خانواده ای که با ماهی 500 هزار تومان زندگی میکند یا مادر و فرزندانی که با روزی 2 هزار تومان زندگی میکردند و نمونه های فراوان دیگر حالا یکی می فرماید منظور از فقر فقر معنوی است دیگری میگوید مال به حد نیازش خوبست بیش از آن بلاست دوستان محترم همان مقداری که میفرمایید به حد نیازش خوبه همان خط فقر است و بسیارند خانوادههایی که زیر این خط فقرند و از این نامها که در حدیث ذکر شده در خانواده شان دارند. حالا شما اگر می خواهید چشم بر روی واقعیت ببندید مختارید اما پیش خود گمان نکنید جواب معقول و خداپسندانه ای داده اید[/quote
سلام خواهشمندم بحث را علمی دنبال بفرماید و سوأل اولیه خودتون را مورد توجه قرار بدید.
اگر با این دید نگاه بکنید حتما توی آفریقا و دیگر کشورهای فقیر هم دلیل فقرشون، نامگذاری هایشان می باشد.یعنی توی این دنیا هیچ غیر مسلمونی در فقر و نداری و گرفتاری زندگی نمی کنه؟
واقعا در این نوع نگاه، کشورهای که حق جهان سوم را می خورند کجاست؟لابد اسم آنچنانی گذاشتند و بعد با غارت دیگران پول دارشدند؟حتما هم حقشونه نوش جونشون.
خوبه برای قضاوت کمی جامعتر به قضیه نگاه کنیم.

متاسفانه شما سعی دارید هر طور شده از واقعیت فرار کنید، شاید فکر کردید حدیث ، حدیث قدسی بوده که اینطور بی ربط از آن دفاع می کنید، آنچه که بر من و هر کسی که آزادانه و به حق فکر میکند و هرگز بخاطر تعصبات چشم بر روی حقیقت نمی بندد ، مسلم است این است که شما بالا برید پایین برید این حدیث درست نیست، نه احتیاج به تفسیر دارد و نه نیاز به منظور تراشی دارد. مثل روز روشن است و موارد نقض بسیار دارد پس حدیث درستی نیست حالا یا متعلق به امام صادق نیست یا اگر متعلق به ایشان هم باشد باز هم غلط است. مشکل شما اینست که اصلا نمی بینید و نمی خواهید ببینید که حدیث چه گفته و بعد ببینید با واقعیت انطباق دارد یا خیر بلکه شما فقط می بینید که این حدیث را چه کسی گفته و بر آن اساس سعی می کنید هر طور که شده با واقعیت منطبقش کنید به همین دلیل هم وارد مباحثی میشوید که اصلا ربطی به حدیث ندارد.
نه آقا جان شما در اشتباهید، بجای آنکه ببینید که گفته ببینید چه گفته اگر این کار را بکنید مشکلتان حل میشود.
شما مرا به یاد فیلمی می اندازید که یک راننده مینی بوس عرب عراقی که تمام مسافرانش زوار ایرانی بودند و از کربلا برمی گشتند شروع کرد به زبان عربی بلند بلند گفت (خیلی عذر میخوام) : خواهر همه تان را فلان کردم و در آخر حرفش گفت صلوات. ایرانیان مسافر هم که ابتدا جمله ای عربی و سپس کلمه صلوات را شنیده بودند بخیال آنکه حتما طرف حرف مقدسی گفته همه به وجد آمدند و با اشتیاق صلوات فرستادند و چند نفری هم با دست و حرکاتشان و آفرین و مرحبا راننده را تشویق کردند چرا که آنان بر این گمان بودند که چون طرف عربی گفته و آخرش هم صلوات گفته حتما کلام مقدسی گفته و هرگز به معنای حرف راننده دقت نکردند . حالا شما هم چون گفته شده حدیث از امام صادق است دربست و بی توجه و تفکر به معنایش و میزان انطباقش با واقعیت سعی دارید آنرا درست جلوه دهید، حال آنکه ممکن است اصلا این یک حدیث مجعول باشد.
بقول معروف التماس تفکر

mehrdaad.;901217 نوشت:
مشکل شما اینست که اصلا نمی بینید و نمی خواهید ببینید که حدیث چه گفته و بعد ببینید با واقعیت انطباق دارد یا خیر بلکه شما فقط می بینید که این حدیث را چه کسی گفته و بر آن اساس سعی می کنید هر طور که شده با واقعیت منطبقش کنید به همین دلیل هم وارد مباحثی میشوید که اصلا ربطی به حدیث ندارد.

عرض بنده هم خدمت شما دقیقا همین است.

mehrdaad.;901217 نوشت:
نه آقا جان شما در اشتباهید، بجای آنکه ببینید که گفته ببینید چه گفته اگر این کار را بکنید مشکلتان حل میشود.

حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: «خُذ الحكمَةَ حَيثُ كانَتْ وَ انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال»،حكمت را هر جايي است فرا بگير و نگاه كن به آنچه گفته مي‌شود نه به گوينده سخن.) غرر الحكم و درر الكلم، ص 58.
سخنی است دقیق و حکیمانه

mehrdaad.;901217 نوشت:
شما مرا به یاد فیلمی می اندازید که یک راننده مینی بوس عرب عراقی که تمام مسافرانش زوار ایرانی بودند و از کربلا برمی گشتند شروع کرد به زبان عربی بلند بلند گفت (خیلی عذر میخوام) : خواهر همه تان را فلان کردم و در آخر حرفش گفت صلوات. ایرانیان مسافر هم که ابتدا جمله ای عربی و سپس کلمه صلوات را شنیده بودند بخیال آنکه حتما طرف حرف مقدسی گفته همه به وجد آمدند و با اشتیاق صلوات فرستادند و چند نفری هم با دست و حرکاتشان و آفرین و مرحبا راننده را تشویق کردند چرا که آنان بر این گمان بودند که چون طرف عربی گفته و آخرش هم صلوات گفته حتما کلام مقدسی گفته و هرگز به معنای حرف راننده دقت نکردند

عجب!!!

mehrdaad.;901217 نوشت:
بقول معروف التماس تفکر

در قرآن آیاتی است که هدف توصیه‌های الهی و تبیین آیات را تعقل و تفکر می‌داند، مانند: «ذلِکم وصَّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَعقِلون»انعام 151

سلام دوست گرامی
برخی احادیث نیاز به تفسیر دارند و ممکن است کلمات در آنها به معنایی غیر از معنای معمول به کار رود. به طور مثال، در حدیث معتبری از امام صادق (ع) آمده است ه زمین بر روی پشت ماهی است و ماهی روی شاخ گاو قرار دارد. امروزه می دانیم که منظور از ماهی، مواد مذاب زیر زمین و منظور از شاخ گاو، جاذبه زمین است:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/tr21594

حدیثی که فرمودید هم می تواند نیازمند تفسیر باشد. همانگونه که کارشناس محترم فرمودند، فقر می تواند معانی مختلفی داشته باشد.

عجب ...!!! ،جناب پیام استاد محترم قران و حدیث، شما مثلا" پاسخ دادید. اما بنظر من اگر سکوت میکردید سنگین تر بودید. البته به احتمال زیاد این نوع پاسخگویی مقتضای سن و سال شماست که حتما" جوان هستید و آنچنان که باید پخته نشدید البته عذر میخواهم که مقداری رک هستم چون از دروغگویی و تعارفات دروغی بیزارم. شما نه به سوال من پاسخی دادید نه بر خودتان مسلط بودید. اما باور بفرمایید قرار نیست همه چیز را همه کس بدانند. و ندانستن عیب نیست بنابراین با این شیوه ناپسند که سعی در مسخره کردن دارید یا نگاه عاقل اندر سفیه دارید سعی در ابراز دانایی نفرمایید، بهتر بود بجای اینها تحقیق میکردید سوال می فرمودید که ببینید آیا این حدیث درست است یا جعلی است؟
بله واقعا" ای عجب !!! . خیلی خیلی عجب ...!

سلام دوست من؛ به پستهایی که خود شما زدید بازهم توجه بفرمایید اگر تشبیه کردن شخصی به کسی که ... خورده ونفهمیده از مطالب علمی است و کلمه تعجب که چه شباهتی بین بحث علمی و صحنه ای که شما از یک فیلم دیده بودید و به خاطر آورده بودید شما را آزرده، بنده عذر خواهی می کنم و نه یک بار بلکه هزاران بار.(البته در دو مورد، بخشی از سخنان شما مورد تمجید قرار گرفت وبیان شد که د ر روایات وآیات هم بدان اشاره شده وسخنانی حکیمانه و منطبق با آموزه های دینی است)
اما این روایت مجعول نیست؛ معنای این روایت در چند پست برای شما بیان شد، وبه هیچ وجه تعارضی با واقعیت خارجی نداره(دیگر کارشناسان و کاربران محترم نیز می توانند نظر بدهند- چنانکه از نظرات دو دوست دیگر هم استفاده بردیم).
از این که طالب دانایی وعلم هستید برای بنده و این سایت بسیار بسیار ارزشمند هستید.

با سلام
جناب پیام اینجا یک سوتفاهم شده ، به خود حضرت فاطمه زهرا(س) که مادر بزرگوار بنده هم هستند قسم میخورم که بنده هیچ قصد شباهت دادن شما یا کس دیگری را به آن راننده ملعون نداشتم و یکباره بدین جهت بخاطرم آمد که اولا تازه آنرا دیده بودم و اثر بدی در من داشت دوم اینکه احساس کردم چیزی را که نمیدانید میگویید و یک مرتبه بیاد آن زوار افتادم که چیزی را که نمیدانستند انجام دادند وگرنه بنده هرگز قصد چنین جسارتی نه بشما ونه بهیچ هموطن دیگری نداشته و ندارم امیدوارم مرا بخاطر این سوتفاهم ببخشید من میخواستم ماجرای آن فیلم را بنوعی با سایت شما در میان بگذارم که سهوا" در بحث با شما ذکر شد اما باور بفرمایید هیچ منظور بدی نداشتم.
آن سوال هم همچنان برای من باقی مانده و فکر میکنم این حدیث و احادیثی از این قبیل که با یک کار کوچک یک وعده بزرگ به انسان میدهند بیشتر جعلی باشند یا اینکه حداقل یک کلاغ چهل کلاغ شده باشند باز هم از شما پوزش میخواهم

واقعا آدم بزرگواری هستید، انشاالله که همیشه سرافراز و سر بلند باشید.

باسمه البصیر

با سلام و احترام

mehrdaad.;900304 نوشت:
با عرض سلام
حدیثی از امام صادق (ع) را بشرح زیر در سایت شما دیدم:
از امام صادق(ع) آمده : خانه‌اي که در آن نام محمد، احمد... عبدالله و فاطمه باشد، فقر داخل آن نخواهد شد.
میخواستم بدانم درستی این حدیث تا چه حدی است چرا که خانواده هایی را دیده ام که یکی یا بیش از یکی از اسما فوق در آن خانواده بوده است اما در خانه آنها فقر بشدت وجود داشت به گونه ای که مهمترین مسئله زندگی آنان و بزرگترین غصه دائمی آنها فقر بوده، پس این حدیث چه میگوید؟؟؟!!!!

موضوع حدیث اثر اسامی خاص در دفع فقر است این حدیث در کتاب کافی

از امام کاظم علیه السلام نیز نقل شده است.برای قضاوت در مورد صحت احادیث

قدم اول بررسی سندی و رجالی آن است که بهتر بود ابتدا این روایت از این جهات بررسی

می شد و اگر صحت حدیث اثبات می گردید آنوقت باید طبق موضوع حدیث خانواده ی حدیث

تشکیل می شد.به نظر می رسد این حدیث در صدد بیان یکی از عوامل دفع فقر است

نه همه ی آن.حال اگر این اسماء مبارک در خانه ای بود ولی صاحبان این اسماء مبتلی

به گناهانی بودند که موجب فقر است چه؟

با توجه به احادیثی دیگر، گناهانی چون قطع رحم،ظلم،عاق والدین ووو را موجد فقر می یابیم.

خب یک طرف حدیث مورد اشکال شما را داریم و طرف دیگر احادیثی که عوامل فقر را بیان کرده است.

با جمع بندی این احادیث می توان فهمید که این اسامی به نحو اقتضاء اثر دفعی بر فقر دارند نه آنکه علت

تامه ی دفع فقر باشند.(الله اعلم)

سلام تشکر از ورود شما بزرگوار به بحث اگر این روایت تنها بود ودر دیگر روایات معتبره و اسناد دیگر معضدی نداشت حرف شما برای تقدم بررسی رجالی و.. درست بوداما این رویات آنچنان مسلم ومتعدد است که نیازی به آن نیست زیرا از روایات وحیده نیست:

امام کاظم (ع) فرمود : در خانه ای که نام محمد ، احمد ، علی ، حسن ، حسین ، جعفر ، طالب ، عبدالله و فاطمه از زنان باشد ، فقر و تنگدستی به آن خانه وارد نمیشود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 129
امیرمومنان علی (ع) فرمودند : هیچ خاندانی نیست که در میان آنان نام پیامبری باشد جز اینکه خداوند فرشته ای را بر می انگیزد که صبح و شب آنان را بستایند. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 301
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هیج سفره گسترده نشد که کسی به نام احمد یا محمد بر سر آن نشسته باشد مگر اینکه آن منزل در هر روز دو بار مورد تقدیس واقع شود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 127
امام رضا (ع) فرمودند : خانه ای که در آن نام محمد باشد ، صبح و شام اهل آن خانه به خیر و نیکی خواهد بود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 127

ودیگر روایات مشابه در این بحث

حبیبه;902549 نوشت:
و اگر صحت حدیث اثبات می گردید آنوقت باید طبق موضوع حدیث خانواده ی حدیث

تشکیل می شد.به نظر می رسد این حدیث در صدد بیان یکی از عوامل دفع فقر است

نه همه ی آن.حال اگر این اسماء مبارک در خانه ای بود ولی صاحبان این اسماء مبتلی

به گناهانی بودند که موجب فقر است چه؟


اگر اصطلاح خانواده حدیثی را دقیقا مطالعه فرموده باشید در پاسخهای اولیه به معنی فقر و.. از دیدگاه روایات اشاره گردید.

حبیبه;902549 نوشت:
خب یک طرف حدیث مورد اشکال شما را داریم و طرف دیگر احادیثی که عوامل فقر را بیان کرده است.

با جمع بندی این احادیث می توان فهمید که این اسامی به نحو اقتضاء اثر دفعی بر فقر دارند نه آنکه علت

تامه ی دفع فقر باشند.(الله اعلم)


لطفا توضیح بیشتری بیان بفرمایید آیا منظور شما جزء العله است بنحو االاقتضاء و یا جزء العله بنحو الضروره و یا ...
تشکر از ورود شما به بحث

محمد (ص)، رحمت للعالمین است.
این رحمت ، همه چیز از جمله دفع فقر را هم شامل می شود.

درست است که افراد زیادی "محمد" نام دارند اما فقط "محمد (ص)" رحمت للعالمین است.
در بررسی هر اسم ، باید دید که "مسمای اشرف" آن اسم (بزرگترین موجودی که آن اسم را دارد) چه صفاتی دارد.

مسمای اشرف "محمد" ، خاتم النبیین (ص) هستند که رحمت للعالمین است. که "دفع فقر" در این معنا داخل است.

"اسم" با "مسمی" ربط دارد.
ارتباط با "اسم" ، نوعی ارتباط با "مسمی" است.
اصل این ارتباط ، با این مسمی برقرار می شود اما میزان قدرت این ارتباط بستگی به عواملی دارد.
برخی عوامل ، این ارتباط را تقویت می کنند ، و برخی عوامل هم اثر گذاری این ارتباط را تضعیف می کنند و منجر به کاهش آثار آن می شوند.

مثل "بسم الله الرحمن الرحیم" که مشتمل بر سه اسم خداوند است و بیان آن در اول هر کاری باعث برکت آن کار می شود.
اما عواملی در وجود ما هستند (گناهانی که قبلا انجام داده ایم و از ما جدا نیستند ، صفات بد اخلاقی که دچار آنها هستیم ، حقوق الناس که بر ذمه داریم ، .... ) که در جهت عکس عمل می کنند و اثر بیان این جمله شریفه را در امورات ما کم می کنند.

اما ممکن است یک عارف با بیان همین "بسم الله الرحمن الرحیم" یک بیمار صعب العلاج را شفا بدهد.
زیرا او عوامل تضعیف کننده را در وجود خودش از بین برده است.

این مسأله اختصاصی به نامگذاری فرزندان به "محمد" ندارد.
بلکه در تمام امور معنوی ، این مساله دخالت دارد.

مثلاً: در احادیث است که خواندن سوره حمد و توحید باعث شفای بیمار می شود.
یا اینکه خواندن فلان سوره ، فلان اثر را دارد.
یا اگر کسی در ابتدای دعایش ، چهل بار بگوید "یا الله" ، دعایش مستجاب می شود.
اینها درست است.
اما چه بسیار افرادی که می خوانند و نتیجه نمی گیرند.
اما اگر به یک عارف و شخص وارسته مراجعه کنند ، آن شخص همان سوره را بر آنها بخواند ، نتیجه می گیرند.
زیرا در وجود ما افراد عادی، عوامل منفی زیاد هست که ارتباط با "مسماهای" آن سوره ها را تضعیف می کنند و باعث کاهش بهره آنها می شوند. اما وقتی وجود فاعل ، تزکیه شد، اثرات این ارتباط ظاهر می شود.

شخصی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد بیمار هستم. چه کنم تا خوب شوم؟
پیامبر (ص) به ایشان فرمودند: سوره حمد و توحید را بخوان.
آن شخص رفت و برگشت و عرض کرد: خواندم، خوب نشدم!
پیامبر (ص) به علی (ع) که آنجا بود فرمودند: می دانی چرا خوب نشد؟ چون این شخص "منافق" است.
(نقل به مضمون - تا جایی که حافظه ام یاری می کند).

همین نقاق را در نظر بگیرید.
درجاتی دارد. یک امر تشکیکی است.
درست است که بالاترین درجه آن ، درجه ای است که منافقین مدینه داشتند.
اما اکثر افراد عادی معمولاً درجات پایین نفاق را - لااقل در روابط اجتماعی و ... - دارند.

باسمه الکریم

عرض سلام و ادب

پیام;902772 نوشت:
لطفا توضیح بیشتری بیان بفرمایید آیا منظور شما جزء العله است بنحو االاقتضاء و یا جزء العله بنحو الضروره و یا ...

حبیبه;902549 نوشت:
با جمع بندی این احادیث می توان فهمید که این اسامی به نحو اقتضاء اثر دفعی بر فقر دارند نه آنکه علت

تامه ی دفع فقر باشند.

رابطه ی دفع فقر با داشتن اسماء مبارکی که در روایت شریفه مذکور است رابطه ی اقتضاء است نه ضرورت

در واقع داشتن این نامها علت تامه ی دفع فقر نیست تا هر کس چنین نامهایی داشت ضرورتا فقیر نشود.


پیام;902771 نوشت:

حبیبه;902549 نوشت:
mehrdaad.;900304 نوشت:
با عرض سلام
حدیثی از امام صادق (ع) را بشرح زیر در سایت شما دیدم.....

قدم اول بررسی سندی و رجالی آن است که بهتر بود ابتدا این روایت از این جهات بررسی می شد
سلام تشکر از ورود شما بزرگوار به بحث اگر این روایت تنها بود ودر دیگر روایات معتبره و اسناد دیگر معضدی نداشت حرف شما برای تقدم بررسی رجالی و.. درست بوداما این رویات آنچنان مسلم ومتعدد است که نیازی به آن نیست زیرا از روایات وحیده نیست....

با عرض سلام.

حديث مزبور را ثقة الإسلام کليني -رحمه الله- در فروع کافي ذکر کرده است و بقيّه هم از جمله شيخ الطائفه در تهذيب و شيخ حرّ عاملي در وسائل، از او نقل کرده‌اند.

سند حديث چنين است :

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه‌السلام.

در طريق روايت، شخصي به نام «بکر بن صالح» وجود دارد که توسّط بزرگان رجال از جمله نجاشي، تضعيف شده است؛

نجاشي -رحمه الله- مي‌نويسد: بكر بن صالح الرازي‌ مولى بني ضبة، روى عن أبي الحسن موسى عليه السلام، ضعيف (رجال النجاشي، ص109)

علاّمه حلّي -رحمه الله- در خلاصة الأقوال مي‌نويسد : بکر بن صالح: ضعيف جدّاً كثير التفرّد بالغرائب (رجال العلاّمه، ص208)

فقها هم در مباحث فقهي، روايات بکر بن صالح را غير قابل استناد دانسته‌اند.

در پاسخ جناب «پيام» که اشاره به جبران سند حديث با احاديث ديگر کردند، عرض مي‌شود:

مجموع روايات مشار اليه تنها دلالت بر اين دارند که نامگذاري به اسماء انبياء و ائمّه عليهم السلام، امري مطلوب است،

امّا خصوص اين معنا که فقر داخل خانه چناني نمي‌شود، روايات متظافره و متعاضده‌اي بر اين معنا نيافتم که ضعف سند را جبران نمايد.

والله يقول الحقّ وهو يهدي السبيل.

باسمه العلیم

پیام;902772 نوشت:
اگر اصطلاح خانواده حدیثی را دقیقا مطالعه فرموده باشید در پاسخهای اولیه به معنی فقر و.. از دیدگاه روایات اشاره گردید.

ترتیب خانواده ی حدیث در مفهوم فقر به تنهایی مفید پاسخ سؤال استارتر محترم نیست و چیزی را ثابت نمی کند

احادیثی که باید در این خصوص جمع آوری گردد احادیثی است که به عوامل ایجاد و دفع فقر اشاره شده باشد.

تا پرسشگر درک دقیقی از نحوه ی اثر گذاری آن نامها در دفع فقر بیابد.

با تشکر

Hadi99g;902784 نوشت:
مجموع روايات مشار اليه تنها دلالت بر اين دارند که نامگذاري به اسماء انبياء و ائمّه عليهم السلام، امري مطلوب است،

امّا خصوص اين معنا که فقر داخل خانه چناني نمي‌شود، روايات متظافره و متعاضده‌اي بر اين معنا نيافتم که ضعف سند را جبران نمايد.



امام کاظم (ع) فرمود : در خانه ای که نام محمد ، احمد ، علی ، حسن ، حسین ، جعفر ، طالب ، عبدالله و فاطمه از زنان باشد ، فقر و تنگدستی به آن خانه وارد نمیشود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 129


امام رضا (ع) فرمودند : خانه ای که در آن نام محمد باشد ، صبح و شام اهل آن خانه به خیر و نیکی خواهد بود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 127

نقش نام نیکو در سرنوشت کودک:

یکی از عوامل سرور و شادمانی در کودک از نظر روانشناسی که بشدت او را در بین دوستانش و جامعه خوشحال می کند اسم مبارکی است که والدین با در نظر گرفتن اصالت خانوادگی و اخلاق و فرهنگ اسلامی برای کودکان خویش انتخاب می نمایند و بدین وسیله کودک را در اجتماع شاد و مسرور نموده و موجبات سرافرازی و کرامت و شرافت او را فراهم می آورند.
چرا نام مبارک پیامبران و امامان معصوم علیهماالسلام را که از طرف خداوند برای این شخصیتهای معصوم و پاک انتخاب شده، برای فرزندان خود انتخاب نکنیم؟!
از معصوم علیه لسلام است که فرمود:
لایدخل الفقر بیتاً فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء.(71)
فقر (مادی و معنوی) داخل آن خانه نمی شود که افراد آن به نام های محمد یا احمد و یا علی و یا حسن و یا حسین یا جعفر یا طالب و یا عبدالله و برای خانمها فاطمه و اسامی دیگر آن حضرت و یا اسامی مبارکه دیگر که از معانی و مفهوم خوبی برخوردار می باشد. انتخاب نمایند.
پدر! مادر! در انتخاب نام ما دخترانتان چرا از نامهای نه گانه فاطمه علیها السلام دخت گرامی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامگذاری نمی کنید که گذشته از امتیازات موجود و معانی خوب، سزاوارند مسلمانان جهت احیاء اسلام و رهبران معصومشان اسمهای مبارک ایشانرا برای اطفال خویش اختیار نمایند و از نامهای زشت و قبیح و بد معنی اجتناب کنند.
کان رسول الله یغیر الاسماء القبیحة فی الرجال و البلدان.(72)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نامهای زشت و قبیح انسانها و شهرها را تغییر می داد، همین سیره برای ما درس خوبی است که از معانی و مفهوم اسلامی برخوردار باشیم.
http://www.ghadeer.org/Book/418/66720برای مطالعه بیشتر (نامگذاری و رابطه آن با فقر مادی ومعنوی وکاربرد فقر در نامگذاری)


نکات قابل استفاده ای در پستهای همه دوستان بود، صمیمانه از اینکه به بارور شدن بحث کمک می کنید متشکرم.

برای مطالعه بیشتر:

فقر و غنا در قرآن و حدیث ؛
شاکر، محمد کاظم

کارشناسی ارشد الهیات و معارف‌اسلامی
گرایش علوم قرآن و حدیث
دانشگاه تهران
استاد راهنما: سامی الدبونی، سیدجعفر
بخشی از پژوهش: و اما فصل سوم و آخر اين کتاب شامل مباحث زير است: معناي فقر و غنا در روايات، کاربرد فقر و غنا در امور غير مادي، کاربرد فقر و غنا در امور مادي، چهره فقر در روايات (توصيف آثار و عوامل فقر و...) چهره غنا در روايات (الف: احاديثي با مضمون مثبت بودن فقر ب: احاديثي با مضمون مذموم بودن غنا)

فصل سوم حاوي رواياتي است که به توصيف فقر و غنا پرداخته و عوامل و آثار و نتايج هر يک را بيان مي­دارد، که در دو بخش به آن پرداخته شده. بخش اول: رواياتي که فقر را امري مذموم و مضر و غنا را امري ممدوح و مفيد مي­داند و بخش دوم رواياتي که عکس اين معنا از آنها فهميده مي­شود. بعد از ذکر اين روايات مؤلف آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و راجع به تعارض ظاهري بين اين دو دسته از روايات نکاتي را ذکر مي­نمايد.

http://www.hadith.net/post/4620/%D9%81%D9%82%D8%B1-%D9%88-%D8%BA%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB/

پیام;904020 نوشت:
برای مطالعه بیشتر:

فقر و غنا در قرآن و حدیث

؛
شاکر، محمد کاظم

کارشناسی ارشد الهیات و معارف‌اسلامی
گرایش علوم قرآن و حدیث
دانشگاه تهران
استاد راهنما: سامی الدبونی، سیدجعفر
بخشی از پژوهش: و اما فصل سوم و آخر اين کتاب شامل مباحث زير است: معناي فقر و غنا در روايات، کاربرد فقر و غنا در امور غير مادي، کاربرد فقر و غنا در امور مادي، چهره فقر در روايات (توصيف آثار و عوامل فقر و...) چهره غنا در روايات (الف: احاديثي با مضمون مثبت بودن فقر ب: احاديثي با مضمون مذموم بودن غنا)

فصل سوم حاوي رواياتي است که به توصيف فقر و غنا پرداخته و عوامل و آثار و نتايج هر يک را بيان مي­دارد، که در دو بخش به آن پرداخته شده. بخش اول: رواياتي که فقر را امري مذموم و مضر و غنا را امري ممدوح و مفيد مي­داند و بخش دوم رواياتي که عکس اين معنا از آنها فهميده مي­شود. بعد از ذکر اين روايات مؤلف آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و راجع به تعارض ظاهري بين اين دو دسته از روايات نکاتي را ذکر مي­نمايد.

http://www.hadith.net/post/4620/%D9%81%D9%82%D8%B1-%D9%88-%D8%BA%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB/[/QUOTE

با سلام و تشکر جناب پیام عرض من اینست که شما از کجا میدانید امام صادق وقتی آن جمله را گفتند منظورشان از فقر چیز دیگری بوده بلکه برعکس من معتقدم که بزرگان دینی و مذهبی ما همواره سعی میکردند به گونه ای صحبت کنند که بدون نیاز به تفسیر برای عامه مردم قابل فهم باشد و در آن حدیث هم منظور از فقر همان چیزی است که عامه مردم و اکثریت مردم بعنوان فقر می شناسند با پوزش کار شما بیشتر شبیه اینست که بررسی میکنید اگر حدیثی در معنای اولیه و ظاهری آن که برای اکثریت مردم مفهوم است درست از کار در نیامد با خود میگویید پس حتما منظور چیز دیگری است و با تعبیراتی که می فرمایید برای هر چیز میشود یک معنی دیگر در نظر گرفت و بعد می گویید الا و به لا منظور چیز دیگری است تا به این ترتیب درستی حدیث را اثبات بفرمایید در صورتیکه بنده عدم اشتباه و درستی صد در صد را تنها و تنها مختص خداوند میدانم و البته اگر خداوند اراده نماید که انسانی این ویژگی را داشته باشد حتما همانطور خواهد شد اما حتما خداوند خبرش را در قران درباره آن انسان به ما میرساند، پیامبر بارها تاکید کردن که ایشان یک انسان هستند امامان هم انسان هستند و گفته شده انسان جایزالخطاست ممکن است پیش بینی که میکند 100% درست از کار در نیاید با پوزش مجدد متاسفانه شما برای امامان مقام انسانی قائل نیستید بلکه برای ایشان مقام و صفات خدایی قائلید نظیر علم غیب که تنها مختص خداوند است و هیچ انسانی بی اذن خداوند به ذره ای از آن آگاهی ندارد و اگر خداوند برای انسانی بخواهد که از این علم مطلع شود فقط به میزان لازم و محدود و برای زمانی محدود و قسمتهایی محدود این آگاهی صورت میگیرد چون دلیلی ندارد که انسانی لازم باشد هرچه که خدا میداند او هم بداند متاسفانه پاسخ شما تطبیق دادن حدیث با واقعیت است. ممنون.
اجازه دهید اصلا سوالی دیگر مطرح کنم که به بحث مان در این مورد کمک میکند : لطفا بفرمایید که چه لزومی دارد که خداوند امامان را بطور کامل و دائم صاحب علم غیب نماید و کلا چه لزومی دارد که خداوند صفاتی را که مختص به خودش می باشد به 12 امام ما اهداء نماید؟ خاصیت و لزومش را بفرمایید و بفرمایید چرا از این علم در مواقع و جاهایی که میتوانست باعث خیری شود یا از شری جلوگیری میکرد توسط امامان استفاده نشده است که نمونه های بسیار دارد. انسانی که از آینده و غیب خبر داشته باشد اصلا" میتواند مسیر تاریخ را عوض کند خب چرا خداوند چنین کند اگر هم از این علم آن انسان استفاده نکند که علم بیهوده ای میشود و خداوند هرگز عمل بیهوده نمی کند لطفا به اینها پاسخ دهید تا مسئله مان حل شود. متشکرم.

پیام;903331 نوشت:
نقش نام نیکو در سرنوشت کودک:

یکی از عوامل سرور و شادمانی در کودک از نظر روانشناسی که بشدت او را در بین دوستانش و جامعه خوشحال می کند اسم مبارکی است که والدین با در نظر گرفتن اصالت خانوادگی و اخلاق و فرهنگ اسلامی برای کودکان خویش انتخاب می نمایند و بدین وسیله کودک را در اجتماع شاد و مسرور نموده و موجبات سرافرازی و کرامت و شرافت او را فراهم می آورند.
چرا نام مبارک پیامبران و امامان معصوم علیهماالسلام را که از طرف خداوند برای این شخصیتهای معصوم و پاک انتخاب شده، برای فرزندان خود انتخاب نکنیم؟!
از معصوم علیه لسلام است که فرمود:
لایدخل الفقر بیتاً فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء.(71)
فقر (مادی و معنوی) داخل آن خانه نمی شود که افراد آن به نام های محمد یا احمد و یا علی و یا حسن و یا حسین یا جعفر یا طالب و یا عبدالله و برای خانمها فاطمه و اسامی دیگر آن حضرت و یا اسامی مبارکه دیگر که از معانی و مفهوم خوبی برخوردار می باشد. انتخاب نمایند.
پدر! مادر! در انتخاب نام ما دخترانتان چرا از نامهای نه گانه فاطمه علیها السلام دخت گرامی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامگذاری نمی کنید که گذشته از امتیازات موجود و معانی خوب، سزاوارند مسلمانان جهت احیاء اسلام و رهبران معصومشان اسمهای مبارک ایشانرا برای اطفال خویش اختیار نمایند و از نامهای زشت و قبیح و بد معنی اجتناب کنند.
کان رسول الله یغیر الاسماء القبیحة فی الرجال و البلدان.(72)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نامهای زشت و قبیح انسانها و شهرها را تغییر می داد، همین سیره برای ما درس خوبی است که از معانی و مفهوم اسلامی برخوردار باشیم.
http://www.ghadeer.org/Book/418/66720برای مطالعه بیشتر (نامگذاری و رابطه آن با فقر مادی ومعنوی وکاربرد فقر در نامگذاری)


با قسمت اول فرمایش شما کاملا موافقم در مورد فقر و غنا مسئله باقیست . اما در خصوص اسامی زشت و بد باید بگویم هیچ پدر و مادری نیست که بر روی فرزندش اسامی زشت و بد بگذارد استثنائات اندکی هست که از روی جهل و نادانی است اما چرا پدر مادرها اسامی حضرت فاطمه سلام الله علیها و اسامی ائمه را بر روی فرزندانشان نمی گذارند با نگاهی به اسامی بچه ها در جامعه متوج میشویم نسبت به قبل از انقلاب و حتی سالهای اولیه انقلاب دوری شدیدی ازین اسامی مقدس در جامعه دیده میشود آنهم جدا از نارضایتی های سیاسی از روحانیون برمیگردد به اینکه مردم دیگر مایل نیستند اسم عربی بر روی کودکانشان بگذارند و ترجیح میدهند از اسامی خوب ایرانی استفاده کنند که اکثریت قریب به اتفاق بطور جدی به معنای اسم توجه می کنند و هرگز از اسامی بد یا زشت استفاده نمی کنند تنها اصرار دارند که ایرانی باشد و این تازه با شرایطی است که ثبت احوال قرار داده یعنی نمی توانند اسم خون ریزان بزرگ تاریخی را مانند چنگیز و اتیلا بگذارند ولی عجیب اینکه اسم خون ریز بزرگ عرب و مسلمان که بسیاری از ایرانیان را گردن زد یعنی خالد بن ولید را می توانند بگذارند و همینطور اسامی غربی ممنوع است وگرنه عده زیادی از نامهای غربی استفاده میکردند اما کلا مردم ترجیح میدهند اصلا از اسامی عربی مسلمانان استفاده نکنند و بجایش از اسامی خوب ایرانی استفاده کنند و این مسئله دقیقا بخاطر نوع عملکرد جمهوری اسلامی است چون در زمان شاه اصلا چنین مسائلی وجود نداشت و مردم بیشتر از اسامی مقدس اسلامی استفاده میکردند اما امروز در جامعه واقعیت این است که نه اسامی مقدس اسلامی کسی را از فقر مصون داشته و نه اسامی غیر اسلامی و ایرانی باعث فقر کسی شده مرفه و فقیر را در هر دو گروه میتوان دید و این با احادیثی که شما می فرمایید مغایرت دارد.

باید اعتراف کرد که شايد هنوز اهميت نامگذاري صحيح برای فرزندان به‌ خوبي در ک نشده؛ اما با كمي تفحص در روايات، نه تنها تأثيرات معنوي نامگذاري را در مي‌يابيم، بلكه به تأثيرات روحي و رواني آن نيز كه در فرد و خانواده به وجود خواهد آورد، پي خواهيم برد.اسلام از طرق مختلف تمام سعي خويش را براي ريشه‌كن كردن فرهنگ نامگذاري زشت و يا بي‌محتوا مصروف نموده است. اسلام مي‌خواهد تا اصل نامگذاري نيك را به انسان‌ها بياموزد. آنچه مادران و پدران مسلمان بايد بدانند آنكه چه بسا با نهادن نامي زشت و ناپسند، بر فرزندان خويش باعث حقارت و سرشكستگي آنان در تمام ايام زندگي خواهند شد. حضرت امام رضا(عليه السلام) مي‌فرمايند: أوّل ما يبرّ الرجل ولده أن يسمّيه باسم حسن فليحسن أحدكم ولده. «اوّلين نيكي پدر به فرزند خود اين است كه او را به اسم خوبي نامگذاري كند. پس مراقب باشيد اسم خوبي براي فرزند خود برگزينيد.»و نیز امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود: استحسنوا أسمائكم فانّكم تدعون بها يوم القيامة.[فرزندانتان را] نيكو نامگذاري كنيد. به راستي كه شما در روز قيامت با آن نام، خوانده مي شويد.فروع كافي، ج 6 ص121

mehrdaad.;904807 نوشت:
با سلام و تشکر جناب پیام عرض من اینست که شما از کجا میدانید امام صادق وقتی آن جمله را گفتند منظورشان از فقر چیز دیگری بوده بلکه برعکس من معتقدم که بزرگان دینی و مذهبی ما همواره سعی میکردند به گونه ای صحبت کنند که بدون نیاز به تفسیر برای عامه مردم قابل فهم باشد

البته که معارف وحیانی می تواند دارای چند لایه معنی باشد چنانکه برای قرآن نیز آمده است:
«قال رسول الله (ص): اجل! انا أقرأه لبطن و انتم تقرؤونه لظهر.
قالوا يا رسول الله (ص)! ما البطن؟
قال: اقرأه أتدبّره و اعمل بما فيه و تقرؤونه انتم هكذا و أشار بيده فامّرها.» 2
رسول خدا (ص) فرمود: آري من قرآن را براي ژرفايش مي‌خوانم و شما براي ظاهرش.
پرسيدند: اي رسول خدا، ژرفا و بطن قرآن چيست؟
فرمود: من مي‌خوانم و تدبّر در قرآن مي‌كنم و بدان عمل مي‌كنم، ولي شما اين چنين مي‌خوانيد [دست را بر خطوط مرور داد و نماياند كه چشم را مانند دست، تنها بر ظاهر خطوط قرآن عبور مي‌دهيد.]
کنزالعمال،حديث 1826
ویا در سخنی زیبا و دقیق از حضرت علی(ع)آمده است:«وَ إِنَّ القُرآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ، وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ، لاَ تَفْنَي عَجَائِبُهُ، وَلاَ تَنْقَضِى غَرَائِبُهُ، وَلاَ تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إلاَّ بِهِ؛ به راستي كه ظاهر قرآن زيبا و باطن آن ژرف است، شگفتي‌هاي آن فنا ناپذير و اسرار آن تمام‌نشدني است و تاريكي‌ها(ي‌گمراهي) بدون آن برطرف نخواهد شد». نهج البلاغه، خطبه 18

mehrdaad.;904807 نوشت:
در صورتیکه بنده عدم اشتباه و درستی صد در صد را تنها و تنها مختص خداوند میدانم و البته اگر خداوند اراده نماید که انسانی این ویژگی را داشته باشد حتما همانطور خواهد شد اما حتما خداوند خبرش را در قران درباره آن انسان به ما میرساند، پیامبر بارها تاکید کردن که ایشان یک انسان هستند امامان هم انسان هستند و گفته شده انسان جایزالخطاست ممکن است پیش بینی که میکند 100% درست از کار در نیاید با پوزش مجدد متاسفانه شما برای امامان مقام انسانی قائل نیستید بلکه برای ایشان مقام و صفات خدایی قائلید نظیر علم غیب که تنها مختص خداوند است و هیچ انسانی بی اذن خداوند به ذره ای از آن آگاهی ندارد و اگر خداوند برای انسانی بخواهد که از این علم مطلع شود فقط به میزان لازم و محدود و برای زمانی محدود و قسمتهایی محدود این آگاهی صورت میگیرد چون دلیلی ندارد که انسانی لازم باشد هرچه که خدا میداند او هم بداند متاسفانه پاسخ شما تطبیق دادن حدیث با واقعیت است. ممنون.

بنده که خدمت شما عرض کردم خطایی و تناقضی در گفتار امام معصوم(ع) نیست، اما گمان می کنم این بخش از سوال و عقیده خود را در گروه کلام به پرسش بگذارید

mehrdaad.;904807 نوشت:
اجازه دهید اصلا سوالی دیگر مطرح کنم که به بحث مان در این مورد کمک میکند : لطفا بفرمایید که چه لزومی دارد که خداوند امامان را بطور کامل و دائم صاحب علم غیب نماید و کلا چه لزومی دارد که خداوند صفاتی را که مختص به خودش می باشد به 12 امام ما اهداء نماید؟ خاصیت و لزومش را بفرمایید و بفرمایید چرا از این علم در مواقع و جاهایی که میتوانست باعث خیری شود یا از شری جلوگیری میکرد توسط امامان استفاده نشده است که نمونه های بسیار دارد. انسانی که از آینده و غیب خبر داشته باشد اصلا" میتواند مسیر تاریخ را عوض کند خب چرا خداوند چنین کند اگر هم از این علم آن انسان استفاده نکند که علم بیهوده ای میشود و خداوند هرگز عمل بیهوده نمی کند لطفا به اینها پاسخ دهید تا مسئله مان حل شود. متشکرم.

این بخش از فرمایشات شما نیز قابلیت طرح بعنوان سوالی مستقل، در گروه کلام و اعتقادات همین سایت پاسخگویی را دارد.

پیام;904932 نوشت:
این بخش از فرمایشات شما نیز قابلیت طرح بعنوان سوالی مستقل، در گروه کلام و اعتقادات همین سایت پاسخگویی را دارد.

یعنی دوباره باید مطرح شود یا منتظر پاسخ بمانم؟

پیام;904931 نوشت:
بنده که خدمت شما عرض کردم خطایی و تناقضی در گفتار امام معصوم(ع) نیست، اما گمان می کنم این بخش از سوال و عقیده خود را در گروه کلام به پرسش بگذارید

ممنون میشوم اگر شما زحمت ارجاع آنرا بعهده بگیرید.

mehrdaad.;905887 نوشت:
ممنون میشوم اگر شما زحمت ارجاع آنرا بعهده بگیرید.[/quote
بحهت آنکه سوال اولیه، پرسش حدیثی است، این سوال در این گروه باقی می ماند و همین بخشی که جدا شده بود را حضرتعالی در آن گروه مطرح بفرمایید.

پیام;900464 نوشت:
سلام دوست من؛
ممنون از شرکت شما در بحث، ببخشید منظور خودتون را می تونید بیشتر تو ضییح بدید. آیا این برداشت از سخنان شما درست است که این روایت میگه اسم دینی رو بچه ات بگذار و پول دار شو و اگر تعدای گذاشتند و حالا از طبقه ثروتمند جامعه نیستد یعنی این روایت نا صحیح است؟

ضمنا ما نگفتیم از حدیث این برداشت میشود که هرکس این اسما را گذاشت ثروتمند میشود اصلا بحث ثروت نیست بلکه بحث بر سر فقر است آیا شما از خط فقر که خیلی هم حداقلی است خبر ندارید؟ آیا از خانوادههایی که زیر خط فقر هستند خبر ندارید؟ آیا این حدیث خبر از یک خبر خوب نمیدهد؟ آقا اصلا ولش کن فکر می کنم زیادی درگیر این مسئله شدیم شما هم میگویید دلایل دیگری هست که باعث میشود اینطور نشود گناهانی که باعث فقر میشوند و آن بدبخت هایی که مصیبت فقر را دارند و این اسما را هم دارند بی آنکه بدانید به هزار گناه متهم میکنید فقرشان کم بود حالا چون این حدیث در موردشان صدق نکرده آنها را گناهکار هم میدانید همان بهتر که جواب شما باشد برای خدا. من دیگه درین مورد عرضی ندارم و امیدوارم به سونیت بابت این سوال و پیگیری آن متهم نشوم. تمام.

تشکر از مشارکت شما در این بحث علمی.

برای مطالعه بیشتر:

راههای فقر زدايي:

1- امانت‏دارى و پرهيز از خيانت:«» الامانة تجلب الغنا والخيانة تجلب الفقر؛ امانت‏دارى ثروت را و خيانت فقر را جلب مى‏نمايد»، (ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2448).
2 - ميانه‏ روى در مصرف:«» ضمنت لمن اقتصد ان لايفتقر؛ براى كسى كه ميانه ‏روى مى‏كند ضمانت مى‏كنم كه فقير نشود»، (ميزان ‏الحكمه، ج 3، ص 2447).
3- نيكى كردن و صدقه پنهانى دادن:«» البر و صدقة السر ينفيان الفقر، (ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2447) داووا الفقر بالصدقة والبذل؛ فقر را با صدقه و بخشش مداوا كنيد»، (ميزان‏ الحكمه،ج 3، ص 2447).
4 - صله ‏رحم:«» صلة الرحم تزيد فى العمر و تنفى الفقر، (ميزان‏ الحكمه، ج 2، ص 2447).
5 - زياد گفتن «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم»«» من الح عليه الفقر فليكثر من قول لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم، (ميزان‏ الحكمه، ج 2، ص 2447).
6 - درخواست از خدا:«» من لم يسأل الله من فضله افتقر؛ هر كس از خدا فضلش را درخواست نكند فقير مى‏شود»، (ميزان‏ الحكمه، ج 3، ص 2448).
7 - پرهيز از كسالت و واماندگى:«» ان الاشياء لمّا ازدوجت ازدوج الكسل والعجز فنتج منهما الفقر؛ هنگامى كه اشياء را در كنار هم قرار مى‏دادند، كسل بودن و واماندگى را در كنار هم قرار دادند و نتيجه آن فقر شد»، (ميزان‏الحكمه، ج3، ص 2448).
8 - پرهيز از تقاضا كردن:«» من فتح على نفسه بابا من المسألة فتح الله عليه بابا من الفقر؛ هر كس بر روى خود درى از تقاضا بگشايد خداوند درى از فقر بر او مى‏گشايد».
، (ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2448)
9- كار و تلاش براى تحصيل روزى.
10- پس‏ انداز و سرمايه ‏گذارى.
11-
مصرف صحيح و عاقلانه درآمد.

برای مطالعه بیشتر:
[h=1]عوامل فقرو روزي در روايات[/h] هر چند بررسي عوامل مشكلات اقتصادي و معيشتي نيازمند تحقيقاتي عميق است اما به صورت مختصر مي توان عوامل آن را به دو دسته (عوامل ارادي و غير ارادي فقر) تقسيم كرد. گاهي فقر به سبب عواملي كه خود فرد در ايجاد آن نقش داشته پديد مي آيد و گاهي فرد آگاهانه يا ناآگاهانه كاري مي كند كه نتيجه اي جز فقر ندارد اين عوامل عبارت است از:
1- تنبلي و استقامت نداشتن ; بسياري از فقرها در تنبلي و پشتكار نداشتن افراد ريشه دارد حضرت علي (ع ) مي فرمايد هر كس بر رنج (ناشي از كار) بردباري نورزد بايد فقر را تحمل كند (الحياه ج , 4, ص 318)
2- بي برنامگي ; رمز موفقيت هر فرد داشتن برنامه اي متناسب با موقعيت خود و جامعه و تنظيم مخارج زندگي است در سطح كلان نيز كشورها با تنظيم برنامه هاي كوتاه و بلند مدت به سامان دهي وضعيت اقتصادي خود مي پردازند. بنابراين بي برنامگي و يا برنامه ريزي نادرست به پيدايش فقر مي انجامد به همين جهت امام علي (ع ) نداشتن برنامه در زندگي و سوء تدبير را عامل فقر دانسته است .(همان , ص 321)
بعضي از روايات نيز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند.
3- امامان معصوم (ع ) گناه را سبب كم شدن روزي انسان و از عوامل فقر مي دانند دسته اي از اين روايات از گناهان خاص مانند دروغ , خيانت , گسستن پيوندهاي خويشاوندي , اسراف و ستم نام برده اند. (ميزان الحكمه , ج 2, ص 996)
و بعضي ديگر به طور كلي گناه را موجب زوال نعمت دانسته اند.(همان , ص 994)
در مقابل بسياري از روايت ها نعمت خداوند و وسعت روزي را به ايمان و تقوا و كردار نيكي چون خوش اخلاقي , امانت داري , دعا و صدقه وابسته ساخته اند.
4- تكدي و اظهار نياز ; افرادي كه خود را بدين كار مي آلايند از تلاش دست برمي دارند و به درمان اساسي مشكل خود نمي انديشند و حاضر نمي شوند دشواري آن را تحمل كنند در نتيجه روز به روز بر دامنه فقرشان افزوده مي شود.
5- ديدگاه غلط نسبت به دنيا و آخرت ; گروهي چنان مي پندارند كه نيك بختي دنيا و آخرت , جمع شدني نيست و اگر بخواهند در جهان ديگر كامياب شوند بايد در دنيا در فقر و بيچارگي به سر برند. اينان به سبب برداشت هاي نادرست از مفاهيمي پر ارزش مانند زهد تقدير و تصور نقش داشتن فرد در سرنوشت خويش تلاش اقتصادي ندارند و دچار تنگدستي مي شوند اما در مقابل گاهي افراد در فقر خود نقش ندارند, بلكه اين پديده بر آنها تحميل شده است و آنان ناگزيرند با آن دست و پنجه نرم كنند. مهمترين عوامل اجتماعي آن عبارت است از:
[=arial] يک - عوامل طبيعي :
گاه حوادثي رخ مي دهد كه شيرازه زندگي ها را فرو مي پاشد و زمينه ساز فقري جانكاه مي شود, مهمترين عوامل آن عبارت است از حوادثي مانند زلزله , آتش سوزي , سرقت , خشكسالي , جنگ و... البته برخي از آيات و روايات نشان مي دهد كه بخشي از اين حوادث نتيجه كردار انسان هاست و بخشي ديگر براي آزمون و ايجاد زمينه ارتقاي معنوي آن ها طراحي مي شود. (شوري , 30 روم , 41, ميزان الحكمه ج 1, ص 300و 303و 309)
[=arial] دو - عوامل اقتصادي :
مهترين عوامل پيدايش فقر تحميلي را بايد در عرصه اقتصاد جست و جو كرد و عامل اصلي در بين اين عوامل نوع روابط اقتصادي حاكم بر جامعه است روابط ناسالم اقتصادي بر بسياري از مردم تأثير مي گذارد شكاف طبقاتي ميان اقليت پر درآمد و اكثريت تهيدست را فزوني مي بخشد و ممكن است سرانجام اقتصاد كشور را فلج كند براي مثال اجراي افتصاد سرمايه داري در كشورها توسعه نيافته مي تواند پي آمدهاي زيانبار درپي داشته باشد پي آمدهايي كه هر يك از عوامل مهم ايجاد و گسترش فقر به شمار مي آيد بخشي از اين آثار عبارت است از:
1- توزيع ناعادلانه ثروت : در جوامعي كه ثروت ها و منابع طبيعي كه براساس آيات قرآن كريم براي بهره برداري فقر فراگير مي شود و به تدريج فاصله طبقاتي روز افزون مي گردد. امام صادق(ع) مي فرمايد: آنچه بر سر فقرا, نيازمندان , گرسنگان و برهنگان مي آيد همه در اثر گناه توانگران است . (الحياه , ج 4, ص 329)
و در روايتي ديگر آمده : هر گاه ميان مردم به عدالت رفتار مي شد بي نياز مي شدند. (اصول كافي , ج 1, ص 542)
اين سخن ميزان تأثير بي عدالتي در تنگدستي جوامع را نشان مي دهد.
2- افزايش بي رويه قيمت ها: يكي از ويژگيهاي اقتصاد سالم ثبات نسبي قيمت هاست تورم هاي لجام گسيخته آثار سوء فراواني در ابعاد مختلف اقتصاد بر جاي مي نهد بخشي از اين آثار در توزيع درآمدها, پس انداز ,توليد, بودجه دولت و موازنه تراز پرداخت ها قابل مشاهده است كه هر يك به نحوي در پديده فقر تأثير مي نهد.
3- فقدان امكانات شغلي : بي كاري بلاي اجتماعي , اقتصادي شناخته شده اي است كه موجب از دست دادن حيثيت و كاهش توليد و پس انداز مي انجامد و از عوامل مهم پيدايش و تشديد فقر شمرده مي شود.
4- ضعف مديريت و تخصص نيروي انساني : يكي از علل عمده فقر كشورها, فقدان مديريت متخصص و كاردان در امور اقتصادي است آيات و روايات بسياري , مؤمنان را از سپردن كارها به غير متخصصان و ناآگاهان باز داشته است در قرآن كريم مي خوانيم ; ((ولاتوتوا السفهاء اموالكم التي جعل الله لكم قياما"; يعني اموالتان را كه خدا مايه سامان يابي زندگي شما قرار داده است , در اختيار كم خردان قرار ندهيد)), (نساء, آيه 5).
5- بازدهي پايين و عدم كارآيي در تخصيص منابع : بيش تر اقتصاددانان اقتصاد را به معناي استفاده بهينه از منابع كمياب مي دانند هر كشوري كه از منابع خود بهتر استفاده كند در توسعه موفق تر خواهد بود يكي از اشكال نادرست استفاده از اين منابع كه بسياري از كشورهاي جهان سوم از جمله ايران با آن دست به گريبانند, فروش منابع طبيعي به صورت خام است . كشورهاي ثروتمند و استعمارگران اين منابع را به بهاي ارزان مي خرند و پس از انجام تغييراتي به بهاي گزاف به صاحبان اوليه آنها مي فروشند و حتي گاهي از نيروي ارزان و نيز پس انداز همين كشورها در بانك هاي كشورهاي توسعه يافته براي تبديل اين منابع استفاده مي شود.
[=arial] سه - عوامل فرهنگي - اجتماعي :
1- خودباختگي : گروهي از مردم كشورهاي جهان سوم در اثر تبليغات مسموم كشورهاي ثروتمند, دچار باورهاي غلط شده اند كه نتيجه اي جز عقب ماندگي و فقر ندارد خود باختگان چنين مي پندارند كه كشورهاي جهان سوم از نوآوري استعداد و نبوغ بي بهره اند و هميشه بايد منتظر بمانند تا نظريه هاي علمي و اختراع ها و اكتشافات از سرزمين هاي توسعه يافته به سمت جهان سوم سرازير شود.
2- انحصاري بودن دانش و فن آوري : كشورهاي توسعه يافته اغلب به جهت خوي استعمارگرانه شان از انتقال اين ابزارها به جهان سوم جلوگيري مي كنند يكي ديگر از نقشه هاي استعمار در جهان سوم فراهم ساختن زمينه براي فرار مغزهاست نتيجه اين فعاليتها عقب ماندگي و فقر بيش تر اين كشورهاست.
3- اعتياد, مفاسد اجتماعي و...: ترويج اعتياد در سطح جامعه از ديگر عوامل اجتماعي فقر است . افكندن جوانان در دام اعتياد, آسان ترين و مؤثرترين روش براي از بين بردن روحيه انقلابي و تلاش و فعاليت در يك كشور است و دشمنان براي رسيدن به اهداف خود از آن بهره مي گيرند.

عوامل فردي فقر:
1 - تن به كار ندادن، يكي از عوامل فقر دانسته شده و توصيه شده كه در زندگي روزمره تلاش و كوشش شود. پيامبر(ص) فرمود: "ملعون من القي كله علي الناس"(حر عاملي، وسائل الشيعة، باب 6 از ابواب مقدمات التجارة، ج 17، ص 32، حديث 1) "از رحمت خدا دور است كسي كه بار زندگي اش را بر دوش ديگران مي‎گذارد." از امام هفتم (ع) روايت شده است : "ان الله عزوجل يبغض العبد النوام الفارغ"(همان، باب 17، ص 58، حديث 3 .) "خداي عزوجل دشمن بنده بيكار پر خواب است ." از سوي ديگر كساني كه در راه تأمين زندگي خانواده تلاش مي‎كنند همچون مجاهد في سبيل الله معرفي شده اند: "الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله".(همان، باب 23، ص 67، حديث 1)
2 - خيانت در اموال ديگران نيز از عوامل فقر شمرده شده است . پيامبر(ص) فرمودند: "الخيانة تجلب الفقر"(بحراني، تحف العقول، ص 45) "خيانت [به مال ديگران ] فقر را به دنبال مي‎آورد." و اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: "فما جاع فقير الا بما متع به غني"(سيد رضي، نهج البلاغه، حكمت 328، ص 533 .) "فقيري گرسنه نماند مگر به سبب آنچه ثروتمند از آن بهره گرفت ."
3 - اسراف و ريخت و پاش . نبايد در مصرف درآمدها ريخت و پاش شود و بايد از هدر دادن نعمت هاي خدا پرهيز گردد. دورانديشي به اين است كه انسان براساس درآمدش زندگي را شكل دهد. فرد اسرافكار چه بسا در مصرف درآمدش ولخرجي كند و از ضروريات زندگي خويش باز ماند. "ان السرف يورث الفقر"(حر عاملي، وسائل الشيعة، باب 22 از ابواب مقدمات التجارة، ج 17، ص 64، حديث 1) "اسرافكاري موجب فقر مي‎گردد."
4 - خيانت و يا بي كفايتي دولتمردان و حاكمان باعث مي‎شود كه شكاف طبقاتي افزون گردد و فقر در جامعه سرباز كند; زيرا آنان بيت المال را كه براي رفع نيازمنديهاي جامعه در اختيارشان قرار گرفته، به جاي آن كه به گونه اي برنامه ريزي كنند كه در اختيار همه مردم قرار گيرد، در تيول خود و خانواده و اطرافيان و همفكران خود در مي‎آورند، و يا با قرار دادن مالياتهاي سنگين موجب گراني كالاها مي‎گردند، و يا ناتوان از برنامه ريزي مي‎شوند و در نتيجه موجب نابساماني و فقر عمومي مردم مي‎گردند.
علي (ع) مي‎فرمايد: "من طلب الخراج بغير عمارة اخرب البلاد و اهلك العباد و لم يستقم امره الا قليلا"(سيد رضي، نهج البلاغة، نامه 53، ص 436) "كسي كه خراج و ماليات خواهد و به آباداني نپردازد، شهرها را ويران كند و بندگان را هلاك سازد; در اين صورت است كه كارش جز اندكي درست نگردد." و باز مي‎فرمايد: "زمين جز با تنگدستي ساكنان آن ويران نشود، و مردم شهرها هنگامي تنگدست گردند كه واليان به گردآوري مال روي آورند."(همان، ص 436 .)
بر دولت اسلامي است عدالت را در جامعه گسترش دهد و جلوي بي عدالتي ها، انحصارهاي زيانبار و احتكار را بگيرد; زيرا زيان عمومي را به دنبال دارد.(همان، ص 438 )

پیام;904931 نوشت:
بنده که خدمت شما عرض کردم خطایی و تناقضی در گفتار امام معصوم(ع) نیست، اما گمان می کنم این بخش از سوال و عقیده خود را در گروه کلام به پرسش بگذارید

باور بفرمایید من هم می خواهم مثل شما فکر کنم اما وقتی مورد نقضی بر آن می بینم نمی توانم چشمانم را ببندم و حرف اول را تکرار کنم ظاهرا جنابعالی هر مورد نقضی را ببینید معنی دیگری را برایش تصور می کنید چون از اینکه خطا و تناقضی در گفتار امام نیست مطمئن هستید اما سوال اینجاست که شما چطور به این اطمینان رسیدید؟ آیا بطور ارثی چون از پدران خویش شنیدید این را پذیرفتید یا استدلالی پشت آن است که اگر هست استدلال با مورد یا موارد نقض مشکل پیدا می کند. فرض بفرمایید بنده شخصی هستم که ذره ای با اسلام آشنایی ندارد و از شما می پرسد شما چگونه دریافتید که امام یا امامان معصوم هستند و چگونه دریافتید خطا و تناقضی در گفتار امامان نیست؟ لطفا به همین پاسخ دهید چون اگر بخواهیم در مورد یا مواردی که ایشان فرمودند اما گفته شان جامعیت ندارد یا با روزگار امروز ما جور در نمیاید صحبت کنیم شما خیلی راحت می گویید امام از آن گفته منظور دیگری داشتند و توجه نمی کنید که اگر منظور دیگری داشتند خب مطابق با منظورشان حرف می زدند به گونه ای که ظاهر جمله هم با منظورشان جور در بیاید و کلا هر انسانی وقتی صحبتی می کند به معنای ظاهری و اولیه سخنش دقت می کند بخصوص اگر بنا باشد این جمله ماندگار شود و انسانهای بسیاری را در آینده و حال راهنمایی کند بنظر شما میشود کسی چنین هدفی داشته باشد اما به برداشت اولیه از سخنش توجه نداشته باشد؟

موضوع قفل شده است