جمع بندی شک در تاریخ

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

rejection;742672 نوشت:
فرار از جواب به شما، وقتی معنی دارد که بنده حاضر باشم با شما وارد بحث بشوم. چیزی که از جواب من به سؤالتان، برای شما لازمتر است، مطالعه ای در کتب اخلاق و آشنایی با اصول جدال احسن است. توضیحات کافی به کارشناس داده شده است و اگر لازم بدانند، بیشتر هم برایشان توضیح می دهم.

از این گونه سخن گفتن شما متعجم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی چه که من نمی خواهم با شما وارد بحث شوم
وقتی وارد انجمن شدیم یعنی گروهی داریم بحث می کنیم، شما که توصیه به اخلاق و آداب می کنید این از اولیات اخلاقی، دینی، عرفی بحث در انجمن است که به نظرات دیگر کاربران احترام بگذاریم نه اینکه من باشما نمی خواهم وارد بحث شوم
آیا من نیز می توانم به شما چنین جوابی دهم؟ نه چرا که حضور بنده در اینجا برای بحث است اگر نخواهم بحث کنم نباید وارد این عرصه شوم، وقتی وارد عرصه شدم طبیعی است که باید به سخنان همه احترام بگذارم،
درست است که جناب آقای اردکانی کمی تند رفتند ولی جواب شما بسیار تند تر از ایشان بود مخصوصا توصیه اخلاقی شما که خود نیاز به روش اخلاقی داشت
بنده با نحوه بیان آقای اردکانی موافق نیستم (البته نه با اصل فرمایششان)و به ایشان نیز تذکر دادم ولی اینکه بنده نمی خواهم با شما بحث کنم از کسی که توصیه اخلاقی می کند عجیب، بعید، دور از انتظار و غیرپذیرفتنی است مخصوصا با بیان جنابعالی

rejection;742707 نوشت:
با عرض سلام. گرامی این بی مهری شما، عجیب است. فقط من می خواهم بدانم آیا پنج صفحه را داریم در مورد تواتر قرآن صحبت می کنیم؟ سؤالات پیشین در مورد اعتمادپذیری گزارشها، اعتمادپذیری نقل کنندگان، امکان دسترسی شخصی به کلیت محتویات قرآن، روش جمع قرآن و... بودند که یک به یک مطرح شدند و حل و فصل گردیدند و من هم اصرار خاصی بر صحت زمینه های تشکیکی نداشتم. الان شما می فرمایید پنج صفحه بحث بی نتیجه داشته ایم؟ واقعاً اینطور است؟

اگر باعث آزردگی خاطر جنابعلی شدم پوزش می طلبم اما بی مهری نیست اگر کمی مبالغه است ولی مبالغه ای است که با واقعیت تطبییق دارد. دوباره پستها را در پنج صفحه نگاه کنید
این پست، پست 53 تاپیک است و از پست 16 بحث قرآن شروع شده است یعنی از 53 پست 37 پست مربوط به این بحث است آیا اگر بگوییم همه تاپیک در این مورد بوده دور از آبادی سخن گفته ایم و بی مهری است؟!



rejection;742707 نوشت:
از اول هم بنده به شما عرض کردم که بحث یک سؤال واحد نیست، بلکه: «سلام. جناب عماد من یک سری سؤالات در مورد شکاکیتهای تاریخی دارم، که فکر می کنم شما بهترین کسی هستید که می توانید پاسخگو باشید. آیا می توانم تاپیکی ایجاد کنم و درخواست کنم که شما پاسخگویی کنید؟» و شما چه نوشتید؟ بنده پاسخ پیام خصوصی شما را جهت حفظ قوانین درج نمی کنم ولی قدر مسلم موافقت کردید و من پاسخ شما را به جناب طاهر ارجاع دادم. حالا عجیب است که شما گمان می کنید کلّ این پنج صفحه را در مورد یک سؤال بحث کرده ایم.

تاپیک ها در این انجمن طوری است که در پایان کار جمع بندی می شود، و طبیعی است که باید حول محور واحدی بچرخد، از چند موضوع آنهم هر کدام 5 صفحه ادامه یابد نمی توان به این هدف رسید
گاهی شخصی شک در انبیا دارد در اصل وجود انبیا خوب این یک تاپیک می طلبد و همه انبیا به نه فرد در چند پست بررسی شده و نهایتا جمع بندی میشود
حال اگر کسی در همین تاپیک منظورش باشد که ابتدا در پنج صفحه ما حضرت آدم را ثابت کنیم، بعد پنج صفحه هابیل وقابیل وشیث، بعد پنج صفحه ادریس، پنج صفحه حضرت نوح، پنج صحفه حضرت ابراهیم و....
در اینجا می گویم شما هر کدام از این پیامبران را تاپیکی مستقلی ایجاد کنید تا در مورد آنان مجزا بحث کنیم نه اینکه همه اینها در یک تاپیک 123000*5 =615000 صفحه بحث شود!
بحث شما نیز چنین است البته باید مبالغه بنده را نیز در نظر بگیرید و نسبت به615000 صفحه اعتراض نکنید چون مبالغه است بلکه نسبت به اصل سخن بنده اعتراض بفرمائید
اول بحث شما شک در تاریخ بود از بیان شما مشخص می شود نسبت به اصل تاریخ و وجودی آن سوال دارید ما نیز در چند پست پاسخ می دهیم که اگر شک در تاریخ هم است با این دلایل مرتفع می شود
اما اینکه 5 صفحه در مورد قرآن بحث کنیم، بعد از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن، برویم سراغ سوره های قرآن هر کدام را از نظر تاریخی پنج صفحه بحث کنیم، سپس برویم سراغ شخصیتها، سپس برویم سراغ حکومت ها، سپس و.....
طبیعی است خود بحث شک در قران تاپیک مستقلی می طلبند و مباحث دیگر تاپیک های مجزا، نمی شود همه این مصادیق را تحت یک عام بیاوریم و بگویم وجه اشتراک دارند
اگر این روش باشد واژه عامتری مثل دین پیدا می کنیم ابتدا بحث حضرت نوح واثبات مصحفش، بحث حضرت ابراهیم و اثبات مصحفش، بحث حضرت موسی و اثبات توراتش و هم مسائل مربوط به دین
یعنی همه تاپیک های انجمن های مختلف این سایت اعم از اخلاقی، اعتقادی، مشاوره، تاریخ، قرآن وحدیث و... را می توان در تاپیکی با عنوان دین ارائه کرد طبیعی است مخاطب نیز سر در گم میشود
لذا خواهش داریم این تاپیک را همین بحث قرآن قرار دهیم و برای مباحث دیگر تاپیکهای مجزا زده شود
البته باز از مبالغه در نوشتارم معذرت می خواهم برای تقریب به ذهن بود

پرسش:
آیا تاریخ قابل اعتماد است؟آیا قرآن تواتر تاریخی دارد وتحریف نشده است؟

پاسخ:
در مواجه به تاریخ گزارش های آن سه راه بیشتر نیست:
راه اول پذیرش همه گزارش های تاریخی بودن تحقیق و بررسی.
راه دوم کنار نهادن تمام گزارشها تاریخی به بهانه جعلی بودن برخی از آنها
و راه سوم بررسی کردن گزارش ها و باکار گیری روشهای عملی برای تشخیص گزارش صحیح از جعلی

پر واضح است که تمام گزارش های نقل شده صحیح نمی باشد و برخی از گزارشها با دلایل مختلف ممکن است وارونه جلوه داده شود و نیز مبرهن است که نمی توان تمام این گزارش‌ها را کنار نهاد . مثلا اگر ما 1000سکه داشته باشیم و بدانیم که 500سکه تقلبی است هیچ عقل سلیمی تمام سکه را به بهانه اینکه در بین این سکه ها 500 تقلبی وجود دارد به آب نمی اندازد . بلکه با عیارسنج سکه تقلبی و واقعی تمییز داده میشود.

گزارش های تاریخی نیز چنین است عیارسنج های مختلفی وجود دارد که کارشناس فن با بکار گیری آنها می تواند گزارش تقلبی را از گزارش واقعی جدا کرده و گزارشهای واقعی را تشخیص دهد
مثال دیگر اینکه امروزه بسیاری از روزنامه ها به نفع خود وقایع را وارونه یا کمی مغایر با واقعیت نشان می دهند اما هیچ کس نیست که به این بهانه کل خبرها را کنار بگذارد و به سراغ هیچ کدام نرود به بهانه اینکه ممکن است مغایر با واقعیت باشد بلکه با خواندن روزنامه های مختلف سعی می کند خبر واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهد.

گاه نیز اخبار و گزارش ها متواتر است مثلا ما به بهانه اینکه ممکن است روزنامه دورغ نوشته باشند رحلت امام را تکذیب نمی کنیم زیرا این خبر به طرق مختلف متواتر به ما رسیده است.
گزارش های تاریخی نیز همین گونه است. برخی متواتر است. مثلا وجود شخصی به نام پیامبراسلام متواتر است و این همه گزارش نمی تواند جعلی باشد

لذا گرچه در بیان تاریخ ممکن است حوادث غیر واقعی یا در مواردی اغراق آمیز ذکر شده باشد اما از آنجایی که حوادث تاریخی با تواتر و شهرت و قرائن و شواهد همراه است ما می توانیم با بررسی دقیق به آن اعتماد کنیم. (1)
تاریخ نگار با کاوش سندی و متنی و یافتن قرائن و شواهد در به دست آوری ملاکهایی برای تشخیص گزارش صحیح واقعی از دیگر گزارشات می کوشد.

برای نمونه قرآن به تواتر به دست ما رسیده است. از نظرات عالمان و اندیشمندان امامیه را بپذیریم، در یک موضوع اتفاق و اتحاد نظر دارند و آن هم این که قرآنی که توسط فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شده به تواتر به ما رسیده لذا قرآن متواتر است. از طرفی با ادله متعدد، ثابت نموده اند که جمع قرآن توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله) و در زمان حیات ایشان انجام شده است. لذا قول به جمع قرآن در بعد از رحلت پیامبر، به نظر ایشان کذب، مردود و موهوم و خیالی است و با قرآن و سنت و عقل و اجماع مخالف است.(2)

قرآن به صورت یک مجموع با همین شکل فعلی در عصر خود پیامبر جمع آوری شده بود(3) و مسلمانان سخت به یادگرفتن و حفظ قرآن اهمیت می دادند. افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته می شدند که چه اندازه از آیات را حفظ کرده باشد. شمار حافظان قرآن به اندازه ای زیاد بود که در تواریخ می خوانیم در یکی از جنگ ها که زمان ابوبکر واقع شد، چهارصد نفر از قاریان قرآن به قتل رسیدند. در داستان "بئر معونه" (یکی از آبادی های نزدیک مدینه) و جنگی که در آن منطقه در زمان حیات پیامبر (صلوات الله علیه) اتفاق افتاد می خوانیم که جمع کثیری از قاریان قرآن( در حدود هفتاد نفر) شهید شدند.

سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر( صلوات الله علیه) و به دستور و تأکید آن حضرت در تمام قرون ادامه داشته است. هم چنین سنت قرائت قرآن در شب ها و روزهای متعدد و ثواب بسیاری که بر قرائت ذکر شده است. آیا با چنین وضعی هیچ گونه احتمالی در مورد تحریف قرآن امکان پذیر است؟! به طور قطع نه.
علاوه بر همه این مطالب؛ کاتبان وحی بودند یعنی کسانی که بعد از نزول آیات بر پیامبر، آن را یادداشت می کردند که شمار آن ها را از چهارده تا چهل و سه نفر نوشته اند.

ابوعبدالله زنجانی در کتاب "تاریخ قرآن" می گوید: پیامبر( صلوات الله علیه) نویسندگان متعددی داشت که وحی را یادداشت می کردند و آن ها چهل و سه نفر و از همه مشهورتر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) ملازم پیامبر (صلوات الله علیه) مسئولیت این کار را به عهده گرفتند.(4)
آن ها در برخی موارد آن چه را که نوشته بودند بر پیامبر عرضه کرده و یا می خواندند تا هر گونه اشتباه احتمالی رفع شود.
کتابی که این همه نویسنده داشته، چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوی آن دراز شود؟

علی (سلام الله علیه) بعد از رسیدن به خلافت هیچ گونه اشاره ای به کم یا زیاد شدن قرآن نفرمود. نه تنها این کار را نکرد، ‌بلکه بارها مردم را به عمل و تمسک به قرآن موجود دعوت نمود. اگر کم و زیادی در قرآن پیش آمده بود، مسلّماً حضرت، قرآن اصلی را بر مردم عرضه می کرد. ایشان فرمود: "کتاب خدا میان شما است. سخنگویی است که هرگز زبانش به کندی نمی گراید، و خانه ای است که هیچ گاه ستون هایش فرو نمی ریزد. وسیله عزت است، آن چنان که یارانش هرگز مغلوب نمی شود. (5)

با توجه به این دلایل و دلایل فراوان دیگر که در کتاب هایی که در زمینه عدم تحریف قرآن نوشته شده است (6) علامه طباطبایی آورده است: یکی از ضروریات تاریخ اسلام این معنا است که تقریباً در چهارده قرن قبل، پیغمبری از نژاد عرب به نام محمد (صلوات الله علیه) مبعوث به نبوت شده و ادعای نبوت کرده است، نیز کتابی آورده که آن را به نام قرآن نامیده، در طول حیاتش مردم را به آن شریعت دعوت می کرده. نیز از مسلّمات تاریخ است که آن جناب با همین قرآن تحدّی کرده و آن را معجزه نبوت خود خوانده، نیز هیچ حرفی نیست در این که قرآن موجود در این عصر همان قرآنی است که او آورده و برای بیشتر مردم زمان خودش قرائت کرده است. (7)

و اما اخباری که اهل تحریف به آن تمسک جسته اند، چنان ضعیف است که نمیتوان بدان استدلال نمود و یا اخباری جعلی بوده که نشانه های جعل درآن مشهود است و یا مفهوم آن به قدری بیگانه و دور از واقعیت است که نمیتوان به آن اعتنا کرد. (8)
در نتیجه تحریف قرآن به زیاده، به معنای افزودن چیزی بر قرآن، میان مسلمانان هیج قائلی ندارد، (9) اما تحریف به نقیصه یعنی کاستن از آیات، تنها برخی از علما بدان معتقد بودند. این را هم علمای شیعه و سنی جواب قاطع داده اند، تا جایی که مرحوم شیخ صدوق عقیده بر مصونیت قرآن از تحریف را از اصول شیعه دانسته و می فرماید: اعتقاد ما این است: قرآنی که خداوند متعال بر پیامبرش حضرت محمد (صلوات الله علیه) نازل فرمود، همان است که در یک مجلد و در دسترس همه مردم قرار دارد و هرگز بیش از آن نبوده، هر کسی به ما نسبت دهد که ما می گوییم قرآن بیش از این است، مسلّماً دروغ گو است". (10)

برای مطالعه بشتر به کتاب البیان فی تفسیر القرآن آیت الله العظمی خویی(رحمت الله علیه) از ص 196 به بعد در باره بحث صیانه القرآن من التحریف مطالب مبسوط و مستندی مبنی بر متواتر بودن متن کتاب خدا و عدم تحریف آن بیان کرده اند که مراجعه به این کتاب برای طالبان این مباحث بسیار مفید است.

کلیدواژه: اعتبار، گزارشهای تاریخی، تواتر، قرآن، تحریف
منابع:
1. ابن خلدون عبد الحرحمن –مقدمه ابن خلدون ج 1- ص 13-ترجمه محمد پروین گنابادی –انتشارات بنگاه ترجمه ونشر کتاب چاپ چهارم تهران 1359
2. سید ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 237 تا 258.
3.آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول ج1، ص 8 - 10
4. ابوعبدالله زنجانی، تاریخ قرآن، ص 24.
5. نهج البلاغه (فیض الاسلام)، ص 403
6.آیت الله خویی، قرآن هرگز تحریف شده،بیان، ج 1، ص 305.
7.علامه طباطبایی سید محمد حسین، تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج 12، ص 150.
8. معرفت محمد هادی، مصونیت قرآن از تحریف، ص 69
9.آیت الله جوادی آملی عبدالله،تفسیر تسنیم، ج1، ص 99.
10. باب حادی عشر (اعتقادات صدوق)، ص
93

موضوع قفل شده است