وضعیتی شده که دیگه به اون صورت ازدواجی صورت نمیگیره که اصلا مردا بخواهند خانوم هارو تکریم کنند یا تحقیر.
جوانان زن ندارند! از پس پول ندارند!
مثلا یه زمانی میشد با پول 3،4 ماه یارانه یه نیم سکه بخری، ولی الان باید حدود 14 ماه صبر کنی!:tamasha: سکهٔ نو زنند بر رخ زر
در همش کم عیار می بینم
این تازه یه قلم هست، درحالی که احتمالا برای فقط مزدوج شدن نیاز به مداد رنگی 120 رنگ هست!
روزنامه محلی نوشتن نرخ رشد جمعیت تو شهر ما منفی شد...!:nini::kill:
[SPOILER] این عکس و دیدم تنم لرزید، گفتم بذارم شاید اگر مثل من غافل بودید بیدار بشین. «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزی که حساب برپا می شود، ببخش و بیامرز.»(ابراهیم/41)
[/SPOILER]
يكي از جاهايي كه بسياري از افراد اهل علم اشتباه كرده اند در ترجمه قهرمانه در اين حديث است
المرأئةُ ريحانةٌ ليستْ بقهرمانةٍ
سلام
وقتی ریحانه مقابل قهرمان آورده میشه یعنی لطافت در مقابل ضخامت و زمخت بودن
به این معنی که با زن به اندازه توانایی جسم و روانش رفتار شود نه طاقت فرسا، این امر از دوران کودکی شروع می شود
زمانی که هدیه به خانه می برید اول به دخترتان بدهید هر چند بزرگتر از پسرتان باشد(نقل به مضمون)
در دوران نوجوانی و جوانی حساس تر و در زمان تاهل و در نقش همسر باید در اوج لطافت باید با او برخورد شود تا از این طریق آرامش کسب شده زن به خانه برگردد و موجب رضایت از زندگی شود.
این حدیث به درد فمنیسم ها هم می خورد که زن را در جای مرد قرار می دهند و او را هم پایه او می بیننند و توانمندیهای او را به اندازه مردان برآورد کرده و انتظارات خارق العاده از او دارند بخصوص تاکیداتی که در بخش کاهش عاطفه و احساس دارند...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است
لَكَ الْحَمْدُ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْمَجْدِ وَ الْعُلَى تَبَارَكْتَ تُعْطِي مَنْ تَشَاءُ وَ تَمْنَعُ
ستايش توراست اى صاحب جود و بزرگوارى و برترى فرخنده اى تو عطا كنى به هركه خواهى و منع كنى ز هركه خواهى
إِلَهِي وَ خَلاقِي وَ حِرْزِي وَ مَوْئِلِي إِلَيْكَ لَدَى الْإِعْسَارِ وَ الْيُسْرِ أَفْزَعُ
خدايم و آفريدگارم، و نگهدارم و پناهم به جانب تو در سختى و آسانى پناه میآورم
إِلَهِي لَئِنْ جَلَّتْ وَ جَمَّتْ خَطِيئَتِي فَعَفْوُكَ عَنْ ذَنْبِي أَجَلُّ وَ أَوْسَعُ
خدايا اگر خطايم بزرگ و انبوه است پس گذشت تو از گناه من بزرگتر و گسترده تر است
إِلَهِي لَئِنْ أَعْطَيْتُ نَفْسِي سُؤْلَهَا فَهَا أَنَا فِي رَوْضِ النَّدَامَةِ أَرْتَعُ
خدايا اگر خواهش نفسم را به نفسم واگذاشتم اينك در مرغزار پشيمانى میگردم
إِلَهِي تَرَى حَالِي وَ فَقْرِي وَ فَاقَتِي وَ أَنْتَ مُنَاجَاتِي الْخَفِيَّةَ تَسْمَعُ
خدايا بدحالى و تهيدستى و نيازم را میبينى و تو مناجات پنهان مرا میشنوى
إِلَهِي فَلا تَقْطَعْ رَجَائِي وَ لا تُزِغْ فُؤَادِي فَلِي فِي سَيْبِ جُودِكَ مَطْمَعٌ
خدايا اميدم را قطع مكن، و منحرف مساز قلبم را كه من به باران جودت طمع دارم
إِلَهِي لَئِنْ خَيَّبْتَنِي أَوْ طَرَدْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَرْجُو وَ مَنْ ذَا أُشَفِّعُ
خدايا اگر محرومم كنى يا از پيشگاهت برانى پس به چه كسى اميدوار شوم و چه كسى را شفيع گيرم
إِلَهِي أَجِرْنِي مِنْ عَذَابِكَ إِنَّنِي أَسِيرٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ لَكَ أَخْضَعُ
خدايا از عذابت پناهم ده كه من اسير و خوار و ترسانم و برايت فروتنى میكنم
إِلَهِي فَآنِسْنِي بِتَلْقِينِ حُجَّتِي إِذَا كَانَ لِي فِي الْقَبْرِ مَثْوًى وَ مَضْجَع
خدايا با آموزش دليل راه همراهم باش در آن زمان كه در قبر منزل و خوابگاهم باشد
ٌ إِلَهِي لَئِنْ عَذَّبْتَنِي أَلْفَ حِجَّةٍ فَحَبْلُ رَجَائِي مِنْكَ لا يَتَقَطَّعُ
خدايا اگر هزار سال مرا عذاب نمايى رشته اميد من از تو قطع نمیشود
إِلَهِي أَذِقْنِي طَعْمَ عَفْوِكَ يَوْمَ لا بَنُونَ وَ لا مَالٌ هُنَالِكَ يَنْفَعُ
خدايا مزه گذشتت را به من بچشان آنگاه كه نه فرزندان و نه مال در آن زمان سود نرساند
إِلَهِي لَئِنْ لَمْ تَرْعَنِي كُنْتُ ضَائِعا وَ إِنْ كُنْتَ تَرْعَانِي فَلَسْتُ أُضَيَّعُ
خدايا اگر مرا رعايت نكنى تباه شده ام و اگر رعايتم نمايى تباهى نپذيرم
إِلَهِي إِذَا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَيْرِ مُحْسِنٍ فَمَنْ لِمُسِي ءٍ بِالْهَوَى يَتَمَتَّعُ
خديا اگر از غير نيكوكاران نگذرى پس اميد كسیكه با هوس كامروايى ميكند كيست
إِلَهِي لَئِنْ فَرَّطْتُ فِي طَلَبِ التُّقَى فَهَا أَنَا إِثْرَ الْعَفْوِ أَقْفُو وَ أَتْبَعُ
خدايا اگر در طلب پروا كوتاهى نمودم پس اينك دنبال گذشت توام و سراغ آن ميروم
إِلَهِي لَئِنْ أَخْطَأْتُ جَهْلا فَطَالَمَا رَجَوْتُكَ حَتَّى قِيلَ مَا هُوَ يَجْزَعُ
خدايا اگر از روى جهالت خطا كردم تا آنجا به تو اميد بستم كه درباره ام گفته شد باك ندارد
إِلَهِي ذُنُوبِي بَذَّتِ الطَّوْدَ وَ اعْتَلَتْ وَ صَفْحُكَ عَنْ ذَنْبِي أَجَلُّ وَ أَرْفَعُ
خدايا گناهم بلندتر و بزرگ تر از كوههاى برافراشته شده ولى چشم پوشى تو از گناه من بزرگ تر و برفرازتر است
إِلَهِي يُنَجِّي ذِكْرُ طَوْلِكَ لَوْعَتِي وَ ذِكْرُ الْخَطَايَا الْعَيْنَ مِنِّي يُدَمِّعُ
خدايا ياد عطاى هميشگیات آتش دلم را خنكا میبخشد و ياد گناهان، ديدگانم را اشكبار میسازد
إِلَهِي أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ امْحُ حَوْبَتِي فَإِنِّي مُقِرٌّ خَائِفٌ مُتَضَرِّعٌ
خدايا لغزشم را ناديه گير و گناهم را پاك كن من اقرار به گناه دارم و هراسان و نالانم
إِلَهِي أَنِلْنِي مِنْكَ رَوْحا وَ رَاحَةً فَلَسْتُ سِوَى أَبْوَابِ فَضْلِكَ أَقْرَعُ
خدايا از سوى خود آسايش و راحتى به من ده كه من جز درهاى احسان تو را نمى كوبم
إِلَهِي لَئِنْ أَقْصَيْتَنِي أَوْ أَهَنْتَنِي فَمَا حِيلَتِي يَا رَبِّ أَمْ كَيْفَ أَصْنَعُ
خدايا اگر مرا دور كنى يا سبكم انگارى پس چه چاره كنم اى پروردگار و چه سازم
إِلَهِي حَلِيفُ الْحُبِّ فِي اللَّيْلِ سَاهِرٌ يُنَاجِي وَ يَدْعُو وَ الْمُغَفَّلُ يَهْجَعُ
خدايا سوگند خورده عشق در شب بيدار است رازونياز و دعا میكند ولى شخص غافل میخوابد
إِلَهِي وَ هَذَا الْخَلْقُ مَا بَيْنَ نَائِمٍ وَ مُنْتَبِهٍ فِي لَيْلِهِ يَتَضَرَّعُ
خدايا از اين مردم گروهى در خوابند و گروهى ديگر شب بيدار و زارى میكنند
وَ كُلُّهُمْ يَرْجُو نَوالَكَ راجِياً لِرَحْمَتِكَ الْعُظْمَى وَ فِي الْخُلْدِ يَطْمَعُ
و همه آنان عطاى تو را اميد دارند، و اميدوار رحمت بزرگ تواند و به بهشت تو طمع ورزند
إِلَهِي يُمَنِّينِي رَجَائِي سَلامَةً وَ قُبْحُ خَطِيئَاتِي عَلَيَّ يُشَنِّعُ
خدايا اميد من در دلم آرزوى سلامتى میكند و زشتى گناهانم مرا به رسوايى تهديد مى نمايد
إِلَهِي فَإِنْ تَعْفُو فَعَفْوُكَ مُنْقِذِي وَ إِلا فَبِالذَّنْبِ الْمُدَمِّرِ أُصْرَعُ
خدايا اگر بگذرى گذشتت نجات بخش من است ور نه با گناهم به عرصه نابودى در افتم
إِلَهِي بِحَقِّ الْهَاشِمِيِّ مُحَمَّدٍ وَ حُرْمَةِ أَطْهَارٍ هُمْ لَكَ خُضَّعٌ
خدايا به حق محمّد هاشمى نسب و به حرمت پاكانى كه نزد تو فروتنند
إِلَهِي بِحَقِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ حُرْمَةِ أَبْرَارٍ هُمْ لَكَ خُشَّعٌ
# خدايا به حق محمّد مصطفى و پسر عمويش#و به حرمت نيكوكارانى كه براى تو خاشعند#
إِلَهِي فَانْشُرْنِي عَلَى دِينِ أَحْمَدٍ مُنِيباً تَقِيّاً قَانِتاً لَكَ أَخْضَعُ
خدايا مرا در رستاخيز بر دين احمد برانگيز تائب و پرهيزکار و عابد و فروتن در پيشگاهت
وَ لا تَحْرِمَنِّي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي شَفَاعَتَهُ الْكُبْرَى فَذَاكَ الْمُشَفَّعُ
اى خداى من و آقاى من مرا محروم مساز از شفاعت بزرگ محمّد كه شفاعتش پذيرفته است
وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ مَا دَعَاكَ مُوَحِّدٌ وَ نَاجَاكَ أَخْيَارٌ بِبَابِكَ رُكَّعٌ
و بر ايشان درود فرست تا هرگاه كه موّحدى تو را بخواند و خوبان با تو مناجات كنند و در برابرت به ركوع پردازند
إلَهِي كَفَى بِي عِزّاً
أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً
وَ كَفَى بِي فَخْراً
أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً
أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ
فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
خدايا مرا اين عزّت بس است كه بنده تو باشم،
و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشى،
تو آنچنانى كه دوست دارم، مرا هم چنان كن كه دوست دارى.
نکاح
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
ضمن عرض ارادت و مسئلت سعادت و سلامت براي آن جناب معروض مي دارد حضرتعالي در يک سخنراني فرموديد اگر کسي دو يا سه زوجه اختيار کند و در بين آنان عدالت را رعايت کند از نظر فقهي از عدالت خارج نشده وفقيه انرا عادل مي داند ولي اين شخص از ديدگاه فيلسوف و حکيم عادل نيست. اکنون اين سوال مطرح است با توجه به مطلب ذکر شده عدالت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه دين عليهم السلام از نظر حکيم و فيلسوف چگونه ارزيابي مي شود؟
جواب:
بسم الله الرحمن الرحيم 1. انسان کامل معصوم عدل ممثّل است و همه شئون علمي و عملي وي تعديل شده و از گزند افراط و آسيب تفريط مصون است.
2. تعدّد همسر درباره معصوم (عليهم السلام) براي حکمت است نه ارضاي غريزه. عدل کامل مقتضي رعايت مصالح فردي و جمعي است. «لا يقاس بآل محمد احدٌ.»
[FONT="]گويند محمدبن زکریای رازی (رحمه الله) با شاگردانش از مسيري مي گذشتند. دیوانه ای پیش ایشان اوفتاد، در هیچ کس ننگریست مگر در محمدبن زکریا. با دقت به او نگاه کرد و بخندید. محمدبن زکریا به خانه آمد و مطبوخ افتیمون بفرمود پختن و خوردن. شاگردان گفتند: چرا مطبوخ خوردی؟
[FONT="]گفت: از بهر خنده آن دیوانه که تا وی از جمله سودای، جز با من ندید و با من نخندید، چه گفتنهاند: کل طایر يطیر مع شکله
قدر بدانيم
يكي ار روحانيون مي گفت كه استادم می فرمود:
صبحها که دکمه های لباسم را میبندم
به این فکر میکنم که
چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟
خودم یا مرده شور؟!
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است..
به آنهائى که دوستشان دارید،
بی بهانه بگوئيد: "دوستت دارم."
بگوئيد: در این دنیای شلوغ،
سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگوئيد: گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاهتر از عمر شکوفه هاست
بگوئيد: بودن ها را قدر بدانيم،
نبودن ها همين نزديكى است...!
طلبه خوش شانس
فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :
يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود.
روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت علی (ع) عرضه مى دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين (ع) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:
"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد؟
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد: سخن همان است كه گفتم، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى:
[HL]"به آسمان رود و كار آفتاب كند"[/HL]
پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد. مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد، تعجب مى كنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد:"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
فوراً راجه پيشخدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد: اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد.
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود. فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى كه كنار دستش بود، پرسيد: چه خبر است؟گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحبخانه است.
هنگامى كه مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جا برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست.
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت: آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دين، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد.
چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود، پرسيد: شرح اين داستان چيست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (ع) شعرى بگويم. يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ايران مراجعه كردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر اميرالمؤمنين (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.
طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: من گفته بودم
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (ع) است.
راجه سجده شكر كرد و خواند:
[HL]به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند[/HL]
منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاريان[HL]
[/HL]
طلبه خوش شانس
فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :
يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود.
روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت علی (ع) عرضه مى دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين (ع) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل
من اين حكايت براي طلبه اي مجرد تعريف كِرداههه
او گفتاهه خبر داري هااههه كه راجه
دختر دومش را دارهاهههه
گفتماههه
جوجه اگر مي دانستماههه
كه خود مستحق تر بودماهههه
به قول حشمت فردوس افتاداهههه
( هركس مي خواهد از خنده معلق بزنه آه ههه آزاداههههه)
:khandeh:
افتیمونگیاهی است از خانواده ی Cuscutaceae la Convolvulaceae و از تیره ی پیچک صحرایی، علفی و یک ساله که در بهار و در مزارع به صورت انگل بر روی گیاهان سبز میروید و در بیابانها در کنار بوتهه ای تیغ میروید و آنها را مثل تار عنکبوت احاطه میکند و تا اواخر تابستان هم پا به پای میزبان ضعیف شده رشد کرده و گل و بذرمی دهد. ساقه های آن ظریف و باریک به شکل نخ قرمزرنگ یا قرمز مایل به زرد یا کرم مایل به قرمز است. گل آن سرخ غباردار باریشک های بسیار نازک مانند مو، میوه ی آن به اندازه ی دانه ی شاهدانه و به رنگ زرد، دانه های داخلی میوه از دانه ی خردلی ریزتر و قرمز مایل به زرد است، طعم این گیاه تلخ و تند است. خواص افتیمون در طب سنتی
...........سردردی که از فکر زیاد باشد، فکر و خیالات بدو ناپسند، جنون مانیا و خفقان را درمان می کند...........
نکاح
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
ضمن عرض ارادت و مسئلت سعادت و سلامت براي آن جناب معروض مي دارد حضرتعالي در يک سخنراني فرموديد اگر کسي دو يا سه زوجه اختيار کند و در بين آنان عدالت را رعايت کند از نظر فقهي از عدالت خارج نشده وفقيه انرا عادل مي داند ولي اين شخص از ديدگاه فيلسوف و حکيم عادل نيست. اکنون اين سوال مطرح است با توجه به مطلب ذکر شده عدالت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه دين عليهم السلام از نظر حکيم و فيلسوف چگونه ارزيابي مي شود؟
جواب:
بسم الله الرحمن الرحيم 1. انسان کامل معصوم عدل ممثّل است و همه شئون علمي و عملي وي تعديل شده و از گزند افراط و آسيب تفريط مصون است.
2. تعدّد همسر درباره معصوم (عليهم السلام) براي حکمت است نه ارضاي غريزه. عدل کامل مقتضي رعايت مصالح فردي و جمعي است. «لا يقاس بآل محمد احدٌ.»
آيت الله جوادی آملی 6/8/1388
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما
تحلیل پاسخ حضرت آیه الله جوادی آملی (حفظه الله) درباره
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
1- اولا حضرت استاد، خود بعنوان یک فقیه و مرجع تقلید میفرمایند کسی که دو یا سه همسر داشته باشد و عدالت را رعایت کند او انسان عادلی است و منِ فقیه او را عادل میدانم.
پس حضرت استاد چند همسری را تایید می کنند به شرط عدالت و کسی که به عدالت رفتار کند او را عادل میدانند.
2- سوال در مقام بیان تفاوت فقه با فلسفه است. فقه مقامش بیان احکام تکلیفیه است و فلسفه به علل احکام و شرایع در جوهره آفرینش نظر دارد. لذا مرز یک مفهوم در یک علم با مفهوم آن در علم دیگر ممکن است متفاوت باشد.
مانند مرز اخلاق و مرز احکام.
در اخلاق و عرفان نظر به نفس دارد و دلی که مقداری ناپاکی در آن باشد به ملکات نمیرسد.
در حالی که اگر انسان نمازش را اقامه کند تکلیفش ساقط است و عقاب نمیشود.
همچنین در وجود رذایل اخلاقی در فرد، انسان را قبیح میکند اما تا زمانی که آن رذیله ظاهر نشود نیز عقاب نمیشود. در اصطلاح فقه میگویند عقاب قبل عمل قبیح است.
اما فلسفه میگوید انسان دارای سه قوه عاقله، غضبیه و شهویه است. هرگاه یکی غالب شد از حد اعتدال خارج میشود.
آنگاه تعدد زوجات را غلبه یکی از سه قوه کمالیه انسان میداند و لذا کسی که از داشتن یک همسر به داشتن بیشتر رو می آورد غلبه یکی از این قوا را علت آن میداند که معنای خروج از اعتدال است.
ناگفته نماند که عدالت دارای معانی زیادی در لغت و اصطلاح است.
3- با توحه به بحث مفصل، و تفاوت فقه و فلسفه این سوال برای مستشکل بوجود آمده که حکم عدالت معصومین علیهم السلام که دارای چند همسر بوده اند چطور ارزیابی میشود؟
حضرت استاد در پاسخ مستشکل معصوم را عدل کامل دانسته اند که افراط و تف یط قوای سه گانه در او راه ندارد لذا عمل معصوم را خارج از غریزه، بلکه بر اساس حکمت دانسته اند. میفرمایند: معصومین ع که عدل کامل هستند به اقتضای عدلشان متکفل مصالح فردی و جمعی هستند. بنابراین موضوعا از بحث عدالت فلسفی خارج می دانند و میفرمایند که دیگران را نمیشود با آنها مقایسه کرد.
نتیجه اینکه:
_بحث اقتضای علمی دارد و در مقام بیان مرز عدالت در فقه و فلسفه است نه رد چند همسری؛
_تعدد زوجات مورد پذیرش حضرت استاد بعنوان یک فقیه و مرجع تقلید است.
_رعایت عدالت شرط تعدد زوجات است و کسی که عدالت بین همسران را رعایت کند او را عادل می دانند.
طلبه خوش شانس
فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :
يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود.
روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت علی (ع) عرضه مى دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين (ع) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:
"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد؟
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد: سخن همان است كه گفتم، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى:
[HL]"به آسمان رود و كار آفتاب كند"[/HL]
پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد. مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد، تعجب مى كنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد:"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
فوراً راجه پيشخدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد: اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد.
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود. فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى كه كنار دستش بود، پرسيد: چه خبر است؟گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحبخانه است.
هنگامى كه مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جا برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست.
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت: آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دين، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد.
چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود، پرسيد: شرح اين داستان چيست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (ع) شعرى بگويم. يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ايران مراجعه كردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر اميرالمؤمنين (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.
طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: من گفته بودم
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (ع) است.
راجه سجده شكر كرد و خواند:
[HL]به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند[/HL]
منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاريان[HL]
[/HL]
قوت ماهباه = صف شهریه :
دل و جانم فدای عزمت ای دوست
همان عزمی که از آن بوی و آن سوست
همان عزمی که شکر سار و ناز است
جگر سور است ، از این که ز بی سوست
****
عزیزا در صف رزقم گرفتار ؟!
صف طولانی و بی رحم و نا چار ...
عجب مرد افگن است این صف سرایی !
در این هنگامه و این شور بازار
****
شگفتا ، اعتیاد ماهیانه ؟!
در یغا بندِ آب و نان و دانه
شعور و شعر را از ما ربوده
در این آشوبگاه جاودنه
**** ( نقل از گلشن ناز = گفتمان فاطمی بین بلخ و ارزگان )
عزیزا در صف رزقم گرفتار ؟!
صف طولانی و بی رحم و نا چار ...
عجب مرد افگن است این صف سرایی !
در این هنگامه و این شور بازار
****
شگفتا ، اعتیاد ماهیانه ؟!
در یغا بندِ آب و نان و دانه
شعور و شعر را از ما ربوده
در این آشوبگاه جاودنه
هفت سنگ
ببخشيد احسنت@};-
جسارت بنده رو ببخشيد
بينَ الاحبابِ در به داعون مي شوند الاداب@};-
سلام
هرچند یک مفهوم در علوم مختلف مرز متفاوتی دارند ولی هدف مشترکی دارند. مانند همان احکام و اخلاق که از شیره باور و عقاید تغذیه می شود. همه اهداف تقرب به الی الله می باشد.
بحث اقتضای علمی دارد و در مقام بیان مرز عدالت در فقه و فلسفه است نه رد چند همسری؛
رد چند همسر ی را نمی توان برداشت کرد بلکه به اهمیت عدالت در همسرداری داری پی برده می شود.
تعدد زوجات مورد پذیرش حضرت استاد بعنوان یک فقیه و مرجع تقلید است.
فقط نظر خاص یک مرجع نیست، مانند بقیه مراجع تعدد زوجات با شرایط خاص خودش مقبول و مورد پذیرش است.
رعایت عدالت شرط تعدد زوجات است و کسی که عدالت بین همسران را رعایت کند او را عادل می دانند.
از شرایط اصلی و ضروری در این زمینه عدالت است، با توجه به وظایف سنگین همسرداری برای مرد،
کمتر مردی قادر به انجام وظایف محوله برای دو یا چند همسر بطور همزمان خواهد بود،
در واقع شرط قید شده محدود و منحصر به افراد خاص می شود (گفتند یافت می نشود) و برای عموم قابل اجرا نخواهد بود.
در کلاس درس و تفسیر سوره علق که بعدها به کلاس جمعیت و تنظیم خانواده تغییر یافت، پیرامون اینکه چگونه جنین بوجود می آید و از میان هزاران اسپرم تنها یک اسپرم موفق میشود که خود را به تخمک برساند و عمل باروری شروع شود ایراد میفرمود. در پایان آشیخ به هر یک از شاگردان خود تبریک گفت که توانستند از میان همه اسپرم ها، خود را به تخمک برسانند و بحول و قوه الهی تا به اینجا برسند.
با سلام و ادب و تشکر از مطلب بسیار خوبی که از حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی نقل قول فرمودید.
جزئیات تحلیل خوب است ولی به نظر می رسد نتیجه گیری از آن به نوعی جانبدارانه است.
گمان نمی کنم مقصود حضرت علامه تنها بحث علمی و تعیین معنای عدالت در فلسفه و فقه باشد بلکه به نظر می رسد
ایشان مخاطبینشان را متوجه مسئله ای فراتر از عدالت فقهی در تعدد زوجات می نمایند.و این مربوط به حکمت عملی است
نه صرفا یک بحث علمی نظری!
کسانی که در پی رشد علمی و عملی در همه ی ابعاد وجودیشان اعم از اندیشه،اخلاق و عمل هستند در سطح شریعت باقی
نمی ماند و به افقی فراتر از آن می اندیشند به عبارتی می دانند که "حسنات الابرار سیئات المقربین"بنابراین آنکه در پی حکمت
است در حلال خداوند هم از افراط اجتناب می کند چرا که افراط در این موضوع خاص تأمین غریزه است و حکیم متأله در بخش
غرایز به حداقلها و ضروریات اکتفاء می نماید چرا که تنها آن را وسیله ای می داند برای ثبات نفس و مرکبی برای عروج روح نه بیشتر!
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما خواهر بزرگوارم
بنده وقتی مطلب حضرت استاد آیت الله جوادی آملی را خواندم نتوانستم آن را هضم کنم! و برایم قابل درک نبود و سوالات زیادی ذهنم را درگیر کرد! این تحلیل هم از بنده نبود از یکی از کانالها بود که اینجا قرار دادم( زیرش آدرسش را آوردم) اما باز هم این تحلیل مرا قانع نکرد
اکنون از محضر شما خواهر عزیزم چند سوال دارم
الان بنده چیزی که از سخن حضرت استاد متوجه شدم این است که از نظر فلاسفه و حکما به جز معصومین علیه السلام اگر کسی تعدد زوحات داشته باشد عادل نیست!! و برایم سوال بود که چگونه عادل نیست
الان با توجه به فرمایش و توضیحات خوب شما مجدد این سوالات برایم ایجاد شده است،فرض کنید آقایی نیاز غریزی دارد ،همسرش بیمار است،مجبور است زن دیگری بگیرد( نمیخواهد افراط کندو میخواهدبه حداقل اکنفا کند) آیا الان این آقا بهه خاطر تعدد زوجات از عدالت خارج میشود؟!
اگر آقایی برود برای رضای خدا دو زن دیگر بگیرد تمام حقوقشان را هم رعایت کند اما از نظر غریزی فقط به همسر اولش اکتفا کند آیا این فرد باوجودی که معصوم نیست ولی چونکه بنا بر مصلحت نگهداری چند خانم بیوه ازدواج کرده و اصلا از نظر غریزی دنبال تعدد زوجات نبوده از نظر فلاسفه الان آیا این آقا عادل است؟!
حال اگر زنهای دوم وسوم همان آقایی که گفتم به او بگویند ما از نظر غریزی به شما نیاز داریم( در حد حداقل تامین ) ،حال اگر این آقا قبول کند از نظر فلاسفه دیگر از عدالت خارح شده است؟!
هنوز سوالات دیگری نیز در ذهنم است،اینهارا پاسخ بفرمایید تا ان شاءالله مابقی را بپرسم
اگر هم امکانش باشد میتوان تاپیکی در این خصوص ایجاد کرد و کلا این سخن حضرت استاد را به بحث و گفتگو گذاشت
بنده وقتی مطلب حضرت استاد آیت الله جوادی آملی را خواندم نتوانستم آن را هضم کنم! و برایم قابل درک نبود و سوالات زیادی ذهنم را درگیر کرد! این تحلیل هم از بنده نبود از یکی از کانالها بود که اینجا قرار دادم( زیرش آدرسش را آوردم) اما باز هم این تحلیل مرا قانع نکرد
بله خواهر عزیز،آدرسی را که عنایت کرده بودید مراجعه کردم و فضای آن را در حدّ فرصتی که داشتم بررسی نمودم
الان بنده چیزی که از سخن حضرت استاد متوجه شدم این است که از نظر فلاسفه و حکما به جز معصومین علیه السلام اگر کسی تعدد زوحات داشته باشد عادل نیست!! و برایم سوال بود که چگونه عادل نیست
خب سخن علامه حفظه الله، سخن علامه است و بنده نیز در حدّ درک ناچیز خودم برداشت نمودم بنابراین آنچه در مباحثه با شما عرض کنم
مربوط به برداشت شخصی حقیر است.
مقصود علامه نفی عدالت فقهی گروه مزبور نیست کما اینکه عدالت در مورد تعدد زوجات تعریف روشنی دارد.
آنچه حضرت علامه نسبت به آن، به گونه ای روشنگری می فرمایند معنای عدالت در حکمت عملی است
که دید و انگیزه ای فراتر از فقه می طلبد.
الان با توجه به فرمایش و توضیحات خوب شما مجدد این سوالات برایم ایجاد شده است،فرض کنید آقایی نیاز غریزی دارد ،همسرش بیمار است،مجبور است زن دیگری بگیرد( نمیخواهد افراط کندو میخواهدبه حداقل اکنفا کند) آیا الان این آقا بهه خاطر تعدد زوجات از عدالت خارج میشود؟!
محور را بر تأمین غریزه که بگذارید مسئله روشن می شود وقتی همسر اول شخص مفروض بیمار است افراط در اقتضائات طبیعی و غریزی آن شخص
منتفی است مثل این است که آن آقا یک همسر دارد نه بیشتر.
اگر آقایی برود برای رضای خدا دو زن دیگر بگیرد تمام حقوقشان را هم رعایت کند اما از نظر غریزی فقط به همسر اولش اکتفا کند آیا این فرد باوجودی که معصوم نیست ولی چونکه بنا بر مصلحت نگهداری چند خانم بیوه ازدواج کرده و اصلا از نظر غریزی دنبال تعدد زوجات نبوده از نظر فلاسفه الان آیا این آقا عادل است؟!
فکر می کنم حکم شرعیش این است که آقای مفروض در برابر همسران دیگرش نیز تکالیفی دارد و نمی تواند آنها را "کالمعلقه" نگاهدارد!
مقدمه که غلط باشد(جسارتا) نتیجه عقیم است.
حال اگر زنهای دوم وسوم همان آقایی که گفتم به او بگویند ما از نظر غریزی به شما نیاز داریم( در حد حداقل تامین ) ،حال اگر این آقا قبول کند از نظر فلاسفه دیگر از عدالت خارح شده است؟!
نظر علامه را بگویم یا خودم را؟!
حضرت علامه اینقدر مسئله را گسترش ندادند خواهرم گرامیم.امّا خب کسی که محض رضای خدا اقدام به ازدواج با چند بیوه کرده باید احتمال این مسائل
را هم می داده،حال دو فرض داریم:
1-این آقا فقط متشرع است و البته تمکن مالی دارد و نیز عدالت مورد بحث در تعدد زوجات را، که خیر از عدالت خارج نشده است(عدالت فقهی)
2-امّا اگر حکیم است که به قوّت و حدّت بینشی که خداوند به حکمای متأله می دهد از ابتدا خودش را در چنین چاهی نمی اندازد:)
و اگر بخواهد چند زن بی پناه بیوه را محض رضای حق پناه دهد و کمک کند،دست چند آقای بی بضاعت را که قادر تأمین هزینه های
ازدواج نیستند می گیرد و آن بانوان بیوه را به آنها تزویج می نماید.(شاید)
اگر هم امکانش باشد میتوان تاپیکی در این خصوص ایجاد کرد و کلا این سخن حضرت استاد را به بحث و گفتگو گذاشت
با سلامخواهرم سرکار خانم یارب من نمیدونم مردی که میخواد به خاطر رضای خدا سرپرستی چند زن رو به عهده بگیره چرااا میبایست حتما عدالت رو بین اونها رعایت کنه ،مگه همسرش چه گناهی کرده ?مگه زن قاتل شوهراشون بوده که باید جورش رو بکشه?خب برن با این مرد،ازدواج موقت کنن ،نمیدونم شما از چه عدالتی دارید صحبت میکنید?کدوم عدالت ?اصلا چرا عدالت اونم واسه ی یه زن بیوه?خب اگه لطفا ،همون ازدواج موقت هم از سرشون زیاده!
زنش راضيه (بهشت زوري نميشه)
اينجا بحث تعدد زوجات را زياد جدي نگيرد. مرداني هم كه دو زن دارند هم زياد جدي نگرفته اند شوخي شوخي رفتند زن دوم گرفتند
جداي از شوخي
چرا برخي از خانم هاي محترم با زور مي خواهند همه خانم ها را خوشبخت كنند بابا انبياي الهي هم گفتند با زور نميشه كسي را ببريم تو بهشت خودش هم بايد بخواد
حالا تصور كنيد زني با تحصيلات عالي به هر دليلي دلش مي خواد شوهرش بازم زن بگيره من و شما بايد زور و زور بگوييم ما خوشبختي ات را مي خواهيم نكن اين كار را؟!!
تو برخي از كشورها همجنس بازي نامشروع و همباشي نامشروع (ازدواج سفيد) را به رسميت شناخته اند. تصميم خانم هاي عاقل و بالغي، هر چند خيلي كم، را كه دوست دارند هووي مشروع و رسمي داشته باشند را به رسميت بشناسيم از قديم گفته اند آدم زنده وكيل وصي نمي خواد
تصور كنيد
[HL]تصور كنيد[/HL] در شهر تهران
50 مرد باشد كه همسرانشان راضي باشند كه شوهرشان زن دوم بگيرد آيا كسي حرفي داره؟
اشكال شما به مرد است؟
به زنش است؟
به هر دو؟
شما فعلا اين حكم را براي اين گونه زن و شوهرها بپذيريد بقيه اش هم خدا بزرگه@};-
شهرهاي ديگر هم همين طور
بله
ظلم و بي انصافي و....همه جا مردود است
حتي زماني كه زني خودش شش دانگ دلش راضي است كه شوهرش برود ازدواج دوم كند
سخن فلسفي
امروز دو كودك دبستاني با هم صحبت مي كردند
اولي با ناراحتي گفت: بابا بزرگم رفته تو كما؟
دومي : كمي مكث كرد و گفت: خب ناراحت نباشه بابا بزرگ منم دو زن داره
بزرگسالاني كه متوجه سخنان ان دو بودند با تعجب گفتند سخن كودك دومي چه ربطي داره؟
كودك اولي هم به مامانش گفت اين هميشه حرف هاي بي ربط مي زنه تو كلاس.
من كه سخنانشان را شنيدم گفتم نه معلوم نيست بي ربط باشه شايد مادر بزرگ كودك دوم هم الان تو كما باشههههه @};-happy
خندوانه پارادوكيسكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
استاد را دعوت كرده بودند پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال دانايي است و پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير گفت استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر چه مي كنيد؟
استاد علم دوست گفت: فردا به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند.
[FONT="Tahoma"]نکاح
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
ضمن عرض ارادت و مسئلت سعادت و سلامت براي آن جناب معروض مي دارد حضرتعالي در يک سخنراني فرموديد اگر کسي دو يا سه زوجه اختيار کند و در بين آنان عدالت را رعايت کند از نظر فقهي از عدالت خارج نشده وفقيه انرا عادل مي داند ولي اين شخص از ديدگاه فيلسوف و حکيم عادل نيست. اکنون اين سوال مطرح است با توجه به مطلب ذکر شده عدالت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه دين عليهم السلام از نظر حکيم و فيلسوف چگونه ارزيابي مي شود؟
جواب:
بسم الله الرحمن الرحيم 1. انسان کامل معصوم عدل ممثّل است و همه شئون علمي و عملي وي تعديل شده و از گزند افراط و آسيب تفريط مصون است.
2. تعدّد همسر درباره معصوم (عليهم السلام) براي حکمت است نه ارضاي غريزه. عدل کامل مقتضي رعايت مصالح فردي و جمعي است. «لا يقاس بآل محمد احدٌ.»
خندوانه پارادوكيسكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
استاد را دعوت كرده بودند پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال دانايي است و پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير گفت استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر چه مي كنيد؟
استاد علم دوست گفت: فردا به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند.
به نظرم خندوانه افت شدیدی کرده و خودم هم خیلی وقته دیگه دنبالش نمی کنم.
استفاده از چند تا خانم چادری در بین مهمان ها کارهای حرام برنامه رو توجیه نمی کنه. ( پیشنهاد میکنم مقالات سایت یالثارات رو درباره خندوانه بخونید )
یک سری که از ریما رامین فر همسر امیر جعفری دعوت کرد یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفت ولی رامبد جوان در تایید حرفش گفت " می خوامت"
خیلی بدم اومد از این حرکتش ، هر غلطی میکنی یا سعی کن نکنی یا توی خلوت خودت بکن که فقط به خودت آسیب بزنی.
واقعا خندوانه حرکت های مثبت خوبی انجام داد ولی اینکه ما کار خیر میکنیم و به جاش فلان کار حرام رو هم به عنوان حلال قالب میکنیم یعنی دینت رو بده غذا بگیر.
خدا شاهده هرچی زمان میگذره بیشتر درک میکنم که
هرچیزی و هرکاری که ردپای اسلام و خدا توش نباشه محکوم به شکسته. هرچند مدتی چند نفر رو دور خودت جمع کنی و های و هوی راه بندازی.
خندوانه پارادوكيسكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
استاد را دعوت كرده بودند پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال دانايي است و پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير گفت استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر چه مي كنيد؟
استاد علم دوست گفت: فردا به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند.
خندوانه پارادوكسيكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
رامبد جوان استادي را دعوت كرده بودند كه مفصل درباره غنيمت شمردن فرصت و كسب علم سخن گفت بعد استاد پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد. غافل اين كه جوان روبه رويش نشسته است
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال #دانايي است تا زماني كه #پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير...ببخشيد جوان گفت: طبق روال برنامه ما، استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر در بيرون از اين برنامه چه مي كنيد؟
استاد علم دوست ما گفت: به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند. و صداي هوراااااا هورااابلند شد
دم خروس و قسم حضرت عباس آموزش ناپرورش بسياري از مدارس #آموزش و #ناپرورش اعلام كرده اند كه تعطيلات زياد است و هزينه هاي زندگي بالا است. منحني نزولي كاهش تورم سياسيون سوررئاليست، كمر رئال انسان را منحني كرده است. بنابراين هزينه هاي اين كلاس ها و ايزوگام و ميز و بخاري و اردو و... را نقدا دريافت كرده اند. البته وزير آموزش ناپروش دولت ما اهل شعار نيست اهل عمل است بنابراين وقتي زير مجموعه هايش گفتند پول كلاس جبراني را بايد بدهيد بدون رفت و برگشت از حلقوم مردم بيرون مي كشند. خب وقتي معتادان يك كشور هم اهل #عمل هستند اهل علم هم بايد اهل عمل باشند. خلاصه پنج شنبه ها را هم روز درسي اعلام كرده اند گاهي هم كلاس جبراني مي گذارند. يك روز فرزندمان سرما مي خوردند مي گويند ايشان از #جت تيز پرواز علم عقب مي افتد نبايد غيبت كند. ولي ك هفته قبل از عيد، تعطيلات را شروع كرده اند 7+ 13 = 20 . از نظر يادگيري و مكتب #گشتالت اين همه تعطيلي بين آموزش قدرت تخريبي است چيزي است شبيه غارت يا بمب داعش در موزه باستاني موصل.
بعد هم با زيركي اعلام مي كنند كه دانش آموزان كلاس نمي آيند. بابا ما خودمون اين كاره بوده ايم و اين دوره ها را گذرانده ايم پيش #قاضي و معلق بازي؟!
خندوانه پارادوكيسكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
استاد را دعوت كرده بودند پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال دانايي است و پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير گفت استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر چه مي كنيد؟
استاد علم دوست گفت: فردا به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند.
خندوانه پارادوكسيكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
رامبد جوان استادي را دعوت كرده بودند كه مفصل درباره غنيمت شمردن فرصت و كسب علم سخن گفت بعد استاد پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد. غافل اين كه جوان روبه رويش نشسته است
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال #دانايي است تا زماني كه #پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير...ببخشيد جوان گفت: طبق روال برنامه ما، استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر در بيرون از اين برنامه چه مي كنيد؟
استاد علم دوست ما گفت: به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند. و صداي هوراااااا هورااابلند شد
معصوم با غيرمعصوم فرق دارد
نماز شب براي پيامبر از واجب واجب تر بود ما چي؟
بالاخره
تعدد زوجات
يك حكم شرعي است
هر كس موافقست با شرايطش مي تونه بپذيره هر كس مخالفه نپذيره ولي براي خودش واجب نكنه كه زير آب حكم الهي را
براي همين 50 نفر كه گفتم هم بزنند
این زن یا راست نمی گوید یا روحیه زنانگی ندارد! گمان نکنم برای مرد عدم روحیه زنانگی خوشایند باشد.
عدم المشاهده لايدل علي عدم الوجود
دكتر يونسي از كيسي صحبت مي كرد كه زنه تماس مي گرفت به زن ديگه تشكر مي كرد كه به شوهرش خوب ميرسه و نشاطش رو حفظ مي كنه
شكي نيست
كه حس تملك خواهي و غيرت زن (حسادت ) نمي پسندد اين امر را حتي براي مردش كه به عدالتش قسم مي خورد
حكم هاي شرعي اي هم هست كه براي مردان خيلي تلخ است شما فكر مي كنيد نفقه دادن در اين اوضاع بلشور اقتصادي راحت است؟ خب مرد اگر ديندار نباشد مي گويد به من چه كه عمري جون بكنم و خرج و از همه بدتر برح يك زن را بدهم
البته
خانم ها شكرگذار دولت تدبير و اميد باشند
با اوضاعي كه براي اقتصاد درست شده مردان همين زندگي را نيمه كاره رها نكنن هنره
به نظرم خندوانه افت شدیدی کرده و خودم هم خیلی وقته دیگه دنبالش نمی کنم.
استفاده از چند تا خانم چادری در بین مهمان ها کارهای حرام برنامه رو توجیه نمی کنه. ( پیشنهاد میکنم مقالات سایت یالثارات رو درباره خندوانه بخونید )
یک سری که از ریما رامین فر همسر امیر جعفری دعوت کرد یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفت ولی رامبد جوان در تایید حرفش گفت " می خوامت"
خیلی بدم اومد از این حرکتش ، هر غلطی میکنی یا سعی کن نکنی یا توی خلوت خودت بکن که فقط به خودت آسیب بزنی.
واقعا خندوانه حرکت های مثبت خوبی انجام داد ولی اینکه ما کار خیر میکنیم و به جاش فلان کار حرام رو هم به عنوان حلال قالب میکنیم یعنی دینت رو بده غذا بگیر.
خدا شاهده هرچی زمان میگذره بیشتر درک میکنم که
هرچیزی و هرکاری که ردپای اسلام و خدا توش نباشه محکوم به شکسته. هرچند مدتی چند نفر رو دور خودت جمع کنی و های و هوی راه بندازی
استادتراشيون
مي گفت
براي بسياري از برنامه هاي تلويزويوني كه مي روم
انگاري صيغه محرميت بين بسياري دست اندركاران پشت صحنه خوانده شده چنان بگو و بخند و خوش و بشي دارند كه نگو و نپرس
مي روم قدم مي زنم مي گويم
آماده شديد براي اجرا ميام
عدم المشاهده لايدل علي عدم الوجود
دكتر يونسي از كيسي صحبت مي كرد كه زنه تماس مي گرفت به زن ديگه تشكر مي كرد كه به شوهرش خوب ميرسه و نشاطش رو حفظ مي كنه
شكي نيست
حدستان درست است بنده همچین زنی را ندیدم که بی دلیل
زني خودش شش دانگ دلش راضي است كه شوهرش برود ازدواج دوم كند
بستگی به علت این تعدد دارد اگر مشکل(جسمی، روحی) از زن بوده و نشاط زندگی و مرد بهم ریخته است،
که به نظر من باید این زن تصمیم جدی برای زندگی اش بگیرد( در این زندگی بماند و دیگری را هم بیاورد و یا دیگری بیاید و او برود)
استادتراشيون
مي گفت
براي بسياري از برنامه هاي تلويزويوني كه مي روم
انگاري صيغه محرميت بين بسياري دست اندركاران پشت صحنه خوانده شده چنان بگو و بخند و خوش و بشي دارند كه نگو و نپرس
مي روم قدم مي زنم مي گويم
آماده شديد براي اجرا ميام
سلام خدمت استاد بزرگوار.
خوب هستید؟
این مسئله که میفرمایید در اداره جات،کارمندان دانشگاه و... به وفور دیده میشه...
شوخی هایی بین نامحرمان صورت میگیره که نا به جاست
یا دنبال تغذیه خود هستند ویا دردو دل تلفنی ویا صحبت باهمکار دیگه درباره ی مسائل غیر کاری...
بین بعضی از دانشجوها هم اینطور شده که به راحتی دو نامحرم درمورد هم اظهار نظر های نابجا میکنند.
تنها راه بنظرم این هست هرکس باید مراقب خودش باشد وحریم شخصی خود ودیگران رو رعایت کنه تا کسی وارد حریم خصوصی او نشود.
این مسئله که میفرمایید در اداره جات،کارمندان دانشگاه و... به وفور دیده میشه...
شوخی هایی بین نامحرمان صورت میگیره که نا به جاست
یا دنبال تغذیه خود هستند ویا دردو دل تلفنی ویا صحبت باهمکار دیگه درباره ی مسائل غیر کاری...
بین بعضی از دانشجوها هم اینطور شده که به راحتی دو نامحرم درمورد هم اظهار نظر های نابجا میکنند.
تنها راه بنظرم این هست هرکس باید مراقب خودش باشد وحریم شخصی خود ودیگران رو رعایت کنه تا کسی وارد حریم خصوصی او نشود.
درسته
اتفاقا آقاي تراشيون مثالي مي زد
مي گفت جلف بودن رفتار نامحرمان در بانك ها و اداره ها را وقتي ميشه خوب خوب تجسم كرد كه شما
مهماني باشيد مثلا نامحرمي بياد نزد همسرتان يا شما برويد نزد همسر دوستتان بنشينيد و از روي گوشي مثلا لطيفه اي را كه آمده بخوانيد و بخنديد با هم
حالا اين رفتارها را به مدت عمر كارمندي در نظر بگيريد
بین بعضی از دانشجوها هم اینطور شده که به راحتی دو نامحرم درمورد هم اظهار نظر های نابجا میکنند.
سلام خواهرم@};-
خب وقتی برنامه هایی مثل خندوانه زنی رو میزارن جلوی ملت بعد میگن لبخند بزن به بقیه هم میگن به خندش نمره بدید، یا خود مجریش با زنها همش شوخی میکنه بعد به عنوان یک مرد جوان شوخ طبع که موفق عمل کرده میشه الگو از مردمی که تلویزیون را مرجع تقلید در نظر گرفته اند دیگه چه انتظاری میشه داشت؟
از مهترین محاسن خندوانه عبارتند از:
از بین بردن حیای زنان
از بین بردن غیرت مردان
فهماندن این مطلب به زنان چادری که اونها هم می تونند با همون چادر بی حیایی های خاص خودشون رو داشته باشند
شکستن قبح شوخی با نامحرم
قهقهه های مستانه زدن به جای لبخند که در اسلام سفارش شده
و .......
اشاره کرد.
سلام
مدت مدیدی مطلبی در سایت اسک دین ننوشتم،اما متاسفانه و یا خوشبختانه فعالیت خودم بعد از وقفه چند ماهه در سایت با این نوشته شروع شد.
راستش ما هم از جناب فیلسوف و حکیم سوالی دارم که هر کاری کردم جوابی برایش پیدا نشد مگر آن حکیم و فیلسوف ما را راهنمایی کند!
طبق آماری که سازمان ثبت احوال داده است و همچنین معاونت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام هشدار می کند دختران آماده ازدواج در سن ازدواج چند صد هزار نفر بیشتر از پسران در سن ازدواج میباشد،جناب حکیم بفرمایند راه حل حکیمانه چیست؟ بگوییم هر کسی به فکر مشکلات اجتماعی بود و ازدواج کرد از دید حکیم از عدالت خارج شده است؟
حکمتی از حکیمی نقل شده است که من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم،کسی که مشکلات اجتماعی را ببینید و در صدد رفع و رجوع آن بر نیاید از عدالت خارج شده است.
2. تعدّد همسر درباره معصوم (عليهم السلام) براي حکمت است نه ارضاي غريزه.
یعنی چه برای حکمت است نه ارضای غریزه؟ مگر حکمت و غریزه دو شیء متباین هستند که برای این باشد نه برای آن؟! حکمت که ضد غریزه نیست، بلکه غریزه را معقول می کند، یعنی حکمت غزیزه را نفی نمی کند بلکه آنها را در یک ترکیب معقول مورد توجه قرار می دهد.
حال اگر اشکال این است که این غریزه کجا در راستای حکمت است و کجا خارج از آن من باب مثال یک همسر در راستای حکمت است به زعمهم و دو تا خارج از آن باید گفت که آن حکیم علی الاطلاق یعنی شارع مقدس حدود غریزه حکمی را با تشریع شریعت تعیین نموده است لذا اینکه کسی ادعای حکمت کند اما نفی حکمت از غریزه حکمی که مورد تایید شریعت است کند خود دلالت بر عدم حکمت آن باصطلاح حکیم است.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام خواهرم@};-
خب وقتی برنامه هایی مثل خندوانه زنی رو میزارن جلوی ملت بعد میگن لبخند بزن به بقیه هم میگن به خندش نمره بدید، یا خود مجریش با زنها همش شوخی میکنه بعد به عنوان یک مرد جوان شوخ طبع که موفق عمل کرده میشه الگو از مردمی که تلویزیون را مرجع تقلید در نظر گرفته اند دیگه چه انتظاری میشه داشت؟
از مهترین محاسن خندوانه عبارتند از:
از بین بردن حیای زنان
از بین بردن غیرت مردان
فهماندن این مطلب به زنان چادری که اونها هم می تونند با همون چادر بی حیایی های خاص خودشون رو داشته باشند
شکستن قبح شوخی با نامحرم
قهقهه های مستانه زدن به جای لبخند که در اسلام سفارش شده
و .......
اشاره کرد.
سلام.
بله.من هم این رفتار رو درست نمیدونم.
البته خودم خیلی بندرت خندوانه میدیدم.
ولی نباید دیگران رو الگوی جامع خودمون بدیم بلکه باید براساس عقل هم بررسی کرد که آیا درست هست یا خیر.
خب این قسمت جمله شما یعنی اینکه قبول دارید ا گاهی تعدد زوجات برای آقایی به معنای افراط برای او نیست یعنی هم عقیده ایمhappy
پوزش اگر اشتباه متوجه شدم
بله ولی بحث راجع به موضوع فوق نیست بلکه بر سر معنای عدالت در فقه و حکمت و در مسئله ی تعدد زوجات است.
در قرآن هم عدالت برای ازدواج به صورت جالبی آمده
یکجا در آیه 3 سوره مبارکه نساء آورده است:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً .....
یعنی اگر میترسید عدالت را رعایت نکنید، یعنی این امکان هست که بتونیدم رعایت کنید
شما هرگز نمى توانید میان زنان عدالت را به طور کامل اجرا کنید، هر چند بر آن کوشا و حریص باشید.
شاید منظورتون تفاوت این عدالتهاست که یک جا فرموده این امکان هست که بشه رعایت کنید، و جای دیگه فرموده که نه هرگز نمیتونید حتی اگه بخواهید هم نمیتونید
من به تفسیر آیه نگاه کردم دیدم منظور از عدالت دوم محبت قلبی به همسر هست که خب مسلما مرد به یکی در قلبش بیشتر محبت داره
یعنی معنای عدالت در جاهای مختلف متفاوته و اینو قرآن هم تایید میکنه@};-
[SPOILER] میدونید خواهر عزیزم ، برخی از اقایون آنچنان روی این قضیه زوم کردند و فقط هر جا میرن از این قضیه ولو با بداخلاقی، یا فحاشی یا دروغگویی دفاع می کنند و اصلا به حقوقی که خدا برای زنان قائل شده توجه نمی کنند و اونها را فاکتور می گیرند که همین کارشون که در واقع دفاع از خودشون هست و نه دفاع از دین اسلام، موجب زده شدن مردم از قوانین زیبای اسلام میشه، مثلا در سنت پیامبر ص و اهل بیت بوده که همون اول بدون درخواست زن مهریه رو دودستی و با رضایت تقدیم همسرشون می کردند و از اونها اضافه بر سازمان چیزی نمیخواستند، منتها برخی از مردان اینها رو انداختن دور و به صورت افراطی و حتی پاش برسه تکفیر کسانی که تعدد زوجات رو قبول ندارند یا براشون سخته می پردازند، گمانشونم اینه که دارن از حق دفاع می کنند اما خودشونم خوب میدونند که این طور نیست. [/SPOILER]
زن گل است یعنی اگر با او خشونت کنی خشک میشه
بعد دیگه عطر دل انگیزش رو هم از دست میده و اول کسی که ضرر میکنه مرد هستش
پیامبر اکرم ص: اِستَوصُوا بِالنِّساءِ خَيرا؛
يكديگر را به رفتار نيك با زنان سفارش كنيد.
وضعیتی شده که دیگه به اون صورت ازدواجی صورت نمیگیره که اصلا مردا بخواهند خانوم هارو تکریم کنند یا تحقیر.
جوانان زن ندارند! از پس پول ندارند!
مثلا یه زمانی میشد با پول 3،4 ماه یارانه یه نیم سکه بخری، ولی الان باید حدود 14 ماه صبر کنی!:tamasha:
سکهٔ نو زنند بر رخ زر
در همش کم عیار می بینم
این تازه یه قلم هست، درحالی که احتمالا برای فقط مزدوج شدن نیاز به مداد رنگی 120 رنگ هست!
روزنامه محلی نوشتن نرخ رشد جمعیت تو شهر ما منفی شد...!:nini::kill:
[SPOILER] این عکس و دیدم تنم لرزید، گفتم بذارم شاید اگر مثل من غافل بودید بیدار بشین.
«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزی که حساب برپا می شود، ببخش و بیامرز.»(ابراهیم/41)
[/SPOILER]
سلام
وقتی ریحانه مقابل قهرمان آورده میشه یعنی لطافت در مقابل ضخامت و زمخت بودن
به این معنی که با زن به اندازه توانایی جسم و روانش رفتار شود نه طاقت فرسا، این امر از دوران کودکی شروع می شود
زمانی که هدیه به خانه می برید اول به دخترتان بدهید هر چند بزرگتر از پسرتان باشد(نقل به مضمون)
در دوران نوجوانی و جوانی حساس تر و در زمان تاهل و در نقش همسر باید در اوج لطافت باید با او برخورد شود تا از این طریق آرامش کسب شده زن به خانه برگردد و موجب رضایت از زندگی شود.
این حدیث به درد فمنیسم ها هم می خورد که زن را در جای مرد قرار می دهند و او را هم پایه او می بیننند و توانمندیهای او را به اندازه مردان برآورد کرده و انتظارات خارق العاده از او دارند بخصوص تاکیداتی که در بخش کاهش عاطفه و احساس دارند...
سلام
بعد از مدتي آمدم به اين تاپيك سر بزنم و سلامي به شما و همراهانش كنم
خواستم
چيزي بنويسم خنده دار
ديدم حسش نيست
بماند طلبتان:khandeh:
مناجات منظوم , منسوب حضرت امیر المومنین (ع)
بشنويم
http://yon.ir/HxqaW
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است
لَكَ الْحَمْدُ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْمَجْدِ وَ الْعُلَى تَبَارَكْتَ تُعْطِي مَنْ تَشَاءُ وَ تَمْنَعُ
ستايش توراست اى صاحب جود و بزرگوارى و برترى فرخنده اى تو عطا كنى به هركه خواهى و منع كنى ز هركه خواهى
إِلَهِي وَ خَلاقِي وَ حِرْزِي وَ مَوْئِلِي إِلَيْكَ لَدَى الْإِعْسَارِ وَ الْيُسْرِ أَفْزَعُ
خدايم و آفريدگارم، و نگهدارم و پناهم به جانب تو در سختى و آسانى پناه میآورم
إِلَهِي لَئِنْ جَلَّتْ وَ جَمَّتْ خَطِيئَتِي فَعَفْوُكَ عَنْ ذَنْبِي أَجَلُّ وَ أَوْسَعُ
خدايا اگر خطايم بزرگ و انبوه است پس گذشت تو از گناه من بزرگتر و گسترده تر است
إِلَهِي لَئِنْ أَعْطَيْتُ نَفْسِي سُؤْلَهَا فَهَا أَنَا فِي رَوْضِ النَّدَامَةِ أَرْتَعُ
خدايا اگر خواهش نفسم را به نفسم واگذاشتم اينك در مرغزار پشيمانى میگردم
إِلَهِي تَرَى حَالِي وَ فَقْرِي وَ فَاقَتِي وَ أَنْتَ مُنَاجَاتِي الْخَفِيَّةَ تَسْمَعُ
خدايا بدحالى و تهيدستى و نيازم را میبينى و تو مناجات پنهان مرا میشنوى
إِلَهِي فَلا تَقْطَعْ رَجَائِي وَ لا تُزِغْ فُؤَادِي فَلِي فِي سَيْبِ جُودِكَ مَطْمَعٌ
خدايا اميدم را قطع مكن، و منحرف مساز قلبم را كه من به باران جودت طمع دارم
إِلَهِي لَئِنْ خَيَّبْتَنِي أَوْ طَرَدْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَرْجُو وَ مَنْ ذَا أُشَفِّعُ
خدايا اگر محرومم كنى يا از پيشگاهت برانى پس به چه كسى اميدوار شوم و چه كسى را شفيع گيرم
إِلَهِي أَجِرْنِي مِنْ عَذَابِكَ إِنَّنِي أَسِيرٌ ذَلِيلٌ خَائِفٌ لَكَ أَخْضَعُ
خدايا از عذابت پناهم ده كه من اسير و خوار و ترسانم و برايت فروتنى میكنم
إِلَهِي فَآنِسْنِي بِتَلْقِينِ حُجَّتِي إِذَا كَانَ لِي فِي الْقَبْرِ مَثْوًى وَ مَضْجَع
خدايا با آموزش دليل راه همراهم باش در آن زمان كه در قبر منزل و خوابگاهم باشد
ٌ إِلَهِي لَئِنْ عَذَّبْتَنِي أَلْفَ حِجَّةٍ فَحَبْلُ رَجَائِي مِنْكَ لا يَتَقَطَّعُ
خدايا اگر هزار سال مرا عذاب نمايى رشته اميد من از تو قطع نمیشود
إِلَهِي أَذِقْنِي طَعْمَ عَفْوِكَ يَوْمَ لا بَنُونَ وَ لا مَالٌ هُنَالِكَ يَنْفَعُ
خدايا مزه گذشتت را به من بچشان آنگاه كه نه فرزندان و نه مال در آن زمان سود نرساند
إِلَهِي لَئِنْ لَمْ تَرْعَنِي كُنْتُ ضَائِعا وَ إِنْ كُنْتَ تَرْعَانِي فَلَسْتُ أُضَيَّعُ
خدايا اگر مرا رعايت نكنى تباه شده ام و اگر رعايتم نمايى تباهى نپذيرم
إِلَهِي إِذَا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَيْرِ مُحْسِنٍ فَمَنْ لِمُسِي ءٍ بِالْهَوَى يَتَمَتَّعُ
خديا اگر از غير نيكوكاران نگذرى پس اميد كسیكه با هوس كامروايى ميكند كيست
إِلَهِي لَئِنْ فَرَّطْتُ فِي طَلَبِ التُّقَى فَهَا أَنَا إِثْرَ الْعَفْوِ أَقْفُو وَ أَتْبَعُ
خدايا اگر در طلب پروا كوتاهى نمودم پس اينك دنبال گذشت توام و سراغ آن ميروم
إِلَهِي لَئِنْ أَخْطَأْتُ جَهْلا فَطَالَمَا رَجَوْتُكَ حَتَّى قِيلَ مَا هُوَ يَجْزَعُ
خدايا اگر از روى جهالت خطا كردم تا آنجا به تو اميد بستم كه درباره ام گفته شد باك ندارد
إِلَهِي ذُنُوبِي بَذَّتِ الطَّوْدَ وَ اعْتَلَتْ وَ صَفْحُكَ عَنْ ذَنْبِي أَجَلُّ وَ أَرْفَعُ
خدايا گناهم بلندتر و بزرگ تر از كوههاى برافراشته شده ولى چشم پوشى تو از گناه من بزرگ تر و برفرازتر است
إِلَهِي يُنَجِّي ذِكْرُ طَوْلِكَ لَوْعَتِي وَ ذِكْرُ الْخَطَايَا الْعَيْنَ مِنِّي يُدَمِّعُ
خدايا ياد عطاى هميشگیات آتش دلم را خنكا میبخشد و ياد گناهان، ديدگانم را اشكبار میسازد
إِلَهِي أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ امْحُ حَوْبَتِي فَإِنِّي مُقِرٌّ خَائِفٌ مُتَضَرِّعٌ
خدايا لغزشم را ناديه گير و گناهم را پاك كن من اقرار به گناه دارم و هراسان و نالانم
إِلَهِي أَنِلْنِي مِنْكَ رَوْحا وَ رَاحَةً فَلَسْتُ سِوَى أَبْوَابِ فَضْلِكَ أَقْرَعُ
خدايا از سوى خود آسايش و راحتى به من ده كه من جز درهاى احسان تو را نمى كوبم
إِلَهِي لَئِنْ أَقْصَيْتَنِي أَوْ أَهَنْتَنِي فَمَا حِيلَتِي يَا رَبِّ أَمْ كَيْفَ أَصْنَعُ
خدايا اگر مرا دور كنى يا سبكم انگارى پس چه چاره كنم اى پروردگار و چه سازم
إِلَهِي حَلِيفُ الْحُبِّ فِي اللَّيْلِ سَاهِرٌ يُنَاجِي وَ يَدْعُو وَ الْمُغَفَّلُ يَهْجَعُ
خدايا سوگند خورده عشق در شب بيدار است رازونياز و دعا میكند ولى شخص غافل میخوابد
إِلَهِي وَ هَذَا الْخَلْقُ مَا بَيْنَ نَائِمٍ وَ مُنْتَبِهٍ فِي لَيْلِهِ يَتَضَرَّعُ
خدايا از اين مردم گروهى در خوابند و گروهى ديگر شب بيدار و زارى میكنند
وَ كُلُّهُمْ يَرْجُو نَوالَكَ راجِياً لِرَحْمَتِكَ الْعُظْمَى وَ فِي الْخُلْدِ يَطْمَعُ
و همه آنان عطاى تو را اميد دارند، و اميدوار رحمت بزرگ تواند و به بهشت تو طمع ورزند
إِلَهِي يُمَنِّينِي رَجَائِي سَلامَةً وَ قُبْحُ خَطِيئَاتِي عَلَيَّ يُشَنِّعُ
خدايا اميد من در دلم آرزوى سلامتى میكند و زشتى گناهانم مرا به رسوايى تهديد مى نمايد
إِلَهِي فَإِنْ تَعْفُو فَعَفْوُكَ مُنْقِذِي وَ إِلا فَبِالذَّنْبِ الْمُدَمِّرِ أُصْرَعُ
خدايا اگر بگذرى گذشتت نجات بخش من است ور نه با گناهم به عرصه نابودى در افتم
إِلَهِي بِحَقِّ الْهَاشِمِيِّ مُحَمَّدٍ وَ حُرْمَةِ أَطْهَارٍ هُمْ لَكَ خُضَّعٌ
خدايا به حق محمّد هاشمى نسب و به حرمت پاكانى كه نزد تو فروتنند
إِلَهِي بِحَقِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ حُرْمَةِ أَبْرَارٍ هُمْ لَكَ خُشَّعٌ
# خدايا به حق محمّد مصطفى و پسر عمويش#و به حرمت نيكوكارانى كه براى تو خاشعند#
إِلَهِي فَانْشُرْنِي عَلَى دِينِ أَحْمَدٍ مُنِيباً تَقِيّاً قَانِتاً لَكَ أَخْضَعُ
خدايا مرا در رستاخيز بر دين احمد برانگيز تائب و پرهيزکار و عابد و فروتن در پيشگاهت
وَ لا تَحْرِمَنِّي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي شَفَاعَتَهُ الْكُبْرَى فَذَاكَ الْمُشَفَّعُ
اى خداى من و آقاى من مرا محروم مساز از شفاعت بزرگ محمّد كه شفاعتش پذيرفته است
وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ مَا دَعَاكَ مُوَحِّدٌ وَ نَاجَاكَ أَخْيَارٌ بِبَابِكَ رُكَّعٌ
و بر ايشان درود فرست تا هرگاه كه موّحدى تو را بخواند و خوبان با تو مناجات كنند و در برابرت به ركوع پردازند
إلَهِي كَفَى بِي عِزّاً
أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً
وَ كَفَى بِي فَخْراً
أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً
أَنْتَ كَمَا أُحِبُّ
فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِبُّ
خدايا مرا اين عزّت بس است كه بنده تو باشم،
و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشى،
تو آنچنانى كه دوست دارم، مرا هم چنان كن كه دوست دارى.
نکاح
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
ضمن عرض ارادت و مسئلت سعادت و سلامت براي آن جناب معروض مي دارد حضرتعالي در يک سخنراني فرموديد اگر کسي دو يا سه زوجه اختيار کند و در بين آنان عدالت را رعايت کند از نظر فقهي از عدالت خارج نشده وفقيه انرا عادل مي داند ولي اين شخص از ديدگاه فيلسوف و حکيم عادل نيست. اکنون اين سوال مطرح است با توجه به مطلب ذکر شده عدالت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه دين عليهم السلام از نظر حکيم و فيلسوف چگونه ارزيابي مي شود؟
جواب:
بسم الله الرحمن الرحيم 1. انسان کامل معصوم عدل ممثّل است و همه شئون علمي و عملي وي تعديل شده و از گزند افراط و آسيب تفريط مصون است.
2. تعدّد همسر درباره معصوم (عليهم السلام) براي حکمت است نه ارضاي غريزه. عدل کامل مقتضي رعايت مصالح فردي و جمعي است. «لا يقاس بآل محمد احدٌ.»
آيت الله جوادی آملی 6/8/1388
[FONT="]گويند محمدبن زکریای رازی (رحمه الله) با شاگردانش از مسيري مي گذشتند. دیوانه ای پیش ایشان اوفتاد، در هیچ کس ننگریست مگر در محمدبن زکریا. با دقت به او نگاه کرد و بخندید. محمدبن زکریا به خانه آمد و مطبوخ افتیمون بفرمود پختن و خوردن. شاگردان گفتند: چرا مطبوخ خوردی؟
[FONT="]گفت: از بهر خنده آن دیوانه که تا وی از جمله سودای، جز با من ندید و با من نخندید، چه گفتنهاند: کل طایر يطیر مع شکله
[FONT="]معادل «دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!»[FONT="]
قرآن میگوید:
هرگاه دلت پرشد
ازغم و غصه ها
خم شو وبه خاک بیفت
سر بر سجده بگذار
وخدا را تسبیح کن .
این نسخهای است
که خداوند برای پیامبرش
پیچیده است:
قدر بدانيم
يكي ار روحانيون مي گفت كه استادم می فرمود:
صبحها که دکمه های لباسم را میبندم
به این فکر میکنم که
چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟
خودم یا مرده شور؟!
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی است..
به آنهائى که دوستشان دارید،
بی بهانه بگوئيد: "دوستت دارم."
بگوئيد: در این دنیای شلوغ،
سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگوئيد: گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاهتر از عمر شکوفه هاست
بگوئيد: بودن ها را قدر بدانيم،
نبودن ها همين نزديكى است...!
طلبه خوش شانس
فاضل بزرگوار سيد جعفر مزارعى روايت كرده :
يكى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معيشت در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود.
روزى از روى شكايت و فشار روحى كنار ضريح مطهّر حضرت علی (ع) عرضه مى دارد: شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را به چه سبب در حرم خود گذارده ايد، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم؟!
شب اميرالمؤمنين (ع) را در خواب مى بيند كه آن حضرت به او مى فرمايد: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد به خانه فلان كس مراجعه كنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو:
"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
پس از اين خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد؟
بار ديگر حضرت را خواب مى بيند كه مى فرمايد: سخن همان است كه گفتم، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت كن، اگر نمى توانى بايد به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگيرى و به او بگويى:
[HL]"به آسمان رود و كار آفتاب كند"[/HL]
پس از بيدار شدن و شب را به صبح رساندن، كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته به فروش مى رساند و اهل خير هم با او مساعدت مى كنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد. مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد، تعجب مى كنند.
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد:"به آسمان رود و كار آفتاب كند"
فوراً راجه پيشخدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد: اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببريد و او را با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد.
مراسم به صورتى نيكو انجام مى گيرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود. فردا ديد محترمين شهر از طبقات مختلف چون اعيان و تجار و علما وارد شدند و هر كدام در آن سالن پر زينت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى كه كنار دستش بود، پرسيد: چه خبر است؟گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحبخانه است.
هنگامى كه مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جا برخاستند و او نيز پس از احترام به مهمانان در جاى ويژه خود نشست.
آنگاه رو به اهل مجلس كرد و گفت: آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم، و همه مى دانيد كه اولاد من منحصر به دو دختر است، يكى از آنها را هم كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دين، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد.
چون صيغه جارى شد طلبه كه در دريايى از شگفتى و حيرت فرو رفته بود، پرسيد: شرح اين داستان چيست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (ع) شعرى بگويم. يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ايران مراجعه كردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پيش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر اميرالمؤمنين (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است.
طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: من گفته بودم
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نيست، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (ع) است.
راجه سجده شكر كرد و خواند:
[HL]به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند[/HL]
منبع : کتاب عبرت آموز تاليف استاد شيخ حسين انصاريان[HL]
[/HL]
من اين حكايت براي طلبه اي مجرد تعريف كِرداههه
او گفتاهه خبر داري هااههه كه راجه
دختر دومش را دارهاهههه
گفتماههه
جوجه اگر مي دانستماههه
كه خود مستحق تر بودماهههه
به قول حشمت فردوس افتاداهههه
( هركس مي خواهد از خنده معلق بزنه آه ههه آزاداههههه)
:khandeh:
باسمه العلیم
افتیمون گیاهی است از خانواده ی Cuscutaceae la Convolvulaceae و از تیره ی پیچک صحرایی، علفی و یک ساله که در بهار و در مزارع به صورت انگل بر روی گیاهان سبز میروید و در بیابانها در کنار بوتهه ای تیغ میروید و آنها را مثل تار عنکبوت احاطه میکند و تا اواخر تابستان هم پا به پای میزبان ضعیف شده رشد کرده و گل و بذرمی دهد. ساقه های آن ظریف و باریک به شکل نخ قرمزرنگ یا قرمز مایل به زرد یا کرم مایل به قرمز است. گل آن سرخ غباردار باریشک های بسیار نازک مانند مو، میوه ی آن به اندازه ی دانه ی شاهدانه و به رنگ زرد، دانه های داخلی میوه از دانه ی خردلی ریزتر و قرمز مایل به زرد است، طعم این گیاه تلخ و تند است.
خواص افتیمون در طب سنتی
...........سردردی که از فکر زیاد باشد، فکر و خیالات بدو ناپسند، جنون مانیا و خفقان را درمان می کند...........
منبع:http://teberooz.ir/افتیمون-و-خواص-درمانی-آن-در-طب-سنتی
آيت الله جوادی آملی 6/8/1388
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما
تحلیل پاسخ حضرت آیه الله جوادی آملی (حفظه الله) درباره
عدالت بین زوجات از دیدگاه فیلسوف
1- اولا حضرت استاد، خود بعنوان یک فقیه و مرجع تقلید میفرمایند کسی که دو یا سه همسر داشته باشد و عدالت را رعایت کند او انسان عادلی است و منِ فقیه او را عادل میدانم.
پس حضرت استاد چند همسری را تایید می کنند به شرط عدالت و کسی که به عدالت رفتار کند او را عادل میدانند.
2- سوال در مقام بیان تفاوت فقه با فلسفه است. فقه مقامش بیان احکام تکلیفیه است و فلسفه به علل احکام و شرایع در جوهره آفرینش نظر دارد. لذا مرز یک مفهوم در یک علم با مفهوم آن در علم دیگر ممکن است متفاوت باشد.
مانند مرز اخلاق و مرز احکام.
در اخلاق و عرفان نظر به نفس دارد و دلی که مقداری ناپاکی در آن باشد به ملکات نمیرسد.
در حالی که اگر انسان نمازش را اقامه کند تکلیفش ساقط است و عقاب نمیشود.
همچنین در وجود رذایل اخلاقی در فرد، انسان را قبیح میکند اما تا زمانی که آن رذیله ظاهر نشود نیز عقاب نمیشود. در اصطلاح فقه میگویند عقاب قبل عمل قبیح است.
اما فلسفه میگوید انسان دارای سه قوه عاقله، غضبیه و شهویه است. هرگاه یکی غالب شد از حد اعتدال خارج میشود.
آنگاه تعدد زوجات را غلبه یکی از سه قوه کمالیه انسان میداند و لذا کسی که از داشتن یک همسر به داشتن بیشتر رو می آورد غلبه یکی از این قوا را علت آن میداند که معنای خروج از اعتدال است.
ناگفته نماند که عدالت دارای معانی زیادی در لغت و اصطلاح است.
3- با توحه به بحث مفصل، و تفاوت فقه و فلسفه این سوال برای مستشکل بوجود آمده که حکم عدالت معصومین علیهم السلام که دارای چند همسر بوده اند چطور ارزیابی میشود؟
حضرت استاد در پاسخ مستشکل معصوم را عدل کامل دانسته اند که افراط و تف یط قوای سه گانه در او راه ندارد لذا عمل معصوم را خارج از غریزه، بلکه بر اساس حکمت دانسته اند. میفرمایند: معصومین ع که عدل کامل هستند به اقتضای عدلشان متکفل مصالح فردی و جمعی هستند. بنابراین موضوعا از بحث عدالت فلسفی خارج می دانند و میفرمایند که دیگران را نمیشود با آنها مقایسه کرد.
نتیجه اینکه:
_بحث اقتضای علمی دارد و در مقام بیان مرز عدالت در فقه و فلسفه است نه رد چند همسری؛
_تعدد زوجات مورد پذیرش حضرت استاد بعنوان یک فقیه و مرجع تقلید است.
_رعایت عدالت شرط تعدد زوجات است و کسی که عدالت بین همسران را رعایت کند او را عادل می دانند.
برگرفته از کانال: @hamsaran94
..........................
بزرگواران نظرتان در مورد این تحلیل چیست؟
یازهراسلام الله علیها
قوت ماهباه = صف شهریه :
دل و جانم فدای عزمت ای دوست
همان عزمی که از آن بوی و آن سوست
همان عزمی که شکر سار و ناز است
جگر سور است ، از این که ز بی سوست
****
عزیزا در صف رزقم گرفتار ؟!
صف طولانی و بی رحم و نا چار ...
عجب مرد افگن است این صف سرایی !
در این هنگامه و این شور بازار
****
شگفتا ، اعتیاد ماهیانه ؟!
در یغا بندِ آب و نان و دانه
شعور و شعر را از ما ربوده
در این آشوبگاه جاودنه
****
( نقل از گلشن ناز = گفتمان فاطمی بین بلخ و ارزگان )
مگه شما مواد منفجره مي خرديد؟!!![-x
هفت سنگ
ببخشيد احسنت@};-
جسارت بنده رو ببخشيد
بينَ الاحبابِ در به داعون مي شوند الاداب@};-
سلام
هرچند یک مفهوم در علوم مختلف مرز متفاوتی دارند ولی هدف مشترکی دارند. مانند همان احکام و اخلاق که از شیره باور و عقاید تغذیه می شود. همه اهداف تقرب به الی الله می باشد.
رد چند همسر ی را نمی توان برداشت کرد بلکه به اهمیت عدالت در همسرداری داری پی برده می شود.
فقط نظر خاص یک مرجع نیست، مانند بقیه مراجع تعدد زوجات با شرایط خاص خودش مقبول و مورد پذیرش است.
از شرایط اصلی و ضروری در این زمینه عدالت است، با توجه به وظایف سنگین همسرداری برای مرد،
کمتر مردی قادر به انجام وظایف محوله برای دو یا چند همسر بطور همزمان خواهد بود،
در واقع شرط قید شده محدود و منحصر به افراد خاص می شود (گفتند یافت می نشود) و برای عموم قابل اجرا نخواهد بود.
باسمه الحق المبین
با سلام و ادب و تشکر از مطلب بسیار خوبی که از حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی نقل قول فرمودید.
جزئیات تحلیل خوب است ولی به نظر می رسد نتیجه گیری از آن به نوعی جانبدارانه است.
گمان نمی کنم مقصود حضرت علامه تنها بحث علمی و تعیین معنای عدالت در فلسفه و فقه باشد بلکه به نظر می رسد
ایشان مخاطبینشان را متوجه مسئله ای فراتر از عدالت فقهی در تعدد زوجات می نمایند.و این مربوط به حکمت عملی است
نه صرفا یک بحث علمی نظری!
کسانی که در پی رشد علمی و عملی در همه ی ابعاد وجودیشان اعم از اندیشه،اخلاق و عمل هستند در سطح شریعت باقی
نمی ماند و به افقی فراتر از آن می اندیشند به عبارتی می دانند که "حسنات الابرار سیئات المقربین"بنابراین آنکه در پی حکمت
است در حلال خداوند هم از افراط اجتناب می کند چرا که افراط در این موضوع خاص تأمین غریزه است و حکیم متأله در بخش
غرایز به حداقلها و ضروریات اکتفاء می نماید چرا که تنها آن را وسیله ای می داند برای ثبات نفس و مرکبی برای عروج روح نه بیشتر!
تبریک مخصوص
در کلاس درس و تفسیر سوره علق که بعدها به کلاس جمعیت و تنظیم خانواده تغییر یافت، پیرامون اینکه چگونه جنین بوجود می آید و از میان هزاران اسپرم تنها یک اسپرم موفق میشود که خود را به تخمک برساند و عمل باروری شروع شود ایراد میفرمود. در پایان آشیخ به هر یک از شاگردان خود تبریک گفت که توانستند از میان همه اسپرم ها، خود را به تخمک برسانند و بحول و قوه الهی تا به اینجا برسند.
با سلام و ادب و تشکر از مطلب بسیار خوبی که از حضرت علّامه جوادی آملی حفظه الله تعالی نقل قول فرمودید.
جزئیات تحلیل خوب است ولی به نظر می رسد نتیجه گیری از آن به نوعی جانبدارانه است.
گمان نمی کنم مقصود حضرت علامه تنها بحث علمی و تعیین معنای عدالت در فلسفه و فقه باشد بلکه به نظر می رسد
ایشان مخاطبینشان را متوجه مسئله ای فراتر از عدالت فقهی در تعدد زوجات می نمایند.و این مربوط به حکمت عملی است
نه صرفا یک بحث علمی نظری!
کسانی که در پی رشد علمی و عملی در همه ی ابعاد وجودیشان اعم از اندیشه،اخلاق و عمل هستند در سطح شریعت باقی
نمی ماند و به افقی فراتر از آن می اندیشند به عبارتی می دانند که "حسنات الابرار سیئات المقربین"بنابراین آنکه در پی حکمت
است در حلال خداوند هم از افراط اجتناب می کند چرا که افراط در این موضوع خاص تأمین غریزه است و حکیم متأله در بخش
غرایز به حداقلها و ضروریات اکتفاء می نماید چرا که تنها آن را وسیله ای می داند برای ثبات نفس و مرکبی برای عروج روح نه بیشتر!
سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر شما خواهر بزرگوارم
بنده وقتی مطلب حضرت استاد آیت الله جوادی آملی را خواندم نتوانستم آن را هضم کنم! و برایم قابل درک نبود و سوالات زیادی ذهنم را درگیر کرد! این تحلیل هم از بنده نبود از یکی از کانالها بود که اینجا قرار دادم( زیرش آدرسش را آوردم) اما باز هم این تحلیل مرا قانع نکرد
اکنون از محضر شما خواهر عزیزم چند سوال دارم
الان بنده چیزی که از سخن حضرت استاد متوجه شدم این است که از نظر فلاسفه و حکما به جز معصومین علیه السلام اگر کسی تعدد زوحات داشته باشد عادل نیست!! و برایم سوال بود که چگونه عادل نیست
الان با توجه به فرمایش و توضیحات خوب شما مجدد این سوالات برایم ایجاد شده است،فرض کنید آقایی نیاز غریزی دارد ،همسرش بیمار است،مجبور است زن دیگری بگیرد( نمیخواهد افراط کندو میخواهدبه حداقل اکنفا کند) آیا الان این آقا بهه خاطر تعدد زوجات از عدالت خارج میشود؟!
اگر آقایی برود برای رضای خدا دو زن دیگر بگیرد تمام حقوقشان را هم رعایت کند اما از نظر غریزی فقط به همسر اولش اکتفا کند آیا این فرد باوجودی که معصوم نیست ولی چونکه بنا بر مصلحت نگهداری چند خانم بیوه ازدواج کرده و اصلا از نظر غریزی دنبال تعدد زوجات نبوده از نظر فلاسفه الان آیا این آقا عادل است؟!
حال اگر زنهای دوم وسوم همان آقایی که گفتم به او بگویند ما از نظر غریزی به شما نیاز داریم( در حد حداقل تامین ) ،حال اگر این آقا قبول کند از نظر فلاسفه دیگر از عدالت خارح شده است؟!
هنوز سوالات دیگری نیز در ذهنم است،اینهارا پاسخ بفرمایید تا ان شاءالله مابقی را بپرسم
اگر هم امکانش باشد میتوان تاپیکی در این خصوص ایجاد کرد و کلا این سخن حضرت استاد را به بحث و گفتگو گذاشت
یازهراسلام الله علیها
باسمه الحکیم
بله خواهر عزیز،آدرسی را که عنایت کرده بودید مراجعه کردم و فضای آن را در حدّ فرصتی که داشتم بررسی نمودم
خب سخن علامه حفظه الله، سخن علامه است و بنده نیز در حدّ درک ناچیز خودم برداشت نمودم بنابراین آنچه در مباحثه با شما عرض کنم
مربوط به برداشت شخصی حقیر است.
مقصود علامه نفی عدالت فقهی گروه مزبور نیست کما اینکه عدالت در مورد تعدد زوجات تعریف روشنی دارد.
آنچه حضرت علامه نسبت به آن، به گونه ای روشنگری می فرمایند معنای عدالت در حکمت عملی است
که دید و انگیزه ای فراتر از فقه می طلبد.
محور را بر تأمین غریزه که بگذارید مسئله روشن می شود وقتی همسر اول شخص مفروض بیمار است افراط در اقتضائات طبیعی و غریزی آن شخص
منتفی است مثل این است که آن آقا یک همسر دارد نه بیشتر.
فکر می کنم حکم شرعیش این است که آقای مفروض در برابر همسران دیگرش نیز تکالیفی دارد و نمی تواند آنها را "کالمعلقه" نگاهدارد!
مقدمه که غلط باشد(جسارتا) نتیجه عقیم است.
نظر علامه را بگویم یا خودم را؟!
حضرت علامه اینقدر مسئله را گسترش ندادند خواهرم گرامیم.امّا خب کسی که محض رضای خدا اقدام به ازدواج با چند بیوه کرده باید احتمال این مسائل
را هم می داده،حال دو فرض داریم:
1-این آقا فقط متشرع است و البته تمکن مالی دارد و نیز عدالت مورد بحث در تعدد زوجات را، که خیر از عدالت خارج نشده است(عدالت فقهی)
2-امّا اگر حکیم است که به قوّت و حدّت بینشی که خداوند به حکمای متأله می دهد از ابتدا خودش را در چنین چاهی نمی اندازد:)
و اگر بخواهد چند زن بی پناه بیوه را محض رضای حق پناه دهد و کمک کند،دست چند آقای بی بضاعت را که قادر تأمین هزینه های
ازدواج نیستند می گیرد و آن بانوان بیوه را به آنها تزویج می نماید.(شاید)
فکر بسیار خوبی است.
با سلامخواهرم سرکار خانم یارب من نمیدونم مردی که میخواد به خاطر رضای خدا سرپرستی چند زن رو به عهده بگیره چرااا میبایست حتما عدالت رو بین اونها رعایت کنه ،مگه همسرش چه گناهی کرده ?مگه زن قاتل شوهراشون بوده که باید جورش رو بکشه?خب برن با این مرد،ازدواج موقت کنن ،نمیدونم شما از چه عدالتی دارید صحبت میکنید?کدوم عدالت ?اصلا چرا عدالت اونم واسه ی یه زن بیوه?خب اگه لطفا ،همون ازدواج موقت هم از سرشون زیاده!
زنش راضيه (بهشت زوري نميشه)
بحث تعدد زوجات را زياد جدي نگيرد. مرداني هم كه دو زن دارند هم زياد جدي نگرفته اند شوخي شوخي رفتند زن دوم گرفتند
اينجا
جداي از شوخي
چرا برخي از خانم هاي محترم با زور مي خواهند همه خانم ها را خوشبخت كنند بابا انبياي الهي هم گفتند با زور نميشه كسي را ببريم تو بهشت خودش هم بايد بخواد
حالا تصور كنيد زني با تحصيلات عالي به هر دليلي دلش مي خواد شوهرش بازم زن بگيره من و شما بايد زور و زور بگوييم ما خوشبختي ات را مي خواهيم نكن اين كار را؟!!
تو برخي از كشورها همجنس بازي نامشروع و همباشي نامشروع (ازدواج سفيد) را به رسميت شناخته اند. تصميم خانم هاي عاقل و بالغي، هر چند خيلي كم، را كه دوست دارند هووي مشروع و رسمي داشته باشند را به رسميت بشناسيم از قديم گفته اند آدم زنده وكيل وصي نمي خواد
تصور كنيد
[HL]تصور كنيد[/HL] در شهر تهران
50 مرد باشد كه همسرانشان راضي باشند كه شوهرشان زن دوم بگيرد آيا كسي حرفي داره؟
اشكال شما به مرد است؟
به زنش است؟
به هر دو؟
شما فعلا اين حكم را براي اين گونه زن و شوهرها بپذيريد بقيه اش هم خدا بزرگه@};-
شهرهاي ديگر هم همين طور
بله
ظلم و بي انصافي و....همه جا مردود است
حتي زماني كه زني خودش شش دانگ دلش راضي است كه شوهرش برود ازدواج دوم كند
سخن فلسفي
امروز دو كودك دبستاني با هم صحبت مي كردند
اولي با ناراحتي گفت: بابا بزرگم رفته تو كما؟
دومي : كمي مكث كرد و گفت: خب ناراحت نباشه بابا بزرگ منم دو زن داره
بزرگسالاني كه متوجه سخنان ان دو بودند با تعجب گفتند سخن كودك دومي چه ربطي داره؟
كودك اولي هم به مامانش گفت اين هميشه حرف هاي بي ربط مي زنه تو كلاس.
من كه سخنانشان را شنيدم گفتم نه معلوم نيست بي ربط باشه شايد مادر بزرگ كودك دوم هم الان تو كما باشههههه @};-happy
كانال زندگي آرام
خندوانه پارادوكيسكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
استاد را دعوت كرده بودند پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال دانايي است و پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير گفت استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر چه مي كنيد؟
استاد علم دوست گفت: فردا به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند.
سلام
هرکی صاحب اختیار زندگی خودش است، خوشبختی و بدبختی خودش را با اهدافی که دارد رقم خواهد زد کسی هم نباید سلیقه و میل خود را به دیگری تحمیل کند،
اشکال به ترویج و تحمیل این نوع تفکر می باشد.
این زن یا راست نمی گوید یا روحیه زنانگی ندارد! گمان نکنم برای مرد عدم روحیه زنانگی خوشایند باشد.
با سلام و عرض ادب
استاد گرامی خب مگه همین مطلب هم
گویای نداشتن عدالت آقایون نمیشه?
اگه شما نظر دیگه ای دارید،خب. بفرماييد
به نظرم خندوانه افت شدیدی کرده و خودم هم خیلی وقته دیگه دنبالش نمی کنم.
استفاده از چند تا خانم چادری در بین مهمان ها کارهای حرام برنامه رو توجیه نمی کنه. ( پیشنهاد میکنم مقالات سایت یالثارات رو درباره خندوانه بخونید )
یک سری که از ریما رامین فر همسر امیر جعفری دعوت کرد یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفت ولی رامبد جوان در تایید حرفش گفت " می خوامت"
خیلی بدم اومد از این حرکتش ، هر غلطی میکنی یا سعی کن نکنی یا توی خلوت خودت بکن که فقط به خودت آسیب بزنی.
واقعا خندوانه حرکت های مثبت خوبی انجام داد ولی اینکه ما کار خیر میکنیم و به جاش فلان کار حرام رو هم به عنوان حلال قالب میکنیم یعنی دینت رو بده غذا بگیر.
خدا شاهده هرچی زمان میگذره بیشتر درک میکنم که
هرچیزی و هرکاری که ردپای اسلام و خدا توش نباشه محکوم به شکسته. هرچند مدتی چند نفر رو دور خودت جمع کنی و های و هوی راه بندازی.
خندوانه پارادوكسيكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
رامبد جوان استادي را دعوت كرده بودند كه مفصل درباره غنيمت شمردن فرصت و كسب علم سخن گفت بعد استاد پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد. غافل اين كه جوان روبه رويش نشسته است
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال #دانايي است تا زماني كه #پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير...ببخشيد جوان گفت: طبق روال برنامه ما، استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر در بيرون از اين برنامه چه مي كنيد؟
استاد علم دوست ما گفت: به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند. و صداي هوراااااا هورااابلند شد
دم خروس و قسم حضرت عباس آموزش ناپرورش بسياري از مدارس #آموزش و #ناپرورش اعلام كرده اند كه تعطيلات زياد است و هزينه هاي زندگي بالا است. منحني نزولي كاهش تورم سياسيون سوررئاليست، كمر رئال انسان را منحني كرده است. بنابراين هزينه هاي اين كلاس ها و ايزوگام و ميز و بخاري و اردو و... را نقدا دريافت كرده اند. البته وزير آموزش ناپروش دولت ما اهل شعار نيست اهل عمل است بنابراين وقتي زير مجموعه هايش گفتند پول كلاس جبراني را بايد بدهيد بدون رفت و برگشت از حلقوم مردم بيرون مي كشند. خب وقتي معتادان يك كشور هم اهل #عمل هستند اهل علم هم بايد اهل عمل باشند. خلاصه پنج شنبه ها را هم روز درسي اعلام كرده اند گاهي هم كلاس جبراني مي گذارند. يك روز فرزندمان سرما مي خوردند مي گويند ايشان از #جت تيز پرواز علم عقب مي افتد نبايد غيبت كند. ولي ك هفته قبل از عيد، تعطيلات را شروع كرده اند 7+ 13 = 20 . از نظر يادگيري و مكتب #گشتالت اين همه تعطيلي بين آموزش قدرت تخريبي است چيزي است شبيه غارت يا بمب داعش در موزه باستاني موصل.
بعد هم با زيركي اعلام مي كنند كه دانش آموزان كلاس نمي آيند. بابا ما خودمون اين كاره بوده ايم و اين دوره ها را گذرانده ايم پيش #قاضي و معلق بازي؟!
@zendegiearam110
خندوانه پارادوكسيكالي
مدتي قبل هوس كرديم يه قاچ خندوانه دورهمي بخوريم
رامبد جوان استادي را دعوت كرده بودند كه مفصل درباره غنيمت شمردن فرصت و كسب علم سخن گفت بعد استاد پرسيد به نظر شما به چه كسي مي گويند جوان؟
هر كسي پاسخي داد. غافل اين كه جوان روبه رويش نشسته است
بعد جمع بندي كرد كه هر كسي كه دنبال #دانايي است تا زماني كه #پرسش دارد جوان است هر چند از نظر سني پير باشد
بعد آقاي رامبد پير...ببخشيد جوان گفت: طبق روال برنامه ما، استاد شما براي خوشحال كردند يكي يا چند نفر در بيرون از اين برنامه چه مي كنيد؟
استاد علم دوست ما گفت: به دانشجويانم اعلام مي كنم كه فردا تعطيل است كه خوشحال شوند. و صداي هوراااااا هورااابلند شد
استاد گرامی خب مگه همین مطلب هم
گویای نداشتن عدالت آقایون نمیشه?
اگه شما نظر دیگه ای دارید،خب. بفرماييد
معصوم با غيرمعصوم فرق دارد
نماز شب براي پيامبر از واجب واجب تر بود ما چي؟
بالاخره
تعدد زوجات
يك حكم شرعي است
هر كس موافقست با شرايطش مي تونه بپذيره هر كس مخالفه نپذيره ولي براي خودش واجب نكنه كه زير آب حكم الهي را
براي همين 50 نفر كه گفتم هم بزنند
عدم المشاهده لايدل علي عدم الوجود
دكتر يونسي از كيسي صحبت مي كرد كه زنه تماس مي گرفت به زن ديگه تشكر مي كرد كه به شوهرش خوب ميرسه و نشاطش رو حفظ مي كنه
شكي نيست
كه حس تملك خواهي و غيرت زن (حسادت ) نمي پسندد اين امر را حتي براي مردش كه به عدالتش قسم مي خورد
حكم هاي شرعي اي هم هست كه براي مردان خيلي تلخ است شما فكر مي كنيد نفقه دادن در اين اوضاع بلشور اقتصادي راحت است؟ خب مرد اگر ديندار نباشد مي گويد به من چه كه عمري جون بكنم و خرج و از همه بدتر برح يك زن را بدهم
البته
خانم ها شكرگذار دولت تدبير و اميد باشند
با اوضاعي كه براي اقتصاد درست شده مردان همين زندگي را نيمه كاره رها نكنن هنره
استفاده از چند تا خانم چادری در بین مهمان ها کارهای حرام برنامه رو توجیه نمی کنه. ( پیشنهاد میکنم مقالات سایت یالثارات رو درباره خندوانه بخونید )
یک سری که از ریما رامین فر همسر امیر جعفری دعوت کرد یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفت ولی رامبد جوان در تایید حرفش گفت " می خوامت"
خیلی بدم اومد از این حرکتش ، هر غلطی میکنی یا سعی کن نکنی یا توی خلوت خودت بکن که فقط به خودت آسیب بزنی.
واقعا خندوانه حرکت های مثبت خوبی انجام داد ولی اینکه ما کار خیر میکنیم و به جاش فلان کار حرام رو هم به عنوان حلال قالب میکنیم یعنی دینت رو بده غذا بگیر.
خدا شاهده هرچی زمان میگذره بیشتر درک میکنم که
هرچیزی و هرکاری که ردپای اسلام و خدا توش نباشه محکوم به شکسته. هرچند مدتی چند نفر رو دور خودت جمع کنی و های و هوی راه بندازی
استادتراشيون
مي گفت
براي بسياري از برنامه هاي تلويزويوني كه مي روم
انگاري صيغه محرميت بين بسياري دست اندركاران پشت صحنه خوانده شده چنان بگو و بخند و خوش و بشي دارند كه نگو و نپرس
مي روم قدم مي زنم مي گويم
آماده شديد براي اجرا ميام
حدستان درست است بنده همچین زنی را ندیدم که بی دلیل
بستگی به علت این تعدد دارد اگر مشکل(جسمی، روحی) از زن بوده و نشاط زندگی و مرد بهم ریخته است،
که به نظر من باید این زن تصمیم جدی برای زندگی اش بگیرد( در این زندگی بماند و دیگری را هم بیاورد و یا دیگری بیاید و او برود)
سلام خدمت استاد بزرگوار.
خوب هستید؟
این مسئله که میفرمایید در اداره جات،کارمندان دانشگاه و... به وفور دیده میشه...
شوخی هایی بین نامحرمان صورت میگیره که نا به جاست
یا دنبال تغذیه خود هستند ویا دردو دل تلفنی ویا صحبت باهمکار دیگه درباره ی مسائل غیر کاری...
بین بعضی از دانشجوها هم اینطور شده که به راحتی دو نامحرم درمورد هم اظهار نظر های نابجا میکنند.
تنها راه بنظرم این هست هرکس باید مراقب خودش باشد وحریم شخصی خود ودیگران رو رعایت کنه تا کسی وارد حریم خصوصی او نشود.
يكي از بچه هاي فاميل چند روزي منزلمان هست حدودا 5 ساله است
ميگه عمو زياد پاي كامپيوتر نشستن براي چشم ها ضرر نداره؟
گفت اين را بايد از مدير مركز ملي بپرسم بعدا بهت بگم:ninii:
این مسئله که میفرمایید در اداره جات،کارمندان دانشگاه و... به وفور دیده میشه...
شوخی هایی بین نامحرمان صورت میگیره که نا به جاست
یا دنبال تغذیه خود هستند ویا دردو دل تلفنی ویا صحبت باهمکار دیگه درباره ی مسائل غیر کاری...
بین بعضی از دانشجوها هم اینطور شده که به راحتی دو نامحرم درمورد هم اظهار نظر های نابجا میکنند.
تنها راه بنظرم این هست هرکس باید مراقب خودش باشد وحریم شخصی خود ودیگران رو رعایت کنه تا کسی وارد حریم خصوصی او نشود.
درسته
اتفاقا آقاي تراشيون مثالي مي زد
مي گفت جلف بودن رفتار نامحرمان در بانك ها و اداره ها را وقتي ميشه خوب خوب تجسم كرد كه شما
مهماني باشيد مثلا نامحرمي بياد نزد همسرتان يا شما برويد نزد همسر دوستتان بنشينيد و از روي گوشي مثلا لطيفه اي را كه آمده بخوانيد و بخنديد با هم
حالا اين رفتارها را به مدت عمر كارمندي در نظر بگيريد
سلام خواهرم@};-
خب وقتی برنامه هایی مثل خندوانه زنی رو میزارن جلوی ملت بعد میگن لبخند بزن به بقیه هم میگن به خندش نمره بدید، یا خود مجریش با زنها همش شوخی میکنه بعد به عنوان یک مرد جوان شوخ طبع که موفق عمل کرده میشه الگو از مردمی که تلویزیون را مرجع تقلید در نظر گرفته اند دیگه چه انتظاری میشه داشت؟
از مهترین محاسن خندوانه عبارتند از:
از بین بردن حیای زنان
از بین بردن غیرت مردان
فهماندن این مطلب به زنان چادری که اونها هم می تونند با همون چادر بی حیایی های خاص خودشون رو داشته باشند
شکستن قبح شوخی با نامحرم
قهقهه های مستانه زدن به جای لبخند که در اسلام سفارش شده
و .......
اشاره کرد.
سلام بر خواهر حبیبه@};-happy
[SPOILER]بازم تعدد زوجات اومده نشسته گفته راجب به من بحث کنیدx_x[/SPOILER]
احسنت، اما گاهی تعدد زوجات برای آقایی به معنای افراط برای او نیست .( البته اگر منظورتون رو درست متوجه شده باشم@};-)
تعدد زوجات علاوه بر اینکه یک حق برای مردان است یک حق هم برای برخی از زنان می باشد@};-
سلام
مدت مدیدی مطلبی در سایت اسک دین ننوشتم،اما متاسفانه و یا خوشبختانه فعالیت خودم بعد از وقفه چند ماهه در سایت با این نوشته شروع شد.
راستش ما هم از جناب فیلسوف و حکیم سوالی دارم که هر کاری کردم جوابی برایش پیدا نشد مگر آن حکیم و فیلسوف ما را راهنمایی کند!
طبق آماری که سازمان ثبت احوال داده است و همچنین معاونت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام هشدار می کند دختران آماده ازدواج در سن ازدواج چند صد هزار نفر بیشتر از پسران در سن ازدواج میباشد،جناب حکیم بفرمایند راه حل حکیمانه چیست؟ بگوییم هر کسی به فکر مشکلات اجتماعی بود و ازدواج کرد از دید حکیم از عدالت خارج شده است؟
حکمتی از حکیمی نقل شده است که من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم،کسی که مشکلات اجتماعی را ببینید و در صدد رفع و رجوع آن بر نیاید از عدالت خارج شده است.
یعنی چه برای حکمت است نه ارضای غریزه؟ مگر حکمت و غریزه دو شیء متباین هستند که برای این باشد نه برای آن؟! حکمت که ضد غریزه نیست، بلکه غریزه را معقول می کند، یعنی حکمت غزیزه را نفی نمی کند بلکه آنها را در یک ترکیب معقول مورد توجه قرار می دهد.
حال اگر اشکال این است که این غریزه کجا در راستای حکمت است و کجا خارج از آن من باب مثال یک همسر در راستای حکمت است به زعمهم و دو تا خارج از آن باید گفت که آن حکیم علی الاطلاق یعنی شارع مقدس حدود غریزه حکمی را با تشریع شریعت تعیین نموده است لذا اینکه کسی ادعای حکمت کند اما نفی حکمت از غریزه حکمی که مورد تایید شریعت است کند خود دلالت بر عدم حکمت آن باصطلاح حکیم است.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام.
بله.من هم این رفتار رو درست نمیدونم.
البته خودم خیلی بندرت خندوانه میدیدم.
ولی نباید دیگران رو الگوی جامع خودمون بدیم بلکه باید براساس عقل هم بررسی کرد که آیا درست هست یا خیر.
باسمه الشفیق
سلام بر شما خواهر بزرگوار
@};-@};-@};-
بله حتما همینطور است.
اگر برداشتتان از عرایض حقیر را می فرمودید می توانستم پاسخ این قسمت از فرامایشتان را تقدیم کنم.
بله ولی بحث راجع به موضوع فوق نیست بلکه بر سر معنای عدالت در فقه و حکمت و در مسئله ی تعدد زوجات است.
@};-@};-
سلام مجدد بر خواهر خوب و عزیزم@};-
خب این قسمت جمله شما یعنی اینکه قبول دارید ا گاهی تعدد زوجات برای آقایی به معنای افراط برای او نیست یعنی هم عقیده ایمhappy
پوزش اگر اشتباه متوجه شدم
در قرآن هم عدالت برای ازدواج به صورت جالبی آمده
یکجا در آیه 3 سوره مبارکه نساء آورده است:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً .....
یعنی اگر میترسید عدالت را رعایت نکنید، یعنی این امکان هست که بتونیدم رعایت کنید
از طرفی در جای دیگری از قرآن آمده ( آیه 129 نساء)
وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ
شما هرگز نمى توانید میان زنان عدالت را به طور کامل اجرا کنید، هر چند بر آن کوشا و حریص باشید.
شاید منظورتون تفاوت این عدالتهاست که یک جا فرموده این امکان هست که بشه رعایت کنید، و جای دیگه فرموده که نه هرگز نمیتونید حتی اگه بخواهید هم نمیتونید
من به تفسیر آیه نگاه کردم دیدم منظور از عدالت دوم محبت قلبی به همسر هست که خب مسلما مرد به یکی در قلبش بیشتر محبت داره
یعنی معنای عدالت در جاهای مختلف متفاوته و اینو قرآن هم تایید میکنه@};-
[SPOILER] میدونید خواهر عزیزم ، برخی از اقایون آنچنان روی این قضیه زوم کردند و فقط هر جا میرن از این قضیه ولو با بداخلاقی، یا فحاشی یا دروغگویی دفاع می کنند و اصلا به حقوقی که خدا برای زنان قائل شده توجه نمی کنند و اونها را فاکتور می گیرند که همین کارشون که در واقع دفاع از خودشون هست و نه دفاع از دین اسلام، موجب زده شدن مردم از قوانین زیبای اسلام میشه، مثلا در سنت پیامبر ص و اهل بیت بوده که همون اول بدون درخواست زن مهریه رو دودستی و با رضایت تقدیم همسرشون می کردند و از اونها اضافه بر سازمان چیزی نمیخواستند، منتها برخی از مردان اینها رو انداختن دور و به صورت افراطی و حتی پاش برسه تکفیر کسانی که تعدد زوجات رو قبول ندارند یا براشون سخته می پردازند، گمانشونم اینه که دارن از حق دفاع می کنند اما خودشونم خوب میدونند که این طور نیست. [/SPOILER]
با سلام
حقیقتش زنها عاشق عشق شوهرشون میشن
خب حالا با این حق چند همسری که خدا
به مردا داده ،پس تکلیف این عشق چی
میشه?
یعنی این عشقی که بین زن وشوهره همش
کشکه?خیاله?تو همه?