شنيده ام که تکبر هر روز در انسان رشد ميکند
مثل علف هاي هرزه
چگونه بشناسيم که کدام رفتار ما از روي تکبر است
سوالم اين است که چگونه تکبر و غرور و رفتار غرور آميز را در خود شناسايي کنيم
چون گاهي خودمان هم نميدانيم که به اين مشکل گرفتاريم
با تشکر
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستیم حق را به او بدهیم و به اشتباه خود اعتراف کنیم که حق با طرف مقابل است
2) اگر در محافل و مجالس، انسان بر خود لازم بداند که در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا داشته باشد.
3) در سلام کردن منتظر باشد دیگران به او سلام دهند
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نپذیرد
5) اگر فردی در پوشیدن لباس های گران قیمت حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند .
6) با زیر دستان خود در یک سفره غذا نخورد و با ایشان همخوراک نشود.
[="Times New Roman"][="Black"]تکبر کاره انسان حقیر هست..
.
اونی که حقیر هست به دنبال بزرگ نشان دادن خود و کوچک نشان دادن دیگران هست..
.
بهترین روش برخورد با انسان متکبر , رفتار متکبرانه هست..[/]
هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستیم حق را به او بدهیم و به اشتباه خود اعتراف کنیم که حق با طرف مقابل است
2) اگر در محافل و مجالس، انسان بر خود لازم بداند که در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا داشته باشد.
3) در سلام کردن منتظر باشد دیگران به او سلام دهند
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نپذیرد
5) اگر فردی در پوشیدن لباس های گران قیمت حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند .
6) با زیر دستان خود در یک سفره غذا نخورد و با ایشان همخوراک نشود.
موفق باشید
سلام و تشکر استاد
ميخواستم اگه ممکنه يکم موارده غرور و تکبر پنهان ترش رو بدونم
چند وقته دچار ترديدم که آيا اينها هم جزء تکبر هستند
مثلا :
توجيه کردن خودم زماني که اشتباهي يا نقصي دارم
جدل کردن براي اينکه کم نيارم
اصلا همه ي کم نياوردن ها در صورتي که نيتم کوچيک نشدنم باشه نه اصلاحي يا خيري
داد زدن سر فرزندم يا مادرم
يا من در رفاه باشم با اينکه ميدونم فلان فاميل يا دوستم در فقر بسر ميبرند و کمکي به اونها نکنم و فقط رفاه خودم رو بيشتر کنم
يعني ممکنه بعضي از اين گناهان ريشه در تکبر داشته باشند
اگر اينطوره مثلا عصباني شدن که بيشتر در مسائل دنيايي اتفاق ميافته کجا ها تکبره و کجاها نيست
يا اينکه بعد از هر نماز و عبادتي به خودمون افتخار کنيم
چون ممکنه بعد از اين افتخار احساس کنيم از اطرافيانمون بهتر شديم
اگه امکان داره قبلش يه تعريفي در مورد تکبر بفرماييد
و اين دوستمون ميگن
Im_Masoud.Freeman;613192 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]تکبر کاره انسان حقیر هست..
.
اونی که حقیر هست به دنبال بزرگ نشان دادن خود و کوچک نشان دادن دیگران هست..
.
بهترین روش برخورد با انسان متکبر , رفتار متکبرانه هست..[/]
اين درسته
آيا با اين کار خودمون دچار تکبر نشديم
يعني جاهايي هست که تکبر ايرادي نداشته باشه
در اخر اينکه آيا ميزاني هست که اعمالمون رو به اون بديم تا مشخص بشه که متکبرانه است يا خير
اين درسته
آيا با اين کار خودمون دچار تکبر نشديم
يعني جاهايي هست که تکبر ايرادي نداشته باشه
در اخر اينکه آيا ميزاني هست که اعمالمون رو به اون بديم تا مشخص بشه که متکبرانه است يا خير
پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند: اذا رايتم المتواضعين من امتى فتواضعوا لهم , رايتم المتكبرين فتكبروا عليهم , فان ذالك لهم مذله و صغا
آن گاه كه به انسانهاى مؤمن متواضع برخورديد، با آنان تواضع كنيد،
ولى اگر به انسانهاى متكبر برخورد نموديد با آنان تكبر ورزيد.
زيرا اين روش, براى آنان خوارى و حقارت مى آورد
( جامع السعادات , 1.363)
شما رو نمی دونم ولی من همیشه خودم رو نشانه های تکبر چک میکنم..
امام علی(ع) میفرماید: « در غرور مرد همین بس که به وسوسههای نفس خویش اعتماد کند و در عیب و منقصت مرد همین بس که خود را بزرگ بشمارد»
يعني ميشه گفت اکثر عيب ها از تکبر ايجاد ميشوند
مثلا حسادت که ميخوايم خودمون برتر باشيم نه شخص ديگري
و يا خساست
چون خودمون رو ميخواهيم خودبينيم
يه موقع دچار تنگدستي نشيم
؟
پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند: اذا رايتم المتواضعين من امتى فتواضعوا لهم , رايتم المتكبرين فتكبروا عليهم , فان ذالك لهم مذله و صغا
آن گاه كه به انسانهاى مؤمن متواضع برخورديد، با آنان تواضع كنيد،
ولى اگر به انسانهاى متكبر برخورد نموديد با آنان تكبر ورزيد.
زيرا اين روش, براى آنان خوارى و حقارت مى آورد
( جامع السعادات , 1.363)
شما رو نمی دونم ولی من همیشه خودم رو نشانه های تکبر چک میکنم..
[/]
اگه خودم دچار تکبر باشم اين اجازه رو دارم با متکبران متکبرانه برخورد کنم
خوب شايد خودم متکبر بودم خدا يه متکبر سر راهم گذاشته ويا
اگه اين متکبر يه آدم خوب تري از من بود که هنوز داره رو تکبرش کار ميکنه چطور ؟
اگه به خاطر خدا براي شکستن تکبر طرف متکبرانه برخورد کنيم شايد در دل احساس کوچکي در در گاه خدا داريم ولي ظاهرا متکبرانه
که اون هم براي کسي که واقعا تکبر نداره سخته
گاهي تواضع بيشتر جواب ميده
بايد تشخيص داد کجا تکبر کجا تواضع ؟
سلام و تشکر استاد
ميخواستم اگه ممکنه يکم موارده غرور و تکبر پنهان ترش رو بدونم
چند وقته دچار ترديدم که آيا اينها هم جزء تکبر هستند
مثلا :
توجيه کردن خودم زماني که اشتباهي يا نقصي دارم
جدل کردن براي اينکه کم نيارم
اصلا همه ي کم نياوردن ها در صورتي که نيتم کوچيک نشدنم باشه نه اصلاحي يا خيري
داد زدن سر فرزندم يا مادرم
يا من در رفاه باشم با اينکه ميدونم فلان فاميل يا دوستم در فقر بسر ميبرند و کمکي به اونها نکنم و فقط رفاه خودم رو بيشتر کنم
يعني ممکنه بعضي از اين گناهان ريشه در تکبر داشته باشند
اگر اينطوره مثلا عصباني شدن که بيشتر در مسائل دنيايي اتفاق ميافته کجا ها تکبره و کجاها نيست
يا اينکه بعد از هر نماز و عبادتي به خودمون افتخار کنيم
چون ممکنه بعد از اين افتخار احساس کنيم از اطرافيانمون بهتر شديم
اگه امکان داره قبلش يه تعريفي در مورد تکبر بفرماييد
و اين دوستمون ميگن
اين درسته
آيا با اين کار خودمون دچار تکبر نشديم
يعني جاهايي هست که تکبر ايرادي نداشته باشه
در اخر اينکه آيا ميزاني هست که اعمالمون رو به اون بديم تا مشخص بشه که متکبرانه است يا خير
باسمه تعالی
[=arial]تكبر به معنای این است که انسان از اينكه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش كند،
[=arial]بنابراين، تكبر یعنی اینکه نخست انسان براي خود مقامي قائل شود، ديگر اينكه براي ديگري نيز مقامي قائل شود، و سوم اينكه مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش كند
[=arial]در چندین آیه از آیات الهی خداوند اینصفت را نكوهش نموده است:
[=arial]
[=arial]ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحقّ.( 1) آنان را که به نا حق در زمین تکبر ورزند از ایات و نشاه های خود دور روی گردان خواهم کرد
و در آیه دیگر می فرماید:كذلك یطبع الله علی كلّ قلب متكبّر جبّار.(2)این گونه خدا بر قلب هر متکبر ستمکاری مهر (شقاوت ) می زند
همچنین فرمودند:انّه لایحبّ المستكبرین.(3) همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد.
و نیز در آیه ۶۰ سوره مباركه غافر میفرمایند:هر كه از بندگانم كبر ورزد بزودی او را داخل جهنّم نمائیم. و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين (4)
و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.
فاما عاد فاستكبروا فى الارض بغير الحق و قالوا من اشد منا قوة اولم يروا ان الله الذى خلقهم هو اشد منهم قوة و كانوا بآياتنا يجحدون (5)
در مورد قوم عاد مىخوانيم:اما قوم عاد بناحق در زمين تكبر ورزيدند و گفتند: چه كسى از ما نيرومندتر است؟! آيا نمىدانستند خداوندى كه آنان را آفريده از آنها قويتر است؟ و (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار مىكردند. و همچنین در كلمات معصومین علیهم السلام و در روایات، ذم بسیاری از این صفت شده است.
[=arial]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر کس به اندازه یک دانه خردل کبر در قلبش باشد وارد بهشت نمی شود و کسی که به اندازه یک دانه خردل ایمان در دلش باشد وارد جهنم نمی شود (6
[=arial]امام باقر علیه السلام فرمودند:در قیامت متکبران به صورت مورچگان ریزی محشور می شوند و مردم آنها را لگد مال می کنند تا خدای تعالی از حساب خلایق فارغ شود(7
[=arial]حضرت امام صادق(ع) فرموده است: إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ(8) دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبر نمايد، او را پست مرتبه سازند.
[=arial]امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل ميكنند كه اميرمؤمنان علیه السلام فرمودند:در شگفتم از آدمي كه آغازش نطفه، پايانش مردار و در اين بين حامل كثافات است چگونه تكبر ميورزد(9
[=times new roman]در حديثى از امام اميرمؤمنان على(ع) مىخوانيم: بكثرة التكبر يكون التلف(10) فزونى تكبر مايه اتلاف(اسباب موفقيت) است
بله مواردی که فرمودید مرتبط با تکبر است
در مورد عصبانی شدن هم بستگی به مورد، دارد. مثلا در موردی که داریم سر یک موضوعی بحث می کنیم و می دانیم حق با طرف با مقابل است ولی کبری که داریم به ما اجازه نمی دهد حق را به او بدهیم و با عصبانیت می خواهیم خود را صاحب حق نشان دهیم.
بعلاوه موارد فوق می توان
1-بد بینی و سوء ظن به دیگران را هم از علائم کبر دانست. چون کسي كه خود را برتر از ديگران مي بيند در محيط فكر خود براي ديگران نقاط ضعفي مي تراشند تا آنان را كوچك سازند.
2-چشم و هم چشمی:چون به واسطه این رذیله اخلاقی می کوشد تا به هر شکلی شده برتری خویش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از دیگری بنمایاند.
خانوما ، آقايون قبول داريد بيشترين لذت و تو دنيا از لحظاتي که به حسابمون ميارن ميبريم
لحظات غرور انگيز قبول شدن در کنکور يا دکتر و مهندس شدن و يا لحظاتتي که مثلا در يک مهماني احساس برتري و زيبا تري داريم
يا وقتي مدير و يا مسئول ميشويم
يا تشويق ميشويم در يک جمع و احساس برتري ميکنيم بيشترين لذت را ميبريم
حالا اگه کسي بگه اينها مظاهر تکبر پنهانند
و بگن کسي که ذره اي تکبر در دلش هست خدا دوستش نداره
چه احساسي پيدا ميکنيد
کتاب "رهایی از تکبر پنهان" اقای پناهیان رو اگه بتونین بخونید شاید به جواب برسین ... نتیجه اش و خلاصش رو هم بیاید اینجا بگید و ما رو هم اگاه کنید
باشد که بقیه هم فیض ببرند
خانوما ، آقايون قبول داريد بيشترين لذت و تو دنيا از لحظاتي که به حسابمون ميارن ميبريم
لحظات غرور انگيز قبول شدن در کنکور يا دکتر و مهندس شدن و يا لحظاتتي که مثلا در يک مهماني احساس برتري و زيبا تري داريم
يا وقتي مدير و يا مسئول ميشويم
يا تشويق ميشويم در يک جمع و احساس برتري ميکنيم بيشترين لذت را ميبريم
حالا اگه کسي بگه اينها مظاهر تکبر پنهانند
و بگن کسي که ذره اي تکبر در دلش هست خدا دوستش نداره
چه احساسي پيدا ميکنيد
اول يه سوال از مسئولينِ سايت!
چرا بعضي از كاربران اون علامت زن يا مرد زير اسمشون هست ولي بعضي ها نيست؟!
آخه وقتي ندونيم طرف مقابل زن هست يا مرد ، سخت ميتونيم كلام خودمون رو تنظيم كنيم
بگذريم
دوست عزيز (كه نميدونم خانم هستيد يا آقا) ، عجب تاپيكي زديد. نظر شخصيِ منه:
اگر كل تاپيك هاي اخلاقي سايت حذف بشه و همين يكي بمونه ، براي تربيت اخلاقيِ ما كافيه (البته به شرطي كه گوش شنوا داشته باشيم)
خب ، با اجازه من هم يكي از موارد تكبر پنهان رو عرض كنم: تواضع!
بله تواضع. اما تواضعي متفاوت با اون تواضع ارزشمند كه ميشناسيم
تواضعي كه بهش گفته ميشه
تواضع مغرورانه (نقطهء مقابلش هم ميشه غرور متواضعانه)
حرفم رو با يك مثال شروع ميكنم. امام حسين(ع) محكم پاي حرفش ايستاد. جان خودش و يارانش رو فدا كرد ، همراهانش به اسارت رفتند ولي يك قدم از حرفش پا پس نكشيد. سوال: آيا امام حسين(ع) مغرور بود و اين پافشاري از غرور ايشون بود؟ پاسخ اين سوال رو حضرت زينب(س) دادند ، اونجايي كه گفتند: خدايا اين قرباني ناچيز رو از ما قبول كن
اون همه ايستادگي ، اون همه استحكام ، اون همه مقاومت بر نظر....... اون وقت ناچيز...؟! بله ناچيز. اين همون غرور متواضعانه ست. غروري از روي تواضع
اما برگرديم به بحث خودمون ، تواضع مغرورانه:
به سجده ميره.... اما گوشش داره ميگرده.... ميگرده ببينه كيا ميگن: به به ، چه سجده اي....
ميره به كشورهاي فقير.... يه اروپاييه.... و
اعلام ميكنه كه من اينقدر هزار دلار به كودكان فقير كمك كردم ، براي انسان دوستي....
چادري شده.... ميگه براي رضاي حضرت زهرا(س).... عكاس ها ميان سمتش.... دستش ميره زيرِ چونه ش ، يه ابروش ميره بالا و.......
انگار هيچ کس تو اين مورد نه مشکلي داره نه نظري
هيچکس هم تعجب نميکنه
فکر کنم فقط من تعجب کردم که تازه فهميدم بابا عجب متکبري بودم خبر نداشتم
دليلش رو خودتون فرموديد:
shamime;612179 نوشت:
چون گاهي خودمان هم نميدانيم که به اين مشکل گرفتاريم
گاهي كه چه عرض كنم..... تقريباً هيچ وقت نميدونيم كه گرفتار غرور هستيم. اگر ميدونستيم كه ترك ميكرديم. عجيب اينكه بيشتر افراد مغروري كه ميشناسم ، به شدت تاكيد دارن كه خيلي خاكي هستن! (حتي خودم هم مرتكب اين اشتباه شدم)
شنيده ام که تکبر هر روز در انسان رشد ميکند
مثل علف هاي هرزه
چگونه بشناسيم که کدام رفتار ما از روي تکبر است
سوالم اين است که چگونه تکبر و غرور و رفتار غرور آميز را در خود شناسايي کنيم
چون گاهي خودمان هم نميدانيم که به اين مشکل گرفتاريم
با تشکر
سلام
تکبر ریشه در جهل و غفلت دارد. مثلا انسان فراموش میکند هرآنچه که دارد از جانب خداست و کافیست خداوند اراده کند و هرآنچه که در او ایجادخودبرتربینی کرده از او بگیرد تا او از همه افرادی که فکر میکند از آنها برتر است پست تر و حقیرتر شود...
دليلش رو خودتون فرموديد:گاهي كه چه عرض كنم..... تقريباً هيچ وقت نميدونيم كه گرفتار غرور هستيم. اگر ميدونستيم كه ترك ميكرديم. عجيب اينكه بيشتر افراد مغروري كه ميشناسم ، به شدت تاكيد دارن كه خيلي خاكي هستن! (حتي خودم هم مرتكب اين اشتباه شدم)
ممنون که تکبر منو تاييد ميکنيد اين خيلي خوبه که ادم بدونه متکبره
تا بره يه دوا براش پيدا کنه
اصلا از اولم نيتم اين بود که اگه کسي متکبره خودش بفهمه و قبول کنه
بعد بريم سراغ درمانش
شايد با درمانش ديگه يه لحظه هم نخوايم از خدا دور باشيم
شايد همون راهي که شما دنبالشي برا رسيدن به خدا
و تکبر بعد از نماز و بعد از تواضع و بعد از هر عمل خيري رو واقعا تاييد ميکنم
اصلا پنهانش مال همين چيزاست
ممنون که تکبر منو تاييد ميکنيد اين خيلي خوبه که ادم بدونه متکبره
تا بره يه دوا براش پيدا کنه
اصلا از اولم نيتم اين بود که اگه کسي متکبره خودش بفهمه و قبول کنه
بعد بريم سراغ درمانش
شايد با درمانش ديگه يه لحظه هم نخوايم از خدا دور باشيم
شايد همون راهي که شما دنبالشي برا رسيدن به خدا
و تکبر بعد از نماز و بعد از تواضع و بعد از هر عمل خيري رو واقعا تاييد ميکنم
اصلا پنهانش مال همين چيزاست
واسه اینکه ما نرمالیم... فقط نمیدنم چرا جمله ای که برای گروه ما انتخاب کردن انقد آننرمال و بیمارگونه به نظر میاد :|:khandeh!:
shamime;613704 نوشت:
خانوما ، آقايون قبول داريد بيشترين لذت و تو دنيا از لحظاتي که به حسابمون ميارن ميبريم
لحظات غرور انگيز قبول شدن در کنکور يا دکتر و مهندس شدن و يا لحظاتتي که مثلا در يک مهماني احساس برتري و زيبا تري داريم
يا وقتي مدير و يا مسئول ميشويم
يا تشويق ميشويم در يک جمع و احساس برتري ميکنيم بيشترين لذت را ميبريم
حالا اگه کسي بگه اينها مظاهر تکبر پنهانند
و بگن کسي که ذره اي تکبر در دلش هست خدا دوستش نداره
چه احساسي پيدا ميکنيد
تکبر پنهان ؟؟؟؟
به نظرم تکبر لازم کلمه ی بهتریه
بلاخره همه باید یه ریزه تکبرو داشته باشن همین تکبره باعث میشه خیلی از کارای بد و سخیف رو ... مثلن دست جلوی کسی دراز کردن و دم به دقه پول قرض گرفتن رو انجام ندن
واسه اینکه ما نرمالیم... فقط نمیدنم چرا جمله ای که برای گروه ما انتخاب کردن انقد آننرمال و بیمارگونه به نظر میاد :|:khandeh!:
تکبر پنهان ؟؟؟؟
به نظرم تکبر لازم کلمه ی بهتریه
بلاخره همه باید یه ریزه تکبرو داشته باشن همین تکبره باعث میشه خیلی از کارای بد و سخیف رو ... مثلن دست جلوی کسی دراز کردن و دم به دقه پول قرض گرفتن رو انجام ندن
بله اين حرف شما که نبايد دست جلو کسي دراز کرد کاملا درسته
ولي آيا لازمه اش اين است که ما متکبر باشيم ؟
يعني خود را از او برتر بدانيم
در بين مردم :
اگر ما بايد يه جاهايي متکبر باشيم کمي يا خيلي
پس بقيه هم ميتونن گاهي متکبر باشن
پس يه جايي ما تکبر ورزيديم و کسي را کوچک شمرديم خوار پنداشتيم طبق معني تکبر
و جايي خودمان خوار تکبر کسي شديم همونجا که ديگه تکبر ما قد نميده
شايد از اول ما نبايد خودمان را به غير نيازمند ببينيم
خوب چه کنيم ماکه بي نياز نيستيم بايد دنبال کسي بريم که از ما بي نياز تره که باز اونم به کس ديگري نياز پيدا ميکنه
خوب اصلا چرا نريم دنبال کسي که کلا بي نيازه
و اين لازمه اش چيست ؟
اين است که ما بنده يکي باشيم
ديگه بعد از بنده شدن همه چيز پشت سرش مياد
نيازمند غير نيستيم
جلو کسي سر خم نميکنيم و از کسي نميترسيم و....
بحث ما سر بنده شدنه
که تا وقتي تکبر در وجودمان است بندگي معنا پيدا نميکند
این حدیثم جالبه:
عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِی كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَكُونُ غَداً جِیفَة» تعجب میکنم از متکبر که تکبر می کند، در حالی که او دیروز نطفه ای بی مقدار بوده و فردا مرداری گندیده(بدبو) خواهد شد
تكبر به معنای این است که انسان از اينكه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش كند،
بنابراين، تكبر یعنی اینکه نخست انسان براي خود مقامي قائل شود، ديگر اينكه براي ديگري نيز مقامي قائل شود، و سوم اينكه مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش كند
در چندین آیه از آیات الهی خداوند این صفت را نكوهش نموده است:
«ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحقّ (1) آنان را که به نا حق در زمین تکبر ورزند از ایات و نشاه های خود دور روی گردان خواهم کرد.»
در آیه دیگر می فرماید: «كذلك یطبع الله علی كلّ قلب متكبّر جبّار(2) این گونه خدا بر قلب هر متکبر ستمکاری مهر (شقاوت ) می زند.»
همچنین فرمودند: «انّه لایحبّ المستكبرین (3) همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد.»
همچنین در سوره دیگر می فرماید:
«و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين (4) و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.»
در مورد قوم عاد مى خوانيم:
«فاما عاد فاستكبروا فى الارض بغير الحق و قالوا من اشد منا قوة اولم يروا ان الله الذى خلقهم هو اشد منهم قوة و كانوا بآياتنا يجحدون (5) اما قوم عاد بناحق در زمين تكبر ورزيدند و گفتند: چه كسى از ما نيرومندتر است؟! آيا نمى دانستند خداوندى كه آنان را آفريده از آن ها قوي تر است؟ و (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار مى كردند.»
همچنین در كلمات معصومین (علیهم السلام) و در روایات، ذم بسیاری نسبت به این صفت شده است:
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ (6) دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبر نمايد، او را پست مرتبه سازند.»
در حديثى از امام اميرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانيم: «
1) هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستیم حق را به او بدهیم و به اشتباه خود اعتراف کنیم که حق با طرف مقابل است.
2) اگر در محافل و مجالس، انسان بر خود لازم بداند که در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا داشته باشد.
3) در سلام کردن منتظر باشد دیگران به او سلام دهند
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نپذیرد
5) اگر فردی در پوشیدن لباس های گران قیمت حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند .
6) با زیر دستان خود در یک سفره غذا نخورد و با ایشان همخوراک نشود.
7) در مورد عصبانی شدن بستگی به مورد، دارد. مثلا در موردی که داریم سر یک موضوعی بحث می کنیم و می دانیم حق با طرف با مقابل است ولی کبری که داریم به ما اجازه نمی دهد حق را به او بدهیم و با عصبانیت می خواهیم خود را صاحب حق نشان دهیم.
بد بینی و سوء ظن به دیگران را هم از علائم کبر دانست. چون کسي كه خود را برتر از ديگران مي بيند در محيط فكر خود براي ديگران نقاط ضعفي مي تراشند تا آنان را كوچك سازند.
9) چشم و هم چشمی:چون به واسطه این رذیله اخلاقی می کوشد تا به هر شکلی شده برتری خویش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از دیگری بنمایاند. پی نوشت:
1.اعراف/ آیه ۱۴۶
2.غافر/ 35
3.نحل /23
4.بقره/ 34
5.فصلت/ 15
6.كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط- الإسلامية)،ج2،ص122، دار الكتب الإسلامية،تهران،1407 ق.
7.ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (لليثي)،ص188،دار الحديث، قم،1376 ش.
کارشناس بحث: استاد سمیع
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستیم حق را به او بدهیم و به اشتباه خود اعتراف کنیم که حق با طرف مقابل است
2) اگر در محافل و مجالس، انسان بر خود لازم بداند که در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا داشته باشد.
3) در سلام کردن منتظر باشد دیگران به او سلام دهند
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نپذیرد
5) اگر فردی در پوشیدن لباس های گران قیمت حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند .
6) با زیر دستان خود در یک سفره غذا نخورد و با ایشان همخوراک نشود.
موفق باشید
[="Times New Roman"][="Black"]تکبر کاره انسان حقیر هست..
.
اونی که حقیر هست به دنبال بزرگ نشان دادن خود و کوچک نشان دادن دیگران هست..
.
بهترین روش برخورد با انسان متکبر , رفتار متکبرانه هست..[/]
سلام و تشکر استاد
ميخواستم اگه ممکنه يکم موارده غرور و تکبر پنهان ترش رو بدونم
چند وقته دچار ترديدم که آيا اينها هم جزء تکبر هستند
مثلا :
توجيه کردن خودم زماني که اشتباهي يا نقصي دارم
جدل کردن براي اينکه کم نيارم
اصلا همه ي کم نياوردن ها در صورتي که نيتم کوچيک نشدنم باشه نه اصلاحي يا خيري
داد زدن سر فرزندم يا مادرم
يا من در رفاه باشم با اينکه ميدونم فلان فاميل يا دوستم در فقر بسر ميبرند و کمکي به اونها نکنم و فقط رفاه خودم رو بيشتر کنم
يعني ممکنه بعضي از اين گناهان ريشه در تکبر داشته باشند
اگر اينطوره مثلا عصباني شدن که بيشتر در مسائل دنيايي اتفاق ميافته کجا ها تکبره و کجاها نيست
يا اينکه بعد از هر نماز و عبادتي به خودمون افتخار کنيم
چون ممکنه بعد از اين افتخار احساس کنيم از اطرافيانمون بهتر شديم
اگه امکان داره قبلش يه تعريفي در مورد تکبر بفرماييد
و اين دوستمون ميگن
اين درسته
آيا با اين کار خودمون دچار تکبر نشديم
يعني جاهايي هست که تکبر ايرادي نداشته باشه
در اخر اينکه آيا ميزاني هست که اعمالمون رو به اون بديم تا مشخص بشه که متکبرانه است يا خير
[="Times New Roman"][="Black"] shamime;613214 نوشت:
پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند:
[/]
اذا رايتم المتواضعين من امتى فتواضعوا لهم , رايتم المتكبرين فتكبروا عليهم , فان ذالك لهم مذله و صغا
آن گاه كه به انسانهاى مؤمن متواضع برخورديد، با آنان تواضع كنيد،
ولى اگر به انسانهاى متكبر برخورد نموديد با آنان تكبر ورزيد.
زيرا اين روش, براى آنان خوارى و حقارت مى آورد
( جامع السعادات , 1.363)
شما رو نمی دونم ولی من همیشه خودم رو نشانه های تکبر چک میکنم..
امام علی(ع) میفرماید: « در غرور مرد همین بس که به وسوسههای نفس خویش اعتماد کند و در عیب و منقصت مرد همین بس که خود را بزرگ بشمارد»
يعني ميشه گفت اکثر عيب ها از تکبر ايجاد ميشوند
مثلا حسادت که ميخوايم خودمون برتر باشيم نه شخص ديگري
و يا خساست
چون خودمون رو ميخواهيم خودبينيم
يه موقع دچار تنگدستي نشيم
؟
اگه خودم دچار تکبر باشم اين اجازه رو دارم با متکبران متکبرانه برخورد کنم
خوب شايد خودم متکبر بودم خدا يه متکبر سر راهم گذاشته ويا
اگه اين متکبر يه آدم خوب تري از من بود که هنوز داره رو تکبرش کار ميکنه چطور ؟
اگه به خاطر خدا براي شکستن تکبر طرف متکبرانه برخورد کنيم شايد در دل احساس کوچکي در در گاه خدا داريم ولي ظاهرا متکبرانه
که اون هم براي کسي که واقعا تکبر نداره سخته
گاهي تواضع بيشتر جواب ميده
بايد تشخيص داد کجا تکبر کجا تواضع ؟
باسمه تعالی
[=arial]تكبر به معنای این است که انسان از اينكه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش كند،
[=arial]بنابراين، تكبر یعنی اینکه نخست انسان براي خود مقامي قائل شود، ديگر اينكه براي ديگري نيز مقامي قائل شود، و سوم اينكه مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش كند
[=arial]در چندین آیه از آیات الهی خداوند این صفت را نكوهش نموده است:
[=arial]
[=arial]ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحقّ.( 1) آنان را که به نا حق در زمین تکبر ورزند از ایات و نشاه های خود دور روی گردان خواهم کرد
و در آیه دیگر می فرماید:كذلك یطبع الله علی كلّ قلب متكبّر جبّار.(2) این گونه خدا بر قلب هر متکبر ستمکاری مهر (شقاوت ) می زند
همچنین فرمودند:انّه لایحبّ المستكبرین.(3) همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد.
و نیز در آیه ۶۰ سوره مباركه غافر میفرمایند:هر كه از بندگانم كبر ورزد بزودی او را داخل جهنّم نمائیم.
و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين (4)
و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.
در مورد قوم عاد مىخوانيم:اما قوم عاد بناحق در زمين تكبر ورزيدند و گفتند: چه كسى از ما نيرومندتر است؟! آيا نمىدانستند خداوندى كه آنان را آفريده از آنها قويتر است؟ و (به خاطر اين پندار) پيوسته آيات ما را انكار مىكردند.
و همچنین در كلمات معصومین علیهم السلام و در روایات، ذم بسیاری از این صفت شده است.
[=arial]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر کس به اندازه یک دانه خردل کبر در قلبش باشد وارد بهشت نمی شود و کسی که به اندازه یک دانه خردل ایمان در دلش باشد وارد جهنم نمی شود (6
[=arial]امام باقر علیه السلام فرمودند:در قیامت متکبران به صورت مورچگان ریزی محشور می شوند و مردم آنها را لگد مال می کنند تا خدای تعالی از حساب خلایق فارغ شود(7
[=arial]حضرت امام صادق(ع) فرموده است: إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ(8) دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبر نمايد، او را پست مرتبه سازند.
[=arial]امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل ميكنند كه اميرمؤمنان علیه السلام فرمودند:در شگفتم از آدمي كه آغازش نطفه، پايانش مردار و در اين بين حامل كثافات است چگونه تكبر ميورزد(9
[=times new roman]در حديثى از امام اميرمؤمنان على(ع) مىخوانيم: بكثرة التكبر يكون التلف(10) فزونى تكبر مايه اتلاف(اسباب موفقيت) است
بله مواردی که فرمودید مرتبط با تکبر است
در مورد عصبانی شدن هم بستگی به مورد، دارد. مثلا در موردی که داریم سر یک موضوعی بحث می کنیم و می دانیم حق با طرف با مقابل است ولی کبری که داریم به ما اجازه نمی دهد حق را به او بدهیم و با عصبانیت می خواهیم خود را صاحب حق نشان دهیم.
بعلاوه موارد فوق می توان
1-بد بینی و سوء ظن به دیگران را هم از علائم کبر دانست. چون کسي كه خود را برتر از ديگران مي بيند در محيط فكر خود براي ديگران نقاط ضعفي مي تراشند تا آنان را كوچك سازند.
2-چشم و هم چشمی:چون به واسطه این رذیله اخلاقی می کوشد تا به هر شکلی شده برتری خویش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از دیگری بنمایاند.
[=arial]پی نوشت:
[=arial][=arial]1-اعراف، آیه ۱۴۶
2-غافر 35
3-نحل /23
4-بقره/ 34
5-فصلت/ 15
6[=arial]-وسائل الشیعه ،ج11،ص306
[=arial]7-کافی ،ج2 ،ص 309
[=arial]8-[=arial]كافي، ج2، ص122
[=arial][=arial]9-[=arial]بحارالانوار، ، ج7،ص 234
[=arial]10-غررالحكم، ح 7169
[=arial][=arial]
من اخلاق ملاکمه
اگه کسی مهمونی دعوتم میکنه اگه اخلاق درست وحسابی نداره نمیرم
نه اینکه پولش....
خانوما ، آقايون قبول داريد بيشترين لذت و تو دنيا از لحظاتي که به حسابمون ميارن ميبريم
لحظات غرور انگيز قبول شدن در کنکور يا دکتر و مهندس شدن و يا لحظاتتي که مثلا در يک مهماني احساس برتري و زيبا تري داريم
يا وقتي مدير و يا مسئول ميشويم
يا تشويق ميشويم در يک جمع و احساس برتري ميکنيم بيشترين لذت را ميبريم
حالا اگه کسي بگه اينها مظاهر تکبر پنهانند
و بگن کسي که ذره اي تکبر در دلش هست خدا دوستش نداره
چه احساسي پيدا ميکنيد
انگار هيچ کس تو اين مورد نه مشکلي داره نه نظري
هيچکس هم تعجب نميکنه
فکر کنم فقط من تعجب کردم که تازه فهميدم بابا عجب متکبري بودم خبر نداشتم
کتاب "رهایی از تکبر پنهان" اقای پناهیان رو اگه بتونین بخونید شاید به جواب برسین ... نتیجه اش و خلاصش رو هم بیاید اینجا بگید و ما رو هم اگاه کنید
باشد که بقیه هم فیض ببرند
متاسفانه ندارمش تا پيداش کنم و بخرمش فکر کنم وقت اين تاپيکم سر بياد
چرا بعضي از كاربران اون علامت زن يا مرد زير اسمشون هست ولي بعضي ها نيست؟!
آخه وقتي ندونيم طرف مقابل زن هست يا مرد ، سخت ميتونيم كلام خودمون رو تنظيم كنيم
بگذريم
اگر كل تاپيك هاي اخلاقي سايت حذف بشه و همين يكي بمونه ، براي تربيت اخلاقيِ ما كافيهدوست عزيز (كه نميدونم خانم هستيد يا آقا) ، عجب تاپيكي زديد. نظر شخصيِ منه:
(البته به شرطي كه گوش شنوا داشته باشيم)
خب ، با اجازه من هم يكي از موارد تكبر پنهان رو عرض كنم: تواضع!
بله تواضع. اما تواضعي متفاوت با اون تواضع ارزشمند كه ميشناسيم
تواضع مغرورانه (نقطهء مقابلش هم ميشه غرور متواضعانه)تواضعي كه بهش گفته ميشه
حرفم رو با يك مثال شروع ميكنم. امام حسين(ع) محكم پاي حرفش ايستاد. جان خودش و يارانش رو فدا كرد ، همراهانش به اسارت رفتند ولي يك قدم از حرفش پا پس نكشيد. سوال: آيا امام حسين(ع) مغرور بود و اين پافشاري از غرور ايشون بود؟ پاسخ اين سوال رو حضرت زينب(س) دادند ، اونجايي كه گفتند: خدايا اين قرباني ناچيز رو از ما قبول كن
اون همه ايستادگي ، اون همه استحكام ، اون همه مقاومت بر نظر....... اون وقت ناچيز...؟! بله ناچيز. اين همون غرور متواضعانه ست. غروري از روي تواضع
اما برگرديم به بحث خودمون ، تواضع مغرورانه:
به سجده ميره.... اما گوشش داره ميگرده.... ميگرده ببينه كيا ميگن: به به ، چه سجده اي....
اعلام ميكنه كه من اينقدر هزار دلار به كودكان فقير كمك كردم ، براي انسان دوستي....ميره به كشورهاي فقير.... يه اروپاييه.... و
چادري شده.... ميگه براي رضاي حضرت زهرا(س).... عكاس ها ميان سمتش.... دستش ميره زيرِ چونه ش ، يه ابروش ميره بالا و.......
دوستان هم نظرشون رو بگن
وای پناه بر خدا // اینجا تست تکبر و تواضع گرفتم نتیجه :
[h=2]نتيجه آزمون :[/h]شما، خود را فردي نسبتا مغرور و متكبّر، ارزيابي كردهايد.
//
بقیه هم تست بگیرند خیلی خوبه
http://porseman.org/nazarsanji/index32.aspx
سلام
تکبر ریشه در جهل و غفلت دارد. مثلا انسان فراموش میکند هرآنچه که دارد از جانب خداست و کافیست خداوند اراده کند و هرآنچه که در او ایجادخودبرتربینی کرده از او بگیرد تا او از همه افرادی که فکر میکند از آنها برتر است پست تر و حقیرتر شود...
نه درسته لینکش//
اینم تست کنید
http://www.moshavereh.porsemani.ir/term234
// علیک سلام
من تست کردم درسته خيلي جالبه
اتفاقا مثالهاي تکبر خوبي هم در سوالاشه
ميشه کلي روشون بحث کرد
ديگه جواب تست و روم نميشه بگم [emoji6]
ممنون که تکبر منو تاييد ميکنيد اين خيلي خوبه که ادم بدونه متکبره
تا بره يه دوا براش پيدا کنه
اصلا از اولم نيتم اين بود که اگه کسي متکبره خودش بفهمه و قبول کنه
بعد بريم سراغ درمانش
شايد با درمانش ديگه يه لحظه هم نخوايم از خدا دور باشيم
شايد همون راهي که شما دنبالشي برا رسيدن به خدا
و تکبر بعد از نماز و بعد از تواضع و بعد از هر عمل خيري رو واقعا تاييد ميکنم
اصلا پنهانش مال همين چيزاست
[="Navy"]ممنون ازموضوع خوبی که ایجادکردید،نتیجه تست برای من:شما، خود را فردي نسبتا مغرور و متكبّر، ارزيابي كردهايد!!![/]
فک کنم به همه همینو میگه
به منم همين رو گفت
:|واسه اینکه ما نرمالیم... فقط نمیدنم چرا جمله ای که برای گروه ما انتخاب کردن انقد آننرمال و بیمارگونه به نظر میاد :|:khandeh!:
تکبر پنهان ؟؟؟؟
به نظرم تکبر لازم کلمه ی بهتریه
بلاخره همه باید یه ریزه تکبرو داشته باشن همین تکبره باعث میشه خیلی از کارای بد و سخیف رو ... مثلن دست جلوی کسی دراز کردن و دم به دقه پول قرض گرفتن رو انجام ندن
بله اين حرف شما که نبايد دست جلو کسي دراز کرد کاملا درسته
ولي آيا لازمه اش اين است که ما متکبر باشيم ؟
يعني خود را از او برتر بدانيم
در بين مردم :
اگر ما بايد يه جاهايي متکبر باشيم کمي يا خيلي
پس بقيه هم ميتونن گاهي متکبر باشن
پس يه جايي ما تکبر ورزيديم و کسي را کوچک شمرديم خوار پنداشتيم طبق معني تکبر
و جايي خودمان خوار تکبر کسي شديم همونجا که ديگه تکبر ما قد نميده
شايد از اول ما نبايد خودمان را به غير نيازمند ببينيم
خوب چه کنيم ماکه بي نياز نيستيم بايد دنبال کسي بريم که از ما بي نياز تره که باز اونم به کس ديگري نياز پيدا ميکنه
خوب اصلا چرا نريم دنبال کسي که کلا بي نيازه
و اين لازمه اش چيست ؟
اين است که ما بنده يکي باشيم
ديگه بعد از بنده شدن همه چيز پشت سرش مياد
نيازمند غير نيستيم
جلو کسي سر خم نميکنيم و از کسي نميترسيم و....
بحث ما سر بنده شدنه
که تا وقتي تکبر در وجودمان است بندگي معنا پيدا نميکند
آهان بله من اشتبا متوجه شدم
تازه واردم هنوز از ريزه کاريا سر در نميارم
متکبران عزيزم
ميخوام معرفي امام علي (ع) از خودشون رو در درگاه خدا بگم
اَنَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ
من بنده ناتوان خوار
الْحَقيرُ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ َ
ناچيز مستمند بيچاره !
ببخشيد گفتم متکبران عزيز
ولي خدايي جا نداشت بگم
در جايي که امام علي اينطور با خدا مناجات ميکنه
این حدیثم جالبه:
عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِی كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَكُونُ غَداً جِیفَة»
تعجب میکنم از متکبر که تکبر می کند، در حالی که او دیروز نطفه ای بی مقدار بوده و فردا مرداری گندیده(بدبو) خواهد شد
المحاسن ج1 ص242
پرسش:
تکبر چیست و راه شناخت آن کدام است؟
پاسخ:
تكبر به معنای این است که انسان از اينكه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش كند،
بنابراين، تكبر یعنی اینکه نخست انسان براي خود مقامي قائل شود، ديگر اينكه براي ديگري نيز مقامي قائل شود، و سوم اينكه مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش كند
در چندین آیه از آیات الهی خداوند این صفت را نكوهش نموده است:
«ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحقّ (1) آنان را که به نا حق در زمین تکبر ورزند از ایات و نشاه های خود دور روی گردان خواهم کرد.»
در آیه دیگر می فرماید: «كذلك یطبع الله علی كلّ قلب متكبّر جبّار(2) این گونه خدا بر قلب هر متکبر ستمکاری مهر (شقاوت ) می زند.»
همچنین فرمودند: «انّه لایحبّ المستكبرین (3) همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد.»
همچنین در سوره دیگر می فرماید:
«و اذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين (4) و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد و تكبر ورزيد (و به خاطر نافرمانى و تكبرش) از كافران شد.»
در مورد قوم عاد مى خوانيم:
همچنین در كلمات معصومین (علیهم السلام) و در روایات، ذم بسیاری نسبت به این صفت شده است:
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده است: «إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ (6) دو ملك در آسمان هستند كه موكل بندگانند؛ هر كه تواضع كند، او را بلند مرتبه كنند و هر كه تكبر نمايد، او را پست مرتبه سازند.»
بكَثْرَةِ التَّكَبُّرِ يَكُونُ التَّلَف (7) فزونى تكبر مايه اتلاف(اسباب موفقيت) استدر حديثى از امام اميرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانيم: «
علائم آن:
1) هنگام بحث و گفتوگو با افراد، اگر طرف مقابل سخن حق بگوید و حق با او باشد، اگر نتوانستیم حق را به او بدهیم و به اشتباه خود اعتراف کنیم که حق با طرف مقابل است.
2) اگر در محافل و مجالس، انسان بر خود لازم بداند که در صدر مجلس بنشیند و بهترین مکان باید به او اختصاص پیدا کند و همچنین هنگام راه رفتن باید پیش قدم باشد و جلو همگان راه برود و از راه رفتن عقبتر از بقیه افراد ابا داشته باشد.
3) در سلام کردن منتظر باشد دیگران به او سلام دهند
4) اگر فقیر و بینوایی او را به مهمانی دعوت کند نپذیرد
5) اگر فردی در پوشیدن لباس های گران قیمت حریص باشد و آن را شرافت و بزرگی بداند .
6) با زیر دستان خود در یک سفره غذا نخورد و با ایشان همخوراک نشود.
7) در مورد عصبانی شدن بستگی به مورد، دارد. مثلا در موردی که داریم سر یک موضوعی بحث می کنیم و می دانیم حق با طرف با مقابل است ولی کبری که داریم به ما اجازه نمی دهد حق را به او بدهیم و با عصبانیت می خواهیم خود را صاحب حق نشان دهیم.
بد بینی و سوء ظن به دیگران را هم از علائم کبر دانست. چون کسي كه خود را برتر از ديگران مي بيند در محيط فكر خود براي ديگران نقاط ضعفي مي تراشند تا آنان را كوچك سازند.
9) چشم و هم چشمی:چون به واسطه این رذیله اخلاقی می کوشد تا به هر شکلی شده برتری خویش را نشان دهد و خود را فراتر و بزرگ تر و برتر از دیگری بنمایاند.
7.ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ (لليثي)،ص188،دار الحديث، قم،1376 ش.پی نوشت:
1.اعراف/ آیه ۱۴۶
2.غافر/ 35
3.نحل /23
4.بقره/ 34
5.فصلت/ 15
6.كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط- الإسلامية)،ج2،ص122، دار الكتب الإسلامية،تهران،1407 ق.