شناخت امام زمان (عج)

تب‌های اولیه

65 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="#FF0000"]سايه انداختن ابر سفيد[/]

از خصائص حضرت مهدي (عج) اين است که ابر سفيدي پيوسته به سر آن حضرت سايه مي اندازد و منادي در آن ابر به نحوي که آن را جن و انس در مشرق و مغرب بشنوند، ندا مي کند که او مهدي آل محمد عليه السلام است. او زمين را از عدل پر مي کند، چنانکه از جور و ستم پر شده است.

[="Tahoma"][="#FF0000"]صاحب السيف[/]

يکي از القاب حضرت مهدي عليه السلام - که در پاره اي از روايات معصومين عليهم السلام به آن اشاره شده - «صاحب السيف» (صاحب شمشير) است. گفتني است اين لقب، همانند بسياري از القاب ديگر حضرت مهدي عليه السلام اختصاص به آن حضرت ندارد و بقيه ائمه عليهم السلام نيز به اين عنوان، ملقّب بوده اند.

[="Tahoma"][="#FF0000"]تناثر النجوم[/]

«تناثر» به معناي پراکنده شدن و از بين رفتن و «نجوم» به معناي ستارگان است. در سال پاياني غيبت صغري و آغاز غيب کبري، ستارگان فروزان بسياري در آسمان علم و دانش و تقوا، افول کرده، چهره در نقاب خاک بردند. مرحوم کليني صاحب کتاب شريف الکافي ، علي بن بابويه قمي و سمري آخرين سفير حضرت حجّت عليه السلام از جمله کساني هستند که در سال 329 ه دار فاني را وداع گفتند. اين سال، به جهت کثرت در گذشت دانشمندان شيعي، به «سنه تناثر النجوم» شهرت يافت.

[="Tahoma"][="#FF0000"]خرابات[/]

«خرابات» يکي از اقامتگاههاي حضرت قائم (عج) است. «خرابات»، عبارت از جزيره هايي در مغرب از بحر محيط (اقيانوس اطلس)، است که «جزيزه ي خضراء» يکي از آنهاست. «ميرزا محمّد استر آبادي» در ضمن نقل داستان تشرّف خود به نزد امام قائم (عج) مي گويد: «در حين ملاقات يک بوته ي گل سرخ که موسم آن نبود به من عنايت فرمودند. من آن را بوئيدم و بوسيدم و عرض نمودم: سيّد من! مولاي من! اين گل از کجاست؟!» فرمودند: «از خرابات است:». و آنگاه از نظرم ناپديد شدند.(ريحانة الادب، ج 3، ص 364)

[="Tahoma"][="#FF0000"]

ميكائيل
[/]

يکي از فرشتگان مقرّب الهي است که طبق روايات اسلامي هنگام ظهور حضرت حجّت (عج) در کنار سپاه ايشان خواهد بود.

ذی طوی
نام منطقه ای است در یک فرسخی مکه که داخل حرم قرار دارد و طبق برخی روایات از آنجا به عنوان جایگاه زندگی حضرت مهدی عج در زمان غیبت یاد شده است

اولین رجعت

امام صادق ع میفرماید:اولین شخصی که قبرش شکافته میشود و زنده به دنیا رجعت میکند حسین بن علی ع است. این رجعت عمومی نخواهد بود بلکه تنها مومنین خالص و مشرکین محض باز میگردند:Ghamgin:

[="Tahoma"][="#FF0000"]

ابوبكر بغدادي
[/]

«ابوبکر، محمّد بن احمد بن عثمان» معروف به «بغدادي»، برادر زاده ي «محمّد بن عثمان» (نائب دوم امام عصر (عج)) و نواده ي «عثمان بن سعيد»، (نائب اوّل) است. او ادّعاي نيابت از سوي امام زمان (عج) نمود و عدّه اي را دور خود جمع کرد. از جمله ي آنه شخصي بنام «ابودِلْف محمّد بن مظفّر کاتب» بود.

[="Tahoma"][="#FF0000"]السلطان المأمول[/]

به معنی فرمانفرماي آرزو شده ، از القاب حضرت مهدي (عج) است.

[="Tahoma"][="#FF0000"]

نميريه
[/]

از «غلاة» شيعه و پيروان محمدبن نصير نميري بودند که در روزگار امام علي بن محمدعليه السلام قائل به امامت او گرديدند. پس از وي به پيامبري مردي که محمدبن نصير نميري نام داشت، اعتقاد پيدا کردند!شيخ طوسي در رجال خود، وي را از ياران امام محمدتقي عليه السلام و در «کتاب الغيبة» او را از ياران امام حسن عسکري عليه السلام شمرده است و چون امام عليه السلام درگذشت، دعوي بابيّت و مقام محمدبن عثمان را - که از نواب اربعه و اصحاب امام زمان بود - کرد. ابوجعفر محمدبن عثمان وي را لعنت نمود و از وي تبرّي جست. وقتي هنگام مرگ محمدبن موسي فرا رسيد، کسي از يارانش پرسيد: پس از تو چه کسي جانشين خواهد بود؟ چون از رنج بيماري زبانش بند آمده بود، چيزي جز کلمه «احمد» نگفت. وقتي او درگذشت، پيروانش بر سر نام «احمد» گفت وگوي بسيار کردند و ندانستند که خواست وي از آن نام، کدامين احمد بود! پس بر سه گروه شدند: عده اي گفتند: احمد پسر وي است. گروهي گفتند: احمدبن محمدبن موسي بن حسن فرات است که از رجال بد نام اماميّه بود. دسته سوم گفتند: محمدبن محمدبن بشربن زيد بود. سرانجام پراکنده شدند.

[="Tahoma"][="#FF0000"]

بيان
[/]

«بيان»، نام کتاب «سيّد علي محمّد شيرازي» معروف به «باب» است. وي، «بيان» را کتاب آسماني مي دانست و عقيده داشت که اين کتاب را خداوند بر او نازل کرده و بايد مردم مطابق آنچه در آن است، عمل کنند. او هر چه به ذهن آشفته اش مي رسيد، بدون فکر و تأمّل و بي درنگ به قلم مي آورد و به سرعت مي نوشت. به همين جهت آثار او آنچنان آشفته و نامفهوم و در هم و برهم و مغلوط است که خود بهاييان هم از افشاء و نقل آن جداً خود داري مي کنند.

[="Tahoma"][="#FF0000"]انتظار چيست؟[/]

ماهيت زندگي انسان با انتظار و اميد به آينده عجين شده است؛ به گونه اي که بدون «انتظار» زندگي مفهومي ندارد و شور و نشاط لازم براي تداوم آن در کار نيست. حيات حاضر و کنوني، ظرف پويايي، تلاش و حرکت به سوي فردا و فرداها است. اين چنين پويايي و حرکتي، بدون عنصر «انتظار» ممکن نيست؛ زيرا احتمال معقول بقا و پايداري و اميد به تداوم حيات است که به زندگي کنوني معنا و مفهوم مي بخشد و پويايي و نيروي لازم براي ادامه آن را تأمين مي کند؛ از اين رو است که ماهيت زندگي با انتظار پيوندي ناگسستني دارد. پديده انتظار انسان را به حرکت در جهت مناسب با آن بر مي انگيزد و از هر حرکت و گرايش به جهت هاي نامتناسب يا ناسازگار و متضاد با انتظار باز مي دارد. انتظارهاي ديگر نيز - که از انتظار اصل حيات فراتر مي رود و به انتظار آرمان ها و هدف هاي برتر حيات و فرازهاي زندگي مي رسد - انديشه و عمل آدمي را در راستاي تحقق آن آرمان ها و هدف ها، قرار مي دهد و او را وا مي دارد تا راه ها و شيوه هايي را برگزيند تا به خواسته ها و هدف هايش نزديک شود و موانع راه را کنار زند. از اينجاست که انسان به آمادگي و آماده سازي خود و محيط خود مي پردازد و زمينه آرمان ها و هدف هاي خويش را فراهم مي آورد.

[="Tahoma"][="#FF0000"]كرعه[/]

طبق روايات و احاديث يکي از اقامتگاههاي امام قائم (عج) مکاني به نام «کرعه» است. مرحوم مجلسي در «تذکرةالأئمّة»، از کتب اهل سنّت نقل مي کند که حضرت مهدي عليه السّلام در غيبت کبري در قريه اي به نام «کرعه» اقامت مي کند. گويا «کرعه» قريه اي در يمن است.

[="Tahoma"][="#FF0000"]

فجر
[/]

لقبي براي حضرت صاحب الزّمان (عج) است. امام صادق عليه السّلام در تفسير کلام خداوند که مي فرمايد: «وَالْفَجْر(فجر/1):قسم به فجر» فرمود: «مراد از فجر، قائم (عج) است». همچنين آن حضرت در تفسير سوره مبارکه قدر و آيه آخر اين سوره: «... حتّي مَطْلَعِ الْفَجْرِ، ... تا هنگام طلوع فجر» فرمودند:«تا آنکه قائم ما برخيزد و ظاهر شود».

موضوع قفل شده است