جمع بندی شش روز یا 6 ماه یا 6 سال در روایات

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شش روز یا 6 ماه یا 6 سال در روایات

در قسمتی ازاین روایت گفته "شش روز 6ماه یا6سال" لطفا آن را توضیح دهید أَتَيْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع فَوَجَدْتُهُ مُتَفَكِّراً يَنْكُتُ فِي اَلْأَرْضِ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا لِي أَرَاكَ مُتَفَكِّراً تَنْكُتُ فِي اَلْأَرْضِ أَ رَغْبَةً مِنْكَ فِيهَا فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لاَ فِي اَلدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي اَلْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ اَلْمَهْدِيُّ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ اَلْغَيْبَةُ قَالَ سِتَّةَ أَيَّامٍ أَوْ سِتَّةَ أَشْهُرٍ أَوْ سِتَّ سِنِينَ فَقُلْتُ وَ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّى لَكَ بِهَذَا اَلْأَمْرِ يَا أَصْبَغُ أُولَئِكَ خِيَارُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَعَ خِيَارِ أَبْرَارِ هَذِهِ اَلْعِتْرَةِ فَقُلْتُ ثُمَّ مَا يَكُونُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ ثُمَّ يَفْعَلُ اَللّهُ ما يَشاءُ فَإِنَّ لَهُ بَدَاءَاتٍ وَ إِرَادَاتٍ وَ غَايَاتٍ وَ نِهَايَاتٍ . اصبغ بن نباته گويد: خدمت امير المومنين عليه السلام آمدم و ديدم آن حضرت متفكر است و زمين را خط مي كشد، عرض كردم: اي امير مومنان چرا شما را متفكر ميبينم و بزمين خط ميكشي، مگر بآن(خلافت در روي زمين)رغبت كرده اي؟ فرمود: نه، بخدا، هرگز روزي نبوده كه بخلافت يا بدنيا رغبت كنم، ولي فكر مي كردم در باره مولودي كه فرزند يازدهم من است، او همان مهدي است كه زمين را از عدل و داد پر كند، چنان كه از جور و ستم پر شده باشد. براي او غيبت و سرگرداني است(هر زماني در شهري بسر مي برد)كه مردمي در آن زمان گمراه گردند و ديگران هدايت شوند. عرض كردم: يا امير المومنين، آن سرگرداني و غيبت تا چه اندازه است؟ فرمود: شش روز يا شش ماه يا شش سال، عرض كردم: اين امر (غيبت و سرگرداني)شدني است؟ فرمود: آري چنان كه خود او خلق شدني است(غيبتش هم قطعي و مسلم است)ولي اي اصبغ تو كجا و اين امر؟ آنها(كه زمان غيبت را درك ميكنند)نيكان اين امت با نيكان اين عترت(خاندان پيغمبر صلي الله عليه و آله)اند، عرض كردم: پس از آن چه مي شود؟ فرمود: پس از آن هر چه خدا خواهد مي شود، همانا خدا را بداها و اراده ها و غايات و پايانهاست. الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 338

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد عمار

[TD][/TD]

جمع بندی

پرسش:

سند روایت زیر را ذکر کنید و منظور از شش روز و شش ماه و شش سال چیست؟

« أَتَيْتُ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فَوَجَدْتُهُ مُتَفَكِّراً يَنْكُتُ فِي اَلْأَرْضِ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا لِي أَرَاكَ مُتَفَكِّراً تَنْكُتُ فِي اَلْأَرْضِ أَ رَغْبَةً مِنْكَ فِيهَا فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لاَ فِي اَلدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي اَلْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ اَلْمَهْدِيُّ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ اَلْغَيْبَةُ قَالَ سِتَّةَ أَيَّامٍ أَوْ سِتَّةَ أَشْهُرٍ أَوْ سِتَّ سِنِينَ فَقُلْتُ وَ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّى لَكَ بِهَذَا اَلْأَمْرِ يَا أَصْبَغُ أُولَئِكَ خِيَارُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَعَ خِيَارِ أَبْرَارِ هَذِهِ اَلْعِتْرَةِ فَقُلْتُ ثُمَّ مَا يَكُونُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ ثُمَّ يَفْعَلُ اَللّهُ ما يَشاءُ فَإِنَّ لَهُ بَدَاءَاتٍ وَ إِرَادَاتٍ وَ غَايَاتٍ وَ نِهَايَاتٍ .

اصبغ بن نباته گويد:
خدمت امير المومنين (عليه السلام) آمدم و ديدم آن حضرت متفكر است و زمين را خط مي كشد، عرض كردم:
اي امير مومنان چرا شما را متفكر ميبينم و بزمين خط ميكشي، مگر بآن(خلافت در روي زمين)رغبت كرده اي؟
فرمود: نه، بخدا، هرگز روزي نبوده كه بخلافت يا بدنيا رغبت كنم، ولي فكر مي كردم در باره مولودي كه فرزند يازدهم من است، او همان مهدي است كه زمين را از عدل و داد پر كند، چنان كه از جور و ستم پر شده باشد. براي او غيبت و سرگرداني است(هر زماني در شهري بسر مي برد)كه مردمي در آن زمان گمراه گردند و ديگران هدايت شوند.
عرض كردم: يا امير المومنين، آن سرگرداني و غيبت تا چه اندازه است؟ فرمود: شش روز يا شش ماه يا شش سال،
عرض كردم: اين امر (غيبت و سرگرداني)شدني است؟ فرمود: آري چنان كه خود او خلق شدني است(غيبتش هم قطعي و مسلم است)ولي اي اصبغ تو كجا و اين امر؟ آنها(كه زمان غيبت را درك ميكنند)نيكان اين امت با نيكان اين عترت(خاندان پيغمبر صلي الله عليه و آله)اند، عرض كردم: پس از آن چه مي شود؟
فرمود: پس از آن هر چه خدا خواهد مي شود، همانا خدا را بداها و اراده ها و غايات و پايانهاست.(الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 338)

 

پاسخ:

در مورد این روایت به دو نکته مهم باید اشاره کرد:
1. این روایت مجهول است. به دلیل مجهول بودن «منصور بن السندی»، ضعیف است.(1)

2. عبارت مورد سوال بر فرض قبولش قابل توجیه به صورت دو احتمال است که:

احتمال اول: ممکن است مقصود اين باشد كه در مقدار غيبت امام، بدا حاصل شده است، چنان‌چه در آخر روايت می‌فرمايد «فان للَّه بداءات». یعنی زمان مشخصی ندارد و امکان تغییر دارد، لذا عبارت تنها امکان تغییر در ظهور را بیان می‌کند، نه مدت غیبت را.

احتمال دوم: ممكن است بيان مقدار سرگردانى و عدم تعيين تكليف باشد و استقرار غيبت پس از آن مدت. یعنی بعد از امام حسن عسکری(علیه‌السلام) شعیان شش روز یا شش ماه یا شش سال سرگردان هستند، اما بعد از آن مدت، امامت حضرت ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را پذیرفته، غیبت او را فهم کرده و از سرگردانی نجات پیدا می‌کنند.(2) و همین کار هم شد و حضرت ولی عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) با قرار دادن «عثمان بن سعید» به عنوان اولین نائب خاص خود، مشکل سرگردانی شیعیان را حل کرد.

پی نوشت ها:

1. مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏، مجلسى، محمد باقر، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1404 ق‏، چاپ دوم‏، ج‏4، ص 43.
2. همان.

موضوع قفل شده است