شبهه : پلورالیسم دینى از منابع دینى قابل استنباط هست و اسلام صراط های

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه : پلورالیسم دینى از منابع دینى قابل استنباط هست و اسلام صراط های

[=&quot]شبهه :[/]

[=&quot]پلورالیسم دینى از منابع دینى قابل استنباط هست و اسلام صراط های مستقیم را برای سعادت بشر تایید می نماید.[/]

با سلام خدمت دوست عزیز

وجود برخي ازاختلافات استنباطات فقهي هيچ ارتباطي با پلوراليزم ديني به معناي دقيق كلمه ندارد؛ بلكه اين اختلافات در ناحيه فهم و معرفت ديني است و در چارچوب آيين واحد و متدلوژي معرفتي واحد قرارمي گيرد .

در حالي كه پلوراليزم ديني ، تكثر را در اصل دين روا مي دارد.

چند نكته را در باب قرايات مختلف از دين يادآور شويم :

1- همه معارف ديني اختلاف بردار نيستند؛ بلكه اساساً معارف ديني را مي توان به دو بخش عمده تقسيم كرد :

الف ) ضروريات و قطعيات دين :

مسايل ضروري و قطعي دين جاي هيچگونه تكثر و اختلاف قرايت ندارد .اين امور بسيار زياد است ؛

ازجمله آنها : اصل توحيد؛ يعني ، اعتقاد به وجود خداوند، يكتايي ذات خدا، توحيد در خالقيت ، توحيد در ربوبيت تكويني ، توحيد درربوبيت تشريعي و توحيد در عبادت و پرستش ، اصل نبوت ، اصل معاد، وجود نماز، روزه ، حج و بسياري از مسايل ديگر .

ب ) مسايل غيرقطعي و غيرضروري :

اين امور غالباً در جزييات پديد مي آيد؛ مثلاًهمه مي دانند كه نماز صبح دو ركعت است و آن را بايد بين الطلوعين به جا آورد و حمد و سوره در آن بايد جهرا" قرايت شود؛

اما آيا مي توان در قنوت آن دعا را به غير زبان عربي خواند يا نه ؟ اين مساله قطعي و ضروري نيست و ممكن است دلايل معتبر كشف و استنباط حكم ابهاماتي را براي متخصص در استنباط پديد آورد و لاجرم موجب دو استنباط متفاوت شود .

بنابراين اگر اختلافي هست ، درحوزه غيرضروريات و غير قطعيات است .
البته اين امور نيز درجات مختلفي دارند و برخي ادله ظني معتبر نسبتاً واضح و روشني دارند كه مانع اختلاف فهم و استنباط مي شود

ولي هر اندازه يك موضوع فاصله بيشتري با قطعيات پيدا كند و ابهامات افزون تري داشته باشد،به طور طبيعي در دام اختلاف برداشت بيشتري قرار مي گيرد .

ليكن بايد توجه داشت كه در اين صورت هم بايد مجموع ادله شرعي را ازطريق منطق و روش فهم ديني بررسي كرد و متخصصانه و كارشناسانه در باب آن نظر داد .

2- وجود اختلاف در پاره اي از فهم ها و قرايت ها لزوماً به معناي حقانيت يا بطلان همه آنها نيست .به طور قطع در ميان دو فهم متناقض يكي صادق و ديگري كاذب است . نه هر دو را صادق توان دانست و نه هر دو را كاذب .

خلاصه آن كه :

اولاً،اختلاف قرائت در همه مسايل اسلامي نيست و تنها در برخي از اموراست.

ثانياً، در اموري نيز كه اختلاف قرايت هست ؛ دين احتمال هرگونه قرايتي را برنمي تابد یعنی دین قرائتی را قبول دارد که از اصولی که مشخص شده است تعدی نکنند.

ثالثاً، قرايت هاي احتمالي مختلف همه هم عرض نيستند، برخي صحيح و برخي سقيم اند.

رابعاً، قرايت نهايي ومورد قبول ما از دين قرايت ثقلين است .

خامساً، براي تمييز قرايت صواب از ناصواب بايد به منطق خاص فهم و تفسير و استنباط نصوص ديني و درك عالمانه از دين - كه متكي به رهنمودهاي قرآن ،پيامبر ( ص ) و ايمه ( ع ) است - رجوع كرد .

براي آگاهي بيشتر رجوع کنيد به:

1- كتاب نقد،شماره 4 ، پلوراليزم ديني و تكثرگرايي .
2- اسلام و كثرت گرايي ديني محمد لگنهاوزن ،ترجمه : جواندل
3- تحليل و نقد پلوراليزم ديني علي رباني گلپايگاني

4- سويه هاي پلوراليزم محمد حسن قدردان قراملكي

[=Times New Roman]بسمه تعالی :Sham::Sham:
[=Times New Roman]پلورالیسم در مکتب اسلام پذیرفته نیست .در قرآن کلمه سبیل جمع بسته شده ؛سبل ربک؛نحل ،69.یعنی راههای رسیدن به خدا فراوان است ولی تنها یک راه به حق ختم میشود لذا هیچ گاه کلمه «صراط»جمع بسته نمیشود وفقط صراط به کلمه مستقیم متصف شده است.«طراط المستقیم»
[=Times New Roman]راه هایی که حقانیت دارند به صراط مستقیم ختم می شوند ونه هر راهی :Labkhand::Labkhand:.در پلورالیسم بحث حقانیت از بحث نجات جداست .دین حق فقط یکی است که آن هم اسلام است ؛رضیت لکم الاسلام دینا؛مائده ،3.ان الدین عند الله الاسلام؛آۀعمران،19.ولی نمی توان گفت هرکه مسلمان است فقط اهل نجات است.بنا به دلائلی ممکن است شخص غیر مسلمانی اهل نجات شود وبه بهشت رود .در عین حال که در زمان هریک ازانبیاء عظام از سوی حق تعالی مردم آن زمان ، امر به ایمان آوردن به آن پیامبر می شدند.ولی وقتی دین مبین اسلام آمد که کامل ترین دین است وبا تمام ادله عقلی ونقلی حقانیتش ثابت شده است دیگر دلیلی بر پذیرش دین دیگر وجود ندارد .ولی چنانچه شخصی ولو د رزمان اسلام مستضعف فکری واقع شد ونتوانست با اسلام آشنا گردد نمی توان گفت حتما اهل دوزخ است وراه نجات بر وی بسته است.
[=Times New Roman]برای اطلاعات بیشتر به کتاب کلام جدید از عبالحسین خسروپناه،ص159 -216،مراجعه کنید.

بنام خدا

با سلام و تشکر از سؤال خوبتان ...

پلوراليسم و كثرت گرايى دينى، پيش فرض خود را تكثر اديان و تنوّع حقّ قرار مى دهد; ولى قرآن، بیانگر آنست که تنها يك دين و یک راه مستقیم داریم.

در سراسر قرآن اِصرار عجيبى است كه دين، از اوّل تا آخر جهان، يكى بيش نيست و همه ى پيامبران، بشر را به يك دين دعوت كرده اند. در سوره ى شورى، آيه ى 13 چنين آمده است: خداوند براى شما دينى قرار داد كه قبلا به نوح توصيه شده بود و اكنون بر تو وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى نيز توصيه كرديم... قرآن در همه جا نام اين دين را كه پيامبران از آدم تا خاتم، مردم را بدان دعوت مى كرده اند اسلام مى نهد.(1)

بعلاوه قرآن هرگز كلمه ى دين را به صورت جمع (اديان) نياورده است. از نظر قرآن، آن چه وجود داشته، دين بوده نه اديان... قرآن كريم كه دين خدا را از آدم تا خاتم يك جريان پيوسته معرفى مى كند نه چند تا، يك نام روى آن مى گذارد و آن اسلام است. البته مقصود اين نيست كه در همه ى دوره ها، دين خدا با اين نام خوانده مى شده است و با اين نام در ميان مردم معروف بوده است، بلكه مقصود اين است كه حقيقت دين داراى ماهيتى است كه بهترين معرِّف آن، لفظ اسلام است و اين است كه مى گويد: "إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ".(2)

از آن چه گذشت، روشن می شود که دين حقّ در هر زمانى يكى بيش نيست و بر همه كس لازم است از آن پيروى كند. اين انديشه كه ميان برخى از مدعيان روشن فكرى اخيراً رايج شده است كه مى گويند همه ى اديان آسمانى از لحاظ اعتبار در همه وقت يك سانند، انديشه ى نادرستى است; البته صحيح است كه ميان پيامبران خدا اختلاف و نزاعى وجود ندارد; پيامبران خدا همگى به سوى يك هدف و يك خدا دعوت مى كنند; آنان نيامده اند كه در ميان بشر فرقه ها و گروه هاى متناقض به وجود آورند; ولى اين سخن به اين معنا نيست كه در هر زمانى چندين دين حقّ وجود دارد و طبعاً انسان مى تواند در هر زمانى، هر دينى را كه مى خواهد بپذيرد; بر عكس معناى اين سخن اين است كه انسان بايد همه ى پيامبران را قبول داشته باشد... پس لازمه ى ايمان به همه ى پيامبران، اين است كه در هر زمانى تسليم شريعت همان پيامبرى باشيم كه دوره ى او است و قهراً لازم است در دوره ى ختميّه به آخرين دستورهايى كه از جانب خدا به وسيله ى آخرين پيامبر رسيده است عمل كنيم.

قرآن كريم در همین رابطه مى فرمايد: "وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ"(3); هر كس غير از اسلام دينى بجويد، هرگز از او پذيرفته نمى شود و او در جهان ديگر از جمله ى زيان كاران خواهد بود.

حال اگر گفته شود كه مراد از اسلام، خصوص دين ما نيست بلكه منظور تسليم خدا شدن است، و به عبارتی صراط مستقیم نداریم بلکه صراط های مستقیم صحیح است. پاسخ اين است كه البته اسلام همان تسليم است و دين اسلام همان دين تسليم است ولى حقيقت تسليم در هر زمانى شكلى داشته و در اين زمان، شكل آن همان دين گران مايه اى است كه به دست حضرت خاتم الانبيا ظهور يافته است و قهراً كلمه ى اسلام بر آن منطبق مى گردد و بس.(4)

شهید مطهری با استمداد از مباحث فلسفى و قرآنی به بیان زیر ثابت مى كنند كه تنها يك شاه راه و خطّ سير به سوى سعادت، فرا روى انسان ها گشوده شده است:

«از نظر قرآنى سير تكاملى جهان و انسان و اجتماع يك سير هدايت شده و هدف دار است و بر روى خطّى است كه «صراط مستقيم» ناميده مى شود و از لحاظ مبدأ و مسير و منتها مشخص است. انسان و اجتماع متحوّل و متكامل است; ولى راه و خطّ سير مشخص و واحد و مستقيم است: (وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).(5)

يكى خطّ است از اوّل تا به آخر/ بر او خلق خدا جمله مسافر

قرآن با توضيح اين نكته كه راه بشر يك راه مشخص و مستقيم است و همه ى پيامبران با همه ى اختلافاتى كه در راهنمايى و دادن نشانى بر حسب وضع و موقع زمانى و مكانى دارند، به سوى يك مقصد و يك شاه راه هدايت مى كنند، جاده ى ختم نبوت را صاف و ركن ديگر از اركان آن را توضيح مى دهد; زيرا ختم نبوت آن گاه معقول و متصوّر است كه خطّ سير اين بشر متحولِ متكامل، مستقيم و قابل مشخص كردن باشد; اما اگر همان طور كه خود بشر در تكاپوست و هر لحظه در يك نقطه است، خطّ سير او نيز دايم دست خوش تغيير و تبديل باشد و نهايت و مقصد مسير، مشخص نباشد و در هر برهه اى از زمان بخواهد در يك جاده حركت كند، بديهى است كه ختم نبوت معقول و متصور نمى باشد».(6)

بدرود ...

پاورقی_______________________________

1. مرتضى مطهّرى، مجموعه آثار، (تهران: انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1374) ج 3، ص 157
2. سوره ى آل عمران، آيه ى 19; مرتضى مطهّرى، همان، ج 2، ص 182.
3. سوره ى آل عمران، آيه ى 85.
4. مرتضى مطهّرى، همان، ج 1، صص 277 .
5. سوره ى انعام، آيه ى 153
6. مرتضى مطهّرى، همان، ج 3، صص 161 ـ 160، بنقل از کتاب پلورالیسم دینی، جمعی از محققین مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى، 1380، با اندکی تغییر و اضافات.

موضوع قفل شده است