جمع بندی سکوت و کم حرفی در اخلاق و عرفان ؛ راهکارها ، شرایط و حدود

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سکوت و کم حرفی در اخلاق و عرفان ؛ راهکارها ، شرایط و حدود

با سلام
سوال بنده در مورد مسئله سکوت و کم گویی در اخلاق و عرفان هست. این سوال چند بخش داره منتهی چون همش در یک موضوع هست گفتم در یک تاپیک همه رو بپرسم:
سوال اول اینه: آیا به طور مطلق سکوت بهتر از حرف زدن هست یا برای افراد مختلف فرق می کنه؟ یک ویدئویی بود از آقای فاطمی نیا ایشان گفتن فردی بوده به اسم سید سکوت ایشون چندیدن سال اصلا حرفی نزده! بعد خودشون گفتن البته همه این طور نباید باشن این فرد با توجه به شرایط خودش این مسیر رو رفته(برداشت بنده از حرفشونه عین حرف رو دقیقا یادم نیست) حالا جدای از اینکه ی آدم نمیتونه در طول روز اصلا حرف نزنه و این منطقی هم نیست و هیچ کدوم از معصومین تا اونجایی که بنده میدونم اینطور نبودن . این سوال مطرح هست که آیا کم حرف بودن مطلقا مطلوبه در اسلام یا نه بسته به فرده یعنی ی فردی باید زیاد حرف بزنه و این مشکلی نیست (مثل فردی که در پست رهبری یا مرجعیت باشه یا سخنران باشه یا هر چی )و ی فردی باید کمتر از نفر اول تا به اونجایی که یکی اصلا مثل سید سکوت باشه کلا حرف نزنه!!! بالاخره از نظر اخلاق اسلامی تکلیف چی هست؟ حرف بزنیم یا نزنیم؟
سوال دوم: بنده در مواردی نمیدونم باید حرف بزنم یا نزنم! چه کار کنم؟
مثال 1: شما میزبان هستید و مهمان شما کنار شما نشسته اگر باهاش گرم نگیری و شوخی نکنی و در مورد مسائل مختلف مثل آب و هوا فوتبال، سیاست و هر چیز دیگه حرف نزنی خوب طرف احساس میکنه شما تحویلش نگرفتی و ناراحت میشه برعکسشم هست شما اگر جایی مهمان باشی و اصلا صحبت نکنی به بهونه اینکه این مسائل بی فایده هست و نباید پر حرف بود خوب با فرهنگ ما نمیخونه نمیشه که با هیچ کس حرف نزد !
مثال2: شما رفتید سفر با چند تا از اقوام چند خانواده ، خوب سفر اصلا برای تفریح، گفتن و خندیدنه دیگه الان من داستانی خوندم از علامه طباطبایی( ایشون رو به عنوان نمونه اخلاق و عرفان اسلامی مطرح کردم) که تو سفر تا کسی ازشون سوال نمیکرد صحبت نمیکردن! خوب شما فقط ی لحظه این حالت رو تصور کنید! مگه میشه با ی عده بری مسافرت و با کسی حرف نزنی خوب پس برای چی بری مسافرت؟
از این مثال ها زیاده میخوان بگم کم حرفی که اخلاق اسلامی مدنظرشه در خیلی از شرایط ظاهرا عملی نیست و البته با هیچ فرهنگی نمیخونه (همه ملت ها برای تفریحات جمعی مثل سینما مسافرت ورزش های گروهی و ... حرف زدن و شوخی و جوک و ... رو دارن)
سوال سوم : بر فرض پذیرش درست بودن کم حرفی راهکار عملی شما چیه برای کم حرف شدن؟ من خودم خیلی آدم پرحرفی نیستم (معمولیم) خیلی سعی کردم کم حرف بشم توی چند ماه گذشته تا حد کمی هم موفق شدم مثلا اگر میتونستم جایی با کسی شوخی کنم(از جنس لفظی) تا به ذهنم رسید این مسائل اون شوخی رو انجام ندادم. اما موفقیتم خیلی کم بوده به چند دلیل
اول: در هر شرایطی نمیشه سکوت کرد مثل مثال هایی که زدم
دوم: یادم میره!!! ساکت باشم.
سوم :ی زمانی واقعا با تمام وجود میخوام حرف بزنم و نمیتونم خودم رو نگه دارم یعنی واقعا نگفتن بعضی حرفا به بعضی افراد شدنی نیست.
لطفا لطفا لطفا راهکارهاتون عملی باشه
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

جوجه اردک زشت;921534 نوشت:
سوال اول اینه: آیا به طور مطلق سکوت بهتر از حرف زدن هست یا برای افراد مختلف فرق می کنه؟ یک ویدئویی بود از آقای فاطمی نیا ایشان گفتن فردی بوده به اسم سید سکوت ایشون چندیدن سال اصلا حرفی نزده! بعد خودشون گفتن البته همه این طور نباید باشن این فرد با توجه به شرایط خودش این مسیر رو رفته(برداشت بنده از حرفشونه عین حرف رو دقیقا یادم نیست) حالا جدای از اینکه ی آدم نمیتونه در طول روز اصلا حرف نزنه و این منطقی هم نیست و هیچ کدوم از معصومین تا اونجایی که بنده میدونم اینطور نبودن . این سوال مطرح هست که آیا کم حرف بودن مطلقا مطلوبه در اسلام یا نه بسته به فرده یعنی ی فردی باید زیاد حرف بزنه و این مشکلی نیست (مثل فردی که در پست رهبری یا مرجعیت باشه یا سخنران باشه یا هر چی )و ی فردی باید کمتر از نفر اول تا به اونجایی که یکی اصلا مثل سید سکوت باشه کلا حرف نزنه!!! بالاخره از نظر اخلاق اسلامی تکلیف چی هست؟ حرف بزنیم یا نزنیم؟

سلام علیکم
چند نکته راجع به این سوال تقدیم می شود:
1- سکوت در سلوک به معنای پرهیز از لغو گویی معنا می شود و اگر کسی در مقام و مصدری بود که کلامش نافع بود سکوت برای او نه تنها نافع نیست بلکه مضر هم هست ، منتها چیزی که هست معمولا افراد در تشخیص لغو دچار خطا می شوند لذا بهتر می بینند که کمتر صحبت کنند.
پس سکوت با دو مولفه ی پرهیز از لغو و موقعیت اجتماعی و شخصی معنای صحیح پیدا می کند. هم به شرایط فرد بستگی دارد و هم اینکه از لغویات پرهیز شود نه از کلام نافع.

2- یکی از اشتباهات رایج در افرادی که قصد خودسازی دارند اینست که خود را با افرادی قیاس می کنند که مدتها راه رفته و افعال ایشان را که مختص حال آن زمان آن افراد است برای خود تجویز می کنند .
این مشکل باعث مشکلات کوچک و گاه بزرگی برای سالکین شده و برخی را از ادامه راه باز داشته است.

3- رعایت حد و اندازه ی خود و مراعات حال نفس برای سالک از اوجب واجبات است.

جوجه اردک زشت;921534 نوشت:
سوال دوم: بنده در مواردی نمیدونم باید حرف بزنم یا نزنم! چه کار کنم؟
مثال 1: شما میزبان هستید و مهمان شما کنار شما نشسته اگر باهاش گرم نگیری و شوخی نکنی و در مورد مسائل مختلف مثل آب و هوا فوتبال، سیاست و هر چیز دیگه حرف نزنی خوب طرف احساس میکنه شما تحویلش نگرفتی و ناراحت میشه برعکسشم هست شما اگر جایی مهمان باشی و اصلا صحبت نکنی به بهونه اینکه این مسائل بی فایده هست و نباید پر حرف بود خوب با فرهنگ ما نمیخونه نمیشه که با هیچ کس حرف نزد !
مثال2: شما رفتید سفر با چند تا از اقوام چند خانواده ، خوب سفر اصلا برای تفریح، گفتن و خندیدنه دیگه الان من داستانی خوندم از علامه طباطبایی( ایشون رو به عنوان نمونه اخلاق و عرفان اسلامی مطرح کردم) که تو سفر تا کسی ازشون سوال نمیکرد صحبت نمیکردن! خوب شما فقط ی لحظه این حالت رو تصور کنید! مگه میشه با ی عده بری مسافرت و با کسی حرف نزنی خوب پس برای چی بری مسافرت؟
از این مثال ها زیاده میخوان بگم کم حرفی که اخلاق اسلامی مدنظرشه در خیلی از شرایط ظاهرا عملی نیست و البته با هیچ فرهنگی نمیخونه (همه ملت ها برای تفریحات جمعی مثل سینما مسافرت ورزش های گروهی و ... حرف زدن و شوخی و جوک و ... رو دارن)

در هر دو مثال شوخی و صحبت با میهمان نه تنها لغو نیست بلکه از آداب پسندیده ی مهمان داری و معاشرت با دیگران است منتها باید در این صحبتها از گناهان زبان به شدت پرهیز کنیم و مراقب ادب نیز باشیم.

در مورد علامه طباطبایی هم که عرض شد رفتارهای یک عارف برای الان من و شما قابل عمل نیست. ایشان در آن حال لذت خود را می برده و اطرافیان هم درک خوبی از حال ایشان داشته اند و لذا ناراحت نمی شدند.

بزرگان نیز کم کم راه رفته تا به منازل بالاتر رسیده اند. پس ره چنان رو که رهروان رفتند.....

جوجه اردک زشت;921534 نوشت:
سوال سوم : بر فرض پذیرش درست بودن کم حرفی راهکار عملی شما چیه برای کم حرف شدن؟ من خودم خیلی آدم پرحرفی نیستم (معمولیم) خیلی سعی کردم کم حرف بشم توی چند ماه گذشته تا حد کمی هم موفق شدم مثلا اگر میتونستم جایی با کسی شوخی کنم(از جنس لفظی) تا به ذهنم رسید این مسائل اون شوخی رو انجام ندادم. اما موفقیتم خیلی کم بوده به چند دلیل
اول: در هر شرایطی نمیشه سکوت کرد مثل مثال هایی که زدم
دوم: یادم میره!!! ساکت باشم.
سوم :ی زمانی واقعا با تمام وجود میخوام حرف بزنم و نمیتونم خودم رو نگه دارم یعنی واقعا نگفتن بعضی حرفا به بعضی افراد شدنی نیست.
لطفا لطفا لطفا راهکارهاتون عملی باشه
با تشکر

بهتر است برای کم شدن لغو گویی و بیهوده گویی برای خودتان شرط بگذارید که مثلا اگر امروز ده بار بیهوده گویی کردم فلان چیز جریمه ی من باشد. بعد این تعداد خطا را به مرور کم کنید تا ان شاء الله به کل رفع شود و نفستان تربیت شود.
برای جریمه هم چیزی را معین کنید که هم برای نفستان سخت باشد و هم نشدنی نباشد . تعیین جریمه برای هر شخصی می تواند کاملا متفاوت با دیگری باشد.
پس آخر شب وضعیت روز خود را در این مورد بررسی کنید و اگر خطا رفته بودید خودتان را جریمه و اگر موفق بودید سجده ی شکر به جا بیاورید.
موفق باشید.

استاد;922305 نوشت:
هتر است برای کم شدن لغو گویی و بیهوده گویی برای خودتان شرط بگذارید که مثلا اگر امروز ده بار بیهوده گویی کردم فلان چیز جریمه ی من باشد. بعد این تعداد خطا را به مرور کم کنید تا ان شاء الله به کل رفع شود و نفستان تربیت شود.
برای جریمه هم چیزی را معین کنید که هم برای نفستان سخت باشد و هم نشدنی نباشد . تعیین جریمه برای هر شخصی می تواند کاملا متفاوت با دیگری باشد.
پس آخر شب وضعیت روز خود را در این مورد بررسی کنید و اگر خطا رفته بودید خودتان را جریمه و اگر موفق بودید سجده ی شکر به جا بیاورید.
موفق باشید.

سلام دوباره
متوجه منظورتون شدم فقط در مورد نوع این تنبیه ها خودتون چه پیشنهادی دارید؟
ی مشکلی هم که هست اینه که سخته آدم خودشو تنبیه کنه چون اختیار انسان با خودشه به راحتی از سختی کشیدن فرار میکنه
یک بحث دیگه زمان سیدن به ی حد مطلوبه طبق چیزی که خودم تجربه کردم این کار باید تدریجی باشه و ی شبه نمیشه لغو گویی رو کلا کنار گذاشت به نظر شما میشه زمانی براش در نظر گرفت مثلا بگیم سه ماهه یا یک ساله میشه این مسئله رو حل کرد؟
با تشکر

جوجه اردک زشت;922353 نوشت:
سلام دوباره
متوجه منظورتون شدم فقط در مورد نوع این تنبیه ها خودتون چه پیشنهادی دارید؟
ی مشکلی هم که هست اینه که سخته آدم خودشو تنبیه کنه چون اختیار انسان با خودشه به راحتی از سختی کشیدن فرار میکنه
یک بحث دیگه زمان سیدن به ی حد مطلوبه طبق چیزی که خودم تجربه کردم این کار باید تدریجی باشه و ی شبه نمیشه لغو گویی رو کلا کنار گذاشت به نظر شما میشه زمانی براش در نظر گرفت مثلا بگیم سه ماهه یا یک ساله میشه این مسئله رو حل کرد؟
با تشکر

سلام بر شما
تنبیه می تواند محرومیت از دیدن یک فیلم یا نخوردن مقداری از غذا(تا حدی که ضرر نداشته باشد) یا الزام خود بر انجام کاری که دوست ندارید مانند جارو کردن تمام منزل یا کارهای دیگری از این دست می باشد. همانطور که عرض شد باید تنبیه قابل انجام و در عین حال برای نفس سخت باشد.
برای عدم فرار هم می توانید از عهد یا قسم شرعی استفاده کنید تا در صورت فرار مجبور به کفاره شوید. البته این کار چندان توصیه نمی شود ولی ممکن است برای برخی نفوس در ابتدا مفید باشد.
زمان هم اصلا قابل تعیین نیست زیرا برای افراد مختلف فرق می کند ، تدریج در تربیت نفس نقش اساسی دارد.
موفق باشید.

استاد;922904 نوشت:
سلام بر شما
تنبیه می تواند محرومیت از دیدن یک فیلم یا نخوردن مقداری از غذا(تا حدی که ضرر نداشته باشد) یا الزام خود بر انجام کاری که دوست ندارید مانند جارو کردن تمام منزل یا کارهای دیگری از این دست می باشد. همانطور که عرض شد باید تنبیه قابل انجام و در عین حال برای نفس سخت باشد.
برای عدم فرار هم می توانید از عهد یا قسم شرعی استفاده کنید تا در صورت فرار مجبور به کفاره شوید. البته این کار چندان توصیه نمی شود ولی ممکن است برای برخی نفوس در ابتدا مفید باشد.
زمان هم اصلا قابل تعیین نیست زیرا برای افراد مختلف فرق می کند ، تدریج در تربیت نفس نقش اساسی دارد.
موفق باشید.

خیلی ممنون لطف کردید

پرسش:
سوال بنده در مورد مسئله سکوت و کم گویی در اخلاق و عرفان هست. این سوال چند بخش داره، منتهی چون همش در یک موضوع هست؛ گفتم در یک تاپیک همه رو بپرسم:
سوال اول: با توجه به اینکه آدم نمیتونه در طول روز اصلا حرف نزنه و این منطقی هم نیست، و هیچ کدوم از معصومین تا اونجایی که بنده میدونم اینطور نبودن؛ این سوال مطرح هست که آیا به طور مطلق سکوت بهتر از حرف زدن هست یا برای افراد مختلف فرق می کنه؟

سوال دوم: بنده در مواردی نمیدونم باید حرف بزنم یا نزنم! چه کار کنم؟ مثلا اگر با مهمان صحبت و شوخی نکنی، احساس میکنه شما تحویلش نگرفتی و ناراحت میشه. یا در مسافرت، شنیدم که علامه طباطبائی تو سفر تا کسی ازشون سوال نمیکرد صحبت نمیکردن! چطور چنین چیزی ممکنه؟ منظورم اینه که کم حرفی که اخلاق اسلامی مدنظرشه، در خیلی از شرایط، ظاهرا عملی نیست.

سوال سوم: راهکار عملی شما برای کم حرف شدن چیه؟

پاسخ:
سوال اول: در مورد این سوال، به نکات زیر توجه بفرمایید:
1- سکوت در سلوک، به معنای پرهیز از لغو گویی ست و اگر کسی در مقام و مصدری بود که کلامش نافع بود، سکوت برای او نه تنها نافع نیست، بلکه مضر هم هست. منتها چیزی که هست، معمولا افراد در تشخیصِ لغو، دچار خطا می شوند؛ لذا بهتر می بینند که کمتر صحبت کنند. پس سکوت با دو مولفه ی پرهیز از لغو و موقعیت اجتماعی و شخصی، معنای صحیح پیدا می کند. هم به شرایط فرد بستگی دارد و هم اینکه از لغویات پرهیز شود، نه از کلام نافع.

2- یکی از اشتباهات رایج در افرادی که قصد خودسازی دارند، اینست که خود را با افرادی قیاس می کنند که مدتها راه رفته و افعال ایشان را که مختص حال آن زمانِ همان افراد است، برای خود تجویز می کنند. این مشکل باعث مشکلات کوچک و گاه بزرگی برای سالکین شده و برخی را از ادامه راه باز داشته است.

3- رعایت حد و اندازه ی خود و مراعات حالِ نفس، برای سالک از اوجب واجبات است.

پاسخ سوال دوم: در هر دو مثال، شوخی و صحبت با میهمان نه تنها لغو نیست، بلکه از آداب پسندیده ی مهمان داری و معاشرت با دیگران است. منتها باید در این صحبتها از گناهان زبان به شدت پرهیز کرده و مراقب ادب نیز باشیم.
در مورد علامه طباطبایی هم که عرض شد، رفتارهای یک عارف برای الانِ من و شما، قابل عمل نیست. ایشان در آن حال لذت خود را می برده و اطرافیان هم درک خوبی از حال ایشان داشته اند و لذا ناراحت نمی شدند. بزرگان نیز کم کم راه رفته تا به منازل بالاتر رسیده اند. پس ره چنان رو که رهروان رفتند.....

پاسخ سوال سوم: بهتر است برای کم شدن لغو گویی و بیهوده گویی برای خودتان شرط بگذارید که مثلا اگر امروز ده بار بیهوده گویی کردم، فلان چیز جریمه ی من باشد. بعد این تعداد خطا را به مرور کم کنید تا ان شاء الله به کل رفع شود و نفستان تربیت شود. برای جریمه هم چیزی را معین کنید که هم برای نفستان سخت باشد و هم نشدنی نباشد. تعیین جریمه برای هر شخصی می تواند کاملا متفاوت با دیگری باشد. پس آخر شب وضعیت روز خود را در این مورد بررسی کنید و اگر خطا رفته بودید، خودتان را جریمه؛ و اگر موفق بودید، سجده ی شکر به جا بیاورید.
تنبیه می تواند محرومیت از دیدن یک فیلم یا نخوردن مقداری از غذا (تا حدی که ضرر نداشته باشد) یا الزام خود بر انجام کاری که دوست ندارید مانند جارو کردن تمام منزل یا کارهای دیگری از این دست می باشد. همانطور که عرض شد، باید تنبیه قابل انجام و در عین حال برای نفس سخت باشد.
برای عدم فرار هم می توانید از عهد یا قسم شرعی استفاده کنید تا در صورت فرار، مجبور به کفاره شوید. البته این کار چندان توصیه نمی شود، ولی ممکن است برای برخی نفوس در ابتدا مفید باشد.
زمان هم اصلا قابل تعیین نیست، زیرا برای افراد مختلف فرق می کند. تدریج در تربیت نفس نقش اساسی دارد.

موضوع قفل شده است