نه چنین روشی ندارم که بخوام از تفسیر چند مفسر به نفع خودم سو استفاده کنم
بلکه با نشان دادن آن ترجمه ها می خوام بگم آیاتی که از شب و روز و کارهایی که آنها انجام می دهند صحبت می کند معنای حقیقی دارد نه تشبیهی شما آیاتی که می گویند شب روز را می پوشاند را شاعرانه تشبیه کردید و من خواستم بگم معنای حقیقی دارد
سلام
ایا به نظر شما افتاب روز و شب را میسازد یا زمین ، در واقع این زمین است که روز شب را میسازد یعنی خورشد نسبت به زمین ثابت است و این زمین است که باچرخش خود در بخشی خورشید را اشکار و در بخشی انرا پنهان میکند یعنی اگر بخواهی خورشید را ببینی باید روی خود را به سمت او کنی و تشبیه ان به امام زمان است که نور افشانی اش بوده و هست اشکال ما انست که روی خود را بسمت او نمیکنیم و در شب قرار داریم .
سلام
تفاوتی ندارد که از چند تفسیر بخواهید آنچه که مورد نظرتان است را بیابید، یا اینکه به سراغ ترجمه های مختلف بروید و مستندتان را از آنجا جستجو نمایید؛ این روش، درست و منطقی نیست؛ به توضیحی که گذشت. ترجمه‌ها هم حاصل نظرات مترجم‌های مختلف است که قهرا در برخی موارد با یکدیگر اختلاف نظر کامل دارند و البته با تمسک به یکی از آنها، مقصود شما حاصل می شود! (در واقع، متن را رها کرده و به حواشی پرداخته اید!)
اما اینکه فرمودید "بنده گفته ام شب روز را می پوشاند، تعبیری شاعرانه است!"، تا جایی که می دانم هرگز ادعای شاعرانه بودن نکردم و نمی دانم چرا چنین مطلبی به بنده نسبت می دهید!؟
برای فرار از خیالبافی و تشبیحات شاعرانه ما مجبور شدیم ترجمه های دیگر را استفاده کنیم
شما در مورد پوشانده شدن روز توسط شب فرمودید که شب همچون شبح سیاهی نقاطی از زمین رو که قبلا روز بوده می پوشاند
ولی من معتقدم قرآن واقعا و نه تشبیحا"داره می گه شب روی روز رو می پوشاند نه زمین و شاهد هم که آوردم
پست9# تشبیح شاعرانه شما نسبت به آیه مورد پرسش من
ایا به نظر شما افتاب روز و شب را میسازد یا زمین ، در واقع این زمین است که روز شب را میسازد یعنی خورشد نسبت به زمین ثابت است و این زمین است که باچرخش خود در بخشی خورشید را اشکار و در بخشی انرا پنهان میکند یعنی اگر بخواهی خورشید را ببینی باید روی خود را به سمت او کنی و تشبیه ان به امام زمان است که نور افشانی اش بوده و هست اشکال ما انست که روی خود را بسمت او نمیکنیم و در شب قرار داریم .
وقتی پیامبر از قرآن نفهمید خورشید ثابته اونوقت چرا ما چنین برداشتی داشته باشیم؟
آیا ما قرآن رو بیشتر از پیامبر می فهمیم؟
پیامبر اعتقاد داشت خورشید متحرکه در احادیث آمده او به یارانش فرمود خورشید شبها به محل استقرار خودش که زیر عرشه می ره و برای طلوع بعدی از خدا اجازه می گیره وقتی پیامبر از آیات قرآن ثابت بودن خورشید رو نفهمید شما چگونه فهمیدید؟
اگه سنت رو قبول دارید آدرس بدم حدیث رو ببینید
وقتی پیامبر از قرآن نفهمید خورشید ثابته اونوقت چرا ما چنین برداشتی داشته باشیم؟
آیا ما قرآن رو بیشتر از پیامبر می فهمیم؟
پیامبر اعتقاد داشت خورشید متحرکه در احادیث آمده او به یارانش فرمود خورشید شبها به محل استقرار خودش که زیر عرشه می ره و برای طلوع بعدی از خدا اجازه می گیره وقتی پیامبر از آیات قرآن ثابت بودن خورشید رو نفهمید شما چگونه فهمیدید؟
اگه سنت رو قبول دارید آدرس بدم حدیث رو ببینید
سلام
ما در اینجا صحبت از قران میکنیم احادیث دچار مشکلند گاه گوینده حدیث موثق نیست یعنی حدیث مرصل است و غیرقابل قبول یعنی در بین راویان آن فرد غیر موثق وجود دارد و گاهی نقل به معنی شده یعنی انچه به ما رسیده با انچه در اصل بوده متفاوت شده که طبیعتاً با توجه به برداشتی که افراد در زمان زندگی خود از علم داشته اند طبیعیست اما اینکه خورشید ثابت است را بنده نگفتم اینرا خود شما ثابت کردید وقتی میفرمایید این روز است که خورشید را نمایان میکند نه خورشید روز را میاورد این یعنی روز به تبعیت از چرخش زمین خورشید را اشکار میکند یعنی عامل اشکار شدن خورشید زمین است چون خورشید ثابت است .
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا«3»
و به روز گاهى که تابناکش سازد
سلام خدمت lili2020 عزيز.
تا جايى كه من ميدونم دانشمندان علوم كيهانى ثابت كرده اند كه فضاى بيرون از زمين رو ماده تاريك و اكثراً انرژى تاريك تشكيل ميده. و علت اينكه ما هنگامى كه شب ميشه آسمان رو سياه ميبينيم همينه. يعنى اگه خداوند اين ماده و انرژى تاريك رو بصورت ماده و انرژى روشن يا سفيد خلق ميكرد ديگه روز و نور خورشيد تجلى اى و بارزيّتى نميداشت و دنيا هميشه روشن ميبود و هيچ تاريكى اى وجود نمى داشت. از اينرو، شب يكى از مخلوقات خداست. شما گفتيد كه شب يعنى همان نبود روز، در حالى كه گفته شد كه اين خصوصيات ماده و ارژى تاريك است كه روز و نور خورشيد را قابل رؤيت و درك ميكند. اگه اين ماده و انرژى تاريك بصورت ماده و انرژى روشن و سفيد آفريده ميشدند ديگه شبى و تاريكى اى وجود نميداشت و نور خورشيد و ستارگان و ماه هم تجلى نميداشتند. اميدوارم مفيد بوده باشم.
موفق باشيد.
برای فرار از خیالبافی و تشبیحات شاعرانه ما مجبور شدیم ترجمه های دیگر را استفاده کنیم
داریم گفتگو می کنیم؛ فرار و خیالبافی و اجباری که می فرمایید، در کار نیست! نهایت این است که به نتیجه یکسان نمی رسیم و قضاوت را به خوانندگان ارجمند واگذار می کنیم.
lili2020;783523 نوشت:
ولی من معتقدم قرآن واقعا و نه تشبیحا"داره می گه شب روی روز رو می پوشاند نه زمین و شاهد هم که آوردم پست9# تشبیح شاعرانه شما نسبت به آیه مورد پرسش من
اول اینکه "تشبیحا" اشتباه است! هم به خاطر تنوین که در فارسی نداریم و هم به خاطر درست‌نویسی (تشبیه). معلوم شد ادبیات را خوب کار نکرده اید و نوشتار بنده و معنای آیه را تشبیح (!) می پندارید!
دوم اینکه اعتقاد شما ارتباطی با معنایی که آیه کریمه در نظر داشته ندارد! باید به دنبال مراد و مقصود و منظور گوینده سخن باشیم، نه اینکه پیش‌داوری‌ها و نظرات خودمان را بر سخن او تحمیل نموده و آنها را مطابق اعتقاد خود معنا نماییم! چنین روشی، منطقی و پذیرفته نیست.
شما در مورد پوشانده شدن روز توسط شب فرمودید که شب همچون شبح سیاهی نقاطی از زمین رو که قبلا روز بوده می پوشاند
ادعای غیر منطقی نداشتم؛ نوشتار بنده چنین بود:
صدیقین;781261 نوشت:
اما درباره آیه مورد اشاره، متن آیه شریفه چنین است:
... يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً ... (اعراف/54)
... شب، روز را مى پوشاند و شب به دنبال روز، به سرعت در حركت است ...
وقتی تصویر شب و روز را خارج از زمین نگاه کنیم یعنی تصویری که خورشید و زمین را از در یک قاب نمایش دهد، چیزی که خواهیم دید به این صورت است که روشنايى آفتاب در نيمى از كره زمين و در تمام فضاى اطراف آن پخش است و شكلی به خود نمى گيرد اما تاريكى شب به صورت سايه مخروطى شكل دیده می شود. در این تصویر، ناظر چنین می بیند که شب چونان شبحی سیاه رنگ به سرعت به دنبال روشنایی روز در حرکت است (با توجه به اينكه كره زمين با سرعت سرسام آورى _در حدود 30 كيلومتر در دقيقه_ به دور خود مى گردد) و پیوسته با گردش وضعی زمین، لباس سیاه خود را بر مناطقی که با نور خورشید روشن بود می گستراند و آنان را با آرامش شبانه خود همراه می سازد.
آداب سخن را مراعات نمایید! اگر به اسلام هم معتقد نباشید حق ندارید نسبت به مقدسات یک و نیم میلیارد نفر بی تفاوت باشید. هر گفتار و نوشتاری، نمودار و بازتابی از شخصیت گوینده و نویسنده آن است.
lili2020;783531 نوشت:
وقتی پیامبر از قرآن نفهمید خورشید ثابته اونوقت چرا ما چنین برداشتی داشته باشیم؟
نقل موضوعات پراکنده و ضعیف، تنها مسیر بحث را منحرف می کند. (این ترفندها کهنه شده، رفیق!) موضوعات جدید را در تاپیکی مستقل طرح کنید تا به صورت دقیق و با صبر و حوصله بررسی شود نه اینکه برای منحرف کردن مباحث، هر چیزی که دل تنگتان می خواهد بگویید و به امان خدا رهایش کنید! هر حدیث یا آیه ای در نظر دارید، در تاپیکی مستقل طرح کنید تا به صورت مفصل بررسی شود.
lili2020;783531 نوشت:
اگه سنت رو قبول دارید آدرس بدم حدیث رو ببینید
ورود به حوزه غیر تخصصی همین آسیب ها را هم دارد! شما سنت را به معنای حدیث می دانید؟! (من چطور باید بحث کنم و از کجا آغاز کنم؟!)
*********************
به نظرم گفتگوهای اخیر، در حال تبدیل شدن به دور باطل و جدل بیهوده است! نوشتار بنده و پرسشگر محترم بحث، پیش روی خوانندگان ارجمند است. نوشتارهای بنده در راستای یکسان شدن نظرات پرسشگر و پاسخگو نیست بلکه تلاش دارم در فضایی منطقی، گفتگویی عقلانی شکل بگیرد. حالا اگر به نتیجه یکسان رسیدیم که بهتر، اگر هم نرسیدیم، مشکلی نیست و قضاوت را به خوانندگان فهیم و گرامی واگذار می نماییم. به نظرم برای این موضوع، همین مقدار بحث تا حدی کافی به نظر می رسد. از شرکت کنندگان در این گفتگو تشکر می کنم.
پرسش: در سوره انبیا آیه 33 آمده است: "و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید". شب یعنی عدم نور و می دانیم که علیت و ایجاد به امور عدمی تعلق نمی گیرد پس منظور از آفرینش شب چیست؟
پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ... (انبیا/33)
او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد...
شب به معنای عدم نور نیست! عدم نور، مساوی ظلمت و تاریکی است و حال آنکه شب نیز سهمی از نور ماه و ستارگان را دارد. بنابراین شب، ظلمت مطلق نيست بلكه همواره آميخته با نور ماه و ستارگان و منابع ديگر نور است و مفهوم آيه اين مى شود كه خداوند براى شما روشنى روز و تاريكى شب كه يكى دارای نور قوى و ديگرى دارای نور بسيار ضعيف است خلق نمود و بديهى است كه ظلمت به اين معنى از مخلوقات خدا است. (1)
به سخن دیگر، نبود نور مساوی تاریکی مطلق است یا دست کم این را در بر می گیرد و حال آنکه در شب با تاریکی مطلق روبرو نیستیم و نور حاصل از ماه و ستارگان، نمی گذارد تاریکی مطلق در شبِ زمین، پدیدار شود. شب و روز هر دو وجود دارند با این تفاوت که روز، وجود حقیقی دارد و حاصل تابش نور خورشید است اما شب، وجود بالتبع دارد و حاصل نبود نور روز است؛ یعنی با چرخش زمین به دور خود و غروب ظاهری خورشید، پرتو نور آفتاب تابان جمع شده و پدیده شب رخ می نماید. در واقع اگر پدیده روز را نداشتیم، سخن از شب بی معنا بود.
گذشته از این، وقتی آفتاب تابان فروغ روشنی‌اش را از پهنه گیتی جمع می کند و در پشت کوه های بلند غروب می نماید، بخشی از زمان آغاز می شود که در همه جای دنیا آن را شب می نامند؛ یعنی هیچ کس در اینکه "شب پدیده ای است که وجود دارد و پس از غروب خورشید رخ می نماید و شروع می شود"، تردید نمی کند. اگر ساعت 22، کسی از شما بپرسد «آقا! الان شب است؟»، شما چه پاسخی می دهید؟ قطعا می گویید بله، و از امری وجودی و بدیهی خبر می دهید. (هیچ‌وقت نمی گویید: خیر آقا! شب به معنای عدم نور است و از انجا که امر معدوم وجود ندارد، پس الان در امری معدوم به سر می بریم و هیچی نیست!)
--------------------------
1- با استفاده از: از تفسیر نمونه، ج 5 ، ص 146
کاربر مهمان خوش آمدید
سلام
ایا به نظر شما افتاب روز و شب را میسازد یا زمین ، در واقع این زمین است که روز شب را میسازد یعنی خورشد نسبت به زمین ثابت است و این زمین است که باچرخش خود در بخشی خورشید را اشکار و در بخشی انرا پنهان میکند یعنی اگر بخواهی خورشید را ببینی باید روی خود را به سمت او کنی و تشبیه ان به امام زمان است که نور افشانی اش بوده و هست اشکال ما انست که روی خود را بسمت او نمیکنیم و در شب قرار داریم .
برای فرار از خیالبافی و تشبیحات شاعرانه ما مجبور شدیم ترجمه های دیگر را استفاده کنیم
شما در مورد پوشانده شدن روز توسط شب فرمودید که شب همچون شبح سیاهی نقاطی از زمین رو که قبلا روز بوده می پوشاند
ولی من معتقدم قرآن واقعا و نه تشبیحا"داره می گه شب روی روز رو می پوشاند نه زمین و شاهد هم که آوردم
پست9# تشبیح شاعرانه شما نسبت به آیه مورد پرسش من
وقتی پیامبر از قرآن نفهمید خورشید ثابته اونوقت چرا ما چنین برداشتی داشته باشیم؟
آیا ما قرآن رو بیشتر از پیامبر می فهمیم؟
پیامبر اعتقاد داشت خورشید متحرکه در احادیث آمده او به یارانش فرمود خورشید شبها به محل استقرار خودش که زیر عرشه می ره و برای طلوع بعدی از خدا اجازه می گیره وقتی پیامبر از آیات قرآن ثابت بودن خورشید رو نفهمید شما چگونه فهمیدید؟
اگه سنت رو قبول دارید آدرس بدم حدیث رو ببینید
سلام
ما در اینجا صحبت از قران میکنیم احادیث دچار مشکلند گاه گوینده حدیث موثق نیست یعنی حدیث مرصل است و غیرقابل قبول یعنی در بین راویان آن فرد غیر موثق وجود دارد و گاهی نقل به معنی شده یعنی انچه به ما رسیده با انچه در اصل بوده متفاوت شده که طبیعتاً با توجه به برداشتی که افراد در زمان زندگی خود از علم داشته اند طبیعیست اما اینکه خورشید ثابت است را بنده نگفتم اینرا خود شما ثابت کردید وقتی میفرمایید این روز است که خورشید را نمایان میکند نه خورشید روز را میاورد این یعنی روز به تبعیت از چرخش زمین خورشید را اشکار میکند یعنی عامل اشکار شدن خورشید زمین است چون خورشید ثابت است .
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا«3»
و به روز گاهى که تابناکش سازد
سلام خدمت lili2020 عزيز.
تا جايى كه من ميدونم دانشمندان علوم كيهانى ثابت كرده اند كه فضاى بيرون از زمين رو ماده تاريك و اكثراً انرژى تاريك تشكيل ميده. و علت اينكه ما هنگامى كه شب ميشه آسمان رو سياه ميبينيم همينه. يعنى اگه خداوند اين ماده و انرژى تاريك رو بصورت ماده و انرژى روشن يا سفيد خلق ميكرد ديگه روز و نور خورشيد تجلى اى و بارزيّتى نميداشت و دنيا هميشه روشن ميبود و هيچ تاريكى اى وجود نمى داشت. از اينرو، شب يكى از مخلوقات خداست. شما گفتيد كه شب يعنى همان نبود روز، در حالى كه گفته شد كه اين خصوصيات ماده و ارژى تاريك است كه روز و نور خورشيد را قابل رؤيت و درك ميكند. اگه اين ماده و انرژى تاريك بصورت ماده و انرژى روشن و سفيد آفريده ميشدند ديگه شبى و تاريكى اى وجود نميداشت و نور خورشيد و ستارگان و ماه هم تجلى نميداشتند. اميدوارم مفيد بوده باشم.
موفق باشيد.
دوم اینکه اعتقاد شما ارتباطی با معنایی که آیه کریمه در نظر داشته ندارد! باید به دنبال مراد و مقصود و منظور گوینده سخن باشیم، نه اینکه پیش‌داوری‌ها و نظرات خودمان را بر سخن او تحمیل نموده و آنها را مطابق اعتقاد خود معنا نماییم! چنین روشی، منطقی و پذیرفته نیست.
*********************
به نظرم گفتگوهای اخیر، در حال تبدیل شدن به دور باطل و جدل بیهوده است! نوشتار بنده و پرسشگر محترم بحث، پیش روی خوانندگان ارجمند است. نوشتارهای بنده در راستای یکسان شدن نظرات پرسشگر و پاسخگو نیست بلکه تلاش دارم در فضایی منطقی، گفتگویی عقلانی شکل بگیرد. حالا اگر به نتیجه یکسان رسیدیم که بهتر، اگر هم نرسیدیم، مشکلی نیست و قضاوت را به خوانندگان فهیم و گرامی واگذار می نماییم. به نظرم برای این موضوع، همین مقدار بحث تا حدی کافی به نظر می رسد. از شرکت کنندگان در این گفتگو تشکر می کنم.
پرسش:
در سوره انبیا آیه 33 آمده است: "و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید". شب یعنی عدم نور و می دانیم که علیت و ایجاد به امور عدمی تعلق نمی گیرد پس منظور از آفرینش شب چیست؟
پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ... (انبیا/33)
او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد...
شب به معنای عدم نور نیست! عدم نور، مساوی ظلمت و تاریکی است و حال آنکه شب نیز سهمی از نور ماه و ستارگان را دارد. بنابراین شب، ظلمت مطلق نيست بلكه همواره آميخته با نور ماه و ستارگان و منابع ديگر نور است و مفهوم آيه اين مى شود كه خداوند براى شما روشنى روز و تاريكى شب كه يكى دارای نور قوى و ديگرى دارای نور بسيار ضعيف است خلق نمود و بديهى است كه ظلمت به اين معنى از مخلوقات خدا است. (1)
به سخن دیگر، نبود نور مساوی تاریکی مطلق است یا دست کم این را در بر می گیرد و حال آنکه در شب با تاریکی مطلق روبرو نیستیم و نور حاصل از ماه و ستارگان، نمی گذارد تاریکی مطلق در شبِ زمین، پدیدار شود. شب و روز هر دو وجود دارند با این تفاوت که روز، وجود حقیقی دارد و حاصل تابش نور خورشید است اما شب، وجود بالتبع دارد و حاصل نبود نور روز است؛ یعنی با چرخش زمین به دور خود و غروب ظاهری خورشید، پرتو نور آفتاب تابان جمع شده و پدیده شب رخ می نماید. در واقع اگر پدیده روز را نداشتیم، سخن از شب بی معنا بود.
گذشته از این، وقتی آفتاب تابان فروغ روشنی‌اش را از پهنه گیتی جمع می کند و در پشت کوه های بلند غروب می نماید، بخشی از زمان آغاز می شود که در همه جای دنیا آن را شب می نامند؛ یعنی هیچ کس در اینکه "شب پدیده ای است که وجود دارد و پس از غروب خورشید رخ می نماید و شروع می شود"، تردید نمی کند. اگر ساعت 22، کسی از شما بپرسد «آقا! الان شب است؟»، شما چه پاسخی می دهید؟ قطعا می گویید بله، و از امری وجودی و بدیهی خبر می دهید. (هیچ‌وقت نمی گویید: خیر آقا! شب به معنای عدم نور است و از انجا که امر معدوم وجود ندارد، پس الان در امری معدوم به سر می بریم و هیچی نیست!)
--------------------------
1- با استفاده از: از تفسیر نمونه، ج 5 ، ص 146