سوالاتي در ارتباط با عالم ذر و پيمان روز الست

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام
از آقا عبدلله برای جوابشان تشکر می کنم .مطالبتان را خواندم ولی هیچ کدام حتی اشاره ای به سوال من نداشت. اگر چه اطلاعات جالبی در مورد عالم ذر (به طور کلی) بود می خواستم بدانم فقط سوال در مورد خداوندگاری خدا از بندگان پرسیده شده یا چیزهای دیگری چون شیوه ی زندگی ، قیافه ، محل زندگی و ... هم بوده است.
سپاس بسیار

سلام

انچه شما فرمودید به دلیل عدم سندیت علمی و دینی بحثی درباره اش ننمودم
متاسفانه این نظریه که فرمودید نظریه ای باطل و انحرافی است که چند وقت است باب شده
درباره مضرات و آفات این نظریه مطالبی عرض خواهم نمود
اما به اجمال خودتان قضاوت کنید و لو اینکه بنده در یک عالمی قبل از این عالم حیاتی دیگر داشته و در انجا خود را رقم زده دیگر حیات این عالمم مطلقا بی معنا و مطلقا خالی از اختیار خواهد بود

نسیم2;113557 نوشت:
سلام

جایی خواندم در عالم ذر ما قیافه ها و پدر و مادر و شرایط زندگیمان را خودمان انتخاب می کنیم. از دوستان و کارشناسان می خواهم که اگر در این رابطه اطلاعاتی دارند لطف کنند (البته اگر با ذکر منبع باشد جدا ممنون می شوم).
با تشکر از همگی :Gol:

[=Verdana]سلام[=Verdana]

http://www.askquran.ir/showthread.php?t=10004

قرآن مي فرمايد: "و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم وأشهدهم علي أنفسهم ألستُ بربكم قالوا بلي شهدنا أن تقولوا يوم القيامة إنّا كنّا عن هذا غافلين؛ به خاطر بياور زماني را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذرية آن ها را بر گرفت و آن ها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:)آيا من پروردگار شما نيستم. گفتند: آري، گواهي مي دهيم. (چرا چنين كرد؟) براي اين كه در روز رستاخيز نگوييد ما از غافلان بوديم".1
امام علي(ع) در مورد علت بعث انبيا مي فرمايد: "زماني كه بيشتر خلق خدا آن پيماني را كه پروردگار با آن ها بسته بود عوض كردند و از آن تخلف نمودند، و به حق خدا جاهل شدند و ... پس خدا ميان مردم پيامبراني فرستاد".2
حضرت در اين سخن تصريح كرده اند كه خداوند با بشر عهد و پيماني بسته است.

1 اعراف (7) آية 172.
2 نهج البلاغه فيض الاسلام، ص24، خطبة 1.

بنابراين عالَمي وجود داشته كه در آن خدا با همة مردم عهد و پيمان بسته و مردم در آن عالَم به معرفت و توحيد خدا اقرار كرده، ولي بعد اين را فراموش نموده اند كه از اين عالَم به عالَم ذر، تعبير شده است.
اما اين كه عالم ذر چه عالمي است، نظريه هاي مختلف وجود دارد كه روشن ترين آن ها اين است:
منظور از اين عالَم و اين پيمان، همان عالَم استعدادها و پيمان فطرت و تكوين و آفرينش است. به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحِم مادران كه در آن هنگام ذراتي بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آن ها داده است؛ هم در نهاد و فطرتشان اين سرّ الهي به صورت يك حسن درون ذاتي به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خِردشان به صورت يك حقيقت خود آگاه.
بنابراين همة افراد بشر داراي روح توحيدند و سؤالي كه خدا از آن ها كرده، به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخي كه آن ها داده اند، نيز به همين زبان است.1
1.تفسير نمونه،‌ج 7، ص 6.

نسیم2;113557 نوشت:
جایی خواندم در عالم ذر ما قیافه ها و پدر و مادر و شرایط زندگیمان را خودمان انتخاب می کنیم

اگر دقت کنید این یک نظریه بسیار ظریف و زیرکانه جبری است
در حقیقت پذیرش این نکته انسان را ناخودآگاه به سوی این فکر سوق می دهد که همه چیز از پیش برایش تعیین شده است و تلاش او بیهوده است
نکته ای که در این نظریه زیرکانه تغییر کرده این است که در این سناریوی جدید جبری انسان خودش در آن عالم سرنوشتش را رقم زده است (( چه علی خواجه چه خواجه علی))
در هر حال چه انسان سرنوشتش را رقم زده چه خدای یکتا --هر دو ره آوردش جبر است در این عالم
به هر حال بسیار مراقب عرفانهای نوظهور باشید که بعضا بر دست علمای حوزوی هم گاهی بروز می کند
دقت کنید ببینید شریعت ناب چه فرموده و همان را عمل کنید

**عبدالله**;113869 نوشت:

اگر دقت کنید این یک نظریه بسیار ظریف و زیرکانه جبری است
در حقیقت پذیرش این نکته انسان را ناخودآگاه به سوی این فکر سوق می دهد که همه چیز از پیش برایش تعیین شده است و تلاش او بیهوده است
نکته ای که در این نظریه زیرکانه تغییر کرده این است که در این سناریوی جدید جبری انسان خودش در آن عالم سرنوشتش را رقم زده است (( چه علی خواجه چه خواجه علی))
در هر حال چه انسان سرنوشتش را رقم زده چه خدای یکتا --هر دو ره آوردش جبر است در این عالم
به هر حال بسیار مراقب عرفانهای نوظهور باشید که بعضا بر دست علمای حوزوی هم گاهی بروز می کند
دقت کنید ببینید شریعت ناب چه فرموده و همان را عمل کنید


برادر عزیز همانطور که گفتید چون اطلاعی ندارید ای کاش وارد نمی شدید. این مهملات چیه که به هم می بافی.
درباره حقیقت عالم ذر خلاصه مطلب همان است که عالم ذر عالم ارواح است و از مسلمات است که ارواح قبل ابدان آفریده شده است و خداوند در آن نشئه از بندگانش عهد گرفته که جز خدا را نپرستند از این عالم به عالم فطرت هم یاد می شود.هر چند جزئیاتاین عالم در اختیار ما نیست و متون دینی هم در این مورد چنان رسا نیستند اما یادآوری این نکته هم خالی از لطف نیست جبری هم در انجا در کار نبوده بلکه انسان در کمال اختیار راه خودش را انتخاب کرده است.

به نظرم بهترین منبع تفسیر المیزان ذیل ایه قالو بلی و کتاب فطرت آیت الله جوادی است که این استاد و شاگرد هر چند در این باب اختلاف نظر دارند ولی به درستی مطلب را ادا کرده و تبیین کرده اند. که به مرور و در جواب سوالات به انها اشاره می کنیم


یاعلی حیدر مددی
سلام علیکم
برادر عزیزجبری درکار نبوده اتفاقا اگر غیر این باشد ،می شود جبر
حقیقت را نشان دادند انتخاب را به اختیار خود موجودات گذاشتن گفتن بسم الله بروید به میدان هرکس ادعا گرد باید امتحان شود در مصحف شریف قرآن مجید هم آیه آمده است قالو بلی خلایق هم گفتن قالو بلی به همین راحتی ..... نه خیر حالی بیائید بروید امتحان پس بدهید .............
آقای عمربن خطاب تو که ادعای مسلمانی کردی تو عالم ذرات ،حالا بیا برو تو عالم ناثوت عالمی که ذاتش وتارپودش طوری است که ذات انسان ها رو نمایی می شود برو امتحان شو ببینیم چه میکنی ...........
در قرآن کریم
اشاره دارد به این که ما این رسالت (ولایت علی بن ابی طالب) را به کوه ها عرضه کردیم زیر بار نرفت ولی انسان قبول کرد....
روایاتی هم داریم که برای روشنایی چشم محبان اهل بیت سلام الله اجمعین ومبغضین دشمنانشان در پست بعدی قرار میدهم انشاءالله
قبل از آن خلاصه سیر وتکامل روح را بیان کنیم
عالم ارواح یا همان عالم ذر( عالمی توجیهات وعالمی که ارواح قادر بودند تا معرفت کسب کنند ولذا نفوس مستعده نورشان را از آنجا آورده اند)
عالم ناثوت یا عالم خاکی یا عالم جبروت( عالمی که مدعیان باید بیایند ،وامتحان پس دهند)
عالم برزخ ( عالم تجسم اعمال ونیات ماست همان عالمی که انسان غیر کامل باید آن را طی کند )
عالم اسماء وصفات وهمین طور تا حقیقتی واقعی ولایت ..

anti310;113991 نوشت:
برادر عزیزجبری درکار نبوده اتفاقا اگر غیر این باشد ،می شود جبر حقیقت را نشان دادند انتخاب را به اختیار خود موجودات گذاشتن گفتن بسم الله بروید به میدان هرکس ادعا گرد باید امتحان شود در مصحف شریف قرآن مجید هم آیه آمده است قالو بلی خلایق هم گفتن قالو بلی به همین راحتی ..... نه خیر حالی بیائید بروید امتحان پس بدهید ............. آقای عمربن خطاب تو که ادعای مسلمانی کردی تو عالم ذرات ،حالا بیا برو تو عالم ناثوت عالمی که ذاتش وتارپودش طوری است که ذات انسان ها رو نمایی می شود برو امتحان شو ببینیم چه میکنی ........... در قرآن کریم اشاره دارد به این که ما این رسالت (ولایت علی بن ابی طالب) را به کوه ها عرضه کردیم زیر بار نرفت ولی انسان قبول کرد.... روایاتی هم داریم که برای روشنایی چشم محبان اهل بیت سلام الله اجمعین ومبغضین دشمنانشان در پست بعدی قرار میدهم انشاءالله قبل از آن خلاصه سیر وتکامل روح را بیان کنیم عالم ارواح یا همان عالم ذر( عالمی توجیهات وعالمی که ارواح قادر بودند تا معرفت کسب کنند ولذا نفوس مستعده نورشان را از آنجا آورده اند) عالم ناثوت یا عالم خاکی یا عالم جبروت( عالمی که مدعیان باید بیایند ،وامتحان پس دهند) عالم برزخ ( عالم تجسم اعمال ونیات ماست همان عالمی که انسان غیر کامل باید آن را طی کند ) عالم اسماء وصفات وهمین طور تا حقیقتی واقعی ولایت ..

عزیزم حرف بدون سند و مدرک خریداری ندارد
برای صحبتهایتان دلیل مستدل بیاورید والا بنده هم می توانم با احساسات مثنوی هفتاد من بنویسم

جناب عبدالله چراغی که به خانه رواست به ...
بفرمایید از کجا مدعی شده اید که "«اگر دقت کنید این یک نظریه بسیار ظریف و زیرکانه جبری است» دلیل نقلی و روای دارید یا عقلی؟ بر اساس کدام منطق می گویید جبر؟
اصلا به نظر شما ماهیت عالم ذر چیست بعد تا اینکه بدانیم جبری بوده یا نه؟

با سلام خدمت همگی و تشکر بابت پاسخ ها

اولا سوال من درمورد جبر نبود که این نکته جایی برای جبر ندارد. در صورتی که ذر اشاره ای به فطرت آدمی باشد همه انسان ها استعداد یافتن خدا و اعتقاد و پذیرش درونی او را دارند آن چنانکه خدا در آن آیه الست بربکم ازهمگان می پرسد و همه می گویند بلی لیکن برخی به استعداد درونی و ندای جان گوش می دهند و برخی خیر و اگر منظور عالمی دیگر باشد و وجود ذراتی باز هم جبر پیش نمی آید چون در صورتی که گفته شده مختارانه ذرات انتخاب می کنند خوب دنیای امروز می تواند آینه ای از انتخاب دیروز باشد نه جبری بر انجام آن. تا حدودی شبیه این مساله را در علم خداوند داریم که علمش بر اعمال آدمی، دلیلی نیست تا انسان بر افعال خود مجبور باشد.
لیکن سوال من به این جا برمی گردد در صورتیکه عالم ذر عالمی بوده و اشاره به بحث فطرت نداشته باشد که برخی این نظریه فطرت را هم رد کرده اند، بفرمایید امکان دارد یا بگویم کسی چیزی با این مضمون خوانده و یا دیده است که آدمی همه شرایط زندگی خود را مثلا قیافه یا پدرو مادر و محل زندگی خود را نیز انتخاب کند؟ اگر چنین است چرا برخی از وجود و شرایط خود ناراضی اند؟
ضمنا آیا چیزی که هیچ کس آن را به خاطر ندارد دلیل آوردن بر آن میثاق و طبق آن مجازات کردن گناهکاران معقول بوده ،با عدالت خدا سازگار است؟اگرچه فراموشی دلیل نبود یک امر نیست ولی مواخذه طبق تکلیفی (همان میثاق) که شخص در آن قاصر است و مقصر نیست امری دور از ذهن است.
با تشکر لطفا از اصل بحث دور نشویم.(و ذکر منبع...!!! ):Gol:

میثم;114062 نوشت:
بفرمایید از کجا مدعی شده اید که "«اگر دقت کنید این یک نظریه بسیار ظریف و زیرکانه جبری است» دلیل نقلی و روای دارید یا عقلی؟ بر اساس کدام منطق می گویید جبر؟ اصلا به نظر شما ماهیت عالم ذر چیست بعد تا اینکه بدانیم جبری بوده یا نه

اگر دوستان عادت خوب خواندن تمام مطالب تاپیک را یاد بگیرند قطعا سردرگم نخواهند شد.

نسیم2;114096 نوشت:
اولا سوال من درمورد جبر نبود

بسم الله الرحمن الرحیم

اتفاقا اگر خیلی ظریف نگاه کنید متوجه می شوید
عرض شد که این نظریه جدید عالم ذر ((ما منکر عالم ذر نیستیم ولی مخالف استفاده موذیانه از آن هستیم))
که می گوید کارهای ما به ان عالم برمی گردد نه تنها به نوعی موءید نظریه کفرآمیز تناسخ است بلکه بعضا تماما جبر را هم تایید می کند
چرا که اگر ما در ان عالم همه چیز را انتخاب کرده ایم زندگی در این عالم یه بازی بیهوده بیش نیست
لیکن بنا به فرازهائی از دعای عرفه انسان نه شاهد خلقتش بوده و نه نقشی در ان داشته
در حقیقت این نظریه عالم ذر توسط کسانی صورت گرفته که خواسته اند پا را از گلیمشان فراتر برده و به عالم غیب وارد شوند
و هنگامی که شهاب ثاقب سرنگونشان کرده نظریه فوق را داده اند که در عالم ذر ما انتخابها را کرده ایم
چرا که اگر انتخابها رد انجا صورت گرفته بود اختیار در این عالم بی معنا است چرا که همه چیز از پیش تعیین شده است.
مطالب راجع به رد این نظریه الحادی بسیار زیاد است که به دلیل کثرت انها بنده در پستهای قبل لینکها را قرار دادم که هرکه مایل است نظرات مختلف را بخواند

**عبدالله**;114060 نوشت:
عزیزم حرف بدون سند و مدرک خریداری ندارد برای صحبتهایتان دلیل مستدل بیاورید والا بنده هم می توانم با احساسات مثنوی هفتاد من بنویسم

یاعلی حیدر مددی سلام علیکم ورحمة الله
روایاتی را از کتب معتبر جهت روشنی چشمانتان می آوریم


درکتاب شریف المجموع الرائق من زهارالحدائق اثر گران سنگ شیخ سعید، ابوجعفرمحد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه
برای امیرالمومنین صد فضیلت وبرتری ویژه ازوجود مبارک حضرت رسول نقل کرده است که جهت تبرک دوتا از این
فضائل که مربوط به بحث مااست رابرای شما انتخاب کردم
1/75 اوکسی است که ولایتش به نقاط مختلف زمین عرضه شد آن قسمت که پذیرفت پاکیزه وقابل کشت گشت وآن که سرپیچی کرد نمک زار شد
2/77 اوکسی است که ولایتش به گیاهان عرضه شد هرکه آن را پذیرفت گیاه سودمند گشت وهرکه سرپیچی کرد سم کشنده شد


محدث بحرانی(رحمت الله علیه) نقل می کند ابوحمزه گوید شخصی از امام باقرعلیه سلام پرسید چرا جمعه را جمعه نامیدند؟
امام باقر فرمود
ان الله عزوجل جمیع فیها خلقه لولایة محمد صلوات الله علیه وصیه فی المیثاق
خداوند متعال در روز عهد وپیمان همه مخلوقاتش را درروز جمعه برای ولایت حضرت محمد ووصیش علی بن ابی طالب گردهم آورد وآن روز را به جهت اجتماع مخلوقاتش جمعه نامید

1 الکافی 3/415ح7
2 تفسیر برهان 4/334/ح7
3 وسائل شیعه 5 /64ح7
4 شیخ صدوق درالتهذیب 3/3ح 4
5 قتال نیشابوری درروضه الواعظین 331

در روایتی طولانی وجود مقدس حضرت امیرالمومنین به سلمان فرمود
ایا قصه ایوب وعلت تعقیر کردن نعمت خدا را می دانی چیست؟
عرض کرد خدا وشما ای امیرالمومنین بهتر می دانید
فرمود انگاه که خداوند میثاق می گرفت ، ایوب در پادشاهی من شک کرد وگفت این مطلب بزرگ است
خداوند تبارک تعالی فرمود
ای ایوب آیا شک می کنی درصورتی که من آن را اقامه وبرپاداشته ام آدم را ببلا گرفتار کردم به این خاطر واورا بخشیدم چون به امیرالمومنین بودن او تسلیم گشت
به عزت خودم قسم از عذابم به تو چشانم ویا اینکه با اعتراف به اطاعت امیرالمومنین توبه کنی
پس سعادت نصیب او گشت یعنی توبه کرد و اقرار به اطاعت او ذریه طاهرین او کرد
1کنزل الفوائد2/57
2تاویل الایات 2/504ح3
3مدینة المعاجز2/31ح372
4تفسیربرهان 4/61ح12
5 بحارالانوار26/292ح52


امام صادق فرمود رسول خدا به علی فرمود ای علی تو همانی که خداوند به وسیله تو بر مردم احتجاج نمود درآن هنگام که خلایق را درابتدای آفرینش به صورت اشباح آفرید احتجاج نمود وفرمود
الست بربکم قالو بلی
فرمود محمد پیامبر شماست ؟ گفتند چرا
فمود علی امام شماست .........(سکوت خلایق)

همه خلایق از ولایت واقرار به فضل تو سرباز زدند وسخت تکبر ورزیدند جز گروه اندکی که آنها اصحاب یمین هستند وآنها اندک افراد هستند
همانا درآسمان چهارم فرشته است که درتسبیح خود این چنین می گوید
سبحان من دل هذاالخلق القلیل من هذا العالم

پاک ومنزه است خداوندی که این گروه اندک را از این جهان پهناور به این فضل بزرگ راهنمایی کرد
1مشارق النوار18و17
2بحارالنوار 26/294/ح57
3شیخ طوسی درامالی 232ح4 مجلس 9

به نقل از عبدالله
اتفاقا اگر خیلی ظریف نگاه کنید متوجه می شوید
عرض شد که این نظریه جدید عالم ذر ((ما منکر عالم ذر نیستیم ولی مخالف استفاده موذیانه از آن هستیم))
که می گوید کارهای ما به ان عالم برمی گردد نه تنها به نوعی موءید نظریه کفرآمیز تناسخ است بلکه بعضا تماما جبر را هم تایید می کند
چرا که اگر ما در ان عالم همه چیز را انتخاب کرده ایم زندگی در این عالم یه بازی بیهوده بیش نیست
لیکن بنا به فرازهائی از دعای عرفه انسان نه شاهد خلقتش بوده و نه نقشی در ان داشته
در حقیقت این نظریه عالم ذر توسط کسانی صورت گرفته که خواسته اند پا را از گلیمشان فراتر برده و به عالم غیب وارد شوند
و هنگامی که شهاب ثاقب سرنگونشان کرده نظریه فوق را داده اند که در عالم ذر ما انتخابها را کرده ایم
چرا که اگر انتخابها رد انجا صورت گرفته بود اختیار در این عالم بی معنا است چرا که همه چیز از پیش تعیین شده است.
مطالب راجع به رد این نظریه الحادی بسیار زیاد است که به دلیل کثرت انها بنده در پستهای قبل لینکها را قرار دادم که هرکه مایل است نظرات مختلف را بخواند
جناب عبدالله تنها شاهد کلام شما دعای عرفه است؟ می توانید فراز مربوطه را هم ذکر کنید؟
البته هنوز هم معتقد نیستم به جبر خواهیم رسید. چون دقیقا می توان مانند بحث علم باری تعالی جوابی به این شبهه داد .یعنی گفت این ها تصاویری از کارهای ماست که در دنیا انجام می دادیم و هیچ الزامی بر انجام آن نداشته و نداریم. گواه اینکه، ما اختیار داشتن در امور را درک می کنیم و در بسیاری از مسائل بنا بر تصمیم خود راهی را انتخاب می کنیم. لطفا دوستان و کارشناسان دیگر هم در این بحث مارا یاری دهند.:Gol:

این لینکها را مطالعه بفرمایید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=981

http://www.askdin.com/showthread.php?t=404

anti310;114180 نوشت:
درکتاب شریف المجموع الرائق من زهارالحدائق اثر گران سنگ شیخ سعید، ابوجعفرمحد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه برای امیرالمومنین صد فضیلت وبرتری ویژه ازوجود مبارک حضرت رسول نقل کرده است که جهت تبرک دوتا از این فضائل که مربوط به بحث مااست رابرای شما انتخاب کردم
.....

اینها جزو بدیهیات است
شما مطلبی دیگر اوردید و اینها هیچکدام تایید کننده ان نبود
مطالب شما همه موید همان عهد و پیمان هستند که در درستی ان شکی نیست
مطلبی که شما اثبات نفرمودید نوع و کیفیت ان عالم است

anti310;114180 نوشت:
فرمود انگاه که خداوند میثاق می گرفت ، ایوب در پادشاهی من شک کرد وگفت این مطلب بزرگ است خداوند تبارک تعالی فرمود ای ایوب آیا شک می کنی درصورتی که من آن را اقامه وبرپاداشته ام آدم را ببلا گرفتار کردم به این خاطر واورا بخشیدم چون به امیرالمومنین بودن او تسلیم گشت به عزت خودم قسم از عذابم به تو چشانم ویا اینکه با اعتراف به اطاعت امیرالمومنین توبه کنی پس سعادت نصیب او گشت یعنی توبه کرد و اقرار به اطاعت او ذریه طاهرین او کرد

این متناقض با روایات کثیر از جانب ائمه معصومین علیهما السلام است
به زودی بنده تاپیکی با عنوان انحرافات خواهم گذاشت و انجا به شرح ضربه های پنهان بر دین خواهم پرداخت به حول و قوه الهی انشاالله

**عبدالله**;114205 نوشت:
این متناقض با روایات کثیر از جانب ائمه معصومین علیهما السلام است به زودی بنده تاپیکی با عنوان انحرافات خواهم گذاشت و انجا به شرح ضربه های پنهان بر دین خواهم پرداخت به حول و قوه الهی انشاالله

یاعلی حیدر مددی

بی صبرانه منتظر تاپیک شما هستم ...

اما در باره تناقضات سوال ما از شما این است ؟ تناقض با چه چیزی؟

دوم آن را روایت کثیر را برای ما بیان دارید ؟

سوم احتراما شبهات ذهن خود را در همن جا بیان دارید تا برسی کنیم ومارا به سایت ها ولینک های دیگر ارجاع ندهید

عزیزم بدبختی دیندار زمانی شروع شد که خواست مستقل حرف بزند

anti310;114229 نوشت:
سوم احتراما شبهات ذهن خود را در همن جا بیان دارید تا برسی کنیم ومارا به سایت ها ولینک های دیگر ارجاع ندهید

شبهات نیست و دین ناب است

شما فعلا باید مدعای خود را اثبات کنید تا بعد بتوانید نظر ما را بررسی کنید

سایت و لینکهای دیگر از همان دینی حرف می زند که ظاهرا شما با آن بیگانه اید

محض اطلاعتان بنده همان فقیر هستم که در سایت لقمان مطالب شما را که از همین دست بود حذف نمودم و شما به بنده نسب لشکر شیطان دادید

راجع به ادعای ما اگر از ابتدای لینک مطالعه کنید منابع و دیدگاههای کافی ارائه شده لیکن شما به دنبال ان نیستید.

این چه طرز بحث کردنه جناب عبدالله
هر کی می خواهی باش جواب بلدب بده تاگر بلد نیستی اصراری نیست .

**عبدالله**;114261 نوشت:
راجع به ادعای ما اگر از ابتدای لینک مطالعه کنید منابع و دیدگاههای کافی ارائه شده لیکن شما به دنبال ان نیستید.

:nevisandeh:

یاعلی حیدر مددی

افتخار آن را داریم که با علم وادب پاسختان را بدهیم درتاپیکی جدا انحرافات شما بررسی خواهیم کرد خوشحال میشوم آنجا

شمارا ملاقات کنم

http://www.askdin.com/showthread.php?p=114496#post114496

من الله توفیق

ما انسان ها در روز الس چه پیمانی با خدا بستیم؟

آیه 172 سوره اعراف اشاره به پیمان الست دارد

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴿172﴾

و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم گفتند چرا گواهى داديم تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم (172)


عهد اَلَست



: «در عالم ذَر که مقدم بر عالم دنیاست، خداوند ارواح بشر را آفرید به طوری که دارای ادراک و شعور و قابل مخاطبه و مکالمه بودند و از آنها بر پروردگاری خویش اقرار گرفت و از ایشان پیمان گرفت که بر این امر ثابت قدم بوده برای او شریکی قرار ندهند و از دستورات پیامبران سرپیچی نکرده و شیطان را پیروی نکنند، خداوند نیز عهد فرمود که در مقابل پیمان ایشان، یاری شان فرماید و رحمتش را شامل حالشان فرموده و در بهشت جایشان دهد و اگر به عهد خود که در عالم ذر متعهد شده اند اینجا وفا نکنند از آنچه خداوند وعده فرموده بی نصیب باشند چنان که می فرماید: به آن عهدی که با من کردید وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم] و نیز می فرماید: ای بنی آدم، آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید؟».

پروردگار تو از فرزندان آدم در صلب او بر خودشان شهادت گرفت كه: آیا من پروردگار شما نیستم؟ پاسخ دادند: آری، گواهی می دهیم. تا در روز قیامت نگویید كه ما از آن بی خبر بودیم

« نعمتی را که خدا به شما داده است و پیمانی را که با شما بسته است بدان هنگام که گفتید: شنیدیم و فرمانبرداری کردیم، یاد آورید و از خدا بترسید که خدا بدانچه در دلها می گذرد آگاه است.

امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «خداوند هر از گاه، پیامبرانی فرستاد تا وفاداری به پیمان فطرت را از ایشان باز جویند و نعمتهای از یاد رفته(حیات در عالم قدس) را به یادشان آورند، و پیام خدا را ابلاغ کرده و با ایشان اتمام حجت نمایند...و غبارها را از روی دفینۀ عقل هایشان بزدایند .

انسانها در قوس نزول، در برزخ نزولی(یا عالم ذَر) در نحوۀ پاسخگویی به خطابِ اَلَست، درجات و مراتب خود را رقم زده اند. سپس از خداوند خواسته اند تا فرصتی برای پیشرفت در اختیارشان قرار دهد تا به او تقرّب بیشتری یابند یک از آنها در موقعیتهای خاصّی در دنیا به آنها فرصت می دهد که یا قصورهای خود را اصلاح نمایند و یا با به فعلیت درآوردن آنها، حجت بر ایشان تمام گردد و مستحق جزا شوند


ma_214;199879 نوشت:
ما انسان ها در روز الس چه پیمانی با خدا بستیم؟

با سلام

[سوره الأعراف (7): آيات 172 تا 174]

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ (172) أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (173) وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (174)

ترجمه:
172- به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟! گفتند آرى، گواهى مى‏دهيم (چرا چنين كرد؟) براى اينكه در روز رستاخيز نگوئيد ما از اين غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد و خداشناسى بى‏خبر).
173- يا نگوئيد پدران ما قبل از ما بت پرستى را اختيار كردند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بوديم (و چاره‏اى جز پيروى از آنان نداشتيم) آيا ما را به آنچه باطل‏گرايان انجام دادند مجازات مى‏كنى.
174- و اينچنين آيات را توضيح مى‏دهيم و شايد به سوى حق باز گردند (و بدانند نداى توحيد در درون جانشان از روز نخست بوده است).

آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مى‏آورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است:

1- هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ":" آيا پروردگار شما نيستم"؟! همگى در پاسخ گفتند:" بَلى‏ شَهِدْنا" آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم.
سپس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) باز گشتند و به همين جهت اين عالم را" عالم ذر" و اين پيمان را" پيمان الست" مى‏نامند.
بنا بر اين پيمان مزبور يك" پيمان تشريعى" و قرارداد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.

2- منظور از اين عالم و اين پيمان همان" عالم استعدادها" و" پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يك حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه!.
بنا بر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده‏اند نيز به همين زبان است.

اينگونه تعبيرها در گفتگوهاى روزانه نيز كم نيست مثلا مى‏گوئيم:" رنگ رخساره خبر مى‏دهد از سر درون" يا مى‏گوئيم:" چشمان به هم ريخته او مى‏گويد ديشب به خواب نرفته است"، از يكى از ادبا و خطباى عرب نقل مى‏كنند كه در سخنان خود چنين مى‏گفته است:" سل الارض من شق انهارك و غرس اشجارك و اينع ثمارك فان لم تجبك حوارا اجابتك اعتبارا":" از اين زمين بپرس چه كسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس كرده و ميوه‏هايت را رسانيده؟ اگر زمين با زبان معمولى به تو پاسخ نگويد به زبان حال جواب خواهد گفت".

در قرآن مجيد نيز تعبير سخن گفتن در زمينه زبان حال در بعضى از آيات آمده است، مانند" فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ" (فصلت- 11):" خداوند به آسمان و زمين فرمود:" با ميل يا از روى اجبار بيائيد و سر بر فرمان نهيد آنها گفتند: ما از روى ميل آمديم و سر بر فرمان نهاديم".

اين بود خلاصه دو نظر معروف در تفسير آيات فوق.

ولى تفسير اول داراى اشكالاتى است كه ذيلا بيان مى‏شود:

1- در متن آيات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم (مِنْ بَنِي آدَمَ- مِنْ ظُهُورِهِمْ- ذُرِّيَّتَهُمْ) در حالى كه تفسير اول از خود آدم يا از گل آدم سخن مى‏گويد.

2- اگر اين پيمان با خود آگاهى كافى و عقل و شعور گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش كرده‏اند و هيچكس آن را به خاطر نمى‏آورد؟ در حالى كه فاصله آن نسبت به زمان ما بيش از فاصله اين جهان با جهان ديگر و رستاخيز نيست با اينكه در آيات متعددى از قرآن مى‏خوانيم كه افراد انسان (اعم از بهشتيان و دوزخيان) در قيامت سرگذشتهاى دنيا را فراموش نكرده و به خوبى ياد دارند، اين نسيان عمومى در مورد عالم ذر به هيچوجه قابل توجيه نيست.

3- هدف از چنين پيمانى چه بوده است؟ اگر هدف اين بوده كه پيمان با يادآورى چنين پيمانى در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسى نپويند بايد گفت چنين هدفى به هيچوجه از اين پيمان به دست نمى‏آيد زيرا همه آن را فراموش كرده و به اصطلاح به بستر" لا" خفته‏اند.
و بدون چنين هدفى اين پيمان لغو و بيهوده به نظر مى‏رسد.

4- اعتقاد به وجود چنين جهانى در واقع مستلزم قبول يك نوع تناسخ است زيرا مطابق اين تفسير بايد پذيرفت كه روح انسان قبل از تولد فعلى او يك بار ديگر در اين جهان گام گذارده است. و پس از طى دورانى كوتاه يا طولانى از اين جهان باز گشته است، و به اين ترتيب بسيارى از اشكالات تناسخ متوجه آن خواهد شد.

ولى اگر تفسير دوم را بپذيريم هيچيك از اين ايرادها متوجه نخواهد شد زيرا سؤال و جواب و پيمان مزبور يك پيمان فطرى بوده است كه الان هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى‏يابد و حتى طبق تحقيقات روانشناسان اخير" حس مذهبى" يكى از احساسات اصيل روان ناخودآگاه انسانى است، و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده و با وجود اين فطرت هيچگاه نمى‏تواند به اين عذر كه پدران ما بت‏پرست بودند توسل جويد فطرة اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها (روم- 30) تنها ايراد مهمى كه به تفسير دوم متوجه مى‏شود اين است كه سؤال و جواب در آن جنبه كنايى به خود مى‏گيرد، ولى با توجه به آنچه در بالا اشاره كرديم كه اين گونه تعبيرات در زبان عرب و همه زبانها وجود دارد، ايراد ديگرى متوجه آن نمى‏شود از همه تفاسير نزديكتر به نظر مى‏رسد.(تفسير نمونه، ج‏7، ص: 7)

1- عالم ذر از چه زمانی شروع شده است؟
2-ارواح انسان ها در عالم ذر چگونه به وجود آمده اند ؟
3-آیا ارواح انسان ها از همان اول تفاوت داشته اند ؟ اگر نداشته اند پس تفاوت در نحوه جواب دادن به پیمان الست چگونه به وجود آمد ؟ اگر تفاوت داشته اند آیا با عدالت خدا منافاتی ندارد؟
4-آیا عالم ذر تمام شده است و یا برای انسان هایی که هنوز نیامده اند وجود دارد ؟
5- چرا عالم ذر را بیاد نداریم ؟

[=Garamond]با او

[=Garamond]متن نوشته ی بنده در تاپیک دیگری در مورد عالَم ذر با نقل و بیان علامه طباطبایی؛

[=garamond]بنظرم رسید یک تلقّی اشتباهی که گاهی از عالَم ذر بیان می شود را عرض کنم و تصحیح کنم. بعضاً گفته می شود که عالَم ذر، یک عالَمی بوده در زمانی قبل از این دنیا و در مکانی غیر از این دنیا، و ما قبل از تولد در این دنیا، در انجا بوده ایم و...، که عالَم ذر به این معنا صریحاً هم با آیاتی از قرآن کردیم و هم با عقل برهانی و قطعی منافات دارد. اتّفاقا آقای محمد حسین رخشاد، در پرس و پاسخ هایی که از علامه داشته و چاپ کرده، این سوال را هم پرسیده و علامه جواب کوتاه و در عین حال کامل و دقیقی فرموده اند، که نقل می کنیم. لذا همانطور که آیدی محترم زهره به درستی گفتند، ما قبل از این دنیا، در یک عالَم دیگری به معنای مکان و زمان دیگری نبوده ایم، که این با جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن انسان منافات دارد. بلکه منظور از عالَم ذر و آیه ی آلست بربکم، قالوا بلی معنای دقیقی است که آن را در محضر حضرت علامه طباطبایی(قدس سره) می آموزیم؛

[=garamond]« سوال 73 خداوند متعال مى فرمايد: و اذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم ، و اشهدهم على انفسهم : الست بربكم ؟ قالوا: بلى ، شهدنا، ان تقولوا يوم القيامه ، انا كنا عن هذا غافلين (اعراف : 172 و 173).
[=garamond]- و ياد كن هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذريه آنان را بر گرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم ؟ گفتند: چرا، گواهى مى دهيم . تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين امر غافل بوديم .
[=garamond]اين عالم چه ارتباطى با عالم (ذّر) دارد؟ و نيز چگونه اشخاص مى فهمند كه در عالم ذّر (بلى ) گفته اند با وجود اينكه در اين عالم غافلند؟

[=garamond]جواب علامه طباطبایی:[=garamond] عالم (ذّر) روح اين عالم است كه آن را (عالم غيب ) نيز مى گويند. توضيح اينكه : هر موجودى دو وجه دارد: وجه الى الله كه زمان و تدريج در آن راه ندارد؛ و وجه بغيره ، كه در آن تدريج و زمان (با مقايسه موجودات به يكديگر) راه دارد. خداوند متعال مى فرمايد: انما امره اذا اراد شيئا، ان يقول له كن ، فيكون (يس : 82)
[=garamond]تنها كار خداوند وقتى بخواهد چيزى را ايجاد كند، اين است تا به آن مى گويد موجود شو، بى درنگ به وجود مى آيد.
[=garamond]از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه كلمه (كن ) همان كلمه و گفتار خداوند متعال است ، و معلوم است كه كلام خداوند متعال مانند سخن گفتن انسان نيست كه با باز كردن دهان و اعتماد بر مقاطع حروف ، صورت بگيرد، بلكه مصداق گفتار خداوند متعال (كن ) همان موجود خارجى است ؛ بر اين پايه ، گفتار خداوند متعال (كن )، هم امر است ، و هم مخاطب درست كن است ، يعنى هم به آن (كن ) مى گويد و هم به آن گوش مى دهد كه بشنود، و هم قلب مى دهد كه بپذيرد، پس كلمه (كن ) از طرفى وجود شى ء و از طرفى ايجاد آن است . و در جاى ديگر مى فرمايد: و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر. (قمر: 50)
[=garamond]فرمان ما جز يكى نيست ، آن هم چون چشم به هم زدنى مى باشد.
[=garamond]كنايه از اينكه : امر ما تدريج بردار نيست .

[=garamond]پس ، ما سوى الله و همه مخلوقات ، يك امر و به يك (كن ) ايجاد شده و يك فعل است ؛ و اين موجود واحد منبسط يك وجه الى الله دارد كه يكى است و زمان و تدريج و حركت كه از لوازم جسم و ماده است ، در آن راه ندارد، زيرا زمان از حركت پديد مى آيد، و حركت لازمه جسم است و آن لازمه ماده است و به مقتضاى سنخيت بين علت و معلول از او مسلوب است ، اين وجه الى الله عالم ذّر اين عالم است .
[=garamond]و همان موجود يك وجه ديگر دارد كه همين دنياى ظاهر است ، كه در آن زمان و حركت و تدريج فرض مى شود، بنابراين ، عالم ذّر از اين عالم مسلوب نيست .

[=garamond]همچنين عالم ذّر اين گونه نيست كه مردم به صورت ذّر و مانند مورچه يا ذرات ريز در اصلاب وجود داشته باشد، و خداوند متعال به مقتضاى (الست بربكم ؟) (اعراف : 172): (آيا من پروردگار شما نيستم ؟) خود را به آن ها بنماياند به گونه اى كه با چشم و امثال آن خداوند متعال را ببينند. و آنگاه (بلى ) (اعراف : 172) (بله ) بگويند؛ زيرا دو محذورى كه خداوند در ذيل آيه فرمود كه ان تقولوا يوم القيمه ؛ انا كنا عن هذا غافلين ، او تقولوا، انما اشرك آباؤ نا من قبل ، و كنا ذريه من بعدهم ، افتهلكنا بما فعل المبطلون (اعراف : 172، 173): (تا مبادا روز قيامت بگوييد: ما از اين امر غافل بوديم ، يا بگوييد: پدران ما پيش از اين مشرك بوده اند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم ، آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند، هلاك مى كنى ؟) با معناى اخير سازگار نيست ، هر چند مرحوم سيد مرتضى و طبرسى رحمهما الله به همين معناى دوم قائلند. »

[=garamond]منبع: در محضر علامه طباطبایی-727 پرسش و پاسخ-محمدحسین رخشاد-نشر سماء قلم-ص50

[=garamond]پیوسته متعالی
[=garamond]یاحق

سلام
من سوالی راجب این موضوع داشتم البته صفحات قبل هم کم و بیش اشاره شده بود ولی جواب دقیق رو نگرفتم
مطرح شده بود که انسان خودش پدر و مادر و حتی مکان زندگیشو معین می کنه
اگر اینطور باشه ما در عالم ذر با دو راه روبرو هستیم
یا اینکه اونقدر بر خودمون اعتماد داریم و مطمعن هستیم که اگر مثلا من وارد یه خانواده مثلا معتاد یا گناه الود بشم می تونم بعدش خودم رو نجات بدم و وارد مسیر خدایی بشم که چه بسا این ارزشش خیلی بالاتر است تا کسی که از اول کودکی در خانواده کاملا خوب و مومن بدنیا اومده باشه ولی وقتی وارد این دنیا می شه تمام اون موارد رو فراموش می کنه(مثل زمانی که یه شخصی بیهوش می شه بعد یک ماه بهوش میاد خیلی از چیزا فراموش می شه و از خدا گله داره که چرا اینطوری شدم اونطوری شدم ووو)
مورد دوم اینه که تو دنیای ذر ما احتمالا یه سری سرپیچی های داشتیم که مثلا یکی وارد خانوده مثلا معتاد می شه
یا یکی اینطور نمی شه
یکی سر ازمون خداوند سربلند بیرون میاد یکی هم با همون شرایط شکست می خوره
نمی خوام همه چیزو ربط بدم به دنیای ذر چرا که اونوقت می گیم ما گناهکاریم چون اون دنیا خطا کردیم ووو
چقدر می تونه این دو راهی که گفتم صحت داشته باشه؟
یه مساله دیگه هم هست اونم شرایط به دنیا اومدنه یه سری قواعد خاص داره مثلا در چه روزهای باید انجام بشه یا نشه
در بسیاری از کتب هم نوشته شده که انرژی جنسی بین زن و شوهر باید فقط در جهت تولید مثل باشه نه واسه لذت
حتی شرایط موقع تولد ،فیلم های که پدر و مادر می بینن در زمان بچگی خصوصا و از این موارد هم ممکنه در فرد تاثییر بذاره که مثلا بیاد بگه که این انرژی در من قویتر است
یا وقتی وارد موارد بالاتر می شیم خود فرد هم با فکر کردن و تعقیب این کارا به سمتش کشیده می شه
می خوام بدونم اگر بخواهیم درصدی بیان کنیم چند درصد احتمال داره مثلا یکی که مرتبا گناه می کنه بخاطر شرایط عالم ذر بوده باشه (البته می دونم کسی که مرتبا این کارو می کنه مطمعنا تقصیر کار خودشه و واسش عادت شده ولی بحث فطرت ،مثلا من دیدم کسی رو که در اوج میل جنسی و حتی شرایط گناه هم اماده بوده یدفعه می ره نوحه گوش می ده و می زنه از خونه بیرون ایا این به فطرتش و اون چیزی که تو عالم ذر بوده ربط نداره؟)
ممنون و تشکر

[=Times New Roman]
سلام علیکم و رحمه الله

مسافر زمان عزیز یکی از مشکلات اساتید در پاسخ گوئی به سوالات این است که سوال کننده مطلب خاصی را در جائی دیده یا شنیده
و در آن مورد خاص برایش سوال پیش آمده و می آید خب پاسخ این سوال را بیابد.

هرگز در شریعت چنین چیزی نیامده که ما در عالم ذر پدر و مادرمان - شکل و قیافه امان و .. را انتخاب میکنیم.
و این عقیده متعلق به معتقدین به تناسخ است که از این ترفندها برای اثبات تناسخ استفاده میکنند

و این سوال هم سوال شخصی عزیزی از عالم ذر بوده و در جائی بیان شده و آن مورد خاص آمده اینجا مطرح گردیده و چون اساتید تا بحال نشنیده اند متوجه منظور سوال کننده نشده اند.

برای اطلاعات بیشتر به این لینکها مراجعه کنید

[=Times New Roman]



[=Times New Roman]

سلام
فاتح عزیز من اون لینکو گوش دادم جالب بود
پس با این وجود این حرفا سندیت نداره
چون من از خیلیا شنیده بودم حتی در لینک گفته می شد در کلاس عرفانی شنیده منم همچین حالتی دارم
پس نتیجه می گیریم که هر حرفی رو نباید قبول کرد
ولی پس فطرت معنیش چی می تونه باشه؟از کجا درست شده بقول رفیقم خمیر مایع انسان از کجا تشکیل شده که بعضی ها رو انصافا تو یه جاده درست می ندازه و بعضی ها رو نه(البته درصدی)
و اینکه بلاخره عالم ذر یه عالم بوده دیگه مطمعنا مدت ها ما توش زندگی کردیم می خوام بدونم چه اتفاقاتی افتاده توش
ایا بعضی اوقات که تصاویری می بینیم و فکر می کنیم این تصویر رو قبلا دیدیم ناشی از سفر ما از عالم ذر به عالم دنیا با اذن 14نور الهی نمی باشد؟چون می گن که انسان در عالم ذر توسط 14نور الهی تمام علوم زمین و اسمان رو فرا گرفته و روزی که امروزه به اسم عرفه می شناسیم از انسان امضا گرفته شده که روی زمین گناه نکنه و انسان چنان به خودش مطمعن بوده که 2تا امضا کرده
چطوری می شه فهمید زندگی ما تو عالم ذر چگونه بوده؟
تشکر

[="Tahoma"]

نسیم2;113557 نوشت:
سلام

جایی خواندم در عالم ذر ما قیافه ها و پدر و مادر و شرایط زندگیمان را خودمان انتخاب می کنیم. از دوستان و کارشناسان می خواهم که اگر در این رابطه اطلاعاتی دارند لطف کنند (البته اگر با ذکر منبع باشد جدا ممنون می شوم).
با تشکر از همگی :gol:

توضيح و داورى در باره عالم ذر
همان گونه كه ديديم آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مى‏آورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است:
1- هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ":" آيا پروردگار شما نيستم"؟! همگى در پاسخ گفتند:" بَلى‏ شَهِدْنا" آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم.
سپس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) باز گشتند و به همين جهت اين عالم را" عالم ذر" و اين پيمان را" پيمان الست" مى‏نامند.
بنا بر اين پيمان مزبور يك" پيمان تشريعى" و قرارداد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.

2- منظور از اين عالم و اين پيمان همان" عالم استعدادها" و" پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت" نطفه" از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يك حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خودآگاه!.
بنا بر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده‏اند نيز به همين زبان است.
اينگونه تعبيرها در گفتگوهاى روزانه نيز كم نيست مثلا مى‏گوئيم:" رنگ رخساره خبر مى‏دهد از سر درون" يا مى‏گوئيم:" چشمان به هم ريخته او مى‏گويد ديشب به خواب نرفته است"، از يكى از ادبا و خطباى عرب نقل مى‏كنند كه در سخنان خود چنين مى‏گفته است:" سل الارض من شق انهارك و غرس اشجارك و اينع ثمارك فان لم تجبك حوارا اجابتك اعتبارا":" از اين زمين بپرس چه كسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس كرده و ميوه‏هايت را رسانيده؟ اگر زمين با زبان معمولى به تو پاسخ نگويد به زبان حال جواب خواهد گفت".
در قرآن مجيد نيز تعبير سخن گفتن در زمينه زبان حال در بعضى از آيات آمده است، مانند" فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ" (فصلت- 11):" خداوند به آسمان و زمين فرمود:" با ميل يا از روى اجبار بيائيد و سر بر فرمان نهيد آنها گفتند: ما از روى ميل آمديم و سر بر فرمان نهاديم".
اين بود خلاصه دو نظر معروف در تفسير آيات فوق.
___________________
تفسير نمونه، ج‏7، ص: 7

ادامه ...

[="Tahoma"]ولى تفسير اول داراى اشكالاتى است كه ذيلا بيان مى‏شود:
1- در متن آيات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم (مِنْ بَنِي آدَمَ- مِنْ ظُهُورِهِمْ- ذُرِّيَّتَهُمْ) در حالى كه تفسير اول از خود آدم يا از گل آدم سخن مى‏گويد.
2- اگر اين پيمان با خود آگاهى كافى و عقل و شعور گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش كرده‏اند و هيچكس آن را به خاطر نمى‏آورد؟ در حالى كه فاصله آن نسبت به زمان ما بيش از فاصله اين جهان با جهان ديگر و رستاخيز نيست با اينكه در آيات متعددى از قرآن مى‏خوانيم كه افراد انسان (اعم از بهشتيان و دوزخيان) در قيامت سرگذشتهاى دنيا را فراموش نكرده و به خوبى ياد دارند، اين نسيان عمومى در مورد عالم ذر به هيچوجه قابل توجيه نيست.
3- هدف از چنين پيمانى چه بوده است؟ اگر هدف اين بوده كه پيمان با يادآورى چنين پيمانى در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسى نپويند بايد گفت چنين هدفى به هيچوجه از اين پيمان به دست نمى‏آيد زيرا همه آن را فراموش كرده و به اصطلاح به بستر" لا" خفته‏اند.
و بدون چنين هدفى اين پيمان لغو و بيهوده به نظر مى‏رسد.
4- اعتقاد به وجود چنين جهانى در واقع مستلزم قبول يك نوع تناسخ است زيرا مطابق اين تفسير بايد پذيرفت كه روح انسان قبل از تولد فعلى او يك بار ديگر در اين جهان گام گذارده است. و پس از طى دورانى كوتاه يا طولانى از اين جهان باز گشته است، و به اين ترتيب بسيارى از اشكالات تناسخ متوجه آن خواهد شد.
ولى اگر تفسير دوم را بپذيريم هيچيك از اين ايرادها متوجه نخواهد شد زيرا سؤال و جواب و پيمان مزبور يك پيمان فطرى بوده است كه الان هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى‏يابد و حتى طبق تحقيقات روانشناسان اخير" حس مذهبى" يكى از احساسات اصيل روان ناخودآگاه انسانى است، و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده و با وجود اين فطرت هيچگاه نمى‏تواند به اين عذر كه پدران ما بت‏پرست بودند توسل جويد فطرة اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها (روم- 30) تنها ايراد مهمى كه به تفسير دوم متوجه مى‏شود اين است كه سؤال و جواب در آن جنبه كنايى به خود مى‏گيرد، ولى با توجه به آنچه در بالا اشاره كرديم كه اين گونه تعبيرات در زبان عرب و همه زبانها وجود دارد، ايراد ديگرى متوجه آن نمى‏شود از همه تفاسير نزديكتر به نظر مى‏رسد.
________________
تفسير نمونه، ج‏7، ص: 9

ادامه ...

[="Tahoma"]عالم ذر در روايات اسلامى‏
روايات فراوانى در منابع مختلف اسلامى در كتب شيعه و اهل تسنن در زمينه عالم ذر نقل شده است كه در بدو نظر به صورت يك روايت متواتر تصور مى‏شود مثلا در تفسير برهان 37 روايت و در تفسير نور الثقلين 30 روايت در ذيل آيات فوق نقل شده كه قسمتى از آن مشترك و قسمتى از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شايد مجموعا از 40 روايت نيز متجاوز باشد.
ولى اگر درست روايات را گروه‏بندى و تجزيه و تحليل كنيم و اسناد و محتواى آنها را بررسى نمائيم خواهيم ديد كه نمى‏توان روى آنها به عنوان يك روايت معتبر تا چه رسد به عنوان يك روايت متواتر تكيه كرد. (دقت كنيد!) بسيارى از اين روايات از" زراره" و تعدادى از" صالح بن سهل" و تعدادى از" ابو بصير" و تعدادى از" جابر" و تعدادى از" عبد اللَّه سنان" مى‏باشد روشن است كه هر گاه شخص واحد روايات متعددى به يك مضمون نقل كند همه در حكم يك روايت محسوب مى‏شود با توجه به اين موضوع تعداد روايات فوق از آن عدد كثيرى كه در ابتدا به نظر مى‏رسد تنزل مى‏نمايد و از 10 الى 20 روايت شايد تجاوز نمى‏كند. اين از نظر سند.
اما از نظر مضمون و دلالت مفاهيم آنها كاملا با هم مختلف است بعضى موافق تفسير اول و بعضى موافق تفسير دوم است و بعضى با هيچكدام سازگار نيست مثلا رواياتى را كه" زرارة" نقل كرده است و تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 28 و 29 در تفسير برهان ذيل آيات مورد بحث نقل شده موافق تفسير اول است و آنچه در روايات" عبد اللَّه بن سنان" كه تحت شماره 7 و 12 در همان تفسير برهان ذكر شده اشاره به تفسير دوم مى‏كند.
بعضى از اين روايات مبهم و پاره‏اى از آنها تعبيراتى دارد كه جز به صورت كنايه و به اصطلاح در شكل سمبوليك مفهوم نيست مانند روايت 18 و 23 كه از" ابو سعيد خدرى" و" عبد اللَّه كلبى" در همان تفسير نقل شده است:
در پاره‏اى از روايات مزبور تنها اشاره به ارواح بنى آدم شده (مانند روايت مفضل كه تحت شماره 20 ذكر شده است).
به علاوه روايات فوق بعضى داراى سند معتبر و بعضى فاقد سند مى‏باشند.
بنا بر اين و با توجه به متعارض بودن روايات فوق نمى‏توانيم روى آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كنيم و يا لا اقل همانگونه كه بزرگان علماء در اين قبيل موارد مى‏گويند علم و فهم اين روايات را بايد به صاحبان آنها واگذاريم و از هر گونه قضاوت پيرامون آنها خوددارى كنيم.
در اينصورت ما مى‏مانيم و متن آياتى كه در قرآن آمده است و همانگونه كه گفتيم تفسير دوم با آيات سازگارتر است.
و اگر روش بحث تفسيرى ما اجازه مى‏داد همه گروه‏هاى اين روايات را بطور مشروح ذكر و مورد بررسى قرار مى‏داديم تا آنچه در بالا ذكر كرديم آشكارتر گردد ولى علاقمندان مى‏توانند به تفسير" نور الثقلين" و" برهان" و" بحار الانوار" مراجعه كرده و بر اساس بحث فوق به گروه‏بندى و بررسى اسناد و محتواى آنها بپردازند.
_________________
تفسير نمونه، ج‏7، ص: 11

پايان

[="Tahoma"][="Green"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم

یک سوال جواب داده نشد اینکه اینده رو خودمون انتخاب می کنیم؟

منظور من در اینجا شیعه یا سنی و مسلمان بودنمان است:Gol:[/][/]

با سلام خدمت دوستان عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. من چند وقت پیش از نمایشگاه قرآن کتابی رو خریدم با عنوان" عالم ذر ، آغاز شگفت انگیز زندگی انسان" نوشته آقای محمد رضا اکبری- انتشارات مسجد مقدس جمکران. توی این کتاب به خیلی از سوالات و شبهات درباره عالم ذر پاسخ داده شده. من خودم به شخصه جواب خیلی از سوالاتم رو گرفتم. دوستان اگر هنوز براشون شبه یا سوالی باقی مونده می تونند این کتاب رو تهیه و مطالعه کنند.

[="Tahoma"][="Purple"]اما من شنیدم بزرگانی چون امام حسین زندگیشان را خود انتخاب کردن و زندگی ما برمیگرده به غلظت بله ای که گفتیم.:okey:[/]

موضوع قفل شده است