سنگسار زنان در زمان کوروش هخامنشی !!
تبهای اولیه
با سلام
سنگسار زنان در زمان فرمانروایی کورش بزرگ بر بابل امری متداول بود و در مورد زنان زانیه اجرا میشد.
در این مورد مردان از مجازات سنگسار معاف بودند، مگر آنکه به حرم و کنیزان شاه نظر داشتند.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به::Sham:
ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷ (منبع زیر)؛ و نیز تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد یکم، مشرق زمین.
با سلام
شما عجب گیری به این هخامنشی ها دادید.
اولا عرض کنم خدمتتون که کوروش هخامنشی نبود این یک اشتباه تاریخی است که انگلیسی ها به خورد ما دادند. بلکه هخامنشی ها با چسباندن خود به کورش به حکومت خود مشروعیت می دادند. مثل محمد رضا پهلوی.
ثانیا احتمال میدهم حکم سنگسار در بابل به علت شرع یهود رواج داشته است یا رواج یافته است.
ثالثا بنده موضوعی مد نظرم بود که سنگسار حکمی غیر قابل انکار در ادیان توحیدی است اما چرا قضات به جای ترجیح به عفو متهم (در صورت اعتراف مجرم نه حضور شهود عادل که در قانون مجازات اسلامی امده است) اصرار به کشتن مجرم دارند تا ابروی مسلمین و مملکت را ببرند ! تازه از همه بدتر اینکه دارند سنگسار را به اعدام تبدیل می کنند !! از یک طرف به ناحق مجرم و ابروی مسلمین و مملک را می کشند و از طرف دیگر صورت حکم شریعت را تغییر می دهند.
رابعا حکم اعدام با طناب دار دیگر از کجا امده !!! من ترجیح می دهم مثل عربستان صعودی با شمشیر یا گیوتین گردنم را قطع کنند تا اینکه دارم بزنند. دار زدن غیر اسلامی و غیر انسانی است !!!!!!!!!
والسلام
لطفا یک نفر به من بگه چرا امضام نمایش داده نمی شه و چگونه می توانم پست هام را پیگیری کنم از طریق تنظیم ها-> پست های من خطا می دهد.
بسم الله النور
تا ابروی مسلمین و مملکت را ببرند
صد البته از دیدگاه اسلامی همین مساله ای که شما از دیدگاه غربی ! دیدش میزنی! سبب عزت و احترام مسلمین و حکومت می شود !!!!
منبع : قرآن مجید !
دوست عزیز ، زنا چیزی نیست که به راحتی بشه تثبیت و در نتیجه اجرای سنگسارش کرد و به ندرت رخ میده اما اگر بده یقینا یقینا یقینا به نحوی هست که ابدا راهی جز سنگسار نیست
مشکل اینجاست همه فکر میکنند تا طرف اومد گرفتن ش و اینا میبرن ش سنگسار
خیر ، شما توضیح المسایل و ... بخونید متوجه میشید که اصولا قرآن و اسلام و خداوند شرایط رو طوری قرار داده که واقعا به ندرت حکم زنا اجرا میشه ، و برای اثبات زنا مراحل بسیار سختی گذاشته و حدود سختی هم برای کسانیکه حاضرن شهادت بدن به زنا ی زن و مردی قرار داده و اگر اثبات نشه زنا ، اون وقت خود اون شاهدین شدیدا مجازات میشن
بهتر هست با احکام الهی بیشتر آشنا بشید تا این قدر ساده مساله سنگسار رو در نظر نگیرید
در اسلام به مانند یک دین کامل الهی، مراحل و شرایط گذاشته شده و فرصت های بیشمار برای توبه و نجات برای انسان قرار دادن
اگر شخص با نصیحت و پند درست شد که شد
اگر شخص با شلاق درست شد که شد
اگر شخص درست نشد اونوقت تازه میرسیم به مساله اثبات زنا و .... !( صد البته من شرح خلاصه خلاصه ای دادم ، برای مفصل خواندن برید کتاب حد و حدود اسلامی و ... بخونید)
من ترجیح می دهم مثل عربستان صعودی با شمشیر یا گیوتین گردنم را قطع کنند تا اینکه دارم بزنند. دار زدن غیر اسلامی و غیر انسانی است !!!!!!!!!
اینم نکته جالبی هست !
در دید غربی اتفاقا فکر کنم برعکس هست ها ؟؟؟ چشمک
یعنی حتی غربیان با دیدن گیوتین و ... میگن ای ضد حقوق بشر !
چطوریاست اینجا مایه آبروریزی مملکت و نمیشه ؟؟؟
نتیجه گیری:
به خاطر دیدگاه شخصی و سلایق شخصی نمیشه حکم داد که فلان طور اینطور آن طور باید باشه
تمامی احکام الهی توسط اولیا و اوصیا و انبیا و خاتم المرسلین شرح داده شده و توسط ائمه اطهار و اولی الامر منکم ، بسط گردیده است ... چرا و شاید و باید نداریم !
یا حق
پی نوشت : در رابطه با مساله کوروش هخامنشی هم لزومی به توضیح ندیدم ولی واقعا باید با تحقیق و مطالعه انسان حرف بزنه ! نه از روی هوا و روی دل ... !!!
اى پيامبر آيا مشاهده نكردى كسانى را كه يهود و اهل كتاب بودند و براى داورى تو درباره زن و مردى يهودى كه مرتكب عمل زنا شده بودند نزد تو آمدند و تو بر اساس كتاب تورات حكم رجم و سنگباران را براى آن دو تعيين كردى در حالى كه علماى آنها با اطلاع بر اين حكم در تورات آن را انكار مىكردند.
اين عمل يهود بخاطر آن است كه گمان مىكردند نژادى برترند و در برابر حكم خدا با ديگران تفاوت دارند و لذا مىگفتند: جز چند روزى آتش دوزخ به ما نمىرسد و اين افترا و دروغى بود كه بخدا بسته بودند و آنها را در دينشان مغرور ساخته بود.
پس چگونه خواهد بود هنگامى كه آنها را در روزى كه شكى در آن نيست جمع كنيم و به هر كس، آنچه از اعمال، براى خود تحصيل كرده داده شود و به آنها ستم نخواهد شد. (23 الى 25 سوره مبارکه آل عمران)
با توجه به وجود یهود در بابل آن روزگار، حکم خدا (سنگسار) بر اساس شریعت یهود اجرا می شده است
مهم این است که کوروش اجازه اجرای احکام بر اساس شریعت های گوناگون مردمان را به ایشان می داده است. حالا اگر علمای یهود به تشخیص خود در کتاب خدا و اجرای حدود دست می بردند تقصیر کوروش نیست! در احکام ما هم سنگسار برای افراد متاهل است و نه مجرد. شاید مردی را که در این قضیه دخیل بوده مجرد و زن زانیه متاهل بوده. در احکام ما هم مرد تنها شلاق می خورد و زن زانیه سنگسار می شود!
به شما هم بار دیگر توصیه می کنم به جای آنکه شرایط و قوانین ملل اروپایی که ساکن آنجا هستید را مد نظر قرار دهید، این نکته را در نظر بگیرید که حکم سنگسار در آیین های ابراهیمی وجود دارد.
اصبغ بن نباته گويد پنج نفر را به جرم زنا نزد عمر آوردند و او دستور داد هر کدام را صد تازيانه بزنند. امام علي (ع) که حاضر بود فرمود :حکم خدا در مورد آنان اين نيست . عمر از امام خواست حکم خدا را در مورد آنان اجرا کند و امام يکي را گردن زد و ديگري را سنگسار کرد و سومي را صد و چهارمي را پنجاه تازيانه زد و پنجمي را تنبيه کرد و در توضيح اين حکم فرمود :
اولي ذمي بود که شرط ذمه را زير پا گذاشته و با زن مسلمان زنا کرده بود و جز شمشير را سزاوار نبود (زيرا در حکم کافر حربي بود) دومي زناکار محصن بود که حدش سنگسار است . سومي زناکار غير محصن بود که حدش تازيانه است . چهارمي برده زناکار بود که حدش نصف حد آزاد است . پنجمي ديوانه بود( که بايد تنبيه شود تا بترسد و ديگر مرتکب نشود)
شما که سنگسار را حکم خدا و شرع اسلام میدانید و در همه تاپیک ها از آن دفاع میکنید .حالا چه شد که اینجا آن را نقطه منفی یا لکه ننگ بر سلسله هخامنشی حساب کردید؟
شما که سنگسار را حکم خدا و شرع اسلام میدانید و در همه تاپیک ها از آن دفاع میکنید .حالا چه شد که اینجا آن را نقطه منفی یا لکه ننگ بر سلسله هخامنشی حساب کردید؟
بزرگوار اگه دقت کردید بنا به شواهد اینها صرفا زنان رو سنگسار میکردن نه مردان!!!
بعد هم سنگسار در دین اسلام که بنا به شرایط خاص و ویژه صورت میگرفته ،
اشد مجازات برای انهایی بوده که بنیان و هسته جامعه را به پوچی میکشاندند. و اگر به این صورت سخت همچین افرادی که غالبا مریض دلند مورد تهدید قرار نمیگرفتند خود را ازاد برای هر کار خلاف و سپس سرایت به کل جامعه و سپس دور شدن از اصل انسانیت و صرفا تاکید بر بعد حیوانی میشد (که عواقبش دامن خود بشریت را میگیرد).
شما که سنگسار را حکم خدا و شرع اسلام میدانید و در همه تاپیک ها از آن دفاع میکنید .حالا چه شد که اینجا آن را نقطه منفی یا لکه ننگ بر سلسله هخامنشی حساب کردید؟
ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷
سنگسار زنان در زمان کورش بزرگ
سنگسار زنان در زمان فرمانروایی کورش بزرگ بر بابل امری متداول بود و در مورد زنان زانیه اجرا میشد. در این مورد مردان از مجازات سنگسار معاف بودند، مگر آنکه به حرم و کنیزان شاه نظر داشتند.
برای آگاهی بیشتر بنگرید به: ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کورش، دانشنامه آشورولوژی و زبان شناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷ (منبع زیر)؛ و نیز تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد یکم، مشرق زمین.
Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897
اى پيامبر آيا مشاهده نكردى كسانى را كه يهود و اهل كتاب بودند و براى داورى تو درباره زن و مردى يهودى كه مرتكب عمل زنا شده بودند نزد تو آمدند و تو بر اساس كتاب تورات حكم رجم و سنگباران را براى آن دو تعيين كردى در حالى كه علماى آنها با اطلاع بر اين حكم در تورات آن را انكار مىكردند.
اين عمل يهود بخاطر آن است كه گمان مىكردند نژادى برترند و در برابر حكم خدا با ديگران تفاوت دارند و لذا مىگفتند: جز چند روزى آتش دوزخ به ما نمىرسد و اين افترا و دروغى بود كه بخدا بسته بودند و آنها را در دينشان مغرور ساخته بود.
پس چگونه خواهد بود هنگامى كه آنها را در روزى كه شكى در آن نيست جمع كنيم و به هر كس، آنچه از اعمال، براى خود تحصيل كرده داده شود و به آنها ستم نخواهد شد. (23 الى 25 سوره مبارکه آل عمران)با توجه به وجود یهود در بابل آن روزگار، حکم خدا (سنگسار) بر اساس شریعت یهود اجرا می شده
ترجمه آیه این است
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (آسمانى) داشتند، به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، سپس گروهى از آنان روى مىگردانند، در حالى كه (از قبول حق) اعراض دارند؟ (23)
در آیه هیچ سخنی از سنگسار نیامده .در شإن نزول آیه چندین احتمال مفروض است که حکم سنگسار تنها یکی از آنهاست ، یهود برای صدور حکمی سبکتر نزد پیامبر آمدند چون مسلمانان سنگسار نمیکردند
اما در برخی از کتب تفسیر آمده که محل اختلاف بر سر اصل رسالت و نبوت بوده.بر سر این موارد میان علما اجماع نیست
تفسیر استاد جوادی آملی
مرحوم طبرسي(رضوان الله عليه) در همين آيه محل بحث سورهٴ «آلعمران» كه فرمود: ﴿أَلَمْ تَرَ إَلَي الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَي كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ﴾ فرمودند ممكن است اين ﴿لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ﴾ درباره اصل نبوت باشد يا ممكن است درباره جريان ابراهيم خليل باشد يا درباره حُكم فقهي يا مسئله اصولي است يا مسئله فرعي. اگر درباره مسئله اصولي باشد يعني درباره رسالت حضرت رسول يا دين حضرت ابراهيم اينها را شما ميتوانيد به همان تورات مراجعه كنيد، به انجيل مراجعه كنيد چون اين جريان هست چه اينكه قرآن هم اين مسئله را تبيين كرد و اگر احتمال سوم بود كه منظور حكم فقهي است چون نقل كردند كه دو نفر مبتلا به بيعفتي شدند و چون متمكّن و سرمايهدار بودند همان احبار و رهبان بدشان نميآمد كه حُكم تخفيفي درباره اينها صادر بشود اين را ارجاع دادند به محكمهٴ قرآن به انتظار اينكه يك حكم سبكي براي اينها صادر بشود كه گاهي ميگفتند كه ﴿إِنْ أُوتِيتُمْ هذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا﴾ اگر محكمه اسلام اينچنين حكم كرد بپذيريد و اگر اينچنين حكم نكرد رد كنيد و آن جريان رَجم بود.
صد البته از دیدگاه اسلامی همین مساله ای که شما از دیدگاه غربی ! دیدش میزنی! سبب عزت و احترام مسلمین و حکومت می شود !!!!
این را به قوه قضائیه و شورای نگهبان بگویید که دارند سنگسار را به اعدام تبدیل می کنند. حتما یه جای کارشان می لنگد که دارند صورت شریعت را تغییر می دهند. صد البته بنده مخالف تغییر حکم سنگسار به اعدام می باشم. بلکه خیلی از احکام رجم فاقد هر گونه ضرورت می باشند چرا که عمدتا فاقد شاهد عینی هستند و لزومی ندارند. به علاوه وقتی کسی اقرار می کند معمولا قاضی می تواند حمل بر پشیمانی مجرم کند و نیازی به اصرار بر سنگسار نیست.
در مورد سکینه آشتیانی واقعا چه لزومی به اعلام سنگسار بود. ادم کشته بود خوب دارش می زدند. حکم سنگسار چرا !؟
این خیلی مضحک است
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13920207001104
دوست عزیز ، زنا چیزی نیست که به راحتی بشه تثبیت و در نتیجه اجرای سنگسارش کرد و به ندرت رخ میده اما اگر بده یقینا یقینا یقینا به نحوی هست که ابدا راهی جز سنگسار نیست
البته به ندرت اما نه در قوه قضائیه ناکارامد ایران !
چندان به درستی احکامی از این دست یقین نداشته باشید. حکومت علی ابن ابی طالب نیست که اینگونه با یقین به آن نگاه کنیم.
برادر عزیز درد من هم همین است. یه نگاهی به این لینک بیندازید :
http://www.shia-news.com/fa/news/682/جزئيات-تکان-دهنده-از-پرونده-سنگسار-تاکستان
بهتر هست با احکام الهی بیشتر آشنا بشید تا این قدر ساده مساله سنگسار رو در نظر نگیرید
بهتر است قوه قضائیه به جای تبدیل سنگسار به اعدام یک دوره توجیهی حقوق و شرع اسلام برای قضات محترمش بگذارد تا این قدر ساده مساله سنگسار رو در نظر نگیرند.
در دید غربی اتفاقا فکر کنم برعکس هست ها ؟؟؟
یعنی حتی غربیان با دیدن گیوتین و ... میگن ای ضد حقوق بشر !
اتفاقا خیلی از غربی ها هم با نظر اسلام موافقند که شمشیر و گیوتین انسانی تر از طناب دار است !
اقای دکتر گیوتین استفاده از گیوتین را به عنوان یک وسیله انسانی اعدام پیشنهاد نمود. (البته در ملا عام همون طناب دار بهتره و الا چند نفر سکته می کنند !)
به خاطر دیدگاه شخصی و سلایق شخصی نمیشه حکم داد که فلان طور اینطور آن طور باید باشه
تمامی احکام الهی توسط اولیا و اوصیا و انبیا و خاتم المرسلین شرح داده شده و توسط ائمه اطهار و اولی الامر منکم ، بسط گردیده است ... چرا و شاید و باید نداریم !
ای کاش قضات در مورد مفاسد کلان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم انقدر بر اجرای احکام الهی مصر بودند تا اصرار بی دلیل بر حکم پر حرف و حدیثی مانند سنگسار. به نظرم برخی از احکام سنگسار بیشتر به اجرای یک توطئه می مانسته است تا اجرای احکام الهی ! خدا بهتر می داند.
در رابطه با مساله کوروش هخامنشی هم لزومی به توضیح ندیدم
سلسله هخامنشی را داریوش اول بنا نهاد و در کتیبه بیستون هفت جد و اباد خود را به هفت جد و اباد کوروش که ظاهرا هخامنش بوده است رسانده تا به این طریق به حکومت خود مشروعیت دهد. چرا !؟ چون کوروش در میان ملتها (حتی اسکندر مقدونی) مقبولیت داشت. اسکندر تخت جمشید را به اتش کشید اما پاسارگاد را نه تنها به اتش نکشید بلکه یونانی متجاوز به ان را نیز مجازات کرد. در واقع هر جا نوشته شده کوروش هخامنشی این نوشته به دست داریوش است و الا کوروش خود را پادشاه بابل و پارس می دانست لذا می توان گفت حتی اسکندر مقدونی نیز بین کوروش و هخامنشیان فرق می گذاشته است.
متاسفانه رضای گرامی صرفا به کپی کردن از سایت های کمونیست ها و پانترک ها بدون پرداختن به همه جنبه ها اقدام می فرمایند
مبحثی که قرار دادند هم از سایت بی خدایی کپی شده بود اما پاسخ ایشان
----------
چندی پیش رضا مرادی غیاث آبادی در دو پست متوالی کورش هخامنشی را تلویحا به تجارت فحشا متهم کرد. ...
آقای غیاث آبادی اخیرا مطلب دیگری نوشته و کورش را برای سنگسار زنان در همان شهر (بابل) مقصر دانستهIII :
t6a. Über Pasargadae und Kyros Grabmal; und dann beide nochmals 4. Aufl. 1824
S. 325—۳۶۱ und S. 371-383.
2 - شهر بابل یکی از کهن ترین شهرهای جهان و بانگ ایگیبی احتمالا نخستین موسسه مالی جهان است که قدمت آن به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد و این یعنی تقریبا ۱۵ قرن پیش از تسخیر بابل توسط سپاهیان کورش. بنابر این قوانین حاکم بر چنین جامعه ای هم مربوط به دوران کورش نیست که او را به جهت آن نکوهش کنیم. این استدلال به این می ماند که اشغالگران آمریکایی را مسئول اجرای قوانین شریعت در افغانستان بدانیم.
ملتهای تابع هخامنشیان در روابط خارجیشان پیرو اربابان ایرانی خود بودند اما هخامنشیان دقت می کردند در امور داخلی این مردم دخالت نکنند. غیاث آبادی در جایی هم ادعا کرده که حمله کورش به بابل موجب نابودی مشخصه های فرهنگی شان شد.IV اما این گفته ی ایشان هم صحت ندارد. بر طبق دانشنامه بریتانیکا بابل پس از اشغال توسط کورش کماکان خودمختاری فرهنگی خود راحفظ کرد.V
به گفته ی پروفسور پیر برایانت شهرهای بابلی، یونانی و فنیقی تحت تسلط ایرانیان تا زمانی که وظایف مالی و نظامی خود را بانجام می رساندند، خودمختاری داشتند و تابع قوانین خودشان بودند.VI بنابر این اگر هم قوانینی بر آن جامعه حاکم بوده که از نظر ما و بر پایه اخلاقیات امروز ما جنبه انسانی ندارد این موضوع لزوما ارتباطی به سیاستهای کوروش یا جانشینان او ندارد.
۳ - غیاث آبادی در یک نوشته اش ادعا می کند که در شهر بابل و در زمان پادشاهی کورش زنان زانیه (زنا کاران) را سنگسار می کردند و لابد مسئولیت این اقدام ننگین بابلیان هم متوجه کورش است. در یک نوشته دیگر هم ادعا می کند در همان بابل و در زمان پادشاهی کورش زنان را برای اهداف اقتصادی به زنا وا می داشتند.
اگر این دو گفته ی غیاث آبادی را بپذیریم لاجرم از مجموع اینها نتیجه می گیریم که در بابل زنان را قانونا به زنا وا می داشتند بعد مطابق همان قانون بابل، زناکاران را سنگسار می کردند که این اعا با هیچ عقل سلیمی نمی خواند. مگر اینکه یا زنان زانیه را سنگسارنکنند یا قانونی برای بهره کشی جنسی از زنان وجود نداشته باشد. البته در همه جوامع – اعم از قدیم و جدید – گروههایی هستند که به تجارت فحشا اشتغال دارند و برخی دیگر را به فحشا وامی دارند؛ همانطور که در زمان ما هم مرسوم است. اما این موضوع لزوما ارتباطی با قوانین حاکم بر اجتماع یا سیاستهای دولتها ندارد.
۴ - هخامنشیان – مانند هر جهانگشای دیگر – کوشش می کردند تا مناطق تحت تملکشان را کماکان تحت تملک نگاه دارند. بنابر این جای تعجب هم ندارد اگر کورش یا کمبوجیه یا میراثدارانشان خواسته باشند منابع و تشکیلات اقتصادی در این مناطق را برای جلوگیری از آشوبهای احتمالی به طریقی تحت کنترل بگیرند و این موضوع ارتباطی با تجارت فحشا ندارد.
۵ - برده داری یک نظام اجتماعی است که در آن افراد همچو کالا و مال التجاره مورد خرید و فروش و تهاتر قرار می گیرند. از این حیث نه فقط در زمان کورش بلکه در تمام طول تاریخ ایران چنین سنتی وجود ندارد. بر طبق تاریخ ایران چاپ دانشگاه کمبریج :«در ساختار اجتماعی ایران هیچ نشانه ای از مفهوم حقوقی به نام برده داری وجود ندارد. جز آنکه همه مردمان به نوعی برده شاه بودند.»VII همینطور می دانیم که در سراسر تاریخ هخامنشی برده داری ممنوع بود.VIII با اینحال این موضوع هم بدین معنا نیست که در تمام تاریخ ایران از کسانی بیگاری نگرفتند یا کارگران همواره حقوق و دستمزد عادلانه دریافت کردند چنانکه در همان دوران هخامنشی و در زمان ساخت تحت جمشید – که مربوط به دوران پس از مرگ کورش است. – بسیاری ازکارگرانی که دستمزد می گرفتند، وضعی بهتر از بردگان نداشتند. اما ناعادلانه بودن قوانین کار یا وضعیت کارگران هم هیچگاه مفهوم بردگی و رواج برده داری ندارد.
۶ - در میان برخی ملتهایی که سرزمینهایشان به تصرف هخامنشیان در آمدند برده داری متداول بود. از جمله یهودیان از گروههایی بودند که در بابل به بردگی گرفته شدند. کورش دستور داد تا تمام مردم یا خدایانی که در بابل در اسارت بودند آزاد شوند و به جایگاه خود بازگردند و از آن جمله چهل هزار یهودی بودند که به وطن خود بازگردانده شدند.IX
شاید بد نباشد اگر نظر خود غیاث آبادی را هم در اینباره جویا شویم. رضا غیاث آبادی پیشتر در مقدمه کتاب ترجمه منشور کورش – که آن را از دکتر ارفعی سرقت کرده و تا کنون سه بار به چاپ رسانده – در تایید ادعای کورش اینطور می نویسدX : اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور و بابل و حکمرانان امروز جهان، کورش پس از ورود به شهر بابل و با دارا بودن هرگونه قدرتعملی به عنوان شاه نیرومندترین کشور جهان، نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به حاکمیت ناحیهای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود: ‘‘ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همة مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند …ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم... فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد … فرمان دادم … تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود... صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
پانویس ها:
- http://www.freezepage.com/1338743797KQGRMJZJIB [↪]
- http://www.freezepage.com/1339230317DAKIPPRKRJ [↪]
- http://www.freezepage.com/1339225491FUODQXBZYR [↪]
- http://www.freezepage.com/1339882600VEMSBKUSPQ [↪]
- Mesopotamia, history of. (2011). Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica. ‘Babylonia’s peaceful submission to Cyrus saved it from the fate of Assyria. It became a territory under the Persian crown but kept its cultural autonomy.’ [↪]
- Briant, P. (2002). From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire. Eisenbrauns. ‘The Greek and Phoenician cities and the Babylonian towns retained considerable autonomy, as long as they fulfilled the obligations placed on them, especially the financial and military obligations.’ [↪]
- .The Cambridge History of Iran: The Median and Achaemenian periods. (1985). Cambridge: Cambridge University Press.’In the Iranian social structure we have no evidence of a legal concept of slavery other than that by which, to commence at the highest level, all men were slaves of the King‘. [↪]
- Encyclopedia of Ancient Egypt. Mobile reference.‘The practice of slavery in Achaemenid Persia was generally banned‘. [↪]
- Adelmam, H., Barkan,E. (2011). No Return No Refuge: Rites and Rights in Minority Repatriation. New York: Columbia University Press. [↪]
- منشور کورش هخامنشی، پیشگفتار [↪]
با سلام
گویا حقیقت تلخ است !!
تمامی مطالب جناب انوشیروان منبع دارد !!به زودی دم خروس را نشانتان میدهم !
:khandeh!: شما که اهل کپی نیستی کتاب بخوان پس !!
تاریخ تمدن ویل دورانت (جلد 1 مشرق زمین گهواره تمدن)
[/HR]
زبان: فارسی | [TD="width: 59%"] نویسنده: ویل دورانت[/TD] | |
ناشر: آی آر پی دی اف | ||
توضیحات
تاریخ تمدن ویل دورانت (جلد 1 مشرق زمین گهواره تمدن)
نتیجه ی این دروغ ها و توهمات انسان را به کجاها که نمی برد. عکس زیر یکی از قربانیان این توهمات را به تصویر کشیده است .
جناب انوشیروان بجای این داستا نها جواب ما را بدهید !
حکم زنا کار در زمان کورش شاه چه بوده؟؟
.
قابل توجه دوستان !!ببینید مطالب جناب انوشیروان !!از سایتهای اسلام ستیز و یهودی پرست و !!سلطنت طلب چگونه تراوش میکند
«پادشاه هخامنشی [کورش] .. با استبداد بر رعایا حکومت می کرد»
امید است ایرانیان به شخصیت درونی ِ یک آدمکشِ بالفطره که سعی کرد با کوزة گلی اش رد خود را در تاریخ گم کند ، پی ببرند و چم حقیقی لشکرکشی ها و جنگ افروزی های او را دریابند.
کوروش هر جا رفت به قصد غارت و چپاولگری رفت ، کرزوس بیچاره که نخست در غل و زنجیر شد و بعد زنده زنده در آتش کینة کوروش می سوخت و همراه با تختش بر تلی از هیزم گذاشته شد و پس از رهایی معجزه آمیز از آتش به کوروش جلاد می گوید :
- «سرورا ! آیا ممکن است آنچه در ضمیر دارم باز گویم یا بهتر است سکوت کنم ؟! »
- کوروش گفت : آنچه در دل داری بی نگرانی بیان کن .
- کرزوس پرسید : «پادشاها ! این چه کاریست که سربازانت با جد و جهت تمام میکنند ؟! »
- کوروش (با پررویی) گفت : «مشغول تاراج شهر هستند و گنجینه های تو را می برند ! - فراموش نکنیم مَثَل ثروت کرزوس مانند مثل گنج قارون است ! - »
- کرزوس اظهار داشت : «... ایرانیان غرور دارند ، بسیار هم مغروند ، اما بی بضاعتند ، و به این علت است که به تاراج شهر پرداخته اند ! » (برگة 54 از تواریخ هرودوت)
از همان نوجوانی نیز الواتیگری و خلق و خوی دیوانه وارش هویدا بود بنحوی که هرودوت روایت می کند که :
«او (کوروش) و چند تن از کودکان دهکده در کوچه سرگرم شاه بازی بودند ، اتفاقاً بچه ها کوروش را که می پنداشتند شبانزاده است در بازی به سمت شاه خویش برگزیدند ، ... هنگامیکه یمی از همبازیها که تصادفاً یکی از بزرگزادگان مادی پسر ارتمبره نامی بود از اجرای فرمان کوروش شاه امتناع کرد ، کوروش او را با تازیانهسخت تنبیه کرد(!) پسرک که از آن رفتار خشن بسیارخشمناک شده بود ... » (برگة 66)
باقی ملّتها را نیز استعمار میکرد و به دروغ می نوشت که آنان که در ظلم بودند و من آنها را رهانیدم !
ا.ج. آربری ، دانشمند انگلیسی می نویسد
«در طی سلطنت هخامنشیان و تا آخرین روزهای پادشاهیساسانی ، ایران نمونة کامل استبداد شرقی بود»
(مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، جلد نخست : 1354 ، برگة 452)
مشابه غارتگری های کوروش دررا در رفتار فرزند خلف و به تعبیر ویل دورانت «نیمه دیوانه اش» کمبوجیه نیز میتوان جستجو کرد :
« کمبوجیه در مصر نسبت به بعضی از معابد سخت گیری کرد ، این بدان علت بود که نیروی معابد و کاهنان را درهم شکند و از سوی دیگر وضع مالی خود را سر و سامان بخشد ! »
(هاشم رضی ، آیین مغان ، برگه 156 انتشارات سخن 1384)
استاد غیاث آبادی ارجمند ، روحیه آزادمنشانه و متمدنانة خود را در صفحة شخصی فیسبوک خود به نمایش گذارده اند : ·
Reza M. Ghiasabadi
هفتهنامه تایم ارتش هخامنشی را یکی از ده ارتش نیرومند تاریخ معرفی کرده است. بعضی دوستان هم از این خبر افتخارآمیز به شوق آمده و مشغول پز دادنش هستند. نمیدانم کجای ارتشی که با جان و مال مردم بینوا و رنجکشیده از مصر تا آسیای میانه و از رومانی تا هند را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده، قابل افتخار و پز دادن است. لطفاً اگر کسی میداند به من هم خبر بدهد.
در تاریخ می 07 و ساعت 06:37 قبل از ظهر
که یادآور فراز ِ جانانه و زیرکانة روزنامة گاردین است :
این نکته بسیار مهم را نباید از نظر دور داشت که هخامنشیان عامل ناامنی سایر دولت ها بوده اند.... خط نوشتاری در خاورمیانه ابداع شد اما تاریخ توسط یونانی ها ابداع گردید. هردوت پدر تاریخ از موضوع حماسه برای نشان دادن تلاش ایالت یونان در آن زمان برای غلبه بر امپراتوری پارس و جنگ برای آزادی و رهایی بهره گرفت. هردوت این نظریه را نقل کرده که دموکراسی زاینده نبرد یونانیان با استبداد پارس (هخامنشی) می باشد. پادشاه هخامنشی - کورش - که با استبداد بر رعایا حکومت می کرد، با تکیه بر قدرت پوشالی خویش درصدد تصرف آنی یونان کوچک برآمد، لکن به طور غیر منتظره ای با مقابله به مثل یونانی ها مواجه شد. ایرانی ها باید به خاطر بیاورند که در نبرد ماراتون با یونانی ها شکست خفت باری خوردند. درباره نبرد ماراتون هردوت نقل کرده است که در این نبرد یونانی ها جز کشت و کشتار وحشیانه از هخامنشی ها ندیدند و در پرتو این نبرد، یونانی ها هویت مدنی خویش را باز یافتند. به طور تلویحی، تمام تئوری های سیاسی غرب - از محکومیت سنت دیکتاتوری آتلانتیک تا کاریکاتوری که مارکس از استبداد شرقی ارائه کرده است - بر خلاف روح پارس (هخامنشی) تعریف گردیده است. با پیروزی یونانی ها، هخامنشیان به طرزی قابل ترحم و سرزنش آمیز در حافظه جهان حک شدند ... این حکومت خودکامه چنان که تواریخ هردوت گفته است سرانجام منهدم شد.
باز از بشردوستی کوروش بیشتر بدانیم :
باری ؛ این چهره ، چهرة حقیقی خدای دروغگویان : شاه سرزمین پرشیا ، کوروش هخامنشی است ؛ همان شخصیتی که اشپیگل از یک خاورشناس بسیار برجسته بنام پروفسور ویزهوفر ، در موردش مینویسد :«در دوران باستان یک تصویر درخشان از کوروش ساخته شد. اما در حقیقت او یک حاکم خشن چون دیگران بوده است.
ارتش او مناطق مسکونی و مکان های مقدس را غارت می کرد و اشراف شهری را به اسارت می برد.. نیـروهای او مســیر دجـله را پیمـودند و نخســت اوپیس (Opis) را تسخیر کرده و تمام اسیران را کشتند.
سپس به سوی بابل سرازیر شدند. آنجا نبونید، پادشاه پیر ٨٠ ساله پشت دیوار ١٨ کیلومتری پیرامون شهر سنگر گرفته بود..در همین زمان روحانیون خدای مردوک در بابل طرح خیانت به سرزمین خود را میریزند.
آنها که از این که پادشاه شان قدرت روحانیون را محدود ساخته بود، عصبانی بودند، به گونه ای نهانی دروازه های شهر را گشودند و نمایندگان پارسیان دشمن را به شهر راه دادند. نبونید به تبعید فرستاده شد و پسرش کشته شد.»[=Times New Roman]دانشنامهٔ آريانا: منشور حقوق بشر کوروش کبیر، یاوه بزرگ «آزادی» نیز همچنانکه شولتز آلمانی می گوید فقط برای هموطنان کوروش(پارسیان)بوده است ، همانطور که آزادی تنها حق هموطنان چنگیزخان مغول بود !