ستوان یکم شهید علیرضا دنیوی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ستوان یکم شهید علیرضا دنیوی

شهيد عليرضا دنيوي در خرداد ماه سال 1328 در يكي از روستاهاي اطراف شهرستان ساوه در خانواده اي متدين و متشرع چشم به جهان گشود. دوران كودكي و تحصيلات ابتدايي وي در همان روستا به اتمام رسيد. براي ادامه تحصيل به شهر تهران مهاجرت كرد. تحصيلات دبيرستان را در رشته علوم طبيعي گذراند. همزمان با گذراندن خدمت سربازي به استخدام نيروي زميني ارتش درآمد و مشغول آموختن علوم و فنون نظامي شد. پيشرفت وي در آموزش‌هاي نظامي چشم‌گير بود.
در سال 1353 موفق به كسب رتبه اول تك تيرانداز مسابقات ارتش هاي جهان در كشور آلمان شد. همزمان با گذراندن دوره‌هاي سخت آموشي در دانشكده‌اي افسري با دختر عموي خويش ازدواج كرد حاصل اين ازدواج تولد 3 فرزند دختر بود. همسرش در طول زندگي كوتاه مشتركشان با صبوري و شكيبايي دوره‌هاي مأموريت هاي طولاني و پشت سر هم را به تنهايي سپري كرد و مشغول تربيت فرزندان بود.
اين شهيد گرامي مومن و با خدا بود، به خواندن نماز اول وقت بسيار تأكيد مي‌كرد و فرامين ديني را به جا مي‌آورد. بسيار آرام، با غيرت و صبور بود. پس از اتمام دوره‌هاي آموزشي و كسب مدارك عاليه افسري در پادگان 01 نيروي زميني ارتش مشغول به تربيت نيروهاي جديد الورود به ارتش شد.
همزمان بااغازعملیات بیت المقدس براي شركت در عمليات آزاد سازي خرمشهر درخواست مأموريت كرد و در آن درخواست آرزو كرد كه پيكرش با پرچم ايران اسلامي پوشيده شود. سرانجام در سحرگاه تاريخ 1361/02/14 در منطقه شلمچه به آرزويش رسيد و مفتخر به كسب درجه‌ي شهادت كه بالاترين درجه تكامل انساني است نائل شد.


بسم رب الشهدا

و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون؛

البته مپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. (سوره آل عمران/آيه 169)

با درود بى كران بر امام زمان (عج الله فرجه)، منجى انسان ها و نائب بر حقش امام خمينى و با درود بر شهيدان كه با ريختن خون خود درخت اسلام را آبيارى كردند و خود به لقاء الله پيوستند و با درود بر پدر و مادر عزيزم كه قلبى آكنده از محبت به دين اسلام و امام دارند و چنين فرزندى بزرگ كرده اند و به جبهه هاى حق عليه كفار فرستادند، چند جمله اى را از بابت اين كه وصيت واجب است مى نويسم.

سخنى با امت انقلابى

از شما مى خواهم كه امام را تنها نگذاريد و همواره گوش به فرمانش باشيد و با پيروى كردن خود از او مشت محكمى بر دهان ياوه گويانى همچون منافقين و كفار بزنيد كه اگر چنين نكنيد عذاب دنيا و آخرت از آن شما خواهد شد. جبهه را خالى نكنيد و با كمك هاى مالى و جانى از انقلاب اسلامى نگهبانى كنيد و با آغوشى باز شهادت را در بغل گيريد و بدانيد كه الدنيا مزرعة الاخره، پس در اين دنيا در راه خدا كوشش و جهاد كنيد تا در آن دنيا سرافراز باشيد.

سخنى با بى تفاوت ها، مخالفين و منافقين

در اين قسمت صحبتم كسانى هستند كه هنوز نمى خواهند قبول كنند كه انقلاب اسلامى شده و خود را با اين انقلاب وفق دهند و فكر مى كردند كه انقلاب براى شكم و ماديات است. با شما هستم اى كساني كه در هر مسئله هميشه مى خواهيد موضع مخالف داشته باشيد، آيا فكر مى كنيد كه مسلمان بودن يعنى فقط نماز و روزه گرفتن و از اين قبيل كارها كه اين ها را خيلي ها از قبيل طلحه و زبير انجام دادند و بعد با على از در ستيز درآمدند. نه اين راه مسلمانى نيست كه در مقابل جريانات بى تفاوت و يا احيانا منافق گونه عمل كرد، مگر ما براى چه آفريده شده ايم؟ بخوريم و بخوابيم و بميريم؟ كه اين زندگى حيوانات است.

مگر خداوند نفرموده است كه انسان اشرف مخلوقات است، كه در اين سخن رمزى نهفته است كه آن رمز را امام امت به اين امت آموخت كه نبايد در مقابل ظلم و ظالم بى تفاوت باشيم و در مقابل مسئوليت ها شانه خالى كنيم و تا شهادت بايد پيش برويم. آيا در اين زمان كه تمام نيروهاى شيطانى و صدام و صداميان بر عليه اسلام به دستورات ابرقدرت ها تجهيز شده اند بايد نشست و تماشا كرد؟ كه حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: بايد بگويم ذليل ترين اقوام جهان مردمى هستند كه كوچه هاى شهرشان ميدان تاخت و تاز بيگانگان قرار بگيرد.

پس اى برادران و اى خواهران! تا دير نشده به خود آييد و دست روى دست نگذاريد كه اگر تماشاگر و بى تفاوت باشيد خسر الدنيا و الاخرة شده و دوزخ نصيب شما خواهد شد. و اين را بدانيد كه شهادت مردن نيست بلكه به معشوق رسيدن و با روزى او در كنار او زندگى كردن است. خيلى حرف دارم و دلم از اين بى تفاوت ها و كساني كه كنترل دهانشان را ندارند پر است. از شما مى خواهم يك مقدار به خود آييد و تعقل كنيد كه اين دنيا محل آزمايش است و فردا افسوس خوردن براى شما فايده اى ندارد.

سخنى با پدر و مادر عزيز و خواهران و برادران عزيزم

اى پدر عزيزم! كه چون ابراهيم اسماعيلت را به قربانگاه عشق فرستادى و راضى به رضاى خدا شدى، صبر را پيشه كن كه زحمت و پاداش الهى در آخرت نصيب شما خواهد شد و از شما عاجزانه مى خواهم كه مرا حلال كنى. و تو اى مادر عزيز و دلسوزم! كه مهربانترين كسم بودى و با پروراندن من در راه اسلام، حقى بس بزرگ بر گردنم دارى. از تو مى خواهم كه صبر را پيشه كنى و اين را بدانى كه من به آرزوى خود رسيده ام و از شما و اقوام مى خواهم كه گريه نكنيد و افتخار كنند كه از خانواده تان كسى در راه خدا شهيد شده است. و در آخر از تو مادر عزيز مى خواهم كه مرا حلال كنى.

اين نصيحت به برادران و خواهران عزيزم كه امام را تنها نگذاريد و با منافقين و مخالفين اسلام مبارزه كنيد و از تو هادى عزيز، برادر دلسوزم! مى خواهم كه مرا ببخشى و حلال كنى، در خاتمه از تمام اقوام، دوستان و آشنايان مى خواهم كه مرا ببخشند.

ان الذين آمنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله و الله غفور رحيم.

آنان كه بدين اسلام گرويدند و از وطن خود هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند اينان اميدوار و منتظر رحمت خدا باشند كه خدا بر آنها بخشاينده و مهربان است. (سوره بقره/ آيه ي 218)

[="Arial"]سلام من هر تایپیکی از شهدا برم ازشون میخوام همیشه کمک کنن چون شهدا زندن و مبینن و میشنونن و این تایپیکها مقدسن ...به امید پیروزی@};-